• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 201
تعداد نظرات : 716
زمان آخرین مطلب : 4998روز قبل
محبت و عاطفه
 

خوشبختي به كساني روي مي آورد كه براي خوشبخت كردن ديگران مي كوشند.

 

عاشقان نقطه پرگار وجودند ولي       عشق داند كه در اين دايره سرگردانند

 

يکشنبه 1/7/1386 - 19:10
محبت و عاطفه

 

اشكي كه بي‌صداست

 پشتي كه بي‌پناست

دستي كه بسته است

 پايي كه خسته است

دل را كه عاشق است

 حرفي كه صادق است

شعري كه بي‌بهاست

شرمي كه آشناست

دارايي من است

 ارزاني شماست

يکشنبه 1/7/1386 - 18:56
محبت و عاطفه

 

 

اما...
امروز آن باران بوی دیگری داشت...
در حوالی گلدان خالی دلم
و صدای آن

 از بس که دلم خالی بودمی پیچید

 و ساعتها صدای باران برایم تکرار دقایق بی سرانجام بود
آن درد.....

درد دیدن و نگفتن

 کاش می مرد
اما اشک هاي آسمان هم دیگر فایده ای ندارد

اي کاش ميشد چون قطرات باران از آسمون به پرواز در اومد و اونقدر سبک بود که با يه نسيم کوچيک به هرجا دلمون ميخواست مي رفتيم.

اي کاش به ذلالي بارون بوديم

صاف و صادق.............

عاشقان نقطه پرگار وجودند ولي       عشق داند که در اين دايره سرگردانند....

جمعه 30/6/1386 - 16:45
محبت و عاطفه
 

ومن تورا به كسي هديه مي دهم ، كه از من عاشق تر باشد و از من
براي تو مهربان تر
من تورا به كسي هديه مي دهم كه صداي تو را از هزار فرسنگ
راه دور ، در خشم ، در مهرباني در دلتنگي در هزار همهمه

 دنيا يكه و تنها بشناسد
من تو را سخاوتمندانه به كسي هديه مي دهم ، كه راز آفتاب گردان
و تمام سخاوتهاي عاشقانة اين گل معصوم را
بداند ، و ترنم دلپذير هر آهنگ
هر نجواي كوچك ، برايش يك خاطره مشترك باشد
او بايد از رنگين كمان چشمان تو ، تشخيص بدهد كه امروز هواي
دلت آفتابي است ، يا آن دلي كه من
برايش مي ميرم ، سرد و باراني است
اي بهانة زنده بودنم ، تورا سخاوتمندانه به كسي هديه مي دهم ، كه
قلبش بعد از دو بار ديدن تو ، باز هم به ديوانگي
و بي پروائي اولين نگاه من بتپد
همانطور عاشق
همانطور مبهوت وقار وجمال بي مثالت
آيا كسي پيدا خواهد شد ؟ از من عاشق تر و از من مهربانتر
براي تو
تورا سخاوتمندانه ، با خود خواهم بخشيد
تو را فقط و فقط به خدا ميسپارم
تو را فقط به قلب عاشقم هديه خواهم داد....

عاشقان نقطه پرگار وجودند ولي           عشق داند که در اين دايره سرگردانند

پنج شنبه 29/6/1386 - 18:54
محبت و عاطفه

 
شاید باور نکنی!!!
 در تمام شعرهایم
احساست می کردم ... ودلم
این غم دان پر درد
این صندوقچه اسرارت
هوای تو را بارها می کرد
و من قول تو را برای فردا ، بارها به او می دادم
و او مانند یک بچه از برای دیدنت
مدت ها غروب آفتاب را نظاره می کرد و
هنگامه شب مرا به اغما می کشاند....
و من عاجز از گفتن چیزها و ندانسته ها
بارها او را تنبیه می کردم.....!!!
نمیدانستم تو آنقدر برایم با ارزش بودی
که هم جسمم و هم دلم را صدها بار به جان کندن کشاندم
این مرد.......
این من!!!
نتوانست هیچگاه بگوید که چه دردی دارد.....
و در تمام لحظه ها اشک خدا را هم بر روی دیدگانش می دید

عاشقان نقطه پرگار وجودند ولي           عشق داند که در اين دايره سرگردانند

دوشنبه 26/6/1386 - 19:2
محبت و عاطفه

رو به گريه بازه جانم دلم از دنـيا گرفته
تپش ترانه هامو مرگ بي صـدا گرفته

گريه کن گريه کن گريه اي آواز خاموش
گريه کن گريه کن اي تــرانـــه فراموش

گريه کن گريه باغ لاله هـاي پـرپـر
گريه کن گريه من لحظه هاي آخر

از کجای شرجي شب مي شـه دريا رو صدا زد
به کدوم لهجه غربت مي شه دنيا رو صدا زد

رو به گريه باز جانم دلم از دنيا گرفته
تپش ترانه هامو مرگ بي صدا گرفته

گريه کن گريه کن گريه اي آواز خاموش
گريه کن گريه کن اي تــرانـه فـرامـوش

کي صــدا زد مـنو از شـب من که مغـلوب دوباره ام
شب شب تاريک وخاموش من پر از نعش ستاره ام

اين کدوم لحظه درده شـب چـنـدم عذابه
که دقيقه قرن سرشار از تلاطم عذابه

گريه کن گريه کن گريه اي آواز خاموش
گريه کن گريه کن اي تــرانـه فرامــوش

گريه کن گريه باغ لاله هـاي پـرپـر
گريه کن گريه من لحظه هاي آخر

از کجا شرجي شب مي شه دريا رو صدا زد
به کدوم لهجه غربت مي شه دنيا رو صدا زد

رو به گريه بازه جانم دلم از دنيا گرفته
تپش ترانه هامو مرگ بي صدا گرفته

گريه کن...گريه کن گريه اي آواز خاموش
گريه کن...گريه کن اي تـرانـه فـرامــوش

گريه کن گريه باغ لاله هـاي پـرپـر
گريه کن گريه من لحظه هاي آخر

يه دنيا شرمنده دوستامم نميتونم بيام بهتون سر بزنم خداييش وقت خيلي کم دارم

معذرت به بزرگيتون ببخشيدم

علي جان هنوزم به يادتم رفيق

عاشقان نقطه پرگار وجودند ولي...

عشق داند که در اين دايره سرگردانند

شنبه 24/6/1386 - 19:50
محبت و عاطفه

سلام

ماه رمضان به همتون مبارک باشه

طاعات و عبادات همتون قبول ما رو هم دعا کنيد

ياعلي!

پنج شنبه 22/6/1386 - 19:47
محبت و عاطفه

دوتا چشمام همه جا دنبـال تـو ميـگرده         

با نبـودنت دلم با غصـه هـا سـر کرده

شب و روز در پي تو من همه جـا را گشتم         

يکي گفت غصه نخور اون داره بر ميگرده

زندگي با عشق تو رنگ ديگه داشـت برام         

رفتي و بدون تو تلخ شـده روز و شبـام

دل من با هيچ کسي نمي تونست خو بگيره         

شب روز منتظره چشم به رات مونـده نگاه

کاشکي مي شد دوباره باز همو پيدا بکنيم            

سفره عشـقمون رو با هم ديگه وا بکنيـم

کاش تو اين شهر غريب صداي آشـنا بياد            

دل من هواتو کرده فقطم تو رو مي خواد

جمعه 16/6/1386 - 11:6
محبت و عاطفه
 

كسي كه از قلب خود عناصر شفقتءاحترامءارزوءتوجهءتاسفءشگفتي و بخشايش را استخراج وان ها را با هم تركيب كند معجوني مي سازد كه عشق نام دارد...

سه شنبه 13/6/1386 - 20:36
محبت و عاطفه
 

اين دل رو عاشقش نکن اگه منو دوست نداري

راحت بگو اگه ميخواي قلب منو جا بذاري

دلم پر از شکايته اما صدام در نمياد

مي ترسم از دستم بري ، کاري ازم بر نمياد

شرمنده يه هفته رفته بوديم اردو ، سربازيه ديگه ....

روش ننوشته . خيلي خوشحال شدم نظرات دوستاي قديمي رو خوندم.

دلم خيلي واسه همتون تنگ شده.

سعي ميکنم بيشتر بهتون سر بزنم

ياعلي

عيدتون مبارک

سه شنبه 6/6/1386 - 20:49
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته