• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1361
تعداد نظرات : 278
زمان آخرین مطلب : 4135روز قبل
اهل بیت

 


e h 11 آثار و برکات عزادارى و گریه بر امام حسین (ع)

آثار و برکات عزادارى و گریه بر امام حسین (ع)

 

«گریه» مظهر شدیدترین حالات احساسى انسان است، و علت‌ها و انگیزه‏هاى مختلفى دارد که هر یک از آنها نشان‌دهنده حالتى خاص است. در روایات، بعضى از انواع گریه تحسین شده و از صفات پسندیده بندگان پاکدل خداوند به حساب آمده است، و بعضى از انواع گریه مذموم شمرده شده است.

گریه، از حالات و انفعالات انسانى است که با مقدمه‏اى از اندوه و ناراحتى روانى به طور طبیعى به ظهور مى‏رسد، و گاه ممکن است انگیزه‏اش هیجانات تند روانى باشد. مثل شوق و ذوقى که از دیدار محبوب پس از زمانى طولانى ناشى مى‌شود. همچنین گاهى هم گریه کردن حاکى از عقاید مذهبى انسان است با این توصیف، از آنجایى که گریه عملى طبیعى و اى بسا غیر ارادى است؛ لذا نمى‌شود مورد امر و نهى و حسن و قبح قرار گیرد، بلکه آنچه که مورد حسن و قبح است، مقدمات و انگیزه‏هاى گریه مى‏باشد. چنانکه گفته‏اند: «تو آنى که در بند آنى.»

در اینجا براى این که بدانیم گریه بر سیدالشهدا علیه السلام چگونه گریه‏اى است و چه تأثیرات و برکاتى مى‏تواند داشته باشد، بهتر آن است که اشاره‏اى به انواع گریه کنیم تا بعد از آن، نوع گریه بر آن حضرت برایمان معلوم گردد.

۱- گریه طفولیت: زندگى انسان با گریه شروع مى‌شود که همان گریه، نشانه سلامت و تندرستى نوزاد است، و در واقع گریه در آن زمان، زبان طفل است .

۲- گریه شوق: مانند گریه مادرى که از دیدن فرزند گمشده خویش پس از چندین سال سرداده مى‏شود . و این گریه‏اى است که از روى هیجان و احیاناً جهت سرور و شادى به انسان دست مى‏دهد.

۳- گریه عاطفى و محبت: محبت از عواطف اصیل انسانى است که با گریه انس دیرینه دارد. مثلاً محبت حقیقى به خداوند حسن آفرین است و براى قرب به او باید اشک محبت ریخت.

۴- گریه معرفت و خشیت: انجام عبادات خالصانه و تفکر در عظمت آفرینش و کبریایى خداوند، و همچنین اهمیت تکالیف و مسئولیت‌هاى انسانى باعث مى‏گردد که نوع خاصى از خوف، در درون انسان ایجاد شود و این خوف، خوفى است که از روى معرفت به خداوند و تهذیب نفس به دست مى‏آید که «خشیت» نامیده مى‌شود.

۵- گریه ندامت: از عوامل اندوه‌زدایى که منجر به گریه مى‏ گردد، محاسبه نفس و حسابرسى شخصى است، و همین حسابرسى باعث مى‏شود که انسان به گذشته خود فکر کند و با حسابرسى، جبران کوتاهى و خطاها را بکند و اشک حسرت و ندامت از چشمانش جارى نماید، این گریه، نتیجه توبه و بازگشت به خداست.

اشک می‌غلتد به مژگانم به جرم رو سیاهى         اى پناه بى پناهان، مو سپید روسیاهم

روز و شب از دیدگان اشک پشیمانى فشانم         تا بشویم شاید از اشک پشیمانى گناهم

۶- گریه پیوند با هدف:گاهى قطره‏هاى اشک انسان، پیام آور هدف‌هاست. گریه بر شهید از این نوع گریه است. گریه بر شهید خوى حماسه را در انسان زنده مى‏کند و گریستن بر سیدالشهدا علیه السلام خوى حسینى را در انسان احیا مى‏کند، و خوى حسینى چنان است که نه ستم مى‏کند و نه ستم مى‏پذیرد. آن کسى که با شنیدن حادثه کربلا قطره اشکى از درون دل بیرون مى‏فرستد، صادقانه این پیوند با هدف والاى سیدالشهدا علیه السلام را بیان مى‏کند.

۷- گریه ذلت و شکست:گریه افراد ضعیف و ناتوانى که از رسیدن به اهداف خود مانده‏اند و روح و شهامتى براى پیشرفت در خود نمى‏بینند.

با ذکر این مطلب، حال باید بررسى کرد که گریه بر حسین علیه السلام از چه نوع گریه است. هر کس با اندک توجهى خواهد دانست که گریه بر حسین علیه السلام گریه محبت است، آن محبتى که در دل‌هاى عاشقانش به ثبت رسیده است. گریه بر او، گریه شوق است، زیرا قسمت زیادى از حماسه‏هاى کربلا، شوق آفرین و شورانگیز است و به دنبال آن سیلاب اشک شوق به خاطر آن همه رشادت، فداکارى، شجاعت و سخنرانی‌هاى آتشین مردان و زنان به ظاهر اسیر، از دیدگان شنونده سرازیر مى‏گردد و نیز گریه معرفت و پیوند با هدف متعالى و انسان ساز او است؛ و به تعبیر امام خمینى(ره) گریه سیاسى است که فرمود: «ما ملت گریه سیاسى هستیم، ما ملتى هستیم که با همین اشک‌ها، سیل جریان مى‏دهیم و سدهایى را که در مقابل اسلام ایستاده است خرد مى‏کنیم.»

هزار سال فزون شد ز وقعه عاشورا        ولى ز تعزیه هر روز، روز عاشوراست

هیهات که گریه بر حسین علیه السلام گریه ذلت و شکست باشد، بلکه گریه پیوند با سرچشمه عزت است، گریه امت نیست، که گویا است، گریه سرد کننده نیست، که حرارت بخش است، گریه بزدلان نیست، که گریه شجاعان است، گریه یأس و ناامیدى نیست که گریه امید است، و بالاخره گریه معرفت است و گریه معرفت در عزاى حسین علیه السلام از انحراف و تحریف در قیام آن حضرت جلوگیرى مى‌کند و شاید به همین جهت باشد که در فضیلت گریه بر سیدالشهدا علیه السلام روایات متعددى وارد شده است. از آن جمله، روایتى است که امام صادق علیه السلام فرمود: «گریه و بى‌تابى در هر مصیبت براى بنده مکروه است، مگر گریه بر حسین بن على علیه السلام که اجر و ثواب نیز دارد.»(۱)

گریه و عزادارى براى سیدالشهدا علیه السلام داراى آثار و برکات مهمى است که به برخى از آنها اشاره مى‏شود:

حفظ رمز نهضت حسینى

از ارزنده‏ترین آثار و برکات مجالس عزادارى و گریه بر ابى عبدالله حسین علیه السلام حفظ رمز نهضت حسینى است.

به راستى؛ چرا در دوران منحوس سلاطین و پادشاهان جور از برپایى مجالس عزاى اهل‌بیت علیهم السلام به خصوص سالار شهیدان جلوگیرى مى‌شد؟ آیا نه این است که عزاى حسینى و امامان شیعه، سبب مى‌شود که سخنوران و دانشمندان متعهد و انقلابى، مردم را از ظلم‏هاى حکومت‌ها آگاهى دهند و انگیزه قیام آن حضرت که امر به معروف و نهى از منکر است به اطلاع مردم برسد؟

آرى، اینگونه مجالس، آموزشگاه‌ها و دانشگاه‌هایى است که به بهترین روش و زیباترین اسلوب مردم را به سوى دین خوانده و عواطف را آماده مى‏کند و جاهلان و بى‏خبران را از خواب سنگین غفلت بیدار مى‏سازد و نیز در این مجالس است که مردم، دیانت را همراه با سیاست، از مکتب حسین بن على علیه السلام مى‏آموزند.

گریه بر سیدالشهدا علیه السلام و تشکیل مجالس عزاى حسینى نه تنها اساس مکتب را حفظ مى‏کند، بلکه باعث مى‏گردد شیعیان با حضور در این مجالس از والاترین تربیت اسلامى برخوردار شده و در جهت حسینى شدن رشد و پرورش یابند.

کدام اجتماعى است که در عالم چنین اثرى را از خود بروز داده باشد؟ کدام حادثه‏اى است مانند حادثه جانسوز کربلا که از دوره وقوع تاکنون و بعدها بدینسان اثر خود را در جامعه بشریت گذارده، و روز به روز دامنه آن وسیع‌تر و پیروى و تبعیت از آن بیشتر گردد؟ از این رو باید گفت که در حقیقت مراسم عزادارى حافظ و زنده نگهدارنده نهضت مقدس امام حسین علیه السلام و در نتیجه حافظ اسلام و ضامن بقاى آن است .

تشکیل مجالس عزادارى حسین، نه تنها اساس مکتب را حفظ کرده و مى‏کند بلکه به علاوه سبب آن گردید که شیعیان با حضور در این مجالس از والاترین تربیت اسلامى برخوردار شده و در جهت حسینى شدن رشد و پرورش یابند.

«موریس دوکبرى» مى‏نویسد: «اگر مورخین ما، حقیقت این روز را مى‏دانستند و درک مى‏کردند که عاشورا چه روزى است، این عزادارى را مجنونانه نمى‌پنداشتند. زیرا پیروان حسین به واسطه عزادارى حسین مى‏دانند که پستى و زیر دستى و استعمار را نباید قبول کنند. زیرا شعار پیشرو و آقاى آنان تن به زیر بار ظلم و ستم ندادن است.

قدرى تعمق و بررسى در مجالس عزادارى حسین نشان مى‏دهد که چه نکات دقیق و حیات بخشى مطرح مى‌شود، در مجالس عزادارى حسین گفته مى‌شود که حسین علیه السلام براى حفظ شرف و ناموس مردم و بزرگى مقام و مرتبه اسلام، از جان و مال و فرزند گذشت و زیر بار استعمار و ماجراجویى یزید نرفت؛ پس بیایید، ما هم شیوه او را سرمشق قرار داده از زیر دستى استعمار گرایان خلاصى یابیم و مرگ با عزت را بر زندگى با ذلت ترجیح دهیم…»(۲)

ازدیاد محبت به امام، و تنفر از دشمنان آن حضرت

سوزى که از دل سوخته عاشقان سیدالشهدا علیه السلام به چشم سرایت کرده و از مجارى دو چشم آنها به صفحه رخسار وارد مى‌شود، مراتب علاقه و اخلاص و دلبستگى به خاندان وحى و رسالت را مى‏رساند و این عمل اثرى مخصوص در ابقاى مودت و ازدیاد محبت دارد.

گریه بر حضرت سیدالشهدا علیه السلام از مواردى است که هیچ انسانى از فرط دلسوزى و انقلاب، طاقت بردبارى و تحمل در برابر استماع مصائب او را ندارد، و این گریه و بیقرارى، علاوه بر ازدیاد محبت و مهر و مودت، موجب کثرت تنفر و بیزارى از دشمنان و قاتلان آن حضرت شده و موجب برائت دوستداران این خانواده از دشمنان ایشان مى‏گردد.

گریه با آگاهى و معرفت بر امام حسین علیه السلام، در واقع، اعلام انزجار از قاتلان اوست و این تبرى از آثار برجسته گریه بر امام حسین علیه السلام است زیرا مردم به ویژه افرادى که داراى شخصیت هستند از گریه کردن در برابر حوادث تا سر حد امکان امتناع مى‏ورزند، و تا شعله درونى آنان به مرتبه انفجار نرسد حاضر به گریه کردن مخصوصاً در برابر چشم دیگران نیستند، این گریه و عزادارى ابراز کمال تنفر در برابر تعدى و تجاوز و ستمگرى و پایمال نمودن حقوق جامعه و به ناحق تکیه زدن بر مسند حکومت آنان مى‏باشد.

آشنایى با حقیقت دین و نشر آن

یکى دیگر از آثار و برکات مجالس عزادارى سیدالشهدا علیه السلام این است که مردم در سایه مراسم عزادارى به حقیقت اسلام آشنا شده و بر اثر تبلیغات وسیع و گسترده‏اى که همراه با این مراسم انجام مى‏گیرد، آگاهى توده مردم بیشتر شده و ارتباطشان با دین حنیف محکم‌تر و قوی‌تر مى‏گردد. چه این که قرآن و عترت دو وزنه نفیسى هستند که هرگز از یکدیگر جدا نمى‏شوند و این آگاهى در اقامه ماتم و مراسم سوگوارى عترت رسول اکرم صلی الله علیه و آله به خصوص امام حسین علیه السلام به آحاد مردم داده خواهد شد.

آمرزش گناهان

ریان بن شبیب از امام رضا علیه السلام روایت کرده که فرمود: «اى پسر شبیب، اگر بر حسین علیه السلام گریه کنى تا آن که اشک چشمت بر صورتت جارى شود، خداوند گناهان کوچک و بزرگ، و کم یا زیاد تو را مى‌آمرزد.»(۳)

و نیز فرمود: «گریه کنندگان باید بر کسى همچون حسین علیه السلام گریه کنند، زیرا گریستن براى او گناهان بزرگ را فرو مى‏ریزد.»(۴)

سکونت در بهشت

امام باقر علیه السلام فرمود: «هر مؤمنى که در سوگ حسین علیه السلام اشک دیده ریزد، به حدى که بر گونه‏اش جارى گردد، خداوند او را سالیان سال در غرفه‏هاى بهشت مسکن مى ‏دهد.»(۵)

و نیز امام صادق علیه السلام فرمود: «هر کس درباره حسین علیه السلام شعرى بخواند و گریه نماید و یک نفر را بگریاند، بهشت براى هر دوى آنها نوشته مى‏شود. کسى که حسین علیه السلام نزد او ذکر شود و از چشمش به مقدار بال مگسى اشک آید، اجر او نزد خداست و براى او جز به بهشت راضى نخواهد شد.»(۶)

و نیز فرمود: «هر کس که در عزاى حسین علیه السلام بگرید یا دیگرى را بگریاند و یا آن که خود را به حالت گریه و عزا درآورد، بهشت بر او واجب مى‏شود.»(۷)

شفا یافتن

یکى دیگر از آثار و برکات مجالس عزادارى حضرت سیدالشهدا علیه السلام شفا گرفتن است. به طورى که بارها دیده‏ایم و شنیده‏ایم که بعضى از عزاداران و گریه کنندگان بر حسین علیه السلام شفا گرفته‏اند.

نقل است که مرجع بزرگ شیعه مرحوم آیة الله العظمى بروجردى در سن نود سالگى داراى چشمانى سالم بودند که بدون عینک خطوط ریز را هم مى‏خواندند و مى‏فرمودند: این نعمت را مرهون وجود مبارک حضرت ابى عبدالله الحسین علیه السلام هستم: و قضیه را چنین نقل مى ‏فرمودند:

در یکى از سال‌ها در بروجرد بودم، به چشم درد عجیبى مبتلا شدم که بسیار مرا نگران ساخته بود. معالجه پزشکان فایده‏اى نکرد و درد چشم هر روز بیشتر و ناراحتى من افزونتر مى‏گردید، تا این که ایام محرم شد. در ایام محرم آیة الله فقید، دهه اول را روضه داشتند و دسته‏هاى مختلف هم در این عزادارى شرکت مى‏کردند. یکى از دسته‏هایى که روز عاشورا به خانه آقا وارد شده بود، «هیئت گِلگیرها» است که نوعاً سادات و اهل علم و محترمین هستند، در حالى که هر یک حوله سفیدى به کمر بسته‏اند، سر و سینه خود را گل آلود کرده و به طور بسیار رقت بار و مهیج و در عین حال با سوز و گداز فراوان و ذکرى جانسوز آن روز را تا ظهر عزادارى مى‌کنند. آقا فرمودند:

«هنگامى که این دسته به خانه من آمدند و وضع مجلس با ورود این هیئت هیجان عجیبى به خود گرفته بود من هم در گوشه‏اى نشسته و آهسته آهسته اشک مى‏ریختم و در این بین هم مقدارى گِل از روى پاى یکى از همین افراد گلگیر برداشته و بر روى چشم‌هاى ملتهب و ناراحتم کشیدم، و به برکت همین توسل، چشمانم خوب شد و امروز علاوه بر این که متبلا به درد چشم نشدم، از نعمت بینایى کامل برخوردارم، و به برکت حضرت امام حسین علیه السلام احتیاج به عینک هم ندارم.» با این که همه قواى جسمانى ایشان تحلیل رفته بود با این وجود تا آخرین ساعات زندگانى از بینایى کامل برخوردار بودند.

گریه کننده بر حسین، در قیامت گریان نیست

رسول اکرم صلی الله علیه و آله به فاطمه زهرا علیهاالسلام فرمود: «هر چشمى در روز قیامت گریان است مگر چشمى که براى مصائب حسین علیه السلام گریه کرده باشد، چنین کسى در قیامت خندان و شادان به نعمت‏هاى بهشتى است.»(۸)

آن روز دیده‏ها همه گریان شود ز هول         جز چشم گریه کرده به سوگ و عزاى او

امان از سکرات موت و آتش دوزخ

مسمع گوید: حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: آیا متذکر مى‌شوى با حسین چه کردند؟ عرض کردم: آرى، فرمود: آیا جزع و گریه مى‏کنى؟ گفتم: آرى، به خدا سوگند گریه مى‏کنم و آثار غم و اندوه در صورتم ظاهر مى‏شود حضرت فرمود: «خدا اشک چشمت را رحمت کند. آگاه باش که تو از آن اشخاصى هستى که از اهل جزع براى ما شمرده مى‏شوند، به شادى ما شاد و به حزن ما محزون و اندوهناک مى‏گردند. آگاه باش که به زودى هنگام مرگ، پدرانم را بر بالین خود حاضر مى‏بینى، در حالى که به تو توجه کرده و ملک‌الموت را درباره تو بشارت مى‌دهند، و خواهى دید که ملک الموت در آن هنگام از هر مادر مهربان به فرزندش، مهربانتر است.» سپس فرمود: «کسى که بر ما اهل‌بیت به خاطر رحمت و مصائب وارده بر ما گریه کند، رحمت خدا شامل او مى‏شود قبل از این که اشکى از چشمش خارج گردد؛ پس زمانى که اشک چشمش بر صورت جارى شود اگر قطره‏اى از آن در جهنم بریزد، حرارت آن را خاموش کند، و هیچ چشمى نیست که گریه کند بر ما مگر آن که با نظر کردن به کوثر و سیراب شدن با دوستان، خوشوقت مى‏گردد.»(۹)

با توجه به این روایت شریف باید گفت: جایى که آتش جهنم که قابل مقایسه با آتش دنیا نیست و به وسیله گریه بر حسین علیه السلام خاموش و برد و سلام گردد، پس اگر در موردى، آتش ضعیف دنیا عزادار حسینى را نسوزاند جاى تعجب نیست .

واقعه‌ای عجیب

سید جلیل مرحوم دکتر اسماعیل مجاب(داندانساز) عجایبى از ایام مجاورت در هندوستان که مشاهده کرده بود نقل مى‏کرد، از آن جمله مى‏گفت: عده‏اى از بازرگانان هندو (بت پرست) به حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام معتقد و علاقه‌مندند و براى برکت مالشان با آن حضرت شرکت مى‏کنند، یعنى در سال مقدارى از سود خود را در راه آن حضرت صرف مى‏کنند. بعضى از آنها روز عاشورا به وسیله شیعیان، شربت و پالوده و بستنى درست کرده و خود به حال عزا ایستاده و به عزاداران مى‏دهند، و بعضى آن مبلغى که راجع به آن حضرت است را به شیعیان مى‏دهند تا در مراکز عزادارى صرف نمایند.

یکى از آنان را عادت چنین بود که همراه سینه زن‌ها حرکت مى‏کرد و با آنها به سینه زدن مشغول مى‌شد. وقتى از دنیا رفت، بنا به مرسوم مذهبى خودشان، بدنش را با آتش سوزانیدند تا تمام بدنش خاکستر شد جز دست راست و قطعه‏اى از سینه‏اش که آتش، آن دو عضو را نسوزانیده بود.

بستگان آن دو عضو را آوردند نزد قبرستان شیعیان و گفتند: «این دو عضو راجع به حسین شماست.»(۱۰)

تأثیر شعر سرودن در عزاى حسینى

امام صادق علیه السلام فرمود: «کسى نیست که براى حسین علیه السلام شعرى بسراید و گریه کند یا بگریاند مگر این که خداوند بهشت را بر او واجب کرده و گناهانش را مى‏آمرزد.»(۱۱)

 

پى‌نوشت‌ها:

۱- وسائل الشیعه، شیخ حر عاملى، ج ۱۰ ص ۳۹۳

۲- بحارالانوار، علامه مجلسى، ج ۴۴ ص ۲۸۴

۳- منتخب کامل الزیارات، ابن قولویه، ص ۱۶۵

۴- منتخب کامل الزیارات، ابن قولویه، ص ۱۶۸

۵- جلاء العیون، علامه مجلسى، ص ۴۶۲

۶- بحارالانوار، علامه مجلسى، ج ۴۴ ص ۲۹۳

۷- وسائل الشیعه، شیخ حر عاملى، ج ۱۰ ص ۳۹۷

۸- داستانهاى شگفت، آیت الله شهید دستغیب، ص ۹

۹- اختیار معرفة الرجال، شیخ طوسى، ۸۹

۱۰- خلاصه اى از مقاله عاشورا، نوشته جواد محدثى .

منبع:کتاب آثار و برکات سیدالشهدا، علیرضا رجالى تهرانى.

 

 

يکشنبه 28/8/1391 - 1:32
اهل بیت

سال 63 هجری قمری

عاشورا واقعه حره

پس از شهادت امام حسین(ع) و یاران وفا دارش در سرزمین كربلا و اسیر شدن بازماندگانشان به دست سپاه یزید بن معاویه و افشاگری بازماندگان اهل بیت(ع) مانندامام زین العابدین(ع)،حضرت زینب كبری(س)،حضرت رباب همسر امام حسین(ع) و دیگر اسیران و هواداران اهل بیت(ع)، جوّ عمومی مسلمانان نسبت به یزید بن معاویه و كردار غیر اسلامی وی متغیر واو در جامعه اسلامی بی مقدار و ستمگر نشان داده شد و روز به روز تنفر مردم نسبت به وی و عاملان و مزدورانش زیاد تر می گردید. یزید بن معاویه برای كاهش نارضایتی های مردمی، تعدادی از معاریف و بزرگان حجاز، از جمله عبدالله بن حنظله را به دمشق دعوت كرد و از آنان پذیرایی نیكی به عمل آورد وبخشش های زیادی به آنان نمود، تا از این راه، آنان را به خود جذب كرده و تعریف وبا توصیف های آنان از یزید، تنفر عمومی مردم رااز حكومت بكاهد.

لیكن،نتیجه كار یزید،بر عكس شد. زیرا آن هایی كه به كاخ یزید رفته بودند،چیز هایی از یزید و درباریان او دیده بودند كه هرگز چنین تصوری پیش ازاین درباره وی نداشتند و تازه فهمیدند كه امام حسین(ع)به حق بر ضد یزید قیام كردو در این راه كشته شد. بدین جهت آنان نیز به افشاگری یزید پرداخته و هر آنچه دیده بودند برای مردم بیان كردند و بخشش های یزید و تطمیع های وی تأثیری در این ماجرا نداشت. عبدالله بن حنظله،فرزند شهید نامدار اسلام"حنظلهغسیل الملائكه"بود،كه پدرش یك روز پس از عروسی اش، در جنگ احد كشته شدو به حنظله غسیل الملائكه معروف ولی فرزندی از او به جا ماند كه عبدالله نامیده می شد و با مراقبت و تربیت مادرش،رشد یافت و از بزرگان و معاریف مدینه منوره گردید.

به خدا سوگند ما بر علیه یزید قیام نكردیم،مگر اینكه می ترسیم[با سكوت و سازش ما بااو]از آسمان،سنگ بر ما ببارد.زیرا او مردی است كه ازدواج با مادران،دختران و خواهران را مباح می كند

وی پس از بازگشت از شام، در جمعی از مردم مدینه خطبه ای خواند و چنین گفت:فو الله ما خرجنا علی یزید حتّی خفنا أن نرمی بالحجارةمن السماء...؛به خدا سوگند ما بر علیه یزید قیام نكردیم،مگر اینكه می ترسیم[با سكوت و سازش ما بااو]از آسمان،سنگ بر ما ببارد.زیرا او مردی است كه ازدواج با مادران،دختران و خواهران را مباح می كندو در روز روشن خمر می نوشدو به نماز بی توجهی می كند. بدین گونه چهره واقعی یزید بن معاویه،خلیفه غاصب و ستمگر را برای اهالی مدینه منوره روشن نمود و آنان رابه نا فرمانی و قیام عمومی بر ضد او فرا خواند.

سر انجام اهالی این شهر مقدس به رهبری عبدالله بن حنظله،بر عامل یزید در این شهر یعنی عثمان بن محمد بن ابی سفیان فشار آورده و او را به همراه تمامی افراد خاندان ستم پیشه بنی امیه و هوادارانشان از شهر اخراج كردند،و شهر را به تصرف خویش در آوردند.در همین هنگام عبدالله بن زبیر نیز در مكه معظمه قیام كرد و این شهر را از دست بنی امیه بیرون آورده بود. یزید بن معاویه،برای سر كوبی مردم حجاز،مسلم بن عقبه را كه به خون ریزی و جنایت كاری معروف بود،با سپاهی عظیم به سوی آنان گسیل داشت واین سپاه از راهنمایی های عبد الملك بن مروان، كه از فراریان مدینه بود اطلاعات لازم را به دست آورد و سر انجام در 28 ذی حجّه، سال 63 قمری به شهر مدینه منوره هجوم آوردند و با انقلابیون و مخالفان بنی امیه به نبرد پرداختند. انقلابیون مدینه تا توان داشتند به رزم بی امان خود ادامه دادند ولی سپاه حجیم و پر تعداد شامی توانشان را برید و آنان را وادار به شكست سنگین نمود. تعداد زیادی از مردم مدینه كشته و زخمی گردیدند و عده ای نیز فرار كرده و به عبذالله بن زبیر در مكه معظمه پیوستند.عبدالله بن حنظله و فرزندان وی دراین نبرد نابرابر به شهادت رسیدند.

این واقعه هولناك را رسول خدا(ص)در سفری كه به مكه معظمه می رفت در سرزمین حرّه پیش گویی كرد و برای آن بسیار متأثر شد

مسلم بن عقبه سه روز جان،مال و ناموس اهالی مدینه را بر لشكریانش مباح كردو سپاهیان بی نزاكت شامی چنان وحشی گری نمودند كه روی تاریخ را سیاه كردند و بر هیچ یك از بازماندگان صحابه رسول خدا(ص)و فرزندان و نوادگانش ترحم نكردند و قتل عام بزرگی به راه انداختند.گویند قریب هزارو هفصد تن از بزرگان و بزرگ زادگان و حدود ده هزار نفر از سایر مردم مدینه در این واقعه قتل عام شدند. لشكریان یزید بنا به فرمان وی،تنها به بیت معظم حضرت امام زین العابدین(ع)و علی بن عبدالله بن عباس متعرض نشدند.(1) این واقعه هولناك را رسول خدا(ص)در سفری كه به مكه معظمه می رفت در سرزمین حرّه [در یك مایلی بیرون مدینه]پیش گویی كرد و برای آن بسیار متأثر شد.(2)

 

 


1- نك :تاریخ الطبری،ج5 ،ص485 ؛ اسد الغابه[علی بن ابی الكرم جزری]، ج3،ص219 منتهی الآمال[شیخ عباس قمی]، ج2،ص33 ؛ تاریخ اُمراء المدینة المنورة[عارف احمد عبدالغنی]،ص59 2- بحار الانوار[علامه مجلسی]،ج81 ، ص125

يکشنبه 28/8/1391 - 1:30
اهل بیت
کرامتی از خواندن زیارت عاشورا
 
میرزا جوادآقا ملکی تبریزی می‌فرماید: حضرت حسین(ع) زنی را که زیارت عاشورا می‌خوانده، در شب اول قبرش سه بار ملاقات نموده و او را از شفاعت و برکات خود محروم نمی‌کند و اثر آن حتی به هم‌جواران مُرده او نیز می‌رسد.

فارس، علامه میرزا جوادآقا ملکی تبریزی از عارفان و سالکان طریق الهی در کتاب شریف «المراقبات» درباره درک شب و روز عرفه، توصیه‌هایی را داشته است که در خلال آن به بیان عظمت و جایگاه زیارت عاشورا می‌پردازد:

 * مداومت بر خواندن زیارت عاشورا حتی همسایگان میّت را نیز از عذاب قبر رهایی می‌بخشد

اما چیزی که در زیارت امام حسین (ع) مهم‌تر است، این است که سوگواری‌اش (با اظهار اندوه و ناله و گریه) را زیاد کرده، نالان و خاک‌آلود شود و رسیدن به مقام اصحاب حضرت (ع) در وفای به حق او و شهادت در رکابش را زیاد تمنا کرده و بگوید: «یا لیتنا کنا معکم» ای کاش ما نیز در رکاب شما می‌بودیم. و آن را از عمق قلب و با توجه به روحانیت امام (ع) بر زبان آورده، از فضیلت و انوار و برکات آن حضرت برای قبول شدن زیارتش استمداد بطلبد و از آن حضرت قبولی زیارت و دیگر اعمالش و ملحش شدن به اصحابش را بخواهد.

و باید بداند که درِ امام حسین درِ «رحمت واسعه» است. سریع القبول و مقرون به رضاست، چون حضرت در حیات خود می‌فرمود: مثل احسان، مثل باران است ک هم به نیکوکار می‌بارد و هم به نانیکوکار.

و چه خوب است که در اینجا، به حکایتی اشاره کنم که یکی از افراد مورد وثوق از اهل علم، نقل می‌فرمود: آن شخص، در کودکی در میان اهل شهر خود دوستی داشت که او را می‌شناخت، او وقتی بزرگ شد، جزو ماموران گمرک شد. و سال‌ها به این کار مشغول بود، تا از دنیا رفت. وقتی او را به خاک سپردند آن عالم او را در خواب دید که حالی نیکو دارد و در جایی زیبا و پر عیش و تنعم است. از او پرسید: سبب نجاتت چه بود؟! جواب داد: پس از مردنم به دلیل کارهای بدم، در عذاب بودم، تا فلان روز، فلان خانم را در اینجا (این گورستان) به خاک سپردند و شب دفنش، امام حسین (ع) سه بار به دیدن او آمد و زمانی که بار سوم آمد، به فرشتگان امر کرد عذاب همسایگان آن خانم را بردارند و عذاب از ما برداشته شد و حالمان خوب شد.

آن عالم وقتی از خواب برخاست. آن زن را جست‌وجو کرد و او را یافت و از حال مرگ و محل دفن شدنش سؤال کرد. همانگونه بود که آن مرد در خواب گفته بود. عالم از اعمال آن زن پرسید و عملی نیافت، مگر مداومت به خواندن زیارت عاشورا در هر روز.

پس، ای برادرم! به دوستی و وفاداری آن حضرت نگاه کن که زنی را که زیارت عاشورا می‌خوانده، در شب اول قبرش سه بار ملاقات نموده و او را از شفاعت و برکات خود محروم نمی‌کند و اثر آن حتی به هم‌جواران مُرده او نیز می‌رسد حتی مردی که باج می‌گرفت و عذاب از امثال او برداشته می‌شود.

ای پروردگار! در هر حال و هر زمانی تا به ابدترین ابدها به روح مطهر آن حضرت، از طرف ما سلام و صلوات و تحیت بفرست، به عدد آنچه علمت به آن احاطه دارد و تا به آن حد که رضایت در آن باشد و تا به آن اندازه‌ای که تمامی نپذیرد.

يکشنبه 28/8/1391 - 1:28
اهل بیت

 

فرمایش حضرت صادق(علیه السلام) به صفوان است كه مى فرماید :

هر كسیكه زیارت نماید و بخواند این دعا را از نزدیك یا از دور; بر خداى تعالى ضامنم كه زیارت او قبول شود و سعى او مزد داده شود ، و سلام او به آنحضرت (علیه السلام) برسد ، و چیزى مانع آن نشود ، و حاجت او از جانب خداوند بر آورده شود ، هر قدر و هر اندازه كه باشد ، و محروم نفرماید خداوند او را.

و به تحقیق خداوند عزّوجلّ قسم یاد فرموده است كه: هر كس زیارت كند امام حسین (علیه السلام)را به این زیارت از نزدیك یا دور و این دعا را بخواند ; قبول نمایم زیارت او را و بر آورم خواهش او را ــ هر چند بسیار و بزرگ باشد ــ و حاجت او را عطا كنم ، و او را در حالى كه خوشحال است برگردانم ، و به سبب بر آورده شدن حاجتش و فائز گردیدنش به بهشت و آزاد شدنش از آتش چشمش روشن باشد ، و شفاعتش را درباره هركس به غیراز دشمن ما اهلبیت قبول كنم .

 

 

اى صفوان! هرگاه براى تو حاجتى به سوى خداوند روى داد ، پس با این زیارت در هر كجا كه باشى زیارت كن ، و این دعا را بخوان و حاجت خود را از پروردگار خودت بخواه; كه از جانب خداوند خواهد آمد .

بر حسب آنچه در فرمایش حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام)و حضرت صادق (علیه السلام)در روایت علقمه و صفوان است ، بیست و دو امر است:

اوّل: ثواب دوازده هزار حج.

دوم : ثواب هزار هزار جهاد .

سوّم: ثواب دو هزار هزار عمره ; كه همه آنها را با حضرت رسول (صلى الله علیه وآله)و ائمّه اطهار (علیهم السلام)بجا آورده باشد .

چهارم: ثواب مصیبت هر پیامبرى از اوّلین تا آخرین .

پنجم :ثواب مصیبت هر رسولى  .

ششم: ثواب مصیبت هر وصیّى تا روز قیامت  .

هقتم:ثواب مصیبت هر صدّیقى تا روز قیامت  .

هشتم: ثواب هر شهیدى تا روز قیامت  .

نهم: بلندى مقام او صد هزار هزار درجه .

دهم: نوشته شدن هزار هزار حسنه .

 

http://uploadpa.com/beta/12/jdu4nnrt4lfr7iomd5.gif

یازدهم: محو شدن هزار هزار گناه .

دوازدهم: رسیدن به درجه شهداى با آنحضرت تا حدّى كه به هیئت آنها محشور شود  ، و در مقامات آنها داخل شود .

سیزدهم: ثواب زیارت هر پیامبرى.

چهاردهم: ثواب زیارت هر رسولى .

پانزدهم: ثواب زیارت هر كسیكه زیارت نموده است آنحضرت را از آن روزى كه شهید شده اند .

شانزدهم: جواب سلام از آنحضرت (علیه السلام) بجهت قبولى زیارت او .

هفدهم: قضاء و بر آورده شدن حوائج هرقدر و هرچند بزرگ باشد .

هجدهم: سرور قلب بر وجه دوام و همیشگى و روشنى چشم بواسطه رسیدن به آنچه طالب باشد .

نوزدهم: فوز به بهشت  .

بیستم: سلامتى از آتش .

بیست و یكم: قبول شدن شفاعت او براى هر كس كه از خویش و بیگانه ، گرچه مستحق آتش جهنّم باشند ، جز دشمنان اهلبیت (علیهم السلام) .

بیست و دوّم: ضمانت مؤكّده از حضرت صادق (علیه السلام) و از حضرت امام محمّد باقر (علیه السلام) و از حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) و از حضرت ابى عبدالله (علیه السلام)و از حضرت مجتبى (علیه السلام)و از حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و از حضرت رسول (صلى الله علیه وآله)و از جبرئیل (علیه السلام) و از حضرت احدیّت جلّ شأنه در حقّ زائر به این زیارت آنكه زیارت او مقبول و سعى او مشكور ، یعنى كه هیچ مانعى سبب ردّ آن نشود.

 

يکشنبه 28/8/1391 - 1:28
اهل بیت

اعمال شب و روز اول محرم

 

 

اعمال شب و روز اول محرم

 

بدانكه این ماه ، ماه حُزن اهل بیت علیهم السلام و شیعیان ایشان است و از حضرت امام رضاعلیه السلام روایت استكه چون ماه محرّم داخل مى شد پدرم را كسى خندان نمى دید و اندوه و حُزن پیوسته بر او غالب مى شد تا روز دهم چون روز عاشورا مى شد آن روز، روز مصیبت و حزن و گریه او بود و مى فرمود امروز روزى است كه حسین علیه السلام شهید شده است .

 

اعمال شب و روز اول محرم

 

شب اوّل سیّد در اقبال براى این شب چند نماز ذكر فرموده :

 

اوّل : صد ركعت در هر ركعت حمد و توحید بخواند .

 

دوّم : دو ركعت در ركعت اوّل حمد و انعام و در دوّم حمد و یَّس .

 

سوّم : دو ركعت در هر ركعت حمد و یازده قُل هُوَاللّهُ اَحَدٌ در روایت است از حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله كه هر كه در این شب این دو ركعت نماز را بجا آورد و صبحش را كه اوّل سال است روزه بدارد مثل كسى است كه تمام سال را مُداومت به خیر كرده و در آن سال محفوظ باشد و اگر بمیرد به بهشت برود .

 

و نیز سیّد براى هلال این ماه دعاء مَبْسُوطى ذكر فرموده و اگر ممكن شود احیا بدارد این شب را به دعا و نماز و خواندن قرآن روز اوّل .

 

بدانكه اوّل محرم اوّل سال است و در آن دو عمل وارد است :

 

اوّل : روزه است و در روایت رَیّان بن شبیب از حضرت امام رضاعلیه السلام مرویست كه هر كه در این روز روزه بدارد و خدا را بخواند خداوند دعاى او را مستجاب كند چنانكه دعاى زكریّا را مستجاب نمود .

 

دوم : از حضرت امام رضا علیه السلام منقولست كه حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله روز اوّل محرم دو ركعت نماز مى كرد و چون فارغ مى شد دستها را بلند مى كرد و این دعا را سه دفعه مى خواند:


اَللّهُمَّ اَنْتَ الاِْلهُ الْقَدیمُ وَهذِهِ سَنَةٌ


خدایا تویى معبود ازلى و این سال

 


جَدیدَةُ فَاَسْئَلُكَ فیهَاالْعِصْمَةَ مِنَالشَّیْطانِ وَالْقُوَّةَ عَلى هذِهِ النَّفْسِ


تازه است از تو خواهم در این سال نگهداریم را از شیطان و نیروى بر این نفس

 


الاْمّارَةِ بِالسّوَّءِ وَالاِْشْتِغالَ بِما یُقَرِّبُنى اِلَیْكَ [یاكَریمُ] یا ذَاالْجَلالِ


كه پیوسته به گناه فرمان مى دهد و سرگرمى بدانچه مرا به تو نزدیك كند اى صاحب جلالت

 


وَالاِْكْرامِ یا عِمادَ مَنْ لا عِمادَ لَهُ یا ذَخیرَةَ مَنْ لا ذَخیرَةَ لَهُ یا حِرْزَ


و بزرگوارى اى تكیه گاه كسى كه تكیه گاهى ندارد اى ذخیره آنكس كه ذخیره ندارد اى پناهگاه

 


مَنْ لا حِرْزَ لَهُ یا غِیاثَ مَنْ لا غِیاثَ لَهُ یا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ یا كَنْزَ


آنكس كه پناهگاهى ندارد اى فریادرس آنكس كه فریادرسى ندارد اى پشتیبان آنكس كه پشتیبانى ندارد اى گنج

 


مَنْ لا كَنْزَ لَهُ یا حَسَنَ الْبَلاَّءِ ی ا عَظیمَ الرَّج اَّءِ ی ا عِزَّ الضُّعَف آءِ ی ا مُنْقِذَ


آنكس كه گنجى ندارد اى كه آزمایشت نیكو است اى بزرگ مایه امید اى عزت بخش ناتوانان اى نجات بخش

 


الْغَرْقى یا مُنْجِىَ الْهَلْكى یا مُنْعِمُ یا مُجْمِلُ یا مُفْضِلُ یا مُحْسِنُ


غریقان اى خلاص كننده هالكان اى نعمت بخش اى زیباپرور اى فزون بخش اى نیكوده

 


اَنْتَ الَّذى سَجَدَ لَكَ سَوادُ اللَّیْلِ وَنُورُ النَّهارِ وَضَوْءُ الْقَمَرِ وَشُعاعُ


تویى كه سجده كرد (و به كمال خضوع درآمد) برایت سیاهى شب و روشنى روز و تابش ماه و شعاع

 


الشَّمْسِ وَدَوِىُّ الْمآءِ وَحَفیفُ الشَّجَرِ یا اَللّهُ لا شَریكَ لَكَ اَللّهُمَّ


خورشید و صداى ریزش آب و بهم خوردن درخت اى خدایى كه شریك ندارى خدایا

 


اجْعَلْنا خَیْراً مِمّا یَظُنُّونَ وَاغْفِرْ لَنا ما لا یَعْلَمُونَ وَلا تُؤ اخِذْنا بِما


قرارمان ده بهتر از آنچه مردم گمان كنند و بیامرز از ما آنچه را كه نمى دانند و مگیر ما را بدانچه

 


یَقُولُونَ حَسْبِىَ اللّهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ


گویند بس است مرا خدا معبودى جز او نیست بر او توكل كنم و او است پروردگار عرش

 


الْعَظیمِ امَنّا بِهِ كُلُّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَما یَذَّكَّرُ اِلاّ اُولُوا الاْلْبابِ رَبَّنا


عظیم ایمان داریم به او و هرچه هست از نزد پروردگار ما است و اندرز نگیرند جز خردمندان پروردگارا

 


لاتُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ اِذْ هَدَیْتَنا وَهَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً اِنَّكَ اَنْتَ الْوَهّابُ


منحرف مساز دلهاى ما را پس از آنكه هدایتمان كردى و ببخش به ما از پیش خود رحمتى كه براستى تویى بخشایشگر

 

شیخ طوسى فرموده كه مستحب است روزه دهه اوّل محرم ولكن روز عاشورا امساك نماید از طعام و شَراب تا بعد از عصر آن وقت بقدر كمى تربت تناول نماید و سیّد روایت كرده فضیلت روزه تمام ماه را و آنكه روزه او نگه میدارد صائم آن را از هر گناهى .

 

روز سوّم روزى است كه حضرت یوسف علیه السلام از زندان بیرون شده هركه آن روز را روزه دارد آسان فرماید حق تعالى بر او كارهاى مشكل را و برطرف كند از او اندوه را و در روایت نبوى صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله است كه دعایش مستجاب شود .

 

روز نهم روز تاسوعا است از حضرت صادق علیه السلام روایت است كه فرمود تاسوعا روزى بود كه جناب امام حسین علیه السلام و اصحابش را در كربلا محاصره كردند و سپاه شام بر قتال آن حضرت اجتماع كردند و ابن مرجانه و عُمر سعد خوشحال شدند به سبب كثرت سپاه و بسیارى لشكر كه براى آنها جمع شده بود و جناب امام حسین علیه السلام و اصحابش را ضعیف شمردند و یقین كردند كه یاورى از براى آن حضرت نخواهد آمد و اهل عراق او را مَدَد نخواهند نمود پس فرمود پدرم فداى آن ضعیف غریب .

يکشنبه 28/8/1391 - 1:27
اهل بیت
بسم الله الرحمن الرحیم

محرم وام دار تاریخ در یک نیم روز

محرم ماهی که در آن عشق آفریده شد و مردانگی و شرف در عطش عشق به حسین معنا گرفت ماهی که هیچ واژه ای گنجایش اندوه بی کرانه ی آن را ندارد ماهی که هر ساله خون خدا را بر آسمان دنیا می پاشد تا ابرهای روزمره سرخی آفتاب را نپوشاند محرم ماه فریاد ماه بیداری و پایداری است ، محرم ماهی که تمام تاریخ وام دار یک نیم روز آن است ماهی که خاک و خون آتش و عطش و مشک و تیر رازهای سر به مهر آنند ماهی که هفتاد و دو آیه ی سرخ بر صحیفه ی دل ها نازل شد و هفتاد و دو کهکشان در مدار هستی قرار گرفت ، مولاجان به مرثیه های عاشورایی قسم به اشک های دخیل بسته و قسم به شام غریبان زینب علیهاالسلام قسم که اگر نبود عشق تو زندگی بیهوده بود و اگر شما اهل بیت نبودید زندگی کردن بیهوده بود ، محرم آمدی و عقده های دل ما را در برابر عشق به حسین باز کردی محرم تو طوافی عرفانی هستی در حریم هفتاد و دو نام آسمانی ، محرم ماه دخیل بستن دل به سقاخانه های اشک است باز محرمی دیگر و شور و شوقی دیگر بعد از مدت ها چشم هایمان عاشقانگی از سر می گیرند و دست هایمان به تمنای عشق باز می شوند.
کیست که آزاده باشد و محرم را به سوگ ننشیند؟ محرم فصل آشنا شدن با خوبی هاست فصل عاشقی کردن به حسین است کیست که حسین را چراغ راهش کند و در بیراهه های پر پیچ و خم گم شود؟ کیست که گوش جان بسپارد و نام تو را در هیاهوی فرات نشنود؟ یا حسین (ع) فرات هنوز شرمگین است بیچاره رود پیر قرن هاست آهسته و شکسته میرود هنوز چکاچک شمشیرها را میشنود هنوز صدای گریه بچه ها و نعره های دلیرانه را میشنود هنوز شیون های زنان و غم و اندوه اهل بیت(علیهم السلام) و شیعیان آنها شنیده میشود هنوز شهادت ها و دلاورى ها و شجاعت ها و ایثارهاى سید الشهدا امام حسین(علیه السلام) و یاران با وفاى او را میشود حس کرد خاطرات زیادی این پیر کهنه رود در دل دارد که همچنان در درون خویش محفوظ نگاه داشته است.
ماه محرم برای مذهب شیعه دوستدار اهل بیت ماهی است كه پیروزی در متن فداكاری و خون به دست آمده است محرم ماه نهضت بزرگ سید شهیدان و سرور اولیای خداست كه با قیام خود در مقابل طاغوت تعلیم سازندگی و كوبندگی به بشر داد و راه فنای ظالم و شكستن ستمكار را به فدایی دادن و فدایی شدن دانست واین خود سرلوحۀ تعلیمات اسلام است برای ملتهای جهان تا آخریت زمان ، یا حسین ما هر ساله در ماه محرم دل خویش را به بال و پر خونی ات دخیل می بندیم تا گره کور چشمانمان را به نور اجابتت باز کنی ما چنین بزرگواری را فقط در کرامت و بزرگی  نوه پیامبر خدا میتوانیم ببینیم یا حسین جان.
ماه محرم ماه ایثار حماسه و شجاعت و فداكاری است ماهی كه خون بر شمشیر پیروز شد ماهی كه قدرت حق باطل را تا ابد محكوم کرد و داغ باطل بودن باطل را بر جبهه ستمكاران و حكومتهای شیطانی زد ماهی كه به نسل ها در طول تاریخ آموخت پیروزی بر سر نیزه به دست میاید حسین ثابت کرد كه میشود باطل را در مقابل كلمه حق به شكست کشاند و این مسئله را حسین و یارانش به اثبات رساندند و در همین ماه محرم بود که امام حسین به ما شیعیان و مسلمانان آزاده راه مبارزه با ستمكاران تاریخ را به ما آموخت.
محرم ماهی است كه به وسیله سید مجاهدان و مظلومان اسلام زنده شده و از توطئه عناصر فاسد و رژیم بنی امیه كه اسلام را تا  لب پرتگاه برده بودند رهایی بخشید و همین خون سید الشهدا است كه خونهای همه ملت های اسلامی را به جوش آورده است محرم ماهی است كه عدالت در مقابل ظلم و حق در مقابل باطل قیام كرد و حسین و یارانش توانستند پیروزی حق بر باطل را برای تمام دنیا برای همیشه به اثبات برسانند.
ماه محرم ماهی است که مردم آماده‌اند برای شنیدن مطلب حق حماسه کربلا بزرگ‌ترین و دلخراش‌ترین واقعه تاریخ است که پس از ۱۴۰۰ سال هنوز هم زنده مانده و پس از چهارده قرن به یاد آن واقعه‌ها اشک ها ریخته می‌شود و ناله و فریاد به پاست با حلول ماه محرم بود که ماه حماسه شجاعت و فداکاری آغاز شد ماهی که خون بر شمشیر پیروز شد ماهی که قدرت حق باطل را تا ابد محکوم و داغ باطله بر جبهه ستمکاران و حکومت‌های شیطانی زد ماهی که به نسل‌ها در طول تاریخ راه پیروزی بر سر نیزه را آموخت ماهی که شکست ابرقدرت‌ها را در مقابل کلمه حق به ثبت رساند ماهی که امام مسلمین راه مبارزه با ستمکاران تاریخ را به ما آموخت محرم ماهی است که عدالت در مقابل ظلم و حق در مقابل باطل قیام کرده و به اثبات رسانده که در طول تاریخ همیشه حق بر باطل پیروز است ماهی است که به وسیله سید مجاهدان و مظلومان اسلام زنده شد و از توطئه عناصر فاسد و رژیم بنی‌امیه که اسلام را تا لب پرتگاه برده بودند رهایی بخشید
در آخر درس ها و سهم ما از محرم و امام حسین (ع) و امام مقتدایمان چیست ، چرا میگویند محرم ماهی که خون بر شمشیر پیروز شد که ما به سخنانی بعضی از بزرگان دین و سیاست بسنده میکنیم ؟
سید الشهدا را كشتند اسلام ترقی اش بیشتر شد.
سیدالشهدا سلام الله علیه با همه اصحاب و عشیره اش قتل عام شدند ولی ایده و مکتب شان را جلو بردند.
شهادت حضرت سیدالشهدا اسلام را زنده كرد.
زنده نگه داشتن عاشورا یك مسأله بسیار مهم سیاسی عبادی است.
انقلاب اسلامی ایران پرتویی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است.
كربلا كاخ ستمگری را با خون در هم كوبید و كربلای ما كاخ سلطنت شیطانی را فرو ریخت.
كربلا را زنده نگه دارید و نام مبارك حضرت سید الشهدا را زنده نگه دارید كه با زنده  بودن او اسلام زنده  نگه داشته می شود.
مسأله كربلا كه خودش در رأس مسائل سیاسی هست باید زنده بماند.
ملت بزرگ ما باید خاطره عاشورا را با موازین اسلامی هر چه شكوهمندتر حفظ نماید.
این محرم را زند ه نگه دارید ما هر چه داریم از این محرم است.
محرم و صفر است كه اسلام را زنده نگه داشته است.
تمام این وحدت كلمه ای كه مبدأ پیروزی ما شد برای خاطر این مجالس عزا و این مجالس سوگواری و این  مجالس تبلیغ و ترویج اسلام شد.
مجالس بزرگداشت سید مظلومان و سرور آزادگان كه مجالس غلبه سپاه عقل بر جهل و عدل بر ظلم و امانت بر خیانت و حكومت اسلامی بر حكومت طاغوت است هر چه با شكوه تر و فشرده تر بر پا شود و بیرق های خونین عاشورا به علامت حلول روز انتقام مظلوم و ظالم هر چه بیشتر افراشته شود.
ماه محرم ماهی است كه مردم آماده اند برای شنیدن مطالب حق.
گریه كردن بر عزای امام حسین زنده نگه داشتن نهضت و زنده نگه داشتن همین معنا كه یك جمعیت كمی در مقابل یك امپراطوری بزرگ ایستاد دستور است.

              داریوش احمد رضا بهمنیار                 www.bahmaneyar.blogfa.com
يکشنبه 28/8/1391 - 1:27
اهل بیت
انقلاب محرّم
 
محرّم است و جهان پر ز انقلاب شده است
به شیون و غم و اندوه، شیخ و شاب شده است
 
ز بانگ شور برانگیز القیام و جهاد
قلوب اهل ستم اندر اضطراب شده است
 
ز مکتب کَرَم و نهضت و عزای حسین
الی الابد به سوی خلق، فتح باب شده است
 
به مُلک عزّت نفس و ثبات و قوّت دین
شهید کرب و بلا مالک الرّقاب شده است
 
برای اهل بیت پیمبر کنار شطّ فرات
ز جور فرقه‌ی کفّار، قحط آب شده است
 
پیمبر (ص) است غمین و علی (ع) عزادار است
به روضه، حضرت زهرا (س) در التهاب شده است
 
مگر حسین ز میدان دوباره بهر وداع
به سوی خیمه‌گه زینب و رباب شده است
 
دریغ و درد که از سنگ کینه‌ی دشمن
ز خون، محاسن نورانی‌اش خضاب شده است
 
مگر که حضرت عبّاس باز از پی آب
برای تشنه لبان پای در رکاب شده است
 
مگر که اصغر بی‌شیر خسته‌ی مظلوم
به ضرب تیر ستم‌پیشگان به خواب شده است
 
مگر یگانه شبیه نبی، علی اکبر
به عزم یاری دین، باز بر عقاب شده است
 
ز ظلم دشمن دین گر چه روز عاشورا
ز رحم‌ وعدل وشرف، چهره درحجاب شده است
 
ز قتل سبط پیمبر اگر به ظاهر حال
یزید پست فرو مایه کامیاب شده است
 
به رغم آل معاویه و یزید پلید
که کیدشان همه بر باد و در تباب شده است
 
ربوده است دل خلق را قیام حسین
جهان، مسخّر آل ابوتراب شده است
 
نصیب شیعه‌ی آل است روضه‌ی رضوان
نصیب ناصبیان، لعنت و عذاب شده است
 
اساس حق و حقیقت همیشه آباد است
بنای ظلم به هر بوم و بر خراب شده است
 
ظهور جوهر ایمان و استقامت شخص
رهین عزم وی و صبر در صعاب شده است
 
خموش «لطفی صافی» که در عزای حسین
قلوب اهل ولا از الم کباب شده است
يکشنبه 28/8/1391 - 1:27
اهل بیت
هلال آزادگی
 
هلال ماه محرّم ز نو هویدا شد
بیا که رایت سلطان عشق بر پا شد
 
بیا که رایت سلطان عشق بر پا شد
بیا که آیت فتح و ظفر هویدا شد
 
درآ به مکتب حرّیت و فداکاری
بیا که دین ز قیام حسین احیا شد
 
شعار باطل و شرک و فساد شد محکوم
بیا که جلوه‌ی توحید، عالم آرا شد
 
اگر که حامی حقّی و یار قرآنی
بیا که پرچم دین و جهاد برپا شد
 
به ملک غیرت و جانبازی و اراده وعزم
شهید کرب و بلا قهرمان دنیا شد
 
به دشت ماریه از همّت بلند حسین
کتاب همّت و ایمان و صبر معنا شد
 
حسین عدل و شهامت، حسین آزادی
فدای دین خدا در هجوم اعدا شد
 
بزرگ‌تر سند افتخار انسان‌ها
به خون پاک حسین شهید امضا شد
 
مرام‌نامه‌ی آزادی و حقوق بشر
از آن مجاهده‌ی بی‌نظیر انشا شد
 
در این جهاد مقدّس، حسین شد پیروز
یزید ننگ بشر گشت و خوار و رسوا شد
 
یزید کیست؟ هر آن‌کس‌که ضدّ آزادی است
هر آن که دشمن قرآن و آل طه شد
 
فدای رهبر لب تشنه‌ای که در ره دین
غریب و بی‌کس و تنها به سوی هیجا شد
 
دریغ و درد که در کربلا ز ظلم خسان
جدا سر از تن پاک عزیز زهرا شد
 
به زیر سمّ ستوران فتاد جسم حسین
خیام محترم اهل بیت یغما شد
 
نگشت تابع ظالم که ظلم را کوبید
اگر چه رنج و بلایش فزون ز احصا شد
 
بنال «لطفی صافی» که روز عاشورا
ز خون پاک شهیدان چو عید اضحی شد
يکشنبه 28/8/1391 - 1:26
اهل بیت
 
مردان خدا و شخصیت‌های الهی، همانگونه که در زمان حیات خویش استوانه دین و محور انسانیت و پشتوانه حق و عدالت هستند، در زمان پس از مرگ نیز آرامگاه و زیارتگاهشان پشتوانه حق و عدالت و فضیلت است.
 
به گزارش ایسنا، شیعه، امام را مقرب درگاه خدا می‌‏داند و با توسل به او قربی به خدا پیدا می‌کند، همانطور که خودش در قرآن مجید فرمود: «به سوی او وسیله بگیرید» امام را وسیله الهی می‏‌داند. زیرا توسل و شفاعت، بعدی از ابعاد زیارت است که زائر از این طریق خود را به درگاه الهی نزدیک می‏‌کند.
 
پیشوایان ما وعده فرموده‌‏اند که از زائران خود دستگیری کنند. امام باقر(ع) درباره برکات و آثار زیارت امام حسین (ع) می‌فرمایند: "شیعیان ما را به زیارت قبر حسین بن علی علیه‏‌السلام فرمان دهید؛ زیرا زیارت آن، روزی را زیاد می‏‌کند، عمر را دراز می‏‌گرداند و بدی‌ها را دور می‏‌سازد1".
 
همچنین به امام صادق (ع) عرض کردند: "کمترین اثر برای زائر قبر امام حسین (ع) چیست؟ فرمود: «کمترین تأثیرش این است که خداوند متعال، او، خانواده و مالش را حفظ می‌کند تا به سوی اهل خویش برگردد، و چون روز قیامت فرا رسد، خداوند حافظ او خواهد بود2".
 
آن حضرت درباره تأثیر زیارت امام حسین(ع) در روز قیامت فرمود: «هیچ کس در روز قیامت نیست مگر آنکه آرزو می‏‌کند که ای کاش از زائرین امام حسین (ع) می‏‌بود زیرا مشاهده می‏‌نماید که با زائران حسین (ع) به واسطه مقامی که در نزد پروردگار دارند، چگونه عمل می‏‌شود».
 
امام صادق (ع) فرمود: «به درستی که خدای تبارک و تعالی، قبل از اهل عرفات، برای زائران قبر حسین (ع) تجلی می‌نماید، حوایج آنان را برآورده می‏‌کند، گناهانشان را آمرزیده و درخواست‌هایشان را به اجابت مقرون می‏‌سازد، و سپس متوجه اهل عرفات شده و در مورد آنان نیز اینگونه عمل می‏‌کند».
 
ایشان در جایی دیگر می‌فرمایند: "اگر مردم می‏‌دانستند که چقدر خیر و برکت در زیارت امام حسین (ع) وجود دارد، برای زیارت کردنش با یکدیگر مقاتله می‏‌کردند، و هر آینه اموالشان را برای رفتن به زیارتش می‏‌فروختند".
 
رسول گرامی اسلام (ص) نیز فرمود: «من تعهد می‏‌کنم که در روز قیامت هنگامه رستاخیز، ضمن ملاقات با زائر حسین (ع)، دستش را بگیرم و از مراحل هول‏ انگیز و سختی‌های قیامت نجاتش بخشیده و او را به بهشت وارد کنم».
 
البته احادیث و روایات بسیار زیادی از معصومین(ع) در زمینه آثار و برکات زیارت حضرت سیدالشهداء از راه دور و نزدیک ذکر شده است.
 
منبع:
 
1- بحارالأنوار: 101 / 4 / 12 منتخب میزان‌الحکمة: 408
 
2- رجالی تهرانی، علیرضا. "آثار و برکات زیارت سیدالشهداء(ع)
 
يکشنبه 28/8/1391 - 0:40
اهل بیت

عصر یک جمعه دلگیر دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است؟ چرا آب به گلدان نرسیده است؟ چرا لحظه باران نرسیده است؟ به هر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است به ایمان نرسیده است و هنوزم که هنوز است غم عشق به پایان نرسیده است بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گم گشته به کنعان نرسیده است، چرا کلبة احزان به گلستان نرسیده است، دل عشق ترک خورد، گل زخم نمک خورد، زمین مرد زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد، زمین مُرد خداوند گواه است، دلم چشم به راه است که در حسرت یک پلک نگاه است، ولی حیف نصیبم فقط آه است تویی آیینه، روی من بیچاره سیاه است و جا دارد از این شرم بمیرم که بمیرم

عصر این جمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس تو کجایی گل نرگس؟ به فدای، نفس های غریب تو که آغشته به حزن است ز جنس غم و ماتم زده آتش به دل عالم و آدم مگر این روز و شب رنگ شفق یافته دست روی کدامین غم عظما به تنت رخت عزا کرده ای ای عشق مجسم که به جای غم شبنم بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت، نکند باز شده ماه محرم که چنین می زند آتش به دل فاطمه آهت به فدای رُخت ای صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و این بزم تویی آجرک الله عزیز دو جهان یوسف در چاه کنون شعله آه تو شود حس تو کجایی گل نرگس؟
 
دل ما سوخته از آه نفس های غریبت، دلمان بال کبوتر شده خاکستر پرپر شده همراه نسیم سحری روی پر فطرس معراج نفس، گشته هوایی و سپس رفته به اقلیم رهایی به همان صحن و سرایی که شما زائر آنید و خلاصه شود ایا که مرا نیز به همراه خودت زیر رکابت ببری تا بشوم کرب وبلایی، به خدا در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد، نگهم خواب ندارد، قلمم گوشه دفتر غزلی تاب ندارد، شب من روزن مهتاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره، مگر این عاشق بیچارة دلدادة دلسوخته ارباب ندارد؟
 
گریه کن گریه و خون گریه کن آری که هر آن مرثیه را خلق شنیده است شما دیده ای آن را و اگر طاقتتان است کنون من نفسی روضه ز مقتل بنویسم و خودت نیز مدد کن که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود چون تپش موج مصیبات بلند است، به گستردگی ساحل نیل است و این بحر طویل است. بگذار که قبلش بنویسم که ببخشید مرا یوسف زهرا، در این مخمل خون بر تن تبدار حروف است که این روضه مکشوف لهوف است، عطش بر لب عطشان لغات است و صدای تپش سطر به سطرش همگی موج زن آب فرات است ، به ارباب همه سینه زنان کشتی آرام نجات است، ولی حیف که ارباب قتیل العبرات است، ولی حیف که ارباب اسیر الکربات است، ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین بن علی تشنة آب است و زنی محو تماشاست ز بالای بلند الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال سپس آه که الشمر ... نه نه خدایا چه بگویم که دلت تاب ندارد به خدا با خبرم می گذرد از تپش روضه که خود غرق عزایی تو خودت کرب وبلایی قَسَمت می دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی تو کجایی تو کجایی
 
شب سوم شده باید که گریزی بزنم آه به یک مجلس پر شور که این کار صواب است، صواب است و نفس در نفس سینه هر مستمعش مثل عذاب است، دلِ تک تکشان وای کباب است، ببین روضه عجب ساده و ناب است که بر پا شده در بین خرابه است، بیا گوش کن آری سخن از قحطی آب است، ولی یک نفر آنجاست که بی تاب تر از باقی آنهاست، ببینید ببینید درست است رباب است، ببینید گلم رنگ ندارد سر جنگ ندارد، چه بزمی است چه شوری است چه حالی است فقط روضه و ناله است و مداح پر از عاطفه اش طفل سه ساله است که در دست ظریفش، که در دست نحیفش سر باباست سلام ای شه زیبا سر بابا چه کسی کرده به ویرانه مقیمم چه کسی کرده یتیمم.
يکشنبه 28/8/1391 - 0:32
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته