• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 144
تعداد نظرات : 153
زمان آخرین مطلب : 4565روز قبل
شعر و قطعات ادبی

 

 

یک شبی مجنون نمازش راشکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
سجده ای زد برلب درگاه او
پر زلیلا شد دل پر آه او
گفت یارب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای
جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای
نشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست آنم می زنی
خسته ام زین عشق، دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو ... من نیستم


گفت: ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پیدا و پنهانت منم

سال ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی


عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یک جا باختم
کردمت آوارهء صحرا نشد
گفتم عاقل می شوی اما نشد


سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا برنیامد از لبت
روز و شب او را صدا کردی ولی


دیدم امشب با منی گفتم بلی
مطمئن بودم به من سر میزنی
در حریم خانه ام در میزنی
حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بی قرارت کرده بود


مرد راهش باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم

 

چهارشنبه 11/9/1388 - 18:16
ادبی هنری

 

 

  

حاجی حاجی مکه:

 در زمان قدیم مردم برای زیارت خانه خدا ناگزیر بودند با اسب و قاطر و شتر از صحرای سوزان و بیابانهای

بی آب و علف عبور کنند, این مسافرت ها بین چهار الی شش ماه طول می کشید تا اگر احیانا از گردبادهای بنیان

کن و دستبرد دزدان و بی آبی و بی غذایی جان سالم به در می برند می توانستند به زیارت خانه خدا و مدینه النبی

بروند.

با توجه به علتهای گوناگون حجاج ایرانی که از گوشه و کنار ایران به مکه می آمدند چون امکان دیدار و ملاقات

در ایران برای آنان میسر نبود لذا پس از مراسم حج هنگامی که خود را آماده بازگشت به وطن می کردند پس از

خداحافظی از باب طنز و گاهی هم به حقیقت به یکدیگر می گفتند حاجی حاجی مکه یعنی دیگر امکان دیدار و

ملاقات به دست نمی آید مگر آنکه دست تقدیر و سرنوشت بار دیگر تدارک سفر حج کند و در مکه معظمه و مدینه

منوره یکدیگر را ببینیم و خاطرات شیرین گذشته را تجدید نماییم.

 

پنج شنبه 5/9/1388 - 10:56
دعا و زیارت

 

 

 

   دست   پا   چشم    گوش.... همه مست حسین

   ذهن   فکر  عقل    هوش.... همه مست حسین  

   نای   رگ   خون....  همه به شور و شین

   جان  روح   قلب   دل.... تو بین الحرمین

   اهل  عالم  به سوی  مدد

   شمس  نجم   ماه   نور .. خیره به گنبدت

   این   دل   گره   خورده به پرچمت

   ماه   سال  شب   روز...  مست محرمت

  

   8 ذیحجه کاروان امام حسین به سمت کربلا حرکت می کنند

  و این آغاز دردناک ترین حادثه تاریخ است..

چهارشنبه 4/9/1388 - 20:8
دعا و زیارت

 

 

 

  منی که بزرگ شدم تو روضه هات.....   نگی منو نمی خوای؟!

  منی که جوونیم رو دادم به پات......     نگی منو نمی خوای؟!

  زنده ام فقط به عشق کربلات......       نگی منو نمی خوای؟!

            نگی منو نمی خوای!؟

  نگی منو نمی خوای , من کجا دارم؟

  نگی منو نمی خوای , پیش کیا برم؟

  وقتی حرف صحن و گنبد......       جنون دلم صد در صد

  یه پای دلم تو کربلاست......         یه پای دلم تو مشهد

  پس آقا , حرف رفاقتت کجاست؟     مگه بدها دل ندارند؟!

  چرا کربلا فقط واسه خوب هاست؟   مگه بدها دل ندارند؟!

  شب غم بی منتهاست...

  شب جنون عاشقاست...

  با زیارت تو لذت می کنم          چیه از این بالاتر؟!

  خدا رو تو عرش زیارت می کنم    چیه از این بالاتر؟

 چیه از این بالاتر پرپرت باشم؟

 چیه از این بالاتر نوکرت باشم؟

 تحت تایید مادرت باشم؟

 یاحسین..

 

چهارشنبه 4/9/1388 - 19:31
دعا و زیارت

 

 

 

  صحن چشمام ابریه , بارون الماس

  روح و دل و جون من تو کف العباس

  بوی محرم اومد باز دل بهونه میگیره

  تو هیئت ها از عشق تو خونه میگیره..

 

چهارشنبه 4/9/1388 - 18:49
دعا و زیارت

 

 

 

   من موج فراتم که همش در تب و تابم

   دست رو دل من نذار آقا خیلی خرابم

   دل شد دیگه بی تاب

   آقا منو دریاب..

 

چهارشنبه 4/9/1388 - 18:36
دعا و زیارت

 

 

    اهل عشیره ی غمم.. دیوونه ی محرمم

   ناز می کنم به جبرئیل, جارو کش این حرمم

   ای که به عالم شدی رشک

   یه کاری کن ای شه اشک

   یا کفتر حرم بشم یا ماهی میدون مشک

   شب جنون عشقت, بی منتهاست

   چایی روضه ات اشک, فرشته هاست

   محرم و اذون صحن و سرات

   نوای حی علی کرب و بلاست

   گریه به یاد کربلات کار شب و روز من

   آرزوی زیارتت آتیش به قلبم میزنه

   شب ها تو خوابم می بینم دارم مسافرت میشم

   تعبیر خوابم اینه که, ایشاالله زائرت میشم

   فضای صحنت پر از فرشته هاست

   دل تمام عالم دست شماست

   کشیده شده خطم رو گنبدت

   آخر خط گنبد خود خداست..

 

چهارشنبه 4/9/1388 - 18:9
شعر و قطعات ادبی

 

 

 

  چشم چشم دو ابرو

  نگاه من به هر سو

  پس چرا نیستی پیشم؟!

  نگاه خیس تو کو؟

  گوش گوش دو تا گوش

یادم تو را فراموش

  چوب چوب یه گردن

  جایی نری تو بی من

  دق می کنم , می میرم

  اگه دور بشی از من

  دست دست دو تا پا

  یاد تو مونده اینجا

  یادت میاد که گفتی

  بی تو نمیرم هیچ جا؟

 

چهارشنبه 4/9/1388 - 15:4
دنیای گیاهان و حیوانات

 

 

 

   طول آسمون آبی  ضربدر   زمین بدون آشغال    تقسیم بر    آب بدون فاضلاب صنعتی

                                     +

                               هوای بدون سرب

 

 

سه شنبه 3/9/1388 - 17:4
آموزش و تحقيقات

 

 

 

   همیشه کارهای سخت خانه برای مردهاست

    یکی از این کارهای سخت ( پاک کردن یخچال) است که مردها برای انجام ندادنش بهانه جویی می کنند

   که ای بابا این که یخش آب نمیشه و از این جور حرف ها..

    اما یه راه حل ساده برای اینکه یخ ها زودتر آب شوند

   آ ب ولرم را با مقدار کمی جوش شیرین مخلوط کنید و روی یخ ها بریزید

 

 

سه شنبه 3/9/1388 - 16:55
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته