• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 586
تعداد نظرات : 114
زمان آخرین مطلب : 4980روز قبل
آموزش و تحقيقات

 






1 - طراحان صنعتی در سراسر دنیا به دنبال ارایه روش‌ها و متد‌های جدیدی برای ساخت ابزار و وسایل مورد نیاز در خانه هستند تا از این طریق، علاوه بر ایجاد جاذبه‌های دکوراتیو در مبلمان و اثاثیه، زمینه استفاده بهینه از فضاهای کوچک امروزی را فراهم آورند.
2 - معمولا وقتی وارد خانه‌ای می‌شویم، باید فضایی را طی کنیم تا به اتاق نشیمن، سالن پذیرایی، اتاق کار و یا مطالعه برسیم. جالب است بدانید بیشترین تاثیری که فضا روی ما می‌گذارد، در همان لحظه‌های اول شکل می‌گیرد. بعد کم‌‌کم، چشم شروع به تجزیه و تحلیل فضای خانه می‌کند و این طوری است که ذوق و سلیقه اعضای خانه دست‌مان می‌آید و ریشه‌های فرهنگی آنها خودش را نشان می‌دهد.
3 - اگر ورودی‌ منزل، روشن، وسیع و دلپذیر باشد، حتما با دیدن آن احساس طراوت می‌کنید و اگر تمیز و مرتب باشد، روحیه‌تان شاد و سرزنده می‌شود. با رنگ‌آمیزی روشن و استفاده از آینه، آویزهای لباس و جاکفشی‌ می‌توانید این فضا را بزرگ‌تر و مرتب‌تر نشان بدهید.
4 - اگر در ورودی خانه به‌طور مستقیم روی یک دیوار باز شود، مهمان به هنگام ورود احساس گیجی می‌کند. خوب است روی چنین دیواری، تابلویی نصب کنید که مثلا منظره‌ای زیبا را تصویر کرده باشد، یا کنسول و یا میزکوتاهی را در کنار در ورودی قرار دهید و روی آن چند گلدان بگذارید. این طوری مشکل‌تان تا حد زیادی حل می‌شود.
5 - در طراحی‌های جدید برای ورودی‌های باریک که جایی برای جالباسی و جاکفشی ندارند، از آویزهای دیواری که در زیر آنها لامپ‌هایی تعبیه شده که روشنایی‌شان مکمل نور فضای ورودی است و به این فضا نظم نیز می‌دهد، استفاده می‌شود.
6 - اگر در ورودی خانه، مستقیم به آشپزخانه و یا فضاهای خصوصی مانند اتاق‌خواب باز می‌شود، می‌توانید با قراردادن کتابخانه و یا پارتیشن، فضاها را از یکدیگر تفکیک کنید و مسیر را مطابق میل و سلیقه خودتان به اتاق نشیمن و یا سالن پذیرایی هدایت کنید.
منبع: salamat
شنبه 17/11/1388 - 14:48
آموزش و تحقيقات

نویسنده:مژگان کریمی و سمیه مقصودعلی




نگاهی به ارزش غذایی یک كره پرطرفدار

ماجرا به سال 1890 بازمی‌گردد. یک روز عصر، جرج‌ بایل، پزشک آمریکایی تصمیم گرفت برای بیماران خود که دچار دندان‌درد بودند، خمیری از مغزها درست کند اما از آنجا که مغزی جز بادام‌زمینی در مطبش نبود، تنها همان را به دلیل غنی بودن از پروتئین و مفید بودن برای استخوان‌ها و دندان‌ها چرخ کرد و خمیرش را به دست آورد. این خمیر به قدری خوش‌مزه و مقوی از آب درآمد که خیلی زود جنبه خوراکی هم پیدا کرد و در سال 1904 برای اولین بار در نمایشگاه بین‌المللی سنت‌لوییس در معرض فروش قرار گرفت...
تا مدت‌ها تصور می‌شد که زادگاه اصلی بادام‌زمینی، آمریکای جنوبی و آسیا بوده است اما تحقیقات اخیر نشان داده‌اند كه زادگاه اصلی آن آمریکای لاتین بوده و به تدریج به دلیل ارزان و مقوی بودن به سراسر دنیا آورده شده است. امروزه در آمریکا، بادام‌زمینی از جمله غذاهای اصلی است و 89 درصد از آمریکایی‌ها آن را به صورت خام، تفت‌ داده، کره بادام‌زمینی یا روغن میل می‌کنند. کره بادام‌زمینی جزو لذیذترین محصولات تهیه شده از بادام‌زمینی است و حدود یک سوم بادام‌زمینی کشت شده در سراسر دنیا صرف تهیه کره بادام‌زمینی می‌شود. اما ببینیم عادت به خوردنش به چه کسانی توصیه می‌شود و برای چه کسانی ممنوع است.


این كره‌ ضدكلسترول است!

اولین نكته در باره این ماده غذایی مفید بودنش برای كسانی است كه مستعد ابتلا به بیماری‌های قلبی هستند زیرا چربی‌های موجود در بادام‌زمینی از نوع چربی‌های خوب هستند. به علاوه دارای فیتوسترول است که ساختاری بسیار شبیه به کلسترول مواد غذایی با پایه حیوانی دارد، با این تفاوت که برخلاف کلسترول، فیتوسترول برای سلامت قلب و عروق مضر نیست.
در ضمن، هر 32 گرم کره بادام‌زمینی حدود 50 میلی‌گرم فیتوسترول دارد و بررسی‌ها نشان داده مصرف روزانه 2 گرم فیتوسترول می‌تواند تا 10 درصد از میزان کلسترول LDL یا کلسترول بد بکاهد و در صورتی که فرد رژیم محدود از چربی نیز بگیرد، می‌تواند میزان این چربی را تا 20 درصد پایین آورد.
در كل، تحقیقات نشان داده اند که مصرف حداقل 4 بار بادام‌زمینی در هفته تا 37 درصد از خطر بیماری‌های قلبی می‌کاهد. پس اگر می‌خواهید از بیماری‌های قلبی در امان باشید از یک مشت بادام‌زمینی (حاوی دو عدد از آن) یا یک قاشق غذاخوری کره بادام‌زمینی، آن هم 4 بار در هفته شروع كنید.

منبع آنتی‌اكسیدان

تحقیقات دیگری نشان داده اند كه مصرف 2واحد بادام‌زمینی (10 عدد بادام زمینی) در هفته می‌تواند از بروز سرطان کولورکتال در زنان پیشگیری کند. فیتوسترول موجود در بادام‌زمینی و کره بادام‌زمینی نیز می‌تواند رشد سلو‌ل‌های سرطان پستان، کولون و پروستات را کند كرده و حتی از بروز سرطان ریه در افراد مستعد بكاهد. به‌علاوه، بادام‌زمینی حاوی نوعی آنتی‌اکسیدان به نام رزوراترول است که می‌تواند به نوعی ترکیب ضدسرطانی به نام پیساتانول تغییر شکل یابد. این تغییر شکل به کمک نوعی آنزیم که در تومورهای سرطانی یافت می‌شود، ایجاد می‌شود و به این ترتیب مانع رشد تومورها خواهد شد.

دشمن سنگ كیسه صفرا

جالب است بدانید ثابت شده که مصرف مرتب کره بادام‌زمینی (حداقل 5 قاشق غذاخوری در هفته) می‌تواند از بروز دیابت نوع 2 در زنان پیشگیری کند. فیبر و منیزیم موجود در کره بادام‌زمینی از جمله دلایل خاصیت ضددیابتی این ماده غذایی هستند. علاوه بر این تحقیقات بی‌شماری نشان داده اند مصرف مرتب کره بادام‌زمینی می‌تواند احتمال ابتلا به سنگ صفرا را در مردان و برداشتن کیسه صفرا را در زنان کاهش دهد. دلیل این خاصیت بادام زمینی نیز وجود فیبرهای غذایی، فیتوسترول و منیزیم است. مطالعه 20ساله روی بیش از 80 هزار زن نشان می‌دهد زنانی که حداقل دو قاشق غذاخوری بادام‌زمینی یا کره بادام‌زمینی در هفته مصرف می‌کنند تا 25 درصد کمتر به سنگ صفرا مبتلا می‌شوند. شاید باور نکنید اما این راه ساده و آسانی برای پیشگیری از این اختلال است.

باز هم فیتواسترول

اما در مورد عادت به خوردن این نوع كره در میان خانم‌های باردار باید بگوییم، امروزه بحث فیتواسترادیول بسیار داغ بوده و محققان آثار متنوعی را به آن نسبت می‌دهند. به‌طور مثال، مشکلات قاعدگی را به مدد آن می‌توان مرتفع ساخت و یا اینکه این مواد قادرند احتمال بروز پوکی استخوان را كم كنند. از آنجایی که فیتواسترادیول‌ در بادام‌زمینی وجود دارد (یعنی در هر 100 گرم کره بادام‌زمینی، 100 میلی‌گرم از این ماده یافت می‌شود)، می‌تواند درصورت بروز بیماری‌های زنانه موثر عمل كند اما مصرف آن در بارداری دلخواه است، یعنی نه ضرر خاصی برای مادر و جنین دارد و نه منفعت خاصی، فقط مصرف‌اش باید به اندازه و در وعده صبحانه باشد چرا که در صورت افزایش مصرف کره بادام‌زمینی به دلیل داشتن چربی و انرژی فراوان، مشکل اضافه وزن پیش خواهد آمد. افرادی هم که می‌خواهند شب‌ها شام سبکی بخورند، می‌توانند با یك فنجان چای یك یا دو واحد نان آغشته به این نوع کره را میل کنند.

موارد منع مصرف

با وجود تمامی موارد یاد شده، بادام‌زمینی از جمله مواد غذایی آلرژی‌زا به شمار می‌رود. آلرژی به بادام‌زمینی می‌تواند شدید باشد، به طوری که مصرف مقدار کمی از‌ آن می‌تواند به شوک آنافیلاکتیک منجر شود. در نتیجه افراد مبتلا به آلرژی باید از مصرف هر گونه غذای حاوی بادام‌زمینی خودداری کنند حتی خوردن كره بادام‌زمینی هم به دلیل داشتن ذرات پروتئین درست نیست بنابراین در دو سال اول زندگی نباید از بادام زمینی و فرآورده‌های آن برای تأمین انرژی كودك استفاده كرد و بعد از آن هم در صورت نداشتن حساسیت، می‌شود آن را در برنامه غذایی گنجاند.
از سوی دیگر، گاهی پزشک به افرادی كه مستعد ابتلا به سنگ كلیه و مثانه هستند، توصیه می‌کند از خوردن مواد غذایی حاوی اگزالات‌ها از جمله بادام زمینی و كره‌اش خودداری کنند زیرا این ترکیبات احتمال بروز این سنگ‌ها را بالا می برد. فقط یادتان نرود كه کره بادام‌زمینی طبیعی را می‌توان برای یک یا دو هفته در هوای آزاد و دو ماه در یخچال‌ نگه داشت
منبع:salamat
شنبه 17/11/1388 - 14:48
آموزش و تحقيقات





فصل سرما آمده و با خودش میوه‌های جدیدی آورده؛ از خرمالو و انواع مركبات گرفته تا انار. انار، میوه‌ خوش‌خوراکی است كه خیلی از خانواده‌ها آن را به اصطلاح دون می‌كنند و به همراه نمك و گلپر می‌خورند.

تصفیه خون

می‌دانید كه انار یك تصفیه‌كننده خون بوده و برای كبد بسیار مناسب است. به این دلیل از قدیم خوردن این میوه برای شفافیت پوست توصیه می‌شده است.
از امام رضا(ع) نقل می‌کنند که: «انار بخورید تا دهان‌تان پاكیزه و خوش‌بو شود.» مطالعات متعدد نشان داده که عادت به خوردن این میوه مانع تشكیل پلاك‌های دندانی و بروز پوسیدگی دندان می‌شود.

تقویت قلب

نكته مهمی كه باید درباره انار بدانیم خاصیت حفاظتی آن در برابر بیماری‌های قلبی است. انار احتمال ابتلا به بیماری‌های قلبی را با كاهش فشار خون، جلوگیری از اكسید شدن LDL و تشكیل پلاك در دیواره عروق پایین آورده و ریسك ابتلا به گرفتگی عروق را كم می‌كند.


رب انار

یكی از فرآورده‌های پرمصرف این میوه رب انار است؛ فرآورده‌ای كه به بهانه وفور این میوه در برخی مناطق مانند یزد و شهرهای شمالی كشور تهیه می‌شود. به این ترتیب كه آب انار را جوشانده و آن را تغلیظ می‌كنند و به عنوان چاشنی به خصوص در خورش فسنجان و تهیه زیتون پرورده مورد استفاده قرار می‌دهند. البته این رب می‌تواند ترش و یا شیرین باشد كه با افزودن كمی شكر و یا آب نارنج و یا آب غوره این مزه‌ها تقویت خواهند شد.

ترکیب انار و گل‌پر

خوردن این میوه و آب آن به دلیل تركیباتی كه دارد، یبوست‌آور است و خوردن‌اش به همراه هسته مانند یك ملین عمل می‌كند اما به دلیل ایجاد مشكلاتی به هنگام دفع، بهتر است كه یك چهارم آن را با هسته و بقیه‌اش را بدون هسته میل كنید. ضمنا از آنجا که این میوه نفاخ است، مصرف آن با گیاه معطری مانند گل‌پر که طبع گرمی دارد، خاصیت نفاخ بودن را از این میوه می‌گیرد.
خوردن انار یا آب آن به تنهایی سوء‌هاضمه‌آور بوده و سوزش معده به دنبال دارد. به این دلیل خوردن‌اش با گلپر توصیه می‌شود. یادتان باشد كه خوردن مقدار كمی از انار گلپر زده بعد از غذا به هضم غذا كمك می‌كند.

میوه بارداری

خانم‌های باردار نیز بهتر است در این دوران انار میل كنند زیرا این میوه هم علایم ویارشان را كاهش می‌دهد و هم به رشد جنین كمك می‌كند.

آش انار

با این میوه می‌توانید آشی گرم تهیه كنید به نام آش انار كه یزدی‌ها آن را پخته و بیشتر از همه میل می‌كنند. طرز تهیه‌اش به این ترتیب است كه برنج و لپه را به همراه سبزی آش (جعفری و گشنیز) و كمی سیر طبخ كرده و سپس نیم ساعت قبل از برداشتن آش از روی حرارت به آن آب انار یا رب انار می‌افزایند و به جای نعناع داغی كه به سایر آش‌ها اضافه می‌شود، به آن كمی گلپر می‌زنند.

منبع آنتی‌اكسیدان

این میوه سرشار از ویتامین C (یكی از آنتی‌اكسیدان‌های قوی) است و به این ترتیب، خوردن یك عدد از آن یا 100 سی‌سی از آب انار تامین‌كننده 16 درصد از نیاز روزانه به این ویتامین است. ضمنا منبعی از ویتامین B5 و پتاسیم است و تركیبات آنتی‌اكسیدانی آن هم از خانواده پلی فنول‌ها، دیگر مواد ارزشمند این میوه هستند. مزه گس انار نیز به دلیل تاننی است كه در پوست‌اش دارد، درست مثل چای.
منبع: salamat
شنبه 17/11/1388 - 14:48
دعا و زیارت

نویسنده: سید محمد حسین یثربی



مروری بر زندگی پرافتخار بانوی بزرگ اسلام، حضرت ام المومنین خدیجه کبری سلام الله علیها

مقدمه

هر ایده و مکتبی برای گسترش فکر خود از ابزارهای گوناگونی استفاده می کند . در میان این ابزارها نیروی انسانی نقش عمده ای بر عهده دارد، کسانی که می کوشند تا پیام مذهب خود را به گوش همگان برسانند. در مکاتب آسمانی که هر یک در حیطه زمانی معینی تعریف شده اند نیز این امر جاری است. در اسلام هم که به عنوان آیینی جاودان به بشریت عرضه شده است، افرادی به چشم می خورند که کم یا زیاد توان خود را در راه پیشبرد آن مصروف داشته اند. اینان به تناسب قوایی که برای توسعه شعاع نورانی آخرین دین صرف کرده اند، مستوجب تقدیر گشته، بر گردن مسلمین حق سپاسگزاری پیدا می کنند.
یکی از افرادی که با هر چه در توان داشت به یاری اسلام و خاتم پیامبران صلی الله علیه وآله وسلم شتافت، حضرت ام المؤمنین خدیجه کبری سلام الله علیها بود .
این نوشتار برآن است تا با جستاری در زندگی این بانوی بزرگ اندکی از حقوق بی شمار ایشان را اداء نموده نسبت به شخصیت والای ایشا ن ابراز احترام کرده باشد .

خاندان

خدیجه ( فرزند خویلد ) مادر حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها، از خانواده ای اصیل و دارای شرافت در میان قریش بود که در قریش به علم و معرفت شناخته می شدند (1).
اسدبن عبدالعزی پدربزرگ ایشان از برجستگان پیمان معروف به "حلف الفضول" (2) بود .یکی دیگر از این افراد رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بودند (3) .
ثروت ، تجارت و آشنایی با پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم
خدیجه کبری علیهاالسلام اموال فراوانی از پدر به ارث برده بود و با آن تجارت می کرد و در این راه از مردانی درست کار مدد می جست. اموال وی را بیشتر از هشتادهزار شتر که در مناطق مختلف مانند حبشه و مصر پراکنده بوده، نوشته اند (4) .اداره کردن چنین مجموعه عظیم تجاری نمایه ای از قوت و تدبیراین بانوی بزرگ است.
در بین کسانی که به عنوان کارگزاران امین خدیجه کبری علیهاالسلام به تجارت پرداخته اند، نام محمد امین صلی الله علیه وآله وسلم نیز به چشم می خورد. ایشان در سن بیست و پنچ سالگی برای تجارت رهسپار شام شدند (5).

ازدواج

با چنین سفرهایی برای خدیجه کبری علیهاالسلام آشنایی با روحیات حضرت رسول صلوات الله علیه وآله حاصل شد. ایشان با وجود آن که ثروتمندترین بانوی مکه به شمار می رفت و خواستگاران فراوانی از میان مردان ثروتمند داشت، با رضایت کامل حاضر به ازدواج با محمد امین صلوات الله علیه وآله گردید، هر چند این اقدام موجب تمسخر زنان قریش شد.
ازدواج با مردی فقیر و یتیم نشانگر آن بود که ایشان ارزش را در وجود کمالات روحی جستجو می کند نه در وفور ثروت دنیوی و این درسی است برای همیشه تاریخ.
مراسم خواستگاری با حضور عموی پیامبر صلوات الله علیه وآله جناب ابوطالب علیه السلام و ورقة بن نوفل پسر عموی خدیجه که مردی دانشمند و گریزان از پرستش بت ها بود، انجام شد (6) .
پس از خواندن خطبه عقد توسط حضرت ابوطالب علیه السلام، پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم از جای برخاسته آماده رفتن شدند. در این هنگام حضرت خدیجه علیهاالسلام به ایشان عرض کرد:
إلی بیتک فبیتی بیتک و أنا جاریتک (7).
به سوی خانه خود بیایید که خانه من خانه شما و خودم خدمتکار شمایم.
در نظر داشتن موقعیت اجتماعی و مادی حضرت خدیجه علیهاالسلام اهمیت این کلام را روشن می سازد که فردی در چنان جایگاهی چگونه نسبت به عظمت روحی حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم اظهارخضوع می کند .
در مورد ازدواج های حضرت خدیجه علیهاالسلام درمیان محققین اختلاف به چشم می خورد. برخی از صاحبان تحقیق معتقدند ازدواج ایشان با پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم اولین ازدواج ایشان بوده است.

بعثت و نهایت همکاری با پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم

پانزده سال بعد از این ازدواج مهم ترین واقعه خلقت روی داد و محمد امین صلی الله علیه وآله وسلم به رسالت مبعوث گردید. خدیجه کبری سلام الله علیها اولین زنی بود که به دعوت الهی خاتم الانبیاء صلوات الله علیه و آله پاسخ مثبت گفته اسلام آورد.
حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند:
و لم یجمع بیت واحد یومئذ فی الاسلام غیررسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و خدیجة و أنا ثالثهما (8).
آن روزها در اسلام هیچ خانه ای افرادی غیر از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم و خدیجه و مرا که سومین آنها بودم، در خود جای نداده بود.
ایشان تمام ثروت خویش را تقدیم داشت و چنین گفت :
جمیع ما أملک بین یدیک و فی حکمک ، اصرفه کیف تشاء فی سبیل اعلاء کلمة الله و نشر دینه (9).
همه آنچه دارم در اختیار شما و تحت فرمان شماست، آن را در راه بلندمرتبه ساختن فرمان خدا و گسترش دین او مصرف نمایید.
این گفتار ایشان و در پی آن عمل به گفتار شاید برای همه تلنگری باشد که یک ثروتمند حاضر شد تمام دارایی اش نه بخشی از آن را در اختیار هدفی مقدس قرار دهد. آری او هر چه داشت در راه دین هزینه کرد و این گونه بود که به مقامی بلند نزد خداوند دست یافت.
می توان فعالیت های مهم خدیجه کبری علیهاالسلام را در مواردی خلاصه نمود:
1- پشتیبانی مالی
همان گونه که بیان شد ایشان تمام ثروت خود را در اختیار شوی گرامیش صلی الله علیه وآله وسلم قرار داد و از این رهگذر نه چشمداشتی داشت و نه خود را صاحب اختیار در تصمیم گیری های پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می دانست، حمایتی همه جانبه و بی دریغ. در هیچ منبعی ذکر نشده که ایشان محدودیتی برای هزینه اموال اش قرار داده باشد و یا منتی متوجه رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم نموده باشد.
2- امداد روحی
در شرایطی که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم مشغول به انجام رسالت الهی خویش بودند و در این راه آزار واذیت فراوان مشرکین شامل آزارهای روحی ( مجنون ، ساحر و دروغگو خوانده شدن ) و آزارهای جسمی ( قطع فروش طعام ، زباله بر سر ریختن و دشنام و سنگ باران نمودن و ...) به ایشان وارد می آمد، این حضرت خدیجه علیهاالسلام بود که ایشان را تسکین می داد و مایه آرامش زندگی خصوصی شان می شد. اگر رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم درون منزل هم تحت فشار قرار می گرفتند، کار بسیار سخت تر و موفقیت دورتر می گردید. این مطلب نیز بر عظمت شخصیت خدیجه کبری علیهاالسلام می افزاید.
3-مشاورت
بنا بر نقل های مختلف خدیجه کبری علیهاالسلام در امور مختلف طرف مشورت سفیر الهی صلی الله علیه وآله وسلم قـــرار می گرفت. این نکته نیز نشانگر قوت فکری و اعتقاد پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم به توانایی های ایشان است.
کان رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم یسکن إلیها و یشاورها فی المهم من اموره (10).
این گونه بود که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در کنار ایشان آرامش می یافتند و در کارهای مهم شان با خدیجه مشورت می کردند.
نقش اموال خدیجه کبری علیهاالسلام در پیشبرد اسلام و یاری مسلمین به گونه ای مهم بود که در کتب مختلف شیعه و سنی از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم احادیث مختلفی نقل شده و دانشمندان نیز به این حقیقت اذعان کرده اند. از جمله می توان به این جمله محمد بن علوی دانشمند مالکی مذهب اشاره نمود:
ما قام الإسلام إلا بسیف علی و أموال خدیجة (11).
اسلام استوار نگشت مگر با یاری شمشیر علی ( علیه السلام ) و ثروت خدیجه ( علیهاالسلام ).
از وجود اقدس پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نیز این کلام را می خوانیم:
ما نفعنی مال قط مثل ما نفعنی مال خدیجة (12).
هیچ ثروتی همانند ثروت خدیجه ( علیهاالسلام ) مرا سود نبخشید.
در این رابطه سخن فراوان است اما به جهت بنای این نوشته بر اختصار بیان آنها به زمانی دیگر موکول می گردد.

واقعه ای مهم در زندگی خدیجه کبری سلام الله علیها

شاید بتوان یکی از مهم ترین وقایع را که عاملی بزرگ برای جاودانگی نام ایشان است، ولادت ام الإئمه حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها به شمار آورد. این حادثه هر چند به صورت های گوناگونی نقل شده اما مضمون واحدی دارد.
هنگامی که درد زایمان به سراغ ایشان آمد، به واسطه فرستاده ای از زنان قریش یاری طلبید. زنان قریش با سرزنش ایشان که به سخن ما اعتنا نکردی و با یتیم ازدواج کردی، استمداد ایشان را رد کردند. در این هنگام چهار زن بلند قامت وارد اتاق شدند. آنها خود را این گونه معرفی کردند: ساره ( همسر حضرت ابراهیم علیه السلام ) آسیه ( همسر فرعون ) مریم ( مادر حضرت عیسی علیه السلام) و کلثم ( خواهر حضرت موسی علیه السلام ). آنها گفتند: ما از سوی خداوند برای کمک به شما و بشارت به قدوم فرزندتان آمده ایم، در این فرزند و نسل او برکت قرار داده شده است (13).
این اتفاق از عنایت خداوند متعال به خدیجه کبری علیهاالسلام حکایت دارد. وقتی همه از یاری ایشان سرباز زدند فرستادگان الهی نصر خداوند را برای وی به ارمغان آوردند و معلوم ساختند که إن تنصروا الله ینصرکم (14).

حسادت ها

در لابلای متون شیعه و سنی داستان حسادت برخی از همسران پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به جایگاه خدیجه کبری علیهاالسلام نزد پیامبـــر صلی الله علیه وآله وسلم با اشکال گوناگون به چشم می خورد. البته رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم پاسخ آنها را می داده اند و برتری ایشان را نسبت به سایرین روشن می ساخته اند. از میان این موارد به نمونه ای اشاره می کنیم.
عایشه نقل کرده است که رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) از خانه بیرون نمی رفت مگر آنکه خدیجه (علیهاالسلام) را یاد می کرد و بر او به خوبی و نیکی مدح و ثنا می فرمود. روزی از روزها غیرت مرا گرفت و گفتم: خدیجه (علیهاالسلام) پیرزنی بیش نبود و خدا بهتر از او را به شما عوض داده است. پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) غضبناک شد به طوری که موهای جلوی سرش از خشم تکان می خورد، سپس فرمود: نه به خدا، بهتر از او را خدا به من عوض نداده است، ایمان آورد وقتی مردم کافر بودند، مرا تصدیق کرد زمانی که مردم مرا تکذیب کردند، در اموال خود با من مواسات کرد وقتی مردم مرا محروم ساختند و خدا از او فرزندانی روزی من کرد و از زنان دیگر محروم فرمود (15).
در منابعی هم آمده که عایشه پس ازاین اتفاق با خود چنین گفت:
و الله لا أذکرها بسوء أبدا (16).
سوگند به خدا که هیچ گاه او را به بدی یاد نخواهم کرد.

احترام رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم

پس از وفات خدیجه کبری سلام الله علیها پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم که تا ایشان زنده بود ازدواج دیگری نکرده بودند، همسران متعددی ( بنا به مصالح ) اختیار کردند. اما همیشه نسبت به مقام والای آن همسر یگانه ادای احترام می نمودند و از ایشان به نیکی یاد می کردند. این تعلق خاطر به گونه ای بود که لطف پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را شامل حال دوستان خدیجه کبری علیهاالسلام نیز می ساخت. از جمله آن که هر گاه گوسفندی قربانی می کردند، قطعه هایی را برای دوستان ایشان می فرستادند. این فراز نیز خواندنی است:
روی عن أنس قال: کان النبی (صلی الله علیه وآله وسلم) إذا اتی بهدیة قال: إذهبوا إلی بیت فلانة فإنها کانت صدیقة لخدیجة إنها کانت تحبها (17).
این گونه بود که هرگاه برای پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) هدیه ای آورده می شد، می فرمودند: این را برای فلان خانم ببرید او دوست خدیجه بود و ایشان را دوست می داشت.

لطف خداوند به خدیجه کبری سلام الله علیها

جستجو در منابع حقایقی را برای پژوهشگر روشن می سازد که یکی از آنها لطف و عنایت خاص خداوند متعال به خدیجه کبری علیهاالسلام است. به برخی از این موارد اشاره می کنیم.
1- جبرییل سلام الله علیه به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم عرض کرد:
یا محمد هذه خدیجة قد أتتک فاقرأها من ربها السلام و بشرها ببیت فی الجنة من قصب لا صخب فیه و لا نصب (18).
ای محمد (صلی الله علیه و آله وسلم)! این خدیجه ( علیها السلام ) است که نزد تو می آید. به او از جانب خداوند سلام برسان و او را بشارت ده به خانه ای در بهشت از جواهر که نه ناله ای در آن است و نه رنجی.
2- پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم به خدیجه کبری سلام الله علیها فرمودند:
یا خدیجة ... إن الله عزوجل لیباهی بک کرام الملائکة کل یوم مرارا (19).
ای خدیجه! خداوند عزوجل در هر روز چندین بار نزد فرشتگان بلند مرتبه اش به وجود تو مباهات می کند.
امثال این موارد فراوان است و همگی از مقام والای خدیجه کبری سلام الله علیها نزد خداوند متعال حکایت می کند.

سرانجام

با رشد فزاینده گروندگان به اسلام، فشار مشرکین بر ملسمین بیشتر شد تا جایی که تمام مسلمین را به شعب ابی طالب فرستادند و آنها را در مضیقه شدید از نظر ارتباط و تهیه مواد غذایی قرار دادند. این کار تا سال دهم بعثت ادامه یافت. مسلمانان در این مدت از اموال خدیجه کبری علیهاالسلام و جناب ابوطالب علیه السلام استفاده می کردند تا جایی که این اموال به پایان رسید. یک سال مانده بود که با امضای صلح نامه مسلمین از شعب خارج شوند که دو مصیبت بر پیکره اسلام و نبی مکرم صلی الله علیه وآله وسلم وارد آمد. وفات حامی بزرگ ایشان جناب ابوطالب سلام الله علیه و درگذشت خدیجه کبری علیهاالسلام. سال وفات این دو اسوه جاودانه اسلام از سوی خاتم الأنبیـاء صلی الله علیه وآله وسلم " عام الحزن " نام یافت.
چهارده قرن از آن روزها می گذرد. جامعه مسلمین افراد سخت کوش فراوانی به خود دیده است اما نام خدیجه کبری علیهاالسلام نامی است که درخششی خاص دارد. زحمات این بانوی گران قدر نباید از یادها و خاطره ها محو گردد. هرچند مزارایشان در مکه (قبرستان حجون ) همچون مزار فرزندان معصومشان علیهم السلام در بقیع به تیغ نادانی وهابیت تخریب گردیده است، اما نام و یاد آنها در دلهای همه سرسپردگان انسانیت و شرافت و خدمت جاودانه خواهد ماند.

پی نوشت ها:

1- الروض الأنف، ج 1، ص 213
2- حلف الفضول: پیمانی بود که در آن قبایلی از قریش متعهد شدند مظلومی در مکه نیابند مگر آنکه حق اورا بستانند .
3- سیره ابن هشام ، ج1، ص 141
4- بحارالأنوار ، ج 16، ص 22
5- ام المومنین خدیجة الطاهرة ، ص 15
6- بحارالأنوار، ج 16، ص 65
7- سفینة البحار، ج 16، ص 279
8- نهج البلاغة، خطبه قاصعه
9- ام المومنین خدیجة الطاهرة، ص 32
10- بحارالأنوار، ج 16، ص 10
11- مناقب خدیجة الکبری، مقدمه، ص 3
12- امالی شیخ طوسی، ص 468
13- امالی صدوق، ص 470
14- سوره محمد، آیه 7
15- اسدالغابة، ج 5، ص 436
16- تذکرة الخواص، ص 303
17- سفینة البحار، ج 1، ص 380
18- تذکرة الخواص، ص 302
19- بحارالأنوار، ج 16، ص 78

شنبه 17/11/1388 - 14:47
دانستنی های علمی






پس از قدرت یابی جریان موسوم به دوم خرداد ، در سال 1376 ، جریان تبلیغاتی جدیدی علیه تمامی مبانی و ارزش های انقلاب اسلامی آغاز گردید. این جریان كه تا چند سال از ده ها تریبون كتبی ، با تیراژ بالا و گستره توزیع وسیع برخوردار بود حركتی را در جهت بازروایی ریشه های تاریخی نهضت اسلامی مردم ایران آغاز نمود كه بازه ای از نهضت كربلای حسینی ، در سال 61 هجری تا نهضت جنگل و فدائیان اسلام در تاریخ معاصر را شامل می شد.
در این تحرك موذیانه ، موج بی شرمانه ای از تحریف و تاویل انحرافی به سوی موارد مذكور روان گردید و حجم سنگینی از مطالب و تفاسیر خلق الساعه و بی بنیاد در جامعه منتشر شد. این فضای مسموم و خفقان آور ، مجال هرگونه دفاعی را از ریشه های مسلم نهضت اسلامی و عقبه تاریخی ملت ایران را در برابر طواغیت و مستكبران گرفته بود تا جایی كه حتی در میان نیروهای ارزشی و باورمند به انقلاب اسلامی و حكومت اسلامی ، استناد به چنین مواردی دشوار و دارای تبعاتی فرساینده بود.
یكی از مصادیق این قبیل ریشه های تاریخی ، مبارزات فدائیان اسلام و خصوصا رهبری منحصر به فرد آن یعنی شهید نواب صفوی بود.
در سال 1379 ، درست در اوج حملات تبلیغاتی سنگین و بی سابقه تربون ها و تئوری پردازان جریان اصلاح طلب به فدائیان اسلام و مبارزات آنان ، مقام معظم رهبری در ذیل تصویری از شهید نواب صفوی ، رهبر فدائیان اسلام جمله ای در تكریم ایشان نوشت .
این جمله گرچه كوتاه بود اما احیاگر جایگاه رفیع این شهید عزیز در میان وفاداران به انقلاب اسلامی بود.
متن كامل جمله مقام معظم رهبری از این قرار است :

تعالی
سلام بر آن پیشاهنگ جهاد و شهادت در زمان ما
سید علی خامنه ای

منبع: خبرگزاری فارس
شنبه 17/11/1388 - 14:46
آموزش و تحقيقات

نویسنده:حمید رضا محمد كاظمی




در خانه ها و یا مراكز كوچكی كه دو رایانه وجود دارد همیشه فكر وصل كردن این دو رایانه به ذهن صاحبان آن می رسد. در این مقاله در ابتدا طریقه ساخت كابل مخصوص برای برقراری اتصال بین دو رایانه به صورت مستقیم را یاد میگیریم و در مرحله بعدی تنظیم های بین دو سیستم را یاد می گیریم. البته مرحله ساخت كابل ضروری نیست چون به راحتی می توان آنرا سفارش داد ولی دانستن آن برای كسانی كه می خواهند همه كار را خود انجام دهند بد نیست.

طریقه ساخت كابل كراس اور ( یادگیری این بخش ضروری نیست)

برای اتصال دو رایانه به صورت مستقیم نیاز به كابل شبكه كراس اورداریم با این كابل می توان مستقیم با كمك كارت شبكه های دو سیستم , آنها را به هم وصل كرد ولی در غیر این صورت اگر از كابل های كلاس آ بهره ببریم نیاز به سوییچ خواهیم داشت كه خرج كار را بالا می برد. در صورتی هم كه می خواهید كابل مخصوص این كار را سفارش بدهید باید تقاضای كابل " كراس اور " كنید كه البته با نام بردن " كراس " نیز منظور را می رسانید.
در شكل زیر الگوری ساخت این كابل و مبنای ساختن كابل را مشاهده می كنید :


در تصویر بالا تی اكس ها ( سیم های فرستنده اطلاعات ) و آر اكس ها ( دریافت كننده ها ) را مشاهده می كنید. تی اكس های مثبت به آر اكس های مثبت و تی اكس های منفی نیز به آر اكس های منفی متصل شده اند.
برای ساخت سر اول كابل باید رنگ های سیم ها را مانند شكل زیر ترتیب كنیم و به سوكت متصل نماییم :


سفید نارنجی - نارنجی - سفید سبز - آبی - سفید آبی - سبز - سفید قهوه ای - قهوه ای
سر دیگر كابل را باید به صورت دیگری ترتیب كرد و به سوكت متصل نمود تا بدون نیاز به سوییچ و خرج اضافه بتوان تنها با یك كابل دو رایانه را به هم متصل كرد :


سفید سبز - سبز - سفید نارنجی - آبی - سفید آبی - نارنجی - سفید قهوه ای - قهوه ای
در تصویر زیر می توانید ترتیب رنگ بندی را مشاهده كنید كه در نهایت به صورت زیر در می آید :


تنظیمات بعدی در ویندوز

بعد از اینكه كابل ساخته شده را ساختیم یك سر آنرا به رایانه اصلی ( سرور ) و سر دیگر را به دستگاه دیگر متصل می نماییم. اكنون مراحل زیر را برای آغاز تنظمیات طی می كنیم :
My Network Places را انتخاب كنید در منوی سمت چپ روی View Network connections كلیك كنید.


بعد از اینكه مانند شكل بالا روی كانكشن لن خود راست كلیك كردیم و پراپرتیس را انتخاب نمودیم در سربرگ پیش فرض یعنی جنرال روی گزینه Internet Protocol (TCP/IP) دو بار كلیك می كنیم سپس تنظیمات را مانند شكل زیر اعمال می نماییم :


این آی پی آدرس ها را برای رایانه اصلی یا همان سرور خانگی خود اعمال می كنیم. اكنون سراغ رایانه دیگر می رویم و مراحل بالا را تكرار می كنیم با این تفاوت كه تنظیمات رایانه دوم را مانند شكل زیر اعمال می كنیم :
اكنون اتصال بین دو رایانه با یك كابل به صورت مستقیم برقرار است. برای اطمینان كار دو سیستم را یك بار ریست نمایید.

اشتراك و استفاده همزمان از اینترنت در دو رایانه

رایانه اصلی را مانند همیشه به اینترنت متصل نمایید بعد از وصل شدن رایانه به اینترنت روی كانكشن خود راست كلیك كنید سپس گزینه آخر را انتخاب نمایید و بعد در سربرگ ادونس مانند شكل زیر عمل نمایید :


در شكل بالابه گزینه سوم كه تیك ندارد توجه كنید ! در صورتی كه تیك این بخش را بزنید رایانه دوم می تواند اینترنت به اشتراك گذاشته شده را غیر فعال كند و روی آن كنترل داشته باشد كه بنا به خواسته شما می توانید تیك آن را برداشته یا قرار دهید.
منبع: majidonline
شنبه 17/11/1388 - 14:45
کامپیوتر و اینترنت





نام :: W32/Rbot-SX
نوع :: کرم
شیوه پخش :: از طریق فایل های به اشتراک گزاشته شده در شبکه
سیستم عامل هدف :: ویندوز
نام مستعار :: WORM_SPYBOT.KV

کارهای پخش ::

1 – دسترسی دیگران به منابع کامپیوتر
2 – دزدیدن اطلاعات
3 – دانلود کردن کد های مخرب از اینترنت
4 – کم کردن قدرت ایمنی سیستم
5 – ضبط صفحه کلید
6 – نصب خود بر روی ریجیستری

شرح::

این کرم دارای کدهای یک بکدور است که این بکدور بر روی کانال های IRC می باشد. این بکدور اطلاعات و دستور ها را از هکر میگیرد و بر روی سیستم انجام می دهد . همچنین این کرم از آسیب پذیری های LSASS و RPC-DCOM و WebDav برای پخش استفاده می کند شماره تخصصی این آسیب پذیری ها به ترتیب MS04-011 و MS03-039 و MS03-007 می باشد . همچنین این کرم هنگامی که برای اولین بار اجرا می شود خود را به نام فایل win32src.exe به صورت مخفی در پوشه سیستم ویندوز ذخیره می کند. همچنین این کرم شاخه های زیر را در ریجستری وارد می کند::

HKLM\Software\Microsoft\Windows\CurrentVersion\Run
Win32 Src Service
win32src.exe
HKLM\Software\Microsoft\Windows\CurrentVersion\RunServices
Win32 Src Service
win32src.exe
The worm also creates the following registry entry:
HKCU\Software\Microsoft\OLE
Win32 Src Service
win32src.exe

همچنین این کرم می تواند DoS کند و همچنین می تواند اطلاعاتی مانند CD keys و log keystrokes را بدزدد و همچنین می تواند وارد MS SQL servers شود و فرمانها را وارد کند
برای پاک سازی این کرم به صورت دستی باید اول بدنه کرم را از حالت فعالیت خارج کنید که این کار را می توانید با یافتن فایل بدنه کرم در Processes انجام دهید فایل بدنه در بالا ذکر شده است و بعد à Windows Task Manager از طی این مراحل شما باید شاخه های ریجیستری که در بالا پیدا شده است را یافته و مقادیر آن را پاک کنید
شنبه 17/11/1388 - 14:40
سياست





آن چه خواهید خواند گفتگویی است با مرحوم حجت الاسلام علی دوانی پیرامون مبارزات شهید نواب صفوی و فدائیان اسلام.
: لطفا تاریخچه كوتاهی از فدائیان اسلام را بیان كنید.
دوانی: بسم الله الرحمن الرحیم. فدائیان اسلام توسط شهید نواب صفوی پس از بازگشت از نجف اشرف، در تهران تاسیس شد. اساس كار آنها امر به معروف و نهی از منكر و روشن ساختن مردم به وظایف دینی خود و تشویق آنها به گرفتن حقوق شرعی و قانونی كه داشتند و حكام و دولتها به آنها نمی‌دادند و ترویج مبانی مذهب شیعه امامیه كه طبق قانون اساسی عهد طاغوت مذهب رسمی كشور بود و شاه مملكت باید بر اساس آن حكومت كند- كه نمی‌كرد- و به طور خلاصه آنچه می‌باید گفت و دیگران جرات آن را نداشتند، تشكیل می‌داد.
اعضای فدائیان جوانان پاك و پرشور و به تمام معنی انقلابی بودند. انجام فرایض دینی، ورزش، احساس مسئولیت‌ نسبت به اجرا و انجام احكام دین، رسیدگی به كار مسلمانان، اساس فكر و عمل آنها بود. همه با محاسن زیبا و كلاه پوستی كه به سر داشتند در نزد عام و خاص شناخته می‌شدند. از بین آنها اهل فسق و فجور و مردم بی‌بند و بار و اراذل و اوباش خواب راحت نداشتند به طوری كه اگر كسی در مغازه‌اش صدای موسیقی داشت، یا زن بی‌حجابی آنها را می‌دید، جا به جا صدا را خاموش می‌كردند و خود را از منظر آنها دور نگاه می‌داشتند.خلاصه وجود آنها به تنهایی در كوچه و بازار و خیابان و كوی و برزن، ضامن اجرای تعالیم دینی و حفظ كیان مذهبی بود.
: میزان آشنایی شما با شهید نواب چقدر بود؟
دوانی: من شهید نواب را در نجف اشرف در مجلس درس تفسیر مرحوم شیخ محمد آقای تهرانی دیدم كه در مسجد شیخ انصاری برگزار می‌شد. یك شب استاد به مناسب گفت: احمد كسروی در تهران دارد علنا به امام صادق علیه‌السلام و امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه الشریف اهانت می‌كند و كسی نیست جواب دندان‌شكنی به او بدهد، یا نفسش را در سینه خفه كند. در آن جمع شهید نواب كه به او سید مجتبی تهرانی می‌گفتند با صدای رسایش گفت: چرا فرزندان علی (ع) هستند.
طولی نكشید كه روزنامه‌های ایران نوشتند كسروی به وسیله سید مجتبی نواب صفوی مصدوم شده و او را به بیمارستان برده‌اند. ولی نواب، كسروی را رها نكرد بلكه پس از آن توسط شهید سید حسین امامی از اعضای فدائیان اسلام به قتل رسیده و همه در واقع قاتل او را نواب صفوی می‌دانستند. شهید نواب پس از آن واقعه به نجف برگشت، و در روز چهلم وفات مرحوم آیت الله حاج آقا حسین قمی (دی ماه 1325) بعد از سخنرانی مرحوم آقای راشد، ایستاد روی پله منبر و گفت: آقایان علما ! سید حسین امامی را به جرم قتل كسروی ملعون در زندان شكنجه می‌دهند، و كسی اطلاع ندارد، آیا شما احساس مسوولیت نمی‌كنید... اقدامات نواب باعث شد كه سید حسین امامی از زندان آزاد شود.
اقدام دیگر شهید نواب در نجف این بود كه می‌خواستند جنازه رضاخان را به نجف بیاورند و در آنجا دفن كنند. پنهانی هم از بعضی اشخاص بی‌خبر و بی‌تفاوت امضا گرفته بودند كه ما راضی هستیم جنازه پادشاه كشور شیعه را در نجف دفن كنند، ولی همین كه نواب اطلاع پیدا كرد در روز روشن رفت به سراغ پسر محسن ثلاثی از تجار نجف و نوشته را كه نزد او بود گرفت و در میان جمعی كه بر اثر سر و صدای او اجتماع كرده بودند پاره كرد. در واقع موضوع قبل از وقت، افشا و اصل قضیه منتفی شد.
این كار به بركت وجود آن سید رشید فرزند امیر‌المومنین (ع) بود كه اگر او نبود و این اقدام را نمی‌كرد، جنازه رضاخان را در نجف دفن می‌كردند و یك دفعه مردم با خبر می‌شدند كه كار از كار گذشته، و دولت پادشاهی عراق هم پالكی رژیم شاهنشاهی ایران هم كه هر دو وابسته به سیاست آن روز انگستان استعماری بودند، نمی‌گذاشت نفس كسی به مخالفت بلند شود. شهید نواب را در ایران هم، چه قم و چه تهران بارها می‌دیدم و آشنایی طولانی داشتیم.

 

: حركت شهید نواب را با ویژگی كه در زمان داشته است، چگونه ارزیابی می‌كنید؟
دوانی: شهید نواب روحانی جوان بسیار پراحساس و دارای شكل و شمایل بسیار زیبا و دوست‌داشتنی‌ای بود به طوری كه هر كس او را می‌دید و یك جلسه با او نشست و برخاست می كرد واقعا شیفته او می‌شد. بسیار فروتن ، مهربان و سخنان و گفتارش گیرا و دلنشین بود.
بسیاری از كسانی كه او را دیده و به او علاقه‌مند شده بودند عین نظر مرا داشتند. او مردی خودساخته، دلسوز، پرشور و سرتا پا خدمت به مردم مسلمان و تهیدستان بود.
: علت این كه شاه پس از كودتای 28 مرداد اقدام به دستگیری نواب و فدائیان نكرد چه بود؟
دوانی: شاید علت این بود كه اولا او با كودتای آمریكایی 28 مرداد، خود را در برخورد با مخالفان آن روزش بر سر ملی شدن صنعت نفت فاتح می‌دانست و نیازی نمی‌دید كه به سراغ واقعه جنجال برانگیز دیگری برود. ثانیا شهید نواب در آن ایام سرگرم ساختن نفرات و بینش دادن به آنها بود و كار تازه‌ای انجام نداده بود كه مساله روز باشد، و حساسیت شاه را برانگیزد. این حال تا موقع دستگیری او ادامه داشت.
: برخی افراد حركت شهید نواب را زمینه‌ساز انقلاب اسلامی سال 57 می‌دانند، نظر شما چیست؟
دوانی: به طور قطع حركت اسلامی شهید نواب و اقدامات دینی - سیاسی فدائیان در توجه دادن ملت مسلمان ایران به انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی ستمشاهی بناشد، تاثیر داشت. بعضی از مردم در همان اوقات به یاد اقدامات شهید نواب و فدائیان اسلام می‌افتادند و دل و جراتی را كه امام داشت صورت تكامل یافته دل و جرات نواب در رویارویی با شاه و حكومت‌های او می‌‌دانستند.
اغلب می‌گفتند: سید جمال الدین اسدآبادی و میرزای شیرازی و رهبران روحانی مشروطه مخصوصا "آیت الله شهید حاج شیخ فضل الله نوری و آیت الله شهید مدرس و آیت الله كاشانی و نواب صفوی هر كدام در این راه گام برداشتند ولی كار آنها به ناكامی كشید اما شرایط آن زمان با این زمان فرق می‌كند. وقتی هم انقلاب اسلامی پیروز شد، می‌گفتند چون امام بعد از همه آنها انقلاب را آغاز كرد،‌اولا با هوش سرشار و خدادادی‌اش اشتباه بعضی از آنها را تكرار نكرد، ثانیا مقام و موقعیت ایشان طرف نسبت با همه آنها نیست.
به طور خلاصه شخص شهید نواب و فدائیان اسلام، اثر محسوسی در انقلاب اسلامی سال 57 داشتند و از نظری برای بسیاری در جای خود تداعی معانی می‌كرد . در آغاز جنگ تحمیلی هم دیدیم كه چگونه فدائیان به جبهه رفتند و مدتها رشادت آنها بر سر زبانها بود و از این راه خاطره نواب صفوی و شجاعت و شهامت او را زنده نگاه داشتند.
: آیا حضرت امام خمینی برای جلوگیری از اعدام نواب اقدامی كردند؟
دوانی: آری، خوشبختانه خود بنده یكی از شاهدان عینی هستم و در آن جا دخالت مستقیم داشتم. پس از آن كه شنیدم نواب و سه نفر دیگر، خلیل طهماسبی، مظفر ذوالقدر و سید محمد واحدی در بیدادگاه نظامی محكوم به اعدام شدند، من و چند نفر دیگر از فضلای نامی حوزه رفتیم خدمت حضرت امام و از ایشان خواستیم هر چه زودتر آیت الله بروجردی را ملاقات كنند بلكه با اقدامات ایشان كار نواب به اعدام نكشد.
اتفاقا روزنامه‌ها هم نوشتند كه آیت‌الله بهبهانی به سفارش آیت الله بروجردی شاه را دیده و گفته است، ایشان فرموده‌اند نواب صفوی قتلی نكرده كه مستحق اعدام باشد. آنها هم گفته بودند به آیت الله بروجردی اطمینان بدهید كه نواب اعدام نمی‌شود اما دیدیم كه با كمال تاسف یك یا دو روز بعد (27 دی 1334) نواب و سه نفر دیگر را اعدام كردند.
از یكی از مراجع شنیدم كه می‌گفت، همان روز رفتم آیت الله بروجردی را ملاقات كردم. رنگش مثل گچ سفید شده بود و می‌فرمود: به من اطمینان دادند كه نواب را اعدام نمی‌كنند پس این چه اطمینانی بود؟!
: درباره ارتباط شهید نواب با مرحوم آیت الله كاشانی چه اطلاعی دارید؟
دوانی: شهید نواب در اوایل تشكیل فدائیان اسلامی خیلی به آیت الله كاشانی نزدیك بلكه وابسته به ایشان بود. مرحوم آیت الله كاشانی هم خیلی به او علاقه داشت. اما به مرور ایام، نواب كه تاب دیدن وضع موجود را نداشت پس از ملی شدن نفت كه آیت الله كاشانی در اوج قدرت بود بارها از آن مرحوم خواسته بود رسما وارد عمل شود و دست به اصلاحات دینی بزند. جلو سینماها را با صحنه‌های فیلم‌هایش كه در همه جا دیده می‌شد، جلو مشروب فروشی‌ها كه در بیشتر خیابان‌ها بود، جلو زنهای بی بند و بار را كه در كوی و برزن پرسه می‌زدند، بگیرد. دكتر مصدق را بر آن دارد كه این خواسته‌ها را عملی سازد، چون دولت، دولت اسلامی است، یعنی بر مردم مسلمان حكومت می‌كند و مسلمین هم این‌ها را می‌خواهند، و از این قبیل توقعات، ولی آیت الله كاشانی گفته بود حالا زود است و من قدرت آن چنانی ندارم و مصدق هم یك فرد مذهبی نیست كه تا من گفتم خواسته‌های مرا جامعه عمل بپوشاند، این فكر دقت و زمان لازم دارد. ببینیم در آینده چه خواهد شد.
شهید نواب و شهید واحدی - قائم مقام نواب - قانع نمی‌شدند و روی شور و جوانی و شجاعت و شهامتی كه داشتند این را از بی‌تفاوتی آیت الله كاشانی می‌دانستند و این باعث شد كه رفته - رفته از وی فاصله گرفتند. به طوری كه گاهی كار به جای حادی می‌رسید اما در سالهای آخر كه آیت الله كاشانی را هم از صحنه سیاست كنار زده بودند، در فكر خود نسبت به ایشان تجدید نظر كردند.
: عده‌ای فكر، و زنده نگهداشت یاد نواب را در این دوره و زمانه چندان لازم نمی‌دانند، نظر شما چیست؟
دوانی: نظر بنده درست به عكس است. اگر واقعا عزت اسلام و مسلمین را می‌خواهیم و درصدد آن هستیم كه این چراغ را همیشه روشن نگاه داریم نباید حق مسلم پیشگامان این راه از جمله اقدامات دینی- سیاسی شهید نواب را به كلی فراموش كنیم. . بلكه به عكس باید همیشه یاد آیت الله شهید حاج شیخ فضل الله نوری كه در این راه مردانه جانش را فدا كرد، یاد ‌آیت الله شهید مدرس كه تا سر حد جان مانند كوه در برابر خائنین به وطن ایستادگی نموده كه اتفاقا شهید نواب كار هر دوی آنها را برای خود الگو قرار داده بود و بارها از آنها یاد می‌كرد، و مقاومت‌های مردانه آیت الله كاشانی در مقاطع مطامع استعمارگران و تشكل فدئیان اسلام زیر نظر شهید نواب و اقدامات بسیار موثر او را، برای همیشه گرامی بداریم و این حداقل حق‌شناسی و ادای حق آن رادمردان از جان گذشته است.
: آیا فكر می‌كنید حق شهید نواب چنان كه باید ادا شده است؟
دوانی: نه، به هیچ وجه؛ ببینید كنگره‌ها تشكیل داده‌ایم، خرجها كرده‌ایم، از داخل و خارج دعوت كرده‌ایم، سخنرانی‌ها نموده‌اند، كتابها و مقالات بسیاری در هر مورد نوشته‌اند اما نسبت به شهید نواب و فكر صد در صد انقلابی - اسلامی، انقلابی - شیعی او حتی یك گام برنداشته‌ایم. جا داشت كه تاكنون فكری می‌كردند و یك كنگره در خور شان آنها تشكیل می‌دادند تا سخنوران و قلم به دستان داد سخن داده و مقالات و كتابهایی نوشته و منتشر سازند؛ نه تنها راجع به شهید نواب كه راجع به مرحوم آیت الله كاشانی نیز هم. جای هر دو كاملا خالی است، و نباید آن را از نظر دور داشت.
: اگر خاطره‌ای در رابطه با شهید نواب، واحدی‌ها و فدائیان دارید، بیان كنید.
دوانی: در این باره بنده خاطراتی داشته‌ام. قسمتی از آنها را در جلد 2 "نهضت روحانیون " ایران تحت عنوان "فدائیان اسلام و فعالیت سازنده آنها " و شرح زندگانی آیت الله بروجردی كه در چاپ سوم جلد 12 مفاخر اسلام منتشر شده است و در مصاحبه‌ها و مقالاتی كه نوشته‌ام، آورده‌ام.
ولی یك خاطره را نگفته‌ام كه جا دارد به مناسبت این كه روز پنج‌شنبه مراسمی در قم بر روی تربت شهید نواب و دیگر رده‌ بالاهای فدائیان برگزار می‌شود، آن را هم بگویم.
مادر شهید واحدی، خانم فخر‌الشریعه آل آقا، دختر عومی همسرم كه با سن بالایش همیشه به شهید نواب "آقا " می‌گفت و نزد آن شهید هم جایگاه والایی داشت پس از شهادت شهید نواب و فرزندانش شهید سید عبدالحسین واحدی و سید محمد واحدی در حالی كه سخت منقلب و متاثر بود، گفت پس از واقعه روزی رفتم منزل آیت الله كاشانی و خود را معرفی كردم. تا گفتم مادر واحدی‌ها هستم، آیت الله كاشانی دستمال از جیب درآورد و به شدت گریست. او می‌گریست و من هم می‌گریستم، گریه‌ای كه واقعا تا حد زیادی رنج مرا تسكین داد.
بعد گفتم: آقا! بچه‌ها گاهی نسبت به شما تندی كردند، جوان بودند، ان‌شا‌الله كه با بزرگواری خودتان می‌بخشید. آیت الله كاشانی همان‌طور كه می‌گریست، گفت: خانم! چه می‌گویید؟ اینها فرزندان عزیز من بودند. من آنها را خوب می‌شناختم، درد دین داشتند، منتها چون به قول شما جوان و پراحساس بودند، نمی‌توانستند عذر مرا بپذیرند. خیال می‌كردند هر چه آنها بخواهند من می‌توانم انجام دهم، نه! در این باره چیزی نگویید. گفتم: آقا آمده‌ام كه اگر بتوانید به این دژخیمان بگویید، اجازه دهند جنازه فرزندانم را از قبل درآورم و ببرم قم دفن كنم. مسگر آباد برای آنها جای خوبی نیست. اگر برای نواب هم اجازه دادند كه در كنار هم باشند، چه بهتر.
می‌گفت:آیت الله كاشانی گفت، خانم اینها امروز خیلی با من بد هستند، می‌دانم كه به هیچ وجه اجازه نمی‌دهند، می‌ترسند كه مردم شورش كنند، گفتم: پنهانی می‌برم. گفت: آن را هم اجازه نخواهند داد، آنها عمدا اینها را در مسگرآباد دفن كرده‌اند. وگرنه همان موقع می‌گفتند ببرید هر جا می‌خواهید دفن كنید.
بعد آیت‌الله كاشانی گفت: خانم! نظر من این است كه به چند نفر از این بابا شمل ها كه عرق دینی دارند، بگویم شبانه و مخفیانه همه جنازه‌ها را درآورند و ببرند قم، هر جا خواستند مخفیانه‌ دفن كنید، تا مدتی هم پنهان باشد. بعدها اگر فهمیدند دیگر نمی‌توانند كاری بكنند.
خانم می‌گفت: در همین موقع سید محمد پسر بزرگ ایشان كه معمم بود داد زد و گفت: آقا شما حالا هم كه هیچ كاره‌اید، دست از كارهایتان برنمی‌دارید. قبور اینها در مسگرآباد تحت نظر است، می‌فهمند، هم این بیچاره‌ها به خطر می‌افتند، و هم مشكلی دیگر برای خودتان درست می‌كنید و منظور این خانم عملی نخواهد شد.
می‌گفت: همین باعث شد كه آیت الله كاشانی باز به من دلداری داد و گفت: این فكر را هر وقت كه فرصت پیدا شد می‌توانید عملی كنید ، خدا هم كمك می‌كند.
منبع: خبرگزاری فارس
شنبه 17/11/1388 - 14:39
دعا و زیارت
نویسنده: آیت الله محمدهادی معرفت (رحمت الله علیه)




چکیده

با اندک تأملی در آیات و روایات درمی‏یابیم که پرسش گری و پاسخ گویی یک مسؤولیت و کلید دست‏یابی به گنجینه‏های معرفت است و این مقوله با عنوان مسؤولیت درهم آمیخته و مبتنی بر ضوابطی برای پرسش گری بیان گردیده است. به این طریق که سؤال، از سر درک و مسؤولیت باشد و به گونه‏ای نیکو مطرح شود و سؤال‏های بیهوده پرسیده نشود و ادب در پرسش گری رعایت شود. همچنین پاسخ دهنده با در نظر داشتن تقوای الهی پاسخ دهد و در کل پرسش‏ها در قالب گفتمان، پارادایم اجتماعی مطرح گردیده باشند و از سر عقلانیت باشند. به انگیزه‏ی رفع مجهول و مسؤولیت خواهی و مبتنی بر واقعیت‏های اجتماعی باشند.
واژگان کلیدی:
پرسش گری، پاسخ گویی، مسؤولیت، عقلانیت، پارادایم، گفتمان، ادب اجتماعی، رفع مجهول، اقناع اجتماعی.
اساساً مسؤولیت پاسخ گو بودن در نظام حکومت اسلامی، یک پایه و یک اصل اصیل به شمار می‏رود. هر یک از مسؤولان خرد و کلان، به ویژه رهبران و مسؤولان بلندپایه، فراخور حوزه‏ی مسؤولیت خود، باید پاسخ گو باشند، و سرتافتن از پاسخ گویی به معنای شانه خالی کردن از مسؤولیت محوله است.
مسؤولیت در نظام حکومت اسلامی دو جانبه است، از یک سو در مقابل مقامات فوق، و از سوی دیگر در مقابل زیردستان. چنانچه در آیه‏ی شریفه آمده: «وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً»(1) (بقره، 143). این آیه، همه‏ی مسؤولان خرد و کلان را مورد خطاب قرار داده، که همگی نسبت به عامه‏ی مردم و همگان مسؤولیت پاسخ‏گویی دارید... همان گونه که همگی در مقابل مقام بالاتر مسؤولیت پاسخ‏گویی خواهید داشت.
و نیز حدیث نبوی معروف: «کلکم راع و کلکم مسؤول عن رعیته» (ابن أبی جمهور، 129 و 364) ناظر به همین حقیقت است که هر یک از آحاد ملت باید، نسبت به محدوده‏ی مسؤولیت خود، پاسخ گو باشد.
در نگاه معصومین علیهم‏السلام ، پرسش گری و پاسخ گویی، کلید دست یابی به گنجینه‏های معرفتی معرفی شده و شیعیان خویش را به روی آوری جدی به پرسش گری فراخوانده‏اند و با همین نگاه بوده است که شاگردان و اصحاب را به پرسش گری عادت داده و در آنها این فرهنگ نهادینه شده است.
این ترغیب و تشویق را به این گونه در زبان معصومان مشاهده می‏کنیم.
«عنه صلی‏الله‏علیه‏و‏آله کما نقل الرضا علیه‏السلام ، العلم خزائن و مفاتیحه السؤال، فاسئلوا یرحمکم اللّه‏، فانه یؤجر فیه اربعة، السائل و المتکلم و المستمع و المحب لهم» (حرانی، 1343 ، 41)
امام علی ابن موسی الرضا علیه‏السلام از پیامبر اکرم که درود خدا بر او باد نقل فرموده: علم گنجینه‏هایی نهفته است و کلید این گنجینه‏ها پرسش است، پس بپرسید، خداوند رحمتتان فرماید، زیرا که چهار گروه مزد داده می‏شوند، پرسش گر و سخن گوینده و شنونده و دوستدار آنان.
در زبان معصومین علیهم‏السلام ، پرسش گری و پاسخ گویی با عنوان مسؤولیت در آمیخته و ریشه‏ی آن را مسأله‏ی مسؤولیت رقم می‏زند. علی علیه‏السلام در حدیثی می‏فرماید:شما را سفارش می‏کنم به تقوای الهی در آنچه که شما در آن مسؤولیت دارید و به سوی همان مسؤولیت حرکت می‏کنید خدای متعال به شما می‏فرماید: (هر انسانی در گرو کارهای خود است)، و می‏فرماید: (خداوند از خودش شما را برحذر می‏دارد)، و می‏فرماید: (قسم به خدایت از اعمال همه‏شان پرسش خواهیم نمود.) (شیخ مفید، بی‏تا، ج 3 ، 261)
تا اینجا بحثی نیست و از منظر کتاب و سنت مسأله‏ی مسؤولیت همگان، در هر پست و مقام، ثابت و روشن است. جای سؤال این جاست که مسؤولان چه مسؤولان حکومتی و چه مسؤولان فکری، علمی و عقیدتی در مقابل چه نوع پرسش‏هایی ملزم به پاسخ گویی هستند؟
مقاله‏ی حاضر در همین راستا تنظیم شده تا محدوده‏ی پرسش‏های قابل طرح را، از دیدگاه کتاب و سنت - فی‏الجمله - روشن کند.
در قرآن، پرسش و پاسخ هایی مطرح شده که از نحوه‏ی پاسخ‏های نغز و کوتاه، و در عین حال کامل و کافی، می‏توان شرایط و بایستگی‏های لازم را در پرسش به دست آورد:
قرآن در مقابل پرسش‏ها، هیچ گاه جواب سربالا نداده، و هرگز طفره نرفته است، و اساساً نخواسته تا باب گفتگو، میان مردم و مسؤولان، بسته باشد، و نیز نخواسته تا حس کنجکاوی در آحاد مردم خاموش گردد، زیرا این نور عقل است که انسان‏ها را به فحص و جستجو و پرسش و کنجکاوی وامی‏دارد، و این یک پدیده‏ی طبیعی و الهی است که در آن به ودیعت نهاده شده است.
مسأله‏ی اندیشیدن و باورها را بر پایه‏ی اندیشیدن استوار کردن، چیزی است که قرآن بر آن تأکید دارد، حتی نسبت به داده‏های کتاب و سنت، باید اندیشید و سپس به آن گردن نهاد، زیرا قرآن قاطع است که اندیشیدن درست، به همان چیزی منتهی می‏شود که خدا و رسول فرمان داده‏اند، و هرگز هراسی نیست که اندیشمندی برخلاف رود، مگر آن که در اندیشیدن به کجی گراید.
در آیه‏ی شریفه‏ی: «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ» (نحل، 44)، به همین حقیقت اشاره دارد: تا مردم، خود، درباره‏ی آنچه از خدا و پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله دریافت کرده‏اند بیاندیشند، و سپس آگاهانه بپذیرند.
البته اندیشیدن در داده‏های کتاب و سنت، مستلزم مراجعه و پرس و جو خواهد بود، و دانشمندان و علمای امت باید پاسخ گو باشند.
و نیز حدیث شریف نبوی: «یحمل هذا الدین فی کل قرن عدول ینفرن عنه تأویل المبطلین و تحریف الغالین و انتحال الجاهلین» (رجال کشی، ج 1 ، 11-10)، در همین باره است که: در هر دوره رجالی فرهیخته، عهده‏دار مسؤولیت دینی بوده، بار سنگین پاسخ گویی و رفع شبهات و زدودن جهل از چهره‏ی امت را بر دوش دارند.(2)
اکنون که اسلام، راه تحقیق و کنجکاوی و کنکاش در مسائل دینی را گشوده، لازم است شرایط مسؤولیت و مشروعیت چنین پرس و جوها را مشخص نمود، تا از هرج و مرج و در هم ریختگی و اتلاف وقت جلوگیری شود.

شرط اول:

پرسش، از روی دانش خواهی و حس تعلم و یادگرفتن برخاسته باشد، که پرسش گر خواهان روشن شدن، نسبت به آنچه نمی‏داند، باشد، نه آنکه خود را دانا بداند و بخواهد تا طرف سؤال را - به گمان خود - آزمایش کرده تا او را به دشواری و احیاناً رسوایی افکند.
مکرر، حضرت امیر علیه‏السلام به این الکوّا و دیگران، که همگان اهل پرسیدن بودند، می‏فرمود: «سل تفقهاً و لاتسل تعنتاً»(3) پرسش برای فزونی فهم باشد، نه برای به دشواری افکندن مسؤول، و افزود: «سل عما یعنیک»: از آنچه به تو مربوط است بپرس(4).
آنگاه تمامی پرسش‏های او را، با کمال متانت و دقت پاسخ می‏داد.
مولا امیرمؤمنان علیه‏السلام مردمی را مورد مذمت قرار می‏دهد که پرسش گرانشان در صدد به دشوار افکندن باشند، و پاسخ دهندگانشان - بر اثر بی‏دانشی - خود را به تکلف و سختی می‏اندازند، فرمود: «سائلهم متعنت و مجیبهم متکلف»
آری، سائل، اگر برای رفع جهالت پرسش کند، همانند علماست و پاسخ گو، اگر بی‏دلیل و بی‏رویه جواب دهد، همانند جهال خواهد بود، فرمود: «الجاهل المتعلم شبیه بالعالم، والعالم المتعسف شبیه بالجاهل» (بحار، ج 1 ، 222 / 7 و 8).

شرط دوم:

پرسش، به شکلی نیکو مطرح شود:
قال رسول اللّه‏ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله : «حسن السؤال نصف العلم» (تحف العقول، ص 41)
پیامبر اکرم می‏فرماید: پرسش نیکو، نیمی از دانایی است.
الامام علی علیه‏السلام : «من احسن السؤال علم و من علم احسن السؤال» (ری شهری، 79 ، ج 5 ، 2185)
علی علیه‏السلام می‏فرماید: کسی که نیکو بپرسد دانایی دارد و کسی که دانا باشد، نیکو پرسش می‏نماید.

شرط سوم:

سؤال مرتبط و معقول باشد، به گونه‏ای که در حال و وضع، و اندیشه و کردار پرسش گر اثرگذار باشد، لذا سؤال‏های بی ربط، و یا غیرمعقول، قابل طرح نبوده، پاسخی نخواهد داشت.
در فرموده‏ی امام علیه‏السلام به ابن الکوّا گذشت: «سل عما یعنیک» درباره‏ی چیزی پرسش کن که مرتبط به تو باشد، یعنی: در خور شأن تو باشد، نه فراتر از حیطه‏ی تفکر و اندیشه یا رفتار و عمل تو باشد! البته چنین پرسشی معقول و غیر آن نامعقول می‏نماید.
امام صادق علیه‏السلام به ابوبصیر که درباره‏ی سخن گفتن رعد پرسش نمود، فرمود:
«یا ابا محمد، سل عما یعنیک و دع مالایعنیک» (بحار، ج 1 ، 218/38)، درباره‏ی آنچه به تو ارتباط دارد - یعنی در خور فهم تو است - پرسش کن، و آنچه را که در خور فهم تو نیست واگذار.
در توصیه‏های مفصلی که امام موسی بن جعفر علیه‏السلام به هشام بن الحکم می‏فرماید، از جمله می‏گوید:
«... و من حسن اسلام المرء ترک مالایعنیه...» (بحار، ج 1 ، 150).
یکی از نشانه‏های بارز اسلامی که حسن سمت اسلامی آدمی را می‏رساند، عبارت است از: متعرض نشدن به آنچه در زندگی وی فاقد اهمیت است.
و از پیغمبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله روایت شده فرمود:
«من فقه الرجل قلة کلامه فیما لایعنیه» (بحار، ج 2 ، 55 / 28).
مقتضای فهم عمیق آدمی، به درازا نکشاندن سخن در امور فاقد اهمیت است. در همین راستا پرسش‏هایی در قرآن، از زبان عرب مطرح شده، که جواب کامل آن در خور فهم آنان نبوده و هرگز آمادگی آن را نداشته که جواب تفصیلی دریافت دارند.
مثلاً آیه: «یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِیَ مَواقِیتُ لِلنّاسِ وَ الْحَجِّ» (بقره، 189).
در این آیه از تغییر شکل هلال و سرّ چنین تغییرات ماهانه پرسش شده، که یک مطلب کاملاً علمی و دقیق است، و عرب آن روز، هرگز آمادگی دریافت چنین پاسخ علمی را نداشت، و اگر هم پیامبر، برایشان شرح و بسط می‏داد، امکان فهم آن برایشان میسر نبود.
لذا قرآن به آنان - با طرز پاسخ ارائه شده - گوشزد کرد، که آن‏چه در خور فهم شما است، همان تأثیر گذاری این تغییرات در روش و عمل شما است، تا اعمال و رفتار ماهانه و سالانه‏ی خود، از جمله مراسم حج را چگونه انجام دهید. لذا پرسش مناسب باید در همین حد باشد، تا پاسخ دریافتی، قابل فهم شما بوده، مورد عمل قرار گیرد.
علاوه بر آن، طرح چنین مسائل علمی و پیچیده، و پاسخ کامل آن، از حیطه‏ی وظیفه‏ی شریعت بیرون است، زیرا چیزی است که بشریت با پیشرفت علم، خود، به آن دست می‏یابد.

شرط چهارم:

مطلب مورد نظر، ارزش مطرح شدن را داشته باشد، یعنی مطلبی اخلاقی، اجتماعی یا سیاسی مهمی باشد که ضرورت داشته بر رهبران و مسؤولان رده بالای کشوری مطرح گردد، زیرا وقت گران‏بهای آنان را نباید با پرسش‏های بی‏ارزش و احیاناً بیهوده هدر داد.
در سوره‏ی مجادله (آیات 12-13) به این حقیقت اشاره شده که: نبایستی با پرسش‏های بی‏ارزش، مزاحم اوقات رهبران گردید.
عرب طبق عادت دیرینه خود همواره گرد بزرگان خود نشسته، تقاضای شنیدن سخنان سرگرم کننده‏ی آنان بودند، و احیاناً پرسش‏هایی می‏نمودند که در رابطه با قصص و داستان‏های گذشته و مفاخر و آثار آنان بود. از این رو، وقت و بی‏وقت به سراغ پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله آمده، می‏خواستند اوقات بیکاری خود را با شنیدن داستان‏های نغز و سرگذشت پیامبران و امت‏های پیشین، سپری کنند.(5)
غافل از آن که پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، به ویژه پس از هجرت و تشکیل نظام حکومتی نوین، اوقات فراغت نداشت و فرصت پاسخ به درخواست‏های آنان برایش میسر نبود.
در این سوره چنین می‏خوانیم:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ناجَیْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقَةً» (مجادله، 12)
ای مؤمنان هرگاه خواستید با پیامبر به گفتگوی سری بنشینید که جنبه‏ی شخصی داشته باشد، بایستی پیش از گفتگو مبلغی به عنوان صدقه بپردازید.
«ذلِکَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ أَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» (مجادله، 12)
این شیوه در راستای مصلحت شماست، و پاکی گفتار را بیشتر می‏سازد، و اگر از فقر چیزی برای صدقه نیابید در این صورت خداوند چشم پوش و مهربان است.
در تفسیر آمده است که پس از این دستور، همگان باز ایستادند، جز مولا امیرالمؤمنین، که با تصدق چهار درهم در چهار نوبت مسائل خود را در محضر پیامبر عرضه داشت.
ولی پس از مدتی این دستور برداشته شد:
«أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقاتٍ» (مجادله، 13)
آیا بر شما گران آمد که هراسیدید و عقب گرد زدید؟!
«فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تابَ اللّهُ عَلَیْکُمْ فَأَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ أَطِیعُوا اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ اللّهُ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ» (مجادله، 13)
اکنون که عقب گرد زدید، و خداوند شما را بخشود، پس به کارهای عبادی - دینی خود بپردازید، و نسبت به خدا و رسول فرمان بردار باشید، خداوند به کردار شما آگاه است.
برخی این آیه را ناسخ آیه‏ی نخست می‏دانند، در صورتی که نسخ مصطلح تنها در احکام شرعی به ظاهر کلی و عام و همیشگی است، نه دستوری خاص و در موردی خاص که از قبیل احکام حکومتی و مرتبط به شرایط خاص زمانی است و دستور پرداخت صدقه پیش از گفتگو با پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، یک حکم خاص است و مسأله‏ی نسخ مصطلح در آن راه ندارد.
مفسر معاصر سید قطب، درباره‏ی دو آیه‏ی فوق چنین می‏گوید:
اصلاً مسأله‏ی ناسخ و منسوخی در کار نیست، بلکه هدف ایجاد صحنه‏ی آموزنده‏ای بود، تا مسلمانان دریابند، نبایستی در مسائل بی‏ارزش مزاحم اوقات رهبران گردند و با ایجاد این صحنه، پیام آن را دریافت کردند و صحنه پایان یافت.(6)
از آن پس مسلمانان دریافتند که در رفتارهایشان با رهبران چگونه باید عمل کنند.
و نیز در سوره‏ی حجرات (آیات 1-8)، در همین رابطه، می‏خوانیم:
1 ) «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللّهِ وَ رَسُولِهِ»
بر خدا و رسول پیشی نگیرید. (یعنی سخن آغاز نکنید، بلکه آرام نشسته، گوش به سخنان وی باشید، تا هرگاه خود سخن گفت فراگیرید، و پیش دستی نکنید.) (حجرات، 1)
2 ) «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ»
در پیشگاه پیامبر، صدا بلند نکنید، و برای درخواست مطلبی، او را همچون افراد عادی نخوانید، زیرا او پیامبر است و باید به گونه‏ای شایسته با او روبرو شوید. (حجرات، 2)
3 ) «إِنَّ الَّذِینَ یُنادُونَکَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ»
کسانی که گستاخانه پیرامون خانه‏ی تو آمده، تو را با نام و با صدایی بلند می‏خوانند، هنوز از آداب معاشرت بهره‏ای نبرده‏اند. (حجرات، 4)
4 ) «وَ لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتّی تَخْرُجَ إِلَیْهِمْ لَکانَ خَیْراً لَهُمْ»
اگر همگان خویشتن داری کنند تا پیامبر خود به سوی آنان بیاید، (و پیام‏های الهی را به گونه‏ای شایسته و در شرایط مناسب بر آنان عرضه کند)، همانا در خیر و صلاح آنان خواهد بود. (حجرات، 5)
5 ) «وَ اعْلَمُوا أَنَّ فِیکُمْ رَسُولَ اللّهِ لَوْ یُطِیعُکُمْ فِی کَثِیرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ»
بدانید که این شخصیت والای پیامبر است که در میان شما است و نبایستی او را با افراد عادی یکسان دانست، هرگاه به سخنان نسنجیده‏ی شما ترتیب اثر دهد - چنانچه انتظار دارید - همانا خود در دشواری‏های فراوان قرار خواهید گرفت. (حجرات، 7)
6 ) «وَ لکِنَّ اللّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ أُولئِکَ هُمُ الرّاشِدُونَ»
خداوند زمینه را چنان فراهم ساخته، تا زیبائی‏های ایمان بهتر و بیشتر جلوه کند، و زشتی‏های کفر و فسق و عصیان، چهره‏ی پلید خود را آن گونه که هست بنمایاند. (حجرات، 7)
کفر ورزیدن، دست به گناه یازیدن و سرپیچی از فرمان نمودن، سه چهره‏ی کریهی است که آفت‏های بزرگ و خطرناک و تهدید کننده‏ی جامعه‏های سالم را تشکیل می‏دهند، و بایستی با کمال دقت و متانت با آن مبارزه نمود.

شرط پنجم:

پرسش در خور شأن پرسش شونده باشد، یعنی به گونه‏ای باشد که پرسش شونده شایستگی پاسخ گویی به آن را داشته باشد، لذا نباید هر سؤالی را از هر کس و در هر زمینه پرسید.
در این باره در سوره‏ی اعراف (آیه‏ی 187) می‏خوانیم:
«یَسْئَلُونَکَ عَنِ السّاعَةِ أَیّانَ مُرْساها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّی لا یُجَلِّیها لِوَقْتِها إِلاّ هُوَ ثَقُلَتْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا تَأْتِیکُمْ إِلاّ بَغْتَةً یَسْئَلُونَکَ کَأَنَّکَ حَفِیٌّ عَنْها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللّهِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لا یَعْلَمُونَ»
از ساعت قیامت از تو می‏پرسند که چه هنگام استقرار می‏یابد.
در این باره از تو می‏پرسند، همانند این که تو به علم به آن احاطه داری، در حالی که چنین سؤال و پاسخ آن متناسب با شأن تو نیست و از آن هرگز اطلاعی نداری. (اعراف، 187)

تصویر کلی از مضامین

در کلیت مضامین، یک تصویر کلی وجود دارد و آن این است که پرسش‏ها باید با یک دانایی آغاز شوند، یعنی اگر انسان، برخوردار از نوعی دانایی نباشد، نباید وارد حوزه‏ی پرسش گری شود. براساس اتهامات و نسبت‏های ناروای دیگران و یا توطئه‏هایی که رخ داده نمی‏توان پرسش نمود، بلکه باید براساس واقعیت باشد، و لذا باید پرسش گری از سر درک و مسؤولیت و به گونه‏ای زیبا و نیکو مطرح شود و فرد پرسش گر، به بیهوه گرایی نیفتد و ادب را رعایت نماید و نیز فرد پاسخ دهنده درک مسؤولیت نموده باشد و در حیطه‏ی وظایف و مسؤولیت‏های خودش به خوبی انجام وظیفه نموده باشد و در نتیجه دو رهیافت عقلانی را باید در زمینه‏ی پرسش گری مورد توجه قرار داد.
1 ) مسائل و پرسش‏ها در قالب یک گفتمان (خواست نهانی جامعه، گرایش عمومی، خواست عموم و...) درآمده باشند.
2 ) تبدیل به پارادایم (امر پذیرفته شده‏ی اجتماعی) شده باشند.
3 ) عقلانی شده باشند، یعنی هر چه مجهول است پرسیده شود و هرچه معلوم است به مقام پاسخ گویی درآید، زیرا وقتی که فرد می‏پرسد، می‏خواهد مجهولی را تبدیل به معلوم نماید و وقتی که پاسخ گو پاسخ می‏دهد، می‏خواهد بیان کند که وظایف، تکالیف و مسؤولیت‏هایی که برعهده‏اش نهاده شده، به خوبی انجام گرفته است.
همچنین این رهیافت‏ها از آیات و روایات استخراج می‏گردد.
1 ) پرسش، به انگیزه‏ی رفع مجهول و نیاز، اعم از نیاز مادی و معنوی، است، که تحت عنوان پرسش‏های نیازخواهانه مطرح می‏باشند.
2 ) پرسش‏ها به انگیزه‏ی مسؤولیت خواهی‏ها رخ می‏دهند که پرسش‏هایی مسؤولیت خواهانه است.
3 ) پرسش هایی به انگیزه تخریب گری و در اصطلاح امروزین آن مچ‏گیری است که مورد نکوهش است و تخریب گرانه.
4 ) پاسخ‏ها، باید مبتنی بر واقعیت‏ها باشد، توجیه گر نباشد که تحت عنوان واژه‏ی دوری از تعنت در روایات آمده و با واژه‏ی تکلف هم در آمیخته است.
5 ) پاسخ‏ها، صرفاً کلامی نیستند، بلکه گاهی پرسش‏ها، و پاسخ‏ها، جنبه‏ی رفتاری و عملی دارند.
6 ) در پاسخ‏ها، مکر و خدعه و نیرنگ ممنوع است و در این زمینه، به دلیل اهمیت موضوع، عین روایتی را یادآور می‏شویم.
«عن عبدالرحمن بن حماد رفعه، قال: قال اللّه‏ تبارک و تعالی لعیسی بن مریم علیه‏السلام یا عیسی لیکن لسانک فی السر و العلانیة واحداً و کذلک قلبک، انی احذرک نفسک و کفی به خبیراً، لایصلح لسانان فی فم واحد و لا سیفان فی غمد واحد و لاقلبان فی صدر واحد و کذلک الاذهان» (حرانی، 1332 ، 43)
از عبدالرحمان بن حماد نقل شده به شکل مرفوعه که خدای تبارک و تعالی به عیسی بن مریم فرمود: ای عیسی باید زبانت در آشکار و نهان یگانه باشد و همچنین قلبت، من تو را بر حذر می‏دارم و کافی است که خدا بر تو دانایی داشته باشد، شایسته نیست دو زبان در یک دهان و دو شمشیر در یک غلاف و نه هم دو قلب در یک سینه و همچنین است ذهن‏ها و اندیشه‏ها.

پى نوشتها:

1 ) شهید و شهدا، در این آیه، به معنای مسؤول و شاهد بر اعمال و رفتار امت است.
2 ) یکی از معانی «اختلاف امتی رحمة» همان رفت و شد نزد عالمان است تا از محضرشان فیض وافر برده شود (بحار، ج 1 ، 227 / 19) .
3 ) بحار الانوار، ج 55 ، 92 / 13 و ج 10 ، 75 / 1 و ج 1 ، 222 / 7 .
همین مطلب در کلام دیگر ائمه نیز آمده، در حدیثی امام صادق علیه‏السلام که درباره‏ی طعم آب از وی سؤال شد، فرمود: «سل تفقهاً و لاتسل تعنتاً»، آنگاه فرمود: «طعم الماء طعم الحیاة» (بحار، ج 54 ، 15).
4 ) و این دومین شرطی است که در پرسش‏های معقول باید رعایت شود؛ چنانچه خواهیم آورد.
5 ) گرد پیامبر را گرفته می‏گفتند: یا محمد! حدثنا حدثنا، برایمان داستان بگو.
6 ) فی ظلال القران، ج 8 ، ص 20 .

منبع: marefat
شنبه 17/11/1388 - 14:38
آموزش و تحقيقات


نویسنده : احمد علی نامور




گفتگو با هنرمند تذهیب کار احمد علی نامور

احمد علی نامور متولد سال 43 شهرستان ساری است. او از معدود هنرمندان پرتلاش هنرنگارگری اسلامی است و علیرغم سختی این هنر، عمده‌ فعالیت‌های خود را بر هنر تذهیب متمرکز ساخته است و با تلاش بسیار، موفقیت و جایگاه مناسبی در رشته نگارگری پیدا کرده است. شرکت در نمایشگاه‌های دو سالانه نقاشان ایران در موزه هنرهای معاصر و نمایشگاه قرآن کریم و همایش نگارش قرآن در یک روز توسط صدا و سیما، معاونت موزه هنرهای اسلامی و تدریس از فعالیت های او محسوب می‌شود.
با وی در مورد هنر تذهیب و نگارگری و تاثیر آن در هنر معماری به گفتگو نشستیم.

تاریخچه و ویژگی‌های هنر تذهیب چیست؟

تذهیب در لغتنامه‌ها به معنای زر گرفتن و طلا اندوزی است و از آن به واسطه زیبایی در آرایش و زیبا کردن کتب و بعضاً ابنیه مذهبی و در موارد بسیاری جلوه بخشیدن به دیوان شعر و قطعات خطاطی استفاده می‌شود. این هنر بعد از طلوع اسلام در اختیار حکومت‌های اسلامی قرار گرفت و نام هنر اسلامی را از آن خود کرد. اوج هنر تذهیب را می‌توان درکتاب آرائی دوران تیموری و صفوی جست وجو کرد. تذهیب مانند نقاشی دارای مکتب‌های خاص است که از بین آنها مکتب سلجوقی، تیموری، صفوی و قاجاریه شهرت بیشتری دارد. در کل از این هنر می توان هم به طور مستقل و هم با مینیاتور و گل ومرغ و خطوط خوشنویسی استفاده کرد. علاوه بر آنکه این هنر را می‌توان به طور مستقل در کاشی کلری، قلمزنی، منبت کاری و خاتم کاری نیز مشاهده کرد. از ویژگی‌های این هنر به این موارد می‌توان اشاره کرد. آشنایی و ممارست با این هنر باعث تمرکز و آرامش انسان می‌شود و این آرامش تمرکز، زمینه‌های موفقیت در تمام عرصه ها را به دنبال دارد. غرق شدن در این هنر در وهله اول موجب نزدیک شدن به کلام الهی و در وهله بعد باعث تذهیب روح خود هنرمند می‌شود.

ارتباط تذهیب با بناهای اسلامی به ویژه مسجد در چه سطحی است؟

بناهای مذهبی همیشه مورد احترام، ما ملت ایران وسایر ملل مختلف بوده و هست. به همین علت، همواره بهترین هنر هنرمندان برجسته در طول تاریخ بر این بناها نقش بسته است. این هنرها به دلیل عشقی که هنرمند به طور باطنی به مکاتبات و مظاهر الهی دارد به بهترین نحو اجرا شده و می‌شوند. به همین خاطر است که مساجد با معماری با شکوه‌شان در طول تاریخ درخشیده‌اند.

در معماری مساجد از چه روش‌های نگارگری استفاده می‌شود؟

در مساجد از طرح‌های اربسک یا اسلیمی استفاده می‌شود. این طرح‌ها متعلق به دوران اسلامی می‌باشد. بعد از حمله اعراب به ایران در دوره ساسانی و ورود به کشورمان، ایرانیان به بهترین نحو از این اشکال موزون برای زیبایی کتب و ابنیه اسلامی استفاده کردند.

طرح‌های اربسک یا اسلمی چه تعریفی با ویژگی‌هایی دارند؟

اسلیمی به معنی اسلام و کلمه‌ای عربی است و اربسک کلمه‌ای لاتین و به معنای عرب است. حرکات اسلیمی به صورت چرخش‌های حلزونی بوده و نقش فرم‌های بدیع و زیبایی را به وجود می‌آورند. تلفیق آن با ختائی‌ها بسیار باشکوه می‌شود و جذابیت این طرح ها را چند برابر می‌کند. ضمناً «ختائی» از ختن آمده و بر اساس یک سری گل و ساقه و برگ که در طبیعت وجود ندارد طراحی شده است. این طرح ها (اسلیمی و ختائی) به صورت مجزا یا با هم بر روی گنبد و محراب و کتیبه‌ها و ستون‌ها و مناره‌های مساجد به کار می‌روند. طرح اسلیمی و اربسک از آغاز دوران اسلامی تا به حالت به طور تقریبی در کلیه آثار و رشته‌های هنری ایرانی نیز مورد توجه بوده و در سایر هنرهای هم چون کاشی‌کاری، گچ بری اماکن مقدس و خب البته در قالی‌بافی، منبت کاری، معرق کاری و ... استفاده می‌شود.

روش خلق یک اثر تذهیب به چه ترتیب است؟

این هنر، هنری بسیار سخت و طاقت‌فرساست، اما اگر به صورت مختصر و موجز بخواهیم مراحل اجرا و خلق یک اثر تذهیبی را نام ببریم به این ترتیب خواهد بود که طراحی با مداد بر روی کاغذ، قلم‌گیری کم مایه، طلا اندازی، آستر اندازی گلها، قلم‌گیری در خطوط طرح، پرداخت جهت گلها، در صورت نیاز بسته به نوع طرح زمینه‌اندازی، جدول کشی و در صورت نیاز ترسیم گره چینی که آخرین مرحله کار است.

گره چینی چه تعریفی دارد؟

گرچه چینی به اشکال و ترکیبات زیبای هندسی در بافت و معماری ابنیه مذهبی به ویژه مساجد گفته می‌شود. این بافت‌ها در اغلب پنجره‌ها و نورگیرها نیز به کار می‌روند. گره چینی هنر خاص ایرانیان بوده که قسمت عمده نماهای مساجد را شکل می‌دهد و به قدری زیباست که تحت تاثیر معماری ایرانی اسلامی در اغلب نماهای مساجد سایر کشورهای دنیا به کار رفته است.

وضعیت هنرهای اسلامی را در سال‌های اخیر چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در سال‌های قبل از انقلاب توجه چندانی به این هنرها نمی‌شد. و خب طبیعی هم بود. ولی به شکر خدا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مردم، به خصوص قشر جوان چند سالی متوجه زمینه‌های خوشنویسی و نگارگری شدند. ولی به دلیل مرارت‌هایی که این هنرها دارند هیجان اولیه پیش آمده فروکش کرد؛ چون آموختن و تسلط به این هنر نیازمند صبر و حوصله بسیاری است تا پس از طی ریاضت‌ها ممارستهای طولانی به هدف که خلق اثر یا آثاری بدیع و زیبا و ابتکاری است، دست یافت و متاسفانه علیرغم این که با همه دشواری‌هایش بسیاری آرامش دهنده و منبسط کننده روح است، تعداد بسیار اندکی به این هنر مشغولند.

این تعداد اندک هنرمندان تذهیب کار با چه مشکلاتی مواجه هستند؟

مهمترین مشکل نگارگران، گرانی و مسائل مورد نیاز کار است. که می‌بایست با توجه به اهمیت این هنر، تسهیلاتی فراهم شود. به خصوص اگر قصد اشاعه آن را داشته باشیم که ایجاد شرایط برای تهیه آسانتر وسایل کار بسیار مهم و ضروری است وگرنه به دلیل همین گرانی هم که شده بسیاری از نوجوانان و جوانان به سمت هنر اسلامی نگارگری نخواهند آمد.

سینما رسانه: با همه این مسائل آیا هنرمندان تذهیب کار فعلی در جهت اعتلای فرهنگ اسلام به ویژه قرآن و مسجد نقشی داشته‌اند؟

با این که تعداد تذهیب‌کاران محدود است، ولی همین تعداد کم، با تسلط کافی و مهارت و خلاقیت توانسته‌اند با متحول ساختن و نوآوری‌های چشمگیری که از خود بروز داده‌اند، با در تبلیغ فرهنگ اسلامی و قرآنی، کارهای بسیار نفیس و بی‌نظیری ارائه دهند که در قرآن‌هایی که اخیراً چاپ می شود می‌توان آنها را دید.

چه پیشنهادی برای ترویج هنرهای اسلامی به ویژه در مساجد و برای جوانان دارید؟

بهترین راه آشنا شدن جوانان به ویژه در مساجد که گالری این هنر، منظور هنرهای اسلامی است، ایجاد نمایشگاه‌ها و کارگاه‌هایی است که جوانان از ابتدا شکل‌گیری این هنرها تا لحظه‌ای که در نماها و کتب اسلامی به کار می‌روند را از نزدیک مشاهده کنند. علاقه‌ای که هنرمند به کارش نشان می‌دهد و شوقی که در خلق هر چه بیشتر اثر دارد. به علاوه جلوه‌ای که از اثر خلق شده در کتب و بناهای مذهبی بر جای گذارد. نگاه جوانان را نسبت به هنرهای اسلامی تغییر می‌دهد و در عصر فعلی که عصر بازگشت به معنویت عنوان شده باعث بازگشت بسیاری از ایشان به خانه‌های دینی و کتب الهی شان می‌شود.

تحقق این پیشنهاد مستلزم وجود چه عواملی و طی چه مسیری است؟

بدون تردید مساجد و اساساً اسلام، از بطن وجودی مردم نشات گرفته و هنوز هم علیرغم بعضی مشکلات مادی و دنیوی از جایگاه خوبی برخوردار است بنابراین مسئولین و متولیان فرهنگی، هنری و مذهبی کافی است زمینه‌های اولیه را مهیا کنند تا باقی نیازها و امکانات توسط خود مردم مهیا شود که خودشان و فرزندانشان وارد مسیری بشوند که نتیجه‌اش انس با کلام و خانه خداست. بدون تردید این موانست بسیاری از مشکلات روحی و روانی آنها را برطرف خواهد کرد و با پشتکار و ممارست هنرمندان و حوصله‌ای که به خرج می‌دهند، شاهد رونق مجدد هنرهای اسلامی و انشاا... جذب بسیاری از آحاد مردم به اماکن و کتب اسلامی خواهیم بود. به این ترتیب یکی از مهمترین مشکلاتی که فراموش کردم در رابطه با مشکلات نگارگری مطرح کنم هم رفع می‌شود. این مشکل معرفی و عرضه شدن کارهای تذهیب کاران است. تا هم تذهیب کاران بیشتر هم دیگر را بشناسند و هم مردم ایشان و آثارشان را ببینید و نتایجی که قبل عرض شد عاید فرهنگ و هر کشور شود. ان شاء الله.
منبع: سی نما رسانه،شماره414
شنبه 17/11/1388 - 14:36
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته