• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 586
تعداد نظرات : 114
زمان آخرین مطلب : 4965روز قبل
آموزش و تحقيقات

شاید بتوان در نگاه اول واژه شخصیت را به‌صورت شاخصه‌های صریح یک تیپ تعریف کرد.
این تعریف نه‌تنها کلمه شخصیت را توصیف می‌کند بلکه وجه تمایز این واژه را از دیگر واژه‌ها مشخص می‌کند.
منظور از شاخصه‌ها ویژگی‌های خاص یک شخص است که مختص به خود او و کسانی است که در آن طبقه خاص شخصیتی قرار می‌گیرند. منظور از صریح همان واضح بودن این خصایص رفتاری است که هر شخصی از بیرون قادر به دیدن تظاهرات بیرونی این ویژگی‌هاست و درنهایت مقصود از تیپ همان انواعی است که ما برای شخصیت‌های مختلف برای سهولت در طبقه‌بندی آنها استفاده می‌کنیم.
● در میان مردم ۲ باور اشتباه درمورد شخصیت رایج است و آن ۲ جمله به قرار زیر است:
▪ فلانی بی‌شخصیت است.
▪ فلانی باشخصیت است.
این ۲ جمله باتوجه به‌منظوری که پشت آنها در هنگام مطرح کردنشان است کاملا غلط است، چراکه در جمله اول منظور از بی‌شخصیت افراد بزهکار خیانت‌پیشه، دزد و به‌طور کلی افرادی است که برخلاف فضایل اخلاقی رفتار می‌کنند.
در جمله دوم منظور افرادی است که مهربان، مؤدب، ثروتمند و اجتماعی هستند، درصورتی‌که ما نمی‌توانیم برای شخصیت کسی حکمی کلی صادر کنیم، به‌دلیل این‌که هم افراد بی‌ادب، دزد، خیانتکار و هرج و مرج‌طلب و هم افراد تحصیلکرده، مؤدب، مهربان، مذهبی و... دارای شخصیت هستند. بنابراین انسان بی‌شخصیت اصلا وجود ندارد.
در تعاریف مختلفی که در ارتباط با شناخت شخصیت بیان شده به‌نظر می‌رسد که گوردون آلپورت که در سال ۱۹۴۹ برای این واژه بیش از پنجاه تعریف قائل شده است کامل‌ترین باشد و این خود نشان از پیچیدگی این مفهوم و سازه روانی دارد. درک مسئله شخصیت یکی از اهداف نهایی و پیچیده‌ترین دستاورد در روان‌شناسی است. شخصیت به یک معنا تمام روان‌شناسی را دربرمی‌گیرد.
هیچ آزمایشی در روانشناسی وجود ندارد که در شناساندن شخصیت سهیم نباشد.
● کف‌بینی و طالع‌بینی
▪ ‌راه‌های شناخت شخصیت
در بین افراد مختلف در جامعه پیشگویی‌هایی در ارتباط با شخصیت افراد نسبت به اندامشان رایج است، مثلا افراد چاق را اجتماعی، اهل شوخی و خنده مهربان تلقی می‌کنند که البته باورهای فوق توسط نظریه‌پردازانی همچون کرچمر و شلاون برای اولین‌بار مطرح شد ولی نتوانست از پس آزمایش‌های علمی روسفید بیرون بیاید.
بنابراین، به این تیپ‌شناسی‌ها هم نمی‌توان اعتماد کامل داشت. یکی از آرزوهای بشر پیش‌بینی و تشخیص شخصیت افراد بوده است، از همان موقعی که در غار می‌زیسته وقتی تازه‌واردی به غار وارد می‌شد حدس می‌زد که برای چه منظوری آمده؛ البته سعی می‌کرد از برق چشمان تازه وارد متوجه این منظور شود.
تا این‌که در قرون اخیر طرح نقشه جمجمه افراد بر مبنای برآمدگی‌های جمجمه‌شان توسط فرانسیس گال و یا کف‌بینی و طالع‌بینی و غیره که سابقه قدیمی‌تری دارند ، بررسی شد.
طالع‌بینی نیز تلاش دیگری بود برای پیش‌بینی شخصیت که سابقه آن به ۲۵ قرن پیش در مسوپوتامیا در منطقه باستانی بین‌النهرین محل سکونت سومری‌ها و بابلی‌ها بوده است برمی‌گردد. اعتقاد به ستارگان به‌عنوان خدایانی نیرومند در بین انسان‌های اولیه به پیدایی این اندیشه انجامید که می‌توان امور مربوط به انسان را از طریق مطالعه سماوات پیش‌بینی کرد.بدین ترتیب در آن زمان شخصیت و سیر وقایع زندگی هر فرد با مراجعه به یک طالع و یا زیج (شکل‌بندی ستارگان در لحظه تولد) تعیین می‌شد.
در کل، ارزیابی شخصیت هر فرد باتوجه به لحظه تولد وی و ارائه پیش‌بینی‌های مناسب براساس یکی از کتابچه‌های راهنما یا تقویم‌های نجومی صورت می‌گرفت که بی‌شباهت به طالع‌بینی‌های جدید که هنوز در بسیاری از روزنامه‌ها و مجلات یافت می‌شوند، نبودند. آگاهی گسترده‌ای که پیرامون جهان فیزیکی درخلال انقلاب علمی گسترش یافت، نقش مهمی در کاهش توجه جدی نسبت به طالع‌بینی داشت اما با این حال محبوبیت طالع‌بینی همچنان درمیان مردم پایدار باقی‌مانده است.
● کف‌بینی شیرین‌ترین دروغ
کف‌بینی را نیز که برای تعیین خصوصیات فرد براساس تفسیر چین و چروک‌های کف دست و همین‌طور پستی و بلندی‌های کف دست اشاره می‌کند. تصور بر این است که کف‌بینی به‌صورت یک نظام مدون از ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد در کشور چین وجود داشته است.
اما فقدان هرگونه تبیین منطقی درخصوص استنباط‌ها و تفسیرهای به‌عمل آمده و این آگاهی بدیهی که خطوط مخروطی شکل دست‌ها و سایر خصوصیت آنها می‌تواند با تمرین‌های فیزیکی تغییر کند. باعث می‌شود که کف‌بینی به‌عنوان یک روش خرافی و نوعی شیادی کنار گذاشته شود.
معمول‌ترین روشی که کف‌بین‌ها به‌کار می‌برند اظهارنظرهای کلی و پیش‌پاافتاده‌ای مانند اینکه؛ شما نسبت به والدین خود محبت زیادی را نشان می‌دهید، ولی گاهی نیز با آنها شدیدا اختلاف پیدا می‌کنید که ممکن است درباره همه افراد مصداق داشته باشد و البته در روان‌شناسی تحت عنوان اثر بارنوم از آن یاد می‌شود.
اما هدف از بیان این مطالب گوشزد کردن اهمیت شخصیت به‌عنوان ملاکی بی‌نظیر برای شناخت انسان‌ها است. البته به همان نسبت هم اگر به‌صورت صحیح و از طریق علمی پیش نرویم مطمئنا در شناخت شخصیت افراد دچار اشتباه خواهیم شد.
● انسان هزاره سوم و شخصیت
انسان هزاره سوم البته باید نیم‌نگاهی به نظریات دانشمندان پیش از خود که از تیپ‌شناسی‌های بدنی تا اندازه‌گیری‌های برآمدگی‌های جمجمه انسان کار کرده‌اند، داشته باشد ولی اگر بخواهد بیش از اندازه به این نظریات اهمیت دهد و در آنها غوطه‌ور شود بی‌شک راه بن‌بستی را طی کرده که یکبار این افراد رفته‌اند تا شاید روزی ما این راه‌ها را نرویم البته به‌شرطی که از شیرینی و گوش‌نواز بودن طالع‌بینی و کف‌بینی و روشن‌بینی صرف‌نظر کنیم و سعی کنیم به دنیای تجربی درونی انسان‌ها که البته گاهی خشک، تلخ، دردناک و گاهی هم شیرین و دلخواه است توجه کنیم و دنیا و انسان‌ها را آن‌طور که هستند قبول کنیم نه آن‌طوری‌که ما دوست داریم باشند.
● تفکرات قالبی و شخصیت
با نگاهی اجمالی به مطالب مطرح شده جای تعجب باقی است که چه‌طور بعضی افراد این معمای پیچیده خلقت یعنی انسان را به این سادگی با تفکرات قالبی خویش به یک چشم به هم زدن محکوم به فلان رفتار در آینده می‌کنند ،چراکه مثلا او اهل فلان شهر است. بنابراین بعد از ازدواج خیانت می‌کند، یا چون پدرش در میانسالی مخفیانه ازدواج مجدد داشته، بنابراین او هم همچون پدرش رفتار خواهد کرد. درصورتی‌که ما خوب می‌دانیم هر انسانی دارای شخصیت کاملا متفاوتی است مگر در موارد استثنایی درمورد دوقلوهای یک تخمی که از نظر شخصیتی خیلی به هم شبیه هستند.
ضمن این‌که ما می‌دانیم باتوجه به صرف وقت زیاد در جهت کشف نقاط کور شخصیت افراد که گاها فقط و فقط در موقعیت‌های خاصی بروز می‌کند. باز هم نمی‌توانیم نقشه‌ای کامل برای پیش‌بینی رفتار این افراد داشته باشیم چون شخصیت یک واحد پویای روانی است و مرتبا در حال تغییر و تحول است و دلیلش این است که تابعی است از متغیرهای زمانی و مکانی و موقعیتی بنابراین ضرورت حساسیت در برخورد با این واحد روانی بی‌شک بر هیچ انسان فاضل و اهل منطق و تفکر پوشیده نمی‌ماند.
● زمان و شناخت شخصیت افراد
زمان یکی از بهترین عواملی است که به ما کمک می‌کند تا بتوانیم شخصیت افراد را تا حدی بشناسیم اما صد افسوس که انسان معاصر نمی‌تواند یا بهتر بگوییم تحمل صرف وقت برای شناخت شخصیت افراد را ندارد. بنابراین چه بهتر آن‌که بهای این کالای باارزش را پرداخت ولو آنکه دریافت‌کننده‌اش یک فال بین قهوه کم‌سواد یا یک کولی خیابان‌گرد باشد.
تحقیقات نشان داده است که بین ۶ تا ۱۲ ماه حداقل زمانی است که اکثر افراد در معاشرت با یکدیگر تقریبا نیمرخ کاملی از شخصیت خودشان را بروز می‌دهند. مخصوصا در زوج‌هایی که قصد ازدواج دارند این موضوع قابل تأمل است.
شاید یکی از دلایل مهمی که ازدواج‌های بسیاری در کشورمان منجر به طلاق می‌شود همین عامل باشد که زمان آشنایی افراد تا ازدواج یا کمتر از ۶ تا ۱۲ ماه است و یا کیفیت این روابط از بابت زمان حد قابل‌توجه‌ای نداشته است.
درنهایت می‌توان گفت بهترین راه‌ها برای شناخت شخصیت افراد کمک گرفتن از آزمون‌های شخصیت، مصاحبه، مشاهده تجربی، صرف زمان‌های مشترک و گذار از تجربه‌های مشکل و حل مسئله مشترک توسط دو تن که خواهان شناخت شخصیت یکدیگرند.
 
حمیدرضا موسوی
روزنامه همشهری
شنبه 17/11/1388 - 15:36
آموزش و تحقيقات


در این مقاله قصد داریم راه های ارتقاء زبان جسمانی (body language) را به شما آموزش دهیم. ارتقاء زبان جسمانی، تاثیر شگرفی در مهارت های فردی، جذابیت و حال و هوای کلی شما دارد. توصیه خاصی برای نحوه استفاده از زبان جسمانی نیست. از نحوه استفاده شما از زبان جسمانی، به طرق گوناگون برداشت می شود، برحسب محیط و فردی که با او صحبت می کنید. مثلاً وقتی با رئیستان صحبت می کنید، به طور متفاوتی از زبان جسمانی استفاده می کنید، تا زمانیکه با دوستانتان گپ می زنید. در زیر به
برداشت های مختلفی که در مورد زبان جسمانی وجود دارد و راه های موثر برای استفاده از آن،اشاره می کنیم.
اول اینکه، برای تغییر زبان جسمانیتان باید از زبان جسمانی کنونیتان مطلع باشید. نحوه نشستن، برخاستن، و استفاده از دست ها و پاهایتان را حین صحبت با افراد مختلف بررسی کنید. می توانید جلوی آینه تمرین کنید. ممکن است به نظرتان احمقانه جلوه کند اما کسی که نگاهتان نمی کند پس اشکالی ندارد.تمرین کردن جلوی آینه باعث می شود خودتان ببینید که در مقابل دیگران چگونه به نظر می رسید و به شما فرصت می دهد که قبل از ظاهر شدن در دنیای واقعی، کمی از قبل تمرین کرده باشید.نکته دیگر این است که چشمانتان را ببندید و تجسم کنید که برای احساس راحتی و اعتماد به نفس، چطور نشست و برخاست می کنید. اول آن را در ذهنتان تجسم کنید و بعد امتحان کنید.همچنین می توانید دوستان، الگوی های مختلف، سوپراستارها یا سایر کسانی که فکر می کنید زبان جسمانی خوبی دارند، را مشاهده کنید. ببینید چه می کنند و چه نمی کنند. تکه هایی از رفتار آنها را که دوست دارید برداشته و از آنها استفاده کنید.
بعضی از این نکته ممکن است اینطور به نظر برسد که از چیزی تقلید می کنید. اما تقلید کردن راه خوبی برای یاد گرفتن یک چیز تازه است. و یادتان باشد، احساسات انسان معکوس کار میکنند. اگر یک مقدار بیشتر لبخند بزنید، بیشتر احساس خوشحالی می کنید. اگر صاف بنشینید، احساس انرژی و کنترل بیشتری پیدا میکنید. اگر حرکاتتان را کندتر کنید، احساس آرامشتان بیشتر خواهد شد. در واقع احساساتتان رفتارهای جدیدتان را تقویت می کند و دیگر احساس غریبی نخواهید کرد. در اول کار ممکن است زبان جسمانیتان کمی اغراق آمیز جلوه کند. موقع نشستن ممکن است باز کردن پاهایتان از هم یا صاف کردن پشتتان کمی مسخره به نظر برسد. اما ایرادی ندارد. مردم آنقدرها هم که شما فکر می کنید، توجه ندارند، آنها نگران مشکلات خودشان هستند. فقط کمی تمرین کنید و رفتارهای خودتان را زیر نظر داشته باشید و کنترل کنید تا به تعادل برسید.
۱) دست ها یا پاهایتان را ضربدری نکنید. احتمالاً شنیده اید که دست به سینه نشتن باعث می شود
دیگران تصور کنند حالت تدافعی به خودتان گرفته اید یا گارد گرفته اید. این مسئله درمورد پاها هم صدق می کند. پس دست ها و پاهایتان را موقع نشستن از هم باز کنید.
۲) ارتباط چشمی برقرار کنید، اما زل نزنید. اگر با افراد مختلفی در حال صحبت هستید، با همه آنها به یک
میزان ارتباط چشمی داشته باشید تا بتوانید ارتباطی بهتر برقرار کرده و آنها را به گوش دادن تشویق کنید. اما ارتباط چشمی زیاد ممکن است باعث آزردگی مردم شود. نگاه نکردن به آنها هم ممکن است حس ناامنی ایجاد کند. اگر موقع صحبت کردن عادت ندارید با شنونده های خود ارتباط چشمی برقرار کنید، ممکن است شروع آن برایتان دشوار و وحشتناک به نظر برسد. اما با تمرین و تلاش به آن عادت خواهید کرد.
۳) از اینکه فضای بیشتری اشغال کنید نترسید. جای بیشتری گرفتن مثلاً اینکه طوری بنشینید و بایستید
که پاهایتان کمی از هم باز باشد، نشاندهنده اعتماد به نفس و راحتی است.
۴) شانه هایتان را شل کنید. وقتی احساس فشار می کنید، این فشار بیش از هر جای دیگر روی شانه
هایتان خالی می شود. در این اوقات شانه هایتان کمی به جلو خم می شوند. سعی کنید در این مواقع با لرزاندن آنها و فشار دادنشان به سمت عقب، آنها را ریلکس کنید.
۵) موقع شنیدن حرف دیگران، سرتان را به نشانه تایید تکان دهید. اینکار باعث می شود طرف مقابلتان
مطمئن شود که به حرفهایش گوش می دهید اما دقت کنید که بیش از اندازه اینکار را تکرار نکنید که شبیه دارکوب شوید!
۶) خم نشوید، صاف بنشینید. صاف اما راحت نه اینکه به خودتان فشار بیاورید.
۷. خم شوید ولی نه خیلی زیاد. اگر می خواهید نشان دهید که به حرفهای طرف مقابلتان علاقه مندید، به سمت او خم شوید. اگر می خواهید نشان دهید که از خود مطمئن هستید، عقب بنشینید و فقط کمی خودتان را به سمت او متمایل کنید. اما دقت کنید که به هیچ وجه زیاد به سمت فرد مقابل خم نشوید چون با اینکار نیازمند و بیچاره به نظر می رسید که محتاج تایید دیگران است. اگر بیش از اندازه هم به سمت عقب تکیه کنید، خودخواه و بی تفاوت به نظر خواهید رسید.
۸) لبخند بزنید و بخندید. خیلی خودتان را جدی نگیرید و شاد باشید. آرام و راحت باشید و وقتی کسی حرف خنده داری می زند، لبخند بزنید یا بخندید. اگر آدم مثبتی باشید، مردم تمایل بیشتری به حرف زدن و ارتباط برقرار کردن با شما خواهند داشت. اما اولین نفری نباشید که به جوک های خودتان می خندد چون باعث می شود عصبی و محتاج جلوه کنید. وقتی به کسی معرفی می شوید، لبخند بزنید اما دقت کنید که خنده تان مصنوعی نباشد چون دو رو به نظر خواهید رسید.
۹) به صورتتان دست نزنید. ممکن است عصبی به نظر برسید و حواس طرف مقابلتان را پرت می کند.
۱۰) سرتان را بالا نگه دارید. چشمتان را به زمین ندوزید چون باعث می شود نامطمئن و کمی گمگشته به
نظر برسید. سرتان را صاف بالا نگه دارید و نگاهتان به سمت افق باشد.
۱۱) کمی رفتارهایتان را کندتر کنید. دلایل زیادی برای این وجود دارد. آرامتر راه رفتن نه تنها شما را آرامتر و
مطمئن تر به نظرمی رساند، باعث می شود استرس کمتری هم داشته باشید. وقتی کسی صدایتان می کند،گردنتان را سریع به آن سمت نچرخانید و کمی آرامتر این کار را انجام دهید.
۱۲) از رفتارهای ناآرام و بی قرار اجتناب کنید. تیک های عصبی مثل تکان دادن پا ضربه زدن با انگشتان روی میز از جمله رفتارهای عصبی به شمار می روند. با این حرکات فردی عصبی به نظر می رسید و وقتی بخواهید با کسی صحبت کنید این رفتار موجب پرت شدن حواس فرد می شود. سعی کنید رفتارهایتان را آرام و ریلکس کنید و روی حرکاتتان تمرکز داشته باشید.
۱۳) از دستانتان با اطمینان و اعتماد بیشتری استفاده کنید. به جای اینکه با دستانتان حرکات و رفتارهای
ناآرام و بی قرار انجام دهید، می توانید از آن در صحبت کردن استفاده کنید. برای توصیف چیزی یا تاکید کردن روی مطلبی که عنوان می کنید، از دستانتان کمک بگیرید.
۱۴) نوشیدنیتان را پایین نگه دارید. آنرا جلوی سینه تان نگه ندارید. در واقع، هیچ چیز را جلو سینه تان نگه
ندارید چون باعث می شود دیگران تصور کنند حالت تدافعی گرفته اید. آنرا پایین ببرید و کنار پایتان نگه دارید.
۱۵) پشتتان را تا انتهای مهره ها صاف نگه دارید. خیلی از افراد با پشتی کاملاً صاف و در حالتی بسیار
خوب می ایستند یا می نشینند. اما اشتباهی که گاهاً خیلی از این افراد مرتکب می شوند این است که فکر میکنند انتهای تیره پشتشان تا ابتدای گردن است به همین خاطر گردنشان را جلو می آورند. باید بدانید که انتهای مهره ها پشت سرتان است، از اینرو سرتان را هم باید کاملاً صاف و در یک ردیف با پشتتان نگه دارید.
۱۶) خیلی نزدیک به طرف مقابلتان نایستید. همه آدم ها اگر موقع حرف زدن خیلی خودتان را به آنها نزدیک
کنید احساس ناراحتی می کنند. اجازه بدهید طرف مقابلتان فضای شخصی خود را داشته باشد و به آن حریم وارد نشوید.
۱۷) آینه. گاهی وقتی با کسی به سر می برید، وقتی هر دوی شما ارتباط خوبی با هم پیدا می کنید، ناخودآگاه شروع به تقلید کردن از رفتارهای هم می کنید. یعنی زبان جسمانی فرد مقابل را تقلید می کنید. این کار ممکن است رابطه تان را بهتر کند. اگر او به جلو خم می شود، شما هم به جلو خم می شوید. اگر دستش را روی پایش میگذارد، شما هم همین کار را تکرار میکنید. اما حواستان باشد که فوراً واکنش ندهید و همه تغییراتی که او در زبان جسمانیش می دهد را تکرار نکنید.
۱۸) رفتار خوبی داشته باشید. آخرین نکته این است که رفتاری مثبت، درعین حال صریح و آرام داشته باشید. احساس شما به فرد مقابل خیلی خوب در رفتار و زبان جسمانیتان جلوه می کند.شما می توانید ربان جسمانیتان را تغییر دهید اما این هم مثل هر تغییر دیگری زمان می برد. به خصوص اگر عادت کرده باشید که یک عمر به زمین خیره شوید، رفتارهایی مثل بالا نگه داشتن سرتان خیلی تلاش می خواهد. و اگر بخواهید همه رفتارهایتان را به طور همزمان اصلاح کنید مطمئن باشید که به هیچ عنوان موفق نمی شوید و گیج می شوید.چند مورد از این رفتارها را در نظر بگیرید و هر روز روی آنها کار کنید. آنقدر تمرین کنید تا این رفتارها برایتان عادت شوند. بعد چند مورد رفتار دیگر را انتخاب کرده و روی آن کار کنید.
 

گیگاپارس
شنبه 17/11/1388 - 15:36
آموزش و تحقيقات

شما از نظر ظاهری به عنوان یک فرد بالغ شناخته می شوید، اما تا زمانی که از نظر عاطفی و ذهنی به بلوغ نرسید، نمی توانید نام یک شخص کامل را بر روی خود بگذارید. مگر اینکه بخواهید با یک کودک ازدواج کنید (که در این حالت "کمال" بالاجبار به شما تزریق می شود) در این حالت وقت کافی دارید که در حین رابطه رشد کرده و بزرگ شوید. روش های زیر به شما کمک می کند که راه رسیدن به کمال را آسانتر طی کنید.
۱) مسئولیت پذیری
اساس شخصیت و درستی، مسئولیت پذیری می باشد. بدون هیچ عذر و بهانه ای یاد بگیرید که مسئولیت کارهایی را که انجام می دهید به عهده بگیرید. همانطور که تحسین و تمجید را قبول می کنید باید گله و شکایت را نیز بپذیرید. برای پی آمد تصمیم های خود آماده باشید و سعی کنید تصمیمات درستی اتخاذ کنید، چرا که قبول مسئولیت کار دشواری است. به عنوان مثال می توانید کارهایی را که به طور بالقوه خطرناک هستند، مثل: رانندگی بیشتر از سرعت مجاز و یا رانندگی بعد از مصرف الکل را انجام ندهید.
۲) احساسات خود را کنترل کنید
عدم توانایی در کنترل احساس می تواند هم در زندگی فردی و هم در زندگی اجتماعی لطمات جبران ناپذیری را به شما وارد آورد. نباید به طور کلی احساستان را بکشید بلکه باید آنها را از طریق یکسری رفتار و گفتار موجه بروز دهید. به عنوان نمونه اگر کسی از زور عصبانیت دست خود را بر روی شما بلند کند، نباید سریعا عکس العمل مشابهی انجام دهید. اگر بتوانید همچنان خونسردی خود را حفظ کنید همه شما را به عنوان "آدم خوبه" داستان می شناسند.
۳) بخشنده باشید
موفقیت شما به کمک هایی بستگی دارد که در میان راه از دیگران دریافت می کنید. بدون هیچ چشم داشتی به دیگران کمک کنید. اگر توان مالی شما اجازه می دهد میتوانید هزینه ای را نیز به خیریه ها و سایر موسسات این چنینی اختصاص دهید. اگر دست شما از نظر مالی باز نیست می توانید از وقت خود استفاده کرده و به آموزش بچه های بی سرپرست بپردازید.
۴) وقت خود را با خانواده و دوستان بگذرانید
صله رحم را از یاد نبرید. اگر نمی توانید همیشه به دیدنشان بروید، حداقل ارتباط تلفنی را قطع نکنید. این امر برای دوستانتان نیز صدق می کند. اگر سرتان خیلی شلوغ است، سعی کنید حداقل آخر هفته را با آنها بگذرانید. می توانید یک نوشیدنی با هم میل کنید و یا یک دست بیلیارد بازی کنید. همیشه به خاطر داشته باشید که شما قبل از اینکه با خانمتان آشنا بشوید، دوستان و خانواده در زندگی شما وجود داشتند.
۵) ضعف های شخصیتی خود را از بین ببرید
هر کدام از ما عیب و ایراداتی در شخصیت خود دارد. در شناخت عادات، ویژگی های اخلاقی و به طور کلی شخصیتتان تلاش کنید. به نظرات دوستان و اقوام در مورد صفات اخلاقی خودتان گوش کنید. ضعف های خود را به تدریج از بین ببرید و نقاط قوت خود را تقویت کنید. به عنوان مثال اگر در زمینه کاری با مشکل مواجه هستید سعی کنید هر روز بیش از روز قبل بر روی مسائل کاری تمرکز کنید.
۶) متوجه رفتار خود باشید
رفتار و گفتار شما در قبال دیگران تعیین کننده برخورد آنها درقبال شما می باشد. شما یک تابلوی تبلیغاتی متحرک هستید که توجه همه را به خود جلب می کنید، پس بهتر است اخلاق خوب خود را به نمایش بگذارید. اگر این کار را نکنید مردم از شما خوششان نمی آید، شما را استخدام نمی کنند و با شما قرار ملاقات نمی گذارند. کارهای خوبی را که از والدین خود در کودکی اموخته اید در زندگی نیز به اجرا در آورید.
۷) کار خودتان را انجام دهید
کاری که تصور می کنید برایتان مناسب است انجام دهید نه کاری که دیگران فکر میکنند انجام آن برایتان لازم است. به عبارت دیگر در پی رسیدن به خوشی و سعادت باشید. هیچ گاه خودتان را با کسی مقایسه نکنید، به ویژه در مورد مسائل مالی برای اینکه ممکن است احساس نارضایتی کنید. کارهایی که همیشه آرزوی انجام دادن آنها را داشته اید اما هیچ وقت انجام نداده اید را شروع کنید.
۸) درستکار باشید
یک فرد درستکار همیشه برای اصول اخلاقی ارزش بیشتری نسبت به لذات و سودهای شخصی قائل است. کارمندان، همکاران، و خانم ها برای افراد درستکار ارزش بسیار زیادی قائل هستند. روی حرف خود بایستید و کاری را که فکر می کنید درست است، انجام دهید.
۹) با اهدافتان روبرو شوید
افراد موفق از روسای شرکتها گرفته تا ورزشکاران همه و همه دارای یک عادت ویژه هستند: هدفمندی و تلاش برای رسیدن به مقصود. بدون داشتن هدف و نقشه مناسب برای رسیدن به آن زندگی شما عادی شده و شادی و موفقیت ناچیزی را میتوانید به دست آورید. برای خود اهداف روزانه، هفتگی، و ماهیانه تعیین کنید، سپس راه مناسب برای هر یک را طرح ریزی کنید و تمام تلاش خود را برای رسیدن به آن به کار بندید و از آن به عنوان راهی برای رسیدن به آرزوهای نهایی خود بهره بگیرید.
۱۰) عادات بد خود را ترک کنید
هر یک از ما به طور متفاوت دارای عادات بدی هستیم. دیر یا زود پی آمدهای منفی آن متوجه ما خواهند شد. با خودتان عهد ببندید که رفتار بد خود را کاهش داده و یا به طور کلی از میان می برید. به عنوان نمونه یکی از عادات بد خود مثل قسم دروغ خوردن و یا تاخیر داشتن را انتخاب کنید و بعد به دوستان و خانواده خود بگویید که می خواهید چنین عادتی را برای همیشه از زندگی خود بیرون کنید. اگر آنها به عنوان یک مراقب در کنار شما باشند تمایل شما نسبت به انجام این کار افزایش پیدا خواهد کرد.
۱۱) روحیه جوان و شاداب داشته باشید
به خاطر داشته باشید که سن شما به آن اندازه ای است که خودتان می خواهید. یک شیوه شاداب و جوان پسند را در زندگی پیش بگیرید تا بدن و ذهن شما همواره به تحرک واداشته شوند. در حالی که خودتان احساس جوانی می کنید پس چه اشکالی وجود دارد که با یک خانم یا آقای جوان هم نامزد کنید؟
۱۲) از موقعیت های خود استفاده کنید
فرصت های بیشماری در زندگی هر فردی وجود دارد، اما سود بردن از آنها کار ساده ای نبوده و دارای ریسک بالایی می باشد. اما باید توجه داشته باشید که هیچ کار بزرگی بی خطر نمی باشد. چه این موقعیت را داشته باشید که برای خودتان شغلی راه بیندازید، چه با دختر خانمی یا آقا پسری که به هیچ وجه در سطح شما نیست، قرار ملاقات بگذارید، به خودتان مطمئن باشید و تا تنور داغ است نان را بچسبانید. کاری نکنید که بعدا موجبات پشیمانی شما را فراهم آورد.
۱۳) تمرین بردباری
صبر و پافشاری شما را به سمت کامیابی و موفقیت رهنمون می سازند. بیشتر انسان های بزرگ بیشتر از اینکه موفق شده باشند در زندگی خود با شکست مواجه میشدند. زمانی که بی حوصله می شوید باید یاد بگیرید که خونسری خود را حفظ کرده و آرام باشید. برای اینکه قدری شکیبایی خود را تقویت کنید می توانید پرستاری کودک یکی از دوستان و یا آشنایان خود را برای مدت زمان کوتاهی به عهده بگیرید.
۱۴) علایق خود را متنوع سازید
یک سرگرمی جدید برای خودتان پیدا کنید تا افق های جدید را بر روی خود باز کنید. با یاد گیری ورزش ها و مهارت های جدید خود را به چالش وادار کنید. یکی از کارهایی که می توانید در این خصوص انجام دهید، یادگیری یک زبان جدید می باشد. زمانی این کار با موفقیت انجام شد؛ به عنوان پاداش، سفر تفریحی به کشوری که زبان آنرا یاد گرفته اید را به خودتان هدیه دهید تا پیشرفت خود را محک بزنید.
۱۵) ساعات مطالعه خود را بیشتر کنید
مطالعه یکی از راه های مناسب برای افزایش اطلاعات و دایره لغات شما می باشد. روزی یک ساعت هم که شده تلویزیون را خاموش کرده و در عوض شروع به خواند یک کتاب کنید. بیشتر سعی کنید کتاب های الهامی در مورد ارتقای شخصیتی و یا زمینه شغلی دلخواهتان را مطالعه کنید. حتی می توانید کتاب های سرگرم کننده را به صورت تفریحی مطالعه کنید.
۱۶) ورزش کنید
ورزش یکی از راههایی است که از شما فرد سالم تر و جوان تری می سازد. آنقدر که کار شما ارزش دارد مدت زمانی که مشغول به انجام آن هستید مهم نیست. با خودتان تعهد کنید که در برنامه روزانه خود مقداری فعالیت فیزیکی بگنجانید.
۱۷) یک حیوان خانگی بگیرید
داشتن حیوان خانگی تا حد زیادی استرس و فشار را کاهش داده و درصد خوشحالی را نیز افزایش می دهد. این کار شما را برای ازدواج و بچه دار شدن آماده می سازد.
● عاقل باش جوان!
همچنان که به مسیر خود در راه رسیدن به یک فرد کامل ادامه می دهید، به خاطر داشته باشید که طرز تفکر مثبت همیشه به عنوان اساسی ترین فاکتور شناخته میشود. دید مثبت ذهنی نسبت به هر چیز در زندگی به شما اجازه می دهد در جایی که دیگران شکست خوردند، به پیروزی دست پیدا کنید.
بدون توجه به اینکه شرایط تا چه حد دشوار است اگر نقطه نظر مثبتی داشته باشید و این کار را ادامه دهید، همیشه راهی برای پیروزی در مقابلتان باز خواهد شد.
 
سحر میرشاهی سوده
بانک مقالات فارسی
شنبه 17/11/1388 - 15:35
آموزش و تحقيقات






یک سری اشتباه در زمینه تغذیه توسط بدن سازان انجام می شود که در چربی سوزی بدن ایجاد خلل می کند. در این مقاله به برشماری عوامل مذکور می پردازیم. هیچ ورزشکاری تا به حال بدون داشتن یک طرح رژیمی مناسب نتوانسته موفق باشد. اگر می خواهید حداکثر عضله و حداقل چربی را در بدن خود داشته باشید باید تناسب بین رژیم غذایی و تمرین را به درستی رعایت کنید. گاهی اوقات بخش رژیم غذایی گیج کننده ترین عامل در رسیدن به تکامل فیزیکی به حساب می آید.
برای اینکه بدانید یک رژیم غذایی خوب باید دارای چه شرایطی باشد مطالعه این مقاله را توصیه می کنیم تا با دیدی روشن تر بتوانید عمل کنید. 10 موردی که اشاره شده اند می توانند خیلی مخرب باشند بنابراین باید مراقب آنها باشید. از این موارد به عنوان فاجعه یاد می کنیم تا ذهن تان روی آن ها دقیق تر شود و در ضمیر ناخودآگاهتان اثر بگذارد. اگر یادی از دوران کودکی کنیم می توانیم کلمه معروف «جیز» را به کار ببریم تا بهتر آنها را به خاطر داشته باشیم.
در واقع، در کنار لزوم ویتامین ها، مواد معدنی، آب فراوان، فیبرها و همه مواد غذایی برای کارایی عادی بدن، تعیین کننده ترین فاکتور که روی سلامت بدنی تأثیر می گذارد میزان چربی بدن است. برخلاف ویتامین ها و مواد معدنی که صدها مدل از آن ها موجود است، مواد غذایی دارای 3 گروه اصلی پروتئین، چربی و کربوهیدرات هستند. بدن به همه آنها احتیاج دارد.
رژیم های غذایی مختلف براساس درصد این 3 گروه غذایی طراحی می شوند و خیلی از موسساتی که تبلیغ رژیم خاصی را انجام می دهند، سعی دارند با ارائه برخی برنامه های پیچیده چربی های بدن را بسوزانند و همه چیز را بغرنج و خسته کننده کنند تا بر آن ها ایمان بیاورید. اما در حقیقت یک رژیم غذایی درست خیلی ساده قابل طراحی و پیروی است و خیلی ها راه حل ساده را می پسندند. به طور طبیعی خوردن غذاهای درست کلید است اما به اندازه همان داشتن عادات غذایی و روزانه هم مهم است.
برای بدنسازان پروتئین یک ستاره است. بدون آن ما نمی توانیم رشد کنیم و بدن فعلی خود را حفظ کنیم. اما چربی ها و کربوهیدرات ها نیز ضروری هستند و از ارزشی کم برخوردار نیستند. به طوری که بدون آن ها جریانات مربوط به سلامتی و رشد عضلانی لطمه می خورد. حالا برای اینکه بدانید یک رژیم غذایی خوب باید دارای چه شرایطی باشد مطالعه این مقاله را توصیه می کنیم تا با دیدی روشن تر بتوانید عمل کنید. 10 موردی که اشاره شده اند می توانند خیلی مخرب باشند بنابراین باید مراقب آن ها باشید. از این موارد به عنوان فاجعه یاد می کنیم تا ذهن تان روی آن ها دقیق تر شود و در ضمیر ناخودآگاهتان اثر بگذارد. اگر یادی از دوران کودکی کنیم می توانیم کلمه معروف « جیز » را به کار ببریم تا بهتر آن ها را به خاطر داشته باشیم.

فاجعه رژیمی 1 :
شش ماهه به دنیا آمدن !

شاید به نظر واضح بیاید اما درصد مواد تشکیل دهنده بدن به سرعت تغییر نمی کند و همین می تواند موجب بی صبری شود. باید به سوخت و ساز بدن فرصت تطبیق یابی دهید. اگر کالری دریافتی را کم کردید و پروتئین دریافتی را بیشتر کردید اما کاهش وزن را تجربه نکردید، دست از رژیم خود نکشید و سراغ رژیم های زودگذر که یک روز باب می شوند و روز دیگر از مد خارج می شوند، در مراحل اولیه فقط موجب بروز کم آبی در بدن می شوند و افراد تصور می کنند چربی می سوزانده اند در حالی که این یک کاهش وزن کاذب است. این حقیقت را مد نظر داشته باشید که اگر می خواهید چربی بسوزانید باید کالری بیشتری نسبت به آن چه می خورید بسوزانید و این به معنای لزوم اجرای تمرینات بیشتر و غذا خوردن کمتر است. بر این رویه پای بند بمانید تا تفاوت را حس کنید اما برایش وقت در نظر بگیرید. این تئوری شاید خوشایند نباشد اما یک استراتژی اساسی، بی چون و چرا و قانون طبیعت است.

فاجعه رژیمی 2 :
غذا خوردن به روش قاراشمیش !

هیچ کس نمی تواند 24 ساعت از 365 روز سال را با عادات سفت و سخت رژیمی تغذیه کند. همه ما هر از گاهی لازم است برای ارضای ذائقه خود غذایی به غیر از سالاد یا تن ماهی بخوریم. سخت گیری شدید می تواند نتیجه معکوس دهد. در این زمان است که رژیم گیرنده ها دنبال غذاهای در دسترس مثل نان، سیب زمینی تنوری یا بستی می روند. برای این که هر رژیمی جواب دهد، باید حاوی غذاهای سالم و جذاب باشد. به این مهم توجه کنید که غذا سوخت است و هر چه که وارد بدن خود می کنید باید دلیلی داشته باشد. این بدان معنا نیست که هر چه می خورید باید بی مزه باشد بلکه مطمئن شوید که اتنخاب هایتان از غذاهای کامل و پروتئین هاست. مقدار کمی ماکارونی با مرغ خوب است اما اگر بخواهید همراه یک نوشیدنی شیرین باشد و یک ساعت بعد یک شکلات طلب کنید و دوباره یک ساعت بعد یک برش میوه بخواهید بخورید و ... شاید به نظرتان تغذیه صحیحی دارید اما در واقع بدن را با کربوهیدرات هایی بمباران می کنید که تبدیل به چربی می شوند. به پروتئین فکر کنید! تقریباً غیر ممکن است که بخواهید بیش از حد پروتئین بخورید مگر آن که در حالت کلی تمرین زده باشید. نکته مهم این است که همیشه در مورد آن چه می خورید در تمام طول روز هوشیار باشید.

فاجعه رژیمی 3 :
کاسه ی چه کنم !

چیزی به عنوان « تنها راه » وجود ندارد که برای همه مردم کارساز واقع شود. لازم است به بدن و واکنش های آن توجه داشته باشید. بعضی ها با لبنیات مشکلی ندارند در حالی که دیگران با مصرف آن ها ظاهری ورم کرده به دست می آورند. یکی فکر می کند حذف کردن غلات کلید موفقیت اوست در حالی که فرد دیگر با این اقدام یبوست می گیرد. خیلی ها دوست دارند سالاد را به غذاهای خود اضافه کنند تا احساس سیری داشته باشند و کالری کمتری مصرف کنند اما دیگران با مصرف سالاد با مشکلات گوارشی روبرو می شوند. بنابراین کورکورانه از یک رژیم غذایی پیروی نکنید. اصلاحاتی در برنامه های خود به وجود آورید تا برنامه به شکلی شود که بهترین جواب را به بدن بدهد.

فاجعه رژیمی 4 :
فراموشی مکمل ها

برخی از مکمل ها قول های زیادی می دهند اما عملکردشان ضعیف تر از ادعاهایشان است. البته تشخیص این مکمل ها کار دشواری است. اما برخی از مکمل ها خیلی خوب هستند عبارتند از PMR ها ( جایگزین های وعده غذایی ) که معمولاً با تأمین کالری کم پروتئین قابل توجهی به بدن می رسانند. در کنار مکمل های پروتئینی یک مکمل مولتی ویتامین مینرال یک ضرورت به حساب می آید به ویژه وقتی که کالری دریافتی تان محدود شده است چرا که در این چنین رژیم هایی برخی از مواد مغذی لازم به بدن نمی رسند.

فاجعه رژیمی 5 :
فلفل ببین چه ریزه !

در حالی که مکمل های غذایی مهم هستند اما نمی توانند جبران کننده ضعف های یک رژیم غذایی ضعیف باشند. آنها همانطور که از اسم شان مشخص است تکمیل کننده اند. آنها مکمل هستند و می توانند در ایجاد محیطی آنابولیک در بدن کمک کنند اما به تنهایی کاری ازشان ساخته نیست و نباید روی آنها حساب خاصی باز کنید. بدون داشتن عادات منظم غذایی همه مکمل های جهان هم جز تلف کردن پول تان نقشی نخواهند داشت.

فاجعه رژیمی 6 :
بدبینی به چربی ها

چربی ها نیستند که شما را چاق می کنند بلکه کالری های اضافی شما را چاق می سازند. به ویژه اگر کالری اضافی از قندها تأمین شده باشد که حاوی هیچ ارزش غذایی نمی باشد. از سوی دیگر چربی های رژیمی، بلوک های سازنده هورمون ها و تولید کولاژن را تأمین می کنند و به سلامت پوست و مو کمک می کنند. چربی ها هم چنین به حفظ سطح کلسترول خوب HDL و کلسترول بد LDL خون در بهترین نسبت کمک می کنند. شواهدی وجود دارد که حتی برخی از چربی های اشباع شده ممکن است نقشی در یک رژیم غذایی سالم داشته باشند. به طور طبیعی مقادیر زیادی از چربی ها باعث تولید کالری اضافی ناخواسته می شود اما برخی از چربی های رژیمی در فرم روغن های امگا ضروری هستند. بدون این چربی ها بدن حس قحطی می کند و در نتیجه چربی های بدن را احتکار می کند. چربی ها را تحت نظر داشته باشید اما به طور کلی از مصرف آن ها خودداری نکنید.

فاجعه رژیمی 7 :
این ترازو برات نون و آب نمی شه !

ترازوها و کلیپرها (درجه های اندازه گیری چربی) می توانند ابزار مفیدی باشند اما نباید به آنها تکیه کنید. همانطور که گفته شد، ایجاد تغییرات نیاز به زمان دارد و از طرف دیگر کم شدن حتی نیم کیلو چربی هم در بدن می تواند تفاوت زیادی در ظاهر پدید آورد. ترازوها غیر قابل تکیه هستند. نوشیدن یک لیوان آب ساده می تواند وزن بدن را حدود 1 کیلو بالا ببرد در حالی که چند دقیقه بعد از آن وزن پائین برمی گردد، بنابراین ترازو نمی تواند موثق باشد. ترازوهایی که درصد چربی بدن را نمایش می دهند فقط برای تفریح هستند، آن ها از یک فرمول تخمینی استفاده می کنند که نسبت قد و سن را در نظر می گیرد. این ترازوها برای بدن سازان بی فایده هستند. مهم است به یاد داشته باشید که یک بدنساز ممکن است حین عضله سازی چربی از دست بدهد بنابراین این جابجایی روی ترازو قابل ارزیابی است. از آن جایی که عضلات پرچگالی تر از چربی ها هستند، ممکن است وزن تان افزایش یابد اما کم چربی تر هم شوید. بهترین روش برای تخمین تغییرات عضلانی و کاهش چربی نگاه کردن آینه است. ظاهر بدن تان است که نمایانگر تغییرات است.

فاجعه رژیمی 8 :
وعده را به فراموشی نسپار

شاید لزومی نباشد که هر 3 ساعت غذا بخورید اما اگر فاصله بین وعده ها خیلی زیاد شود بدن عضلات را تخریب می کند. اگر گرسنه هستید لازم نیست خودتان را سیر کنید اما مطمئن شوید که چیزی می خورید تا عضلات تخریب نشوند.

فاجعه رژیمی 9 :
شنونده باید عاقل باشد.

طی سال ها برخی از تئوری ها به اشتباه تبدیل به حقیقت شده اند. از آن جایی که هر کسی می تواند روی اینترنت مطالب بگذارد، ممکن است خیلی از مطالب غیر عملی که نظرات شخصی هستند هم روی سایت ها به عنوان حقیقت به خورد مردم داده شود. یکی از این تئوی های غلط این است که دکستروز می تواند به عنوان یک ماده غذایی فوق العاده که حامل دیگر مواد است مورد استفاده قرار بگیرد. دکستروز یک شکر ساده با ضریب گلیسمیک بالا است که تفاوتی با شکر عادی رومیزی که ارزان است ندارد. دکستروز سودی ندارد به غیر از این که سطح گلیکوژن عضلات و کبد را بعد از سوختن کالری طی تمرین بازسازی می کند. ممکن است مصرف آن در وعده بعد از تمرین سودمند باشد اما کربوهیدرات های با ضریب گلیسمیک بالا باید از رژیم غذایی حذف شوند چرا که سطح انسولین را افزایش می دهند. بله، افزایش انسولین بعد از تمرین می تواند مواد غذایی را بهتر به عضلات برساند اما مقادیر زیاد انسولین کاری نمی کند جز اینکه شما را چاق می کند. در اینترنت این قبیل بزرگ نمایی ها همواره وجود دارد. اما به قول معروف شنونده باید عاقل باشد.

فاجعه رژیمی 10 :
تسلیم نشوید.

چنانچه در میانه راه همه چیز را رها کنید به جایی نخواهید رسید. رژیم تان نباید یک هدف مشخص با یک تاریخ انقضا تعیین شده داشته باشد. رژیم باید بخشی از شیوه زندگی تان باشد. خردمندانه غذا بخورید و زیاده روی نکنید.
بعد از مدتی برایتان سخت نخواهد بود. احساس خوبی خواهد بود که بدن خود را با غذاهایی پر کنید که همگی شما را قوی تر می کنند نه اینکه صرفاً معده را پر کنند. اینکه به رژیم خود پای بند باشید خیلی راحت تر است تا بخواهید یک مدت بدون اصول غذا بخورید و بعد رژیم های سخت تحمل کنید. رژیم گرفتن نیاز به دانش آپولو ندارد اما نیاز به برنامه ریزی و تداوم دارد بنابراین تسلیم نشوید.
منبع: khanevadeyema
شنبه 17/11/1388 - 14:53
دعا و زیارت





تاریخ، چشم به راه فاطمه ای دیگر است. انتظار به سر می آید و شمیم دل نوازی، خانه خورشید را فرامی گیرد. خنکای حضور دوباره فاطمه (س) در فضای مدینه جاری می شود و کوثر فاطمی، جوشیدن می گیرد. به کوچه باغ های حرم تو پناه می آورم و در سایه سار ملکوتی آن، نفسی تازه می کنم. کنار نهر استجابت می نشینم و قطره ای می شوم در آبی زلال اشک های زایران ات. ضریح نورانی ات را در آغوش می گیرم و از بین شبکه های آن، مزار مطهر تو را تماشا می کنم. باورم نمی شود! آیا به این سادگی، به زیارت تو آمده ام! تو که زیارت ات، هم سان زیارت یاس گم شده مدینه است!
حضرت فاطمه معصومه (س)، روز اول ذیقعده سال 173 سال هجری، در شهر مدینه، چشم به جهان گشود. این بانوی بزرگ وار، از همان آغاز، در محیطی پرورش یافت که پدر و مادر و فرزندان، همه، به فضایل اخلاقی آراسته بودند. عبادت و زهد، پارسایی و تقوا، راست گویی و بردباری، استقامت در برابر ناملایمات، بخشندگی، پاک دامنی و نیز یاد خدا، از صفات برجسته این خاندان پاک سیرت و نیکو سرشت بود. پدران این خاندان، برگزیدگان و پیشوایان هدایت، گوهرهای تاب ناک امامت و سکان دارای کشتی انسانیت بودند.

سرچشمه دانش

حضرت معصومه (س)، در خاندانی که سرچشمه علم و تقوا و فضایل اخلاقی بود، پرورش یافت. پس از آن که پدربزرگ وارش، شهید شد، فرزند آن امام، حضرت رضا (ع)، عهده دار تعلیم و تربیت خواهران و برادران خود شد و تأمین مخارج آنان را نیز بر عهده گرفت. در اثر توجهات زیاد آن حضرت، هر یک از فرزندان امام کاظم (ع)، به مقامی والا دست یافتند و زبان زد همگان شدند.
«ابن صباغ ملکی» در ابن باره می گوید:
«هر یک از فرزندان ابن الحسن موسی، معروف به کاظم، فضیلتی مشهور دارد. » بدون تردید، در میان فرزندان امام کاظم (ع)، بعد از حضرت رضا (ع)، حضرت معصومه (س)، از نظر علمی و اخلاقی، والا مقام ترین آنان است. از اسامی، لقب ها، تعریف ها و توصیفاتی که ائمه اطهار (ع) از ایشان گفته اند، این حقیقت، آشکار و روشن می شود که ایشان نیز چون حضرت زینب (س)، «عالمه غیر معلمه» بوده است.

مظهر فضایل

حضرت فاطمه معصومه (س)، مظهر فضایل و مقامات است. روایات معصومان (ع)، فضیلت ها و مقامات بلندی را به آن حضرت، نسبت می دهد. امام صادق (ع) در این باره می فرمایند: «آگاه باشید که برای خدا، حرمی است و آن مکه است و برای پیامبر خدا، حرمی است و آن مدینه است و برای امیرمؤمنان، حرمی است و آن کوفه است. بدانید که حرم من و فرزندانم بعد از من، قم است. آگاه باشید که قم، کوفه کوچه ماست.
بدانید بهشت، هشت دروازه دارد که سه تای آن ها به سوی قم است. بانویی از فرزندان من به نام فاطمه، دختر موسی، در آن جا رحلت می کند که با شفاعت او، همه شیعیان ما وارد بهشت می شوند. »

مقام علمی حضرت معصومه (س)

حضرت معصومه (س)، از جمله بانوان گران قدر و والا مقام جهان تشیع است و مقام علمی بالایی دارد. نقل شده که روزی، جمعی از شیعیان، به قصد دیدار حضرت موسی بن جعفر (ع) و پرسیدن پرسش هایی از ایشان، به مدینه منوره مشرف شدند. چون امام کاظم (ع) در مسافرت بود، پرسش های خود را به حضرت معصومه (س) که در آن هنگام، کودکی خردسال بود، دادند. فردای آن روز، برای بار دیگر، به منزل امام رفتند. ولی هنوز ایشان از سفر برنگشته بود. پس به ناچار، پرسش های خود را باز خواستند تا در مسافرت بعدی به خدمت امام برسند، غافل از این که حضرت معصومه (س)، جواب پرسش ها را نوشته بود. وقتی پاسخ ها را دیدند، بسیار خوشحال شدند و پس از سپاس گزاری فراوان، شهر مدینه را ترک کردند. از قضای روزگار، در بین راه، با امام موسی بن جعفر (ع) مواجه شده، ماجرای خویش را باز گفتند. وقتی امام، پاسخ پرسش ها را مطالعه کردند. سه بار فرمودند: «پدرش به فدایش. »

فضیلت زیارت

دعا و زیارت، پر و بال گشودن از گوشه تنهایی و تا اوج، با خدا بودن است. دعا و زیارت، جامی است زلال از معنویت ناب، در کام عطش ناک زندگی و زیارت حرم حضرت معصومه (س)، بارقه امیدی در فضای غبارآلود زمانه، فریاد روح مهجور در هنگامه غفلت و بی خبری و نسیمی فرح ناک و برخاسته از باغ های بهشت است. زیارت مرقد حضرت فاطمه معصومه (س) ، انسان را از غرق شدن در گرداب نومیدی باز می دارد و به تلاش بیشتر، دعوت می کند. زیارت مزار با صفای کریمه اهل بیت (س) سبب می شود که زایر حرم، خود را نیازمند پروردگار ببیند، در برابر او خضوع کند، از مرکب غرور و تکبر که سرچشمه تمام بدبختی ها و سیه روزی هاست، فرود آید و حضرت معصومه (س) را واسطه درگاه پروردگار عالمیان قرار دهد. بر همین اساس است که برای زیارت آن حضرت، پاداش بسیار بزرگی وعده داده شده و آن، ورود به بهشت است. در این باره امام جواد (ع) فرمود: «هرکس، عمه ام را در قم زیارت کند، بهشت از آن اوست. »

برگزیدن شهر قم

پس از آن که حضرت معصومه (ع) به شهر ساوه رسید، بیمار شد. چون توان رفتن به خراسان را در خود ندید، تصمیم گرفت به قم برود. یکی از نویسندگان، درباره این که چرا حضرت معصومه (س) شهر قم را برگزید، می نویسد: «بی تردید، می توان گفت که آن بانوی بزرگ، روی ملهم و آینده نگر داشت و با توجه به آینده قم و محوریتی که بعدها برای این سرزمین می دید، بدین دیار روی آورد. »

زیارت حضرت معصومه (س) از منظر روایات

درباره فضیلت زیارت حضرت معصومه (س)، روایاتی فراوانی از پیشوایان معصوم رسیده است. از جمله، هنگامی که یکی از محدثان بر جسته قم، به نام «سعد بن سعد» ، به محضر مقدس امام رضا (ع) شرف یاب می شود، امام هشتم، خطاب به ایشان می فرماید: «ای سعد! از ما در نزد شما قبری است. » سعد می گوید: فدایت شوم! آیا قبر فاطمه، دختر موسی بن جعفر (س) را می فرمایید؟ می فرماید: «آری، هرکس، او را زیارت کند، در حالی که به حق او آگاه باشد، بهشت از آن اوست. »
پیشوای جهان تشیع، امام جعفرصادق (ع) نیز در این باره می فرماید: «هرکس، او را زیارت کند، بهشت بر او واجب می شود. » در حدیث دیگری آمده است: «زیارت او، هم سنگ بهشت است. »

زیارت ماثور درباره حضرت معصومه (ع)

یکی از ویژگی های حضرت معصومه (س)، زیارت نامه ای است که از معصومان (ع) به ما رسیده و پس از حضرت فاطمه زهرا (س)، او تنها بانوی بزرگ واری است که زیارت ماثور دارد. بانوان برجسته ای مانند «آمنه بنت وهب»، «فاطمه بنت اسد»، «خدیجه بنت خویلد»، «فاطمه ام البنین»، «زینب کبری»، «حکیمه خاتون» و «نرجس خاتون» که هیچ شک و تردیدی، درباره مقام بلند و جایگاه رفیع آن ها نیست، هیچ کدام زیارت ماثور از معصومان (ع) ندارند و این، نشان دهنده مقام والای این بانوی گران قدر اسلام است.

امام رضا (ع) و لقب «معصومه»

حضرت فاطمه معصومه (س) ، بانویی بهشتی، غرق در عبادت و نیایش، پیراسته از زشتی ها و شبنم معطر آفرینش است. شاید یکی از دلایل انتخاب نام «معصومه» برای این بانو، آن باشد که عصمت مادرش، حضرت زهرا (س)، در او تجلی یافت. براساس پاره ای از روایات، این لقب را امام رضا (ع)، برای این بانوی والا مقام برگزیدند؛ چنان که فقیه بلند اندیش و سپید سیرت شیعه، «علامه مجلسی»، در این باره می گوید: امام رضا (ع) در جایی فرمود: «هرکس معصومه را در قم زیارت کند، مانند کسی است که مرا زیارت کرده است. »

کریمه اهل بیت

از حضرت معصومه (س) در میان دانش مندان و فقیهان گران قدر شیعه، با لقب «کریمه اهل بیت» یاد می شود. از میان بانوان اهل بیت، این نام زیبا، تنها به آن حضرت اختصاص دارد. براساس رویای صادق و صحیح نسب شناس گران قدر، مرحوم «آیت الله مرعشی نجفی»، این لقب از طرف امام صادق (ع) برای حضرت معصومه (س) انتخاب شده است. در این رویا، امام صادق (ع) به آیت الله نجفی که با دعا و راز و نیاز، تلاش پی گیری برای یافتن قبر مطهر حضرت زهرا (س) آغاز کرده، خطاب فرمود: «بر تو باد به کریمه اهل بیت. »

القاب حضرت معصومه (س)

سه زیارت نامه برای حضرت معصومه (س) ذکر شده که یکی از آن ها مشهور و دوتای دیگر، غیر مشهور است. اسامی و لقب هایی که برای حضرت معصومه (س) در دو زیارت نامه غیر مشهور ذکر شده، این هاست: طاهره (پاکیزه)، حمیده (ستوده)، بره ( نیکوکار)، رشیده (حدیافته)، تقیه (پرهیزگار)، رضیه (خشنود از خدا)، مرضیه (مورد رضایت خدا)، سیده صدیقه (بانوی بسیار راست گو)، سیده رضیه مرضیه (بانوی خشنود خدا و مورد رضای او)، سیده ی نساء العالمین (سرور زنان عالم). همچنین محدثه و عابده، از صفات و القاب حضرت معصومه (س) است.

شفاعت حضرت معصومه (س)

بالاترین جایگاه شفاعت، از آن رسول گرامی اسلام است که در قرآن کریم، از آن به «مقام محمود» یاد شده است. هم چنین، دو تن از بانوان خاندان رسول مکرم اسلام، شفاعت گسترده ای دارند که بسیار وسیع و جهان شمول است و می تواند شامل همه اهالی محشر باشد. این دو بانوی عالی قدر، صدیقه اطهر، حضرت فاطمه زهرا (س) و شفیعه روز جزا، حضرت فاطمه معصومه (س) هستند. در مورد شفاعت گسترده حضرت زهرا (س)، همین بس که شفاعت، مهریه آن حضرت است و به هنگام ازدواج، پیک وحی، طاقه ابریشمی از سوی پروردگار آورد که بر آن، جمله «خداوند مهریه فاطمه زهرا را شفاعت گنه کاران از امت محمد (ص) قرار داد» نوشته شده بود. این حدیث را اهل سنت نیز نقل کرده اند. پس از فاطمه زهرا (س) از جهت گستردگی شفاعت، هیچ بانویی به شفیعه محشر، حضرت معصومه (س) نمی رسد. امام جعفر صادق (ع) فرمودند:
«با شفاعت او، همه شیعیان ما وارد بهشت می شوند. »

راز قداست قم

در احادیث زیادی، به قداست قم اشاره شده است. امام صادق(ع)، قم را حرم اهل بیت (ع) و خاک آن را پاک و پاکیزه دانستند. هم چنین ایشان، در حدیث مشهوری درباره قداست قم، به گروهی از اهالی ری فرمودند: «بانویی از فرزندان من، به نام فاطمه دختر موسی، در آن جا رحلت می کند که با شفاعت او، همه شیعیان ما وارد بهشت می شوند. »
این حدیث را امام صادق (ع) هنگامی فرمودند که حضرت موسی بن جعفر (ع)، هنوز دیده به جهان نگشوده بود. این حدیث والا، از رمز شرافت و قداست قم، پرده بر می دارد و روشن می شود که فضیلت و شرافت این شهر که در روایات آمده، از ریحانه پیامبر، کریمه اهل بیت (س)، مهین بانوی اسلام، حضرت معصومه (س) است که در این سرزمین، دیده از جهان فرو بست.

محبت و مباهات حضرت معصومه (س) به امام هشتم

مدت 25 سال، حضرت رضا (ع)، تنها فرزند «نجمه خاتون» بود. پس از ربع قرن انتظار، سرانجام ستاره ای تابان، از دامان نجمه درخشید که هم سنگ امام هشتم (ع) بود. حضرت معصومه (س) و برادرش، امام رضا (ع)، عواطف سرشار و محبت شگفت انگیزی به هم داشتند. هنگامی که نصرانی می پرسد:
شما که هستید؟ می فرماید: «من، معصومه، خواهر امام رضا (ع) هستم. » این تعبیر، از محبت سرشار آن حضرت به برادر بزرگ وارش امام رضا (ع) و نیز از مباهات ایشان به این خواهر - برادری سرچشمه می گیرد.

سرآمد بانوان

بنابر مستندات رجالی، فرزندان دختر امام کاظم (ع) دست کم 18 تن بوده اند و فاطمه، در بین این همه بانوی گران قدر، سرآمد بود. حاج شیخ عباس قمی، آن گاه که از دختران موسی بن جعفر (ع) سخن می گوید، درباره فاطمه معصومه (س) می نویسد: «برحسب آن چه به ما رسیده، افضل آن ها، سیده جلیله معظمه، فاطمه بنت امام موسی (ع)، معروف به معصومه است. »

فضیلت بی نظیر

«شیخ محمدتقی تستری»، در «قاموس الرجال»، حضرت معصومه (س) را بانوی اسوه معرفی کرد و فضیلت وی را در میان دختران و پسران حضرت موسی بن جعفر (ع)، بعد از امام رضا (ع)، بی نظیر دانسته است. ایشان چنین می نویسد:
«در میان فرزندان امام کاظم (ع)، بعد از امام رضا (ع)، کسی هم شأن حضرت معصومه (س) نیست. »
بی گمان، این اظهار نظرها و نگرش ها درباره شخصیت فاطمه دختر موسی بن جعفر (ع)، بر برداشت هایی استوار است که از متن روایات وارده از ائمه اطهار (ع) به دست آمده است. این روایت ها، مقام هایی را برای فاطمه معصومه (س) بر شمرده اند که نظیر آن، برای دیگر برادران و خواهران وی نیامده. نام فاطمه معصومه (س)، در شمار زنان برتر جهان قرار دارد.

بوی وصال

بی شک، اهل بیت پیامبر (ص)، چهره های پرفروغی به جهانیان عرضه کرده اند که نام شان، مانند ستارگان درخشان، در آسمان فضایل می درخشد. درخشان ترین ستاره در میان بانوان بیت امام هفتم، فاطمه، فرزند پاکیزه موسی بن جعفر (ع) است؛ بانویی که سال هاست تشنگان معرفت، از حریم اش، زلال ایمان می نوشند و عارفان، با گذر بر زندگی فرزانه وارش و درک لحظه های آسمانی شدن اش، درهای عروج را به روی خود می گشایند و بوی وصال را در گستره زمین، منتشر می کنند.
به جان پاک تو ای دختر امام، سلام به هر زمان و مکان و به هر مقام، سلام تویی که شاه خراسان بود برادر تو بر آن مقام رفیع و بر این مقام، سلام به هر عدد که تکلم شود به لیل و نهار هزاربار فزون تر زهر کلام، سلام صبح تا شب و از شام تا طلیعه صبح بر آستانه قدس ات علی الدوام، سلام در آسمان ولایت، مه تمامی تو ز پای تا به سرت، ای مه تمام، سلام به پیش گاه تو ای خواهر شه کونین ز فرد فرد خلیق، به صبح و شام، سلام منم که هر سر مویم به هر زمان گوید
منبع: مجله ی خیمه
شنبه 17/11/1388 - 14:53
سياست





پیامدها و نتایج تحجر حزبى

احزاب و تشکل هاى سیاسى در صورت عدم تعهد و یا عدم توجه به وظایف و رسالتهاى خود، و به دلیل آلوده شدن به سیاسى کارى ها و غوغا سالاریها نسبت به آرمانها، مواضع و عملکردهاى خود دچار تحجر مى شوند که این آفت شوم مى تواند پیامدها و آثار نامطلوبى را براى جامعه، گروه ها و افراد به همراه داشته باشد. اینک به برخى از آنها اشاره مى شود:

1 ـ انحصارطلبى و حق گریزى؛

وقتى یک حزب یا جریان سیاسى دچار آفت تحجر شود، در نتیجه آن مشى و مرام، گرایش ها و برنامه هاى... خود را حق مطلق پنداشته و درصدد تحمیل و تحکیم آن بر جامعه و سایر گروه ها و افراد برمى آید که به دنبال چنین فرایندى این حزب و جریان سیاسى گرفتار انحصارطلبى و حق گریزى مى گردد.

2 ـ بى اعتنایى به ارزش هاى حاکم بر جامعه و خودخواهى؛

نظام حزبى اى که از آفت تحجر رنج مى برد از پذیرفتن ارزش ها و هنجارهاى مقبول و مشروع اجتماعى سرباز مى زند و تنها ارزش هایى را مقبول مى داند که در چارچوب تنگ و باریک مرامنامه حزبى و استراتژى سیاسى آن پذیرفته باشد. لذا چنین حزبى با عبور از ارزش هاى مقبول جامعه و کنار گذاشتن آنها، دچار صفت مذموم خودخواهى نیز مى گردد.

3 ـ اختلاف و تفرقه:

از آنجا که جامعه از احزاب و گروه هاى متنوع و مختلفى تشکیل مى گردد، اگر قرار باشد هر حزب و جریانى اندیشه ها، آرمان ها و مواضع خود را یگانه فکر ایده آل و درست بداند، و بر اجرا و تحقق آن اصرار بورزد، ایجاد اختلاف و جدایى میان احزاب و گروه ها حتمى است و در پى آن، جامعه نیز دچار هرج و مرج، اختلاف و تفرقه مى شود.

4 ـ خشونت و درگیرى؛

هرگاه احزاب سیاسى که یکى از گردانندگان اصلى امور سیاسى، اجتماعى و فرهنگى هستند، افکار و عقاید خود را مطلق و مقدس بدانند و از همکارى و تعامل با یکدیگر امتناع ورزند، و درصدد رسیدن به اهداف و مطامع خود و جناح خود باشند، دچار اصطکاک منافع شده و به دنبال آن براى رسیدن به قدرت و حاکمیت به ناچار درگیرى و کشمکش پدیدار مى شود که حاصل آن افتادن جامعه در دام خشونت و درگیرى است.

5 ـ ناکارآمدى و عقب ماندگى:

یک نظام اجتماعى و حکومتى براى رسیدن به قله هاى ترقى و پیشرفت مادى و معنوى نیازمند بهره مندى از افکار و اندیشه هاى کارآمد و بالنده است، و این هدف در صورتى محقق مى شود که نخبگان فرهنگى، سیاسى و اجتماعى دست در دست هم داده و از ره آوردهاى فکرى و عملى هم با اتحاد و تعاون و برادرى استفاده نمایند و نقاط ضعف و معضلات یکدیگر را مرتفع سازند.
اما اگر احزاب و جریان هاى سیاسى که کانون تجمع نخبگان هستند، دچار تحجر و تجمد فرقه اى و جناحى گردند و به جاى برادرى و وحدت در مقابل هم موضع گیرى نمایند و یکدیگر را حذف و تخریب کنند، قطعاً نظام اجتماعى دچار آفت و زیان ناکارآمدى شده و موجب عقب ماندگى جامعه مى گردد.

6 ـ برانگیختن طمع بیگانگان و افتادن در دام آنها:

هرگاه میان حاکمیت و توده ملت و میان اقشار گوناگون جامعه الفت، برادرى، یکپارچگى و به تعبیرى «وفاق ملى» باشد، و احزاب و جناح هاى سیاسى همسو و هم هدف بوده، دست در دست هم به فکر شکوفایى و پیشرفت جامعه در عرصه هاى مختلف باشند، اقتدار سیاسى و عزت ملى حاصل مى شود و بیگانگان و قدرت هاى بزرگ استعمارى از دخالت در سرنوشت و مقدرات ملت از هرگونه توطئه علیه چنین جامعه اى نا امید مى گردند.
اما اگر احزاب، اصناف و گروه هاى مختلف جامعه هر کدام بر اصول، مشى و مرام خود تکیه نمایند و در تعامل با دیگر حزب ها و طوایف تحجر به خرج دهند، زمینه شقاق و شکاف در وفاق ملى پیدا شده، طمع بیگانگان و تفرقه افکنان تحریک مى شود و سبب مى گردد که دشمنان برخى از احزاب و شخصیت ها را به دام وابستگى خود گرفتار نمایند و از آنان به عنوان ابزارى براى اغراض پلید و استعمارى خود سوء استفاده نمایند. مراجعه به تاریخ احزاب و نخبگان سیاسى و مهره هاى روشنفکرى بیمار در ایران نشان دهنده چنین سوء استفاده ها از جانب کشورهاى بزرگ استعمارى شرق و غرب همانند انگلیس، شوروى (سابق)، امریکا و آلمان و... است.

7 ـ بى تفاوتى مردم نسبت به مشارکت هاى سیاسى و احزاب؛

از عوامل مؤثر در رشد و شکوفایى همه جانبه جامعه، نشاط اجتماعى ـ سیاسى آحاد مردم و جمعیت هاى مختلف و حضور فعال آنان در صحنه هاى زندگى جمعى است. این مهم ـ نشاط اجتماعى ـ سیاسى و حضور فعال مردمى ـ آنگاه فراهم مى گردد که احزاب و جناح هاى سیاسى، رقابت هاى سالم و هدفمند داشته باشند، و با تعاملات سیاسى و اجتماعى سبب تهییج و تشویق مردم و نشاط آنها گردند.
اما اگر احزاب و فعالان سیاسى در اندیشه ها و روش هاى خود دچار تحجر گردند و به خواسته ها و مطالبات حزبى و جناحى خود تعصب و جمود داشته باشند، حاصلى جز تفرقه و کشمکش هاى فرسایشى و پر زیان نخواهد داشت که رفته رفته مردم را از مشارکت هاى سیاسى و اجتماعى دلسرد نموده و از فعالیت و حضور در عرصه هاى گوناگون منصرف مى نماید و عامل بى تفاوتى و کناره گیرى آنان مى گردد.

8 ـ بدبینى و سلب اعتماد مردم از کارگزاران و حاکمیت:

یکى از ویژگى هاى اساسى حکومت مردم سالار دینى وجود اعتماد، همدلى و یگانگى میان حاکمان و توده هاى مردم است. از افتخارات نظام اسلامى این بوده است که رهبران و کارگزاران نظام برخاسته از متن جامعه و از میان مردم اند، و مردم آنان را از خود دانسته و کارگزاران، خود را خادم مردم و قطره کوچکى از اقیانوس بیکران امت اسلامى مى دانستند. این نزدیکى و محبت میان حاکمیت و مردم، دولت و ملت، از نعمت هاى بزرگ خداوند براى نظام اسلامى است.
لکن، هر گاه احزاب سیاسى در دیدگاه ها و گرایش هاى خود دچار تحجر شوند و در مقابل سیاست ها و برنامه هاى نظام اسلامى قرار گیرند، به ناچار مردم را نسبت به مسئولان و کارگزاران بدبین نموده و اتحاد و پیوند میان دولت و ملت، رهبران و آحاد جامعه را از بین مى برند و جدایى و نفرت را پدید مى آورند. ـ البته این مطلب هیچ تضادى با این حقیقت ندارد که احزاب سیاسى باید به عنوان ناظران امین مردم بر عملکردها و برنامه هاى دولت و حاکمیت نظارت داشته باشند و در نتیجه لغزش ها و خیانت هاى دانسته یا نادانسته آنها را به مردم که خود را نمایندگان آنان مى دانند، اطلاع دهند.
آنچه گذشت اندکى است از بسیارى از پیامدهاى تلخ و ناگوار تحجر حزبى و سیاسى. امید است با توجه به اهمیت مطلب و دغدغه هاى امام راحل و مقام معظم رهبرى نسبت به این موضوع، فرهیختگان و اندیشمندان صاحب درد و درک تحقیقات گسترده ترى را در این زمینه به انجام رسانند ان شاءالله تعالى.

راهکارهاى مقابله با تحجر حزبى

در این فصل برخى از راهکارهاى رویایى و مقابله با تحجر حزبى و سیاسى ـ که مستفاد از بیانات مقام معظم رهبرى است ـ مورد بحث قرار مى گیرد:

1 ـ ارزش محورى و پرهیز از جبهه بندى کاذب:

یکى از امورى که فاصله گروهها و جناح ها را از هم زیاد مى سازد، نوع عناوین و تعابیرى است که براى هر یک از جناح ها به کار گرفته مى شود. تعابیر و القاب رایجى نظیر: چپ و راست، اصلاح طلب و محافظه کار، دمکرات و اقتدارگرا، افراطیون و میانه روها... از یک سو جناح بندى ها را به کلى بر هم مى زند و از سوى دیگر باعث مى شود تا اختلاف سلیقه ها به تدریج رنگ و بوى ایدئولوژیک پیدا کند و حالت تحجّر و تعصّب را در گروه ها ایجاد نماید.
مقام معظم رهبرى براى پیشگیرى از تشکیل چنین جبهه بندى هاى کاذبى مى فرمایند:
این جناح بندى ها غیر واقعى و بى معناست، و تنها ملاک حقیقى براى ارزیابى افراد و گروه ها اهتمام یا بى مبالاتى به ارزش ها و معیارهاى ارزشى است.

2 ـ پذیرش سلیقه هاى مختلف؛

یکى از دلایل تحجر حزبى، تعصب به سلیقه، فکر و روش حزبى و گروهى خود است. چیزى که مى تواند این آفت را زایل سازد و این درد را درمان کند پذیرفتن سلیقه هاى مختلف در عرصه فعالیت هاى سیاسى و اجتماعى است. رهبر معظم انقلاب بارها بر وجود سلیقه هاى متفاوت صحه گذاشته و همواره از وحدت در عین کثرت سلیقه ها دفاع نموده و متذکر شدند که اختلاف سلیقه ها نباید به رفتارهاى خصمانه و پرخاشگرانه مبدل گردد. در واقع معظم له میان دو نوع اختلاف تفاوت قائل شده اند: اختلاف ممدوح و اختلاف مذموم و مطرود.
اختلاف ممدوح اختلافى است که حاصل آن تنش، درگیرى و دشمنى نیست، بلکه رشد دهنده و حیات بخش جامعه است و سبب رقابت سازنده مى شود. اما اختلاف مذموم اختلافى است که موجب منازعه، کشمکش و خشونت مى گردد. مقام معظم رهبرى ضمن معرفى الگوهایى براى اختلاف ممدوح مى فرماید:
البته اختلاف سلیقه، اختلاف مذاق ـ همان طور که امام بارها مى فرمودند ـ مثل اختلاف دو هم مباحثه اى است که سر یک مسأله با هم اختلاف دارند، مباحثه است. با هم مى گویند، بحث مى کنند، دعوا مى کنند، اما رفیق اند و دلهایشان با هم نزدیک است. در مسائل گوناگون سیاسى و اجتماعى هم همینطور است و باید همین گونه باشد.
ایشان الگوى دوم اختلاف ممدوح را اختلاف فقهاى اسلام معرفى مى کنند.

3 ـ همگرایى براساس معیارهاى وحدت؛

یکى از راههاى همگرایى احزاب و گروههاى مختلف ملى و نیز جلوگیرى از تحجر آنها، جهت گیرى بر حول معیارهاى وحدت و وفاق است. این معیارها مى تواند احزاب مختلف را تحت پوشش قرار دهد و سلیقه هاى متفاوت آنها را به یک اصل واحدى گره بزند. مهم ترین این معیارها عبارتند از:
اول ـ معیارهایى که معطوف به قانون است.
رهبر معظم انقلاب در این باره مى فرمایند:
وحدت مردم، اتحاد قلبى مردم، اتحاد روحى مردم، محبت مردم و وفاق مردم، حول نظام اسلامى، حول احکام مقدسه اسلام، حول قانون اساسى که قانون اساسى هم منطبق بر احکام اسلامى است. حول قوانین کشور که لااقل اغلب آنها منطبق بر قوانین اسلامى است ـ اگر نگوییم همه اش منطبق است ـ وحدت ملى را تشکیل مى دهد.
دوم ـ معیارهاى معطوف به رفتارهاى اخلاقى؛
معظم له در این باره مى فرمایند:
اگر هواى نفس نباشد، اگر خودخواهى نباشد، اگر مصلحت قبیله گرایى نباشد مصلحت کشور، مصلحت نظام، آینده هاى بلند مورد نظر باشد، این جنجالها، این مناقشه ها چیزى نیست که دو گروه، دو نفر را، دو انسان انقلابى را به جان هم بیندازد.
سوم ـ معیارهاى معطوف به ارزش هاى انقلاب؛
باز معظم له در این زمینه مى فرمایند:
هر اختلاف سلیقه اى هم باشد اصل احترام به اسلام، احترام به قرآن، پاسدارى از انقلاب، پاسدارى از راه امام، پاسدارى از عزت و استقلال کشور، تلاش براى آسوده کردن خاطر ملت و از بین بردن مشکلات بر جاى خود مستحکم و محفوظ است... همه آنها در این چیزها متفق و متحدند.

4 ـ شفاف سازى مفاهیم؛

یکى از عوامل اختلاف، خصوصاً در سالهاى اخیر، به کارگیرى و عرضه مفاهیم مبهم، متشابه و کلى نظیر جامعه مدنى، اصلاحات، خشونت، آزادى، توسعه سیاسى، تساهل و تسامح، تکثرگرایى... بوده است. شفاف نبودن و فقدان تعاریف دقیق و جامعه و مانع براى این مفاهیم، سبب برخوردهاى سلبى و انکارى در مقابل این مفاهیم گردید و میان گروه ها، احزاب و فعالان سیاسى و اجتماعى تنش و درگیرى و تحجر و لجاجت ایجاد نموده و وحدت و وفاق ملى را به خطر انداخته است.
تنها راه برون رفت از این وضعیت ابهام زدایى و تعیین قلمرو مفاهیم از سوى افراد، احزاب و گروههایى است که این گونه اصطلاحات را به کار مى برند.

5 ـ انعطاف و نرمش در مواضع:

بیان گردید که از عوامل تحجر حزبى و عدم همگرایى گروه ها و احزاب، پافشارى بى مورد احزاب و جمعیت ها بر مواضع خود و نداشتن هیچ گونه نرمش و انعطاف است. البته گفتنى است که در مقابل مواضع بنیادى و اساسى که معطوف به اساسى ترین اصول انقلاب و نظام و جامعه است، انعطاف و سازگارى معنا ندارد، اما در غیر این موارد، پافشارى بر مواضع غیر اصولى، نامعقول و وحدت زدا و اختلاف زاست. معظم له در این باره مى فرمایند:
جناحهاى مختلف با هم همفکرى کنند، تبادل نظر کنند، کار مشترک کنند، مگر نمى شود، به هم نزدیک شوند؟! اتحاد و نزدیک شدن به هم تنازل لازم دارد. نمى شود که ما همان جاى خودمان بایستیم آن هم همان جاى خود بایستد، بگوییم خوب حالا با هم دیگر به هدف نزدیک مى شویم. نزدیکى به این است که یک قدم شما بردارید و یک قدم او بردارد.

خاتمه :

آن چه با دقت و اندیشه حاصل مى شود این است که هر چند وجود احزاب و جریان هاى سیاسى از ضروریات یک جامعه مردمسالار است، اما این جریان در معرض یک خطر و آفت مهم قرار دارد که مى تواند فلسفه وجودى آن را دگرگون کرده، آن را از ثمرات و آثار مفید باز دارد. آن خطر بزرگ و آفت کشنده، تحجر گرایى احزاب و جریان هاى سیاسى است. در این مقاله کوتاه به عوامل و آثار و پیامدهاى تحجر حزبى و برخى راه هاى مبارزه با آن در حد توان اشاره گردید، امید است احزاب و جناح هاى سیاسى کشور با نصب العین قرار دادن منافع ملى و دینى، خود و طرفداران خود را از افتادن در این پرتگاه هولناک برحذر داشته و در مسیر خدمت به جامعه با سلامت طى طریق نمایند.ان شاءالله تعالى
منبع: حصون ، بهار 1385، شماره 7
شنبه 17/11/1388 - 14:51
آموزش و تحقيقات

نویسنده: شیرین شهیدی




بخور گیاهی برای پوست های چرب

بخور گیاهی سبب می شود که منافذ پوست عمیقاً تمیز شود. برای بخور دادن پوست چرب از سبوس غلات، بلغور جودوسر و بلغور ذرت می توانید استفاده کنید.

چربی برها

محلول آب لیموترش و یا سرکه ی سیب با آب، چربی اضافی پوست را می گیرد و اسید لازم را در اختیارش می گذارد.

شیر ، یک پاک کننده

این ماده افزون بر پاک کردن پوست، از بروز جوش های سر سیاه نیز پیشگیری می کند. سفیده ی تخم مرغ و ماست نیز کمک کننده های خوبی هستند و چربی پوست را به تعادل می رسانند.

نوعی ماسک برای پوست چرب

گوجه فرنگی، خیار، کرفس و کلم در متعادل کردن چربی پوست تأثیر دارند. می توانید آنها را با هم یا به تنهایی مورد استفاده قرار دهید. برای ساختن ماسک، گوجه فرنگی و خیار را به صورت رنده شده یا حلقه حلقه به کار برید. از آب این دو سبزی هم می توانید استفاده کنید. آب سبزی ها را به پوست بزنید و پس از خشک شدن با آب نیم گرم بشویید.

صمغ عربی

یکی دیگر از مواد موثر در تنگ کردن منافذ پوست صمغ عربی است. برای تهیه ی ماسک از صمغ عربی این ماده را با دو برابر آب گرم مخلوط کنید. سپس یک قاشق چای خوری از آن را در 25 گرم آب بریزید و یک سفیده ی تخم مرغ زده شده به آن اضافه کنید. این ماسک را به مدت ده دقیقه روی پوست بگذارید. سپس با آب نیم گرم بشویید.

راه هایی مفید برای باز کردن منافذ پوست

به مقدار مساوی سرکه و آب داغ را در ظرفی بریزید. پس از سرد شدن، با یک تکه پنبه آن را روی پوست بزنید. پس از خشک شدن با آب نیم گرم بشویید.
- کاهو را در آب جوشان بریزید. پس از یک ساعت آن را از صافی بگذرانید و روی پوست بمالید. نوشیدن آب کاهو نیز مفید است و به اعصاب آرامش می بخشد. اعصاب آرام نیز در بهبود وضع پوست دخالت زیادی دارد.
- چند قطره عرق کافوری را در آب سرد بریزید و به پوست بزنید. استفاده از این محلول در انستیتوهای زیبایی متداول است، زیرا پوست را شاداب می کند.
- بلغور جودوسر و ذرت نیز مفید است. به نسبت مساوی بلغور جودوسر و ذرت را با کمی آب داغ مخلوط کنید تا به شکل خمیر درآید. پیش از آن که سرد شود روی پوست بگذارید. پس از یک ساعت با آب سرد بشویید.
- پودر زاج سفید هم تنگ کننده منافذ پوست است. مقدار کمی زاج سفید را با سفیده ی تخم مرغ و گلاب مخلوط کنید و روی پوست بگذارید و پس از 15 دقیقه پوست را با آب نیم گرم بشویید.

گیاهان کمک کننده

همه ی گیاهان خاصیت تنگ کنندگی منافذ پوست را دارند و می توان از آنها به صورت بخور و ماسک کمک گرفت. عرق کافوری، افزون به خاصیت تنگ کنندگی منافذ، لطافت بخش پوست نیز هست و در بسیاری موارد می توان از آن بهره گرفت.

ماسک بادام و منافذ باز پوست

بادام لطافت بخش پوست و نیز شفا دهنده است. در گذشته، آن را ماده ی زیبایی آفرین می نامیدند و از صدها سال پیش تا به امروز این عنوان را حفظ کرده است. بادام در تنگ کردن منافذ باز پوست نیز موثر است و اگر به صورت ماسک از آن استفاده شود، نتیجه ی خوبی خواهد داشت.
ماسک بادام را می توانید با مقداری بادام کوبیده، چند قطره گلاب یا مقداری شیر و یا ماست تهیه کنید. اگر چند قطره تنتوره ی ساده ی نبژوان به آن بیفزایید نتیجه ی بهتری خواهید گرفت.

ماسک ذرت ( یا جو )

این ماسک در پاک سازی پوست اثر فراوانی دارد. برای تهیه ی آن آرد جو یا آرد ذرت را با کمی آب به شکل خمیر در آورید و ماده ی به دست آمده را روی پوست بگذارید. اگر منافذ پوستتان خیلی باز است، کمی آب گوجه فرنگی یا خیار و یا یک عدد سفیده ی تخم مرغ به آن بیفزایید.

سفیده ی تخم مرغ

سفیده ی تخم مرغ به تنهایی یا همراه مواد دیگر تنگ کننده ی منافذ پوست است. برای استفاده از ماسک سفیده ی تخم مرغ ابتدا پوست را تمیز کنید، سپس سفیده ی تخم مرغ را خوب بزنید و بعد به مدت پنج دقیقه تا پانزده دقیقه روی پوست بگذارید و بعد با آب نیم گرم بشویید.
منبع: khanevadeyema
شنبه 17/11/1388 - 14:51
دعا و زیارت



 
گروهی را گرد علی علیه السلام می بینیم که شیفته او و گرم او و مجذوب او می باشند که حتی در عین حالی که بر افرادی که حد الهی جاری می ساخت و آن ها را تازیانه می زد و احیانا طبق مقررات شرعی دست یکی از آن ها را می برید باز هم از روی بر نمی تافتند و از محبتشان چیزی کاسته نمی شد. امام علی علیه السلام خود می فرماید:
لو ضربت خیشوم المؤمن بسیفی هذا علی أن یبغضی ما ابغضنی و لو صبت الدنیا بجماعتها علی المنافق علی ان یحبنی ما أحبنی و ذلک انه قضی فا نقضی علی لسان النبی الأمی أنه قال یا علی لا یبغضک مؤمن و لا یحبک منافق.
«اگر با این شمشیرم به بینی مؤمن بزنم که با من دشمن شود هرگز دشمن نخواهد شد و اگر همه دنیا را بر سر منافق بریزم که مرا دوست بدارد هرگز مرا دوست نخواهد داشت. زیرا این بر زبان پیامبر امی جاری گشته که فرمود: یا علی! مؤمن تو را دشمن ندارد و منافق تو را دوست نمی دارد.»
لذا می بینیم مردی از دوستان امیرالمومنین علیه السلام با فضیلت و با ایمان، متأسفانه از وی لغزشی انجام گرفت و بایست حد بر وی جاری گردد. امیرالمومنین علیه السلام پنجه راستش را برید، آن را به دست چپ گرفت، قطرات خود می چکید و می رفت. ابن الکواء خارجی آشوبگر خواست از این جریان به نفع حزب خود و علیه علی علیه السلام استفاده کند، با قیافه ترحم آمیز جلو رفت و گفت: دستت را کی برید؟ گفت: برید آن را سید جانشینان پیامبران، پیشوای سفید رویان قیامت، صاحب حق ترین نسبت به مؤمنان امیرمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام امام هدایت، پیشتاز نعمتهای بهشت .... .
ابن الکواء گفت: وای بر تو دستت را می برد و این چنین ثنایش می گوئی؟! گفت: چرا ثنایش نگویم و حال آن که دوستیش با گوشت و خونم درآمیخته است. به خدا نبرید دستم را جز به حق که خداوند قرار داده است.
شنبه 17/11/1388 - 14:50
دعا و زیارت



به چه دلایلی به تشیع گرایش پیدا کردید؟
دلایلی چند برای من وجود داشت. من همه ی ادیان و مذاهب را با یکدیگر مقایسه کردم که سه سال به طول انجامید. در مقایسه هایی که از نظر اعتقادی ، فقهی و تاریخی انجام دادم، به این نتیجه رسیدم که دلیل شیعیان قوی و پذیرفتنی است. شیعه دلایلی قوی دارد که قرآن و سنت نبوی پشتیبان آن است و با عقل و منطق سازگاری دارد. من به طور اتفاقی، شیعه نشدم، بلکه پس از دیدار با شهید صدر، آیت الله حکیم و بسیاری از علما و مراجع دیگر، و سه سال تحقیق ، به اهل بیت (ع) باور پیدا کردم.
قوی ترین دلیلی که برای خود داشتید و در شیعه شدن شما نقش اساسی ایفا کرد، چه بود؟
قوی ترین دلیل من، همان حضرت علی (ع) است . من دریافتم شیعیان به مذهبی اعتقاد دارند که به علی بن ابی طالب (ع) منسوب است. من به این دلیل قوی، باور پیدا کردم؛ زیرا علی بن ابی طالب (ع) تربیت یافته ی پیامبر (ص) بود و حضرت رسول (ص) تمام علوم را به وی آموخت و فرمود: من شهر علم ام و علی درب آن . بنابراین، من به عقلم رجوع کردم و گفتم : امام مالک، رسول خدا (ص) را ندید، ابوحنیفه، رسول خدا (ص) را ندید، شافعی و حنبلی نیز در زمان رسول خدا (ص) هم عصر نبوده و او را نشناخته اند ؟ بنابراین، خط مستقیم و درست که همان علی بن ابی طالب است، قوی ترین دلیل شیعه شدن من بود.
فرمودید قوی ترین دلیلتان برای شیعه شدن، حضرت علی (ع) بود. آیا جهان علی (ع) را نمی شناسد و چرا دیگران مثل شما شیعه نشدند؟
چون فرصتی که برای من پیش آمد، برای آنان پیش نیامده است. برای من این فرصت فراهم شد که با علما و مراجع شیعه دیدار کنم. آن ها که شیعه نشده اند، این فرصت برایشان به وجود نیامده است . همچنین من بیش از هفتاد کتاب شیعی مطالعه نمودم و مقایسه کردم، ولی برای آنان چنین فرصتی به وجود نیامده است آن ها فقط با برخی از افراد که تازه شیعه شده اند تماس برقرار می کنند. باید این فرصت برای فرد به وجود بیاید که با علمای بزرگ به صحبت
بنشیند، مطالعه کند، بحث کند و سپس مقایسه کند. این فرصت برای من فراهم شد که من آن را در کتاب آن گاه هدایت شدم، در فصل سفر موفقیت آمیز آورده ام . برای همین ، هر فرد غیر شیعه که کتاب آنگاه هدایت شدم را مطالعه می کند، به تشیع گرایش می یابد؛ زیرا در آن ، تمام آن چیزی را که می خواهد، می یابد و همان مقایسه ای که من کردم، انجام می دهد و اعتقاد پیدا می کند .
پس از اینکه دیگران فهمیدند شما به تشیع روی آورده اید ، با شما چگونه برخورد کردند ؟
واکنش ها منفی و شدید بود ، مرا به بهانه های گوناگون متهم ساختند. حتی مرا اسرائیلی نامیدند و گفتند از سوی اسرائیل تأمین شده ام تا میان مسلمانان تفرقه بیندازم. مرا متهم ساختند که از شیعیان پول می گیرم . هر کس مرا به چیزی متهم می کرد. مرا گوشه نشین کردند و روزهای سختی را در تنهایی و عزلت گذراندم. این مسئله را برای شهید باقر صدر بازگو کردم. او مرا آرام ساخت و گفت : شیعیان اولیه که پیرو علی (ع) بودند، چوبه ی دار خود را با خود حمل می کردند آن ها را می کشتند، و هر کس در مدح علی (ع) چیزی می گفت، زبانش را قطع می کردند، بنابراین، در عمل در برابر این مسئله صبر پیشه کردم، اما پس از آن، همان طور که در کتاب آنگاه هدایت شدم گفته ام ، خداوند پاداش مرا داد و همراهانی یافتم که شیعه شده، به حق روی آوردند، این فضلی از جانب خداوند بود.
برای اینکه دیگران را به سوی تشیع هدایت کنید، تاکنون چه اقداماتی کرده اید ؟
شهید محمد باقر صدر به من توصیه کرد که از دخالت در امور سیاسی کشور تونس دوری کنم و علیه دولت توطئه نکرده، و به میدان مخالفت با آن وارد نشوم، و نقش من همانند امام جعفر صادق (ع)، معرفی حقیقت مذهب اهل بیت (ع) باشد. این توصیه ای بود که از آن پیروی کردم و موفق شدم. من اندیشه ی اهل بیت (ع) را از راه سفر و تجارت آن و بعدها به وسیله ی کتاب هایم به مردم معرفی کردم، و با سخنرانی هایی که گاهی ایراد می کردم، مردم مرا شناختند و دانستند که من شیعه شده ام و برای اهل بیت (ع) تبلیغ می کنم.
به نظر شما ، آیا جهان واقعا آماده ی شنیدن معارف تشیع است یا خیر؟
بله، مردم تشنه ی شناخت واقعیت ها هستند؛ زیرا اندیشه های دیگر تناقضات فراوان و گوناگونی دارند. اما در مذهب اهل بیت (ع) ، 12 امام وجود داشته اند که هیچ یک با دیگری اختلاف نداشته ، همگی در یک اندیشه و یک فقه با هم توافق دارند. بنابراین برای انسان ساده خواهد بود که این افکار و اندیشه ها را به مردم ارائه دهد تا به آن اعتقاد پیدا کنند .
مبلغان شیعه، به ویژه مبلغان حوزه ی علمیه ی قم برای ترویج تشیع چه می توانند بکنند ؟
علمای شیعه باید بدون استفاده از روایات مبالغه آمیز یا خیالی که با قرآن یا واقعیت زمان رسول اکرم (ص) ارتباطی ندارد، اهل بیت (ع) را معرفی کنند؛ یعنی تنها به ابراز فضایل اهل بیت (ع) از جهت قرآن و سنت نبوی اکتفا کنند و دلیلی برای گفتن چنین روایاتی وجود ندارد. با مردم، تنها با چیزی که می فهمند ، صحبت کنید. متأسفانه برخی خرافاتی را همه جا نقل می کنند و بدین ترتیب، مسلمانان دیگر را از ایشان و مکتب تشیع گریزان می سازند.
هم اینک تشتتی میان مسلمانان، و حتی میان خود شیعیان وجود دارد. شما چه راهکارهایی پیشنهاد می کنید تا جوامع مسلمان و نیز جوامع شیعی به وحدت برسند و آیا چنین وحدتی دست یافتنی است یا خیر؟
این همان سخن پیامبر (ص) است که فرموده اند : امت من به 73 گروه مختلف انشعاب می یابد که همگی در گمراهی اند، مگر یک گروه، حتی میان تشیع نیز فرقه های ضاله ای وجود دارد. تمام شیعیان بر حق نیستند. بنابراین، نمی توان همه ی آنها را در یک نقطه جمع کرد و به وحدت رساند؛ زیرا پیامبر (ص) فرموده اند : امت من متفرق خواهند شد، نه تو می توانی، نه من و نه هیچ کس دیگر که جلوی آن را بگیرد، مگر اینکه حضرت مهدی (عج) ظهور کند. هنگامی که آن حضرت ظهور می کند ، مردم را هدایت می کند و هموست که شیعه و سنی و یهود و نصارا و همه دنیا به وی معترف اند. گروهی به او عیسی بن مریم می گویند ؛ ما او را مهدی منتظر می خوانیم و دیگران او را عزیر می دانند که پسر خداست . بنابراین، وقتی نجات دهنده بیاید مسلمانان برای کشتن مشرکان و دشمنان خدا با حضرت مهدی متحد می شوند. این تنها راهکار است ، و ما و شما اگر بخواهیم در پی اتحاد مسلمانان باشیم، به مسئله ای دور از دسترس پرداخته ایم .
هجمه ای از سوی غرب و جهان کفر علیه مسلمانان ، به ویژه شیعیان صورت گرفته است. هدف آنان از این هجمه چیست ؟
آنان از ما می خواهند تسلیمشان شویم و اعتراف کنیم که آنان آقا و سروران جهان هستند و ما بردگان آن ها هستیم؛ زیرا ما عقب مانده ایم و از نظر فن آوری و تکنولوژیکی و علمی پیشرفتی نداشته ایم و در پستی و عقب ماندگی به سر می بریم. آنان می خواهند بگویند: ما سرور شماییم و شما را راهبری می کنیم؛ به شما می آموزیم و شما را متمدن می کنیم. بنابراین، باید از ما پیروی کنید. کشمکش موجود میان امریکا و ایران برای همین است؛ زیرا تمام کشورها، به استثنای ایران رهبری جهان را به امریکا واگذار کرده اند. به نظر می رسد، ایران رهبری خود را به آمریکا واگذار نکرده و نمی خواهد این کار را بکند ، آمریکایی ها هم نقشه می کشند به ایران حمله کنند، یا به آن ضربه بزنند، و یا دست کم این کشور را شکست دهند و موانعی بر سر راهش ایجاد کنند. آمریکا خودش می گوید که همان کاری که با ما در عراق کرد، در ایران اجرا خواهد کرد. ادعا می کند که مردم ایران می خواهند نظام عوض شود و اسلام را نمی خواهند؛ یا دست کم اسلام متمدن می خواهند، و این اسلام، بنیادگراست. کار تا آنجا پیش رفت که چندی پیش، در آمریکا نماز جمعه ای اقامه شد که امامت آن را یک زن بر عهده داشت و مؤذن آن نیز یک زن بود. شگفت آن که صف اول و دوم هم مختلط بود و ادعا کردند: اسلام متمدن و پیشرفته این است! آمریکایی ها اسلام را این گونه می خواهند. بنابراین، اگر ما رهبری را به آنان واگذار کنیم، کاری با ما ندارند، ولی اگر چنین نکنیم، در برابر ما ساکت نمی نشینند . این همان برخورد میان غرب و شرق است .
به نظر شما، آیا حکومت شیعی ایران توانسته در کار ترویج فرهنگ شیعه در جهان موفق باشد ؟
کاملا موفق نبوده است. به طور نسبی در بازگرداندن برخی از مسلمانان به راه درست، موفق بوده است. این ها کم بوده اند . به نظر من جمهوری اسلامی ایران در راه تبلیغ مذهب اهل بیت (ع) در جهان موفق نبوده است . البته موانع بسیاری وجود دارد، و من به دلیل این عدم موفقیت، آن را سرزنش نمی کنم؛ زیرا موفقیت در این راه نیازمند زمانی طولانی است و عمر انقلاب را نمی توان با عمر فساد مقایسه کرد. ممکن نیست که انقلاب بتواند چهارده قرن انحراف را در ده یا بیست سال اصلاح کند . زمان زیادی لازم است و این زمان، الحمدلله آغاز شده است . مهم این است و ما خدا را شکر می کنیم که این انقلاب ساقط نشده و شکست نخورده است . انقلاب با رهبران و مردانش، و برخلاف میل دشمنان داخلی و خارجی ادامه دارد . این فضلی از سوی خداست؛ زیرا توطئه های بسیاری علیه انقلاب شده و من از بسیاری از آن ها آگاهم . کار تا آن جا پیش رفت که برخی خائنان در داخل ایران می خواستند صدام و هواپیماهای او را وارد کشور کنند تا جماران ( بیت امام ) را بمباران کنند، ولی الحمدلله خداوند از این انقلاب محافظت کرد. بله، برخی از شعارها هست که در همه ی انقلاب ها نیز داده می شود و بسیار حماسی و احساسی است، اما کم کم آرامش باز می گردد و جامعه اسلامی از عواطف و حالت انقلابی اش به خردورزی و حاکمیت عقل گرایش پیدا می کند .
نظر شما درباره ی وضعیت فعلی جمهوری اسلامی ایران چیست و در صورت امکان آن را با دیگر نظامهای موجود در منطقه مقایسه کنید .
انقلاب اسلامی هم اکنون به دوران خردورزی رسیده و می بینیم که مردم سالاری به طور کامل در ایران وجود دارد. رئیس جمهور از میان مردم انتخاب می شود و از سوی نظام تحمیل نمی شود. این تجربه ای بود که در انتخاب سید محمد خاتمی و دکتر محمود احمدی نژاد کاملا مشهود بود. علت اقبال من به انقلاب اسلامی همین است. ما اکنون در کشورهای عربی شاهد هستیم که یک رئیس جمهور ، بیست یا سی یا چهل سال بر مسند باقی می ماند، اما در ایران، به هیچ رئیس جمهوری اجازه داده نمی شود بیش از دو دوره به کارش ادامه دهد. این کار بسیار بزرگی است . در کشورهای عربی، رئیس جمهور یکه تاز و صاحب اختیار مردم است، اما در ایران این گونه نیست.
پیامبر (ص) فرمود: اگر دیدید علما در آستان سلاطین هستند، هم عالمان و هم سلاطین را باید نکوهش کرد. اما اگر دیدید سلاطین در آستان علما هستند، باید علما و سلاطین را ستود. ما دیدیم که پس از انتخابات اخیر ریاست جمهوری در ایران، سلطان « یعنی رئیس جمهور » به سوی آیت الله خامنه ای رفت و دستش را بوسید. و آیت الله خامنه ای نیز او را در آغوش کشید . این تواضع در کشورهای عربی و اسلامی وجود ندارد و این امکان پذیر نیست جز با لطف خدا و انتشار و گسترش اندیشه ی اهل بیت (ع). از این روست که تمام جهان علیه این انقلاب توطئه کردند و به مدت 8 سال به دست صدام جنایتکار، جنگی را به آن تحمیل کردند ، اما نتوانستند انقلاب اسلامی را سرنگون سازند؛ بلکه این ایران بود که به پیروزی رسید و جزایر مجنون را آزاد کرد، و وارد فاو و بصره شد. در این هنگام، غرب ترسید ایرانی ها عراق را اشغال کنند و یک حکومت شیعی در آن جایگزین شود. به همین دلیل ، خودشان به طور مستقیم مداخله کردند و هواپیمای ایران را سرنگون ساختند. سپس ورودی تنگه را اشغال کردند و نفتکش های کویت با پرچم آمریکا در خلیج فارس تردد کردند و ... بنابراین، این دلواپسی و نگرانی موجود به دلیل نظام نوپایی است که در آن آزادی و مردم سالاری وجود دارد، و اندیشه ی صحیحی در آن نهفته که اگر اجرا شود، در حقیقت اسلام راستین اجرا شده است .
هم اینک ، جهان اسلام دکتر تیجانی را چگونه می شناسند؟
در جهان اسلام، تیجانی با کتاب ها، افکار و سخنرانی هایش که در اقصی نقاط جهان منتشر شده، شناخته شده است. البته برخی از متعصبان هنوز هم معتقدند ، تیجانی شخصیتی خیالی است که وجود خارجی ندارد. برخی از متعصبان نیز تیجانی را تکفیر می کنند و می خواهند با کشتن وی نزد خدا تقرب جویند! همانند فتاوای وهابیان که می گویند: شیعیان دشمنان اسلام هستند و برای اسلام از یهود و نصارا خطرناک ترند و کشتن آن ها واجب است. الحمدلله من هم اکنون در اوج توجهات الهی و الطاف اهل بیت (ع) هستم و در سفر به اقصی نقاط جهان، این اندیشه ها و احساسات سرشار از عشق به اهل بیت (ع) را گسترش می دهم. به لطف خدا، بسیاری از کسانی که با آنها دیدار می کنم این اندیشه ها را می پذیرند. من دلایل زیادی از کتب اهل سنت و شیعه دارم که به آن ها استناد می کنم و بسیاری از کسانی که با ایشان گفت و گو می کنم، قانع می شوند.
نام شما میان جوانان ایرانی، که با مسائل دینی درگیر هستند ، با احترام زیادی برده می شود و آنان شما را با کتاب آنگاه هدایت شدم می شناسند. پس از نوشتن این کتاب و دیگر کتاب ها ، چه برخوردهایی با شما شد ؟
طبیعی است که واکنش شیعیان بسیار مثبت بود. بسیاری از ایرانی ها و عراقی ها و شیعیان لبنان گفتند : ما تشیع را با کتاب های تیجانی شناختیم؛ زیرا آنان تشیع را آن گونه که من شرح دادم نمی شناختند، بلکه آن را از راه تقلید شناخته بودند . حتی به من خبر رسیده که آیت الله سیستانی گفته اند: کتاب های تیجانی برای عراقی ها مایه ی رحمت بوده است . اما واکنش دیگر مسلمانان در نوسان بود. برخی از آن ها مرا تکفیر می کردند، اما برخی از ایشان شیعه شدند و به مذهب تشیع گرویدند؛ مانند دکتر عصام العماد. حتی کسانی دست به تألیف زدند و در اثرشان از من نام بردند؛ زیرا تحت تأثیر من شیعه شده بودند؛ مانند شیخ هشام آل بویه. در تایلند دو هزار نفر از شیعیان از من استقبال کردند و برایم قربانی کشتند.
منبع: ماهنامه ی اخبار شیعیان شماره اول
شنبه 17/11/1388 - 14:50
آموزش و تحقيقات





آبجو بدون الکل ( ماءالشعیر )

بعد از شستشوی سر موها را نیمه خشک کرده و به ماءالشعیر آغشته کرده و ماساژ دهید. آبجوی حاوی رازک خاصیت بیشتری دارد. با این عمل موها براق و پر شده و بمانند تافت مو عمل می کند.

زرده تخم مرغ :

یک زرده تخم مرغ را در ظرفی جدا کرده و به آن قطره قطره روغن کرچک گرم شده را اضافه کنید و هم بزنید. این مخلوط خاصیت مایونز دارد. موهای خود را با آن آغشته و با استفاده از کلاه پلاستیکی به مدت 20 دقیقه به حال خود بگذارید و بعدا با شامپو شستشو دهید. این مخلوط ویژه موهایی است که در نتیجه جعد مصنوعی و دائمی موها خراب و از حالت طبیعی بیرون آمده باشد ضمناً ویژه فصل تابستان است زیرا در اثر خشکی تابستانی نوک موها ترکیده و شکسته می گردد این مخلوط بهترین ماده ترمیمی و حفاظتی موها برای شنا در استخرهای کلردار و آب دریا می باشد.

شاخه های جوان گزنه :

مقدار 30 تا 40 گرم سرشاخه های جوان گزنه را در آبجوش قرار داده و با حرارت ملایم چند دقیقه بجوشانید سپس آن را به حال خود گذاشته تا سرد شود آنگاه محلول حاصل را صاف کرده و مقداری از آن را به موهای سر خود بمالید تا همه قسمت های موی سر به این محلول آغشته شوند سپس پوست سر را ماساژ دهید. می توانید پس از 30 دقیقه تا یک ساعت بعد آن را بشوئید.

گردو: برای براق شدن مو و جلوگیری از ریزش آن

دو قاشق چایخوری پر از برگ های تازه گردو را ریز کرده و در یک فنجان آبجوش بریزید کمی حرارت داده و صاف کنید آب بدست آمده را روی پوست قرار داده و به موهای خود نیز بمالید و پوست سر را ماساژ دهید این عمل را 3 بار در روز به مدت 10 روز ادامه دهید. برای براق شدن موهایتان می توانید از این محلول استفاده کنید و همچنین از ریزش موهایتان نیز جلوگیری می کند.

شیره ساقه گل کاسنی

پزشکان قدیم می گفتند هنگامی که مژه ها و ابروها شروع به ریزش می کنند شیره ساقه و گل این گیاه را فشار دهید و همان لحظه روی مژه و ابروهایتان بمالید با این کار ریزش متوقف می شود. این محلول را ده بار در روز به مدت 10 روز بر روی مژه ها و ابروها بمالید.

برگ و گل بابونه

یک مشت برگ و گل بابونه را در یک لیتر آب خیسانده و سپس موها را شستشو دهید و بعد با آب بابونه موهایتان را ماساژ داده و سپس خشک کنید.
منبع: khanevadeyema
شنبه 17/11/1388 - 14:49
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته