خدایا...
با تموم روسیاهی اومدم منو ببخشی
با همه جرم و تباهی اومدم منو ببخشی
رسم مهمونی همینه گدا اونقده میشینه
تا که صاب خونه ببینه
اومدم منو ببخشی ...
من که افتاده ام از پا دستمو بگیر خدایا
دیگه خسته ام ز هر کار
ای خدا پر جرم و تقصیر آمدم
برگناهان گشته زنجیر آمدم
کاش با تو پیش از این بودم رفیق
ای خدا دیر آمدم دیر آمدم
مهدی ات خانه خرابم کرده است
غافل از روز حسابم کرده است
ای خدای من به فریادم برس
بین که شیدا انتخابم کرده است
من تو را با رحمتت بشناختم
خویش را در دامنت انداختم
هر چه سرمایه به من دادی خدا
در جوانی جملگی را باختم!!!
من گدایت ای کریم آقای من
من فقیرم این علامت های من
دست خالی ،روی زرد و اشک چشم...
ای منتهای آرزوی این دل تنگ
مُردم ز هجرت ،نیست آخر دل که از سنگ
مِهرت نشسته در دل من ،جرم من چیست؟
هستم ندیده عاشقت،دست خودم نیست
خوبان همه بر دامنت سر می گذارند
آقا گنه کاران مگر که دل ندارند؟
ز اشک دیده نوشتم هزار نامه برایت
مگر که نامه بیچارگان جواب ندارد؟
سحر خیز مدینه کی می آیی؟؟؟
آهسته صحبت کن ولی سریع فکر کن .
وقتی به تلفن جواب می دهی لبخند بزن . چون لبخند تو در صدایت هم مشخص است.
وقتی که اشتباهت را فهمیدی فوری آن را تصحیح کن.
زمانی را برای تنهایی خودت بگذار.
نیمه اول زندگی صرف انتظار کشیدن برای نیمه دوم ،و نیمه دوم صرف حسرت خوردن برای نیمه اول زندگی میشود.