اهل بیت
نوحه آذری "زینب زینب" با صدای استاد سلیم موذن زاده یکی از شاهکارهای مداحی سنتی ماست.
شعر نوحه عبارت است از:
زینب زینب زینب کنز حیا زینب کان وفا زینب
زینب زینب زینب درد آشینا زینب غرق بلا زینب
غم قهرمانی زهرا نیشانی
ای روح با ایمان جانیم سنه قوربان
زینب زینب زینب سرگشته دوران آواره طوفان
زینب زینب زینب حفظ عهد و پیمان شیر شه مردان
زینب زینب زینب محبوبه جانان قرآنینه قوربان
زینب زینب زینب شمشیر دو پهلو دان برنده بیان زینب
زینب زینب زینب قارداش باشونین اوستونده زولفی آراران زینب
زینب زینب زینب صحرای مصیبت ده غمنن قوجالان زینب
زینب زینب زینب قارداش باشونین قانی زولفینده حنا زینب
زینب زینب زینب پیمان حَقَ مظهر قرآنه او لان یاور
زینب زینب زینب حجب و ادبه مظهر شأن و شرف منبر
زینب زینب زینب دائم گوزی قان یاشلی باشینده قارا معجر
زینب زینب زینب زهراسی اولن گوندن آماج بلا زینب
زینب زینب زینب تعبیر رسا زینب تسبیح خدا زینب
زینب زینب زینب محراب عبادت ده تفسیر دعا زینب
زینب زینب زینب پروندۀ خونین شاه شهدا زینب
زینب زینب زینب محکم سوزی اوستونده مردانه دوران زینب
زینب زینب زینب کاخ ستم و ظلمی قل باغلی یخان زینب
زینب زینب زینب چوخ قمچی دگن باشی محمل ده یاران زینب
زینب زینب زینب یولّاردا پرستاری حبُ الاُسرا زینب
زینب زینب زینب سر قافله نهضت اوز نهضتنه قیمت
برای شنیدن این نوحه روی لینک زیر کلیک کنید :
http://rajanews.com/detail.asp?id=143193
التماس دعا
پنج شنبه 2/9/1391 - 0:44
اهل بیت
امام رضا(ع) به ابن شبیب فرمود: اگر میخواهى گریه کنى، بر حسینبن على بن
ابیطالب(ع) گریه کن! از بستگانش 18 نفر به همراهش شهید شدند که در روى
زمین نظیر نداشتند و آسمانهاى هفتگانه و زمین به خاطر شهادتش گریستند.
به گزارش فارس، از زمانی که حضرت اباعبدالله الحسین(ع) ردای شهادت را بر
تن کرد 1373 سال میگذرد، در این میان ائمه معصومین با بازخوانی حادثه
عاشورا فضایی را برای شیعه ترسیم کردند تا در پرتو آن یاد، نام و جانفشانی
امام حسین(ع) برای همیشه تا روز قیامت باقی بماند.
روایت ائمه از واقعه جانسوز کربلا در قالب احادیث در کتابهای روایی و
تاریخی به ثبت رسیده است، شرح حادثه دشت نینوا آن هم از زبان اولاد حسین(ع)
رنگ و بویی دارد، چرا که پرده از واقعیتی بر میدارد که کمتر کسی میتواند
به آن ایرادی وارد سازد.
یکی از این فرزندان، امام علی بن موسیالرضا(ع) است که به روضهخوانی برای جد بزرگوارش میپردازد.
*توصیهای که امام برای روز عاشورا به شعیان کردند
امام رضا(ع) فرمودند: هر کس روز عاشورا به دنبال انجام کارها و حوائج خود
نرود، خداوند حوائج دنیا و آخرت او را بر آورده سازد و هر کس که روز
عاشورا، روز مصیبت و حزن و گریهاش باشد، خداوند روز قیامت را روز شادى و
سرورش قرار خواهد داد و در بهشت چشمانشان به دیدار ما روشن خواهد شد و هر
کس روز عاشورا را روز برکت بنامد و براى منزلش چیزى در آن روز ذخیره کند،
آنچه ذخیره کرده است، برکت نخواهد داشت، و در روز قیامت همراه یزید،
عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد- لعنهم الله- در پستترین درجه جهنم محشور
خواهد شد.
* اى ابن شبیب! اگر میخواهى گریه کنى، بر حسین(ع) گریه کن
ریّان بن شبیب گوید: در اولین روز محرم به خدمت امام رضا(ع) رسیدم، حضرت
فرمودند: آیا روزه هستى؟ عرض کردم: خیر، فرمود: امروز، روزى است که
زکریا(ع) پروردگارش را خواند و گفت: «رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ
ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ» و خداوند دعاى او را
مستجاب کرد و به ملائکه دستور داد که به زکریا- که در محراب در حال نماز
بود- بگویند که خدا به تو یحیى را مژده مىدهد، پس هر کس این روز را روزه
بدارد و سپس دعا کند، خداوند همان طور که دعاى زکریّا را مستجاب کرد، دعاى
او را نیز مستجاب مىکند.
سپس فرمود: اى ابن شبیب! محرم ماهى است که اهل جاهلیت به احترام آن، ظلم و
جنگ را حرام کرده بودند ولى این امّت، احترام آن و احترام پیغمبر خود را
حفظ نکردند، در این ماه اولاد او را کشتند و زنانش را اسیر کردند و وسایلش
را غارت کردند، خداوند هرگز این کارشان را نبخشد!
*4 هزار فرشتهای که تا روز ظهور حجت(عج) بر مزار امام حسین(ع) حضور دارند
اى ابن شبیب! اگر میخواهى گریه کنى، بر حسین بن على بن ابیطالب(ع) گریه
کن، زیرا او را همچون گوسفند ذبح کردند و از بستگانش، 18 نفر به همراهش
شهید شدند که در روى زمین نظیر نداشتند، آسمانهاى هفتگانه و زمینها به
خاطر شهادتش گریستند و 4 هزار فرشته براى یارى او به زمین آمدند، ولى تقدیر
الهى نبود و آنها تا قیام قائم علیه السّلام در نزد قبرش با حال نزار و
ژولیده باقى هستند و از یاوران قائم(عج) هستند و شعارشان «یا لثارات
الحسین» است.
*چه هنگام از آسمان خاک قرمز بارید
اى ابن شبیب! پدرم از پدرش از جدّش(ع) به من خبر داد که وقتى جدّم حسین(ع) شهید شد، از آسمان خون و خاک قرمز بارید.
اى ابن شبیب! اگر به گونهاى بر حسین گریه کنى که اشکهایت بر گونههایت
جارى شود، خداوند هر گناهى که مرتکب شده باشى- چه کوچک، چه بزرگ، چه کم و
چه زیاد- خواهد بخشید.
*راهکار امام رضا(ع) برای لقاءالله
اى ابن شبیب! اگر دوست دارى پاک و بدون گناه به ملاقات خدا بروى، به زیارتحسین برو.
اى ابن شبیب! اگر دوست دارى با پیامبر اکرم(ص) در غرفههاى بهشت همراه باشى، قاتلان حسین را لعنت کن.
*توصیه امام رضا(ع) برای به دست آوردن ثواب شهدای کربلا
اى ابن شبیب! اگر دوست دارى ثوابى مانند ثواب کسانى که همراه حسین بن
على(ع) شهید شدند داشته باشى، هر گاه به یاد او افتادى بگو: «یا لَیْتَنِی
کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً» (اى کاش با آنان مىبودم و به
فوز عظیم میرسیدم).
اى ابن شبیب! اگر دوست دارى با ما در درجات عالى بهشت همراه باشى، در
اندوه ما اندوهگین و در خوشحالى ما خوشحال باش و بر تو باد به ولایت ما،
زیرا اگر کسى سنگى را دوست داشته باشد، خداوند در روز قیامت او را با آن
سنگ محشور خواهد کرد.
پینوشت:
-ترجمه عیون أخبار الرضا(ع)، جلد 1، صفحات 604-606
پنج شنبه 2/9/1391 - 0:43
اهل بیت
عزاداری برای امام حسین راه و روش خود را دارد.با این سبك كه الان برخی از
هیئتها و دستههای عزاداری انجام میدهند سازگاری ندارد.با خود طبل و سنج
میآورند و علم به دوش میگیرند.این علم هر چه بزرگتر باشد برای آن دسته
ابهت بیشتری دارد،غافل از این كه عزای حسین اشك و اندوه و لبیك است به
حسین(ع)، اشك بر خاندان اهل بیت از هر چیزی با ارزشتر است.
طبل هم هر چه صدایش بیشتر باشد بر ارزش عزاداری میافزاید.نه اینگونه
نیست.سالها پیش را به یاد بیاوریم كه چگونه برای اباعبدالله عزاداری
میكردیم؟همانگونه خوب بود.نه علمی بود و نه طبل و سنجی.قمه زنی هم كه
مدتها باب بود خوشبختنانه اكنون بهخاطر كارهایی كه انجام شده است رو به
فراموشی است، شاید در جاهایی افراد اندكی این اقدام را انجام دهند اما
بسیار كم شده است.
چهره های مذهبی و روحانی شاخص كشور معتقدند كه قمه زنی در ایام محرم حرام است و علم كشی هم هیچ فایده و پیامی ندارد.
خرنگار جام جم آنلاین به مناسبت ایام محرم با طرح این موضوع كه «سبك درست
عزاداری امام حسین (ع) چگونه باید باشد و آیا قمه زنی و علم كشی در عزاداری
امام حسین (ع) جایگاهی دارد یا خیر» به سراغ برخی كارشناسان و چهره های
مذهبی و روحانی رفته است.
سیدرضا اكرمی معتقد است كه بهترین سبك عزاداری همان عزاداری سنتی است كه امام راحل فرمود و به آن تاكید كرده است.
وی افزود: به نظر من در ایام محرم باید به فرمایش امام راحل به عنوان
معمار و معیار انقلاب اسلامی توجه كرد و به گونه ای عزاداری نمود تا در
راستای دین مبین اسلام و سید الشهدا باشد.
نماینده سابق تهران در مجلس برپایی تكیه، خیمه و چادر زدن، نصب پارچه های
مشكی عزاداری را از جمله ویژگی عزاداری سنتی برشمرد و گفت: برپایی مراسم
سخنرانی و مرثیه خوانی از دیگر ویژگی عزاداری سنتی است كه باید مورد توجه
قرار گیرد.
اكرمی تأكید كرد: در عزاداری سنتی باید همان اوصاف امام حسین (ع)، هدف از
قیام آن حضرت و دستاوردهای عاشورا را بیان كرد و از ظلم و جنایات و
پلیدیهای امویان و یزدیان تبری جست.
وی افزود: هر گونه قمه كشی بنا به فتوای امام راحل و مقام معظم رهبری و بسیاری از مراجع تقلید حرام است و باید از آن پرهیز كرد.
این واعظ اضافه كرد: سینه زنی و زنجیر زنی اگر بر بدن آسیب نرساند، اشكالی
ندارد اما باید توجه داشت كه علم جزو عزاداری نیست و علم هیچ پیامی به
همراه ندارد.
اكرمی با بیان اینكه در ایام محرم باید حداقل سه نكته مهم در عزاداری را
توجه داشت، اضافه كرد: باید متن فرمایشهای امام حسین (ع) را در نظر بگیریم
و برای مردم توضیح دهیم. همچنین از اراده امویان و اینكه چرا امام حسین
(ع) به خواست زشت آنها پاسخ نداد، سخن بگوییم.
وی تصریح كرد: ما باید در این ایام توجه داشته باشیم كه اگر با حسین هستیم
وظیفه مان چیست و اگر از یزیدیان می خواهیم تبری بجوییم چه كار باید
بكنیم.
بهترین عزادرای، عزادرای سنتی است
محمدتقی رهبر هم معتقد است كه هرگونه قمه كشی در ایام محرم و عاشورای حسینی ممنوع و حرام است و اینها جزو وهن عزاداری است.
وی تأكید كرد: مقام معظم رهبری هم در این زمینه نظر منفی دارند. چرا كه قمه زنی مایه تأسف و كار عوامانه است.
رئیس مجمع نمایندگان روحانی مجلس گفت: زنجیر زنی خوب است اما برخی افراد
از زنجیر تیغ دار استفاده میكنند كه موجب آسیب رساندن به بدن افراد میشود
كه كار درستی نیست.
رهبر بهترین عزادرای حسینی را عزادرای سنتی دانست و گفت: این نوع عزاداری
در دین اسلام تاكید شده و مورد تائید امام راحل هم بوده است.
پنج شنبه 2/9/1391 - 0:43
اهل بیت
امام حسین(ع) هدف داشت و برای احیای دین و ارزشهای دینی قیام کرد و در این راه موفق شد و اگر راه دیگری در زمان دیگری برای احیای ارزشهای دینی جز شهادت نباشد، شهادت برای دیگران هم واجب خواهد بود.
اشاره
آنچه در پی میآید، گفتاری پیرامون مفهوم دفاع در قیام امام حسین(ع) و شبهاتی است که عدهای درباره این حرکت تاریخی مطرح میکنند که توسط عالم فرهیخته آیت الله مصباح یزدی مطرح شده است.
دفاع در اسلام
یکی از مهمترین وظایف دولت اسلامی دفاع از اسلام میباشد. اصل مسئله دفاع امری فطری است که همه عقلای عالم آن را قبول دارند؛ اما در اسلام مسئله دفاع از جهاتی با نظامهای دیگر تفاوت دارد. به طورکلی دفاع در مقابل متجاوز انجام میگیرد و متجاوز کسی است که حق دیگری را رعایت نکند؛ اما اینکه حقوق دیگران چه چیزهایی است، بر اثر نظامهای ارزشی تفاوت میکند.
وجه مشترک دفاع بین نظامهای ارزشی
در میان نظامهای ارزشی وجوه مشترکی وجود دارد؛ برای مثال در همه نظامهای ارزشی یک جهت مشترک دفاع، دفاع از جان و مال جامعه است. اگر دشمنی برای تعرض به مال یا جان ملتی لشکرکشی کرد، باید دفاع نمود و از آنجا که این، یک امر اجتماعی است و از عهده افراد بر نمیآید و نیاز به سازماندهی و مدیریت دارد؛ از اینرو دولت باید این کار را برعهده بگیرد.
اختلاف اسلام با سایر نظامهای ارزشی
دفاع از برخی حقوق در دیدگاه اسلام با سایر نظامهای ارزشی تفاوت دارد؛ برای مثال در بعضی نظامها مسائل فرهنگی، عقیدتی، دینی و مذهبی جزء امور فردی و شخصی است و تجاوز در مورد آنها معنا و مفهوم روشنی ندارد. حداکثر چیزی که میتوان از تجاوز به دین در این نظامها تصور کرد، خراب کردن کلیساست، اما دفاع از مقدسات دینی در اسلام، حتی از دفاع از جان واجبتر است و اگر دین مردم مورد حمله و تجاوز دشمن قرار گیرد، باید جانها فدا شود تا مقدسات و ارزشهای دینی محفوظ بماند.
بررسی مفهوم تجاوز
در اسلام مفهوم تجاوز وسیعتر است و هر نوع نقشه و توطئهای که از سوی دشمنان اسلام برای تضعیف دین مردم و از بین بردن ارزشهای یک جامعه و مقدسات اسلام انجام بگیرد و منجر به از دست رفتن اعتقادات و رواج بدعتها شود، تجاوز است و دفاع در مقابل آن واجب خواهد بود.
وظیفه ما در قبال قیام سیدالشهدا(ع)
قیام سیدالشهدا(ع) هم نوعی دفاع بود؛ اما این چگونه دفاعی است، جا دارد که این مطالب در رسانههای گروهی به تفصیل بیان شود تا در عمق جان جوانهای ما نفوذ داشته باشد و بفهمند چرا سیدالشهداء(ع) قیام کرد و چرا ما باید عزاداری کنیم و چرا ما باید راه امام حسین(ع) را ادامه بدهیم و در این زمان راه امام حسین(ع) چگونه ادامه مییابد. اینها مسائل سادهای نیست و با اساس حیات و انقلاب ما سروکار دارد و همیشه دست شیاطین در کار بوده که باورها و ارزشهای دینی مردم را تضعیف نموده و مسیر حق را منحرف کنند.
انحراف دولت اسلامی، مبنای قیام امام حسین(ع)
یکی از دفاعهایی که در اسلام در مقابل تجاوز علیه دین وجود دارد، قیام سیدالشهداء(ع) است. آنچه بیشتر از کلمه <تجاوز>، فهمیده میشود، <تجاوز نظامی> است و آنچه که از کلمه <دفاع> فهمیده میشود، فقط <دفاع> در مقابل آن است؛ اما وقتی تهاجم فرهنگی صورت میگیرد، در درجه اول وظیفه دولت اسلامی است که در مقابل آن دفاع کند، اما اگر دولت اسلامی از عهده آن برنیامد و یا دولت، اسلامی نبود و فقط اسم دولت اسلامی را یدک میکشید و در واقع دولت کفر و نفاقی بود که نمیخواست احکام اسلامی اجرا شود، در اینجا وظیفه عموم مردم است که در مقابل تهاجم فرهنگی دفاع کنند.
حداکثر چیزی که میتوان از تجاوز به دین در سایر نظامها تصور کرد، خراب کردن کلیساست، اما دفاع از مقدسات دینی در اسلام، حتی از دفاع از جان واجبتر است و اگر دین مردم مورد حمله و تجاوز دشمن قرار گیرد، باید جانها فدا شود تا مقدسات و ارزشهای دینی محفوظ بماند. |
دولتی که به نام اسلام، در زمان سیدالشهداء(ع) حکومت میکرد، با نام دولت اسلامی و خلافت پیغمبر(ص) بود، اما نه اعتقادی به باورهای اسلامی داشت و نه دغدغهای برای اجرای احکام اسلامی؛ بلکه تنها اسمی از اسلام داشت و در واقع دولت کفر و نفاق بود، اما عموم مردم به این مسئله واقف نبودند، فریب میخوردند و میگفتند: دولت، اسلامی است و قیام علیه دولت اسلامی جایز نیست.
امام حسین(ع) در طول بیست سال نتوانست مردم شهر خود را که پای منبر پیامبر(ص) بزرگ شده بودند، به درستی قانع کند که باید در مقابل این دولت غیراسلامی که به نام اسلام حکومت میکند، ایستاد. بیست سال زحمت کشید؛ ده سال در زمان حیات امام حسن(ع) و ده سال بعد هم، در زمان خود و آرام آرام چند نفری را در گوشه و کنار کشور اسلامی آماده کرد و به آنها فهماند که نباید در مقابل این قدرت شیطانی که در شام به وجود آمده است، آرام بنشینیم. بعد از سالها تلاش، کسانی را مهیا کرد و زمینهای فراهم شد که بیشتر مردم به آثار سوء رفتار آنها پی ببرند و بدانند که اینها در واقع طرفدار اسلام نیستند.
پس از مرگ معاویه، زمانی که یزید، همان شخصیت رسوایی که مردم او را میشناختند، سرکار آمد؛ زمینهای فراهم شد تا امام حسین(ع) حرفش را به صراحت به مردم بگوید که این شخص، خلیفه پیامبر(ص) نیست و نمیتوان با او بیعت کرد. تا آن زمان هنوز تربیت شدگان خود پیامبر اکرم(ص) نیز باور نمیکردند که این دستگاه، دستگاه ضد اسلامی است. خیال میکردند روزی خلفای راشدین حکومت کردند و روزی هم معاویه باید جای آنها بنشیند و همان رفتار آنها را ادامه دهد. نمیدانستند که در پس پرده چه چیزهایی است.
شبهه در اهداف قیام سیدالشهداء(ع)
عدهای نادان میگفتند: قیام سیدالشهداء(ع) یک قیام دفاعی بود، دفاع از دین نبود؛ زیرا امام حسین(ع) در کربلا گیر افتاد و چون آمادگی لازم را نداشتند، دورش را گرفتند و او را محاصره کردند و خون وی را ریختند و در واقع دفاعی که حضرت کرد، دفاع از جان خودش بود.امروز نیز کسانی تلاش میکنند از سویی حرکت امام حسین(ع) را یک مخالفت قومی و نژادی و قبیلهای وانمود کنند و بگویند، بنی امیه با بنی هاشم از ابتدا سر ریاست بر عرب و خانه خدا و ارزشهای قومی عرب اختلاف داشتند.
وقتی پیامبر اکرم(ص) به رسالت مبعوث شدند، بنی امیه و مخالفین و سایر طوایف قریش ایشان را تحت فشار و حتی محاصره اقتصادی قرار دادند؛ حضرت به خاطر همین اختلافات قومی مهاجرت کردند و به مدینه آمدند و وقتی طرفداران و یارانی پیدا کردند و در جنگ بدر انتقام آن اذیتها را از قریش گرفتند.این یک رفتار خشونت آمیزی بود که پیامبر(ص) اعمال کرد. با همین تعبیر میخواهند به طور ضمنی و تلویحی این رفتار پیامبر(ص) را تخطئه کنند که خشونت بد است و هیچ نوع خشونتی صحیح نیست و پیامبر(ص) چون خشونت آمیز برخورد کرد و سران قریش را در بدر به هلاکت رساند، طبیعی بود که آنها هم روزی خشونت به خرج بدهند و بالاخره زهر خود را در کربلا ریختند.این خشونت بنی امیه در مقابل آن خشونت پیامبر(ص)!
بعضی از دوستان نادان که گاهی ضررشان از دشمنان بیشتر است، میگویند: این یک تکلیف شخصی برای سیدالشهداء(ع) بود که در ازل نوشته شده بود و فقط او باید این کار را بکند. ما در اسلام احکام شخصی نداریم؛ فقط پیامبر اکرم(ص) چند تا حکم مخصوص داشتند که آنها هم مشخص است؛ اما برای دیگران احکام اختصاصی نداریم و همه چیز طبق قواعد و ضوابط است و هر وقت آن شرایط برای دیگران فراهم شد، عین آنها واجب خواهد بود. |
اگر پیامبر(ص) در جنگ بدر اعمال خشونت نکرده بود، بنی امیه هم در کربلا اعمال خشونت نمیکردند و ما باید از یک سرگذشت تاریخی درس بگیریم تا دیگر اعمال خشونت نکنیم و آن کار اشتباه پیامبر(ص)ـ البته اشتباه را به طور صریح نگفتند، اما به طور تلویحی همین تعبیر برداشت میشود ـ را مرتکب نشویم تا در آینده با بچههای ما این رفتار خشونت آمیز را نکنند! میگویند بیایید با صلح و صفا به روی همه لبخند بزنیم و فقط گفتگو کنیم و حل مشکلات را از همین راهها بخواهیم وگرنه خون با خون شسته نمیشود!آنها همین را میخواهند که ما ندانیم امام حسین(ع) برای چه قیام کرد و کشته شد، که به تدریج حقایق، تحریف شود.
به امام گفتند: تسلیم شو؛ گفت: تسلیم نمیشوم! میخواهید مرا بکشید، به زور تسلیم نمیشوم و میمانم تا کشته شوم. این نهایت ارزشی است که امام حسین(ع) آفرید، نه اینکه گفته شود کار حضرت بیجا بود و میبایست بنشینند با یزید گفتگو کنند و لبخند بزنند و بعد هم کشورهای اسلامی را بین خودشان تقسیم کنند و اگر سیدالشهداء(ع) با یزید گفتمان کرده و به روی هم لبخند زده بودند، این همه خونریزیها نمیشد.
آن روز فرهنگ، فرهنگ خشونت بود و این اثرش بود، اما امروز فرهنگ تولرانس و فرهنگ تساهل و تسامح حاکم بر بشریت است و ما باید متمدن باشیم و این حرفها را کنار بگذاریم.ما باید با آمریکا گفتگو کنیم تا مسئلهمان حل شود. پس داستان امام حسین(ع) و این گریهها، بر سر زدنها، سینه زدنها و زنجیر زدنها برای چیست؟ اینها عواطف است از این جهت که خون امام حسین(ع) را به ناحق ریختند، دلمان میسوزد.
این گونه تفسیر کردن حوادث، مسخ حقایق دین است. کسانی که به اینگونه تفسیرها دست میزنند، همان شیاطین انسی هستند که در قرآن درباره آنها هشدار داده شده است. اینها همان منافقینی هستند که خطرشان از کفار و مشرکین برای جامعه اسلامی بیشتر است. ما باید اسلام را آنگونه که پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ص) تفسیر کردند، بشناسیم؛ نه با قرائتهای از خود ساخته دیگران.
راه بنیامیه برای حکومت بر مردم
کسانی روی انگیزههای دنیاپرستی، شهوترانی، توسعه طلبی، کشورگشایی و قدرت طلبی، خواستند از مفاهیم اسلامی سوء استفاده کنند و به نام خلافت پیامبر(ص) بر مردم حکومت کنند و هیچ دغدغهای نسبت به اجرای احکام اسلامی نداشتند؛ بلکه اگر دغدغهای داشتند در این بود که چرا احکام اسلام اجرا میشود و به خاطر همان تیزهوشیهایی که داشتند، میدانستند که چگونه با مردم سخن بگویند که آنها را فریب دهند و سالها به نام خلافت اسلامی بر مردم حکومت کردند. این افراد برای دنیاپرستی و از روی حسد نسبت به پیامبر اسلام(ص) و خاندان پیامبر(ص) میخواستند همه ارزشها را نابود کنند: (أمْ یَحْسُدُونَ النّاسَ عَلی ما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ).
دولتی که به نام اسلام، در زمان سیدالشهداء(ع) حکومت میکرد، با نام دولت اسلامی و خلافت پیغمبر(ص) بود، اما نه اعتقادی به باورهای اسلامی داشت و نه دغدغهای برای اجرای احکام اسلامی؛ بلکه تنها اسمی از اسلام داشت و در واقع دولت کفر و نفاق بود، اما عموم مردم به این مسئله واقف نبودند، فریب میخوردند و میگفتند: دولت، اسلامی است و قیام علیه دولت اسلامی جایز نیست. |
در زمان یزید فرصتی ایجاد شده بود که سیدالشهداء(ع) بتواند به مردم نشان دهد که یزید لیاقت جانشینی پیامبر(ص) را ندارد؛ زیرا تا معاویه زنده بود، پسر پیامبر(ص) نمیتوانست برای شاگردان حضرت ثابت کند که معاویه صلاحیت جانشینی پیغمبر(ص) را ندارد. تا معاویه زنده بود، سیدالشهداء(ع) خون دل خورد و تنها به ملاقاتهای بسیار محرمانه و خصوصی و یک نوع کادرسازی اکتفا میکرد؛ زیرا برای عموم مردم ـ همین دست پروردههای پیغمبر(ص) که بسیاری از آن در جنگها و جهادها شرکت کرده بودند ـ نمیتوانست اثبات کند که معاویه صلاحیت جانشینی پیامبر(ص) را ندارد. میگفتند چه فرقی میکند چهار روز هم خلافت دست اینها باشد، دنیا که ارزشی ندارد. علت اینکه سیدالشهداء(ع) در آن تاریخ قیام را شروع کرد، این بود؛ پیش از آن، کسی حرف حضرت را نمیشنید.
هدف از قیام سیدالشهداء(ع)
قیام حضرت با چه هدفی بود؟ آیا دفاع این است که آدم بجنگد، خودش کشته شود، زن و بچههایش اسیر شوند، حتی بچه شیرخوارهاش کشته شود؟ البته ما مفهوم دفاع را به درستی نفهمیدهایم. آن دفاعی که در اسلام واجب است، تنها درمیدان نظامی نیست؛ بلکه دفاع از ارزشهاست که نتیجه آن زنده شدن ارزشهای دینی میباشد، و لو با فداکردن جان عزیزترین انسانها باشد، لازم است.
قیام سیدالشهداء(ع) دفاع از ارزشهای اسلامی بود، نه از جان یا سرزمین و آب و خاک مسلمانها؛ حضرت اموال زیادی را در مدینه و اطراف مدینه داشت و دلش برای آنها نمیسوخت که آنها را رها کرد. وقتی با عمرسعد صحبت میکرد، گفت: این مقابله تو با من باعث شقاوت تو میشود و عذاب ابدی را برای خودت میخری. عمرسعد گفت: ابن زیاد خانهام را خراب میکند و اموالم را از بین میبرد.
حضرت فرمودند: من بهتر از این خانه و اموال خود در مدینه به تو میدهم؛ زیرا سیدالشهداء (ع) از مکتبی برخوردار بود که میتوانست عمرسعد و دهها مثل او را تأمین کند؛ اما همه را رها کرد. ما معتقدیم و میدانیم و شواهد قطعی وجود دارد که سیدالشهداء(ع) میدانست کشته میشود، پس برای دفاع از جانش نیامده بود و به جنگ کفار و مشرکین هم نرفت؛ به جنگ کسی رفت که خودش را خلیفه پیامبر(ص) وانمود میکرد و مردم را فریب میداد.
بنابراین حرکت سیدالشهداء(ع) دفاع بود. این هم یک نوع دفاع است. وقتی که قدرت بیان در اختیار دیگران است؛ رسانهها در اختیار دشمن و وسایل تبلیغی و کارشناسان تبلیغی در دست دشمنان است، چه میتوان گفت؟ شما نمیدانید دستگاه بنی امیه چه وسایل تبلیغی در اختیار داشت و چقدر شعرای مسلمان و غیرمسلمان را استخدام کرده بود که علیه خاندان پیامبر شعر بسرایند و آنها را هجو کنند.
اینکه میگوییم دفاع بر مردم واجب است و دولت اسلامی باید مدیریت کند و این مسئولیت را بپذیرد و هزینهاش را تأمین و برنامه ریزی کند، تنها دفاع در مقابل حملات نظامی دشمنان نیست؛ بلکه در مقابل حملات فرهنگی دشمنان به طریق اولی باید دفاع کرد؛ زیرا دین، عزیزتر از جان و مال و آب و خاک است. |
کاری کرد که سالیان دراز در نماز جمعه لعن بر امیرالمؤمنین(ع) و خاندان پیامبر(ص)، جزء واجبات بود. فکر میکنید اینها یک دفعه پیدا میشود؟ رسانههای گروهی و پولها در اختیار او بود و دیگران را متهم میکرد که اموال مردم را بیجا میخورند، اما اموال دزدی از بیت المال و مردم را حق خودش وانمود میکرد. میگویند روزی یک خطیب فراموش کرد در نمازش علی(ع) را لعن کند. بعد از نماز در راه به منطقهای رسید و یادش آمد که امروز علی(ع) را لعن نکرده است. همانجا شروع به لعن کردن نمود و مسجدی را به افتخار اینکه آنجا یادش آمده است که باید لعن علی(ع) کند، بنا کرد!
امام حسین(ع) درمقابل این تبلیغات چه کند؟ دیده بود که یاران پدرش با پدرش چه کردند، دیده بود که با برادرش چه رفتاری کردند و چه طور پولهای معاویه آنها را آبستن کرد و از دور امام حسن(ع) پراکنده و به صفوف معاویه ملحق کرد؛ پسرعموهای خودش از بنی هاشم با پول معاویه خریده شدند و به حوزه معاویه ملحق گشتند، در مقابل اینها چه میتوانست بکند؟ چگونه میشد عقاید اسلامی و ارزشهای اسلامی را در چنین جامعهای زنده کرد؟ خوب اندیشید و خدا برای او تدبیر کرد که جز با شهادت مظلومانهاش این کار عملی نمیشود وگرنه امام حسین(ع) اینقدر از سیاست دور نبود که لااقل بعد از اینکه مسلم در کوفه به شهادت رسید، حداقل در روشش تجدیدنظر کند.
خبر شهادت مسلم قبل از رسیدن به کربلا به سیدالشهداء(ع) رسید، اما حضرت راهش را ادامه داد. بنابراین دفاع فقط این نیست که بخواهیم دشمن را مغلوب کنیم، گاهی در صحنهای که در ظاهر انسان مغلوب میشود، دفاع انجام میگیرد. نزدیک به هزار و چهارصد سال، میلیونها انسان به برکت نام سیدالشهداء(ع) مسلمان شدند و از معارف اهل بیت(ص) استفاده کردند؛ این پیروزی نیست؟ والله اگر شهادت سیدالشهداء(ع) نبود، من و شما امروز از اسلام خبری نداشتیم و برای اهل تسنن نیز همان قدر که امروز از اسلام دارند، هم باقی نمانده بود؛ برای اینکه منطق <لعبت هاشم بالملک> شیعه و سنی نمیشناسد.
تجربه دینی، منطق یزید
منطقی که امروز منافقین داخلی به نام <تجربه دینی> مطرح میکنند؛ همان منطق <لعبت هاشم بالملک> است؛ یعنی پیامبر(ص) خیال کرد که وحی به او نازل میشود و فرشته وحی با او حرف میزند؛ زیرا نه خدایی در کار است و نه جبرئیلی. تجربه دینی انکار همه حقایق دینی است؛ یعنی همه انبیا را مانند درویشی معرفی میکنند که دچار اوهام شده است و هیچ دلیلی ندارد که خدایی باشد و چیزی بر او وحی کرده باشد. این افراد خودشان را مدافع اسلام مینامند. آیا خیانتی بزرگتر از این است و آیا دفاع در مقابل اینها لازم نیست؟
ما باید اسلام را بهتر و دفاع از اسلام را بشناسیم. اگر راه و خون سیدالشهداء(ع) برای ما عزیز است، باید از عمق جان بگوییم: <یا لیتنی کنت معکم فأفوز معکم>؛ یعنی خودمان را حداقل برای روزی که وجود مقدس امام زمان(عج) ظهور میکند و به یاران فداکاری احتیاج دارد که مثل یاران جدش جان خودشان را کف دست بگیرند و برای اسلام هدیه کنند، آماده کنیم. |
لزوم دفاع در برابر تهاجمات فرهنگی
گاهی خطر تهاجم فرهنگی از تجاوز نظامی بیشتر است. اینکه میگوییم دفاع بر مردم واجب است و دولت اسلامی باید مدیریت کند و این مسئولیت را بپذیرد و هزینهاش را تأمین و برنامه ریزی کند، تنها دفاع در مقابل حملات نظامی دشمنان نیست؛ بلکه در مقابل حملات فرهنگی دشمنان به طریق اولی باید دفاع کرد؛ زیرا دین، عزیزتر از جان و مال و آب و خاک است.
وقتی ارزشهای اسلامی در معرض خطر باشد و بدعتها بخواهد جای احکام را بگیرد، باید دفاع کرد. مگر کار معاویه و یزید جز این بود که احکام اسلام تعطیل بشود و چیزهایی را به نام اسلام مطرح کنند؟ مگر دفاع و قیام سیدالشهداء(ع) جز برای دفاع از این تهاجم بود؟ خود امام فرمود: <إنی أخاف أن یذهب هذه الطریقة>؛ من میترسم که دین به تدریج از میان مردم رخت بربندد و میخواهم قیام کنم.
رفع یک شبهه
بعضی از دوستان نادان که گاهی ضررشان از دشمنان بیشتر است، میگویند: این یک تکلیف شخصی برای سیدالشهداء(ع) بود که در ازل نوشته شده بود و فقط او باید این کار را بکند. ما در اسلام احکام شخصی نداریم؛ فقط پیامبر اکرم(ص) چند تا حکم مخصوص داشتند که آنها هم مشخص است؛ اما برای دیگران احکام اختصاصی نداریم و همه چیز طبق قواعد و ضوابط است و هر وقت آن شرایط برای دیگران فراهم شد، عین آنها واجب خواهد بود.
اگر روزگاری بیاید که کسانی به نام حاکم اسلامی احکام اسلامی را تعطیل کنند و بگویند تاریخ مصرف اینها گذشته است و بدعتهایی را به جای احکام دین بگذارند و بگویند ما امروز موظفیم اینها را عمل کنیم؛ چون مردم میخواهند، اگر راهی برای جلوگیری از این بدعتها وجود نداشته باشد، همان کار سیدالشهداء(ع) بر دیگران واجب میشود. احیای دین واجب است و اگر راهی جز شهادت نداشته باشد،آن شهادت واجب میشود و اختصاص به سیدالشهداء (ع) هم ندارد.
لزوم تقویت روحیه شهادت طلبی در مقابل تهاجم فرهنگی
ما باید اسلام را بهتر و دفاع از اسلام را بشناسیم. اگر راه و خون سیدالشهداء(ع) برای ما عزیز است، باید از عمق جان بگوییم: <یا لیتنی کنت معکم فأفوز معکم>؛ یعنی خودمان را حداقل برای روزی که وجود مقدس امام زمان(عج) ظهور میکند و به یاران فداکاری احتیاج دارد که مثل یاران جدش جان خودشان را کف دست بگیرند و برای اسلام هدیه کنند، آماده کنیم.
این زیارتهایی که ما میخوانیم، برای همین است. این زیارت وارثی که در آخرش میخوانیم <یا لیتنی کنت معکم فأفوز معکم>؛ یعنی من به آن راهی که شما رفتید، ایمان دارم و حسرت میخورم که چرا در کربلا نبودم که راه شما را تأیید کنم و منتظرم اگر شرایطی پیش بیاید، همان راه را انتخاب کنم. این همان فرهنگ شهادت طلبی است که امام حسین (ع) به جامعه اسلامی و بشری اهدا فرمود. امام حسین (ع) نشان داد که شرایطی برای جامعه اسلامی پیش میآید که مسلمان باید خود و فرزندانش تا طفل شیرخوارش به شهادت برسند تا اسلام بماند و احکام آن تغییر نکند؛ ... انتظار ظهور مهدی(عج) هم یعنی همین.
آن روز فرهنگ، فرهنگ خشونت بود و این اثرش بود، اما امروز فرهنگ تولرانس و فرهنگ تساهل و تسامح حاکم بر بشریت است و ما باید متمدن باشیم و این حرفها را کنار بگذاریم.ما باید با آمریکا گفتگو کنیم تا مسئلهمان حل شود. پس داستان امام حسین(ع) و این گریهها، بر سر زدنها، سینه زدنها و زنجیر زدنها برای چیست؟ اینها عواطف است از این جهت که خون امام حسین(ع) را به ناحق ریختند، دلمان میسوزد. این گونه تفسیر کردن حوادث، مسخ حقایق دین است. کسانی که به اینگونه تفسیرها دست میزنند، همان شیاطین انسی هستند که در قرآن درباره آنها هشدار داده شده است. |
باید به هوش باشیم که شیاطین ما را با یک الفاظ پوچ با محتوای الحادی به نام اسلام و ارزشهای انسانی و ارزشهای لیبرال دموکراسی فریب ندهند؛ روح اینها چیزی جز کفر و انکار ارزشهای الهی نیست؛ خطر اینها از خطر یزید و شمر برای عالم اسلامی بیشتر است. مگر یزید و شمر توانستند ایمان را از مردم بگیرند؟ اما این نامردها به راحتی جوانهای ما را دارند بی دین میکنند.
بدانید که امام حسین(ع) شخصی نبود که یک عده گرگ دورش را بگیرند و بخواهند او را بکشند؛ امام حسین(ع) هدف داشت و برای احیای دین و ارزشهای دینی قیام کرد و در این راه موفق شد و اگر راه دیگری در زمان دیگری برای احیای ارزشهای دینی جز شهادت نباشد، شهادت برای دیگران هم واجب خواهد بود.
منبع: نامه جامعه - شماره هفتاد و پنج و هفتاد و شش
پنج شنبه 2/9/1391 - 0:43
اهل بیت
پس از آنکه مداحی علی انسانی در صحن علنی به مناسبت ماه محرم، آغاز شد،
سید عیسی دارایی نماینده مردم اندیمشک در حالی که ناله میکرد، از حال رفت،
وی در دوران دفاع مقدس هم رزم شهید سردار احمد کاظمی بوده و با پایان
یافتن جنگ، فرماندهی انتظامی استان های کردستان ، کرمان و خوزستان را عهده
دار بوده است.
پنج شنبه 2/9/1391 - 0:43
اهل بیت
تاریخچه مختصر حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام ، طبق آنچه مشهور است در سوم ماه
شعبان سال چهارم یا سوم هجرى متولد گردیده است ، نام مباركش حسین و كنیه
ایشان ابا عبدالله و ملقب به سیدالشهداء مى باشد، مادر گرامش حضرت فاطمه
دختر پیامبر اكرم و پدر بزرگوارش ، حضرت على ابن ابیطالب امیرالمؤ منین ،
برادر بزرگوارش امام مجتبى حضرت حسن علیه السلام ، ایشان فرزند دوم حضرت
فاطمه علیهاالسلام مى باشد كه میان ایشان و امام مجتبى ، كمتر از یكسال
فاصله شده است ، حضرت زینب و ام كلثوم دو خواهر گرامى ایشان از نسل حضرت
فاطمه علیهاالسلام مى باشند، هنگام رحلت پیامبر اكرم ، امام حسین علیه
السلام شش یا هفت ساله بودند، اندكى پس از رحلت پیامبر صدیقه طاهره مادر
گرامیش از ظلم دشمنان شهید شد، مدت سى سال بعد از پیامبر با پدر بزرگوارش
حضرت على علیه السلام بسر برد، و هنگام شهادت حضرت على علیه السلام سى و
هفت ساله بود، مدت ده سال نیز پس از پدر با برادرش امام مجتبى علیه السلام
زندگى نمود، پس از شهادت برادر حدود ده سال امامت نمود، و تا معاویة زنده
بود همچنان به صلح برادرش پاى بند بود، اما پس از مرگ معاویه ، بر علیه
دستگاه ظلم و فساد بنى امیه قیام نمود و سرانجام پس از ششماه و هجرت از
مدینه به مكه و از مكه به عراق ، در صحراى كربلا بخاطر احیاى اسلام ناب
محمدى و افشاى خط نفاق و اصلاح انحرافاتى كه پس از پیامبر به وقوع پیوسته
بود، خود و اصحاب و اهل بیت او شرافتمندانه به شهادت رسیدند.
شهادت حضرت در دهم محرم سال 61 هجرى از جانب یزید و به فرمان عبیدالله ابن زیاد والى كوفه ، و فرماندهى عمر ابن سعد واقع شد.
سن مباركش به هنگام شهادت 57 سال بود.
پنج شنبه 2/9/1391 - 0:42
اهل بیت
عصر یک جمعه دلگیر دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است؟
چرا آب به گلدان نرسیده است؟ چرا لحظه باران نرسیده است؟ به هر کس که در
این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است به ایمان نرسیده است و هنوزم که هنوز
است غم عشق به پایان نرسیده است بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید بنویسد که
هنوزم که هنوز است چرا یوسف گم گشته به کنعان نرسیده است، چرا کلبة احزان
به گلستان نرسیده است، دل عشق ترک خورد، گل زخم نمک خورد، زمین مرد زمان بر
سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد، زمین مُرد خداوند گواه است، دلم چشم
به راه است که در حسرت یک پلک نگاه است، ولی حیف نصیبم فقط آه است تویی
آیینه، روی من بیچاره سیاه است و جا دارد از این شرم بمیرم که بمیرم
عصر این جمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس تو کجایی گل
نرگس؟ به فدای، نفس های غریب تو که آغشته به حزن است ز جنس غم و ماتم زده
آتش به دل عالم و آدم مگر این روز و شب رنگ شفق یافته دست روی کدامین غم
عظما به تنت رخت عزا کرده ای ای عشق مجسم که به جای غم شبنم بچکد خون جگر
دم به دم از عمق نگاهت، نکند باز شده ماه محرم که چنین می زند آتش به دل
فاطمه آهت به فدای رُخت ای صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه
و این بزم تویی آجرک الله عزیز دو جهان یوسف در چاه کنون شعله آه تو شود
حس تو کجایی گل نرگس؟
دل ما سوخته از آه نفس های غریبت، دلمان بال کبوتر شده خاکستر پرپر شده
همراه نسیم سحری روی پر فطرس معراج نفس، گشته هوایی و سپس رفته به اقلیم
رهایی به همان صحن و سرایی که شما زائر آنید و خلاصه شود ایا که مرا نیز به
همراه خودت زیر رکابت ببری تا بشوم کرب وبلایی، به خدا در هوس دیدن شش
گوشه دلم تاب ندارد، نگهم خواب ندارد، قلمم گوشه دفتر غزلی تاب ندارد، شب
من روزن مهتاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره، مگر این عاشق بیچارة
دلدادة دلسوخته ارباب ندارد؟
گریه کن گریه و خون گریه کن آری که هر آن مرثیه را خلق شنیده است شما دیده
ای آن را و اگر طاقتتان است کنون من نفسی روضه ز مقتل بنویسم و خودت نیز
مدد کن که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود چون تپش موج مصیبات بلند
است، به گستردگی ساحل نیل است و این بحر طویل است. بگذار که قبلش بنویسم که
ببخشید مرا یوسف زهرا، در این مخمل خون بر تن تبدار حروف است که این روضه
مکشوف لهوف است، عطش بر لب عطشان لغات است و صدای تپش سطر به سطرش همگی موج
زن آب فرات است ، به ارباب همه سینه زنان کشتی آرام نجات است، ولی حیف که
ارباب قتیل العبرات است، ولی حیف که ارباب اسیر الکربات است، ولی حیف هنوزم
که هنوز است حسین بن علی تشنة آب است و زنی محو تماشاست ز بالای بلند الف
قامت او دال و همه هستی او در کف گودال سپس آه که الشمر ... نه نه خدایا چه
بگویم که دلت تاب ندارد به خدا با خبرم می گذرد از تپش روضه که خود غرق
عزایی تو خودت کرب وبلایی قَسَمت می دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما
نیز بیایی تو کجایی تو کجایی
شب سوم شده باید که گریزی بزنم آه به یک مجلس پر شور که این کار صواب است،
صواب است و نفس در نفس سینه هر مستمعش مثل عذاب است، دلِ تک تکشان وای
کباب است، ببین روضه عجب ساده و ناب است که بر پا شده در بین خرابه است،
بیا گوش کن آری سخن از قحطی آب است، ولی یک نفر آنجاست که بی تاب تر از
باقی آنهاست، ببینید ببینید درست است رباب است، ببینید گلم رنگ ندارد سر
جنگ ندارد، چه بزمی است چه شوری است چه حالی است فقط روضه و ناله است و
مداح پر از عاطفه اش طفل سه ساله است که در دست ظریفش، که در دست نحیفش سر
باباست سلام ای شه زیبا سر بابا چه کسی کرده به ویرانه مقیمم چه کسی کرده
یتیمم.
پنج شنبه 2/9/1391 - 0:42
اهل بیت
مردان خدا و شخصیتهای الهی، همانگونه که در زمان حیات خویش استوانه دین و
محور انسانیت و پشتوانه حق و عدالت هستند، در زمان پس از مرگ نیز آرامگاه و
زیارتگاهشان پشتوانه حق و عدالت و فضیلت است.
به گزارش ایسنا، شیعه، امام را مقرب درگاه خدا میداند و با توسل به او
قربی به خدا پیدا میکند، همانطور که خودش در قرآن مجید فرمود: «به سوی او
وسیله بگیرید» امام را وسیله الهی میداند. زیرا توسل و شفاعت، بعدی از
ابعاد زیارت است که زائر از این طریق خود را به درگاه الهی نزدیک میکند.
پیشوایان ما وعده فرمودهاند که از زائران خود دستگیری کنند. امام
باقر(ع) درباره برکات و آثار زیارت امام حسین (ع) میفرمایند: "شیعیان ما
را به زیارت قبر حسین بن علی علیهالسلام فرمان دهید؛ زیرا زیارت آن، روزی
را زیاد میکند، عمر را دراز میگرداند و بدیها را دور میسازد1".
همچنین به امام صادق (ع) عرض کردند: "کمترین اثر برای زائر قبر امام حسین
(ع) چیست؟ فرمود: «کمترین تأثیرش این است که خداوند متعال، او، خانواده و
مالش را حفظ میکند تا به سوی اهل خویش برگردد، و چون روز قیامت فرا رسد،
خداوند حافظ او خواهد بود2".
آن حضرت درباره تأثیر زیارت امام حسین(ع) در روز قیامت فرمود: «هیچ کس در
روز قیامت نیست مگر آنکه آرزو میکند که ای کاش از زائرین امام حسین (ع)
میبود زیرا مشاهده مینماید که با زائران حسین (ع) به واسطه مقامی که در
نزد پروردگار دارند، چگونه عمل میشود».
امام صادق (ع) فرمود: «به درستی که خدای تبارک و تعالی، قبل از اهل
عرفات، برای زائران قبر حسین (ع) تجلی مینماید، حوایج آنان را برآورده
میکند، گناهانشان را آمرزیده و درخواستهایشان را به اجابت مقرون
میسازد، و سپس متوجه اهل عرفات شده و در مورد آنان نیز اینگونه عمل
میکند».
ایشان در جایی دیگر میفرمایند: "اگر مردم میدانستند که چقدر خیر و
برکت در زیارت امام حسین (ع) وجود دارد، برای زیارت کردنش با یکدیگر مقاتله
میکردند، و هر آینه اموالشان را برای رفتن به زیارتش میفروختند".
رسول گرامی اسلام (ص) نیز فرمود: «من تعهد میکنم که در روز قیامت
هنگامه رستاخیز، ضمن ملاقات با زائر حسین (ع)، دستش را بگیرم و از مراحل
هول انگیز و سختیهای قیامت نجاتش بخشیده و او را به بهشت وارد کنم».
البته احادیث و روایات بسیار زیادی از معصومین(ع) در زمینه آثار و برکات زیارت حضرت سیدالشهداء از راه دور و نزدیک ذکر شده است.
منبع:
1- بحارالأنوار: 101 / 4 / 12 منتخب میزانالحکمة: 408
2- رجالی تهرانی، علیرضا. "آثار و برکات زیارت سیدالشهداء(ع)
پنج شنبه 2/9/1391 - 0:42
اهل بیت
به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم الحرام، دو سروده از حضرت آیت الله صافی گلپایگانی منتشر شد.
به گزارش رسا، همزمان با فرا رسیدن ماه محرم، دو سروده از حضرت آیت الله
صافی گلپایگانی به عناوین هلال آزادگی و انقلاب محرم منتشر شد.
هلال آزادگی
هلال ماه محرّم ز نو هویدا شد
بیا که رایت سلطان عشق بر پا شد
بیا که رایت سلطان عشق بر پا شد
بیا که آیت فتح و ظفر هویدا شد
درآ به مکتب حرّیت و فداکاری
بیا که دین ز قیام حسین احیا شد
شعار باطل و شرک و فساد شد محکوم
بیا که جلوهی توحید، عالم آرا شد
اگر که حامی حقّی و یار قرآنی
بیا که پرچم دین و جهاد برپا شد
به ملک غیرت و جانبازی و اراده وعزم
شهید کرب و بلا قهرمان دنیا شد
به دشت ماریه از همّت بلند حسین
کتاب همّت و ایمان و صبر معنا شد
حسین عدل و شهامت، حسین آزادی
فدای دین خدا در هجوم اعدا شد
بزرگتر سند افتخار انسانها
به خون پاک حسین شهید امضا شد
مرامنامهی آزادی و حقوق بشر
از آن مجاهدهی بینظیر انشا شد
در این جهاد مقدّس، حسین شد پیروز
یزید ننگ بشر گشت و خوار و رسوا شد
یزید کیست؟ هر آنکسکه ضدّ آزادی است
هر آن که دشمن قرآن و آل طه شد
فدای رهبر لب تشنهای که در ره دین
غریب و بیکس و تنها به سوی هیجا شد
دریغ و درد که در کربلا ز ظلم خسان
جدا سر از تن پاک عزیز زهرا شد
به زیر سمّ ستوران فتاد جسم حسین
خیام محترم اهل بیت یغما شد
نگشت تابع ظالم که ظلم را کوبید
اگر چه رنج و بلایش فزون ز احصا شد
بنال «لطفی صافی» که روز عاشورا
ز خون پاک شهیدان چو عید اضحی شد
***** *****
انقلاب محرّم
محرّم است و جهان پر ز انقلاب شده است
به شیون و غم و اندوه، شیخ و شاب شده است
ز بانگ شور برانگیز القیام و جهاد
قلوب اهل ستم اندر اضطراب شده است
ز مکتب کَرَم و نهضت و عزای حسین
الی الابد به سوی خلق، فتح باب شده است
به مُلک عزّت نفس و ثبات و قوّت دین
شهید کرب و بلا مالک الرّقاب شده است
برای اهل بیت پیمبر کنار شطّ فرات
ز جور فرقهی کفّار، قحط آب شده است
پیمبر (ص) است غمین و علی (ع) عزادار است
به روضه، حضرت زهرا (س) در التهاب شده است
مگر حسین ز میدان دوباره بهر وداع
به سوی خیمهگه زینب و رباب شده است
دریغ و درد که از سنگ کینهی دشمن
ز خون، محاسن نورانیاش خضاب شده است
مگر که حضرت عبّاس باز از پی آب
برای تشنه لبان پای در رکاب شده است
مگر که اصغر بیشیر خستهی مظلوم
به ضرب تیر ستمپیشگان به خواب شده است
مگر یگانه شبیه نبی، علی اکبر
به عزم یاری دین، باز بر عقاب شده است
ز ظلم دشمن دین گر چه روز عاشورا
ز رحم وعدل وشرف، چهره درحجاب شده است
ز قتل سبط پیمبر اگر به ظاهر حال
یزید پست فرو مایه کامیاب شده است
به رغم آل معاویه و یزید پلید
که کیدشان همه بر باد و در تباب شده است
ربوده است دل خلق را قیام حسین
جهان، مسخّر آل ابوتراب شده است
نصیب شیعهی آل است روضهی رضوان
نصیب ناصبیان، لعنت و عذاب شده است
اساس حق و حقیقت همیشه آباد است
بنای ظلم به هر بوم و بر خراب شده است
ظهور جوهر ایمان و استقامت شخص
رهین عزم وی و صبر در صعاب شده است
خموش «لطفی صافی» که در عزای حسین
قلوب اهل ولا از الم کباب شده است
پنج شنبه 2/9/1391 - 0:42
اهل بیت
«همه زیارتنامهها مورد تأیید
هستند. زیارت جامعه کبیره را بخوانید. زیارت امین الله مهم است. قلب شما-
این زیارات را بخواند. با زبان قلب خود بخوانید. لازم نیست حوائج خود را در
محضر امام علیه السلام بشمرید. حضرت علیه السلام میدانند! مبالغه در
دعاها نکنید! زیارت قلبی باشد. امام رضا علیه السلام به کسی فرمودند از
بعضی گریهها ناراحت هستم!»
زیارت امام رضا علیه السلام از زیارت امام
حسین علیه السلام بالاتر است، چرا که بسیاری از مسلمانان به زیارت امام
حسین علیه السلام میروند. ولی فقط شیعیان اثنی عشری به زیارت حضرت امام
رضا علیهالسلام میآیند.
«أأدخل یا حجة الله: ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟»
به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر
یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیه السلام به شما اجازه
داده است. اذن دخول حضرت سیدالشهداء علیه السلام گریه است، اگر اشک آمد
امام حسین علیه السلام اذن دخول دادهاند و وارد شوید.
اگر حال داشتید به حرم وارد شوید. اگر هیچ تغییری در دل شما به وجود
نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبی دیگری بپردازید.
سه روز روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه
ورود بخواهید.
زیارت امام رضا علیه السلام از زیارت امام حسین علیه السلام بالاتر است،
چرا که بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین علیه السلام میروند. ولی
فقط شیعیان اثنی عشری به زیارت حضرت امام رضا علیهالسلام میآیند.
بسیاری از حضرت رضا علیه السلام سؤال کردند و خواستند و جواب شنیدند، در
نجف، در کربلا، در مشهد مقدس،- هم همین طور – کسی مادرش را به کول میگرفت
و به حرم میبرد. چیزهای عجیبی را میدید.
ملتفت باشید! معتقد باشید! شفا دادن الی ماشاءالله! به تحقق پیوسته. یکی
از معاودین عراقی غدهای داشت و میبایستی مورد عمل جراحی قرار میگرفت.
خطرناک بود، از آقا امام رضا خواست او را شفا بدهد، شب حضرت معصومه
علیهاالسلام را در خواب دید که به وی فرمود:
«غده خوب میشود. احتیاج به عمل ندارد!» ارتباط خواهر و برادر را ببینید که از برادر خواسته خواهر جوابش را داده است.
همه زیارتنامهها مورد تأیید هستند. زیارت جامعه کبیره را بخوانید.
زیارت امین الله مهم است. قلب شما- این زیارات را بخواند. با زبان قلب خود
بخوانید. لازم نیست حوائج خود را در محضر امام علیه السلام بشمرید. حضرت
علیه السلام میدانند! مبالغه در دعاها نکنید! زیارت قلبی باشد. امام رضا
علیه السلام به کسی فرمودند:
«از بعضی گریهها ناراحت هستم!»
یکی از بزرگان میگوید، من به دو چیز امیدوارم اولاً قرآن را با کسالت
نخواندهام. بر خلاف بعضی که قرآن را آنچنان میخوانند که گویی شاهنامه
میخوانند. قرآن کریم موجودی است شبیه عترت.
ثانیاً در مجلس عزاداری حضرت سیدالشهداء گریه کردهام.
حضرت آیت الله العظمی بروجردی رحمة الله مبتلا به درد چشم شدند، فرمودند:
«در روز عاشورا مقداری از گِلِ پیشانی عزاداری امام حسین علیه السلام را
بر چشمان خود مالیدم، دیگر در عمرم مبتلا به درد چشم نشدم و از عینک هم
استفاده نکردم!
پس از حادثه بمب گذاری در حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام حضرت به خواب کسی آمدند، سؤال شد.
«در آن زمان شما کجا بودید؟ فرمودند: کربلا بودم.»
این جمله دو معنی دارد:
معنی اول این که حضرت رضا علیه السلام آن روز به کربلا رفته بودند.
معنی دوم یعنی این حادثه در کربلا هم تکرار شده است. دشمنان به صحن امام
حسین علیه السلام ریختند و ضریح را خراب کردند و در آن جا آتش روشن کردند!
کسی وارد حرم حضرت رضا علیه السلام شد، متوجه شد سیدی نورانی در جلوی او
مشغول خواندن زیارتنامه میباشد، نزدیک او شد و متوجه شد که ایشان اسامی
معصومین – سلام الله علیهم – را یک یک با سلام ذکر میفرمایند. هنگامی که
به نام مبارک امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ رسیدند سکوت کردند!
آن کس متوجه شد که آن سید بزرگوار خود مولایمان امام زمان- سلام الله علیه
و ارواحنا له الفداء- میباشد.
حرف آخر این که: عمل کنیم به هر چه میدانیم. احتیاط کنیم در آنچه خوب نمیدانیم. با عصای احتیاط حرکت کنیم.
در همین حرم حضرت رضا علیه السلام چه کراماتی مشاهده شده است. کسی در
رؤیا دید که به حرم حضرت رضا علیه السلام مشرف شده و متوجه شد که گنبد حرم
شکافته شد و حضرت عیسی و حضرت مریم علیهماالسلام از آنجا وارد حرم شدند.
تختی گذاشتند و آن دو بر آن نشستند و حضرت رضا علیهالسلام را زیارت کردند.
روز بعد آن کس در بیداری به حرم مشرف گردید. ناگهان متوجه شد حرم کاملاً
خلوت میباشد! حضرت عیسی و حضرت مریم علیهماالسلام از گنبد وارد حرم شدند و
بر تختی نشستند و حضرت رضا علیهالسلام را زیارت کردند. زیارت نامه
میخواندند. همین زیارت نامه معمولی را میخواندند! پس از خواندن زیارتنامه
از همان بالای گنبد برگشتند. دوباره وضع عادی شد و قیل و قال شروع گردید
حال آیا حضرت رضا علیه السلام وفات کرده است؟
حرف آخر این که: عمل کنیم به هر چه میدانیم. احتیاط کنیم در آنچه خوب نمیدانیم. با عصای احتیاط حرکت کنیم.
منبع: کتاب به سوی محبوب، و کتاب برگی از دفتر آفتاب. آیة الله بهجت
پنج شنبه 2/9/1391 - 0:36