اگر هیچ امتیازى براى اسلام و شیعه نبود جز این كه مخالفین آنها با
علم مخالف هستند، براى امتیاز و برترى آنها كافى بود. قتل و رجم
انبیاء ( علیهمالسّلام ) بر این اساس بوده كه مردم با نور علم و معنویّت
و معرفت مخالفند، و كمال را منحصر در خوردن و خوابیدن و تناكح و
تسلّط و سلطه جویى بر دیگران و ریاست و حكومت و پست و مقام
مى دانند.
زندگى انسانى به زندگى جنگل مى ماند، و حكومت انسانیت حكومت
حیوانیّت شده است؛ لذا فرعون در اعتراض به رسالت حضرت موسى ـ
علیهالسّلام ـ مى گوید:
فَلَوْلاَآ أُلْقِىَ عَلَیْهِ أَسْوِرَةٌ مِّن ذَهَبٍ أَوْ جَآءَ مَعَهُ الْمَلَـآ ئِكَةُ مُقْتَرِنِینَ (1)
پس چرا بر او دستبندهاى زریّن آویخته نشده؟ یا فرشتگان همراه او نیامده اند؟
بله، مخالفین انبیاء و ائمّه با نور علم و معرفت مخالفت دارند و اهل زر
و زور هستند. مى بینید به حضرت موسى ـ علیهالسّلام ـ اعتراض مى
كند كه اگر او رسول خدا است، پس چرا این امتیازات را ندارد، دستبند
زرّین ندارد، یا چرا فرشتگان آسمان همراه او نیستند؟! شما را چه با
ملایكه؟ اگر ملایكه آشكار بودند، كار آنها را هم مى ساختید، چون هر
چه ملایكه دارند، پیامبران ـ علیهمالسّلام ـ هم دارند، بلكه افضل از آنها
هستند؛ ولى شما به اَسْوِرَه و زر و زیور دل بسته اید!
الحمدللّه واضح و آشكار است كه مخالفین ائمّه ـ علیهم السّلام ـ
مخالف علم و عقل هستند! هر جاى دنیا اگر شخصى بود كه مانند
حضرت امام جواد ـ علیهالسّلام ـ هزاران مسأله ى علمى را در یك
مجلس حلّ مى كرد و جواب صحیح مى داد، به او جایزه مى دادند، نه
این كه به او حسد بورزند و با او دشمنى كنند و سرانجام او را بكشند!
وضع امروز دنیا هم به همین كیفیّت است. مخترع را یا از كار منصرف
مى كنند، یا به قتل مى رسانند، چون صاحب امتیاز مى شود. مى
گویند: فقط باید ما داراى امتیاز باشیم، نه دیگران.
آقایى قبل از جنگ جهانى دوّم در كربلا مدّعى شده بود كه مى شود
هواپیمایی بدون خلبان ساخت و در این باره تلاش مىكرد، تا این كه به
بغداد رفت. ولى از آلمان مكرّر تلگراف و نوشته پشت نوشته به سوى
او آمد كه زحمت نكش، كار شما بى فایده و نشدنى است، زیرا ما هر
چه تلاش كردیم نشد! سرانجام آلمان خود هواپیماى بدون خلبان
ساخت، در حالى كه پیش از آن مى گفت: ساختن هواپیماى بدون
خلبان امكانپذیر نیست!
صحبت جهان خواران بر سرعلم نیست و مسابقه ى آنها ذاتا براى
پیشرفت دانش و فرهنگ نیست، بلكه پیشرفتهاى علمى براى آنها
جنبه ى مقدمیّت دارد و منظور اصلى آنان سلطه جویى و چپاول است.
به كره ى ماه براى این نمىروند كه به علم خدمت كنند، بلكه براى
موضعگیرى در برابر رقیب و قطب مخالف است، براى این كه بتوانند در
آن جا كارى كنند كه در كرهى زمین از لحاظ ریاست و حكومت بر همه
مقدّم باشند و دولتهاى مخالف و رقیب را در روى زمین خوب مورد
هدف قرار دهند و نابود كنند. با این وجود، ما مسلمانان فریب آنها را
مى خوریم و مى گوییم: اینها راست مى گویند كه بشر دوستند، بله شرّ دوستند، نه بشر دوست! [1] سوره ى زخرف، آیه ى 53