• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 392
تعداد نظرات : 301
زمان آخرین مطلب : 4372روز قبل
ادبی هنری

 

صاحب اندیشه هرگز نمیمیردو غافل همانا مرده است.

 

شنبه 28/6/1388 - 11:27
شعر و قطعات ادبی

قلمی خواهم ساخت از نی باغ بهشت

 

جوهر از شیشه زات

 

كاغز از صفحه دل

 

نور از شمع حیات

 

تا نویسم همه جا نام زیبای تو را

 

شنبه 28/6/1388 - 11:24
دانستنی های علمی

فرقی نمیكنه اول من اومدم یا تو مهم اینه چه كسی تا اخرش میمونه!!!!!!!!!!

شنبه 28/6/1388 - 11:20
دانستنی های علمی

مهربانی نقش هر نقاش نیست

هر كه نقشش را كشید نقاش نیست

نقش را نقاش معنا میدهد

 مهربانی نقش یار است

 حیف كه یار نقاش نیست

 

شنبه 28/6/1388 - 11:18
دانستنی های علمی
سعود به قله اورست یك ماه طول میكشد و سقوط از ان تنها 12 ثانیه!!!!!!!!!!
شنبه 28/6/1388 - 11:16
دانستنی های علمی

سلام به همه دوستای خودم

میخوام عرض كنم كه ختم قرانی كه TALA5OF7 داشت تموم شد جز 21 رو  somayejon خوند جز 22 رو هم مامانم لطف كردن و خوندن‘ جز 23 رو هم دوستم ملیحه خوند و جز 24 رو داداشم خونداز همه اونایی كه توی این ختم شركت كردن ممنونم هم از طرف خودم و هم از طرف  TALA5OF7  

      با لطف خدا این قران هم ختم شد

ان شاالله خدا هم قبول كنه این ختم رو اخه همه كسایی كه شركت كردن من یقین دارم از ته ته دلشون این قران رو خوندن

بازم ممنون از همتون و از خدا میخوام كه دوستمون   TALA5OF7      كه این ختم رو شروع كرد و بانی این بود هر چی از خدا میخواد بهش بده  

یا علی

پنج شنبه 26/6/1388 - 15:35
دانستنی های علمی

سلام دوستای گلم

 میدونید که دوستمونtala5of7  با جمع ثبت مطلبی ها خداحافظی کرد و از من خواست تا به شما بگم تا چند جز باقیمانده ختم قرآنی رو که گذاشته بود تمام کنید و لطف کنید به مطلبم نظر بدید و جزهای باقیمونده رو انتخاب کنیدجزهایی که موندن این ها هست

21،22،23،24

لطفا توی این ختم شرکت کنید و این چند جز با قیمانده رو هم بخونید

با تشکر از همگیتون 13121110

 
چهارشنبه 25/6/1388 - 12:18
ورزش و تحرک

سلام به همه پرسپولیسی های گل

دیشب پرسپولیس با شاهین پارس جنوبی بازی داشت و دیدید که پرسپولیس چقدر خوب بازی کرد و در دقیقه 80 گل دوم رو هم به ثمر رسوند ولی بدشانسی آورد و گل دوم رو هم خورد که من فکر میکنم نه یقین دارم که بازیکنا هیچ تقصیری ندارن بلکه دروازه بان مشکل داشت هنوز خیلی مونده تا این دروازه بانها عابدزاده بشن

به هر حال واسه پرسپولیس آرزوی موفقیت میکنم و آرزو میکنم خودشو به بالای جدول برسونه و قهرمان بشه.

قرمز خون منه پرسپولیس جونه منه

آرزوی موفقیت واسه همه بروبچه های پرسپولیسی

یاعلی13121110

13:56:43

سه شنبه 24/6/1388 - 13:55
دانستنی های علمی

یکی بود یکی نبود. آن یکی که وجود داشت ، چه کسی بود؟ همان خدا بود وغیر از خدا هیچکس نبود. این قصه را جدی بگیرید که غیر از خدا هیچ کس نیست .


از هنگامی که خداوند مشغول خلق کردن زن بود، شش روز می گذشت.
فرشته ای ظاهر شد و عرض کرد:چرا این همه وقت صرف این یکی می فرمایید ؟
خداوند پاسخ داد:دستور کار او را دیده ای ؟
او باید کاملا" قابل شستشو باشد، اما پلاستیکی نباشد.

باید دویست قطعه متحرک داشته باشد، که همگی قابل جایگزینی باشند.
باید بتواند با خوردن چایی تلخ و بدون شکر و غذای شب مانده کار کند.
باید دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جای دهد و وقتی از
جایش بلند شد ناپدید شود.

شش جفت دست داشته باشد.
فرشته از شنیدن این همه مبهوت شد.
گفت:شش جفت دست ؟ امکان ندارد ؟
خداوند پاسخ داد:فقط دست ها نیستند. مادرها باید سه جفت چشم هم داشته
باشند.
-این ترتیب، این می شود یک الگوی متعارف برای آنها.

خداوند سری تکان داد و فرمود:بله.
یک جفت برای وقتی که از بچه هایش می پرسد که چه کار می کنید،
از پشت در بسته هم بتواند ببیندشان.
یک جفت باید پشت سرش داشته باشد که آنچه را لازم است بفهمد !!
و جفت سوم همین جا روی صورتش است که وقتی به بچه خطاکارش نگاه کند،
بتواند بدون کلام به او بگوید او را می فهمد و دوستش دارد.

فرشته سعی کرد جلوی خدا را بگیرد.
این همه کار برای یک روز خیلی زیاد است. باشد فردا تمامش بفرمایید .
خداوند فرمود:نمی شود !!
چیزی نمانده تا کار خلق این مخلوقی را که این همه به من نزدیک است،
تمام کنم.
از این پس می تواند هنگام بیماری، خودش را درمان کند، یک خانواده را با
یک قرص نان سیر کند و یک بچه پنج سال را وادار کند دوش بگیرد.

فرشته نزدیک شد و به زن دست زد.
اما ای خداوند، او را خیلی نرم آفریدی .
بله نرم است، اما او را سخت هم آفریده ام. تصورش را هم نمی توانی بکنی
که تا چه حد می تواند تحمل کند و زحمت بکشد .
فرشته پرسید:فکر هم می تواند بکند ؟
خداوند پاسخ داد:نه تنها فکر می کند، بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد
.
آن گاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد.
ای وای، مثل اینکه این نمونه نشتی دارد. به شما گفتم که در این یکی
زیادی مواد مصرف کرده اید.
خداوند مخالفت کرد:آن که نشتی نیست، اشک است.
فرشته پرسید:اشک دیگر چیست ؟
خداوند گفت:اشک وسیله ای است برای ابراز شادی، اندوه، درد، نا امیدی،
تنهایی، سوگ و غرورش.
فرشته متاثر شد.
شما نابغه اید ای خداوند، شما فکر همه چیز را کرده اید، چون زن ها
واقعا" حیرت انگیزند.
زن ها قدرتی دارند که مردان را متحیر می کنند.

همواره بچه ها را به دندان می کشند.
سختی ها را بهتر تحمل می کنند.
بار زندگی را به دوش می کشند،
ولی شادی، عشق و لذت به فضای خانه می پراکنند.
وقتی می خواهند جیغ بزنند، با لبخند می زنند.
وقتی می خواهند گریه کنند، آواز می خوانند.
وقتی خوشحالند گریه می کنند.
و وقتی عصبانی اند می خندند.
برای آنچه باور دارند می جنگند.

در مقابل بی عدالتی می ایستند.
وقتی مطمئن اند راه حل دیگری وجود دارد، نه نمی پذیرند.
بدون کفش نو سر می کنند، که بچه هایشان کفش نو داشته باشند.
برای همراهی یک دوست مضطرب، با او به دکتر می روند.
بدون قید و شرط دوست می دارند.

وقتی بچه هایشان به موفقیتی دست پیدا می کنند گریه می کنند و و قتی
دوستانشان پاداش می گیرند، می خندند.
در مرگ یک دوست، دل شان می شکند.
در از دست دادن یکی از اعضای خانواده اندوهگین می شوند،
با این حال وقتی می بینند همه از پا افتاده اند، قوی، پابرجا می مانند.
آنها می رانند، می پرند، راه می روند، می دوند که نشانتان بدهند چه قدر
برایشان مهم هستید.

آنها شادی و امید به ارمغان
می آورند. آنها شفقت و فکر نو می بخشند
زن ها چیزهای زیادی برای گفتن و برای بخشیدن دارند

خداوند گفت:این مخلوق عظیم فقط یك عیب دارد
فرشته پرسید:چه عیبی ؟
خداوند گفت: قدر خودش را نمی داند

سه شنبه 24/6/1388 - 13:36
ادبی هنری

عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم
همان یک لحظه ی اول
که اول ظلم را می دیدم از مخلوق بی وجدان
جهان را با همه زیبایی و زشتی
به روی یکدگر , ویرانه می کردم .

عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم
که در همسایه ی صدها گرسنه ,
چند بزمی گرم عیش و نوش می دیدم
نخستین نعره ی مستانه را خاموش آندم
بر لب پیمانه می کردم .

عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم
که می دیدم یکی عریان و لرزان ,
دیگری پوشیده از صد جامه ی رنگین
زمین و آسمان را
واژگون مستانه می کردم .

عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم
نه طاعت می پذیرفتم
نه گوش از بهر استغفار این بیدادگرها تیز کرده
پاره پاره در کف زاهد نمایان
سبحه ی صد دانه می کردم .

عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم
برای خاطر تنها یکی مجنون صحرا گرد بی سامان
هزاران لیلی نازآفرین را کو به کو
آواره و دیوانه می کردم .

عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم
به گرد شمع سوزان دل عشاق سرگردان
سراپای وجود بی وفا معشوق را , پروانه می کردم .

عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم
به عرش کبریایی با همه صبر خدایی
تا که می دیدم عزیز نابجایی , ناز بر یک ناروا گردیده خواری می فروشد
گردش این چرخ را
وارونه بی صبرانه می کردم .

عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم
که می دیدم مشوش عارف و عامی , زبرق فتنه ی این علم عالم سوز مردم کش
به جز اندیشه عشق و وفا , معدوم هر فکری
در این دنیای پر افسانه می کردم .

عجب صبری خدا دارد !
چرا من جای او باشم
همین بهتر که او خود جای خود بنشسته و تاب
تماشای تمام زشتکاری های این مخلوق را دارد !
وگرنه من به جای او چو بودم
یک نفس کی عادلانه سازشی
با جاهل و فرزانه می کردم
عجب صبری خدا دارد !
عجب صبری خدا دارد !

سه شنبه 24/6/1388 - 13:30
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته