• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 182
تعداد نظرات : 199
زمان آخرین مطلب : 5046روز قبل
شعر و قطعات ادبی

 

و باز صبح است

خسته تر از دیروز

در همین شب غریب

گیج و گم

مانده

سرگردانم

راستی مدتی است در پی هیچستانم

هیچستان شهر دوری است در آنسوی افق

دیر گاهی است که من در پی جستن آن حیرانم

دوستی می گفت :

پشت دریا شهری است

قایقی خواهم ساخت

ساختم قایق دل را و هنوز

روی بال امواج

می روم زمزمه هایی بر لب

پشت دریا شهری است

قایقی باید ساخت

خواهم انداخت به آب

دور خواهم شد از این خاک غریب

که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه عشق

قهرمانان را بیدار کند

جای خوبی است ولی

آنچه می خواهم نیست

قایقی را دیدم

شکل اندیشه فردا ها بود

مثل یک شاپرک سوخته از

آتش شمع

پیرمردی پارو می زد

کوله باری از غم

صیدی از تجربه های دیروز

می گفت:

من جوانی بودم

آمدم در پی یک شهر عجیب

که همه می گفتند :

سادگی ،

عشق ومحبت آنجاست

و تو ای مرد جوان

در پی هیچستانی

اما

تو نصیحت بشنو  از من پیر

دل مبند

نه به آبی نه به دریا پریانی که سر از آب بدر می آرند

و در آن تابش تنهایی ماهیگیران

می فشانند فسون از سر گیسو هاشان

آخر دلبستن

با اسارت توأم

و چون من می مانی،در همین پهنه وهم و تردید

اما دورتر از نقطه ء گم

پشت پس کوچه شهر

آنطرفتر ز نگاه مردم

آنسوی مرز شب و خواب خیال

در دیاری زیبا

مردمی می بینی

همه ساده به رنگ دریا

گرد هم آمده و ساخته اند

شهر رؤیایی دلهاشان را

آنجا سین فقط اول سادگی است

آنجا غزل حافظ

ارزش محض خود را دارد

آنجا کسی از گفتن عاشق شده ام

نیست خجل

آنجا کسی ار سیبی چید

باغبان از پی او نیست دوان

آخرآنجا درختان هم

فقط از بهر قرار عشاق،میوه در سر دارند

پیر باز هم می گفت

سخنانش زیبا

اما دلنشینی که نداشت

سخنی را کم داشت

ساحلی را دیدم

 

ادامه دارد...

پنج شنبه 23/1/1386 - 15:17
خانواده

 

خنده آدم ها هميشه از دلخوشي نيست

گاهي شكستن دلي كمتر از آدم كشي نيست

گاهي دل اينقدر تنگ ميشه

كه گريه هم كم ميياره

يك حرف ساده هم گاهي چقدر غم ميياره...

چهارشنبه 22/1/1386 - 22:59
محبت و عاطفه

موج

اگر می دونست که ساحل

هیچوقت دستشو نمی گیره

 هرگز نفس نفس نمی زد

 برای رسیدن.......

چهارشنبه 22/1/1386 - 22:51
خانواده

 

یه جا خونده بودم :


"
اشتباه ما دل بستن های ماست دل بستن آغاز دل كندن است "



تو دنیا دل نبايد بست بايد لذت برد از همه چی تا خاطره نشدن...
چهارشنبه 22/1/1386 - 22:46
خانواده

 

یادش بخیر سادگی ها ،ساده اندیشی ها و صداقت ها ..

چهارشنبه 22/1/1386 - 22:42
محبت و عاطفه
 

قطره‌ دلش‌ دريا می‌خواست.... خيلی وقت‌ بود كه‌ به‌ خدا گفته‌ بود....
هر بار خدا می گفت: از قطره‌ تا دريا راهی‌ست‌ طولانی.... راهی از رنج‌ و عشق‌ و صبوری.... هر قطره‌ را لياقت‌ دريا نيست....
قطره‌ عبور كرد و گذشت.... قطره‌ پشت‌ سر گذاشت....
قطره‌ ايستاد و منجمد شد. قطره‌ روان‌ شد و راه‌ افتاد.... قطره‌ از دست‌ داد و به‌ آسمان‌ رفت. و هر بار چيزی از رنج‌ و عشق‌ و صبوری‌ آموخت....
تا روزی‌ كه‌ خدا گفت: امروز روز توست...روز دريا شدن.... خدا قطره‌ را به‌ دريا رساند.... قطره‌ طعم‌ دريا را چشيد.... طعم‌ دريا شدن‌ را....

اما...

روزی قطره‌ به‌ خدا گفت: از دريا بزرگتر هم‌ هست؟
خدا گفت: هست....
قطره‌ گفت: پس‌ من‌ آن‌ را می‌خواهم.... " بزرگترين‌ را. بي‌نهايت‌ را... "
خدا قطره‌ را برداشت‌ و در قلب‌ آدم‌ گذاشت‌ و گفت: اينجا بي‌نهايت‌ است.
"آدم‌ عاشق‌ بود..." دنبال‌ كلمه‌ای‌ می گشت‌ تا عشق‌ را توی آن‌ بريزد.... اما هيچ‌ كلمه‌ای توان‌ سنگينی عشق‌ را نداشت.... آدم‌ همه‌ عشقش‌ را توی يك‌ قطره‌ ريخت.... قطره‌ از قلب‌ عاشق‌ عبور كرد.... و وقتی‌ كه‌ قطره‌ از چشم‌ عاشق‌ چكيد، خدا گفت: حالا تو بی‌نهايتی...
چهارشنبه 22/1/1386 - 22:36
خانواده
 

چو گیسوی تو من  در پیــــچ و تابم

چرا یک شب نمی آیی به خوابم

تویی ماه منیرم، به گیسویت اسیرم

از آن ترسم که آخر زهجرانت بمیرم

 برویت قسم، به مویت قسم

گرفتار تو هستم

که با نقد جان، منِ بی نشان خریدار تو هستم

 دل من بر سر زلف تو دارد آشیانه

نمی دانم چرا از من نمی گیری نشانه

 بگو آخر کجایی  چرا از من جدایی ؟

گمانم یابن زهرا  نجف یا کربلایی

بگو آخر کجایی  چرا از من جدایی ؟

سه شنبه 21/1/1386 - 21:20
خانواده

 

گوش بکنین داره میاد یه صدایی از مدینه

چشماتونو وا بکنین شاید یه چیزی ببینه

صدا میگه امت من، پیغمبر شما منم

مهدی من تو غربته از همتون گله دارم

 چرا دل عزیزمو خون می کنین مسلمونا

برا ظهور مهدیم چرا نمیکنین دعا

مهدیِ من غصه داره عزیز من تو انتظار

منتظر دستور حق تا که بیاد با ذوالفقار

 گوش بکنین داره میاد یه صدایی از تو نجف

لباتونو ببندین و هرگز نباشه هیچی حرف

صدا میگه من ولی ام، شیر خدا من علی ام  

مهدی من غصه داره از همتون نا راضیم

چرا عزیز دلمو با کاراتون رنجش میدید

آی شیعه ها با شما هام مهدی را هِی عذاب می دید

مهدی من چاه نداره که درد دل باهاش کنه

مهدی من یار نداره که اونا همراهیش کنه

گوش بکنین داره میاد یه صدایی از مدینه

حواستونو جمع کنین صاحب اون صدا کیه

صدا میگه من فاطمم ،دختر پیغمبرتون

خوب می دونین که ندارم رضایت از اعمالتون

فرزند من مثل خودم غریبه و وای بر شما

این طور می خواین که ما باشیم شفیعتون روز جزا

من عاشق فرزندمم، مهدی هم عاشق منه

خدا نیامرزه اونو که قلبشو زخم بزنه

من مادرم ،اون پسرم ،طاقت ندارم ببینم

مهدی من غصه داره الهی هیچ وقت نبینم

 گوش بکنین داره میاد یه صدایی از تو بقیع

چشماتونو وا بکنین غربت میباره از بقیع

صدا میگه من حسنم سید اهل جنتم

مسلمونا جواب بدین از شماها در حیرتم

تلخی زهر انتظار به کام مهدی نمونه

شیعه باید کاری کنه تا مهدی تنها نمونه

تلخه تر از زهریه که جگر من رو پاره کرد

 دست از دعا بر ندارین شاید خدا اشاره کرد

 گوش بکنین داره میاد یه صدایی از کربلا

 صدا میگه حسین منم عاشق ومعشوق خدا

  آی عاشقا چرا شدین از یاد عشقتون جدا

مهدی من منتقم خون منو مادرمه

صدای حق وقت ظهور به گوش مهدی برسه

 از خونی که از پیرهنم میریزه و جاری میشه

عزیز من میفهمه که لحظه موعود رسیده

با ذوالفقار وذوالجناح  میره به مکه- مدینه

حسینیا حسین ما ،دل که سرشار از خونه

چرا برای پسرش کسی دعا نمی خونه

گوش بکنین داره میاد یه صدایی از کربلا

دستاتونو پنهان کنین از شرم ساقی خدا

ساقی میگه عباس منم ساقی تشنه هامنم

غیرتـتون کجاست شما استاد عاشقان منم

چرا عزیز مادرم تنهاست و یاری نداره

شیعه ها پس چی شد وفا، حال شما گریه داره

دوست ندارم ولی چشام رو به سوی لطف خداست

تا عزیزم مهدی از این غربت و غم  بشه جدا

گوش بکنین صدایی از مشهدمون

ولیه نعمت ماها، آبروی ایرانمون

صدا میگه رضا منم

غریب غربا منم اما برای غربت مهدی خود گریه دارم

سه شنبه 21/1/1386 - 21:18
خانواده
 

 

گفتم آلوده دلم، گفت: تو را می بخشم

گفتم از تو خجلم گفت تو را می بخشم

گفتم از هُرم هوی و هوسم می سوزم

در گنه مشتعلم، گفت: تو را می بخشم

گفتم از بس که بدان مونس و یارم بودند به بدی متصلم ،گفت: تو را می بخشم

گفتم از توبه امیدم شده نومید، ببین گاه ذکرت کسلم گفت: تو را می بخشم

گفتم ای یار بدم ،گفت: تو را می خواهم

الهی من بدم اما تو خوبی

یقین دارم که ستارالعیوبی

الهی العفو

الهی العفو

الهی العفو

العفو

...

سه شنبه 21/1/1386 - 19:5
خانواده

عمریه چشم انتظارم

 دل به ره دارم کی ز در میاید ای خدا

یارم کی از سفر میاد 

 دلدارم کی از سفر میاد

شنیده ام غمگسار ما بی خبر میاید  ای خدا ... 

کی میاد نازنین من مه جبین من

 یک زمان وفا کن ای خدا

ای خدا عمرم سر اومد یارم نیومد

 رحمی به ما کن ای خدا

شنیده ام یار نداری مونس وغمخوار نداری

محرم اسرار نداری یار وفادار نداری

ای گل نرگس بیا  بخدا خودم یارت می شم..

یار وفا دارت میشم

مونس وغمخوارت میشم

رونق هستی تویی

گدای بازارت میشم

یک شب اگر مهمونم باشی بخدا پرستارت می شم

یابن الحسن  یابن الحسن....

آقا بیا آقا بیا ...

دوشنبه 20/1/1386 - 21:41
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته