ادبی هنری
قدرت جادویی نقاشی شنی!!
زنان حق شركت در مراسم را ندارند چرا كه بر مبنای عقیده ایشان، نیروهای ساطع از نقاشی میتواند بر روی كودكان متولد نشده تأثیر بگذارد. این مراسمها به صورت محرمانه انجام میگیرد و...
نقاشی، هنری ماندگار است. آثار به جای مانده از غارهای آلتامیرا در فرانسه موید این نكته است كه هنر نقاشی خاصیت بقا در طول تاریخ را دارد و لذا میتواند پس از خلقش توسط هنرمند برای تمام هنردوستان و مخاطبان سالهای آتی باقی بماند و جذابیت خود را حفظ كند.
در این میان زیر شاخههایی از هنر نقاشی وجود دارند كه آثاری را تنها یكبار و برای مخاطبانی خاص و به منظور و مقصود مشخص خلق میكنند و پس از نیل به اهداف آفرینندهاش از بین برده میشوند. نقاشی شنی یكی از این زیر شاخههاست كه علی رغم عمر كوتاه اش اهمیت بسیاری در طول حیات بشر دارد. نقاشی شنی، شاخه ای از هنرهای تجسمیاست كه توسط شن ریزههای رنگی بر روی سطوح تخت خلق میشود. این هنر را هنر نقاشی خشك هم مینامند و معمولا برای مقاصد مذهبی و در آیینهای روحانی به كار میرود. ویژگی موقتی بودن آثار نقاشی شنی سبب شده است كه تصاویر مستند و مستدلی از این هنر برای عصرحاضر باقی نماند و تنها از روی زندگی بومیانی كه همچون پیشینیان میزیند، میتوان به وجود چنین هنر غنی در گذشتههای دور پی برد. بومیان آمریكای جنوبی، راهبان تبتی و بومیان استرالیایی، امروزه تنها شاهدان زنده هنر نقاشی شنی هستند. در میان بومیان آمریكای جنوبی كه به ناواجوها شهرت دارند، نقاشی شنی از اركان برگزاری مراسمهای شفابخشی بیماران است. در این آیین، مرد درمانگر (هاتاتایی) بر روی سطحی به نام هوگان كه مراسم در آن جا برگزار میشود ترسیم نقاشی به وسیله شن ریزهها را بر عهده دارد.
این شخص میبایست با مهارت و تسلط ویژه ای بتواند دانههای ریز شن را كه از انگشتانش بر روی زمین میریزند كنترل كند. مرد درمانگر در طول ترسیم نقاشی از بیمار سوالاتی را میپرسد و از او میخواهد تا در مركز نقاشی قرار گیرد. در اینجا نقاشی به منزله یك روش درمانی تلقی میشود. درست به همان شیوه ای كه روانشناسان در درمان برخی از بیماریهای روحی از تكنیك نقاشی درمانی استفاده میكنند. با قرار گرفتن بیمار در مركز نقاشی، او جزئی از تركیب بندی اثر میشود. درمانگر متناسب با حالات روحی بیمار از رنگهای متفاوتی استفاده میكند و در نهایت اثری را خلق میكند كه تقارن و هارمونی دارد. بنا به اعتقاد بومیان، قرار گرفتن در میان نقاشی به بیمار كمك میكند كه بخشی از نیروی شفادهنده را جذب كند. فرمهای سمبلیك كه توسط شن ریزههای رنگی پدید آمده اند همانند یك شاهراه انرژی عمل میكنند.
كنكاش چشم بیمار در میان فرمها و رنگهای متنوع و نیز جسمیت دانههای شن ریزه كه به نوعی درمان پذیر را در برگرفته، سبب میشود تا روح او به پالایش و تحولی درونی دست یابد. گرچه ناواجوها خود معتقدند كه با ترسیم نقاشی در حقیقت دنیایی نمادین از زندگی ارواح بزرگ را به نمایش میگذارند و این انرژی ارواح است كه بیمار را شفا میدهد. پس از بهبود بیمار، نقاشی شنی وظیفه خود را انجام داده است و به خاطر آنكه نیروهای اهریمنی بیمار جذب نقاشی شده است آن را از بین میبرند. در یك مراسم مذهبی بیش از ۳۰ نوع طراحی مختلف میتواند به اجرا درآید. تاكنون حداقل ۶۰۰ تا ۱۰۰۰ طرح مختلف از نقاشیهای ناواجوها شناسایی شده اند. آیینهای مذهبی كه در آن از نقاشی شنی استفاده میشود معمولاً در چند مرحله صورت میپذیرند كه در اصطلاح چانت نامیده میشود.
نقاشی شنی در نزد ناواجوها قوانین و مقررات خاصی دارد. زنان حق شركت در مراسم را ندارند چرا كه بر مبنای عقیده ایشان، نیروهای ساطع از نقاشی میتواند بر روی كودكان متولد نشده تأثیر بگذارد. این مراسمها به صورت محرمانه انجام میگیرد و حق هیچگونه تصویربرداری از آنها وجود ندارد. تنها پس از پیگیریهای فراوان كارشناسان هنری بود كه موافقت مردان درمانگر ناواجو در بازسازی برخی از نقاشیها برای عرضه به جهانیان جلب شد. تصاویری كه همینك دركتابها و بر روی اینترنت منتشر شده اند كپیهایی از نقاشیهای اصلی است كه در بسیاری از موارد هم با اصل آن مغایرت دارد.راهبان بودایی در آن سوی كره زمین و در سرزمین تبت، نگاه متفاوتی به نقاشی شنی دارند. اگر بپذیریم كه زندگی كوتاه و فانی است، نقاشی شنی نمادی از این نوع تفكر پیرامون فلسفه حیات است. راهبان بودایی برای خلق یك نقاشی شنی چندین روز وقت صرف میكنند و پس از اتمام نقاشی آن را از میان میبرند تا به فانی و كوتاه بودن عمر اشاره كنند. در طرحهای نقاشی شنی راهبان تبتی، از فرمهای ماندالا استفاده میشود. ماندالا در سانسكریت به معنی دایره است و در ادیان بودا و هندو به عنوان نمادی برای جهان هستی به كار میرود. طرحهای ماندالا، دایرههایی نمادین برای تمركز بر خویشتن و جستجو در درون انسان هستند.
مركز دایره جدول ماندالا برای تمركز در حین مراقبه دینی بكار میرود. تقارن در نقاشی شنی تبتیها نیز از اركان نقاشی است و اشكال متقارن هندسی ماندالا خودبخود توجه شخص را به مركز دایره جذب میكنند.در طی یك مراسم افتتاحیه ترسیم یك نقاشی شنی معمولاً توسط دو راهب به طور همزمان آغاز میشود. در روز اول خطوط خارجی طرح ماندالا بر روی سطح چوبی با دانههای شن مشخص میشوند. در روز دوم شنهای رنگی به وسیله یك ابزار سنتی به نام چاك پور فواصل خطوط را پر میكنند و پس از چند روز كل اثر به وسیله قرار گرفتن دانههای رنگی شن در كنار هم قابل تشخیص است. ویژگی نقاشیهای شنی تبت در فرمهای ماندالا آن است كه بیننده را به تفكر در موقعیت زمین و انسان وا میدارد. در حال حاضر شن ریز ههای رنگی به عنوان یك ابزار خلاق در آفرینشهای هنری توسط هنرمندان استفاده میشوند. در برخی از خیابانهای آمریكا این نقاشیها با الگوبرداری از هنر ناواجوها و یا راهبان تبت ترسیم میشود و به عمد تلاشی برای ماندگاری آنها نمیشود تا توسط عوامل جوی و انسانها از بین بروند.
مطالب مرتبط:
مجسمه های شنی
شامپولیون راز هیروگلیف را كشف كرد!
راز مناظر شب ون گوگ در چیست؟!
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: www.aftab.ir
چهارشنبه 3/3/1391 - 11:47
آموزش و تحقيقات
کاغذبری، معیار ارزیابی عروس در چین!
در گذشته با کاغذ مجسمههای انسان و حیوانات تهیه میشد. این مجسمهها به همراه مردهها زیر خاک دفن میشد و یا در مراسم تشییع سوزانده میشد. مردم امیدوار بودند...
در ایام عید بهار چین، سنت چسباندن کاغذهای رنگی بریده شده در مناطق گسترده این کشور رواج دارد. مردم این کاغذها را روی پنجره، روی بدنه یخچال و دیوارها میچسبانند و محیط شاد و فرخنده ای برای عید به وجود میآورند.
کاغذبری یکی از متداولترین هنرهای مردمی چین است. اما تشخیص زمان سرچشمه هنر کاغذبری دشوار است. یکی از تعبیرات میگوید: کاغذبری از مراسم مذهبی و قربانی باستانی سرچشمه گرفته است. در گذشته با کاغذ مجسمههای انسان و حیوانات تهیه میشد. این مجسمهها به همراه مردهها زیر خاک دفن میشد و یا در مراسم تشییع سوزانده میشد. مردم امیدوار بودند این لوازم کاغذبری همیشه با مردهها باشد.
حدود هزار سال پیش، کاغذبری بیشتر در زمینه تزیین و هنرهای زیبا مرسوم شد. طبق یادداشتهای تاریخی، زنان سلسله «تان» قرن هفتم و هشتم از کاغذبری به عنوان زینت سر استفاده میکردند. مردم آن زمان کاغذ را به شکل پروانه بریده و با آن به پیشواز بهار میرفتند. تا سلسله «سون» قرن دوازدهم کاغذبری در تزیین کادو، دیوار، آینه و فانوس استفاده میشد و یا روی در و پنجره چسبانده میشد و صنعتگران مخصوص کاغذبری فعال میشدند.
به دلیل آنکه مواد کاغذبری بدون مشکل پیدا میشود و هزینه آن کم و تاثیر آن بسیار است، کاغذبری به یکی از هنرهای زینتی سنتی و مردمی چین که بسیار رایج است، تبدیل شده. مردم با کاغذهای رنگی نقاشیهای مختلف تهیه میكنند تا محیط زیست و یا لباس را زینت دهند و زندگی را پررنگتر کنند. موضوع کاغذبری چینی فراوان است و شامل حیوانات، شخصیتهای افسانهای و نقوش آثار ادبی، ماسکهای اپرای پکن و مانند آن میشود.
کاغذ بری معمولا مملو از شادی است و اکثر آنها، آرزوهای زیبای مردم نسبت به زندگی را نشان میدهد و مورد پسند مردم است. وسایل اساسی بریدن کاغذ قیچی و قلم حکاکی بزرگ و کوچک است. قیچی برای بریدن چارچوب و نقش ساده مورد استفاده قرار میگیرد. قلم حکاکی بزرگ برای حکاکی بخشهای ضخیم و قلم کوچک برای حکاکی نقش کوچک و باریک استفاده میشود. درحال حاضر کاغذهای بریده شده به غیر آنکه بطور مستقیم روی پنجره چسبانده میشود، نمونه نقش روی کفش، متکا، دستمال، پیش بند و ظروف چینی است. بعضیها برروی جلد کتاب و صفحه مصورمورد استفاده قرار میگیرد و بعضی دیگر هدیه ای مطلوب برای دوستان است.
به سبب تفاوت مناطق و علاقه مردم، فن و سبک بریدن کاغذ نیز ویژگیهای مختلف دارد. بطور خلاصه، کاغذ بری جنوب چین ظریف و زیبا است و کاغذ بری شمال چین دارای خطوط دیدنی است. البته، سبکهای کاغذ بری مناطق مختلف بر یکدیگر تاثیر گذار است. مثلا، کاغذ بری "فو یان" استان "آن هوی" چین نیرومندی کاغذ بری شمال و ظرافت کاغذ بری جنوب چین را در خود دارد.
مردم روستاهای چین درگذشته، بعد از برداشت فصل پائیز زمان آزاد زیادی داشتند، زنان معمولا گردهم آمده و به کاغذ بری میپرداختند، این مهارت لازمه برای دخترها و همچنین یکی از معیارها برای ارزیابی عروسها بود. اما به دنبال پیشرفت اجتماعی، دیگر خیلی از دختران به آموختن کاغذبری نمیپردازند. در عین حال همچنین شماری از مردم نیز کاغذبری را شغل خود میدانند.
اکنون در چین، کارخانههای کاغذبری و انجمن هنر کاغذبری سراسری وجود دارد. این انجمن در زمان مقرر نمایشگاههایی را برگزار میکند و چاپ و نشر آثار کاغذبری را ساماندهی میکند. کاغذبری از کاربرد زینتی به نوعی هنر مستقل تبدیل شده است. در عین حال در هنرهای دیگر مانند پویانمایی، سینما و تلویزیون، هنرهای صحنه ای و تزین کتاب نیز اثرهای هنر کاغذبری دیده میشود.
کاغذ بری چین در جهان شهرت دارد. هر سال بسیاری از علاقمندان کاغذ بری از آمریکا، رومانی، کانادا، استرالیا و سنگاپور برای یادگیری فن بریدن کاغذ به چین میآیند؛ درواقع کاغذبری به پل تبادل هنر چین و کشورهای خارجی تبدیل شده است.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: persian.cri.cn
م چهارشنبه 3/3/1391 - 11:45
اخبار
حضور یک هکر در برنامه زنده شبکه خبر
برای نخستین بار یک هکر کلاه سفید با حضور در یک برنامه زنده تلویزیونی، امنیت سایتهای اینترنتی را به چالش کشید.
خبر آنلاین:در برنامه "2 نیم ساعت" شبکه خبر این کارشناس امنیت در کنار مهمانان برنامه به اعلام نظرات و پیشنهادهای خود در خصوص امنیت فضای مجازی کشور پرداخت.
این هکر کلاه سفید با اشاره به وب سایت مهمان برنامه که خود در خصوص امنیت سایتها اعلام نظر می کرد، آن را دارای نقاط ضعف فراوانی دانست که نیازمند توجه بیشتر برای امنیت است.
این برنامه یک ساعته که غالبا موضوعات سیاسی و اقتصادی را پیگیری میکند، پنجشنبه شب موضوع امنیت در فناوری اطلاعات را با حضور مهندس ریاضی، معاون سابق فناوری اطلاعات وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و مهندس افشار، عضو دبیرخانه شواری عالی اطلاع رسانی بررسی کرد .
در بخش دوم این برنامه یک هکر کلاه سفید به صورت تلفنی در برنامه حضور یافت و در بخش اول صحبت خود، وب سایت یکی از مهمانان برنامه را مورد نقد جدی قرار داد.
وی در ادامه با اشاره به ارزشهای شکل گرفته در دنیای سایبری، بر ضرورت حفاظت و برنامه ریزی در جهت صیانت از آن اشاره کرد.
کارشناس امنیت سایبری با تقسیم فضای امنیت الکترونیک به 3 گروه حاکمیتی، بنگاه ها و مردم، درک فضای جدید و برنامه ریزی برای ایجاد امنیت بعنوان زیرساخت حضور در این فضای جدید را مورد تاکید قرار داد.
هکر کلاه سفید در پایان خواستار توجه جدی مسئولان و مدیران IT کشور به دام های پیش رو به ویژه در بخش نرم افزارهای رایگان شد.
وی نرم افزارهایی مانند واژه نامه Babylon را یک دام الکترونیک دانست که توانایی جاسوسی از سیستم های رایانه ای را دارد و متاسفانه در بسیاری از ادارات دولتی نیز استفاده میشود.
گردآوری:گروه خبر سیمرغ www.seemorgh.com/news منبع:khabaronline.ir
چهارشنبه 3/3/1391 - 11:43
ازدواج و همسرداری
60 ضربالمثل و سخن حکیمانه راجع به ازدواج!
ازدواج در فرهنگهای مختلف ستوده شده است و اندیشمندان زیادی درباره آن نکات گوهرباری ذکر کرده اند. این 60 نکته جالب و مهم درباره ازدواج را حتما بخوانید....
ازدواج در فرهنگهای مختلف
ازدواج در فرهنگهای مختلف ستوده شده است و اندیشمندان زیادی درباره آن نکات گوهرباری ذکر کرده اند. این 60 نکته جالب و مهم درباره ازدواج را حتما بخوانید.
١-هنگام ازدواج بیشتر با گوشهایت مشورت کن تا با چشمهایت. (ضرب المثل آلمانی)
٢ - مردی که به خاطر " پول " زن میگیرد، به نوکری میرود. (ضرب المثل فرانسوی)
3- لیاقت داماد، به قدرت بازوی اوست. (ضرب المثل چینی)
4- زنی سعادتمند است که مطیع " شوهر" باشد. (ضرب المثل یونانی)
٥- زن عاقل با داماد " بی پول " خوب میسازد. (ضرب المثل انگلیسی)
٦- زن مطیع فرمانروای قلب شوهر است. (ضرب المثل انگلیسی)
٧- زن و شوهر اگر یکدیگر را بخواهند در کلبه ی خرابه هم زندگی میکنند. (ضرب المثل آلمانی)
٨ - داماد زشت و با شخصیت به از داماد خوش صورت و بی لیاقت. (ضرب المثل لهستانی)
٩- دختر عاقل، جوان فقیر را به پیرمرد ثروتمند ترجیح میدهد. (ضرب المثل ایتالیایی)
١٠ -داماد که نشدی از یک شب شادمانی و عمری بداخلاقی محروم گشته ای.(ضرب المثل فرانسوی)
١١- دو نوع زن وجود دارد؛ با یکی ثروتمند میشوی و با دیگری فقیر. (ضرب المثل ایتالیایی)
١٢- در موقع خرید پارچه حاشیه آن را خوب نگاه کن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقیق کن. (ضرب المثل آذربایجانی)
١٣- برا ی یافتن زن میارزد که یک کفش بیشتر پاره کنی. (ضرب المثل چینی)
١٤- تاک را از خاک خوب و دختر را از مادر خوب و اصیل انتخاب کن. (ضرب المثل چینی)
١٥- اگر خواستی اختیار شوهرت را در دست بگیری اختیار شکمش را در دست بگیر. (ضرب المثل اسپانیایی)
١٦- اگر زنی خواست که تو به خاطر پول همسرش شوی با او ازدواج کن اما پولت را از او دور نگه دار. (ضرب المثل ترکی)
١٧- ازدواج مقدس ترین قراردادها محسوب میشود. (ماری آمپر)
١٨- ازدواج مثل یک هندوانه است که گاهی خوب میشود و گاهی هم بسیار بد. (ضرب المثل اسپانیایی)
١٩- ازدواج، زودش اشتباهی بزرگ و دیرش اشتباه بزرگتری است. (ضرب المثل فرانسوی)
٢٠- ازدواج کردن وازدواج نکردن هر دو موجب پشیمانی است. (سقراط)
٢١- ازدواج مثل اجرای یک نقشه جنگی است که اگر در آن فقط یک اشتباه صورت بگیرد جبرانش غیر ممکن خواهد بود. (بورنز)
٢٢- ازدواجی که به خاطر پول صورت گیرد، برای پول هم از بین میرود. (رولاند)
٢٣- ازدواج همیشه به عشق پایان داده است. (ناپلئون)
٢٤- اگر کسی در انتخاب همسرش دقت نکند، دو نفر را بدبخت کرده است. (محمد حجازی)
٢٥- انتخاب پدر و مادر دست خود انسان نیست، ولی میتوانیم مادر شوهر و مادر زنمان را خودمان انتخاب کنیم. (خانم پرل باک)
٢٦- با زنی ازدواج کنید که اگر " مرد " بود، بهترین دوست شما میشد. (بردون)
٢٧- با همسر خود مثل یک کتاب رفتار کنید و فصلهای خسته کننده او را اصلاً نخوانید. (سونی اسمارت)
٢٨- برای یک زندگی سعادتمندانه، مرد باید " کر " باشد و زن " لال ". (سروانتس)
٢٩- ازدواج بیشتر از رفتن به جنگ " شجاعت " میخواهد. (کریستین)
٣٠- تا یک سال بعد از ازدواج، مرد و زن زشتیهای یکدیگر را نمیبینند. (اسمایلز)
٣١- پیش از ازدواج چشمهایتان را باز کنید و بعد از ازدواج آنها را روی هم بگذارید. (فرانکلین)
٣٢- خانه بدون زن، گورستان است. (بالزاک)
٣٣- تنها علاج عشق، ازدواج است. (آرت بوخوالد)
٣٤- ازدواج پیوندی است که از درختی به درخت دیگر بزنند، اگر خوب گرفت هر دو " زنده " میشوند و اگر " بد " شد هر دو میمیرند. (سعید نفیسی)
٣5- ازدواج عبارتست از سه هفته آشنایی، سه ماه عاشقی، سه سال جنگ و سی سال تحمل! (تن)
٣٦- شوهر " مغز" خانه است و زن " قلب " آن. (سیریوس)
٣٧- عشق، سپیده دم ازدواج است و ازدواج شامگاه عشق. (بالزاک)
٣٨- قبل از ازدواج درباره تربیت اطفال شش نظریه داشتم، اما حالا شش فرزند دارم و دارای هیچ نظریه ای نیستم. (لرد لوچستر)
٣٩- مردانی که میکوشند زنها را درک کنند، فقط موفق میشوند با آنها ازدواج کنند. (بن بیکر)
٤٠- با ازدواج، مرد روی گذشته اش خط میکشد و زن روی آینده اش. (سینکالویس)
٤١- خوشحالیهای واقعی بعد از ازدواج به دست میآید. (پاستور)
٤٢- ازدواج کنید، به هر وسیله ای که میتوانید. زیرا اگر زن خوبی گیرتان آمد بسیار خوشبخت خواهید شد و اگر گرفتار یک همسر بد شوید فیلسوف بزرگی میشوید. (سقراط)
٤٣- قبل از رفتن به جنگ یکی دو بار و پیش از رفتن به خواستگاری سه بار برای خودت دعا کن. (یکی از دانشمندان لهستانی)
٤٤- مطیع مرد باشید تا او شما را بپرستد. (کارول بیکر)
٤٥- من تنها با مردی ازدواج میکنم که عتیقه شناس باشد تا هر چه پیرتر شدم، برای او عزیزتر باشم. (آگاتا کریستی)
٤٦- هر چه متأهلان بیشتر شوند، جنایتها کمتر خواهد شد. (ولتر)
٤٧- هیچ چیز غرور مرد را به اندازه ی شادی همسرش بالا نمیبرد، چون همیشه آن را مربوط به خودش میداند. (جانسون)
٤٨- زن ترجیح میدهد با مردی ازدواج کند که زندگی خوبی نداشته باشد، اما نمیتواند مردی را که شنونده خوبی نیست، تحمل کند. (کینهابارد)
٤٩- اصل و نسب مرد وقتی مشخص میشود که آنها بر سر مسائل کوچک با هم مشکل پیدا میکنند. (شاو)
٥٠- وقتی برای عروسی ات خیلی هزینه کنی، مهمانهایت را یک شب خوشحال میکنی و خودت را عمری ناراحت ! (روزنامه نگار ایرلندی)
٥١ – هیچ زنی در راه رضای خدا با مرد ازدواج نمیکند. (ضرب المثل اسکاتلندی)
٥٢ – با قرض اگر داماد شدی با خنده خداحافظی کن. (ضرب المثل آلمانی)
٥٣ – تا ازدواج نکرده ای نمیتوانی درباره ی آن اظهار نظر کنی. (شارل بودلر)
٥٤ – دوام ازدواج یک قسمت روی محبت است و نُه قسمتش روی گذشت از خطا. (ضرب المثل اسکاتلندی)
٥٥ – ازدواج پدیده ای است برای تکامل مرد. (مثل سانسکریت)
٥٦ – زناشویی غصههای خیالی و موهوم را به غصه نقد و موجود تبدیل میکند. (ضرب المثل آلمانی)
٥٧ – ازدواج قرارداد دو نفره ای است که در همه دنیا اعتبار دارد. (مارک تواین)
٥٨ – ازدواج مجموعه ای ازمزههاست هم تلخی و شوری دارد. هم تندی و ترشی و شیرینی و بی مزگی. (ولتر)
٥٩ – تا ازدواج نکرده ای نمیتوانی درباره آن اظهار نظر کنی. (شارل بودلر)
60- وقتی زن خوب در خانه باشد، خوشی از در و دیوار میریزد. (ضرب المثل هلندی)
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: forum.p30download.com
م
چهارشنبه 3/3/1391 - 11:41
دانستنی های علمی
آداب نوشیدن چای در میان ملل مختلف
هنگامی كه میزبان برای شما یك فنجان چای ریخت بی ادبی است كه تمام آن را بنوشید. به جای آن شما باید تنها نیمی از چای را بنوشید بقیه را...
حدود سال ۸۲۰ پس از میلاد مردم چاهسین، كره امروزی كه تا آن زمان چای را از چین وارد میكردند، به پرورش چای مخصوص به خود روی آوردند. آنها افرادی را به چین فرستادند تا دانه گیاه چای، مهارت پرورش آن و روش آماده كردن چای را به ارمغان بیاورند. كره ایها روشی مخصوص به خود در نوشیدن چای ابداع نكردند بلكه روش خود را از سنتهای چینی و ژاپنی استخراج كردند.
تبتیها نوعی چای مخصوص روغنی به نام سویو چا دارند كه آن را برای میهمانان بسیار مهم درست میكنند. یك شاهزاده چینی از سلسله تانگ وقتی با فردی از خانواده سلطنتی تبت ازدواج كرد آن را با خود به آنجا برد و طرز تهیه آن را با ذائقه محلی هماهنگ كرد. میزبان برای آماده كردن چای، برگها را میكوبید و آنها را در قوری فلزی بلندی میگذاشت تا نیم ساعت دم بكشد و سپس برای مزه دارشدن كمی كره گاوی و نمك به آن میافزود. آن وقت قوری را به طرفین تكان میدادند تا سر و صدای زیادی ایجاد شود و سرانجام چای میریختند. این چای فوق العاده قوی است و عطر كاملاً مشخصی دارد. برای نوشیدن آن نیاز به معده ای قوی دارید.
آداب و رسوم معینی برای نوشیدنی سویو چا وجود دارد. هنگامی كه میزبان برای شما یك فنجان چای ریخت بی ادبی است كه تمام آن را بنوشید. به جای آن شما باید تنها نیمی از چای را بنوشید بقیه را بگذارید. بنابراین میزبان میفهمد كه باز هم چای میخواهید اگر پس از چند فنجان به اندازه كافی چای نوشیدید انتظار میرود باقی مانده چای خود را روی زمین بریزید.
● گسترش چای به مغولستان و روسیه
در طول سلسلههای تانگ و سونگ چای به عنوان هدایای سلطنتی به مغولها اعطا میشد و به این ترتیب به صورت بخشی از فرهنگ آنها درآمد. در مغولستان چای را با شیر و نمك مینوشند. هنگامیكه مغولها در سال ۱۶۳۸ میلادی به روسیه رفتند آداب و رسوم چای را همراه خود آوردند. با این حال مغولها نخستین كسانی نبودند كه چای را به روسیه بردند. در سال ۱۶۱۸ میلادی چینیها هدیه ای از چای به تزار آلكسیس دادند كه سرآغاز تجارت با كاروان شتر در مسافتی تقریباً برابر ۱۱ هزار مایل بود. هر سفر تقریباً یك سال و نیم طول میكشید. چای در روسیه تا پایان قرن هجدهم بسیار محبوب شد؛ روسها سالانه سه میلیون پوند چای مینوشیدند. تقاضای چای در روسیه آنقدر زیاد بود كه روسها خود شروع به پرورش چای كردند و در سال ۱۹۰۰ میلادی واردات چای را از چین متوقف كردند. به طور كلی روسها چای را شبیه چینیها مینوشند اگرچه چای آنها ممكن است خیلی غلیظ تر باشد. با این حال ممكن است شكر و لیمو یا شیر، عسل، مربا یا ادویه به چای خود اضافه كنند. بعضی روسها پیش از نوشیدن چای شكر را در دهان خود میریزند.
● آداب نوشیدن چای در مالزی و تایلند
در مالزی و تایلند مردم چای را به روش چینی مینوشند اگرچه ممكن است به دلیل تاثیر غرب به آن شیر، شكر یا لیمو اضافه كنند. بارزترین ویژگی چای نوشیدن در مالزی این است كه دهانه قوریهایشان بسیار كوچك است. آنها هنگامی كه چای را در فنجان میریزند قوری را بالا و بالاتر میبرند تا جریان بلندتری از چای بسازند كه خودشان به آن «كشیدگی چای» میگویند. كف و حبابهای ایجاد شده در فنجان نشان دهنده اكسیژن بیشتر در چای است كه طعم آن را ملایم تر میكند.
● بازار چای اندونزی
با اینكه از حدود سالهای ۱۸۲۰ میلادی در آثار ادبی- گیاه شناختی اندونزیایی به كارخانههای چینی چای اشاره شده عمدتاً جی، آی، ال، ال یاكوبسن هلندی را به عنوان بنیانگذار چای در اندونزی میشناسند. او محبوبیت رو به افزایش چای در اروپا و بازار بالقوه آن را تشخیص داد. یاكوبسن چندین بار برای فراگیری هنر كشت چای به چین رفت سپس بین سالهای ۱۸۲۷ تا ۱۸۳۳ میلادی تعداد زیادی از چایكاران حرفه ای چینی را به همراه سرویسهای چایخوری بسیار و ابزار و آلات مخصوص چای به اندونزی آورد. او كشتزارهای بزرگ چای ایجاد و تولید انبوه به قصد صادرات به اروپا را آغاز كرد. گیاه چایی كه او به اندونزی آورد گونه مربوط به كوهستان مویی بود. اندونزیاییها یاكوبسن را به خاطر عرضه چای در بازار این كشور «پدر چای اندونزی» مینامند.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: article.oxinads.com
م چهارشنبه 3/3/1391 - 11:38
جهانگردی
نام گروه: تاریخ تمدن جهان تعداد بازدید: 15845
18 مکان طبیعی کره زمین که شما در آنجا احساس کوچک بودن میکنید!! (+عکس)
مکانهایی روی کره زمین هستند که شما در آنجا خود را بسیار حقیر میپندارید. این مکان ها آنقدر وسیع اند که اگر از بالا عکسی از خود بگیرید مانند نقطهای کوچک به نظر می رسید...
1. Uluru، استرالیا
صخرههای انبوه- با نام a.k.a. Ayers Rock- با وجود اینکه گروههای بومی مردم را از صعود به این صخرهها منع میکنند، همه روزه 250 نفر از آن صعود میکنند.
2. غواصی با کوسههای عظیم الجثه
وال کوسه با نام whale shark یکی از بزرگ ترین گونههای ماهی است که حتی میتواند به درازای 40 فوت برسد. این عکس ژانویه 2005 در جزیره Christmas در استرالیا گرفته شده است.
3. کوتوپاکسی، اکوادور
ارتفاع این کوه آتشفشانی تا 5,897m (19,347ft) حتی بالاتر از ابرها است.
4. Redwood، کالیفرنیا
5. قایق سواری تک نفره
آبهای پهناور، قایق کوچک. این عکس از کنار ساحل جنوب غربی Plymouth انگلستان گرفته شده است.
6. جاده اقیانوس کبیر، استرالیا
ساحلی در امتداد یکی از تماشایی ترین جادههای جهان مکانی خوب برای پیاده روی است.
7. غار Ponoras، رومانی
8. زمینهای برفی، کوههای صخره ای ، Rocky Mountain National Park
9. بیابان، جنوب پرو
اینجا یکی از خشک ترین بیابانهای روی زمین است.
.10 چادر زدن زیر ستارهها
اینجا ستارههای زیادی است و یکی از بهترین راهها برای اینکه دور و برمان را بپوشانند این است که در زیر آسمان چادر بزنیم. این عکس نزدیک Maupin، اریغون گرفته شده است.
11. Mount Bromo، اندونزی
آتشفشان فعال جاوه ای توریستهای زیادی را به خود جلب میکند.
12. پارک ملی یوسمیت، کالیفرنیا
13. انتارکنیکا
مردمیکه به این مکان سفر کرده اند گفته اند تمام حواسشان را از دست داده اند- تنوع جغرافیایی بیکران و این زمینهای یخی هموار و سفیدند. اینجا دریاچه Fryxell است.
14. Preikestolen، نروژ
این صخره چشم انداز فوق العاده ای به Lysefjorden دارد و مکان خوبی برای راه رفتن در کنارههاست.
15. Mont Blanc، فرانسه
بلندترین کوههای اروپا با ارتفاع 4,810 متر (15,782ft) و یکی از 6 مسیر برتر کوهنوردی است.
16. Salar de Uyuni، بولیوی
اینجا یکی از بزرگ ترین دشتهای نمکی جهان است که در طول ماههای زمستان کاملا خشک است و مثل آینه تصویر را منعکس میکند.
دامنه کوه مالهام، یورکشایر شمالی، انگلستان
18. آبشار ایگوازا، برزیل
شاید بیشتر آبشارها در آرژانتین باشند، اما طبق گفته عکاس: «برای عکاسی از این آبشار هیچ محدودیتی در هیچ زمانی از روز وجود ندارد».
تهیه و ترجمه: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ/ مریم محبعلی نژاد
www.seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ
چهارشنبه 3/3/1391 - 11:36
تاریخ
مراسم عجیب و غیرعادی مربوط به مرگ در جوامع مختلف!! (+عکس)
این رسم به احتمال زیاد یکی از بدترین مراسم مرگ است که تابحال وجود داشته. هنوز مردمی در جهان وجود دارند با آیین «آدمخواری» که مردههای خود را میخورند! ایده ای که پشت این رسم وحشتناک...
9 نمونه از مراسم عجیب و غیرعادی در مورد مرگ
اگر شما هم مثل آن دسته از افرادی هستید که فکر میکنند تشییع جنازه و یا سوزاندن مردهها تنها مراسم مربوط به مرگ هستند، پس لطفا قبل از خواندن متن زیر خودتان را برای تغییر دادن باورهایتان آماده کنید.
9- رقصیدن با مرده
چه باور داشته باشید چه نداشته باشید باید بهتان بگوییم که مردم مالاگاسی ماداگاسکار مردههایشان را از قبرها بیرون آورده و با آنها میرقصند. باور و عقیده شان که این مراسم به نام «فامادیهانا» از آن نشات میگیرد این است که ارواح با این مراسم میتوانند بعد از تجزیه شدن جسد به نیاکانشان بپیوندند. این جشن اغلب هر 7 سال یکبار برگزار میشود و زمانی برای شادمانی و به هم پیوستن اعضای فامیل است.
8- تدفین آسمانی
به خاطر آب و هوای ناملایم تبت و زمینهای سنگلاخی تدفین و خاک کردن مردههای تقریبا امری غیرممکن است.
بله رسم مردم بودایی تبت اینگونه است که «تدفین آسمانی» دارند. بدین معنی که جسد را چند قسمت کرده، آن را به صورت پودر درآورده و مخلوط کرده، سپس آن را در ارتفاعات میگذارند تا لاشخورها بخورند. آنها اعتقاد دارند بدن آدمی تنها محلی برای استقرار روح محسوب میشود و باید به طبیعت بازگردد.
7- مراسم تدفین تانا توراجا
در مراسم تدفین منطقه «تانا توراجا» در اندونزی کارهای خیلی زیادی انجام میشود. این مراسم با موسیقی، رقص و مهمانی با تعداد زیادی مهمان برگزار میشود. پس واضح و مبرهن است که مرگ در این منطقه خرج و مخارج بسیاری میطلبد. و برای همین بستگان متوفی اجازه به تعویق انداختن این مراسم را دارند و اجباری ندارند که فورا مراسم را بجا آورند. آنها میتوانند جنازه را در قنداق بپیچند تا زمانی که برای این کار پول پس انداز کنند. پول جمع کردن برای مراسم شاید هفتهها، ماهها یا حتی سالها به طول انجامد. تا آن زمان با جنازه مثل یک بیمار رفتار میکنند که این رفتارها شامل صحبت کردن با جنازه و دیگر فعالیتهای معمولی روزانه میشود. مراسم تدفین اصلی زمانی اتفاق میافتد که تمام فامیل برای آن آماده شده باشند و بعد از آن جسد را در تابوت یا در غار میگذارند یا آن را از صخره یا لبه پرتگاه اویزان میکنند.
6- مرگ درخشان
امروزه آدمها میتوانند بدن کسانی را که دوست دارند روی انگشتشان داشته باشند! باورتان نمیشود؟ شما میتوانید به راحتی انگشتر الماسی را دستتان کنید. این خیلی طبیعی است. و یک شرکت آمریکایی LifeGem به مردم فرصت این را میدهد که بدن افراد مورد علاقه شان که مرده اند را درون الماسهای ساختگی شان داشته باشند. شرکت LifeGem برای انجام این کار ابتدا از جسد یا باقیمانده خاکستر بدن مرده کربن استخراج میکند. سپس این کربن به گرافیت تبدیل میشود و تحت پرس گذاشته میشود تا برای به دست آمدن الماسی درخشان درون نگین الماس قرار گیرد. قیمت این الماس بین 3500 تا 20000 دلار تخمین زده میشود و بستگی به عیار جواهر دارد.
5- تابوتهای جالب
اگر الویس پریسلی در تشی (غنا) میمرد مطمئنا او را در تابوتی به شکل گیتار دفن میکردند. مردم این شهر مردههایشان را در تابوتهایی فانتزی دفن میکنند. شکل جعبه حمل جنازه اغلب نشان دهنده حرفه فرد درگذشته است. معمولا تابوتهای غول پیکر مشابه بطریهای ذغال سنگ، میوهها یا ابزار مکانیکی در نمایشگاههای تابوت به نمایش گذاشته میشوند.
4- آیین آدم خواری
این رسم به احتمال زیاد یکی از بدترین مراسم مرگ است که تابحال وجود داشته. مردمی در جهان وجود دارند با آیین «آدمخواری» که مردههای خود را میخورند! ایده ای که پشت این رسم وحشتناک پنهان است هرچیزی میتواند باشد: از جذب کردن خصلت ویژه فرد مرده تا جذب کردن روح فرد مرده. مردم بسیار کمی در جنوب آمریکا و استرالیا هنوز این آیین وحشتناک را انجام میدهند. اما تعداد زیادی از انجمنهای علمیپ دیده آدم خواری را تنها بهتانی میدانند که به مردم این کشورها نسبت داده شده، آنها اعتقاد دارند این آیین مربوط به مهاجران این مناطق است؛ مهاجرین برای اینکه بتوانند بهانه ای برای تسلط سیاسی بر این مردم داشته باشند این رسم را به این کشورها آورده و به آنها نسبت داده اند. طبق گفته «ناپلئون چانگون» انسان شناس جامعه «یونومامو» در جنوب آمریکا هنوز بعد از سوزاندن مردهها استخوانها و خاکستر آنها را میخورند!
3- مومیایی کردن خود
اینکه با روزه داری و زجر دادن خودمان را به کام مرگ بفرستیم از نظر ما واقعا کاری مسخره و خنده دار است. اما بعضی از کاهنین بودایی به نام «سوکوشینباتسا» (Sokushinbutsu) درژاپن نه تنها با دست خود خودشان را میکشند؛ بلکه با روشی این کار را میکنند که در نهایت منجر به مومیایی کردن خود میشود. این پروسه ابتدا با یک رژیم آغاز میشود که حاوی آجیل و میوه است که با فعالیتهای معمولی فیزیکی همراه میشود. به مرور این رژیم باعث استفراغ کردن، از دست دادن آب بدن و از بین رفتن قدرت دفاعی در برابر میکربها میشود. بعد از این رژیم غذایی تغییر کرده و برای شاید هزار روز از پوست درختان، ریشهها و یک نوع چای سمی تغذیه میکنند.
در مرحله آخر کاهن وارد یک گور یا مقبره سنگی میشود، در پوزیشن گل لوتوس مینشیند و منتظر مرگ میماند! او هر روز یک زنگ را به صدا در میآورد تا کاهنان زیردستش از زنده ماندن او باخبر شوند. و بالاخره روزی که هیچ صدای زنگی نیاید، کاهنان دیگر مقبره را مهر و موم میکنند و بعد 1000 روز دیگر صبر میکنند تا بتوانند دوباره در مقبره را برای بررسی کردن مومیایی باز کنند.
2- آیین روزه داری تا رسیدن مرگ
ویملا دوی، یک زن هندی است است که بعد از رنجهای فراوان از بیماری سرطان در سال 2006 درگذشت. البته دلیل مرگ او بیماری سرطان نبود، بلکه او به خاطر روزه سیزده روزه ای به نام «سانتارا» درگذشت. این نوع مرگ عمدی با روزه داری از آیینهای مردم «جایین» Jain است. این مردم به عدم خشونت و مهربانی با تمام مخلوقات اعتقاد دارند. «سانتارا» معمولا زمانی آغاز میشود که یک نفر تصمیم میگیرد زندگی اش را برای رسیدن به هدفش که همانا پاکسازی معنوی است قربانی کرده و خودش را برای این اکر آماده میکند. البته مخالفتها در مورد این آیین رو به افزایش است،چراکه به شکل یک خودکشی یا قتل عمدی نمود پیدا میکند. اما درمیان این اجتماع امتناع کردن از «سانتارا» محروم شدن از حقوق اجتماعی یا تبعید را در پی دارد.
1- گذاشتن جسد در هوای آزاد
زرتشتیان اعتقاد دارند که بدن بعد از مرگ مامنی برای فساد و ناپاکیها میشود. دفن کردن در خاک و یا سوزاندن در دین آنها ممنوع است چرا که زرتشتیان باید همواره از آلوده کردن عناصر مقدس برحذر باشند. بنابراین آنها آیینی به نام exposure مرده دارند. برای این منظور جسد را به مکان بلندی به نام «دخمه» یا «برج خاموش» میبرند تا لاشخورها بتوانند جسد را بخورند. اکنون این آیین تنها در شبه قاره هند انجام میشود. اما امروزه به دلیل کم شدن جمعیت لاشخورها در سرزمین هند فرآیند این رسم به دلیل طولانی تر شدن خیلی وحشتناک و دلخراش شده است. عکسهایی که به تازگی از این مراسم گرفته شده پشتههایی از لاشههای فاسد را نشان میدهد که در بالای برج مومبای در هند روی هم انباشته شده اند و این اتفاق باعث جنجالهای زیادی در جامعه هندیان شده است.
تهیه و ترجمه: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ/ مریم محبعلی نژاد
www.seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ
چهارشنبه 3/3/1391 - 11:29
جهانگردی
ترسناکترین و عجیبترین جاذبههای گردشگری جهان!! (+عکس)
اینجا محلی است که در قرن 17 مبتلایان به بیماری طاعون را در آنجا محبوس میکردند تا بمیرند و شهرت اصلی اینجا هم به خاطر بیماران طاعونی است که در قرون گذشته مردهاند. تازگیها این مکان...
در این کره خاکی افراد زیادی هستند از هیجان و ترس خوششان میآید و داستانها و فیلمهای ترسناک یکی از تفریحات مورد علاقهشان است. حال اگر مکانهای توریستی ترسناک و عجیب را به این افراد معرفی کنیم حتما خوششان میآید. پس اگر شما از جمله افرادی هستید که از هیجان خوشتان میآید و مکانهای توریستی معمولی برایتان کسل کننده هستند با ما همراه شوید.
در این لیست ما ترسناک ترین و عجیبترین مکانهای توریستی جهان را به شما معرفی میکنیم؛ یکی ترسناکتر از دیگری....
موزه موتر تاریخ پزشکی، فیلادلفیا
موزه موتر تاریخ پزشکی در فیلادلفیا موزه پاتولوژی، شامل تجهیزات قدیمی پزشکی و نمایش اقلام زیست شناختی است. شهرت اعظم این موزه به خاطر مجموعه عظیمی از اسکلتهای انسان است.
تالاب ترانک، جزایر مایکرونیزیا
بخش زیادی از نیروی نظامی ارتش ژاپن حالا در اعماق آب تالاب ترانک در مایکرونیزیا سمت جنوب غربی هاوایی خوابیده است. در اعماق این ابهای آبی میتوانیم لاشه کشتیهای جنگی و هواپیماها را ببینیم. اینها سال 1944 به عمق آب فرو رفتند و حالا برای توریستها نمایش داده میشوند.
فروشگاه جادوگری سونارا در مکزیکو سیتی، مکزیک
بازار سونورا همه روزه میزبان مسافران و توریستهایی است که از راه دور برای پیشگویی آیندهشان و وعده زندگی بهتر به مکزیکو سیتی میآیند. مردم در اینجا جنسهای «ماوراءطبیعی» مثل خون مار زنگی یا مرغ مگس خشک شده را برای داشتن شانس در زندگی خریداری میکنند.
جزیره ایستر، شیلی
یکی از مرموزترین مکانهای روزی زمین همین جزیره ایستر است، با مجمسههای سنگی غولپیکری که درون آنها روح هزاران سال رشد کرده است. این مجسمهها به آسمان خیره شده اند، گویی که به خاطر برخی جنایتهای مرموز احساس گناه میکنند.
مرداب مانچاک، لوزیانا
کشتیهای حامل توریستی در حالی روی این مردابها شناورند که نور مشعل راهشان را روشن کرده و درختان سرو و رشتههای خزه که از درختان آویزانند آنها را احاطه کرده اند. مرداب مانچاک به نام «مرداب ارواح» نیز شهرت دارد.
سرداب پاریس، فرانسه
استخوانها و اسکلتهای بسته بندی شده مثل اجناس داخل یک انبار در دو ضلع یک راهرو قرار گرفتهاند. هوای اینجا خشک است و به همین دلیل میزان فساد و پوسیدگی در اینجا بسیار ناچیز است. همچنین نوشتههایی به چشم میخورد که به طور کلی شامل تاریخ انقلاب فرانسه، افول دوران پادشاهی و اشرافزادگان است. این مکان حدود 187 کیلومتر از بخش زیرین کل شهر را دربرگرفته است و اما بخش ناچیزی از آن برای عموم قابل بازدید است.
خانه وینچستر، سن خوزه، کالیفرنیا
گفته شده که ارواح جنون به خاطر دختری به اسم سارا در 160 اتاق این خانه منزل گزیده اند! از وقتی در این خانه به روی عموم باز شد، شکایتهای مداومی وجود داشت که حکایت از اتفاقات عجیب و غریب داشت. حتی اگر توریستها به ارواح اعتقاد نداشته باشند، این مکان به خاطرکثرت و تنوع زیاد در اینگونه ادعاها آنها را متحیر خواهد کرد.
بن بست ماری کینگ، ادینبورگ
تعدادی خیابان با گذشته تیره و تاریک در زیر شهر قدیمی قرون وسطایی در ادینبورگ پنهان شدهاند. اینجا محلی است که در قرن 17 مبتلایان به بیماری طاعون را در آنجا محبوس میکردند تا بمیرند و شهرت اصلی اینجا هم به خاطر بیماران طاعونی است که در قرون گذشته مردهاند. تازگیها این مکان برای توریستها گشایش یافته و آنها هم جذب داستانهای مربوط به این مکان در مورد ارواح ماورایی شده اند.
دخمه مخفی تِلِما، سیسیلی
آلیستر کراولی- شاید یکی از نفرت انگیزترین معتقدین به علوم خفیه جهان باشد- و این خانه روستایی سنگی که با نقاشیهای دیواری تاریک پگانی پر شده است زمانی مرکز بینالمللی مجالش عیش و نوش گروههای شیطانی بوده است. تخمین زده میشود که قدمت اینجا دست کم به دهه 1920 برسد. کراولی به خاطر طرفدارانش افرادی مثل ماریلین منسون شهرت دارد. توریستهایی که به مکانهای مرموز علاقه دارند میتوانند در اینجا سرگردان شده و حسابی خودشان را بترسانند!!
چرنوبیل، اوکراین
توریستهایی که به اوکراین و شهر متروک «پرپیات» میآیند، خودشان را در یک منطقه ممنوعه مییابند. دراینجا همه وسایل و خانهها خیلی باعجله رها شده اند و شکل وحشتناکی به خود گرفتهاند و این واقعه هم مربوط میشود به واقعه هستهای چرنوبیل که هزاران نفر از مردم خانههایشان را برای همیشه ول کردند و رفتند.
تهیه و ترجمه: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ/ مریم محبعلی نژاد
www.seemorgh.com/cullture
اختصاصی سیمرغ
چهارشنبه 3/3/1391 - 11:25
تاریخ
یونان چگونه یونان شد !!؟
هر چهار سال یک بار از سراسر یونان قهرمانان و ورزشکاران در المپ گرد می آمدند و به نمایشات ورزشی و رقابت با هم می پرداختند . آنان این مراسم را برای جلب رقابت رب النوع ها ...
یونان کشوری است از مغرب زمین و در تاریخ و تمدن غرب دارای مقام و موقعیتی بسیار مهم میباشد . زیرا تمدن یونان نخستین تمدن اروپایی است و یونانی ها اولین ملت اروپایی هستند که به تشکیل دولت توفیق یافته اند .
دیگر ملل اروپایی که پس از آن به وجود آمدند از یونانیان کسب فرهنگ و تمدن کرده اند . اگر چه یونان فرهنگ و تمدن خویش را مدیون ملل مشرق زمین است و در حقیقت بمانند پلی برای انتقال تمدن شرق به اروپائیان بسیار علاقمند هستند که نمونه عالی تمدن را از یونان بدانند . چنانکه امروزه خود را دنباله رو تمدن قدیم اروپا ( یونان و روم ) میدانند . با اینحال باید توجه داشت که یونان علیر غم پرورش تعدادی از دانشمندان ، هیچگاه مهد یک دولت بزرگ و یک ملت متحد نبوده است . زندگی اجتماعی و اعتقادی آن نیز چنان بوده است که اغلب مورد انتقاد دانشمندان قرار میگرفته است .
سرزمین و مردم یونان قبل از ورود یونانی ها
سرزمین یونان در جنوبی ترین نقطه شبه جزیره بالکان قرار دارد . بالکان از شبه جزیره های جنوبی اروپا در دریای مدیترانه است و نزدیکترین قسمت اروپا به آسیا میباشد . بالکان تقریبا منطقه ای کوهستانی است و بخصوص در کشور یونان به طور کامل صورت کوهستانی به خود میگیرد . به علت وجود کوهای متعدد ، خاک یونان استعدادکشاورزی زیادی ندارد ، در عوض برای دامداری یا باغداری مناسب تر میباشد . گستردگی کوهای یونان به گونه ای است که آن را به بخشهائی جدا از یکدیگر تقسیم کرده است . این تجزیه و تقسیم بخصوص در نواحی ساحلی بیشتر خودنمایی میکند ، زیرا سواحل یونان که در مجاورت دریا های مدیترانه اژه و آدریاتیک هستند دارای بریدگیهای بسیار و شامل خلیج ها و شبه جزیره های کوچک متعددی میباشند . این امر به ساکنان نواحی ساحلی یونان امکان میداد که به ماهیگیری ، دریانوردی و تجارت بپردازند . بدین ترتیب استفاده از دریا ، کشاورزی اندک آن سرزمین را جبران میکرد .
آنچه دریانوردی یونانی ها را بسیار آسان میساخت وجود جزایر بزرگ و کوچک فراوان در سواحل یونان بود . بخصوص در دریای اژه تعداد این جزایر بسیار زیاد و نزدیکی هم میباشند . به طوری که دریانوردان از سواحل به جزایر یا از جزیره ای به جزیره دیگر بسیار آسان است . به همین جهت گروههای کثیری از یونانی ها در جزایر سکونت داشتند که شغل اصلی آنها ماهیگیری و تجارت بود .
جزایر دریای اژه از سواحل یونان تا سواحل آسیای صغیر پراکنده شده و امتداد یافته اند . در نتیجه گروهائی از مردم یونان در سواحل آسیای صغیر نیز مستقر گشتند و این امر موجب شد تا ساکنان یونان به سادگی و به سرعت با تمدنهای قدیم آسیائی اعم از بین النهرین یا آسیای صغیر و سواحل مدیترانه آشنا شوند و از دستاوردهای تمدنی آنان بهر گیرند . یونانی های ساکن جزایر به دلیل دریانوردی و تجارت پیش از دیگر یونانی ها تحت تاثیر تمدن مشرق زمین قرار گرفتند .
تمدن کرت
کرت از جزایر بزرگ یونان است که در سمت جنوب آن قرار دارد . به همین جهت نزدیکترین جزیره یونانی به مصر و فنیقیه میباشد . در اوایل هزاره دوم قبل از میلاد مردمیدر این جزیره سکونت داشتند که از نژاد آنها اطلاع دقیقی در دست نیست . اما آثار باقی مانده از تمدن آنها بهره گیری آنان از تمدن مصر باستان و دیگر تمدن های مشرق زمین را نشان میدهد . کرت وسیع ترین جزیره یونان است و از 3000 سال قبل از میلاد آثار زندگی انسان در آن کشف شده است . اوج رونق تمدن در زندگی مردم کرت در فاصله قرنهای 16 تا 14 قبل از میلاد بوده است . در این دوره شهر کنوسوس پایتخت کرت بود و در آن شهر کاخها و خانه ها ساخته شده از سنگ ، اشیاء و لوازم فلزی ، نقاشی ها و تزئینات گچی به دست آمده است .
کار اصلی مردم کرت دریانوردی و تجارت بوده است به همین جهت همواره با سواحل یونان و دیگر جزایر دریای اژه در ارتباط بوده و علاوه بر مناسبات تجاری ، موجب انتقال تمدن و فرهنگ به سواحل یونان نیز گردیده است . در اواخر قرت 14 ق . م تمدن جزیره کرت از بین رفت لیکن تا کنون دلیل قاطعی برای این مسئله ارائه نگردیده است تمدن کرت در حالی از بین رفت که ساکنان کشور یونان آن را اخذ کرده بودند . به طوریکه به خاطر تاثیر شدید تمدن کرت بر سواحل و جزایر دریای اژه بدان تمدن اژهای نیز میگویند .
ورود مهاجرین و چگونگی استقرار آنان
مردم کرت یونانی نبودند . یونانی ها که از نژاد هند و اروپائی بودند به تدریج از حدود 2500 ق . م از سمت شمال به سرزمین یونان سرازیر شدند . آنان که زندگی قبیله ای و شغل رمه گردانی داشتند از استپ های اوراسیا به یونان آمدند . یونانیها شامل گروه های متعددی میشدند که در طی چندین مرحله وارد یونان شدند و در نواحی مختلف آن ساکن گشتند .
پیدایش دولت شهرها
اقوام هند و اروپایی که به یونان مهاجرت کردند شامل قبایلی بودند که توسط روسای خود رهبری میشدند . هر یک از این قبایل دارای مجمعی از ریش سفیدان بود که از سران طوایف آن قبیله تشکیل مییافت . انتخاب رئیس قبیله و نظارت بر اقدامات او از وظایف این مجمع به شمار میرفت . حیات قبیله و کسب زمین برای آنان بستگی مستقیم به اتحاد و پیوستگی اعضای آن داشت . لذا تا مدتها پس از تصرف یونان و تاسیس سکونتگاههایی در آن نظام قبایلی حفظ شد . هر یک از این قبایل قسمتی از سرزمین یونان را تصرف کردند . وجود رشته کوههای متعدد که منطق مختلف یونان را از هم جدا ساخته بود و نیز وجود جزایر متعدد ، این امکان را فراهم میساخت که قبایل در زمین متصرفی خود مستقل باشند . آنان در این زمین ها شهرهایی ساختند که گرد یک میدان مرکزی بنا شده بودند ، در مجاورت این میدان که مرکز اجتماع مردم بود ، معبد و یا دیگر موسسات عمومیساخته میشد .
انتخاب حاکم ، مجمع بزرگان ، و اتخاذ تصمیمات برای اداره شهر در همین میدان مرکزی صورت میگرفت . شهر دارای دیوار و دروازه برای دفاع و نیز دارای مزارع و روستا هایی در اطراف خود بود . سکنه شهر را قبایل فاتح ، حاکم و نیز مردمان مغلوب تشکیل میدادند . فاتحان دارای حق حکومت و مالکیت زمین بودند در حالیکه مردم مغلوب چنین حقوقی نداشتند و مانند برگان با آنان رفتار میشد . مشاغل مردمان هر شهر بستگی به موقعیت جغرافیایی آن داشت مردم شهرهایی که دارای زمین کافی بودند بیشتر کشاورزی و دامداری بود .
آتن
شهر آتن را اقوام ایونی ساخته بودند . آنان به تدریج جلگه ای را که شهر آتن در آن ساخته شد تصرف کردند . در نتیجه اندک اندک با ساکنان اولیه آن مخلوط شدند و با یکدیگر همنشین گشتند . از آنجا که زمین های اطراف شهر آتن ، برای کشاورزی چندان مساعد نبود بیشتر مردم آن شهر به تجارت و دریانوردی اشتغال ورزیدند .
مردم شهر آتن را سه طبقه تشکیل میدادند :
1. آتنی های اصیل : یعنی کسانی که پدر و مادرشان آتنی بودند . اینان میتوانستند مالک زمین شوند و در اداره شهر شرکت کنند .
1. خارجی ها : کسانی که پدر و مادرشان آتنی نبودند خواه آن شخص یونانی باشد یا نباشد .
3. بردگان کسانی بودند که در جنگ ها اسیر شده یا از برده فروشان خریده شده بودند . بیشترین جمعیت آتن از همین طبقه بود . بردگان از هر گونه حقی محروم و مجبور بودند برای اربابان خود کار کنند .
اسپارت
اسپارت دیگر شهر مهم یونان بود . اقوام دوری این شهر را ساختند . آنان با غلبه بر ساکنان قدیمیآنجا و به بردگی گرفتن آنها حاکم شهر اسپارت شده بودند . مردم شهر اسپارت شامل طبقاتی بودند .
1. شهروندان اسپارتی یعنی کسانی که پدرانشان اسپارتی بودند ، آنان همه گونه حقی داشتند مثلا مالک زمین بودند و در حکومت شهر عضویت داشتند .
2. پری یک ها یعنی کسانی که یونانی بودند اما اسپارتی نبودند . آنان آزاد بودند و میتوانستند تجارت کنند اما در اداره شهر مشارکت نداشتند و نیمیتوانستند مالک زمین باشند .
3. هلوت ها ساکنان قدیمیشهر اسپارت بودند که از شهروندان اسپارتی شکست خورده بودند و به صورت برده در آمده بودند .
اختلافات جامعه یونانی
اختلافات یونانی ها اگر چه با یکدیگر اشتراکی چون نژاد و زبان داشتند و مردم غیر قانونی را بربر مینامیدند اما هیچگاه صاحب حکومت مرکزی و وحدت کامل نشدند و به صورت حکومت مرکزی وحدت کامل نشدند و به صورت یک کشور در نیامدند . علت این امر از یک سو وضعیت جغرافیایی یونان و قبایل مختلف یونانی و از سوی دیگر علاقه شدید یونانی ها به حفظ نظام دولت - شهر بود . تنها در جریان جنگهای ایران و یونان برای مدتی با یکدیگر همکاری و همراهی نمودند .
جنگ های داخلی یونان
تمایل به نظام مستقل دولت شهر ها به دلیل وجود نظام های سیاسی گوناگون آنها گاهی موجب جنگ و جدال نیز میگردید در این زمینه بخصوص دو شهر آتن و اسپارت سر آمد دیگران بودند . در جریان جنگهای ایران و یونان چون رهبری یونانی ها به دست آتن افتاد مردم و دولت اسپارت سخت از این مسئله ناراحت و ناراضی بودند . بخصوص رونق و ترقی آتن در عصر پریکلس موجب خشم و حسادت آنان میشد . در نتیجه اسپارتی ها در حدود 404 ق . م به آتن حمله ور شدند . طولی نکشید که دولت شهرهای دیگر نیز به طرفداری آتن با اسپارت وارد جنگ شدند . در نتیجه این جنگ ها آتن ویران و خسارت بسیار بدان وارد شد . به دنبال آن برای حدود 30 سال یونان زیر سلطه اسپارتی ها در آمد اما آنان نتوانستند حکومت خود را ادامه دهند و یکی از شهرهای یونان به نام تب با کمک دولت هخامنشیان توانست اسپارت را شکست دهد و حدود 10 سال بر سایر دولت شهر ها حکومت نمایند . جنگ های داخلی یونان در حدود 40 سال به طول انجامید و به دنبال آن یونان متحمل ویرانی وضعف فراوان گردید .
اسکندر و تاسیس امپراتوری
مقدونیه سرزمینی است در کشور یوگسلاوی کنونی . این سرزمین که همسایه کشور یونان است مردمیمتفاوت با مردم یونان داشت و یونانی ها ساکنان آن را بربر میدانستند .
مردم مقدونیه که کوه نشین بودند از نظر فرهنگ و تمدن در سطحی آیین تر از یونانیان قرار داشتند اما در جنگاوری برتر بودند . رشد و رونق تمدن در یونان موجب شده بود تا آنان به زندگی یونانی ها علاقه مند شوند و حتی اشراف مقدونیه با استفاده از معلمان یونانی به تعلیم فرزندان خود میپرداختند . همچنین دولت مقدونیه تلاش داشت با استفاده از علوم و فنون یونانی ها بر قدرت و قلمرو خود بیفزاید . این مسئله بخصوص در زمان پادشاهی فلیپ بسیار مورد توجه بود . فلیپ پادشاه مقدونیه برای توسعه قدرت و قلمرو خود یونان را جای مناسبی میدانستند . جنگهای داخلی یونان نیز برای نیل به این هدف فرصت مناسبی به شمار میآمد.
پادشاهی اسکندر
فلیپ به تدریج شروع به مداخله در یونان نمود و توانست عده ای از یونانی ها را به طرف خود جلب نماید ، اما چون عمر او کفاف نداد فرزندش اسکندر برنامه پدر را ادامه داد . اسکندر که جوانی قدرت طلب و مغرور بود به سرعت شهرهای یونانی را مطیع خود ساخت و هرگونه مقاومت و مخالفتی از جانب آنان را در هم کوبید . در این راه ارتشی که فلیپ تربیت کرده و تدارک دیده بود عامل اصلی پیروزی اسکندر بود . اسکندر چون در یونان تربیت شده بود ، بهتر از پدرش میتوانست به مردم یونان نزدیک شود . بدین ترتیب او با تصرف یونان قدم اول را در جهانگشایی خود برداشت .
اسکندر در سال 336 ق . م به پادشاهی رسید . او که جوانی 30 ساله بود تسلط بر یونانی را ابتدای کشورستانی و جهانگشایی خود میدانست . تسلط بر یونان اگر چه تقریبا به آسانی برایش حاصل شده بود اما حفظ آن بسیار مشکل مینمود زیرا در یونان افراد فراوانی بودند که خواهان استقلال و آزادی بودند و بر دامنه مخالفت با وی میافزودند . همچنین یونان به دلیل جنگهای داخلی طولانی سخت ویران شده بود ، و مردم آن فقیر شده بودند چنانکه امید خود را در مهاجرت به سرزمینهای اطراف میدیدند . این اوضاع و نیز اشتیاق اسکندر به توسعه قلمرو خود او را بر آن داشت تا با تشویق و تحریک یونانی ها به جنگ و فتوحات ، هم به آرزوی خود برسد و هم انان را مطیع خویش سازد . بدین منظور او متوجه ایران (دولت هخامنشی ) به عنوان بزرگترین دولت آن روزگار و همسایه یونان گردید . اسکندر برای دستیابی به هدف ، یونانی ها را علیه هخامنشیان بر انگیخت و سابقه جنگ با ایران و دشمنی های دو کشور را به یاد آنان آورد . در نتیجه انبوه یونانی های تحریک شده به دنبال او روان شدند .
اسکندر خود شخصی بسیار فعال بود و دارای استعداد نظامیو گروهی سرباز و سردار شیفته خویش بود . او توانست طی چندین جنگ داریوش سوم پادشاه هخامنشی را شکست دهد و با تصرف آسیای صغیر ، شام و مصر ، متوجه ایران گردد . در ایران او دولت هخامنشی را سرنگون ساخت و سپس فتوحات خود را تا اسیای مرکزی و مرزهای هندوستان ادامه داد . آشفتگی و از هم پاشیدگی حکومتهای ایران و هند برای وی فتوحاتی سهل و سریع فراهم کرده بود و تنها مخالفت سربازان خسته که دوری از وطن بر آنان گران میآمد او را وادار به بازگشت کرد .
بازگشت اسکندر به معنای پایان فتوحات او به شمار میآمد . اکنون قلمرو وی شامل یونان و مقدونیه و تمامیقلمرو هخامنشیان بود . از آن پس مسئله اساسی چگونگی حفظ این قلمرو گسترده بود . سپاهیان عصیانگر یونانی که به دنبال این شاهزاده مقدونی دستیابی به مال و مکنت را در نظر داشتند سخت او را نگران میکردند . به همین جهت اسکندر سعی کرد خود را با فرهنگ و مردم کشورهای فتح شده یعنی مصر و بابل و ایران منطبق سازد . بدین منظور در هر یک از این مناطق خود را به لباس آنان درآورد ، به دین و معتقدات دینی آنها احترام گذارد ، شهرهایی تاسیس کرد که سپاهیانش در آن ساکن شوند ، اشراف را مورد حمایت قرار داد و سرانجام به سپاهیانش توصیه کرد ، از میان ملل مغلوب همسر اختیار کنند . اسکندر در حالیکه با شتاب این اقدامات را انجام میداد در سال 323 ق . م در گذشت . در حالیکه برای قلمرو وسیع خود وارثی جز سرداران خویش باقی نگذارده بود .
پس از اسکندر قلمرو او به سه قسمت تقسیم شد ، ایران به دست سلوکوس ، مصر به دست بطلمیوس و یونان به دست آنتی گون افتاد .
در ایران سلوکوس حکومتی تشکیل داد به نام سلوکیان که به مدت 70 سال بر ایران حکومت کرد و سرانجام به دست پارتها از ایران اخراج شدن و حکومت مقدونی ها بر ایران به اتمام رسید .
در یونان نیز مردم با احیای نظام دولت شهرها علیه مقدونی ها بپا خاستند آنان با تشکیل اتحادیه ای بر قدرت خویش افزودند . سرانجام در حدود دو قرن پس از اسکندر در حالیکه جانشینانش در شام ، یونان و مصر ضعیف شده بودند دولت قدرتمندی در ایتالیا پیدا شد که به سرعت قلمرو خود را توسعه داد . این دولت جدید روم نام داشت و توانسته بود با تصرف یونان ، شام و سپس مصر به حکومت و جانشینان اسکندر خاتمه دهد و همسایه کشور ایران ( در زمان اشکانیان ) گردد .
فرهنگ و تمدن یونان
از مهمترین آثار یونان باستان میتوان به دو کتاب حماسی به نام ایلیاد و اودیسه نام برد هومر شاعر معروف یونان باستان سراینده این دو کتاب میباشد که در قرن نهم ق . م میلاد زندگی میکرد . الیاد داستان محاصره شهر تروا است . و اودیسه داستان بازگشت اودیسه و سربازانش به خانه خویش است . او با کشتی مسافرت میکرد و در دریا گرفتار توفان شد به تصور او رب النوع های باد و دریا موجب توفان شده بودند .
آنچه که از مطالب کتابهای ایلیاد و اودیسه بر میآید اعتقادات مردم یونان بر اساس پندارها و خیالات بود . آنان برای هر یک از پدیده های طبیعی یا انسانی رب النوعی تصور میکردند . مثلا معتقد بودند هنگامیکه رب النوعی به نام هفائیستوس در زیرزمین به آهنگری مشغول میشود آتش فشان رخ میدهد . هفائیستوس را رب النوع آتش فشان و رب النوع آهنگری میدانستند . چنین اعتقاداتی را اسطوره مینامند . بدین ترتیب یونانی ها برای هر چیزی اسطوره ای داشتند .
المپیک
از جمله مراسمیکه یونانی ها برای شادی رب النوع های کوه المپ بر پا میکردند مسابقات المپیک بود . هر چهار سال یک بار از سراسر یونان قهرمانان و ورزشکاران در المپ گرد میآمدند و به نمایشات ورزشی و رقابت با هم میپرداختند . آنان این مراسم را برای جلب رقابت رب النوع ها انجام میدادند . مسابقات کنونی المپیک اقتباس از المپیک در یونان باستان میباشد .
دانشمندان و فیلسوفان
در کشور یونان و مخصوصا در شهر آتن و در دوره پریکلس دانشمندان و فیلسوفان چندی پیدا شدند . از آنجا که تمدن و تاریخ یونان در دنبال تمدن های مشرق زمین چون بین النهرین ، ایران و مصر قرار داشت ، دستاوردهای این تمدن از طریق گوناگون به دست یونانی ها رسید و آنان از این دستاوردها که شامل ریاضی ، نجوم ، طبیعت و غیره بود بهره های فراوان گرفتند . از جمله این دانشمندان میتوان به تالس ، فیثاغورث ، سقراط ، افلاطون ، ارسطو و ... نام برد .
سقراط در ابتدا به سنگ تراشی اشتغال داشت و سپس به تدریس و تعلیم پرداخت . شعار او ( خود را بشناس ) بود . او مردم را به عقل و اندیشه فرا میخواند و چون بسیاری از باورهای و کردارهای مردم آتن را نمیپسندید به آنان انتقاداتی وارد میساخت . به همین جهت او را به دادگاه آتن کشانیدند . اتهام وی رد اسطوره ها و رب النوع ها بود . زیرا سقراط به این اعتقادات بی پایه و اساس باور نداشت . سقراط در دادگاه آتن به مرگ با نوشیدن جام زهر محکوم شد .
از شاگردان سقراط میتوان به افلاطون اشاره کرد ، افلاطون بعد از مرگ استاد به مسافرت پرداخت و تعلیمات سقراط را به نگارش در آورد . ارسطو نیز شاگرد افلاطون بود که بسیار مشهور است . او در زمینه فلسفه از خود آثار مهمیبر جای گذاشته و صاحب مقام مهمیدر میان فیلسوفان جهان گردید .
از تمدن یونان باستان آثاری در زمینه های مختلف هنری ، معماری ، تاریخ نویسی ، جفرافیا ... نیز باقی مانده است . تمدن یونان باستان را تمدن هلنی مینامند زیرا مردم یونان خود را از نسل شخصی به هلن میدانستند .
گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع : ibcpars.net
چهارشنبه 3/3/1391 - 11:23
تاریخ
عجبیب ترین و زیباترین معماری جهان در روم !!
اساساً، مسأله به شکلی که رومیان میدیدند، چنین بود: چگونه باید فضایی پهناور را محصور کرد و بر فرازش سقف زد و چگونه نور کافی به این فضای بزرگ رساند و در عین حال ...
یکی از بهترین و سالم ترین یادمانهای رومی، خود شهر رم است و یکی از پرآوزه تری و پر نفوذترین بناها در تاریخ معماری، معبد پانتئون است؛ این معبد در حدود ۱۲۵ میلادی ساخته شد و تأثیر فضای درونیش بسیار پر مخافت است.
یکی از بهترین و سالم ترین یادمانهای رومی، خود شهر رم است و یکی از پرآوزه ترین و پر نفوذترین بناها در تاریخ معماری، معبد پانتئون است؛ این معبد در حدود ۱۲۵ میلادی ساخته شد و تأثیر فضای درونیش بسیار پر مخافت است. مخصوصاً به این علت که از نمای بیرونش چنین مخافتی احساس نمیشود. پانتئون معبدی گرد و گنبد دار است، در جلویش رواقی مستطیلی دارد که به نظر میرسد آنچنان که باید و شاید با ساخت گردوار اولیه آن تناسبی ندارد و احتمالاً بعدها برآن افزوده شده است. تأثیر اولیه حاصل از مشاهده این بنا احتمالاً با تأثیر امروزیش متفاوت بوده است، زیرا پانتئون در آغاز یک بنای مستقل نبود بلکه به یک باسیلیکای قدیمیتر متصل بود و امتداد آن یالهای جانبی پانتئون را میپوشانده است.
گذشته از این، در جلوی رواق معبد یک حیاط ستون بندی شده قرار داشت که بخشی از رواق نیز جزو آن بود و در آغاز تنها بخش قابل رؤیت ساختمان از روبرو بود. این حیاط که در دوره هادریانوس ساخته شد، احتمالاً از طرحهای همین امپراتور تنوع طلب بوده است. بنای پانتئون از گونه ای سادگی پرهیبت در مقیاس بزرگ برخوردار است. برفراز اندرون مدورش گنبدی نیمکره وار به قطر ۴۳ متر زده اند که فاصله نوک گنبد از کف پانتئون نیز ۴۳ متر است.
بدین ترتیب، طرح پانتئون بر تقاطع دو دایره – یکی عمودی، دیگری افقی – قابل تصور به صورت مقاطعی از یک کره «فضا» که در درون بنا محاط شده اند استوار گشته است. گنبد پانتئون، پوسته ای بتونی دارد که تدریجاً در سمت قاعده بر ضخامتش افزوده میشود تا در جای لازم بر قدرت آن بیفزاید. در مرکز گنبد، سوراخی گرد (به نام «چشمه نور» یا «نورگیر») به قطر ۹ متر تعبیه شده که شیشه ای ندارد، رو به آسمان باز شده و تنها منبع نور برای تأمین روشنایی اندرون بنا است. دیوارهای نگه دارنده گنبد بسیار ضخیمند و در سطحشان فرونشستگیهای مستطیل و نیمدایره یک در میان ایجاد شده است، که بر بالای هر کدام طاقی هلالی زده شده تا فشار حاصل از گنبد را به جرزهای عظیم سنگی منتقل کنند. گنبد پانتئون از درون قاب بندی شده تا آنکه هم جلوه هندسی زیبایی از مربعهای کوچک در درون دایره ای عظیم را پیدا کند هم از فشار و سنگینی کل گنبد بکاهد بی آنکه صدمه ای به قدرتش زده باشد. کف پانتئون، مختصر تحدبی دارد و زهکشهایش به صورت خطوطی کم عمق در مرکز (مستقیماً در زیر نورگیر) ایجاد شده اند تا هر آبی را که از آن بالا میریزد به سوی خود سرازیر گرداند.
تابلوی اندرون پانتئون اثر جووانی پانینی بهتر از هر عکسی، وحدت شکل و مقیاس طرح، سادگی نسبتها، عظمت پرهیبت آن را نشان میدهد. در این تابلو تقریباً تجربه هر تازه وارد به این فضای عظیم مدور به نمایش گذاشته شده است و آن نه احساس سنگینی دیوارهای گرداگرد بنا بلکه حضور ملموس خود فضاست؛ زیرا معماری نمایانده شده در این تابلو، قبل از هر چیز یک معماری مختص فضاسازی است.
در معماریهایی که بیشتر مطالعه کردیم، شکل فضای محصور شده، تقریباً به طرزی تصادفی از طرز قرار گرفتن دیوارها و احجام، تبعیت میکرده است و این عناصر نیز به اندازه ای که در شکل فضای مزبور گسستگی ایجاد میکنند باعث شکل دادنش نمیشوند. دیوارها و احجام در معماری مصر و بین النهرین به قدری اهمیت دارند که آنچه دیده میشود همینها هستند، فضا فقط به شکل «منفی» وجود دارد یعنی تصادفاً بین احجام ظاهر میشود. این گونه معماری را معماری احجام مینامند.
معماری یونانی نیز مخصوصاً به احجام، نسبتهای میان احجام و شکل دادن به عناصر حجمیتوجه داشت، با صفت معماری استخوان بندی یا ساختاری متمایز شده است. نخستین بار رومیان هستند که معماری را به شکل واحدهایی از فضا در تصور میآورند که با استفاده از دیوار بستهایی قابل شکل دادن هستند.
درون پانتئون، مطابق این علاقه معماران رومی، یک کل واحد، همشکل و متکی به خود است که احجام یا دیوارهای نگه دارنده هیچ گسستی در آن پدید نمیآورند، کلی است که بازدید کننده را در خود جا میدهد بی آنکه او را محبوس کند، جهان کوچکی است که از طریق نورگیرش به سوی ابرهای گریزپا، آسمان آبی، خورشید، طبیعت کیهانی و خدایان راه مییابد. گریختن از سر و صدا و گرمای سوزان یک روز تابستانی رم و پناه آوردن به محیط خنک و عظمت آرام پانتئون، تجربه ای است که تقریباً در وصف نمیگنجد و هر کسی باید خود شخصاً آن را بیازماید. از همه چیز که بگذریم، این کار یک تجربه معماری نیز هست.
نباید از یاد برد که نیروی ابتکار رومیان در ساختن فضاهای بزرگ درونی به شناخت و اطلاعات مهندسی ایشان از خواص احجام و ایستایی احجام خنثی بستگی داشت. قوس، طاق و گنبد، واحدهایی ساختمانی بودند که رومیان با مهارتی بی مانند در جهان باستان و کم نظیر در جهان معاصر، ابداع و تکمیل کردند.
اساساً، مسأله به شکلی که رومیان میدیدند، چنین بود: چگونه باید فضایی پهناور را محصور کرد و بر فرازش سقف زد و چگونه نور کافی به این فضای بزرگ رساند و در عین حال آن را باز و بدون تیرها یا ستونهای نگه دارنده لازم برای یک سقف تخت نگه داشت.
ساده ترین طاق مورد استفاده رومیان طاق گهواره ای بود – در واقع، قوس عمیقی بود که سقفی نیمه استوانه ای بر بالای یک فضای دراز مستطیل شکل تشکیل میداد و لبه های سقف نیمه استوانه ای مستقیماً بر دیوارهای جانبی قرار میگرفتند، این دیوارها برای آنکه در زیر وزن سقف ایستادگی کنند یا باید بسیار ضخیم باشند یا با زدن دیوارهای پشت بند ایستادگی کنند یا باید بسیار ضخیم باشند یا با زدن دیوارهای پشتبند تقویت شوند.
این طاق را میتوان از بتون و با استفاده از یک قالب بندی موقت چوبی (که محور نامیده میشود) ساخت که با گنبد نهایی همشکل و هم اندازه است و بتون سیال را تا سفت شدنش در خود نگه میدارد. طاق بندی تالار مرکزی حمامهای کارآکالا و باسیلیکای کنسانتین بدین گونه ساخته شد که چندین طاقه گهواره ای را در فواصل ثابتی عمود و متداخل بر طاق گهواره ای را در فواصل ثابتی عمود و متداخل بر طاق گهواره ای اصلی ساختند و بدین ترتیب به آن چیزی دست یافتند که طاق مرکب نامیده میشود. اگر ارتفاع طاقهای گهواره ای متداخل و اصلی یکی باشد، نتیجه را طاق متقاطع مینامند و خط برخورد دو طاق نیز خط تقاطع نامیده میشود.
طاق مرکب یا متقاطع علاوه بر آنکه ظاهراً از طاق گهواره ای، پیشرانه – یعنی نیروهایی که طاق در جهت پایین و به سمت خارج وارد میکند، مانند نیروهای قوس – در امتداد طول کل دیوار وارد میشود و به جرز نگه دارنده مشابهی نیاز دارد؛ این پیشرانه در طاق متقاطع در نقاطی وارد میشود که خطوط تقاطع به یکدیگر میرسند و فقط در همین نقاط است که جرزهای نگه دارنده باید کار گذاشته شوند.
بدین ترتیب فضای درونی را میتوان از وجود دیوارهای نگهدارنده خلاص کرد و با کار گذاشتن ردیف پنجره های زیرگنبدی در فضای آزادی که نیاز به دیوار پشتبند ندارد (یعنی در نقاط پایانی طاقهای مرکب) به نور بیشتری امکان ورود داده میشود. دیوارهای پشتبند را میتوان با زدن دیوارهای سنگین عمود بر دیوار اصلی و دارای قوسهای طاق نما تأمین کرد؛ بدین ترتیب راهروهای جانبی در امتداد طول صحن یا تالار بزرگ نیز ساخته میشوند گذشته از این دیوارهای کوتاهی نیز در روی سقف راهروهای جانبی صحن میزدند تا بخشی از پیشرانه طاقها را به طاقهای بیرونی هدایت کنند. آنچه گفته شد از مبانی کار سازندگان حمامهای غول آسای کارآکالا بود که در حدود سال ۲۱۵ میلادی چنین بناهایی را برپا داشتند.
محصور کردن فضاهای بزرگ با طاق زنی، شیوه ای رایج در آن زمان بود. با آنکه چیزی از پوشش این بناها برجا نمانده، از مشاهده آنها میتوان به وجود طاقهایی پی برد که از خط الرأس دیوارهای ضخیم تا ارتفاع بیست و هفت متر بالا رفته بودند، در زیر این طاقها که با تنوعی بی پایان بسط مییافتند، فضاهایی برای استراحت و شادی روحی و جسمیهزاران رومیفارغ البال – تماماً به خرج دولت – طراحی شده بود.
فقط ساختمانهای مرکزی این مجتمع عظیم که امپراتوران روم امیدوار بودند جمعیتی سرکش و تهیدست را در آن به خوشگذرانی مشغول کنند، مساحتی معادل ۱۰۸×۲۱۶ متر مربع را به خود اختصاص داده بود؛ و خود حمامها که مرکز توجه و مرکز معماری این طرح بودند، گنجایش ۱۶۰۰ نفر را داشتند.
کاربرد بخشهای گوناگون این مجتمع عظیم همچنان مورد بحث و اختلاف است. نقشه ی بنا طرحی قرینه وار بر امتداد محور مرکزی حوضهای پر از آب با دماهای متفاوت داشت: فریجیداریوم یا حوض آب سرد، تپیداریوم یا تالار مرکزی مخصوص حوضهای کوچک آب گرم، کالیداریوم یا حوض گرد مخصوص آب داغ در یک تالار گنبددار، ساختمانهای مرکزی شامل حمامهای بخار، اتاقهای رخت کن، اتاقهای استراحت، تالارهای سخنرانی و اتاقهای ورزش نیز میشدند.
دور تا دور این مجتمع عظیم محوری را با منظره باغهای زیبا به محیطی دلپذیر تبدیل کرده بودند که گرداگرد آنها نیز ردیف دیگری از چند ساختمان شامل چندین مغازه، رستوران، کتابخانه، سالنهای ورزش و (شاید یک) میدان ورزش ساخته شده بود. طول کل این مجتمع تقریباً ۴۰۰ متر میشد. زیر مجتمع مزبور دنیایی زیر زمینی شامل راهروها (با عرض کافی برای عبور و مرور گاریها و گردونه ها)، انبارها و اتاقهای گرم لبریز از بردگان و تون تابها میشد: تالارها و آب مورد نیاز حمامها را با استفاده از شبکه ای گرم میکردند که در آن هوای گرم از درون لوله ها و آجرهای مجوف زیر کف، داخل دیوار و گاهی داخل طاقهای بنا عبور داده میشد. آب به مقدار کافی از طریق یک آبگذر اختصاصی تأمین میشد.
به راستی برای تأمین آسایش انسان چه نبوغ و مهارتی به کار گرفته شده بود! هرکس با پرداختن ورودیه ای ناچیز میتوانست یک روز تمام در حمامهای واقع در قلب محیطی زیبا و پرشکوه استراحت کند. به بیان درست تر، این حمامها به قدری زیبا، آراسته و مجلل بودند که اخلاقیون زمانه از هزینه ای که صرف آرایش ظاهری آنها شده بود گله میکردند. سنکا فیلسوف و نمایشنامه نویس رومیضمن مقایسه روزگار فاسد خودش با روزگار خاندان دانش دوست قهرمان پرور سکیپیو که در محیطی بس ساده و محقر استحمام میکردند، چنین گله میکند:
«ولی امروزه، چه کسی جرأت دارد مانند آنها استحمام کند؟
اگر دیوارهای خانه مان با آیینه های درخشان و گرانقیمت آراسته نشوند؛ اگر مرمرهای اسکندرانی ما در کنار موزاییکهای ساخته شده با سنگ نومیدیا کار گذاشته نشوند، اگر حاشیه های آنها از چهار طرف با الگوهای پیچاپیچ نماسازی نشوند و جلوه ای رنگارنگ همچون تابلوهای نقاشی پیدا نکنند، اگر سقفهای هلالی ما غرق در شیشه نشوند، اگر استخرهای شنای ما با مرمرهای تاسوسی که سابقاً دیدنش در هر معبدی مایه حیرت آدمیمیشد ساخته نشوند، خود را خسیس و تهیدست میپنداریم... اینهمه تندیس و اینهمه ستون که به هیچ کاری نمیآیند، ولی فقط برای تزیین و صرفاً برای خرج کردن پول ساخته شده اند؛ و دریایی از آب، هر روز غرش کنان از سطحی دیگر فرو میریزد! ما چنان تجمل پرست شده ایم که در آینده روی چیزی جز سنگها قیمتی گام برنخواهیم داشت.»
البته حمامهای کارآکالا علاوه بر آنچه گفته شد مراکزی اجتماعی بودند که هر کسی میتوانست تمام روز را «بی آنکه کاری کرده باشد» شادمانه در آن بگذارند. حمامها مراکز فرهنگی نیز بودند، چندین کتابخانه و دنیایی از پیکره های اصل یونانی، در حمامهای عمومیو تعدادی از مهمترین کپیه های مزبور از حمامهای کاراکالا به دست آمدند.
گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع : آفتاب
چهارشنبه 3/3/1391 - 11:21