تاریخ
8 اتاق مخفی مشهور جهان + عکس
صدها نفر را در این خانه به قتل رسانده. جسد قربانیان به اتاقی مخفی برده میشده که در آن با استفاده از یک کوره، بقایای قربانی از بین میرفته، بدون اینکه اطرافین متوجه دود...
1- اهرام ثلاثه مصر
شاید بتوان گفت اولین و هوشمندانهترین راهها و اتاقهای مخفی را مصریان باستان طراحی کردهاند. اهرام ثلاثه مصر، پر از راههایی است که در صورت خوش شانس بودن، به هیچ جایی ختم نمیشوند و در سایر موارد به اتاقهایی که در آنها تلههایی کارگذاته شده است میرسند. مصریان باستان این کار را برای محافظت از جسد مومیایی شده فرعون و وسایلی که با آن، مومیایی را دفن میکردهاند، از شر دزدان انجام می دادهاند. ولی یکی از تفتاوتهایی که این نوع اتاقها با دیگر اتاقهای مخفی دارد، این نکته است که مصریان باستان، این اتاقها را برای این نمیساختهاند که دوباره به آن رجوع کنند؛ به عبارت دیگر آنها این اتاقها را برای همیشه مخفی میکردهاند و راز این اتاق همراه با سازنده آن دفن میشد…
۲ - گودال کشیشان
در انگلستان، هنگام حکومت الیزابت اول، انجام مراسم مذهبی کاتولیک ها، مجازاتهای بسیار سنگینی داشت. در این زمان، گروهی از کشیشان، برای انجام این اعمال مذهبی، دست به ساخت اتاقهای زیرزمینی ای کردند که بعدها به priest holes معروف شد. این محل بسیار ساده و مناسب برای عبادات یک کشیش کاتولیک طراحی شده بود و راههایی برای فرار کشیش در مواقع خطر و هجوم پیش بینی شده بود. کشیشها در این محل مطالعات و تحقیقاتشان را هم انجام میدادند که گاهی این مطالعات به هفتهها کشیده میشد و کشیشان مجبور بودند گرسنگی و کمبود هوا را در طول این مدت تحمل کنند.
۳ - راههای مخفی King Charles II
حتی در زمانهای قبل از آزار و اذیت کاتولیکها در انگلیس، ساخت اتاقها و راههای مخفی برای مخفی کردن یا مخفی شدن از شر افراد مهاجم، انجام میشده است. در زمان
شاه چارلز دوم و در طی جنگهای داخلی انگلستان، تعداد زیادی از این اتاقها و راهها ساخته شد که حتی امروزه هم بسیاری از آنها ناشناخته است و گهگاه به صورت اتفاقی در خانههای باستانی انگلیس یافت میشود.
۴ - Murder Castle
شاید مخوفترین اتاقها و راههای مخفی، مربوط به اولین قاتل سریالی آمریکا، H.H. Holmes باشد. در اواخر سال ۱۸۰۰، یک ساختمان عظیم در شیکاگو بنا کرد , پول ساخت آن را از کلاهبرداری ای که از شرکت بیمه کرده بود و همجنین از قتلهای گاه و بیگاهش به دست آورده بود. طبقه آخر این ساختمان ۳ طبقه، مملو از عناصر عجیب معماری است. راه پلههای مخفی، درهایی که تنها از بیرون باز میشدند، و درهای مخفی ای که در اتاقها وجود داشت و Holmes میتوانست از آنها وارد اتاق قربانیان خود شود. تا مدت ها، Holmes به کسی اجازه شروع ساخت این بنا را نمیداد، زیرا قصد داشت تا فقط خودش از اسرار این خانه مطلع باشد. بسیاری عقیده دارند Holmes، تا وقتی که راز خانه اش بر ملا شود، صدها نفر را در این خانه به قتل رسانده. جسد قربانیان به اتاقی مخفی برده میشده که در آن با استفاده از یک کوره، بقایای قربانی از بین میرفته، بدون اینکه اطرافین متوجه دود ناشی از این احتراق شوند. این خانه در سال ۱۸۹۵ سوزانده شد و هم اکنون به جای آن ساختمان پست قرار دارد.
5 - قدغن شدن الکل و …، آمریکا
در زمان ممنوعیت استفاده از الکل در اوایل قرن بیستم در آمریکا، تمامی کابارهها (و به طبع آن، قمارخانهها و فاحشه خانهها) به زیر زمین انتقال پیدا کرد! این مکانها که در سرتاسر آمریکا به وجود آمده بود، خود الکل را برای مشتریانش تهیه نمیکرد، بلکه تنها به عنوان محلی بود که مشتریان در آن جا به نوشیدن میپرداختند و بعد از آن به سراغ کارهای دیگری میرفتند … بعضی از طرحهایی که برای این گونه محلها داده شده بسیار خلاقانه و هوشمندانه بوده، به طوری که بسیاری از این کابارهها و قمارخانهها و فاحشه خانه ها، به طور خیلی واضح در محلههای تجاری قرار دارند، بدون آنکه کسی اندکی شک به آنها ببرد. ورودی آنها از دیوارهای ساده و خالی، به همراه راه پلههایی بسیار ساده و بتنی و یا صندوق چههایی خالی و به ظاهر بدون استفاده تشکیل میشده.
۶ -اتاقهای مخفی دوران هولوکاست
اتاقهای مخفی زیادی در دوران هولوکاست، توسط افرادی شجاع ساخته شد که توانست جان افراد بیشماری را در آن دوران نجات بدهد. یکی از این خانوادههای شجاع که دست به این کار زد، خانواده ten Boom family، در هلند بود. این خانواده در هلند، صاحب یک مغازه ساعت فروشی بود و در بالای این مغازه، اتاقهای مسکونی آنها وجود داشت. وقتی که کوچکترین عضو این خانواده چهار نفره، Corrie ten Boom، درگیر منازعات آن زمان در سال ۱۹۴۰ شد، معماری برای آن یک اتاق مخفی در آن خانه درست کرد که تا چهار سال بعد، که خانه مورد هجوم نیروهای پلیس قرار گرفت، نه تنها جان او، که جان صدها یهودی تحت تعقیب را نجات داد. این خانه اکنون تبدیل به موزه شده است.
۷ -اتاقهای مخفی قلعه coltids، جنگ جهانی دوم
برای کسانی که زندانی میشوند، فکر کردن اصلا کار سخت و پیچیدهای نیست، زیرا شما بهاندازه کافی وقت برای این کار دارید. این تفکرات گاهی اوقات باعث به وجود آمدن شاهکارهایی میشود که نمونهای از آن را در معماری هم میتوان دید! راهها و نقشههایی که توسط زندانیان برای فرار از زندان طرح میشود. در زمان جنگ جهانی دوم، صدها نقشه فرار توسط سربازان فرانسوی و انگلیسی زندانی در قلعه coltids در آلمان کشیده شد. آنها برای مخفی ماندن نقشههای خود، تنها با استفاده از ستونهای چوبی و گل، اتاقهای مخفی ای در آن قلعه درست کردند که بدون دانستن محل آنها، یافتنشان در قلعه تقریبا” غیر ممکن بود. در یکی از این اتاق ها، یک هواپیمای بیموتور، با زحمت زیادی سر هم شده بود و در اتاقی دیگر، یک ایستگاه رادیویی برای ارتباط با بیرون برپا شده بود. ولی در نهایت، قبل از اینکه زندانیان بتوانند با آن هواپیمای بی موتور از آن قلعه فرار کنند، جنگ پایان یافته بود …
8 -یتیم خانه، نرماندی
در اوایل سال ۲۰۰۸، در سواحل نرماندی، در داخل یک یتیم خانه قدیمی، اتاقهای زیادی در طبقه هم کف ساختمان پیدا شد که در طی سالهای ۱۹۶۰ تا اواخر ۱۹۸۰، برای شکنجه و احتمالا” تنبیه کودکان به کار میرفته است. گود برداریهایی که منجر به کشف این اتاقها شد، بسیاری از این اتاق که در بسیاری از آنها اجساد کودکان و نوجوانان قرار داشت را خراب کرد.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: asriran.com
م چهارشنبه 3/3/1391 - 12:24
تاریخ
امپراطوری که از گوشت انسان تغذیه میکرد!!
آشپز بوكاسا در دادگاه گفته بود كه به دستور بوكاسا اكثر مواقع گوشت مورد نیاز غذای امپراتور را از داخل فریزر شخصی وی كه حاوی گوشت بدن و پای زنان مجرم و...
امپراطور آدمخوار
شنیده بودیم بعضی قبایل بدوی آفریقائی آدمخوار هستند. ولی تصورمان این بود كه این شایعه بیشتر در داستانها و افسانههای خیالی مصداق دارد و بعید است كسی را بتوان یافت كه صحنههای آدمخواری توسط «بشر» را دیده باشد. با این حال مطالعه رویدادهای تاریخ معاصر بعضی كشورهای آفریقائی نشان میدهد كه نه تنها این پدیده غریب نیست بلكه حتی میتوان امپراطوری را در آفریقا یافت كه «آدمخوار» بوده است. این شخص «ژنرال بدل بوكاسا» دیكتاتور پیشین كشور «آفریقای مركزی» است.
«آفریقای مركزی» از جمله كشورهای آفریقائی است كه از شمال به چاد، از جنوب به كنگو و زئیر، از مشرق به سودان و از مغرب به كامرون محدود میشود. اكثر مردم آن مسیحی هستند و فرانسه، زبان رسمی آنهاست. «بانگی» پایتخت آفریقای مركزی است. این كشور در 1960 استقلال خود را از فرانسه به دست آورد.
امپراطور یاد شده در 1966 با كودتا علیه «دیوید داكو» پسر عموی خود، قدرت را در آفریقای مركزی به دست گرفت و در 1979 با كودتای متقابل دیوید داكو» و شورش عمومی مردم ساقط شد.
«ژنرال بدل بوكاسا» در 22 فوریه 1921 متولد شد. پدرش در سال 1927 درگذشت و با فوت مادرش 12 یتیم بر جای ماند. بوكاسای جوان همراه برادرها و خواهرهایش تحت مراقبت پدر بزرگش قرار گرفت. او در مدارس میسیونهای فرانسوی تحصیل كرد. در ابتدا كاتولیكی با حرارت بود كه میخواست كشیش شود. عموی وی جزء بنیانگذاران جمهوری آفریقای مركزی بود ولی بوكاسا در جنگ جهانی دوم به سربازان فرانسوی پیوست.
او در دوران تحصیل با شخصیت ناپلئون آشنا شد و از همان زمان شیفته او شد. این علاقه در بسیاری از تصمیمات بعدی او اثر گذاشت. به طوری كه تاجگذاری خود را طبق الگوی تاجگذاری ناپلئون در پاریس ترتیب داد! به شدت به رهبران فرانسه عشق میورزید. به طوری كه ژنرال دوگل را پدر خود میخواند. او وقتی كه در مراسم تدفین وی شركت كرد به شدت میگریست و میگفت: «یتیم شدیم». وی در ارتش فرانسه در خدمت ژنرال دوگل كار كرد و به درجه سرگردی رسید.
بوكاسا در 1966 یعنی زمانی كه فرمانده كل قوا بود با بركنار كردن پسر عمویش، داكو، در یك كودتای تقریباًً بدون خونریزی به قدرت رسید و سپس داكو را به عنوان مشاور خود برگزید. یكی از اولین اقدامهای او بعد از به قدرت رسیدن در 1966 قطع روابط با چین بود. او ادعا كرد كه چین در یك توطئه علیه رژیم او دست داشته است. چین بعداً این موضوع را تكذیب كرد. بعدها روابط دو كشور عادی شد و در 1976 به عنوان میهمان افتخاری در چین پذیرایی شد. بوكاسا با درجه فیلد مارشالی دبیر كلی حزب واحد كشورش، وزیر دادگستری، دفاع خدمات غیر نظامی، بیمههای اجتماعی و خلاصه 14 وزارت از 16 وزارت كشور را در آن واحد بر عهده داشت! در 1976 اعلام نمود كه به اسلام گرویده است. سایر مقامات كشور نیز به وی تأسی جستند و كشور رسماً اسلامی شد. قذافی رهبر لیبی و شیوخ عرب خلیج فارس میلونها دلار به وی هدیه كردند. اما وی پس از جمعآوری پول مورد نظر خود، از اسلام برگشت و دوباره مسیحی كاتولیك شد و كلیه مقامات نیز از وی پیروی كردند! او سپس نام كشور را از جمهوری آفریقای مركزی به امپراتوری افریقای مركزی تبدیل كرد و سال بعد خود را امپراتور بوكاسای اول نامید و پولهای اهدایی كشورهای عرب را صرف مراسم تاجگذاری بسیار پرهزینه خود كرد! گفته میشود هزینه تاجگذاری وی در 1977، یك چهارم مجموع درآمد سالانه آفریقای مركزی بود. بوكاسا در اجرای این مراسم 340 تن شراب، شامپاین، خاویار و نیز 60 دستگاه اتومبیل لیموزین وارد كشور كرده است.
بوكاسا سرانجام در سپتامبر 1979 زمانی كه در لیبی به سر میبرد در یك كودتای نظامی از قدرت بركنار شد. رهبر كودتا دیوید داكو پسر عموی بوكاسا كسی بود كه در1966 هنگامیكه رئیس جمهوری افریقای مركزی بود با كودتای بوكاسا از كار بركنار و به مشاورت وی منصوب شد. در پی این كودتا بوكاسا عازم كشورهای ساحل عاج و فرانسه شد. بوكاسا هنگامی كه در نوامبر 1986 با فریب اطرافیان به كشورش بازگشت در فرودگاه دستگیر و راهی زندان شد اما 8 سال بعد، در سپتامبر 1994 در جریان یك عفو عمومی از زندان آزاد گردید. بوكاسا به قصاب افریقای مركزی مشهور شده است. از جمله كسانی كه در جلسات محاكمه بوكاسا برای شهادت علیه وی شركت كرده بودند آشپز و خدمتكار قصر وی بود. «فیلیپ لینگرئیسا» آشپز بوكاسا در دادگاه گفته بود كه به دستور بوكاسا اكثر مواقع گوشت مورد نیاز غذای امپراتور را از داخل فریزر شخصی وی كه حاوی گوشت بدن و پای زنان مجرم و اعدام شده بوده است تأمین میكرده است. بوكاسا معتقد بود كه دون شأن یك امپراتور است كه از گوشت حیوانات تناول كند!
بوكاسا سرانجام در 5 نوامبر1996 در سن 75 سالگی درگذشت.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: rasekhoon.net
م چهارشنبه 3/3/1391 - 12:23
تاریخ
سنت ۲۰۰۰ ساله آکروبات
نقاشی دیواری عظیمی در معبد هان واقع در ینان سه دختر را در حال پریدن، حرکات موزون و حفظ تعادل روی ریسمان نازکی نشان میدهد که با چهار چاقوی تیز، روی...
آکروبات بازی در کشورهای آسیای جنوب شرقی و در راس آنها کشور بزرگ و پهناور چین از جایگاه ویژهای برخوردار است. با هم نگاهی داریم به تواناییهای هنرمندان چینی در اجرای حرکات نمایشی و جایگاه آن در فرهنگ سنتی این کشور.
هنر آکروبات در چین سابقه ای تقریبا ۲۰۰۰ ساله دارد و یادگار سلسله هان است. این هنر که در گذشته «صد سرگرمی» میگفتند با موسیقی و رقص ترکیب شده بود و سرگرمی اصلی طبقات مرفه جامعه به شمار میرفت.
ژانگ هنگ دانشمند و ادیب چینی در اثری به نام «نثر پایتخت غربی» به نحو نشاط آوری هنر آکروبات عصر خود را از رقص روی طناب و پشتک و وارو زدن تا ژانگولر بازی، بالا رفتن از دیرکها و حفظ تعادل روی توپ تشریح کرده است. یک نقاشی روی سنگ هم که تاریخ آن به سلسلههان باز میگردد و در معبد خانوادگی «وو» واقع در ایالت شاندونگ کشف شده، نمایشی را نشان میدهد که آمیره ای از حرکات آکروباتیک و رقصهای بومی است.
در دوران سلسله تئانگ (۶۱۸-۹۰۷) یک کارگاه آموزشی ویژه در دربار برای آموزش آکروبات بازها، نوازندگان و رقصندگان و سازماندهی نمایشهایی که در آنها تا ۱۲ نوع حرکت آکروباتیک انجام میشد وجود داشت. برخی از این حرکات با نامهایی همچون رقص باد و شمشیر، پرش از هفت توپ، راه رفتن روی طناب و نمایش روی دیرکهای بلند نامیده میشوند. بعدها آکروباتها به تدریج محبوبیت خود نیزد دربار را از دست دادند اما به عنوان سرگرمی محبوب مردم ماندگار شدند.
در قرون وسطی بسیاری از حرکات نمایشی آکروبات و فنون ویژه آن به عرصه نمایش و اپرا نیز راه یافت. نمایش موسوم به نیلوفر آبی شامل راهپیمایی روی طناب، رقص روی طناب، ایستادن روی دست، وارو زدن روی نردبان، حفظ تعادل ظروف، تردستی با طناب و پرش از درون حلقه آتش یا حلقههای پر از چاقو و شمشیر بود.
اولین گروه ملی آکروباتی چین، درست بعد از انقلاب و تاسیس جمهوری خلق چین در سال ۱۹۴۹ تشکیل شد و گروههای محلی با الهام از آن در سراسر کشور پا به عرصه حیات نهادند. از این دوره وسایل خانگی از قبیل پیاله برنج خوری، جزو وسایلی درآمدند که آکروبات باز با آن به اجرای نمایش میپرداخت. حفظ تعادل ستونی از کاسه و بشقاب روی سر مدتهای مدیدی است که جزیی از برنامه نمایش آکروبات بازهای چینی است.
تصویری که روی بشقابی که در معبدهان در ناحیه نان یانگ ایالت هونان کشف شده آکروبات بازی را نشان میدهد که روی یک دست خود معلق زده و روی سر خود انبوهی کاسه و بشقاب را نگه داشته است. در دهه ۵۰ آکروبات باز مشهوری به نام «ژیا جوهوا» حرکت تازه ای خلق کرد و در حالی که روی یک دست خود ایستاده بود ستونی از کاسه و بشقاب را در هوا نگه داشت و با یک پای خود نیز چند کاسه و بشقاب دیگر را حفظ کرد.
به این ترتیب آکروبات با نرمشهای بدن سازی درهم آمیخت و الهام بخش انواع دیگری از حرکات حفظ تعادل در زمینه کاسه و بشقاب شد.
حفظ تعادل بشقابهای گردان روی چوبهای بامبو، هنر دیگری است که سابقه آن به سلسله تئانگ باز میگردد و حتی امروزه نیز اجرا میشود. راه رفتن روی طناب و رقصیدن روی آن نیز سابقه ای طولانی دارد. نقاشی دیواری عظیمی در معبد هان واقع در ینان سه دختر را در حال پریدن، حرکات موزون و حفظ تعادل روی ریسمان نازکی نشان میدهد که با چهار چاقوی تیز، روی طناب مشغول هنرنمایی است.
امروزه علاوه بر راهپیمایی روی ریسمان، راه رفتن روی سیم سفت و کشیده شده نیز متداول است. این افراد برای راه رفتن روی سیمهایی به طول ۱۰ متر که با زاویه ۴۰ درجه انحنا پیدا میکنند به خوبی مهارت دارند.
قرقره بازی با نخ نیز بسیار در میان کودکان چینی محبوب است و در این مسیر به یکی از حرکات موفقیت آمیز سیرک بدل شده است. یان بازی تنوع فراوانی دارد و اساسا شامل نخ کردن قرقره که تجسمی از شیطان است در هوا و گرفتن آن با ریسمان است. قرقره بازی دو نفره و تاب دادن قرقره حول بدن که توسط دو آکروبات باز چینی اجرا میشود نیز از بازیهای جالب سیرک بازهای چینی است.
رقص شیر هم نمونه زیبایی از اشکال هنری است که رد روزگاران باستان به «سرگرمی با صورتک» معروف بود و در آن افراد با تقلید رفتار حیوانات در جلد آنها فرو میرفتند. یکی از محققان در این زمینه نوشته است که رقصندگان، صورتکهای چوبی نقش دار به سر میکردند و جای چشمهای خود را پولکهای طلایی و جای دندانها را پولکهای نقره ای رنگ میگذاشتند. در نمایشهای متفاوت امروزی در رقص شیر، یک تا چهار شیر روی توپی حفظ تعادل میکنند و با حرکات مختلف الاکلنگی پایین و بالا میروند.
از آنجا که دوچرخه وسیله متداول رفت و آمد در چین است مهارت دوچرخه سواران این کشور میتواند کاملا قابل قبول باشد، از این رو مهارتهای مربوط به دوچرخه سواری به خوبی در چین مد نظر قرار میگیرد و به یکی از حرکات مهم تفریحی بدل میشود. گرچه این مهارت از اوایل قرن بیستم آغاز شد اما مهارتهای مربوط به آن به سرعت گسترش یافت و محبوب شد. در کنار این حرکات انجام عملیات روی یک چرخ نیز باب شد و محبوبیت یافت. در این میان دلقکها نیز وارد کارزار شدند و این نمایشها را با حرکات کمیک در هم آمیختند و مایه شادی تماشاگران شدند.
حفظ تعادل با پا نیز رشته بسیار حساسی است که از گذشتههای دور اجرا میشود و به مهارت زیادی نیاز دارد. نویسنده عصر سونگ درباره هنرمندانی نوشته است که بطریها، بشقابها، ظروف مختلف و ساعت را با پای خود در حال تعادل نگه میداشتند. گاه نیز یک آکروبات باز کودک هشت ساله ای را همراه با یک میز، یک چکش چوبی و یک نردبان پله ای با هم در حال تعادل نگه میداشت. یکی از صدها نقاشی که در این زمینه از گذشتههای درو به جای مانده است آکروبات بازی را نشان میدهد که رندبانی را با دو پا نگه داشته و کودکی را نیز در بالای آن در حالت تعادل حفظ کرده است.
گرچه امروز نیز همین هنرمندان میتوانند افراد، نردبانها، چهارپایهها و صندلیها را با پاهای خود در حال تعادل نگه دارند، اما حرکات جدیدی نیز همراه وسایل سنگین به این نمایشها راه یافته و حفظ تعادل وسایل سبک چون بطریها و بشقابهای چوبی در کنار میز و صندلی انجام میشود.
آکروبات بازهای چینی فنون ارزشمندی را از هنرهای دیگر اخذ کرده اند و آنها را رد نمایشهای خود به کار برده اند که برخی از آنها دربرگیرنده حرکات موزونی است که از نقاشیها و حجاریهای دیواری بودایی در معابد اخذ شده است. حرکات ورزشی چون بارفیکس نیز الهام بخش این هنرمندان شده و با ترکیب این عناصر مجموعه جالبی از حرکات نمایش ابداع میشود.
در عین حال تخته پرش که از دهه۳۰ در چین مورد استقبال واقع شد موجب ظهور یک سلسله از حرکات نمایشی پیچیده شد که اجرای آنها نیازمند تواناییهای خاص جسمی و حرکتی است و آکروبات بازها از این توانایی برخوردارند که ضمن پریدن از تخته پرش به مجموعه ای از همبازیهای خود که بین زمین و آسمان معلق هستند بپیوندند و هرمهای مختلف انسانی را تشکیل دهند.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: vista.ir
م چهارشنبه 3/3/1391 - 12:20
دانستنی های علمی
مراسم با شكوه طلاق در ژاپن!!
بسیاری از زوجها بیصبرانه منتظر اعلام پایان زندگی مشترك هستند تا بتوانند حلقههای ازدواج شان را با چكش خرد كنند. سر آهنی چكش شبیه سر قورباغه است و البته بدون دلیل انتخاب نشده. قورباغه...
زوجهایی كه به آخر خط رسیدهاند با پرداخت 1200 دلار پایان رابطهشان را جشن میگیرند
شرقیها آداب و رسوم عجیب و پیچیدهای دارند و این سنتها به خصوص در جشنها و مراسم خانوادگی بیشتر خودنمایی میكند. مراسم عروسی با آداب و رسوم كامل و به شكل كاملا مفصل انجام میشود. عروس و داماد هم به طریق سنتی و با لباسهای سنتی و هم به شكل مدرن و با لباسهای امروزی در دو مراسم جداگانه برای بستن پیمان ازدواج حاضر میشوند. اما این روزها در ژاپن ماجرای دیگری در جریان است. همزمان با افزایش بیرویه نرخ طلاق در ژاپن، بعضی از زوجهایی كه به آخر خط رسیدهاند این روز را هم مثل روز ازدواج شان به شكل مفصل برگزار میكنند. «مراسم طلاق» واژه جدیدی است. در این روز به خصوص زن و مرد در برابر دوستان و خانواده همانطور كه روز اول برای آغاز زندگی مشترك «بله» گفتند، برای پایان آن هم «بله» میگویند. برپایی مراسم طلاق ایده هیوركی ترائی است. این مرد حدود یك سال قبل محل روباز كوچكی را در توكیو پیدا كرد و نام آن را «عمارت جدایی» نامید كه نام خوبی هم برای جایی است كه پایان یك زندگی رقم میخورد. از آن زمان به بعد بود كه 25 زوج برای «مراسم طلاق» به عمارت جدایی مراجعه كردند. هزینه برپایی این مراسم 55 هزار ین، معادل 606 دلار برای هر كدام از طرفین طلاق است. شكوه و جلال این مراسم هم دست كمی از مراسم پرزرق وبرق عروسی ندارد. زوجهای ناراضی پیش از آنكه به صورت رسمی طلاق بگیرند و پای برگه طلاق را امضا كنند دراین مراسم باشكوه با صدای بلند «بله» جدایی را میگویند. به هر ترتیب كار و بار ایده پرداز این قضیه حسابی گرفته و تا پایان تابستان بیش از 900 درخواست رزرو دارد. مراسم طلاق ابداعی هم آداب و رسوم ویژه خود را دارد، درست مثل مراسم ازدواج مردم شرق دور كه هرنمادی در آن نشانی از زندگی دارد. زن و شوهری كه قرار است این رابطه را برای همیشه پایان بدهند هر كدام جداگانه سوار بر كالسكههای ریكشا به «عمارت جدایی» میروند. همراهان و دوستان در آرامش و سكوت پشت كالسكهها حركت میكنند و بدون تردید خاطرهای از روز عروسی برایشان زنده میشود. جدا از پذیرایی با چای كه نوشیدنش در ژاپن آداب دشوار و منحصر به فردی دارد، مراسم طلاق تقریبا سوت و كور برگزار میشود. بسیاری از زوجها بیصبرانه منتظر اعلام پایان زندگی مشترك هستند تا بتوانند حلقههای ازدواج شان را با چكش خرد كنند. سر آهنی چكش شبیه سر قورباغه است و البته بدون دلیل انتخاب نشده. قورباغه در فرهنگ ژاپن نماد تغییر و تحول است و حلقههای خرد شده با سر قورباغه در واقع نشان میدهد دورهای از یك زندگی تمام شده و قرار است فصل جدیدی نوشته شود. خانم و آقای فوجی، اولین مشتری تابستانی «عمارت جدایی» هستند. آنها هم با ریكشاهای جداگانه در معیت همراهان شان وارد عمارت میشوند. آقای فوجی كه تاجری 33 ساله است میگوید: «تصمیم گرفتیم برای پایان پیوند زناشویی، یك شروع تازه داشته باشیم. میخواهیم با این كار به زندگی مان رنگ تازگی بزنیم.» او خود را برای به بن بست رسیدن رابطهشان مقصر میداند و عقیده دارد ساعتهای زیادی را بیرون از خانه بوده وبهرغم هشدارهای همسر سابقش برای ماشین و سایر وسایل موردعلاقهاش بیش از اندازه پول خرج كرده است. فوجی بعد از خرد كردن حلقهها میگوید: «وقتی چكش را كوبیدم با خودم فكر كردم كه بله، این آخر داستان است و بعد احساس كردم قلب و روحم با هم تجدید شدند. حالا مطمئنم كه میتوانم یك زندگی جدید و یك شروع دوباره را تجربه كنم.» همسر سابق او هم احساس مشابهی دارد. ترائی كه خود را اولین تدارك دهنده مراسم طلاق در ژاپن میداند، این ایده را به منظور كمك به زوجهایی پرورش داد كه برای طلاق گرفتن دچار مشكل هستند. آمار طلاق در ژاپن به تدریج به تابوی مسئولان تبدیل میشود. نرخ خیره كننده 251 هزار طلاق در سال 2008، تلنگر بزرگی بود كه ژاپن بعد از آمار بالای خودكشی باید به آن بپردازد.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: tehrooz.com
م چهارشنبه 3/3/1391 - 12:19
تاریخ
تاریخچه رنگ سفید لباس عروس!
در آن روزگار رنگ سفید نشانه پاكی و عفت نبود، بلكه رنگ آبی دارای این معنا بود. در حقیقت بسیاری از زنان به همین دلیل رنگ آبی را...
پیراهن سفید عروس، یادگاری از عصر ویکتوریایی
رسم پوشیدن لباس عروس به رنگ سفید، به دوران ملكه ویكتوریا برمیگردد. پیش از آن عروس ها، بسته به موقعیت اجتماعی خود، انواع متنوعی از رنگ ها و مواد را برای لباس عروس انتخاب میكردند. در آن روزگار رنگ سفید نشانه پاكی و عفت نبود، بلكه رنگ آبی دارای این معنا بود. در حقیقت بسیاری از زنان به همین دلیل رنگ آبی را برای لباس عروسی خود انتخاب میكردند. از طرفی رنگ سفید نشانه ثروت و توانگری بود.
ازدواج ملكه ویكتوریا با پسر عموی خود شاهزاده آلبرت در سال 1840، بیشترین تاثیر را بر مراسم عروسی گذاشت. ملكه ویكتوریا نخستین فرد سلطنتی نبود كه پیراهن عروس سفید رنگ پوشید، اما نخستین فرد در دوره مدرن بود. رنگ سفید، رنگ مرسوم برای مراسم سوگواری سلطنتی بود و اگرچه همیشه به این عنوان استفاده نمیشد، اما به عنوان رنگی مناسب برای مراسم عروسی شاهانه هم محسوب نمیشد. ملكه و یكتوریا با ازدواج در لباسی سفید، چرخ ها را به حركت درآورد. رنگ سفید عموما برای لباس عروسی انتخاب نمیشد و لباس ویكتوریا باعث شگفتی شد. البته این لباس، غافلگیری ناخوشایندی نبود، زیرا به زودی زنان در سرتاسر اروپا و آمریكا از لباس های سفید برای عروسی خود استفاده كردند. اگرچه عروس هایی هم وجود داشتند كه همچنان در لباس هایی به رنگهای دیگر ازدواج میكردند؛ اما رنگ سفید به عنوان رنگی مناسب و عالی برای لباس عروس تعیین شده بود و از آن زمان تا كنون ادامه یافته است. در حقیقت بسیار نادر است كه عروسی در لباسی به رنگی غیر از سفید ازدواج كند.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: iran-world.com
چهارشنبه 3/3/1391 - 12:18
دانستنی های علمی
5 رسم عجیب مربوط به ازدواج از سراسر جهان!!
مکانهایی که دختران از 5 سالگی به آنجا فرستاده میشوند تا تحت نظارت و مراقبت زن بسیار پیر باتجربه وحشتناکی اضافه وزن پیدا کرده و مدام چاقتر شوند، به منظور اینکه...
جشن ازدواج میتواند واقعهای شگفت آور و سرورآمیز و سرشار از خوشی برای هرکسی باشد. در برخی موارد و در میان برخی ملیتها رسمهایی دیوانه واری در رابطه با این جشن خجسته وجود دارد؛ ما میخواهیم شواهد و دلایلی دال بر وجود چنین رسوم عجیب غریبی از گوشه و کنار جهان برایتان مثال بزنیم.
دزدیدن عروس
در میان اجتماعات رومی roma (در سراسر جهان) انجام میشود.
وقتی به نوع آشنایی در اغلب وصلتها مینگریم، متوجه میشویم بیشتر آنها حاصل یک نگاه در میان جمعیت و آشنایی از طریق نگاه بوده است. زمانی که دو نفر به هم دل میبندند با ازدواج کردن سرنوشتشان را به هم پیوند میدهند. باوجود این در برخی فرهنگها دوست دارند از خیر این مراحل رمانتیک ازدواج بگذرند و عملکردی تقریبا مجرمانه را برای رسیدن به هدف خود در پیش میگیرند آنها با دزدیدن عروس! (که آن را رسم «دو نفر کاملا غریبه» میدانند) مراسم عروسی را برگزار میکنند.
roma ای ها که آنها را شبه کولی نیز میدانند در طول قرنها این سنت را حفظ کرده اند. در آنجا اگر یک نفر دختری را به زور بدزدد و او را 2 تا 3 روز کنار خود نگه دارد، آن دختر رسما همسر او محسوب میشود. زمان قدیم احتمالا این رسم مفاهیم زیادی داشته، مثلا این کار کمکی برای داماد محسوب میشد تا پول خرج نکند و او را از تهیه شام شکرگزاری سالانه برای والدین عروس معاف میکرد.
اما در فرهنگ امروز آنها تنها رسمی عجیب و غریب دیده میشود که موجبات ناراحتی دختران را فراهم کرده چراکه هیچ حق انتخابی شامل حال آنها نمیشود و مجبورند فردی که توسطش دزیده شده اند را تا آخر عمر تحمل کرده یا عشق دائمیخود بدانند.
حتما خیلی از شماها متعجب شده اید! آیا چنین چیزی قانونی است؟ خوب این رسم یک اقلیت نژادی است و اغلب دولتها زیاد ترجیح نمیدهند با ممنوع کردن رسم دیرین یک اقلیت سنتی خود را به دردسر بیندازند.
4- ازدواج با حیوانات برای دفع ارواح
در برخی مناطق هند
فرهنگ غرب خصوصا در زمینه ازدواج و عروسی با خرافهها غریبه نیست، اغلب عروسها زودتر از مراسم آتش را در کلیسا برپا میکنند و حتی عروسی را به تعویق میاندازند تا هیچ وسیله کهنه، عاریه ای و یا آبی رنگی در مهمانی نباشد. اگر در آنجا ازدواج میکنید اصلا نباید به فکرتان خطور کند که قبل از عروسی حتی نگاه گوتاهی به همسر آینده تان بیندازید.
اما در قبیله هندی «سانتال» Santhal ازدواجهای احمقانه ای برگزار میکنند که تعدادشان به 11 میرسد. آنها اعتقاد دارند که اگر دختر خردسالی یک دندان در لثه بالایی اش ریشه کند، نشانه این است که او در آینده ای نزدیک توسط ببر یا حیوان دیگری خورده میشود، زیرا ارواح از این دختر متنفر شده اند. بنابراین او باید با یک سگ عروسی کند. مثلا این مهمانی برای دختر 9 ساله ای به اسم «کارنامونی هاندسا» برپا شده است، مهمانی بزرگ همراه با 100 نفر مهمان و عیش و پایکوبی.
اما خودتان را ناراحت نکنید. این مراسم چیزی نیست جز یک مهمانی ساختگی و سمبولیک و زوج مجبور نیست مراسم را تا آخر به پایان برساند. این فقط مراسمی برای دور کردن ارواح شیطانی است و دختران وقتی بزرگتر شدند میتوانند با پسر مورد علاقه خود ازدواج کنند.
باز جای شکرش باقی است که این مهمانیها واقعی نیست، درغیر این صورت آیین جن گیری بین یک بچه کوچک و خانواده سگ سانان واقعا مراسمی عجیب و غریب و البته ناراحت کننده میشد.
3- سیاه کردن عروس در اسکاتلند
مردم اسکاتلند از بسیاری جهات شبیه اروپاییان نوعی هستند، اما تعداد کمی تفاوتهای برجسته و قابل ذکر نیز دارند: مثلا اسکاتلندیها دل و روده گوسفند را میخورند، دامنهای مردانه میپوشند و به جای برنج شیر دلمه بدبو و فاسد را مثل تخم مرغ و انواع سس به سمت عروس پرتاب میکنند.
اسم رسم آنها «سیاه کردن عروس» است، سنت قدیمی اسکاتلندی،؛ بعضی میگویند حتی قدیمیتر از زمان شان کانری است. این رسم بخشی از آیینی است که قبل از عروسی انجام میشود. در این آیین دوستان عروس او را سورپرایز میکنند. آیا شما واقعا تحمل چنین دوستان مسخره ای را دارید؟ دوستانی که هرچیز آشغال و مزخرفی را به سمت عروس پرتاب میکنند. اینها هرچیزی میتوانند باشند: از شیر فاسد که در یخچال شما از شدت خرابی رنگش به سیاهی تبدیل شده تا قیر. آنها با این کار 2 هدف را دنبال میکنند. اول اینکه داماد را در حال و هوای درست و مناسبی قرار دهند (با فرض اینکه تمام اسکاتلندیها وسواسی به دختران بی خانمان که هرگز حمام نمیکنند دارند) دوم اینکه این عمل به زنان کمک میکند تا بدانند با اتفاقاتی که در زندگی آینده شان میافتد چگونه برخورد کنند، چراکه برای آنها هیچ چیز تحقیرآمیزتر و ظالمانه تر از این کثیف کاری آن هم در نزدیکی روز عروسی نخواهد بود.
شاید این نوعی تحت فشار قرار دادن عروس قبل از بلکه گرفتن از آنهاست. ولی باید بدانیم سختیهایی که عروس باید برای تمیز کردن و شستن این کثیفیها متحمل میشود در برابر مشکلاتی که یک زن اسکاتلندی باید بعدها در زندگی اش با آنها دست و پنجه نرم کند چیزی نیست. عروس هم همیشه در این مراسم ناراحت و ناامید نمیشود بلکه به طرز خوشحال کننده ای سورپرایز میشود و این نکته ای است که مردان اسکاتلندی در زندگی مشترک خوب درک کرده اند.
2- کشتزارهای چاق
موریتانیا (آفریقا)
استانداردهای زیبایی شناسی در هر کجای جهان با جای دیگر متفاوت است. برای مثال باوجود اینکه عروسهای غربی زمانی که به روز عروسی نزدیک تر میشوند هرچه کمتر غذا میخورند تا اندام لاغرتر و ظریف تری داشته باشند در بعضی از فرهنگها زنان تنومند و درشت هیکل را جذابتر میدانند!... و عروسها وقتی به روز عروسی نزدیک تر میشوند هرچه به دستشان میآید میخورند تا بتوانند هرچه بیشتر به عرض و پهنای خود بیفزایند. نمونه بارز آنها هم دختران موریتانی هستند.
گروه دختران با نام «کشتزارها یا مزارع چاق» مخالف کمپهای چاقی هستند-مکانهایی که دختران از 5 سالگی به آنجا فرستاده میشوند تا تحت نظارت و مراقبت زن بسیار پیر باتجربه وحشتناکی اضافه وزن پیدا کرده و مدام چاقتر شوند، به منظور اینکه جذاب تر شده و تا جایی که ممکن است زودتر عروسی کنند. در یکی از تمرینها به اسم «لبلوس» دختران مجبورند مقدار خیلی زیادی غذا (شامل 4 پوند غلات و 5 گالون شیر شتر) را در طول یک روز بخورند و اگر آنها استفراغ کنند مامور ناظر یعنی همان پیرزن مجبورشان میکند هرچه بالا آورده اند را دوباره بخورند! معمولا در این کمپها عدم موفقیت دختران نیز با شکنجه همراه است.
اما بخش غم انگیز داستان اینکه این رسم درواقع چند سالی میشد که منسوخ شده بود تا اینکه یک گروه ارتشی این کشور را گرفتند و دوباره رسم را از نو راه انداختند. شاید با این امید که راحت تر میتوانستند دختران چاق را دستگیر کنند یا شاید برای اهداف دیگر....
1- حق نداری دستشویی بروی
رسم بعضی مناطق مالزی
هیچ چیزی زیباتر از مراسم عروسی و ازدواج نیست. وقتی زوج خوشبختی در جمع دوستان و خانواده، احاطه شده با انواع گلها و غذاهای لذیذ، اولین روز زندگی خود را جشن میگیرند. اما برای قبیلههای جامعه «تیدونگ» در قسمت شمالی بورتئو عروسی عبارت است از اولین روز سفری طاقت فرسا به عمیق ترین لایههای جهنم و بازگشت از آن. در این روز عروس و داماد برای 72 ساعت حق رفتن به دستشویی را ندارند.
آیین تیدانگی به زوج تازه ازدواج کرده امر میکند که در خانه شان بمانند و تحت هیچ شرایطی 3 روز و 3 شب به دستشویی نروند. برای این کار چند نفر از اعضای خانواده شان به عنوان ناظر این سه روز را در خانه آنها میمانند و غذا و آب بسیار کمی به آنها داده میشود. مردم تیدانگ اعتقاد دارند که این کار عروس و داماد باعث میشود زندگی طولانی و پر از شادی را تجربه کنند، بچه مرده به دنیا نیاورند و نعمت و برکت وارد زندگی شان شود.
حالا وقتی به این آیین فکر میکنیم نکته جالبی را در آن میبینیم. هیچ چیز به اندازه بودن در شرایط سخت دو نفر را برای زندگی پایبند نمیکند و به هم نزدیک نمیکند و هیچ چیز سخت تر از خودداری کردن از رفتن به دستشویی و حمام کردن حدود نصف هفته نیست. وقتیکه این سه روز سپری شد زن و مرد بیشتر از هرکس دیگری که قبلا میشناختند به هم نزدیک میشوند، زیرا که آنها مدت زیادی نیست زن و شوهر شده اند و اولین روز زندگی شان در سختی کنار هم بوده اند.... آنها یار شفیق سخت ترین روزهای زندگی هم هستند.
تهیه و ترجمه: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ/ مریم محبعلی نژاد
www.seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ
چهارشنبه 3/3/1391 - 12:17
جهانگردی
سفر به سرزمین دریاچهها (تصویری)
جنگلها و دریاچههای براندبورگ موجب شده كه این ایالت به یك مقصد ایده آل اكوتوریسم و گذراندن تعطیلات آخر هفته مبدل شود. با این كه دسترسی به دریاچه های ایلت براندبورگ بسیار آسان است اما...
شاید اغلب فراموش كنیم كه برلین ، پرآوازهترین پایتخت جهان در دوران جنگ سرد در سرزمینی واقع شده كه به سرزمین دریاچهها مشهور است. ایالت براندبورگ واقع در شرق آلمان كه شهر برلین دقیقا در وسط آن قرار دارد دارای بیش از 3000 دریاچه طبیعی است كه اگر بخواهیم تعداد دریاچههایی كه كمتر از یك هكتار وسعت دارند را محسوب كنیم، در این صورت تعداد دریاچههای ایالت براندبورگ به 7000 دریاچه بالغ خواهد شد. جنگلها و دریاچههای براندبورگ موجب شده كه این ایالت به یك مقصد ایده آل اكوتوریسم و گذراندن تعطیلات آخرهفته مبدل شود. با این كه دسترسی به دریاچههای ایلت براندبورگ بسیار آسان است اما به دقت از آنها و محیط زیستشان مراقبت میشود. سفری كوتاه به سرزمین دریاچه ها.
منظره زیبای كاخ راینسبرگ با معماری باروك در ساحل دریاچه گریئنریك در فاصله 60 كیلومتری شهر برلین كه فردریك دوم دوران جوانی اش را در این كاخ سپری كرد. هر تابستان در پارك زیبای كاخ راینسبرگ فستیوال خوانندگان جوان اپرا برگزار می شود.
منظره كلیسای هایلند با معماری نئو گوتیك در ساحل دریاچه یونگفرن در ناحیه ساكرو و قایقران هایی كه از قایق سواری جمعی بر سطح این دریاچه زیبا لذت میبرند. قبل از فروپاشی دیوار برلین این ناحیه از ایالت براندبورگ جزو مناطق ممنوعه كمونیست ها بود.
منظره بخشی از یك كاخ سلطنتی در نزدیكی شهر پوتسدام و دریاچه زیبای حاشیه آن كه رودخانه هاول به آن میریزد. پادشاهان سلسله هوهن زولرن در سواحل این رود كاخهای بسیار زیبایی را احداث كرده بودند.
منظره بدیع رود وانسی شاخهای از رودخانه هاول و دورنمای شهر پوتسدام كه گنبد كلیسای اعظم آن به خوبی مشهود است.
منظره شبانه تنها فار ایالت براندبورگ در كنار بندر كوچك رودخانهای راینسبرگ كه گوشهای دنج و آرام برای گذراندن تعطیلات است.
منظره دریاچه وانسی بزرگترین دریاچه براندبورگ و ساحل آن كه با مركز شهر برلین فقط 20 دقیقه با قطار فاصله دارد.
رودخانه هاول مجموعهای از دریاچهها را در اطراف شهر پوتسدام ایجاد كرده است. تصویر قلعه بابلسبرگ و برج آن كه اقامتگاه تابستانی امپراتور گیوم اول بود.
جزیره طاووسها و ساختمان یك شكارگاه كه در پارك كاخ این جزیره ساخته شده است.
ایالت براندبورگ علاوه بر دریاچههای بیشمارش دارای رودخانهها و كانالهای آبی است كه نزدیك به 30 هزار كیلومتر طول دارد. تصویری از قایقسواری توریستها همراه با صرف غذایی مطبوع در نزدیكی جنگل اسپری كه به تنهایی دارای كانالهای آبی به طول 1300 كیلومتر است.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: jamejamonline.ir
م چهارشنبه 3/3/1391 - 12:16
تاریخ
10 كشف برتر باستانشناسی سال 2009 (+عکس)
در ماه مارس جمجمهی یك زن كه احتمالا در قرون وسطا بهعنوان یك جادوگر با قرار دادن آجری در دهانش كشته شده است...
سایت نشنال جئوگرافیك در گزارشی به معرفی 10 كشف باستانشناسی برتر امسال پرداخت.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، سایت علمی نشنال جئوگرافیك در روزهای پایانی سال جاری میلادی، اقدام به معرفی 10 كشف باستانشناسی امسال كرد. این كشفها عبارتند از:
1ـ بقایای كشتی ارواح جویندگان طلا؛ این كشتی به دزدان دریایی قارهی آمریكا تعلق داشته و سالها پیش غرق شده است و ماه نوامبر بقایای آن كشف شد.
2ـ گنجینهی طلای آنگلوساكسونها؛ این گنجینه كه از آن بهعنوان بزرگترین گنجینهی كشفشده از آنگلوساكسونها یاد میشود، در ماه جولای در انگلیس كشف شد و شامل صدها شیء تاریخی ساختهشده از طلاست.
3ـ دندانهای جواهركاریشده؛ این دندانها كه انسان را به یاد ستارگان موسیقی «هیپ هاپ» میاندازند، به ساكنان قارهی آمریكا در 2500 سال پیش تعلق دارند و نشانگر مهارت دندانپزشكی ساكنان منطقهی آمریكای جنوبی در هزاران سال پیش است.
4ـ مقبرهی یكی از پادشاههای پرو؛ در این مقبره كه 1500 سال قدمت دارد، آثار تاریخی متعدد از جمله جوهرات سلطنتی كشف شدند. البته شیوهی ساخت این مقبره نیز منحصربهفرد است.
5ـ حجاریهای جیمزتاون؛ این حجاریها كه حدود 400 سال قدمت دارند، به شیوهای غیرعادی و رازگونه ایجاد شدهاند. محققان امیدوارند با بررسی آنها به رسوم ساكنان كشور آمریكا در صدها سال پیش پی ببرند.
6ـ آثاری قدیمیتر از استونهنج؛ این آثار در كشور انگلیس و شامل ویرانههای یك معبد، دو مقبره و دیگر آثار تاریخیاند كه در كنار یكدیگر، دایرهای را تشكیل میدهند و سالها پیش از استونهنج ساخته شدهاند.
7ـ زیردریایی سامورایی؛ این زیردریایی به جنگ جهانی دوم تعلق دارد و در ماه فوریه در نزدیكی پرل هاربر پیدا شد.
8ـ كشتی دزدان دریایی؛ در این كشتی كه بقایای آن ماه مارس در سواحل كارولینای شمالی پیدا شد، آثار زیادی از جمله سكههای تاریخی، شمشیر و دیگر ابزارآلات جنگی كشف شدند.
9ـ جمجمهی جادوگر ایتالیایی؛ در ماه مارس جمجمهی یك زن كه احتمالا در قرون وسطا بهعنوان یك جادوگر با قرار دادن آجری در دهانش كشته شده است، در ایتالیا كشف شد.
10ـ اسكلتهای شگفتانگیز؛ این اسكلتها به محوطهای تاریخی در آلمان از عصر سنگ تعلق دارند و همراه آنها زیورآلاتی ساختهشده از دندان سگ و اسكلت یك زن كه بهصورت نشسته دفن شده بود، كشف شدند.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: isna.ir
م چهارشنبه 3/3/1391 - 12:14
جهانگردی
زمینهای پر از گل هلند: رنگینکمانی که زیاد عمر نمیکند! (تصویری)
تاریخچه پیدایش لالههای هلندی جالب است. امروزه این گلهای هلندی تبدیل به یکی از بزرگترین جاذبههای گردشگری هلند شدند. بزرگ ترین زمینهای...
این تصاویر در نگاه اول مثل نقاشیهای مداد رنگی به نظر میرسند. رنگهای راه راه خالص ارغوانی، زرد، قرمز، صورتی، نارنجی و سبز ترکیبی بدیع شبیه پارچه چهل تکه پدید آورده اند! این نقشهای رنگارنگ درحقیقت تصاویری از هلند در اواسط فصل رویش لالههاست. بیش از 10.000 هکتار به پرورش این گلهای حساس اختصاص داده شده است. در ماه میتمام این گلهای لاله شروع به شکفتن میکنند. گلها در اواخر اکتبر یا اول نوامبر کاشته میشوند و سپس بعد از شکفته شدن به گل فروشیها فروخته میشوند. سالانه بیش از سه بیلیون گل در اینجا رشد میکنند و دو سوم آنها بیشتر به کشورهایی مثل آلمان و آمریکا صادر میشوند..
باغهای لاله Keukenhof
تاریخچه پیدایش لالههای هلندی جالب است. امروزه این گلهای هلندی تبدیل به یکی از بزرگترین جاذبههای گردشگری هلند شدند. بزرگ ترین زمینهای گلهای لاله نیز در محلی به نام باغ گل Keukenhof است. این باغها از سال 1949 تبدیل به یکی از بزرگترین جذابیتهای توریستی این منطقه شده اند. بودن در نمای باشکوهی از میلیونها گل لاله و انواع دیگر گل واقعا حس و حال بهار را به انسان میدهد. تماشای اینجا تجربه ای است که هیچگاه فراموش نمیشود. اینجا مکانی است برای پیر و جوان، دارندگان نمایشگاههای گل و افراد معمولی ای که میخواهند روز خوش و مطبوعی را تجربه کنند.
مکانی که امروزه با نام Keukenhof میشناسیم اولین بار در قرن 15 درمیان جنگلهای دست نخورده و به صورت تپههای شنی کوچک کشف شد. آن زمان اینجا متعلق به جاکوبا وان بییرن بود. مردم هم در اینجا اقامت گزیدند و مشغول جمع آوری گیاهان برای آشپزخانه قلعه شدند. Keukenhof هم از کلمه castle kitchen به معنای آشپزخانه قلعه گرفته شده است. حدود سال 1830 معماری به نام «زوچر» برای طراحی یک باغ دعوت شد.
او تحت تاثیر سبک مزرعههای انگلیسی طراحی اولیه این باغ را انجام داد که تا به امروز هم به همان شکل مانده است.
تهیه و ترجمه: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ/ مریم محبعلی نژاد
www.seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ
چهارشنبه 3/3/1391 - 12:13
تاریخ
معرفی 10 شهر فراموش شده تاریخ
با این وجود کنکاش باستانشناسان طی سالها، مستنداتی از واقعی بودن این شهرها را نمایان ساخت تا نه تنها داستانهای خیال انگیز دوران کودکی را به واقعیت تبدیل کند بلکه...
تروا، آتلانتیس و بابل و شهرها و نامهایی اینچنین از جمله تمدنهای اسرار آمیز و شگفت آوری هستند که امروز تنها میتوان آنها را در متون تاریخی و یا در قصههای عامیانه یافت. اگرچه کاخهای زیبا و باشکوه، گنجینههای باارزش و بازارهای پررفت آمد این شهرها را در داستانهای افسانهای شنیدهایم، اما تاکنون هیچ نشانهای از آثار برجای مانده از این تمدنها را از نزدیک مشاهده نکرده ایم.
متاسفانه عواملی همچون جنگ، قحطی و طغیان آب دریاها، در طی قرون متمادی دیگر شکوهی از این شهرهای شگفت انگیز برجای نگذاشت و تنها خاطره و ویرانههایی را برای آیندگان و جستجوگران امروز قرار داد. ویرانههایی که حتی وجود چنین تمدنهایی را در عصر باستان به شک و تردید بدل کرده اند.
با این وجود کنکاش باستانشناسان طی سالها، مستنداتی از واقعی بودن این شهرها را نمایان ساخت تا نه تنها داستانهای خیال انگیز دوران کودکی را به واقعیت تبدیل کند بلکه فرصتی را نیز برای تماشای آنها به وجود آورد. آنچه که در ادامه میخوانید گزیدهای از 10 شهر فراموش شدهای است که شکوهی جهانی را در زمان اقتدار خود در اختیار داشته اند.
1- تروا
بقایایی این شهر افسانهای در قرن نوزدهم میلادی و در شهر آناتولیای ترکیه کشف شد. طبق داستانهای اساطیری مورخان، یونانیان را فاتحان این شهر نام بردهاند. فاتحانی که پس از تصرف آن، این شهر را به آتش کشیدند.
باستانشناسان طی کاوشهای خود در تپه ماهورهای منطقه هیسارلیک موفق به کشف دیواری به ارتفاع 1/6 متر و دیگر آثاری شدند که وجود 9 شهر در این منطقه را ثابت میکرد. یکی از این شهرها به گفته باستانشناسان تروا نام داشت.
2- بابل
باغهای معلق بابل از معروفترین و شناخته شدهترین نشانههای این امپراتوری عظیم دنیای باستان به شمار میرود. هرودوت، مورخ مشهور یونان باستان، اگرچه درطول عمر خود موفق به دیدن این باغها نشد، اما شکوه و زیابیی آن را در نوشتههای خود بیان داشت.
دیوارهای آجر خشتی این شهر به همراه ویرانههایی از کاخ شمالی آن در قرن نوزدهم میلادی کشف شد. در حال حاضر بخشهای بزرگی از دروازه ستاره بابل در موزه پرگامون برلین در معرض دید عموم قرار دارد.
3- آکروتیری
آکروتیری، این تمدن باستان عصر مفرغ جزیره کرت پیش از آن که در سال 1500 پیش از میلاد زیر گدازهای آتشفشانی دفن شود، یکی از شهرهای مهم این جزیره به شمار میرفت. کاوشهای باستان شناسان اگرچه تمامی آن شهر را آشکار نساخت اما پیاده روهای سالم، نقاشیهای رنگی دیوارها و کفپوشهای خیابانهای این شهر را از دل خاک بیرون کشید.
به گفته باستانشناسان فورانهای متعدد گدازههای آتشفشانی بخش قابل توجهی از این جزیره به زیر آب برد تا بار دیگر افسانه قاره آتلانتیس را در اذهان تداعی کند.
4- ماچو پیچو
با افول اقتدار امپراتوری اینکا از سال 1530 به این سو، خاطرات و شکو شهر ماچوپیچو نیز از اذهان مردم رفته رفته پاک شد. این فراموشی ادامه دار شد تا اینکه ویرانههای این شهر باستانی در سال 1911 به دست یک باستانشناس امریکایی به نام هیرام بینگهام کشف گردید. این کشف اگرچه پس از وقفهای نزدیک به 400 سال به وقوع پیوست اما منجر به کشش و جاذبهای جهانی شد و علاقمندان بیشماری را به سوی خود کشاند. اکنون مناظر و ویرانههای این شهر به یکی از جاذبههای اصلی گردشگری تبیدل شده است.
اما یکی از اندک پرسشهای بیپاسخ در خصوص این شهر دلیل و علت ساخته شدن آن در چنین مکانی بوده است. سوالی که برخی جواب آن مسائل مذهبی یا اخترشناسی اعلام کرده اند.
5- پترا
این شهر باستانی که آنرا محصور شده در گلهای رز وحشی مینامند در میان کوههای اردن پنهان شده است. برای بازدید و تماشای این شهر قدیمی گردشگران مجبور به عبور از مسیری تنگ و باریک به طول 6/1 کیلومتر میباشند. نزدیک به هزار مقبره، یک قربانگاه و یک عبادتگاه از جمله آثاری است که در این شهر به چشم میخورد. باستانشناسان معتقدند اقوام کوچ نشنین انباط، نخستین ساکنان این شهر، پترا را به خاطر چشمههای متعدد آن انتخاب کرده بودند.
6- اورادور سور گلان
برخلاف دیگر شهرهای یاد شده، این شهر قدیمی فرانسوی هیچگاه ناپدید نشد. این شهر شاهدی از قتل عام نازیها در طول جنگ جهانی دوم بود، شهری که 624 ساکن آن در حمله سربازان آلمانی در تاریخ دهم ژوئن 1944 کشته شدند. پس از آن این شهر به کلی متروکه شد و تا امروز هیچ انسانی در آن سکونت نکرد.
7- کارتاژ
اگرچه هنوز هم بقایایی از این شهر تاریخی به شکل روزهای نخستین خود موجودند اما بازهم به سختی میتوان شکل اصلی این شهر بندری را از روی خشتهای درهم فروریخته بناهایش مجسم کرد. این شهر دوبار در آتش خشم جنگها سوخت. نابودی نخست آن بر اثر حمله رومیها در جنگ کارتاژ در سال 146 پیش از میلاد بوده و تخریب ثانوی آن به دلیل حمله اعراب در سال 698 میلادی رخ داد. اکنون میتوان تنها ویرانههایی از این شهر را در تپه بیرسا در کشور تونس مشاهده کرد.
8- تیکال
شهر تیکال که پایتخت تمدن مایاها به شمار میرفت در زمان شکوه خود بیش از چهار هزار ساختمان و 90 هزار سکنه را در خود جای داده بود. این شهر در سال 900 میلادی و پس از سقوط امپراتوری مایا به صورت اسرار آمیزی متروکه شد و سپس در پوششی از درختان جنگلی برای مدتی بیش از هزار سال مخفی ماند. سرانجام باستانشناسان اروپایی کاشفان آن در قرن نوزدهم میلادی شدند.
9- کوئلاپ
این شهر نظامی که قدمت آن پیش از تمدن اینکاها میرسد امروز در پوششی از جنگلهای ابری و در مناطق شمالی پرو پنهان شده است. ساکنان این منطقه را چاچاپویاها مینامیدند. مردمانی که در ساخت خانهها، معبد و مقبرههای محصور در دیوار سنگی 8/1 متری تبحر داشتند.
10- آنکور
آنکور، پایتخت باستانی امپراتوری خمر کامبوج است که امروزه به دلیل جنگلهای انبوه این کشور به مجموعهای جدا جدا تبدیل شده است. این شهر که آنرا معجزه شهرسازی مینامند، 140 سال گذشته توسط یک باستانشناس فرانسوی کشف شد.
به گفته باستانشناسان، آنکور، که آنرا شهر معبدها مینامند از مجموعه عظیمی از معابد تشکیل شده که در فاصله قرنهای نهم و چهاردهم میلادی بنا شده اند.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: chtn.ir/ سید محمد برازنده
چهارشنبه 3/3/1391 - 12:11