• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 1325163

پرسش

عرض سلام و ادب
مطالعات فلسفی دارم و سوالی مدتهاست ذهن من را درگیر کرده و به وادی حیرت کشانده است و تحقیق در این زمینه برای من تاکنون نتیجه نداشته است. سوالم این است؛
در داستان حضرت خضر و کشتن نوجوان بافرض قبول اینکه آن نوجوان در آن همان زمان کافر و مرتد شده بود و حضرت خضر تکوینا آن نوجوان را به دستور خداوند به قتل رسانده بود سوالی مطرح می شود. خضر در پاسخ موسی گفت کفر در دل او نقش بسته و موجب قتل پدر و مادر مومنش می شد.
اگر خداوند از قبل به آینده بندگانش به طور حتم و صد در صدی علم و اشراف دارد و می داند که آنها ولو به اختیار خودشان چه راهی را برمی گزینند و به کدام مسیر می روند، چرا افرادی را خلق میکند که می داند در پایان، جهنمی می شوند ولو به اختیار خودشان؟ یعنی خدا کسی را می افریند که میداند اخرالامر به جهنم می رود و راهی عذاب و زجر آتش می شود و کسی را می افریند که از قبل میداند به بهشت می رود. خب چرا؟ چرا خداوند کاری را می کند که میداند پایانش خسران و ضرر است آیا این ظلم یا بی عدالتی نیست. مگر نه اینکه بعضی ها در روز محشر میگویند (یا لیتنی کنت ترابا) چرا همان اول او را خاک و در و دیوار خلق نکرد تا در روز واقعه راهی عذاب نشود او که خودش هم به بودنش راضی نبود و خالق او میدانست آخرش چه می شود؟

پاسخ

با سلام و عرض تحیت.
دوست محترم!
از منظرهای متفاوتی به سؤال شما جواب داده شده است. از منظری صرفا فلسفی بخواهیم پاسخ دهیم به تبع اهلش می‌گوییم:
حتما در مسیر مطالعاتتان به این موضوع برخورده‌اید که علم الهی، موجب اجبار و سلب اختیار از انسان نمی‌شود.
از طرفی در فلسفه خلقت، به این موضوع برخورده‌اید که هر آنچه که قابلیت خلق شدن داشته باشد، آفریده می‌شود؛ یعنی فیض خدا مطلق است و هر چیزی که قابلیت داشته باشد از این فیض بهره می‌برد. به عبارت دیگر، نمی‌توان تصور کرد که خالقی باشد و موجودی قابلیت خلق شدن را داشته باشد و مانعی هم برای آن نباشد، ولی باز هم خلق نشود. وقتی مقتضی موجود باشد و مانع مفقود، معلول محقق می‌شود.
اما چرا قابلیت برای خلق بوجود می‌آید، این به حکمت‌های خلقت بازمی‌گردد.
مثلا گفته می‌شود خلق چنین افرادی که شما فرموده‌اید و آمدن آن‌ها در این دنیا، علاوه بر این که علی الاصول فرصتی برای کمال ایشان است، تا به اختیار خود، زندگی ابدی خود را بخوبی بسازند، محیطی می‌سازد تا همگان در شرائط مطلوب برای استکمال قرار گیرند. دنیایی برای کمال انسانهایی که به اختیار می‌خواهند کامل شوند مناسب است که در آن آدم‌های بد هم باشند، همانطور که نفس اماره هم باید باشد و شیطان هم باید باشد.
این جواب را بعضی می‌پسندند.
اما جوابهای دیگری هم هست که اگر خواستید در خدمت خواهیم بود.
پیروز باشید.
موسسه ذکر ـ قم.
باستانی.

مشاور : موسسه ذکر | پرسش : دوشنبه 14/7/1399 | پاسخ : سه شنبه 13/8/1399 | | فوق ليسانس | 25 سال | معارف اسلامي | تعداد مشاهده: 258 بار

تگ ها : موسی و خضر علم خدا و اختیار انسان عدالت

مشاوره های مرتبط

سلام و خسته نباشید
رسول گرامی اسلام(ص) فرمودند: إِنَّ الرَّجُلَ لَیَكُونُ لَهُ الدَّرَجَةُ عِنْدَ اللَّهِ لَا یَبْلُغُهَا بِعَمَلِهِ. حتَی ُبْتَلَى بِبَلَاءٍ فِی جِسْمِهِ فَیَبْلُغُهَا بِذَلِكَ
اولا بفرمایید آیا این حدیث صحیح و معتبر است؟ و ضمنا بفرمایید مقصود از این حدیث چیست؟ یعنی خداوند بنده ای که لایق بهشت است ولی گناهانی دارد که امکان ورود به بهشت را ندارد با ابتلای به گرفتاری و مصیبت ها و یا امراض جسمانی در دنیا تنبیه می کند تا پس از مرگ او را وارد بهشت کند؟ اگر کسی گناهانی داشته باشد چطور لایق بهشت است؟ ممنون

با سلام
گفته شده که برای تکامل انسان همه چیز فراهم شده.
انسانهایی هستند که از لحاظ عقلی مشکلاتی دارند مثل دیوانه ها یا مونگولیسمها.
روند تکامل و نیل به اهداف والایی که هدف خلقت است در مورد اینها چطور اتفاق می افتد.
کسانی که نقص عضو مثل دست گوش و چشم دارند باز میتوانن تفکر کنند اما کسانی که از لحاظ عقلی مشکل دارند چطور میتوانند تکامل یابند.

سلام علیکم
درباره نیت سوال داشتم
۱ - من اگر نیت کنم تا آخر عمر هر اندازه که قرآن ، زیارت عاشورا ، صلوات ، وکارهای ثوابی که انجام میدم رو هدیه میکنم به کسانیکه بر گردن من حقی داشتند ( هم از دنیا رفتن و هم زنده هستن) آیا بازم لازم هر دفعه این نیت رو یادآوری کنم یا همون یکبار کافیه؟
۲ - آیا اگه این کارهایی را که گفتم اگه نیتش یادم نباشه خللی به اصل نیت وارد میشه یا میشه کار بدون نیت؟
۳ - آیا در کنار این نیتی که برای دارندگان حق کردم میشه مثلا بگم به مومنین و مومنان هم برسه از ثواب برای دارندگان حق کم نمیشه؟
از پاسخگویی شما سپاسگزارم

یک شبهه برای من بوجود آمده که فکر کردم مشاوران سایت تبیان می توانند به من پاسخ بدهند.
ابهام من درمورد مسیله امامت است.
چرا امامت در متن قرآن ابهام دارد. و فقط در تفاسیراندکی از آیات می توان اشاره هایی در این باب دید. در حالیکه توحید و نبوت و معاد در قرآن بسیار واضح و روشن و به کرات اشاره مستقیم شده اند.
حتی فروع دین مانند حج و زکات و نماز و... در قرآن تاکید شده. اما فقط چند آیه پر از شبهه در باب امامت بیان شده است. مگر اهمیت این موضوع کمتر از بقیه اصول یا فروع دین است؟
اگر ضرورت به وجود رهبر دینی پس از پیامبر بود چرا نبوت با حضرت محمد خاتمه یافت؟ چه تفاوتی میان امامان و پیامبران تبلیغی به لحاظ رهبری امور وجود دارد؟
اگر ابوبکر و طلحه از گمراهان بودند چرا پیامبر همانند حضرت علی به آنان وعده بهشت داده بود؟
اگر مسیولیت حضرت علی نشان دادن راه حق و رهبری دینی بود چرا با ملاحظات سیاسی با ابوبکر بیعت کرد؟ مگر مسلمانان نباید در راه حق تا پای جان باستد؟ چه برسد که این وظیفه معصومی چون علی بوده است؟

سلام
کد سوال قبلی ام 1324601
یهودیان و مسیحیان درستکاری که دین اسلام را قبول دارند و باور دارند و
سر جنگ و نزاع با آن را ندارند و محب 14 معصوم هستند ولی آیین شان
را به دین اسلام تغییر نمی دهند و یهودی و مسیحی باقی می مانند ،
در آخرت چگونه حسابرسی می شوند و چگونه با آنها رفتار می شود؟
ممنون

UserName