• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 1325459

پرسش

سلام
این سه مورد را دقیقا" تعریف بفرمایید و مثال هم بزنید و بفرمایید دقیقا"چه
فرقی با هم دارند؟(چون بنده دقیقا" فرقشان را نمی دانم و این سه را با
هم تقریبا"یکی فرض می کنم و دقیق فرقشان را نمی دانم )
1)اعتقاد 2)باور 3)ایمان
ممنونم

پاسخ

با سلام و عرض تحیت.
دوست محترم!
اعتقاد و باور تفاوتی با هم ندارند، یکی عربی و دیگری ترجمه فارسی آن (البته با کمی مسامحه، باور ترجمه کلمه اعتقاد است).
و اما ایمان، نوعی از باور است. ایمان به امر غیبی تعلق می‌گیرد، ولی اعتقاد و باور اعم است.
با آرزوی توفیق.
موسسه ذکر ـ قم.
باستانی.

مشاور : موسسه ذکر | پرسش : شنبه 1/9/1399 | پاسخ : شنبه 15/9/1399 | | فوق ليسانس | 27 سال | معارف اسلامي | تعداد مشاهده: 308 بار

تگ ها : اعتقاد باور ایمان

مشاوره های مرتبط

سلام وقت بخیر
حقیقتش من چند وقتی هست دچار تنش اعتقادی شدم و احساس میکنم که دین ها کارکرد خودشون رو از دست دادن و خدا هم با ناعدالتی تمام داره دنیا رو اداره میکنه
آخه این چه دنیایه که من هر چقدر کار میکنم نمیتونم یک خونه، یک ماشین برای خودم و خانومم داشته باشم، حداقل های زندگی رو تامین کنم حتی الان اگه یخچال یا تلویزیون خراب شه یا یه گوشی موبایل ساده نمی دونم چه خاکی به سرم بریزم
واقعا از زندگی خسته شدم و هر روز خدا طلب مرگ دارم، چجور از این حالت میتونم بیام بیرون

باسلام من احساس میکنم خیلی آدم پست وپوچی هستم پارسال همین موقع ها بود که توبه کردم ونمازم رو مرتب میخوندم تااین که امسال بعد از نتایج کنکور به کل از دین و نماز و... زده شدم چون هم خوب درس میخوندم وهم دینمو ادا میکردم تا این که زدم به سیم اخر و گفتم دعا و رازونیاز همش دروغه دوسال دعا کردم زحمت کشیدم نتیجش شد این از اون موقع تا الان نماز نخوندم واعتقادم اینه که (خدا به همه ی انسان ها تواین دنیا هر نعمتی رو میده حتی به انسان های پست و ظالم بیشتر هم میده طبق چیزی هستش که تودرس دین وزندگی خوندیم) ولی هرروز که میگذره افسرده تر میشم هر شب قبل خواب به مرگم فکر میکنم که اگه الان مردم چ چیزی واسه گفتن دارم تواون دنیا. خواهشا کمکم کنید چون هر دفعه که توبه میکنم نمیتونم توبمو نگه دارم میخام تواین سنم آدم پاکی بشم مثل کسی که تازه اسلام رو پذیرفته .ممنون

سلام عزیز
من امروز با کتاب اکهارت توله اشنا شدم نگاهی به مقدمه انداختم که شخص نویسنده مشکل من رو داشته اینکه از زندگی سیر شده بوده به فکر نابودی خودش بوده و احساس میکرده که دو نفر است که با هم در کشمکش هستند
خونه خواستم بخونم گفتم یه سرچی کنم با نقد و بررسی این شخص اشنا بشم چون بعضا ادم های مطرحی توصیه هایی میکنند ضد اسلام مثلا دکتر هلاکویی که ترویج خودارضایی و روابط میکنه که شنیدم بهایی است و اینکه خودم شخصیتی دارم که دوست دارم به راز های جهان اطلاع پیدا کنم ولی زود گیج میشم نمیدونم کی راست میگه کی دروغ از بازیچه شدن هم بدم میاد بعد خودم خط فکریم مشخص نیست دو ساعت پیش مسجد بودم نماز هدیه به امام زمان و بزرگان دیگه خوندم حسابی گریه کردم و کمک خواستم ازشون ولی الان میگم نکنه اینا دروغ هست و فایده ای نداره و ما بازیچه شدیم
الان به خاطر زود رنجیم و حس دشمنی با خود دوست دارم کتاب نیروی حال رو بخونم ولی تو سایت تبیان نقد شده
الان به نظر شما شروع کنم به خوندن یا به گم و گیج شدنم دامن میزنه و باورهای ناسالم به وجود میاره؟
اینکه الان یک دفعه میگم اسلام چیه دروغه فایده نداره دو روز دیگه میگم هلاکویی گوش ندم میخواد اعتقاداتمون رو نابود کنه الان این کتاب رو چی کنم؟

باسلام و خسته نباشید.همسرم حدود یک سالی است که از دین زده شده است. تازه متوجه شده ام که حتی غسل واجبش را انجام نمیدهد و وقتی به او میگویم در جواب میگوید این امری شخصی است.من خیلی اذیت میشوم . لطفا من را راهنمایی کنید چگونه برخورد کنم و چگونه میشود این گونه افراد را به سوی دین جذب کرد. با تشکر

با سلام
میخاستم بدونم کسی که دینو قبول داره ولی شک میکنه به اصول دین و به یقینم نمیرسه اگه در این حال بمیره کافر یا مرتد حساب میشه و در عذاب ابدی جهنم گرفتار میشه؟ با وجودی که به این شک عمل نکنه و از دین خارج نشه بازم کافره؟
من با وجود اینکه نماز میخونم اسلامم قبول دارم ولی بعضی وقتا شک به سراغم میاد که نکنه پیامبر از طرف خدا نباشه یا قرآن کلام خدا نباشه و ... یجا تو متون دینی تو اینترنت خوندم که اگه کسی در ضروریات دین شک کنه و در این شک بمونه کافر و مرتد حساب میشه و عذاب ابدی جهنم شاملش میشه. خودم ترسیدم نکنه شامل منم بشه و با این فکر شبا راحت نمیتونم بخابم.با وجودی که تحقیقم میکنم بیشتر سردرگم میشم لطفا منو راهنمایی کنید و از این اضطراب دربیارین.

باسلام ،من ۳۷سالمه،مهندس برق هستم ولی فعلا خانه دارم.در یک خانواده ومحیط مذهبی هم زندگی میکنیم.سه فرزند دارم،پسر بزرگم تاره به سن تکلیف رسیده ،در خواندن نماز کوتاهی میکند .هر بار نماز رو ازروی اجبار من میخواند.البته من پس از کلی صدازدن ودرنهایت ناراحتی وضو گرفتن ویک نماز خواندن سریع از او را میبینم. خودش میگه من این نماز رو ازترس شما خوندم نه برای خدا!! متاسفانه مدرسه تیز هوشان میره وبین همکلاسی هایش هیچ ترغیبی برای نماز وامور مذهبی نیست ، من هرچه سعی میکنم راضیش کنم یک کارشناس دینی هرهفته در منزل جلسه داشته باشیم راضی نمی شه .نمی دونم چکارکنم.به نظر شما اگر مدتی برای نماز خواندن بهش کاری نداشته با شم اثری داره؟

UserName