• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 507
تعداد نظرات : 10
زمان آخرین مطلب : 4066روز قبل
تاریخ

مبنای محاسبه روز نوروز



محاسبه سال خورشیدی تا پیش از پیدایش تاریخ جلالی در سال ۴۶۷ یا ۴۷۱ به این شیوه عمل میشد كه سال را به دوازده ماه سی روزه تقسیم می‏كردند كه جمعا ۳۶۰ روز می‏شد. پنج روز باقی مانده را در پایان آبان‌ماه یا اسفندماه بر آن می‏افزودند كه به ۳۶۵ روز می‏رسید. با این وجود پنج ساعت و ۴۸دقیقه و ۴۵/۵۱ ثانیه باقی می‏ماند. این زمان كه در هر چهار سال، معادل یك روز می‏باشد و از آنجا كه در محاسبه نمی‏آمد، روز اول فروردین در سال تغییر می‏كرد. این ماه‌های خورشیدی نیز در آن زمان، مانند ماه‌های قمری در فصول سال متغیر بود یعنی نوروز در آغاز فروردین واقعی، یعنی نقطه آغاز اعتدال ربیعی قرار نداشت.

زمانی كه یزدگرد سوم، آخرین شاه ساسانی در سال ۶۳۲ میلادی به تخت نشست، روز نخست سال، یعنی اول فروردین در آن تاریخ، مطابق بود با شانزدهم حزیران (ژوئن)؛ مطابق با ۲۷ خرداد. پس از آن با محاسبه بالا، روز نوروز یا اول فروردین، هر چهار سال، یك روز به عقب می‏آمد.

در سال۴۶۷ .ق، روز نوروز مطابق دوازدهم حوت یا اسفند بود. در این سال، ملكشاه سلجوقی، دستور داد تا منجمان، محاسبه دقیقی از سال خورشیدی انجام دهند و روز اول فروردین را معین كنند. بر اساس محاسبه خواجه عبدالرحمان خازنی، اخترشناس مرو، عوض آن كه بر اساس محاسبه قبلی، روز واقعی دوازدهم اسفند اول فروردین دانسته شد، اول فروردین را هجده روز جلوتر برده و در ابتدای اعتدال بهاری، یعنی فروردین واقعی قرار گرفت. در محاسبه جدید، هر سال را در چهار نوبت، ۳۶۵ روز محاسبه كرده (دوازده سی روز به ضمیمه پنج روز كه در آخر ماه آبان یا اسفند افزوده می‏شد) و سال پنجم را ۳۶۶ روز محاسبه كردند. البته پس از هر هشت دوره چهارساله، سال پنجم را ۳۶۶ قرار می‏دادند. در این محاسبه آن پنج ساعت و اندی نیز در محاسبه می‏آمد. بدین ترتیب، روز نوروز به عنوان نخستین روز فروردین ماه، از آن سال ثابت ماند.

بنابراین، نخستین سالی كه روز اول فروردین آن دقیقا مطابق آغاز زمان اعتدال بهاری بود، سال ۴۶۷ یا ۴۷۱ بوده است.

سال قمری، به عنوان سالشمار پذیرفته شده در آیین‌های دینی در دین اسلام پذیرفته شده و در میان مردم و كتاب‌های تاریخی مرسوم بوده است. در كنار آن، سال خورشیدی به دلیل ثبات آن در تعیین فصول، همیشه به عنوان سال مورد استفاده در كشاورزی و خراج و جز آن، اهمیت خود را حفظ كرده و در تقویم‌ها محاسبه و یاد می‏شده است. تطبیق این دو روز شمار با یكدیگر در فرهنگ‌های مختلف همیشه مورد بحث واقع شده و راه حلهای مختلفی برای آن عرضه شده است. سیری از این تطبیق‌ها در میان تاریخ قمری و خورشیدی را تقی‏زاده مورد بحث قرار داده است. (مقالات تقی زاده، ج ۱۰، گاه شماری در ایران قدیم، فصل پنجم، ص ۱۵۳به بعد).

در سال ۱۳۰۴ خورشیدی (۱۳۴۳ قمری، مطابق ۱۹۲۵ میلادی) در ایران، تقویم خورشیدی به عنوان تقویم رسمی پذیرفته شد. محاسبه پیشین كه دقیق بود، مراعات شد و تنها بجای افزودن پنج روز به سال، شش ماه نخست سال را سی و یك روز، و پنج ماه دوم را سی روز و اسفند را بیست و نه روز قرار دادند كه هر چهار یا پنج سال، سی روز محاسبه می‏شود. سالی كه اسفند آن سی روز بود، كبیسه نامیدند (در یك دورهٔ ۳۳ ساله، ۸ سال كبیسه وجود دارد، یعنی در هر دوره، یكبار بجای هر چهار سال، بعد از پنج سال كبیسه می‌شود.
 

سه شنبه 8/12/1391 - 9:41
تاریخ

لحظه تحویل سال، چه اتفاقی در آسمان می افتد؟

معمولاً هنگامی كه یك سال شمسی به روزهای پایانی خود می رسد، صحبت از ویژگی های سال آینده شروع می شود. از بین این بحث ها، یك بحث بیش از بقیه جلب توجه می كند و آن، «لحظه تحویل» سال آینده است. طبق سنت، در این لحظه همه افراد خانواده دور هم جمع می شوند و بنا بر رسوم باستانی خود، آغاز سال نو را جشن می گیرند. این لحظه ای است كه خاطره آن همیشه در یادها می ماند اما آیا تاكنون از خود پرسیده اید كه اصولاً این زمان بر چه مبنایی انتخاب و تعیین می شود؟ و در این لحظه چه اتفاقی می افتد كه آن را با آغاز سال پیوند می دهند؟

بروج

زمان و تقویم

زمان، انسان را به یاد ساعت و تقویم می اندازد. مطمئناً همه شما با نظام 24 ساعتی شبانه روز آشنا هستید و در زندگی روزانه خود به راحتی از آن استفاده می كنید. این نظام و مفهوم شب و روز، به قدری بدیهی است كه شاید هرگز به منشأ و چرایی آن فكر نكرده اید. اما در سپیده دم تمدن، اجداد ما نمی توانستند این چنین ساده و راحت مفاهیم زمان را درك كنند. شاید نخستین مفهوم گذشت زمان برای آنان طلوع و غروب خورشید بوده است. بالا آمدن گوی فروزانی از شرق و فرونشستن آن در غرب و تكرار مداوم آن، انسان را به مفهوم روز وشب و سپس «شبانه روز» رهنمون شد. این بنیادی ترین جزء یك نظام سنجش زمان است: «پدیده ای متناوب و تكرار شونده» خوشبختانه طبیعت چندین پدیده متناوب دیگر نیز در اختیار انسان قرار داده است و از اینجا بود كه مفاهیم سال، فصل و ماه پدید آمد. اما چرا انسان به واحدهای بزرگتر از روز روی آورد؟ با استفاده از واحدهای بزرگی همچون سال، دهه و قرن كار آسان تر می شود. واحد بزرگتر از روز ماه بود: یك دوره ی اهله ی ماه كه از یك بدر تا بدر بعدی، یا از یك هلال نو تا هلال نوی بعدی طول می كشید. این مدت تقریبا 29 تا 30 روز است. بنابر این اولین تقویم های بشر تقویم های قمری بوده است، زیرا تنها با نگاه به شكل اهله ی ماه می توان تشخیص داد كه در چندمین روز ماه قرا داریم و احتیاج به هیچ محاسبه ی دیگری نیست.

برای انسان های اولیه، همین كافی بود كه یك سال را به طور تقریبی 360 روز و یك ماه را 30 روز بداند اما پیشرفت تمدن، باعث نیاز به دقت بیشتر در محاسبه زمان شد و این امر، یك مشكل بزرگ را نمایان ساخت: متأسفانه واحدهای بزرگتر از زمان، حاصلضرب صحیحی از واحد های كوچكتر نبودند. به عبارت دیگر، در یك سال نمی توان تعداد صحیحی از شب و روزهای كامل را جای داد. البته گفته بالا به هیچ وجه دقیق نیست. وقتی می گوییم «سال» باید دقیقاً مشخص كنیم كه منظورمان از سال چیست؛ همین طور برای شبانه روز. تعجب نكنید! در «نجوم كروی» چندین نوع سال و روز و ماه وجود دارد. اگر یك متن نجوم كروی مربوط به زمان را بخوانید، مطمئناً از دیدن اسامی عجیب و تعاریف گوناگون دستگاه های مختلف زمان، در شگفت خواهید شد. البته ما قصد نداریم وارد این مبحث گسترده شویم. بلكه فقط چند تعریف ساده شده از آن را كه برای كارمان ضروری است، برمی گزینیم.

 

دو نوع تقویم

شما احتمالاً با دو نوع از سال ها آشنایید: سال شمسی و سال قمری. مبنای طبیعی این سال ها از نامشان پیدا است. یعنی سال شمسی از حركت خورشید و سال قمری از حركت ماه بهره می گیرد. همانطور كه می دانید، در اصل این زمین است كه به دور خورشید می گردد. اما از آنجا كه حركت، نسبی است؛ ما بر روی زمین تصور می كنیم كه خورشید در طول سال در حال حركت در آسمان است. این حركت در یك مسیر خاص در آسمان صورت می گیرد كه «دایرة البروج» نام دارد و ما بعداً در باره آن بیشتر صحبت خواهیم كرد. این حركت با حركت روزانه ی خورشید كه از شرق به غرب در 24 ساعت یك دور می زند، فرق دارد. این حركت را تنها با توجه به ستارگان زمینه ی آسمان می توان فهمید كه خورشید در طول یك سال یك دور در میان ستارگان زمینه ی آسمان از غرب به شرق دور می زند.

حال، با توجه به آنچه گفتیم، می توان یك سال شمسی را «مدت زمان حركت خورشید از یك نقطه خاص در آسمان و بازگشت به همان نقطه» تعریف كرد. این ساده ترین سال است كه به آن «سال برجی» هم گفته می شود. از آنجا كه این نوع سال با خورشید در ارتباط است و خورشید هم یكی از عوامل كنترل كننده طبیعت و فصول است، در بیشتر تقویم ها از این نوع سال استفاده شده است. اما در سال قمری، مدت زمان 12 بار دیدن هلال ماه نو یا 12 یار دیدن بدر كامل ماه به عنوان مبنا انتخاب شده است. هرچند این نوع سال بر مظاهر طبیعت و فصول منطبق نیست، اما از آنجا كه تاریخ دین ما براین اساس بنیان شده است، از آن نیز استفاده می كنیم.

برگردیم به سال شمسی، یعنی مدت زمان دو عبور متوالی خورشید از یك نقطه ثابت در آسمان. انسان در اعصار گذشته این مدت زمان را 365 روز اندازه گرفته بود و براساس آن به محاسبه تاریخ می پرداخت. اما به تدریج كه شمار سال ها فزونی یافت، اندیشمندان دریافتند كه این سال های 365 روزی، كم كم از فصول سال انحراف پیدا می كنند. متفكران به این فكر افتادند كه طول سال ها را دقیق اندازه بگیرند. این اندازه گیری ها با همان وسایل ابتدایی نشان می دادند كه طول یك سال شمسی اندكی از 365 روز بیشتر است؛ یعنی حدود  25ر365روزه است.

حال به نظر شما چگونه می توان این 25ر0 روز و یا ساعت را به حساب آورد. توجه كنید كه این 6 ساعت های اضافی، پس از 4 سال، به یك شبانه روز (24 ساعت) می رسند. پس اگر در یك دوره 4 ساله، یك روز به انتهای سال چهارم بیفزاییم وآن را 366 روز در نظر بگیریم، مشكل حل می شود. چرا كه در این صورت 4 سال دارای 1461 روز(366+3×365) خواهد شد. یعنی هر سال به طور متوسط 25ر365 روز خواهد داشت.

این نظام كبیسه ای را بیشتر تقویم های باستانی به كار برده اند(سال چهارم را كه 366 روز است، سال كبیسه می نامند). یكی از این تقویم ها ، «تقویم ژولینی» است كه «ژولیوس سزار» بانی آن بوده است. این تقویم، مبنای تقویم كنونی مسیحی است.

اما كار به پایان نرسید! چرا كه پس از گذشت چند قرن، یعنی در اواخر قرن شانزدهم میلادی، باز تقویم با طبیعت اختلاف فاحشی پیدا كرد؛ طوری كه آغاز فصل بهار كه در ابتدای وضع این تقویم در 21 مارس بود، در سال های 1928 میلادی ده روز به عقب رفته و به 11 مارس رسیده بود.(در مورد چگونگی تعیین آغاز فصل بهار، در ادامه همین مقاله سخن خواهیم گفت). به همین علت پاپ گرگوری سیزدهم با مشورت دانشمندان تصمیم گرفت نظام دیگری برای برقراری سال كبیسه وضع كند. نتیجه این شد كه اولاً10 روز را از تقویم سال حذف كردند. (یعنی در سال 1582 میلادی، روز بعد از 4 اكتبر 1582، 15 اكتبر خوانده شد!) در مورد برقراری كبیسه نیز چنین تصمیم گرفته شد كه در هر چهار قرن به جای 100 سال كبیسه، 97 سال كبیسه در نظر گرفته شود. به این ترتیب كه در سال هایی كه دو صفر ختم می شوند مانند 1700 و 1800، تنها آنهایی كبیسه باشند كه بر 400 قابل بخش هستند (مانند 1600)؛ بنابرین در این دوره 400 ساله تقویم گرگوری 146097 روز (97+400×365) خواهیم داشت كه هر سال، به طور متوسط دارای2425ر365 روز خواهد بود.

پاپ
پاپ گریگوری سیزدهم، كه تقویم میلادی را اصلاح كرد.

 امروزه می دانیم كه طول متوسط سال شمسی حقیقی، برابر است با 2421987ر365 روز. بنابرین طول سال در تقویم گرگوری، تنها 0003ر0 روز از طول حقیقی سال بیشتر است و این مقدار، پس از حدود 30.000 سال به یك روز می رسد.

ممكن است این روش را روش هوشمندانه ای بدانید و دقت آن را تحسین كنید، اما باید بدانید كه تقویم دیگری وجود دارد كه دقت آن، بارها بیشتر از تقویم گرگوری است و تقریباً 500 سال پیش از آن (یعنی در سال 1079 میلادی) تدوین شده است. آیا می دانید این چه تقویمی است؟ بله همان تقویمی كه ما امروزه در ایران به كار می بریم (در واقع پایه آن) قبل از بحث در مورد این تقویم، لازم است چند مسئله نجومی را توضیح بدهیم.

 

كره سماوی و دایرة البروج

شب كه به آسمان می نگرید، اگر آسمان صاف باشد و بتوانید منظره زیبای ستارگان چشمك زن را به وضوح در آن ببینید، با كمی تخیل در خواهیم یافت كه گویی آسمان مانند یك كاسه بزرگ وارونه است كه شما روی زمین، در مركز هندسی آن ایستاده اید. این تصویر به گذشتگان باستانی ما نیز دست می داد. زیرا در نظر اول به هیچ وجه نمی توان دریافت كه این ستارگان در فواصل متفاوتی از ما قرار گرفته اند. به همین دلیل آنان معتقد بودند كه ستارگان همچون پولك هایی درخشان بر سطح درونی یك كره بزرگ آسمانی، به نام «كره سماوی» جای گرفته اند كه زمین در مركز آن است. امروز با آن كه می دانیم این تصورات كاملاً باطل هستند، اما باز هم به منظور سهولت در ثبت مكان «ظاهری» ستارگان، بهتر است از همان مفهوم كهن استفاده كنیم. بنابرین در علم نجوم كروی، زمین نیز، مانند نجوم قدیم در مركز آسمان قرار گرفته است. در نجوم كروی، مفهوم كره سماوی اهمیت بسزایی دارد و چنین تعریف می شود: كره سماوی كره ای است فرضی كه به مركز زمین وشعاع بی نهایت كه تمام ستارگان بر روی پوسته درونی آن واقع شده اند. با توجه به این تعریف، می توانیم برای چند تا از ویژگی های جغرافیایی كره زمین، در كره سماوی نمونه هایی پیدا كنیم. به عنوان مثال همانطور كه می دانید، در علم جغرافیا یك كمربند بزرگ و فرضی برای زمین در نظر گرفته می شود كه آن را به دو نیمكره شمالی و جنوبی تقسیم می كند. این همان خط استوا است. حال همین خط استوا را برای كره سماوی هم می توان در نظر گرفت. در واقع كافی است فرض كنیم خط استوا آنقدر بزرگ شود تا به كره سماوی بچسبد؛: در این صورت برای كره سماوی هم یك كمربند فرضی بسیار عظیم خواهیم داشت كه آن را «استوای سماوی» می نامیم.

كره آسمان
استوای آسمان (Celestial Equator) و دایرة البروج (Ecliptic)

روز اول حمل( فروردین) كه زمین به حالت اولیه‌ی خویش باز می‌گردد، روز اعتدال بهاری است كه دقیقا آفتاب به خط استوا می‌تابد و مدت شبانه‌روز با هم برابرند، سپس زمین در عرض سه‌ماه حدود ?? درجه و ?? دقیقه و ?? ثانیه رو به جنوب متمایل می‌شود، به بیانی دیگر خورشید هر روز بالا و بالاتر می‌آید و ارتفاع آن در لحظه ی ظهر بیشتر و بیشتر می شود. مثلا در اول تیر ماه ارتفاع خورشید ظهر به 5ر77 درجه در تهران می رسد. بار دیگر از آنجا كه به مدار راس‌الجدی(كمربند دوم فرضی‌ی شمالی‌ی زمین و موازی با خط استوا) متمایل می‌شود و زمین دگر بار به سوی قطب شمال خویش منحرف می‌گردد، و از اول میزان( مهر) تا جدی (دی ماه)، حداكثر افول خود را دارد و درجدی( دی ماه) تابش خورشید روی مدار راس‌السرطان است و ارتفاع خورشید در لحظه ی ظهر بسیار كم است. مثلا در تهران اول دی ماه ارتفاع خورشید ظهر 31 درجه بیشتر نیست. در نتیجه‌ی این حركات فصول چهارگانه پدید می‌آیند.

شما احتمالاً از كودكی به یاددارید كه گفته اند خورشید ثابت است و زمین به دور آن می گردد؛ اما همانطور كه قبلاً نیز گفتیم، از آنجا كه ما روی زمین هستیم چنین به نظر می رسد كه زمین ساكن و خورشید در آسمان حركت می كند. به همین ترتیب اگر مسیر حركت خورشید را بر روی كره سماوی دنبال كنیم، یك دایره بزرگ به دست خواهیم آورد كه آن را «دایرة البروج» می نامند و با استوای سماوی زاویه در حدود 5ر23 درجه می سازد. وجه تسمیه این نام، آن است كه بر روی دایره البروج 12 صورت فلكی مهم قرار دارند كه به محدوده هركدامشان یك برج می گویند.

دایرة البروج در دو نقطه، استوای سماوی را قطع می كند كه «اعتدال بهاری» و «اعتدال پاییزی» نام دارند. در واقع وقتی كه خورشید به این دو نقطه می رسد، طول شب و روز با هم برابر شده و یك از دو فصل بهار و یا پاییز آغاز می شوند. یكی از همین دو نقطه، یعنی اعتدال بهاری، نقش اساسی در تقویم شمسی ما دارد.

لحظه
ساعت 9 و 18 دقیقه و 19 ثانیه: شبیه سازی رایانه ای از لحظه ی تحویل سال 1387  - خورشید در نقطه ی تقاطع دایرة البروج و استوا قرار دارد.

 

تقویم جلالی و لحظه تحویل سال

بعد از اسلام در ایران تقویم منظمی وجود نداشت. درمحافل سیاسی و علمی جهان اسلامی كه ایران نیز جزو آن به حساب می آمد، تقویم هجری قمری به كار می رفت، اما در بین عامه مردم ایران، تقویم كهن باستانی (تقویم یزدگردی) معمول بود . اما در حساب های كبیسه های این تقویم سهل انگاری می شد، تاجایی كه در عهد ملكشاه سلجوقی در سال‌های ??? و ??? هجری‌ی قمری ، نوروز به اواسط شهریور ماه رسیده بود! این مسائل مشكلات عدیده ای را در حساب های مالی و خراجی یك سال ایجاد می كرد. به همین سبب دانشمندان آن زمان به همت حكیم عمر خیام و با حمایت ملكشاه و وزیر دانشمند وی، خواجه نظام الملك طوسی، به اصلاح و احیای تقویم شمسی قدیم ایرانی بر مبنای هجرت پیامبر بزرگ اسلام (ص) اقدام كردند و تقویم تازه را به لقب سلطان جلال الدین ملكشاه، تقویم «جلالی» نامیدند.

در این تقویم مقرر شد كه سال با رسیدن خورشید به نقطه اعتدال بهاری آغاز شود. این همان «لحظه تحویل سال» است. بنابرین «لحظه تحویل سال، لحظه ای است بین ظهر روز اول فروردین و ظهر روز آخر اسفند، كه مركز خورشید بر نقطه اعتدال بهاری منطبق شود.»

خیام
خیام، منجم و شاعر ایرانی

حال از آنجا كه تقویم هجری شمسی كنونی ما نیز اساساً همان تقویم جلالی است (تنها فرق این دو در مبدأ تقویم است). بنابرین مفهوم تحویل سال در تقویم كنونی ما همان است كه در تقویم جلالی ذكر شد. همچنین بر طبق قوانین این تقویم اگر تحویل سال، قبل از ظهر (ساعت 12) به وقوع بپیوندد آن روز، اول فروردین واگر بعد از ظهر اتفاق بیفتد آن روز آخر اسفند سال قبل خواهد بود.

حال به مسأله محاسبه این لحظه می پردازیم. اگر طول سال شمسی ثابت بود، این محاسبه بسیار ساده بود. زیرا در این صورت، اگر زمان تحویل یك سال را می دانستیم با افزودن تقریباً 6 ساعت به آن زمان تحویل سال بعد را به دست می آوردیم. این 6 ساعت و یا به طور دقیقتر 5 ساعت و 48 دقیقه همان خرده اعشاری در طول سال شمسی (تقریباً 2422ر365 روز) است. اما طول سال همواره ثابت نیست و این به سبب تغییراتی است كه در مسیر حركت زمین در آسمان به وجود می آید. درواقع برای محاسبه دقیق زمان این لحظه باید معادلات حركت خورشید و چندین معیار دیگر را نیز در نظر بگیریم. این محاسبات ومعادلات، نسبتاً پیچیده اند. با این همه، تغییرات مزبور نسبتاً كوچك هستند و شما می توانید برای بدست آوردن زمان تقریبی لحظه تحویل سال های بعد از همان روش گفته شده در بالا استفاده كنید. یعنی كافی است 6 ساعت به زمان تحویل سال بعدبیافزایید. حال دیگر شما می دانید كه حدوداً چه ساعتی باید منتظر تحویل سال 1387 باشید!

 

منبع:

www.elm-saravri.blogfa.com

مجله دانشمند،ش522 س45 ص65

سه شنبه 8/12/1391 - 9:40
تاریخ

تقویم هجری شمسی:  اوج درایت فرهنگی ما

    

سفره

شاید بتوان گفت آنچه كه ملت ایران در باب عید نوروز انجام داده است، یكی از زیباترین و شایسته ترین كارهایی است كه می شود با یك مراسم تاریخی و سنّتی انجام داد. ابتدای سال شمسی ما ایرانیها، - یعنی اوّل بهار - عید نوروز است، و مبدأ آن هجرت پیامبر.

یعنی هم سال شمسی را حفظ كرده ایم و هم مبدأ آن را هجرت پیامبر قرار داده ایم! و این تركیبی بسیار زیبا و حیرت انگیز از فرهنگ ایرانی و فرهنگ اسلامی است! بسیاری از كشورها بعد از مسلمان شدن، فرهنگ بومی خود را كاملا از دست دادند، ولی ما با هوشمندی تمام نه تنها زبان خود را حفظ كردیم بلكه بهترین كتابها در زمنیه ی قواعد صرف و نحو عربی را نوشتیم. بزرگترین نحویون زبان عربی ایرانی بوده اند!

درباره ی دیگر عناصر فرهنگی مان هم با هوش و درایت، تركیبی زیبا و هوشمندانه از دو فرهنگ تولید كرده ایم.

اوّلاً ملت ایران افتخار دارد كه سال شمسی او سال هجری است؛ یعنی همچنان كه سال قمری ما از مبدأ هجرت خاتم الانبیاء علیه و علی آله الصّلاه والسّلام است، سال شمسی ما هم از مبدأ هجرت است. بقیه ملتهای مسلمان برای سال شمسی خود، از سال میلادی استفاده می كنند؛ ولی ما ایرانی ها، هجرت نبیّ اكرم را، هم مبدأ سال قمری قرار دادیم، هم مبدأ سال شمسی.

 در ضمن، ابتدای سال را اوّل فصل بهار انتخاب كرده ایم، در حالی كه مسیحیان، اوایل زمستان را اوّل سال قرار می دهند! البته فرق آنها با ما این است كه ولادت حضرت مسیح، تاریخ مشخّصی ندارد و یك مطلب حدسی است؛ در حالی كه هجرت نبیّ مكرّم اسلام، از نظر تاریخی كاملاً دقیق و مشخّص است. به هر حال ما اوّل بهار را ابتدای سال خودمان قرار داده ایم كه این هم یك ذوق و سلیقه ایرانی است.

اوّل بهار، اوّل رویش طبیعت، اوّل بیداری باغ و راغ و بوستان و اوّل بالندگی همه موجودات زنده است. این بهتر از زمستان است كه وقت مردن و انجماد طبیعت و گیاه و نباتات است.

  

نوروز، یعنی روز نو. در روایات ما - بخصوص همان روایت معروف »معلّی بن خنیس(1)» - به این نكته توجّه شده است. معلّی بن خنیس در كنار امام صادق علیه الصّلاه والسّلام زندگی خود را گذرانده و بعد هم به شهادت رسیده است. معلّی بن خنیس - با این خصوصیات - خدمت حضرت می رود؛ اتفاقاً روز «نوروز» بوده است - در تعبیرات عربی، «نوروز» را تعریب می كنند و «نیروز» می گویند. حضرت به او می فرمایند : «أتدری ماالنیروز؟» آیا می دانی نوروز چیست؟

 خود حضرت مثال می زنند و می فرمایند: آن روزی كه جناب آدم و حوّا، پا بر روی زمین گذاشتند، نوروز بود؛ روزی كه حضرت نوح - بعد از توفان عالمگیر - كشتی خود را به ساحل نجات رساند، «نوروز» بوده است؛ روزی كه قرآن بر پیغمبر نازل شد، و روزی هم كه امیرالمؤمنین علیه السّلام به ولایت انتخاب شد،  نوروز بوده است.

 «یا مقلّب القلوب والابصار. یا مدبّراللیل والنّهار. یا محوّل الحول والاحوال. حوّل حالنا الی احسن الحال»

    پی نوشتها:

    1). بحارالانوار، ج 95، ص 29

 

منبع با تلخیص و تصحیح:

 روزنامه كیهان، شماره 18760

سه شنبه 8/12/1391 - 9:39
تاریخ

نوروز در گستره جغرافیا


در فرهنگ و سنن هر قوم و ملتی، روزهایی وجود دارد كه ریشه تاریخی وفرهنگی داشته و جلوه ای از باورهایی است كه حتی تا مقدسات دینی و مذهبی آنها پیش رفته و هویت فرهنگی و تاریخی آن جامعه را به نمایش گذاشته است. یكی از این روزها آغاز سال نو خورشیدی است كه از شایعترین آیین های جهانی به شمار می رود و كمتر تمدنی را خواهیم یافت كه از آن تهی باشد، هر قومی بر اساس تاریخ و فرهنگ و مذهب خود آغاز سال نو را در قالب برپایی مراسم و جشن های ملی ومذهبی پاس می دارد.

عیدنوروز و جشن های سال نو، در نزد ما ایرانیان با برخورداری از یك فرهنگ و تاریخ اصیل و طولانی و همچنین همزمانی آن با حیات هستی و جان گرفتن مجدد زمین ، این امتیاز خاص را به آن بخشیده كه از اعیاد سال نوی اقوام و ملل دیگر متمایز باشد و آیین باستانی آن فراتر از تجدید خاطره ی یك تمدن بلكه حلقه پیوند گذشته ، حال و آینده است به این سبب است كه پس از ظهور اسلام در این سرزمین فضیلت بیشتر می یابد و در بزرگداشت آیین و مراسم آن تاكید ورزیده می شود. گفته شده است آفرینش و هبوط آدم به زمین و همچنین بعثت پیامبر اكرم ( ص ) و امامت حضرت علی ( ع ) نیز در این روز آغاز گشت و ایرانیان باستان نیز عقیده داشتند كه با آغاز مجدد حیات طبیعت روح رفتگان باز گشته و چند روزی را در سرای دنیوی با بستگانشان می گذرانند. مجموعه این عوامل باعث گردید كه علی رغم گذر سالیان بسیار و سیر پر فراز و نشیب تاریخ، نوروز نه تنها در ایران بلكه هر آنجایی كه فرهنگ و تمدن كهن ایران اثری دارد همچنان پایدار واستوار بماند .

نوروز در ایران

برگ برگ صفحات تاریخ ایران گواهی می دهد كه نوروز باستانی همواره كهن ترین سنت و عزیزترین روز سال نزد ایرانیان بوده است. نوروز برجای مانده از روزگاری است كه جز با كمك خیال و جز به مدد افسانه و اسطوره راهی به آن دیار نیست. در گردونه ی سالانه ی تكرار ، نوروز یك تنوع روحی و یك انبساط روانی است كه قوم ایرانی دوام خویش را در فراز و نشیب تاریخ مدیون این سنت دیرینه و خردمندانه است.

با طلوع اسلام در این سرزمین نوروز زیباتر شد و بزرگترین حادثه تاریخ اسلام به خصوص تشیع یعنی اعلام ولایت علی ( ع ) در روز غدیر خم از سوی پیامبر اكرم ( ص ) در نخستین روز بهار مصادف با نوروز باستانی بوده است. تشیع از همان ابتدا كه با فرهنگ ایرانیان عجین شد نه تنها به نوروز بی مهری نكرد بلكه آن را مورد تقدیر قرار داد چرا كه هر جزئی از آیین نوروز نمادی از ستایش زیبایی و اخلاق انسانی و مهر و دوستی است. نوروز در ایران اگر چه یك سنت ملی و برآمده از روزگاران بسیار دور است در عین حال با حال و هوایی معنوی و روحانی عجین شده است.

نوروز در جمهوری آذربایجان

یكی از جشن های بزرگ مردم آذربایجان نوروز است به طوریكه این جشن سال ها پیش از میلاد در آذربایجان برگزار می شده است ؛ مردم برخی احساسات بشر دوستانه و جهان بینی خود را با این جشنواره مربوط می دانند زیرا در اوستا كتاب مقدس زرتشتیان نوروز به منزله جشن ستایش مقدسات محسوب شده، گفته می شود كه نوروز عید فراوانی كشت و سرآغاز تندرستی و بركت و وفور است. در جمهوری آذربایجان در خصوص پیدایش جشن نوروز اسطوره ها و افسانه های گوناگونی نقل شده است . از این افسانه ها یكی را برای مثال نقل می كنیم:" در روایتی در خصوص نوروز آمده است، سیاوش پسر كیكاووس به كشور افراسیاب سفر می كند افراسیاب از وی به نحو قابل توجهی پذیرایی می كند و حتی دخترش را به عقد وی در می آورد و سیاوش به یاد سفرش از دیار افراسیاب دیوار بخارا را بنا می كند. ولی دشمنان كه از این امر ناخرسند بوده اند میان سیاوش و افراسیاب را بر هم زده به طوری كه افراسیاب تصمیم به قتل سیاوش می گیرد و پس از هلاكت سیاوش دستور می دهد جناره اش را روی كنگره های دیوار بخارا قرار دهند. آتش پرستان جسد وی را برداشته و در قدمگاه دروازه شرقی دفن می كنند و مرثیه های بسیاری در وصف سیاوش و مرگش می سرایند، و این مرثیه ها بین مردم گسترش یافت و آتش پرستان در همین سیاوش مرثیه ها روز دفن سیاوش را نوروز نامیدند. "

مردم جمهوری آذربایجان به واسطه اعتقادات شدید به آیین و مراسم نوروز برای با شكوه تر انجام شدن جشن نوروز برای این مراسم تدارك ویژه ای می بینند از قبیل سرودن ترانه ها پیش از نوروز، تدارك بساط شادی این ایام ، تهیه لوازم و مواد مورد نیاز سفره نوروز، طرح چیستان های نوروزی ، ستایش ها و نفرین ، پند و امثال و اعتقادات نوروزی . درمیان مردم آذربایجان رسم بر این است پیش از رسیدن نوروز پوشاك نو خریده ،به خانه و حیاط سر و سامان داده ، فرش و پلاس نو بافته و به استقبال نوروز می روند، در عید نوروز آداب ورسومی درباره فال نیك رواج دارد به طوری كه در شب چهارشنبه سوری دختران نو رسیده در دل فالی گرفته و و مخفیانه پشت درنیمه باز به انتظار ایستاده و اگر در این هنگام حرف خوب وموافقی بشنوند اشاره ایی به برآورده شدن آرزویشان ، و اگر حرف نامناسبی بشنوند اشاره از عملی نشده نیتشان است . بنا براین سنت و آیین به هنگام عید نوروز مردم از بد گویی و حرف نامناسب دوری می جویند.

از دیگر مراسم خاطره انگیز نوروزی می توان به ارسال خوان سمنو، انداختن كلاه پوستین به درها، آویزان كردن كیسه و توبره از سوراخ بام در شب عید و درخواست تحفه عید در آذربایجان اشاره كرد.



نوروز در قزاقستان

مردم قزاقستان نوروز را اعتدال بهاری دانسته ، بر این باورند كه در این روز ستاره های آسمانی به نقطه ابتدایی می رسند و همه جا وهمه چیز تازه می شود و زمین را شادمانی فرمی گیرد. همچنین قزاق ها معتقدند كه نوروز آغاز سال است و در میان آنان عبارات زیبایی درباره ی نوروز وجود دارد : نوروز روزی است كه یك سال منتظرش بوده اند ، نوروز روزی است كه خیر بر زمین فرود آمده و بالاخره نوروز روزی است كه سنگ نیلگون سمرقند آب می شود ، در شب سال تحویل صاحبخانه دو عدد شمع در بالای خانه اش روشن می كند ، خانه را خانه تكانی كرده و چون مردم قزاق عقیده بر این دارند كه تمیز بودن خانه در آغاز سال نو باعث می شود افراد آن خانه دچار بیماری و بدبختی نشوند آنان بر این مساله ایمان داشته ، آن را هر ساله رعایت می كنند. در شب نوروز دختران روستایی قزاق با آخرین گوشت باقیمانده از گوشت اسب كه "سوقیم" نام دارد غذایی به نام "اویقی آشار" می پزند و از جوان هایی كه دوستشان دارند پذیرایی می كنند . آنان نیز در قبال آن به دختران آینه و شانه و عطر هدیه می كنند كه این هدایا را " سلت اتكیتر" می نامند كه به معنای علاقه آور است. در عید نوروز ساعت سه صبح جوانان یك اسب سركش را زین كرده و به همراه عروسكی كه به گردن آویز زنگوله ای دارد رها نموده تا از این طریق مردم را بیدار نمایند. عروسك در حقیقت نمادی از سال نو است كه آمدن خود را سوار بر اسب به همه اعلام می كند.نوروز برای قزاق ها بسیار مقدس بوده و اگر در این روز باران یا برف ببارد آن را به فال نیك گرفته و معتقدند سال خوبی پیش رو خواهند داشت. در عید نوروز مردم لباس نو و سفید به تن می كنند كه نشانه شادمانی است. دید و بازدید اقوام دراین ایام با زدن به شانه های یكدیگر از آیین و رسوم مردم قزاق در این ایام است ، قزاقها در نوروزغذایی به نام نوروز گوژه (گوژه = آش ) طبخ می كنند كه تهیه آن به معنای وداع با زمستان و غذاهای زمستانی است این غذا از هفت نوع ماده غذایی تهیه می شود .

مسابقات معروفی نیز در ایام نوروز در قزاقستان برگزار می شود كه از مهمترین آنان می توان به " قول توزاق" اشاره نمود كه بین گروههای مرد و زن برگزار می شود. اگر برنده زن ها باشند قزاق ها معتقدند آن سال خوب و پربركتی است اگر مردها پیروز شوند آن سال نامساعد خواهد بود. از دیگر مسابقات می توان به "كوكپار" (برداشتن بز از مكانی مشخص توسط سواران) ، "آودار یسپاق" ، "قیزقوو" و "آلتی باقان" اشاره نمود، در عصر نوروز نیز مسابقه "آیتیس" كه نوعی مشاعره است، آغاز می شود .

نوروز در تاجیكستان

عید نوروز برای مردم تاجیكستان بخصوص بدخشانیان تاجیكستان عید ملی و اجداد است و از آن به عنوان رمز دوستی و زنده شدن كل موجودات یاد می كنند و به " خیدیر ایام"یا عید بزرگ معروف است.

مردم تاجیكستان بخصوص بدخشانیان تاجیك در ایام عید نوروز خانه را پاك كرده و به اصطلاح خانه تكانی می كنند، همچنین ظروف خانه را كاملا" شسته و تمیز می كنند تا گردی از سال كهنه باقی نماند . برابر با رسمی دیرینه ، قبل از شروع عید نوروز بانوی خانه هنگامی كه خورشید به اندازه یك سر نیزه بالا آمده دو جاروی سرخ رنگ را كه در فصل پاییز از كوه جمع آوری كرده و تا جشن نوروز نگاه داشته اند در جلوی خانه می گذارند، رنگ سرخ برای این مردم رمز نیكی ، پیروزی و بركت است. پس از طلوع كامل خورشید هر خانواده ای سعی دارد هر چه زودتر وسایل خانه را بیرون آورده و یك پارچه قرمز بالای سردر خانه بیاویزد و با باز كردن در و پنجره به نوعی هوای نوروزی و بهاری را كه معتقدند حامل بركت وشادی است وارد خانه نماید.

در این سرزمین پختن شیرینی مخصوص و غذاهای متنوع جز رسوم این ایام است، همچنین برگزاری مسابقاتی از قبیل تاب بازی، تخم مرغ بازی، كبك جنگی، خروس جنگی، بزكشی، كشتی محلی نیز در این ایام به شادی آن می افزاید در ایام نوروز غذای معروفی به نام " باج " با كله و پاچه گوسفند و گندم پخته و دیگران را مهمان می كنند.



نوروز در تركمنستان

در كشور تركمنستان طبق رسم قدیم و جدید دوبار در سال جشن نو گرفته می شود. یكی از این جشن ها با استناد به تقویم میلادی كه به تایید سازمان ملل رسیده به عنوان جشن بین المللی ( سال نو ) شناخته می شود و دیگری برگزاری عید نوروز به نشانه ی احیای دوباره ی آداب و رسوم دیرینه مردم تركمنستان است. مردم تركمنستان عقیده دارند زمانی كه جمشید با عنوان چهارمین پادشاه پیشدادیان بر تخت سلطنت نشست آن روز را نوروز نامیدند. مردم تركمنستان دراین ایام با پختن غذاهای معروف نوروزی مانند : نوروز كجه، نوروز بامه، سمنی ( سمنو) و اجرای بازی های مختلف توسط جوانان تركمن حال وهوای دیگری به این جشن و شادی می دهند. در ایام نوروز مسابقات مختلفی در تركمنستان برگزار می شود كه می توان به مسابقات اسب دوانی، كشتی، پرش برای گرفتن دستمال از بلندی، خروس جنگی، شاخ زنی میش ها، شطرنج بازی، مهره بازی و تاب بازی اشاره نمود. دید و بازدید در ایام نوروز در میان مردم تركمن از جایگاه خاصی برخوردار می باشد.

نوروز در قرقیزستان

عید نوروز در قرقیزستان تنها یك روز آن هم در روز اول یا دوم فروردین ماه است كه به 29 روز یا 30 روز بودن اسفند بستگی دارد. اگر اسفند 29 روز باشد اول فروردین و اگر 30 روز باشد در روز دوم فروردین برگزار می شود. تا قبل از فروپاشی شوروی سابق این مراسم به دست فراموشی سپرده شده بود ولی پس از فروپاشی دوباره حیات یافت و هر ساله با شكوه تر از سال قبل برگزار می شود. مراسم جشن نوروز در میادین بزرگ شهرها توسط دولت و در روستاها توسط بزرگان و ریش سفیدان در بیابان های اطراف برگزارمی شود. در قرقیزستان در این روز پختن غذاهای معروف قرقیزی مثل " بش بارماق " ، "مانته برسك " و "كاتما" مرسوم است كه به صورت رایگان بین حاضران در جشن توزیع می شود.



در قرقیزستان در این روز علاوه بر برگزاری جشن ، مسابقاتی مانند سواركاری نیز مرسوم است كه به نحو چشمگیری دنبال شده، جوایز ارزنده ای به نفرات برتر اعطا می شود.

نوروز در پاكستان

در پاكستان نوروز را "عالم افروز" به معنای روز تازه رسیده كه با ورود خود جهان را روشن و درخشان می كند می نامند.

در میان مردم این سرزمین تقویم و روز شمار و یا سالنمای نوروز از اهمیت خاصی برخوردار است از این رو گروه ها و دسته های مختلف دینی و اجتماعی در صفحات اول تقویم های خود به تفسیر و توضیح نوروز و ارزش و اهمیت آن می پردازند و این تقویم را در پاكستان " جنتری " می نامند.

از آداب و رسوم عید نوروز در میان مردم پاكستان می توان به خانه تكانی و یا به عبارتی پاكیزه كردن خانه و كاشانه ، پوشیدن لباس و تهیه انواع شیرینی مانند " لدو " گلاب حامن، رس ملائی ، كیك ، برفی ، شكرپاره، كریم رول، سوهن حلوا، و همچنین پختن غذاهای معروف این ایام و عیدی دادن و گرفتن و دید و بازدید اقوام اشاره نمود.در ایام نوروز مردم پاكستان از گفتار نا مناسب پرهیز نموده و با محبت ، احترام و اخلاص یكدیگر را نام می برند. همچنین سرودن اشعار نوروزی به زبان های اردو، دری و عربی در این ایام مرسوم است كه بیشتر در قالب قصیده و غزل بیان می شود.

پاكستانی ها بر این باورند كه هدف نوروز، امیدواری ،درامنیت ، صلح و آشتی نگهداشتن جهان اسلام و عالم انسانیت است تا آنجا كه آزادی و آزادگی، خوشبختی و كامیابی، محبت و دوستی و برادری و برابری همچون بوی خوش گلهای بهاری در دل و جان مردمان جایگزین می گردد.

نوروز در افغانستان

نوروز در افغانستان یا به عبارتی در بلخ و مركز آن مزار شریف هنوز به همان فر و شكوه پیشین برگزار می شود. در روزهای اول سال دشت های بلخ ودیوار و پشت بام های گلی آن پر از گل سرخ می شود گویی بلخ سبدی از گل سرخ است یا به عبارتی مانند اجاق بزرگی كه در آن لاله می سوزد این گل فقط در بلخ به وفور و كثرت می روید و از این رو جشن نوروز و جشن گل سرخ هر دو به یك معنی به كار می رود. در صبح اولین روز عید نوروز علم "مبارك علی ( ع )" با مراسم خاص و با شكوهی برافراشته می شودكه به معنای آغاز رسمی جشن نوروز نیز می باشد و تا چهل شبانه روز ادامه می یابد و در این مدت حاجتمندان و بیماران برای شفا در پای این علم مقدس به چله می نشینند. گفته شده بسیاری از بیماران لاعلاج در زیر همین علم شفا یافته اند. مردم این سرزمین بر این باورند كه اگربه هنگام بر افراشتن ،علم به آرامی و بدون لرزش و توقف از زمین بلند شود سالی كه در پیش است نیكو و میمون خواهد بود. از آیین و رسم نوروزی در سرزمین بلخ می توان به شستشوی فرش های خانه و زدودن گرد و غبار پیش از آمدن نوروز و انجام مسابقات مختلف از قبیل بزكشی، شتر جنگی، شتر سواری، قوچ جنگی و كشتی خاص این منطقه اشاره نمود.

نوروز در تركیه

در این روز حكیم باشی معجون مخصوصی كه ( نوروزیه ) نامیده می شد و مخلوطی از چهل نوع ماده مخصوص بود ، جهت پادشاهان و درباریان تهیه می نمود كه كه شفابخش بسیاری از بیماری ها و دردها بوده و باعث افزایش قدرت بدنی می شده است. مردم این سرزمین نوروز را آغاز بهار طبیعت و شروع تجدید حیات و طراوت در جهان و برخی روز مقدس در مقابل شب قدر و شب برائت و برخی عامل اتحاد و همبستگی و حتی آن را سالروز تولد حضرت علی ( ع ) و تعیین ایشان به خلافت و سالروز ازدواج ایشان با حضرت فاطمه ( س ) دانسته اند . قابل ذكر است نوروز تا نخستین سال های اعلام جمهوری در میان تركان پایدار ماند و سپس رفته رفته اهمیت پیشین خود را از دست داد و فقط در پاره ای از مناطق شمال رسم وآیین نوروز موجودیت خود را حفظ كرده است

سه شنبه 8/12/1391 - 9:39
تاریخ

صدای بهار ( موسیقی )

صدای نوروز( موسیقی بهاری)

 

 

مژده بهار  علیرضا افتخاری بشنوید  دانلود كنید
بهار می آمد محمد نوری بشنوید دانلود كنید
بهار دلنشین بنان بشنوید دانلود كنید
بهار دلكش شجریان بشنوید دانلود كنید
ببار ای ابر شجریان بشنوید دانلود كنید
بهار بهار ناصر عبدالهی بشنوید دانلود كنید
آمده بهار رضا صادقی بشنوید دانلود كنید
صدای بارون و بهار رضا صادقی بشنوید دانلود كنید
سفر علیرضا افتخاری بشنوید دانلود كنید
چشم براه علیرضا افتخاری بشنوید دانلود كنید
تو میای علیرضا افتخاری بشنوید دانلود كنید
فصل بهار ناصر عبدالهی بشنوید دانلود كنید
بهاران بیدار شهرام ناظری بشنوید دانلود كنید
ای عاشقان علیرضا عصار بشنوید دانلود كنید
مژدگانی بهاراست مجید اخشابی بشنوید دانلود كنید
عید اومده بهاره علی پهلوان بشنوید دانلود كنید
بوی بهار مختاباد بشنوید دانلود كنید
شالیزار محمد نوری بشنوید دانلود كنید
 عطر سوسن علیرضا افتخاری بشنوید دانلود كنید
تازه به تازه علیرضا افتخاری بشنوید دانلود كنید
گل علیرضا افتخاری بشنوید دانلود كنید
شاد آمدی علیرضا افتخاری بشنوید دانلود كنید
خوش آمدی علیرضا افتخاری بشنوید دانلود كنید
سبزه نوازش محلی _ گیلكی بشنوید دانلود كنید
بهار ایران محلی _ گیلكی بشنوید دانلود كنید
ماهی محلی _ گیلكی بشنوید دانلود كنید
سفر محلی _ گیلكی بشنوید دانلود كنید
نو بهاره محلی _ گیلكی بشنوید دانلود كنید
وطن بهار محلی _ گیلكی بشنوید دانلود كنید
پاینده باد ایران محلی _ گیلكی بشنوید دانلود كنید
بهار گلنده محلی _ آذری بشنوید دانلود كنید
آذربایجان محلی _ آذری بشنوید دانلود كنید
محلی محلی _ آذری بشنوید دانلود كنید
ایران زمین محلی _لری بشنوید دانلود كنید
هی گل محلی _لری بشنوید دانلود كنید
بهار كوهسار محلی _ كردی بشنوید دانلود كنید
شادی می باره محلی _ كردی بشنوید دانلود كنید
بهشت وطن محلی _ كردی بشنوید دانلود كنید
نوروز محلی _ كردی بشنوید دانلود كنید

 

 

تهیه و تنظیم : مسعودرضا عجمی

سه شنبه 8/12/1391 - 9:38
تاریخ

سوز و نوروز

السلام علی ربیع الانام و نضره الایام

سلام و درود بر بهار انسانها و شكوفایى دورانها

 

نوروز ‌‌ روزی است كه قائم ما حضرت مهدی (عج) ظهور خواهد كرد و هیچ نوروزی نیست مگر اینكه ما اهل بیت  به انتظار فرج نشسته ایم .   امام صادق (ع)

                                                                                                   وسایل الشیعه - ج ۵ - ص ۲۸۸

امام زمان علیه السلام

 

گل نو رسید و بویی ز بهار من نیامد
چه كنم نسیم گل را كه ز یار من نیامد؟
همه عمر تشنه بودم به امید آب حیوان
به جز آب شور دیده به كنار من نیامد
اگر ، ای حریف ، داری نظری به روی یاری
به بهار خویش خوش شو كه بهار من نیامد...

 

مسیح نسیم در كالبد تیره زمین دمیده و مریم ها سرود خوان و معطر از خاك رسته . قل قل چهار قل خواندن جویبار به ریشه های كهن سپیدار دخیل بسته و دستهای بلند كبوده به سمت آسمان آبی استجابت جوانه زده. بوی ریحان و پونه از كنار سجاده آبشار بلند شده و ذكر گاه و بیگاه پوپك در قلب جنگل غوغا به پا كرده. مضراب باد ساقه های ترد شقایق را نواخته و بازوان بید را به رقص آورده و تسبیح شاخه یِ گیلاس را پاره كرده ، عطر گلبرگ های لطیف با هوا آمیخته و ورد آرام شكوفه های جاری در آب و آسمان را كوه شنیده و با باران بارها و بارها خوانده : بهار آمده است. اما...

 بهار

 

 

صبا رسید در او بوی یار نیست چه سود؟
نسیم سنبل آن گلعذار نیست چه سود؟
هزار گونه گل اندر بهار گرچه شكفت
چو بوی از گل من در بهار نیست چه سود؟
درون بوته مهرش دلم بسوخت ولی
متاع قلب مرا چون عیار نیست چه سود؟

 

 

خاك تیره را فروردین روشن می كند اما  جان  تیره را جز " دین " هیچ روشنی نیست . جان تیره را دین روشن می كند اما روزگار تیره را جز " امام مبین" هیچ روشنگری نیست.  روزگار تیره را امام مبین روشن می كند اما تیره بختی هجران زدگانش را جز امید وصال هیچ پایانی نیست.

بهار

 

گذشت عمر و خلاص از محن نمی یابم
دوای درد دل ممتحن نمی یابم
به جستجو همه آفاق را بپیمودم
خبر ز گمشده ی خویشتن نمی یابم
بهار آمد و گلها شكفت لیك چه سود؟
گلی كه می طلبم در چمن نمی یابم
مرا زباغ و گلستان نمی گشاید دل
كه بوی او زگل و نسترن نمی یابم
بسوخت بال و پر جان من چو پروانه
كه شمع خویش به هیچ انجمن نمی یابم
چگونه چاك نگردد لباس طاقت من ؟
كه بوی یوسفم از پیرهن نمی یابم

 

هامون ها به ید بیضای بهار شكافته شده اند و درختان سرد و ساكتشان شعله شكوفه به سر آورده اند اما آیا كسی از تاكستان های ازلی قلب ها نمی پرسد؟

سرزمین هایی در عمق جان انسانها كه مستی ، پیاله پیاله از شاخسارشان آویخته بود و باغبانی روحانی با دستانی روشنتر از دستان موسی ریشه های بی گناهشان را در خاكی خدایی محكم  و با معرفت و محبت آبیاری می كرد.

باغبانی كه بهار جانهای انسانها بود. باغبانی كه بهار جانهای انسانها هست.

گل نرگس

باغبانی كه صد نیل غفلت بین باغ های افسرده و او فاصله افتاده.

باغبانی كه اژدهای گناه گیاهانش عصای معجزه اش را بلعیده.

باغبانی كه درخت طورش در هجران و دوریش تمام سوخته.

باغبانی كه از او تنها نام " گل نرگس" برای ما مانده.

باغبانی كه با وجود تمام اینها بهاری است پاینده.

باغبانی كه در دست او حقیقت حیات نهفته.

ودر چشمش هرگز نگرانی باغش نخفته.

باغبانی كه  نوری است تابنده.

نوروزیست  كه در ازل دمیده،

و تا ابد زمان را در نوردیده ....

 

 

چه فرخ ساعتی باشد كه یار از در درون آید
به گلزار خزان دیده بهار از در درون آید

به هجران رفت عمرم ، وه كه آسان چون رود از دل،

كسی كه بعد چندین انتظار از در درون آید؟
بهار

ای بهار انسانها و شكوفایى دورانها

 

خجسته عید من آندم كه چهره بگشایی
هلال عید ز ابروی خویش بنمایی
رسید عید و بهار آمد و  جهان خوش شد
ولی چه سود ز اینها مرا تو میبایی
اگر حدیث تو نبوَد چه حاصل از گوشم؟
وگر تو رخ ننمایی چه سود بینایی؟
به سوی روضه ی رضوان نظر نیندازم
اگر تو روضه به دیدار خود نیارایی
در آرزوی تو از جان نماند جز نفسی
چه شد كه یك نفس ای جان من نمی آیی؟
دمی بیا كه به روی تو جان برافشانم
كه نیست بی تو مرا طاقت شكیبایی
لطافت همه خوبان ز حسن تو اثری است
زهی لطافت خوبی و حسن و زیبایی
برای دیدن حسن تو دیده می باید
وگرنه در همه اشیا به حسن پیدایی

 

شاید امسال آخرین سالی باشد كه زمین بهاری می شود و زمان نمی شود

شاید آخرین سالی باشد كه از دور به او سلام می كنیم و می گوییم :

السلام علی ربیع الانام و نضره الایام

امام زمان علیه السلام

اللهم عجل لولیك الفرج

 

سه شنبه 8/12/1391 - 9:38
تاریخ

پاسداشت گاهشماری ایرانی

یكی از كوشش‌های همیشگی ایرانیان باستان، تنظیم تقویمی بوده است كه با تقویم طبیعی و دوره رویدادهای كیهانی، حداكثر انطباق را داشته باشد. این كوشش منجر به ایجاد و بهره‌برداری از تقویم‌ها و نظام‌های گاهشماری بسیار متعدد و متنوعی شده بود كه در نهایت با ایجاد و تنظیم تقویم اعتدالی ایرانی به حداكثر دقت ممكن برای تطبیق تقویم قراردادی با تقویم طبیعی دست یافته شد و امروزه نیز این تقویم همچنان دقیق‌ترین تقویم تاریخ بشر شناخته می‌شود.

دانش پزشكی در ایران باستان(1)

تقویم‌های متنوعی كه در ایران باستان وجود داشته و هنوز نیز برخی اقوام از آن استفاده می‌كنند، در انتخاب مبدأ سال و تعداد روزهای هر ماه خورشیدی با یكدیگر تفاوت‌هایی دارند. بطور نمونه آغاز سال نو در تقویم خوارزمی با ششم فروردین‌ماه گاهشماری ملی ایران، در تقویم كوهدشتی با چهاردهم فروردین‌ماه، در تقویم سنگسری با پنجم اردیبهشت‌ماه، در تقویم طبری/ تبری با دوم مردادماه، در تقویم دیلمی با هفدهم مردادماه، در تقویم میترایی با یكم دی‌ماه، در تقویم پشتكوهی با ششم بهمن‌ماه و در تقویم محلی نطنز و كاشان با یكم اسفندماه مطابق است. اما نكته مهم در این است كه در همه این تقویم‌ها نام ماه‌ها و نام روزها به یك ترتیب و به گونه كم‌و‌بیش یكسانی ثبت شده است و در نتیجه، هر یك از آن تقویم‌ها برای برگزاری جشن‌ها و آیین‌های سالیانه، در مقایسه با تقویم‌های دیگر، زمان‌های مختلفی را بدست می‌دهند. بطور نمونه جشن تیرگان (سیزدهم تیرماه) با تقویم سغدی و خوارزمی در هجدهم تیرماه شهریاری، با تقویم طبری در سیزدهم آبان‌ماه و با تقویم دَیلمی در بیست‌وهفتم آبان‌ماه برگزار شده است و می‌شود. اما برای همه آنان این روز مطابق با تیـر روز از تیـرمـاه است. از سوی دیگر، همانطور كه گفته شد، تقویم‌ها در ترتیب نام ماه‌ها و روزها با یكدیگر شاهت دارند و این نام‌ها در بین آنها متداول است.

 

نام روزها

اگر امروزه استفاده از نام روزها در تقویم ایرانی متداول نمی‌باشد، این به آن معنا نیست كه این نام‌ها نمی‌تواند در این تقویم وجود داشته باشد؛ بلكه استفاده از آن به دلیل رسمیت نداشتن و نبود كاربرد عمومی، مهجور مانده و از آن غفلت شده است. به عبارت دیگر نام‌ روز‌های ماه را می‌توان در همه تقویم‌های ایرانی بكار گرفت؛ همانگونه كه پیشینیان ما نیز چنین كرده‌اند. در تقویم‌های ایرانی، «هرمزدروز» نام روز نخست ماه، «بهمن‌روز» نام روز دوم ماه، «شـهریـور‌روز» نام روز سوم ماه و … است و این ویژگی منحصر به تقویم خاصی نیست. در واقع نام روزها، جانشین شماره روزها شده و می‌توان آنرا به هر تقویمی كه از آن استفاده می‌كنیم، تعمیم داد.

دانش پزشكی در ایران باستان(1)

با توجه به نكات بالا و نیز اینكه گاهشماری ایرانی (هجری خورشیدی امروزی)، ادامه تكامل‌یافته تقویم جلالی، تقویم باستانی شهریاری ایرانی و منسوب به شخص زرتشت و در عین‌حال تقویم رایج و پذیرفته ‌شده كشور، و نیز دقیق‌ترین تقویم شناخته شده تاریخ بشری است؛ هر یك از جشن‌های سالیانه، دقیقاً برابر با شماره همان روز در تقویم ایرانی است و برگزاری مراسم سالیانه با استفاده از تقویم‌های محلی و از جمله كتابچه نوظهور برخی از زرتشتیان موسوم به «سالنمای دینی زرتشتیان»، كه با دخل و تصرف در گاهشماری ایرانی بوجود آمده است، بـرای كاربردی در گستره ملی، به چند دلیل اشتباه است.

نخست اینكه زمان برگزاری جشن‌های سالیانه به روایت متون كهن، تنها با تقویم هجری خورشیدی سازگاری داشته و با تقویم نوساخته یاد شده بالا هماهنگی ندارند. بطور نمونه هنگام برگزاری جشن سـده در منابع قدیم، روز دهـم بهمن برابر با آبان‌روز از بهمن‌ماه و در فاصله چهل روزه از یلدا آمده كه دقیقاً مطابق با تقویم هجری خورشیدی است در حالی‌كه در آن تقـویم به اشتباه برابر با مـهرروز از بهمن‌ماه شده است.

دوم اینكه همه اقوام محلی و ایرانی‌تباران كشورهای همسایه، با وجود تقویم محلی، مراسم ملی را طبق تقویم شهریاری نیز برگزار می‌كنند و عجیب است كه ما مراسم ملی را به تقویمی محلی انطباق دهیم.

سوم اینكه برگزاری مراسم در زمان‌های گوناگون موجب آسیب به همبستگی و وفاق عمومی می‌شود. به یاد داشته باشیم كه همه كشورها و اقـوام دنـیا بـا وجـود تـقویم‌های گوناگـون محـلی (بطور مثال چندین گونه از تقـویم میلادی در كشورهای مختلف وجود دارد)، مراسم عمومی را بـرای پـاسداشت همبستگی مـردم، تنها از یك تقـویم استخراج می‌كنند.

چهارم اینكه با اینكار زمان مراسم سالیانه را از هنگام طبیعی آن خارج می‌كنیم. بطور نمونه، برگزاری اشتباه جشن شب چله یا یلدا در بیست ‌و ‌چهارم آذرماه كه بهیچوجه با واقعه طبیعی آن كه انقلاب زمستانی و زایش خورشید باشد، ارتباطی ندارد. این شیوه در ناسازگاری كامل با خواست ایرانیان باستان و معاصر است.

پنجم اینكه دستاورد درخشان پیشینیان خود را كه هزاران سال برای تطبیق تقویم قراردادی با تقویم طبیعی كوشش و ممارست به خرج داده‌اند را نادیده می‌گیریم و از جایگاه ایران به عنوان خاستگاه دقیق‌ترین تقویم جهان، می‌كاهیم.

ویژه نامه نوروز 1383

كتابچه‌ای كه در سال‌های اخیر بدون نام و یا به نام «سالنمای دینی زرتشتیان» با اقتباس و تلفیقی ناهمگون از تقویم‌های یزدگردی كهن و نو، اوستایی، گاهَنباری، جلالی، كُردی و شهریاری/ خورشیدی هجری؛ و نیز افزودن بعضی عناصر نوظهور (مانند مبدأ گاهشماری و مبدأ شبانروز) و دخل و تصرف در نظام كبیسه‌گیری، بوجود آمده، تقویمی نوساخته بوده و در شكل فعلی آن، دارای سابقه تاریخی نمی‌باشد. این تقویم در اصل (كه گونه‌ای از تقویم یزدگردی بهیزكی بوده)، دارای 12 ماه 30 روزه و 5 روز اضافه در پایان آبان‌ماه (و گاه اسفندماه) بوده است و نظام كبیسه‌گیری آن یك ماه در هر 120 سال (و گاه 116 سال) می‌باشد. یعنی روز نوروز و در نتیجه همه ایام سال تا یك ماه از جای حقیقی آن جابجا می‌شوند. در گونه دیگری از این تقویم (یزدگردی پَـرسی)، نظام كبیسه‌گیری وجود ندارد و روز نوروز و دیگر روزها و مناسبت‌های سالیانه در تمام ایام سال جابجا می‌شوند. به فرض وجود سابقه تاریخی و اصالت در این تقویم، حداكثر توانایی آن، یك تقویم ساده و ابتدایی محلی برای كسانی است كه آگاهی اندكی از دانش نجومی و گاهشماری دارند تا بتوانند ایام سال را به سادگی (اما با اشتباه) تخمین بزنند.

اشتباه برخی از دوستداران آیین‌های ایرانی، از اعتماد بیش از اندازه به این تقویم سرچشمه گرفته و تصور اینكه تغییراتی در گاهشماری ایرانی به وجود آمده است، پنداری نادرست و ناشی از آگاهی كمتر از نظام‌های استخراج تقویم و سالشماری بوده است. در سال‌های اخیر هیچگونه «تغییری» در گاهشماری اعتدالی ایرانی بوجود نیامده و هنوز دانش بشری امكان ایجاد تغییر یا اصلاحی در ساختار بسیار دقیق و منطقی آنرا بدست نیاورده است.

البته شناخت و شناساندن همه دستاوردهای كهن ایرانیان و از جمله تقویم‌های محلی، و حتی انتشار آنها، كاری شایسته و برای پاسداشت آیین نیاكان و تحلیل‌هایی در تاریخ و به ویژه در تاریخ، علم ضروری است؛ اما بكار‌گیری آنها در روزگار فعلی و با وجود تقویمی بسیار دقیق‌تر، موجب پریشانی و آشفتگی در قراردادهای آیینی ایرانیان می‌شود. فراموش نكنیم كه تقویم نیز همچون ساعت و همه دیگر ابزارهای اندازه‌گیری و سنجش، یك «قرارداد» است و همانگونه كه استفاده از ساعتی با سازوكار اندازه‌گیری متفاوت از معمول می‌تواند نظم و سامان جامعه را مختل سازد، تقویم نیز به همانگونه یك قرارداد اجتماعی است و آشفتگی در آن، آشفتگی جامعه را پدید می‌آورد.

در پایان توجه خوانندگان را به گفتاری كه همواره از شادروان استاد احمد بیرشك می‌شنیدم، جلب می‌‌كنم كه:

تقویم شهریاری ایرانی/ جلالی/ خورشیدی هجری، حیثیت و آبروی علمی ما در جهان است؛ مباد كه به خود حق بدهیم تا به دلخواهی و نا‌آگاهی در آن نو‌آوری كنیم و به اعتبارش صدمه بزنیم.

همچنین گفتاری از آقای رضا عبدالهی (تاریخِ تاریخ در ایران، ص 316) كه به درستی آورده‌اند: با آنكه گاهشماری جلالی بی‌تردید دقیق‌ترین گاهشماری است كه تا به امروز بشر به آن دست یافته است و قانون برقراری كبیسه‌های آن هوشمندانه‌ترین شیوه‌ای است كه تا به حال در گاهشماری‌های عالم بكار گرفته شده است، منجمان درباری قرن دهم به بعد، یا به دلیل عدم درك آن و یا به خاطر باز نگاهداشتن دكان كبیسه‌یابی و كبیسه‌فروشی و استخراج تقویم، تعمداً همچون كاهنان رومی … تنها به اعلام سال‌های كبیسه و عادی گاهشماری جلالی، آنهم به صورت دلبخواه اقدام می‌كردند.

باشد تا با شناخت و دریافتن جایگاه بلند تقویم شهریاری/ خورشیدی هجری ایران، در پاسداشت و گسترش یكی از بزرگترین دستاوردهای نیاكان خود كه هنوز رقیبی در جهان ندارد، كوشا باشیم، به آن مهر بورزیم و بدان افتخار كنیم.

 

 

تألیف:

رضا مرادی غیاث آبادی

تنظیم برای تبیان:

ا.م.گمینی

سه شنبه 8/12/1391 - 9:37
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته