• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1449
تعداد نظرات : 521
زمان آخرین مطلب : 4550روز قبل
موبایل

هدست هوشمند بلوتوث برای تلفن همراه و کامپیوتر

هدست های بلوتوث برای تلفن همراه گجت های مفیدی محسوب می شوند اما دردسرهای خودشان را هم دارند. کافی است تصور کنید تلفن شما زنگ می خورد و هدست هم درون کیف زیر کتاب ها است حالا تا پیدایش کنید تماس را از دست داده اید. اما محصول جدید باهوش تر است چون میتواند بفهمد کی روی گوش تان قرار دارد. هدست جدید که Voyager Pro نام دارد دارای یک حسگر ویژه است. اگر تلفن زنگ بخورد و آن را پوشیده باشید صدا از طریق هدست منتقل میشود. اگر روی گوش شما نباشد می توانید تلفن را بردارید و تماس را پاسخ بدهید. حالا اگر در وسط صحبت هدست را روی گوشتان قرار بدهید مکالمه به صورت خودکار روی هدست منتقل می شود. فکر خوبی است نه؟

اما کاربرد محصول جدید شرکت
Plantronics به همین خلاصه نمی شود. به همراه آن یک دانگل کوچک یو اس بی هم ارایه می شود که می توانید آن را به کامپیوتر متصل کنید. وقتی آن را به کامپیوتر بزنید ارتباط این هدست از تلفن به کامپیوتر منتقل میشود و حالا یک هدست بلوتوث هوشمند برای کامپیوتر دارید با همان قابلیت های انتقال صدا هنگام پوشیدنش. علاوه بر این هنگام اتصال به کامپیوتر هدست با نرم افزار اوتلوک برای چک کردن ایمیل های شما ارتباط برقرار می کند و هنگام دریافت ایمیل جدید موضوع اش را برایتان می خواند. این هدست طی ماه آینده و در نمایشگاه CES2011 صورت رسمی معرفی خواهد شد بنابراین به زودی از قیمت و تاریخ ارایه اش به بازار مطلع می شویم.   
چهارشنبه 29/10/1389 - 16:21
داستان و حکایت
رسم است که در ایام کریسمس و در واقع آخرین ماه از سال میلادی چهار شمع روشن مینمایند،   هر شمع یک هفته میسوزد و به این ترتیب تا پایان ماه هر چهار شمع میسوزند،   شمعها نیز برای خود داستانی دارند.    امیدواریم با خواندن این داستان امید در قلبتان ریشه دواند.    

شمع ها به آرامی می سوختند، فضا به قدری آرام بود که می توانستی صحبتهای آن ها را بشنوی.
 
    اولی گفت: من صلح هستم!   با وجود این هیچ کس نمی تواند مرا برای همیشه روشن نگه دارد.  
فکر میکنم به زودی از بین خواهم رفت.  
سپس شعله اش به سرعت کم شد و از بین رفت.     *****  
دومی گفت: من ایمان هستم!    با این وجود من هم ناچارا مدتی زیادی روشن نمی مانم،   و معلوم نیست تا چه زمانی زنده باشم،   وقتی صحبتش تمام شد نسیم ملایمی بر آن وزید و شعله اش را خاموش کرد.     *****  

شمع سوم گفت: من عشق هستم!   ولی آنقدر قدرت ندارم که روشن بمانم.    مردم مرا کنار می گذارند و اهمیت مرا درک نمی کنند،   آنها حتی عشق ورزیدن به نزدیکترین کسانشان را هم فراموش می کنند و کمی بعد او هم خاموش شد.     *****  

ناگهان ... پسری وارد اتاق شد و شمع های خاموش را دید   و گفت: چرا خاموش شده اید؟   قرار بود شما تا ابد بمانید و با گفتن این جمله شروع کرد به گریه کردن.     *****  
سپس شمع چهارم گفت:    نترس تا زمانی که من روشن هستم میتوانیم شمع های دیگر را دوباره روشن کنیم.   من امید هستم!  
کودک با چشمهای درخشان شمع امید را برداشت و شمع های دیگر را روشن کرد.   
چه خوب است که شعله امید هرگز در زندگیتان خاموش نشود.    چراکه هر یک از ما می توانیم   امید، ایمان، صلح و عشق    را حفظ و نگهداری کنیم.
 
چهارشنبه 29/10/1389 - 16:20
داستان و حکایت
دو دوست دو دوست با پای پیاده از جاده ای در بیابان عبور می کردند. بین راه سر موضوعی اختلاف پیدا کردند و به مشاجره پرداختند. یکی از آنها از سر خشم؛ بر چهره دیگری سیلی زد.
دوستی که سیلی خورده بود؛ سخت آزرده شد ولی بدون آنکه چیزی بگوید، روی شن های بیابان نوشت: امروز بهترین دوست من بر چهره ام سیلی زد.

آن دو کنار یکدیگر به راه خود ادامه دادند تا به یک آبادی رسیدند. تصمیم گرفتند قدری آنجا بمانند و كنار برکه آب استراحت کنند.
ناگهان شخصی که سیلی خورده بود؛ لغزید و در آب افتاد تا جایی که نزدیک بود غرق شود که دوستش به کمکش شتافت و او را نجات داد.
بعد از آنکه از غرق شدن نجات یافت؛ یر روی صخره ای سنگی این جمله را حک کرد: امروز بهترین دوستم جان مرا نجات داد.

دوستش با تعجب پرسید: بعد از آنکه من با سیلی ترا آزردم؛ تو آن جمله را روی شنهای بیابان نوشتی ولی حالا این جمله را روی تخته سنگ حک میکنی؟!
دیگری لبخند زد و گفت: وقتی کسی ما را آزار میدهد؛ باید روی شنهای صحرا بنویسیم تا بادهای بخشش؛ آن را پاک کنند ولی وقتی کسی محبتی در حق ما می کند باید آن را روی سنگ حک کنیم تا هیچ بادی نتواند آن را از یادها ببرد.

چهارشنبه 29/10/1389 - 16:19
طنز و سرگرمی
 خدایا به خاطر تمام چیزهایی که دادی،

ندادی،

دادی پس گرفتی،

ندادی بعداً دادی،

ندادی بعداً می خوای بدی،

دادی بعداً می خوای پس بگیری،

داده بودی و پس گرفته بودی،

اگه بدی پس می گیری،

پس گرفتی دادی،

پس گرفتی بعداً می خوای بدی،

اگه می دادی پس می گرفتی،

نداده بودی فکر می کردیم دادی و پس گرفتی،

خلاصه خداجون سرتو درد نیارم به خاطر همش شكر !!! 
چهارشنبه 29/10/1389 - 16:18
بیماری ها
افراد دارای گروه خونی O کم‌تر دچار حمله قلبی می‌شوند محققان متوجه شدند همان ژن‌هایی که باعث می‌شود یک فرد دارای گروه خونی O شود از او در برابر حمله قلبی محافظت می‌کنند. گروه خونی O بسیار معمول است و تقریبا نیمی از مردم انگلستان دارای این گروه خونی هستند.
نقش یک سری از ژن‌ها باعث تعیین گروه خونی هر فرد می‌شود، اما دانشمندان آمریکایی متوجه شدند همین ژن‌ها باعث تولید آنزیم‌هایی می‌شود که از مردم دارای این گروه خونی در برابر حملات قلبی محافظت می‌کند.
در موسسه قلبی و عروقی دانشگاه پنسیلوانیا تحقیقاتی را در این مورد انجام دادند. آن‌ها مقایسه‌ای بین 6 هزار فرد که دچار حمله قلبی شده و 7 هزار و 400 نفر را که به نوعی از بیماری‌های قلبی و عروقی دچار شده اما هنوز تجربه حمله قلبی نداشتند انجام داند. نتیجه ده‌ها سال تحقیقات در این زمینه نشان می‌دهد که بین گروه‌های خونی و بیماری‌های قلبی وجود دارد.


چهارشنبه 29/10/1389 - 16:18
اخبار

اقتصاد / اقتصاد ایران

نماینده مجلس: بنزین تولید شده در ایران، سرطان‌زا است

 
۱۳۸۹/۰۸/۰۵
عسگر جلالیان، عضو کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی، تولید بنزین در پالایشگاههای ایران را، غیر استاندارد خوانده و گفته است که این نحوه تولید بنزین، نه تنها هزینه بالاتری دارد، بلکه برای مصرف کنندگان در صورت تماس با آن خطرناک و سرطان زا است.

این نماینده مجلس  روز  سه شنبه در مطلبی با عنوان «خودکفایی بنزین به چه قیمتی» در وب سایت خبر آنلاین، تصریح کرده است: «دولت برای بر طرف کردن کمبود بنزین بهتر است به جای تغییر غیر کاربری غیر معقول پالایشگاه های موجود به فکر سرمایه‌گذری در ساخت پالایشگاه ها باشد.»

بیشتر بخوانید:
  • وزیر نفت ایران از خودکفایی در تولید بنزین خبر داد
پس از تصویب چهارمین قطعنامه تحریمی شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی در خردادماه سال جاری، دولت آمریکا نیز تحریم های یکجانبه ای علیه ایران اعمال کرد که بخشی از آن شامل فروش فرآورده های نفتی به ایران می شود.

دولت ایران برای مقابله با این تحریم ها تصمیم گرفت با تغییر کاربری مجتمع های پتروشیمی از آنها برای تولید بنزین و رفع کمبودها استفاده کند.

دولت پیشتر اعلام کرده بود که با تغییر کاربرد پالایشگاههای پتروشیمی برای تولید بنزین، به خودکفایی رسیده است. در همین زمینه ۲۰۴ نماینده مجلس ازعملکرد وزارت نفت قدرانی کرده اند.

عسگر جلالیان در مطلب خود نوشته است: «اگر با کمبود بنزین مواجه شویم به مردم فشار می‌آید و با نارضایتی آنها مواجه خواهیم شد اما بحران نارضایتی مردم قابل مدیریت و کنترل است و نهایتا باعصبانیت آن ها روبرو هستیم که خطرش کمتر از این است اینکه مردم را در معرض خطر سرطان و مرگ قرار دهیم.»

این عضو کمیسیون انرژی مجلس همچنین گفته است: «بنزینی که در پالایشگاه ها به شکل غیر استاندارد تولید می شود سرطانزا است واگر این بنزین سرطان‌زا در اختیار مردم قرار بگیرد مردم را به صورت حاد تری درگیر می‌کند و هزینه تمام شده آن برای کشور نیز بالاتر است.»

به گفته عسگر جلالیان توضیحات مسئولان صنایع پتروشیمی در کمیسیون انرژی مجلس درباره هزینه تولید این بنزین و خطرات ناشی از آن برای انسان و محیط زیست، قانع کننده نبوده است.

عسگر جلالیان، نماینده مردم شهرستان های بندر دیر، کنگان و جم در استان بوشهر، همچنین می گوید: «تماس فیزیکی و استشمام این بنزین غیر استاندارد موجب بیماری می شود و این در شرایطی است که در مناطقی مثل حوزه انتخابیه من مردم به راحتی بنزین را جابه‌جا می‌کنند و به خاطر مصرف سوخت قایق‌ها آن‌را در منزل نگهداری می‌کنند.»

اقتصادی بودن تولید بنزین

این نماینده مجلس با این حال تاکید می کند حتی در صورتی که نگرانی های بهداشتی در خصوص این نوع بنزین مرتفع شود، تولید این نوع بنزین باز صرفه اقتصادی ندارد.

ایران تا پیش از اعمال تحریم های فقط قادر به تولید روزانه ۴۴ میلیون لیتر بنزین بود که این رقم تقریبا دو سوم نیازهای این کشور را تامین می کرد و روزانه نیازمند ۲۰ میلیون لیتر بنزین وارداتی بود. 
    یک دوست :
من مدتی در منطقه عسلویه در پتروشیمی برزوئیه کار می کردم . حرفهای آقای عسگر زاده کاملا درست است در پتروشیمی برزوئیه یک واحد تولید بنزن وجود دارد که این ماده آنقدر سرطان زا هست که فقط کافیه چند قطره ازآن بر روی دست شما بریزد ، سریعا جذب پوست می شود و ...........
حال این خط قابلیت تولید بنزین را هم دارد اما به صورت غیر استاندارد .........
بنزینی که در بهترین شرایط دارای 7 درصد بنزن می باشد
بله 7 درصد بنزن با قدرت سرطان زایی بسیار شدید .........
در حال حاضر به دلیل کمبود بنزین از خط بنزن برای تولید این ماده استفاده می شود .
 به همه دوستان خود بگویید که شدیدا مواظب ریختن بنزین بر روی پوستشان باشند و اگر این اتفاق افتاد بی درنگ آن را با آب و صابون بشویند و فقط امیدوار باشند که 7 درصد بنزن جذب پوستشان نشود 

چهارشنبه 29/10/1389 - 16:16
سخنان ماندگار
روزى که امیرکبیر به شدت گریست !


سـال 1264 قمـرى، نخسـتین برنامه‌ى دولت ایران براى واکسـن زدن به فرمان امیـرکبیـر آغاز شد. در آن برنامه، کودکان و نوجوانانى ایرانى را آبله‌کوبى مى‌کردند. اما چند روز پس از آغاز آبله‌کوبى به امیر کبیر خبردادند که مردم از روى ناآگاهى نمى‌خواهند واکسن بزنند.

به ‌ویژه که چند تن از فالگیرها و دعانویس‌ها در شهر شایعه کرده بودند که واکسن زدن باعث راه ‌یافتن جن به خون انسان مى‌شود! هنگامى که خبر رسید پنج نفر به علت ابتلا به بیمارى آبله جان باخته‌اند، امیر بى‌درنگ فرمان داد هر کسى که حاضر نشود آبله بکوبد باید پنج تومان به صندوق دولت جریمه بپردازد. او تصور مى کرد که با این فرمان همه مردم آبله مى‌کوبند. اما نفوذ سخن دعانویس‌ها و نادانى مردم بیش از آن بود که فرمان امیر را بپذیرند.

شمارى که پول کافى داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبله‌کوبى سرباز زدند. شمارى دیگر هنگام مراجعه مأموران در آب انبارها پنهان مى‌شدند یا از شهر بیرون مى‌رفتند. روز بیست و هشتم ماه ربیع الاول به امیر اطلاع دادند که در همه‌ى شهر تهران و روستاهاى پیرامون آن فقط سى‌صد و سى نفر آبله کوبیده‌اند. در همان روز، پاره دوزى را که فرزندش از بیمارى آبله مرده بود، به نزد او آوردند. امیر به جسد کودک نگریست و آنگاه گفت: ما که براى نجات بچه‌هایتان آبله‌کوب فرستادیم. پیرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امیر، به من گفته بودند که اگر بچه را آبله بکوبیم جن زده مى‌شود ...

امیر فریاد کشید: واى از جهل و نادانى، حال، گذشته از اینکه فرزندت را از دست داده‌اى باید پنج تومان هم جریمه بدهی. پیرمرد با التماس گفت باور کنید که هیچ ندارم. امیرکبیر دست در جیب خود کرد و پنج تومان به او داد و سپس گفـت: حکم برنمى‌گردد، این پنج تومـان را به صـنـدوق دولت بپـرداز. چنـد دقیقـه دیـگـر، بقالى را آوردند که فرزند او نیز از آبله مرده بود. این بار امیرکبیر دیگر نتوانست تحمل کند. روى صندلى نشست و با حالى زار شروع به گریستن کرد.

در آن هنگـام مـیـرزا آقاخان وارد شـد. او در کمتـر زمانى امیرکبیـر را در حال گریسـتن دیده بود. علت را پرسید و ملازمان امیر گفتنـد که دو کودک شیـرخوار پاره دوز و بقـالى از بیمارى آبله مرده‌اند. میرزا آقاخان با شگفتى گفت: عجب، من تصور مى‌کردم که میرزا احمدخان، پسر امیر، مرده است که او این چنین هاى‌هاى مى‌گرید. سپس، به امیر نزدیک شد و گفت: گریستن، آن هم به این گونه، براى دو بچه‌ى شیرخوار بقال و چقال در شأن شما نیست.

امیر سر برداشت و با خشم به او نگریست، آنچنان که میرزا آقاخان از ترس بر خود لرزید. امیر اشک‌هایش را پاک کرد و گفت: خاموش باش. تا زمانى که ما سرپرستى این ملت را بر عهده داریم، مسئول مرگشان ما هستیم. میرزا آقاخان آهسته گفت: ولى اینان خود در اثر جهل آبله نکوبیده‌اند.

امیـر با صـداى رسـا گفت: و مسئـول جهلشـان نیز ما هسـتیم. اگر ما در هر روسـتا و کوچه و خیابانى مدرسه بسازیم و کتابخانه ایجاد کنیم، دعانویس‌ها بسـاطشان را جمع مى‌کنند. تمام ایرانى‌ها اولاد حقیقى من هستند و من از این مى‌گریم که چرا این مردم باید این قدر جاهل باشند که در اثر نکوبیدن آبله بمیرند ؟!


حکایات و روایاتی که در مورد میرزا تقی‌خان فراهانی مشهور به امیرکبیر، صدراعظم سابق ایران در زمان ناصرالدین‌شاه قاجار، بیان شده همه پندآموز و خواندنیست ولی آیا هیچ می دونید که قبر امیر كبیر در كجاست ؟ اصلا تا حالا فكر كردید که مزار این بزرگمرد ایرانی كجاست ؟ البته اگر نمی دونید تعجبی نداره ؛ از جمله خود من كه تا همین چند وقت پیش اطلاع نداشتم و كاملا اتفاقی طبق ایمیلی که از دوستان دریافت کردم و مطالب اون را در همینجا خواهید خواند به این موضوع برخوردم.

به احتمال قوی هر ایرانی باید بداند که
مزار میرزا تقی خان امیر کبیر در کربلاست. اینكه چرا بعد از مرگش او را به كربلا بردند سوالات زیادی را در بر دارد ولی آنچه مسلم است و همه می دانند امیرکبیر اسطوره تاریخ ایران بود و یك مشت وطن فروش و طماع با دسیسه های متعدد توانستند حکم قتل وی را از ناصرالدین‌شاه بگیرند و در حمام فین كاشان او را به قتل برسانند چنانکه حاکمان آن زمان حتی جنازه اش را در خاک ایران نتوانستند تحمل کنند.

بطوریکه كالبد امیر را ابتدا در همان كاشان دفن كردند. به روایت میرزا جعفر حقایق نگار خورموجى روز بعد از قتل جسدش را به گورستان "پشت مشهد" كاشان بردند و پهلوى گور حاج سید محمدتقى نامى به خاك سپردند. چند ماه بعد، به پایمردى همسرش عزت الدوله كالبد امیركبیر را به كربلا حمل كردند و در اتاقى كه در آن به سوى صحن حضرت سیدالشهدا(ع) باز مى شود به خاك سپردند. علت این کار این بوده که در قدیم به خاطر کمبود امکانات تازه متوفی را نمی توانستند در مسافت های طولانی جابجا کنند زیرا مرده متعفن میگردیده است به همین خاطر ابتدا او را در جایی موقتا دفن کرده پس از مدتی که جسد خشک شد و تعفن از بین رفت به مزار اصلی منتقل می کردند. و امیرکبیر که تاریخ ایران همواره مدیون نیکی های اوست در کربلا در جوار حرم حضرت اباعبدالله الحسین (ع) آرمیده است و این شعر حماسى پرسوز بر سنگ گور او نقش بسته است :

آه كه در جهان دون، از صدمات این غما
عالم روز واپسین گشت عیان به عالما

خاك ملال از جهان، رفت به هفتم آسمان
رفت به گلشن جنان، وارث آصف جما


كارگشایى متقى، حارس ملك دین تقى
آنكه ز سهم او شقى، شد به سوى جهنما


بست چه بار زین سفر، روح امیر نامور
شد زمدار تا مدر، ماه صفر محرما


هاتف رحمت خدا، خواند به گوش این ندا
كز در بندگى درآ، تا كه شوى مكرما


مال وفات او ز غم، كِلك سرور زد رقم
گفت كه بى زیاد و كم آه امیر اعظما


روح راد مرد بزرگ تاریخ ایران شاد باد  
چهارشنبه 15/10/1389 - 18:10
تغذیه و تناسب اندام
راه صحیح خوردن میوه ها چیست؟  همه ما فکر می‌کنیم که خوردن میوه یعنی خرید میوه، پوست کندنش و فقط گذاشتنش توی دهان به این سادگی که فکر می کنید نیست بسیار مهم است که بدانیم چگونه و چه وقت باید میوه بخوریم.بهترین راه مصرف میوه این است که میوه ها را بعد از مصرف غذا نخورید میوه ها باید زمانی خورده شوند که معده خالی است.اگر میوه ها را به آن صورت بخورید، نقش مهمی در مسموم کردن سیستم بدنتان خواهند داشت بدنتان را با مقدار زیادی انرژی تامین میکنند که این انرژی به جای مفید بودن باعث از دست دادن وزن و کاهش قدرت برای انجام دیگر فعالیتهای زندگی می شود.میوه مهم ترینِ خوراکهاستبرای مثال درنظر بگیرید که دو تکه نان و یک تکه میوه خورده اید .تکه میوه آماده است که مستقیما وارد معده تان و روده تان شود. اما به دلیل آن دو تکه نان، از ورود سریع آن به معده جلوگیری می شود.لطفا میوه های خود را زمانی مصرف کنید که معده تان خالی است و یا قبل از خوردن وعده های غذاییتان میل کنید. در این بین همه غذا فاسد شده، تخمیر می شود و به اسید تبدیل میشود به محض اینکه درون معده، میوه با غذا و آنزیم‌های گوارشی تماس پیدا می کند  همه حجم غذا شروع به ازبین رفتن و فاسد شدن می کند  پس لطفا میوه های خود را زمانی مصرف کنید که معده تان خالی است و یا قبل از خوردن وعده های غذاییتان میل کنید میوه ها با غذای فاسد شده ترکیب می شوند و گاز تولید می کنند و درنتیجه شما بالا می آورید سفیدی مو، تاس شدن، عصبانیت و گودی های سیاه زیر چشم، هیچكدامشان اتفاق نخواهند افتاد اگر با معده خالی میوه میل کنید. با توجه به تحقیقات بایستی بدانیم که چنین موضوعی صحیح نیست که بعضی از میوه ها مانند پرتقال، نارنج و لیمو خودشان اسیدی هستند. چرا که همه میوه ها در بدن قلیایی می شوند. اگر شما روش صحیح میوه خوردن را کاملا بیاموزید شما به راز زیبایی، عمر طولانی، سلامت، انرژی، شادابی و وزن طبیعی دست پیدا خواهید کرد، زمانی که نیاز دارید که آب میوه بنوشید- فقط آب میوه تازه بنوشید نه آب میوه کنسروها. حتی آب میوه هایی که بسیار سفت هستند را ننوشید.میوه های پخته شده را نخورید چرا که هرگز ماده مغذی میوه ها را دریافت نخواهید کرد تنها مزه شان را دریافت میکنید پختن، تمام ویتامین ها را از بین میبرد.اما به هرحال خوردن میوه کامل بهتر از نوشیدن آب آن است اگر باید آب میوه بنوشید طوری بنوشید که دهانتان پر شود و آن را آرام آرام غورت دهید چرا که باید اجازه دهید که آب میوه با بزاق دهانتان قبل از غورت دادن آن کاملا ترکیب شود میتوانید برای پاکسازی بدنتان 3 روز روزه ی میوه بگیرید به مدت 3 روز فقط میوه بخورید.و در آخر متعجب می شوید از اینکه دوستانتان به شما میگویند که چقدر پوستتان درخشان و صاف شده است . منبع: سلامت نیوز 
چهارشنبه 15/10/1389 - 18:10
بهداشت روانی
اگر ایستاده‌ای بنشین در حدیث آمده است :در زمان عصبانیت اگر ایستاده ای، بنشین و اگر نشسته ای بلند شو . و الان این حدیث از نظر علمی ثابت شده : زمانی كه عصبانی هستیم فشار خون و ضربان قلب بالا رفته و با عوض شدن حالت بدن ضربان قلب پایین آمده و خشم فرو كش میكند و یك لیوان آب خنك و یك نفس عمیق ، این هم باز فشار و ضربان قلب رو پایین میاره.اما غیر از این ها، موقعی كه از دست كسی عصبانی می شیم بهتره درست و بالغانه و منطقی با طرف مقابل خودمون صحبت كنیم و سعی كنیم قضاوت نادرست نكینم. چون اكثر اختلافات سر قضاوت های نادرست و سوء تفاهم هست.اگر هم عصبانیت بخواد باعث بحث و گفتگو و دعوا بشه، بهتره كه اون محیط رو ترك كنیم و یا سكوت كنیم. بهترین سلاح سكوت است .  
چهارشنبه 15/10/1389 - 18:9
داستان و حکایت
درویش و زاهد روزی روزگاری درویشی که مراحلی از سیر و سلوک را گذرانده بود با زاهدی كه ترك دنیا كرده بود، از دیری به دیر دیگر سفر می کردند. سر راه خود دختركی را دیدند كه در کنار رودخانه ایستاده بود و تردید داشت از آن بگذرد. وقتی آن دو نزدیک رودخانه رسیدند دخترک از آن ها تقاضای کمک کرد. درویش بی درنگ دخترک رابرداشت و از رودخانه گذراند.
دخترک رفت و آن دو به راه خود ادامه دادند. مسافتی طولانی را پیمودند تا به مقصد رسیدند. در همین هنگام زاهد که ساعت ها سکوت کرده بود خطاب به دوست درویشش گفت:«دوست عزیز! ما نباید به جنس لطیف نزدیک شویم. تماس با جنس لطیف برخلاف عقاید و مقررات مکتب ماست. در صورتی که تو دخترک را بغل کردی و از رودخانه عبور دادی.» درویش با خونسردی و با حالتی بی تفاوت جواب داد: "من دخترک را همان جا رها کردم ولی تو هنوز به آن چسبیده ای و رهایش نمی کنی." 
چهارشنبه 15/10/1389 - 18:8
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته