• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 227
تعداد نظرات : 173
زمان آخرین مطلب : 5102روز قبل
دعا و زیارت
اسلام در یك نگاه

 

 

1
نقش دین در زندگى انسانها

 

براى پى بردن به نقش دین در زندگى قبلا باید تعریف و ماهیت دین روشن گردد، و بطور خلاصه آن را مى توان چنین تعریف كرد:

«دین» یك نهضت همه جانبه، براى اصلاح فكر و عقیده، و پرورش اصول عالى اخلاق انسانى، و حسن روابط افراد اجتماع، و حذف هرگونه تبعیض ناروا، در پرتو ایمان بخدا و احساس مسؤولیت درونى است.

با توجه به این تعریف علل نیاز ما به دین و تعلیمات دینى آشكار مى گردد; اما بگونه اى گسترده تر مى توان گفت علل نیاز ما به دین از چند نظر است:

 

1ـ پشتوانه اى براى اصول اخلاق

مذهب پشتوانه اى براى اصول اخلاق انسانى همچون عدالت; امانت، درستكارى; برادرى; مساوات; حق شناسى، گذشت، فداكارى،

[ 14 ]

كمك به نیازمندان; و دیگر صفات عالى انسان است; همان اصولى كه بدون آنها نه تنها زندگى ما نظم و آرامش خود را از دست مى دهد بلكه به یك میدان جنگ تبدیل مى گردد، البتّه ممكن است این اصول اخلاقى و اجتماعى را بدون مذهب هم پیدا كرد ولى مسلّماً بدون «یك اعتقاد راسخ دینى» این مفاهیم نه تنها اصالت خود را از دست مى دهند، بلكه بصورت یك سلسله «تذكرات غیر لازم الاجرا» در مى آیند، چه این كه اصول اخلاقى منهاى مذهب مانند نصایح یك دوست صمیمى خواهد بود كه در عمل به آن و عدم عمل به آن كاملا مختاریم.

از طرفى این صفات - قبل از هر چیز - بر اساس یك سلسله كیفیات درون ذاتى و عقیده اى استوارند، و طبعاً از قلمرو و نفوذ قوانین معمولى بیرون هستند.

بنابراین ایمان به علم و قدرت لایزالى كه از درون و بیرون انسان بطور یكسان آگاه است و بر آن نظارت مى كند، مى تواند ریشه نهال هاى اخلاقى را در درون جان انسان پرورش دهد، و افراد را بطور خود كار به «درستى»، «و انجام وظیفه» و هنگام لزوم «گذشت» و «فداكارى» و «ایثار» وادارد.

همان طورى كه «ویل دورانت» فیلسوف و مورخ معروف در كتاب «لذّات فلسفه» مى گوید: «بدون ضمانت مذهب اخلاق یك حسابگرى بیش نیست»، و بدون آن احساس تكلیف از میان مى رود.(1)

 

 


1. لذات فلسفه، صفحه 478.

[ 15 ]

2ـ تكیه گاه براى مبارزه با حوادث سخت زندگى

مذهب تكیه گاه مؤثرى براى مبارزه با حوادث سخت زندگى و پیشگیرى از واكنش هاى نامطلوب یأس و نومیدى است كه به هنگام برخورد با مشكلات و بن بست هاى زندگى دست مى دهد.

یك فرد مذهبى با ایمان راسخ به خدا كه مبدأ بى پایان علم و قدرت است; و با اتكاءِ و استمداد از لطف و یارى او، در برابر هیچ مشكلى خود را تنها و ضعیف و ناتوان نمى بیند، چرا تنها ببیند با این كه تحت حمایت كسى قرار دارد كه بر هر چیز قاهر و قادر است.

و با ایمان به این كه هر بن بست و مشكلى با حمایت بى دریغى كه او از بندگانش دارد حل شدنى است، هرگونه عوامل «یأس و نومیدى» را از خود دور مى سازد.

به همین دلیل كمتر موردى مى توان پیدا كرد كه یك فرد مذهبى گرفتار عكس العمل هاى حاد یأس مانند «انتحار و خود كشى، هیجان هاى عصبى; بیمارى هاى روانى» كه واكنش ناامیدى و احساس شكست قطعى هستند; شده باشد.

قرآن مجید مى گوید: بدانید دوستان خدا هرگز نمى ترسند و از هیچ چیز اندوهگین نمى گردند.(1)

امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: یك آدم با ایمان هرگز خودكشى و انتحار نمى كند.

بنابراین «ایمان مذهبى» از یك سو «عامل تحرك و جنبش» و از سوى


1. سوره یونس، آیه 62.

[ 16 ]

دیگر «عامل بازدارنده»; در برابر اثرات منفى درگیرى ها و پیكارهاى انسان با حوادث سخت زندگى است.

«برتراند راسل» مى گوید: «در آلمان پس از سقوط نازى ها خطر اغتشاش فكرى و ایدئولوژیكى بوجود آمد، ولى شكى نیست كه مذهب یكى از بزرگترین عوامل بازگشت به ثبات در این كشور بوده است».(1)

«رفتار بشر كه از اتكاى به دین برخوردار نیست دچار هرج و مرج اپیكورى خاصى مى شود، و حیاتى كه پایه تسلى از ایمان و عقیده ندارد، همچون بارى سنگین و غیر قابل تحمل خواهد بود.»(2) و به این ترتیب زندگى بدون مذهب میدانى است براى اغتشاش فكرى و بارى است غیر قابل تحمل.

 

3ـ مبارزه با خلاء ایدئولوژیكى

از آن جا كه انسان نمى تواند «خلأ فكرى» را براى مدتى طولانى تحمل كند اگر فضاى فكر او با عقاید و تعلیمات صحیح پر نشود گرایش او به مكتب هاى غلط و ارزش هاى كاذب حتمى است، و در چنین حالتى هرگونه عقیده خرافى، و احیاناً ویرانگر مى تواند فضاى روح او را بدون برخورد با مانعى پر كند و براى همیشه رسوبات مزاحمى در اعماق مغز او باقى گذارد.

گرایش انسان به «بت پرستى، انسان پرستى، خرافات گوناگون; اعتقاد به


1. درك تاریخ، صفحه 62.

2. تاریخ ویل دورانت، صفحه 111، جلد اوّل.

[ 17 ]

تأثیر یك سلسله موهومات در سر نوشت خود» كه حتى در حالات بعضى از دانشمندان جهان دیده مى شود، همه ناشى از همین «خلأ روحى» است، مذهب خلأ ایدئولوژیكى و فكرى انسان را به تعلیمات صحیح خود پر مى كند و از گرایش به بیهودگى ها و موهومات باز مى دارد.

بنابراین مذهب اگر بصورت صحیحى تفهیم گردد عامل مهمى براى مبارزه با خرافات است; و البتّه در غیر این صورت خود عاملى براى گسترش آن خواهد بود.

* * *

 

4ـ كمك به پیشرفت علم و دانش

دین با تعلیمات صحیح و استوارش مى تواند عامل مؤثرى براى پیشرفت هاى علمى باشد، (دقت كنید) زیرا از یكسو: اساس دین بر آزادى اراده و این كه هركس در گرو عمل خویش است گذارده شده است.(1)

و از سوى دیگر: ایمان مذهبى مى گوید: نظام جهان هستى از علم و دانش بى پایانى سرچشمه گرفته، و بسان كتاب بسیار عظیمى است كه با خامه دانشمندى - با دانشى بى پایان - نگاشته شده است، بنابراین هر صفحه بلكه هر خط و كلمه این كتاب بزرگ آفرینش محتوى حقیقت برجسته اى است، و در خورد هرگونه مطالعه و دقت.

این طرز جهان بینى كمك غیر قابل انكارى به تفكر و اندیشه مداوم و پى گیر در سازمان آفرینش، و در نتیجه كمك به پیشرفت علوم و دانش هاى انسانى مى كند.

 


1. «كُلُ نَفْسِ بِمَا كَسَبَتْ رَهِینَةٌ; هركس در گرو كار خود مى باشد» سوره مدثر آیه 38.

[ 18 ]

به عكس اگر ما جهان را صرفاً مولود عوامل فاقد عقل و دانش - یعنى عوامل طبیعى - بدانیم و معتقد به مبدأ علم و دانش در جهان هستى نباشیم، چه دلیلى دارد كه براى كشف اسرار آن تلاش و كوشش كنیم.

اصولا جهانى كه نتیجه فعالیت چنان دستگاهى باشد لزومى ندارد كه حساب شده یا اسرارآمیز باشد.

ضربه اى كه این نوع «جهان بینى» به پیشرفت علوم و دانش هاى انسان مى زند ناگفته روشن است، و این همان چیزى است كه فیلسوف دانشمند معاصر «آلبرت اینشتاین» در گفتار معروفش درباره «علت» توجه متفكران و مكتشفان بزرگ به مذهب مى گوید:

«به سختى مى توان در میان مغزهاى متفكّر جهان كسى را یافت كه داراى یك نوع احساس مذهبى مخصوص به خود نباشد، این مذهب با مذهب یك شخص عادى فرق دارد....

این مذهب به صورت «تحیرى شعف انگیز» از نظام عجیب و دقیق كاینات است كه گاه گاه پرده از روى اسرارى بر مى دارد كه در مقایسه با آن تمام تلاش ها و تفكرات منظم انسانى انعكاسى ضعیف و نا قابل بیش نیست.

این احساس چراغ راه كاوش ها و زندگى اوست، و در برابر افتخارات و پیروزى هایى كه نصیب وى مى شود او را از بنده هاى گران «خودخواهى و تفاخر» بدور مى دارد».(1)

و در جاى دیگر اضافه مى كند:

 


1. دنیایى كه من مى بینم، صفحه 60.

[ 19 ]

«آیا چه الزام و اعتقادى از نظام جهان هستى و چه اشتیاق عجیبى «كپلر» و «نیوتن» را نیرو مى بخشید كه سال ها در تنهایى و سكوت محض براى توضیح دادن و از پیچیدگى در آوردن جاذبه و نظام فلكى رنج ببرند؟!.......

آرى آن چیزى كه به فداكاران و جانبازان قرون، على رغم شكست ها و ناكامى هاى ظاهرى، توان مى دهد كه بار دیگر بر پاى خیزند و جهاد كنند همین احساس مذهبى مخصوص است».(1)

و بگفته دانشمند شیمیدان معاصر «آبر نتاى»(2): «علوم براى تكمیل خود باید عقیده به خدا را جزو اصول مسلّم خود بشمارند».(3)

و به این ترتیب یك فرد مذهبى - با استفاده از تعلیمات صحیح مذهب ـ بیش از هركس مى تواند به كاوش جهان هستى و كشف اسرار و قوانین آن بپردازد.

 

5ـ مبارزه با تبعیضات

دین با هرگونه اختلافى كه براساس اختلاف رنگ ها; نژادها; و طبقات اجتماعى باشد مبارزه مى كند; چه این كه: مذهب همه انسان ها را بندگان خدا; و همه جا را كشور خدا، و همه را بطور یكسان مشمول لطف و محبّت او مى داند; و همه را یك واحد معرفى مى كند.

تعلیمات اسلام با صراحت مى گوید تنها امتیازى كه مى تواند انسانى بر انسان دیگر داشته باشد امتیازى است كه نه بر پایه خون و نژاد و


1. دنیایى كه من مى بینم، صفحه 59.

2. .Abernethy

3. اثبات وجود خدا، صفحه 96.

[ 20 ]

زبان، و طبقات باشد بلكه امتیازى است كه از درون ذات و روح و فكر انسان مى جوشد، امتیازى است كه از تقوا و پرهیزكارى، پاكى و درستى; و دیگر صفات عالى انسان و درون ذاتى سرچشمه مى گیرد.

«اى مردم ما شما را از یك پدر و مادر آفریدیم (بنابراین خون و نژاد همه یكى است) و شما را به گروه ها و قبیله ها تقسیم كردیم تا یكدیگر را (با این تفاوت هاى جسمى) بشناسید (ولى اینها ملاك افتخار شما نیست) گرامى ترین شما آن كس است كه پرهیز كارترین باشد»(1) و با این ترتیب نقش مذهب در جهانى كه هنوز مسأله «رنگ و پوست» بدن تا چه رسد به مسأله طبقات در آن حل نشده كاملا روشن مى گردد.

* * *

 

البتّه انكار نمى توان كرد كه هرگونه تفكر و اعتقاد مذهبى نمى تواند سرچشمه این آثار باشد بلكه این تفكر و اعتقاد، همانند هرگونه نهضت فكرى دیگر، نیاز به رهبرى صحیح دارد; و در صورت عدم رهبرى صحیح «سر از خرافه پرستى; رهبانیت; فرار از زندگى مثبت; و گرایش هاى منفى نیمه عرفانى كه نمونه آن هم اكنون بر اثر خستگى از زندگى ماشینى در غرب دیده مى شود. در مى آید»; و تنها در این حالت است كه بر اثر عدم معرفى صحیح، مذهب به صورت یك عامل بازدارنده محسوب مى گردد نه پیشرو.

* * *

 


1. سوره حجرات، آیه 13.

[ 21 ]

 

 

 

 

2
ریشه هاى حس مذهبى

 

سابقه آشنایى انسان با مذاهب چنان زیاد است كه سراسر تاریخ زندگى بشر را در بر گرفته، و تا اعماق دوران قبل از تاریخ هم پیش مى رود.

قرآن مجید دین را یك فطرت و آفرینش الهى معرفى مى كند كه از نخست با سرشت انسان توأم بوده است(فِطْرَتَ اللهِ الَّتِى فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا )(1)

تحقیقات جامعه شناسان، و محققان تاریخ نیز نشان مى دهد كه «معبد و پرستشگاه» به صورت ساده; یا وسیع و پیچیده، جزیى از زندگى انسان ها را تشكیل مى داده و مذهب در اشكال مختلفش با تاریخ آنها آمیخته بوده است.

«ویل دورانت» مورّخ معروف معاصر پس از آن كه بحث نسبتاً مشروحى پیرامون «بى خدایى نزد پاره اى از ملل» ذكر كرده، چنین مى نویسد:

 


1. سوره روم، آیه 30.

[ 22 ]

«با وجود اینها مطالبى كه ذكر كردیم جزو حالات نادر است «و این اعتقاد كهن كه «دین» نمودى است كه عموم افراد بشر را شامل مى شود با حقیقت موافق است»; این قضیّه در نظر شخص فیلسوف یكى از قضایاى اساسى تاریخ و روانشناسى به شمار مى رود».

سپس اضافه مى كند:

«دین از قدیم الایّام همواره با تاریخ بشر همراه بوده است... و تقوایى است كه به هیچ وجه از دل انسان زدوده نمى شود».(1)

این سوابق كهن، از نظر روانشناسان دلیل روشنى بر اصالت «حسّ مذهبى» در میان احساسات و غرایز انسانى محسوب مى گردد.

«تانگى دو كنتن» مى گوید: «حسّ دینى یكى از عناصر اوّلیه، ثابت و طبیعى روح انسانى است».(2)

بدیهى است در آن زمان كه سطح افكار انسانها كوتاه و دانش و علوم، پیشرفت قابل ملاحظه اى نكرده بود، این احساس درونى (حسّ دینى) به گونه اى باور نكردنى با خرافات آمیخته شد ولى به تدریج با پیشرفت علوم از یك سو، و تعلیمات و تلاش هاى پى گیر پیامبران الهى از سوى دیگر این حس از لوث خرافات پاك شده و اصالت وخلوص خود را باز یافت.

 

امواج ضدّ مذهبى در قرون اخیر

با این حال حق داریم تعجب كنیم كه چرا در قرون اخیر -


1. تاریخ ویل دورانت جلد اوّل، صفحه 88 و 89.

2. حس دینى یا بعد چهارم روح انسانى، صفحه 1.

[ 23 ]

مخصوصاً از قرن 16 میلادى به بعد - موج شدیدى بر ضدّ مذهب در كشورهاى غربى آشكار شد، و بسیارى از روشنفكران غربى به سرعت از كلیسا فاصله گرفتند، و آنها كه مى خواستند نسبت به مذهب وفادار بمانند به پاره اى از مذاهب شرق و یا نوعى عرفان منهاى مذهب روى آورده; و جمع كثیرى به «ماتریالیسم» و مكاتب مشابه آن گرویدند. عدّه اى آشكارا به پیكار در برابر كلیسا دست زدند، و عدّه اى نیز به همان وضع مذهبى سابق خود وفادار ماندند.

بررسى ریشه هاى این موضوع نشان مى دهد كه این پدیده با توجه به شرایط خاصّ محیط اروپا غیر منتظره نبود «به عبارت روشنتر»: عوامل جنبش هاى ضدّ مذهبى و گرایش هاى ماتریالیستى اروپا را، باید در ژست خاصّ كلیسا و چهره اى كه در برابر رنسانس، و پیشرفت روز افزون دانشمندان علوم طبیعى در زمینه هاى مختلف جهان شناسى و كشف اسرار طبیعت به خود گرفته بود; جستجو كرد.

هنگامى كه كلیساى قرون وسطى (مخصوصاً در قرن هاى 13 تا 15) به مبارزه با علم برخاست، و دامنه این مبارزه را حتّى به قرون 16 و 17 نیز كشاند، و جنبش هاى علمى را از طریق تشكیل «انگیز یسیون» و محكمه تفتیش عقاید سركوب كرده، فرمان محكومیّت علم را صادر نمود و گالیله را به پاى میز محاكمه كشانده و وادار به توبه از اعتقاد به حركت زمین كرد، واكنش دانشمندان در برابر چنین تعلیماتى در برداشت.(1)

 


1. به كتاب دانشمندان جهان علم نوشته «نارد كوهن» مراجعه شود.

[ 24 ]

آنها بر سر دو راهى «علم» و «دین» (البتّه دین به آن صورتى كه در آن محیط و زمان معرّفى شده بود) به طور قطع علم را انتخاب كردند زیرا كه پایه هاى آن را شخصاً با مشاهده و آزمایش محكم كرده بودند.

اشتباه در محاسبه و مقایسه همه ادیان با وضع خاصّ كلیساى قرون وسطى، سبب شد كه بعضى از دانشمندان به مبارزه با همه ادیان برخواسته و همه مذاهب را رسماً نفى كنند و حتّى اصلى را بعنوان «عدم سازگارى دین و علم» ابداع نمایند!.

ولى مطالعه در وضع نهضت علمى اسلام كه از همان قرن نخستین آغاز شد، و در قرن دوّم و سوّم هجرى بارور گردید، نشان مى دهد كه محیط هاى اسلامى رنگ دیگرى داشت، چرا كه این نهضت به زودى موجب پیدایش دانشمندانى، چون «حسن بن هیثم» فیزیكدان معروف اسلامى و «جابر بن حیان» كه غربى ها به او «پدر علم شیمى» نام داده اند، و ده ها تن مانند آنها شد، تا آنجا كه كتابهاى آنان، دانشمندانى همچون «راجزر بیكن» و «جان كپلر» و «لئوناردوا» را تحت تأثیر خود قرارداد، و جالب این كه همه این علم آفرینى ها در قرون وسطى و مقارنِ مبارزه شدید كلیسا با رنسانس و پرچمداران نهضت علمى جدید روى داد.

البتّه نباید فراموش كرد كه سهم دانشمندان و متفكرّان ایران در نهضت علمى اسلام بیش از دیگران بود جنبش اسلام - به اعتراف همه مورّخان شرق و غرب كه در پیرامون تمدّن اسلامى بحث كرده اند - یك جنبش علمى وسیع را در جهان برانگیخت، كه اثر آن در رنسانس و نهضت علمى اروپا به خوبى مشهود است.

بنابراین عواملى كه براى فاصله گرفتن روشنفكران از مذهب در

[ 25 ]

غرب وجود داشت، نه تنها در اسلام وجود ندارد، بلكه عواملى درست در جهت مخالف آن دیده مى شود.

كوتاه سخن این كه:

«نهضت اسلامى» پیوند خاصّى با «نهضت هاى علمى» جهان داشت، و به همین دلیل سرچشمه «پیدایش دانش و علوم فراوانى» شد، در عین حال نمى توان انكار كرد كه پاره اى از مشاجرات و اختلافات میان ملل اسلامى - كه از قرن پنجم هجرى به بعد شدّت یافت - كوته بینى ها، «عدم درك صحیح تعلیمات اسلام»، گرایش به جمود، و عدم توجّه به روح زمان، سبب عقب ماندگى بسیارى از كشورهاى اسلامى گردید.

از طرف دیگر عدم معرّفى اسلام به معناى واقعى به «نسل جوان» نیز این مشكل را پیچیده تر ساخته و به تدریج نقش سازنده اسلام در زمینه هاى مختلف تمدّن بشرى كاهش یافت، تا آنجا كه جمعى از جوانان چنین تصوّر كرده اند كه گویا مسلمانان همیشه به همین صورت كنونى بوده اند.

ولى به طور قطع با زنده كردن این تعلیمات و معرّفى صحیح آن به خصوص به طبقه جوان، دوباره روح نهضت علمى نخستین در مسلمانان زنده خواهد شد.

 

[ 26 ]

سفید

 

[ 27 ]

 

 

 

 

3
دین در برابر مكاتب فلسفى

 

دین در تمام اَشكال خود، هر نوع «ماتریالیسم و مادّیگرى» را كه جهان هستى را مجموعه اى از تصادف ها و حوادث حساب نشده و بى هدف معرفى مى كند، محكوم مى سازد، خواه ماتریالیسم در صورت ساده خود باشد، یا در لباس «ماتریالیسم دیالیك تیك» كه پایه ماركسیسم و كمونیسم را تشكیل مى دهد.

مذهب در محكوم ساختن ماتریالیسم بر یك سلسله اصول كاملا منطقى تكیه مى كند، زیرا:

1- تفسیرى كه مكاتب مادّى (ماتریالیسم) براى نظم جهان هستى ارائه مى دهند، غیر علمى است، چون علم در همه كاوشهاى خود از یك سلسله نظامهاى دقیق و حساب شده، سخن مى گوید كه تفسیر آن با تصادفات و رویدادهاى اتفّاقى بدون نقشه و برنامه حساب شده امكان پذیر نیست.

علم مى گوید: سازنده این دستگاه، بزرگترین فیزیكدان و شیمیدان، آگاه ترین طبیب و بهترین انسان شناس و عالم طبیعى بوده، زیرا همه

[ 28 ]

این قوانین را در كار خود پیش بینى كرده و از آن اطّلاع كامل داشته است، در حالى كه حوادث و رویدادهاى طبیعى چنین آگاهى و اطلاعى را ندارد.

2- مكاتب مادى «اصل جبر» را به عنوان یك اصل اساسى پذیرفته اند، و همه چیز حتى اعمال و حركات انسان را معلول یك سلسله علل جبرى مى دانند، از این رو، همه تلاشها و كوششهاى انسان در نظر آنها همانند حركت چرخ هاى ماشین خواهد بود; بنابراین پذیرش این اصل با قبول هرگونه مسؤولیّت اجتماعى و اخلاقى و انسانى مخالف است. در حالى كه مذاهب با پذیرفتن اصل «تكلیف و مسؤولیت» آزادى اراده انسان را در عمل، شالوده تعلیمات خود قرار داده اند.

ضربه اى كه قبول این اصل، بر پایه احساس مسؤولیت، لزوم انجام وظیفه و تحرّك و جنبش، مى زند و تأثیر مستقیمى كه در توسعه جنایات و تجاوزات دارد قابل انكار نیست; زیرا افراد منحرف به عنوان این كه «جبر محیط و زمان، و طرز تربیت»، آنها را به این اعمال وادار كرده، در واقع خود را بیگناه و بدون مسؤولیّت معرفى مى كنند، در حالى كه قبول اصل آزادىِ اراده و اختیار، مى تواند این آثار سوءِ را خنثى كند.

3- مكاتب مادى با قبول «حاكمیّت مادّه» بر همه شؤون زندگى انسانها، و انحصار ارزش در ارزش هاى مادى، در عمل ارزش هاى اخلاقى را متزلزل ساخته، و تنها منافع مادّى را، بر روابط اجتماعى و بین المللى حاكم مى دانند. اثر این طرز تفكّر ناگفته آشكار است، چرا كه بدون التزام به اصولى همچون نوع دوستى، اغماض، فداكارى; صمیمیّت و محبّت، هیچگاه مشكلات در سطح جهانى حل نشده، و این اصول با حاكمیّت منحصر به فرد مادّه سازگار نخواهد شد.

 

[ 29 ]

 

 

 

 

4
مذهب و آزادى هاى فردى

 

بعضى تصوّر مى كنند كه مذهب آزادى انسان را محدود كرده و از رسیدن به پاره اى از خواسته هاى خود باز مى دارد; در حالى كه هدفِ دستورات مذهبى، جلوگیرى از آزادى هاى منطقى نیست بلكه هدف آن، جلوگیرى از به هدر رفتن نیروها و سرمایه هاى انسانى در راه هاى نادرست و بى ارزش است. مثلا اگر مذهب از نوشابه هاى الكلى، قمار و بى بند و بارى جنسى جلوگیرى مى كند، براى تأمین سلامت روح و جسم افراد، و نظم اجتماع است.

این كنترل اخلاقى همان روح آزادى به معناى واقعى است; زیرا آزادى چیزى جز این نیست كه انسان بتواند از سرمایه هاى وجود خود در مسیر تكامل فرد و اجتماع بهره بردارى كند، «آزادى هرگز به معناى هدر دادن نیروهاى خدا داد در راه هوسرانى و بى بند و بارى نیست».

دین از هرگونه آزادى انسان كه او را به سوى تكامل در جنبه هاى

[ 30 ]

مختلف پیش ببرد حمایت مى كند، و همان طور كه گفتیم آزادى به معناى صحیح هم چیزى جز این نیست، و غیر آن بى بند و بارى خواهد بود. به همین دلیل; دین انسان را در استفاده صحیح از مواهب حیات، پوشیدن انواع لباس هاى معقول، بهره گرفتن از غذاهاى خوب، لذّات و تفریحات سالم، و خلاصه هرگونه بهره بردارى مفید از وسایل زندگى آزاد گذاشته و هرگز انسان را به ترك آن دعوت نمى كند، قرآن مجید مى فرماید:

( قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللهِ الَّتِى أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ; بگو چه كسى زینت ها و ارزاق پاكیزه را كه خداوند براى بندگانش فراهم ساخته حرام كرده است).(1)

بعلاوه مذهب ما دستور مى دهد كه ضرورت هاى زمان خود را هیچگاه فراموش نكرده «و از آخرین وسایل روز و تكنیك و صنعت آگاه باشیم».

پیشواى اسلام امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «اَلعالِمُ بِزَمانِهِ لاتَهْجِمُ عَلَیهِ اللَوابِس; كسى كه از زمان خود و نیازمندى هاى آن آگاه است هیچگاه مورد هجوم غافلگیرانه حوادث تاریك واقع نمى شود».(2)

دین به ما مى گوید: از افكار و آداب و سنن نوین آنچه مفید و شایسته است انتخاب كرده، و آنچه نادرست و غلط است دور بریزیم، و هرگز تسلیم دنباله روى هاى بى قید و شرط، و تقلیدهاى كوركورانه كه با استقلال روح و شرافت انسان سازگار نیست، نشویم.

 


1. سوره اعراف، آیه 32.

2. اصول كافى، جلد اوّل، كتاب عقل و جهل، حدیث 29.

[ 31 ]

قرآن مجید مى فرماید: ( فَبَشِّرْ عِبَادِ *الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ اَحْسَنَهُ أُوْلَئكَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللهُ وَ اُولئِكَ هُمْ اُولُوا الأَلْبَابِ; به بندگان من بشارت ده، آنها كه همه سخنان را مى شنوند و سپس از بهترین آنها پیروى مى كنند، هدایت یافتگان و صاحبان عقل و خردند).(1)

 


1. سوره زمر، آیه 17 و 18.

[ 32 ]

سفید

 

[ 33 ]

 

 

 

بخش دوّم:
اصول اصلى اسلام

 

 

 

 

      * فصل اوّل: خداشناسى

      * فصل دوّم: معاد و رستاخیز

      * فصل سوّم: نبوّت

 

[ 34 ]

سفید

 

[ 35 ]

 

 

 

 

1
خداشناسى

 

مقدّمه:

هیچ اختلافى میان متفكّران بشر نیست كه این جهان داراى یك علّت نخستین است كه هستى او از خود اوست، منتها فلاسفه مادّى، علّت نخستین را «مادّه» و فلاسفه الهى علّت را «خدا» مى دانند.

قبول علّت نخستین (علّت ازلى) به این دلیل است كه سلسله علل و معلول جهان نمى تواند تا بى نهایت پیش رود، بنابراین به نقطه اى خواهیم رسید كه علّتِ اصلى است و معلولِ چیز دیگرى نمى باشد، و به عبارت دیگر هستى او، از درون ذات اوست و طبعاً همیشه بوده و خواهد بود. این همان است كه در فلسفه به عنوان بطلان «تسلسل» از آن یاد مى شود; یعنى محال است سلسله علل تا بى نهایت ادامه پیدا كند. و دلیل بطلان آن هم روشن است، زیرا هر معلولى سراپا نیاز و احتیاج است، و بدون علّت خود «هیچ» است.

آیا اگر بى نهایت «نیاز و احتیاج» را كنار هم بگذاریم، مبدّل به اسلام در یك نگاه

نتیجه این كه، عقیده به وجود یك علّت ازلى و نخستین قدر مشترك میان مكتب الهیّون و ماتریالیستهاست، و تنها اختلاف این دو مكتب در این است كه آیا علّت نخستین داراى «عقل و علم و خرد» است و یا فاقد اینهاست، مادّى ها منكر وجود عقل و خرد در علّت نخستین هستند و آن را مادّه فاقد این امور معرفى مى كنند، در حالى خدا پرستان مبدأ اوّلى جهان را داراى علم، و حكمت و خردى بى پایان مى دانند.

 

راه هاى خداشناسى

براى شناخت خدا راه هاى متعدّدى وجود دارد كه در اینجا به چند نمونه از آنها اشاره مى كنیم:

 

راه اوّل: مطالعه نظام آفرینش

نخستین راه خداشناسى مطالعه در نظام هستى است، بدین منظور باید به موجودات و نمودهاى مختلف جهان نگاه كرده و ببینیم، آیا در چهره موجودات ،آثار عقل و خردِ علّت نخستین دیده مى شود یا آثار نبود آن؟

آیا ساختمان چشم انسان و طرز قرار گرفتن عدسى چشم، و شبكیّه، و پرده هاى مختلف آن، گواهى نمى دهد كه سازنده چشم، از «قوانین

[ 37 ]

فیزیكى مربوط به انعكاس نور، عدسى ها و آیینه ها» كاملا آگاهى داشته است؟! «آیا تركیب خون انسان» از فلزّات و شبه فلزات كاملا متنوع، با نسبت هاى حساب شده كه كمترین تغییرى در آن باعث بهم خوردن همه نظامات حیاتى خواهد شد، روشنگر این حقیقت نیست كه سازنده آن از «تركیبات شیمیایى و خواصّ هریك از فلزّات و شبه فلزّات» كاملا آگاه بوده است؟! و آیا ساختمان سلّول هاى انسان، حیوان و گیاه با آن وضع پیچیده و اسرارآمیز و در عین حال ظریف و دقیق، گویاى این واقعیّت نیست كه به دست عاملى صورت گرفته كه از همه قوانین مربوط به «فیزیولوژى انسانى، حیوانى و گیاهى» مطلّع بوده است؟!

«آیا منظومه شمسى» و نسبت هاى خاصّى كه در میان حجم، فاصله و سرعتِ حركت هریك از سیّارات این منظومه وجود دارد نشان نمى دهد كه بوجود آورنده این دستگاه از تمام جزئیّات «قانون جاذبه» و اثر حركت دورانى در ایجاد «نیروى فرار از مركز» و مانند آن با خبر بوده است؟!

بنابراین در هریك از موجودات این جهان، از كوچكترین ذرّات یعنى اتم گرفته، تا بزرگترین كهكشان ها; نظم و دقّت حیرت انگیزى بكار رفته كه گواه زنده اطلاع و آگاهى مبدأ نخستین از همه این قوانین و نظامات است.

چگونه مى توان باور كرد كه ما با آگاهى بر علوم و دانش هاى انسانى كه چیزى جز آگاهى بر گوشه اى از اسرار و قوانین و نظامات جهان نیست، عالم و دانشمند شویم; ولى مبدأ نخستین كه بوجود آورنده همه آنهاست، علم و دانشى نداشته است باشد؟!

 

[ 38 ]

چگونه مى توان باور كرد كه میلیون ها دانشمند كه باید افكار خود را در طول هزاران سال متراكم ساخته تا دانش طب و جراحى تكامل یافته و كسى همچون «دكتر بارنارد» بتواند قلب انسانى را به انسان دیگرى پیوند زند همگى دانشمند و عالم باشند ولى پیوند زننده نخستین قلب، و از آن بالاتر سازنده قلب; مبدئى فاقد علم و خرد باشد؟!

كوتاه سخن این كه، اگر در توجیه پیوند قلبى كه به وسیله دكتر بار نارد و تیم پزشكى «گرت شور» انجام شد، گفته شود كه این پیوند معلول هیچ علم و دانشى نبود، بلكه آنها بدون مطالعه، دست به چنین كارى زدند، و تصادفاً این جراحّى حیرت انگیز به وسیله آنها انجام شد، و پیوند مزبور صورت گرفت، این تفسیر را هیچ كس نمى پذیرد، پس چگونه تفسیر پیدایش جهان با عظمت و حساب شده هستى از طریق تصادفات، حوادث اتّفاقى و علل فاقد هدف و نقشه كه به مراتب از آن غیر منطقى تر است را مى توان پذیرفت؟! «بنابراین تفسیر مادّى ها درباره پیدایش جهان و موجودات گوناگون آن، یك تفسیر غیر علمى» است.

به این ترتیب هریك از كتب علوم طبیعى ما از قبیل فیزیك، شیمى، بیولوژى، فیزیولوژى، تشریح طب، حیوان شناسى، گیاه شناسى، و مانند آنها مى تواند به عنوان یك «كتاب خداشناسى» مورد استفاده قرار گیرد، چرا كه، همه درباره اسرار و قوانین و نظامات شگرف آفرینش بحث مى كنند كه تفسیر صحیح و منطقى آنها جز با قبول اصل «خداشناسى» امكان پذیر نیست و این همان راهى است كه قرآن مجید در بیشتر استدلالات توحیدى خود پیموده است.

بگفته دانشمند معروف فلكى و پایه گذار نجوم جدید:

 

[ 39 ]

«هرچه آگاهى ما بر خلقت و عظمت آسمان ها بیشتر باشد دیندارى ما عمیق تر است».(1)

به این ترتیب پیوند نزدیكى میان «پیشرفت علوم» و «ایمان به خدا» وجود دارد; یعنى هر قدر دامنه علوم گسترده تر شود، ریشه هاى ایمان به یك مبدأ علم و قدرت در دلها محكم تر خواهد شد.

به گفته دانشمند زیست شناس معاصر و رییس آكادمى علوم فلوریدا «آلبرت وینچستر»(2):

«هر كشف تازه اى كه در دنیاى علم به وقوع مى پیوندد صدها مرتبه بر استوارى ایمان ما مى افزاید، و وسوسه هاى نهانى را كه كم و بیش در باطن معتقدان ما وجود دارد از بین مى برد و جاى آن را به افكار عالى خداشناسى و توحید مى بخشد».(3)

 

راه دوّم: حركت و تكامل

از یك سو علم به ما مى گوید: مادّه بى جان، میل دارد اگر ساكن است همواره به ساكن بماند، و اگر متحرّك است مسیر خود را همچنان دنبال كند، مگر این كه یك عامل خارجى سكون اوّل، و حركت دوّم را به هم بزند، مثلا اگر سنگى در گوشه اى از فضا ساكن باشد بدون تأثیر نیروى خارجى، متحرّك نمى شود، و اگر متحرّك باشد، بدون تأثیر عامل بیرونى از حركت باز نمى ایستد.

 


1. كتاب سرگذشت علم تألیف ژرژ گاموف، صفحه 32.

2. .winchester

3. مقاله پشتیبانى علم از ایمان، از كتاب ثبات وجود خدا، صفحه 178.

[ 40 ]

و از سوى دیگر علم به ما مى گوید: مواد تشكیل دهنده جهان با گذشت زمان بسمت تجزیه، انحلال و تبدیل به شكل هاى ساده تر، مى رود، موادّ آلى به موادّ ساده تر تبدیل شده، عناصر و اتم ها - اگر به حال خود بمانند - تجزیه شده و ستارگان فروزان رو به خاموشى مى روند. پس در درون مادّه بى جانِ جهان، عاملى كه آن را به سوى تكامل بشكاند دیده نمى شود، بلكه جهان خود به خود رو به فساد و تجزیه و متلاشى شدن مى رود. در نتیجه باید قبول كرد كه «تكامل و حیات» از خارج جهان مادّه، سرچشمه گرفته است، زیرا در درون مادّه بى جان، تمایلى به این موضوع دیده نمى شود، و چون در درون آن چنین كششى وجود ندارد، از بیرون ذات آن فراهم شده است.

یكى از فلاسفه مى گوید:

«آیا مى توانید درباره آن كشش حیاتى كه از آمیب ساده تا وجود انسانى همچون اینشتاین و ادیسون و آناتول فرانس كشیده شده، فكر كنید، بى آن كه دنیا را در كسوت خدایى ببینید»(1) معناى این سخن این است كه تفسیر این كشش حیاتى و میل به تكامل بدون یك تفسیر الهى ممكن نیست.

 

راه سوّم: حدوث جهان هستى

علم به ما مى گوید: انرژى هاى موجود در جهان طبق اصل دوّم «ترمو دینامیك»، رو به خنثى شدن و یكنواختى پیش مى روند، و روزى فرا


1. لذات فلسفه، صفحه 584.

[ 41 ]

مى رسد كه همه یكسان و خنثى مى شوند و حالت بى تفاوتى در سراسر جهان پدیدار مى گردد; درست مانند ظروف بهم پیوسته مایعات كه به هنگام تفاوت سطوح، شاهد حركت و جنبش در آنها هستیم، امّا این وضع براى همیشه ادامه پیدا نمى كند، و دیر یا زود، وقتى كه همه سطوح یكسان شدند، همه چیز خاموش، آرام و بى حركت خواهد گردید.

طبق این اصل پیدایش جهان حتماً تاریخى دارد و اگر ازلى بود مدّتها قبل به حالت یكنواختى دچار شده، و همه چیز خنثى و هر حركتى خاموش مى شد.

بنابراین باید قبول كنیم كه جهان مادّه حادث است نمى تواند ازلى باشد.

اكنون این سخن پیش مى آید كه حدوث نخستین، و بر هم خوردن بى تفاوتى روز اوّل، كه مبدأ پیدایش این همه نمودها شده چه بوده است؟ «انفجار نخستین» و یا به عبارت دیگر انفجارى كه در اتم هاى یكنواخت مادّه اولّى روى داده از چه عاملى سرچشمه گرفته؟ این انفجار در حالت «بى تفاوت كامل» چگونه ممكن است خود به خود بوجود آمده باشد؟!

پس باید اعتراف كرد كه عاملى از خارج، سرچشمه به هم خوردن بى تفاوتى نخستین، و ایجاد موج، در عالم یكنواخت مادّه بى جان و سپس پیدایش انرژى ها و نمودهاى مختلف جهان شده است، و مادّه تنها نمى تواند عامل پیدایش نمودهاى این جهان باشد. بلكه به یك عامل ما فوق طبیعى نیاز دارد كه ما نامش را «خدا» مى گذاریم.

 

[ 42 ]

دلایل سه گانه فوق كه - یكى از طریق مطالعه «نظام جهان هستى» و دیگرى از طریق «حركت و تكامل»; و سوّمى از طریق «حدوث جهان هستى» - براى اثبات وجود خدا ذكر شد، هریك موضوع كتابهاى مشروحى است كه توسط فلاسفه الهى و خداشناس تألیف شده، و آنچه ما در بالا آوردیم خلاصه و چكیده آنهاست.

 

خداشناسى در قرآن

آیات فراوانى از كتاب آسمانى ما قرآن مجید، به تقویت روح ایمان و خداشناسى اختصاص دارد و همواره روى استدلالات زنده علمى تكیه كرده است. قرآن در بیشتر آیات توحید، به طریق اوّل (مطالعه نظام آفرینش) اشاره كرده و همگان را به مطالعه این نظام شگفت انگیز دعوت مى نماید; در این راستا گاهى به اسرار آفرینش آسمانها اشاره كرده و مى فرماید:

( اِنَّ فِى خَلْقِ السَّمَواتِ وَ الاَْرْضِ وَ اخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ لاََیَات لاُِّوْلِى الأَلْبَابِ; در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و شد (منظّم) شب و روز، نشانه هاى روشنى براى اندیشمندان و صاحب نظران است).(1)

و گامى به راه هاى دیگر اشاره كرده، و از زبان ابراهیم، قهرمان توحید چنین مى گوید:

( رَبِّىَ الَّذِى یُحْىِ وَ یُمِیتُ; پروردگار من آن كسى است كه زندگى و مرگ از اوست).(2)

 


1. سوره آل عمران، آیه 190.

2. سوره بقره، آیه 258.

[ 43 ]

در این جا به مسئله زندگى و مرگ و دلالت آن بر وجود آفریدگار اشاره شده و این در حقیقت همان راه دوّمى (وكت و تكامل) است كه سابقاً اشاره شد.

در قرآن مجید صدها آیه در زمینه توحید و خداشناسى وجود دارد كه در آنها ریزه كارى هاى جالب آفرینش، و عظمت این دستگاه، مورد توجّه قرار گرفته است. بررسى این آیات كتاب مستقلّى را مى طلبد كه اسرار علوم طبیعى و قرآن در آن به هم آمیخته و بحث شیرینى را بوجود مى آورد.

 

بى خدایى وجود ندارد

با توجّه به استدلالات علمى گذشته، براى اثبات وجود خدا ممكن است این پرسش پیش آید كه چرا بسیارى از دانشمندان و بنیان گذاران علوم طبیعى، راه انكار را پیموده اند؟

پاسخ این پرسش چندان مشكل نیست، چرا كه كمتر دانشمندى را مى توان یافت كه در اعماق سخنان خود، به وجود یك عقل كل و یك مبدأ علم و قدرت معتقد نباشد، اگر چه در نام گذارى و تعبیر از آن، الفاظى غیر از «خدا» و «الله» را بكار برد.

به گفته «فلیسبن شاله» فیلسوف معروف:

«هیچ بى خدایى وجود ندارد، هركس به طرزى به او مى اندیشد و هركس به گونه اى او را درك مى كند».(1)

 


1. «متافیزیك» تألیف فلیسین شاله، صفحه 69.

[ 44 ]

كسى كه به هنگام بحث درباره ساختمان قلب مى گوید «طبیعت، براى این منظور در میان بطنها، و دهلیزهاى قلب، دریچه اى قرار داده تا خون از بطنها به دهلیزها باز نگردد و جریان آن به هم نخورد» و به این ترتیب براى طبیعت «هدف، قصد، برنامه و عقل» قائل مى شود، آیا مى توان گفت منظورش از كلمه «طبیعت» عوامل فاقد شعور و ارزش است؟! یا باید گفت منظور او «خدا» است، اگر چه كلمه طبیعت را به جاى آن به كار برده است.

نظیر این تعبیرات را، كه همه گواه بر ایمان به وجود یك عقل كل است، در كلمات غالب دانشمندان مادّى مى یابیم كه براى طبیعت، هدف، برنامه، اراده و قصد را قائل شده اند، و اینها همه گواه بر این است كه منظورشان از كلمه «طبیعت»، عوامل فاقد شعور و قصد نیست، بلكه آنها در واقع نام طبیعت را بر «خدا» نهاده اند.

 

صفات خدا

به همان اندازه كه خداشناسى و اثبات وجود خدا، روشن و آسان است، پى بردن به صفات و كنه ذات او مشكل و پیچیده است. زیرا قبل از هر چیز، باید بدانیم كه او وجودى ازلى و ابدى بوده و از نظر علم، قدرت، زمان و مكان بى نهایت است، در حالى كه هستى، قدرت و علم ما، هر قدر زیاد و وسیع هم باشد محدود و متناهى است. بنابراین وجود محدود و متناهى چگونه مى تواند هستى «نامحدود و غیر متناهى» را بطور كامل درك كرده و به كنه ذات او پى برد؟!

به عنوان مثال جوجه اى كه در درون پوسته محدود تخم پرورش

[ 45 ]

یافته، و یا جنینى كه در رحم مادر قرار دارد، آیا مى تواند از آنچه در اعماق فضاى بیكران و در دل كهكشان ها روى مى دهد آگاه باشد، و این رویدادها را آن چنان كه هست درك كند؟ به یقین تصوّر این امور، براى آن غیر ممكن است.

این سخن به این معنا نیست كه ما نمى توانیم صفات خدا را به اندازه توانایى فكر قدرت عقل و اندیشه خود دریابیم; بلكه ما از مطالعه نمودها و پدیده هاى این جهان به خوبى درمى یابیم كه او:

«عالم است»، زیرا تنوع شگفت انگیز و فوق العاده در حیات و زندگى موجودات زمین و آسمانها نشانه علم و توانایى او بر همه چیز است.

«حىّ» است، زیرا حیات به معناى واقعى، چیزى جز مجموعه علم و قدرت نیست، و خداوند هم عالم است و هم قادر، بنابراین او «زنده» است.

«مرید و مدرك» است یعنى داراى «اراده» و «ادراك» است «به همان دلیل سابق».

«بصیر و سمیع» است، یعنى همه چیز را «مى بیند و هر صدایى را مى شنود»، چرا كه او محیط و آگاه بر همه چیز است.

«ازلى و ابدى» است، یعنى، همیشه بوده و همواره خواهد بود.

اینها قسمتى از صفات اوست كه «صفات ثبوتیّه» نامیده مى شود، یعنى صفاتى كه جنبه اثباتى داشته و در ذات او هست.

از طرفى:

چون هستى او از هر نظر بى نهایت و كامل است. «جهل، عجز، نیاز و نقص» در وجود او راه ندارد، چون هستى او از هر نظر بى نهایت و كامل است.

 

[ 46 ]

«شریك و شبیه» ندارد، زیرا فرض دو وجود بى نهایت از تمام جهات، ممكن نیست، و اگر دو وجود فرض كنیم، حتماً هر دو محدود خواهند بود، چرا كه هر كدام فاقد هستى دیگرى است.(1)

«جسم» ندارد، زیرا همه اجسام محدودند، و روزى متلاشى شده و اتم هاى آنها تجزیه گردیده و سازمان آنها در هم مى ریزد، بنابراین یك وجود ازلى و ابدى نمى تواند جسم باشد، چرا كه جسم در معرض زوال، تجزیه و همه گونه دگرگونى است.

اینها را «صفات سلبیّه» مى نامند، زیرا در ذات پاك خدا راه ندارد.

* * *

 

توحید زیر بناى تعلیمات دینى

مسأله توحید و یگانگى در اسلام اهمّیّت فوق العاده اى دارد، و در واقع در همه عقاید و تعلیمات اسلامى، به نحوى گنجانده شده است:

1- در تعلیمات اسلام نه تنها هرگونه اعتقاد به «شرك (بت پرستى)، ثنویت» (دو گانه پرستى)، تثلیث (سه گانه پرستى) و مانند آن طرد شده، بلكه ذات خداوند را حقیقت واحد و خالى از هرگونه «اجزاى تركیبى» (هستى مطلق و بى انتها) معرفى مى كند، بنابراین نه او «مانند» دارد و نه «اجزاء»، این مرحله را «توحید ذات» مى نامند.

2- صفات متعدّدى از قبیل «علم»، «قدرت»، «ازلیّت» و «ابدیّت» كه براى ذات خدا ذكر مى كنیم همه به یك چیز باز گشته و عین ذات


1. بحث صفات خدا بحث فلسفى پیچیده اى است كه باید با دقتّ مورد بررسى قرار گیرد; براى توضیح بیشتر به كتاب «خدا را چگونه بشناسیم» مراجعه شود.

[ 47 ]

اوست، چرا كه او هستى بى نهایت است و هستى بى نهایت یك حقیقت بیش نیست و همه كمالات و صفات كمال را در بر دارد، این مرحله را «توحید صفات» مى نامند.

3- براساس تعلیمات اسلام، پرستش، عبادت و بندگى مخصوص ذات یكتاى خداست و غیر او را نمى توان پرستید، نه خورشید و نه ستارگان و نه افراد بشر، چرا كه همه «مخلوق» و «آفریده»اند و نیازمند به او هستند، پس تنها او شایسته عبادت، است. این مرحله را «توحید عبادت» مى نامند.

4- براساس یك مطالعه دقیق، همه كارها و قدرت ها در جهان به خداوند باز مى گردد، چرا كه او آفریننده و خالق اصلى و سرچشمه همه قدرت هاست، و اگر ما كارى انجام مى دهیم نیروى لازم براى انجام آن را، او به ما داده است، طبق این نظر مى توان گفت: همه كارها به كمك او و از اوست، و هیچ كس قدرت مستقلّى در برابر قدرت بى پایان او ندارد. این مرحه را «توحید افعال» مى گویند.

امّا باید دانست كه نفوذ اراده و قدرت او در همه كارها مانع از اختیار و مسؤولیّت ما در برابر كارهایمان نیست، چرا كه او «آزادى اراده به ما عطا كرده»، و خواسته است كه ما آزاد بوده و آزاد بیندیشیم و راه خود را به سوى زندگى بهتر در این جهان و جهان دیگر «آزادانه» انتخاب كنیم. او به ما محبّت كرده و همه وسایل لازم براى رسیدن به این هدف را در اختیار ما قرار داده است.

 

 

 

[ 48 ]

انسان و آزادى اراده

انسان در كارهاى خود مجبور نبوده، بلكه داراى «اختیار و آزادى اراده» است. آزادى اراده موهبتى است كه خداوند به ما عطا كرده، و به خاطر داشتن آن در برابر كارهایمان مسؤول هستیم.

دلیل بارز این موضوع، این است كه افراد مقصّر را به خاطر تخلّف هایى كه كرده اند ملامت كرده و از متجاوزان و خائنان به دادگاه شكایت مى نماییم و آنها را «محاكمه» كرده و به كیفر اعمالشان مى رسانیم; حتّى آنها كه مدعّى جبرند و انسان را در اعمال خود مجبور مى دانند در عمل همه این كارها را در مورد مقصّران و متجاوزان انجام مى دهند.

اگر انسان در اعمال خود مجبور است (مجبور در برابر یك اراده ازلى، و یا مجبور در برابر ساختمان خاصّ روحى، جسمى و محیط تربیتى خود) محاكمه، كیفر، دادگاه و ملامت معنا ندارد، نه نیكوكار وظیفه شناس در خور تقدیر است و نه بد كار شایسته ملامت، محاكمه و كیفر، زیرا همه در كار خود مجبورند و محاكمه چنین كسانى از عدالت دور است. بنابر شیوه عمل روزانه ما و همه متفكّران و عقلاى جهان، گواه بر اختیار و آزادى اراده همه انسان ها و «ابطال عقیده جبر است».

خدا موهبت آزادى را به ما داده است، ولى ما موظّفیم از این آزادى سوءِ استفاده نكرده و نیروى خود را در راه سعادت خود و اجتماع بسیج كنیم.

ما هیچ گاه به نام آزادى فكر یا آزادى عمل، مجاز نیستیم به دنبال هر مكتب و فكر نادرستى گام برداشته و یا هر كار خلافى را مرتكب شویم، چرا كه این آزادى نیست، بلكه هرج و مرج و بى بند و بارى است.

 

[ 49 ]

 

 

 

 

2
معاد رستاخیز

 

تصوّر این كه انسان با مرگ همه چیز خود را از دست داده و به كلى محو و نابود شود، نه تنها وحشتناك است، بلكه عجیب و غیر منطقى هم به نظر مى رسد. به خصوص پس از قبول اصل توحید و خداشناسى، چنین امرى نادرست و نامفهوم است.

آیا تمامى قوانین پیچیده رشد و تكامل انسان، براى این است كه موجودات ساده و بى ارزش تك یاخته اى را به انسان متفكّر و عاقل تبدیل كرده و، سپس این جامعه انسانى را از هم متلاشى و معدوم سازد تا تمام آثار حیات و تمدّن محو و نابود گردد؟!

به راستى این موضوع باور كردنى و عاقلانه نبوده، و با علم، حكمت و تدبیر آفریدگار، سازگار نمى باشد، و مانند این است كه شخصى هوس بازى كارخانه عظیمى را با دقّت، ظرافت و عظمت هرچه بیشتر ساخته و، سپس با چند دینامیت آن را منفجر و از هم متلاشى سازد.

آیا منطقى تر نیست كه قبول كنیم زندگى و بقا به صورت دیگرى

[ 50 ]

پس از مرگ ادامه دارد، و این سلسله تكامل از هم گسسته نمى شود؟

در زندگى ما در این جهان در حقیقت همچون زندگى «جنین» است كه پس از قبول یك سلسله تكامل ها، به محیط وسیع تر و كامل ترى كه حتّى تصوّرش هم براى جنین (اگر شعور كافى مى داشت) ممكن نبود، انتقال مى یابد. اگر زندگى انسان منحصر به دوران جنینى بود و همه جنین ها پس از تولّد بلافاصله مى مردند، آیا این زندگى، غیر منطقى و نامعقول نبود؟

بنابراین زندگى انسان در این جهان، پیمودن جادّه هاى پر پیچ و خم و صعب العبور تكامل جسمى، فكرى و اخلاقى مقدّمه و سرآغازى براى زندگى عالى تر و وسیع تر در جهانى دیگر است كه نسبت آن به زندگى این جهان، همانند زندگى این جهان است نسبت به زندگى «جنینى».

به همین دلیل، خداپرستان جهان عقیده دارند كه انسان با مردن نابود نمى گردد، بلكه به جهان دیگرى منتقل مى گردد، كه تصوّر تمام جزئیات و خصوصیّاتش براى ما كه در چهار دیوار این جهان محصور هستیم، ممكن نیست ولى این قدر مى دانیم كه با ترك این جهان، زندگى پایان نمى یابد و جهان دیگرى وجود دارد.

ملاحظه قوانین جهان آفرینش، و دستگاه هایى كه «انسان را به سوى تكامل پیش مى برد»، و این همه حكمت و عظمت كه در این جهان به چشم مى خورد، دلیل بارزى براى این حقیقت است.

قرآن مجید مى فرماید: ( اَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَیْنَا لاَ تُرْجَعُونَ; آیا تصور مى كنید شما را بیهوده آفریدیم و پس از مرگ فانى مى شوید و

[ 51 ]

به سوى ما باز نمى گردید؟).(1)

و نیز مى فرماید: ( وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الاُْولَى فَلَوْلاَ تَذَكَّرُونَ; شما زندگى این جهان را دیدید و شناختید، چگونه از آن پى به وجود جهان دیگر نمى برید؟)(2)، یعنى مطالعه این جهان و قوانین مربوط به تكامل انسان، نشانه این است كه جهانى دیگر در پیش رو داریم كه این رشته تكامل در آن همچنان ادامه یافته و قطع نمى گردد.

 

قوانین علمى و رستاخیز

امروزه علوم با اكتشافات خود، گام هاى تازه و بلندى به سوى معاد و رستاخیز برداشته است و با بیان اصل «بقاى مادّه و انرژى» رستاخیز و بازگشت به زندگى جدید را كه در گذشته از نظر ظاهربینان محال و غیر ممكن جلوه مى كرد، ممكن و منطقى نشان مى دهد.

اصل بقاى مادّه كه نخستین بار توسّط «لاوازیه» كشف شد، مسأله فناى مطلق را از محیط علم بیرون راند، و تصریح كرد كه ذرات وجود انسان، هر قدر متلاشى و پراكنده گردد باز هم در دل این جهان وجود دارد، و ممكن است روزى همه آنها جمع آورى گردد. این نخستین گام به سوى امكان تجدید حیات انسان و بازگشت او به زندگى است.

این قانون كه با كشف اجسام «رادیو اكتیو» به وسیله «مادام كورى» تكمیل شد و به صورت قانون بقاى «ماده - انرژى» در آمد، نشان مى دهد كه نه تنها موادّ این جهان بلكه انرژى هاى آن هم باقى و ثابت


1. سوره مؤمنون، آیه 115.

2. سوره واقعه، آیه 62.

[ 52 ]

است و حتّى دو گانگى كه در سابق میان «مادّه و انرژى»، تصوّر مى رفت وجود نداشته، و هر دو قابل تبدیل به یكدیگرند.

به عنوان مثال، امواج صوتى ما هرگز نابود نمى شود و آثار آن در هوا و اشیایى كه پیرامون ماست همواره باقى مى ماند، و تنها تغییر شكل مى دهد، همچنین است سایر كارهاى ما، بنابراین باید قبول كنیم، افكار، اعمال، و همه حركات ما، كه نتیجه تبدیل انرژى هاى مختلف وجود ماست در این جهان باقى مى ماند. و این گام دیگرى به سوى رستاخیز و مشاهده نتایج اعمال، بلكه مشاهده خود اعمال است.

نتیجه این كه با پیشرفت علوم، مسأله رستاخیز از آن پیچیدگى كه در گذشته داشته، خارج شده و به صورت مسأله مفهومى در آمده و بطور كامل از نظر علمى مورد قبول واقع شده است.

 

ایمان به رستاخیز و تربیت انسان

گذشته از این كه ایمان به رستاخیز معمّاى زندگى و مرگ را به صورت منطقى تفسیر و حل مى كند، آثار گوناگونى در زندگى انسانها دارد كه از همه مهم تر دو اثر زیر است:

1- چهره مرگ همواره یك چهره آزار دهنده براى بشر بوده، و تفكّر و اندیشه درباره آن، راحتى و آرامش روح و جان انسان را بر هم مى زند، و افق زندگى را تاریك و به كلى دگرگون مى گرداند.

با قبول زندگى پس از مرگ و رستاخیز، آن هم در جهانى با عظمت و وسیع كه همه مواهب حیات را در سطح عالى و جاودانى دارد، دیگر مرگ آن چهره عبوس و آزار دهنده را ندارد، دیگر مشاهده مظاهر مرگ

[ 53 ]

یا پیرى، آرامش روح و جان آدمى را بر هم نمى زند، دیگر اضطراب دائمى و نگرانى همیشگى كه بر اثر تصوّر مرگ، ماتریالیست ها را آزار مى دهد، ما را ناراحت نمى سازد و به این طریق زندگى آرام تر و مطمئن ترى خواهیم داشت.

معتقدان به معاد هنگام لزوم، از فداكارى و شهادت در راه هدف هاى مقدّس، به عنوان دریچه اى به جهانى وسیع تر و عالى تر، استقبال مى كنند.

2- توجه به این حقیقت كه آثار اعمال و افكار انسان باقى مانده و در جهان دیگر پس از رشد و نمود با مقیاس بزرگترى به سوى او باز مى گردد، و نیكى ها و بدى ها به طور دقیق محاسبه شده، و كیفر و پاداش قطعى خواهد داشت به یقین، در اعمال و رفتار انسان اثر مى بخشد.

این عقیده، سرچشمه اى براى جوشش افكار خیر خواهانه، و محیط مساعدى براى پرورش اعمال صالح، در وجود انسان به وجود آورده و روى طغیان غرائز و احساسات اثر مى گذارد، و به نسبت قدرت این عقیده، انسان را در برابر سركشى ها كنترل مى نماید.

 

استقلال و بقاى روح

گرچه ماتریالیست ها مى كوشند فكر، ادراك، روح و پدیده هاى روانى را از خواصّ «فیزیكو شیمیایى» مادّه مغزى و سلسله اعصاب معرفى كنند و در نتیجه آن را مادّى بدانند، ولى عجز تفسیرهاى مادّى از «روح و پدیده هاى روانى» نشانه روشنى بر استقلال و عدم مادّیت روح آدمى است، زیرا در پدیده هاى روحى مانند تفكّر، تصوّر و حافظه

[ 54 ]

آثارى مى بینیم كه از خواصّ عمومى مادّه نیست از جمله:

1- ما مى توانیم سیّارات عظیم، كهكشان ها، منظومه هاى آسمانى، و یا كوه ها، بیابان ها و دریاهاى پهناور زمین را درست با همان عظمتى كه در خارج دارند در فكر خود ترسیم و مجسّم كنیم، در این حالت صورتى بزرگ به بزرگى آسمانها و زمین در ذهن ما نقش مى بندد، و ما این نقشها و صورتهاى ذهنى عظیم را در درون وجود خود مى یابیم.

اكنون این سؤال پیش مى آید كه محلّ این صورتها و نقشها كجاست؟

نقشه هاى با عظمت ذهنى ما میلیاردها مرتبه از مغز ما بزرگتر است و سلول هاى مغزى و خواصّ آن نمى تواند محلّى براى ترسیم این نقش ها باشد، مانند این است كه بخواهیم نقشه كشور ایران را با همان مقیاس واقعى و عینى روى صفحه كاغذى ترسیم كنیم.

بنابراین باید به نیرویى ماوراى مادّه و نیروهاى جسمانى عقیده داشته باشیم تا بتوانیم این پدیده را تفسیر كنیم و گرفتار مشكل «عدم انطباق بزرگ بر كوچك» نگردیم،یعنى یك نیروى غیر مادّى را بپذیریم تا بتوانیم بوسیله آن، این نقشه ها و صورت هاى عظیم را دریابیم.

2- یكى از خواصّ عمومى مادّه «تغییر و تحوّل دائمى و فرسودگى» است كه با گذشت زمان صورت مى گیرد، در حالى كه تصّورات ذهنى ما وضع ثابتى دارند، و با گذشت زمان، دگرگون یا فرسوده نمى شوند. به طور مثال اگر دوست جوان خود را، چند سال پیش در مجلسى دیده باشیم، پس از پنجاه سال دیگر هنگامى كه به یاد آن جلسه مى افتیم، همان نقشه و صورت ذهنى بدون كوچكترین تغییر، فرسودگى و دگرگونى كه در

[ 55 ]

حافظه ما باقى مانده در ذهن ما حاضر مى شود. این امر نشان مى دهد كه صورت هاى ذهنى، از خواصّ عمومى مادّه بركنارند و نمى توانند مادّى باشند، زیرا همواره وضع آنها ثابت است.

عدم انطباق كوچك بر بزرگ و عدم دگرگونى صورت هاى ذهنى، دو دلیل از دلایل فلاسفه الهى بر تجرّد و استقلال روح آدمى مى باشد. (دلایل دیگر را مى توانید در كتب فلسفه مطالعه نمایید).

از آنچه گفته شد مى توانیم چنین نتیجه بگیریم كه چون روح و پدیده هاى روحى داراى خواصّ عمومى مادّه نیستند، با مرگ جسم از میان نمى روند و پس از جدایى از تن، همچنان به حیات خود ادامه خواهند داد. این موضوع یكى از پایه هاى اثبات امكان معاد و رستاخیز است، اگر چه بدون آن نیز، با دلایلى كه در گذشته به آن اشاره شد، مى توان مسأله رستاخیز و معاد را اثبات نمود.

 

[ 56 ]

سفید

 

[ 57 ]

 

 

 

 

3
نبوّت

 

مى دانیم آفرینش انسان به خاطر نیاز آفریدگار نبوده، زیرا او از هر نظر بى نیاز است، بلكه «به خاطر تكمیل و تكامل خود انسان بوده» كه با پیمودن «راه تكامل» شایستگى بیشترى براى زندگى عالى تر از نظر معنوى و مادّى پیدا كند. بدیهى است پیمودن این راه، نیاز به رهبرانى دارد كه با دانش و تقواى فوق العاده خود بتوانند، راهنما و سرمشق مؤثّرى براى همگان باشند، زیرا علوم و دانش هاى ما محدود است، و بسیار اتّفاق مى افتد كه در تشخیص راه سعادت و آنچه به نفع ماست، گرفتار اشتباهاتى مى شویم بنابراین باید كسانى باشند كه با ارتباط با جهان ماوراى طبیعت، این راه را به درستى، و بدون اشتباه بیابند، و به ما نشان دهند.ما این افراد را «پیامبران» و ارتباط مرموز آنها را با جهان ماوراى طبیعت «وحى» مى نامیم.

* * *

 

 

[ 58 ]

عصمت پیامبران

پیامبران چون در رهبرى خود لازم است از هر نظر، مورد اعتماد باشند، باید مرتكب هیچ گونه اشتباه، خطا و گناه نشوند، یعنى باید از حیث اشتباه و گناه از طرف خداوند مصونیّت داشته باشند، چرا كه در غیر این صورت نمى توانند صددرصد مورد اعتماد باشند، بلكه احتمال اشتباه یا گناه درباره آنان، پایه هاى اعتماد را متزلزل ساخته، و نمى توانند سرمشق خوبى براى همگان باشند تا رفتار، گفتار و افكار آنها مورد اقتباس قرار گیرد.

این مصونیّت از اشتباه و گناه را «عصمت» مى گوییم و كسانى كه داراى این صفت هستند «معصوم» مى نامیم.

 

هدف پیامبران

برنامه پیامبران، تعلیم و تربیت انسان، و تحكیم پایه هاى عدالت اجتماعى و مبارزه با هرگونه خرافه و انحراف از توحید، حق و عدالت، و هرگونه فساد و تبعیض نارواست.

قرآن مى فرماید: ( لَقَدْ اَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِنَاتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ الَّناسُ بِالْقِسْطِ; ما پیامبران خود را با دلایل آشكار و كتب آسمانى و قوانین لازم فرستادیم تا مردم جهان را به عدل و داد، رهبرى كنند).(1)

و در مورد پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مى فرماید:

 


1. سوره حدید، آیه 25.

[ 59 ]

( هُوَ الَّذِى بَعَثَ فِى الأُمِّیّنَ رَسُولا مِّنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَ یُزَكِیّهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِن كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِى ضَلاَل مُّبین; او خدایى است كه از میان مردم درس نخوانده پیامبرى را برانگیخت تا سخنان خدا را بر آنها بخواند و آنها را پاكیزه كند و علم و دانش بیاموزد، اگر چه پیش از آن در گمراهى آشكارى بودند).(1)

این است هدف عالى پیامبران و آنچه به خاطر آن فرستاده شده اند.

 

اثبات نبوت

پیامبران براى اثبات رسالت خود، باید گواه زنده و روشنى داشته باشند و این گواه حتماً باید كارى باشد كه انجام آن از عهده افراد عادى بشر بیرون باشد، تا اثبات گردد كه آنها با جهان ماوراى طبیعت ارتباط دارند و از آن جا الهام و دستور مى گیرند.

 اسلام در یك نگاه

قرآن تنها از جنبه ادبى و شیوه «بیان» معجزه نبود، اگر چه جاذبه خاصّى كه در لابه لاى عبارات آن نهفته بود به قدرى شدید و


1. سوره جمعه، آیه 2.

[ 60 ]

حیرت انگیز بود كه دشمنانش آن را «سحر» مى خواندند و مى گفتند: به
محمد(صلى الله علیه وآله) نزدیك نشوید كه سخنان نافذش شما را مسحور مى سازد و به آیین خود مى كشاند! و این خود مى رساند كه حتّى دشمنان به «نفوذ خارق العاده قرآن در افكار و دل ها» ایمان داشتند. علاوه بر این از نظر محتویاّت و مضمون، آن چنان بود كه در مدّت كوتاهى تحّول فوق العاده اى در محیط جهان آن روز بوجود آورد و تمدّن درخشانى را همراه با یك انقلاب دامنه دار علمى و فكرى پى ریزى كرد.

از این گذشته قرآن در آیات متعدّدى، به یك سلسله اكتشافات علمى اشاره نموده كه در آن عصر از نظر همگان و حتّى دانشمندان آن زمان كاملا مكتوم و پوشیده بود و قرن ها بعد مورد توجّه دانش پژوهان جهان قرار گرفت. از جمله مسأله «حركت زمین(1)، تركیب گیاهان از سلول هاى نر و ماده(2)، وجود دو نیروى متضاد در درون همه ذرات جهان»(3)(تركیب اتم ها از الكترون با بار الكتریكى منفى و پروتون با بار الكتریكى مثبت) و «قانون جاذبه عمومى»(4) به روشنى بیان شده است.(5)

روى این جهات باید اعتراف نمود این كتاب كه معجزه جاویدان پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) محسوب مى گردد، فرآورده مغز انسان نیست، بلكه از جهان ما فوق طبیعت و از طرف پروردگار بزرگ، بر دل او نازل شده است.


1. سوره نمل، آیه 90.

2. سوره طه، آیه 35.

3. سوره ذاریات، آیه 49.

4. سوره رعد، آیه 2.

5. براى توضیح بیشتر مى توانید به كتاب «قرآن و آخرین پیامبر» صفحات 147 - 200 مراجعه فرمایید.

[ 61 ]

به همین دلیل قرآن در آیات متعددّى، مخالفان و منكران خود را به آوردن كتابى همانند آن دعوت كرده است و با این كه مخالفان سر سخت پیامبر(صلى الله علیه وآله) براى این كار كوشش كردند، هرگز نتوانستند به آن جامه عمل به آن بپوشانند.

قرآن صریحاً مى فرماید:

( قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الاِْنسُ وَ الجِْنُّ عَلَى اَنْ یَأْتُوْا بِمِثْلِ هَذَا القُرْآنِ لاَ یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَو كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْض ظَهِیراً; بگو اگر همه دست بدست هم دهند كه همانند قرآن را بیاورند، قادر نخواهند بود).(1)

این ندا را قرآن هم اكنون نیز دارد; و به همه دانشمندان و متفكّران بشر اعلام مى كند كه اگر در ارتباط قرآن با خدا تردید دارند، چیزى همانند آن بیاورند، و این عجز عمومى در برابر دعوت مزبور، گواه زنده اعجاز قرآن است.

* * *

 

عدم تحریف قرآن

قرآن كتابى است دست نخورده، زیرا نظام و تركیب بندى خاصّ آن به گونه اى است كه نمى توان چیزى بر آن افزود، و یا از آن كم كرد و اگر كسى چنین كند، بسیار زود شناخته خواهد شد. علاوه بر این جمع كثیرى از یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله) از همان آغاز نزول قرآن، تمامى آیات آن را مى نوشتند، تا از دستبرد و تحریف مصون بماند، این عدّه كه نامشان در تواریخ ثبت شده است به نام «كُتّاب وحى» یا «كاتبان وحى» معروفند و على(علیه السلام)یكى از معروف ترین آنان بود.


1. سوره إسراء، آیه 88.

[ 62 ]

از این گذشته - به شهادت تاریخ - صدها نفر از مسلمانان در زمان خودِ پیامبر(صلى الله علیه وآله) و هزاران نفر در قرون بعد آیات قرآن را حفظ كرده، در هر مناسبتى براى مردم مى خواندند، این عده را «حافظان قرآن» مى نامند.

این سنّت امروز هم ادامه دارد و هم اكنون هزاران حافظ كل قرآن در كشورهاى اسلامى وجود دارد بنابراین وضع نگهدارى و ضبط قرآن وسیله كُتّاب وحى و حافظان قرآن و همچنین سبك خاصّ آن همه گواه اصالت آن است.

از اینجا روشن مى شود كه چرا قرآن دست نخورده باقى مانده و كمترین تغییر و تحریفى در آیات آن رخ نداده است.

 

محتواى دعوت اسلام

دعوت اسلام همانند دعوت همه ادیان آسمانى نخست به توحید و یگانگى خدا و مبارزه با هرگونه شرك و پرستش غیر خداى یگانه است، و به همین دلیل نخستین جمله اى كه یك تازه مسلمان باید بگوید لااله الاالله (شهادت به یگانگى خدا)، و اشهد اَن محمداً رسول الله (شهادت به رسالت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)) است. و هركس، با ایمان واقعى به این دو جمله بدون نیاز به هیچ گونه تشریفات دیگر در زمره مسلمانان قرار خواهد گرفت. و چنان كه در سابق نیز اشاره شد، روح توحید بر همه محتویات دعوت اسلام حكومت مى كند، «و وحدت دین وحدت جامعه انسانى، وحدت نژادها و كشورها را» در پرتو ایدئولوژى واحد اسلامى در بر مى گیرد.

[ 63 ]

پس از اصل توحید، برنامه اسلام، دعوت به عدالت، بندگى پروردگار، تقوى و پرهیزكارى، پاكى، امانت، حذف تبعیضات ناروا، كار و كوشش و علم و دانش است. اسلام به تفكّر و اندیشه و پرهیز از هرگونه اختلاف و تشتّت دعوت مى كند:

( قُلْ إِنَّمَآ أَعِظُكُم بِوَاحِدَة اَن تَقُومُوا للهِِ مَثْنَى و فُرَادَى ثُمَّ تَتَفَكَّروُا; بگو تنها شما را به یك چیز دعوت مى كنم و آن این كه براى خدا، تنها یا دسته جمعى قیام كنید، و سپس فكر و اندیشه خویش را بكار اندازید).(1)

اسلام پیشنهاد مى كند كه دین را از طریق آزادى آمیخته با منطق و استدلال بپذیرند، نه با اكراه و اجبار زیرا ایمان و عقیده، قابل اجبار نیست:

( لاَاِكْرَاهَ فِى الدِّینِ قَدتَّبَیَّنَ اَلرُّشْدُ مِنَ الغَىِّ; در دین اكراه و اجبارى نیست چرا كه راه حق از گمراهى، آشكار است).(2)

 

اسلام آخرین دین آسمانى

همان گونه كه یك انسان باید دوره هاى مختلف آموزشى و تربیتى را طى كند تا به سطح تحصیلات نهایى برسد (مانند دوره دبستان، دبیرستان و... از نظر مذهبى و آموزش دینى نیز جهان بشریّت دوره هاى مختلف تكاملى را پیموده تا به دوره نهایى كه اسلام است رسیده است.


1. سوره سبا، آیه 46.

2. سوره بقره، آیه 256.

[ 64 ]

روزى در مكتب «نوح(علیه السلام)»; نخستین پیامبر اولوالعزم(1) و سپس در مكتب «ابراهیم(علیه السلام)» بعد در مكتب «موسى(علیه السلام)» و سپس در مكتب «عیسى(علیه السلام)» و در پایان در مكتب «محمّد(صلى الله علیه وآله)» پیامبر اسلام كه در حقیقت دوره عالى و نهایى تربیت الهى است; پرورش مى یابد. به این ترتیب «اسلام» آخرین دین آسمانى است و قرآن مجید با صراحت به این حقیقت گواهى مى دهد:

( مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ اَبَآ اَحَد مِنّ رِّجَالِكُم وَ لَكِن رَّسُولَ اللهِ وَ خَاتَمَ النَّبِیّنَ; محمّد پدر كسى از شما نبود (او رابطه خاصّى با شما ندارد) او فرستاده خدا و آخرین پیامبران بود).(2)

در این جا ممكن است سؤالى پیش آید كه ثابت و نهایى بودن یك آیین با تحوّل روح و جسم انسان و تغییر نیازمندى هاى او چگونه سازگار است، در حالى كه هر عصر و دورانى، ویژگى ها و نیازمندى هاى مخصوص به خود را دارد؟

پاسخ این سؤال چندان پیچیده نیست: محتویّات دعوت دین اسلام و تعلیمات و قوانین آن بر دو گونه است:

الف) یك سلسله اصول و تعلیمات ثابت كه بر اساس ویژگى ها و


1. پیامبران اولوالعزم پیامبرانى هستند كه آیین و كتاب جدیدى آوردند، آنها پنج نفرند، كه نامشان در بالا ذكر شده است، نام كتاب آسمانى نوح و ابراهیم «صحف» و نام كتاب آسمانى موسى «تورات» و كتاب آسمانى مسیح «انجیل» و كتاب آسمانى پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)«قرآن» است.

2. سوره احزاب آیه 40

باید توجه داشت كه معناى اصلى و اوّلى «خاتم» از نظر فرهنگ هاى عربى پایان دهنده است، و اگر به انگشتر خاتم مى گویند به خاطر این است كه در قدیم مهر مخصوص هركس روى انگشتر او بود و در پایان هر نامه یا عهدنامه آن را مى زد.

[ 65 ]

فطریّات ثابت انسانى بنا شده است، مانند عدالت، صلح، مبارزه با
تبعیضات ناروا، آزادگى، پاكى، وفاى به پیمان، راستى، درستى، امانت، نیكى به همگان، فداكارى، جهاد در راه حق، مبارزه با فساد، محبّت و صمیمیّت، اطاعت از فرمان خدا و دورى از ظلم، تجاوز، تن بذلّت دادن، اختلاف و پراكندگى، بى بند و بارى، دروغ، تزویر و ده ها اصول ثابت و تغییرناپذیر دیگر كه اگر مثلا میلیون ها سال بر انسان بگذرد هرگز بى دادگرى خوب و عدالت بد نخواهد شد.

قسمت مهمّ تعلیمات اسلام مربوط به این حقایق است و اینها اصولى است كه در هیچ عصر و زمانى دگرگونى پیدا نمى كند.

ب) قسمت تحوّل پذیر كه از نیازمندى هاى انسان كه با گذشت زمان دگرگون مى گردد سرچشمه مى گیرد. به عنوان مثال چگونگى مناسبات و پیمان هاى كشورهاى اسلامى با غیر مسلمانان، مناسبات سیاسى، اقتصادى و مانند اینها... تاكتیك هاى دفاعى، وسایل مورد نیاز براى دفاع و مسائل دیگرى از این قبیل، همه تحوّل پذیرند و تردیدى نیست كه این امور با ویژگى هاى هر عصرى دگرگون مى گردد. دستورهاى اسلامى در این قسمت یك سلسله كلیّات وسیع است كه مى تواند بر نیازمندى هر عصرى منطبق گردد و آنها را تأمین كند، به عنوان مثال در مورد وسایل دفاعى و آرایش نیروهاى نظامى، قرآن مى فرماید:

( وَ أَعِدُّواْلَهُم مَّا أسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّة وَ مِن رِّبَاطِ ألْخَیْلِ تُرْهِبوُنَ بِهِ عَدُوَّاللهِ وَ عَدُوَّكُمْ; نیرویى كه در توان دارید براى مقابله با دشمنان، فراهم سازید، و مركب ها (اسب هاى ورزیده) را آماده كنید تا دشمنان خدا و دشمنان خود را بترسانید).(1)


1. سوره انفال، آیه 60.

[ 66 ]

قابل توجّه این كه در این آیه پس از دستور به یك اصل كلى «آمادگى هر چه بیشتر براى دفاع در برابر دشمنان و بدست آوردن هرگونه نیرو و وسیله لازم براى این كار» با صراحت مى فرماید منظور از این آمادگى، تهاجم و آدم كشى نیست بلكه منظور «ارعاب» و ترسانیدن دشمن است تا از آمادگى شما بیمناك شوند و دست به اسلحه نبرند و در نتیجه جنگى رخ ندهد.

این یك نمونه از دستورهاى كلّى اسلام، براى تأمین نیازمندى هاى جامعه اسلامى در هر عصر و زمان است، و مانند آن در سایر مسائلى كه با گذشت اعصار و قرون دگرگون مى شود نیز دیده مى شود.

در حقیقت اسلام در این قسمت یك سلسله كلیّات ثابت دارد كه خصوصیّات و جزئیّات آن در هر عصر و زمانى بر اساس نیازمندى هاى آن زمان خواهد بود.

به علاوه پیشوایان و مراجع دینى اختیاراتى دارند كه حدود آن به طور دقیق در فقه اسلامى تعیین شده و با استفاده از این اختیارات در موارد لزوم مى توانند نیازمندى هاى ویژه یك محیط یا یك زمان را تأمین كنند. حكم معروف تحریم موقّتى «تنباكو» و محاصره اقتصادى یك شركت استعمارى خارجى كه به وسیله یكى از مراجع دینى براى قطع نفوذ بیگانگان در سال 1309 هجرى قمرى صادر شد، از این قبیل است. این بخش را در اسلام «حكم فقیه» مى نامند.

 

جانشینان پیامبر(صلى الله علیه وآله)

پیامبر اسلام نمى توانست اسلام را كه همچون نهالى نو خواسته در معرض همه گونه خطرات بود، و نیاز شدیدى به مراقبت و نشر تبلیغ

[ 67 ]

داشت، بحال خود واگذارد و براى بعد از وفات خود پیش بینى لازم را نكند.

از سوى دیگر نمى توانست این امر را به انتخاب مردم نیز واگذار كند، چرا كه جانشینان پیامبر(صلى الله علیه وآله) باید صفات ویژه پیامبر را از «علم، تقوا و مقام، عصمت» داشته باشند. بدیهى است آگاهى بر وجود این صفات در كسى، جز براى خداوند ممكن نیست چون اینها امورى نیستند كه با مشاوره و انتخاب مشخّص گردند.

به همین دلیل روشن، باید جانشینان پیامبر(صلى الله علیه وآله) به وسیله خود او و از طرف خداوند تعیین گردند، و لذا پیامبر اسلام در طول عمر خود - به خصوص در سال آخر كه احساس مى كرد وفاتش نزدیك شده - جانشین خود، على(علیه السلام) را به مناسبت هاى گوناگون معرّفى نمود، و داستان «غدیر خم» را كه شنیده اى در تمام تواریخ اسلامى ثبت گردیده یكى از این موارد است.

این جریان در سال آخر عمر پیامبر(صلى الله علیه وآله) پس از بازگشت از حجّة الوداع (آخرین حج) در سرزمینى به نام «غدیر خم» صورت گرفت، و پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آنجا على(علیه السلام) را در مقابل دیدگان ده ها هزار تن به طور رسمى به جانشینى خود تعیین نمود.

متأسّفانه بعضى روى جهات مختلفى به این وصیّت پیامبر(صلى الله علیه وآله)عمل نكرده و سرچشمه شكافى در میان مسلمانان شدند.

به همین صورت یازده تن دیگر از دودمان پیغمبر اكرم(صلى الله علیه وآله) كه بر جاى او نشستند نیز از طرف امام پیشین تعیین شدند كه اسناد آن در كتب معتبر حدیث ما ثبت شده است.

[ 68 ]

دوران امامت هریك از این پیشوایان و مدّتى كه پس از وفات امام پیشین عهده دار زعامت خلق بودند، به ترتیب چنین است:

امیرمؤمنان على(علیه السلام) 29 سال.

امام حسن(علیه السلام) 10 سال.

امام حسین(علیه السلام) 11 سال.

امام على بن الحسین(علیه السلام) 34 سال.

امام محمّد باقر(علیه السلام) 19 سال.

امام جعفر صادق(علیه السلام) 34 سال.

امام موسى كاظم(علیه السلام) 35 سال.

امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) 20 سال.

امام محمّد تقى(علیه السلام) 17 سال.

امام على النقى(علیه السلام) 34 سال.

امام حسن عسگرى(علیه السلام) 6 سال.

و حضرت مهدى حجة بن الحسن(علیه السلام) كه هم اكنون زنده است و مأموریّت دارد به هنگام آمادگى كافى در جهان و عجز و ناتوانى قوانین بشرى از اصلاح وضع دنیا، پرچم عدالت را برافرازد و با استمداد از اصول معنوى و ایمان جهانى آباد و مملوّ از صلح و عدالت را بسازد.

بنابراین انتخاب امامان منحصراً از طریق نصب پیامبر(صلى الله علیه وآله) و امام پیشین و در حقیقت از طرف خداوند است چرا جز خدا نمى تواند شایستگى آنها را تشخیص دهد.

از این گذشته به شهادت تاریخ اسلام، صفات و ویژگى هایى در على(علیه السلام)و همچنین امامان دیگر وجود داشته كه شایستگى زعامت و

[ 69 ]

رهبرى مسلمانان را به آنها اختصاص مى داد، مطالعه تاریخ و منابع حدیث اسلامى نشان مى دهد كه هیچ یك از یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله) در علم، دانش، تقوا، فضیلت و سایر صفات عالى انسانى به پایه على(علیه السلام)نمى رسیدند.

 

وظایف و شرایط امام(علیه السلام)

رهبرى در اسلام شرایط سنگینى دارد. رهبر و پیشواى الهى باید از همه مردم آگاه تر، داناتر، و شجاع تر باشد و چنان كه گفتیم از هرگونه گناه، خطا و اشتباه مصونیّت داشته باشد.

پیامبر و امام در عین این كه «رهبرى مذهبى» را بر عهده دارند، از نظر حكومت اسلامى به عنوان «رهبر اجتماع» تمام وظایف و مسؤولیّت هاى حكومت را به عهده دارند و داراى صفات و شایستگى هاى لازم براى چنین مسؤولیّتى خواهند بود.

پیامبر بنیان گذار دین و امام حافظ آن است، و هر دو از طرف خداوند تعیین مى شوند، با این تفاوت كه بر پیامبر «وحى» نازل مى گردد، ولى امام تنها وارث علوم و دانش هایى است كه بر پیامبر نازل شده و وحى بر او نازل نمى گردد اما به همه كلیّات و جزئیّات آیین او احاطه كامل دارد. امام همچون پیامبر نقش سازندگى خاصّى دارد و از هرگونه فداكارى و بهره بردارى از امكانات گوناگون به سود جامعه اسلامى فروگذار نمى كند.

نقش امام حسین(علیه السلام) در مبارزه با منافقان و واژگون كردن دستگاه هاى ظلم و بیدادگرى، و نقش امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) در نشر

[ 70 ]

معارف اسلامى و علوم دیگر، و نقش امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) در دفاع از عقاید اسلامى و رهبرى فكرى در برابر هجوم افكار بیگانه به هنگام گسترش دامنه اسلام به كشورهاى بزرگ جهان، و همچنین نقش سایر امامان(علیهم السلام) هر كدام در شرایط خاصّ خود، قابل انكار نیست.

بنابراین هریك از این پیشوایان بزرگ در عصر خود با توجّه به شرایط خاصّ آن عصر، علاوه بر مأموریّت و وظایف مشتركِ زعامت دینى، رسالت خاصىّ به عهده داشتند كه در انجام آن از هرگونه فداكارى خوددارى نمى كردند.

[ 71 ]

 

 

 

بخش سوّم:
دستورات و مقررات اسلام

 

 

 

 

   *فصل اوّل عبادت ها و نیایش ها

   *فصل دوّم رابطه انسان ها با یكدیگر

   *فصل سوّم اقتصاد اسلامى

   *فصل چهارم جهاد و دفاع در اسلام

   *فصل پنجم قضاوت و دادرسى و قوانین جزا در اسلام

[ 72 ]

سفید

[ 73 ]

دستورات اسلام كه در حقیقت سراسر زندگى انسان را

در بر مى گیرد بطور كلى به دو بخش تقسیم مى گردد:

1- رابطه انسان با خدا (عبادتها و نیایشها)

2- رابطه انسان ها با یكدیگر.

 

 

 

 

1
عبادت ها و نیایش ها

 

در این بخش انسان مى كوشد با توجّه مخصوص به پروردگار، راز و نیاز با او و نیایش به درگاه پاكش، روح خود را از جهان مادّه برتر ساخته، قلب و جان خود را از آلودگى به گناه شسته و صفات برجسته انسانى را در خود پرورش دهد، و با استمداد از قدرت و عظمت پروردگار، یأس و نومیدى را از خود دور سازد، همواره بیاد خدا بوده، و در برابر او احساس مسؤولیت كند.

قرآن مجید مى فرماید:

( و اَقِمِ الصَّلَوةَ لِذِكْرِى; و نماز را براى یاد من بپادار).(1)


1. سوره طه، آیه 14.

[ 74 ]

بنابراین روشن است كه سود و نتیجه عبادات و نیایش ها متوجّه عبادت كنندگان مى شود.

«اثر تربیتى» عبادات - در صورتى كه با توجّه مخصوص و آداب خاصّش انجام شود - قابل انكار نیست، به طور قطع خدا نیازى به نیایش ما ندارد و این ما هستیم كه با نیایش و عبادت او به «نتایج بزرگ تربیتى و اخلاقى» مى رسیم.

به گفته دكتر «الكسیس كارل» دانشمند و محقّق معروف:

«هنگامى كه كلمات منطقى براى امیدوارى نمى توان یافت، نیایش، انسان را امیدوار مى كند، «و قدرت ایستادگى در برابر حوادث بزرگ» را به او مى بخشد، این كیفیّت ممكن است در همه كس آشكار گردد».(1)

در جاى دیگرى از كتاب خود مى گوید: «نیایش بر روى صفات و خصائل انسان اثر مى گذارد بنابراین باید نیایش را پیوسته انجام داد».(2)

در ادامه مى گوید:

«اجتماعاتى كه احتیاج به نیایش را در خود كشته اند معمولا از فساد و زوال مصون نخواهند بود».(3)

اثر عبادت و نیایش به قدرى عجیب و سریع است كه حتّى گاهى در جسم انسان آثار شگفت آورى از خود ظاهر مى سازد و از طرق حسّى آثار آن را مى توان مشاهده نمود.

به گفته همان دانشمند:


1. نیایش، صفحه 137.

2. نیایش، صفحه 12.

3. نیایش، صفحه 17.

[ 75 ]

«نتایج نیایش را با علم نیز مى توان دریافت، زیرا نیایش نه تنها بر روى حالات عاطفى، بلكه بر روى كیفیّات بدنى نیز اثر مى كند، و گاهى در چند لحظه یا چند روز بیمارى جسمى را بهبود مى بخشد».(1)

عبادات اسلامى ساده، سهل و آسان است و همه به راحتى مى توانند آن را انجام دهند حتى براى بیماران و افراد ناتوان تسهیلات فراوانى قائل شده است.

قابل توجّه این كه نیایش ها و عبادت هاى اسلامى علاوه بر آثار عاطفى، روانى، اخلاقى و به طور خلاصه جنبه هاى فردى، «اثرات اجتماعى» قابل ملاحظه اى دارد، به عنوان مثال این را در سه عبارت مهم نماز، روزه، و حج بررسى مى كنیم:

 

نماز

«نماز» یكى از مهم ترین عبادات و نیایش هاى اسلامى است و در هر شبانه روز پنج نوبت در نهایت سادگى، صفا و معنویت انجام مى گردد. علاوه بر آثار تربیتى و اخلاقى، تقویت روح ایمان و شستشوى مغز و دل از آثار گناه، هر مسلمانى را موظّف مى كند كه تن و لباس خود را همواره پاك و پاكیزه گرداند. چرا كه یكى از شرایط آن طهارت و پاكیزگى است، و چون یكى از شرایط آن غصبى نبودن لباس و مكان نمازگذار است، به انسان توصیه مى كند كه از هرگونه تجاوز و تعدّى به اموال دیگران و تملّك نامشروع دسترنج آنان خوددارى نماید. و از


1. نیایش، صفحه 137.

[ 76 ]

آن جا كه باید به طور دقیق در اوقات خاصّى انجام شود، انضباط و وقت شناسى را به انسان مى آموزد، و انسان را به سحرخیزى كه رمز پیروزى بسیارى از مردان موفّق جهان است عادت مى دهد.

مى دانیم بهتر است نماز به جماعت گذارده شود و همه در یك صف بدون هیچ گونه امتیازى در پیشگاه خدا بایستند، و این مراسم مهیّج معنوى را انجام دهند، به همین دلیل مى توان گفت: نماز جماعت درسى از مساوات، برادرى، برابرى، هم آهنگى و اتّحاد است.

 

روزه

«روزه» یكى دیگر از عبادات اسلامى است كه از نظر اخلاقى «درس مقاومت و پایمردى، تسلّط بر خویشتن و كنترل هوس هاى سركش» را به انسان مى آموزد.

از نظر اجتماعى «انسان را به فكر گرسنگان و محرومان» و همدردى با آنان مى اندازد، علاوه بر اینها «اثرات بهداشتى و درمانى» آن از نظر شستشو و خانه تكانى بدن از موادّ زاید مصرف نشده غذایى كه به طور معمول به صورت چربى هاى مزاحم و اضافه وزن در مى آید و عامل بسیارى از ناراحتى هاى جسمى مى گردد، قابل انكار نیست، و به همین دلیل روزه یكى از عوامل مهم پیشگیرى یا درمانى در برابر بسیارى از بیمارى ها محسوب مى گردد.

 

حج

تشكیل كنگره عظیم جهانى مسلمانان یكى دیگر از شاهكارهاى

[ 77 ]

دستورات نیایشى اسلام است. مراسم حج به قدرى تكان دهنده، بى آلایش و آمیخته با برادرى، صمیمیّت و مساوات است كه هركس را بدون استثنا تحت تأثیر عمیق خود قرار مى دهد. مراسم این اجتماع كه هر ساله میلیونها نفر از مسلمانان سراسر جهان در آن شركت مى جویند، و همه نژادها، رنگ ها، زبان ها و ملّت ها را بدون هیچ گونه تفاوت و امتیازى در بر مى گیرد، به گونه اى است كه از یك سو انسان را از قشرهاى مادّى آمیخته با خشونت و مزاحمت خارج كرده، و به محیطى مملوّ از صفا، روحانیت و وارستگى كشانده و عواطف را تلطیف و احساسات را زنده تر مى سازد.

و از سوى دیگر مى تواند به عنوان یك كنگره ملى در سطح جهانى موجب همبستگى هرچه بیشتر در زمینه هاى سیاسى، اقتصادى و اجتماعى مسلمانان جهان گردیده و، قشرهاى مختلف جوامع اسلامى را فشرده تر و متّحدتر ساخته، و مبادلات فكرى و انسانى را در میان آنان تسریع كند.

مطالعه سایر نیایش ها و عبادات اسلامى نیز نشان مى دهد كه هر كدام به نوعى داراى آثار دو جانبه، «اخلاقى» و «اجتماعى» هستند، و به این ترتیب آنچه در آغاز این بحث گفتیم كه ثمرات و آثار سودمند این عبادت ها و نیایش ها به خود ما باز مى گردد با این توضیحات روشن تر مى شود.

[ 78 ]

سفید

[ 79 ]

 

 

 

 

2
رابطه انسان ها با یكدیگر

 

در این فصل دستورات و مقرّرات اسلامى مربوط به اجتماع مطرح مى شود. اسلام با دستورهاى ویژه خود، به پیروان خود مى آموزد چگونه باشند، چگونه زندگى كنند، و وظایف خود را در برابر اجتماع چگونه ادا نمایند.

حقوقى كه مسلمان به انجام آن موظف است بسیار وسیع، گسترده و متنوع است.

از حقّ استاد و معلّم، پدر و مادر، دوستان و همسایگان، «برادران دینى و همنوعان به طور كلى» گرفته، تا حقوقى مانند حقّ حیوانات و امثال آن.

از نظر اسلام انسان به عنوان یك عضو از اعضاى پیكر اجتماع، تا آن جا اهمیّت دارد كه «چیزى با خون و جان او برابرى نمى كند».

قرآن مجید مى فرماید:

( مَنْ قَتَلَ نَفْسَاً بِغَیْرِ نَفْس أَوْ فَسَاد فِى الاَْرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ الناَّسَ جِمِیعاً وَ مَنْ اَحیَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعاً; هركس انسانى را بدون ارتكاب قتل یا فتنه و

[ 80 ]

فسادى در روى زمین، به قتل برساند چنان است كه گویى همه مردم را كشته و هركس انسانى را از مرگ رهایى بخشد چنان است كه گویى همه مردم را زنده كرده است).(1)

شكّى نیست كه با توجّه به همبستگى افراد و اعضاى پیكر جامعه انسانى، فقدان یك فرد، روى همه اجتماع اثر مى گذارد و «فرد به این صورت، عین اجتماع» مى شود.

پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) فرمود:

«افراد با ایمان همچون اعضاى یك پیكرند، هنگامى كه عضوى از آن به درد آمد، تمامى اعضا به خاطر آن ناراحت مى شوند».

سخنور نامى «سعدى شیرازى» در شعر معروفش از همین حدیث نبوى الهام گرفته است:

بنى آدم اعضاى یكدیگرند *** كه در آفرینش زیك گوهرند

چه عضوى بدرد آورد روزگار *** دگر عضوها را نماند قرار

همان طور كه مى دانیم در اسلام «مسأله نژاد، رنگ پوست بدن و منطقه جغرافیایى مطرح نبوده، و همه جوامع انسانى» بر اساس یك همبستگى معنوى و ایدئولوژى مشترك (ایمان به خدا و پیامبران الهى و توجّه به عمل صالح) مى توانند كشور واحدى را در سراسر كره زمین به وجود آوردند به گونه اى كه مرزهاى نژادى و جغرافیایى در آن محو گردیده و همه انسان ها داراى یك قانون، یك حكومت و یك برنامه باشند.

* * *


1. سوره مائده، آیه 32.

[ 81 ]

روابط مسلمانان با سایر ملل

در این جا نیز اسلام دستورهاى دو جانبه اى دارد:

از یكسو: براى حفظ استقلال و اصالت جامعه اسلامى ترتیبى اتخاذ نموده كه از هضم شدن مسلمانان در جوامع غیر اسلامى و یا نفوذ دیگران در شئون حیاتى آنها مصون بمانند، و به همین جهت به مسلمانان دستور مى دهد كه غیر مسلمانان را تكیه گاه و محرم اسرار خودتان قرار ندهید:

( لاَ تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِّنْ دُونِكُمْ لاَ یَأْلُونَكُمْ خَبَالاً; اسرارتان را در اختیار بیگانگان نگذارید چرا آنها از هر شر و فسادى درباره شما فرو گذارى نخواهند كرد!(1)

و نیز دستور مى دهد با آنها كه از در دشمنى در آمده اند طرح دوستى نریزید، مگر این كه در وضع خود تجدیدنظر كرده و دست از خصومت باز دارند.

قرآن مجید مى فرماید:

( لاَّتَجِدُ قَوْماً یُؤمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاْخِرِ یُوَآدُّونَ مَنْ حَآدَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ )«هرگز نمى بینى كسانى كه ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند طرح دوستى با دشمنان خدا و پیامبر بریزند).(2)

از سوى دیگر: براى این كه جوامع اسلامى بتوانند به صورت «یك واحد پر قدرت و فعّال جهانى» زندگى كنند و از جنبه هاى مثبت دیگران با احترام متقابل و شرایط صحیح بهره ببرند، اجازه مى دهد كه با همه «اهل


1. سوره آل عمران، آیه 118.

2. سوره مجادله، آیه 22.

[ 82 ]

كتاب» (پیروان پیامبران پیشین) همزیستى مسالمت آمیز داشته باشند، و حتّى از آنها به صورت یك اقلیّت در كشورهاى اسلامى حمایت كنند و مادامى كه دست به جنایتى نزده اند حقوق آنها را محترم شمارند.

این گونه اقلیّت ها در فقه اسلامى «اهل ذمّه» (هم پیمانان) نامیده مى شوند و شرایط خاصّى دارند كه آن را «شرایط ذمّه» مى نامند و موظّفند كه آن شرایط را دقیقاً رعایت كنند.

اگر مصالح مسلمین ایجاب كند مى توانند با دیگران معاهداتى داشته باشند، مشروط بر این كه این پیمان ها هیچ گونه خدشه و لطمه اى به حیثیّت، استقلال و منافع مسلمین وارد نسازد و البتّه در صورت عقد پیمان باید تا زمانى كه از ناحیه طرف مقابل نقض نشده، نسبت به پیمان هاى خود وفادار بمانند.

وفاى به عهد و پیمان در اسلام یك حكم عمومى است، و باید درباره مسلمانان و غیر مسلمانان یكسان اجرا گردد و به عذر این كه طرف مقابل مسلمان نیست، نمى توان پیمان او را شكست.

 

اسلام و نظارت همگانى

در اسلام به همه افراد به عنوان یك وظیفه واجب دستور داده شده كه دعوت به سوى حق و مبارزه با فساد كنند.

این دو وظیفه كه در فقه اسلام به نام «امر به معروف» و «نهى از منكر» معروف است، همه مسلمانان را ملزم مى كند كه بر وضع اجتماع خود نظارت صحیح و دائمى داشته باشند و اگر كسى از راه حق و عدالت منحرف گردید به راه راست دعوت كنند، و اگر مرتكب خلاف، گناه، یا تجاوزى شد از آن كار باز دارند.

[ 83 ]

اهمّیت امر به معروف و نهى از منكر به قدرى است كه از فروع مهمّ اسلامى شناخته شده و قرآن مجید درباره آن مى فرماید:

( كُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّة أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ; شما بهترین امتى بودید كه به سود مردم در جهان قدم گذاردید چرا كه شما امر به معروف و نهى از منكر مى كنید).(1)اسلام در یك نگاه

«آن كس كه نه با دست و نه با زبان و دل با فساد مبارزه نكند «مرده زنده نماست»!(2)

اجراى این دو وظیفه مهم كه در واقع از آثار و حقوق متقابل زندگى دسته جمعى است، به هر مسلمانى اجازه مى دهد كه روح «اجتماعى بودن» را به طور كامل در خود حفظ كرده و از مرحله فردیّت گام بیرون نهاده و چیزى جز اجتماع نبیند، هر فردى خود را در برابر همه افراد اجتماع مسؤول دانسته و اجتماع هم خود را در برابر هر فرد مسؤول ببیند، در موقع لزوم انتقاد كرده، و به هنگام نیاز پیشنهاد دهند و خلاصه در ساختن اجتماع خود - از هر نظر - سهیم باشند چرا كه در زندگى دسته جمعى خوشبختى و بدبختى افراد اجتماع به هم پیوسته است و نمى توانند در برابر رفتار یكدیگر بى تفاوت بمانند

 


1. سوره آل عمران، آیه 110.

2. نهج البلاغه كلمات قصار.

 

 

 

 

 

چهارشنبه 19/3/1389 - 11:12
لطیفه و پیامک



لطیفه
عربى بیابانى كیسه اى پر از پول را دزدید، سپس داخل مسجد شد كه نماز جماعت بخواند و اسم او موسى بود، امام جماعت این آیه را در نماز خواند: و ما تلك بیمینك یا موسى یعنى اى موسى در دستت چیست ؟ موسى كه اقتداء كرده بود نمازش را شكست را جلوى او انداخته و گفت : به خدا قسم كه تو ساحر و جادوگرى . (17)

رضا شاه و الفاظ عربى در زبان فارسى
نقل شده است كه رضا شاه دستور داد الفاظ عربى باید از فارسى محو شود و روزنامه ها و نامه هاى ادارى فقط با الفاظ فارسى نوشته شود، روزنامه ها مى خواستند در عنوان و تیترشان بنویسند اعلى حضرت از مازندران حركت كرد به طرف تهران ، دیدند حركت لفظ عربى است با خط درشت نوشتند گنده آقا از مازندران جنبید به تهران .


لطیفه
یك گبرى مسلمان شد، پس روزه گرفتن براى او خیلى سنگین بود داخل سرداب منزلش شد و روزه خود را افطار كرد و مشغول غذا خوردن شد، فرزندش كه صداى او را حس كرد گفت : كیست ؟ پدرش در جواب گفت : پدر بد بخت تو است كه دارد نان خودش را مى خورد و از مردم مى ترسد.
لطیفه
شخصى گفت : دیدم موذن را كه اذان خود را ترك كرده و با سرعت مى دود به او گفتم كجا با این سرعت مى دوى ؟ در جواب گفت : مى خواهم بدانم كه صداى اذانم تا كجا مى رسد.

چهارشنبه 19/3/1389 - 11:1
موبایل

كامل ترین مرجع خطاهای مودم 
 


600 . اگر سیستم در حال شماره گیری باشد و دوباره شماره گیری نمایید این خطا نمایش داده می شود .

601 . راه انداز Port بی اعتبار می باشد .

602 . Port هم اكنون باز می باشد برای بسته شدن آن باید كامپیوتر را مجددا راه اندازی نمود.

603 . بافر شماره گیری بیش از حد كوچك است .

604 . اطلاعات نادرستی مشخص شده است .

605 . نمی تواند اطلاعات Port را تعیین كند .

606 . Port شناسایی نمی شود .

607 . ثبت وقایع مربوط به مودم بی اعتبار می باشد .

608 . راه انداز مودم نصب نشده است .

609 . نوع راه انداز مودم شناسایی نشده است .

610 . بافر ندارد .

611 . اطلاعات مسیر یابی غیر قابل دسترس می باشد .

612 . مسیر درست را نمی تواند پیدا نماید .

613 . فشرده سازی بی اعتباری انتخاب شده است .

614 . سرریزی بافر .

615 . Port پیدا نشده است .

616 . یك درخواست ناهمزمان در جریان می باشد .

617 .Port یا دستگاه هم اكنون قطع می باشد .

618 . Port باز نمی شود. ( وقتی رخ می دهد كه یك برنامه از Port استفاده كند ).

619 . Port قطع می باشد (وقتی رخ می دهد كه یك برنامه از Port استفاده كند).

620 . هیچ نقطه پایانی وجود ندارد .

621 . نمی تواند فایل دفتر راهنمای تلفن را باز نماید .

622 . فایل دفتر تلفن را نمی تواند بارگذاری نماید .

623 . نمی تواند ورودی دفتر راهنمای تلفن را بیابد .

624 . نمی توان روی فایل دفتر راهنمای تلفن نوشت .

625 . اطلاعات بی اساسی در دفتر راهنمای تلفن مشاهده می شود .

626 . رشته را نمی تواند بارگذاری كند .

627 . كلید را نمی تواند بیابد .

628 . Port قطع شد .

629 . Port بوسیله دستگاه راه دور قطع می شود. (درست نبودن راه انداز مودم با برنامه ارتباطی).

630 . Port به دلیل از كارافتادگی سخت افزار قطع می شود .

631 . Port توسط كاربر قطع شد .

632 . اندازه ساختار داده اشتباه می باشد .

633 . Port هم اكنون مورد استفاده می باشد و برای Remote Access Dial-up پیكر بندی نشده است (راه انداز درستی بر روی مودم شناخته نشده است) .

634 . نمی تواند كامپیوتر شما را روی شبكه راه دور ثبت نماید .

635 . خطا مشخص نشده است .

636 . دستگاه اشتباهی به Port بسته شده است .

637 . رشته ( string ) نمی تواند تغییر یابد .

638 . زمان درخواست به پایان رسیده است .

639 . شبكه ناهمزمان قابل دسترس نیست .

640 . خطای NetBIOS رخ داده است .

641 . سرور نمی تواند منابع NetBIOS مورد نیاز برای پشتیبانی سرویس گیرنده را بدهد .

642 . یكی از اسامی NetBIOS شما هم اكنون روی شبكه راه دور ثبت می گردد ، ( دو كامپیوتر می خواهند با یك اسم وارد شوند ) .

643 .Dial-up adaptor در قسمت network ویندوز وجود ندارد .

644 . شما popus پیغام شبكه را دریافت نخواهید كرد .

645 . Authentication داخلی اشكال پیدا كرده است.

646 . حساب در این موقع روز امكان log on وجود ندارد .

647 . حساب قطع می باشد .

648 . اعتبار password تمام شده است .

649 . حساب اجازه Remote Access را ( دستیابی راه دور ) را ندارد . ( به نام و كلمه عبور اجازه dial-up داده نشده است ) .

650 . سرور Remote Access ( دستیابی راه دور ) پاسخ نمی دهد .

651 . مودم شما ( یا سایر دستگاههای اتصال دهنده ) خطایی را گزارش كرده است . ( خطا از طرف مودم بوده است ) .

652 . پاسخ نا مشخصی از دستگاه دریافت می گردد .

653 . Macro (دستورالعمل كلان). ماكرو خواسته شده توسط راه انداز در لیست فایل .INF موجود نمی باشد .

654 . یك فرمان یا یك پاسخ در قسمت .INF دستگاه به یك ماكرو نامشخص اشاره می نماید .

655 . دستور العمل (پیغام) در قسمت فایل .INF دستگاه مشاهده نمی شود .

656 . دستورالعمل (ماكرو) (default off) در فایل .INF دستگاه شامل یك دستور العمل نامشخص می باشد .

657 . فایل .INF دستگاه نمی تواند باز شود .

658 . اسم دستگاه در فایل .INF دستگاه یا در فایل .INI رسانه بیش از حد طولانی می باشد .

659 . فایل .INI رسانه به نام ناشناخته یك دستگاه اشاره می نماید .

660 . فایل .INI رسانه برای این فرمان پاسخی را ندارد .

661 . فایل .INF دستگاه فرمان را از دست داده است .

662 . تلاش برای قرار دادن یك ماكرو لیست نشده در قسمت فایل .INF صورت نگرفته است.

663 . فایل .INI رسانه به نوع ناشناخته یك دستگاه اشاره می نماید .

664 . نمی تواند به حافظه اختصاص دهد .

665 . Port برای Remote Access (دستیابی راه دور) پیكر بندی نشده است.

666 . مودم شما (یاسایر دستگاههای اتصال دهنده) در حال حاضر كار نمی كنند .

667 . فایل .INI رسانه را نمی تواند بخواند .

668 . اتصال از بین رفته است .

669 . پارامتر به كار برده شده در فایل .INI رسانه بی اعتبار می باشد .

670 . نمی تواند نام بخش را از روی فایل .INI رسانه بخواند .

671 . نمی تواند نوع دستگاه را از روی فایل .INI رسانه بخواند .

672 . نمی تواند نام دستگاه را از روی فایل .INI رسانه بخواند .

673 . نمی تواند كاربر را از روی فایل .INI رسانه بخواند .

674 . نمی تواند بیشترین حد اتصال BPS را از روی فایل .INI رسانه بخواند .

675 . نمی تواند بیشترین حد BPS حامل را از روی فایل .INI رسانه بخواند .

676 . خط اشغال می باشد .

677 . شخص به جای مودم پاسخ می دهد .

678 . پاسخی وجود ندارد .

679 . نمی تواند عامل را پیدا نماید .

680 . خط تلفن وصل نیست .

681 . یك خطای كلی توسط دستگاه گزارش می شود .

682 . Writing section name دچار مشكل می باشد .

683 . Writing device type با مشكل روبرو شده است .

684writing device name .684 با مشكل روبرو می باشد .

685 . Writing maxconnectbps مشكل دارد .

686 . Writing maxcarrierBPS دچار مشكل می باشد .

687 . Writing usage با مشكل مواجه است .

688 . Writing default off دچار مشكل می باشد .

689 . Reading default off با مشكل مواجه است .

690 . فایل INI خالی ست .

691 . دسترسی صورت نمی پذیرد زیرا نام و كلمه عبور روی دامین بی اعتبار می باشد

692 . سخت افزار در درگاه یا دستگاه متصل شده از كار افتاده است .

693 . Binary macro با مشكل مواجه می باشد .

694 . خطای DCB یافت نشد .

695 . ماشین های گفتگو آماده نیستند .

696 . راه اندازی ماشین های گفتگو با مشكل روبرو می باشد .

697 . Partial response looping با مشكل روبرو می باشد .

698 . پاسخ نام كلیدی در فایل INF . دستگاه ، در فرمت مورد نظر نمی باشد .

699 . پاسخ دستگاه باعث سر ریزی بافر شده است .

700 . فرمان متصل به فایل INF . دستگاه بیش از حد طولانی می باشد .

701 . دستگاه به یك میزان BPS پشتیبانی نشده توسط گرداننده com تغییر می یابد .

702 . پاسخ دستگاه دریافت می گردد زمانی كه هیچكس انتظار ندارد .

703 . در فعالیت كنونی مشكلی ایجاد شده است .

704 . شماره اشتباه callback .

705 . مشكل invalid auth state .

706 . Invalid auth state دچار مشكل می باشد .

707 . علامت خطایاب . x. 25

708 . اعتبار حساب تمام شده است .

709 . تغییر پسورد روی دامین با مشكل روبرو می باشد .

710 . در زمان ارتباط با مودم شما خطاهای سری یش از حد اشباع شده مشاهده می گردد.

711 . Rasman initialization صورت نمی گیرد گزارش عملكرد را چك كنید

712 . درگاه Biplex در حال اجرا می باشد . چند ثانیه منتظر شوید و مجددا شماره بگیرید .

713 . مسیرهای ISDN فعال در خط اصلی قطع می باشد .

714 . كانال های ISDN كافی برای ایجاد تماس تلفنی در دسترس نمی باشند .

715 . به دلیل كیفیت ضعیف خط تلفن خطاهای فراوانی رخ می دهد .

716 . پیكر بندی remote access IP غیر قابل استفاده می باشد .

717 . آدرسهای IP در static pool remote access IP وجود ندارد .

718 . مهلت بر قراری تماس PPP پایان پذیرفته است .

719 . PPP توسط دستگاه راه دور پایان می یابد .

720 . پروتكل های كنترلppp پیكر بندی نشده اند .

721 . همتای PPP پاسخ نمی دهد .

722 . بسته PPPبی اعتبار می باشد .

723 . شماره تلفن از جمله پیشوند و پسوند بیش از حد طولا نی می باشد .

724 . پروتكل IPXنمی تواند بر روی درگاه dial –out نماید زیرا كامپیوتر یك مسیر گردان IPX می باشد .

725 . IPX نمی تواند روی port (درگاه) dial – in شود زیرا مسیر گردان IPX نصب نشده است .

726 . پروتكل IPX نمی تواند برای dial – out ، روی بیش از یك درگاه در یك زمان استفاده شود .

727 . نمی توان به فایل TCPCFG . DLL دست یافت .

728 . نمی تواند آداپتور IP متصل به remote access را پیدا كند .

729 . SLIP استفاده نمی شود مگر اینكه پروتكل IP نصب شود .

730 . ثبت كامپیوتر كامل نمی باشد .

731 . پروتكل پیكر بندی نمی شود .

732 . توافق بین PPP صورت نگرفته است .

733 . پروتكل كنترل PPP برای پروتكل این شبكه ، در سرور موجود نمی باشد .

734 . پروتكل كنترل لینك PPP خاتمه یافته است .

735 . آدرس مورد نیاز توسط سرور رد می شود .

736 . كامپیوتر راه دور پروتكل كنترل را متوقف می نماید .

737 . نقطه برگشت ( LOOPBACK DETECTED ) شناسایی شد .

738 . سرور آدرس را مشخص نمی كند .

739 . سرور راه دور نمی تواند از پسورد ENCRYPTED ویندوز NT استفاده نماید.

740 . دستگاه های TAPI كه برای remote access پیكر بندی می گردند به طور صحیح نصب و آماده نشده اند .

741 . كامپیوتر محلی از encryption پشتیبانی نمی نماید .

742 . سرور راه دور از encryption پشتیبانی نمی نماید .

743 . سرور راه دور به encryption نیاز دارد .

744 . نمی تواند شماره شبكه IPX را استفاده نماید كه توسط سرور راه دور در نظر گرفته شده است گزارش وقایع را باز بینی نمایید .

745 . یك فایل مهم و ضروری آسیب دیده است . Dial – up networking را مجددا نصب نمایید .

751 . شماره callback شامل یك كاراكتر بی اعتبار می باشد . كاراكترهای زیر فقط مجاز دانسته می شوند : Space, T, P, W, (,), - , @. 0تا9 .

752 . در زمان پر دازش script یك خطای نحوی صورت می گیرد .

753 . اتصال نمی تواند قطع شود زیرا توسط مسیر گردان چند پروتكلی ایجاد شده است .

754 . سیستم قادر به یافتن bundle چند انصالی نمی باشد .

755 . سیستم قادر به اجرای شماره گیری خودكار نمی باشد زیرا این ورودی یك شماره گیر عادی را دارد .

756 . این اتصال هم اكنون در شماره گیری می باشد .

757 . خدمات دستیابی راه دور خود به خود آغاز نمی شوند اطلا عات بیشتری در گزارش وقایع در اختیار شما قرار می گیرد .

758 . اشتراك اتصال اینترنت هم اكنون روی این اتصال میسر می گردد .

760 . در زمان فراهم آوری امكانات مسیر یابی ، این خطا رخ می دهد .

761 . در زمان فراهم شدن اشتراك اتصال اینترنت برای این اتصال این خطا ایجاد می گردد.

763 . اشتراك اتصال اینترنت فعال نمی باشد . دو اتصال LAN و یا بیشتر به علاوه اتصالی كه با این LANها مشترك شده است وجود دارد .

764 . دستگاه كارت خوان smartcard نصب نیست .

765 . اشتراك اتصال اینترنت میسر نمی باشد . اتصال LAN با آدرس IP در حال حاضر پیكر بندی می شود كه برای آدرس گذاری اتوماتیك IP مورد نیاز می باشد .

766 . سیستم نمی تواند هیچ گواهی ای را بیابد .

767 . اشتراك اتصال اینترنت میسر نمی گردد اتصال LAN بر روی شبكه شخصی انتخاب می گردد كه بیش از یك آدرس IP را پیكر بندی كرده است . اتصال LANرا با یك آدرسIP مجزا ، مجددا پیكر بندی نمایید قبل از اینكه اشتراك اتصال اینترنت صورت گیرد .

768 . به دلیل رمز دار نكردن داده ها اتصال صورت نمی پذیرد .

769 . مقصد مشخصی قابل دست یابی نمی باشد .

770 . دستگاه راه دور تلا ش برای ایجاد اتصال را نمی پذیرد .

771 . اقدامات اتصال صورت نمی گیرد زیرا شبكه اشغال می باشد .

772 . سخت افزار شبكه كامپیوتر راه دور با نوع تلفن مورد نیاز سازگاری ندارد .

773 . امكان ایجاد اتصال موثر نمی باشد زیرا شماره مقصد تغییر كرده است .

774 . به دلیل از كار افتارگی موقت ، اتصال صورت نمی گیرد .

775 . مكالمه تلفنی توسط كامپیوتر راه دور متوقف شد .

776 .مكالمه تلفنی نمی تواند وصل گردد زیرا مقصد خواسته است كه ویژگی را حفظ نماید .

777 . اتصال صورت نمی گیرد زیرا مودم ( یا سایر وسایل ارتباط دهنده ) روی كامپیوتر راه دور دچار مشكل می باشند .

778 . تایید هویت سرور غیر ممكن می باشد .

779 . برای بر قراری dial – out این اتصال باید از smartcard استفاده نمایید .

780 . عمل انجام شده برای این اتصال بی اعتبار می باشد .

781 . تلاش برای رمز گذاری (encryption) صورت نمی گیرد زیرا گواهی معتبری یافت نمی گردد .

782 . ترجمه آدرس شبكه (NAT) در حال حاضر به عنوان یك پروتكل مسیر یابی نصب می گردد و باید قبل از اینكه اشتراك اتصال اینترنت فراهم گردد حذف شود .

783 . اشتراك اتصال اینترنت میسر نمی باشد . اتصال LAN كه به عنوان شبكه شخصی انتخاب می گردد یا فراهم نمی شود و یا از شبكه قطع می باشد . لطفا قبل از فراهم شدن اشتراك اتصال اینترنت از اتصال آداپتور LAN مطمئن شوید .

784 . در حالی كه این اتصال را در زمان log on استفاده می كنید شما نمی توانید شماره بگیرید زیرا این اتصال برای استفاده از نام كاربری پیكر بندی شده است كه متفاوت از نام كاربر روی smartcard می باشد . چنانچه بخواهید آنرا در زمان log on استفاده نمایید باید برای استفاده از (username) روی كارت smart آنرا پیكربندی كنید .

785 . در صورت استفاده از این اتصال در زمان log on شما نمی توانید شماره گیری نمایید زیرا برای استفاده از یك smartcard پیكر بندی نشده است . چنانچه بخواهید آنرا در زمان log on به كار ببرید باید امكانات این اتصال را تصحیح و آماده نمایید به طوری كه smartcard استفاده نماید .

786 . مبادرت به اتصال L2TP صورت نمی پذیرد زیرا هیچ گواهینامه معتبری برای تصدیق (authentication) امنیت روی كامپیوتر شما وجود ندارد .

787 . اتصال L2TP غیر ممكن است زیرا لایه امنیتی نمی تواند كامپیوتر راه دور را authentication نماید .

788 . تلاش برای ایجاد اتصال L2TP بی نتیجه می باشد زیرا لایه امنیتی نمی تواند پارامترهای سازگار با كامپیوتر راه دور را فراهم نماید .

789 . تلاش برای اتصال L2TP فراهم نمی گردد زیرا لایه امنیتی با یك خطای پردازشی در طول سازگاری با كامپیوتر راه دور مواجه است .

790 . تلاش برای اتصال L2TP صورت نمی گیرد زیرا تایید گواهینامه بر روی كامپیوتر راه دور میسر نمی باشد .

791 . اتصال L2TP میسر نمی باشد زیرا خط مشی امنیتی (security policy) برای اتصال یافت نمی شود .

792 . اتصال L2TP صورت نمی گیرد زیرا زمان توافق امنیتی به پایان رسیده است .

793 . اتصال L2TP میسر نمی گردد زیرا این خطا رخ می دهد در حالی كه در مورد امنیت به توافق می رسند .

794 . ویژگی RADIUS ا ین كاربر PPP نمی باشد .

795 . ویژگی RADIUS نوع تونلی برای این كاربر ، نادرست می باشد .

796 . ویژگی RADIUS نوع خدمات برای این كار نه قالب بندی می شود و نه callback قالب بندی می شود .

797 . مودم پیدا نشد .

798 . گواهینامه ای شناسایی نمی شود كه بتواند پروتكل قابل ارائه استفاده شود .

799 . اشتراك اتصال اینترنت میسر نمی گردد زیرا دو IP شبیه به هم در شبكه وجود دارد . IC ها به میزبانی نیازمند می باشند كه برای استفاده از 192 ، 168 ، 0 ، 1 پیكر بندی شده است . مطمئن شوید كه هیچ سرویس گیرنده دیگری برای استفاده از 192 ، 168 ، 0 ، 1 پیكر بندی نشده است .

800 . قادر به ایجاد اتصال VPN نمی باشد . سرویس دهنده VPN در دسترس نمی باشد و یا ممكن است پارامترهای امنیتی برای اتصال به درستی پیكربندی نشده باشند .

چهارشنبه 19/3/1389 - 10:57
شعر و قطعات ادبی

 

اون چشای روشن داشت

اون یکی رو جز من داشت

من تو حسرتِ موندن

اون خیال رفتن داشت

 

اون یهو با من بد شد

از کنار من رد شد

من یا تازه وارد؟،اون

بینمون مردّد  شد

 

قلبمو بهم  پس  داد

پیش من با اون دس داد

رفت و یادگاریشم

اسم مثلِ هیچ کس داد

 

اون تمام هستیم بود

لحظه های مستیم بود

اون روزای عمرم بود

تو ساعتِ دستیم بود

 

اون تو شهرتش گم شد

رام حرف مردم شد

عین قصّه آدم

حیف-اسیر گندم شد

 

اون با من غریبی کرد

کارای عجیبی کرد

اون مقدسه    اما

 جنگای صلیبی کرد

 

اون منو زِیادِش برد

عشقِ من تو رویاش مُرد

تنها با سه تا جمله

تنها با دوتا برخورد

 

اون منو به دریا داد

به رقیبِ من جا داد

اون یهو به یه مهمون

قولِ صبحِ فردا داد

 

اون برنده شد شاید

دل می گه برم باید

فال قهوه هم می گفت

دیگر او نمی آید

 

 

دسته گل فرستادم

تا بیفته به   یادم

من یه برگ پائیزی

روی قایق  ِ بادم

 

پادشاهه اون حالا

عین ماهه اون حالا

من همون پلنگم که

هی میخواد بره بالا

 

اون نشسته تو قصرش

با قرارای عصرش

من   تو خلوتم  تنها

خیره به دوخط - نثرش

 

اون چشاش پر از غم بود

اون یه  ماه مبهم بود

دریاهام  خبر داشتن

زیبا مالِ مریم بود

 

تو چشاش دیگه غم نیست

ماهه اما مبهم نیست

عاشقا بیاین دیگه

زیبا مال مریم نیست

 

اون چشای روشن داشت

 

اون یکی رو جز من داشت

من تو حسرتِ موندن

اون خیال رفتن داشت

 

 

کاشکی دروغ باشه           این حرفهایی که شنیدم

خیلی وقته که من               چشمهای زیباتو ندیدم

یکی میگه دوستم داریََِ         یکی میگه خیلی بدی

تو بیا پیشم بمون تا بگم باز  که زیبا شده مال خودم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چهارشنبه 19/3/1389 - 10:55
آموزش و تحقيقات

تند خوانی

آیا هرگز درباره اهمیت ریتم یا آهنگ در خواندن فکر کرده اید؟

یا چگونه می توانید با سرعت 3000تا 5000 کلمه در دقیقه مطالعه می کنند.

 از آنجا که روشهای و فنون جدید در روانشنا سی و خبرپردازی  ریشه دارند و یکی ازروش های  انها  در مواقعی که لازم باشد بر کسب اشنایی کلی ازمطالب کتاب از طریق مرور کتاب با یک سرعت فوق العاده روش تند خوانی است .

سرعت تقریبی :

سرعت تند  خوانی 1500تا 2000کلمه در دقیقه است

فواید

الف کامل کردن روش خواندن اجمالی و افزودن به ارزش ان  ب) مرور کردن مطالبی که قبلآ خواند ه اید ج)جانشین سازی این روش با روش مطالعه دقیق و کامل د)افزودن بر انعطاف پذیری وگسترش دامنه سرعت مطالعه

 روش

روش تند خواندن بر فن دید زدن مبتنی است . دید زدن مستلزم یک حرکت منظم و همراه با ریتم چشم بر روی صفحات است در حالی که روش خواندن اجمالی مبتنی بر یک روش انتخابی و نمونه گیری از مطالب و عبارات اساسی وکلیدی است. فن دید زدن امکان مرور کردن مطالب را به   طرز ی بسیار سریع ممکن می سازد در روش تند خواندن مستلزم یک حرکت سربع است . و عادت کردن با حرکات چشم و جرایانهای فکری باشدکه  ممکن است در ابتدابر شما نا اشنا باشد که بعد اتز تمرینات متوجه خواهید شد که هرچه روش تند خوانی را بیشتر تمرین کنید زیاد  از معانی کلمانت و عبارات کلیدی و اگاهی کسب مکنید

تمرینات

تمرینات این قسمت به شما کمک خواهند کرد تا با ایجاد یک نوع ریتم بتوانید زمانی را برای مرور کردن هر صفحه لارم  دارید کنترل کنید  در ابتدا کمی ناامید کننده  و باعث حواسپرتی شما خواهد شد ولی در اغاز تمرینات خود لازم است  مراحل پیشنهادی را با دقت تمام اجرا کنید.  برای تمرین های نخستین دید زنی کتابی را که می خواهید بخوانید به طور باز بر روی یک میز قرار دهید از انگشتان نشان دست چپ خو د  به عنوان یک راهنما استفادهدکنید و با چشم سر انگست خود را دنبال کنید

 

 

ریتم یک ثانیه ای –ریتم کار خود را انتخاب کنید  به یک ساعت دیواری که دارای ثانیه شمار است نگاه کنید و یک ریتم تک شماراهای انتخاب کنید و یک تک شمارهای در هر ثانیه انتخاب کنید ب)خواندن –با شماره ادا ادا به خواندن مطالب بپردازید این کار را برای 50 صفه ادامه دهید با دست دیگر صفحات را ورق بزنید  ت) میزان درک مطالب خود را ارزشیابی کنید انتظار زیادی نداشته باشید ولی واقعا هیچ چیز حتی چند کلمه ای با یک اشنایی خیلی سطحی نصیبتان نشد  پس در ابتدا به روش کار عادت کنید زیاد نگران درک مطلب نباشید.

2)ریتم  دو ثانیه ای الف )ریتم کار خود را وارسی کنید این بار رتیم دو ثانیه ای را انتخاب کنید  بازهم به ثانیه شما ساعت نگاه کنید و بهمین طریق برای خود بشمارید 2و1و2و1تا دو ثانیه

ب)بخوانید پ)ریتم کار خود را وارسی کنید ت)میزان درک مطلب خود را ارزشیابی کنید یعنی این با ر چقدر مطلب دستگیرتان شد ایا چیزی از نامها و تاریخها  تصویرها و کلمات درشت را فهمیده اید

ریتم چهار ثانیه ای

الف)ریتم کار خود را انتخاب کنید  با شمردن 1و2و3و4 -1و2و3و4 تا دوازده ثانیه را به کار ببرید

ب) بخوانید  این بار ریتم هر صفحه چهار ثانیه ای  حدود شصت صفحه را بخوانید  و در این روش علاوه بر حرکت دادن انگشت از وسط صفحه  به طور عمودی الگو های دیگر را هم بکار ببرید

پ)ریتم کار خود را وارسی کنید

ت)میزان درک مطلب خود را ارزشیابی کنید هنوز هم چیزی د ستگیرتان نشده است ؟اگر شده چه مقدار کدام یک الگوهای فوق بای شما مفید تر است

4)ریتم شش ثانیه ای 

5)ریتم ده ثانیهای

پس از تمرینات فوق باید به تند خوانی مطالب دشوار تر و کتابهابی درسی و مطالب خواندنی می پردازیم   که اغلب لازم است که شما برای خواندن مطلب دشوارتر از سرعت مطالعه بکاهید بخصوص اگر مطالب کتاب یا مجله  و غیره را قبلا نخوانده باشید  برای تند خوانی این گونه مطالب باید  مثل خواندن مطالب ساده عمل کنید  ولی ریتم های ده ثانیه ای و پانزده ثانیه ای و بیست ثانیه ای را به هیچ عنوان  استفاده نکنید

1-ریتم ده ثانیه ای 2- ریتم پانزده ثانیه ای 3- ریتم بیست ثانیه ای

پس  الف ) ریتم کار خود را انتخاب کنید  ب)بخو انید  پ)ریتم کار خود را انتخاب کنید  ت) میزان درک مطلب خو درا ارزشایب یکنید

چکیده

 روش دید زدن اساسی ترین فن تند خواندن است  این فن عبارت است از مرور سریع مطلب ان را می توان یک جریان  موزون حرکت چشم و ذهن از روی مطلب یا سطور دانست  هدف این کار کسب یک احساس کلی نسبت به مطالب و معانی است این مهارت را می توان از  طریق ایجاد یک احساس  کلی نسبت به مطالب و معانی  است  اگر چه در ابتدا ی کار برد این یک فن مطالعه  استفاده از یک راهنما مانند نگشت نشان  دست چپ   یا راست تو صیه می شود

 

هدف  این  است که خوانند ه از نظر ذهنی خود را با این فن عادت دهد و به طور ذهنی از یکی از این الگوها متابعت کند و برای این کار و جهت تسلط یافتن مهارت دید زنی تمربنات فراوان لازم است

چهارشنبه 19/3/1389 - 10:54
رمضان

رمضان خوش اومدی،ولی ...

سلام ماه خوبم؛ماه قشنگم؛بهترین ماه سالم؛بهترینی میون بهترینها

خوش اومدی

صفا آووردی

ولی بعضی ها ناراحتن

آخه میدونی چیه؟                واسه سحری چیزی ندارن

با همون یه لقمه نون پنیر؛خودشون رو سیر میکنن البته سعی میکنن سیر بشن ولی سیر نمیشن

خیلی خوبه.آخه میدونی چیه.ماه رمضونه دیگه دغدغه اینکه ناهار چی داریم نیست.همه روزه هستن.ولی این بچه کوچیکه که...

افطار داره نزدیک میشه.

-مامان افطار چی داریم؟

- پسرم همه چی داریم: سوپ؛چلو کباب؛کنارش دوغ،ماست موسیر،خرمای اعلا؛خیارشور؛سالاد از همه نوعش؛بامیه و زولبیا                       

  انگاری بابات اومد دستش پره.برو کمکش.

-وای بابا این همه خوردنی.از این نون خوشمزه ها هم خریدی!وای چه قدر خوش میگذره.

_انگاری نوشابه کم اومده؛بدو دو تا نوشابه بگیر بیا افطار کنیم

 

میرم نوشابه بخرم.فضولیم گل کرد.در خونه همسایه بازه.یواشکی میرم تو.نکنه من رو بینن.یواشکی گوش میدم...داره صدای پریسا میاد...

 

-مامان افطار چی داریم...

-همه چی دخترم...

-چی؟

-یه کمی سوپ درست کردم.یه کمی هم سیب زمینی سرخ کردم.نون لواشها رو بذار لای سفره؛الان بابات میاد.افطاری نزدیکه...

بابات اومد

 

 

 

خودم رو کنار میکشم تا منو نبینن

-بابا خوش اومدی.خسته نباشی

ولی دستاش خالیه.چیزی نخریده.فکر کنم همین ها براشون کافیه.شاید رژیم دارن...یه سرک میکشم توی اتاق.یه سفره کوچیک،چند تا نون لواش و نمک و آب و سیب زمینی های سرخ کرده و سوپ هم اظافه میشن.

میرم بیرون دوتا نوشابه میگیرم.یکیشون رو میذارم جلوی درشون و در رو میزنم و میرم خونه.

-چرا یکی خریدی.

-یکی کافیه.بقیه پول لازممه

-با خرما افطار میکنم.یه بغض توی گلومه.میخوام گریه کنم ولی....

خدا چی کار میشه کرد...تو بگو...

چهارشنبه 19/3/1389 - 10:51
اقتصاد

مدیریت زمان در تجارت

 

اگر بخواهیم به یك مشكل مشترك در تمامی تجارت‌ها اشاره‌كنیم باید مساله‌ی مدیریت زمان به‌عنوان نخستین گزینه، موردتوجه قرارگیرد به زبان دیگر زمان در عین آن‌كه می‌تواند بهترین یاور ما در تجارت باشد، به همان نسبت می‌تواند بزرگ‌ترین دشمن نیز محسوب‌گردد. وجود مدیریت زمان محور اساسی یك روز كاری است. درحالی‌كه عملیات‌های بزرگ منابع مختلف، اعم از انسانی و غیره را در اختیار دارند، ما می‌توانیم متدهای مختلفی را برای شروع یك كار برنامه‌ریزی كنیم، ولی در یك تجارت كوچك كه ما دارای منابع و كاركنان اندك می‌باشیم راهی جز این وجودندارد كه افراد با بالابردن تمركز خود به اداره‌ی كلیه امور از كارهای روزمره تا استراتژیك و مهم بپردازند. در این‌جا از شما دعوت می‌كنم تا به‌جای خواندن یك كتاب جدید برای رفع مشكلات زمان به ده نكته اساسی در مدیریت زمان توجه‌فرمایید:


1- یك فهرست قانون‌مند و واضح از كارهای روزمره تنظیم نمایید. شما می‌توانید در اولین ساعات روز، یا شب قبل، یك لیست از كارهایی كه درطول یك روز مایل به انجامش هستید تهیه نمایید و بر اساس یك سیستم مثلا الفبایی كارها را اولویت‌بندی كنید. مثلا شما می‌توانید حرف لاتین A را برای كارهای با اولویت بالا، و حرفB را برای كارهای روزمره، و حرف C را برای اموری كه برای انجام آن‌ها نیازمند اتمام كارهای A و B می‌باشید انتخاب كنید. یعنی به زبان دیگر كارهایی كه فورا باید به آن‌ها رسیدگی شود تحت‌عنوان A و كارهایی كه كارهای ضروری بوده ولی انجام سریع آن‌ها لازم‌نیست، تحت‌عنوان كارهای B یادداشت شوند، و كارهای C برای كارهای با اولویت كم‌تر كه لازم‌است بعد از اتمام كارهای ردیف A و B انجام‌شود در نظر بگیرید. 
2- به اولویت‌های A، B و C در انجام كارها توجه نمایید. توجه به این نكته ضروری‌است كه نه تنها تنظیم كارها بر اساس اولویت‌های A و B و C لازم‌است بلكه عمل به وضعیت اولویت‌ها نیز مساله دیگری است كه باید به آن توجه وافر داشت. عمل به این نكته باعث می‌گردد كه شما در برنامه‌ریزی زمانی خود بیش‌تر به حقایق نزدیك‌باشید. 
3-  هم‌گروه‌سازی فعالیت‌ها. با استفاده از این روش شما قادر خواهیدبود كه با توجه به فعالیت‌های طبقه A ، B و یا C فعالیت‌های هم‌گون را با یكدیگر هم‌گروه نموده ودر یك زمان خاص به انجام آن‌ها بپردازید. مثلا شما می‌توانید فعالیت‌های تلفنی خود را اعم از این‌كه مربوط به طبقه A یا B باشد، در یك ساعت مشخص انجام‌دهید تا لازم‌نباشد كه از یك نوع فعالیت به فعالیت دیگر پریده و سپس به فعالیتی از نوع دیگر بازگردید، و همان‌طوركه گفته‌شد شما می‌توانید مثلا فعالیت‌های تلفنی را در یك ساعت خاص، جلسات را در ساعاتی دیگر، و قرارهای ملاقات برون سازمانی را در ساعاتی دیگر انجام دهید. 
4- درصورتی‌كه بچه‌دار هستید بچه‌ها را جزیی از فعالیت‌های روزمره و تجارت خود در نظر بگیرید. به‌جای آن‌كه به بچه‌ها به‌عنوان بمب‌هایی نگاه‌كنید كه هرلحظه قادر به قطع‌كردن رشته‌ی كاری شما می‌باشند به شما توصیه می‌كنیم كه برنامه‌های كاری خود را با درنظر گرفتن وجود آن‌ها نیز ادامه دهید. اگرچه بر اساس تجربه می‌دانم كه این كار، كار آسانی نیست اما شما می‌توانید تجارت و بچه‌های خود را در آن واحد در یك روز سازمان‌دهی نمایید . 
5-  بهره‌گیری از امتیازات تكنولوژی. تكنولوژی نوین، امروزه دارای قابلیت‌های بسیار زیادی می‌باشد كه می‌تواند در برنامه‌ریزی زمان و استفاده بهینه از زمان به شما یاری‌رساند. از این قبیل می‌توان به یادآوری كننده‌های دیجیتالی و یا تایمرها نیز اشاره نمود. در رابطه با تایمرها مثلا شما می‌توانید آن‌ها را براساس دوره‌های 15 دقیقه‌ای تقسیم‌نموده، تا هر 15 دقیقه یك‌بار با چند سیگنال، گذشتن 15 دقیقه از زمان را به شما اطلاع‌دهند و بهاین ترتیب شما بهتر به گذشت زمان توجه می‌كنید. 
6-  براساس توانایی‌های خود عمل‌نمایید. آیا شما یك فرد سحرخیز هستید؟ اگر این‌چنین است سعی‌نمایید تا فعالیت‌های خلاق خود را مثل نوشتن بروشور یا برنامه‌ریزی‌های تجاری، صبح‌ها انجام‌دهید و سعی‌نمایید كارهایی را كه نیاز كم‌تری به فكركردن دارند را در زمان‌هایی كه احساس خستگی بیش‌تری می‌نمایید انجام‌دهید. كارهایی همچون خواندن نامه‌های كاركنان و ارتباط صمیمی با زیردستان. 
7-  از شكاف‌های زمانی استفاده‌ی بهینه نمایید. بسیار پیش می‌آید كه شما قبل از شروع یك ملاقات و یا انجام كاری 5 تا 10 دقیقه زمان اضافی بیاورید شما در این زمان می‌توانید مثلا یك نامه تشكرآمیز به یكی از مشتریان خود بدهید كه جزء لیست فعالیت‌های C شما بوده. شاید انجام این كار به نظر بی‌اهمیت جلوه‌نماید ولی دانستن این نكته ضروری‌است كه حداقل یك كار از لیست شما بدین روش پاك‌شده‌است. 
8-  از گوشه‌گیر بودن خجالت‌نكشید. تماس‌های تلفنی غیرضروری و غیرمنتظره و هم‌چنین ملاقات‌كنندگانی كه قبلا وقت نگرفته‌اند، می‌توانند بهترین برنامه‌ریزی‌ها را نیز خراب كنند. پس اگر شما لازم می‌دانید كه یك یا دو ساعت در روز را به كارهایی كه به تمركز بالا نیازدارند اختصاص‌بدهید، می‌توانید سیستم پاسخ‌گوی خودكار تلفن را فعال‌نموده و از پذیرش ملاقات‌كنندگان امتناع‌ورزید. زیرا همیشه وقت برای صحبت‌كردن و بودن در چنین ملاقات‌هایی هست. 
9- حتما از تنفس‌هایی به‌منظور Relaxation و شل‌سازی عضلات استفاده‌نمایید. از آن‌جایی كه هر انسانی دارای نیازمندی‌هایمختلفی است و هیچ‌كس عملا نمی‌تواند مانند یك ماشین كاركند، پس بهتر است به‌جای كاركردن از سپیده‌دم تا غروب، یك‌سری تنفس‌های یك ساعته یا نیم ساعته در كار خود برنامه‌ریزی نماید تا باعث‌شود بتواند كار خود را با انرژی بیش‌تر  و سرحال‌تر ادامه‌دهد. 
10- چگونه می‌توان از صحت برنامه‌ریزی زمانی خود مطلع‌شد؟ بعد از این‌كه شما برنامه‌ریزی زمانی خود را انجام‌دادید، می‌توانید به سادگی متوجه‌شوید كه آیا یك برنامه‌ریزی زمانی مناسب داشته‌اید یا خیر؟ و راه تشخیص آن به سادگی این می‌باشد كه آیا در پایان روز وقت كافی برای استراحت و تفریح دارید یا خیر؟ اگر جواب شما مثبت است پس برنامه‌ریزی زمانی شما بسیار خوب بوده‌است و اگر نه، سعی‌نمایید تا كارها را طوری تنظیم نمایید كه از یكدیگر فاصله زمانی كم‌تری داشته و زودتر پایان پذیرد
چهارشنبه 19/3/1389 - 10:49
آموزش و تحقيقات

تمرکز حواس هنگام مطالعه و روشها تقویت آن


انسان ، به سبب ویژگیهای بی نظیرش در میان همه موجودات ، عنوان اشرف مخلوقات را به خود اختصاص داده است. او استعداد خاص تفکر و یادگیری دارد که به او اجازه می دهد اعمال خاص انجام دهد . نتایج اعمالش را پیش بینی و ارزیابی کند .تغییر و تحولات گوناگون و سریعی را در عرصه علم و فناوری به وجود آورد. آنچنان که به قول تافلر دنیا را به دهکده ای تبدیل کند که اطلاعات را در سریع ترین زمان ممکن از قاره ای به قاره دیگر انتقال دهد .

بنابراین بر اثر پیشرفت سریع و غیر قابل انتظاری که در قلمرو دانش و فناوری طی چند قرن اخیر نصیب انسان شده است حجم اطلاعات و دانسته های بشری روز به روز به طور سر سام آوری در حال افزایش است. بر دانش آموزان و دانشجویان لازم است که هرچه سریعتر خود را با این تغییر و تحولات همگام سازند. در این راستا، بسیاری از دانش آموزان و دانشجویان کوشش زیاد می کنند . بسیار مطالعه می کنند اما به دلیل عدم توانایی در تمرکز حواس، هنگام مطالعه نمی توانند به نتیجه د لخواه دست یابند.

تمرکز در لغت یعنی تراکم ، فشردگی مجموعه، چکیده، تمرکز در اصطلاح یعنی حفظ و نگهداری توجه و تمرکز حواس ، روی موضوعی معین ، بدون تمرکز حواس ، یادگیری مثمر ثمر نخواهد بود . بنابر این همه افراد
، توانایی تمرکز دارند و چون تمرکز نسبی است یعنی کسی نمی تواند ادعا کند کاملا حواس پرت است ویا همیشه تمرکز حواس دارد.

تمرکز گاهی ساده است و گاهی مشکل. تمرکز در موضوع هایی که نیاز به تفکرو تجزیه و تحلیل دارند مشکل و تمرکز در موضوع هایی که جنبه ی تفریحی و سرگرمی دارند ، بسیار آسان است.


تمرکز حواس


یعنی عوامل حواس پرتی را به حد اقل رساندن... تمرکز هر شخص به نسبت کاهش عوامل حواس پرتی او افزایش می یابد و بنا به تغییرات موقعیت ذهنی و محیطی او تغییر می کند . بیشتر افراد گمان می کنند که تمرکز یک امر ذاتی و تغییر آن ناممکن است ، در حالی که تمرکز یک امر اکتسابی است و باید هر روز پرورش و جهت داده شود و هر کس با هوش عادی خود می تواند به آن دست یابد. پس برقراری تمرکز حواس به میزان کاهش عوامل حواس پرتی بستگی دارد . یعنی هر چه عوامل مزاحم و مخل تمرکز بیشتر باشند توانایی حفظ تمرکز حواس کمتر است و بر عکس. لذا حواس پرتی ؛ یعنی خارج شدن از روند مطالعه یا جریان کا ری و فرو رفتن در افکار و تخیلات و یا انجام کار دیگر.

<!--[if !supportLineBreakNewLine]-->
<!--[endif]-->


منشاء حواس پراگندگی

حواس پرتی یا منشاء ذهنی و درونی دارد و یا منشاء بیرونی و محیطی

حواس پرتی درونی و ذهنی: عبارت است از اشکالات فکری انسان و اندیشه هایی که موانعی بر سر راه توجه دقیق به مطالعه و تمرکز حواس ایجاد می کنند. این موقع شامل مواردی از قبیل: درد، رنج، غم وغصه ، نگرانی، گرسنگی و تشنگی ، سردی و گرمی ، ترس و خشم و شادی ، سردرد و ... می باشد


حواس پرتی بیرونی و محیطی

آنچه که به محیط پیرامون فرد ارتباط پیدا می کند و یا تحریکات غیر عادی که توسط حواس مختلف انسان ایجاد می شوند مانند نور شدید و نور ضعیف ، صداهای ناهنجار، روشن بودن رسانه ای صوتی و تصویری و نظایر اینها ممکن است فرایند تمرکز حواس را با اشکال مواجه کنند. رهایی از حواس پرتی و ایجاد تمرکز حواس در افراد مختلف ، متفاوت است و به حالت درونی ، تجربه ها مکان و موقعیت آنها بستگی دارد. . برخی از افراد اظهار می دارند که من آدم کاملا حواس پرتی هستم و برخی دیگر می گویند نمی توانم تمرکز حواسم را به روی کاری حفظ کنم . در حالی که این تفکر غلط است و هیچ کس نباید خود را فردی کاملا حواس پرت یا فاقد تمرکز حواس بداند بلکه بهتر است وقتی که تمرکز حواس فردی دچار اختلال شد ، بگوید در این لحظه و در محیط فعلی حواس پرتی من بیشتر و میزان تمرکزمن کمتر است. لذا حواس پرتی بیشتر علل درونی دارد و به طبیعت خود فرد، ویژگیها، حالات روحی و روانی، و عادات فردی بستگی دارد.بی شک حواس پرتی بیرونی آسانتر از عوامل حواس پرتی درونی بر طرف می شود .پس می توان بدون توجه به عوامل محیطی مانند : سرو صدای زیاد، شلوغ بودن محیط و حتا داخل موترسرویس و هنگام مسافرت تمرکز حواس خود را حفظ کرد . اما نمی توان در حال گرسنگی و یا تشنگی شدید نگرانی و ناراحتی دگرگونی فکر و اندیشه با تمرکز مطالعه کرد و یا کار دیگری را با تمرکز انجام داد و مطالعات و یا تجربیات زیادی این موضوع را تائید کرده است که یک انسان می تواند در محل پر سرو صدا و نا آرامی با تمرکز و توجه کافی مطالعه کند.



روشهای تقویت تمرکز حواس
تمرکز حواس هنگام مطالعه کلید اصلی و اساسی درک و فهم مطالب است. و کلید اساسی تمرکز حواس استفاده از روشهایی است که باعث تقویت و پرورش ومهارت در برقراری تمرکز حواس هنگام مطالعه می شوند. بنا براین بدون تمرکز حواس ممکن است درک و فهم مطلبی که فقط یک ساعت وقت لازم داشته باشد ، ساعتها وقت بگیرد اما به خوبی فهمیده نشود و امر مطالعه بی فایده است و اثر مثبتی نخواهد داشت. لذا کاربرد روشها و فنونی که به خواننده کمک می کند تا هنگام مطالعه فعال باشد ، تمرکز حواس را تقویت و مهارت فرد را در ایجاد تمرکز حواس هنگام مطالعه افزایش می دهد این روشها عبارتند از:


آمادگی برای مطالعه
برای شروع مطالعه ، ابتدا بایستی خود را از جهات گوناگون آماده کرد، زیرا حداکثر آمادگی ، مقدمه ای برای علاقمندی به مطالعه، ایجاد تمرکز حواس و یادگیری بهتر می باشد. منظور از آمادگی پیدایش تمام شرایطی است که شخصی را قادر می سازد تا با اطمینان به موفقیت و اعتماد به نفس، به تجربه خاصی بپردازد .


آمادگی بدنی
به رشد و تکامل طبیعی بدن ، تندرستی و نداشتن نقصهای بدنی مربوط است. گاهی وجود بیماریهایی مانند زخم معده، میگرن، سردرد و نظایر اینها باعث از بین رفتن تمرکز حواس و مانع مطالعه فرد می شود و فرد تا به دست آوردن تندرستی کامل قادر به برقراری تمرکز حواس و مطالعه ثمر بخش نیست و انگیزه کافی هم برای مطالعه ندارد
آمادگی ذهنی: آمادگی ذهنی را می توان از خصوصیاتی نظیر رشد گویای سالم ، قدرت تفسیرو تعبیر اشکال ، توانایی درک همانندیها و نا همانندیها میان کلمات و ... شناخت دانست .




آمادگی اجتماعی
به ماهیت و وسعت تجارب فرد بستگی دارد که می توان آنرا با تجربه و تحلیل زمینه خانه و خانوادگی ، محیط وسیع اجتماعی که او در آن تجربه اندوخته است و تربیت پیشین او تعیین کرد.

آمادگی روانی: آمادگی روانی به شکل پیچیده ای با رشد و تکامل بدنی ، ذهنی و اجتماعی آمیخته است . خستگی، بی قراری ، بی تابی، کوتاهی زمان، دقت نداشتن تمرکز در مطالعه ، واکنشهای منفی نسبت به خود و دیگران ، ضعف اعتماد به نفس و نظایر آنها همگی نشانه نبودن آمادگی روانی ، بدنی ،ذهنی و اجتماعی دانش آموزان و دانشجویان ، اجرای برنامه های آموزشی ، تمرکز حواس و فرایند یادگیری را آسانتر و مطلوبتر می کند

داشتن علاقه به مطالعه:

مطالعه ثمر بخش از دو عامل متاثراست: یکی علاقه نسبت به مطالب خواندنی ، دیگر کاربرد ماهرانه فنون مطالعه نسبت به مطلب خواندنی سبب می شود تا شخص به مطالعه بیشتر بپردازد ، مطالعه بیشتر منجر به بهتر شدن فنون مطالعه می شود ، کاربرد فنون بهتر ، مطالعه را آسانتر ، سریعتر و لذت بخش تر می سازد؛ در نتیجه علاقه خواننده نسبت به مطالعه افزایش می یابد. پس تا زمانی که فرد تمایل یا علاقه به انجام کاری نداشته باشد نمی تواند برانگیخته شود. لذا وقتی خواننده به موضوعی علاقه مند می شود، خود به خود بر آن تمرکز می کند، بیشتر دقت می کند و به راحتی مطالب را به حافظه می سپارد و بعدا هم خیلی راحت به خاطر می آورد .پس ازعلاقه پیدا کردن نسبت به مطالب، گام بعدی تعیین هدف مطالعه است زیرا هدف زیر بنای انجام کاری است و به فعالیت انسان جهت و نیرو می دهد . هدف ارزشمند، فرد را به خواستن و طلب کردن وادار می کند و نیروی لازم را برای فعالیت در وی بوجود می آورد وسبب پیدایش تمرکز در او می شود . لذا هر فرد برای مطالعه باید هدف مشخصی داشته باشد.« زیرا تعلیم و تربیت علم اهداف است و همه بر این باورند که بدون داشتن هدف، یادگیری کاری بس دشوار و غیر ممکن است» همانطور که فرانکین معتقد است انسان بدون هدف مانند گلوله ای است که بدون هدف شلیک می شود . علاوه بر آن مطالعه بدون هدف یکی از عادات غلط مطالعه بشمار می رود .


تعیین زمان و مکان مطالعه:
یکی از راه های برقراری تمرکز حواس این است که مطالعه در آن ساعت از روز انجام گیرد که برای فرد مناسبتر است. اما تعیین مناسبترین زمان برای مطالعه کاری دشوار است و به عادات فردی بستگی دارد. برخی افراد عادت دارند تا نیمه های شب بیدار بمانند و با استفاده از سکوت و آرامش شبانه با خیالی راحت و آسوده مطالعه کنند برخی دیگر عادت دارند شب زود بخوابند و صبح زود از خواب بیدار شوند وبه مطالعه بپردازند. با این توصیف تعیین زمان و مقدار مطالعه باعث آگاهی از تمام زمینه مطالعه ، برقراری تمرکز حواس، عدم سردرگمی، جلوگیری از اتلاف وقت و انرژی و فهم بهتر مطالب می شود.


وا لتر پارک در کتاب خود به نام « چگونه درس بخوانیم؟» چنین می نویسد: « موفقیت یا عدم موفقیت شما در تحصیلات دانشگاهی ، مستقیما به این امر بستگی دارد که چگونه از وقت خود استفاده می کنید ؟ موفقیت در دانشگاه و البته در مقاطع تحصیلی پایین تر نیز بستگی به استفاده اشتباه از زمان دارد .» «محیط آشنای یک اتاق مشخص، در حین مطالعه موجب انصراف کمتر و تمرکز بیشتر حواس می شود ،زیرا لوزم آن اتاق هر روز پیش چشم شما است و کمتر توجهتان را به خود جلب می کند . به علاوه اگر هر روز به وقت مطالعه در اتاق معینی بودید کم کم ذهنتان عادت می کند که به محض رسیدن به آن اتاق آماده تمرکز حواس و فراگیری شود. » بنا براین ثابت بودن مکان مطالعه و مشخص بودن آن به علت دسترسی به آن و فراهم بودن وسایل مورد نیاز از قبیل کتب درسی ، دفاتر، کتاب لغت، خط کش، قلم و نظایر آن جهت مطالعه موجب تمرکز حواس بیشتر و آمادگی ذهنی هنگام مطالعه می شود. پس یکی از بهترین راه های برقراری تمرکز اختصاص دادن یک اتاق مجهز به آنچه لازم دارید ، در موقع مطالعه است. این اتاق خیلی زود مناسب تمرکز و یادگیریتان شده و کار شما را به طور خودکار راحت تر می کند و بعد برایتان یک عادت مفید می شود. « برای داشتن تمرکز به هنگام مطالعه ابتدا باید خود را از دنیای خارج جدا کنید و محیط مناسبی برای مطالعه بر گزینید . چنین محیطی باید آرام، روشن و دارای هوای مناسب باشد. هیچ چیز به اندازه سر و صدا ، خسته کننده و مانع تمرکز حواس نیست. ایجاد محیط کار مناسب، به دلیل ایجاد آرامش و شرایط مناسب اهمیت دارد و زمینه ای است برای تمرکز و دقت» یادبگیر که بگویی «نه»:

« زمانیکه تصمیم گرفتید باید مطالعه کنید اما دوستان یا هم اتاقی های شما در خواست می کنند که دور هم جمع شوید ؛ هنر گفتن «نه» را در خود تقویت کنید . اگر این اراده در شما ضعیف است ، می توانید روی در اتاق مطالعه خود بنویسید « مزاحم نشوید» اگر موفق نشدید می توانید کارهای دیگری انجام دهید که نشان دهد شما دوست ندارید که کسی باعث از هم گسیختن افکار شما شود».



ترک افکار منفی و داشتن افکار مثبت:
مطالعه عمیق و یادگیری ثمر بخش وقتی حاصل می شود که فرد تصور مثبتی از خود داشته باشد و به خود اعتماد کند . زیرا اعتماد به خود در موفقیت مؤثر است و مهارت را بیشتر و نیرو را افزایش داده و مغز را سالمتر می کند . وقتی می خواهید کاری انجام دهید از گفتن کلماتی همانند : نمی خواهم ، نمی دانم، نمی توانم بپرهیزید. جمله« این کار محال» است را از دفتر زندگی خود خط بزنید ، ترس و بدگمانی و بی ارادگی را از ذهن خود دور کنید . هرگز به خویشتن اجازه ندهید که هیجانات و افکار منفی شما را در خود غرق سازد و تمرکز حواس شما را مختل کند. اعتماد به نفس داشته باشید و پیوسته به نزد خود تکرار کنید که قادر به انجام کار هستم ، می توانم انجام دهم و باید انجام دهم . بدین طریق تفکر مثبت را در خود پرورش دهید. قوی بودن اعتماد به نفس احساس شعف و شادی را در شما بوجود می آورد و در حالت شادمانی از تمرکز حواس خوبی برخوردارید. بهتر فکر می کنید، بهتر مطالعه می کنید و نتیجه کارتان بهتر می شود.

مارگریت کوربت می نویسد « انسان در بحر اندیشه های خوشایند حافظه بهتری پیدا می کند و ذهن در حالت آرامی قرار می گیرد و میل به یادگیری را در خود بوجود می آورد» لذا خود پنداری مثبت مهمترین کمک برای تمرکز و یادگیری است اگر بتوانیم تصورات غلط ومنفی را از ذهن خود دور نموده و تصورات مثبت را جایگزین کنیم ، می توانیم علاقه به مطالعه و یادگیری را در خود ایجاد کنیم چرا که علاقه به مطالعه شرایط اصلی و اساسی ایجاد تمرکز حواس به هنگام مطالعه است .آلفردآدلر روانشناس مشهور ، در دوره جوانی در درس ریاضی بسیار ضعیف بود
. معلمش این موضوع را با والدینش در میان گذاشت آنها باور کردند که
آد لر در درس ریاضی ضعیف است ، آدلر هم این موضوع را پذیرفته بود . یکی از روزها که معلم مسئله ای را روی تخته نوشته بود و شاگردان کلاس از حل مسئله عاجز مانده بودند ، آدلر جواب مسئله را پیدا کرد ، پای تخته رفت و در میان حیرت همگان مسئله را حل کرد . فهمید که توانایی درک و فهم مطالب درس ریاضی را دارد ، استعدادش را باور کرد، تصورات مثبت را جایگزین تصورات منفی کرد و از آن به بعد یکی از دانش آموزان ممتاز درس ریاضی شد


طرح سئوال:
طرح سئوال یکی از شیوه های مطالعه دقیق و فعالانه است که در تمام اوقات مطالعه، مفید است. طرح سئوال پیش از مطالعه دقیق، فرد را وادار می کند تا به طور فعالانه و با تمرکز و دقت کافی و با انگیزه و علاقه به مطالعه بپردازد . طرح سئوال هنگام مطالعه یکی از روشهایی است که خواننده را فعال و به طور عمقی او را در گیر مطالعه می کند وسبب برانگیختن جدیت و تلاش وی به هنگام مطالعه می شود و فرد برای یافتن پاسخ به سئوالات بایستی تمرکز حواس خود را حفظ نماید ، زیرا در هنگام مطالعه ، نمی توان بدون تمرکز پاسخ سئوالات را پیدا کرد. بعد از خواندن مطالب با طرح سئوال می توان میزا ن فراگیری خود را ارزش یابی نموده و به نقاط قوت و ضعف خود پی برد و سبب ایجاد نظر انتقادی نسبت به مطالب در فرد می شود. خواننده در مطالعات بعدی برای از بین بردن نقاط ضعف خود با دقت و تمرکز بیشتری مطالعه می کند.
 


آگاهی از شیوه های صحیح مطالعه و یادگیری:

 « برخی از والدین به طور مدام به فرزندان خود می گویند درس بخوانید، مطالعه کنید، ولی هرگز نمی گویند چگونه مطالعه کنید و روشهای صحیح مطالعه را نمی دانند» بنابر این آگاهی از شیوه های صحیح مطالعه و یادگیری چون:تند خوانی ، عبارت خوانی، خواندن اجمالی ، خواندن تجسمی، و ... به خواننده کمک می کند تا تمرکز حواس خود را هنگام مطالعه حفظ نمایند
تند خوانی:
تند خوانی باعث توجه و تمرکز بیشتر و فهمیدن مطالب و در نتیجه باعث یادگیری بهتر می شود . فکر و ذهن ما قادر است هزاران کلمه را در دقیقه از خود عبور دهد ولی اگر سرعت مطالعه ما پائین باشد، ذهن وقت اضافی می آورد و ناچار به این شاخه وآن شاخه می پرد و در نتیجه حواس پرتی ایجاد می شود . اما مطالعه سریع و یا تند خوانی فرصت جولان به ذهن نمی دهد و سبب برقراری تمرکز حواس هنگام مطالعه می شود.

 


عبارت خوانی :

عبارت خوانی یعنی خواندن عبارات و جملات به عوض خواندن کلمات . عبارات خوانی به نوع دیگری به تمرکز حواس کمک می کند از این طریق خواننده باید با سرعتی که نزدیک به سرعت اندیشیدن اوست . بخواند، اگر سرعت آنقدر کم باشد که ذهن از حالت فعال بودن باز بماند ، احساس دلزدگی ایجاد می شود و چیزهای دیگری ذهن فرد را مشغول می کند و از روند مطالعه خارج می شود . بنا بر این اگر سرعت خواندن با سرعت اندیشیدن هماهنگ باشد باعث افزایش تمرکز حواس می شود.


خواندن اجمالی:


روش خواندن اجمالی مبتنی است بر یک نمونه گیری سریع از نکات اساسی و صرف نظر کردن از جزئیات، در این روش خواننده مطالب را سازمان بندی می کند ، آنگاه هدف از مطالعه خود را مشخص نموده و مقدار زمان مطالعه و میزان دشواری کتاب را تخمین می زند و سپس از طریق سئوال کردن کنجکاوی ، علاقه، دقت و تمرکز حواس فرد ، افزایش میابد.


خواندن تجسسی:


منظور از روش تجسسی طرح انواع سئوالات جزئی و کلی و مطالعه عمیق و اثر بخش در جهت دست یافتن به پاسخ این سئوالات است ... کسی که به دنبال چیزی می گردد به احتمال بیشتری آن چیز را پیدا می کند لذا هدف خواندن تجسسی افزایش دامنه تمرکز و درک عمیق تر معانی است . به همین دلیل خواندن تجسسی تمرکز حواس و علاقه فرد را افزایش می دهد و به او کمک می کند تا مطالب دشوار را تجزیه و تحلیل نموده و آنها را بهتر بفهمد. فهمیدن مطالب موجب تحکیم آنها در حافظه می شود پس خواندن تجسسی برای غلبه بر تنبلی ، حالت کسلی، پرتی حواس، از طریق تحریک حس کنجکاوی و شرکت فعالانه در مطالعه به کار می رود.

- جدیت در مطالعه: به محض نشستن پشت میز مطالعه خواندن را با جدیت شروع کنید ، چرا که اگر سریع مشغول به کار مطالعه شوید ، تمرکز حواس زود به دست می آید « این ضرب المثل چینی را به یاد داشته باشید که: فتح ستارگانی که هزاران فرسنگ از ما دور هستند با بر داشتن قدم اول امکان پذیر است» شک و تردید حاصلی جز حواس پرتی یا انحراف حواس و تسلیم به تخیلات واهی ندارد ، اجازه ندهید چیزی جز مطالعه ذهن شما را مشغول کند . با خود تصمیم بگیرید تا مقدار زمانی را برای مطالعه مشخص کنید و خود را به مدت زمانی خاص محدود کنید . در این زمان از مطالعه دست نکشید ، به مطالعه ادامه دهید ، اما زمان مطالعه را طولانی نکنید بیهوده وسواس به خرج ندهید ، بهانه تراشی نکنید به خود تلقین کنید که فرد با اراده ای هستید و می توانید هر درسی را به خوبی یاد بگیرید. جدی باشید و با علاقه و انگیزه مطالعه کنید تا هنگام مطالعه دچار حواس پرتی نشوید.


استفاده از رهنما:


یکی از شیوه های برقراری تمرکز حواس، استفاده از یک رهنما چون ؛ انگشت سبابه، مداد و ... به هنگام مطالعه است . زیرا استفاده از یک رهنما هنگام مطالعه باعث تمرکز حواس بهتر ، افزایش سرعت مطالعه، عادت به روان خواندن، جلوگیری از برگشت دوباره خوانی و اتلاف وقت و جلوگیری از خستگی چشم و ذهن می شود.


خط کشیدن زیر مطالب مهم:


استفاده از این روش یکی از شایعترین راهبردی است که اغلب دانش آموزان و دانشجویان از آن استفاده می کنند.

لذا هنگام مطالعه باید با استفاده از یک مداد ، ایده ها و مطالب مهم و اساسی را علامتگذاری نمود. زیرا برای مشخص نمودن ایده ها و مطالب مهم و اساسی و خط کشیدن زیر آنها لازم است با تمرکز حواس و دقت خاصی به مطالعه مشغول شد. پس خط کشیدن زیر مطالب مهم باعث برقراری تمرکز حواس و جلوگیری از حواس پرتی می شود



یاداشت برداری هنگام مطالعه:


یاداشت برداری نوعی تکرار درس است که هم سبب تمرکز حواس و هم موجب بیشتر به خاطر سپردن مطالب می شود . یاداشت برداری خوب ، کاری جدی و فعال است که با اندیشیدن ملازمه دارد ، لذا برای یاداشت برداری باید هنگام مطالعه فعال بود و لازمه فعال بودن ، داشتن تمرکز حواس است و برای برقراری تمرکز حواس جهت نوشتن ، هماهنگی چشم و مغز به منزله نوعی یادگیری تجسمی چند بعدی با قدرتی بی نظیر است که تمرکز حواس را تقویت نموده و فهم مطالب و سرعت یادگیری را افزایش می دهد.


پیشنهادات



سعی کنید با ایجاد انگیزه های نیرومند و در نظر گرفتن اهدافی که برایتان مهم و جالب توجه است نسبت به مطالعه در خود شوق و علاقه ایجاد کنید. زیرا علاقه داشتن نسبت به موضوعی سبب تمرکز حواس در هنگام مطالعه آن موضوع می شود.

موقعیتهایی که نمی توانید در آنها تمرکز حواس داشته باشید ، تجزیه و تحلیل کنید ، احساسات خود را مورد بررسی قرار دهید و بدانید که چه عواملی افکار شما را دگرگون می کنند. افکار منفی و بیمارگونه را از خود دور کنید و هر موقعیت را تا حدی که می توانید به طور منطقی تعبیر و تفسیر کنید.


موضوعهای مطالعاتی خود را تقسیم بندی کنید یعنی هر موضوعی را که می خواهید مطالعه کنید، آن را به قسمتهای کوچکتر تقسیم کرده و به تدریج در زمانهای مختلفی آنها را مطالعه کنید.

هر وقت مصمم شدید مطالعه کنید یا کار دیگری انجام دهید ، بکوشید بر عزم خود پا بر جا باشید تا آن کار را به اتمام برسانید .

زمانهای مطالعه خود را با فعالیتهای متنوع تقسیم نمائید تا اینکه بتوانید تمرکز حواس خود را برای مدت زمان طولانی تری حفظ کنید و مطالعه را در آن ساعت از روز انجام دهید که برای شما مناسب تر است .

استفاده از یک استراحت کوتاه در هر ساعت، انرژی لازم برای حفظ تمرکز حواس را برای مدت زمانی طولانی تری در اختیار فرد می گذارد.

هرکاری به جای خویش نیکوست پس برنامه مطالعاتی داشته باشید و برای هر کاری وقت به خصوص تعیین کنید
-با آگاهی ازفنون مطالعه بکارگیری آنها در هنگام مطالعه در خود ایجاد تمرکز کنید زیرا کاربرد فنونی که خواننده را در عمل مطالعه فعال می سازد، کلید اساسی ایجاد تمرکز است.

به جای اینکه بکوشید دنیای خارج را تغییر دهید ، خود را تغییر دهید و لازم نیست که دیگران ویا رفتار آنها را مطابق دلخواه خویش تغییر داده شوند.

چند برگ کاغذ روی میز مطالعه خود داشته باشید و مواردی از افکار منحرف کننده و مزاحم را یاداشت کنید و بعد از مطالعه نسبت به حل آنها در حد امکان اقدام نمائید
ممکن است حواس پرتی شما ناشی از گرسنگی و تشنگی شدید، بی خوابی ، خستگی، و یا علت یا علل درونی دیگری باشد، در چنین موقعیتی هرگز مطالعه نکنید.

هنگام مطالعه لباس راحتی به تن کنید ، لباسی که نه بسیار زبر باشد نه بسیار نرم ، نه بسیار گشاد باشد نه بسیار تنگ
مطالعه در حالتهایی نظیر دراز کشیدن ، به پشت خوابیدن، در حال راه رفتن تکیه زدن به دیوار و امثال اینها مفید نمی باشد. زیرا در چنین موقعیتهایی نمی توان تمرکز حواس خود را حفظ نمود ، بنا بر این هنگام مطالعه سعی شود خم شدن کمر عادت نشود و فاصله کتاب تا چشم سی سانتیمتر باشد

محرکهای محیطی از قبیل صدای رادیو، تلویزیون، تیلفون، و... که باعث حواس پرتی شما می شوند از موقعیت مطالعه خود حذف کنید.

بهترین وضعیت برای درس خواندن نشستن پشت میز مطالعه می باشد و بدترین وضعیت درازکش می باشد چرا که در این وضعیت، فرد سریع از حال و هوای مطالعه خارج می شود و تمرکز حواس خود را از دست می دهد

محل مطالعه باید از هر نظر مانند نور ، دما، درجه حرارت و ... مناسب باشد

انگیزه بسیار بالایی برای مطالعه داشته باشید زیرا افرادی که دارای انگیزه بسیار بالایی هستند می توانند تمرکز حواس خود را برای چندین ساعت حفظ کنند.


 

 

چهارشنبه 19/3/1389 - 10:40
کنکور
رئیس و معاونان سازمان سنجش آموزش کشور به تشریح برخی جزئیات کنکور سراسری 89 نظیر آمار ثبت نام کنندگان و ظرفیت پذیرش، سهمیه بندی، بومی گزینی، نحوه طراحی سئوالات و زمان توزیع کارت و اعلام نتیجه اولیه آزمون سراسری 89 پرداختند.
کنکور سراسری سال 1389 در روزهای 10، 11 و صبح روز 12 تیر ماه در 390 شهرستان و بخش کشور با رقابت تنگاتنگ بیش از یک میلیون داوطلب برگزار می شود تا سال تحصیلی 90-89 دانشجویان جدید خود را بشناسد. جزئیات کنکور 1389 که از آخرین کنکورهای سراسری دانشگاهها با توجه به حذف کنکور در سال 1391 خواهد بود را می توانید در زیر مطالعه کنید.

شانس قبولی داوطلبان در کنکور 89

به گزارش خبرنگار مهر، رئیس سازمان سنجش آموزش کشور صبح دوشنبه با اشاره به کنکور سراسری 1389 دانشگاهها گفت: در کنکور سراسری سال آینده یک میلیون و 287 هزار نفر ثبت نام کرده اند که از این تعداد حدود 500 هزار نفر یعنی از هر 5/2 نفر 1 نفر قبول می شوند.

وی گفت: تعداد شرکت کنندگان کنکور سراسری 89 نسبت به تعداد شرکت کنندگان کنکور سال گذشته 35 هزار و 917 نفر افزایش یافته است.

60 درصد کنکوریها دخترند

رئیس سازمان سنجش آموزش کشور با بیان اینکه 60 درصد از داوطلبان شرکت کننده در کنکور سراسری 89 را دختران تشکیل داده اند گفت: تعداد شرکت کنندگان دختر در کنکور سراسری 89 نسبت به کنکور سال گذشته کاهش یافته است.

وی همچنین با اشاره به زمان ثبت نام کنکور کاردانی فنی حرفه ای اظهار داشت: آموزش و پرورش تا کنون علیرغم پیگیریهایی که سازمان سنجش انجام داده است درباره ظرفیت و میزان پذیرش در این آزمون اطلاعاتی را به سازمان سنجش ارائه نداده است از این رو ما نیز تا زمانی که ضوابط آموزش و پرورش را نداشته باشیم نمی توانیم نسبت به ثبت نام و برگزاری آزمون اقدام کند.

سرورالدین گفت: به نظر می رسد از سال آینده فرم این آزمون تغییر کند و زیر نظر وزارت کار قرار گیرد.

وی با اشاره به اعمال سهمیه 20 درصدی متأهلان در کنکور کارشناسی ارشد نیز گفت: تا کنون در این خصوص مصوبه ای به سازمان سنجش ابلاغ نشده است و تا زمانی که ابلاغی صورت نگیرد ما نیز روال سابق را ادامه می دهیم. درباره کنکور ارشد 89 این اطمینان خاطر را می دهم که 20 درصد اعمال نشود.

رئیس سازمان سنجش آموزش کشور همچنین پیشنهاد برگزاری آزمون دکتری را به صورت سراسری ارائه داد و گفت: سازمان سنجش آمادگی دارد که این آزمون را برای اجرای برقراری عدالت به صورت سراسری برگزار کند.

روش بومی گزینی و سهمیه بندی در کنکور سراسری89

معاون فنی و آماری سازمان سنجش آموزش کشور نیز در این نشست مطبوعاتی نحوه بومی گزینی و سهمیه بندی کنکور سال 89 را مانند کنکور سال گذشته اعلام کرد و گفت: در کنکور 89 سوابق تحصیلی برای دیپلمه های سالهای 84 به بعد 15 درصد تأثیرگذار است.

وی با اشاره به سهمیه های کنکور 89 گفت: در اعمال سهمیه ها هیچ تغییری نداریم و مانند سال گذشته سهمیه های مناطق 1، 2 و 3 و همچنین سهمیه های ایثارگران در کنکور سراسری اعمال می شود.

ابراهیم خدایی درباره روش بومی گزینی در کنکور سال 89 گفت: بومی گزینی نیز در کنکور سال آینده به دو صورت اعمال می شود. در صورت اول برای رشته های پرمتقاضی 60 درصد پذیرش به صورت آزاد و بقیه به صورت بومی انجام خواهد شد. در مرحله بعدی برای سایر رشته ها بومی پذیری به صورت 80 درصد بومی و 20 درصد آزاد انجام می شود.

محدوده سئوالات کنکور سراسری 89

معاون اجرایی سازمان سنجش آموزش کشور نیز در جمع خبرنگاران گفت: سئوالات کنکور 89 از همان کتبی طراحی شده است که در دوران تحصیل به دانش آموزان ارائه شده و از بخش هایی که آموزش و پرورش برای دانش آموزان حذف کرده است سئوال طراحی نمی شود.

حسین توکلی گفت: در گروه آزمایشی ریاضی کنکور سراسری آینده 320 هزار و 362 نفر، در گروه آزمایشی علوم تجربی 463 هزار و 92 نفر، در گروه آزمایشی علوم انسانی 460 هزار و 830 نفر، در گروه آزمایشی هنر 25 هزار و 19 نفر و در گروه آزمایشی زبانهای خارجی 18 هزار و 229 نفر ثبت نام کرده اند.

وی اظهار داشت: برخلاف سالهای گذشته که همیشه تعداد داوطلبان گروه آزمایشی علوم انسانی بیشتر بود در کنکور سال آینده تعداد داوطلبان کنکور تجربی بیشتر است.

معاون سازمان سنجش آموزش با اشاره به زمان توزیع کارت آزمون سراسری اشاره کرد و گفت: کارت داطلبان کنکور سراسری در تاریخ 5 تیرماه سال 89 بر روی سایت سازمان سنجش به نشانی www.sanjesh.org قرار می گیرد و آزمون نیز در روزهای 10، 11 و صبح روز 12 تیر ماه در 390 شهرستان و بخش کشور برگزار می شود.

توکلی گفت: پس از برگزاری آزمون و تصحیح پاسخنامه داوطلبان، نتیجه اولیه به صورت کارنامه اوایل نیمه مرداد ماه سال 89 منتشر می شود.
خبرگزاری مهر
چهارشنبه 19/3/1389 - 4:0
رمضان

1-پایه‏هاى اسلام

قال الباقر علیه السلام:

بنى الاسلام على خمسة اشیاء، على الصلوة و الزكاة و الحج و الصوم و الولایه.

امام باقر علیه السلام فرمود:

اسلام بر پنج چیز استوار است، برنماز و زكات حج و روزه و ولایت (رهبرى اسلامى).فروع كافى، ج 4 ص 62، ح 1

2-فلسفه روزه

قال الصادق علیه السلام:

انما فرض الله الصیام لیستوى به الغنى و الفقیر.

امام صادق علیه السلام فرمود:

خداوند روزه را واجب كرده تا بدین وسیله دارا و ندار (غنى و فقیر) مساوى گردند.

من لا یحضره الفقیه، ج 2 ص 43، ح 1

3-روزه آزمون اخلاص

قال امیرالمومنین علیه السلام:

فرض الله ... الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق‏امام على علیه السلام فرمود:

خداوند روزه را واجب كرد تا به وسیله آن اخلاص خلق را بیازماید.

نهج البلاغه، حكمت 252

4-روزه یاد آور قیامت

قال الرضا علیه السلام:

انما امروا بالصوم لكى یعرفوا الم الجوع و العطش فیستدلوا على فقر الاخر.

امام رضا علیه السلام فرمود:

مردم به انجام روزه امر شده‏اند تا درد گرسنگى و تشنگى را بفهمند و به واسطه آن فقر و بیچارگى آخرت را بیابند.

وسائل الشیعه، ج 4 ص 4 ح 5 علل الشرایع، ص 10

5-روزه زكات بدن

قال رسول الله صلى الله علیه و آله لكل شیئى زكاة و زكاة الابدان الصیام.

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:

براى هر چیزى زكاتى است و زكات بدنها روزه است.

الكافى، ج 4، ص 62، ح 3

6-روزه سپر آتش

قال رسول الله صلى الله علیه و آله:

الصوم جنة من النار.

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:

روزه سپر آتش (جهنم) است. «یعنى بواسطه روزه گرفتن انسان از آتش جهنم در امان خواهد بود.»

الكافى، ج 4 ص 162

7-اهمیت روزه

الصوم فى الحر جهاد.

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:

روزه گرفتن در گرما، جهاد است.

بحار الانوار، ج 96، ص 257

8-روزه نفس

قال امیرالمومنین علیه السلام

صوم النفس عن لذات الدنیا انفع الصیام.

امیرالمومنان على علیه السلام فرمود:

روزه نفس از لذتهاى دنیوى سودمندترین روزه‏هاست.

غرر الحكم، ج 1 ص 416 ح 64

9-روزه واقعى

قال امیرالمومنین علیه السلام

الصیام اجتناب المحارم كما یمتنع الرجل من الطعام و الشراب.

امام على علیه السلام فرمود:

روزه پرهیز از حرامها است همچنانكه شخص از خوردنى و نوشیدنى پرهیز مى‏كند.

بحار ج 93 ص 249

10-برترین روزه

قال امیرالمومنین علیه السلام

صوم القلب خیر من صیام اللسان و صوم اللسان خیر من صیام البطن.

امام على علیه السلام فرمود:

روزه قلب بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شكم است.

غرر الحكم، ج 1، ص 417، ح 80

11-روزه چشم و گوش

قال الصادق علیه السلام

اذا صمت فلیصم سمعك و بصرك و شعرك و جلدك.

امام صادق علیه السلام فرمود:

آنگاه كه روزه مى‏گیرى باید چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزه‏دار باشند.«یعنى از گناهان پرهیز كند.»

الكافى ج 4 ص 87، ح 1

12-روزه اعضا و جوارح

عن فاطمه الزهرا سلام الله علیها

ما یصنع الصائم بصیامه اذا لم یصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه.

حضرت زهرا علیها السلام فرمود:

روزه‏دارى كه زبان و گوش و چشم و جوارح خود را حفظ نكرده روزه‏اش به چه كارش خواهد آمد.

بحار، ج 93 ص 295

13-روزه ناقص

قال الباقر علیه السلام

لا صیام لمن عصى الامام و لا صیام لعبد ابق حتى یرجع و لا صیام لامراة ناشزة حتى تتوب و لاصیام لولد عاق حتى یبر.

امام باقر علیه السلام فرمود:

روزه این افراد كامل نیست:

1 - كسى كه امام (رهبر) را نافرمانى كند.

2 - بنده فرارى تا زمانى كه برگردد.

3 - زنى كه اطاعت‏شوهر نكرده تا اینكه توبه كند.

4 - فرزندى كه نافرمان شده تا اینكه فرمانبردار شود.

بحار الانوار ج 93، ص 295.

14-روزه بى ارزش

قال امیرالمومنین علیه السلام

كم من صائم لیس له من صیامه الا الجوع و الظما و كم من قائم لیس له من قیامه الا السهر و العناء.

امام على علیه السلام فرمود:

چه بسا روزه‏دارى كه از روزه‏اش جز گرسنگى و تشنگى بهره‏اى ندارد و چه بسا شب زنده‏دارى كه از نمازش جز بیخوابى و سختى سودى نمى‏برد.

نهج البلاغه، حكمت 145

15-روزه و صبر

عن الصادق علیه السلام فى قول الله عزوجل

«واستعینوا بالصبر و الصلوة‏»

قال: الصبر الصوم.

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند عزو جل كه فرموده است: از صبر و نماز كمك بگیرید، صبر، روزه است.

وسائل الشیعه، ج 7 ص 298، ح 3

16-روزه و صدقه

قال الصادق علیه السلام

صدقه درهم افضل من صیام یوم.

امام صادق علیه السلام فرمود

یك درهم صدقه دادن از یك روز روزه مستحبى برتر و والاتر است.

وسائل الشیعه، ج 7 ص 218، ح 6

17-پاداش روزه

قال رسول الله صلى الله علیه و آله: قال الله تعالى

الصوم لى و انا اجزى به

رسول خدا فرمود خداى تعالى فرموده است:

روزه براى من است و من پاداش آن را مى‏دهم.

وسائل الشیعه ج 7 ص 294، ح 15 و 16 ; 27 و 30

18-جرعه نوشان بهشت

قال رسول الله صلى الله علیه و آله

من منعه الصوم من طعام یشتهیه كان حقا على الله ان یطعمه من طعام الجنة و یسقیه من شرابها.

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:

كسى كه روزه او را از غذاهاى مورد علاقه‏اش باز دارد برخداست كه به او از غذاهاى بهشتى بخورانند و از شرابهاى بهشتى به او بنوشاند.

بحار الانوار ج 93 ص 331

19-خوشا بحال روزه داران

قال رسول الله صلى الله علیه و آله

طوبى لمن ظما او جاع لله اولئك الذین یشبعون یوم القیامة

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:

خوشا بحال كسانى كه براى خدا گرسنه و تشنه شده‏اند اینان در روز قیامت‏سیر مى‏شوند.

وسائل الشیعه، ج 7 ص 299، ح‏2.

20-مژده به روزه‏داران

قال الصادق علیه السلام

من صام لله عزوجل یوما فى شدة الحر فاصابه ظما و كل الله به الف ملك یمسحون وجهه و یبشرونه حتى اذا افطر.

امام صادق علیه السلام فرمود:

هر كس كه در روز بسیار گرم براى خدا روزه بگیرد و تشنه شود خداوند هزار فرشته را مى‏گمارد تا دست‏به چهره او بكشند و او را بشارت دهند تا هنگامى كه افطار كند.

الكافى، ج 4 ص 64 ح 8; بحار الانوار ج 93 ص 247

21-شادى روزه دار

قال الصادق علیه السلام

للصائم فرحتان فرحة عند افطاره و فرحة عند لقاء ربه

امام صادق علیه السلام فرمود:

براى روزه دار دو سرور و خوشحالى است:

1 - هنگام افطار 2 - هنگام لقاء پروردگار (وقت مردن و در قیامت)

وسائل الشیعه، ج 7 ص 290 و 294 ح‏6 و 26.

22-بهشت و باب روزه‏دارن

قال رسول الله صلى الله علیه و آله

ان للجنة بابا یدعى الریان لا یدخل منه الا الصائمون.

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:

براى بهشت درى است‏بنام (ریان) كه از آن فقط روزه داران وارد مى‏شوند.

وسائل الشیعه، ج 7 ص 295، ح‏31.

معانى الاخبار ص 116

23-دعاى روزه‏داران

قال الكاظم (علیه السلام)

دعوة الصائم تستجاب عند افطاره

امام كاظم (علیه السلام) فرمود:

دعاى شخص روزه‏دار هنگام افطار مستجاب مى‏شود.

بحار الانوار ج 92 ص 255 ح 33.

24-بهار مومنان

قال رسول الله (صلى الله علیه و آله)

الشتاء ربیع المومن یطول فیه لیله فیستعین به على قیامه و یقصر فیه نهاره فیستعین به على صیامه.

رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود:

زمستان بهار مومن است از شبهاى طولانى‏اش براى شب زنده‏دارى واز روزهاى كوتاهش براى روزه دارى بهره مى‏گیرد.

وسائل الشیعه، ج 7 ص 302، ح 3.

25-روزه مستحبى

قال الصادق (علیه السلام)

من جاء بالحسنة فله عشر امثالها من ذلك صیام ثلاثة ایام من كل شهر.

امام صادق علیه السلام فرمود:

هر كس كار نیكى انجام دهد ده برابر آن پاداش دارد و از جمله آنها سه روز روزه در هر ماه است.

وسائل الشیعه، ج 7، ص 313، ح 33

26-روزه ماه رجب

قال الكاظم (علیه السلام)

رجب نهر فى الجنه اشد بیاضا من اللبن و احلى من العسل فمن صام یوما من رجب سقاه الله من ذلك النهر.

امام كاظم (علیه السلام) فرمود:

رجب نام نهرى است در بهشت از شیر سفیدتر و از عسل شیرین‏تر هركس یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد خداوند از آن نهر به او مى‏نوشاند.

من لا یحضره الفقیه ج 2 ص 56 ح 2

وسائل الشیعه ج 7 ص 350 ح 3

27-روزه ماه شعبان

من صام ثلاثة ایام من اخر شعبان و وصلها بشهر رمضان كتب الله له صوم شهرین متتابعین.

امام صادق (علیه السلام) فرمود:

هر كس سه روز آخر ماه شعبان را روزه بگیرد و به روزه ماه رمضان وصل كند خداوند ثواب روزه دو ماه پى در پى را برایش محسوب مى‏كند.

وسائل الشیعه ج 7 ص 375،ح 22

28-افطارى دادن(1)

قال الصادق (علیه السلام)

من فطر صائما فله مثل اجره

امام صادق (علیه السلام) فرمود:

هر كس روزه دارى را افطار دهد، براى او هم مثل اجر روزه دار است.

الكافى، ج 4 ص 68، ح 1

29-افطارى دادن (2)

قال الكاظم (علیه السلام)

فطرك اخاك الصائم خیر من صیامك.

امام كاظم (علیه السلام) فرمود:

افطارى دادن به برادر روزه دارت از گرفتن روزه (مستحبى) بهتر است.

الكافى، ج 4 ص 68، ح 2

30-روزه خوارى

قال الصادق (علیه السلام)

من افطر یوما من شهر رمضان خرج روح الایمان منه

امام صادق (علیه السلام)فرمود:

هر كس یك روز ماه رمضان را (بدون عذر)، بخورد - روح ایمان از او جدا مى‏شود

وسائل الشیعه، ج 7 ص 181، ح 4 و 5

من لا یحضره الفقیه ج 2 ص 73، ح 9

31-رمضان ماه خدا

قال امیرالمومنین

شهر رمضان شهر الله و شعبان شهر رسول الله و رجب شهرى

امام على (علیه السلام) فرمود:

رمضان ماه خدا و شعبان ماه رسول خدا و رجب ماه من است.

وسائل الشیعه، ج 7 ص 266، ح 23.

32-رمضان ماه رحمت

قال رسول الله (صلى الله علیه و آله)

... و هو شهر اوله رحمة و اوسطه مغفرة و اخره عتق من النار.

رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود:

رمضان ماهى است كه ابتدایش رحمت است و میانه‏اش مغفرت و پایانش آزادى از آتش جهنم.

بحار الانوار، ج 93، ص 342

33-فضیلت ماه رمضان

قال رسول الله (صلى الله علیه و آله)

ان ابواب السماء تفتح فى اول لیلة من شهر رمضان و لا تغلق الى اخر لیلة منه

رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود:

درهاى آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده مى‏شود و تا آخرین شب آن بسته نخواهد شد.

بحار الانوار، ج 93، ص 344

34-اهمیت ماه رمضان

قال رسول الله (صلى الله علیه و آله)

لو یعلم العبد ما فى رمضان لود ان یكون رمضان السنة

رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود:

اگر بنده «خدا» مى‏دانست كه در ماه رمضان چیست [چه بركتى وجود دارد] دوست مى‏داشت كه تمام سال، رمضان باشد.

بحار الانوار، ج 93، ص 346

35-قرآن و ماه رمضان

قال الرضا (علیه السلام)

من قرا فى شهر رمضان ایة من كتاب الله كان كمن ختم القران فى غیره من الشهور.

امام رضا (علیه السلام) فرمود:

هر كس ماه رمضان یك آیه از كتاب خدا را قرائت كند مثل اینست كه درماههاى دیگر تمام قرآن را بخواند.

بحار الانوار ج 93، ص 346

36-شب سرنوشت‏ساز

قال الصادق (علیه السلام)

راس السنة لیلة القدر یكتب فیها ما یكون من السنة الى السنة.

امام صادق (علیه السلام) فرمود:

آغاز سال (حساب اعمال) شب قدر است. در آن شب برنامه سال آینده نوشته مى‏شود.

وسائل الشیعه، ج 7 ص 258 ح 8

37-برترى شب قدر

قیل لابى عبد الله (علیه السلام)

كیف تكون لیلة القدر خیرا من الف شهر؟ قال: العمل الصالح فیها خیر من العمل فى الف شهر لیس فیها لیلة القدر.

از امام صادق (علیه السلام) سوال شد:

چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟

حضرت فرمود: كار نیك در آن شب از كار در هزار ماه كه در آنها شب قدر نباشد بهتر است.

وسائل الشیعه، ج 7 ص 256، ح 2

38-تقدیر اعمال

قال الصادق (علیه السلام)

التقدیر فى لیلة تسعة عشر و الابرام فى لیلة احدى و عشرین و الامضاء فى لیلة ثلاث و عشرین.

امام صادق (علیه السلام) فرمود:

برآورد اعمال در شب نوزدهم انجام مى‏گیرد و تصویب آن در شب بیست ویكم و تنفیذ آن در شب بیست‏سوم.

وسائل الشیعه، ج 7 ص 259

39-احیاء شب قدر

عن فضیل بن یسار قال:

كان ابو جعفر (علیه السلام) اذا كان لیلة احدى و عشرین و لیلة ثلاث و عشرین اخذ فى الدعا حتى یزول اللیل فاذا زال اللیل صلى.

فضیل بن یسار گوید:

امام باقر (علیه السلام) در شب بیست و یكم و بیست‏سوم ماه رمضان مشغول دعا مى‏شد تا شب بسر آید و آنگاه كه شب به پایان مى‏رسید نماز صبح را مى‏خواند.

وسائل الشیعه، ج 7، ص 260، ح 4

40-زكات فطره

قال الصادق (علیه السلام)

ان من تمام الصوم اعطاء الزكاة یعنى الفطرة كما ان الصلوة على النبى (صلى الله علیه و آله) من تمام الصلوة.

امام صادق (علیه السلام) فرمود:

تكمیل روزه به پرداخت زكاة یعنى فطره است، همچنان كه صلوات بر پیامبر (صلى الله علیه و آله) كمال نماز است.

وسائل الشیعه، ج 6 ص 221، ح 5

چهل حدیث روزهرررر

چهارشنبه 19/3/1389 - 3:52
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته