الف )تاریخجه دویدن و دو و میدانی :
به راحتی میتوان گفت كه دویدن با وجود موجودات زنده و انسان به وجود آمده است . اما سابقه تاریخی دو سرعت در مسافت كوتاه از دیر باز در همه تمدن ها مورد توجه بوده و در سوابق تاریخی ملل مختلف از آن یاد شده است . سلبقه تاریخی دو سرعت به المپیك های عهد باستان میرسد . برخی از این مسابقات در مسافتی طولانی به طول ورزشگاههای قدیمی یونان تا 192 متر در خط مستقیم اجرا می شد . در این نوع مسابقات از بلوك های استارت استفاده می شد كه در آغاز مسافت مورد نظر بصورت دو شیار سنگی برای هر نفر در زمین بطور ثابت كنده شده بود كه در ورشگاه دلفی در حال حاظر موجود است .
ویلیام سر توس ( 1899 ) در مورد نوعی استارت می نویسد : دوندگان 15 تا 20 قدم عقب تر از خط استارت می ایستادند و استارتر درست موازی خط شروع قرار می گرفت ، با نخستین علامت داور دوندگان به آهستگی و با ریتمی نرم به سمت خط شروع دویدن را آغازمی كردد و به محض رسیدن به آن با دومین علامت داور سرعت آنها افزایش یافته و مسافت مسابقه را طی می كردند .
در قرن هیجدهم مسابقات دو سرعت بین ورزشكاران طبقه اشراف به منظور شرط بندی اجراء می گردید و در قرن نوزدهم دو سرعت بصورت حرفه ای در انگلستان گسترش چشمگیری یافت و امروز نیز رقابت مسابقات با 001/. ثانیه مقایسه می شود .
دو ماراتن چیست و چگونه بوجود آمد ؟
هنگامی كه بین ایران و اسپارت جنگ در گرفت یك فرد یونانی برای آوردن كمك مسافتی بسیار طولانی را می پیماند این شخص به نام فید پیپوس و در منطقه ای به نام ماراتن این عمل را انجام می دهد .
ب)
دوومیدانی یک ورزش طبیعی است زیرا با رفتار و حرکات طبیعی انسان مطابقت دارد. بنابراین میتوان گفت دوومیدانی از زمان پیدایش بشر وجود داشته است و اولین اسلحه انسان در برخورد با محیط و خطرهای آن به حساب میآمد.
بشر اولیه برای دفاع از خود محتاج به فرار کردن بود تا اینکه در محلی خود را مخفی کرده به زندگی خود ادامه دهد. لیکن اشخاصی که ضعیف بوده و قدرت دویدن نداشتند بدون شک طعمه حیوانات قرار میگرفتند.
بدین جهت پدرها بچههای خود را تشویق به دویدن کرده و به آنها طرز فرار از مقابل حیوانات را میآموختند چرا که دویدن، حد فاصل بین زندگی و مرگ برای آنها بود.
انسانهای اولیه ضمن دویدن و فرار، برای عبور از موانع طبیعی از جهیدن و پریدن استفاده میکردند و اگر لازم میشد که بین آنها و حیوانات مبارزهای صورت گیرد از پرتاب سنگ یا دیگر اشیا کمک میگرفتند این کار معمولاً زمانی انجام میگرفت که انسان از فرار کردن خسته و کوفته میشد.
در تنگنای مرگ و زندگی، انسان مجبور بود از قدرت بازو و پنجه و عضلات خود هم حداکثر استفاده را نماید. به این ترتیب انسان اولیه پی برد که اگر تندتر بدود، بیشتر بپرد و محکمتر پرتاب کند، بهتر خواهد توانست با مشکلات و خطرات پیرامون خود مبارزه کند.
از بین ملتهای دنیای باستان فقط یونان بود که با عشق و علاقه، مردان غیور و با شهامت خود را به بهترین شکل، تشویق میکرد. در یونان باستان به مردانی که بهتر دویده و شیای را بیشتر پرتاب کرده و از مرتفعترین محل میپریدند به چشم عظمت نگاه میکردند و برای آنها احترام و افتخار زیادی قائل بودند. اما نکته مجهول برای همه دانشمندان علم ورزش این است که به چه علت قهرمانان پرتاب دیسک در مرتبه اول قرار میگرفتند و ورزشکاران دیگر در درجه دوم اهمیت قرار داشتند.
در اساطیر یونان باستان، به موجودی پرشور و شر به نام «مرکور» بر میخوریم. این موجود افسانهای، جوانی است بلند بالا و سرشار از شادمانی و حرکت و حرارت. او در دو طرف کلاه و مچ پای خود بالهایی کوچک دارد و با همین بالها و گامهای تیز و چابک، سفرهای بسیار پرماجرایی را در کوهها و جنگلها و سرزمینهای مختلف انجام میدهد. وجود چنین اسطورهای حکایت از علاقه و توجه مردم به تیزپایی، چابکی و دویدن دارد.
در دوران امپراطوری روم باستان، لژیونرها (سربازان عضو ارتش) با پرداختن به انواع دوها و پرتابها، خود را برای مسابقات شمشیرزنی و نبردهای تن به تن آماده میکردند.
در مصر باستان نیز، نوعی ورزش «دومیدانی» شامل دویدنهای انفرادی و جمعی اجرا میشد.
در ایرلند ورزش میدانی به نام «تیلتین» (tailtean) رایج است که پیشینهای چندهزار ساله دارد.
المپیک باستان
المپیک باستان اولین اجرای سازمان یافته و قانوندار دوومیدانی بود. این بازیها از سال 776 قبل از میلاد آغاز شد و 12 قرن ادامه داشت.
دوومیدانی در المپیک باستان در رأس دیگر ورزشها قرار داشت. مسابقه دو با شرکت دوندگان چابک به مسافت یک اِستاد (182 متر) انجام میشد. واژه استادیوم از این کلمه گرفته شد.
در این دوره حتی دویدن با یک پا هم وجود داشته و از آنجا که بشر اسلحهای به نام نیزه اختراع کرده بود و در جنگ از آن استفاده فراوانی میکرد، پرتاب نیزه هم به عنوان ورزش شناخته شد. در المپیادها دو نوع مسابقه با نیزه وجود داشت: یکی پرتاب نیزه و دیگری نبرد با نیزه توأم با شمشیربازی.
«کوروبوس» احتمالاً اولین قهرمان رسمی دو در نخستین المپیک باستانی بوده است. بنا به مدارک تاریخی، پرش طول در چهارمین دوره به مواد مسابقه اضافه شد و کرونوس از کشور اسپارتا نخستین رکورددار این ماده بود که حدود 7 متر پرید. در دورههای بعدی رشتههای دیگر مانند پرتاب وزنه و پرتاب دیسک به فهرست مسابقات دوومیدانی اضافه شد. یونانیها، برای پرتاب دیسک از یک صفحه مدور فلزی استفاده میکردند که آن را هاترس (HATTERES) مینامیدند.
بازیهای المپیک در قرن چهارم میلادی به دستور امپراطور روم تئودوزیوس اول تعطیل شد و همزمان مسابقات دوومیدانی هم از رونق افتاد. از آن زمان تا زنده شدن دوباره المپیک شکلهایی از انواع دوها و پرشها و پرتابها در اقوام و ملل دنیا دیده شده که بیشتر به خاطر آماده شدن جنگجویان و سربازان بوده است.
در قرن دوازدهم میلادی، مسابقات میدانی و مخصوصاً دو در انگلستان رواج یافت. این رواج در اواخر قرن پانزدهم و اوایل قرن شانزدهم شدت یافت و به ورزش اول جامعه تبدیل شد. علت این شکوفایی علاقه هنری هشتم پادشاه انگلستان بود که خود مهارت فراوانی در پرتاب چکش داشت.
در قرن 17 و 18 میلادی، در انگلستان نوعی شرطبندی مرسوم شد که در آن دوندگان با هم شرط میبستند و انبوه مردم به تماشا میایستادند.
در سالهای 1820 تا 1860 دوومیدانی به دانشگاهها و مدارس انگلستان راه یافته بود و دانشجویان علاقه فراوانی به این ورزش پیدا کرده بودند.
در سال 1849 ارتش انگلستان یک مسابقه بزرگ برای اهمیت دادن به دو و جلب توجه نظامیان به آن ترتیب داد و علاوه بر این، دوهای سرعت و استقامت را جزء دروس رسمی دانشکده افسری قرار داد.
در سال 1866 اولین باشگاه دوندگان با نام «کلوپ اتلتیک آماتور» در لندن تاسیس شد و بعد از آن باشگاهها و کلوپهای دیگری به وجود آمدند.
بعد از انگلستان، دومین کشوری که دوومیدانی در آن رونق بسیار یافت آمریکا بود. اولین باشگاه دوومیدانی آمریکا «کلوپ اتلتیک نیویورک» بود که در سال 1868 تاسیس شد.
در اولین دوره المپیک نوین در سال 1896 دوومیدانی در ردیف مهمترین رشته های ورزشی بازیها قرار داشت.
در هفدهم ژوییه 1912 کنگرهای در سوئد با حضور نمایندگان سازمانهای دوومیدانی کشورهای بلژیک، اتریش، کانادا، شیلی، دانمارک، مصر، فنلاند، آلمان، انگلستان، یونان، مجارستان، نروژ، شوروی، آمریکا، سوئد و استرالیا برپا شد و برای ایجاد یک سازمان بینالمللی دومیدانی مشورت کردند. این سازمان، سرانجام در ماه اوت سال 1913 با نام «فدراسیون بینالمللی دوومیدانی» تأسیس شد. فعالیتهای این سازمان باعث شد که این ورزش در سراسر دنیا گسترش یابد. در حال حاضر تقریباً هیچ کشوری نیست که عضو فدراسیون دوومیدانی نباشد و از قوانین آن پیروی نکند.
پ) تاریخچه المپیک و البته دومیدانی
باستان شناسان و تاریخ نویسان را عقیده بر اینست که یونان در دوره باستان جشنهائی ترتیب میداده اند که در ابتدا جنبه مذهبی داشته و بعدها بسوی زورآزمائی و مبارزههای ورزشی گرایش یافتهاست. این جشنها چون در دامنه کوه معروف ( المپ ) برگزار میشد و دوره پررونقی داشتهاست به جشنهای ( المپیا ) مشهور گردیده.
در زیر و روی تاریخ یونان و آثار کشف شده به سال ۷۶۶ پیش از میلاد مسیح برخورد میکنیم که ( تیمائوس ) نخستین مورخ یونانی در نوشتههای خود از مردی بنام ( کره ابوس ) یاد کردهاست که در راه رفتن از همه سریعتر بودهاست.
ااین جشنها بیشتر از آن جهت رونق گرفت که عاملی بود برای ورزیده شدن و آماده کردن جوانان برای مقابله با هر نوع تجاوز به خاک یونان. همین اصل در ورزش باستانی و زورخانهای ایران نیز دیده میشود. عملیات سربازی، دورههای طولانی، مشتزنی، کشتی گیری و مسابقه ورزشهای پنج گانه ( پنتاتلن ) (pentathlon) از جمله بازیهای المپیک بود.
نوباوگان، جوانان و پهلوانان جداگانه به مبارزه میپرداختند، علاوه بر زورآزمائی مسابقهای شعر و شاعری ، سخنوری و موسیقی هم برگزار میگردید. جشنهای ( المپیا ) ادامه داشت تا سال ۳۹۴ که امپراتور روم آنرا تعطیل کرد. این تعطیلی طولانی سبب ویرانی المپیا و نیایشگاه ( زئوس ) نماد قدرت و پهلوانی گردید.
یک باستان شناس آلمانی به نام «کورتیوس» در دل تپههای خاموش ( المپیا ) به کاوش پرداخت، و آثار شگفتی را کشف کرد. فکر احیای این بازیها قوت گرفت و با هزاران دشواری مردی شریف، انسان دوست و دانشمند بنام ( پییر بارون دوکوبرتن ) فرانسوی به کمک دوستان خود در سال ۱۸۸۹ در پاریس همایشی تشکیل داد و اساس بازیهای جدید المپیک را پی نهاد.
بازیهای المپیک با الهام ازاین نام و این دورهای قهرمانی بوجود آمد. رسماًازسال۱۸۹۶ بود که درآتن انجام گرفت وپس از آن هر چهارسال یکباردرنقاط مختلف جهان انجام گرفتهاست.وفقط سه دوره بدلیل جنگ جهانی دوم انجام نپذیرفت.
سیاست در المپیک
سیاست نیز در چند مورد در بازیهای المپیک اختلال ایجاد کرد که مهمترین آنها در المپیک تابستانی سال ۱۹۳۶ در برلین رخ داد. حزب نازی آلمان از بازیها بعنوان حربهای تبلیغاتی استفاده کرد. در این بازیها لوزلانگ با کمکی که به جسی اونز ( یک ورزشگار سیاه پوست) در مسابقه پرش طول کرد، باعث شد او اول شود و خود در جایگاه دوم ایستاد و بدین گونه روح ورزشکاری را در بازیهای المپیک به نمایش گذاشت.
ااتحاد جماهیر شوروی تا بازیهای المپیک تابستانی سال ۱۹۵۲ در هلسینکی این بازیها شرکت نکرده بود. در عوض این کشور بازیهای بین المللی بنام اسپارناکاید از سال ۱۹۲۸ براه انداخته بود. بسیاری از ورزشکاران عضو اتحادیههای تحت رهبری کومونیستها یا وابسته به آنها بازیهای المپیک را تحریم نموده یا از آن منع میشدند و در عوض در بازیهای اسپارتاکاید شرکت میکردند.
بازی سیاسی دیگری که در مقیاس کوچکتری اتفاق افتاد مربوط یه بازیهای المپیک تابستانی ۱۹۶۸ در مکزیکوسیتی است. دو ورزشکار دومیدانی تامی اسمیت و جان کارلوس بخاطر پیروزی در مسابقات دومیدانی ۲۰۰ متر به نشانه جنبش حمایت از حقوق سیاهان سلام نظامی با مشتهای گره خورده دادند. در پاسخ ریاست مستبد IOC اوری براندیژ از USOC خواست که این دو ورزشکار را به کشورشان باز گرداند و یا تیم دو ومیدانی را اخراج کند USOC به اجبار آن دو را به کشورشان بازگرداند.
در پاسخ به حرکت IOC در سال ۱۹۶۳ تعدادی از ملتهای تازه به استقلال رسیده حرکتی را با نام گانفوبازیهای نیروهای تازه شکل یافته (گانفو) آغاز کردند که به صراحت طرفدار سیاست در ورزش بود. IOC اعلام کرد که شرکت کنندگان در بازیهای گانفو حق حضور در بازیهای المپیک را ندارند.
آآفرقای جنوبی در میان سالهای ۱۹۶۴ تا ۱۹۹۲ بدلیل اتخاذ سیاست آپارتاید از حضور در بازیهای المپیک محروم شد.
در سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۲، حضور کمیته ملی بازیهای المپیک افغانستان در المپیک معلق گذاشته شد. پس از برکناری رژیم طالبان در سال ۲۰۰۱ افغانستان باردیگر در المپیک تابستانی ۲۰۰۴ حضور یافت.
تحریم المپیک
بدلیل سرکوبی شورش مجارستانیها توسط پیمان ورشو کشورهای هلند، اسپانیا، سویس المپیک ملبورن ۱۹۵۶ را تحریم کردند.کشورهای کمبوجیه، مصر، عراق و لبنان نبز بدلیل بحران کانال سوئز این بازیها را تحریم کردند.
در ۱۹۷۲ و۱۹۷۶ جمع کثیری از کشورهای آفریقایی برای اجبار IOC به محروم کردن آفریقای جنوبی، رودزیا، نیوزیلند تهدید به تحریم بازیها کردند. IOC در دو مورد اول همکار ی کرد، اما در سال ۱۹۷۶ اقدامی نکرد، زیرا تهدید تحریم از سوی تور تیم راگبی نیوزیلند به آفریقای جنوبی بود و راگبی جزو بازیهای المپیک محسوب نمیشد. با شروع بازیها کشورهای تهدید کننده تیمهای خود را به کشورشان بازگرداندند، در حالیکه برخی از ورزشکاران آفریقای جنوبی رقابت خود را آغاز کرده بودند. با این ورزشکاران که به اجبار دولتهایشان مجبور به ترک دهکده المپیک بودند همدردی شد. با این حال در خارج از آفریقا با این حرکت دولتها به سردی برخورد شد. ۲۲ کشور (گوانا تنها کشور غیر آفریقایی در این میان بود) بازیهای مونترال را تحریم کردند، زیرا نیوزیلند از بازی محروم نشده بود.
همچنین در سال ۱۹۷۶، بدلیل فشارهایی که از سوی جمهوری خلق چین اعمال شد، کانادا به تیم اعزامی از جمهوری خلق چین ( تایوان) اعلام کرد که این تیم نمیتواند تحت نام ( جمهوری چین ) در المپیک تابستانی مونتریل بازی کند، با این حال توافق شد که تایوان از پرچم جمهوری چین و سرود ملی جمهوری چین استفاده کند. تایوان مخالفت کرد و تا سال ۱۹۸۴ در این بازیها حضور نیافت، تا اینکه بار دیگر با نام ( چین تایپه ) و با پرچم مخصوص خود بازگشت.
در سال ۱۹۸۰ و ۱۹۸۴ طرفین درگیر در جنگ سرد بازیهای یکدیگر را تحریم کردند. ایالات متحده بهمراه ۶۴ کشور غربی دیگرالمپیک موسکو در سال ۱۹۸۰ را به دلیل حمله شوروی به افغانستان تحریم کردند؛ این در حالیست که ۱۶ کشور غربی در بازیهای لمپیک موسکو حضور یافتند.بدلیل این تحریم تنها ۸۰ کشور در این المپیک حضور یافتند.از سال ۱۹۵۶ تا کنون این کمترین تعداد کشورهای حاضر در المپیک بودهاست.اتحاد جماهیر شوروی و ۱۴ عضو بلوک شرق ( بجز رمانی ) با عنوان این مطلب که اامنیت ورزشکارانشان تامین نیست در المپیک لس آنجلس در سال ۱۹۸۴ حضور نیافتند.تحریم کنندگان بازیهای المپیک سال ۱۹۸۴ در ماههای جولای-آگوست جام دوستی را آغاز کردند.
در سال ۱۹۸۸ کره شمالی در اعتراض به اینکه با کره جنوبی میزبان مشترک نشد، درالمپیک سئول شرکت نکرد. سه کشور دیگر کوبا، اتیوپی، نیکاراگوئه (بیشتر بدلیل مشکلات اقتصادی و عدم توانایی فرستادن ورزشکاران) متحدا از حضور در بازیها انصراف دادند، اما برای اینکه توسط IOC تحریم نشوند، رسما اعلام تحریم کردند.
پس از آنکه معلوم شد دولت چین ۸۰۰ هزار متر مربع از جنگل هلی استوایی و در معرض انقراض استان پاپوآی اندونزی را برای بازیهای المپیک ۲۰۰۸ به قیمت یک میلیارد دلار خریدهاست، گروههای طرفدار محیط زیست نیز المپیک ۲۰۰۸ را تحریم کردند .
انتقاد به المپیک
اغلب بازیهای المپیک در شهرهای اروپایی و آمریکای شمالی برگزار شدهاند و تنها چند دوره معدود از بازیها در مکانهای دیگر بوده که این مکانها نیز محدود به شهرهای آسیای شرقی میشود. تمامی پیشنهادهای برگزاری المپیک از سوی آفریقا و آمریکای جنوبی رد شدهاند. بسیاری بر این باورند که بازیهای المپیک باید در مناطق فقیرتر دنیا نیز برگزار شود. اقتصاددانان به این نکته اشاره میکنند که سرمایه گذاریهای عظیم زیربنایی میتواند شهرهای فقیر تر را پس از برگزاری بازیها به شهرهایی با تولید ناخالص داخلی بیشتر تبدیل کند.
IOC اغلب مورد انتقاد قرار گرفته است که چرا سازمانی انعطاف نا پذیر است و تعدادی از اعضای آن حتی تا زمان مرگ عضو باقی میمانند. در این میان خوان آنتونیو سامارانش رئیس IOC بیش از دیگران مورد انتقاد قرار گرفته است. تحت ریاست او نهضت المپیک رشد چشمگیری داشته است؛ این درحالیست که نهضت همچنان مستبد و فاسد باقی ماندهاست. از مواردی که از او انتقاد شدهاست یکی ارتباطات او با دولت فاشیستی سابق در اسپانیا و دیگری دوره ریاست اوست (۲۱ سال---تا سن ۸۱ سالگی ).
در سال ۱۹۹۸ مشخص شد که چند عضو آی اسی از کمیته برنامهریزی برای المپیک زمستانی ۲۰۰۲ رسوایی در قرعه کشی المپیک زمستانی ۲۰۰۲ تا سالتلیکسیتی در ایالت یوتا را به عنوان میزبان بازیها انتخاب کنند. طی تحقیقاتی که از سوی IOC صورت گرفت، ۴ عضو آن استعفا دادند و ۶ عضو دیگر اخراج شدند.
این رسوایی باعث بروز اصلاحات جدیدی شد تا رویه انتخاب شهر میزبان تغییر کرده و مسئله رشوهگیری دیگر رخ ندهد. همچنین ورزشکاران فعالتر و قدیمی نیز توانستند به IOC راه یابند و شرایط عضویت نیز محدود شد.
برنامهای مستند از BBC در ماه آگوست سال ۲۰۰۴ با عنوان پانوراما: فروش بازیهاً پخش شد که به بررسی رشوه گیری در فرایند پیشنهاد میزبانی برای المپیک تابستانی ۲۰۱۲ اختصاص داشت. این برنامه نشان داد که چگونه میتوان به اعضای IOC رشوه داد تا به نفع شهر خاصی برای میزبانی رای دهند. در این برنامه ۲ شخصی که مخصوصا به آنها اشاره شد ایوان اسلاوکو از بلغارستان و مطلب احمد کنسول المپیک آسیا بود. با این حال آنها این اتهامات را رد کردند. برخی دیگر ادعا کردند که مقامات رسمی با رشوه دادن به اعضای IOC باعث شدند شهر تورین برای المپیک زمستانی ۲۰۰۶ انتخاب شود و شهر سیون سوییس نتخاب نشد.
نهضت المپیک همچنین متهم به حفاظت بیش از حد از نماد المپیک شدهاست. آنها مخصوصا برای هرگونه ترتیبی از ۵ حلقه خواهان حق کوپی رایت اختصاصی شدهاند. این نهضت حتی در برابر مسائلی که هیچ ارتباطی با ورزش ندارند مثل بازی ( افسانه پنج حلقه ) جبهه گیری کردند.
عضویت
در حال حاضر ۲۰۳ کشور در رقابتهای المپیک شرکت میکنند. این رقم از ۱۹۳ کشوری که سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته بیشتر است. کمیته بین المللی المپیک بر خلاف دیگر سازمانهای بین المللی به کشورهایی که دارای استقلال سیاسی نیستند نیز اجازه شرکت در رقابتهای المپیک را میدهد. در نتیجه، بسیاری از مستعمرات و کشورهای غیر مستقل اجازه دارند تا تیمها و ورزشکاران خاص خود را روانه مسابقات المپیک کنند حتی اگر این ورزشکاران دارای شهروندی یک کشور دیگر عضو کمیته المپیک باشند. سرزمینهایی همچون پورتوریکو، برمودا، و هونگ کونگ، نمونههای بارز این مساله هستند، و تمامی آنها گرچه قانونا بخشی از یک کشور دیگر هستند اما به صورت کشورهایی مستقل در این رقابتها شرکت میکنند. همچنین، از سال ۱۹۸۰، تایوان تحت عنوان «چین تایپه»، و تحت پرچمی که کمیته بین المللی المپیک طراحی کرده در این رقابتها شرکت میکند. پیش از این سال جمهوری خلق چین به بهانه آنکه تایوان تحت عنوان «جمهوری چین» در این رقابتها شرکت میکرد از شرکت در این رقابتها امتناع میکرد. کمیته بین المللی المپیک در ۹ فوریه، ۲۰۰۶، جمهوری جزایر مارشال را به رسمیت شناخت و این سرزمین نیز میتواند در المپیک ۲۰۰۸ پکن شرکت کند.
نهضت المپیک نمادهای بسیاری دارد که بیشتر آنها نشاندهنده ایدهها و ایده آلهای کوبرتین هستند. معروفترین نما در این میان حلقههای المپیک است. این پنج حلقه در هم بافته شده نمادی از اتحاد میان پنچ قارهاست.(آمریکا یک قاره محسوب شدهاست).این پنج حلقه در پنج رنگ روی زمینه سفید در پرچم المپیک کشیده شدهاند. رنگهای شفید(رنگ زمینه)، قرمز، آبی، سبز، زرد و سیاه بگونهای انتخاب شدهاست که هر کشوری حداقل یکی از این رنگها را در پرچم ملی خود دارد. پرچم المپیک در سال ۱۹۱۴ انتخاب شد، اما اولین بار در آنتورپ، ۱۹۲۰ برافراشته شد. این پرچم برای هر یک از جشنهای بازیها برافراشته میشود.
مسابقات المپیک تابستانی ۲۰۰۴ در ۲۸ رشته ورزشی برگزار شد. اگر هر رشته ورزشی، از قبیل ورزشهای آبی، به طور جداگانه شمرده میشد، شمار رشتههای ورزشی به ۳۷ میرسید. ۹ رشته ورزشی در برنامه اولین المپیک جای داشتند و در تمام دورههای بعد نیز برگزار شدهاند: دو و میدانی)، دوچرخهسواری، شمشیربازی، ژیمناستیک، وزنه برداری، تیراندازی، شنا و کشتی. اگر مسابقات قایقرانی در سال ۱۸۹۶ به سبب شرایط نامناسب جوی لغو نمیشد، این ورزش نیز به فهرست ورزشهایی آن المپیک افزوده میشد.
آخرین المپیک زمستانی در ۷ رشته ورزشی برگزار شد و اگر بخواهیم هر رشته ورزشی، از قبیل اسکی، و اسکیت را به طور جداگانه بشماریم، باید بگوییم با ۱۵ رشته ورزشی برگزار شد. از میان این رشتهها، اسکی بیرون از جاده، اسکیت بازی نمایشی، هاکی روی یخ، عملیات مرکب اسکاندیناویایی، پرش با اسکی، و اسکیت سرعت در برنامه تمامی المپیکهای زمستانی قرار داشتهاست. افزون بر آن اسکیت نمایشی و هاکی روی یخ حتی قبل از ظهور مسابقات المپیک زمستانی، بخشی از مسابقات المپیک تابستانی بود و تیمها در این زمینه با یکدیگر به رقابت میپرداختند.
در سالهای اخیر، کمیته ملی المپیک به منظور جلب توجه تماشاگران چندین ورزش دیگر را نیز به برنامه مسابقات افزودهاست. به عنوان مثال میتوان به اسنو بورد و والیبال ساحلی اشاره کرد. رشد المپیک همچنین باعث میشود که ورزشهای کم طرفدار مانند پنج گانه مدرن یا ورزشهای پر هزینه (قایقرانی آبهای آرام) جایگاه خود را ر برنامه المپیک از دست بدهند. کمیته ملی المپیک تصمیم گرفتهاست از سال ۲۰۱۲ بیسبال و سافتبال را از برنامه مسابقات المپیک خارج کند.
مطابق ماده ۴۸٫۱ منشور المپیک، هر دوره مسابقات المپیک تابستانی باید با دست کم ۱۵ ورزش برگزار شود. کمیته ملی المپیک پس از نشست صد و چهاردهم (۱۱۴) خود در (مکزیک ۲۰۰۲)، تصمیم گرفت برنامه المپیک تابستانی را به حداکثر ۲۸ ورزش، ۳۰۱ مسابقه و ۱۰۵۰۰ ورزشکار محدود کند. مسابقات المپیک عبارت است از ورزشهایی که تحت نظارت فدراسیونهای بین المللی قرار دارد و فهرست آن درماده ۶۴ منشور المپیک آمدهاست. رای دو سوم اعضای کمیته ملی المپیک لازم است تا بتوان منشور المپیک را اصلاح کرد و یک فدراسیون رسمی را به جایگاه المپیک ارتقا داد و آن رشته ورزشی را برای گنجاندن در برنامه المپیک واجد شرایط تلقی کرد. ماده ۴۷ منشور المپیک میگوید: تنها ورزشهای المپیکی را میتوان در برنامه المپیک گنجاند.
کمیته بین المللی المپیک در اولین جلسهای که پس از هر المپیاد برگزار میکند به بررسی در مورد برنامه المپیک میپردازد. برای آنکه بتوان نام ورزشی را در برنامه المپیک نوشت، به رای اکثریت اعضا نیاز است. بر اساس قوانین فعلی، هر یک از ورزشهای المپیک که برای قرار گرفتن در مسابقات المپیک خاصی انتخاب نشدهاند، کماکان ورزش المپیک محسوب میشوند و ممکن است در مسابقات آتی به شرط حصول رای اکثریت در برنامه المپیک جای گیرند. در هفدهمین جلسه کمیته ملی المپیک در سنگاپور، ۲۶ ورزش برای قرار گرفتن در برنامه المپیک ۲۰۱۲ لندن انتخاب شدند.
تا سال ۱۹۹۲ ورزشهای نمایشی نیز در برنامه المپیک قرار داشتند. هدف از گنجاندن این ورزشها در برنامه المپیک آن بود که این ورزشها بتوانند تماشاچیان بیشتری برای خود جذب کنند؛ اما برندگان ورزشهای نمایشی قهرمان رسمی المپیک محسوب نمیشدند. در پارهای اوقات ورزشهای نمایشی تنها ورزشهایی بودند که در کشور میزبان طرفدار داشتند، اما ورزشهایی که در سطح بین المللی مطرح بودهاند نیز در المپیک به نمایش در میآمدند. شماری از ورزشهای نمایشی از جمله بدمینتون و تکواندو سرانجام به عنوان ورزشهای مدال گیر و رسمی وارد برنامه المپیک شدند.
دوپینگ
یکی از مهمترین مشکلات پیش روی المپیک (و بطور کلی رقابتهای ورزشی بینالمللی)، استفاده از داروهای نیروزا است. از اوایل قرن بیستم، بسیاری از ورزشکاران برای تقویت عملکرد خود به استفاده از دارو رو آوردند. به عنوان مثال، برنده دو ماراتن در المپیک تابستانی ۱۹۰۴ توسط مربی خود حتی در حین مسابقه از استریکنین و کنیاک استفاده کرده بود.
با شدت گرفتن استفاده از اینروشها، به تدریج این آگاهی پدید آمد که چنین روشهایی در ورزش سالم نیستند.
اولین و آخرین مورد مرگ در اثر استفاده از داروهای نیروزا در المپیک، در سال ۱۹۶۰ رخ داد. در میدان دوپرخهسواری رم، کنت انهمارک دانمارکی از دوچرخهاش به زمین خورد و پس از آن فوت کرد. بررسی پزشکی قانونی نشان داد که مرگ وی در اثر استفاده از امفتامین بودهاست.
در اواسط دهه ۶۰، فدراسیونهای ورزشی استفاده از داروهای نیروزا را منع کردند و در سال ۱۹۶۷، کمیته بینالمللی المپیک نیز همین رویه را دنبال کرد.
اولین ورزشکار المپیک که آزمایش دوپینگش مثبت بود، هانس گونار لیلینوال سوئدی بود که در رشته پنجگانه مدرن شرکت کرده بود و به دلیل استعمال الکل، مدال برنز خود را از دست داد. طی ۳۸ سال بعدی، هفتاد و سه ورزشکار دیگر نیز به سرنوشت وی دچار شدند که در میان آنان چندین برنده مدال نیز حضور دارد. مشهورترین رد صلاحیتی که به خاطر دوپینگ صورت گرفت، مربوط به بن جانسون دونده دو سرعت از کانادا بود. او در المپیک ۱۹۸۸ سئول برنده دو صد متر شد اما جواب آزمایش استانوزولول وی مثبت شد.
با وجود انجام آزمایشها، بسیاری از ورزشکاران بدون اینکه گیر بیافتند به استفاده از مواد نیروزا ادامه دادند. در سال ۱۹۹۰، اسنادی فاش شد که نشان میداد بسیاری از ورزشکاران زن آلمان شرقی به عنوان بخشی از سیاستهای دولت کشورشان به دستور مربیان خود از آنابولیک استروید استفاده کردهاند.
در اواخر دهه نود، کمیته بینالمللی المپیک در حرکتی سازمانیافتهتر علیه دوپینگ دست به اقدام زد که این حرکت به تشکیل آژانس جهانی مبارزه با دوپینگ در سال ۱۹۹۹ منجر شد. درالمپیک تابستانی اخیر در سال ۲۰۰۰ و المپیک زمستانی ۲۰۰۲، معلوم شد که این نبرد هنوز پایان نیافتهاست چراکه بسیاری از مدالآوران رشتههای وزنهبرداری و اسکی میدانی، به دلیل استفاده از داروهای نیروزا رد صلاحیت شدند.
اخیرا، در المپیک زمستانی ۲۰۰۶، تنها یک ورزشکار در آزمایش دوپینگ مردود شد و مدالش لغو شد. در تنها مورد دیگر، سطح هموگلوبین ۱۲ نفر دیگر بالا تشخیص داده شد و جریمه آن یک تعلیق ۵ روزه به دلیل ملاحظات بهداشتی بود.
در طی این بازیها، کمیته بینالمللی المپیک برای اولین بار طرح آزمایش خون را به اجرا گذاشت.
توزیع مدالها
ورزشکاران (یا تیمهایی) که در هر رشته به مقام اول، دوم یا سوم میرسند مدال دریافت میکنند. به برندگان اول «مدال طلا» اهدا میشود. (اگرچه تا سال ۱۹۱۲ این مدالها از طلای خالص بودند، اما در حال حاضر از نقره طلاکاری شده ساخته میشوند. برندگان دوم مدال نقره دریافت میکنند و به ورزشکاران رتبه سوم، مدال برنز اهدا میشود. در برخی رقابتها که در یک دور مسابقه تکحذفی صورت میگیرد (از جمله بکس)، ممکن است مقام سوم مشخص نشود که در این حالت هر دو بازنده مرحله نیمه نهایی مدال برنز دریافت میکنند. رسم اهدای مدال به سه شرکتکننده برتر از سال ۱۹۹۴ رایج شد؛ در المپیک ۱۸۹۶ تنها به دو مقام اول و دوم مدالهای نقره و برنز اهدا شد و این در حالیست که در ۱۹۰۰ مدالهای متنوعی اعطا شدند. با این وجود در المپیک ۱۹۰۴ نیز به نفرات اول مدال نقره اهدا میشد، که همین امر ۱۹۰۶ آتن را به اولین دورهای تبدیل کرد که در آن سه مدال اهدا میشد. علاوه بر این از سال ۱۹۴۸ به بعد، به ورزشکارانی هم که رتبههای چهارم، پنجم و یا ششم را دریافت میکنند گواهینامههایی اهدا میشود که بصورت رسمی از آنها با عنوان «دیپلم پیروزی» یاد میشود. از سال ۱۹۷۶، این گواهینامهها به کسانی که مدال دریافت کردهاند نیزاهدا میشوند. از سال ۱۹۸۴ دیپلم پیروزی به رتبههای هفتم و هشتم نیز اهدا میشود تا اطمینان حاصل شود کلیه بازندگان رقابتهای مرحله یکچهارم نهایی که در آنها ساختار تک-حذفی حاکم است دیپلم پیروزی را کسب کردهاند تا بدین ترتیب نیاز به برگزاری مسابقات دلجویی (یا بالفظ رسمی «ردهبندی») با هدف مشخص کردن نفر پنجم از بین هشت نفر مرتفع شود. (جالب اینکه رتبه مذکور هنوز هم در بسیاری از مسابقات حذفی محل اختلاف است). در المپیک ۱۸۹۶ نیز این گواهینامهها اهدا میشدند اما در آن زمان، این گواهینامهها به همراه مدال به نفرات اول و دوم اهدا میشد. مدالها و دیپلمهای یادبود که از لحاظ طراحی با مدالها و دیپلمهای ذکر شده متفاوت هستند نیز به ترتیب به شرکت کنندگانی که مقامی پایینتر از سوم و هشتم را کسب کردهاند اهدا میشود. در المپیک تابستانی ۲۰۰۴ آتن، به سه نفر اول علاوه بر مدال تاج گل نیز اهدا شد.
مراسم افتتاحیبه
جدای از عناصر سنتی، کشور میزبان هم نمایشهای هنری از رقص و تئاتر مرسوم در آن کشور را اجرا میکند.
عناصر سنتی بسیاری در مراسم افتتاحیه بازیهای المپیک حضور دارند. مراسم معمولا با برافراشتن پرچم کشور میزبان و اجرای سرود ملی آن کشور آغاز میشود. بخش سنتی جشن با رژه ملتها شروع میشود که در آن ورزشکاران هر کشور به ترتیب در استادیوم رژه میروند. ورزشکار برجسته هر کشور پرچم آن کشور را در جلوی گروه ورزشکاران آن کشور حمل میکند.
به طور سنتی (که از المپیک تابستانی ۱۹۲۸ شروع شد) یونان بدلیل موقعیت تاریخی خود به عنوان مبدا بازیهای المپیک، اولین کشور و کشور میزبان، آخرین کشوری هستند که رژه میروند. (استثنائا در سال ۲۰۰۴ که المپیک در آتن برگزار شد، یونان آخرین کشوری بود که رژه رفت; با این حال پرچم یونان جلوتر از بقیه حمل شد.) دیگر کشورهای شرکت کننده بر اساس حروف الفبای زبان اصلی کشور میزبان و اگر زبان آن کشور به حروف لاتین نباشد، بر اساس حروف الفبای انگلیسی رژه میروند. در المپیک تابستانی ۱۹۹۲ در بارسلونا هر دو زبان اسپانیایی و زبان کاتالان زبان رسمی بازیها بودند، اما بدلیل عوامل سیاسی در حاشیه استفاده از زبان کاتالان، کشورها به ترتیب بر اساس حروف الفبای زبان فرانسوی وارد شدند.
پس از رژه کشورها، ابتدا رئیس کمیته المپیک کشور میزبان سخنرانی میکند وپس از آن رئیس IOC سخنرانی کرده و در انتهای سخنرانی خود رهبر کشور میزبان را معرفی میکند که پس از سخنرانی رئیس IOC رسما المپیک را افتتاح میکند. در برخی موارد اشخاص دیگری به جای رهبر کشور میزبان المپیک را افتتاح میکنند. دو مثال از این مطلب به ایالات متحده بر میگردد. در سال ۱۹۶۰ معاون رئیس جمهور ریچارد نیکسون بجای دوایت آیزنهاور رئیس جمهور بازیهای المپیک زمستانی ۱۹۶۰ را در دره اسکو در کالیفرنیا افتتاح کرد بار دیگر در سال ۱۹۸۰ والترماندال، معاون رئیس جمهور بجای رئیس جمهور جیمی کارتر بازیهای المپیک زمستانی۱۹۸۰ را در لیک پلاسید، نیویورک افتتاح کرد. علیرقم این افتخار برگزاری بازیها به شهر اعطا میشود و نه به کشور.
پس از آن پرچم المپیک را وارد استادیوم میکنند و در حالیکه سرود المپیک در حال اجرا است، آنرا برافراشته میکنند. سپس حمل کنندگان پرچم هر کشور به دور یکدیگر حلقه زده و جایگاه مانندی را درست میکنند که در وسط آن یک ورزشکار (از زمان المپیک تابستانی ۱۹۲۰) و یک داور (از زمان المپیک تابستانی ۱۹۷۲) سوگند المپیک را یاد میکنند که بر طبق قوانین باز ی کرده و داوری میکنند. در آخرمشعل المپیک وارد استادیوم میشود و پس از آنکه از دست هر ورزشکار عبور کرد به آخرین حمل کننده مشعل میرسد که معمولا ورزشکاری مطرح از کشور میزبان است.او آتش را در جایگاه مخصوص خود در استادیوم روشن میکند. (آتش المپیک از زمان المپیک تابستانی ۱۹۲۸ روشن بودهاست، اما حمل امدادی مشعل از المپیک تابستانی ۱۹۳۶ آغاز شدهاست) از زمان المپیک تابستانی ۱۹۲۰ پس از جنگ جهانی اول، ۶۸ سال است که پس از روشن شدن شعله المپیک کبوترها را به نشانه صلح رها میکنند. اما پس از اینکه چند کبوتر در آتش المپیک در زمان افتتاح المپیک تابستانی ۱۹۸۸ سوختند، این کار متوقف شد.
مراسم افتتاحیه در فضای باز اجرا میشود، اما قرار است در المپیک زمستانی ۲۰۱۰ این مراسم در فضای سبز در استادیوم BC برگزار شود.