• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 135
تعداد نظرات : 54
زمان آخرین مطلب : 3572روز قبل
دانستنی های علمی

تقلّا میکند

فرشته ایست در بند

فریاد میزند ، به امید یاریست

التماس میکند به بخشش

زیرا او گناه کار است

به جرم نگاه ، به قانون دین ، و با تبصره مذهب

او در بند است

بال هایش در زنجیر ، اندیشه اش درحصار ، احساسش در بند ،و خودش در انکار است

حق گریه ندارد ، نباید زیبا ببیند ،نباید خوب فکرکند ، نباید دوست داشته باشد

زیرا...

او یک فرشته است

 

چهارشنبه 7/12/1387 - 0:35
دانستنی های علمی

به پندار تو:
جهانم زیباست
!
جامه ام دیباست
!
دیده ام بیناست
!
زیانم گویاست
!
قفسم طلاست! به این ارزد كه دلم تنهاست؟

چهارشنبه 7/12/1387 - 0:33
دانستنی های علمی
بهترین لحظه، لحظه ایست كه فكر كنی فراموشت كردم، بعد 1 اس ام اس از طرف من بیاد كه توش نوشته میمیرم برات !
چهارشنبه 7/12/1387 - 0:32
خاطرات و روز نوشت

پلکانی گذاشتم تا به خدا برسم.... اما نیمه ی راه افتادم

دوباره راهم را آغاز کردم.... باز افتادم

چند بار این کار را تکرار کردم اماافتادم

آخر فریاد زدم و گفتم:

خدایا من می خواهم به تو برسم چرا این چنین میکنی؟

خدا گفت می خواهم ببینم تا چه حد مرا دوست داری؟

گفتم: چگونه؟.... گفت: آنقدر تورا به زمین انداختم تا تو اعتراض کنی

و هر وقت تو این چنین کردی فهمیدم که تو همانقدر مرا دوست داری

گفتم: نه خدا اینگونه نیست...گفت هست

چون اگر مرا دوست داشتی هر چقدر هم می افتادی

باز به خاطر من و عشق من هیچ نمی گفتی

خدایا کمکم کن تا به تو برسم

 

چهارشنبه 7/12/1387 - 0:30
خواستگاری و نامزدی
جلوی من قدم بر ندار،

شاید نتونم دنبالت بیام.

پشت سرم راه نرو،

شاید نتونم رهرو خوبی باشم.

کنارم راه بیا و دوستم باش
 
چهارشنبه 7/12/1387 - 0:28
خواستگاری و نامزدی

شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آنرا از تو گرفتند. عشق بورز به آنها که دلت را شکستند. دعا کن برای آنها که نفرینت کردند. درخت باش بر غم تبرها. بپر به کوری چشم خفاشها. بهار شو و بخند که خدا هنوز آن بالا باماست

چهارشنبه 7/12/1387 - 0:26
خواستگاری و نامزدی

هر وقت توی زندگی به یه در بزرگ رسیدی که روش یه قفل بزرگ بود

 نترس و نا امید نشو!!! چون اگه قرار بود باز نشه جاش یه دیوار میذاشتن

 

چهارشنبه 7/12/1387 - 0:22
خواستگاری و نامزدی

هر روز صبح در آفریقا وقتی خورشید طلوع می کندیک غزال شروع به دویدن می کند

ومی داند سرعتش باید از یک شیر بیشتر باشد تا کشته نشودهر روز صبح در

آفریقا وقتی خورشید طلوع می کندیک شیر شروع به دویدن می کند ومی داند که

باید سریع تر از آن غزال بدود تا از گرسنگی نمیرد

مهم نیست غزال هستی یا شیربا طلوع خورشید دویدن را آغاز کن

چهارشنبه 7/12/1387 - 0:19
خواستگاری و نامزدی
گرچه زندگی با درد و غم همراه است،

اما مسیر از شادمانی های بسیار نیز خالی نیست .

اگر دنیای خودرا فرو ریخته یافتی،تكه های سالم آن را بر گیر وبه راه ادامه بده،

چون در پایان ، آرزوهایت را برآورده خواهی یافت.

به یاد داشته باش!

كه در پایان ، همین فرازو فرودهاست كه یكدیگر را توازن می بخشند.

بگذار ا شك هایت جاری شوند،بگذار گل لبخند بر لبانت بشكفد.

اما...... تسلیم ، هرگز! هرگز
!
چهارشنبه 7/12/1387 - 0:7
دانستنی های علمی

پسرک بی آنکه بداند چرا سنگ در تیر کمان کوچکش گذاشت و بی آنکه بداند چرا،

گنجشک کوچکی را نشانه رفت. پرنده افتاد بال هایش شکست و تنش خونی شد.

پرنده می دانست که خواهد مرد . اما پیش از مردنش مروت کرد و رازی را به پسرک

گفت تا دیگر هرگز هیچ چیز را نیازارد.

پسرک پرنده را در دست هایش گرفته بود تا شکار تازه خود را تماشا کند . اما پرنده شکار نبود .
پرنده پیام بود . پس چشم در چشم پسرک دوخت و گفت:کاش می دانستی که

زنجیر بلندی است ،زندگی که یک حلقه اش درخت است و یک حلقه اش پرنده .

یک حلقه اش انسان و یک حلقه سنگ ریزه . حلقه ای ماه و حلقه ای خورشید.

و هر حلقه در دل حلقه ای دیگر است.

و هر حلقه پاره ای از زنجیر و کیست که در این حلقه نباشد و

چیست که در این زنجیر نگنجد؟!

و وای اگر شاخه ای را بشکنی ،خورشیدخواهد گریست.

وای اگر سنگ ریزه ای را ندیده بگیری ، ماه تب خواهد کرد.

وای اگر پرنده ای را بیازاری ،انسانی خواهد مرد .

زیرا هر حلقه ای را که بشکنی زنجیر را گسسته ای.

و تو امروز زنجیر خداوند را پاره کردی....

پرنده این را گفت و جان داد.

و پسرک آن قدر گریست تا عارف شد....

 

چهارشنبه 7/12/1387 - 0:6
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته