• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 159
تعداد نظرات : 0
زمان آخرین مطلب : 2124روز قبل
آلبوم تصاویر

عکس 

چهارشنبه 24/5/1397 - 12:22
اخبار

فریادهای ابراهیم حاتمی کیا در اختتامیه جشنواره فیلم فجر و اعتراضش به برنامه «هفت» و رضا رشیدپور اثر کرد و چند ساعت بعد عبدالعلی علی عسکری رئیس سازمان صدا و سیما حق را به او داد و به تمجید از «به وقت شام» پرداخت. حاتمی‌کیا دیشب در اختتامیه خود را فیلمساز نظام دانسته بود و گفته بود سردار قاسم سلیمانی بعد از دیدن فیلمش گریست.

رئیس صدا و سیما با اشاره به صحبت‌های شب گذشته ابراهیم حاتمی‌کیا در اختتامیه جشنواره فجر به خبرگزاری فارس گفته است: «در این زمینه حق با ابراهیم حاتمی‌کیاست.در این زمینه در برنامه هفت اشتباه کردند و تذکر لازم در این خصوص داده شده است.»

علی عسکری فیلم «به وقت شام» را اثری منحصر بفرد و نمایانگر اقتدار و انسانیت جمهوری اسلامی دانست و گفت: «از سردار حاج قاسم سلیمانی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که از ساخت این فیلم ارزشمند حمایت کردند سپاسگزاری می‌کنم.»

عسکری در پایان در پاسخ به این سوال که جشنواره فیلم فجر امسال را چگونه ارزیابی می‌کنید، گفت: «به نظرم جشنواره امسال نسبت به سالیان قبل بهتر مدیریت شد، اما در همین جا باید بگویم که فیلم سینمایی «لاتاری» هم که فیلمی انسانی، عاشقانه و جوانمردانه بود مظلوم واقع شد.»

شنبه 28/11/1396 - 16:57
اخبار

ثریا قاسمی:
چند سالی است که جشنواره فیلم فجر و کل سینمای ایران دچار حواشی فراوانی شده است/ داوری ها، انتخاب ها، فیلم ها و خلاصه همه چیز مشکل دارد!

ثریا قاسمی بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون و برنده ۲ سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر در ارتباط با جشنواره ۳۶ ام فیلم فجر گفت: هیچ حس و حالی نسبت به جشنواره فیلم فجر ندارم و این جشنواره برایم خالی از هرگونه اهمیتی است چرا که اینقدر شرایط این جشنواره و شرایط سینما نامناسب شده که دیگر ترجیح می دهم ذهن و انرژی ام را صرف آن نکنم.

بازیگر فیلم سینمایی «دختر شیرینی فروش» در گفتگو با خبرنگار سینما افزود: متأسفانه چند سالی است که جشنواره فیلم فجر و کل سینمای ایران دچار حواشی فراوانی شده که این حواشی و این اتفاقات به سیستم مدیریتی و نظارتی آن باز می گردد و از این رو دیگر در توان و حوصله ما نیست که بخواهیم یکایک دردها و مشکلات عدیده ای که سینما و جشنواره فجر را احاطه کرده بازگو کنیم.

وی ادامه داد: داوری ها، انتخاب ها، فیلم ها و خلاصه همه چیز جشنواره مشکل دارد؛ احترام به پیشکسوتان سینما در جشنواره فیلم فجر مدت ها است از یاد همه رفته و این ها اتفاقات تلخ و دردآوری است که ما شاهد آن هستیم و وقتی می بینیم هیچ گوش شنوایی برای شنیدن حرف ها و دردهای مان وجود ندارد ترجیح می دهیم سکوت کنیم.

برنده ۲ سیمرغ بلورین برای فیلم های «ویلایی ها» و «مارال» تأکید کرد: طی سال های اخیر بسیاری از سینماگران و هنرمندان در تأمین نیازهای اولیه زندگی شان دچار مشکلات عدیده ای شده اند اما هیچ یک از مدیران فرهنگی و سینمایی به مشکلات آن ها توجهی نداشته اند و اصلاً قدمی برای رفع مشکلات متعدد آن ها برنداشته اند.

این بازیگر پیشکسوت با بیان اینکه  پیشکسوتان بوده اند که با فداکاری های زیاد وضعیت سینما و تلویزیون کشور را به اینجا رسانده اند تصریح کرد: روا نیست این هنرمندان که با انرژی و دغدغه و شور شان باعث پیشرفت و اعتلای سینمای کشور شده اند این چنین بی دلیل به دست فراموشی سپرده شوند. فرهنگ ما به گونه ای بوده که در تمام طول تاریخ به پیشکسوتان احترام زیادی می گذاشتند اما امروزه نه تنها احترامی باقی نمانده که متأسفانه رسماً پیشکسوتان نادیده گرفته می شوند.

بازیگر فیلم سینمایی «پدر آن دیگری» در پاسخ به این سوأل که همزمان با سال نوی سینمای کشور و ایام برگزاری جشنواره فیلم فجر چه آرزویی دارد اظهار داشت:  آرزوها باید منطبق با منطق باشد نه اینکه مانند کودکان بخواهیم آرزوی دستیابی به رویاهای قشنگ را داشته باشیم. به نظرم بایستی به جای داشتن آرزوهای مختلف و زیبا در عمل دست به انجام کارهای صحیح و اصولی در راستای دستیابی به جایگاه واقعی «هنر» در کشورمان بزنیم.

قاسمی در خاتمه این گفتگو متذکر شد: سینمای ایران از مشکلات زیربنایی عدیده ای رنج می برد؛ سینمای امروز ایران جای افرادی شده که هیچ علمی از آن ندارند پس بگذارید تا وقتی آن ها هستند راحت کارشان را انجام بدهند!

شنبه 28/11/1396 - 16:55
اخبار

سومین نمایشگاه عکس‌های نیکی کریمی بازیگر و کارگردان سینما با نام «گل مردگی»جمعه در گالری اعتماد باغ نگارستان افتتاح شد

کریمی در یادداشتی درباره این نمایشگاه نوشته است: «این اولین بار بود که از طبیعت و خیابان و دوربین روی دست به استودیو می‌رفتم و صحنه‌ها را می‌چیدم. احساس یک فیلم‌ساز/ نقاش را داشتم که باید قابی ابدی از تصویرش می‌ساخت. مردن و به استعاره از آن، پژمردن جهانم را به هم زده بود؛ چراکه مرشد همیشگی‌ام را از دست داده بودم و درگیر ذهنی به تصویر کشیدن این فقدان بودم.» این نمایشگاه از روز جمعه ٢٧ بهمن در گالری اعتماد واقع در میدان بهارستان خیابان دانش‌سرا، باغ نگارستان تا ١٥ اسفند ماه از ساعت ١١ تا ٢٠ برای بازدید عموم دایر خواهد بود

شنبه 28/11/1396 - 16:39
مصاحبه و گفتگو

امروز برای مصاحبه رفتیم سراغ هنرمندی که خیلی وقت بود کارهاش رو دنبال میکردیم. کیفیت کارهای سحر و همینطور خلاقیتش تحسین بر انگیزه . یه گشت زدن چند دقیقه ای در صفحه ی اینستاگرامش میتونه برای مدتی که اونجا هستین لبخندبه لبتون بنشونه و بهتون حس خیلی خوبی بده.

ادامه این مطلب، متن مصاحبه ی ما با سحر صدارت، خالق محصولات ماهنی هست:

این هنر رو از کجا یاد گرفتی؟ درسش رو خوندی؟ فکر می‌کنی درس خوندن تو این رشته کمکی بهت می‌کرد؟

ماهنی یک کار بسیار جدیده: تصویرسازی بر روی سرامیک‌های دست‌ساز. هنری که اسم خاصی نداره تا جستجوش کنی و نمونه‌های متنوعی ازش ببینی و پیدا کنی. این کار، تلفیقی از مهارت‌های مختلف هنریه: مجسمه‌سازی، تصویرسازی، کار با رزین و نهایتا هم تبدیل یک اثر هنری به یک وسیله‌ی کاربردی. راستش از وقتی یادم میاد، همیشه دفتر نقاشی و مدادرنگی‌هام باهام بودند. ایام مدرسه هم این وضع تغییری نکرد و همیشه حاشیه‌ی کتاب و دفترهام، پر بود از طراحی و نقاشی. به خاطر همین علاقه‌، با وجود اینکه خانواده‌م تصور چندان روشنی از آینده‌ی رشته‌های هنری نداشتند، پافشاری کردم و در هنرستان گرافیک خوندم و راهی دانشگاه هنر شدم. الان هم دانشجوی مقطع ارشد تصویرسازی هستم. درس خوندن توی هر رشته‌ای، فقط به یاد گرفتن محتوای اون رشته محدود نمی‌شه، بلکه آموخته‌هاتون در زندگی روزمره جریان پیدا می‌کنه. من رشته‌م رو بر اساس سبکی که می‌خواستم زندگی کنم انتخاب کردم؛ بنابراین بله، رشته تحصیلی و کسب و کار و زندگی‌م در یک راستا هستند و به هم کمک می‌کنند.

چی شد که رفتی سراغ این هنر و تونستی بهش به عنوان یک منبع درآمد نگاه کنی؟

از وقتی دانشجوی مقطع کاردانی بودم، به عنوان گرافیست کار می‌کردم. اما کار یکنواخت و روزمره در شرکت‌های تبلیغاتی، چیزی نبود که بهش عشق بورزم و حالم رو خوب کنه. از دو سه سال پیش که با سایت و مفهومِ رنگی‌رنگی آشنا شدم، این اشتیاق به شروع کاری متفاوت، بیشتر و بیشتر ‌شد. تا اینکه بعد از ایده‌پردازی‌های زیاد، بالاخره مطالعه و تمرکز روی یک ایده رو شروع کردم. شب و روز فکرم مشغول بود و جزییات کار رو یادداشت می‌کردم. چهار ماه بعد، اولین محصولات برند ماهنی متولد شد و وقتی در پیج اینستاگرام، ارائه‌شون کردم و با استقبال بسیار خوبِ مخاطبان روبه رو شدم، فهمیدم که اون تلاش‌ها، نتیجه داده.

اولین چیزی که درست کردی چی بود؟

چند تا گردنبند.

 

اولین مشتری‌ها رو چه جوری پیدا کردی؟ الان مشتری‌هات رو چه جوری پیدا می‌کنی؟

اولین مشتری‌های من، همکارانم در شرکتی که به عنوان گرافیست در آن مشغول بودم، بودند. یک روز که تعداد زیادی از تولیدات ماهنی باهام بود تا بعد از کار ببرم به یک گالری، همکارام دیدند و تا دونه‌ی آخرش رو خریدند! در حال حاضر علاقمندانِ کارهای من، می‌تونند از طریق پیج اینستاگرامِ ماهنی و یک گالری معتبر در شیراز، به شکل مجازی یا حضوری، خرید کنند. منتها در تلاشم با بالا بردن سرعت تولید، محصولات ماهنی رو در فروشگاه‌های معتبرِ شهرهای بزرگِ دیگه هم عرضه کنم.

 

حاضری این هنر رو به کسی هم یاد بدی؟

صفر تا صدِ روند تولید محصولات ماهنی، همراه با عشق و ابتکاره. و من فکر می کنم اینها یاد دادنی نیستند.

در مورد رفتار مشتری‌ها چه چیزی خوشحالت و چه چیزی ناراحتت می‌کنه؟

یکی از لحظه‌هایی که خیلی خوشحال می‌شم، وقتیه که مشتری بهم می‌گه: سلیقه‌ت رو قبول دارم، هر چی دوست داری برام طراحی کن. یا وقتی کسی که یک بار خرید کرده، برمی‌گرده و دوباره خرید می‌کنه. وقت‌هایی هم که آدم‌ها ماهنی رو برای هدیه به عزیزانشون انتخاب می‌کنند، خیلی ذوق‌زده می‌شم. راستش یادم نمیاد از چیزی ناراحت شده باشم. معمولا مخاطبان ماهنی با محبت و احترام رفتار می‌کنند، منم دوستشون دارم، چون می‌دونم اگه اونا نبودند، ماهنی هم وجود نداشت.

تنها کاری که می‌کنی تو همین سبکه یا سبک‌های دیگه‌ای هم کار می‌کنی؟

از اون جایی که همیشه به فکر ارتقای کیفیت و دوام ماهنی هستم، به تازگی سری جدیدی از محصولات ماهنی تولید کردم که با حفظ هویت و سر و شکل همیشگی، به جای سرامیک و آویز اشبالت، زمینه فلزی و آویز زنجیر داره و در نوع خودش، کارِ جدید، موندگار و چشم نوازیه.

روزانه چقدر از وقتت رو صرف این کار می‌کنی؟

گاهی که حجم کار کمتره، روزی دو سه ساعت. اما اوقاتی که یه ایده‌ی جدید داره متولد می‌شه و حجم کار بیشتره، بدون خستگی تا روزی شونزده هفده ساعت هم کار می‌کنم. گاهی دارم از خستگی بی‌هوش می‌شم اما اونقدر فکر و ایده توی ذهنمه که خوابم نمی‌بره!

فکر می‌کنی تهِ تهِ مسیرت کجاست؟ یعنی به کجا برسی حس موفقیت داری؟

همه‌ی قشنگی این مسیر برای من، همینه که تَه نداره. ایده‌های زیادی برای گسترش برند ماهنی دارم که براش هیچ نهایت و محدودیتی قائل نیستم. حس موفقیت از روز اولی که کار با استقبال چشمگیر مواجه شد، در من شکل گرفت ولی این باعث نمی‌شه سیراب بشم و وسواسم رو نسبت به تولیداتم از دست بدم و از ایده آل‌هام کوتاه بیام. حس شیرین موفقیت، موتور محرک من برای بهتر کردن کاره.

طرح همه‌ی کارهات مال خودته یا از جایی الگو برداری هم می‌کنی؟ اگه یه روزی یکی از کارها و طرح‌های شما تقلید کنه، تشویقش می‌کنی یا جلوشو  می‌گیری؟

در نود و نه درصد موارد، ایده طرح از خودمه و معمولا از پیرامونم الهام می‌گیرم، مگر گاهی که مشتری از من اجرای یک طرحِ از پیش تولید شده رو می‌خواد که همون رو هم به روش خودم اجرا می‌کنم تا صددرصد کپی‌ نباشه. خیلی وقت‌ها پیش میاد که مخاطبان پیج ماهنی، برام عکس و آدرس صفحاتی رو می‌فرستند که یه آدمی، ایده‌های منو کپی کرده و برای فروش گذاشته. خب این برای یه هنرمند، جالب و خوشایند نیست اما من این جور وقت‌ها تو دلم به طرف می‌گم: «عیب نداره! ایده‌ی دست دوم و تکراری برای تو که از خلاقیتت استفاده نمیکنی! من آدم خلاقی هستم و می‌رم سراغ یه ایده‌ی بکر و تازه.» و مطمئنم که مخاطب، عاقله و کار جدید و باکیفیت رو از کارِ تکراریِ شلخته تشخیص می‌ده.

چه تفریح هایی داری؟

ماهنی خودش یه تفریح انرژی بخشه. غیر از اون کتاب می‌خونم، موزیک می‌شنوم، نقاشی می‌کشم، قلاب بافی می‌کنم، آشپزی و شیرینی‌پزی می‌کنم و گاهی با دیدن یه فیلم خوب به خودم جایزه می‌دم.

و حرف آخر؟

دو تا گروه هستن که باهاشون حرف دارم. اول کسانی که دلشون می‌خواد کسب و کاری رو شروع کنند و می‌دونند که استعداد و خلاقیتش رو دارند، ولی جسارتش رو ندارند: اگر کاری رو شروع نکنید، هیچ‌وقت متوجه نمی‌شید چقدر می‌تونستید پیشرفت کنید. به قول ماهی سیاه کوچولو  «همه‌ش که نباید ترسید، راه که بیفتیم ترسمون می‌ریزه.» دوم کسانی که دور و بر این آدم‌ها هستن: اگر همچین آدمی اطرافتون دارید، تشویق و حمایتش کنید. من موفقیت خودمو مدیون مامانم هستم که تو این مسیر تنهام نذاشت و از هیچ حمایتی دریغ نکرد.

 

چهارشنبه 18/11/1396 - 15:6
مصاحبه و گفتگو

لیسا بعد از اتمام دوره طراحی داخلی تو موسسه هنر اورگان کارش رو که بیشتر تمرکز اون روی تبلیغات و پروژه‌های مهمانی بود شروع کرد ولی زمانیکه بازار طراحی داخلی با شکست روبه‌رو شده بود، خودش رو توی یه مسیر انحرافی تو کار طراحی زیورآلات پیدا کرد؛ اون می­گه: ” تو اون زمان خیلی از ما به دنبال راه جدیدی بودیم، ما تلاش می­کردیم تا یه سبک جدیدی رو تو دنیای طراحی ایجاد کنیم.” خط تولید زیوآلات لیسا اون رو تو زمان مناسب به صنایع دستی بافت هدایت کرد، لیسا می­گه: “من تولید گردن­بند رو تو مقیاس بزرگ شروع کردم و بعد یه مدت اونها به تزئینات دیوار تغییر کردن و این درست همزمان با شکوفایی صنایع دستی بافت بود.” موفقیت این تولیدات ساده با حلقه ­های برنجی و بافت های طبیعی بود که به لیسا اعتماد به نفس (و مشتری­) برای بازگشت به عشق اول طراحیش یعنی مبلمان رو داد و حالا این روزها لیسا چندین فروشگاه آنلاین داره.

ما با لیسا درباره آرمان هاش، کارگاه الهام­ بخشش و اینکه چطوری از خلاق نبودن فرار می­کنه، صحبت کردیم.

به ما درباره روال طراحیت بگو، اینکه چطوری یه ایده رو از الهام به محصول نهایی تبدیل می­کنی؟

من یه دفترچه ­یادداشت دارم که تو کیفمه و هرجا می­رم با خودم اون رو می­برم و هر زمان که تنها بشم اون رو بیرون می­ارم؛ خیلی از طراحی ­های آویزی من از خط خطی ­ها و طرح­های این دفتر اومدن. اما گاهی به کارگاهم می­رم و می­بینم که چه مواد اولیه­ای در دسترس دارم و اجازه می­دم که اونها من رو تو این رویه هدایت کنن. طراحی مبلمان یه مقدار متفاوته: ابتدا یه طرح اولیه و کوچیک رو می­کشم و بعد جزئیات رو بهش اضافه می­کنم و در آخر یه نمونه آزمایشی می سازم. هر نمونه آزمایشی تست می­شه و قبل از اینکه به طرح نهایی برسم برای یه ماه مورد استفاده قرار می­گیره.

از چه چیز تو محل کارت بیشتر از همه خوشت می­یاد؟

من به همراه دوست خوبم ربکا از شرکت بافت کاملیا یه استودیو مشترک راه انداختیم و همین طور یه کارگاه تو عطاری طلایی( Golden Apothecary) خریدیم. قصد ما این بود که جمعی از زنان خلاق رو که صاحب کسب‌‍و‌کارهای کوچیک هستن، دور هم جمع کنیم. ما تو کارگاهمون یه آشپزخونه داریم که به عنوان عطاری استفاده می شه و بقیه فضا بین من و ربکا تقسیم می­شه. این فضاها پر از گیاه، نخ و هر چیزیه که ما رو خوشحال کنه؛ این یه جورایی جادویی هم هست چراکه دیدن اینکه ربکا چطوری از الیاف خام، نخ می­ریسه، روی پروژه­های من تاثیر می­ذاره؛ در واقع کارگاه ما یه ترکیب بزرگ از کارهامونه.

اگه می­تونستی تو حوزه­ های دیگه هنر متخصص بشی، اون چه حوزه­ای بود؟

کار با فلز. گاهی برای سرگرمی یه نمونه­ هایی با فلز می­سازم اما متخصص شدن تو این کار خیلی فرق می­کنه. من به تازگی کار با یه جوشکار به نام نلسون رو شروع کردم و بخشی از کارهای مبلمان تو فروشگاه به عهده اونه، اما دوست دارم که بتونم بیشتر با اینکار درگیر بشم.

تو توی یه گروه موسیقی هم می­خونی. چه نیازهای مختلفی از خلاقیت یا احساس با موسیقی و طراحی تو زندگیت برآورده شدن؟

من به همراه نامزدم و چندتا از دوستامون توی یه گروهی به نام Copper Fox هستیم و صادقانه بگم که خوندن در واقع عشق واقعیه منه و یه چیزی که درباره فروشگاه آنلاینم دوست دارم اینه که به من این امکان رو داده تا با فروشگاهم بتونم زندگیم رو بچرخونم.فروشگاهم من رو به این رویام که توی یه گروه موسیقی باشم، رسوند. البته این دو تا کار با هم دیگه در ارتباط هستن چراکه جوری که من به ساختن موسیقی فکر می­کنم بیشتر شبیه طراحی اونه تا نوشتنش. شاید شما نتونید این ارتباط رو در بیرون ببینید، اما برای من و در ذهن من بین این دو ارتباط وجود داره.

تا حالا شده از نظر خلاقیت، گیر کنی؟ برای اینکه از این مخمصه خلاص شی، چیکار کردی؟

اره می­شه که گیر کنم و برای اینکه بتونم از این موقعیت خلاص بشم مسافرت می­کنم. تا هرچقد ممکن باشه مسافرت می­کنم که البته تو فصل­های شلوغ خیلی امکان سفر کردن نیست، اما این کار همیشه باعت تجدید نیروی من می­شه و برای من الهام­ بخشه. دیدن جاهای جدید، خوردن غذاهای جدید، راه­ رفتن تو خیابون­ های جدید و دیدن ساختمون­های جدید، همیشه باعث می­شه کارهای بیشتری ارائه بدم.

چه مسافرتی اخیراً رفتی که برات تاثیرگذار بوده؟

سال گذشته من، دوستم رو که یه وبلاگ­ نویسه، تو یه کارگاه عکاسی و استایل در ونیز ایتالیا همراهی کردم، این اولین سفر من به ونیز نبود، اما این دفعه شهر رو با دیدی جدید نگاه کردم و برام الهام ­بخش بود. این کارگاه آموزشی تو گرند کانال برگزار می­شد و من روی یکی از مبل­های واگنر نشسته بودم که تو مدرسه درباره طراحی این صندلی خونده بودم اما تو زندگی واقعی هرگز اون رو ندیده بودم، این واقعاً من رو به وجد آورده بود. دیدن این معماری و عناصر دکوراسیون که سالهای سال پابرجا موندن و هنوز هم ذاتاً زیبا هستن، شگفت­ انگیز بود. چیزی که من تو کار خودم برام اهمیت داره اینه که مردم برای مدت زیادی کارهام رو نگه دارن، برای همینه که تلاش می­کنم تو طراحی خیلی شتاب زده عمل نکنم و تا زمانیکه مطمئن نشدم که محصولم می­تونه برای مدت طولانی باقی بمونه، از بهبود طراحی دست برندارم.

چه چیزی بیشتر از همه تو سال ۲۰۱۶ تو رو به جلو می­رونه؟ اهدافت برای این سال چیه؟

من واقعاً از توسعه خط تولید وسایل خونه­ ام هیجان­زده ­ام. طرح ­های زیادی دارم که با همراهی جوشکارم در حال حاضر داریم روشون کار می­کنیم و می­خوام توجه بیشتری روی کارهای بزرگ بزارم. امسال یه آلبوم با گروه موسیقیمون خواهم داشت و از الان برای تورهایی که می­ریم  و طرح­هایی که بین اجراها برای فروشگاه خیالباف خواهم کشید، هیجان­زده ­ام.

 

سه شنبه 17/11/1396 - 15:46
مصاحبه و گفتگو

موقعی که داشتیم در نمایشگاه نقش آفرینی زنان در توسعه اقتصادی بین غرفه ها میگشتیم، دیدیم که چقدر خوب میشه اگه با چند نفر از کسانی که  کسب و کار موفقی دارن، مصاحبه کنیم و ازشون چند تا نکته برای موفقیت در کسب و کارهای مشابه کار خودشون بپرسیم.

خانم سارا موسوی هم یکی از کسانی بودن که کارهاشون خیلی نظرمون رو به خودش جلب کرد و ازشون خواستیم که چند دقیقه ای برای رنگی رنگی و مخاطب هاش وقت بگذارن.

سارا از استان قزوین به این نمایشگاه اومده و  به تولید سفال های پخت بالا ( ۱۰۰۰ درجه) که همون سرامیک پخت پایین هست، مشغوله، این کار رو از ۲۹ سالگی شروع کرده  و کارهاش هم در دو گروه کالاهای تزئینی و مصرفی تقسیم بندی میشن. اما اکثریت کارهاش، مصرفی هستن و خودش هم بیشتر به این علاقه داره که محصولات تولیدی اش ، کاربرد مصرفی داشته باشن تا تزئینی.

از سارا سوال کردیم که ایده ی این کار از کجا به ذهنش رسیده که بهمون گفت قبلا کارهای زیادی رو تجربه کرده، از کار در اداره ی تامین اجتماعی تا تدریس و کار انیمیشن و … . اما یک بار به یک کارگاه سفال میره و خیلی جذب اون کار میشه، از اونجایی که رشته ی دانشگاهی اش نقاشی بود، اونجا مسئول بخش نقاشی میشه و نقاشی های زیر لعابی کار میکنن.و زمانی که از اون کار گاه اومد بیرون ، تصمیم گرفت که به طور مستقل کار بکنه. از اونجا بود که به ذهنش رسید که میشه سفال کار کرد. اما چیزی که سارا دوست داشت، این بود که کارهاش برن توی خونه های مردم و مصرف شن؛ پس کارش رو با ایده های جدید تر شروع کرد.

در ادامه ی مطلب مصاحبه ی رنگی رنگی رو با خانم سارا موسوی میخونید:

کارتون رو از کجا شروع کردین؟

کارم رو سه سال پیش، یعنی بهمن ماه سال ۹۱ شروع کردم. نزدیک عید بود و تصمیم گرفتم که هفت سین درست کنم. دو ماه کار کردم و در نمایشگاه عید اون سال، تونستم تمام هفت سین هایی رو که درست کرده بودم، بفروشم. و همین باعث شد که واقعا انگیزه پیدا کنم. چون خیلی خوبه که آدم بتونه هنری کار بکنه و به هنر فکر بکنه اما شما تا زمانی که اون پشتوانه رو نداشته باشی و چیزهایی رو که میسازی نفروشی، انگیزه ات از بین میره البته برای کسی که روی پای خودشه. و اون جا بود که ترغیب شدم که برم دنبال خرید وسیله های مورد نیاز برای این کار و دیگه هزینه ی کوره ندم یا بقیه مواد اولیه ام رو به مقدار کم نخرم. با اندوخته ای که توی اون نمایشگاه کسب کردم و پس اندازی که از قبل داشتم،  اولین وسیله ی کارم رو که یک کوره بود، خریدم.

در زمان شروع کار دو نفر بودیم، اما با گسترش کار، پرسنل اضافه کردیم و الان با ۴ نفر داریم کار میکنیم.

( نکته خیلی جالبی که خانم موسوی در مورد پرسنل کارگاهش گفت این بود که برای کارشون زمان مشخص تعیین نمیکنه و تنها کسی که باید سر  ساعت معینی کارش رو شروع و تموم بکنه، مسئول فروشگاهشون هست. )

سارا میگه کارش رو در یک کارگاه کوچیک شروع کرده، اما با گذر زمان خیلی پیشرفت کرده و الان علاوه بر یک کارگاه بزرگتر، یک فروشگاه و یه آموزشگاه کوچیک هم داره  و هنرش رو به کسان دیگه ای که به این کار علاقه دارن منتقل هم میکنه 

یکی از مهم ترین نکاتی که سارا در تولید محصولاتش بهش توجه میکنه و خیلی براش مهمه اینه که در کارهاش تنوع وجود داشته باشه و البته محصولات تولیدی اش به‌روز باشه. مثلا اینکه کارهای سارا قبلا فقط فیروزه ای بودن ، اما دید با وجود اینکه این سبک کار هنوز هم طرفدار های زیادی داره، خودش دلش میخواد که کارهای جدید و متفاوت تری رو تولید بکنه. کاری که خودش هم از خلقش حس خوبی داشته باشه سارا دائما در حال جستجو هست و از ایده‌های نو استقبال میکنه.

 

از  خانم موسوی  در مورد کسانی که میخوان این کار رو شروع کنن سوال کردیم، او ازش خواستیم بهمون بگه برای کسانی که میخوان بدون کوره کار رو شروع کنن وضعیت به چه صورتی هست.

ایشون گفتن که در شهر های دیگه نمیدونن اوضاع به چه صورته اما در قزوین کار برای کسی که کوره نداره کمی سخته. از اون جایی که کارگاه ها کار های زیادی برای انجام دادن دارند، به سختی قبول میکنن که کار شما رو در کوره بگذارن. و البته تاکید کردن که این موضوع خیلی هم منطقیه .

در مورد سرمایه اولیه ای که برای شروع این کار لازم هست هم توضیح میدین؟

برای شروع اگر ۳۰ میلیون سرمایه داشته باشین ( برای کوره ، گل و وسیله های اولیه ) چون برای کارهای مختلف ، به وسلیه های دیگه ای نیاز پیدا میکنین. علاوه بر این باید هزینه ای رو که برای گرفتن یک جای مناسب برای کارگاه لازمه رو هم باید در نظر بگیریم.

(نکته : این هزینه ها مال زمانی هستن که خانم موسوی کارشون رو شروع کردن، ممکنه الان به مقدار بیشتری سرمایه نیاز داشته باشین)

بازار‌یابی کارهاتون به چه صورته؟

برای بازار‌یابی کارهاتون خیلی خوبه که یک فروشگاه داشته باشین. البته اینی که کارهاتون رو به فروشگاه های مختلف هم بدین خیلی ایده خوبی هست چون تبلیغ کارتون میشه و ارزشمنده. علاوه براین ها شرکت در نمایشگاه ها هم خیلی خوبه : شما میتونین درنمایشگاه ها با افراد زیادی آشنا بشین و میتونین برندتون رو به عده‌ی زیادی معرفی بکنین. ولی یکی از بهترین جاها فضای مجازی هست که خیلی مفیده و کمک میکنه.

اما خود من برای شروع به تهران اومدم ، با آلبوم کارها و کارت ویزیتم اومدم و به حدود  ۱۰ تا فروشگاه مراجعه کردم که همه هم از کارهام استقبال کردن، اینی که کارهام تمیز بودن، لعابشون شفاف بود و طرح خوبی داشت براشون جالب بود و این مرحله برام موفقیت  آمیز بود و همه‌ی جاهایی که رفته بودم، ازم یک مقداری کار خواستن. اما چون دیر رفته بودم برای بازاریابی و نزدیک سال نو بود و نمایشگاه قزوین رو هم داشتم، نتونستم با همه فروشگاه ها کار کنم و فقط تونستم به یک جا در تهران کار بدم. چیزی که میخوام بگم این هست که خیلی بده که شما بری برای بازار‌یابی ، سفارش بگیری و نتونی بهشون بدی. این دید بدی در مردم ایجاد میکنه. من فکر میکنم آدم باید اول از تولید خودش مطمئن باشه که میتونه کار رو برسونه و بعد بره برای بازار‌یابی.

در مورد تحصیلات و اهمیتش در موفقییت در این حرفه از سارا سوال کردیم که سارا گفت رشته دانشگاهی خودش نقاشی بوده و برای موفقیت خودش در این کار خیلی کمکش کرده و معتقده هر کسی که میخواد این کار رو انجام بده، خیلی مهمه که تحصیلات مرتبط باهاش رو داشته باشه.

یکی از نکات دیگه ای که سارا در صحبت هایی که باهم داشتیم بهش اشاره کرد، این بود که اعتراض مشتری ها به قیمت کارها خیلی ناراحتش میکنه و یکی از مهم ترین علت هایی که در فروشگاهش فروشنده داره، این هست که نمیخواد شاهد این برخورد ها باشه.

در مورد هدف های مهم سارا هم سوال کردیم:

دوست دارم که یک کارگاه تولیدی خیلی خیلی بزرگ داشته باشم با پرسنل زیاد و تیهو رو یک برند جهانی بکنم.

سه شنبه 17/11/1396 - 15:40
مصاحبه و گفتگو

یکی از هنرهایی که خیلی مورد علاقه‌ی رنگی رنگیه، هنر اوریگامی هست؛  هنری که بهمون یاد میده چطور میتونیم با داشتن ساده ترین وسیله ها، بهترین آثار رو خلق بکنیم!  در اینترنت با صفحه‌ شمیم آشنا شدیم ودیدیم که با استفاده از هنر اوریگامی، تونسته کسب و کار خلاقی رو برای خودش راه‌اندازی بکنه. شمیم  هنوز در ابتدای این راهه اما ما مطمئنیم که ایده‌اش عالی هست و کسب و کار موفقی خواهد داشت   این شد که تصمیم گرفتیم، شمیم و کارهای زیبا و خلاقش رو به همه‌ی آدم‌های رنگی معرفی کنیم  :)

شمیم از طرفدارهای پرو پا قرص کارهای هنری هست. رشته‌اش هم هیچ به این موضوع بی ارتباط نیست. اون ۴ ساله که به ایران برگشته، قبلا در قبرس زندگی میکرد و اونجا رشته معماری رو خوند. زمانی هم که به ایران برگشت، تصمیم گرفت که رشته نساجی پوشاک رو انتخاب بکنه و الان حدود یک سالی میشه که علاقش به پوشاک خیلی زیاد شده، البته خودش معتقده که یکی از علت‌های اصلی علاقه‌اش به طراحی لباس این هست که این هنر در خونوادشون هم خیلی سابقه داره .

یکی از هنر هایی که شمیم معتقده هنر اصلیش هست، عکاسیه. اما غیر از اون تجربه درست کردن دستبند رو هم داره و الان هم بخش زیادی از انرژی و وقتش رو صرف هنر اوریگامی کرده.

این هنر رو از کجا یاد گرفتی؟ درسش رو خوندی؟ و فکر میکنی درس خوندن تو این رشته کمکی بهت میکرد؟

کار اوریگامی رو از زمان های خیلی قدیم فکر میکنم هممون باهاش آشنا هستیم و جا افتاده بود به اسم کار دستی هممون قایق و کلاه و … درست کردیم منم از وقتی که بچه بودم از یکی از دوستای خانوادگی که داشتیم با کارهای کاغذی و هنری آشنا شدم تا پارسال که توی یک جشن اوریگامی شرکت کردم و امسال تونستم فعالیت های بیشتری براشون بکنم و کلی ایده بدم و توی ساخت ایده ها و البته عکاسی کل پروژه سهیم باشم (اما خب بنا به دلایلی کل گروه از هم پاشیده شد و از اونجا من تصمیم گرفتم که از اون ایده هایی که داشتم و دادم استفاده کنم تا اونارو که به اسم خودم ثبت نشده بود ثبتش کنم )

در همین حین تونستم از اون فعالیت ها چیز های زیادی رو یاد بگیرم و بعدش نزدیک دوماه تو اینترنت وقتمو صرف این کردم که اوریگامی یاد بگیرم خیلی از آدما اوریگامی بلدن و البته فکر میکنن علم راحتی هست به نظر من کار با کاغذ ظرافت هایی داره که اگر یه جای کار خراب بشه دیگه قابل برگشت نیست و باید کلی وقت و البته مهم تر از اون دقت صرفش بکنی تا بتونی اون کارو به بهترین شکل ممکن انجام بدی

درس خوندن و یا مدرک داشتن تو هر رشته ایی خوبه میتونه که باشه و بعضی جاها باید باشه اما من بیشتر روی عمل توجه دارم اینکه یک چقدر ذهنت و بتونی خلاق کنی و چقدر بتونی عمل کنی همه میتونن همه کاری رو انجام بدن اما مدل انجام کارها باهم دیگه فرق داره البته باید بگم که اگر جزوه های و مطالبی که به عنوان مطالب آموزشی تو اینترنت و یا جاهای دیگه نبوود من الان نمیتونسم این کارو انجام بدم

چی شد که رفتی سراغ این هنر و تونستی بهش به عنوان یه منبع کسب در آمد نگاه کنی؟

اینکه چی شد رفتم سراغ این کار بیشترش این بود ککه بتونم خودمو نشون بدم به خودم و بگم که من واقعا این کارهارو میتونم انجام بدم معمولا اینطوری هستم که بعد از یه شکست آدم قوی تر هست برای کار های دیگه منم از بعد اینکه ایده هایی که داشتم در خصوص اون گروه به نتیجه نرسید و حتی تشکری هم ازشون نشد مجبور شدم خودم برای خودم انجامشون بدم تا بتونم خودم اونارو به ثبت برسونم
ارویگامی در ایران انجام میشه اما بیشتر مردم به دنبال صرف این هستن که فقط اونو یاد بدن و تعداد محدودی هستن که به فکر محصولی از اون هستن

یادت میاد اولین چیزی که درست کردی چی بود؟

اولین چیزی که درست کردم درنا بود که میتونم بگم اینقدر درستش کردم الان دیگه اشباع شدم و دوست دارم چیزای خیلی خیلی سخت از اوریگامی درست کنم

مشتری های اولت رو چه جوری پیدا کردی؟ الان مشتری هات رو چه جوری پیدا میکنی؟ 

چون کار خیلی نوپایی هست و من هنوز مشتری خیلی خاصی به غیر از دوستای خودم نداشتم نمیتونم نظر خیلی قطعی بدم البته که جذب مشتری احتیاج به تولید بالا میخواد که من ۲۴ ساعته تمام وقتمو سر این موضوع گذاشتم و دارم محصولات رو به تولید بالا میرسونم امید به اینکه موفق بشم 
در ضمن یه سری فکرای دیگه هم دارم که اگر به توولید بالا رسید میشه اونا رو به گالری های هنری معرفی کرد تا اوننا رو ببینن و نظرشونو بدن و البته کارت و یه سری تراکت چاپ شده که مردم از طریق اینستا بتونن کارها رو دنبال کنن

در مورد رفتار مشتری ها چه چیزی خوشحالت میکنه یا چه چیزی ناراحتت میکنه؟

شاید اینطوری بشه گفت در ایران یه سری محدودیت ها هست مثلا در خارج تنوع محصول زیاده اما کار دستی و هنری بین خیلی از آدما ارزش خیلی خاص و بالایی داره برای همینم هست که مردم با توجه به اینکه امکانات اونجا زیاده بازم تعداد مشتری برای این نوع کالا ها حتی از یه کشور به کشور دیگه زیاد هست ،اما توی ایران ناراحتت کننده میتونه این باشه که مردم بگن خب اینکه کاری نداره،خب اینکه چیز خاصی نیست و یا از این دسته صحبتها نمیدونم تونستم منظورو برسونم یا نه اما به نظر مشتر ها با هر نظری سراغ کارت میان و چه خوب چه بعد باعث پیشرفت کارتو میشن
راجع به اون دسته که محصولات رو میبینن و ازش استقبال میکنن که دیگه حرفی ندارم چون اونا همیشه باعث بوجود اومدن روحیه ی بیشتر میشن

تنها کاری که میکنی تو همین سبکه یا اینکه سبک های دیگه ای رو هم کار میکنی؟

تنها کارم تو همین سبک نیست بلکه چون کار تلفیقی از کاغذ و چوب هست از هردو برای پیشرفت کاری استفاده میکنم فقط اوریگامی نیست paper cutting,paper art work که چون هم وارد این زمینه میشه چون کاغذ ها توی قابی قرار میگیرن که به صورت کادویی و یا تزیینی ارائه میشن
از این کار حتی در ضمینه های گل های عروس و تزیینات سفره ی عقد و مجلس عروسی هم استفاده میشه 

روزانه چقدر از وقتت رو صرف درست کردن کارهات میکنی؟

روزانه اون روزایی که دانشگاه نمیرم ۲۴ ساعته و اون روزایی که دانشگاه هستم بعد از دانشگاه یه استراحت کوچیک میکنم و تا آخر شب مشغول درست کردم محصولات و تا زدن کاغذم

فکر میکنی تهِ تهِ مسیرت کجاست؟ یعنی به کجا برسی حس موفقیت داری؟

خب ته ته مسیر و هیچ وقت نمیشه پیش بینی کرد اما خب هروقت تونستم یک: اون محصولاتی که تونستم بسازم یعنی پول میتونم بدست بیارم یعنی اول علم ساختن اونا بعد پولی که بدست میاد ،درواقع همه ی اینا برای این هست که بتونم برای خودم کارگاهی داشته باشم به اسم کارگاه سفید با کلی چیزای رنگی 

همه ‏ی طرح های کارهات مال خودته یا اینکه از جایی الگو برداری هم میکنی؟ اگه یه روزی یکی از کارها و طرح های شما تقلید کنه تشویقش میکنید یا جلوشو میگیرید؟

مسلما همه ی طرحا مال خودم نیست آدم باید تحقیق کنه و کارهای دیگران رو ببینه از اون کار کار جدید دیگه ایی رو بوجود بیاره و من تمام تلاشم اینه که این رو هم بگم گاهی تقلید بد نیست میتونه تمرینی باشه برای انجام کار های بهتر درواقع با تقلید تو داری تمرین یاد گرفتم رو انجام میدی

جلوی کسی که کاری رو مثل من انجام بده نمیگیرم هیچ کاری تو دنیا تک نیست،حتی کاری که من الان دارم انجام میدم همیشه من به این فکر میکنم من ضربدر هزار میشم یعنی فکری که من الان میکنم همین لحظه ممکنه هزار نفر آدم دیگه بکنن اما تعداد محدودی اونارو عملی میکنن
درواقع من باید هی هرروز خودمو قوی تر کنم تا کارمو بهتر ارائه بدم

چه تفریح هایی داری؟

تفریحاتمم دیدن فیلم و آهنگ و رقص کوه بیرون رفتن خرید کردن که یکی از تفریحای مورد علاقه امه 

و حرف آخر 

اینکه برین دنبال چیزی که دوست دارین،ممکنه تو یه زمان محدودی آدم مجبور باشه کاری که دوست نداره رو انجام بده حالا یا برای پول یا تجربه اما در کنار اون هم کاری رو بکنین که دوست دارین ،و البته همیشه یه آدم خوب باشید و بمونین 

سه شنبه 17/11/1396 - 15:21
مصاحبه و گفتگو

زمینه اصلی که ندا در اون فعالیت میکنه، ساخت زیورآلاته وکارهاش میتونه نظر هر آدم رنگی رو به خودش جلب کنه. ندا کارشناس نقاشی از دانشکده هنر و معماریه و برندش رو از سال ۱۳۸۵ شروع کرده.

در ادامه مصاحبه رنگی رنگی و ندا رو میخونید :

چی شد که رفتی سراغ این هنر و تونستی بهش به عنوان یه منبع کسب در آمد نگاه کنی؟

از بچگی عاشق ساختن بودم هر چیزی که میدیدم خوشم میومد دلم میخواست خودم عین اونو بسازم.

اولین باری که چند تا از کارهام رو با این متریال ساختم دانشگاه بردم بچه های کلاس دیدن و خیلی خوششون اومد و خواستن که باز هم براشون کار ببرم. همین شروعی بود برای ادامه کار زیورآلات ندادیزاین

یادته اولین چیزی که درست کردی چی بود؟

اولین چیزی که درست کردم هنوز دارم. یه انگشتر کج و موج ولی خوشرنگ. بیشتر کارهای اولم رو دارم. عکسشون رو دارم. گذشت زمان و نگاه کردن به عکسها کمکم میکنه که کارها رو ارتقا بدم. ولی خاص ترین کارهام دست نزدیکان و دوستانمه که همیشه بهم نزدیک باشن.

مشتری های اولت رو چه جوری پیدا کردی؟ الان مشتری هات رو چه جوری پیدا میکنی؟

اولین مشتریهای من بچه های دانشگاه هنر و معماری بودن. از تابستان سال ۱۳۸۷ در نمایشگاههای مدو لباس و صنایع دستی مختلفی شرکت کردم و همه مشتریان من اغلب از قشر هنرمند بودند. سایت داشتم و فروش آنلاین ولی بیشترین مشتریهای من در نمایشگاههای صنایع دستی من رو شناختند. الان بیشتر مشتریهام آنلاین با من در تماس هستند و یا از فروشگاه کارهای من رو تهیه میکنند.

 

حاضری این هنر رو به کسی هم یاد بدی؟

راستش من هیچ وقت صبر آموزش رو نداشتم شاید در آینده ولی درحال حاضل اصلا به آموزش فکر نمیکنم.

در رابطه با رفتار مشتری ها چه چیزی خوشحال و چه رفتارهایی ناراحتت میکنه؟

سالهای اول مخصولصا در نمایشگاههای مردمی برخورد بعضی از مردم با کارهام ناراحتم میکرد. چون عدم آشنایی مردم با صنایع دستی و تفاوت قیمت باعث عکس العمل اونها میشد. اوایل ناراحت میشدم ولی بعد کم کم عادت کردم و بیشتر وقت و انرژیم رو برای آدمهایی گذاشتم که به محض اینکه میفهمیدن کارها دست سازه و چینی نیست به شدت جذب کارها میشدن.

تنها کاری که میکنی همین سبکه یا سبک دیگه ای هم کار میکنی؟

در زمینه زیورآلات از متریال دیگه هم استفاده کردم ولی اغلب ادغام با همین متریال بوده.

عاشق طراحی و ساختن هستم اگه یه مانتو ببینم خوشم بیاد طرحشو میزنم زود پارچه میگیرم میدوزم دکمه هاش رو خودم با همین متریال میسازم و بعد با خیال راحت خوابم میبره. اگه کار دکوری ببینم خوشم بیاد عینشو میسازم کلا هر چیزی رو که میبینم ایده میگیرم ایده هامو مینویسم شاید وقت نشه خیلی هاشونو درست کنم ولی به هر حال تو ذهنم یه بار ساخته شده. دنیای توی ذهنم خیلی هیجان انگیزتر از این دنیاست 

 

روزانه چقدر از وقتت رو صرف درست کردن کارهات میکنی؟

بیشتر وقت من در روز صرف خلق کردن میشه. تنها کاری که بهم لذت میده اینه که اولین بار یه طرح جدید با رنگی جدید رو بزنم فرق نمیکنه از کارهای ندادیزاین باشه یا معرق کاشی، تصویرسازی، نقاشی، پتینه، عکاسی و…

 

فکر میکنی تهِ تهِ مسیرت کجاست؟ یعنی به کجا برسی حس موفقیت داری؟

موفقیت رو در ایده جدید داشتن میدونم. روزی که ایده ای در ذهنم نباشه مرگ ذهنی و پایان دوران هنریه. ته ته مسیرم اگه خدا بخواد و خیر باشه دلم میخواد صدایی داشته باشم که شنیده بشه تا تازه برم تو کار مهم خیر و به بقیه کمک کنم. دوست دارم روح جمعی رو ارتقا بدم یه کار خاص داشتن و فردی کار کردن رو دوست ندارم. شاید داشتن زمینه ای برای کارآفرینی ایده هام رو جلو ببره و به این هدف برسم.

همه ‏ی طرح های کارهات مال خودته یا اینکه از جایی الگو برداری هم میکنی؟ اگه یه روزی یکی از کارها و طرح های شما تقلید کنه تشویقش میکنید یا جلوشو میگیرید؟

همه مدلها و انتخاب رنگها بعد از هفت سال کار به دست اومده و هر کدوم در زمان خاص ارائه شده و اصلا کپی نمیکنم تک تکشون رو دوست دارم. همه کارها ایده خودم بوده.

مثلا شما در کارهای من رنگ زرد نمیبیند. یا رنگ قرمز و نارنجی به ندرت استفاده شده. برای اینکه من این رنگها رو شاید خودم کمتر استفاده کنم ولی بعد از سالها تصمیم گرفتم چند نمونه برای مشتریهایی که علاقه به این رنگها داشتند کار کنم. ولی رنگ زرد رو هنوز هم نتونستم در پالت اصلی کارهام چا بدم. شاید بعدها…

همون طرحهای اولم از ورق طلا استفاده کرده بودم دیدم عین کارم تو خانه هنرمندان گذاشته شده برای فروش. از اول برام مهم نبود که کسی از کارم تقلید کنه. اگه من هر روز طرح جدید بزنم کپی کردن دیگه معنی نداره

چه تفریح هایی داری؟

سوالهای آسون از همه سخت تره. تفریح برای من خیلی چیزاس مثلا زیر بارون عکاسی کردن یا عاشق رانندگی با سرعت یه کم زیادم .البته تفریحات دیگه ای هم دارم که هدایتم میکنن در مسیری که انتخاب کردم درست قدم بذارم.

اگر نکته ای هست که دوست داری در مصاحبه ات گفته شه و ما نپرسیدیم، برامون بگو 

هنرمند نباید خاص باشه برعکس اینکه همه فکر میکنن، چون هنر از دل انسان برگرفته دل هم وصله با اصلش. اصلش هم وحدت رو طلب میکنه و خاص بودن یعنی کثرت. تجربه شخصی من نشون داده که هنر اگه به سمت وحدت باشه درسته. همین 

 

 

سه شنبه 17/11/1396 - 15:14
تزیینات و دکوراسیون

خونه تکونی نزدیکه پس این مطلبو بخونیدlaughing

انجام کارهای منزل شاید به نظر سخت برسه، اما یک خانه مرتب و تمیز تاثیر خیلی خوبی روی روان و ذهن ما دارد و باعث آرامش میشود، در اینجا راه هایی برای ترغیب خودتان به تمیز کردن خانه پیشنهاد داده ایم.

 

1- کارها را به کارهای کوچکتر بخش بندی کنید: تمام کردن یک کار، حتی یک کار کوچک، از نظر ذهنی برای شما لذت بخش است. به همین دلیل با تبدیل کارها به کارهای کوچکتر یک راه خوب برای جلوگیری از به تعویق انداختن کارهاست.

 

2- یک آلارم ۱۰ دقیقه ای تنظیم کنید: با خودتان شرط کنید که برای ۱۰ دقیقه کار را انجام دهید، معمولا با دیدن گذشت زمان تنها ۱۰ دقیقه و مقدار کاری که انجام داده اید به کار کردن ادامه میدهد، اما حتی اگر این اتفاق هم رخ ندهد در هر صورت شما ۱۰ دقیقه از زمانتان را کار کرده اید.

 

3- موانع را از سر راه بردارید: کارهای سخت را در زمان هایی که انرژی بیشتری دارید انجام دهید، در واقع شما باید در زمان هایی که انرژی بیشتری دارید هر کاری میتوانید انجام دهید تا کار را برای زمانی که بی حوصله هستید راحت تر کنید.

سه شنبه 17/11/1396 - 14:42
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته