اوّل مقدّم و به قضيّه دوم تالى و به الفاظى كه دال بر نسبت بين اين دو قضيه است رابطه مى گويند .
تقسيم قضايا به موجبه و سالبه
قضيّه حملى و قضيّه شرطى به لحاظ اثبات يا نفى نسبت بين طرفين به موجبه و سالبه تقسيم مى شود ؛ زيرا در يك قضيه يا از اثبات رابطه و يا از سلب رابطه گزارش مى شود . در صورت نخست ، قضيّه موجبه و در صورت دوم قضيّه سالبه خواهد بود .
قضيّه موجبه ، مانند عدالت زيباست ، انسان يا بنده است يا آزاد ، اگر خورشيد مغرب طلوع كند ، جهان از فروغ عدالت سرشار خواهد شد .
قضيّه سالبه ، مانند ظلم پايدار نيست ، چنين نيست كه دانش پژوه يا عالم باشد يا پرهيزگار ، چنين نيست كه اگر انسان غنى باشد ، حتماً مناعت طبع داشته باشد . به عنصر ايجاب يا سلب در يك قضيّه ، اصطلاحاً كيف گفته مى شود .
هر يك از قضاياى حملى و شرطى ، تقسيماتى مختصّ به خود دارند كه مشترك بين آن دو نيست . آنچه در پى مى آيد تقسيماتى است كه به قضيّه حملى اختصاص دارد .
تقسيمات قضيّه حملى
قضيّه حملى به ملاك هاى گوناگون تقسيم مى شود :
1 . شخصيّه ، طبيعيّه ، مهمله و محصوره
اين تقسيم در ابتدا به اعتبار كلّى يا جزئى بودن موضوع است و در مراحل بعدى بر اساس ملاك هاى زير صورت مى پذيرد :
گاهى موضوع در قضيّه حمليه جزئى حقيقى است ؛ مانند كعبه قبله گاه مسلمين است . به قضايايى از اين دست ، اصطلاحاً شخصيّه يا مخصوصه مى گويند .
گاهى موضوع، مفهومى كلّى است ؛ يعنى محمول قضيه مربوط به مفهوم كلّى موضوع است و ارتباطى به مصاديق آن ندارد ؛ مانند انسان نوع است. چنين قضايايى طبيعيّه نام دارد .
گاهى موضوع ، مفهوم كلّى است و محمول به مصاديق موضوع تعلّق دارد . در اين