• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
دروس متداول> پايه اول> منطق (1)> کتاب منطق يک مرکز

صورت يا تعداد افرادى كه محمول را پذيرفته اند مشخص شده است ؛ مانند هر انسانى متفكّر است . و يا تعداد افراد و مصاديق موضوع مشخّص نشده است ؛ مانند انسان شاعر است . در صورت نخست قضيّه محصوره يا مسوّره است و در صورت دوم مهمله .

در مورد اقسام مذكور ، توجّه به چند نكته حائز اهميت است :

الف) به كار بردن قضيّه مهمله در زبان علمى و استدلال هاى فلسفى جايز نيست ؛ چراكه دقيق بودن ، يكى از ويژگى هاى زبان علمى است .

ب) گاهى براى نوآموزان منطق ، قضيّه مهمله به لحاظ ساختار ظاهرى با قضيّه طبيعيّه مشتبه مى شود . براى تمايز اين دو قضيّه از يكديگر مى توان از ملاك زير مدد جست :

در قضيّه طبيعيه ، مى توان به موضوع ، كلمه مفهوم را افزود ؛ در حالى كه اگر در قضيّه مهمله چنين كلمه اى به موضوع اضافه شود ، قضيّه بى معنا خواهد شد ؛ مثلاً در قضيّه انسان نوع است مى توان گفت : مفهوم انسان ، نوع است ؛ ولى در قضيّه آب مايع است نمى توان گفت : مفهوم آب مايع است .

ج) قضيّه محصوره به نوبه خود به دو قسم كليّه و جزئيه تقسيم مى شود ؛ مانند هر انسانى متفكر است ، بعضى انسان ها شاعرند ، هيچ انسانى سنگ نيست ، بعضى انسان ها فقيه نيستند . به كليّت و جزئيّت در قضاياى محصوره اصطلاحاً كمّ قضيه گفته مى شود و به الفاظى كه دلالت بر كليّت و يا جزئيّت مى كنند سور قضيه مى گويند ؛ مانند هر ، همه ، بعضى ، هيچ يك .

د( از ميان اقسام مذكور ، تنها قضاياى محصوره در علوم و فنون كاربرد اساسى دارند . از اين رو، مباحث منطقى در باب قضايا بيشتر ناظر بر محصورات است . علّت چنين جايگاه والايى براى قضاياى محصوره اين است كه ، قضاياى شخصى از آن جهت كه تنها درباره يك جزئى حقيقى حكم مى كنند براى دانشمندانى كه به دنبال يافتن قوانين و قضاياى كلّى اند ارزش چندانى ندارند . قضاياى طبيعيّه نيز در حكم قضاياى شخصيه اند ؛ چرا كه اين گونه قضايا از آن جهت كه موضوعشان مفهومى كلى است و ارتباطى به مصاديق آن ندارند هيچ قانون قابل تطبيقى بر مصاديق خود ارائه نمى دهند و از اين رو در حكم قضاياى شخصيه اند. قضاياى مهمله نيز از آن جهت كه انحلال به قدر متيقّن )جزئى بودن) پيدا مى كنند ، همگى در حكم قضيّه جزئى اند .