سلام
داستان از اين قرار است كه ياد ايامي افتادم كه اينجا بر و بيايي داشتم!
همين
با سپاس فراوان
نازنين شكيبا!
در تاريخ ايران چهره ها و نامهاي زيادي در عرصههاي ديني و سياسي و فرهنگي و علمي وجود دارند كه با وجود اينكه نامشان در تاريخ ثبت شده، اما به علت عدم ازدواج، نسلشان منقطع و هيچ فرزند و نشانهاي از آنها به يادگار باقي نمانده است.
اين بار به سراغ برخي از اين چهرهها رفتيم و آنها را براي شما معرفي ميكنيم:
سيد جمال الدين اسدآبادي همداني
سيد جمال الدين اسدآبادي همداني از بزرگترين مصلحان و بيدارگران در جهان اسلام است كه بعد از گذشت نزديك به ۱۱۵ سال از شهادت مظلومانه اش در گوشه زندان جور حكومت عثماني، نامش زنده است و افكارش جاويد.
اين مجاهد بزرگ در طول زندگي اش شاگردان بسياري پروش داد ولي به دليل عدم تشكيل خانواده و ازدواج نكردن، فرزند و يادگاري برجاي نگذاشت . شهيد مرتضي مطهري در مورد سيد جمال الدين اسدآبادي چنين عنوان ميكند: سيد جمال هر كار ممكن را براي درمان دردهاي جامعه انجام داد. مانند مسافرت ها، تماس ها، سخنراني ها، نشر كتاب ومجلات، تشكيل حزب و جمعيت و حتي ورود و خدمت در ارتش بهره جست. در عمر 60 ساله خود(1314-1254 ه. ق )ازدواج نكرد و تشكيل عائله نداد زيرا با وضع غير ثابتي كه داشت و هر زماني در كشوري به سر ميبرد و گاهي در تحصن يا تبعيد يا تحت نظر بود، نمي توانست مسئوليت تشكيل خانواده را برعهده بگيرد.
سيد ابوالقاسم انجوي شيرازي
سيدابوالقاسم انجوي شيرازي پژوهشگر و نويسنده معاصر در سال 1300 ش. در شيراز به دنيا آمد. تحصيلات مقدماتي خود را در مدارس علميه تهران و مشهد آغاز كرد، سپس به تهران رفت و در دبيرستان دارايي تحصيلات خود را پي گرفت. او تا مقطع ليسانس ادامه تحصيل داد، سپس در سال 1329 به سوييس رفت و تحصيلات خود را در رشته علوم سياسي و اجتماعي در ژنو تكميل نمود. بعد از شهريور 1320 و سقوط رضا شاه، استاد انجوي به فعاليت هاي سياسي روي آورد و از حدود سال 1322 نيز فعاليت هاي مطبوعاتي خود را آغاز كرد. استاد انجوي شيرازي از چهل سالگي به كار گردآوري اسناد و حفظ و نگهداري روايات و ميراث فرهنگي مردم پرداخت. . استاد انجوي شيرازي در شهريور 1372، در تهران درگذشت و در گورستان ابن بابويه به خاك سپرده شد. وي هرگز ازدواج نكرد اما دوستان زيادي داشت. وي از آخرين دوستان صادق هدايت بود.
ميرزا ابوالحسن جلوه
حكيم الهي ميرزا ابوالحسن جلوه يكي از دانشوران جهان تشيع است كه در عصر قاجار چون ستارهاي فروزان در آسمان حكمت درخشيد و با تلاشي ارزشمند و كوششي وافر مشعل حكمت را در اين عصر روشن نگاهداشت . حكيم جلوه از لحاظ نسب به سلسلهاي از سادات طباطبا انتساب دارد كه از طريق پدر به امام حسن مجتبي عليه السلام و از طريق مادر به حضرت امام حسين عليه السلام ميرسد و يكي از اجداد او سيد بهاءالدين حيدر است كه در قرن هفتم در زواره ميزيست و زماني كه قوم وحشي مغول به اين شهر يورش آوردند اين سيد وارسته چون شير شجاع رهبري دفاع مردم اين شهر در مقابل مهاجمان را عهده دار گرديد و سرانجام به دست خونخواران مغول به شهادت رسيد و در خانه اش دفن گرديد و مرقدش اكنون زيارتگاه مردم ميباشد. وي نيز همسري اختيار نكرد.
فرخي يزدي
محمد فرخي يزدي شاعر مبارز معاصر در سال ۱۲۶۷ شمسي مصادف با ۱۳۰۶ه. ق در يزد چشم به جهان گشود و علوم مقدماتي را در آن شهر فرا گرفت. فرخي از همان كودكي رنج وسختي را حس كرد واز نزديك سختي و رنج اطرافيان خود را ديد و بر اثر اين رنجها بود كه روحيه انقلابي در وي پديدار گرديد و چون ذوق سرشاري به شعر داشت افكار انقلابي خود را به نظم كشيد. فرخي در اوايل پيدايش مشروطيت و تشكيل حزب دموكرات ايران از دموكرات خواهان يزد گرديد و در نتيجه سرودن اشعار انقلابي حاكم يزد دستور داد دهان او را با نخ و سوزن بدوزند و اين نمونهاي از جناينكاريهاي دوران استبداد بود. او به اتهام توهين به خانواده سلطنتي دستگير شد و به زندان افتاد و سر انجام در ۲۵ مهرماه سال ۱۳۱۸ شمسي به دستور رضاشاه در زندان شهرباني به وسيله آمپول هوا كشته شد كه از مدفنش نيز اطلاع دقيقي در دست نيست. فرخي نير متاهل نبود و بدون فرزند از دنيا رفت.
جهانگير خان قشقايي
جهانگيرخان قشقايى در سال 1243 ه. ق. در خانوادهاى تحصيل كرده به دنيا آمد. . او، فرزند محمد علي خان ايلخاني از بزرگ زادگان ايل قشقايي است. وي فقيه، فيلسوف و شاعر شيعي، و پدرش از خانهاي تيره ي دره شوري ايل قشقايي بود. تا چهل سالگي چون ديگر خان ها، اوقات خود را تفريح و تفرج و شكار گذرانيد. (باستاني پاريزي، ص 410) روزي گذرش به مدرسه ي چهارباغ افتاد و در ملاقات با درويشي، شوق تحصيل در دلش شعله كشيد. او در علوم عقلي به جايي رسيد كه عالمان وقت به شاگردي اش مباهات ميكردند. وي متخصص در علوم فلسفه، فقه، و اخلاق بود، و شعر نيز ميسراييد. شاگردان او، فاضل توني، سيد حسن مشكان طبسي، شيخ اسدالله ايزد گشسب، فرصت الدوله شيرازي، ضياءالدين دري، حاج آقا رحيم ارباب و جلال الدين همايي بودند. جهانگير خان در اثر بيماري در اصفهان در گذشت و در تكيه ي ترك به خاك سپرده شد. آثار كه از او به جاي مانده، شرحي بر نهج البلاغه است. وي نيز ازدواج نكرد و همسري نداشت . آيت اللَّه جهانگيرخان در 85 سالگى، رمضان سال 1328 ه. ق. در اصفهان فوت كرد.
شيخ مرتضي طالقاني
شيخ عارف و زاهد مرتضي طالقاني در سال 1274 هجري قمري در قريه ديزان طالقان به دنيا آمد .
مرحوم علامه جعفري نزدشيخ مرتضي طالقاني مقداري درس معارف خوانده بودند و همچنين بخشي از فلسفه و عرفان را از ايشان آموخته بودند؛ در واقع استاد مسلّم علامه در عرفان عملي شيخ مرتضي طالقاني بوده است و از گفتههاي علامه جعفري (ره) استفاده ميشود، تاثير ايشان از شيخ مرتضي طالقانيقابل وصف نيست و هر وقت علامه از ايشان ياد ميكردند اشك از چشمانشان جاري ميشد.
يكي از ويژگيهاي اين استاد، اين بود كه تا آخرين لحظات عمر، تنها زيست و ازدواج نكرد؛ گرچه او داراي فرزند جسمي نبود، اما شاگردان فراواني در مكتب او پرورش يافتند كه هر كدام از آنان به منزله فرزندان روحاني او هستند. اين فقيه و عارف بزرگ، 89 سالگي ديده از جهان فرو بست و در جوار قرب معبود آرام گرفت. او، زندگاني با سعادت گذراند و با سعادت از جهان رخت بربست.
به احتمال قوي مرجع عصر آيت الله العظمي آقا سيد ابوالحسن اصفهاني بر جنازه اش نماز گزارد و در ايوان سوم از حجرات جنوب غربي صحن شريف علوي به خاك سپرده شد.
حكيم هيدجي
مرحوم شيخ محمد حكيم هيدجي در زنجان زاده شدو شاگردان بسياري در محضر وي به تحصسل غلوم ديني پرداختند . وي از علماي تهران بود كه تا آخر عمر حجرهاي در مدرسه منيريه متصل به قبر امامزاده سيدناصرالدين داشت، زمان ارتحال اين عالم جامع در معقول و منقول را آخر ماه ربيع الاول سال ۱۳۴۹ه. ق مطابق تابستان ۱۳۱۴ه. ش نوشتهاند.، شهيد مرتضي مطهري سال فوتش را ۱۳۳۹ه. ق ( ۱۳۱۴ه. ش) ميداند، جنازهاش را بر حسب وصيت او به قم حمل نمودند و بعد از اقامه نماز ميت توسط آية اللّه حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي در قبرستان بابلان واقع در شمال شرقي بارگاه حضرت معصومه دفن نمودند و بر مرقدش گنبدي نيز ساختهاند . وي ازدواج نكرده بود.
حكيم هيدجي از دوران طفوليت ذوق شعري داشت و در نوجواني به سرودن اشعار فارسي و تركي پرداخت.
سهراب سپهري
سهراب سپهري شاعر و نقاش نام آشناي معاصر در 15 مهر ماه 1307 در شهر كاشان به دنيا آمد. سپهري در سال 1357 به بيماري سرطان خون مبتلا شد و در سال 1358 براي درمان به انگلستان رفت، اما بيماري بسيار پيشرفت كرده بود و سرانجام در اول ارديبهشت ماه 1359، سهراب سپهري به ابديت پيوست. وي در طول زندگي ۵۲ساله خود همسري اختيار نكرد.
آخوند كاشي
عارف متأله ملا محمد كاشاني معروف به آخوند كاشي، در سال 1249 هـ . ق به دنيا آمد . بزرگترين استادش علامه نامدار، حكيم آقا محمد رضا قمشهاي بوده است . يكي ديگر از استادان وي، محدث متبحر، ميرزا حسين نوري بود . مرحوم آخوند كاشاني داراي حالات معنوي و عرفاني بسيار عجيبي بوده و حكايات نقل شده از ايشان عموماً به حد تواتر رسيده است . وي معاصر و يا ر صميمي حكيم جهانگير خان قشقايي بوده و ارتباط قلبي خاصي با يكديگر داشته و گويا هم بحث نيز بودهاند . بسيار ي از علما و مراجع بزرگ در زمره شاگردان مرحوم آخوند بوده و از خرمن علم و عرفان او توشه گرفتهاند كه از جمله آنها ميتوان به مرحوم حاج آقا رحيم ارباب، آيت الله بروجردي، آقا سيد حسن قوچاني مشهور به آقا نجفي و شهيد سيد حسن مدرس اشاره كرد .
حالات عجيبه و حكايات عجيبه از او نقل شده و عموماً به حد تواتر رسيده، مدت 84 سال تقريباً عمر نموده و در اين مدت مجرد زيسته تا سرانجام در روز شنبه 20 شعبان المعظم سال 1333 وفات يافته در تخت فولاد در جنب « لسان الارض » مدفون گرديد . عبارت لوح قبر آن بزرگوار چنين است : « فقير الحق اضعف خلق الله آخوند ملا محمد كاشاني » . مجرد زيستن آخوند كاشي و دوستش حكيم جهانگير خان قشقايي اگر به علت نقص فني بوده ايرادي وارد نيست، ولي اگر با اختيار ازدواج نكردهاند، كاري نه تنها در خور ستايش نميباشد، كه قابل ايراد هم هست، به خصوص از كساني چون اينان از علماي دين و پيشوايان مسلمين.
حكيم عباس دارابي
ميرزا عباس شريف دارابي (زاده 1300 يا 1301 ق): او حكيم، فيلسوف، عارف و فرزند ميرزا بابا بود. تحصيلات مقدماتي را در داراب نزد محمد نصير آغاز كرد و براي تكميل تحصيلات به شيراز رفت. پس از ناموفق بودن سفرش به عاليات عاليات براي تحصيل فقه و اصول و شرعيات (در راه گرفتار راهزنان شد) به شيراز بازگشت، و براي كسب علوم معقول به سبزوار نزد فيلسوف گرانقدرحاج ملا هادي سبزواري رفت و پس از اتمام دوره ي فراگيري اش به شيراز بازگشت و به تدريس علوم معقول و حكمت اسلامي پرداخت و در عرفان، از محضر عارف آن زمان ميرزا ابوالقاسم سكوت كسب فيض كرد. معروف ترين شاگردانش عبارتند از: ملا عبدالله زرقاني، ميرزا محمد صادق سرو ستاني، شيخ محمد كاظم فيروزآبادي، سيد آقا فيروزآبادي، ملا احمد دارابي، شيخ محمود - پيشنماز مسجد گنج شيراز - فرصت (شاعر)، سيد علي كازروني، شيخ احمد شيرازي و سيد صدرا كوه پايه اي. حكيم دارابي ازدواج نكرد تا اين كه حدود 75 سالگي در شيراز از دنيا رفت و در حافظيه به خاك سپرده شد.
علي اكبر دهخدا
علي اكبر دهخدا از خبره ترين و فعال ترين استادان ادبيات فارسي در روزگار معاصر است كه بزرگترين خدمت به زبان فارسي در اين دوران را انجام داده. لغت نامه بزرگ دهخدا كه در بيش از پنجاه جلد به چاپ رسيده است و شامل همه لغات زبان فارسي با معناي دقيق و اشعار و اطلاعاتي درباره آنهاست و كتاب امثال و حكم كه شامل همه ضرب المثلها و احاديث و حكمتها در زبان فارسي است خود به تنهايي نشان دهنده دانش و شخصيت علمي استاد دهخدا هستند. دهخدا به غير از زبان فارسي به زبانهاي عربي و فرانسوي هم تسلط داشته و فرهنگ فرانسوي به فارسي او نيز هم اكنون در دست چاپ ميباشد.
دهخدا علاوه بر اين كه دانشمند و محقق بزرگي بود مبارز جدي و كوشايي نيز در انقلاب مشروطه محسوب ميشد. او مبارزه را نيز از راه نوشتن ادامه ميداد و مطالب خود عليه رژيم مستبد قاجار را در روزنامه صور اسرافيل كه از روزنامههاي پرفروش و مطرح آن زمان بود چاپ ميكرد.
علي اكبر دهخدا در حدود سال 1297 هـ. ق (1257 خورشيدي) در تهران متولد شد. اصليت او قزويني بود.
سيدجلال الدين آشتياني
علامه سيد جلال الدين آشتياني مفسر و فيلسوف و پرچمدار حكمت صدرايي در دوران معاصر و شارح بزرگ مكتب فلسفه اشراق و عرفان اصيل اسلامي، بي گمان يكي از شخصيت هاي استثنايي تاريخ و فرهنگ معاصر ايران زمين بود. نكته اي كه درباره وي مورد اتفاق همگان است، اين است كه: علامه آشتياني، انساني متعالي و فيلسوفي والامقام در حد ملاصدراي زمان بود
سيد جلال الدين ميرى آشتيانى در سال ۱۳۰۴ خورشيدى در قصبه آشتيان از توابع سلطان آباد اراك در خانواده اى كاملاً متدين و مذهبى، چشم به جهان گشود. سيد جلال الدين آشتياني، پس از گذراندن بيماري طولاني و بر اثر كهولت سن در سن هشتاد سالگي در سوم فروردين ماه 1384 هجري شمسي دار فاني را وداع گفت. وي از بازماندگان حكمت صدرايي در ايران محسوب ميشد كه آثار منحصر به فردي را خلق كرده بود. وي سالها در خدمت امام خميني شاگردي نموده و از دوستان صميمي مرحوم سيد مصطفي خميني بوده است . غلامه آشتياني نيز همسر و فرزند نداشت و تا ژايان عمر مجرد باقي ماند.
ميرزاده عشقي
ميرزاده عشقي شاعر و روزنامه نگار معاصر نامش « سيد محمد رضا » فرزند « حاج سيد ابوالقاسم كردستاني » ودر تاريخ دوازدهم جمادي الآخر سال 1312 هجري وقمري مطابق 1272 خورشيدي وسال 1893 ميلادي در شهر همدان متولد شده است و در ۱۲ تير ۱۳۰۳ به دست عوامل رضاخان كشته شد .
عشقي اخلاقا آدمي خوش مشرب، نيكو خصال وبه ماديات بي اعتنا بود، زن وفرزندي نداشت، با كمكهاي پدري، خانواده، ياران و آزاديخواهان وبالاخره از در آمد نمايشهاي خود گذران ميكرد.
در آخرين كابينه نخست وزيري « مرحوم حسن پيرنيا، مشيرالدوله » از طرف وزارت كشور به رياست شهرداري اصفهان انتخاب گرديد ولي نپذيرفت.
كلنل محمدتقي خان پسيان
كلنل محمدتقي خان پسيان ازنظاميان دوره قاجار و از مبارزان عليه استعمار در تاريخ معاصر است . محمد تقي پسيان نه تنها صاحب قلم و داراي قريحه هنري و ذوق ادبي بود بلكه نخستين هوانورد ايراني است كه در كشور آلمان ۳۳ بار به هوانوردي پرداخته و ميخواست اين هنر را در ايران به جوانان آموزش دهد. وي در سال ۱۲۷۰در تبريز متولد و در سال ۱۳۰۰ در قوچان كشته شد و قر وي در آرامگاه نادرشاه در مشهد قرار دارد .
بايد اذعان كرد اگرچه كلنل ازدواج نكرد ولي به روايت اسناد روابط فعالي با خانمهاي خارجي داشت. يكي از شواهد در مورد زمانيست كه در آلمان زندگي ميكرد با يك زن آلماني بنام كناير آشنا شد واو را بعنوان استاد موسيقي خود معرفي ميكند و حتي تازمان قيام وحكومت خراسان نامههايي بين او و خانم كناير ردوبدل ميشود.
صادق هدايت
اين نويسنده پوچگرا و نام آشناي ايراني نيز هرگز ازدواج نكرد و درنهايت در سال ۱۳۳۱ دست به خودكشي زد . البته وي در دوران جواني با دختري دوست بود به نام ترز . ترز همدم صميمي هدايت در رنس، در زمان تحصيل هدايت در پاريس بوده است. پدر او در جنگ بين الملل اول در جبهة «مارينو» كشته شده بود و مادرش آرزو داشت دخترش با مرد دلخواه خود ازدواج كند و خوشبخت شود. صادق عاشق ترز بود ولي ترز خيانت كرد به خاطر همين صادق براي خودكشي خودش را در رودخانهاي كه از زير برج ايفل رد ميشهانداخت . يعني اولين خودكشي صادق عشقي بوده . از انجايي كه هدايت آدم فوق حساس و احساسي بوده نگاه بدي به جنس زن پيدا ميكند كه در داستان « زني كه مردش را گم كرد » كاملا مشهود است، داستان را با جمله ي از كتاب فوق زيباي ( اين چنين گفت زرتشت ) «نيچه» با مضمون * به سراغ زنها كه ميروي تازيانه را فراموش مكن * شروع ميكند. شايد يكي از دلايلي كه هدايت تا آخر عمرش مجرد ماند و هيچوقت ازدواج نكرد همين نگاه باشد.
با توجه به اظهارات شاهدان حادثه و انجام تحقيقات گسترده اطلاعاتي سرانجام تلاش شبانهروزي مأموران نتيجه داد و در كمتر از 24 ساعت هويت و مخفيگاه 3 سرنشين خودرو پرايد شناسايي و در 2 عمليات جداگانه هر سه متهم در حالي كه قصد داشتند از استان تهران خارج و متواري شوند، دستگير شدند.
فرمانده انتظامي استان تهران و البرز از شناسايي و دستگيري متهم به قتل متواري روح الله داداشي يكي از قويترين مردان ايران به همراه 2 نفر ديگر از همدستانش خبرداد.
به گزارش ايسنا، سردار عليرضا اكبرشاهي با اعلام اين خبر گفت: در پي وقوع يك فقره درگيري خياباني در منطقه 45 متري گلشهر كرج و گزارش اين حادثه به پليس، مأموران به اين منطقه اعزام شدند.
وي تصريح كرد: با بررسي و تحقيقات انجام گرفته از سوي مأموران مشخص شد كه سرنشينان يك دستگاه خودرو پرايد با فردي به نام «روحالله داداشي» كه از ورزشكاران و قهرمانان نامي كشور است درگيري لفظي پيدا كردهاند.
اكبرشاهي افزود: «داداشي» كه فردي آرام و نرم خوي بود سعي ميكند با سعه صدر و بدون درگيري موضوع را ختم كند اما يكباره يكي از 3 سرنشين خودرو پرايد با شيء برندهاي كه در دست داشته به «داداشي» نزديك ميشود و ناگهان چندين ضربه به گلو و سينه وي وارد ميكند.
فرمانده انتظامي استان تهران و البرز ادامه داد: با مجروح شدن «داداشي» شهروندان بلافاصله او را به بيمارستان شهيد مدني كرج انتقال ميدهند اما متأسفانه به علت شدت جراحات وارده و پاره شدن شريانهاي حياتي تلاش كادر پزشكي براي نجات وي بينتيجه ميماند و وي فوت ميكند.
اكبرشاهي گفت: به دنبال اين حادثه، چندين اكيپ ويژه از مأموران پليس آگاهي شناسايي متهمان به قتل و همدستان او را در دستور كار خود قرار دادند.
وي اظهارداشت: با توجه به اظهارات شاهدان حادثه و انجام تحقيقات گسترده اطلاعاتي سرانجام تلاش شبانهروزي مأموران نتيجه داد و در كمتر از 24 ساعت هويت و مخفيگاه 3 سرنشين خودرو پرايد شناسايي و در 2 عمليات جداگانه هر سه متهم در حالي كه قصد داشتند از استان تهران خارج و متواري شوند، دستگير شدند.
به گزارش ايسنا، پيكر «روحالله داداشي» كه شنبه شب در جريان يك درگيري خونين در تقاطع خيابان گلزار كرج با ضربات چاقو به قتل رسيد، پس از انتقال از بهشت سكينه به منزل آن مرحوم در حصارك كرج با حضور صدها نفر از مردم و جامعه ورزشكاران استان و كشور تشييع و در امامزاده محمد كرج در حصارك به خاك سپرده شد.
اعترافات قاتل ريزاندام قويترين مرد ايران
به گزارش خبرنگار تهران امروز وي افزود: بينمان درگيري لفظي پيش آمد. وقتي چراغ سبز شد شروع به حركت كرد ولي ما كه از برخورد وي ناراحت شده بوديم او را تعقيب كرده و در خيابان پونه كه مكاني نسبتا خلوت بود جلوي او پيچيديم. وقتي وي پياده شد و من جثه او را ديدم آنقدر ترسيدم كه بياختيار دستم به چاقو رفت. آنقدر از هيكل وي ترسيده بودم كه بياختيار چند ضربه چاقو به او زدم. وقتي روي زمين افتاد و ديدم خون زيادي از گلوي وي در حال ريختن است و مردم نيز با خبر شدهاند بلافاصله آنجا را ترك كرد. بعد از اين جنايت بود كه تازه فهميديم كسي كه او را با چاقو زدهام روح الله داداشي قويترين مرد ايران است.
ده توصيهي كاربردي به آقا پسرهايي كه جوياي همسري مطلوب هستن
استقبال بسيار مطلوب شما گراميان [موافق و مخالف] از نكاتي كه به دختر خانمهاي خوب توصيه شده بود، ضرورت ارائهي هر چه سريعتر نكات لازم به آقا پسرها را اجتناب ناپذير كرد. البته خواهشم اين است كه با دقت بخوانيد و زياد در پي جواب نباشيد، آخه ميدونيد، يكي از عادتهاي رفتاري آقا پسرهاي اينه كه وقتي كسي باهاشون حرف ميزنه، اون قدر تو فكر جواب هستن كه اصلاً متوجه نميشن طرف چي ميگه. (تا اينجا رو خودموني گفتم). يكي از همين كاربران گرامي در كامنت خود لعنت خدا و رسول (ص) را حوالهي اين حقير سر تا پا تقصير و كمتر از قطمير كرده بود! ميدانيد چرا؟ چون از توصيهي ما به دخترها مبني بر كه خودشان باشند و اداهاي مردانه در نياورند، چرا كه پسرها شوهر گردن كلفت نميخواهند، بلكه همسر لطيف مي خواهند، چنين استنباط كرده بود كه اين نوعي ترويج ازدواج پسر با پسر است؟ حال چه ربطي دارد؟ من كه نفهميدم. به نظرم دنبال يك نكته براي جواب دادن بود، پيدا نكرد، اينطوري گفت. بگذريم. آقا پسرهايي كه دنبال يافتن دختري خوب براي همسري هستند نيز ضمن رعايت همهي اصول و توصيههايي كه در فرهنگ غني اسلام شده، مثل: ازدواج با كفو (همتا)، با خوش اخلاق، اكتفا نكردن به ظاهر، پرهيز از اصرافگرايي و تجمل و ...، به نكات ذيل كه متأسفانه به خاطر القائات و فرهنگسازيهاي سينمايي و سريالي بسيار رايج شده است، دقت كنند: 1- دختر خانمها (از هر فرهنگ و مليتي كه باشند) نيز به هنگام ازدواج به دنبال همسري ميگردند كه مرد زندگي آنها باشد. لذا از ادا و اطوارهاي زنانهي مردان سريالي به شدت پرهيز كنيد. زير ابرو برداشتن، نازك حرف زدن، لوس شدن، ناز دخترانه كردن، با سر انگشت دست دادن، لكهاي صورت را با پودر آرايشي پوشاندن، انگشتر و زنجير طلا انداختن ... و خلاصه همهي اين اموري كه براي دختر خانمها حسن و زيبايي و لطافت است، براي شما قبيح است و دخترهاي خوب اصلاً نميپسندند. 2- دخترهاي خوب حتي اگر به لحاظ مالي و يا سطح تحصيلات افضل از شما باشند، به دنبال مردي ميگردند كه بتوانند به او تكيه كنند. اصلاً به پيامهاي القايي اين سريالهاي فمينيستي كه زنان را مدير و مدبر و مردان را زيزيهاي وابسته نشان ميدهند توجه نكنيد. مرد باشيد و خود را پايدار و محكم و قابل تكيه بسازيد و نشان دهيد و بدانيد كه «عقل و درايت» قابل تكيه است و نه اداها و اطوارها. دخترهاي خوب نيز پسر عاقل و محكم (مرد) را ميپسندند، نه اين «اشباه الرجال» سريالي را. 3- اگر ميخواهي دختراني را متوجه خود كني تا از ميان آنها دختر خوب و مطلوبي را براي ازدواج انتخاب كني، به ظاهرت هم خيلي دقت كن. تميز و خوشبو كافيست. لازم نيست مثل عكس ژورنالها يا خوانندگان روي سن يا بازيگران پشت دوربين يا مجسمهي مدهاي جديد باشي. باور كن اين كه يقهات را تا زير سينه باز كني، يا اگر احياناً هيكل مناسبي داري، تيشرتي تنگ و نازك بپوشي كه آستينش بالاي بازو باشد و حتي وقت برداشتن يك شاخه گل كه هيچ وزني ندارد، چنان بازو بگيري كه عضلات ساعدت و گردنت هم بيرون بزند و ...، نه تنها هيچ جاذبهاي براي يك دختر مطلوب براي ازدواج ندارد، بلكه حالش هم به هم ميخورد. باور نميكني از خودشان بپرس. 4- متأسفانه بسيار ديده شده برخي از آقا پسرها، وقتي با دختري آشنا ميشوند – مثلاً مقدمات انجام شده و ارتباطي مشروعي براي شناخت بيشتر برقرار كردهاند - همهي مردانگي خود را با تندگويي، پرخاشگري، به كار بردن كلمات ركيك - حتي فحش دادن، كنف كردن، اخم و تخم ... و حتي قهر كردن مكرر به نمايش ميگذارند! عزيز دل برادر، گوش دخترها بيشتر از چشمشان تأثير پذير است. خوب قشنگ حرف بزن و حرف قشنگ بزن. در خيابان زياد ديدم كه پسري جفنگ، دختري بسيار زيبا، افتاده، مطيع و ... را به دنبال ميكشد و به او ميگويد: «خاك بر سر خرت كنن، خوب راه بيا ديگه»! دختر بدبخت هم در حالي كه پاشنهي كفشش درآمده، دنبال او گريهكنان ميدويد. با خودم گفتم: پسر و دختر هم، پسر و دخترهاي قديم. اين پسرها چقدر الفاظ و اشعار شاعرانه حفظ ميكردند تا به دختر بگويند؟! اما الآن ... . 5- عزيز دل برادر، فريب جاذبههاي ظاهري را نخور. همانطور كه هر پسر بد رفتاري، هر غلطي هم كه كرده باشد، به وقت ازدواج يك دختر آفتاب و مهتاب نديده ميخواهد، هر دختري هم براي ازدواج يك پسر عاقل، مؤمن، مؤدب، سالم و پاك را ترجيه ميدهد. لذا حتي دختر نامطلوب نيز براي ازدواج و يا دست كم «نا همتا» در جذب چنين پسري ميكوشد، چه رسد به دختر خوب و مطلوب. و چون اولين حربهي دخترهاي اين تيپي براي به دام انداختن، جاذبههاي زنانه است و نيز ميدانند چنين پسران پاكي با اولين نگاه همهي وجودشان به لرزه ميافتد و سريع خود را ميبازند، با تمام ظاهري كه اصلاً به شما نميخورد، جلو آمده يك سلام ميدهند و يك سؤال ميكنند. مثلاً ببخشيد ساعت چنده؟ بعد يك نگاه با يك مرسي ظريف. ديگه خر بيار و باقالي بار كن. نتيجه همين ميشود كه ميبينيد. آقا پسري كه در همين سن كم جاي مهر روي پيشانياش نقش بسته، با خانمي تمام آرايش كرده و جذاب براي همگان در خيابان راه ميافتد! ميپرسي: آقا شما را با ايشان چه كار؟ با خجالت و افسوس، آهي از نهاد بر ميكشد و ميگويد: ببخشيد، خانم بنده هستند! پس عزيز دل برادر، باز هم ميگويم، دخترهايي كه با نمايش بدن يا با ساير جاذبههاي جنسي سعي در جلب توجه تو را دارند، به دردت نميخورند. آنها را رها كن تا با همتاي خود ازدواج كنند. 6- مكان و شيوهي همسريابي، دو اصل مهم است كه اگر مورد توجه جدي قرار نگيرد، از همان ابتدا زندگي را تلخ ميكند. يكي گفت: ميگويند زندگي مانند يك پيت است كه يك وجب اولش عسل است (ماه عسل و اوايل زندگي)، اما بقيهاش چيزهاي تلخ و بد مزه و بد بو است (اسم نميآورم)، اما پيت زندگي من را بر عكس دستم دادهاند و هر چه ميخورم به آن بخش يك وجبي عسل نزديك هم نميشوم! آقا پسر خوب، اي مرد عاقل در شرف ازدواج، دقت كن: پارك، سر كوچه، كافيشاپ، ميهمانيهاي مختلط آن چناني يا خدايي ناكرده پارتي و ...، هيچ مكان مناسبي براي يافتن همسري خوب و ايدهال نيست، هر چند كه برق دلبريايي دختران شركت كننده چشمت را كور كند. اگر اينجاها كسي را پيدا كردي، بعداً خواهي گفت: كاش كور ميشدم و نميديدم. چشمچراني هم شيوهي مناسبي براي همسر يابي نيست. در اين امر مهم چشم سر بايد بسته باشد و چشم عقل و بصيرت باز و تيز بين باشد. وگر نه پيت عسل برعكس نصيبت ميشود. 7- در فيلمها و سريالهاي تلويزيوني ما (به لطف كارگردانان فمينيست)، غالباً مردها بيسواد، بيعرضه، بيعقل، بياخلاق، بيهمت، بيحوصله، بيذوق، بيهنر، بيهمت ... و در يك جمله واقعاً «بي همه چيز» هستند. حتي كودكان نيز از پدران و شوهران بيشتر ميفهمند و به آنها [در آگهيهاي تلويزيوني] ياد ميدهند كه چگونه در مصرف گاز احتياط كنند، در مصرف آب و برق صرفهجويي كنند، در كدام بانك سپرده بگذارند، براي آتيه فرزند كدام بيمه را برگزينند و ...، بديهي است وقتي جاي زن و مرد عوض شد، دخترهاي سريالي نيز مجبور ميشوند كه جور چنين مردهايي را بكشند، با سواد باشند، اجتماعي باشند، مدير و مدبر و كاري باشند، عاقل باشند و مرتب خرابكاريهاي خانوادگي و اجتماعي مرد را جبران كنند، به او اميد و انگيزه دهند، بدهيهايش را پرداخت كنند، دنبال خانهي مناسب جهت خريد يا اجاره بگردند، از پسانداز، يا كمك پدر يا وام بانكي قسط خانه را بدهند و ... (؟!) خلاصه فريب اين تبليغات را نخور و مرد باش. دختراي خوب اين الگوهاي سريالي را نميپسندند و به دنبال شوهر واقعي هستند. 8- دخترها، بيشتر از آن كه باور كنند، دوست دارند كه باور كنند (شايد هم به همين خاطر به رغم احساس زرنگي، زود گول ميخورند)، لذا سعي كن براي خودنمايي و جذب، دروغ نگويي، وعدهي تو خالي ندهي و آيندهي رؤيايي ترسيم نكني. چون اگر ميداند اين حرفها پشتوانهاي ندارد، اما سعي ميكند باور كند و همين امر دليل ميشود كه متوقع تحقق وعدههايت باشد و حق هم دارد. دنيا رو ميزيزم به پات، اولش نان و عشق ميخوريم و بعد برايت ويلا و برج ميسازم، و ... حرف مفته، اجاره خونه رو هم نميتوني بدي. 9- يكي از روشهاي دخترها براي [به اصطلاح] طور كردن پسرهاي خوب و ساده لوح اين است كه تا فرصتي براي گفتگو پيدا ميكنند، خود را اسيري بيپناه در سياه چال پدري ظالم، برادري جاهل و مادري ناتوان و مظلوم نشان ميدهند. اصلاً باور نكن. اينها بيشتر فيلم هندي ميبينند. ميخواهند احساس زوروئي پسر را تحريك كنند تا بگويد: «هر چه بتوانم براي نجات تو از اين سياه چال انجام ميدهم و روزي با يك اسب سفيد ميآيم و تو را فراري ميدهم». بعضي وقتها هم سعي ميكنند رگ غيرت پسر را بجنباند و نمايش ميآيند كه فلاني مزاحم من است، به زور ميخواهند مرا به پسر عمويم كه مرد خشن، كلاهبردار و زنبازي است بدهند، پدرم ميگويد حتماً بايد از ايران بروي و ... . خلاصه اينها را هم اصلاً باور نكن، چون دخترهاي خوب و مطلوب براي ازدواج و همسري، اساساً به اين شيوههاي فيلمها و سريالهاي ايراني با ژانر و سبك هندي متوسل نميشوند. 10- اگر ساعت دو بعد از ظهر، تو ظل آفتاب و گرماي 38 تا 42 درجه يا سرما و برف و بوران ديدي كه دختركي مثل شبنشينيهاي كلوپهاي فرنگي، صورت خودش رو زير ريمل، رژ، كرم پودر و ... گم كرده و بوي عطرش رگهاي بينيات رو پاره ميكنه، رويت را برگردان و فريب نخور. او اصلاً دختر مناسبي براي ازدواج نيست. نه اين فكر كنيد خدايي ناكرده دختر بدي است، خير. بلكه دختر سبك عقلي است و در زندگي بيچارهات ميكند. دختراي عاقل و اهل زندگي، هيچ وقت اينطوري در خيابان و مجامع ظاهر نمي شوند. آخر خريد سيبزميني و پياز تو بازار تره بار، يا فراگيري زبان انگليسي تو آموزشگاه، يا ايستادن در خيابان به انتظار يك تاكسي جوانمرد كه فقط دربستي سوار نكند، كه اين همه آرايش نميخواهد. اگر كار خوبي بود، اروپاييها كه سازندگان و صادركنندگان اصلي اين لوازم هستند، خودشان استفاده مي كردند. به اميد يافتن دختري خوب و مطلوب براي همسري و ازدواجي موفق.
سلامت نيوز :خوابها مىتوانند جالب، هيجانانگيز، وحشتناك و يا صرفاً عجيب و غريب و غيرعادى باشند. در اين ايميل با ١٠ واقعيت درباره خواب كه توسط پژوهشگران كشف شده است آشنا مىشويم.
- همه خواب مىبينند
مردها خواب مىبينند. زنها خواب مىبينند. حتى بچهها خواب مىبينند. همه ما خواب مىبينيم، حتى كسانى كه ادعا مىكنند كه خواب نمىبينند هم خواب مىبينند. در واقع، پژوهشگران دريافتهاند كه افراد معمولاً هر شب چند بار خواب مىبينند كه هر كدام بين ٥ تا ٢٠ دقيقه طول مىكشد. بنابراين، در يك طول عمر معمولى، افراد به طور ميانگين شش سال را صرف خواب ديدن مىكنند!
٢- امّا اغلب خوابها فراموش مىشوند
براساس برآوردهاى صورت گرفته توسط آلن هابسون، پژوهشگر خواب، در حدود ٩٥ درصد خوابها كوته زمانى پس از بيدار شدن، فراموش مىشوند. چرا به ياد آوردن خوابها دشوار است؟ براساس يك نظريه، تغييراتى كه در مغز در خلال خوابيدن اتفاق مىافتد از پردازش و ذخيرهسازى اطلاعات كه براى شكل دادن حافظه مورد نياز است، پشتيبانى نمىكند. اسكن مغزى از افراد به هنگام خواب نشان داده است كه قطعه پيشانى، ناحيهاى كه نقشى كليدى در شكل دادن حافظه بازى مىكند، در خلال خواب REM (حركات سريع چشم)، يعنى مرحلهاى كه خواب ديدن اتفاق مىافتد، غيرفعال است.
٣- همه خوابها رنگى نيستند
با وجودى كه در حدود ٨٠ درصد خوابها رنگى هستند امّا درصد كمى از افراد ادعا مىكنند كه فقط خوابهاى سياه و سفيد مىبينند. در يك مطالعه، افرادى كه در حال خواب ديدن بودند را از خواب بيدار مىكردند و از آنها مىخواستند كه از يك طيف رنگ، رنگى كه مطابق با خوابشان بوده را انتخاب كنند. بيشترين رنگى كه انتخاب شد، رنگهاى روشن و ملايم بودند.
٤- خواب زنها و مردها متفاوت است
پژوهشگران به تفاوتهايى بين محتواى خوابهاى زنها و مردها پى بردهاند. در يك مطالعه، چنين نتيجهگيرى شده است كه مردها بيشتر از زنها خوابهايى درباره پرخاشگرى مىبينند. براساس گفتههاى ويليام دامهوف، پژوهشگر خواب، زنها خوابهاى طولانىتر و با شخصيتها و اشخاص بيشتر مىبينند. در ارتباط با شخصيتهايى كه نوعاً در خوابها ظاهر مىشوند، در خواب مردها تعداد شخصيتهاى مرد دو برابر تعداد زنهاست در حالى كه زنها درباره هر دو جنسيت تقريباً به طور برابر خواب مىبينند.
٥- حيوانات هم احتمالاً خواب مىبينند
آيا تا كنون سگ يا گربهاى را ديدهايد كه پا يا دمش را در هنگام خواب تكان مىداده است؟ هر چند با اطمينان نمىتوان در اين مورد صحبت كرد اما پژوهشگران معتقدند كه حيوانات نيز احتمالاً خواب مىبينند. حيوانات نيز مانند انسانها، مراحل خواب شامل چرخههاى REM و NREM را طى مىكنند. در يك مطالعه، به گوريلى چند نماد به عنوان ابزار ارتباطى آموخته شد. در يك مقطع، گوريل علامت «شكل خواب» را انتخاب كرد و اين احتمالاً نشانگر اين بود كه تجربه خواب ديدن داشته است.
٦- شما مىتوانيد خوابهايتان را كنترل كنيد
خواب روشن خوابى است كه شما با وجودى كه هنوز در حال خواب هستيد اما از اين كه داريد خواب مىبينيد آگاهى داريد. در خلال اين نوع خواب، شما مىتوانيد غالباً محتواى خوابتان را كنترل يا هدايت كنيد. تقريباً نيمى از مردم مىتوانند به ياد آورند كه حداقل يكبار چنين خوابى را تجربه كردهاند و برخى افراد به دفعات چنين تجربهاى را داشتهاند.
٧- هيجانات منفى در خوابها متداولترند
در طول يك دوره چهل ساله، كاليون هال، پژوهشگر، بيش از ٥٠ هزار خواب را از دانشجويان دانشكده ثبت كرد. اين گزارشها در خلال دهه ١٩٩٠ توسط يكى از دانشجويان هال به نام ويليام دامهوف در دسترس عموم قرار گرفت. گزارش خوابها نشان داد كه بسيارى از هيجانات از جمله شادى، لذت و ترس در خوابها وجود داشته است. متداولترين هيجانى كه در خوابها وجود داشته اضطراب بوده و به طور كلّى هيجانات منفى بسيار بيشتر از هيجانات مثبت بوده است.
٨- نابينايان نيز خواب مىبينند
با وجودى كه كسانى كه قبل از پنج سالگى بينائيشان را از دست دادهاند، در دوران بزرگسالى خوابهاى تصويرى نمىبينند امّا هنوز خواب مىبينند. عليرغم فقدان تصاوير، خواب افراد نابينا به همان پيچيدگى و روشنى افراد بيناست. خواب افراد نابينا به جاى حس تصويرى، معمولاً شامل اطلاعاتى از ديگر حواس نظير صوت، لمس، مزه، شنوايى و بويايى است.
٩- در هنگام خواب ديدن، عضلاتتان فلج هستند
مشخصه خواب REM، مرحلهاى كه خواب ديدن در خلال آن اتفاق ميافتد، فلج عضلانى است. چرا؟ اين پديده، فقدان كشيدگى طبيعى عضلانى در خواب نام دارد و شما را از حركت و نقش بازى كردن در خوابهايتان به هنگام خوابيدن باز مىدارد. اساساً به دليل آن كه نورونهاى حركتى تحريك نمىشوند، بدن شما حركت نمىكند.
در برخى موارد، اين فلج عضلانى حتى تا ١٠ دقيقه پس از بيدار شدن نيز ادامه مىيابد. وضعيتى كه به آن فلج خواب مىگويند. آيا تا كنون برايتان پيش آمده كه وسط يك خواب وحشتناك از خواب پريده باشيد و ببينيد كه قادر به حركت نيستيد؟ با وجودى كه اين تجربه ترسناكى است امّا به عقيده متخصصان كاملاً عادى است و تنها چند دقيقه طول مىكشد تا كنترل عادى عضلانى باز گردد.
١٠- بسيارى از خوابها عموميت دارند
با وجودى كه خوابها غالباً به شدّت تحت تأثير تجربيات فردى ما هستند امّا پژوهشگران دريافتهاند كه برخى موضوعات در بين فرهنگهاى مختلف، بسيار مشتركند. براى مثال، آدمها در سراسر دنيا غالباً خوابهايى درباره تحت تعقيب بودن، مورد حمله قرار گرفتن و يا پرتشدن مىبينند. خوابهاى مشترك ديگر شامل رويدادهاى مدرسه، احساس يخزدگى و بىحركتى، دير رسيدن، پرواز و عريان بودن در بين جمع مىباشد.
قره قوروت را از آب ماست يا همان دوغ مي گيرند كه پس از جوشيدن و تغليظ بصورت جامد در مي آيد.
مزه ترش قره قوروت بخاطر درصد بسيار بالاي اسيد لاكتيك آن مي باشد. ميزان اسيد لاكتيك قره قوروت بقدري زياد است كه ميتوان گفت خود اسيد لاكتيك است !!!! . اسيد لاكتيك يك ماده دفعي براي بدن محسوب ميشود زيرا خون را شديداً اسيدي كرده و تعادل ph خون را به هم ميزند.
يكي از دلايلي كه گفته مي شود ماست چكيده بهتر از خود ماست است اين است كه مقدار زيادي از اسيد لاكتيك آن كه در آب ماست موجود است گرفته شده است ولي با اين حال بهتر است با مقداري نعناع ، پونه و موسير مصرف شود (تا حالت سردي و اسيدي آن كاهش يابد)
در حالت طبيعي، خون انسان كمي قليايي بوده و بسيار حياتيست كه اين حالت حفظ شود بدين جهت در خلقت انسان مكانيزم هاي پيچيده اي تعبيه شده است كه اين تعادل را حفظ كنند.
در بدن انسان مقدار pH متعادل بين 34/7 و 40/7 ميباشد كه كمي قليايي است و بايد در اين محدوده نگه داشته شود در غير اينصورت بعضي از واكنش هاي آنزيمي انجام نمي گيرد و تنظيم فعاليتهاي فيزيكي و شيميايي درون سلولي با مشكل مواجه مي شود.
مصرف قره قوروت به شدت خون را اسيدي مي كند (به علت ميزان بسيار بالاي اسيد لاكتيك) و آنرا از حالت قليايي طبيعي خود خارج ميكند. بدن براي ترميم و تصحيح اين حالت بسيار مخرب كه ميتواند در صورت ادامه بسيار خطرناك گشته و فعاليت ارگانها و سلولها را مختل كند، دست به دامن استخوانها و دندانها ميگردد تا كلسيم آنها را براي قليايي كردن خون آزاد كند.
كلسيم بهترين و سريعترين عامل قليايي كردن خون ميباشد. اين كلسيم آزاد شده از استخوانها سپس توسط كليهها دفع ميگردد. در نتيجه مصرف قره قوروت باعث پوكي استخوانها و ضعف دندانها ميگردد.
بسيار بسيار جاي تاسف است كه خيلي از پزشكان و افراد تحصيل كرده آنرا براي درمان پوكي استخوان و لاغر شدن افراد چاق تجويز مي كنند با اين تصور غلط كه چون قره قوروت داراي كلسيم است پس براي پوكي استخوان مناسب است در صورتيكه كلسيم آن نه تنها جذب نمي شود بلكه طبق توضيحات بالا باعث پوكي استخوان و خرابي دندانها نيز مي شود. جالب است حتي آنرا براي رشد و نمو كودكان مفيد دانسته و براي آن خاصيت دارويي قائل شده اند !!!. گاهي اوقات آنرا براي كاهش فشار خون تجويز مي كنند كه اين خود باعث خرابي و خوردگي رگها ميشود. ميتوان بجاي آن از بسياري ميوه هايي كه در كاهش فشار مناسب هستند مانند آب ليمو يا مخلوط يك ليوان آب و 2 قاشق سركه سيب خانگي استفاده كرد.
اي كاش مضرات مصرف قره قوروت به اينجا ختم مي شد.
اسيد لاكتيك فعاليت نرون هاي مغزي را به شدت كاهش ميدهد و چون قره قوروت حاوي مقادير بسيار زياد اسيد لاكتيك مي باشد لذا براي مغز انسان بسيار مضر مي باشد.
بعضي از آثار و نتايج زيانبار اسيدي شدن خون :
انواع بيماريهاي قلب و عروق
خورده شدن ديوارة سرخرگ ها و سياهرگ ها
ضعف حافظه
آلزايمر
ديابت
سرطان
ضعف سيستم ايمني بدن
بيماري هاي سيستم عصبي مانند بيماري خطرناكMS
پوكي استخوان
خرابي و فساد دندانها
لقي دندانها
ضعف اعصاب
تشنج
دل درد شديد در دختران هنگام عادت ماهانه
در غرب به خون اسيدي لقب كُشنده خاموش (Silent Killer) داده اند.
در خصوص بيماري هاي ناشي از اسيدي شدن خون ، مطالب بسياز زيادي در اينترنت موجود است كه اكثراً به زبان انگليسي است.
اميدوارم مطلب فوق دريچه اي ديگر از سلامتي را بروي شما بگشايد و دروازه اي از بيماريها را ببندد.
متولدين فروردين : آهن
|
نجار پيري خود را براي بازنشسته شدن آماده مي كرد. يك روز او با صاحبكار خود موضوع را درميان گذاشت. پس از روزهاي طولاني و كار كردن و زحمت كشيدن ، حالا او به استراحت نياز داشت و براي پيدا كردن زمان اين استراحت ميخواست تا او را از كار بازنشسته كنند. صاحب كار او بسيار ناراحت شد و سعي كرد او را منصرف كند ، اما نجار بر حرفش و تصميمي كه گرفته بود پافشاري كرد. سرانجام صاحب كار درحالي كه با تأسف با اين درخواست موافقت ميكرد ، از او خواست تا به عنوان آخرين كار ، ساخت خانه اي را به عهده بگيرد. نجار در حالت رودربايستي ، پذيرفت درحاليكه دلش چندان به اين كار راضي نبود. پذيرفتن ساخت اين خانه برخلاف ميل باطني او صورت گرفته بود. براي همين به سرعت مواد اوليه نامرغوبي تهيه كرد و به سرعت و بي دقتي ، به ساختن خانه مشغول شد و به زودي و به خاطر رسيدن به استراحت ، كار را تمام كرد. او صاحب كار را از اتمام كار باخبر كرد. صاحب كار براي دريافت كليد اين آخرين كار به آنجا آمد. زمان تحويل كليد ، صاحب كار آن را به نجار بازگرداند و گفت: اين خانه هديه ايست از طرف من به تو به خاطر سالهاي همكاري! نجار ، يكه خورد و بسيار شرمنده شد. در واقع اگر او ميدانست كه خودش قرار است در اين خانه ساكن شود ، لوازم و مصالح بهتر و تمام مهارتي كه در كار داشت را براي ساخت آن بكار مي برد. يعني كار را به صورت ديگري پيش ميبرد. اين داستان ماست.
مراقب سلامتي خانه اي كه براي زندگي خود مي سازيد باشيد
|
يكي از اساتيد كه مدت زيادي نيست كه به سمت استادي يكي از دانشگاههاي تهران خودمون نائل اومده نقل ميكرد كه ... : سر يكي از كلاس هام توي دانشگاه ، يه دختري بود كه دو ، سه جلسه اول ،ده دقيقه مونده بود كلاس تموم بشه ، زيپ كوله اش رو ميكشيد و ميگفت : استاد ! خسته نباشيد !!! البته منم به شيوه همه استاد هاي ديگه به درس دادن ادامه ميدادم و عين خيالم نبود ! يه روز اواخر كلاس زير چشمي ميپاييدمش ! به محض اين كه دستش رفت سمت كوله ، گفتم:
خانوم !!! زيپتو نكش هنوز كارم تموم نشده !!!!!
همه كلاس منفجر شدن از خنده ،
نتيجه اين كار اين بود كه ديگه هيچ وقت سر كلاس بلبل زبوني نكرد!!!!
هيچ وقت هم ديگه با اون كوله نديدمش توي دانشگاه !!!
نتيجه اخلاقي : حواستون جمع استاداي جوون دانشگاه باشه !
جريانهاي شكافنده مهمترين علت غرق شدگي در درياي خزر
هر ساله شاهديم كه صدها نفر از هموطناني كه براي گذراندن تعطيلات تابستان و اندكي تفريح به دريا ميروند، به يكي از بدترين اشكال مرگ كه همان غرقشدگي است، گرفتار شده، خاطرهاي تلخ نيز در ذهن و جان بازماندگان بر جاي ميگذارند. با وجودي كه در سالهاي اخير دليل اصلي مرگ شناگران درياي خزر به خوبي شناخته شده است، ليكن اطلاع رساني كافي در اين زمينه صورت نگرفته و متأسفانه هر سال در فصل گرما، همان وقايع اسفناك سال قبل تكرار ميشوند. خواندن چند خط زير ميتواند براي شما و عزيزانتان اهميت حياتي داشته باشد. لذا اندكي براي آن وقت بگذاريد. شنا در دريا هرگز مشابه شنا در استخر نيست و علاوه بر دانستن فن شنا و داشتن مهارت زياد، بايد ويژگيهاي آب دريا را نيز شناخت. آب شور دريا در صورت برخورد با چشم، سوزش چشمي دردناكي ايجاد ميكند و تمركز شناگر را كاملاً از بين برده و او را در يافتن مسير ساحل ناتوان ميكند. در صورت ورود آب دريا به ناي و ريه فرد، سرفههاي شديدي ايجاد ميشود كه عملاً شنا كردن را غيرممكن ساخته و شناگر كاملاً مستأصل ميشود. ضربات امواج دريا، فرد را با خود به اين سو و آن سو برده، تمام توان و انرژي وي را مستهلك ميكنند. گلآلود بودن آبهاي ساحلي درياي خزر موجب ميشود كه حتي با عينك شنا هم نتوان در زير آب چيز زيادي مشاهده كرد و مثلاً ناحيه كمعمق را از عميق تشخيص داده يا فرد در حال غرق شدن را در زير آب يافت. فردي كه در چنين شرايطي به دام افتد، بسيار دشوار بتواند خود را از مهلكه نجات دهد. ضمناً مطابق يك اصل، براي شناي افراد بالغ در آبهاي دريايي با عمق بيش از يك و نيم متر، نه تنها آنها بايد فنون شنا را به خوبي بدانند بلكه لازم است به توان فيزيكي و استقامات بدني بالاي خود نيز اطمينان داشته باشند. حتي با وجود مهارت بالا و توان بدني فوقالعاده، هنوز هم دريا جاي امني براي شنا نيست، چراكه: جريانهاي ساحلي از عمده دلايل مرگ شناگران حرفهاي ميباشند. امواج دريا با حركت به سمت ساحل همواره حجم زيادي از آب را به طرف خشكي منتقل ميكنند. اين حجم وسيع از آب ميبايد دوباره به داخل دريا برگردد و براي اين منظور در نقاطي از ساحل، به صورت تقريباً غير قابل پيشبيني، درون آب دريا آبراهههايي به طرف دريا ايجاد ميشود كه در آن آب با سرعت زيادي بر خلاف جهت امواج (يعني از سمت ساحل به سمت دريا) جريان مييابد. اين جريانها كاملاً از امواج آب متفاوت بوده و به آنها جريانهاي ساحلي، جريانهاي شكافنده (Rip Currents)، يا جريانهاي مرگبار گفته ميشود كه در بسياري نقاط جهان و بويژه در سواحل درياي خزر، تلفات جاني بسياري را به بار ميآورند. جريان شكافنده از بالا شبيه يك بادبزن دستي است كه دسته آن به سمت ساحل، و دهانه آن به سمت دريا ميباشد. دسته اين بادبزن بيشترين قدرت را دارد و صرفنظر از اينكه شناگر چقدر شنا بلد است يا چقدر توان جسمي دارد، عملاً برگشت وي به سمت ساحل را غير ممكن ساخته، او را سريعاً با خود به داخل دريا ميكشاند. براي درك بهتري از قدرت اين جريان بايد گفت كه سرعت اين جريان معمولاً از ركورد سرعت شناي المپيك نيز بالاتر است؛ بدين معني كه حتي بهترين قهرمان شناي المپيك نيز نميتواند بر خلاف آن شنا كرده و به طرف ساحل برگردد. عرض جريان شكافنده بين ۳ تا بيش از ۶۰ متر، و طول آن به داخل دريا بسيار متفاوت است (گاهي فقط در ناحيۀ شكسته شدن امواج يا همان محلي كه موج فرو ريخته و كف سفيد رنگ تشكيل ميدهد بوده، گاهي نيز تا دهها متر به داخل دريا كشيده ميشود). علائم جريان شكافنده: تشخيص زمان تشكيل جريان شكافنده براي افراد عادي دشوار است. در بسياري موارد ديده شده كه افراد بسياري در دريا مشغول شنا كردن بوده، همه چيز عادي و خوشآيند به نظر ميرسد، اما در همين بين يك نفر در ميان جريان شكافنده به سادگي و بيسروصدا غرق ميشود. لذا جريان شكافنده الزاماً مختص درياهاي طوفاني و مناطق پرخطر نيست. مواقعي كه دريا موّاج است، احتمال تشكيل جريانهاي شكافنده بسيار زياد است. لذا در اين شرايط نبايد وارد آب دريا شد و بهترين كار اين است كه شنا را به زماني ديگر موكول كرد و از زيباييهاي ساحل لذت برد. توجه داشته باشيد كه جريانهاي شكافنده در تمام درياها، درياچهها و اقيانوسها ميتوانند رخ دهند. برخي نشانههاي قابل رؤيت جريانهاي شكافنده عبارتند از: - آب در محل جريان شكافنده آرام و بدون موج است. - رنگ آب در محل جريان شكافنده با بقيه نقاط تفاوت دارد (شكلهاي بالا). - خطي از آب كف آلود، خزه يا زباله در محل جريان شكافنده به سمت دريا حركت ميكنند. - امواجي كه به سمت ساحل ميآيند، در محل جريان شكافنده دچار شكست ميشوند. - در بسياري از نقاط در سواحل گيلان و مازندران ساحل ماسهاي است. در ساحل ماسهاي علايمي شبيه اشكال هلالي وجود دارد. نوك هلال جايي است كه جريان شكافنده تشكيل مي شود. روش فرار از جريان شكافنده: چنانچه درون يك جريان شكافنده گرفتار شديد، نخست آرامش خود را حفظ كنيد. دوم اينكه هرگز، هرگز و هرگز بر خلاف جريان شكافنده و به سمت ساحل شنا نكنيد. اين اقدام مرگبار منجر به خسته شدن كامل شناگر شده و شناگر از رمق افتاده به راحتي غرق خواهد شد. در عوض خود را بر روي آب نگاه داريد؛ اكنون دو گزينه پيش روي شماست: ۱- اگر توان بدني بالايي براي شنا داريد: الف- به صورت موازي با ساحل حركت كرده و از مسير جريان كاملاً خارج شويد و سپس به صورت مورب به سمت ساحل برگرديد (شكل زير را ببينيد). ب- يا اينكه براي خروج از جريان شكافنده، موازي با ساحل در عمق آب شنا كنيد. در اعماق زيرين آب، جريان شكافنده قدرت كمتري دارد. لذا ميتوان به اين طريق از مسير جريان فرار كرده، آنگاه از آب عميق به آرامي و به صورت مورب به سطح بازگشت و به صورت مورب به ساحل برگشت. دقت كنيد كه اين روش نيازمند توانايي حبس نسبتاً طولاني تنفس ميباشد. 2- اگر توان بدني معمولي داريد: هم جهت با جريان به سمت دريا حركت كنيد. معمولاً جريان پس از طي چندين متر تا چند ده متر، قدرت خود را از دست ميدهد. در اينجا ميتوانيد با صورت موازي با ساحل از جريان فرار كرده و پس از طي چندين متر و دور شدن از جريان، ابتدا نفس بگيريد، سپس تقاضاي كمك كنيد و بعد به صورت مورب به سمت ساحل برگرديد. لازم به ذكر است كه معمولاً دريا در خارج ناحيه شكست امواج آرامتر است. ناحيه شكست امواج، ناحيهاي است كه موج در آنجا فرو ريخته و به رنگ كف سفيد ديده ميشود، و اين ناحيه براي شناكردن مناسب نيست. بنابراين شناگري كه بتواند خود را در در خارج ناحيه شكست امواج روي سطح آب نگاه دارد، از جريان شكافنده در امان خواهد بود (البته به طور كلي فاصله گرفتن زياد از ساحل براي بيشتر شناگران به هيچ وجه قابل توصيه نيست). در هر دو دسته افراد با توان بدني بالا و با توان بدني معمولي: اگر تشخيص داديد كه كمكي به شما نخواهد رسيد و بايد با توان خود به طرف ساحل برگرديد، همراه با امواج خود را به ساحل برسانيد. هنگامي كه امواج بزرگ به سمت شما ميآيند، چند ثانيه نفس بگيريد و حدود يك متر زير آب برويد تا از ضربه موج در امان بمانيد. توجه داشته باشيد كه ممكن است دوباره درون جريان شكافنده ديگري گرفتار شويد. در اين هنگام نيز شك نكرده و اجباراً همراه آن به سوي دريا برگرديد، ولي مجدداً بر طبق اصول پيشگفته به سمت ساحل بازگشت كنيد. چند توصيه مهم: جريان شكافنده معمولاً بسيار قوي بوده و به راحتي ميتواند حتي جان شناگران بسيار ماهر را به خطر اندازد. اگر شما يا عزيزانتان هنوز شنا در دريا را كاملِ كامل فرا نگرفتهايد، اگر به توان بدني خود براي شنا كردن در درياي مواج و فنون شناور نگه داشتن خود بر روي موج اطمينان نداريد، بهترين كار اين است كه در دريا شنا نكنيد. يا لااقل در همان لبۀ دريا از خنكي آب لذت ببريد، و دچار دردسرهاي فوق و مصيبتهاي جبرانناپذير نگرديد. به گزارش خبرنگار سايت پزشكان بدون مرز ، در بستر آب سواحل درياي خزر (به ويژه از آستارا تا نكا) پشتههاي ماسهاي وجود دارد كه با ايستادن بر روي آنها چنين تصور ميشود كه در ناحيه كمعمقي حضور داريم. ولي با فقط اندكي جابهجايي، عمق آب شديداً افزايش مييابد؛ ضمناً پشتههاي ماسهاي ناپايدار بوده و گاهي زير پاي فرد فرو ريخته و او را در عمق زياد آب گرفتار ميكنند. در برخي مناطق نيز عمق آب به صورت ناگهاني زياد ميشود. اين حالت مشابه اين است كه بر روي لبۀ كوهي حركت كنيد كه با يك قدم به جلو، زير پايتان درّهاي پديدار شود. فردي كه شنا بلد نباشد، ديگر نميتواند به عقب برگردد و به همين راحتي جان خود را از دست ميدهد. بالا آمدن آب درياي خزر در چند سال اخير موجب شده كه بسياري از ساختمانها و تأسيسات ساحلي، و چاههاي آب و فاضلاب آنها، در زير آب ساحل مدفون شوند. در سواحلي كه پاكسازي صورت نگرفته، شناگر در هنگام شيرجه ممكن است با اشياء چوبي و فلزي و سنگي به جاي مانده از اين ساختمانها برخورد كند. ضمناً چاههاي آب و فاضلاب ميتوانند شناگران را به داخل خود بمكند. لذا اگر قصد شنا داريد؛ در مناطق پاكسازي شده و در حضور نجات غريق به اين امر اقدام كنيد. و باور كنيد كه بسياري از مناطق «شنا ممنوع» با توجه به خطرات ساحل آن ناحيه و متعاقب مرگوميرهاي بسياري كه داشته است به اين نام لقب گرفتهاند. فراموش نكنيد كه دريا در عين زيبايي و آرامش، جان انسانهاي عزيز بسياري را گرفته است؛ افرادي كه هرگز در هنگام ورود به آب، تصورش را هم نميكردند به چنين مرگ دلخراشي مبتلا شوند. شايد خواندن اين نوشته بتواند جان انسان ديگري را نجات دهد. لذا آن را براي دوستانتان ايميل كنيد يا پرينت آن را بين دوستانتان پخش كرده يا در معرض ديد آنها قرار دهيد. منبع: پزشكان بدون مرز