• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 440
تعداد نظرات : 6
زمان آخرین مطلب : 3563روز قبل
اخلاق


متاسفانه یکی از آفات زندگی جوامع انسانی فرآیند دروغ گفتن، حتی در کوچکترین و بی ارزش ترین امور می باشد علی رغم تذکرات فراوان آموزهای دینی در مذمت دروغگویی متاسفانه در اطراف خود شاهد تکرار این عمل مذموم می باشیم، عملی که باعث افول در زندگی دنیوی و حیات دنیوی می باشد.
مومن دروغ نمی گوید!
بی شک مومنین حقیقی و راستین هیچ گاه اقدام به این عمل ناپسند نمی نماید، به نحوی که نقل شده است روزی حسن بن محبوب از امام صادق (ع) پرسید: آیا ممکن است مومن بخیل باشد؟ امام فرمودند: آری.حسن پرسید: آیا می شود ترسو باشد؟ حضرت فرمودند: آری.
مجدداً پرسید: آیا مومن دروغ نمی گوید؟ حضرت فرمودند: نه، و بدان مومن خائن نیز نمی باشد. سپس فرمودند: آگاه باش؛ مومن ممکن است بر هر خویی سرشته شود، ولی به خیانت و دروغ گویی آلوده نمی گردد. (1)

نتیجه دروغ های کوچک
یکی از نتایج گفتن دروغ های کوچک بی شک از بین رفتن ترس از این عمل و گام نهادن در مسیرهای بعدی می باشد به نحوی که امام سجاد (ع) در این باره به فرزندان خود فرموده اند: لِولده اتَقّوا الکذِبَ الصَغیر مِنهُ وَالکبیرَ فی کل جِدّ وَ هَزل فاِنَ الرَجل إذا کذَبَ فی الصَغیر اجتَری عَلی الکبیر؛ از دروغ؛ چه کوچک و چه بزرگ، و چه جدی و چه شوخی آن بپرهیزید، زیرا انسان هرگاه در چیز کوچکی دروغ بگوید، به گفتن دروغ بزرگ نیز جرأت پیدا می کند. (2)



دوری فرشتگان از دروغگو
در باب مذمت عمل دروغ گفتن از حضرت محمد (ص) نقل شده است که ایشان فرموده اند: إذا کذَبَ العَبدُ کذَبة تباعَدَ المَلَک مِنهُ مَسیرةَ مِیلٍ نَتنِ ماجاءَ بِهِ؛ هرگاه بنده ای دروغ بگوید، از او بوی زننده ای که از عمل خود ایجاد نموده است (به واسطه ی دروغ گفتن) فرشته (فرشتگان) به فاصله یک میل (چهار هزار ذرع) از او فاصله می گیرند.(3)،

و همچنین از امام محمدباقر (ع) نقل شده است که فرموده اند: خداوند متعال برای بدی قفل هایی قرار داده و کلیدهای آن قفل ها را شراب قرار داده است و دروغ، بدتر از شراب است.(4)

سرانجام دروغ

بی شک هر عملی که از جانب خداوند نهی گردیده است، دارای حکمت هایی می باشد، چنانچه امیرالمومنین علی (ع) درباره ی عقوبت و سرانجام افراد دروغگو فرموده اند: دروغگو با دروغگوییِ خود، سه چیز به دست می آورد: خشم خدا را نسبت به خود، نگاه تحقیرآمیز مردم را نسبت به خود، دشمنی فرشتگان را نسبت به خود، و همچنین از رسول اکرم (ص) نقل شده است که الکِذبُ یَنقُصُ الرِّزقَ؛ دروغ، روزی را کم می کند.(5)، و امام باقر (ع) به زیبایی بیان فرموده اند که: دروغ ویران کننده ی ایمان است و از همین روی حضرت علی (ع) نتیجه ی دروغ را خواری در دنیا و عذاب در آخرت، بیان داشته اند.(6)



پی نوشت ها:
1_(مستدرک الوسایل، ج9: 84)
2_ (الکافی، ج2: 338)
3_ (شرح نهج البلاغه، ج6: 357)
4_ (الکافی، ج2: 338)
5_ (الترغیب و الترهیب: 598)
6_ (الکافی، ج2: 339؛ گنجینه معارف، ج2: 294- 297)
دوشنبه 18/9/1392 - 21:15
ایرانگردی
نگاهی به جاذبه‌های گردشگری چابهار که هنوز برای مسافران ایرانی ناشناخته مانده است


بندر چابهار از مناطق مهم و استراتژیک جنوب ایران است هر چند خیلی به این عنوان شناخته نمی‌شود و جاذبه‌های شگفت و البته هوای بی‌نظیرش در زمستان بهترین مقصد گردشگری برای ایرانیان است. چراکه هوای سرد پاییز و زمستان از این شهر «همیشه بهار» مقصدی ایده‌آل ساخته است. 
چابهار مجموعه‌ای غنی و پربار از جاذبه‌ها و منابع بکر طبیعی را در خود دارد. جاذبه‌هایی که برخی از آنها در ایران و حتی جهان یگانه است. موقعیت جغرافیایی این منطقه، باعث رونق زندگی در آن از گذشته‌های دور شده است. این قدمت تاریخی همچنین پدیدآورنده آثار تاریخی ارزشمندی در چابهار شده است. چابهار جزو مناطقی است که آن گونه که باید مورد توجه گردشگران قرار ندارد. در اینجا نگاهی داریم به برخی از جاذبه‌های گردشگری منطقه چابهار.

گردشگری غذا ـ خوراک‌های محلی

خوراک‌های محلی چابهاری‌ها با توجه به اقلیم و شیوه معیشتی‌شان بر محصولات دریایی خاصه ماهی و همچنین خرما تکیه دارد. خوراک خرما از مهم‌ترین خوراک‌های چابهار و ترکیبی از خرما، نان، برنج و حبوبات است. کنک نیز نوعی حلواست که از خرما، کنجد، بادام و پونه تشکیل شده است.

از دیگر غذاهای سنتی این منطقه می‌توان به بتو ماش، شودوده، بتو هواری، ماشینگ، پاکگین ماهیک، کورک، گلوهک، ناروش، کیش و دلگ اشاره کرد. متاسفانه تمام خوراک‌های محلی در رستوران‌ها یافت نمی‌شود و اگر شانس مهمان شدن در خانه‌های محلی را به دست آورید، می‌توانید از خوردنشان لذت ببرید. جدا از خوراک‌های محلی، یکی از غذاهایی که در چابهار به آسانی می‌توان در رستوران‌ها یافت کباب کوبیده است. گوشت دام‌های این منطقه به دلیل تغذیه و آب و هوای خاصش بسیار لذیذ و خوش طعم است. بر این اساس از باکیفیت ترین و لذیذترین کباب‌های کوبیده ایران را در چابهار امتحان کنید.

موزه‌گردی ـ موزه محلی چابهار

«موزه محلی» در زمینی به مساحت 2900 مترمربع و با زیربنای 860 مترمربع ساخته شده است. این موزه بخش‌های مختلفی نظیر صنایع دستی، مردم‌شناسی، آثار و اشیا باستانی شامل کاسه‌ها و ظروف سفالی دارد که عمده آنها از بلوچستان مرکزی است. یکی از زیبایی‌های موزه محلی چابهار، فسیل‌ها و استخوان‌های به جای مانده از حیوانات ماقبل تاریخ است که برخی از این استخوان‌ها بسیار بزرگ و عظیم‌الجثه است، اما جذاب‌ترین بخش موزه محلی چابهار را باید بخش مردم‌شناسی آن دانست. در بخش مردم‌شناسی می‌توان با انواع لباس‌های محلی، شیوه زندگی، فعالیت‌های روزانه مردم بلوچ و صنایع دستی این منطقه آشنا شد.

گردشگری ورزشی ـ موج‌سواری

موج‌سواری (سرفینگ) از ورزش‌های روی آب است. این ورزش در دسته ورزش‌های مهیج و خطرناک جای می‌گیرد و از سال 1950 میلادی که به عنوان یک رشته مستقل اعلام شد، هر ساله بر تعداد طرفدارانش افزوده می‌شود. موج‌سواری در ایران در آب‌های شمالی و جنوبی به صورت محدود انجام می‌شود. بهترین موج‌های آب‌های ایران متعلق به دریای عمان و در محدوده چابهار است. کیفیت این موج‌ها به قدری مطلوب این رشته ورزشی است که گاهی موج‌سواران حرفه‌ای را از سایر نقاط جهان به خود جذب می‌کند. فوتبال ساحلی، دو، والیبال ساحلی، فوت وال (والیبال با پا)، تنیس ساحلی، کبدی ساحلی و هندبال ساحلی از دیگر ورزش‌هایی است که با سفر به چابهار می‌توان آنها را دید یا بازی کرد.

آرامستان‌گردی ـ مقابر جنانی کچ

این گورها در بخش مرکزی چابهار، در دامنه کوه پیل بند و در جنوب دره تیس قرار دارد. در باور مردم محلی «جنانی کچ» محل سکونت جن‌ها بوده است و بر این اساس این مکان را محلی اسرارآمیز تلقی می‌کنند. گورهای جنانی کچ در یک سرازیری ملایم قرار دارد و شبیه گورهای سیراف بوشهر است.

به طور کلی حدود 200 قبر کهن در محوطه این گورستان تاریخی دیده می‌شود. در میان این گور که به نظر می‌رسد از دوران اولیه اسلامی و حتی پیش از آن هستند، چند قبر ایستاده نیز دیده می‌شود. ضمن این که یک مقبره پلکانی با سرپوش صندوقچه‌ای نیز در میان این قبرها وجود دارد.

گردشگری تاریخی ـ قلعه تیس

قلعه تیس که به قلعه پرتغالی‌ها نیز شناخته می‌شود، در پنج کیلومتری شمال غربی چابهار، در روستای تیس قرار دارد. این قلعه در زمان شاه سلیمان صفوی و به سبک سلجوقی ساخته شده و نوع معماری آن شبیه کاروانسرای شاه عباسی بیستون است. ابعاد این قلعه 54X 26 متر و مصالح به کار رفته در آن آجر، سنگ و گچ است. قلعه تیس دارای یک مناره شش و نیم متری دارد که برای دیده‌بانی به کار می‌رفته است. این قلعه به تمام خلیج دهانه تیس اشراف کامل دارد و همچنین از فاصله زیادی در دریا قابل رویت است. قلعه تیس به شماره 555 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.

گردشگری صنایع دستی: سوزن‌دوزی

صنعت دوخت طرح، زیبا و منقش روی پارچه با نوارهای طلایی، سوزن‌دوزی و گلابتون‌دوزی نام دارد. روش کار به این صورت است که ابتدا نقش را روی پارچه انداخته و پارچه را روی دایره‌ای چوبی به نام کم می‌اندازند و با کش محکم کرده و با استفاده از نخ‌های رنگی، گلابتون‌دوزی می‌کنند.

سوزن دوزی از هنرهای زیبا و کاربردی در منطقه چابهار به شمار می‌رود که با دوخت‌های سنتی سایر نقاط ایران متفاوت است و اصطلاحا به آن بلوچی‌دوزی می‌گویند. هر دختر بلوچ از کودکی به آموختن این هنر می‌پردازد. بر این اساس تمام زنان بلوچ به سوزن‌دوزی اشتغال داشته و لباس‌های خود را تزئین می‌کنند. از دیگر هنرهای دستی چابهار می‌توان به معرق صدف، حصیربافی، سکه دوزی، گلیم بافی، چاربافی و طلاسازی اشاره کرد.

طبیعت‌گردی ـ تماشای گِل‌فشان‌ها

گل‌فشان‌ها از منحصر‌به‌فردترین و عجیب‌ترین پدیده‌های ژئوتوریستی در چابهار است. «گل‌فشان» پدیده‌ای طبیعی و همانند آتشفشان به صورت تپه‌ای مخروطی است و به جای گدازه، از دهانه آن گاز همراه با گِل خارج می‌شود. این عارضه عمدتا در دشت‌ها و جلگه‌های مشرف بر دریا دیده می‌شود و بیشتر آنها در فاصله کمی از دریا (حداکثر 15 تا 20 کیلومتر) استقرار یافته است.

در بین دشت کهیر و تنگ و در 20 کیلومتری روستای کهیر، در مسیر جاده تنگ به گالک، سه تپه کوچک گل‌فشان به فاصله چند کیلومتر از هم قرار دارند.

این تپه‌ها ارتفاعی 10 تا 20 متری دارند که دو تای آنها از چند سال پیش غیرفعال شده، اما سومین تپه همچنان مانند آتشفشانی فعال است و از دهانه آن گل سرد طوسی رنگی تراوش می‌شود. گردشگرانی که به چابهار سفر می‌کنند، تماشای گل‌فشان‌ها را از هیجان‌انگیزترین تجربیات خود به‌شمار می‌آورند.

گردشگری فرهنگی ـ تماشای اسکله‌های ماهیگیری

چابهار به دلیل موقعیت جغرافیایی‌اش چند اسکله ماهیگیری دارد. در میان این اسکله‌ها سه اسکله تیس، رمین و بریس بسیار دیدنی و جالب است. صید و صیادی از جاذبه‌های مهم فرهنگی در چابهار است که با زندگی روزمره مردم محلی پیوند دیرینه دارد. در اسکله‌های چابهار می‌توان ماهیگیرانی که برای صید به دریا می‌روند یا با دست پر باز می‌گردند را تماشا کرد و گاهی به همراهشان عازم دریا شد. بازار ماهی‌فروشان نیز در این اسکله‌ها بسیار پررونق است. گردشگران با حضور در اسکله‌های چابهار، علاوه بر آشنایی با فرهنگ ماهیگیری مردم محلی، این امکان را دارند تا از محصولات دریایی منحصربه‌فرد این منطقه نیز خریداری کنند.

گردشگری‌تفریحی‌ـ جاده‌ساحلی‌چابهار به‌ بریس

جاده ساحلی چابهار به بریس از مناطق بکر و منحصربه‌فرد سواحل جنوبی کشور است. در یک‌طرف این جاده دریا و در سمت دیگر چشم‌اندازهای زیبایی از کوه‌ها و اشکال زمین ساختی قابل رویت است. صخره‌هایی که در امتداد این جاده قرار دارد، بر اثر فرسایش آبی به اشکال مختلفی درآمده است.

از جذابیت‌های این جاده پدیده موج‌فشان‌های دریاست که ارتفاع آنها در فصل بادهای موسمی به 20 متر نیز می‌رسد. کوه‌های بَدلند یا مریخی از دیگر جذابیت‌های جاده ساحلی چابهار به بریس است که به موازات ساحل از منطقه کچو تا نزدیک خلیج گواتر کشیده شده است. تماشای چشم‌اندازهایی از جنگل‌های دریایی حرا، درختان انجیر معابد و تالاب لیپار از دیگر زیبایی‌های این جاده محسوب می‌شود.

نادرترین جاندار حیات وحش ایران

کروکودیل‌ها خزندگان ارزشمندی هستند که نقش مهمی در تعادل محیط زیست بازی می‌کنند. تنها یک گونه از این خزندگان به نام تمساح پوزه کوتاه ایرانی در جنوب شرقی ایران، در منطقه چابهار زندگی می‌کند.

این تمساح تالابی بین مردم بومی با نام «گاندو» شناخته می‌شود. به همین دلیل سازمان حفاظت محیط زیست، محل زندگی یگانه تمساح ایرانی را «منطقه حفاظت شده گاندو» نامگذاری کرده و مدیریت می‌کند. وسعت این منطقه حدود 465 هکتار است.

جالب است بدانید گاندوها تنها خزنده ایرانی است که از تخم‌ها و سپس نوزادان خود بیشترین مراقبت را می‌کند و به آنها در خروج از تخم و زنده ماندن کمک می‌رسانند. برای مشاهده گاندو، بهتر است با هماهنگی اداره حفاظت محیط زیست و نظارت و حضور محیط‌بانان به مراکزی که این خزنده زیبا در آنجا حفاظت می‌شوند، بروید.
دوشنبه 18/9/1392 - 21:7
دنیای گیاهان و حیوانات

با سردشدن هوا، کسانی که گیاهی در خانه دارند به این فکر می‌افتند که چطور ​ در برابر سرما از این موجودات زنده و ظریف محافظت کنند. چرا که همه ما بخوبی می‌دانیم رعایت نکردن این موضوع باعث می‌شود گیاهان آپارتمانی در این فصل براحتی از بین بروند.
نکته اول این است که بدانیم گیاه ما از کدام دسته است؛ مقاوم در برابر سرما یا گیاهی که سرما آن را خشک می‌کند. دسته‌ای از گیاهان در مقابل سرما مقاوم هستند و با تغییر فصل، احتیاجی به تغییر در محل آنها نیست، اما اگر غیر از این باشد باید گیاهان را از گزند سرما دور کرد. برای این کار می‌توانید یک نایلون روی گیاهانی که در فضای باز هستند بیندازید تا از سرما در امان بمانند. البته بهتر است چند پایه چوبی تهیه کنید و آنها را در اطراف گلدان‌ها ثابت کنید و نایلون را روی آنها بکشید تا شاخ و برگ گیاهان صدمه نبیند. با این کار هم از سرمای هوا دور می‌شوند و هم​ می‌توانند مانند قبل از نور و گرمای آفتاب بهره‌مند شوند​اما دسته دیگر گیاهان در مقابل کمترین سرمای هوا خشک می‌شوند.

پس لازم است این گیاهان را به درون منزل منتقل کنید تا مطمئن شوید سرمای هوا آنها را خراب نمی‌کند. البته نور آفتاب را هم نباید فراموش کنید، چون گیاهانی که به آب و هوای حیاط و محیط باز عادت کرده‌اند، در فصل سرما هم به نور آفتاب نیاز دارند، پس باید محلی را برای این گلدان‌ها انتخاب کنید که نور کافی داشته باشد. همچنین گیاهانی را که به طور طبیعی در فصول سرد سال خشک می‌شوند، دور نیندازید. شما می‌توانید پیاز این گیاهان را نگه دارید و در فصل بهار دوباره آنها را بکارید.​ دقت کنید اگر در منطقه و شهر شما باران زیاد می‌بارد، گیاهانی را که به آب زیاد حساس هستند، از گزند ​ باران حفظ کنید.
دوشنبه 18/9/1392 - 21:7
دنیای گیاهان و حیوانات

امروز سراغ گیاه سبز و رونده‌ای می‌رویم که در همه فصول سال می‌تواند زینت بخش محیط خانه شما باشد. اسمش «برگ انجیری» است و برگ‌های پهن با بریدگی‌های عمیقی دارد، البته برگ‌های تازه این گیاه بدون شیار است و پس از گذشت زمان و بزرگ شدن برگ‌ها، بریدگی‌ها روی آنها شکل می‌گیرد. 
برگ انجیری جزو آن دسته از گیاهانی است که با تغییرات درجه هوا سازگار است و در فصول گرم و سرد سال طراوت خود را حفظ می‌کند. شاید مهم‌ترین نکته در انتخاب این گیاه برای آپارتمان‌ها همین موضوع باشد. این گیاه همیشه سبز، از مجموعه گیاهان رونده​ به حساب می‌آید و رشدی رو به بالا دارد.

نور، نه کم و نه زیاد

در مورد برگ انجیری‌ها باید به این نکته هم توجه کرد که آنها نیاز به نور مستقیم ندارند و باید از اشعه آفتاب دور نگه داشته شوند؛ پس بهتر است آنها را در فاصله‌ای مناسب از پنجره قرار دهید. فاصله مناسب به این معنا که نه خیلی از پنجره دور باشد و نه خیلی نزدیک. به عبارت دیگر بهترین نور برای این گیاه سایه آفتاب است، اما به خاطر داشته باشید اگر برگ انجیری شما رشد کندی دارد یکی از دلایل آن ​ کمبود نور است.

آب و کود؛ بموقع

برای آبیاری برگ انجیری‌ها هم مثل سایر گیاهان باید دقت کنید تا سطح خاک این گیاه چه زمانی خشک می‌شود، اما این گیاه به طور معمول به هفته‌ای یک بار در تابستان و دو هفته یکبار آبیاری در زمستان احتیاج دارد. نکته مهم آن است که باید دقت کنید هنگام آبیاری، سطح خاک از آبیاری قبلی مرطوب نباشد، زیرا در این صورت میزان آب برای گیاه زیاد است و موجب خراب شدن آن می‌شود.

اگر برگ انجیری شما رنگ سبز پررنگ خود را از دست داده، معنایش این است که گیاه شما به کود و تغذیه مجدد احتیاج دارد و اگر سر برگ‌های گیاه به رنگ قهوه‌ای درآمده، به دلیل کمبود آب در گیاه است.به طور کلی برگ انجیری‌ها جزو گیاهان مقاوم هستند که شما می‌توانید با رعایت نکاتی کوچک و ساده این گیاه زیبا و سبز را در خانه خود نگهداری کنید و از تماشا و طراوتی که به محیط می‌دهد، لذت ببرید.
دوشنبه 18/9/1392 - 21:7
خانواده


قرارمان این بود که شریک روزهای غم و شادی هم باشیم. کنار هم بمانیم و با قدرتی که از عشق یکدیگر می‌گیریم، به دنیا و مشکلاتش بخندیم. اما فکرش را نمی‌کردم به این زودی مجبور باشم شرایط زندگی‌ام را تغییر دهم و با یک همسر بیمار زندگی کنم. آن آدم شاد و توانایی که با او سرسفره عقد نشستم، دیگر از زندگی من رفته است و این آدم جدیدی که کنارم نشسته، هر چند همان قلب مهربان را دارد، اما با گذشته فرق کرده است. نمی‌دانم، بمانم یا بروم؟
اتفاق، یکی از همراهان همیشگی زندگی است و زمانی که دو نفر با هم ازدواج می‌کنند ممکن است هر پیشامدی برای هر کدام از آنها رخ دهد. مسائلی مثل ورشکستگی و... بیشتر قابل تحمل است تا از کارافتادگی و شرایط خاص زندگی که می‌تواند بر اثر یک بیماری مزمن یا تصادف ایجاد شود.

به کسی بله می‌گویی که سالم است، اما یک اتفاق او را روی ویلچر می‌نشاند و تمام نقشه‌هایت برای زندگی به هم می‌ریزد. گاهی هم یک بیماری مزمن سروکله‌اش پیدا می‌شود که همسرت باید یک عمر با آن دست و پنجه نرم کند و تو هم اگر همراهش باشی از آن بی‌بهره نخواهی بود.

اگر همه دوستت دارم‌ها و با تو می‌مانم‌هایت واقعی نبوده است که می‌توانی به سراغ زندگی‌ات بروی، اما اگر همسرت برایت ارزشمند است و واقعا زندگی با او را انتخاب کرده‌ای و می‌خواهی پای مشکلاتش بایستی، بسم‌الله.

برای آن که چهاردیواری خانه‌تان همیشه سبز باشد حتی در خزان‌های اجباری زندگی، برایتان چند پیشنهاد کوچک داریم:

ـ اول از همه بپذیرید ​خشم و ناراحتی شما از شرایط به​وجود آمده کاملا طبیعی است، اما ربطی به همسرتان ندارد. شما ممکن است از روزگار خشمگین باشید، از سرنوشت گله‌مند شوید و احساسات متفاوتی را ​ ابتدای راه تجربه کنید، اما مراقب باشید همسرتان احساس نکند او را مقصر می‌دانید. مدتی زمان خواهد برد تا با شرایط جدید کنار بیایید.

ـ بیان کردن احساسات، چه مثبت و چه منفی، شیوه‌ای مفید برای تخلیه عواطف است. انجام این کار استرس شما را تخفیف می‌دهد و مانع از احساس نومیدی می‌شود. ممکن است بحث کردن درباره استرس‌های ناشی از بیماری همسرتان با خود او برایتان مشکل باشد، اما افراد بسیار دیگری وجود دارند که می‌‌توانید عواطف‌تان را با آنها در میان بگذارید.

ـ برای زندگی‌تان در شرایط جدید برنامه‌ریزی کنید. شاید نتوانید مثل گذشته سفر کنید، شاید لازم باشد از کسی کمک بگیرید، ممکن است شرایط مالی‌تان با مشکل روبه‌رو شود، باید برای هر کدام از این شرایط برنامه ویژه‌ای داشته باشید تا غافلگیر نشوید.

ـ گاهی به خودتان استراحت دهید. این ‌که خود را فراموش کنید و بیشتر از حد توان‌تان از خود انتظار داشته باشید، اصلا به‌نفع زندگی‌تان نیست. اگر گاهی به علایق‌تان برسید، با دوستانتان قرار بگذارید، ورزش کنید و... نباید احساس گناه داشته باشید. ما آدم‌ها هم به شارژ شدن نیاز داریم.

- روحیه‌تان را حفظ کنید، به همسرتان روحیه دهید. زندگی زیباست اگر زیبایی‌های آن را ببینید و از کنار سختی‌هایش عبور کنید. روزهای سخت در همه زندگی‌ها وجود دارد.
دوشنبه 18/9/1392 - 21:7
اهل بیت


تصاویری که در ادامه می بینید از اطراف حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) گرفته شده است.
به گزارش خیمه گاه باشگاه خبرنگاران،حرم عمه سادات زینب کبری (سلام الله علیها) در ماه های گذشته چندین بار مورد حمله تروریست های تکفیری قرار گرفته است.



جمعه 17/8/1392 - 23:36
اهل بیت


حماسه کربلا، بزرگ‌ترین و دلخراش‌ترین واقعه تاریخ است که پس از گذشت بیش از 1400 سال هنوز هم زنده مانده و پس از 14 قرن به یاد آن واقعه اشک‌ها ریخته می‌شود و مراسم حزن و عزاداری به پا است.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، مراسم عزاداری امام حسین(ع) نخستین بار در روز یازدهم محرم سال 61 هجری در کنار اجساد مطهر شهیدان توسط اهل بیت‏ علیه السلام برگزار شد.

 

پس از آن هنگام ورود کاروان اسیران به کوفه، امام زین‌‏العابدین و حضرت زینب و ام‏ کلثوم علیهم السلام برای مردم کوفه که برای تماشا آمده بودند، سخنرانی کردند. در پی این سخنرانی‌ها صدای ضجه و گریه از خانه‏‌ها و مردم کوفه بلند شد. که به نوعی عزاداری برای شهدا و افشاگری امویان بود.

 

پس از ورود کاروان اسراء به شام و خطابه خوانی امام سجاد(ع) در شام، یزید به اهل بیت امام حسین اجازه داد که عزاداری کنند و اهل ‏بیت ‏به مدت سه روز به طور رسمی در شام عزاداری کردند. (1) در پی آن خطابه و این عزاداری‌ها، انقلاب بزرگ فکری در شام پدید آمد و اکثر قریب به اتفاق مردم نسبت ‏به دستگاه حاکمه بدبین شدند.

 

عزاداری بعدی در مدینه برپا شد. پس از ورود اهل بیت به مدینه عزای عمومی بر پا شد و تمامی مردم مدینه ناله و ضجه کردند. پس از آن حلقه‏‌های عزاداری توسط اشخاص و افراد سرشناس بر پا شد. از جمله کسانی که در مدینه‏ مجلس‏ عزاداری بر پا کرد، حضرت زینب سلام الله علیها بود. این عزاداری مدینه را در آستانه انفجار و حرکت عمومی قرار داد و عمر بن سعد جریان را به یزید گزارش داد و اعلام کرد که " تحقیقا وجود زینب کبری(س) در مدینه اندیشه‏‌ها را تحریک می‏‌کند، زیرا او سخنور دانا و باهوش است. خود و کسانی که با او همراهی می‏‌کنند، در نظر دارند برای خونخواهی حسین قیام کنند." (2) تا این که حضرت زینب به شام یا مصر تبعید و رحلت فرمود.

 

پس از شهادت امام حسین(ع) ائمه خود اقامه عزاداری می‏‌کردند و شیعیان را به اقامه عزا و گریه و عزاداری تشویق می‌نمودند.

 

*نگاهی به عزاداری امام حسین(ع) در تاریخ

 

عزاداری برای امام حسین(ع) و شهدای کربلا، نخست در ایام محرم و ایام زیارتی امام حسین(ع) در کربلا و جاهای دیگر برگزار می‏‌شد چون پانزدهم شعبان، روزعرفه، شب عید فطر و اول ماه رجب و غیره. (3) اما از آغاز قرن سوم عزاداری وضعیت دیگری یافت که در تحقیق حاضر به تبیین آن می‏‌پردازیم.

 

در قرن سوم و چهارم و پنجم و همزمان با تشکیل دولت‌های آل‏‌بویه در عراق و حمدانیون در سوریه و فاطمیون در مصر مذهب شیعه گسترش یافت و مراسم عزاداری توسعه یافت و در بسیاری از شهرها روز عاشورا عزا و تعطیل عمومی اعلام شد.

 

در محرم سال 252 - معزالدوله دیلمی دستور داد که مغازه‏‌ها بسته و تعطیل عمومی اعلام گردد و مردم عزاداری کنند و مردم با حالت عزا و ماتم در خیابان‌ها حرکت کردند. (4) اینگونه بود که عزای عمومی در میان شیعیان به صورت یک سنت در آمد. در این دوره، اشعار در قالب قصیده سروده می‏‌شد. ستم‌های بنی‏‌امیه و بنی‏‌عباس در آن ذکر و مقام و منزلت اهل بیت علیه السلام ‏بیان می‏‌گردید. مردم در عزاداری‌ها و شعراء در قصیده‏‌ها بیشترین توجه را به ولایت اهل بیت علیه السلام داشتند. و کتب مقتل در این زمان تالیف گردید.

 

*عزاداری در زمان بنی عباس و مغول

 

پس از انقراض سلسله بنی‏‌عباس در بغداد و سلطه مغول‌ها بر بخش عظیمی از کشورهای اسلامی شکل و محتوای روضه به تدریج تغییر یافت. این تغییر شاید بدان جهت‏ بود که سلاطین بنی‏‌عباس خود را خلیفه پیامبر می‏‌دانستند و مدعی حکومت‏ بر مسلمین از جانب اسلام بودند و اطاعت ‏خود را بر مردم واجب شرعی می‏‌دانستند. مذاهب اهل سنت را، مذهب رسمی و قانونی و شرعی دانسته و از آن‌ها به طور کامل حمایت می‏‌کردند. پیروی از مذهب شیعه ممنوع و در ادارات دولتی و مراجع قضایی رسمی نبود.

 

در مقابل این اندیشه، اندیشه تشیع بود که حکومت را حق اختصاصی و الهی ائمه می‏‌دانستند شرایط و اندیشه‏‌های بسیار والا برای حاکم اسلامی قایل بودند. براساس این دو اندیشه به طور طبیعی درگیری بین تشیع و حکومت پدید آمد. در مراسم عزاداری این اختلاف نظر و جهت‏‌گیری سیاسی مطرح می‏‌شد و قطعا حکومت‌ها از برگزاری مراسم وحشت داشتند. از این رو مراسم روضه از سیاست جدا نبود.

 

*عزاداری در دوران اخیر

 

در دوران‌ اخیر عزاداری از نظر کمیت و کیفیت رشد کرده، در سالگرد رحلت پیامبر(ص) و امامان معصوم و حضرت زهرا علیهم السلام و.... مراسم عزاداری بر پا می‏‌شود که از جمله مشخصات مراسم عزاداری دوران جدید می‌توان به دقت تاریخی، تاریخ تحلیلی، بیان اهداف امام حسین(ع)، توام شدن روضه با سیاست و تشکیل هیات‌های عزاداری اشاره کرد.

 

بدون شک قیام امام حسین(ع) و شهادت ایشان تلاش‌های برادر، پدر و جدش را در گذشته بارور و زمینه تلاش برای آیندگان را فراهم ساخت و سنت عزاداری عاشورا زمینه پاسداری از اندیشه شیعه را در آینده فراهم کرد به طوری که نوحه خوانی و عزاداری را هیچ کسی نمی‏‌تواند منع کند و در سایه و پوشش عزاداری می‏‌توان مفهوم عترت و اهداف امام حسین(ع) را تشریح کرد.

 

منبع:

 

1- تاریخ طبری، ج‏4، ص‏353.

 

2- ثورة الحسین فی الوجدان الشعبی، ص‏265.

 

3- همان.

 

4- کامل، ج‏8، ص‏549

جمعه 17/8/1392 - 23:36
اهل بیت


تکایا و حسینیه های تاریخی محله های معروف و قدیمی تهران مراسم چندین ساله عزاداری سید الشهدا (ع) را با آداب و رسوم متولیانش زنده نگه داشته اند.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛ از گذشته مردم تهران برای برگزاری مراسم عزاداری در ایام محرم به مکان های بزرگی می رفتند و دسته جمعی عزاداری می کردند اما در دوره رضاشاه معدوم برای جلوگیری از اتحاد مردمی در این ایام، عزاداری برای سالار شهیدان ممنوع شد به همین دلیل برخی از مردم این مراسم را در خانه های خود برگزار می کردند از همان زمان روضه خوانی های خانگی و جمع های کوچکتر و متعددتر برای برگزاری این مراسم تشکیل شد.

در این ایام سید ابراهیم سادات اخوی، منزل مسکونی خود را وقف کرد و آن را به محلی برای برگزاری مراسم عزاداری سید الشهدا تبدیل کرد به گونه ای که در این خانه که در چهارراه سیروس تهران واقع شده، هنوز بعد از 150 سال این مراسم به سبک و سیاق قدیمی خود برگزار می شود.



از همین زمان بود که جمع های مختلف نام های متفاوتی نیز گرفتند. سجادیه، حسینیه، مهدیه( محل برگزاری مراسم مخصوص حضرت مهدی(عج) )، تکیه و ... مکان هایی شدند که هر کدام برای مناسبتی خاص مراسم برگزار می کردند به عنوان مثال در تکیه مخصوص برگزاری مراسم عزاداری محرم مردم دور تا دور مکان مورد نظر می نشستند و عده ای که در وسط تکیه بودند سینه زنی می کردند در وسط این تکایا مراسم تعزیه خوانی نیز برگزار می شد و مکان آن به گونه ای بود که مردمی که دور تا دور نشسته بودند، برای دیدن تعزیه اشراف کامل داشتند.

هر چند که اکنون شکل و شمایل این تکایا تغییر کرده است اما برخی از آنها چند منظوره ساخته می شد مانند تکیه تجریش که در زمان غیر از محرم به عنوان بازار میوه و تره بار از آن استفاده می شود. اما برخی تکایا مانند تکیه نیاوران یک کاربری دارد.

تکیه معروف دیگر تهران، تکیه رضا قلی خان نام دارد که متعلق به فردی به همین نام بوده است. از این تکیه که آن هم در نزدیکی چهارراه سیروس و خانه سادات اخوی واقع شده است، تنها بخش حسینیه آن با سقف محرابی اش باقی مانده، چون در دوره قاجار که ساختمان های خیابان چهار راه سیروس تخریب شد بسیاری از بخش های آن در طرح توسعه خیابان از بین رفت سقاخانه آن نیز به مکانی متروک تبدیل شده است با این حال این تکیه در این ایام میزبان اهالی محل است. تکیه درخونگاه هم از تکایای معروف تهران است که به نخل قدیمی اش شهرت دارد و در نقشه های بسیار قدیمی تهران، نام آن ذکر شده است.



هر محله ای در تهران دارای یک تکیه بوده است مانند تکیه آقا بهرام اسماعیل بزار، افشارها، بربری ها، پهلوان شریف، پامنار ... اما برخی از آنها به دلیل نام و رسم متولی اش و یا قدمتش اکنون از تکایای معروف تهران به حساب می آیند که بر خلاف تصور بسیاری از آنها با وجود معماری زیبا و قدیمی در فهرست میراث فرهنگی قرار ندارد و رو به تخریب هستند مانند تکیه امین الضرب که چندی پیش بدون اطلاع سازمان میراث فرهنگی تخریب شد.

از آنجا که طی سالها مردم مختلفی با فرهنگ های متفاوت وارد کلانشهر تهران و پایتخت شدند، هر کدام با هر قوم و قبیله ای در محل سکونت خود جمعی را برای برگزاری این مراسم تشکیل دادند و اکنون بعد از سالها هنوز هم این آیین ها را در جای جای تهران می توان دید.

برخی مانند افغانی های مقیم ایران در مسجد سید مهدی لاله زاری خیابان منتهی به شهرری زنجیز زنی و مراسم عزاداری برگزار می کنند زنجیرهای این عزاداران حسینی بسیار سنگین است.

برخی از بازاریان نیز درمسجد ملک بازار تهران صنف خرازها جمع می شوند و غذای دو رنگ نذری را همانند گذشته در مجمع های بزرگ ریخته و پخش می کنند. آنها هم گردهم می آیند و سینه و زنجیز می زنند.

در بازار ترکها هم رسم است که "یرالما یومورتا" ( تخم مرغ، سیب زمینی و نان) و نوعی چای یا قهوه نذر می کنند. سوز نوحه ها و عزاداری های این قوم ایرانی بسیار زبانزد است.

اما پر شورترین نوحه ها از آن کربلایی های مقیم تهران است که در چهارراه گلوبندک خیمه بزرگی را علم کرده و آن را در روز عاشورا آتش می زنند. نظم و ترتیب کربلایی ها در اجرای مراسم سینه زنی و نوحه خوانی به زبان عربی ویژگی این افراد است.

علم کشی در روز سوم شهادت به نشانه روانه شدن طایفه بنی اسد در خیابان های اصلی تهران برگزار می شود و علم های هر هیئت پشت سر یکدیگر در خیابانها گردانده می شوند.



مراسم عزاداری در شهرهای دیگر نیز به سبب آداب و رسوم گذشته همچنان در برخی از محلات معروف شهرها به همان سبک برگزار می شود به عنوان مثال در شهر قزوین زنان، بیل به دست به یاد قوم بنی اسد که اجساد واقعه کربلا را دفن کردند، روز سوم شهادت امام حسین (ع) از خانه ها بیرون آمده و عزاداری می کنند. مردم در اردبیل هم خود را با گل می شویند و سینه می زنند در تهران برخی از قومیت ها گل به سر می مالند.

در هر محله از تهران و یا هر شهر از ایران هر آداب و رسومی با هر نوع کیفیت اجرایی که ویژه ایام محرم برگزار می شود تنها نماد این است که عزاداران در غم این ماه شریک غم اهل بیت عصمت و طهارت (ع) باشند، حال سینه زنی و موی پریشانی در شهرهای جنوبی باشد و یا زنجیرزنی در شهرهای شمالی.
جمعه 17/8/1392 - 23:36
امر به معروف و نهی از منکر


پنچم دبستان رو تموم کرده بودم که یه شب دور میز شام به خانوادم گفتم که می خوام چادر سرم کنم مادرم خوشحال شد.
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
من در خانواده ای به دنیا امدم که هیچ کدام حجاب نداشتن .

اما خودم به چادر علاقه زیادی داشتم .

مادرم از دوران دبیرستان یواشکی و به دور از چشم مادر و پدرشون چادر سر می کرده و بعد از ازدواج با پدرم به خواست خودشون چادری می شوند.

یه روز دوران دبستان حالم توی مدرسه بد شد مدیرمون زنگ زده بود به مامانم که بیاد دنبالم، از میون مادرهای بیحجاب هم کلاسیهام مادرم با چادر روی سرش اولین جرقه رو در ذهن من زد.
معصومیت و زیبایی که چادر به مادرم داده بود و این که مثل یه ملکه میون مادر های دوستانم بود.

ارامشی که توی چهره اش بود و هست همه و همه..

و این که می دونستم خدا من رو این طوری بیشتر دوست داره باعث شد من هم در این باره تصمیم بگیرم،

پنچم دبستان رو تموم کرده بودم که یه شب دور میز شام به خانوادم گفتم که می خوام چادر سرم کنم مادرم خوشحال شد اما پدرم یه دنیا با هام حرف زد و ازم خواست که بیشتر در مورد تصمیمم فکر کنم .

اما نیازی به فکر کردن نداشت چون تصمیمم رو گرفته بودم .

یکی از دوستان خانوادگیمون برام از مکه یه چادر عربی سوغات اورد.

همون هفته یه مهمونی خونه عمه بزرگم دعوت بودیم و من چادرم رو سرم کردم .

وقتی وارد مهمونی شدم فکر می کردم که همه از دیدنم به ذوق میان خوشحال می شن اما این طور نشد عمه ام رو به مادرم کرد و گفت که چرا مجبورم کرده که چادری بشم؟

من از مادرم خواستم که خودم حرف بزنم و توضیح دادم که این تصمیم خودم بوده و خودم خواستم.

چند روز بعدش هم رفتم پیش پدر بزرگم تا من رو دید گفت این چیه کردی سرت؟

خیلی خورد توی ذوقم اما الان نزدیک نه سال از اون زمان می گذره و همه خانواده من و چادرم وحجابم را پذیرفتن .

هر چند که خیلی سخته توی یه جمعی جز من و مادرم چند نفر دیگه هیچ کس حجاب نداره اما من به داشتن چادرم افتخار می کنم.
جمعه 17/8/1392 - 23:36
ایرانگردی


لاریجان نام منطقه‌ای است در شرق کوه زیبای دماوند که از ده‌ها روستای زیبا و دیدنی تشکیل شده که اکثر آنها در ارتفاعات بالا و مشرف به دماوند واقعند. صبح یکی از روز‌های اواخر مهر به قصد دیدن یکی از روستا‌های تابعه لاریجان به نام روستای نشل راهی جاده هراز شدیم.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، هر بار که از مسیر تهران به آمل و از جاده هراز سفر می‌کنی، ترکیب شگفت انگیز تاریخ و طبیعت چنان دلنشین و متنوع است که انگار بار اولی است که از این جاده می‌گذری. از امامزاده هاشم گرفته تا پلور و گزنک و لاریجان و سیاه بیشه و منگل، هر کدام جذابیتی خاص و متفاوت دارند. 

لاریجان نام منطقه‌ای است در شرق کوه زیبای دماوند که از ده‌ها روستای زیبا و دیدنی تشکیل شده که اکثر آنها در ارتفاعات بالا و مشرف به دماوند واقعند. صبح یکی از روز‌های اواخر مهر به قصد دیدن یکی از روستا‌های تابعه لاریجان به نام روستای نشل راهی جاده هراز شدیم. 

بعد از گذشتن از پلور و گزنک، از کنار روستای بائیجان جاده‌ای فرعی به طول 20 کیلومتر به روستای نشل منتهی می‌شود. شیب تند مسیر و نامناسب بودن وسیله نقلیه ما باعث شد که بعد از روستای بائیجان مابقی راه را بدون ماشین طی کنیم. در بین مسیر به روستایی به نام هفت تن یا هفت تنان رسیدیم. 



جذابیت‌های پرشمار این روستا باعث شد که وقت زیادی را در این محل بگذرانیم و افراد گروه به تحقیق در مورد آداب و رسوم و غذا‌های محلی روستا علاقه‌مند شدند و از خیر رفتن به نشل نیز گذشتیم. نمی‌دانم چرا اینقدر شیفته شدم تا برایتان از طبیعت این روستا بگویم. طبیعتی که به قدری ژرف و دلنشین بود که وقتی به آن خیره می‌شدم طوری سکوت و آرامش در ژرفای وجودم رخنه می‌کرد که گویی هیچ‌کس با من نیست و به تنهایی محو بازی رنگ و نقش طبیعت هستم. 

غرق این رؤیای آرام بودم که چشمانم آرامشی فراتر از آنچه تابه حال دیده بودم را پیدا کرد. آری قله زیبای دماوند در حالی که کلاهی سفید بر سر داشت به شکوه این آرامش افزوده بود. این قله از همه جای روستا قابل رؤیت است. وای که چقدر همه چیز رؤیایی بود. فقط لحظه‌ای تفکر کافی بود تا به قدرت عظیمی در پس این همه زیبایی پی ببرید.

از جاذبه‌های دیگر این روستا امامزاده‌ای بود که در اوایل این روستا واقع شده و گنبد زیبا و براق آن در ترکیب طبیعت سبز روستا جلوه جالبی داشت. هنگامی که در کنار امامزاده می‌ایستادی اطرافت همه جا زیبایی و نشاط و سرسبزی می‌دیدی. قبرستان این روستا نیز در حیاط این امامزاده واقع شده بود و فضای آن آنچنان آرام و دلنشین بود که لحظه‌ای در نجوایی با خود گفتم خوشا به حال کسانی که در این گورستان خفته اند!.



کم‌کم وقت گذر از این روستا و زیبایی هایش بود، اما لازم دانستیم قبل از رفتن سری هم به یکی از اهالی روستا بزنیم و از آداب، رسوم و اعتقادات آنها بیشتر بدانیم. پس سر زده به خانه آقای فیض‌الله بابانیا که در نزدیکی امامزاده واقع بود رفتیم. اگرچه در ابتدا با تردید و شبهه وارد خانه شدیم ولی صاحبخانه و همسرش آنچنان خونگرم و مهربان و صمیمی از ما استقبال کردند که نظیرش را در کمتر جایی دیده بودم. 

دقایقی را مهمان محفل گرم این خانواده بودیم. ضمن پذیرایی از زیبایی‌ها و کاستی‌های روستا برایمان حرف زد و از آداب و رسوم روستا و این که اینجا رسم است که شب عروسی، خانواده داماد در منزل داماد جشن به پا می‌کنند و خانواده عروس هم در منزل عروس به پایکوبی می‌پردازند و بعد از صرف شام همه به هم ملحق می‌شوند!.

اگرچه شنیده‌های ما نیاز به مشاهده و تحقیق بیشتر داشت ولی با خانواده آقای بابانیا خداحافظی کردیم و روستای هفت تنان را با همه زیبایی هایش به سمت بائیجان و وسیله نقلیه​مان ترک کردیم. با این که غرورم اجازه نمی‌دهد ولی باید اعتراف کنم دل کندن برایم بسیار سخت بود. در طول مسیر نسیم آرامی می‌وزید که صورت و گوشهایمان را نوازش می‌داد. گویی خداوند به هر یک از اعضای طبیعتش وظیفه‌ای داده بود تا محبت خالق هستی را یادآوری کنند.

در ادامه سفر، باز به جاده هراز برگشتیم و 12 کیلومتر بالاتر از بائیجان، پس از گذشتن از کهرود وارد جاده فرعی نمار یا نمارستاق شدیم که در ابتدای آن تابلوی امامزاده عبدالمناف جلب توجه می‌کرد. نمارستاق نام منطقه‌ای است که از حدود 20 دهستان کوچک و بزرگ تشکیل شده که سوا، شیخ محله، امره، نمار و آب دهات از مهم‌ترین آنها هستند. 

دشت شگفت انگیز و کم نظیر دریوک که به بهشت گمشده معروف است نیز در این منطقه واقع شده است. در طول مسیر به دلیل خاکی بودن جاده کمی عبور سخت بود و البته تحمل کردن چهره اخمو ولی مهربان آقای راننده سختر!. البته باز هم این طبیعت بود که ما را با خود همراه می‌کرد و سختی راه رابرای مان هموار می کرد. 

در دامنه کوه‌های بلند و استوار، وجود آبادی‌هایی سرسبز و زیبا به نقش‌های هنرمندانه یک قالی خوشرنگ شبیه بود.گویی کوه‌ها با عظمتشان می‌خواستند به انسان‌ها درس استواری و پایداری بدهند و روستا‌ها با ترکیب دلنشین‌شان درس زندگی و نشاط. به هر حال هر یک وظیفه‌شان را درست اجرا می‌کردند. 

در میان یکی از این روستا‌ها به نام روستای شیخ محله که در دامنه همین معلمان طبیعت (کوهها) واقع شده است گشتی می‌زنیم. در ابتدا با دیدن منظره دلنشین روستا، ناخواسته لحظه‌ای اندیشیدم که آیا به راستی زندگی واقعی را اهالی اینجا می‌کنند یا ما؟!

همه چیز روستا جالب و جذاب بود ولی چیزی که در اهالی آنجا گل درشت بود وبه چشم می‌خورد مهمان نوازی آنها و البته تعصبشان بر جاذبه‌های روستایشان بود. اکثر اهالی صمیمانه مشتاق راهنمایی ما بودند که از کجا‌ها باید دیدن کنیم تا لذت بیشتری نصیبمان شود و برایم بسیار جالب بود که از ما بابت سفر به روستایشان نیز تشکر می‌کردند. به سمت یکی از تپه‌های اطراف روستا که در شمال آن قرار داشت حرکت کردیم. 

در طول مسیر و پس از گذشتن از میان خانه‌های اهالی وارد دشتی مرتفع و سرسبز در بالادست روستا شدیم که در گوشه‌ای از آن گورستان روستا به چشم می‌خورد. عجیب است ولی باید بدانید که گورستان این روستا هم در مرتفع‌‌ترین نقطه روستا واقع شده بود و شاید سفر کرده‌های این روستا در بالادست آن و با دعای خیرشان از این روستای زیبا محافظت می‌کردند. 

پوشش گیاهی متنوع، بکر ، دست‌نخورده و طبیعت زیبای این محل من را به یاد دشت‌لار می‌انداخت. وزش بادی سرد که به شکل موذیانه روزنه‌ای در پوست پیدا می‌کرد و وارد بدن می‌شد باعث سرد شدن اندامهایمان می‌شد و البته باز این جذابیت‌های طبیعت زیبا بود که باعث می‌شد اعتنایی به سردی هوا نکنیم. 
جمعه 17/8/1392 - 23:35
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته