• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 145
تعداد نظرات : 49
زمان آخرین مطلب : 6138روز قبل
آموزش و تحقيقات

روش حصول اطمينان از برابري ارزيابيهاي انجام شده در مورد کليه کارکنان

جهت حصول اطمينان از اينکه کليه کارکناني که ارزيابي مي‌شوند با يک دقت و حساسيت ارزيابي مي‌شوند بهتر است بصورت فهرست وار، نيازها و الزامات هر جايگاه سازماني را تهيه نموده و در مورد کليه کارکنان استفاده نمود. چنانچه قبلاً هم اشاره شد، بهتر است پاسخ  سئوالات يا موارد فهرست شده، بصورت باز باشد تا امکان اظهار نظر کارکنان نيز وجود داشته باشد. در اينصورت صحت ارزيابي نيز بيشتر مورد تأييد ارزياب خواهد بود. اين موارد فهرست وار مي‌توانند مواردي مانند روابط سازماني، اجتماعي، ارتباطي، موارد الزامات قانوني و اظهار نظر‌هاي شخصي کارکنان در مورد محيط کار باشد.
نکته بعدي براي صرفه جويي در وقت سازمان اينست که قبل از ورود به جلسه ارزيابي، ارزياب فرمهاي واحدي را تهيه نمايد که شامل مشخصات پرسنلي کارکنان، موارد فهرست وار، اظهار نظرهاي شخصي کارکنان در مورد محيط کار و اظهار نظر ارزياب باشد.

نکته ديگري که بايد در نظر داشت اينست که پس از انجام ارزيابي، کليه سوابق ارزيابيهاي غير رسمي انجام شده از هر يک از کارکنان (که در پرونده پرسنلي ايشان وجود دارد ) به انضمام نتايج ارزيابيهاي احتمالي گذشته، بايد ضميمه شده و بصورت يکجا بررسي گردد. نبايد فراموش کرد که فرايند ارزيابي کارکنان، با انجام اين مرحله تکميل و قابل اتکاء مي‌گردد.

جمعه 15/4/1386 - 17:14
آموزش و تحقيقات

روشهاي مختلف ارزيابي عملکرد

روشهاي مدون مختلفي جهت هدايت جلسات ارزيابي عملکرد، وجود دارد که اهم اين روشها بشرح زير مي‌باشند:
 روش امتيازبندي

در اين روش هر يک از ويژگي هاي مورد توجه و نياز سازمان، به ترتيب نوشته شده و براي هر يک، امتياز بخصوصي در نظر گرفته مي‌شود. در پايان جلسه، مجموع امتيازات هر يک از کارکنان، مشمول يکي از سطوح مي‌شوند که نشاندهنده سطح موجود کارکنان نسبت به سطح مورد انتظار سازمان خواهد بود. جدول 1 نمونه‌اي از جداول امتياز دهي به روش فوق مي‌باشد:
 

اين روش از روشهاي متداول و رايج در ارزيابي عملکرد کارکنان بشمار مي‌رود و دليل رواج استفاده از آن نيز اينست که استفاده از آن براي ارزياب آسان بوده و نتيجه‌گيري از آن براي افرادي‌ که بعداً به سوابق ارزيابي رجوع مي‌کنند آسان‌تر خواهد بود. البته در استفاده از اين روش بايد مراقبت نمود تا ارزياب تحت تأثير عوامل ظاهري (مثل سر و وضع کارکنان، قوميت يا نژاد) و عوامل آني (مثل برخورد خلاف انتظار ارزيابي‌شونده در جلسه ارزيابي) قرار نگيرد.

چنانچه ارزيابي‌شونده در جلسه ارزيابي بر خلاف عادت و رويه‌هاي قبلي از خود واکنشي نشان دهد که ناگهان ارزياب غافلگير گردد، اصطلاحاً ارزياب را تحت تأثير قرار داده است. بنابراين ارزياب نبايد تحت تأثير رويه ناگهاني و آني کارکنان در جلسه ارزيابي قرار گيرد.
 روش رتبه‌بندي مستقيم

اين روش بعنوان ساده‌ترين و در عين حال از جمله روشهاي قابل استفاده غير‌حرفه‌اي ارزيابي مورد استفاده قرار مي‌گيرد. در اين روش ويژگيهاي مورد توجه و نظر سازمان، به ترتيب در جدولي (جدول 2) نوشته مي‌شوند و سپس سطوح مورد انتظار سازمان براي هر يک از ويژگي‌ها در جلوي آنها نوشته شده و سطوح هر يک از کارکنان تعيين مي‌گردد.

 روش‌هاي غير متدوال

روش‌هاي غير متداول ديگري نيز جهت ارزيابي عملکرد کارکنان وجود دارد که به جهت عدم حوصله، از اين بحث خارج مي‌باشد که مي‌توان به روشهاي زير اشاره کرد:
روش نمودار سنجش کارکنان: بعنوان اهم روشهاي مزبور مي‌توان به اين اشاره کرد که در اين روش اسامي کليه پرسنل ارزيابي‌شونده نسبت به هر يک از عوامل مورد نظر سازمان بترتيب از بهترين سطح تا نازلترين سطح نوشته شده و سنجيده مي‌شوند که بدلايل متعددي اين روش در حال حاضر متداول نمي‌باشد. يکي از دلايل عدم استفاده از اين روش اين است که امکان دارد هر يک از کارکنان بدليل برتري که در پرسنل ديگر نسبت به خود احساس مي‌نمايد آنها را ملاک و سرمشق خود قرار دهند. حال آنکه امکان دارد فرد مزبور از انواع تخلفات سازماني يا ايرادهاي اخلاقي برخوردار باشد يا در بهترين وضعيت، ارزياب در ارزيابي خود اشتباه کرده باشد که موجب تخريب کارکنان خواهد شد.
البته در موارد محدودي مي‌توان از اين روش استفاده کرد، که اولاً تمام کارکنان ارزيابي‌شونده، در يک رتبه و جايگاه سازماني مشابه قرار داشته باشند، تعداد کارکنان محدود باشد و نتيجه ارزيابي هيچگاه به اطلاع کارکنان رسانده نشود و نهايتاً اينکه هدف از انجام ارزيابي اين باشد که در يک گروه خاص، بهترين و بدترين يا نازلترين‌ها را شناسايي نماييم.
روش غير متداول ديگر، روش انتخاب اجباري است. در اين روش در مقابل هر يک از ويژگيهاي مورد علاقه و نظر سازمان، چند جمله از قبل طراحي شده نوشته شده است که ارزياب بايد الزاماً يکي از آنها را انتخاب نمايد. ايراد وارده به اين روش نيز اين است که امکان دارد عملکرد هر يک از کارکنان از توصيف‌هاي طراحي شده خارج باشد و بنابراين علاوه بر اينکه مي‌تواند اعتراض بحق کارکنان را بدنبال داشه باشد، نتيجه ارزيابي را نيز مي‌تواند بر باد دهد.

جمعه 15/4/1386 - 17:14
آموزش و تحقيقات

ارتباط بين ارزيابي عملکرد، ارزشيابي شغل، ميزان حقوق و مزايا

از جمله مواردي که ارزياب بايد قبل از ورود به جلسه ارزيابي مطلع باشد اطلاع از ارتباط بين سه عنوان فوق مي‌باشد. با اين موضوع حساس بايد بسيار با دقت و مراقبت برخورد کرد چرا که اولاً تأثير بسزايي در نتيجه ارزيابي دارد و ثانياً در تغيير نگرش کارکنان نسبت به سازمان و سياست‌هاي سازماني دارد.

سياست کلي و عمومي سازمان‌ها بر اين مبناست که نتيجه جلسات ارزيابي بر عملکرد کارکنان تمركز دارد و نه بر ميزان حقوق و مزايا. فهم و درک اين سياست هميشه براي کارکنان امکانپذير نيست. بنابراين ارزياب هميشه بايد مراقبت نمايد تا در جلسه ارزيابي عملکرد از ورود به حيطه حقوق و مزايا خودداري نموده و محوريت جلسه را بر ارزيابي صرف عملکرد کارکنان قرار دهد. البته طبيعي است که فردي که در جلسه ارزيابي از طرف ارزياب (که معمولاً مدير مستقيم يا سرپرست ارشد وي است) مورد تمجيد قرار گرفته است انتظار افزايش حقوق را داشته باشد ولي چنانچه شخص ارزياب داراي اين اختيار نباشد يا سياست افزايش حقوق کارکنان بر مبناي ديگري استوار باشد نه تنها ارزيابي عملکرد نتيجه عکس در پي خواهد داشت بلکه باعث زير سئوال رفتن شخص ارزياب و نهايتاً سياست‌هاي سازمان خواهد شد.

از سوي ديگر ارزشيابي شغل، روشي براي محک زدن ارزش يک شغل يا جايگاه سازماني بخصوص است و نه عملکرد متصدي آن شغل. و در نتيجه ميزان حقوق و مزاياي پيش‌بيني شده براي يک شغل يا جايگاه سازماني بر مبناي ارزش آن شغل تعيين مي‌گردد و اين امر ارتباطي با متصدي شغل ندارد. بنابراين اين موضوع حتماً بايد مد نظر ارزياب قرار داشته باش

جمعه 15/4/1386 - 17:13
آموزش و تحقيقات

معيارهاي ارزيابي عملکرد

جهت حصول اطمينان از انجام مطلوب ارزيابي بايد:
مطمئن گرديد که کارکنان از شرح وظايف محوله مطلع بوده‌اند. به اين منظور بايد شرح وظايف کارکنان قبلاً و بتناسب اختيارات تهيه شده و در اختيار ايشان قرار گرفته باشد.
نتايج ارزيابي‌هاي قبلي و احتمالي به اطلاع کارکنان رسيده باشد تا آنها از خواستها  و سياست‌هاي کافرما مطلع باشند.
زمان کافي بين ارزيابي‌هاي دوره‌اي رعايت گردد تا کارکنان فرصت کافي جهت ارتقاء و اصلاح رويه‌هاي غير استاندارد يا نامنطبق قبلي داشته باشند.
معيارهاي کمي (مقداري) بتناسب جايگاه سازماني هر يک از کارکنان تهيه شده باشد. بعنوان مثال براي پرسنل توليد، مقدار واحد توليدي، انبارداران با مقدار جنسي که تحويل و تحول مي‌نمايند،  و پرسنل دبيرخانه را با حجم نامه‌هايي که تايپ نموده اند مورد ارزيابي قرار داد. البته اين روش (بخش کمي) نارسايي‌هايي نيز دارداز جمله اينکه بسياري از عملکردها نتيجه قابل شمارشي ندارند، به عنوان مثال نتيجه عملکرد يک مدير يا معلم را نمي‌توان شمرد. هر چند مي‌توان تعداد دانش آموزاني را که يک معلم در هر سال آموزش داده است ملاک قرار داد اما آيا اين رويه صحيح است؟ يا آيا درست است که ميزان کارآيي يک مدير را بر مبناي تعداد نامه‌هايي که وي امضاء کرده است بررسي كنيم؟
عوامل ذهني شامل ديدگاهها و نظرات شخصي، قابليت سازگاري محيطي و تواناييهاي فردي. مسأله‌اي که در هنگام ارزيابي عوامل ذهني بايد مطلقاً مورد توجه ارزياب باشد، اينست که آيا در صورت لزوم خواهد توانست نظر خود را اثبات نمايد؟ در تعيين ملاکهاي ارزيابي بايد توجه داشت که هر يک از معيارها بر مبناي اطلاعات پرسنلي براي هر يک از کارکنان و جايگاه‌هاي شغلي قابل تغيير هستند واين معيارها بايد به نحوي تهيه و تعيين شده باشند که بسته به شرايط و اطلاعات هر يک از کارکنان، قابل تغيير بوده و بصورت شناور تهيه شده باشند. به عنوان مثال انبارداري که بدليل کاهش تقاضاي بازار يا کاهش حجم توليد، ميزان کمي از کالا را تحويل و تحول نموده است نبايد بدليل افت عملکرد مورد سرزنش قرار بگيرد. بنابراين ارزياب بايد اشراف کامل نسبت به اطلاعات پرسنلي کارکنان و جايگاه‌هاي شغلي داشته باشد چرا که در غير اينصورت ممکن است متهم به جانبداري، منفي‌نگري يا محافظه‌کاري گردد. نکته ديگري که بايد مورد توجه ارزياب قرار بگيرد اين است که قبل از ارزيابي هر يک از کارکنان مدنظر داشته باشد که فرد ارزيابي‌شونده چه مدتي مشغول انجام وظيفه فعلي بوده است؟ و آيا فرصت انطباق خود با جايگاه سازماني مزبور را داشته است؟
اطلاعات خاص هر يک از کارکنان و اطلاعات کارگزيني نيز مي‌توانند بعنوان ملاک و مبناي ارزيابي قرار گيرند. غيبت، ميزان و تعداد دفعات ديرکرد يا ترک محل کار (زودتر از موعد) و مرخصي‌هاي بدون توجيه از بهترين عوامل اطلاعات خاص کارکنان هستند. البته تأثير اين معيار بخصوص بيشتر مي‌تواند جهت ارتقاء يا تنزل رتبه سازماني ملاک عمل قرار گيرد.

جمعه 15/4/1386 - 17:12
آموزش و تحقيقات

ميانگين زماني ارزيابي عملکرد

ميانگين زماني ارزيابي عملکرد کارکنان، بطور متوسط يک يا حداکثر دو بار در سال توصيه مي‌گردد. اگر فاصله زماني بين دو ارزيابي زياد باشد ممکن است خيلي از مواردي که مي‌توانند در ارزيابي موثر واقع شوند فراموش گردند و از طرف ديگر چنانچه فاصله زماني بين ارزيابي‌ها بيش از حد بهم نزديک باشند ممکن است بيش از حد دچار روزمرگي گردد. بهترين حالت زماني جهت ارزيابي عملکرد کارکنان اينست که ارزيابي‌هاي غير رسمي بصورت متوالي در سطح سازمان انجام شده و نتايج آن ثبت گردد تا از ذهن خارج نشود و از طرف ديگر در ارزيابي نهايي و رسمي بتوان با جمع‌بندي نتايج ارزيابي‌هاي غير رسمي قبلي به نتيجه مطلوب نائل شد.

در اينصورت در زمان انجام ارزيابي رسمي مي‌توان جمع‌بندي جامع و کاملي از عملکرد کارکنان را در طي دوره گذشته داشت و تقريباً هيچ نکته‌اي در طي جلسه ارزيابي ناگفته باقي نخواهد ماند.از سوي ديگر چنانچه در بين دوره‌هاي ارزيابي شش‌ماهه هرگونه قصور يا خطايي از هر يک از کارکنان تازه استخدام (که با رويه ارزيابي عملکرد در سازمان آشنايي ندارند) مشاهده گردد بايد بلافاصله پس از تعيين علت قصور يا خطا، جلسه ارزيابي را زودتر از موعد سازماني انجام داد و وي را ارشاد نمود با اين تفاوت که در مورد کارکنان تازه استخدام بايد مقدار بيشتري جديت بخرج داد تا از زمان آغاز بکار از عملکرد نامطلوب ايشان جلوگيري کرد.

جمعه 15/4/1386 - 17:11
آموزش و تحقيقات

 دلايل مخالفت اغلب سازمان‌ها با ارزيابي عملکرد

اغلب سازمان‌ها با انجام ارزيابي عملکرد کارکنان مخالف هستند و عمده نگراني سازمان‌ها نيز اينست که مبادا کارکنان در اثر اطلاع از قضاوت کارفرما نسبت به عملکرد خود، رنجيده خاطر شده و اين مسأله منجر به کاهش بازدهي، سرخوردگي و نهايتاً افت بازدهي سازمان گردد. ليکن چنانچه ارزيابي عملکرد بجاي آنکه بر مبناي احساسات آني ارزياب باشد، بر مبناي حقايق انجام گردد، و از سوي ديگر کارکنان نيز با ديد مثبت و واقع نگر به آن نگاه کنند و سعي در جبران کاستي‌ها ي گذشته در جهت افزايش عملکرد خود نمايند، اين نگراني بيجا و بي‌مورد است.

کارکنان چنانچه از هدف اصلي کارفرما از ارزيابي عملکرد خود، در جهت تغيير روش‌هاي غير استاندارد به روش‌هاي مطلوب (که موجب افزايش بازدهي کارکنان نيز مي‌گردد) آگاه گردند قاعدتاً نه تنها در مقابل ارزيابي و نتيجه آن جبهه‌گيري نخواهند کرد، بلکه علي‌الاصول کارکنان علاقه دارند که از جايگاه واقعي خود در سازمان مطلع شوند (حتي اگر بر خلاف نظرايشان باشد). البته اين اظهارات بدين معني نيست که قطعاً جلسه ارزيابي، بدون تنش برگزار خواهد شد و کارکنان با انتقاد صرف از عملکرد خود براحتي و سادگي برخورد مي‌نمايند، اما استفاده از روشهاي علمي ارزيابي اولاً موجب کاهش تنش جلسات شده و ثانياً باعث ايجاد نيرويي در کارکنان در جهت تغيير و بهبود روشهاي غير استاندارد گذشته خواهد شد. قاعدتاً کارکنان در ابتدا، در مواجهه با اين موضوع تصور خواهند کرد که اين روش نيز يکي از ابزار‌هاي کنترلي سازمان است و در مقابل آن جبهه‌گيري خواهند کرد.

جمعه 15/4/1386 - 17:11
آموزش و تحقيقات

ارزيابي عملكرد كاركنان

همه افراد حق دارند و علاقمند هستند که از نتايج عملکرد روزانه خود آگاه باشند. اين مسأله در مورد کارکنان وجه ديگري هم پيدا مي‌کند و آن اينست که کارکنان علاقه دارند از نظرات سازمان در مورد خود مطلع گردند و از سوي ديگر سازمان نيز محق است نظرات خود را در مورد منابع انساني سازمان که از اصلي‌ترين سرمايه‌هاي سازمان بشمار مي‌روند ابراز داشته و به اطلاع ايشان برساند. از طرف ديگر از کارکناني که از انتظارات سازمان در مورد خويش بي‌اطلاع هستند چگونه مي‌توان انتظار داشت که در جهت رفع و جبران کاستي‌هاي گذشته اقدام نمايند؟ در همين راستا بايد متذکر شد که در اغلب موارد کارکنان، سازمان يا دست‌کم مدير مستقيم خود را مسئول و مسبب افت يا ضعف عملکرد خود مي‌دانند. دلايل اصلي نياز سازمان‌ها به انجام ارزيابي عملکرد کارکنان عبارتند از:
تشويق عملکردهاي مطلوب و نهي از عملکردهاي نامطلوب کارکنان
پاسخ به اين نياز کارکنان که «حق دارند از نظرات کارفرما در مورد عملکرد خود مطلع باشند».
شناسايي افرادي که قابليت ارتقاء دارند و يا مستحق افزايش دستمزد و مزاياي جانبي هستند.
نياز سنجي آموزشي کارکناني که جهت ارتقاء يا جبران کاستي‌ها نياز به آموزش دارند.
امکان بازنگري مشاغل و پست‌هاي سازماني.

جمعه 15/4/1386 - 17:10
آموزش و تحقيقات

راهكارهاي عملياتي كردن توليد علم
84/04/13
رضا غلامي


توليد علم و نظريه پردازي يكي از مهمترين گزينه ها براي خروج كشور از انفعال و به دستگيري ابتكار عمل ميباشد. كشور ما استحقاق دستيابي به درجات عالي توليد علمي و تكنولوژيكي را دارد مشروط به اينكه بجاي توقف بر روي شعار به سوي عملياتي كردن اين آرمان بزرگ حركت كنيم. ذيلا ده قدم براي عملياتي شدن اين مهم پيشنهاد ميگردد.

قدم اول: شناخت ظرفيتها

ابتدا بايد دارائيها و استعدادهاي بالقوه و بالفعل كشور براي توليد علم به دقت مورد مطالعه قرار گيرد چراكه هرگونه برنامه ريزي بدون توجه به اين امر، اجراي برنامه را با ناكامي مواجه خواهد ساخت. علاوه براين، شناخت ظرفيتها مسير ارتقا و توسعه آن در عرصه هاي مهم را روشن مينمايد.

قدم دوم: آگاهي از نيازها

اينكه كشور ما براي دستيابي به نقطه مطلوب نيازمند چه دستاوردهايي است موضوع مهمي است كه عملا جريان توليد علم را با واقعبيني روبرو خواهد كرد. درحال حاضر برخي از نيازهاي علمي و تكنولوژيكي كشور، ما را در عرصه بين الملل با انفعال و ضعف مواجه ساخته است كه لازم است پاسخگويي به آنها در اولويت قرار گيرد.

قدم سوم: شناسايي رقيب و رصد توليدات جهاني

رقباي علمي ما چه كساني هستند يا ميتوانند باشند؟ اين پرسشي است كه البته درباره رشته هاي مختلف علمي پاسخهاي متفاوت دارد. شناسايي وضعيت، عملكرد و برنامه هاي آينده رقيب نيز موضوع حائز اهميتي است كه پس از پاسخ به پرسش نخست دنبال خواهد شد. همچنين رصد توليدات علمي جهان از طرق مقتضي موجب ميشود تا از هر نوع دوبارهكاري و حركتهاي بيثمر جلوگيري شده و سطح آموزش و پژوهش را توسعه دهد.

قدم چهارم: اولويت گذاري

در چه عرصه هايي بايد توليد علمي صورت گيرد؟ آيا لازم است پتانسيل كشور را براي توليد علمي در تمامي رشته ها مصرف كنيم؟ طبعا پاسخ به اين پرسش نيازمند هوشياري مضاعف است. با شناخت ظرفيتها، نيازها و وضعيت رقيب، روشن خواهد شد كه لازم است ظرفيت و سرمايه كشور را در چند عرصه مهم و ضروري متمركز نموده و با ايجاد يك برنامه زمان بندي شده خود را به بالاترين سطح ممكن ارتقاء دهيم.

قدم پنجم: تقسيم كار

پس از اولويت گذاري بايد ميان دانشگاهها و مراكز پژوهشي كشور تقسيم كار شود. تداخل، موازي كاري و ناهماهنگي براي جريان توليد علم آفت بزرگي به شمار ميرود. البته بايد به نحوي تقسيم كار شود كه هر دستگاه و مركز ماموريت كاملا مشخصي را برعهده داشته باشد و تدريجاً با آن ماموريت شناخته شود.

قدم ششم: اتصال كشور به پژوهش

شايد اگر ميگفتيم، لازم است بودجه و امكانات پژوهش در كشور افزايش يابد آنقدر به پژوهش كمك نكرده بوديم كه با اين توصيه كمك ميكنيم. در صورتي كه پژوهش به صورت طبيعي به تمامي عرصههاي توليد و مديريت متصل شود، خودبه خود امكانات آن نيز ارتقاء خواهد يافت. بايد به نحوي حركت كرد كه كشور خود را واقعا محتاج پژوهش بداند و بهاء آن را بپردازد.

قدم هفتم: هماهنگي آموزش با پژوهش

آموزش عالي كشور بايد محقق پرور باشد. صدور چندهزار فارغ التحصيل كه پس از اخذ مدرك از استطاعت پژوهش برخوردار نبوده و يا حاضر به فعاليت پژوهشي نيستند، عملا هدردادن سرمايه ملي است. بايد تمامي دانشگاههاي ما متناسب با اولويتهاي توليد علم نسبت به جذب استعدادها و پرورش آنها مبادرت نمايند. بديهي است براي تحقق اين مهم، غني و بهروز سازي محتوا و روشهاي آموزشي از اهميت فوق العادهاي برخوردار است.

قدم هشتم: اتصال به مخازن بزرگ اطلاعاتي

براي رونق يافتن توليد علم، بايد به سهل ترين راه ممكن، منابع و ابزارهاي پژوهش در اختيار محققان قرار گيرد. درحال حاضر منابع و ابزارهاي موجود پاسخگوي نيازهاي محققان نيست و كيفيت تحقيقات را با ضعف جدي روبرو ساخته است. بايد توجه داشت كتابخانه تخصصي و پايگاههاي اطلاع رساني و آزمايشگاهها قلب يك مركز پژوهشي بهشمار ميروند.

قدم نهم: رهبري پژوهش

پژوهش در كشور ما نيازمند يك رهبر مقتدر و فهيم است تا در قالب يك برنامه جامع ملي، پژوهش كشور را با اشراف كامل مورد هدايت و حمايت قرار دهد. درحال حاضر مشخص نيست متولي واقعي پژوهش كشور كيست و از چه دستگاهي بايد انتظار برنامهريزي جامع و ملي را داشت.

قدم دهم: جذب و نگهداري نخبگان

هيچگاه فكر كرده ايم فرار مغزها چه عوامل كم ارزشي دارد. 1. رعايت احترام و شأن نخبگان 2. تامين نيازهاي معيشتي آنان 3. تامين بودجه و امكانات پژوهشي 4. حراست از دستاوردهاي علمي آنان از سرقت و... چهار راه ساده براي جذب و حفظ نخبگان كشور است.
منبع : سايت دكتر رضا غلامي

جمعه 15/4/1386 - 17:6
آموزش و تحقيقات

برخي راهكارها براي توليد علم

تشكيل پژوهشكده ها , مراكز و قطبهاي تحقيقاتي كيفي در جهت بومي نمودن پژوهش در حوزه هاي مختلف , تعيين زمينه هاي اولويت دار مبتني بر خلاقيت ونوع آوري براي انتقال فن آوري پيشرفته روز به منظور پاسخگوئي به نيازهاي حال و آينده كشور.

ترويج علوم مبتني بر تفكر الهي , كتاب مبين و تعاليم انبياء و اولياء الهي و تحقيق و توسعه علومي همانند انسان شناسي اسلامي , مديريت اسلامي , سياست اسلامي , اقتصاد اسلامي .

ترويج روش تحقيق مبتني بر منابع شناخت و جهان بيني توحيدي , بصيرت فكر , عرفان الهي و اسلامي .

اصلاح ساختاري مراكز آموزشي و دانشگاهي امروزي و تدوين استراتژي مشخص به منظور رواج تحقيق , پژوهش و آموزش اسلامي به جاي علوم قديم و جديده و در يك كلمه ارائه تعريف مشخص از ساختار دانشگاه اسلامي .

تاسيس و راه اندازي انجمنها و تشكلهاي علمي در ابعاد مختلف همچون اقتصاد اسلامي , فلسفه علم , فرهنگ و ارتباطات اسلامي , تمدن اسلامي , مديريت تحول فرهنگي , تعليم و تربيت اسلامي , مديريت اسلامي , جامعه شناسي اسلامي و... به منظور انسجام بخشي انديشمندان اسلامي به جهت جهاد علمي .

تاسيس كانونهاي تفكر انقلاب اسلامي در ابعاد فكري , فلسفي , فرهنگي ,اجتماعي , سياسي و... و بهره گيري از متفكرين ايراني و اسلامي در راستاي تقويت و گسترش پارادايم حكومت اسلام و جدائي ناپذيري دين از سياست .

ايجاد زمينه هاي اشتغال تخصصي و جذب نيروهاي تحصيل كرده و نخبگان و دانش آموختگان مراكز آموزش عالي از طريق واحدهاي تحقيق و توسعه , مراكز خدمات مهندسي , جذب آنها بصورت اعضاء هيات علمي و... به منظور جلوگيري از فرار مغزها.

تدوين الگوي توسعه انساني , اجتماعي , سياسي و اقتصادي با توجه به ارزشهاي حاكم بر انسانها و تعالي جوامع توحيدي , اعتلاي فطريات به همراه تحقق عدالت اجتماعي با بهره گيري از آخرين دستاوردهاي علمي وفن آوري هاي بشري به منظور گسترش فرهنگ و ارزشهاي اسلامي در سطح دنيا و دستيابي به خود كفائي و خوداتكائي در همه زمينه ها و ترسيم دور نماي تمدن اسلامي در عصر حاضر در راستاي تحقق حكومت صالحين يا همان مدينه فاضله .

هدايت و پشتيباني مالي از تشكلها و نيروهاي متعهد و متخصص براي انجام فعاليتهاي علمي و پژوهشي .

طراحي , سازماندهي , اعتلاء فرهنگ و تخصيص منابع مالي براي گسترش بخش تحقيقات كشور جهت تدوين طرحهاي كاربردي و قابل اجرا در صنعت و مراكز سياست گذاري .

تدوين نظام يكپارچه آموزشي -پژوهشي با بهره گيري از نظرات اساتيد و مدرسان محقق و علمي در ساختار آموزشي كشور به منظور جلوگيري از فعاليتهاي غير اثر بخش و تكراري .

جمعه 15/4/1386 - 17:4
آموزش و تحقيقات

 برخي چالشهاي پيشروي توليد علم 

توسعه فرهنگ تقليد و ترجمه به جاي تحقيق و پژوهش بومي در اكثر جوامع .

گسترش فرهنگ ترويج علوم مبتني بر روش تحقيق تجربي , اصالت انسان و جدائي دين از سياست همانند جامعه شناسي , مديريت , علوم سياسي , اقتصاد و....

غفلت از گسترش علوم مبتني بر تفكر الهي و جهان بيني توحيدي , الهام , اشراق , عرفان و بصيرت.

عدم ارائه تعريف مشخص از مراكز آموزشي و دانشگاه اسلامي و غفلت از مباني و فلسفه فكري و توجه به ظواهر.

عدم وجود انجمن ها , تشكلهاي علمي اسلامي جهت انسجام انديشمندان براي جهاد علمي .

ترويج تفكر جدائي دين از سياست , منزوي كردن نيروهاي علمي و ارزشي و استحاله فكري بخش عمده اي از مديران و سياستگذاران علمي كشور.

وجود خلاء ساختاري جهت جذب نخبگان و فرار مغزها.

عدم اعتقاد و عزم راسخ به تبيين الگوي جامعه اسلامي(مدينه فاضله)و پايه گذاري مجدد تمدن اسلامي .

وجود خلاء تعهد و يا تخصص در بين مديران و دست اندركاران حكومتي .

فقدان وجود نظام تحقيقات كارآمد و هماهنگ با نظام آموزش و جدائي دانشگاه از صنعت و مراكز سياست گذاري .

عدم وجود كيفيت مناسب و ناهمگوني در نظامهاي آموزشي كشور اعم از عمومي , فني و حرفه اي و كلاسيك و گسترش بي رويه و كمي مراكز آموزش عالي .

با مشخص شدن برخي از چالشهاي فرارروي نهضت توليد علم و جنبش نرم افزاري كه در بالا ذكر گرديد مي توان با ارائه طريق و پيشنهاد راهكارها كه برخي از آنها بصورت موجز در زير آورده شده مي توان در جهت مرتفع نمودن اين مشكلات قدم برداشت و تمدن اسلامي را با همت و تلاش دوباره احيا وبالنده تر كرد.

جمعه 15/4/1386 - 17:4
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته