خدا را شکر که شبها هستند دیگرانی که چون من بیدارند و آواز می خوانند
صدای زیبای جیرجیرک را تازه کشف کرده ام . زبانش را نمی شناسم اما حرفش را می فهمم
صدای زیبای جیرجیرک را تازه کشف کرده ام .
زبانش را نمی شناسم اما حرفش را می فهمم
قناریِ شبها شاید اگر صدایت گوشها را آنچنان که دوست دارند ، نوازش می داد تو را نیز در قفس می کردند تا برایشان بخوانی . درکنار انسانهایی اینچنین ، با آزادی خواندن کار بزرگی است
ذره ای از سرود آزادانه ی شبانه ات را با صدای بلبلی در قفس که حنجره اش را به ذره ای دانه فروخته ، عوض نخواهم کرد
. بخوان که سکوت شبها با آواز تو دلنشین تر شده .
.
بخوان که سکوت شبها با آواز تو دلنشین تر شده .