• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 94
تعداد نظرات : 275
زمان آخرین مطلب : 4986روز قبل
محبت و عاطفه

چون سرابی در کویر ، چون خیالی دلپذیر
رفته بودی آمدی ، اما چه دیر ، اما چه دیر

رفتی و آمد بهار ، بیقرارم بیقرار
خاطراتت را فقط از من مگیر ، از من مگیر

از میان قاب دودی رنگ شیشه
می بریدی از من اما تا همیشه
تا همیشه ، تا همیشه

با همه دریا دلی دل را به دریاها زدم


پشت پا بر اصل بی بنیاد این دنیا زدم

يکشنبه 16/4/1387 - 15:46
محبت و عاطفه

ای دوست

دلت همیشه زندان منست

آتشکده عشق توازآن منست

آن روز که لحظه وداع من وتوست

آن شوم ترین لحظه پایان منست

دوشنبه 10/4/1387 - 16:26
محبت و عاطفه

سلام

این جمله رو تقدیم می کنم به تمام دوستای گلم:

شما فقط یه بار توی ساحل قدم می زنید اما دریا برای بوسیدن قدم های شما هزار بار می ره و میاد

دوشنبه 10/4/1387 - 16:24
محبت و عاطفه

بغض
چه بی تاب است
و چه سركش
وبا پنجه هایش
به حصار گلو چنگ می اندازد
مثل شیری درنده
كه خود را به میله های فولادین قفس می كوبد
تاشاید رها شود
نه راه پیش داردونه راه پس
اگر رها شود انقلاب اشك به پا خواهد شد

پنج شنبه 6/4/1387 - 14:39
محبت و عاطفه

زیبا ترین تصویری که در زندگانیم دیدم نگاه  عاشقانه ومعصومانه تو بود

 زیبا ترین سخنی که شندیم سکوت دوست داشتنی توبود

زیباترین احساساتم گفتن دوست داشتن تو بود

زیباترین انتظار زندگیم حسرت دیدارتو بود

زیباترین لحظه زندگیم لحظه با تو بودن بود

زیباترین هدیه عمرم محبت تو بود

زیبا ترین تنهاییم گریه برای تو بود

زیباترین اعترافم عشق تو بود

مادرم روزت مبارک

چهارشنبه 5/4/1387 - 12:26
محبت و عاطفه

رویش گل یخ را

در صورت بی جان گلدان

تماشا کردم

و سردی آن را در درونم احساس کردم

چهارشنبه 29/3/1387 - 15:33
خانواده
سلام
چقدر سخته یه احساسی نسبت به یکی داشته باشی اما نتونی درباره ی احساست حرف بزنی حالا اون حس می خواد خوب باشه یا بد
چقدر سخته که بخوای احساستو توی وجودت سرکوبش کنی و بشکنی و صدای شکستنش رو فقط فقط خودت بفهمی واز صداش کر بشی
دوست دارم فریادیزنم و از احساسم بگم اما باید توی وجود خودم این فریادو بزنم
خسته شدم خسته ی خسته
می خوام برم یه جایی که هیچکس نباشه خودم باشم و خدای خودم
خیلی دلم گرفته حوصله ی هیچی و هیچکسو ندارم
چهارشنبه 29/3/1387 - 15:29
محبت و عاطفه

دختر دریا

زنجیره های وفا

حلقه در حلقه

گرد هم

چون گردنبندی از صفا

می نشیند روی گردن دختر دریا

دختر دریا می خندد

چون گل خندان

و در میان خنده ها

می ریزد

از برق نگاهش

رشته رشته مروارید

می سازد خانه ای

آن سوی دریا

بامش صدف های دریا

در و دیوار و پنجره اش ، دانه های مروارید

يکشنبه 26/3/1387 - 13:32
محبت و عاطفه
گاهی به آسمان نگاه كن
شاید كبوتری خسته به آشیانه ی دلت محتاج باشد
شاید تكه ابری سر گردان به افق بی كران چشمانت محتاج باشد
وشاید ستاره ای بی نور به نور وامید وجودت محتاج باشد
گاهی هم به آسمان نگاه كن
تا خودت را
در انعكاس شبنمها ببینی
چهارشنبه 22/3/1387 - 13:56
محبت و عاطفه
بهار عشق
تو همان عابری هستی
                  كه خزان دلم را
                                    با گامهایت
                                                  بهار عشق كردی
تو تكرار بارانی
         ونگاهت تابلوی قشنگ شبی زیباست
                                                    كه مرا می خواند
دلم آواره ی توست
سه شنبه 21/3/1387 - 13:36
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته