• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 94
تعداد نظرات : 275
زمان آخرین مطلب : 4986روز قبل
دانستنی های علمی

سلام به دوستای گل و عزیزم

عید مبعث مبارک امیدوارم که شاد باشیدراستی اگه گفتید امروز چه روزیه ؟امروز یعنی 8 مرداد تولد منه !!!!تولدم مبارک...راستی همه ی دوستای گلم توی هر شهری که هستید می تونید  شیرینی تولد من رو بخورید فقط کا فیه به این ادرسی که نوشتم برید:..........اینم آدرس: از خونتون که میاین بیرون به اولین شیرینی فروشی که رسیدید بایستید و داخل شیرینی فروشی بشین  و  هر چقدر و هر مدلی که خواستید شیرینی می خرید(البته با حساب خودتون) و کام خودتون و خانوادتون رو شیرین کنید به همین راحتی.شاد باشید دوستون دارمپیروز وموفق باشید
سه شنبه 8/5/1387 - 11:7
محبت و عاطفه
می خواهم بدانم انچه را که با سکوت و مکث پایان دادی!اری می خواهم بدانم دلیل ریزش برگهای زرد بر خزان زندگی ام بی تو برای چیست؟عزیز دل می خواهم بدانم چرا قطرات اندوه وار دلم را پای خمیازه ی خستگی این عشق گذاشتی؟در حالی که لبریز بودم از این عشق و هر روز تشنه تر برای عشق تو.من محلولی سیر نشده از عشق ومشتاق زندگی با تو بودم.اما حیف که او را نا دیده گرفتی.غرق در سیل عشق تو بودم اما تو سد شدی تا ادامه ندهم.ادامه ندهم چون دیگر ستاره ی شبهای بی کسیت نبودم...چه غافل بودم!تمام روزگار ما نقطه ای شدند برای به پایان رساندن خوشی هایمان،حیف که معنای نقطه را به پایان بردنمعنا کردی.ولی این واج برای شروع کردن حاصل عشق من و تو بود!باز هم نا دیده گرفتی.ستاره ی شبهای بی کسی توی این دنیای دروغ،با گربه صفت های پر فریب نمی خواد زنده باشه چونفقط تو رو می خواد
شنبه 5/5/1387 - 0:12
محبت و عاطفه
 برای چیدن ستاره های قلبت خواهم آمد. بیدار باش من با سبدی پر از مهربانی می آیم و آن را قبل از چیدن روی گونه هایت می کارم تا بدانی ای خوبم دوستت دارم
چهارشنبه 2/5/1387 - 0:23
خاطرات و روز نوشت

با سلام به دوست عزیزمalirezarkh

اول از همه باید بگم مرسی بابت نظراتت و اینکه باعث افتخاره که من در گروه شما شرکت داشته باشم

دوم اینکه من همون دفعه ی اول که نظرتو خوندم خواستم جوابتو بدم اما متآسفانه مطالبتو پیدا نکردم میشه لطف کنی و بگی که دقیقا کی مطلب ثبت می کنی تا من جوابتو بدم ؟ و همچنین در باره گروهت بیشتر برام بگی!!! 

ممنون

دوشنبه 31/4/1387 - 16:44
محبت و عاطفه

اگر شكستن قلب و غرور صدا داشت عاشقان سكوت شب را ویران می كردند

دوشنبه 31/4/1387 - 14:19
محبت و عاطفه

کاری برای تخت ،

تختی برای خواب ،خوابی برای جان ،جانی برای مرگ ،مرگی برای یاد ،یادی برای سنگ ،

این بود زندگی

 

 

يکشنبه 30/4/1387 - 0:19
محبت و عاطفه
وقتی شب از راه می رسد و همه جا را سکوت فرا می گیرد من در گوشه ای
می نشینم و به اسمان می نگرم.اسمان بی ریا مرحم دردهایم در تاریکی
شب است.خاطراتم را مرور می کنم دردهایم را به اسمان پر ستاره می گویم.
همین برایم کافی است...
چون می دانم هزاران هزار چشمک زن حرفهایم را می شنوند.
شب را دوست دارم زیرا با سکوتش به درد دل من گوش می کند و دم نمی زند
تا من بتوانم به راحتی با او سخن بگویم تا قلبم که در تب و تاب است ارام گیرد.
اری باز هم شب رسید. او که در دوران بی کسی به دادم می رسد او که
همراه همیشگی من در مواقع دلتنگی است. اری این دوست خوبم با
تمام سیاهیش دلی دارد به وسعت دریا و پاکی اینه. امدنش مرا ارام می کند.
باز هم با امدنش مرا یاد خاطرات تلخ و شیرین گذشته می اندازد که همچون
خطی از مقابل چشمانم عبور می کند.امشب هم مثل شبهای پیش مرا یاد
خاطراتم انداخت.
بله امشب از قاب خیس پنجره تا تنها شدن خود به خاطر هیچ و پوچ حرف
می زنم.امشب از این دل بی کس خود می نالم.
روزگاری را در به یاد ماندن و زنده نگه داشتن تمام خاطرات عشقمان گذراندم.
اخر چه شد؟؟؟
او که بر تمام حرفها سکوت می کرد،او که ادعای عاشقی می کرد،با یک دنیا
حرف ازنامردی همه چیز را پایان داد.بی انکه بداند تمام زندگیم است و بدون او
بر من چه خواهد گذشت.
ان روز که زیر بارش وحشتناک اشکهایم بی تفاوت به احساسم از من گذشت
در دفتر خاطراتم نوشتم این از ان گذشته هاست که می گویند هیچ وقت از یاد
ادم نمی رود!
اری با تمسخری پر از نیرنگ خداحافظی کرد...
اکنون تنها و بی کسم.
بدون عشق خواهم مرد...
مرگ تدریجی من پایان تمام عهدهایی است که برای رسیدن به ارزوهایمان
لحظه شماری می کردیم.
حال تک و تنها به تکرار غریبانه ترین جمله ی قرن به او می اندیشم.
او را دوست دارم بی انکه بدانم چرا؟!
سه شنبه 25/4/1387 - 12:51
محبت و عاطفه
دلم گرفته ،دلم عجیب گرفته استو هیچ چیز،نه این دقایق خوشبو، که روی شاخه ی نارنج می شود خاموشنه این صداقت حرفی، که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست،نه هیچ چیز مرا از هجوم خالی اطراف نمی رهاندو فکر می کنم که این ترنم موزون حزن تا به ابد شنیده خواهد شد ...قشنگ یعنی چه؟-قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه ی اشکال و عشق، تنها عشق ترا به گرمی یک سیب می کند مانوس و عشق، تنها عشق مرا به وسعت اندوه زندگی ها بردمرا رساند به امکان یک پرنده شدن....چرا گرفته دلت مثل انکه تنهایی؟- چقدرهم تنها !-خیال می کنم دچار ان رگ پنهان رنگ ها هستی-دچار یعنی عاشق

و فکرکن که چه تنهاست اگر که ماهی کوچک دچار ابی دریای بیکران باشد

يکشنبه 23/4/1387 - 11:43
محبت و عاطفه

بی تو آنلاین شبی باز از آن Room گذشتم. همه تن چشم شدم. دنبال ID تو گشتم. شوق دیدار تو لبریز شد از Case وجودم. شدم آن User دیوانه که بودم. یادم آمد که شبی با هم از آن Room گذشتیم. پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم. تو همه راز های Hack ریخته در آن Booter های سیاهت. من همه محو تماشای PM هایت. Talk صاف و Room آرام. بخت خندان و زمان رام. منو تو (و بقیه) همه دلداده به آواز روی Voice. یادم آید تو به من گفتی از این عشق حذر کن. لحظه ای چند بر این Room نظر کن.Chat آیینه عشق گذران است. تو که امروز نگاهت به ای میلی نگران است. باش فردا که دلت با ID دگران است. تا فراموش کنی چندی از این Room سفر کن. با تو گفتم حذر از Room ندانم

چهارشنبه 19/4/1387 - 17:5
محبت و عاطفه
 
ای كه چشم روشنت را سایه های غم گرفته
قلب تو از رفتن من این چنین ماتم گرفته
بعد من روزی پریشان می روی تو پری من
تا بسازی از سكوتت قصه و افسانه ی من
یاد  روزهای  آشنایی  و  جدایی
چشم تو غمگین تر از باران گریه ست
می فشانی اشك حسرت در غم عهد شكسته
                         دیگر از گریه چه حاصل بین ما دریا نشسته
دوشنبه 17/4/1387 - 14:30
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته