این خبر در سال 1382 از خبرگزاری ایلنا منتشر شد.
ما برای این كه با
گوشه ای از قدرت حزب الله آشنا بشید آن را دراختیار شما قرار دادیم كه ان
شاءالله مورد استفاده شما بزرگواران قرار گیرد.
تحلیلگران
مطبوعات اسرائیل، او را "قمارباز قهار" نامیدهاند، روزنامهنگاران
اسرائیلی اذعان میكنند كه « حتی نخستوزیر ما هم در برابر ترفندهای
"سیدحسن نصرالله" دبیركل زیرك حزبالله لبنان كمآورده است.»
نصرالله
طی روزهای آینده سه سرباز و یك افسر اطلاعاتی ارتش اسرائیل به نام "حنان
تننباوم" را با صدها اسیر لبنانی، فلسطینی، اردنی، سوری و نیز ایرانی طاق
میزند.
جنبشهای
فلسطینی، دولتهای اردن و سوریه و چند كشور دیگر نیز با سبقتگرفتن از
یك دیگر تلاش میكنند تا اسامی اتباع و افراد موردنظر خود را كه در
زندانهای اسرائیل به سر میبرند، هر طور شده در لیست مبادله اسیران
اسرائیل با حزبالله بگنجانند.
"هاآرتص" پر شمارگانترین روزنامه چاپ
تلآویو با اختصاصدادن سرمقاله خود به نقد عملكرد شارون در جریان
مبادله اسرا، به وی هشدار داد: اگر نصرالله موفق شود كه این تعداد اسیر
را از زندانهای ما بیرون بكشد به "رهبر محبوب فرهمند سیاسیخاورمیانه"
تبدیل میشود.
در
این میان اما به رغم نفوذ فراوان جمهوری اسلامی ایران بر حزبالله لبنان،
ظاهراً از ارائه حتی یك لیست از سوی تهران خبری منتشر نشده است. ایران،
چهار شهروند خود را كه 20 سال پیش توسط فالانژیستهای حزب مارونی كتائب
لبنان در جاده طرابلس- بیروت ربوده شده و به احتمال زیاد به داخل اراضی
اشغالی منتقل شدهاند، از دست داده، ولی تا به حال موفق به به ثمر رساندن
اقدام عملی مؤثری در رابطه با بازگزداندن آنها و یا دریافت خبری در مورد
سرنوشتشان نشده است.
"حمیدرضا
آصفی" سخنگوی وزارت امورخارجه كشورمان نیز دیروز گفت:« دبیركل حزبالله
در مصاحبه اخیر خود با جدیت بر آزادی اسرای ایرانی تأكید كرده است.
این در حالی است كه شارون " نخستوزیر اسرائیل" از برگههایی سخن میگوید كه برای ایران و حزبالله بسیار ارزشمند هستند.
شارون
شاید در هفته گذشته بیشترین حجم مصاحبه را در دوران نخستوزیری خود انجام
داد. او در گفتوگو با شبكه یك، دو و شبكه ده تلویزیون اسرائیل و نیز در
مصاحبه با روزنامههای معاریو، هاآرتص و چند روزنامه خارجی، به بیان
مواضع خود و كابینه تحت امرش در مورد قضیه سرنوشتساز مبادله اسرا
پرداخت. او در سومین مصاحبه خود در هفته گذشته با اشاره به اینكه همه آنچه
میبینید ظاهر قضایا نیست، گفت:« اسرائیل مشغول مذاكرات با یكی دو كشور
اروپایی است. ما برگبرندههایی در یك كشور اروپایی داریم كه در نظر
ایرانیها و نیز حزبالله از اهمیتی بسیاری برخوردارند.»
بلافاصله
پس از انتشار این مصاحبه، تحلیلگران به بیان احتمالات ذهنی خود پرداختند.
برخی مطبوعات انگلیسی كه لحظهبهلحظه آخرین تحولات پرونده سلیمانپور
را پیگیری میكنند با توجه به اشاره شارون به مذاكرات در لندن و اشاره
تلویزیون اسرائیل به تداخل پرونده سلیمانپور با قضیه مبادله اسرا،
نوشتند: منظور شارون از این برگبرنده "هادی سلیمانپور" است اما آصفی
سخنگوی وزارت امور خارجه عقیده دارد كه نوع عملكرد رژیم صهیونیستی نشان
میدهد كه اسرائیل در پشت صحنه این بازداشت قرار دارد و این اقدام
اسرائیل كمك مؤثری برای قوه قضائیه انگلیس بود، اما موضوع اسرای اسرائیلی
ارتباطی با جمهوری اسلامی ایران ندارد.
برخی
مطبوعات لبنان نیز نوشتند: منظور شارون از این برگهای برنده، چهار
شهروند ایرانی در بند اسرائیل یعنی "سید محسن موسوی" كاردار اسبق سفارت
ایران در بیروت، "حاج احمد متوسلیان" وابسته نظامی سفارت، "كاظم اخوان"
عكاس خبرگزاری جمهوری اسلامی و "تقی رستگار مقدم" راننده سفارت هستند.
شارون
فردای همان روز در مصاحبه با معاریو، با توضیح بیشتر در مورد
برگبرندههای ادعایی خود، گفت:« این برگبرندهها افرادی هستند كه
عامه مردم چندان در جریان موضوع پرونده آنها قرار ندارند ولی من اسامی
آنها را میدانم. آنها هماكنون در یك زندان اروپایی هستند.
به
موضوع"آریل شارون"در ارتباط با قتلهاى میكونوس، زندانى ها، یكى " ك.د"
ایرانی است و افراد دیگر "ع.ر" لبنانی، كه به حبسابد محكوم شده و نفر
سوم هم "م.ع" نام دارد كه دارای تابعیت لبنانی و محكوم به 5 سال حبس است.
چهارمین فرد محكوم شده در سال 1997 میلادى نیز كه آزاد شده است.
"هاآرتص"
چاپ تلآویو نیز فردای مصاجبه شارون با اشاره به پرونده میكونوس توضیحات
بیشتری در مورد گنچاندن نام افراد متهم در این پرونده در پرونده تبادل
اسرا را منتشر كرد. آیا گزارش "هاآرتس"» حدس و شایعه است و یا یك معامله
سیاسی واقعی؟ در این مورد هنوز نمیتوان به یقین چیزی گفت. دولت آلمان
نیز فعلاً در این مورد سكوت كرده است. "رودیگر پورتیوس" وكیل مدافع
محكومان به حبسابد با خونسردی برخورد میكند و می گوید:" همیشه از این
شایعات هست. تا حالا كه همه اش حرف پوچ بوده است.»
در
واقع هم تاكنون حدسهای بسیاری در مورد آزادسازی احتمالی این افراد به
دلایل سیاس بیان شده است. اما در عین حال، در جریان دادگاه میكونوس، "برند
شمیدباور" هماهنگكننده سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی آلمان، از حزب
دموكرات مسیحی، به عنوان میانجی بین اسرائیل و حزب الله كار میكرد.
همان
زمان هم برای اسرائیل مهم بود كه از طریق آزادسازی افراد مظنون به سوءقصد
میكونوس، اطلاعاتى از خلبان مفقودالاثر خود به دست آورد. هنگامى هم كه
"هلموت هوفر" تاجر آلمانی در ایران محكوم شد، حدس و گمانهایى در مورد
معاملات سیاسی مطرح گردید.
از
سوی دیگر"هانس یوآخیم اریگ" شاكی خصوصی دادگاه میكونوس، آزادی
محكومشدگان را توهین بزرگی به بازماندگان قربانیان واقعه میكونوس
ارزیابی میكند. از نظر وی اگر اینچنین شود دولت آلمان شكستی خطرناك را
در مبارزه با تروریسم از خود بر جای میگذارد.
با
این حال مذاكرات حزبالله و اسرائیل همچنان در برلین در جریان است.
نصرالله بیش از هر كس دیگری به برندهشدن خود در معاملهای كه
اسرائیلیها قمار مینامندش امیدوار است. او میگوید:« ما خود را برای
یك جشن بزرگ در روزهای آینده آماده كردهایم. جشن آزادی اسرای مقاومت و
بازگشت پیكر شهدایی كه در مبارزه با اشغالگران تقدیم كردهایم.»
با
این وصف آیا مردم ایران نیز شاهد برپایی جشن آزادی چهار شهروند ایرانی از
زندانهای اسرائیل خواهند بود؟و یا دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران،
آزادی محكومان میكونوس را به جشن خواهد نشست؟
این را روزهای آینده تعیین میكند.
ثبت شده در انجمن فرهنگ پایداری
امام
موسی صدر در روز 14 خرداد سال 1307 هجری شمسی در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود. پدر
ایشان مرحوم آیت الله سید صدرالدین صدر، جانشین مرحوم آیت الله شیخ عبدالكریم حائری
مؤسس حوزه علمیه قم و از مراجع بزرگ زمان خود بود. جد پدری ایشان مرحوم آیت الله سید
اسماعیل صدر، جانشین مرحوم آیت الله میرزا حسن شیرازی و مرجع مطلق زمان خود، و جد مادری
ایشان مرحوم آیت الله حاج آقا حسین قمی، جانشین مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی
و رهبر قیام مردم مشهد بر علیه رضا خان بود.
امام موسی صدر پس از اتمام سیكل اول و بخش مقدمات علوم حوزوی، در خرداد سال
1322 رسما به حوزه علمیه قم پیوست، و طی مدتی كوتاه، ضمن بهره گیری از محضر حضرات آیات
سید محمد باقر سلطانی طباطبایی، شیخ عبدالجواد جبل عاملی، امام خمینی و سید محمد محقق
داماد، دروس دوره سطح را به پایان رسانید.
وی
از ابتدای بهار سال 1326 وارد مرحله درس خارج گردید، و تا اواخر پاییز سال 1338، یعنی
قریب سیزده سال تمام، از مدرسین بزرگ حوزه های علمیه قم و نجف كسب فیض نمود.
اساتید
اصلی دروس خارج ایشان در قم، حضرات آیات سید حسین طباطبایی بروجردی، محقق داماد، صدر
و سید محمد حجت، و در نجف حضرات آیات سید محسن حكیم، سید ابوالقاسم خویی، شیخ حسین
حلی و شیخ مرتضی آل یاسین بودند. امام موسی صدر
دروس فلسفی را نزد حضرات آیات سید رضا صدر و علامه سید محمد حسین طباطبایی در
قم، و نزد آیت الله شیخ صدرا بادكوبه ای در نجف فرا گرفت.وستان اصلی هم بحث امام موسی
صدر را در قم، حضرات آیات سید موسی شبیری زنجانی، شهید دكتر بهشتی، سید عبدالكریم موسوی
اردبیلی و شیخ ناصر مكارم شیرازی، و در نجف آیت الله شهید سید محمد باقر صدر تشكیل
می دادند.امام موسی صدر در طول زندگی حوزوی خود شاگردان برجسته ای را تربیت کرده است.معروف
ترین آنان در ایران آیت الله شیخ یوسف صانعی از مراجع معظم امروز ، و در لبنان شهید
عباس موسوی دبیر کل سابق حزب الله است.
امام
موسی صدر در كنار تحصیلات حوزوی، دروس دبیرستان خود را به اتمام رساند، و در سال
1329 به عنوان اولین دانشجوی روحانی در رشته «حقوق در اقتصاد» به دانشگاه تهران وارد،
و در سال 1332 از آن فارغ التحصیل گردید.
امام
موسی صدر قبل از عزیمت به نجف اشرف، از سوی علامه طباطبایی مسئولیت نظارت بر نشریه
«انجمن تعلیمات دینی» را بر عهده گرفت. وی همزمان با تحصیل در حوزه علمیه نجف، به عضویت
هیئت امناء جمعیت «منتدی النشر» در آمد، و پس از بازگشت به قم ضمن اداره یكی از مدارس
ملی این شهر، مسئولیت سردبیری مجله تازه تاسیس «مكتب اسلام» را عهده دار گردید.
از
مهمترین اقدامات امام موسی صدر در آخرین سال اقامت در شهر قم، تدوین طرحی گسترده جهت
اصلاح نظام آموزشی حوزه های علمیه بود، كه با همفكری حضرات آیات دكتر بهشتی و مكارم
شیرازی صورت گرفت.
امام موسی صدر در اواخر سال 1338 و به دنبال توصیه های حضرات آیات بروجردی،
حكیم و شیخ مرتضی آل یاسین، وصیت مرحوم آیت الله سید عبدالحسین شرف الدین رهبر متوفی
شیعیان لبنان را لبیك گفت و به عنوان جانشین آن مرحوم، سرزمین مادری خود ایران را به
سوی لبنان ترك نمود. اصلاح امور فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه شیعیان لبنان
از یكسو، و استفاده از ظرفیتهای منحصر به فرد لبنان جهت نمایاندن چهره عاقل، عادل،
انساندوست و با زمان مكتب اهل بیت به جهانیان
از سوی دیگر، اهداف اصلی این هجرت را تشكیل می داد. امام موسی صدر برای نیل به این
اهداف، و با توجه به جغرافیای اجتماعی و سیاسی لبنان در منطقه و جهان، از همان بدو
ورود فعالیتهای خود را سه حوزه موازی سازماندهی نمود:
بازسازی هویت، انسجام و عزت
تاریخی شیعیان لبنان
امام موسی صدر از زمستان سال 1338 و همزمان با آغاز فعالیتهای گسترده دینی و
فرهنگی خود در مناطق شیعه نشین لبنان، مطالعات عمیقی را به منظور ریشه یابی عوامل عقب
ماندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شیعیان لبنان به اجرا گذارد.
حاصل
این مطالعات، برنامه های كوتاه مدت، میان مدت و درازمدتی بود كه از اواسط سال 1339
و در راستای سیاست محرومیت زدایی، طراحی و اجرا گردید. امام موسی صدر در زمستان سال
1339 و پس از تجدید سازمان جمعیت خیریه «البر و الاحسان»، با تنظیم برنامه ای ضربتی
جهت تامین نیازهای مالی خانواده های بی بضاعت، ناهنجاری تكدی را به كلی از سطح شهر
صور و اطراف آن برانداخت. وی در فاصله سالهای 1340 تا 1348 و در چارچوب برنامه ای میان
مدت، با طی سالانه صد هزار كیلومتر در میان شهرها و روستاهای سراسر لبنان، دهها جمعیت
خیریه و مؤسسات فرهنگی و آموزش حرفه ای را راه اندازی نمود.
كه حاصل آن كسب اشتغال و خودكفایی اقتصادی هزاران خانواده بی بضاعت، كاهش درصد
بیسوادی، رشد فرهنگ عمومی، و به اجرا در آمدن صدها پروژه كوچك و بزرگ عمرانی در مناطق
محروم آن كشور بود. امام موسی صدر در تابستان سال 1345 و پس از اجتماعات عظیم و چند
روزه شیعیان لبنان در بیعت با ایشان، رسما از حكومت وقت درخواست نمود تا همانند دیگر
طوائف آن كشور، مجلسی برای سازماندهی طایفه شیعه و پیگیری مسائل آن تاسیس گردد. مجلس
اعلای اسلامی شیعیان كه اولین بخش از برنامه درازمدت امام صدر به شمار می رفت، در اول
خرداد سال 1348 تاسیس، و خود آن بزرگوار با اجماع آراء به ریاست آن انتخاب گردید.
امام موسی صدر از بهار سال 1348 تا اواسط زمستان سال 1352 با دولت وقت لبنان
به گفتگو نشست، تا آن را برای اجرای پروژه های زیربنایی و وظایف قانونی خود در قبال
مناطق شیعه نشین و محروم آن كشور ترغیب نماید. در پی امتناع دولت لبنان از پذیرش این
مطالبات و نیز اتمام حجت با آن، جنبش محرومان لبنان در اوایل سال 1353 به رهبری امام
موسی صدر شكل گرفت، و راهپیماییهای مردمی عظیمی در شهرهای بعلبك، صور و صیدا علیه دولت
به وقوع پیوست. اوجگیری بحران خاورمیانه، صف آرایی احزاب افراطی مسیحی در برابر مقاومت
فلسطینی، و به لبنان كشیده شدن برخی اختلافات جهان عرب، امام موسی صدر را بر آن داشت
تا برای حفظ ثبات كشور و ممانعت از سركوبی فلسطینیها، توده های مردم را موقتاً از عرصه
رویارویی با دولت كنار كشاند، و پیگیری مطالبات بر حق شیعیان را تا آمدن رئیس جمهور
بعد به تاخیر اندازد.
امام موسی صدر در سال
1354 علی رغم كارشكنیهای شدید دولت، مجدداً با اجماع آراء به ریاست مجلس اعلای اسلامی
شیعیان برگزیده شد. با آغاز جنگ داخلی لبنان در فروردین سال 1354، تمامی تلاشهای امام
موسی صدر مصروف پایان دادن به این بحران صرف گردید. وی در خرداد آن سال در مسجد عاملیه
بیروت به اعتصاب نشست، و به پشتوانه مشروعیت مردمی و مقبولیت وسیع وشخصیت کاریزماتیک
خود در میان تمامی مذاهب، آرامش را به تابستان لبنان بازگردانید. با شعله ور شدن مجدد
آتش جنگ و پدیدار شدن ابرهای شكست بر آسمان جبهه مسلمانان، امام صدر در اردیبهشت
1355 حافظ اسد را وادار نمود تا با اعزام نیروهای سوری به لبنان، موازنه قوا و آرامش
را به این كشور بازگرداند. حل اختلافات مصر با سوریه و متعاقب آن برپایی كنفرانس ریاض
در مهر 1355، آب سردی بود كه امام موسی صدر بر آتش جنگ داخلی لبنان فرو ریخت. این ارامش
تا زمانیکه امام صدر در لبنان حضور داشت ، ادامه پیدا کرد.
پرچمداری حركت گفتگوی ادیان
و تقریب مذاهب در لبنان
هدف استراتژیك امام موسی صدر آن بود تا طایفه شیعه لبنان را همسان دیگر طوائف،
و نه مقدم بر آنان، در تمامی عرصه های حیات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن كشور
مشاركت دهد. وی از اولین روزهای هجرت به لبنان در زمستان سال 1338، با طرح شعار «گفتگو،
تفاهم و همزیستی»، پایه های روابط دوستانه و همكاری صمیمانه ای را با مطران یوسف الخوری،
مطران جرج حداد، شیخ محی الدین حسن و دیگر رهبران دینی مسیحی و اهل سنت آن كشور بنا
نهاد. در طول حضور دو دهه امام صدر در لبنان، هیچ مراسم سرور یا اندوهی از شیعیان نبود
كه امام صدر در آن شركت جوید، و تنی چند از فرهیختگان مسیحی و اهل سنت در معیت وی نباشند.
حمایت
جوانمردانه امام صدر از بستنی فروشی مسیحی در اوایل تابستان سال 1341 در شهر صور، كه
به فتوای صریح ایشان مبنی بر طهارت اهل كتاب منجر گردید، توجه تمامی محافل مسیحی لبنان
را به سمت خود جلب نمود. در اواخر تابستان 1341 مطران گریگوار حداد به شهر صور آمد،
و از امام صدر برای عضویت در هیئت امناء «جنبش حركت اجتماعی» دعوت نمود. از اواخر سال
1341 حضور گسترده امام موسی صدر در كلیساها، دیرها و مجامع دینی و فرهنگی مسیحیان آغاز
گردید. سخنرانیهای تاریخی امام صدر در دیرالمخلص واقع در جنوب، و
كلیسای مارمارون در شمال لبنان طی سالهای 1341 و 1342، تاثیرات معنوی عمیقی
بر مسیحیان آن كشور بر جای نهاد.
امام
صدر در تابستان سال 1342 و طی سفری دو ماهه به كشورهای شمال آفریقا، طرحی نو جهت همفكری
مراكز اسلامی مصر، الجزایر و مغرب با حوزه های علمیه شیعه لبنان در انداخت. وی در بهار
سال 1344، اولین دور سلسله گفتگوهای اسلام و مسیحیت را با حضور بزرگان این دو دین الهی،
در مؤسسه فرهنگی «الندوه اللبنانیه» به راه انداخت.
وی
پس از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در سال 1346 به دیدار پاپ شتافت، و نشستی كه ابتدائا
نیم ساعت پیش بینی شده بود، به تقاضای پاپ بیش از دو ساعت به درازا كشید. امام موسی
صدر از سال 1347 به عضویت مركز اسلام شناسی استراسبورگ در آمد، و از رهگذر همفكری و
ارائه سمینارهای متعددی در آن، انتشار آثاری ذی قیمت چون «مغز متفكر جهان شیعه» را
زمینه سازی نمود.
امام
موسی صدر در بهار سال 1348 و بلافاصله پس از افتتاح مجلس اعلای اسلامی شیعیان، از شیخ
حسن خالد مفتی اهل سنت لبنان دعوت نمود، تا با همفكری یكدیگر برای توحید شعائر، اعیاد
و فعالیتهای اجتماعی طوائف اسلامی، تدبیری بیندیشند. وی در همین خصوص طرح مدونی را
به اجلاس سال 1349 «مجمع بحوث اسلامی » در قاهره ارائه نمود، و متعاقب آن به عضویت
دائم این مجمع درآمد.
امام
موسی صدر در سال 1349 رهبران مذهبی مسلمانان
و مسیحیان جنوب لبنان را در چارچوب «كمیته دفاع از جنوب» گرد هم آورد، تا برای مقاومت
در برابر تجاوزت رژیم صهیونیستی چاره اندیشی نمایند.
وی
در زمستان سال 1353 و در اقدامی بی سابقه، خطبه های عیدموعظه روزه را در حضور شخصیتهای
بلندپایه مسیحی لبنان در كلیسای كبوشیین بیروت ایراد نمود، و اگر آتش جنگ داخلی شعله
ور نمی شد، در پی آن بود تا كاردینال مارونی لبنان را برای ایراد خطبه های یكی از نمازهای
جمعه شهر بیروت دعوت نماید.
امام
موسی صدر در زمستان سال 1355 و در جمع سردبیران جرائد بیروت، با پیش بینی صریح حذف
فاصله ها و روند جهانی شدن در اواخر قرن بیستم، قرن بیست و یكم را قرن همزیستی پیروان
ادیان، مذاهب، فرهنگها و تمدنهای گوناگون نامید، و بر رسالت تاریخی لبنان جهت ارائه
الگویی موفق در این زمینه پای فشرد. ا
مام
موسی صدر در اواسط سال 1357 موفق گردید رهبران مسلمان و مسیحی لبنان را جهت برپایی
یك جبهه فراگیر ملی متقاعد نماید، و در این مسیر تا آنجا پیش رفت كه حتی موعد تاسیس
و اولین گردهمایی آنان را برای پس از بازگشت خود از سفر لیبی مشخص نمود.
تاسیس جامعه مقاوم و مقاومت
لبنانی در برابر تجاوزات اسرائیل
امام موسی صدر از سال 1343 و یك سال پیش از تأسیس جنبش فلسطینی فتح، در پی اندیشه
تبدیل جامعه مصرفی لبنان به جامعه ای مقاوم در برابر تجاوزات آینده رژیم صهیونیستی
برآمد. وی در بهار سال 1344 گروهی از جوانان مؤمن شیعه را به مصر اعزام نمود، تا در
دوره ای شش ماهه فنون نظامی را فرا گیرند. با بازگشت این جوانان كه اولین كادرهای مقاومت
لبنان بودند، عملیات ایذایی مشترك رزمندگان فلسطینی لبنانی در شمال فلسطین اشغالی آغاز گردید. بخش اعظم
نیروهای رزمنده از جوانان شیعه لبنان، و فرماندهی عملیات بر عهده رزمندگان فلسطینی
بود. این نوع عملیات مشترك تا اوایل سال 1972 ادامه یافت. اولین شهید شیعه در عملیات
ایذایی بر علیه رژیم صهیونیستی، از جوانان شهر مرزی «ناقوره» بود كه در سال 1347 به
شهادت رسید.
در مهر 1348 مؤسسه صنعتی جبل عامل یا كارگاه كادر سازی امام صدر رسماً آغاز
به كار نمود. در پی بمباران شدید جنوب لبنان توسط رژیم صهیونیستی در سال 1349 و عدم
واكنش مناسب دولت وقت، اعتصابی بی سابقه به دعوت امام موسی صدر لبنان را فرا گرفت،
به گونه ای كه دولت وقت را بر آن داشت برای بازسازی مناطق جنگی و برپایی پناهگاههای
مناسب در آن، مجالس جنوب را تاسیس نماید. از اوایل سال 1341 عملیات ایذایی جوانان شیعه
در داخل فلسطین اشغالی شكلی مستقل به خود گرفت، هر چند تا سالها پس از آن نیز به صلاحدید
امام صدر، افتخار آن به نام «نیروهای مخصوص جنبش فلسطینی فتح» ثبت می گشت. در شهریور
سال 1351 و كمتر از 24 ساعت پس از
اشغال 48 ساعته دو روستای «قانای جلی» و «جویا« به دست سربازان رژیم صهیونیستی،
نشست فوق العاده مجلس اعلای اسلامی شیعیان با حضور تمامی اعضاء در روستای جویا برگذار
گردید، و از همان روز اولین بذرهای «مقاومت لبنانی» توسط امام موسی صدر پاشیده شد.یك
ماه پس از این حادثه و به هنگام تجاوز نیرهای صهیونیستی به روستای «فاووق» در جنوب
لبنان، اولین عملیات غیر رسمی مقاومت لبنان به اجرا در آمد، كه حاصل آن چند كشته و
مجروح اسرائیلی بود. از پاییز سال 1351 آموزش نظامی جوانان شیعه شتاب بیشتری گرفت.
اولین شهید مقاومت لبنان «فلاح شرف الدین» مؤذن چهارده ساله مؤسسه صنعتی جبل عامل بود
كه در زمستان 1352 و پس از به هلاكت رساندن چند تن از سربازان رژیم صهیونیستی، در روستای
مرزی «بنت جبیل» به شهادت رسید. در خرداد سال 1354 و به دنبال وقوع انفجاری در اردوگاه
نظامی عین البنیه در كوههای بقاع، كه به شهادت 27 تن از جوانان شیعه انجامید، امام
موسی صدر رسما ولادت «گروههای مقاومت لبنان» را اعلان نمود. با پایان یافتن جنگ داخلی
لبنان و انتقال دامنه ناآرامیها به جنوب، واحدهای مقاومت لبنان رسما در نقاط استراتژیك
مناطق مرزی مستقر شدند.
اولین
عملیات بزرگ مقاومت لبنان علیه تجاوزات اسرائیل در اواخر سال 1355 صورت گرفت كه پس
از چند روز درگیری، به آزادسازی شهركهای «طیبه» و «بنت جبیل» منجر گردید. امام موسی
صدر اولین شخصیتی بود كه در زمستان سال 1356، طرح سازشكارانه توطین پناهندگان فلسطینی
در جنوب لبنان را افشا، و با مواضع شجاعانه خود از تحقق آن جلوگیری نمود. در حمله گسترده
سال 1357 اسرائیل به جنوب لبنان و به رغم عقب نشینی احزاب چپ و گروههای فلسطینی، جوانان
مقاومت لبنان و دانش آموزان مؤسسه صنعتی جبل عامل در منطقه اشغالی باقی ماندند، و به
رغم امكانات اندك تا به آخر علیه اشغالگران صهیونیست ایستادگی كردند.
امام
موسی صدر اگرچه لبنان را محل اصلی فعالیتهای خود قرار داده بود، اما هیچگاه از دیگر
مسائل جهان اسلام غافل نبود. انقلاب اسلامی ایران، امنیت حوزه های علمیه، اتحادی عربی
اسلامی جهت مبارزه با اسرائیل و گسترش تشیع در آفریقای سیاه، مهمترین دغدغه های خارج
از لبنان ایشان را تشكیل می دادند.
در پی دستگیری امام خمینی و در اوایل تابستان 1342، امام موسی صدر راهی اروپا
و شمال آفریقا گردید، تا از طریق واتیكان و الازهر، شاه ایران را برای آزادسازی امام
تحت فشار قرار دهد. با آزاد گشتن امام در پایان این سفر، آیت الله خویی تصریح نمود
كه این آزادی، بیش از هر چیز مرهون سفر آقای صدر بوده است. در پی تبعید امام به تركیه
در پاییز سال 1343، امام موسی صدر اقدامات مشابهی را به انجام رساند، تا ضمن تامین
امنیت آن بزرگوار، ترتیبات انتقال ایشان به عتبات عالیات را فراهم سازد. در نیمه دوم
دهه چهل و پس از آماده شدن اولین كادرهای نظامی مقاومت لبنان، دهها تن از جوانان مبارز
ایرانی به لبنان آمدند، و زیر نظر آنان فنون نظامی را فرا گرفتند. در اواخر دهه چهل
و مقارن
با تاسیس مجلس اعلای اسلامی شیعیان، امام خمینی در پاسخ برخی فضلای ایرانی مقیم
نجف، امام صدر را امید خود برای اداره حكومت پس از شاه نامید.در زمستان 1350 و بر اساس
تقاضای مراجع وقت، امام موسی صدر درباره برخی زندانیان سیاسی با شاه گفتگو نمود، كه
بعضی از آنان از جمله حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی، اندكی بعد از زندان آزاد
گردیدند. با به قدرت رسیدن حافظ اسد در سال 1350 و آغاز همكاریهای تنگاتنگ وی با امام
صدر، سوریه به امن ترین كشور خاورمیانه برای مبارزین ایرانی بدل گردید. امام موسی صدر
در تابستان 1356 جوانمردانه سینه سپر نمود، و با اقامه نماز، تدفین و برپایی مراسم
چهلمین روز شهادت دكتر شریعتی در بیروت، از سست شدن پیوند جوانان تحصیلكرده با روحانیت،
جلوگیری به عمل آورد.
به دنبال درگذشت مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی در پاییز سال 1356، وی پسر عموی
خود شهید آیت الله سید محمد باقر صدر را بر آن داشت تا بیش از پیش به حمایت از امام
خمینی برخیزد. امام موسی صدر در بهار سال 1357 لوسین ژرژ نماینده روزنامه لوموند در
بیروت را به نجف فرستاد، تا با انجام اولین مصاحبه بین المللی با امام خمینی، افكار
عمومی جهانیان را با انقلاب اسلامی ایران آشنا سازد. امام موسی صدر در دیدارهای مكرر
سال 1357 خود با رهبران سوریه، عربستان سعودی و برخی دیگر از كشورهای جهان عرب، اهمیت
انقلاب اسلامی ایران، پیروزی قریب الوقوع آن، و ضرورت همپیمانی آنان با این انقلاب
را به آنها گوشزد نمود. وی در شهریور 1357 و یك هفته پیش از ربودن شدن خود، با انتشارمقاله
«ندای پیامبران» در روزنامه لوموند، امام خمینی را به عنوان
تنها رهبر انقلاب اسلامی ایران معرفی نمود. بدون تردید بزرگترین خدمت امام موسی
صدربه انقلاب اسلامی ایران آن بود كه در سالهای 1356 تا 1357 و پس از قریب دو دهه ترویج
ارزشهای زیبای اسلام راستین در لبنان، عموم مردم، خصوصا شیعیان و بالاخص كادرهای مقاومت
آن كشور را با این انقلاب آشنا و مرتبط نمود.
امام موسی صدر در 3 شهریور سال 1357 و در آخرین مرحله از سفر دوره ای خود به
كشورهای عربی، بنا بر دعوت رسمی معمر قذافی وارد لیبی، و در روز 9 شهریور ربوده گردید.
دستگاههای قضایی دولتهای لبنان و ایتالیا، و همچنین تحقیقات انجام شده از سوی واتیكان،
ادعای رژیم لیبی مبنی بر خروج امام از آن كشور و ورود ایشان به رم را رسما تكذیب نمود.
مجموعه اطلاعات آشكار و پنهانی كه طی دو دهه پیش بدست آمدند، تماما دال بر آن هستند
كه امام موسی صدر هرگز خاك لیبی را ترك نگفته است.
در این میان قرائن متعددی حكایت از آن دارند كه امام موسی صدر همچنان در قید
حیات بوده و چون برخی دیگر از علمای اسلامی، شرایط زندان حبس ابد را می گذراند. آخرین
خبری كه در 13 اردیبهشت 1380 توسط سایت «جبهه نجات ملی لیبی» بر روی شبكه جهانی اینترنت
منعكس گردید، مدعی آن است كه امام موسی صدر در اواخر سال 1376 توسط برخی زندانیان زندان
ابوسلیم شهر طرابلس مشاهده گردید، و اندكی پیش از ماه رمضان گذشته به مكانی دیگر انتقال
یافته است. والله علی رجعه لقادر.
پیروزی
عزت مدارانه ا نقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) با الگو برداری
از نهضت عا شورای حسینی ضمن آنكه مكتب تشیع و اندیشه های اسلام ناب محمدی
را احیا و محرومان و مظلومان و مستضعفان را از نا امیدی و افسردگی در آورد
و بذر امید در دل آزادگان جهان شكو فا كرد لرزه براندام استكبار جهانی
انداخت و مبانی فكری غرب را به بزرگترین چالش فرا روی خود دعوت كرد
ا
نقلاب اسلامی ایران همچون نهضت امام حسین(ع ) عظیم و همه جانبه بود ودر
تداوم نهضت عا شورا كاركرد احیا اسلام را پس از چهارده قرن به بهترین صورت
،ممكن ساخت همانطور كه نهضت امام حسین(ع) به عنوان یك حركت فرهنگی ابتدا
انسانها را از درون متحول كرد و پس از آن منجر به تحولات بیرونی گردید .
ا
نقلاب اسلامی ایران نیز جانها را ابتدا متحول و سپس نظام سیاسی كشور را
دچار تحول و مردم را از استبداد داخلی رهاند با پیروزی انقلاب اسلامی موج
تو طئه های جدید آغاز شد و استكبار جهانی با دخالتهای آشكار و پنهان سعی
در ایجاد جریانهای انحرافی در نهضت داشت تا آنكه دانشجویان پیرو خط امام
شیشه عمر ((دیو كاخ سفید)) را بر سنگ اراده الهی كوبیدند ولانه
جاسوسی(سفارتخانه) آمریكا را فتح كردند و حماسه عظیمی آفریدند كه امام آن
را به حق انقلاب دوم و انقلابی بزرگتر از انقلاب اول نامیدند از این تاریخ
به بعد بود كه استكبار جهانی برای نابودی و جلوگیری از صدور انقلاب اسلامی
ایران دست به هر عملی زد و مردم غیور ایران و بالاخص بسیجیان با الگو قرار
دادن نهضت حسینی به مبارزه با استكبار جهانی رفته و بحمدا…. تا كنون تمامی
تو طئه های دشمنان نقش بر آب شده است .
در موضوع مقاله سه واژه كلیدی عزت
حسینی ،استكبار و بسیج به چشم می خورد كه ابتدا به بررسی این كلید واژه می
پردازیم
عـزت و افـتخـار حـسینـی
-آزادگی و عزت نفس امام
ویژگی ممتازی كه شخصیت امامþحسین(ع)
را از دیگران امتیاز می بخشید، «حریت، آزادگی، عظمت روح و عزت نفس» آن
حضرت بود. روح بزرگ و بزرگوار او مانع می شد كه در برابر ظلم و ستم به
بندگان خدا تنها نظارهþگر باشد، بدعتها را در دین خدا مشاهده كند، حاكمیت اشرار را بر سرنوشت جامعه ببیند و تحمّل نماید.
روح آزاده و توأم با شجاعت، از آن حضرت شخصیتی ساخته بود كه در برابر ظلم و بی عدالتی قیام كند، شجاعتی كه سرسختþترین دشمنان امام نیز بدان معترف بودند. امام هیچþگاه در برابر اهانتهای امویان به پدر بزرگوارش علی(ع) سكوت نمی كرد. بارها مروان بن حكم را به خاطر بدگویی به علی(ع) توبیخ كرد.
شجاعت و آزاد منشی امام سبب می شد كه اجازه ندهد هیچ زورگو و ستمگری حق او یا دیگری را تضعیف كند.
معاویة هیچþگاه به خود جرأت نداد كه به سخنان تند و انتقادآمیز امام پاسخ متقابل دهد. هر چند اطرافیان و جوانان ناپختهþای
چون مروان و یزید او را تحریك كردند كه پاسخ امام را به تندی بدهد، اما او
كه حسین بن علی(ع) را خوب می شناخت، همواره از برخورد تند با آن حضرت
پرهیز داشت.
معاویه
پس از كشتن حجر بن عدی و شیعیان علی(ع) در سفر حج با امام حسین(ع) روبه رو
شد و به امام گفت: «آیا خبرداری كه ما با حجر و شیعیان پدرت چه كردیم؟
آنان را كشتیم و كفن پوشانیدیم و بر آنان نماز گزاردیم». او كه گمان مىþكرد با این سخن ضربهþای بر امام وارد كرده و امام را از هرگونه حركت و قیامی باز میþدارد، بىþدرنگ این پاسخ را از امام دریافت كرد:
«ولى اگر ما پیروان تو را بكشیم، آنان را كفن نمیþپوشانیم،
بر آنان نماز نمی گذاریم و دفن نمی كنیم ،یعنی تو و پیروانت را كافر می
دانیم.معاویه معترف بود كه در حسین بن علی جز شجاعت ندیده است. او را به
پدرش علی بن ابی طالب تشبیه می كرد.
عزت و افتخار حسینی از دیدگاه رهبری
((از
سه بعد با سه دیدگاه ،این نهضت عظیم را كه در تاریخ اینجور مانده گار شده
است میشود نگاه كرد در هرسه بعد آنچه كه بیش از همه چشم را پر می كند
احساس عزت وسر بلندی و افتخار است یك بعد مبارزه حق است در مقابل باطل این
كاری بود كه امام حسین(ع) كرد .
حركت انقلابی و اصلاحی حسین بن علی چنین
كرد . یك بعد دیگر نهضت حسین بن علی تجسم معنویت و اخلا ق است بعد سوم هم
فجایع و مصیبتهای عاشورا است غصه ها وغم ها و خون دلها عا شوراست كه این
بیشتر در میان مردم رایج است غالبا مصیبتها را می خوانیم لیكن درهمین صحنه
سوم كه صحنه مصیبتها است باز در اینجا عزت و افتخار است ))
اسـتكبـار
استكبار
در تعریف لغوی به معنای بزرگ دیدن كسی یا چیزی ،بزرگی نمودن،از خود
بزرگمنشی و تكبر كردن است.در مو ضو ع بحث ما ،جنبه مبالغه و زیاده روی در
تكبر مد نظر می باشد.كه در افراد ،هر چه بزرگی و منزلت هست منحصر به خود
می دانند.به همین دلیل به شیوه تفكر و منش عملی آنها استكبار و به خود
آنها مستكبر می گو یند. استكبار با استدلال خود پسندانه و تمرد شیطان آغاز
شد ،كه از اطاعت امر الهی در سجده بر انسان سر پیچی كردو كبر ورزید واز
همان زمانی كه شیطان سو گند خورد بشر را گمراه می كند استكبار شكل گرفت و
به همراه قدرت گسترش یا فت .
- عوامل شكل گیری استكبار
- پایه های فكری و اعتقادی استكباربرسه اصل استوار است
۱- اعتقاد به برتری نژادی:
واژههای
نژاد پرستی،نژاد باوری و برتری نژادی برای تبیین عقیده ای گفته می شودكه
میان گروههای انسانی به دلیل تفاوتهای وراثتی و نژادی تفاوت قائل اند و
بین خصوصیات نژادی و ارثی و میزان درجه هوشمندی و خلاقیتهای فرهنگی آنان
رابطه مستقیم می بینند .
مستكبران معتقدند كه خداوند آنان را موجودات ویژه
ای آفریده است و دیگران در مقایسه با آنان كمیها و كاستیهایی دارندامروزه
نیز شاهدیم كه حالت استكبار به همین دلیل در بسیاری افراد یا نظامها به
وجود می آید چرا كه ذاتا خود را از نژاد برتر تصور می كنند عامل اصلی نژاد
پرستی همین حالت برتر بینی یك نژاد بر دیگر نژادهاست بطوری كه آریایی به
نژاد خود فخر می كند و آمریكایی باروری مغز خویش را را بیش از دیگر ملل
دنیا می شمارد .
۲- انكار واقعیتهای جهان:
عامل
دیگر شكل گیری استكبار عدم اعتقاد به واقعیتهای جهان و به عبارت دیگر
انكار حقایق و قوانین و سنتهای الهی است .بطوری كه مستكبران از آنچه در
اطرافشان و در جهان می گذرد غافلند و توجهی به آنچه در عالم واقعیت وجود
دارد ،ندارندبلكه تنها منافع خود را واقعیت و حقیقت فرض می نماید
۳- جذبه های حكومت و قدرت:
از
جمله عوامل شكل گیری استكبار امكانات مادی و قدرت حكومتی را می توان نام
برد بطوری كه به محض اینكه انسانهایی غیر مومن قدرت وامكانات پیدا می كنند
بتدریج روحیة بی دینی در آنان تقویت شده و از خدا غافل می شوند و تنها
عنایت الهی و ایمان قوی می تواندانسانی را با داشتن مجموعه ای از قدرت
،ریاست و ثروت از تند باد انحراف و لغزش حفظ كند
- روشهای اجرایی و عملی استكبار جهانی
۱- شیوهای نظامی
الف- دخالت و حضور مستقیم نظامی
ب- توطئه و حضور غیر مستقیم
ج- ایجاد درگیریهای داخلی،منطقه ای و مرزی
۲- شیوه های سیاسی
الف- تسلط بر افكار عمومی
ب- تفرقه افكنی و از بین بردن وحدت و همبستگی ملی
ج- وسیله قرار دادن مجامع وسازمانهای بین المللی
د- حمایت از رژیمهای وابسته و سركوب جنبشهای مخالف و حركتهای مردمی
۳- شیوه های فرهنگی واجتماعی
الف- نفی اصالتهای فرهنگی و ارزشهای انسانی
ب- نفوذ و كنترل نظام آموزش
ج- اشاعه و گسترش فساد
د- القای افكار ملی گرایی
ه- جدایی دین از سیاست
۴- شیوههای اقتصادی
الف- ایجاد وابستگی و تك محصولی كردن اقتصاد كشور
ب- متلاشی كردن اقتصاد ملی و سنتی
ج- تشكیل انحصارات بین المللی
د- وام دادن و بدهكار كردن كشورها
بـسـیـج
با
پیروزی ا نقلاب اسلامی در ایران ،مواجهة قدرتهای استكباری جهانی با آن
كاملا قابل پیشبینی بود.چرا كه وقوع انقلاب مذهبی درپایگاه اصلی آمریكا در
خاورمیانه به هیچ وجه نمی توانست خوشایند غرب باشد و از سوی دیگر با توجه
به بعد مذهبی شوروی را به مواجه وادار می كرد رهبر كبیر ا نقلاب اسلامی با
درك عمیق خود از اوضاع داخلی و خارجی و به دلایلی چون
۱- نیاز به تداوم گفتمان مبتنی بر دعوت و حركت
۲- حفاظت از پایگاه مركزی ا نقلاب اسلامی
دستور تشكیل بسیج مستضعفان را صادركردند و فرمودند:
((مملكتـی كه بیست میلیون جـوان دارد،بـایدبیست میلیون تفنگـدار داشتـه باشـد))
مقام معظم رهبری بسیج را اینگونه تعریف می كنند :
((بسیج
عبارت است از مجموعهای كه در آن پا كترین انسانها ،فداكارترین و آماده به
كارترین جوانان كشور در راه اهداف عالی این ملت و برای كامل رساندن و به
خوشبختی رساندن این كشور جمع شده اند.بسیج عبارت است از تشكیلاتی كه در آن
افراد متفرق وتنها ،به یك مجموعه عظیم و منسجم ،به یك مجموعه آگاه
،متعهد،بصیر وبینا به مسایل كشورو به نیاز ملت تبدیل می شوند )).
-
بسیج طلایه دار عزت حسینی در مبارزه با استكبار جهانی : همانگونه كه مقام
معظم رهبری عزت و افتخار حسینی را تبین كردند یكی از ابعاد نهضت
حسینی
كه مایه عزت و افتخار است مبارزه حق با باطل است وبسیجیان نیز با اطاعت از
فرامین امام راحل و مقام معظم رهبری و با اقتدا به نهضت عاشورای حسینی پا
در عرصه مبارزه با استكبار جهانی گذاشته اند و در این راه از هیچگونه
فداكاری دریغ نكرده اند و با توجه به اینكه در هر دوره استكبار جهانی از
شیو ههای مختلفی استفاده كرده و می كنند بسیجیان نیز در هر زمان خود را با
امكانات مورد نیاز مسلح به جنگ با استكبار جها نی می روند كه به گروههای
زیر تقسیم بندی می كنیم .
الف- :شیوه نظامی
۱- مبارزه با تها جمات نظامی خارجی:
یكی
از مهمترین اقدامات استكبار برای نابودی این مملكت ،شعله ور كردن آتش جنگ
بود و هما هنگی گسترده استكبار جهانی در جهت مقابله با ا نقلاب اسلامی
ایران مشو ق تعیین كنندهای برای رژیم عراق برای حمله به كشور ما ،به امید
واهی و خیالپردازانه پیروزی سریع و چند روزه بود.
در
اولین روزهای جنگ ،دهها هزار تن از نیروهای مردمی و داوطلب با پیام
امام(ره) برای كمك به نیروهای نظامی عازم جبهه ها شدند و فلسفه تاسیس بسیج
كه امام یك سال پیش دستور تشكیل آنرا صادر كرده بود آشكار شد ورود نیروهای
بسیجی به صحنه در زمانی بود كه هنوز دو سال از پیروزی انقلاب نمی گذشت و
ارتش ایران سازمان چندانی نداشت چرا كه از یك سو بسیاری از سران آن یا
فرار كرده بودند یابه دست دادگاههای انقلابی اعدام یا به زندان انداخته
شده بودند و نیز در زمان استبداد شا هنشاهی ارتش ایران توسط مستشاران
اداره می شد و نیز از نظر امكانات كاملا وابسته به خارج بود و از سوی دیگر
بخشی از توان و نیروی انسانی و امكانات و تجهیزات در كنترل مناقشات جدایی
طلبانه داخلی هزینه شده بود .
با ورود نیروهای بسیج بود كه تمام معادلات
دشمن بر هم خورد و ایران هشت سال جنگ تحمیلی را تحمل كرد ولی هرگز در
مقابل دشمن سر تعظیم فرود نیاورد این همان ایران بود كه در جریان جنگ
جهانی دوم بیش از چند ساعت در مقابل قوای خارجی مقاومت نكرد
و
اینگونه بود كه بسیج در یكی از مهمترین آزمایشات با تكیه بر قدرت الهی و
اقتدا به سیدالشهداء عزت و افتخار را برای ا نقلاب اسلامی به ارمغان آورد.
۲- كنترل مناقشـات و آشوبهـای داخلـی
استكبار
جهانی همواره با استفاده از ایجاد آشوبهای داخلی سعی در منحرف كردن انقلاب
داشته كه بسیاری از این آشوبها توسط بسیج كنترل شده است كه نمونه بارز آن
حادثه كوی دانشگاه است
- حـادثه كـوی دانشگـاه
پنجشنبه شب ۱۷ تیر ماه ۱۳۷۸
تعدادی از دانشجویان ساكن در كوی دانشگاه تهران در اعتراض به بسته شدن
روزنامه سلام دست به تجمع و راهپیمایی غیر قانونی به سمت بیرون كوی زدند
اخطارههای نیروی انتظامی مبنی بر پایان دادن به راهپیمایی غیر قانونی و
بازگشت آنها به كوی نیز تاثیر نداشت و دخالت نیروی انتظامی و بی تدبیری
چند تن از مسولان آن در ورود به داخل كوی و خوابگاه و برخورد با دانشجویان
بردامنه غائله بیش از پیش افزوده شد
از روز ۱۹/ ۴/۱۳۸۱به
بعد به موازات تجمعات و تظاهرات غیر قانونی دانشجویان كه با هدایت دفتر
تحكیم وحدت و برخی جریانهاو چهرههای به اصطلاح دوم خردادی صورت گرفت آشوب
طلبانی كه از سوی دشمنان انقلاب اسلامی و در راس انها آمریكا حمایت و
هدایت می شدند نیز با استفاده از برخی اراذل و اوباش داخلی به سوء استفاده
از فرصت پیش امده پرداختند و امنیت شهر تهران را برای چند روز متوالی به
مخاطره انداختند آتش زدن اتوبوسهای شركت واحد و خودروههای دولتی به خصوص
نیروی انتظامی ،شكستن شیشه مغازه ها ،تخریب بانكها و غارت اموال آنها و
تخریب بخشی از مسجد هدایت و هتك حرمت نسبت به قران كریم و نماز گزاران و
تخریب و غارت اموال تعدادی از مغازه های بازار تهران و…. پرداختند و به
موازات تهران افراد آشوب طلب در برخی از شهرستانها به تظاهرات غیر قانونی
،آشوب و تخریب اموال عمومی پرداختند
-سخنرانی و پیام رهبری و حضور بسیجیان در صحنه
مقام معظم رهبری در تاریخ ۲۲/۴/۱۳۸۱ پیامی را خطاب به ملت رشید ،مسلمان ایران و بسیجیان صادر فرمودند در بخشی از این پیام آمده بود:
((ملت
رشید وغیور ایران ،مردم عزیز تهران دو روز است كه جمعی از اشرار با كمك
همراهی برخی از گروههای سیاسی ور شكسته و با تشویق و پشتیبانی دشمنان
خارجی در سطح تهران ،به فساد و تخریب اموال و ارعاب و عربده جویی پرداخته
و موجب سلب امنیت و آسایش مردم شده اندبه مسولان دردولت و به خصوص مسولان
امنیت عمومی تاكید شده است كه با درایت و قدرت عناصر مفسد و محارب را
برجای خود بنشانند به خصوص فرزندان بسیجی ام باید آمادگی های لازم را در
خود حفظ كنند و با حضور خود در هر صحنه ای كه حضور آنان در آن لازم است
دشمنان ذبون را مرعوب و منكوب سازند ))
متعاقب
این پیام بسیجیان فداكار كه همواره پشتیبان واقعی انقلاب و نظام بودند و
از شروع غائله در صحنه حاضر و منتظر امر رهبری بودند با حضور فعال وجدی در
كنار نیروی انتظامی به مقابله با شرارت اشرار و تخریب اموال عمومی توسط
آشوب گران پرداختند
ب- :شیوه فرهنگی :
ناكامی
و شكست استكبار جهانی در مقابله مستقیم با انقلاب اسلامی در عرصه براندازی
آشكاربا برپایی جنگ تحمیلی و مناقشات خود مختاری و جدایی طلبانه در اقصی
نقاط جمهوری اسلامی ایران ، توجه آنان را به ابعاد فرهنگی انقلاب اسلامی
معطوف نمود واضح است كه ساز و كار دشمن در این میدان با عرصه تهدیدات سخت
علیه نظام متفاوت است.
اهداف استكبار جهانی از تهاجم فرهنگی
از
اهدافی كه استكبار جهانی درتهاجم فرهنگی علیه انقلاب اسلامی دنبال می كند
می توان به ،حذف دین از عرصه سیاسی و اجتماعی كشور،حذف روحانیت،حذف ولایت
مطلقه فقیه،حذف نهادهای انقلابی،توقف صدور و اجرای احكام اسلام، بازگشت به
سنتهای ما قبل اسلام ،تحریكات و تعصبات قومی و نفوذ و استحاله یاران
انقلاب ،سست كردن پایه های ایمان جوانان ،سوق دادن جوانان بسمت فساد و
ابتذال و اعتیاداشاره كرد
مقام معظم رهبریدر تبیین این بعد از تحركات دشمن ،درمورخ ۲۴/۹/۷۷ در دیدار با فرماندهان سپاه می فرمایند:
((من
در پنج شش سال قبل ار این احساس كردم یك حركت خزنده فرهنگی دركشور دارد
شروع می شود.برای چه؟برای هدف قرار دادن نقطه اصلی ،نقطه اصلی ، نقطه اصلی
چیست؟ایمان مردم ،ایمان نقطه اصلی است منشا همه خیرات و بركات ایمان است
ایمان به ان حقیقت روشن و تابناكی كه توانست ملت ایران را از ظلم وجور
استبداد نجات دهد ،…همان ایمان بود كه توانست در همه میدانها بهترین
جوانان كشور را بـسیـج كند،برای كارهای بزرگ))
پس
از سخنان مقام معظم رهبری مبنی بر رویكرد دشمن به تهاجم فرهنگی ، نیروهای
بسیج همچون گذشته وارد صحنه و میدان شدند تا از انقلاب اسلامی در مقابل
این تهاجم دفاع كند از كارهای بسیج در این راستا می توان به موارد زیر
اشاره كرد:
۱- گسترش فرهنگ امر به معروف و نهی از منكر
۲- بالا بردن شناخت جامعه خصوصا جوانان نسبت به ماهیت دشمنان داخلی و خارجی
۳- كوشش برای ارتباط با نسل جوان و انتقال ارزشهای اسلامی و آرمانهای انقلابی
۴- ترویج و اشاعه معنویت در مقابله با فرهنگ دنیا طلبی و مادیگرایی افراطی
۵- اشاعه چهره واقعی اسلام در مقابل تلاش غرب برای اشاعه چهره غیر واقعی از اسلام
۶- تلاش برای محكم كردن بنیانها ی مسلم دینی
۷- دفاع از مبانی ارزشی و پایه های اعتقادی و مقابله با تحریف حقایق
۸- تبیین عدم تفكیك دین از سیاست ودنیا از آخرت
۹- ترویج عدم تضاد دین با علم وتوسعه با حضور فعال در صحنه های علمی كشور وجهان
۱۰- زنده نگاه داشتن ارزشهای دفاع مقدس
۱۱- تلاش برای گسترش روحیه ایثار ،شهادت وخود اتكایی در جامعه
۱۲- انتقال ارزشها ودستاوردهای انقلاب به جامعه بخصوص نسل سوم انقلاب
۱۳- گسترش فرهنگ انتظار در جامعه
۱۴- آشنایی جامعه با تهاجم فرهنگی و ابزار وروشهای مقابله با آن
۱۵- فراهم آوردن محیطی سالم و معنوی برای اوقات فراغت جوانان
۱۶- ایجاد روحیه امید در مردم بویژه نسل جوان
۱۷- تلاش در راستای گسترش فرهنگ قرانی در جامعه
ج- :شیوه سیاسی-امنیتی:
از
دیگر روشهای استكبار جهانی برای مقابله با انقلاب اسلامی استفاده از
شیوهای سیاسی-امنیتی است كه در این راه از روشهایی چون ایجاد ناامنی در
جامعه ،گسترش جو بی اعتمادیو یاس ،ایجاد تشكیلات،احزاب و نشریات وابسته
،تخریب و بی اعتبار ساختن نهادهای قضایی ،امنیتی و نظامی وایجاد چتر
حمایتی برای ضد انقلاب ،تشدید اختلافات داخلی و تبدیل ان به مخاصمات
فرسایشی ،نفی كامل دستاوردهای گذشته و سیاه جلوه دادن وضعیت موجود،توهم
خواندن توطئه و…. می باشد كه بسیج نیز در این صحنه حضور پیدا كرده و به
مبارزه با استكبار جهانی و عناصر وابسته به آنان پرداخته كه می توان به
موارد زیر اشاره كرد :
۱- تلاش برای بالا بردن بینش سیاسی جوانان به خصوص بسیجیان
۲- افشاء و مقابله با توطئه های سیاسی امنیتی استكبار جهانی
۳- افشاءماهیت عناصر خود فروخته و وابسته به دشمن
۴- آشكار ساختن ماهیت اصلاحات آمریكایی
۵- بیان و انتقال دستاوردهای انقلاب
۶- بیان و تذكر معضلات به مسئولان و اعلام آمادگی جهت حل معضلات
۷- عدم دخالت در مسائل حزبی و گروههای سیاسی
۸- تلاش برای حفظ امنیت و جلوگیری از اغتشاش وآشوب در جامعه
۹- بیان مبانی فلسفه سیاسی اسلام وحكومت دینی در مقابل مفاهیم غربی
۱۰- فعالیت برای خنثی كردن جنگ روانی دشمن برای بی اعتبار ساختن نهادهای قضایی ،امنیتی و نظامی
۱۱- اعلام انزجار از عناصر و گروههای وابسته و خود فروخته
۱۲- مبارزه با اشرار و بر هم زنندگان امنیت جامعه بخصوص در مناطق مرزی
نویسنده:برادر گرامی مهدی حق وردی طاقانكی