کد سوال : 14474
موضوع : گنجینه مذهبی>موسسه درراه حق
پرسش : آيا قديم ذاتي يا واجب الوجود تفاوت دارد؟
پاسخ : قديم ذاتي با مفهوم واجب الوجود دو مفهوم است ولي مصداق هر دو يكي بيش نيست زيرا قديم ذاتي يعني چيزي كه ذاتاً از اول وجود داشته باشد و واجب الوجود يعني چيزي كه وجود براي او ثابت و ضروري است و قديم حادث كلمه بيمعنايي است زيرا قديم و حادث ضد يكديگر ميباشند. « بخش پاسخ به سؤالات »
کد سوال : 14475
موضوع : گنجینه مذهبی>موسسه درراه حق
پرسش : اوج كمالات روحي و معنوي چه زماني در انسان حاصل ميگردد؟
پاسخ : در مورد مسائل عرفاني يادآور ميشويم كه رسيدن انسان به اوج كمالات روحي و معنوي و دست يافتن به مراحل عالي معرفت به خدا از طريق عمل كردن به دستورات خداوند به طور كامل ميسور ميباشد به هر نسبت كه تلاش و فداكاري انسان در اين راه بيشتر و بهتر باشد خداوند معرفت و ايمان انسان را افزونتر ساخته، توفيق پيشرفت بيشتري نصيب انسان ميفرمايد. « بخش پاسخ به سؤالات »
کد سوال : 14476
موضوع : گنجینه مذهبی>موسسه درراه حق
پرسش : قانون لاوازيه چيست؟
پاسخ : قانون لاوازيه يا قانون بقاء جرم، قانوني بدين مضمون است كه جرم يك دستگاه، هر نوع تبديل فيزيكي يا شيميايي در آن صورت گيرد ثابت بوده و تغيير نميكند اين اصل را لاوازيه در 1772 بدين عبارت بيان كرده بود«وزن يك جسم مركب مساوي مجموع اوزان مواد سازنده است» ترمو ديناميك نيز قسمتي از علم فيزيك است كه از رابطه انرژيهاي حرارتي و مكانيكي و تبديل يكي به ديگري بحث ميكند ترمو ديناميك مبتني بر دو اصل است كه يكي بستگي حرارت و كاري را كه در ضمن تغييرات يك دستگاه در كار ميآيد تعيين ميكند و ديگري شرائط امكان اين تغييرات را معين مينمايد و اين قانون مبتني بر دو اصل است كه از توضيح بيشتري خودداري ميشود، به طور كلي اين دو قانون بر فرض اثبات آن نه تنها با اصل عليت و تدبير خداوند منافات ندارد بلكه تاييد كننده نيز ميباشد زيرا همانطور كه در شماره(4) بيان كرديم هر ماده در وجود و بقاء نيازمند به علت و صانع است نظير روشن شدن لامپ و ادامه روشنايي آن كه پديده روشنايي لحظه به لحظه وابسته به دستگاه انرژي زا است و از خود هيچ گونه استقلالي نه در وجود و نه در ادامه آن ندارد. « بخش پاسخ به سؤالات »
کد سوال : 14477
موضوع : گنجینه مذهبی>موسسه درراه حق
پرسش : براي توحيد دليلي را بيان فرمائيد.
پاسخ : اگر سخن از دو يا چند چيز به ميان آوريم لازم است آن چند چيز در يك جهت با هم اشتراك و در يك جهت با هم مغايرت و اختلاف داشته باشند مثلاً وقتي درباره دو كتاب سخن بگوييم لازم است اين دو كتاب اولاً در كتاب بودن با هم اشتراك داشته باشند و ثانياً دست كم از يك جهت نيز با هم متفاوت باشند و در غير اين صورت اگر از لحاظ رنگ، شكل، وزن، حجم و وجود و هستي و مكان و زمان و تمام خصوصيات يكي باشند ديگر نميتوان آنها را دو كتاب دانست بلكه يكي خواهند بود پس هر گونه تعدد مستلزم اشتراك در يك جهت و افتراق و جدايي در جهت ديگر است حال اگر فرض شود كه در جهان دو يا چند خدا وجود داشته باشند ، بايد دست كم يك وجه اشتراك و يك يا چند جهت افتراق باهم داشته باشند در نتيجه لازم ميآيد كه وجود هر كدام مركب از دو جنبه يا دو حيثيت باشند، و هر مركبي نياز به اجزاء خويش دارد و تا اجزاء تركيب دهندهاش پديد نيايد موجود نخواهد شد و مركب بودن يعني نيازمند بودن يا واجبالوجود بودن يعني بينياز بودن سازگار نيست و فرض است كه تناقض را در بر دارد البته براي اثبات توحيد و يكتايي دلائل ديگري هم وجود دارد به كتابهاي اعتقادي مراجعه شود. « بخش پاسخ به سؤالات »
کد سوال : 14478
موضوع : گنجینه مذهبی>موسسه درراه حق
پرسش : هيوم اين اشكال را بر برهان نظم وارد ساخته است مبني بر اين كه فرضاً جهان ماده كاملترين جهان ممكن باشد، از كجا صانع جهان آن را از جاي ديگر كپيه نكرده باشد و يا خود به تدريج و ممارست صنعت خود را تكميل نكرده باشد؟
پاسخ : اين اشكال هيوم بر برهان نظم ناشي از آنست كه هيوم از حدود كاربرد برهان نظم غافل است او پنداشته كه همه مسائل الهيات را ميتوان از برهان نظم استنتاج كرد، در حالي كه برهان نظم تنها ثابت ميكند، كه طبيعت و نظام موجود در آن بخود وا گذاشته نيست و قواي طبيعت قواي تسخير شده است و داراي مدبري است، اما اين كه آن مدبر و خالق خود چگونه است آيا محدود است يا نامحدود، ناقص است يا كامل مطلق، آيا كمالش ذاتي است يا كسبي اينها سلسله مسائلي است كه با براهين عقلي ديگر قابل تحقيق است، و عقل به خوبي درك ميكند كه علت العلل و علت اولي بايد نيازمند و محدود و ناقص نباشد و در غير اين صورت خود نيز معلول و وابسته خواهد بود و هنگاميكه علت العلل( خداوند بزرگ) استقلال وجود، دارد(و واجب الوجود است ديگر معقول نيست كه او را نيازمند و محدود بدانيم). « بخش پاسخ به سؤالات »
کد سوال : 14479
موضوع : گنجینه مذهبی>موسسه درراه حق
پرسش : نظريه ماده با وابسته بودن ماده به علت، آيا تنافي دارد؟
پاسخ : نظريه بقاء ماده و جرم با وابسته بودن ماده در اصل وجود و تحول آن به علت هيچگونه تنافي و تضادي ندارد چرا كه اگر فرضاً ثابت شود كه مادهاي كه موجود شد براي هميشه در آينده وجود خواهد داشت خواهيم گفت چون ماده در اصل پيدايش نيازمند به علت است در بقاء و ادامه هستي نيز نيازمند به علت خواهد بود نظير اين كه ميگوئيم لامپ در روشنايي مثلا وابسته به دستگاه مولد برق است حال اگر روشنايي لامپ بخواهد ادامه يابد باز در بقاء و ادامه روشنايي لحظه به لحظه نيازمند به دستگاه مولد برق خواهد بود به طوري كه اگر يك لحظه، رابطه قطع شود لامپ روشنايي خود را از دست خواهد داد. « بخش پاسخ به سؤالات »
کد سوال : 14480
موضوع : گنجینه مذهبی>موسسه درراه حق
پرسش : برهان بر چند قسم است؟
پاسخ : برهان بر دو قسم است: برهان لمّي و آن برهاني است كه در آن از علّت پي به معلول برده ميشود و برهان انّي، به برهاني گفته ميشود كه از معلول پي به علت برده شود. « بخش پاسخ به سؤالات »
کد سوال : 14481
موضوع : گنجینه مذهبی>موسسه درراه حق
پرسش : آيا ماده فلسفي با ماده علمي تفاوت دارد؟
پاسخ : ماده به اصطلاح فلسفي آن با ماده به اصطلاح علمي فرق دارد و در اصطلاح فلسفي ماده عبارت است از جوهري كه محل صورتهاي جوهري و موضوع پديدههاي عرضي گوناگون واقع ميشود، در حالي كه ماده در اصطلاح علمي عبارت است از موجود مفروضي كه با صفاتي از قبيل حرم داشتن جذب و دفع پذيري و مانند آنها مشخص ميشود كه اين تعريف در اصطلاح فلسفي تقريباً با مفهوم جسم(جوهر داراي ابعاد سه گانه) مرادف ميباشد. « بخش پاسخ به سؤالات »
کد سوال : 14482
موضوع : گنجینه مذهبی>موسسه درراه حق
پرسش : مناط حركت جوهري چيست؟
پاسخ : مناط حركت جوهري تدرج و داشتن امتداد زماني است و موجودات مجرد خارج از ظرف زمان و غيرقابل انطباق بر امتداد زماني ميباشند زيرا آنها فعليّت محض هستند حركت به معني خروج از قوه به فعل است و خروج از قوه به فعل در موجودي مطرح است كه داراي فعليتي و قوهاي است و تنها موجودات مادي هستند كه واجد فعليت و قوه هستند و از قوه به فعليت تبديل ميشوند ولي مجردات فعليت محض هستند و قوه، و تدرج در آنها وجود ندارد و اين منافات ندارد كه اين فعليت از خود آنها نباشد و به افاضهي خداوند صورت گيرد. « بخش پاسخ به سؤالات »
کد سوال : 14483
موضوع : گنجینه مذهبی>موسسه درراه حق
پرسش : آيا دادن وسايل مستعمل و كهنه به مستمندان جايز است؟
پاسخ : دادن وسايل كهنه به مستمندان اگر مستلزم توهين به آنان نباشد، اشكالي ندارد. اين كار انفاق محسوب ميشود و داراي ثواب است. اگر بخواهيم انفاق از كمال و ثواب بيشتري برخوردار باشد، بايد از آنچه آن را دوست ميداريم و ارزشمندتر است در راه خدا انفاق كنيم. در قرآن ميخوانيم: به خوبي نميرسيد مگر از آنچه دوست داريد انفاق نمائيد(8). « بخش پاسخ به سؤالات »