• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1028
تعداد نظرات : 105
زمان آخرین مطلب : 3430روز قبل
سلامت و بهداشت جامعه

جرم گوش که به آن واکس گوش هم گفته می‌شود، به طور طبیعی توسط غددی که در کانال گوش خارجی قرار دارند ترشح می‌شود. این ترشحات طبیعی و ضروری هستند. به نظر بعضی افراد، مراجعه به پزشک برای خارج کردن جرم گوش غیرضروری است، اما باید بدانیم که گوش و بویژه پرده آن بسیار ظریف و حساس هستند و به راحتی آسیب می‌بینند. پس هیچ وقت سعی نکنید که جرم گوش را خودتان با وسایل مختلف از گوش‌تان خارج کنید.

این ماده زرد رنگ و چسبناک که به‌ نظر بی اهمیت می‌رسد، وظایفی بر عهده دارد؛ نخست آن که این ماده از گوش محافظت می‌کند. همچنین وجود این ترشحات برای جلوگیری از رشد باکتری‌ها و قارچ‌ها مفید است. فقدان جرم گوش ممکن است منجر به خشکی گوش و خارش آن شود.

جرم گوش به صورت طبیعی و خود به خود به سمت بیرون رانده می‌شود، اما گاهی ترشح بیش از حد آن ممکن است موجب انسداد گوش شود.

این حالت زمانی رخ می‌دهد که جرم در گوش ما انباشته شده و به قدری سخت شود که به صورت طبیعی خارج شدن آن دشوار باشد. هنوز مشخص نشده که چرا فقط بعضی از افراد، تجمع جرم گوش را تجربه می‌کنند، یا چرا این مشکل تنها در یک گوش روی می‌دهد.

چه کسانی مستعد تجمع جرم گوش هستند؟

۱ ـ کسانی که میزان تولید جرم گوش شان زیاد است.

۲ ـ افرادی که کانال گوش شان تنگ است، یا انحنای کانال گوش شان بیشتر از حد معمول است.

۳ ـ کسانی که کانال گوششان موی زیادی دارد.

۴ ـ افرادی که عادت دارند گوششان را تمیز کرده یا دستکاری کنند.

علائم تجمع جرم گوش چه هستند؟

اگر جرم در گوش تجمع کند، گوش درد، احساس پُری گوش، وزوز و کاهش شنوایی در گوش مبتلا، از جمله علائم مورد انتظار هستند. زمانی که متوجه علائم انسداد جرم گوش شدید، حتماً با پزشک خود در این زمینه مشورت کنید. شاید فکر کنید که خودتان می‌توانید راه حلی پیدا کنید، اما بدانید که مراجعه به پزشک در این مواقع ضروری و مطمئن‌ترین راه است، چرا که این علائم و نشانه‌ها می‌توانند نشانه‌ای از مشکلات دیگر در گوش هم باشند.

پس داشتن مشکلاتی نظیر کاهش شنوایی یا گوش درد، صددرصد به معنای تجمع جرم در گوش نیست، حتی اگر در گذشته هم چنین مشکلی داشته‌‌اید، دلیل محکمی نیست برای این‌که این مورد را هم به آن ربط دهید.

گوش پاک کن به جای خارج کردن جرم گوش، آن را به قسمت‌های عمیق‌تر برده و فشرده می‌سازد. خارش گوش، عفونت گوش و پارگی پرده گوش نیز از جمله عوارض دیگر استفاده از گوش‌پاک‌کن است.پس در صورت بروز مشکل حتما با پزشک مشورت کنید.

چه موقع جرم گوش را باید خارج کرد؟

جرم گوش تا هنگامی که باعث انسداد کامل کانال گوش نشود، منجر به افت شنوایی نمی‌شود و حتی فرد در نمی‌یابد که گوشش جرم دارد، اما هنگامی که انسداد کانال کامل شد، فرد متوجه کیپ شدن گوش و افت شنوایی می‌شود. معمولا این اتفاق متعاقب استحمام یا به دنبال شنا کردن ایجاد می‌شود. علت آن است که ورود آب به داخل کانال گوش باعث حجیم‌تر شدن جرم گوش موجود در کانال گوش می‌شود؛ چراکه جرم گوش همانند چوب وقتی در معرض رطوبت قرار می‌گیرد پف کرده و کانال را بیشتر از قبل می‌بندد.

به نظر بعضی افراد، مراجعه به پزشک برای خارج کردن جرم گوش غیرضروری است، اما باید بدانیم که گوش و بویژه پرده آن بسیار ظریف و حساس هستند و به راحتی آسیب می‌بینند.

پس هیچ وقت سعی نکنید که جرم گوش را خودتان با وسایل مختلف از گوش‌تان خارج کنید. در معاینات دوره‌ای کودکان، پزشک گوش آنها را نیز بررسی می‌کند تا در صورت لزوم اقدامات لازم را انجام دهد.

علت بروز مشکل

موم گوش و موهای ریز داخل گوش، از این عضو حساس در برابر گرد و غبار و سایر ذرات خارجی که می‌توانند به ساختارهای داخلی گوش صدمه بزنند، محافظت می‌کنند.

در اغلب افراد، مقدار کمی از جرم گوش راه خود را به سمت بیرون پیدا می‌کند و به راحتی از گوش خارج شده و موم جدید جایگزین آن می‌شود. اگر موم گوش به مقدار بیش از حد ترشح شود، یا اگر به درستی خارج نشود، با تجمع آن روبه‌رو می‌شویم.

بسته شدن کانال گوش به وسیله جرم یکی از شایع‌ترین علت‌های کاهش شنوایی است و این انسداد اغلب زمانی رخ می‌دهد که مردم خودشان می‌خواهند گوش خود را با استفاده از گوش پاک کن یا سایر لوازم تمیز کنند. این کار به جای خارج کردن جرم گوش، آن را به قسمت‌های عمیق‌تر برده و فشرده می‌سازد. خارش گوش، عفونت گوش و پارگی پرده گوش نیز از جمله عوارض دیگر استفاده از گوش‌پاک‌کن است.

پس در صورت بروز مشکل حتما با پزشک مشورت کنید. همچنین، به خاطر داشته باشید که پوست مجرای گوش بسیار حساس و آسیب پذیر است و به راحتی صدمه می‌بیند، پس هیچ وسیله‌ای را نباید داخل گوش فرو کرد.

روش‌های تمیز کردن گوش توسط پزشک

پزشک ترجیح می‌دهد تا هنگامی که جرم گوش باعث انسداد کامل کانال گوش نشده و شنوایی بیمار کم نشده باشد، جرم گوش وی را خارج نکند.

برای خارج کردن جرم گوش، پزشک توصیه می کند تا فرد به مدت چند روز از قطره های روغنی مانند گلیسیرین فنیکه در داخل گوش خود بچکاند. این قطره باعث نرم کردن جرم گوش و خروج آسان تر آن می شود. سپس برای خارج کردن جرم، کانال گوش را با آب ولرم می شوید که البته در مبتلایان به سوراخ پرده گوش و دیابت نباید با این روش جرم گوش را خارج کرد.

خارج کردن جرم گوش با قاشقک و ساکشن گوش نیز روش موثری است که توسط متخصصان گوش و حلق و بینی انجام می‌شود. ساکشن دستگاهی است که عملکردی مشابه جاروبرقی دارد، یعنی مکش ایجاد می‌کند. میزان مکش دستگاه ساکشن گوش به اندازه‌ای است که هیچ گونه آسیبی به پرده گوش وارد نمی‌کند.

mamansit

چهارشنبه 1/3/1392 - 10:55
سلامت و بهداشت جامعه

 

خیلی ها خوردن ماهی را دوست دارند اما ازگیر کردن تیغ ماهیدرگلو میترسند اگر خدایی ناکرده تیغ گیر کرد چند حبه زیتون درظرفی بریزیدوبا یک لیوان اب چند دقیقه بجوشانید بعد اب راصاف کرده

وکم کم اب رابخورید قاشق قاشق چند دقیقه بعد احساس راحتیخواهید کرد.

برای اینکه مطمئن شوید یک ازمایش کوچک بکنید چند حبه زیتون بجوشانید و درآبش چندتا تیغ ماهی بگذارید چند دقیقه بعد تیغها نرم خواهد شد مثل ماکارونی.

persianv

چهارشنبه 1/3/1392 - 10:53
سلامت و بهداشت جامعه
ه‌گونه‌ای که در نوزاد هفت‌ماهه ترس از چهره ناشناس و غریبه پدید می‌آید و به دنبال آن در صورت شکل‌گیری دلبستگی ناایمن اضطراب جدایی به وجود خواهد آمد. ترس‌های دوران کودکی به نوعی واکنش به محیط اطراف و کمبود امنیت در آن است.
طی دوران رشد ما شاهد ترس‌های مختلفی از جمله ترس از صدای بلند و اشیای تیره در کودکان زیر یک سال و ترس از تاریکی، حیوانات، هیولا، ارواح و… در کودکان بزرگ‌تر خواهیم بود که قابل انتظار و اغماض خواهند بود زیرا گذرا هستند و برخورد صحیح با آن از بین رفتن آنها را امکان‌پذیر می‌کند. چنانچه ترس‌های طبیعی ادامه پیدا کرده و شدت یابد، با علایمی چون اختلال در خواب، پرخاشگری، ناخن جویدن، شب‌ادراری و لکنت زبان مواجه خواهیم شد که زندگی روزانه کودک را دچار اختلال می‌‌کند و در این زمان مراجعه به روانشناس کودک الزامی بوده و در صورت عدم رسیدگی به موقع به وخامت آن افزوده خواهد شد و عملکرد کودک را در بزرگسالی در حوزه‌های تحصیلی و شغلی و خانوادگی دچار خدشه می‌کند.
تقریبا پنج‌درصد از کودکان ملاک‌های تشخیصی یک اختلال اضطرابی را در طول دوران کودکی خود تجربه می‌کنند و از شایع‌ترین اضطراب‌ها در کودکان می‌توان به اضطراب جدایی اشاره کرد که در کودکان ۸/۲ درصد و در نوجوانان حدود هشت‌درصد است. اگر بخواهیم عوامل تاثیر‌گذار در به وجود آمدن اضطراب‌های کودکان را دسته‌بندی کنیم، می‌توانیم به عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی اشاره کنیم؛ از عوامل فردی سرشت ذاتی کودک و آنچه از والدین خود در ژن‌هایش ذخیره کرده است و بیماری صعب‌العلاج و مزمن که گاهی از آغاز تولد درگیرش ساخته است نقش بسیار پررنگی را به خود اختصاص می‌دهد.
خانواده اولین محیط اجتماعی است که کودک تجربه می‌کند و در ایجاد اضطراب‌های کودک سهم بسیار زیادی دارد؛ نزاع و کشمکش والدین، بیماری سخت و طولانی والدین، جدایی‌های موقت و طولانی‌مدت از والدین، جدایی و طلاق والدین، مرگ یکی از نزدیکان، سختگیری و تضاد‌های انضباطی والدین و تولد نوزاد جدید، اعمال فشار برای بهترین و کامل بودن در زمینه‌های مختلف و سبک تربیتی مستبدانه والدین که جایی برای اظهارنظر فرزندان باقی نمی‌گذارد، از عوامل مهم ایجاد استرس کودکان در خانواده است. زمانی که کودک رفتن به مهدکودک را آغاز می‌کند با اجتماع بزرگ‌تری از انسان‌ها وارد مناسبات اجتماعی می‌شود و محیط اجتماعی دیگری را تجربه می‌کند.
در این زمان تعدادی از کودکان که هنگام جدایی دچار اضطراب جدایی می‌شوند، در واقع نگران آسیب دیدن والدین یا خودش، از دست دادن والدین یا رخ دادن حادثه‌ای ناگوار و اتفاقی ناخواسته می‌شوند. چنین کودکی در مقابل هر واقعه‌ای مانند تنها خوابیدن، تنها ماندن در منزل و رفتن به مهدکودک که منجر به جدایی او از والدین می‌شود، مقاومت نشان می‌دهد. اضطراب جدایی در اولین روز مدرسه نیز ممکن است رخ دهد. در محیط اجتماعی مدرسه نیز معلم سختگیر و تنبیه‌گر، وجود فردی آزار‌دهنده در مدرسه، مشکلات دوست‌یابی، اختلالات یادگیری شناخته نشده و حتی تغییر مدرسه کودک ممکن است باعث شکل‌گیری اضطراب‌های جدیدی در وی شود.
مسایلی چون تغییر محل زندگی و جدا شدن از دوستان قدیمی نیز می‌تواند در به وجود آمدن و ماندگار شدن اضطراب در کودک نقش داشته باشند. از آنجا که اضطراب عامل بازدارنده‌ای است که سرزندگی و خلاقیت را از کودکان می‌گیرد؛ توجه والدین به عوامل زمینه‌ساز اضطراب در کودکان از اهمیت بسزایی برخوردار است.
منبع : salamatnews.com
چهارشنبه 1/3/1392 - 10:52
سلامت و بهداشت جامعه

 

ناراحتی های قلبی
تحقیقات نشان داده که زنها بیشتر از مردها در معرض ابتلا به ناراحتی های قلبی قرار دارند . چای سبز کلسترول خوب بدن یا همان (HDL) را افزایش می دهد و از بدن ما دربرابر سکته ها و ناراحتی های قلبی محافظت می کند.
پوکی استخوان
پوکی استخوان که در خانمها بسیار شایع است با کمک چای سبز قابل کنترل و پیشگیری است و کاتچین موجود در چای سبز از تحلیل رفتن استخوانها جلوگیری می کند.
سرطان سینه
تحقیقات نشان داده است که چای سبز از رشد سلولهای سرطانی جلوگیری می کند و محققان دانشگاه پزشکی ناگویا در ژاپن کشف کرده اند که پلی فنول موجود در چای سبز نقش به سزایی در پیشگیری از سرطان سینه ایفا می کند.
پوست
پلی فنولها و آنتی اکسیدانهای موجود در چای سبز با جلوگیری از تجزیه کلاژن ها به جوان ماندن پوست کمک می کنند.
موها
تحقیقات نشان داده است که پلی فنول موجود در چای سبز رشد موها را بیشتر می کند.

منبع : aftabir.com

چهارشنبه 1/3/1392 - 10:51
سلامت و بهداشت جامعه

مرحوم دکتر کوثری می گفت: چون عمده ی تکالیف عبادی مانند نماز، روزه، حج با بدن انجام می شود، باید بگوئیم: حفظ بدن اول واجبات است نه از جمله ی واجبات (دقت) به این جمله حکیمانه بی اعتنایی نکنید. اگر سلامت بدن را حفظ نکنیم و هزارها نفرکه اگر مزاج سالم داشتیم از آن ها دستگیری می کردیم، آلوده به گناه می شوند و گناه آنان در نامه ی عمل ما ثبت خواهد شد. اگر الآن وضع مزاج خودت را درست نکنی و بعد به علت ضعف و بیماری نتوانی انسان هایی را نجات بدهی، فردای قیامت در پیشگاه خدای متعال عذری نداری.

طوبی لمن کان قوله سداداً و قواه شداداً (خوشا به حال کسی که گفتارش استوار و نیروی بدنیش محکم است.) این مطلب باید در این دنیا پیاده شود نه در قبر. العقل السلیم فی الجسم السلیم (عقل سالم در بدن سالم است.) چه بسا مشکلاتی را با داشتن فکر سالم که نتیجه ی مزاج سالم است رفع کنید. هوش بچه با سلامت بدن او رابطه ی مستقیم دارد. کودک بیمار حالت اشخاص کودن را دارد. بنابراین غذاهای نامناسب که ایجاد امراض داخلی می کند به فرزندان ندهید. کسی که اگر با حفظ بهداشت زنده بماند و منشأ نجات هزارها شود چنان چه در مراعات بهداشت خودش کوتاهی کند و گرفتار مرگ زودرس شود، آیا حقوق آن افراد را ضایع نکرده است؟ و آیا حق الناس فقط پول است! (آه از کج فهمی!) پس به طلبه ای که می گوید اگر بمیرم چه می شود؟ باید گفت: تو مال خودت نیستی، شیطان به تو تلقین کرده ریاضت بکش و اگر مردی در راه تحصیل علم دین مردی! آری بسیاری از طلبه ها در جوانی در نجف مبتلا به سل و دیگر امراض می شدند و می مردند (آه از تشخیص مصداق!) شما ممکن است به نظیر این موضوعات مبتلا شوید.

قوّ علی خدمتک جوارحی و اشدد علی العزیمه جوانحی (دعای کمیل) این دعا اگر صرف گفتار باشد به جایی نمی رسد چون امام صادق علیه السلام فرمودند: ابی الله ان یجری الاشیاء الّا باسباب (کافی 1/ 183) پس باید با ورزش و گردش و بهداشت و غذای سالم مقدمات را فراهم کنیم وگرنه در به هدر دادن خون خودمان مشارکت کرده ایم.

اگر می خواهی دردت درمان شود و نعمت سلامت تو برگردد، چاره ای نداری مگر این که خلاف های بهداشتی را ترک کنی و دنبال قوانین حفظ الصحه بروی. (دقت)

پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله فرمودند: العلم علمان: علم الابدان و علم الادیان (معدن الجواهر 25) راجع به علم الابدان ما بی اعتنا هستیم و تصور می کنیم بدون مراعات بهداشت کامل به علم الادیان می رسیم.

عمر طبیعی بیش از عمرهای معمولی است ولی گاهی یکی از اعضا اختلالی پیدا می کند که نمی تواند کار خودش را انجام دهد و مرگ می آید.

 

جان عزم رحیل کرد گفتم که مرو

گفتا چه کنم خانه فرو می آید

 

مرحوم دکتر داروئیان گفت: اگر کسی به چهل سالگی برسد و خصوصیات مزاجش را با تجربه نفهمیده باشد و طبیب خودش نباشد، روزگارش به تباهی می رود.
کتاب بهداشت تغذیه و درمان طبیعی دکتر داروئیان را به طور دقیق مطالعه و عمل کنید.

 

چهارشنبه 1/3/1392 - 8:27
سلامت و بهداشت جامعه

یکی از نعمت های خداوند عالم درد است که بشر را متوجه می کند تا به خودش بیاید و کارهای خلاف بهداشت نکند مثلاً در اثر مشروب خوردن ناراحتی و درد کبد می آید تا انسان بفهمد این کار غلط است.

اگر بچه ها مبتلا به یبوست، ناراحتی کبد، خرابی دندان، ضعف بینایی و شنوایی، چرک لوزه و سایر امراض شدند، فوری درمان کنید.

قدیمی ها می گفتند: پرهیز برخیز یعنی اگر در مرض پرهیز کردی از بستر بیماری بر می خیزی و خوب می شوی!

دکتر داروئیان می گفت: دو طایفه به نابودی می روند: یکی کسانی که مطلقاً دوا نمی خورند و با دوا مخالف اند، دیگر کسانی که تا احساس مرض می کنند دوا می خورند. یکی افراط می کند و دیگری تفریط و هر دو نادان اند چون حضرت علی علیه السلام می فرماید: لاتری الجاهل الا مفرطاً او مفرطاً (نهج البلاغه حکمت 70) هم چنین می فرماید: امش بدائک ما مشی بک (تا می توانی مرض را تحمل کن.) (نهج البلاغه حکمت 27) مقاومت در برابر مرض قدرت بدن را زیاد می کند.

محمدبن زکریای رازی می گوید: مهما قدرت ان تعالج بالاغذیه فلا تعالج بالادویه و مهما قدرت ان تعالج بالبسیط فلا تعالج بالمرکب ولی در زمان ما دو روی نسخه را از دوا پر می کند شاید یکی از آن ها به مریض بسازد. دکتری گفت به دکتری که دوست من بود گفتم: این مریض پنی سیلین لازم نداشت، چرا به او دادی؟ گفت: خودش تقاضا کرد که پنی سیلین تجویز کنم.

کارخانه های داروسازی که در روز میلیاردها می خواهند استفاده کنند، نمی گذارند مطالب علمی واقعی به گوش مردم برسد. داروهای گیاهی طبیعی به صورت داروهای شیمیایی صنعتی در آمده و دنیا را بی چاره کرده است. دکترهای داروساز بعد از خواص هر دارو عوارض جنبی آن را می نویسند. بسیار دیده و شنیده اید که مصرف یک قرص، انسانی را به قبرستان فرستاده است. چه باید کرد؟ طب گیاهی را از ما گرفتند. فعلاً چاره ای نداریم مگر با مراعات قوانین بهداشتی به بیماری مبتلا نشویم. در خارج جز در مقام ضرورت از این داروها استفاده نمی کنند.یکی از اقوام برای معالجه به لندن رفت به دکتر داوسن که از قوی ترین دکترهای آن جا بود مراجعه کرد. هر چه التماس کرد که من از ایران آمدم فعلاً یک قرص به من بدهید به هیچ وجه موافقت نکرد. اما در این جا بعضی دکترها دو طرف نسخه را دوا می نویسند تا یکی از آن ها اثر کند. آری داروهای فاسد و بی نتیجه را کارتل ها به ممالک جهان سوم می فرستندو کسی هم نیست که به داد مردم برسد. ما با معلول می جنگیم و حال آن که باید علت مرض را از بین برد. الدفع اهون من الرفع مولا علی علیه السلام می فرماید: پسرم حسن چهار کار بکن تا در عمر مریض نشوی: تا خوب گرسنه نشدی غذا مخور و پیش از سیر شدن دست از غذا بدار و غذا را خوب بجو و موقع خواب قضای حاجت کن. (خصال 228) کمی فکر کنید شاید با عمل به مطالب بالا عمری را با آرامش و سلامتی بگذرانید.

در طب بوعلی سینا در باره دواهای گیاهی آمده است:

 

و لا تتعرض للدواء و شربها

مدی الدهر الّا عند احدی العظائم

 

(در روزگار جز به هنگام وقوع عارضه ی مهم به دارو روی میاور)

چه برسد به دواهای شیمیائی که گاهی خودش مریضی می آورد. دکتر سبحانیان گفت: برای ساخت دارو بعضی مواد اولیه اش را از هند می آورند تا ارزان تر باشد و بعضی از این مواد کشنده است. ولی باید متوجه باشید گاهی چاره ای جز استفاده از دوا نیست.

زمانی دست بنده درد شدید گرفته بود و بالا نمی آمد. دکتر آمپول تومانل تجویز کرد. بعد از ترزیق یک آمپول خون ریزی معده آمد، با این که اگر سه روز آب گرم می رفتیم، خوب می شد. جالب است که در بروشور آن آمپول نوشته بود در ناراحتی معده مصرف نشود. البته دکتر پرسید: شما زخم معده دارید؟ گفتم: نه ولی نپرسید: ضعف معده هم دارید یا نه؟ دکتر دیگری برای رفع یبوست دوایی داد. در بروشور آن نوشته بود کسانی که خون ریزی معده داشته اند، از این دوا مصرف نکنند و این دکتر آن را نخوانده بود!

در یک کتاب بهداشتی نوشته بود: اگر مردم دوا نخورند دیرتر می میرند.

دکتر شناسا که از آمریکا آمده بود گفت: تجویز بعضی داروها که عوارض جنبی آن ثابت شده در آمریکا جرم است پس ممکن است بعدا عوارض داروهای امروزی نیز معلوم می شود. راه منحصر به فرد پیش گیری است الدفع اهون من الرفع و راه آن استفاده از کتاب تداوی روحی است. البته مطالعه ی آن باید بسیار دقیق باشد و پیاده کردن صددرصدش مهم تر است.

الآن بعضی دکترها حتی با عکس و آزمایش هم تشخیص نمی دهند و دل سوز نیستند. پس به مقتضای الدفع اهون من الرفع باید قوانین بهداشتی را شدیداً مراعات کرد و در مقام ضرورت بعد از مشورت با اهل فن به دکتری متخصص که با دین و متعهد باشد مراجعه کرد
الطبیب ضامن ولوکان حاذقاً دکترهای نماز خوان و روزه گیر این مسأله را نمی دانند که اگر طبیبی اشتباهاً کسی را کشت، باید پول خونش را بدهد مگر آن که قبلاً برائت بجوید. بنابراین اگر دکتر دقیق نباشد، روزی که از دنیا می رود ممکن است با نیش قلمش صدها نفر را کشته باشد و خون آن ها به گردن او باشد.
مرحوم سید عبدالله خان گرامی می گفت: بیست سال پیش دکتری بود که شب ها با لباس می خوابید تا اگر او را به بالین مریضی خواستند ببرند، مریض به مقدار لباس پوشیدن او درد نکشد.
در یکی از کتاب های بهداشت نوشته است: ما گاهی گرفتار نقاهت می شویم و با مراجعه به طبیب گرفتار کسالت می شویم. اگر به کسی که گرفتار نقاهت شده بگوئیم هر روز مقداری راه برو یا غذا را خوب بجو و مانند این ها نقاهت او از بین می رود.

دکتر پیشداد می گفت: خیلی از امراض خودش به طور طبیعی خوب می شود. از طرف دیگر بعضی از امراض را باید فوراً به دکتر رساند گاهی با عدم مراجعه به طبیب کار به مرگ می کشد. یکی از بچه ها سرفه می کرد. خانمی گفت: این سرفه اش همراه خس خس است، او را دکتر ببرید. بردیم دکتر گفت: دیفتری است سرم زد وگرنه می مرد. با استمداد از ذات مقدس حق باید با احتیاط عمل کرد. مطلب خیلی دقیق است.
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید: لکل داء دواء (وسایل الشیعه16/68) اگر مریض شدید، در معالجه مسامحه نکنید که ممکن است منجر به مرگ شود. بسیاری سرطان داشتند و به تصور این که دل درد معمولی است دکتر نرفتند و تلف شدند. با این که ابتدای کار اگر به یک دکتر شریف و حاذق مراجعه کرده بودند، نجات پیدا می کردند.

 

دردمندی که کند درد نهان پیش طبیب

درد او بی سببی قابل درمان نشود

از طبیبان نتوان داشت مرض را پنهان

 

برای رفع یبوست خوردن آب ناشتا، نوشیدن آب کافی در روز، خوردن سبزی بخارپز، کاهو، آلوی پخته، آش آلوچه ، سوپ، انجیر شیرازی خیس کرده، خاکشیر، روغن بادام و جویدن کامل و منظم بودن ساعت غذا، مفید و فکر کردن و زیاد راه رفتن بعد از غذا مضر است.

خوردن مغز خیار رنده کرده و کاهو با آب غوره، آب انار، سبزی بخارپز، انجیر شیرازی خیس کرده، آلوی پخته و خاکشیر برای رفع سموم از معده، روده و کبد مفید است.

برای معالجه ی ناخن ها مواد کلسیم دار مثل کلم پیچ و شیر بخورید.

بوی بد دهان می تواند ناشی از ورم لوزه، خرابی لثه و دندان ها، بیماری های ریوی، بیماری های دستگاه هاضمه، ناراحتی کیسه ی صفرا، اختلالات کبد، یبوست مزاج و سینوزیت باشد که باید آن را برطرف کرد. علاوه بر این ها گاهی تخمیر ذرات غذایی در دهان باعث بوی بد می گردد که شستن دندان ها روزی چند بار با مسواک و خمیر دندان موجب بر طرف شدن آن است. خصوصا شب ها پیش از خواب باید مسواک کرد. اگر دهان معلمی بوی بد بدهد، بچه ها از او متنفر می شوند و باید علت آن را برطرف کند.

بعضی از زخم ها و عوارض ظاهری را باید از باطن معالجه کرد و با مالیدن پماد روی آن خوب نمی شود.

کسانی که سالی یک بار حجامت می کنند می گویند: سال های قبل بیشتر مریض می شدیم ولی بعد از حجامت در سال یکی دو مرتبه مریض می شویم. دست های مرموز این روش های طبیعی را که نتیجه ی تجربه ی سال های طولانی طب سنتی بوده و دستور شرع ماست از ما گرفتند. یکی از معلمین ماهی چندبار نفس تنگی می گرفت و بستری می شد و نمی توانست حرف بزند. بعد از حجامت به کلی کسالتش رفع شد و الآن با کمال نشاط مشغول کار است. یکی دیگر از معلمین عصبانی می شد و گاهی بچه ها را می زد پس از حجامت این حالت رفع شد.

اگر در سن جوانی کسالت جزئی رفع نشود، بعداً یا علاج نمی شود یا مشکل و نزدیک محال است. یکی از معلمین با خوردن روزی یک قاشق مرباخوری عسل سردردش رفع شد و دیگر مجبور نیست کلاه بگذارد. ایشان شبی چند مرتبه از خواب بیدار می شد، بعد از مصرف عسل دیگر بیدار نمی شود. هم چنین نمی توانست از کولر استفاده کند، حالا استفاده می کند. ایشان مبتلا به پادرد بود. دکتری بعد از دیدن عکس پا به او گفته بود: سائیدگی استخوان داری و تا آخر عمر نباید از پلّه بالا بروی. چند روز به آب گرم رفت و به کلّی رفع شد! خلاصه با مراعات بهداشت کامل و غذای کم بحمدالله از همه ی هم کاران قوی تر و سالم تر است.

سیب زمینی سبز شده را چون سم است هرگز نخورید.

خانمی مبتلا به کسالت معده شد. دکترهای ایران نتوانستند کاری کنند. به اروپا رفت و در آن جا با پودری معالجه اش کردند. بعد از مراجعت به ایران معلوم شد آن پودر، زیره بوده که قدیمی های خودمان روی پلو می ریختند.

عصبانیت، اعصاب معده را ناراحت می کند و معده کار هضم را به خوبی انجام نمی دهد؛ در نتیجه اعصاب ضعیف می شود. پس معده بر اعصاب و اعصاب بر معده اثر می گذارد و این دور ادامه پیدا می کند تا فرد را نابود کند.

به شخصی گفتند: چرا دندانت خراب شده؟ گفت: چون دین ندارم. دین می گوید: مسواک کن و من نکردم. آیا همه روزه برای هر امر جزئی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله باید در خانه ی ما بیاید و بفرماید فلان کار را بکنید؟!
علی علیه السلام فرمودند: توقّوا البرد فی اوّله و تلقّوه فی آخره فانه یفعل فی  الابدان کفعله فی الاشجار (از اول سرما خود را حفظ کنید ولی خود را در آخر آن نپوشانید که با بدن های شما همان می کند که با درختان.) (نهج البلاغه حکمت 128) مولوی می گوید:

 

گفت پیغمبر به اصحاب کبار

تن مپوشانید از باد بهار

آن چه با برگ درختان می کند

با تن وجان شما آن می کند

 

شخصی هم بر وزن آن به شوخی گفته است:

 

گفت پیغمبر به اصحاب عزیز

تن بپوشانید از باد پائیز!

آن چه با برگ درختان می کند

با تن وجان شما آن می کند

 

یکی از شاگردان می گفت: در دوره ی دبیرستان هر تابستان که شنا می کردم، زمستانش مریض نمی شدم. آیا این لزوم توجه به سلامت بدن را نمی رساند؟

در مهرماه باید دکتر عمومی، متخصص چشم و دندان و گوش و حلق و بینی در مدرسه دانش آموزان را معاینه کند.

چهارشنبه 1/3/1392 - 8:26
سلامت و بهداشت جامعه

پیغمبر صلى الله علیه وآله وسلم فرمود:

 

النظافَه من الایمان


نظافت سه قسم است:

1. نظافت ظاهر تن؛

2. نظافت باطن تن؛

3. نظافت روح.

 

نظافت ظاهر تن یعنى بدن باید پاکیزه باشد. موى سر را کوتاه کنید و ناخن را بگیرید. یک روز در میان حمّام بروید، هر روز حمام رفتن صلاح نیست.

نظافت باطن تن، یعنى باید روده هاى شما تمیز باشد و روزى دوبار خالى شود. براى این کار باید سرخ کرده و سیب زمینى آب پز نخورید، سبزى بخارپز بخورید، یعنى تره، شنبلیله و جعفرى را بدون آب در قابلمه اى بریزید و روی اجاق با شعله ى کم بگذارید که نسوزد. نیم ساعته مى پزد. این غذا کبد و کلیه را شست وشو مى دهد و روده ها را پاک مى کند. کلیه هاى شما باید خوب کار کند. از قیافه ى بعضى از شما معلوم است که کلیه ها خوب کار نمى کند و در نتیجه ى افراط در غذا، کلیه ها خسته شده است. هم چنین کبد خوب کار نمى کند، زیرا سرخ کرده مى خورید. سیب زمینى را بدون آب در قابلمه بریزید و درش را بگذارید با حرارت کم کبابى مى شود. اگر سوخت، پولش را از بنده بگیرید! نان سفید اصلاً نخورید چون سبوس ندارد و به روده ها مى چسبد.

روده هاى شما نباید انگل داشته باشد. کرم های روده ، شیره ى غذا را مى مکند و سم پخش مى کنند! دیده اید بعضى غذاى کامل هم چون تخم مرغ، کره، مربّا و کباب مى خورند ولى ضعف دارند و نمى توانند از جا بلند شوند، این ها ممکن است انگل داشته باشند. عدّه اى گرفتار یبوست مزاج هستند. اگر بخواهید از یبوست آسوده شوید، صبح ها ناشتا 1 لیوان آب بخورید، سُمومِ بدن از بین مى رود.

پس از نظافت ظاهر و باطن تن، نوبت نظافت روح است. روح شما باید تمیز باشد.

 

چهارشنبه 1/3/1392 - 8:25
سلامت و بهداشت جامعه

آهسته و آرام غذا بخورید یکى از پدرهاى شما مى گفت: شاگردها با عجله غذا مى خورند. من خیلى تعجّب کردم، چون سال گذشته گفته بودیم با شتاب زدگى غذا نخورید. تندجویدن و عجله در غذا، اخلاق را خراب مى کند.

 

کوچک و آهسته و با فاصله

مى نماید مرد را پرحاصله

 

هیچ وقت هنگام غذا خوردن عجله نکنید. گوسفند وقتى به علف مى رسد، از ترس این که مبادا او را از آن جا ببرند و سیر نشود، علف ها را تند تند مى خورد، لذا خداوند حکیم براى او کیسه اى خلق کرده که علف ها در آن جمع مى شود بعد آن را نشخوار مى کند. شما که نمى توانید نشخوار کنید، چرا مثل گوسفند غذا مى خورید؟

چهارشنبه 1/3/1392 - 8:24
سلامت و بهداشت جامعه

میرالمؤمنین علیعلیه السلام مى فرماید:

مَنْ کانَتْ هِمَّتُهُ ما یُدخِلُ بَطنَه کانَت قیمَتُهُ ما یَخْرُجُ مِنْه (کسى که همّتش فقط چیزى است که مى خورد، قیمتش همان چیزى است که از شکمش خارج مى شود.) (غررالحکم حدیث 2577)

کسى که تمام انرژى خود را براى شکم صرف کند، معلوم مى شود آدمِ بى ارزشى است، چون چیزى را که مى خورد، بعد از چند ساعت از شکمش خارج مى شود. او مانند یک کارخانه ى کودسازى عمل مى کند.

مى گویند: ارزش کار این کارگر، روزی 50 تومان است. یعنى این مقدار انرژى و نیرو که صرف مى کند، به جایش50 تومان مزد مى گیرد. امّا ارزش کارآقاى مهندس، روزى 2000 تومان است، چون وقتى هشت ساعت کار مى کند، این مقدار به او مى دهند. پس ارزش کار هر کس، آن چیزى است که در مقابل کسب مى کند. با این توضیح کسى که فقط به فکر شکم است، پس از این که صبح تا ظهر کار کرد و درآمد کسب نمود و غذا تهیّه کرد و خورد، پس از چند ساعت، در مقابل این تلاش و فعّالیّت، چه به او مى دهند؟ همان که در مستراح است! چون غذاها به نجاست تبدیل شده است. پس اگر شما بگویید: ارزش این انسان همان نجاست هاى او است درست گفته اید. آیا انسان براى شکم حرف مى زند؟! حالا شما دیشب چلوکباب خوردید، آن آقا هم نان و پنیر خورده، که چى، تازه آن آقا سالم تر و سبک تر است.

 

خوردن براى زیستن و ذکر کردن است

تو معتقد که زیستن از بهر خوردن است

 

یعنى تو عقیده ات این است که آدم آمده در دنیا فقط بخورد! غذا شش ساعت طول می کشد تا هضم شود، صبح غذا خوردى، ساعت ده شیر و بیسکویت مى خورى؟ این ها که در دو ساعت هضم نمى شود، ظهر هم با بى اشتهایى غذا مى خوری! آن گاه کلافه و سنگین مى شوی، درس را نمى فهمی، چُرت مى زنی، در حالى که این قدر غذا لازم نیست.

 اگر شما صبحانه خوردید و تا ظهر چیزى نخوردید، ناهار جذب  بدن مى شود؛ امّا اگر بین روز چیزى خوردید، ظهر که غذا مى خورید، صبحانه هضم نشده، ناهار هم هضم نمى شود! لب ها داغ زده، چشم ها خواب آلوده، رنگ زرد مثل جهنّمى ها و...؛ امّا افرادى که تا خوب گرسنه نشده اند، چیزى نمى خورند؛ قیافه ها گلگون، بشّاش و نورانى است.

اسبِ سوارى سلطان را به درشکه نمى بندند. مهندس نباید عملگى کند! مغز و نیروی فکری یک انسان که مى تواند در علم و فضیلت پله هاى ترقى را طى کند و هزارها نفر را زنده کند، آیا باید صرف نجاست سازى شود؟! شاید عدّه اى اشکال کنند که من که پرخورى مى کنم، معده ام نجاست مى سازد نه مغزم! در جواب مى گویم: اشتباه مى کنید، چون معده ى شما اعصابی دارد که هنگامى که غذا وارد معده مى شود، حرکات دودى شکل به معده مى دهد. مثل مشک که ماست و آب را در آن مى ریزند و آن قدر مى زنند تا کره اش در مى آید، اعصاب معده هم این گونه فعّالیّت دارند. این مطلب را شصت سال پیش کشف کردند، امّا امام جعفر صادق علیه السلام در 1300سال پیش به مفضّل مى فرماید: مَنْ جَعَلَ الْمِعْدَةَ عَصَبانیَّة (کیست که معده را عصبانى آفریده است؟) (بحارالانوار3 / 73) تا 60 سال پیش، معناى حرف امام را نمى فهمیدند، مى گفتند: معده عصبانى است یعنى چه؟ مگر معده دعوا مى کند؟ عصبانى یعنى عصبى، یعنى سلسله رگ هاى اعصاب در معده وجود دارد. پس معده هم با فرمان مغز و اعصاب کار مى کند. هم چنان  که حرکت دست، به فرمان مغز است.

حالا، این مغز که باید صرف درس خواندن، کسب فضیلت و رسیدگى به کارهاى مردم شود، صرف این مى شود که مقدارى نان و گوشت را به نجاست تبدیل کند. کسى که این معده را از غذا پُر کرده، مغز باید مدام کار کند و به اعصاب معده فرمان دهد تا این غذا را هضم کند و به روده ها بدهد تا خارج شود! چه جنایتى از این بالاتر؟ قدرى فکر کنید و از امروز برنامه ى زندگى تان را عوض کنید. انسانى که ممکن است به مقامى برسد که تمام دنیا را ببیند، آن قدر خودش را تنزّل مى دهد که مى گوید: من ماشین نجاست سازى هستم؟! یک نفر هم نیست که این حرف ها را به انسان گوشزد کند. از کودکى شنیده است که به به، چه غذایى، جایت خالى، باقلا پلو با گوشت برّه خوردم، هنوز مزه اش زیر دندانم است!

الآن عدّه اى از مردم در عمل عقیده شان این است که صبح باید به دنبال کار و کاسبى رفت، چیزى خرید، آورد و خورد. بعد شکم را خالى کرد، باز دوباره! سى، چهل سال همین گونه زندگى مى کند. خدا کند ما از آن ها نباشیم.

غذا به مقدارى لازم است که انسان نمیرد. از این بیشتر، معنى ندارد. بعضى خیال مى کنند باید ساعت دوازده، غذا بخورند! کجاى قرآن این را نوشته است؟! اگر گرسنه ات نشده نخور.

سعى کنید حتماً از سبزى استفاده کنید. سبزى مادّه اى به نام سلولز دارد. اثرش این است که حرکت دودى شکل روده ها را زیاد مى کند، در نتیجه هر چه در روده ها است، خارج مى شود. اگر خارج نشد، چه طور مى شود؟ همین که مى بینید، قیافه گرفته، رنگ زرد، لب ها داغه زده، گلو خشک و... صبح مى خواهد بلند شود مثل مُرده ها. من ساعت پنج صبح به کوه مى روم، سحرى هم پختنى نمى خورم، فقط یک تکّه نان و پنیر یا نان و کره و یک لیوان شیر مى خورم. امّا عدّه اى برنج مى خورند، روز خیلى تشنه مى شوند، آب هم نمى توانند بخورند، مى گوید: روزه گرفتم و مریض شدم! روزه هیچ کس را مریض نمى کند، روزه مایه ی سلامتى است.

 آقاى بهشتى که از لندن آمدند، مى گویند: آن جا ابداً این جور نیست، دو سیر نان برشته با کمی گوشت پخته مى خورند. آش رشته نمى خورند، آرد در آب نمى پزد، خام است، باید روى آتش بپزد، مثل نان سنگک، امّا در ایران یک کاسه آش رشته با پیاز داغ و سیر داغ مى خورد! در نتیجه حافظه، قیافه و معده اش خراب مى شود. شکم جلو آمده! قدرى نان برشته یا غذاى خشک بخورید، این مسخره بازى ها چیست؟

روغن در 180 درجه به جوش مى آید. در این حرارت، وقتى غذا را سرخ مى کنند، تمام موادّ غذایى آن از بین مى رود. بنابراین از امشب، سرخ کردنى تعطیل. البته شما را مسخره مى کنند، مادر شما چهل سال است عادت کرده و غذایش همین بوده، شما نخورید. کم کم آن ها هم عادت مى کنند.

 توجّه داشته باشید که ما براى زندگى مى خواهیم غذا بخوریم نه این که زنده هستیم تا بخوریم. چیزى که به مزاج ما صدمه مى زند و براى ما ضرر دارد، حرام است. روزه واجب است، اگر روزه نگیرید به جاى یک روز باید شصت روز روزه بگیرید، ولى اگر احتمال ضرر دادید، روزه براى شما حرام مى شود و دیگر نباید روزه بگیرید.

سعدی در گلستان آورده است:

یکى از ملوک عجم، طبیبى حاذق به خدمت مصطفى صلى الله علیه وآله وسلم فرستاد. سالى در دیار عرب بود، کسی تجربتی پیش او نیاورد و معالجه از وى درنخواست. پیش پیغمبر آمد و گله کرد که مرا براى معالجت اصحاب فرستاده اند و در این مدّت کسى التفاتى نکرد تا خدمتى که بر بنده معین است، به جاى آورد. رسول علیه السلام گفت: "این طایفه را طریقى است که تا اشتها غالب نشود نخورند و هنوز اشتها باقى باشد که دست از طعام بدارند." حکیم گفت: این است موجب تندرستى. زمین ادب ببوسید و برفت.

 

سخن آن گه کند حکیم آغاز

یا سرانگشت سوى لقمه دراز

که ز ناگفتنش خلل زاید

یا ز ناخوردنش به جان آید

لاجرم حکمتش بود گفتار

خوردنش تندرستى آرد بار

چه کسى معنا مى کند؟

 

(یکى از دانش آموزان:) حکیم و دانشمند آن وقت سخن مى گوید که اگر نگوید، اختلال و خرابی ایجاد مى شود و موقعى دستش را به سوى لقمه دراز مى کند، که اگر نخورد، جانش در مى آید؛ در نتیجه  همه ى حرف هایش حکمت است و غذا خوردنش موجب تندرستی او می شود.

آفرین! آدم کامل که این قدر حرف نمى زند و مزخرف نمى گوید و هنگامى غذا مى خورد، که اگر نخورد، تلف مى شود. در نتیجه نان خالى هم که بخورد، سالم و تندرست است.

اشتها، غیر از گرسنگى است. ممکن است حضرت عالى امروز ظهر اشتها و میل داشته باشید که غذا بخورید، این اشتها ممکن است بعد از خوردن صبحانه هم باشد یعنى اشتها داشته باشید مثلاً دو نان شیرینى هم بخورید؛ امّا گرسنگى، چیز دیگرى است. گرسنگى آن است که انسان نان خالى را با اشتها بخورد و این در حالى است که اگر نخورد، مى میرد. ممکن است کسى بگوید: اگر آدم این جورى غذا بخورد، مى میرد، باید آدم دَم به دَم بخورد. جوابش این است که نخیر، امروز دانشمندان اروپا و آمریکا آسایشگاه هایى فراهم کرده اند که مریض را در آن جا بسترى مى کنند و 20 روز غذا به او نمى دهند، فقط آب میوه به او مى دهند، وقتى بر مى گردد، مى بینند سالم و شاداب شده است. یکى از دانش آموزان نوشته ای را براى شما مى خوانند:

 

تا مى توانید گرسنه بمانید

 

خوددارى از صرف غذا براى کسب قوّت، در نظر اوّل غیرمنطقى جلوه مى نماید؛ زیرا مردم عقیده دارند نیروى بدن به خوردن غذا بستگى دارد. ولى وقتى قدرى از عمر گذشت و مزاج خسته شد، یکى از چیزهایى که به بدن نیرو مى بخشد، گرسنگى است. نمونه ى برجسته ی صحّت این گفته،  چرچیل نخست وزیر معروف انگلستان بود. او در جنگ جهانى دوم مردى پیر بود، مع هذا رکورد کار را شکست و جوانان نمى توانستند به اندازه ى او کار کنند.

 چرچیل در موقع جنگ، 48 ساعت و گاهى 72 ساعت بى انقطاع کار مى کرد و جوان ها حیرت مى کردند که آن پیرمرد چگونه مى تواند 72 ساعت بدون استراحت به کار مشغول باشد.

 بعد معلوم شد راز فعّالیّت چرچیل در گرسنگى است. او در صرف غذا امساک مى کرد و یکى از عللى که در سنّ هفتاد سالگى در صورت چرچیل چین دیده نمى شد، این بود که آن مرد سیاسى انگلستان، خود را گرسنه نگاه مى داشت.

کسانى که مى توانند مدّتى غذا نخورند یا در صرف غذا امساک نمایند، به مزاج خود اجازه مى دهند چربى زاید و سمومى را که در بدن جمع شده است، دفع نماید و امروز در آمریکا و انگلستان، آسایشگاه های مخصوصی وجود دارد که به وسیله ی روزه، اشخاص پیر و ناتوان را معالجه مى نمایند.

اپتون سینکلر نویسنده ى آمریکایى بعد از این که مدّت سه هفته در یکى از این آسایشگاه ها تحت درمان بود چنین نوشت: روزى که مى خواستم از آسایشگاه خارج شوم، مشاهده کردم چین هاى گوشه ى چشمم از بین رفته و چشم هایم - که تیره بود - درخشنده شده و نیروى بینایى چشم ها بیش از سابق گردیده است. در بدن خود هیچ نوع سنگینى و خستگى احساس نمى کردم و هنگام راه رفتن، خود را طورى چالاک مى یافتم که فکر مى کردم مى توانم در مسابقه ى دو شرکت نمایم.

همین نویسنده مى گوید: در آسایشگاه وسیله ی معالجه ى من روزه گرفتن بود. بعد از این که وارد شدم، مرا خواباندند و 12 ساعت به من غذا ندادند و پس از آن یک لیوان آب میوه به من خوراندند و آن گاه 12 ساعت دیگر گذشت، بى آن که به من غذا بدهند. در 4 شبانه روز اوّل غذاى من هر 12 ساعت یک لیوان آب میوه بود و بعد هر شبانه روز 4 لیوان آب میوه به من دادند و در هفته ى سوم شبانه روزى یک بار یک وعده غذاى سبک به من خوراندند.

قبل از این که وارد آسایشگاه شوم، پیوسته خسته بودم و به محض خوردن غذا - به خصوص غذاى روز - دچار چرت مى شدم ولى بعد از این که یک هفته از توقّف من در آسایشگاه گذشت، تمام این عوارض از بین رفت و امروز - که از آسایشگاه خارج شده ام - تصمیم گرفته ام هرگز در صرف غذا افراط نکنم و دایم خود را گرسنه نگاه دارم.

هنگام روزه گرفتن، آسیبى به بافت های اصلى بدن وارد نمى آید. روزه اى که مسلمین مدّت یک ماه مى گیرند، براى دفع چربى زاید و سموم بدن، بسیار مفید است؛ مشروط به این که طبق عادت ساکنان شمال آفریقا، شب هاى ماه رمضان در خوردن غذا افراط نکنند! چون آن ها به عنوان این که روزها غذا نمى خورند،  شب دو برابر ایّام عادى مى خورند، به طورى که سموم بدن آن ها در ماه رمضان بیشتر هم مى شود ولى در مواردى که امساک، واقعى باشد، ذخیره ى بدن لااقل تا یک ماه بافت ها را تغذیه می کند و انسان احتیاج به غذاى بیشتر ندارد. کسانى که عمرشان به نیمه نرسیده و در صرف غذا افراط کرده اند، 30%  وزن بدنشان چربى است. این چربى زاید و خطرناک بر اثر امساک از بین خواهد رفت.

در موقع امساک، علاوه بر این که چربى بدن تحلیل مى رود، موادّ زاید کبد و هم چنین پروتئین زاید خون به مصرف مى رسد. در واقع وقتى ما از صرف غذا خوددارى و امساک مى کنیم، بدان مى ماند که خود را مى خوریم! ولى در این موارد، طبیعت با منتهاى عقل فقط چیزهایى را مصرف مى کند که وجودشان در بدن زاید و مضرّ است. هرگز عضلات قلب و اعضای ریه و کبد و سلول هاى مغز و اعصاب تحلیل نمى رود. ولى چربی و غده ها و موادّ زاید کبد و هم چنین لکّه هاى بدن و صورت، از بین مى رود.

امساک در غذا، سبب استراحت تمام اعضاى بدن مى شود. در موقع عادى قلب در هر دقیقه 70 بار و در هر شبانه روز 100800 بار مى زند. ولى وقتى انسان در صرف غذا امساک کرد، ضربان قلب به دقیقه اى 60 بار تنزّل مى‏ کند و این کاهش ناشى از عیب و خطر نیست بلکه برعکس ناشى از صحّت مزاج است؛ زیرا قلب مى تواند استراحت نماید و در هر شبانه روز 14400 بار کمتر از گذشته بزند! هم چنین معده، روده ها، کبد، لوز المعده، کیسه ى صفرا بر اثر امساک در غذا، استراحت مى کند.

در دوره ى امساک، تمام سلول هاى علیل و تنبل از بین مى روند و جا براى رشد سلول هاى جوان و سالم باز مى شود. به همین جهت بعد از یک دوره امساک، آثار جوانى واقعى نه جوانى ساختگى ناشى از ادویه ى محرّک و مخدّر در قیافه ى انسان آشکار مى شود، گوش بهتر مى شنود، چشم بهتر مى بیند و رعشه ى دست از بین مى رود.

دکتر کارلسن و دکتر ناد، دو دانشمند آمریکایى و استاد علم فیزیولوژی در دانشگاه شیکاگو مى گویند: وقتى یک مرد 40 ساله، یک ماه روزه مى گیرد، مشروط بر این که به راستى امساک کند، بعد از سى روز مزاج او شبیه به مزاج یک مرد 18 ساله مى شود.

یک پزشک انگلیسى که از سال 1932 میلادى پزشک گاندىِ معروف بود، مى گوید: این مرد وقتى کشته شد، 84 سال از سنش مى گذشت ولى قلب، کبد، کلیه و معده ى یک مرد چهل ساله را داشت و اگر گاندى به قتل نمى رسید، ممکن بود یک قرن و نیم عمر کند. راز سلامتى گاندى را فقط در روزه گرفتن و امساک در غذا باید جست وجو کرد.

امساک در غذا علاوه بر این که بدن را سالم مى کند و جوانى را بر مى گرداند، کمک بسیارى به تقویت قواى روحى مى نماید. قوّه ى حافظه ى کسانى که در غذا امساک مى کنند، خیلى قوى تر از نیروى دیگران است و این گونه اشخاص تا سنّ نود و صد سالگى هم نیروى حافظه ى خود را حفظ مى‏ کنند. (مجله خواندنی ها شماره ی 51 صفحه ی 44 و 45 به نقل از مطبوعات علمی فرانسه)

امام صادقعلیه السلام  فرمود: یک سوم شکم براى غذا، یک سوم براى آب و یک سوم هم براى نَفَس است. (بحارالانوار 63 / 335) کسى مى گفت: برو بابا، ما شکم مان را از غذا پر مى کنیم، آب هم جاى خودش را باز مى کند، نفس هم مى خواهد بیاید، مى خواهد نیاید! (خنده ى بچّه ها) انسانى که مى تواند غذا بخورد، استراحت کند، خواب آرام و قیافه ى آرام داشته باشد، همه ى این ها را با ده دقیقه که بر سر سفره نشسته است، معاوضه کرده و بقیّه ى عمر را هى مى نالد و دوا مى خورد. آقایى که مرغ خریدى، زعفران زدى، سرخش کردى که بتوانى بخورى، دو ساعت دیرتر غذا بخور، آن وقت نان و پنیر مى شود مرغ پلو!

من در سال قحطى مسجد جامع رفته بودم. فقیرى آمد نشست و دستمالى روى زمین گذاشت که نان خشکیده در آن بود. مقدارى از نان هاى کوپنى و سیاه را در آب مى ریخت، نرم مى شد، مى خورد. هر لقمه اى که فرو مى برد، مى گفت: الحمد للَّه ربّ العالمین هیچ میلیونرى، شاهى و وزیرى، این طور با کیف غذا نمى خورد و این گونه خداوند را شکر نمى کند. انسان چه مرضى دارد این همه انرژى صرف کند تا کاسبى کند، غذا بخرد و بخورد و آن ها را به نجاست تبدیل کند. بعد از من و شما، چند میلیون سال دیگر هم این گوشت ها، مرغ ها، موزها و پرتقال ها هست، هم چنان که قبل از ما هم بوده است. چرا خودت را براى این ها مى کشى! چند میلیون از این پرتقال ها هست، امّا تو و عمر و انرژى تو است که عوض ندارد. بخور، یک نصفه بخور، یکى بخور، نه این که هى اسراف کنى.

در هر صورت از امروز، برنامه ى غذایى بسیار دقیقى براى خودتان قرار دهید و تا خوب گرسنه نشدید، چیزى نخورید.

 

فرشته خوى شود آدمى ز کم خوردن

وگر خورد چو بهایم بیفتد او چو جماد

 

سعدى هفتصد سال پیش گفته: اگر کسى کم غذا بخورد، مانند فرشته اى آزاد و سبک مى شود و اگر مثل حیوانات بخورد، مثل یک قطعه سنگ گوشه اى مى افتد، نه نشاط دارد و نه طراوت و مثل جهنّمى ها تیره و تاریک است و در نتیجه ى پرخوری به کلیه هایش فشار وارد مى شود و نمی تواند سموم بدن را بگیرد، اسید اوریک خونش بالا می رود و نمى تواند حرف بزند و راه برود. از همه ى این ها گذشته از مقام انسانیّت تنزّل کرده و خودش را به صورت یک بهیمه و چهارپا درآورده است!

شخصى گفت: به منزل یکى از علما در نجف رفتیم. براى شام، آب گوشت گاومیش درست کرده بود. مى دانید که آب گوشت گوسفند خوش مزه و آب گوشت گاو بى مزه و آب گوشت گاومیش خیلى بى مزه است. آن عالم براى آن که گوشت گاومیش ارزان تر از گوشت گاو و گوسفند است، گوشت گاومیش خریده بود. دوستان ترید کردند نان آن زیاد شد. ایشان مقداری آب در کاسه ریخت. دوستان دست از غذا کشیدند. آن عالم گفت: چرا نمى خورید؟ گفتیم: آب گوشت سرد است، نمى شود خورد. گفت: عجب! معلوم مى شود آقایان غذا را براى لذّت مى خورید. ولى ما غذا مى خوریم تا نمیریم!

دو نوع تفکّر است: یکى می گوید: عالم هستى همین دنیا است و تمام مى شود و بعد از آن هم خبرى نیست؛ پس باید حدّاکثر کیف و لذّت را ببریم. دیگرى مى گوید: من براى این به دنیا نیامده ام که فقط غذا بخورم و سیر شوم و تخلیه کنم! هدف از خلقت، چیز دیگرى است. اگر غذا مى خورم، براى آن است که بتوانم بار سفر آخرتم را ببندم. اولی براى این که چند متر روده اش پر از نجاست شود، انسانیّت خودش را فروخته و آن روح عالى انسانى را تنزّل داده و فقط به غذا و شکم توجه مى کند. در حقیقت آن روح انسانی را با این نجاست ها آلوده کرده است. اگر غذایش دیر شود، عصبانى مى شود و پرخاشگرى مى کند. عصبانیّت، زلزله ى تن است. چگونه زلزله شهرها را ویران مى کند، عصبانیّت هم اعصاب را نابود مى کند. آیا سزاوار است انسان با این مطالب پست که چرا غذا این طور است و چرا و چرا؟ خودش را نابود کند! اى بیچاره! تو براى غذایى یا غذا براى تو است؟ علّت تمام این ها کم ظرفى است.

خانمى مى گفت: شوهرم قاضى دادگسترى بود، روزى کباب و گوجه فرنگى براى ناهارش درست کردم و برایش آوردم. گوجه فرنگى ها مقدارى لک داشت. ناگهان عصبانى شد و ظرف را به حیاط پرت کرد و شروع به نعره زدن نمود. استاد شوهرم که در اتاق روبه روى ما زندگى مى کرد وقتى سروصدا را شنید گفت: این احمق چرا این طور مى کند؟ مگر دیوانه شده، اگر گوجه فرنگى نباشد، چه مى شود؟ من این نان و پیاز را با این کیف مى خورم! توجّه کنید پیرمرد نود ساله نان و پیاز را با آرامش مى خورد ولى این بی چاره نان و کباب را با عصبانیّت مى خورد و زهرش مى شود!

برخى از مردم خیال مى کنند دنیا فقط همین لباس و خوراک است و فقط آمده اند که بخورند و تخلیه کنند! در حقیقت تقصیرى هم ندارند، چون در تمام عمر به آنها فیزیک، شیمى، جبر، حساب و... یاد داده اند ولی نگفته اند: مَن کانَتْ هِمّتُهُ ما یُدخِلُ بَطنَهُ کانَتْ قیمَتُهُ ما یَخرُجُ مِنْه. بشرى که همّتش فقط شکم و غذا است، ارزشش همان است که پس از چند ساعت در مستراح بوى گندش آدمی را خفه مى کند. اگر این مطالب را شنیده بودند، هیچ وقت این طور نمى شدند. اگر شما هم این حرف ها را نشنیده بودید، مثل آن ها بودید؛

 

ندارند تن پروران آگهى

که پر معده باشد ز حکمت تهى

 

شکم پُر نمى تواند با خدا انس بگیرد. آقایان پیش از آن که یک میلیون تومان براى یک امضای ن حق به شما بدهند و شما قبول نکنید، باید قدرت داشته باشید از پرخورى صرف نظر کنید! آیا سزاوار است انسان براى غذایى که در روز صدها خروارش را مى خورند و تبدیل به نجاست مى شود، عمر ابد را بفروشد؟ آن چه عوض ندارد تو و ساعت هایى هستى که از تو مى گذرد که اگر تمام کره ى زمین را بدهى، یکى از آن ها برنمى گردد. غذا و چیزهاى دیگر عوض دارد و همه ى ارمنى ها و یهودى ها و... از آن ها استفاده مى کنند، آیا سزاوار است خودت را به آن ها بفروشى؟!

عمر ابد فروختن یعنى چه؟ یعنى همین کارى که شما گرفتارش هستید! اگر از امروز سر سفره نیم سیر بلند شدید، عمر ابد را نفروختید و در نتیجه همیشه نورانى و سبک هستید و در نماز هم حال دارید و اشک مى ریزید. این زندگى یک انسان است و در غیر این صورت، زندگى یک الاغ و سگ است. کسى که از یک لقمه ى غذا نمى گذرد، آیا مى تواند قالى را بفروشد و مریضى را به بیمارستان برساند؟ تو که از آدامس نمى توانى بگذرى، با این که مى گویند: برای معده ضرر دارد، ولى آن قدر اسیر نفسى که از آن نمى گذرى، چه طور مى توانى از شهوت هاى مهم تر بگذرى؟!

علّت همه ى این ها این است که عدّه اى این حرف ها را شنیدند و عمل نکردند و به طور ناخودآگاه این حالت هم در شما اثر کرده است. ادب از که آموختى از بى ادبان باید از روش غلط آن ها درس بگیرید و به حرفى که تشخیص دادید درست است عمل کنید. از همین الآن مخالفت با نفس را شروع کنید. هیچ وقت سیر غذا نخورید.

إنَّ الْمُبَذِّرینَ کانوا إخْوانَ الشَّیاطین ( اسراء 27) یکی از موارد اسراف، زیاد غذا خوردن است. شکم را نباید از غذا پر کرد. چون وقتى معده از غذا پر مى شود، معده و کبد خوب کار نمى کند و کلیه ها خسته مى شود و نمى تواند سموم بدن را دفع کند. لذا مغز با خون مسموم تغذیه مى شود و این شخص همیشه محزون و اندوهگین و قیافه اش زرد و تاریک است!

امیرالمؤمنین علیه السلام به فرزندش امام حسن علیه السلام فرمود: حسن جان، چهار کار انجام بده، در تمام عمر مریض نخواهى شد: 1. بر سر سفره منشین، مگر گرسنه باشى. (خصال 228) نفرمود: هر وقت اشتها دارى غذا بخور. اگر این طور باشد انسان بیشتر اوقات اشتها دارد چیزى بخورد. این جوع و گرسنگى نیست، گرسنگى آن است که اگر نخورى، به حالت مردن بیفتى. البتّه قبلاً هم گفته ام که تا مى توانید، گرسنه بمانید. خداوند کریم مى فرماید: کُلوا وَاشْرَبوا وَلا تُسْرِفوا (بخورید و بیاشامید ولى زیاده روى مکنید.) (اعراف31)

ویکتور پوشه در کتاب جوان بمانید مى نویسد: "انسان گور خویش را با دندان هاى خودش مى کند." یعنى زیاد غذا مى خورد، لذا به معده و کلیه ها فشار مى آورد و در نتیجه کلیه نمى تواند سموم بدن را بگیرد و بدن با خون مسموم تغذیه مى کند. کسانی که غذاى کم و مقوّى مى خورند، سالم و قوى هستند، ولى مردم ایران یک کاسه آش رشته و پس از آن هم چند لیوان آب مى خورند! در نتیجه معده ضعیف مى شود و باید مرتّب قرص و شربت بخورد! این ها به خاطر این است که اسراف کرده و زیاد خورده است. کسى که مى داند پرخورى باعث سوء هاضمه مى شود، در خوردن غذا زیاده روى نمى کند، کسى که مى داند زیاده روى در خوردن تخم مرغ کلیه ها را از کار مى اندازد، زیاد تخم مرغ نمى خورد. باید در همه ى امور معتدل بود.

 

نه چندان بخور کز دهانت برآید

نه چندان که از ضعف جانت درآید

 

ممکن است کسى بگوید: من پرخورى مى کنم، مریض هم نمى شوم ولى این آقا غافل است که در چهل سالگى ناگهان مبتلا به زخم معده مى شود.

مأمون از حضرت رضا علیه السلام تقاضا کرد که کتابى در طبّ بنویسند. حضرت هم نوشتند. مأمون دستور داد آن کتاب را با آب طلا نوشتند و نام آن را رساله ى ذهبیّه گذاشتند. امام رضاعلیه السلام  در این کتاب مى نویسند: اى مأمون من در این کتاب چیزهای منافى بهداشت را نوشته ام که باید از آن ها اجتناب کنى. اگر آن ها را انجام دادى و صدمه نخوردى گول نخور و مغرور مشو، زیرا مزاج چند دفعه دفاع کند ولى پس از مدتى خسته مى شود و ناگهان بیچاره مى کند.

همین امشب در جمع خانواده ها بگویید: غذاهاى سرخ کردنى ضرر دارد. مى گوید: چه حرف ها، خاله خانم هفتاد سال سن دارد و مرتّب کُتْلِتْ و کوفته نخودچى سرخ کرده مى خورد و سر حال هم هست! این بدبخت خیال مى کند ما مى گوییم: تا سرخ کرده خوردى و از گلویت پایین رفت، عزرائیل مى آید و جانت را مى گیرد! نه این طور نیست، به تدریج اثر مى کند. عمرى زندگى مى کند ولى بدتر از مرگ: قیافه تاریک، چشم ها بى فروغ و... یکى از دکترها مى گفت: چیزى را که در روغن سرخ مى کنند، تمام ویتامین هایش از بین مى رود. غذاى سوخته ى فاسدى را به خوردِ بچّه ها مى دهند. هر چه مى گویى اثر ندارد. امروز شاگردی را دیدم که لبش شکافته و خون می آمد. به او گفتم: مگر به خانواده ات نگفتى سرخ کرده را تعطیل کنند؟ گفت: هر چه مى گویم، اثر ندارد.

 

مرو در پى هر چه دل خواهدت

که تمکین تن نور جان کاهدت

کند مرد را نفس امّاره خوار

اگر هوشمندى عزیزش مدار

اگر هر چه خواهد مرادش دهى

ز دوران بسى نامرادى برى

 

دیگر ذلیل تر از این شویم؟ قبلاً باید براى مراجعه به دکتر وقت بگیریم، دو ساعت هم در مطب بنشینیم، دارو هم تهیه کنیم، همه ى این ها را تحمّل مى کنیم چون دوست داریم غذاى سرخ کرده بخوریم! غذاى سرخ کرده کبد را خسته و ویتامین هاى غذا را نابود مى کند.

شب گذشته یکى از رفقا گفت: دهان و گلویم خشک مى شود. گفتم: علّتش این است که غذاى سرخ کرده مى خورید. گفت: چه ربطى به هم دارد؟ گفتم: مگر نمى دانید سبزى سلولز دارد و حالت ارتجاعى به روده ها مى دهد تا مدفوع خارج شود؟ وقتى سبزى را در روغن سوزاندید و سیاهش کردید، موّاد غذایى آن از بین مى رود و دیگر سلولزى ندارد تا روده ها را خالى کند، در نتیجه دهان خشک و ناراحت است و به جاى این که روده ها را شست وشو دهد، کبد را سنگین مى کند. در جواب به من گفت: همین طور است، طرف راست پهلوى من سنگین است و موقعى که دست مى زنم، احساس ناراحتى مى کنم.

اگر بخواهید مزاج را اصلاح کنید، باید غذاى سرخ کرده را تعطیل کنید و غذاهاى ساده بخورید. شاید اوایل کار، پدر و مادرتان به واسطه ى عواطفى که دارند ناراحت شوند که چرا شما از آن غذاها نمى خورید، ولى پس از مدّتى که مقاومت کردید، آن ها هم مثل شما عمل خواهند کرد، در نتیجه خوردن غذاى سرخ کرده در خانه تعطیل مى شود و آن ها هم راحت مى شوند. آقاى ملک عباسى مى گفت: در تمام مدّتى که در لندن بودم، ابداً این غذاها نبود، مقدارى نان برشته، کباب، سالاد و غذاهایى که موادّ حیاتى آن ها از بین نرفته، مصرف می کردند.

شخصى که اضطراب روح دارد، هر چه غذا مى خورد سیر نمى شود. کافرى که روزى هفت من غذا مى خورد، وقتى مسلمان شد، غذایش به هفت سیر کاهش یافت. عدّه اى پیش پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم آمدند و گفتند: یا رسول اللَّه این مرد هفت من غذا مى خورْد ولى حالا روزى هفت سیر غذا مى خورَد. حضرت فرمود: الْمُؤمِنُ یَأکُلُ فی مِعاءٍ واحِدٍ وَ الْکافِرُ یَأکُلُ فی سَبعَهِ اَمعاء (مؤمن در یک شکم و کافر در هفت شکم غذا مى خورد) (کافی 6 / 268) زیرا در هنگام کفر، دائم مضطرب و پریشان است و با خود مى گوید: وقتى دنیا تمام شد، خاک و نابود مى شوم، پس باید تا هستم بخورم. امّا مؤمن آرام است و مى گوید: من برای همیشه باقى هستم، لذا اصلاً اضطراب ندارد.

اگر به فرموده ى امیرالمؤمنین علیه السلام عمل کنیم، همیشه بدن مان سالم است.حضرت مى فرماید: «تا خوب گرسنه نشده اى، غذا مخور و هرگاه گرسنه شدى به اندازه بخور.» همان غذاى ساده، صد برابر غذاى سرخ کرده، مزه مى دهد.

چه اشکالى دارد انسان نان خالى یا نان و دوغ بخورد، مگر چه مى شود؟ عدّه اى در ماه رمضان، هنگام سحر، غذاى سبک مثل نان و پنیر مى خورند و روز هم خیلى سبک و راحت اند، امّا عدّه اى برنج و سرخ کرده مى خورند و در روز چون برنج خورده خیلى تشنه مى شود و تمام روز را کلافه است! اواسط ماه رمضان هم مریض مى شود و خیال مى کند به خاطر این که روزه گرفته مریض شده در حالى که روزه کسى را مریض نمى کند. بى نظمى ها و بدخوراکى انسان را مریض مى کند. دیده اید بعضى نزدیک مغرب، بسیار عصبى هستند، چرا؟ چون غذای سنگین و سرخ کرده آب می طلبد و چون روزه است و آب به بدن نرسیده، عصبانى است. مگر آدم با روزه مریض مى شود؟! پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله وسلم فرمود: صوموا تَصِحّوا (روزه بگیرید تا سالم شوید.) (بحارالانوار 62 / 267) به وسیله ى روزه تمام سموم بدن از بین مى رود. کلیه، کبد و قلب جوان مى شود، امّا به شرطى که روزه ى واقعى باشد، نه مثل روزه اى که چند برابر مى خورند، پیش افطارى، پس افطارى، شب چره، بعد هم که باید بروند صلّه ى رحم! و تا سحر به اندازه ى گاو مى خورند، در نتیجه چربى بدنشان چند برابر مى شود.

پیغمبر مى فرماید روزه بگیرید تا با امساک از غذا وزن بدن سبک و چربى ها آب شود و سموم از بین برود.

بعضى از روزه گرفتن مى ترسند. مى گویند: اگر انسان ماه رمضان ناهار نخورد ضعیف مى شود و مى میرد. آیا آدم از گرسنگى مى میرد؟ خیر، آدم از پُر خورى مى میرد! هیچ کس از کم خوردن تا حالا نمرده است.

شاعر درباره ى فواید کم خورى و مضرّات پرخورى مى گوید:

 

از کم خوارى زیرک و هوشیار شوى

وز پر خوارى تنبل و بى کار شوى

پر خوارى تو جمله ز پر خوارى توست

کم خوار شوى، اگر که کم خوار شوى
 

چهارشنبه 1/3/1392 - 8:23
سلامت و بهداشت جامعه

 

                                                      (فرج آقاصلوات)

 

 

آرتروز (ساییدگی مفاصل)

ساییدگی نک استخوان‌های مفاصل كه مایع مفصلی نیز كم می‌شود، این بیماری در افراد كهنسال بیشتر دیده می‌شود و به علت تخریب تدریجی سلول‌های استخوانی مخصوصاً در مفاصل، این تخریب تدریجی سلولی مفاصل كه پوكی استخوان را به همراه دارد آرتروز گفته می‌شود همچنین در افراد جوان بعلت شكستگی‌ها، پیچ‌خوردگی‌ها، دررفتگی‌ها، بازی‌های سنگین، وزن بیش از اندازه(چاقی زیاد) برداشتن وسایل سنگین كه باعث دررفتگی دیسك و یا بیرون‌زدگی مایع مفصلی شده و نك‌استخوان‌ها به یكدیگر گیر كرده و ساییده می‌شود. یا تصادف، فشارهای زیادی كه روی مفاصل می‌آید، به عنوان مثال افرادی كه 20 تا 15 كیلو اضافه وزن دارند، همچنین اگر زنان باردار مراعات خوراك و آشامیدن خود را نكنند از هفت ماهگی به بعد ممكن است دچار دردهای زانو و مفصل بشوند.

بخاطر:

1. وزن‌گیری جنین (باعث بزرگ شدن شكم می‌شود) 2. اگر مادر دچار سوء تغذیه باشد به علت كمبود املاح كم‌كم آرتریدهای مفصلی، التهابات مفصلی، و سپس ساییدگی مفصل بوجود می‌آید كه باید در خوردن و آشامیدن مواظب باشند تا دچار سوء‌تغذیه و مشكلات بعد از آن نشوند.

قابل توجه است بدانید: علت اصلی ایجاد آرتروز هنوز مشخص نشده است ولی در زمان ما گاهی عوامل ژنتیكی می‌باشد، گاهی سوء‌تغذیه و گاهی اسهال‌های مكرر است، بعنوان مثال شخصی به پروتئین خاصی(گلوتِن) كه در جو یا گندم و ... است حساس است.

این شخص نباید گندم یا جو و یا محصولاتی كه از آنان تولید می شود را مصرف كند مانند نان گندم یا جو، سوپ گندم یا جو، برنج و ...، بجای آن‌ها باید از ذرت استفاده شود مانند: نان تهیه شده از آرد ذرت، سوپ ذرت بجای

 


گندم و جو، و... بعلت حساسیتی كه افرادی به پروتئین خاص (گلوتن) دارند دچار ضعف و لاغری و رنگ‌پریدگی شده كه بجای گندم، جو و برنج می‌توان از ذرت استفاده كرد كه با این كار املاح بدن تأمین شده و اسهال مكرر قطع می‌شود و تراكم‌های سلول های استخوانی كه كم بوده تأمین شده و خوب می‌شود و همچنین نیاز به دارو و درمانی ندارد.

نكته بعد از انجام مقداری كار یك فاصله زمانی كوتاه برای استراحت بگذارند تقریباً تمام افراد بالای 60 سال در یكی از مفاصل آن‌ها درد التهابی (آرترید) یا دردهای آرتروزی وجود دارد.

گاهی اوقات مفاصل كه دچار آرتروز هستند متورّم می‌شوند، این در زمانی است كه از آن مفصل بیش از اندازه استفاده می‌شود یا فشار خون بالا داشته باشد مثلاً بیماری نقرس یا كم‌كاری تیروئید داشته باشد یا چربی خون بالا كه باعث ورم مفصل می‌شود، مخصوصاً هنگام برخواستن از خواب.

: این روش مخصوص افرادی است كه به پروتئین (گلوتن) حساسیت دارند و علائم آن مانند اسهال دائم، ضعف، لاغری و رنگ‌پریدگی و ... می‌باشد.

عوامل دیگر ایجاد آرتروز می‌تواند ارثی، ژنتیكی، متابولیكی، شیمیایی، مكانیكی و ... باشد، اولین علائم آرتروزاز 30 یا 20 سالگی آغاز می‌شود اما معمولاً شكایتی در این افراد دیده نمی‌شود زیرا فرد  از ذخائر بدنش استفاده می‌كند و از سلامتش غفلت دارد، كه غفلت از سلامت خود و دیگران خطرناك است، علائم آزاردهنده بیماری آرتروز از میانسالگی شروع می‌شود (50 یا40) سالگی و بیشتر مفاصلی كه درگیر این بیماری می‌شوند، زانو، ران، مچ دست‌ها، ستون فقرات، گردن و قوص كمر می‌باشد.

از دیدگاه طب كار(یك رشته تخصصی) عواملی همچون رانندگی طولانی، خیاطی، گلدوزی طولانی و یا تایپ طولانی و ...، كمردرد و گردن‌درد می‌آورد.

 

 

درمان پزشكی شیمیایی: داروهای ضدالتهاب استروئیدی مانند آسپرین، بروفن و دیكلوفناك استفاده می شودو چون اصول پزشكی در معاینه بالینی ، چه در درمان و چه در مصرف داروی شیمیایی برگرفته از پزشكی آمریكایی است این نوع داروها در داخل و خارج از كشور استفاده می‌شود.

قابل توجه است كه بدانید: قرص آسپرین اگر با دُز بالا و بطور مداوم و زیاد مصرف شود هفت بیماری از جمله آسم، خون‌ریزی معده و ... می‌آورد و همچنین این داروها(آسپرین، بروفن و دیكلوفناك و...)جنبه درمانی ندارد و فقط مسكن قوی است كه برای دلخوش كردن مریض استفاده می شود و نهایتاً درد بیمار را تسكین می دهد و متأسفانه برخی پزشكان ناآگاه به كپی از پزشكان شرق و غرب به اسم درمان از بیمار هزینه ویزیت دریافت می‌كنند.

گاهی: فیزیوتراپی تجویز می‌شود كه این روش در پزشكی جدید مفید است و گاهی در موارد پیشرفته بیماری كه مفصل كاملاً از بین رفته با عمل جراحی از مفصل مصنوعی استفاده می شود.

درمان طب اسلامی- ایرانی

1. اگر بیمار آرتروزی بیماری‌های متابولیكی (اوره، چربی و ...) نداشته باشد و همچنین از نظر تخصصی ارولوژی و نفرولوژی یعنی شناسه سازی كلیه، اوره، كراتین خون شخص و ورم كلیه، همچنین نارسایی كلیه، شن كلیه، سنگ مثانه و ... نداشته باشد می‌تواند در هفته 3 بار پاچه گوسفند را با آبش بخورد (پخته) بهمراه لیزك‌های آن و نیازی به نمك و ادویه زیاد هم نیست.

2. خوردن گیاه بندك [(علف بندك، علف هزاربندو...) (كه 25 اسم دارد و برای مطالعه بیشتر به كتاب فرهنگ گیاهان داروئی ایران نوشته مهندس احمد ماه‌وان مراجعه كنید)] چوشانده یا پودر گیاه هفت بند(بندك) برای درمان پشت زانو مفید است زیرا مایه ی مفصلی افت كرده و با این گیاه مایه‌ی مفصلی زیاد می شود و پس از استفاده این

 

 

گیاه مایع مفصلی تأمین شده و نُك استخوان‌ها به یكدیگر برخورد نمی‌كنند و در مایع شناور می شود، در نتیجه از درد كاسته می‌شود و مصرف آن كلاً 3 بار كافی است یعنی در مدت یك هفته سه بار مصرف شود كلاً كافی می‌باشد.

نكته: اگر شخص دررفتگی دیسك، ضایعه‌ی صدمات تصادفات، تركش خمپاره و ... نداشته باشد همچنین 3 بار كافی است و مایع مفصلی تأمین می‌شود همچنین در زنان علاوه بر تأمین مایع مفصلی یائسگی زودرس هم درمان می‌شود.

3. امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: پوست سنجد برای پوست بدن، گوشت سنجد برای گوشت بدن، هسته سنجد برای استخوان بدن.

روزی یك قاشق غذاخوری از آسیاب شده تمام سنجد (پوست، گوشت و هسته سنجد) در مراحل پیشرفته آرتروز یا پوكی استخوان بسیار مفید است.

نكته: پودر سنجد نباید در معرض نور خورشید و رطوبت قرار بگیرد كه در این صورت باكتری‌های مضر در آن زیاد می‌شود و هرچه تازه‌تر باشد ضریب باكتری كم می‌شود و بهترین تأثیر را بر بدن دارد.   

                                       نکته:

طبق تجربه شخصی اینجانب(نویسنده وبلاگ)لازم می دانم چند نکته را به مطالب فوق اضافه کنم:

1.تا زمان بهبودی قابل قبول بیمار از خوردن این خوراکیها پرهیز کند(درصورتیکه آرتروز سرد باشد)1-ماست2دوغ3-ترشیجات4-خیار5-هندوانه ویا بطور کلی سردیجات

نکته:اکثر آرتروز های امروزی سرد هستند ولی برای تشخیص آن چند راه را مختصرا ذکر می کنیم(چاقی از نوع چربی مخصوصا اگر رنگ پوست سفید باشد.وقتی به موضع دست می زنید سرد باشد.باخوردن سردیجات درد بیشتر شود.سن کهنسالی و...(

2.روغن سیاهدانه+روغن بادام تلخ اصل به اندازه مساوی مخلوط کنید و روزی3_2 مرحله چرب کنید وحدود10دقیقه ماساژ دهید.

نکته2:در ازای اینکه احساس کردید بهتر می شوید باید داروهای شیمیایی را مک کم کاهش بدهید واز ترک یکباره آنها جدا خودداری نمایید.

نکته3:تمام این روش ها را باید طولانی مدت انجام دهید واگر می خواهید بعد از مدتی آن را ترک کنید از همین الان می گویم انجام ندهید.زیرا آرتوز بین6ماه تا2سال طول درمان دارد وطی ای مدت نباید روش در مانی تغییر کند وباید تحت نظر یکنفر باشید.

نکته4:اگر آرتروز شما خیلی شدید ومزمن است از روشهای بیان شده در زمان بیشتری نتیجه می گیرید بهتر است به متخصص طب اسلامی ایرانی مراجعه  کنید.ولی در هرصورت باید داروهای شیمیایی را کم کم کاهش داد و حوصله به خرج داد تا انشاءالله بهبودی حاصل شود.

چهارشنبه 1/3/1392 - 8:20
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته