• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 818
تعداد نظرات : 40
زمان آخرین مطلب : 3304روز قبل
قرآن
امید بخش ترین آیه در قرآن

مسئله امید در فرهنگ اسلامی اهمیت زیادی دارد و قرآن برای تشویق انسان به کارهای شایسته تاکید زیادی بر امید کرده است.آنچه در این باره در قرآن مطرح شده عمدتا بر روی امید به رحمت و بخشش خداوند متمرکز است. مساله امید در قرآن در بالاترین سطح ممکن ، روزنه ای برای تبدیل وضعیت از "گنه کار" به " بخشیده شده "و تبدیل از کسی که قرار است در دوزخ مجازات شود به کسی که رحمت خدا شامل حالش می شود ،مطرح شده است.

در تفسیر فرات از بشربن شریح نقل شده که می گوید:روزی از امام باقر (ع) پرسیدم:"امید بخش ترین آیه قرآن کدام آیه است؟"
حضرت فرمود:"اطرافیان شما در این باره چه نظری دارند؟"
گفتم:"آنها معتقدند آیه «قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمت الله» (ای بندگان من که بر نفس خویش اسراف کرده اید از رحمت خدا نا امید نباشید) امیدوار کننده ترین آیه قرآن است."
حضرت فرمود :"اما ما اهل بیت چنین نظری نداریم."
پرسیدم:"پس نظر شما در این مورد چیست؟"
فرمودند:"آیه «ولسوف یعطیک ربک فترضی» (و پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که راضی شوی) امید بخش ترین آیه قرآن است و منظور از آن شفاعت است."
سپس ادامه دادند:"یکی از دلایل ترجیح این آیه این است که در آیه مورد نظر شما شرط برخورداری از آن رحمت واسعه ،توبه و تسلیم و عمل نیک اعلام شده است اما در آیه مربوط به شفاعت ، هیچ قید و شرطی جز رضایت پیامبر مهربانی و رحمت وجود ندارد."

دوشنبه 14/6/1390 - 21:16
قرآن
55 اسم برگزیده قرآن

هر كدام از كتابهاى آسمانى براى خود نام خاصى داشته است، قرآن نیز كه مجموعه آیاتى است كه از طریق وحى به جان و دل پیامبر گرامى اسلام نازل شده، داراى نام و یا نام هایى است كه در خود قرآن آمده است.
البته درست روشن نیست كه در زمان حیات پیامبر از قرآن به چه نام مشخصى یاد مى شد، اما تكرار كلمه قرآن در جاى جاى مجموعه وحى الهى، این گمان را تقویت مى كند كه این مجموعه به همان نام قرآن خوانده مى شد.
همچنین در روایاتى كه از پیامبر(صلى الله علیه و آله) و ائمه(علیهم السلام) درباره فضل قرآن نقل شده نام "قرآن" و "مصحف" و "كتاب الله" تكرار شده است.
به هر حال براى قرآن این كتاب آسمانى مسلمانان، نام هاى گوناگونى در خود قرآن اطلاق شده است كه هر كدام بیانگر بعد خاصى از قرآن و داراى بار ویژه اى است.
در مورد تعداد نام هاى قرآن بعضى ها افراط كرده و هر صفتى را كه در قرآن براى قرآن ذكر شده است، به عنوان "نام" تلقى كرده اند در مقابل بعضى ها هم گفته اند قرآن فقط یك اسم دارد و آن قرآن است و بقیه همه صفات قرآن مى باشد.
ما تصور مى كنیم همانگونه كه قول اول نمى تواند قابل قبول باشد و مثلاً نمى توانیم یكى از اسامى قرآن را عربى و یكى را امر و یا حبل بدانیم، همچنین قول دوم نیز با واقع تطبیق نمى كند زیرا نام هایى مانند فرقان و ذكر و كتاب اگر هم در قرآن به عنوان صفت ذكر شده باشد لااقل در عرف مسلمین به عنوان نام تلقى شده است و مى توان آنها را "علم منقول" دانست همانگونه كه خود كلمه "قرآن" نیز همین حكم را دارد.(1)
مفسر بزرگ قرن ششم جمال الدین ابوالفتوح رازى در مقدمه تفسیر خود 43 نام ‏براى قرآن آورده است(2) كه بیشتر جنبه وصفى دارد. و طبرسى در مجمع البیان ‏به نام‏هاى قرآن، فرقان، كتاب و ذكر اكتفا كرده است.(3) بدرالدین زركشى(4) نقل مى‏كند كه حرالى كتابى در این زمینه نوشته و بیش از نود اسم یا وصف براى قرآن یادآور شده است. از قاضى عزیزى نیز 55 نام و عنوان براى قرآن نقل شده است كه در زیر آمده و همه متخذ از متن قرآن است و از این تعداد 43 نام اول آن با نظر ابوالفتح رازى مشترك است:
1- قرآن- ان علینا جمعه و قرآنه فاذا قراناه فاتبع قرآنه - قیامت - 17 و 18
2- فرقان- یا ایها الذین آمنوا ان تتقوا الله یجعل لكم فرقانا - انفال 29
و انزل التوراة و الانجیل من قبل هدى للناس و انزل الفرقان - آل عمران - 3 و 4
تبارك الذی نزل الفرقان على عبده لیكون للعالمین نذیرا - فرقان - 1
3- كتاب: ان الذین یتلون كتاب الله و اقاموا الصلاة - فاطر - 29
انا انزلنا الیك الكتاب بالحق لتحكم بین الناس - نساء 105
ذلك الكتاب لا ریب فیه بقره - 2
4- ذكر- ذلك نتلوه علیك من الآیات و الذكر الحكیم - آل عمران - 58
انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون - حجر - 9
و انزلنا الیك الذكر لتبین للناس ما نزل الیهم و لعلهم‏یتفكرون نحل - 44
و انه لذكر لك و لقومك - زخرف - 44
و هذا ذكر مبارك انزلناه افانتم له منكرون - انبیا - 50
ص و القرآن ذى الذكر - ص - 1
ان هو الا ذكر و قرآن مبین - یس - 69
ان الذین كفروا بالذكر لما جائهم و انه لكتاب عزیز - فصلت - 41
و لقد یسرنا القرآن للذكر فهل من مدكر - قمر - 17
5- تنزیل- و انه لتنزیل رب العالمین - شعراء - 192
انا نحن نزلنا علیك القرآن تنزیلا - انسان - 23
و قرآنا فرقناه لتقراه على الناس على مكث و نزلناه تنزیلا - اسراء - 106
6- حدیث - الله نزل احسن الحدیث كتابا متشابها مثانی تقشعر منه‏جلود الذین یخشون ربهم - زمر - 23
فلعلك باخع نفسك على آثارهم ان لم یؤمنوا بهذاالحدیث اسفا - كهف - 6
ا فمن هذا الحدیث تعجبون و تضحكون و لا تبكون - نجم - 59 و 60
فلیاتوا بحدیث مثله ان كانوا صادقین - طور - 34
7- موعظه - یا ایها الناس قد جائتكم موعظة من ربكم و شفاء لما فی‏الصدور - یونس - 57
8- تذكره - و انه لتذكرة للمتقین - الحاقه - 48
ان هذه تذكرة - مزمل - 19
9- ذكرى - و جاءك فی هذه الحق و موعظة و ذكرى للمؤمنین - هود - 120
10- بیان - هذا بیان للناس و هدى و موعظة للمتقین - آل عمران - 138
11 - هدى ذلك الكتاب لا ریب فیه هدى للمتقین - بقره - 2
12- شفاء - ا اعجمی و عربی قل هو للذین آمنوا هدى و شفاء - فصلت - 44
13- حكم - و كذلك انزلناه حكما عربیا - رعد - 37
14- حكمت - و اذكرن ما یتلى فی بیوتكن من آیات الله و الحكمة - احزاب - 34
15- حكیم - ذلك نتلوه علیك من الآیات و الذكر الحكیم - آل عمران - 58
16- مهیمن - و انزلنا الیك الكتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه من‏الكتاب - و مهیمنا علیه - مائده - 48
17- هادى - انا سمعنا قرآنا عجبا یهدی الى الرشد فآمنا به - جن - 1 و 2
18- نور - و اتبعوا النور الذی انزل معه - اعراف - 157
19- رحمت - و انه لهدى و رحمة للمؤمنین - نمل - 77
20- عصمت - و اعتصموا بحبل الله جمیعا - آل عمران - 103
21- نعمت - و اما بنعمة ربك فحدث - ضحى - 11
22- حق - و انه لحق الیقین - حاقه - 51
23- تبیان - و نزلنا علیك الكتاب تبیانا لكل شی‏ء - نحل - 89
24- بصائر - بصائر للناس و هدى و رحمة لعلهم یتذكرون - قصص - 43
25- مبارك - هذا ذكر مبارك انزلناه - انبیا - 50
26- مجید - ق و القرآن المجید - ق - 1
27- عزیز - و انه لكتاب عزیز - فصلت - 41
28- عظیم - و لقد آتیناك سبعا من المثانی و القرآن العظیم - حجر - 87
29- كریم - انه لقرآن كریم - واقعه - 77
30- سراج - و داعیا الى الله باذنه و سراجا منیرا - احزاب - 46
31- منیر - و سراجا منیرا(بنابر آن كه‏«سراج منیر»قرآن باشد كه هم‏راه‏پیامبر فرستاده شد.) - احزاب - 46
32- بشیر - كتاب فصلت آیاته قرآنا عربیا لقوم یعلمون بشیرا و نذیرافاعرض اكثرهم - فصلت - 3 و 4
33- نذیر - بشیرا و نذیرا فاعرض اكثرهم فهم لا یسمعون - فصلت - 4
34 - صراط - اهدنا الصراط المستقیم - حمد - 6
35- حبل - و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا - آل عمران - 103
36- روح - و كذلك اوحینا الیك روحا من امرنا - شورى - 52
37- قصص - نحن نقص علیك احسن القصص - یوسف - 3
38- فصل - انه لقول فصل - طارق - 13
39- نجوم - فلا اقسم بمواقع النجوم ،(بنابر آن كه نجوم به معناى‏تدریجى قرآن باشد.) - واقعه - 75
40- عجب - انا سمعنا قرآنا عجبا - جن - 1
41- قیم - و لم یجعل له عوجا قیما لینذر باسا شدیدا - كهف - 1 و 2
42- مبین - تلك آیات الكتاب المبین - یوسف - 1
43- على - و انه فی ام الكتاب لدینا لعلی حكیم - زخرف - 4
44- كلام - و ان احد من المشركین استجارك فاجره حتى یسمع‏كلام الله - توبه - 6
45- قول - و لقد وصلنا لهم القول - قصص - 51
46- بلاغ - هذا بلاغ للناس - ابراهیم - 52
47- متشابه - الله نزل احسن الحدیث كتابا متشابها - زمر - 23
48- عربى - قرآنا عربیا غیر ذی عوج لعلهم یتقون - زمر - 28
49- عدل - و تمت كلمة ربك صدقا و عدلا - انعام - 115
50- بشرى - هدى و بشرى للمؤمنین - نمل - 2
51- امر - ذلك امر الله انزله الیكم - طلاق - 5
52- ایمان - سمعنا منادیا ینادی للایمان - آل عمران - 193
53- نبا - عم یتسائلون عن النبا العظیم - نبا - 1 و 2
54- وحى - انما انذركم بالوحی - انبیا - 45
55- علم - و لئن اتبعت اهوائهم بعد ما جاءك من العلم - رعد – 37
پاره ای از نامهای قرآن که برگرفته از متن این کتاب آسمانی است عبارتند از: فرقان، ذکر، نبأ، ایمان، مبین، نذیر، سراج، قول، حبل، نور، رحمت و ... .

پی نوشتها :

1- سیرى در علوم قـرآن، یعقوب جعفرى

دوشنبه 14/6/1390 - 21:15
شهدا و دفاع مقدس
¤ حق اسلحه را ادا نمی كنی!
چند روز پس از سفر به شوش عملیات بیت المقدس آغاز شد. آن زمان بعضی از نیروها بر اسلحه هایشان نام گذاری كرده بودند مثلا اسلحه سعید درفشان، «ذوالفقار» نام داشت، یك اسلحه دیگر داشتیم كه به «معراج» شهرت یافته بود، نام اسلحه شهید رمضانی هم «حدید» بود.
قبل از عملیات بیت المقدس حمید رمضانی گفت كه می خواهم آرپی جی ام را به كسی هدیه كنم كه آن را آبروداری كند، بالاخره توفیقی نصیبم شد و این اسلحه به من رسید. بعد از هر عملیات هم از من می پرسید كه چند تانك زدی؟ و اگر به او می گفتم هیچ، باور نمی كرد، می آمد و اسلحه را بو می كرد و می گفت: امكان ندارد! من این اسلحه را به تو دادم چون می دانستم كه تو آرپی جی زن ماهری هستی ولی تو حق این اسلحه را ادا نمی كنی.
من علاقه خاصی به حمید داشتم و سعی می كردم به هر نحوی شده در كنار او باشم و از او جدا نشوم. در عملیات فتح المبین و بیت المقدس نیز به شدت مراقبش بودم. موقع شناسایی شلمچه در 100 متری دشمن كه قرار گرفتیم صدای مهیبی آمد و من در یك لحظه به زمین خوردم و وقتی نگاه كردم دیدم سر تا پایم در اثر اصابت با مین خونی شده، تمام بدنم پر شده بود از تركش. حمید به بالای سرم آمد و دید كه یكی از پاهایم مثل گوشت چرخ كرده، له شده، با هر زحمتی كه بود پاهایم را پانسمان كرد و چون زخمی شده بودم قادر به جابه جایی نبودم و بدنم سنگین شده بود حمید مرا به دوش گرفت و به من كه به دلیل درد شدید آه و ناله می كردم گفت؛ ذكر بگو، قرآن بخوان و برای من سوره والعصر را قرائت كرد؛ «والعصر، ان الانسان لفی خسر» و مدام تكرار می كرد «ان الله مع الصابرین» این رفتار او مثل آب یخی بود بر آتش درونم!

¤ نقش بی بدلیل شهید رمضانی در قرارگاه سری نصرت
تشكیل قرارگاه سری نصرت یك ابداع جدید و تاكتیك تازه ای بود كه در هیچ جنگی نظیر آن را نداشتیم. تا آن زمان در ادبیات جنگ ما واژه ای به نام عملیات هور وجود نداشت و اصلا خیلی ها نمی دانستند هور چیست و چه شاخصه هایی دارد. بچه های ما بدون آمادگی با طبیعتی غریب و ناآشنا مواجه شدند. مسئولیت این عملیات به سردار شهید علی هاشمی واگذار شد. قرارگاه اطلاعاتی نظامی نصرت در سال 61 شكل گرفت. مسئول اطلاعات بخش شمالی این قرارگاه حاج حمید رمضانی و بخش جنوبی آن علی ناصری بود كه مجموع این دو بخش به جزایر مجنون شهرت یافته بود.
وقتی به آن منطقه رسیدیم با هیچ جای آن آشنایی نداشتیم، برایمان تعریف كرده بودند كه حیوان های وحشی زیادی نظیر گراز وحشی، لاك پشت های گوشت خوار 150 تا 200 كیلویی و هم چنین مارهای آبی قطور در آن وجود دارد. همه اینها دست به دست هم داده بود كه هور یك چیز ترسناك و مخوفی برای ما باشد و از طرف دیگر با فرهنگ آن منطقه آشنا نبودیم؛ نه سوار شدن با بلم را آموخته بودیم و... مدتی صرف آشنایی با هور شد، در آن مقطع زمانی نقش حاج حمید رمضانی بسیار بارز بود؛ درایت، مدیریت، اخلاص و ابتكار او حقیقتاً یك نوآوری در جنگ به شمار می آمد. حاج حمید از طرق مختلف به ما القا می كرد كه می توانیم كار كنیم و چون بچه های مسجد هر كدامشان در كارهای اطلاعاتی صاحب نظر بودند؛ شهید رمضانی توانست یك مجموعه بی نظیر را دور هم جمع كند. بنابراین تمام بچه های پر شور كه هر كدامشان به تنهایی می توانست لشكری را هدایت كند بچه هایی نظیر شهید منصور شاكریان، شهید منصور منتظری، شهید حاج علی جمال پور، محسن نوذریان و... همه اینها جمع شدند و شروع به كار كردند.
اولین عملیات آبی كه در طول جنگ انجام شد؛ عملیات خیبر بود. یك سال كار كردیم و هیچ كس متوجه نشد. آن هم دشمنی كه ادعای قدرت داشت و تمام دنیا هم كمكش كرد از سلاح های مجهز و هواپیماهای نظامی، جاسوسی تا نیروهای زبده و تجهیزات نظامی پیشرفته؛ با تمام این ها بچه های ما یك سال كار كردند ولی هیچ كس متوجه نشد. عملیات خیبر، ما یك اسیر هم ندادیم و تمام این، پس از حاج علی هاشمی كه به عنوان فرمانده عالی نقش اصلی را در قرارگاه نصرت داشت، مرهون درایت حاج حمید بود. از هنری كه حاج حمید در جمع و جور كردن بچه ها داشت به سادگی نمی توان گذشت.
دوشنبه 14/6/1390 - 20:41
شهدا و دفاع مقدس
 

¤ مو به مو نظرات حضرت امام را رعایت می كرد
حاج حمید خیلی متعهد بود. او یكی از كسانی بود كه وقتی زنده می دیدمش، برایم عجیب بود و همیشه می گفتم «امكان نداره حاج حمید شهید نشه.»
حمید انسان عجیبی بود، سعی می كرد مو به مو نظرات حضرت امام را رعایت كند. در هور ایستاد و عملیات خیبر را انجام داد. بعد از خیبر و بدر منطقه دیگر جای عملیات نبود، چون امام گفته بودند یك شب نگذارید دشمن آرام باشد، بنابراین او تز كمین زدن ها در هور را عملیاتی كرد. می گفت امام گفته نگذارید یك شب خواب راحت به چشم دشمن بیاید.
حمید یكی از كسانی بود كه اگر می ماند، شاید من در اعتقاداتم شك می كردم. شهادتش هم واقعاً برای من و بسیاری از بچه ها خیلی سخت بود. اوایل جنگ، عراق با 300-200 هزار نفر به ما حمله كرد، اما اواخر نیروی نظامی عراق نزدیك یك میلیون و 500 هزار نفر شده بود و این افزایش نیرو نشان دهنده آن بود كه تمام دنیا مشغول یاری رساندن به آنها هستند تا نگذارد انقلاب پا بگیرد.

¤ شهید رمضانی مزد چندین سال مجاهدتش را از خدا گرفت!
حمید رمضانی به قرارگاه فرماندهی شلمچه رفت و تحركات دشمن را زیر نظر داشت. در همان حین دشمن داشت منطقه را می كوبید و درگیری و آتش توپخانه و هواپیما بود، حدود 75 كیلومتری جاده اهواز- خرمشهر هواپیمای دشمن ماشین حاج حمید را مورد اصابت قرار می دهد. یك گلوله از هواپیما به پشت ماشین می خورد و آتش می گیرد. راننده ماشین از ناحیه سر و دست تركش می خورد. حاج حمید هم یك تركش به كمرش می خورد. حاج حمید از ماشین پیاده می شود. عبدالصمد را از ماشین بیرون می كشد و در خاكریز می گذارد، همان لحظه ماشین آتش می گیرد و حاج حمید به آن طرف خاكریز می رود، درازكش كنار خاكریز به شهادت می رسد.
این پایانی بود كه خداوند برای حمید در نظر می گیرد و چه پایان زیبایی بود، انسان چندین سال مجاهدت كند، كار كند و این طور هم به شهادت برسد و مزدش را بگیرد.
دوشنبه 14/6/1390 - 20:40
شهدا و دفاع مقدس
فرماندهان رده بالای جنگ را شگفت زده كرده بود
بچه های مسجد آن قدر قابلیت داشتند و در كار آبدیده بودند كه وقتی مسئولین به آن ها كاری را می سپردند از موفقیت آن ها اطمینان خاطر داشتند. دسته سیدالشهدا شوش با همین اعتماد به افرادی چون حمید رمضانی، سعید درفشان، مجتبی مرعشی، سید ناصر سید نور، سید حمید سید نور، بنده و تعداد دیگری از بچه های جبهه كه در سوسنگرد بودند سپرده شد. این دسته مدتی در جبهه مستقر بود و بعد از مدتی شناسایی منطقه را به عده گرفت. نفوذ حمید به قلب دشمن و شناسایی های مكرر وی چنان غیرقابل تصور بود كه اغلب موجب شگفتی فرماندهان رده بالای جنگ می شد.
دوشنبه 14/6/1390 - 20:36
شهدا و دفاع مقدس
  رابطه عجیب شهید هاشمی و حاج حمید رمضانی
رابطه قلبی بسیار عجیبی بین علی هاشمی و حاج حمید وجود داشت. هر بار كه شهید هاشمی به اهواز می آمد باید سراغ او را از حمید رمضانی می گرفتیم؛ از روزی كه حاج حمید به شهادت رسید؛ همه می دانستند كه علی هم رفتنی است. انگار دیگر تحمل این دنیا را نداشت؛ مدام بی تابی می كرد و مثل ابر بهار می گریست؛ تا این كه درست یك ماه پس از شهادت حمید رمضانی او هم به جمع صالحین پیوست و در كنار یار آسوده شد. یكی از دلایل این كه شهید رمضانی و شهید هاشمی همیشه در كارهایشان موفق بودند؛ این بود كه فقط در موقع نیاز حرف می زدند.
دوشنبه 14/6/1390 - 20:36
شهدا و دفاع مقدس
¤ برای تمام رزمندگان الگو بود!
چهره حمید رمضانی خیلی جذاب بود. ما چون كوچك تر بودیم خیلی ها را الگوی خودمان قرار داده بودیم. بچه های كوچك تر حتی راه رفتن مثلا حمید رمضانی و سعید درفشان را الگو قرار می دادند! سعید چطور می نشیند، حمید چطور غذا می خورد، با چه كیفیتی نماز می خواند، چطور سجده می رود و...
من نیز از بین تمام رزمندگان به حمید رمضانی، سعید درفشان و سید محمدرضا حسن زاده علاقه خاصی داشتم و وقتی آن ها به نماز می ایستادند محو حجب و حیا و تواضع شان، می شدم.

¤ فرماندهان رده بالای جنگ را شگفت زده كرده بود
بچه های مسجد آن قدر قابلیت داشتند و در كار آبدیده بودند كه وقتی مسئولین به آن ها كاری را می سپردند از موفقیت آن ها اطمینان خاطر داشتند. دسته سیدالشهدا شوش با همین اعتماد به افرادی چون حمید رمضانی، سعید درفشان، مجتبی مرعشی، سید ناصر سید نور، سید حمید سید نور، بنده و تعداد دیگری از بچه های جبهه كه در سوسنگرد بودند سپرده شد. این دسته مدتی در جبهه مستقر بود و بعد از مدتی شناسایی منطقه را به عده گرفت. نفوذ حمید به قلب دشمن و شناسایی های مكرر وی چنان غیرقابل تصور بود كه اغلب موجب شگفتی فرماندهان رده بالای جنگ می شد.
دوشنبه 14/6/1390 - 20:32
شهدا و دفاع مقدس
 عاشق خدمت در گمنامی
با شروع جنگ تحمیلی همراه دیگر جوانان غیرتمند اهوازی به جبهه شتافت، به خرمشهر و آبادان رفت و در همان روزهای ابتدای جنگ مجروح شد؛ اما پس از بهبودی مجدداً به منطقه عملیاتی بستان و سوسنگرد رفت. ابتدا در كنار شهید درفشان در گردان رزمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سوسنگرد، موسوم به كربلا در جبهه های فارسیات، خرمشهر و بستان حماسه آفرید. بعد از آن به لحاظ شایستگی و تبحر فوق العاده اش در شناسایی، وارد بخش های اطلاعاتی جنگ شد. وجب به وجب مرزهای جنوب ایران و مناطق مرزی عراق شاهد خلق حماسه های اوست، او عاشق خدمت در گمنامی بود.
در عملیات طریق القدس كه منجر به آزادی بستان شد هر معبر چند نیروی اطلاعاتی داشت. برای مثال شهید حمید رمضانی و شهید سید فرج سید نور به همراه چند تن دیگر، مسئولیت شناسایی یك معبر را به عهده داشتند و افراد دیگری نظیر شهید حسن لطفی نیا، سید حمید سید نور، سید مجتبی مرعشی، شهید منصور منتظری، علیرضا مسرتی، شهید مهرداد همت پور، شهید حسین بهرامی، غلامرضا خانچین و... هركدام در معبرهای تعیین شده مشغول به شناسایی بودند.
دوشنبه 14/6/1390 - 20:31
شهدا و دفاع مقدس
¤ فعالیت های انقلابی
حمید از همان ابتدا با مسجد و فعالیت های مذهبی آشنا شد. مطالعه كتاب های مذهبی به ویژه آثار استاد مطهری، شركت در جلسات قرآن و عقیدتی از وی نوجوانی آگاه و با ایمان ساخت. مدتی بعد به جوانان مسجد جزایری كه فعال ترین گروه سیاسی اهواز در قبل از انقلاب بودند، پیوست. مسجد جزایری از مهم ترین وعده گاه های جوانان اهواز بود كه عاشقانه عبادت می كردند، عالمانه می آموختند و شجاعانه مبارزه می كردند. بهار و تابستان 1357 فعالیت های ضدرژیم آنها كه در مسجد دسته بندی می شد، شكل تازه ای به خود گرفت. حمید هم كه در این زمان 16 ساله بود در این جریانات انقلابی حضور مؤثری داشت.
پس از پیروزی انقلاب حمید در دبیرستان به ارشاد هم سالان خویش می پرداخت. با آن كه سن و سال كمی داشت وارد سپاه شد. در آنجا با فعالیت های فرهنگی از جمله پخش كتاب و نوار جایگاه رهبر انقلاب و انقلاب را برای مردم روشن تر كرد. سپس وارد كمیته انقلاب اسلامی شد تا با حضور ضد انقلاب مقابله و مبارزه كند.
دوشنبه 14/6/1390 - 20:29
شهدا و دفاع مقدس
ویژگی های شهید حمید رمضانی در گفت وگو با حاج علی كیانی

 

عاشق خدمت در گمنامی بود
در هر گوشه از شهرمان تصویری است از مردانی كه روزگاری میان ما بوده اند و حالا ما حسرت به دل مانده ایم تا فقط كمی بیش تر آن ها را بشناسیم. «شهید حمید رمضانی» از آن دست مردان است.
سال های خوش دفاع مقدس می رفت تا تمام شود و یا به قول بچه های جنگ، در باغ شهادت بسته شود كه خداوند «حمید» را به سوی خود خواند تا پاداش سال ها مجاهدت خستگی ناپذیرش را عطا كند.
روز چهارم خردادماه سال 1367 در حالی كه تنها 23 روز تا پایان جنگ مانده بود؛ شهید حمید رمضانی در رویارویی با رژیم بعثی عراق؛ دعوت حق را لبیك گفت و به دیدار معبود خود شتافت.
قائم مقام فرمانده محور عملیاتی فارسیات و خرمشهر، فرمانده محور اطلاعات شناسایی جبهه های سوسنگرد و بستان، فرمانده گردان عملیاتی كربلا در سپاه سوسنگرد، فرمانده واحد اطلاعات قرارگاه نصرت، فرماندهی گردان شناسایی 313 حضرت قائم، فرمانده واحد اطلاعات و عملیات سپاه ششم امام جعفر صادق(ع)، از جمله مسئولیت های آن قهرمان خستگی ناپذیر سال های دفاع مقدس است.
«حاج علی كیانی» یكی از دلاور رزمندگان هشت سال پایداری و از هم رزمان با وفای این شهید بزرگوار در ایام حماسه و خون است كه به بهانه شهادت یار دیرین اش پای خاطرات نابش نشستیم.

دوشنبه 14/6/1390 - 20:26
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته