• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 639
زمان آخرین مطلب : 3424روز قبل
ایرانگردی
بازدید از بهشت فضل
همین كه بگویند فضل ابن شاذان یكی از بزرگان شیعه است كه آرامگاه او در حومه نیشابور قرار دارد كافی است؟! نه! آرامگاه فضل ابن شاذان پیشنهاد این آخر هفته ماست و ما به این مقدار اطلاعات بسنده نمی‌كنیم.

 

چیزهای زیادی هست كه شما حق دارید درباره آرامگاه فضل ابن شاذان بدانید و بعد تصمیم بگیرید كه آیا می‌خواهید آخر هفته‌تان را آنجا بگذرانید؟ آرامگاه فضل ابن شاذان، بنایی تمام آجری در روستای فضل در 5 كیلومتری جنوب شرق نیشابور است. گورستانی اطراف آرامگاه را گرفته است كه به احترام صاحب آرامگاه، بهشت فضل نامیده می‌شود. مقبره، گرچه مربوط به دوره تیموریان است و گنبد زیبایی با كاشی‌های آبی دارد، آنقدر در طول سال‌ها مورد بازسازی قرار گرفته است كه دیگر اثری از قدمت در آن دیده نمی‌شود پس چرا ما این آرامگاه را به شما پیشنهاد كردیم؟

دلیل ما، جایگاه ویژه صاحب آرامگاه در مذهب شیعه است. ابومحمد فضل ابن شاذان نیشابوری، از یاران امام رضا(ع) است، اما افتخار حضور در محضر چهار امام معصوم را داشته است. او كتاب‌های دینی فراوانی تالیف كرده و شاگردانی نیز تربیت كرده است. اگر تصمیم گرفتید به آرامگاه فضل ابن شاذان سری بزنید، فراموش نكنید كه پس از زیارت، در روستا هم گشت‌و‌گذاری داشته باشید. روستای فضل روستای دنج و سرسبز و خوش آب و هوایی است با مردمی مهمان‌نواز كه غریبه برایشان معنا ندارد و از گردشگران طوری پذیرایی می‌كنند كه انگار سال‌های سال است آنها را می‌شناسند.

علی یوشی‌زاده  

چهارشنبه 21/4/1391 - 15:32
كودك
عشق‌ خالصانه بچه‌ها
هنوز هم خاطرات آن شب را بخوبی به یاد دارم. بعد از مدت‌ها من و همسرم تصمیم گرفتیم شام را در رستوران بخوریم و چند ساعتی حرف كار و مسائل مالی را نزنیم. من پس از تولد پسرم زیاد از خانه بیرون نمی‌رفتم و برای همین احساس افسردگی می‌كردم. اما آن شب ما 3 نفر رستوران خلوتی را انتخاب كردیم و برای تغییر روحیه به آنجا رفتیم. شب خوبی بود و همه چیز در آرامش سپری می‌شد.

 

در رستوران ما تنها خانواده‌ای بودیم كه بچه داشتیم. من اریك را روی صندلی مخصوص كودكان نشانده و خودم مشغول صحبت با همسرم بودم. همه آرام غذا می‌خوردند و حرف می‌زدند. رستوران فضایی دوست‌داشتنی داشت؛ آرام، زیبا و ساكت.

اریك ناگهان از خوشحالی جیغ كشید و با زبان كودكانه‌اش به كسی سلام كرد. برگشتم تا ببینم اریك از دیدن چه كسی اینقدر ذوق كرده است. اریك هم تند و محكم، دستان كوچك و تپلش را به لبه صندلی می‌زد تا بتواند خودش را به دوستش برساند. چشم‌هایش از شادی برق می‌زد و با آن دهان بی‌دندانش چنان می‌خندید گویی بهترین دوستش را دیده است.

من دور و برم را نگاه كردم تا ببینم اریك از دیدن چه چیزی تا این حد خوشحال شده است. پیرمردی چاق با لباس‌هایی كثیف پشت سر من ایستاده بود. موهایش به هم ریخته و نامرتب بود و نوك انگشتان پایش از چیزی كه فقط شبیه كفش بود، بیرون زده بود. لباس‌ها و موهایش چنان كثیف بود كه دیدنش احساس بدی به آدم دست می‌داد.

او آرام ایستاده بود و برای اریك دست تكان می‌داد. با صدایی كلفت رو به اریك گفت: «سلام، سلام مرد بزرگ، چطوری؟»

سعی می‌كرد صدایش را تغییر دهد و با لحنی كودكانه صحبت كند، اما باز هم صدایش غیرقابل تحمل بود. من و همسرم یكدیگر را نگاه كردیم، نگاهی كه مفهومش فقط یك چیز بود: «باید چه كار كنیم؟»

غذای ما آماده شد و مرد با دیدن آن‌ فریاد كشید: «كوچولو، تو هم پیتزا دوست داری؟ تو كه دندون نداری!»

او این جملات را می‌گفت و می‌خندید. از نگاه‌های مردم می‌شد فهمید كه هیچ كس از حضور او راضی نیست و او را آدمی دوست‌داشتنی نمی‌داند. من و شوهرم خجالت‌زده شده و نمی‌دانستیم باید چه كار كنیم. برای همین آرام و در سكوت غذایمان را خوردیم و سعی كردیم كاری كنیم كه اریك هم آن مرد را فراموش كند. اما تلاش ما بی‌فایده بود، چون پیرمرد دائم برای اریك دست تكان می‌داد، به او چشمك می‌زد و او را می‌خنداند.

برای همین تصمیم گرفتیم سریع‌تر رستوران را ترك كنیم. شوهرم برای پرداخت صورتحساب به صندوق رفت و به من گفت در پاركینگ منتظرش باشم. مرد جلوی در نشسته بود و من نمی‌توانستم راحت از رستوران خارج شوم.

زیر لب دعا می‌كردم و از خدا می‌خواستم به من كمك كند راحت بتوانم از رستوران بیرون بروم، امیدوار بودم او با من حرف نزند. همان‌طور كه به در نزدیك‌تر می‌شدم، اریك را محكم در آغوش گرفتم و طوری رفتم كه تا حد امكان نه مرد را ببینم و نه بویی حس كنم.

وقتی به مرد نزدیك شدیم، اریك خودش را به سمت او خم كرد. قبل از این‌كه من بتوانم كاری انجام دهم، مرد اریك را از من گرفت. ترسیده بودم و نمی‌دانستم چه كار كنم، اما دیدن این صحنه برایم جالب بود؛ كودكی زیبا و معصوم در آغوش مردی كثیف و چاق آرام گرفته بود.

اریك مثل همه بچه‌ها به او اعتماد كرده و سرش را روی شانه پهن و بزرگ مرد گذاشته بود. در این هنگام مرد چشمانش را بست و آرام اشك ریخت. او اریك را آرام در آغوشش تكان می‌داد و مشخص بود از این وضعیت راضی است. دستان پیر و كار كرده او چنان از پشت مراقب اریك بود كه گویی آن مرد، پدربزرگش است.

من وحشت‌زده ایستاده بودم و آنها را نگاه می‌كردم. ناگهان مرد چشم‌هایش را باز كرد و به من خیره شد.

ـ«همیشه مراقب این كوچولو باشید.»

ـ«حتماً.»

وقتی جواب او را دادم، اینقدر صدایم می‌لرزید كه خودم هم به‌سختی آن را شنیدم. مرد با ناراحتی اریك را از خودش جدا كرد و او را به من داد. بعد در حالی كه از من دور می‌شد، گفت: «خدا نگهدار شما باشد، خانم. شما امشب بهترین هدیه زندگی‌ام را به من دادید. متشكرم.»

من چیزی نگفتم و فقط در حالی كه اریك در آغوشم بود، به سمت ماشین دویدم. همسرم وقتی مرا دید تعجب كرد كه چرا اینقدر دیر رسیده‌ام و چرا اریك را اینقدر محكم در آغوش گرفته‌ام.

در آن لحظه فقط از خدا می‌خواستم مرا ببخشد. اریك به من یاد داد كه نباید درباره دیگران قضاوت كنم و پیرمردی سختكوش را با یك دیوانه اشتباه بگیرم. آن شب پیرمرد ژنده‌پوش به من یادآوری كرد برای نزدیك شدن به خدا باید به پاكی و معصومیت كودكان باشم.

زهره شعاع

چهارشنبه 21/4/1391 - 15:32
کامپیوتر و اینترنت
خانواده و ‌آداب پرسه در دنیای مجازی
دوست و دشمن در فضای اینترنت
ما نمی‌گوییم دقیقا در این لحظه، اژدهایی در اتاق نشیمن با چشم‌های قرمزشده و دودی كه از لای لب‌های نیمه‌‌بازش بیرون می‌جهد، به شما خیره‌شده است، ما نمی‌گوییم یك بمب خنثی‌نشده در خانه دارید كه هر‌لحظه ممكن است شما و اعضای خانواده‌تان را به هوا بفرستد، ما نمی‌گوییم ناشناسی نیش چاقویی را زیر گلوی‌تان گذشته است و یك عطسه‌زدن شما یا او‌ ممكن است به عالم باقی روانه‌تان كند، ما فقط می‌گوییم آن رایانه روشن وصل شده به اینترنت در خانه‌تان، چاقوی دو لبه‌ای ‌است كه می‌تواند رفیقی شفیق یا دشمنی خطرناك باشد.

 

اگر رفیق شفیق شما و خانواده‌تان شود شاید اوقات بیكاری شما و آنها را پر كند، در پژوهش‌های علمی ‌برایتان منبعی مناسب باشد و اطلاعات‌تان را از جهان پیرامون به روز نگه دارد، اما اگر قرار باشد دشمنی خطرناك شود می‌تواند آبروی‌تان را به باد بدهد، وقت‌تان را تلف كند، شما را به خودش معتاد كند، عزیزان‌تان را از شما دور كند و حتی سبب فروپاشی خانواده‌تان شود.

این كه رایانه متصل به اینترنت برای شما و خانواده‌تان رفیقی شفیق باشد یا دشمنی خانمان‌برانداز به چگونگی استفاده‌تان از فضای مجازی بستگی دارد. در واقع، اینترنت به خودی خود، مفید یا مضر نیست، بلكه فقط یك ابزار است كه ماهیتش به واسطه شیوه استفاده از آن تغییر می‌كند.

ما در این گزارش مجموعه‌ای از روش‌های پیشگیرانه در استفاده از اینترنت را به شما ارائه می‌كنیم كه مورد تایید پلیس فتا (فضای تبادل اطلاعات) هستند. بخشی از این روش‌ها مربوط به استفاده زوج‌ها از اینترنت هستند، اما از آنجا كه كودكان و نوجوانان در برابر خطرات دنیای مجازی آسیب‌پذیرترند شمار زیادی از این شیوه‌ها مربوط به چگونگی نظارت بر فرزندان در فضای مجازی است.

مطمئن باشید بر خلاف برخی تبلیغات نادرست كه می‌گویند در كشورهای دیگر والدین نسبت به وضعیت استفاده فرزندانشان از اینترنت بی‌خبر هستند، اتفاقا مقالات خارجی فراوانی نیز به ارائه توصیه‌هایی درباره راه‌های نظارت پدر و مادرها بر شیوه استفاده فرزندانشان از اینترنت اختصاص دارند.

گوشه دنج، بی‌گوشه دنج

یكی از مهم‌ترین تصمیم‌ها برای كاهش خطرات احتمالی استفاده از فضای مجازی، مكانی است كه برای رایانه در خانه انتخاب می‌كنید. باید رایانه را در مكانی پر رفت و آمد از خانه قرار دهید.

فرزندان شما در سنین مختلف كنجكاوی‌هایی درباره برخی مسائل دارند كه مرجع پاسخ به آنها باید شما یا فردی قابل اطمینان باشد. اگر آنها به شما اعتماد نكنند و تصمیم بگیرند پاسخ پرسش‌هایشان را شخصا و از طریق اینترنت پیدا كنند ممكن است به منابعی برخورد كنند كه به هیچ‌وجه قابل اطمینان نیستند و حتی مطالبی خلاف واقع ارائه می‌دهند.

قرار دادن رایانه در چنین مكانی حس كنجكاوی فرزندانتان را درباره برخی مسائل خاص، كنترل می‌كند.

از كی تا كی ؟

زمان استفاده از اینترنت را برای فرزندانتان محدود كنید. اعتیاد به اینترنت مثل انواع دیگر اعتیاد، ناآگاهانه، موذیانه و به مرور زمان ایجاد می‌شود. ساعت‌های استفاده از اینترنت، آرام‌آرام بیشتر می‌شود و كار به جایی می‌رسد كه فرد استفاده‌كننده، ساعت‌های طولانی از شبانه‌روزش را صرف كار با رایانه می‌كند.

به همین دلیل تعیین زمانی مشخص برای استفاده از اینترنت، تا حد زیادی از امكان معتاد شدن به آن می‌كاهد. اعتیاد به اینترنت فقط اعضای كم‌سن و سال خانواده را تهدید نمی‌كند و اتفاقا بزرگ‌ترها نیز در خطر معتادشدن به فضای مجازی هستند. به همین دلیل قانون ساعات مشخص برای استفاده از رایانه، نه‌تنها برای كوچك‌تر‌های خانواده است، بلكه بزرگ‌تر‌ها هم باید خودشان را ملزم به تبعیت از آن كنند.

شاید باورنكردنی به نظر بیاید، اما زوج‌هایی هستند كه بر سر همین اعتیاد به فضای مجازی، قربانی طلاق عاطفی شده‌اند. چرا كه اعتیادشان باعث شده است فرصت‌ گپ‌زدن، بیرون‌رفتن و مشورت‌كردن در زمینه‌های مختلف را با شریك زندگی‌شان از دست بدهند و به جای آن ساعت‌های حضورشان در خانه را به وبگردی یا گفت‌وگو با دوستان در فضای مجازی بگذرانند.

گاهی یكی از طرفین، این وضعیت را طاقت نمی‌آورد و دست آخر متوسل می‌شود به دادگاه خانواده و طلاق حقوقی، گاهی هم هر دو طرف چنان در فضای مجازی غرق می‌شوند كه بدون هیچ شكایتی، همه اوقاتشان پای صفحه نمایشگر رایانه می‌گذرد و آنقدر مشغولند كه حتی وقت و حوصله دم‌زدن از طلاق را هم ندارند.

شما شبح نمی‌شوید

خیلی‌ها فكر می‌كنند همین كه اتصال به اینترنت را یاد گرفتند و فهمیدند چطور می‌شود یك صندوق پستی مجازی ایجاد كرد و چگونه می‌شود با دوستان آنلاین گفت‌وگو كرد یعنی همه مسائل مربوط به اینترنت را یاد گرفته‌اند و حرفه‌ای شده‌اند. برخی از همین نوع آدم‌ها، به خودشان اجازه می‌دهند با هویتی جعلی هر رفتار ناشایستی را كه در دنیای واقعی حق انجامش را ندارند در دنیای مجازی عملی كنند چون به خیالشان، صرفا با تغییر نام و عكس‌شان می‌توانند به یك شبح تبدیل شوند و هیچ‌كس قادر نیست ردشان را بگیرد، اما اشتباه می‌كنند.

در فضای مجازی هرقدر حرفه‌ای باشید، هر قدر از تغییر هویت واقعی‌تان دور شوید، هر قدر تلاش كنید از خود ردی باقی نگذارید، باز هم فراموش نكنید شما قابل پیداشدن هستید. همیشه كسانی حرفه‌ای‌تر از شما پیدا می‌شوند كه نه‌تنها می‌توانند ردپایتان را در دنیای مجازی پیدا كنند و هویت واقعی‌تان را آشكار كنند، بلكه می‌توانند به واسطه همان ردپاها به خصوصی‌ترین اطلاعات‌تان نیز دست پیدا كنند، بنابراین به خیال این كه شبح هستید خطر نكنید و به همان اندازه كه در دنیای واقعی محافظه‌كار و تابع قوانین هستید در دنیای مجازی نیز كاربری مطیع و تابع قوانین باشید و این اصل را به اعضای خانواده‌تان نیز بیاموزید.

مجهز و هوشیار باشید

بسیار مهم است كه رایانه را مجهز به نرم‌افزارهای ویژه تامین امنیت در اینترنت كرده باشید. این نرم‌افزارها رایانه شما را در برابر هكرها، جاسوس‌افزارها و ویروس‌ها ایمن می‌كنند، اما همیشه در نظر داشته باشید كه امكان دارد رایانه شخصی شما به دلیل به‌روزنشدن آنتی‌ویروسش یا ابداع ویروسی بسیار جدید در فضای مجازی یا مواجهه با هكری بسیار حرفه‌ای در معرض خطر باشد و حتی ابزارهای امنیتی هم از پس حفاظت از رایانه‌تان برنیایند به همین دلیل است كه پیشنهاد می‌كنیم در فضای مجازی، همیشه محتاط باشید و در ضمن، اطلاعات بسیار خصوصی‌تان همچون مدارك خاص یا عكس‌های خانوادگی را در رایانه نگه ندارید و آنها را در لوح فشرده (سی‌دی) ذخیره كنید.

 

برای كاهش‌خطرات احتمالی استفاده از فضای مجازی، مكانی ‌برای رایانه در خانه انتخاب ‌كنید كه پر رفت و آمد ‌باشد

والدین می‌توانند علاوه بر آنتی‌ویروس‌ها، رایانه‌شان را به نرم‌افزار «نظارت والدین بر مصرف اینترنت» نیز مجهز كنند. این نرم‌افزار به شكل رایگان در وبگاه دبیرخانه شورای عالی اطلاع‌رسانی www.scict.ir وجود دارد و شما می‌توانید با كلیك بر آن، روی رایانه شخصی‌تان نصبش كنید.

در بسیاری از كشورها والدین نرم‌افزارهایی مشابه این نرم‌افزار را روی رایانه‌های خانگی نصب می‌كنند تا وضعیت استفاده از اینترنت را توسط فرزندانشان در خانه زیر نظر داشته باشند. این نرم‌افزار تشخیصی خودكار و هوشمندانه نسبت به تصاویر دارد و به مقدار زیادی از پخش تصاویر نادرست و مستهجن جلوگیری می‌كند و به والدین گزارشی از وبگاه‌هایی كه فرزندان به آنها سر زده‌اند، ارائه می‌دهد.

با این حال همیشه به یاد داشته باشید كه این نرم‌افزارها نیز محدودیت‌هایی دارند و به هر حال صاحب هوش انسانی نیستند و هرگز جای پدر و مادری وظیفه‌شناس را كه بر عملكرد فرزندشان در اینترنت نظارت دارند نمی‌گیرند. به همین دلیل فقط به نصب نرم‌افزارهای تخصصی روی رایانه بسنده نكنید و همیشه به شكلی نامحسوس فعالیت‌های فرزندتان را در فضای مجازی كنترل كنید.

به طور كلی رایانه شما باید توسط 3 محافظ اصلی ایمن شود كه عبارتند از‌ ضدویروس، ضدجاسوس‌‌افزار و دیواره آتش (فایروال).

هر یك از این سه محافظ وظایفی برای امن نگهداشتن رایانه شما دارند و اگر نباشند بخشی از دیواره حفاظتی رایانه شما نفوذپذیر می‌شود و در خطر قرار دارید. برای آشنایی با این محافظ‌ها و خریداری آنها، باید با یك متخصص رایانه و فروشنده نرم‌افزار امین و قابل اعتماد در تماس باشید و از او مشورت بخواهید.

قرارداد بنویسید

برای استفاده از اینترنت یك گروه تشكیل دهید. می‌دانید كار گروهی یعنی چه؟ در كار گروهی شما با جمعی از افراد، در فعالیتی مشترك برای رسیدن به هدفی مشترك شریك می‌شوید. حالا فكر می‌كنید این كه می‌گوییم برای استفاده از اینترنت باید مثل یك گروه كار كنید یعنی چه؟

فعالیت مشترك در این ماجرا، استفاده از اینترنت است و هدف مشترك، بهره‌بردن از این ابزار برای كسب اطلاعات است، اما برای انجام فعالیتی مشترك، باید حدود و اختیارات هر یك از اعضای گروه و پستی‌ها و بلندی‌های مسیر برای دستیابی به هدف معلوم شود بنابراین باید برای فرزندانتان توضیح دهید كه دقیقا چه كاری در استفاده از اینترنت درست و چه كاری نادرست است. برای نمونه انواع وب‌سایت‌هایی را كه برای بازدید مناسب هستند به آنها معرفی كنید و درباره اتاق‌های گفت‌وگو یا انجمن‌های بی‌خطر كه می‌شود در آنها عضو شد، برایشان توضیح دهید. آنها را با سایت‌هایی كه مناسب سن‌شان هستند و شیوه پژوهش در اینترنت آشنا كنید. حتما می‌دانید كه در این زمینه لازم است پیشتر سایت‌های مناسب كودكان را شناسایی كرده باشید.

باید بدانید كه اتاق‌های گفت‌وگوی ویژه بزرگسالان با نماد alt. مشخص می‌شوند و امكان دارد مطالبی كه در آنها مطرح می‌شوند مناسب كودكان یا نوجوانان نباشند.

شاید بهتر باشد برای خانواده قراردادی درباره شیوه استفاده از اینترنت بنویسید. در این قرارداد شما از فرزندتان به شكلی رسمی‌ و جدی تعهد می‌گیرید كه به هیچ وجه و در هیچ شرایطی شماره تلفن، نشانی و كلمه عبورش را برای ورود به صندوق پستی مجازی‌اش در اختیار دوستان آنلاینش قرار ندهد؛ هرگز به صورت شخصی با افراد آنلاین ملاقات نكند؛ اگر در شرایطی قرار گیرد كه احساس كند ناامنی یا خطر در محیط آنلاین را داشته باشد بلافاصله شما را در جریان قرار دهد و خلاصه این كه بر سر تعهدات و توافقاتی كه درباره ورود به سایت‌های مختلف با او كرده‌اید، وفادار باقی بماند. شما هم در این تعهدنامه به او متعهد می‌شوید تا زمانی كه او به اصول و قوانین متعهد است اینترنت را به عنوان امتیازی در اختیارش بگذارید و اگر مشكلی پیش آمد به عنوان یك راهنما كمكش كنید.

شاید به نظرتان عجیب باشد كه در خانه قراردادی برای یك نوع رفتار خاص نوشته شود یا حتی گمان كنید كه این كار از صمیمیت فضای خانه می‌كاهد اما در اشتباه هستید چون گاهی نوشتن یك قرارداد، روش تربیتی صحیحی است كه به فرزندانتان، تعهد، وفاداری و عمل به قوانین و مقررات را یاد می‌دهد ضمن آن كه شما با این عمل به او می‌فهمانید كه انسانی بالغ و صاحب مسوولیت و جایگاه اجتماعی است.

غریبه‌ها‌، غریبه هستند!

این گام، فقط مربوط به فرزندان خانواده نیست و بزرگ‌تر‌ها هم باید همیشه آن را در نظر داشته باشند. موضوع شاید خیلی ساده به نظر بیاید اما خیلی‌ها، چه كوچك، چه بزرگ، همین اصل ساده را فراموش می‌كنند و بدجوری خودشان را گرفتار می‌كنند.

 

به بچه هابیاموزید‌ هر‌فردی در دنیای مجازی شاید كسی باشد كه درباره سنش، جنسیتش و موقعیتش دروغ می‌گوید و می‌خواهد آنها را فریب دهد

اصلی كه درباره‌اش هشدار می‌دهیم این است: به هیچ فرد آنلاینی در دنیای مجازی اعتماد نكنید. مهم نیست چه مدت با او چت كرده‌اید، مهم نیست چه میزان از اوقات شبانه‌روزتان را صرف گفت‌وگو با او كرده‌اید، مهم نیست كه او چقدر خوب و دوست‌داشتنی و قابل اعتماد به نظر می‌رسد، مهم این است كه او به هر حال یك غریبه است كه هیچ اطمینانی درباره این كه واقعا هویتش همان باشد كه در فضای مجازی تعریف كرده، وجود ندارد و حتی اگر هم صادق بوده باشد به هرحال غریبه‌ای‌ است كه معلوم نیست در آینده از اطلاعاتی كه شما به او داده‌اید چگونه استفاده كند.

چه بسا زوج‌هایی كه همین قانون را از یاد برده‌اند و درگیر مسائلی شده‌اند كه منجر به فروپاشی خانواده‌هایشان شده است. چندی پیش ماجرای زنی را شنیدم كه زندگی خانوادگی‌اش در آستانه نابودی است. همسر او شغلی دارد كه می‌تواند تمام طول روز در اداره به اینترنت نیز متصل باشد. او پس از مدتی كه با فضای مجازی و امكانات گفت‌وگوی اینترنتی آشناتر شد دوستانی از جنس مخالف پیدا كرد. گفت‌وگوهای آنها، آن طور كه مرد خودش اعتراف می‌كند در روزهای اول در حد گپ و گفت‌های كاری بود، اما به مرور زمان جهت گفت‌وگوها تغییر كرد و به مسائل شخصی رسید و هرروزه شد و نوعی دلبستگی میان مرد و یكی از دوستان مجازی‌اش كه زنی جوان بود به وجود آمد و كار به جایی رسید كه مرد لپ‌تاپ خرید و در خانه نیز تمام وقتش را صرف گفت‌وگو با آشنای مجازی‌اش می‌كرد.

اعتراض‌های همسرش هیچ فایده‌ای نداشت. هر بار، پس از هر جر و بحث خانوادگی، او تصمیم می‌گرفت گفت‌وگوكردن با دوست ندیدنی‌اش را متوقف كند، اما تلاش بی‌فایده بود.

مرد به گفت‌وگو در فضای مجازی اعتیاد پیدا كرده بود و دوست خاص مجازی‌اش دیگر برایش غریبه نبود، بلكه صمیمی‌ترین آشنایش بود كه از همه رازهای خانوادگی‌اش هم باخبر شده بود.

شاید اگر همسر مرد، با فضای مجازی آشنایی بیشتری داشت می‌توانست خطر را به‌موقع تشخیص دهد و واكنشی بجا نشان دهد، اما او به فضای مجازی علاقه‌ای نداشت و به همین دلیل، علت واقعی آنلاین‌بودن دائمی ‌شوهرش را نمی‌فهمید. تا روزی كه زن بر حسب اتفاق و در خانه یكی از آشنایان، مطالبی درباره زندگی خصوصی‌اش و روابطش با شوهرش را در وبلاگی دید. نویسنده وبلاگ، ارتباط او و همسرش را در قالب یادداشت‌هایی نقد كرده بود و در زیر هر یادداشت نیز گروهی از خوانندگان وبلاگ، نظرات‌شان را درباره زندگی خصوصی زن و مرد داده بودند! حتما می‌دانید وبلاگ متعلق به چه كسی بود؟ همان دوست مجازی ظاهرا قابل اعتماد.

اما ماجرا به همین جا ختم نشد. زن در این لحظه، تازه فهمید كه دلیل تایپ‌های بی‌امان همسرش در طول شبانه‌روز چیست، شب‌ها با چه كسی از طریق رایانه، گفت‌وگو می‌كند و بلندبلند می‌خندد، چرا مایل نیست كسی بجز خودش، نامه‌های مجازی را كه به او ارسال شده‌اند، ببیند و... .

حدس زن درست بود، ارتباط شوهرش با غریبه همیشه آنلاین دنیای مجازی، پیچیده‌تر از آن چیزی بود كه او گمان می‌كرد و همین ماجرا كار را به جایی رساند كه آنها با وجود چندین سال زندگی مشترك در كنار یكدیگر، تصمیم به جدایی گرفتند. با این حال فروپاشی خانواده تنها نتیجه این نوع ارتباط‌ها و اعتمادكردن‌های بیجا نیست، گاهی ارائه اطلاعات خصوصی خانواده در اینترنت بویژه از سوی كودكان باعث می‌شود آنها در خطر ربوده‌شدن یا سوءاستفاده جنسی در سایت‌های غیر اخلاقی قرار بگیرند!

به آنها بفهمانید هر فردی در دنیای مجازی شاید یك دروغگو باشد كه درباره سنش، جنسیتش و موقعیتش دروغ می‌گوید و می‌خواهد آنها را فریب دهد.

شبكه‌های فیس‌بوك و گوگل‌پلاس كه بیشتر نوجوان‌ها و جوان‌های خانواده ممكن است جذب آنها شوند نیز از جمله دروازه‌های دوستیابی و ارتباطات اجتماعی محسوب می‌شوند كه طبیعتا پدر و مادر وظیفه دارند هرازگاه به صفحه فرزندشان در این فضاها سر بزنند و پروفایل او را بررسی كنند تا مطمئن شوند كه عكس‌ها و مسائل غیراخلاقی در آنها وجود ندارد.

نكته دیگر درباره نامه‌های مجازی ناشناس است، به یاد داشته باشید و به فرزندانتان نیز بیاموزید، حتی جذاب‌ترین عنوان‌ها نیز نباید وسوسه‌تان كنند كه این نوع نامه‌ها را باز كنید. بازكردن این نوع نامه‌ها انواع دردسرها را برای شما به ارمغان می‌آورند. شاید كسی قصد دارد با رخنه در رایانه شما اطلاعات‌تان را بدزدد، شاید كسی می‌خواهد از هویت شما در دنیای مجازی برای ارسال مطالب نادرست استفاده كند، شاید نامه‌ها حاوی مطالب غیراخلاقی باشند و جالب است بدانید كه بازكردنشان پیامی ‌برای فرستنده ارسال می‌كند كه به او می‌فهماند شما مشتری این نوع مطالب هستید و از آن به بعد هر روز شمار زیادی مطالب ناجور دریافت كنید، شاید با بازكردن این نامه‌ها و بارگذاری فایل‌های همراهشان، رایانه‌تان ویروسی شود و همه اطلاعات مهم داخلش را از دست بدهید و... .

به او بیاموزید شاید از بین میلیون‌ها انسان روی كره زمین شماری بسیاربسیار اندك واقعا شانس می‌آورند و برنده یك قرعه‌كشی یا ارثیه‌ای از مرجعی ناشناس می‌شوند، اما شمار این آدم‌ها همان‌طور كه گفتیم بسیار كم است و اگر تعدادشان را نسبت به میلیون‌ها كاربر اینترنتی بسنجیم آن‌وقت می‌شود گفت این نوع اتفاق‌ها، اغلب محال است و بنابراین نامه‌های مجازی كه می‌گویند ثروتمند ناشناسی در كشوری دیگر وصیت كرده است ارثیه‌اش را با قرعه‌كشی به یك كاربر اینترنت خوش‌شانس بدهند و از قضا نام فرزند شما در آن قرعه‌كشی درآمده است یا به او اطمینان می‌دهند كه برنده قرعه‌كشی یك شركت بین‌المللی شده یا كشوری به واسطه همان قرعه‌كشی كذایی تصمیم گرفته ملیتش را به او اعطا كند، فقط حقه‌هایی تكراری برای كلاهبرداری از ساده‌لوح‌های فضای مجازی هستند.

علی یوشی‌زاده  

چهارشنبه 21/4/1391 - 15:31
نوجوان و جوان
رابطه بزرگ‌ترها و‌جوانان؛ ‌از‌كشمكش تا تفاهم‌
زمان پیوسته در گذر است و نسل‌ها از پی هم می‌آیند و می‌روند. در دنیایی زندگی می‌كنیم كه همه چیز در آن با شتابی بی‌سابقه در حال تغییر است. همچنان كه عمر بر ما می‌گذرد و از كودكی به جوانی و از جوانی به میانسالی و كهنسالی می‌رسیم، هر آنچه در اطراف ماست نیز تغییر می‌كند. آدم‌ها و فكرها و اعتقادات و ارزش‌ها عوض می‌شوند و رفتارها و هنجارها تحول می‌یابند.

 

هر نسل در موقعیت تاریخی و اجتماعی مشخصی رشد می‌كند و متناسب با این موقعیت به عادات و ارزش‌ها و سلایقی تمایل می‌یابد كه ممكن است از اندیشه‌ها و افكار و كردارهای نسل‌های قبلی و بعدی خود متفاوت باشد.

این تغییر و تحولات گسترده و سریع در شرایط فردی و اجتماعی آدم‌ها در نسل‌های مختلف، می‌تواند مساله‌ای طبیعی و بدیهی تلقی شود. وقتی شرایط تغییر می‌كند، آدم‌های پرورش یافته در این شرایط هم عوض می‌شوند، اما مشكل و مساله چالش‌برانگیز، زمانی خود را نشان می‌دهد كه 2 نسل متفاوت، ناگزیر از برقراری تعامل و ارتباط انسانی و اجتماعی با یكدیگر هستند.

تفاوت در نگرش‌ها و سلایق گاه زمینه تنش میان افراد و گروه‌های درگیر در رابطه را فراهم می‌كند. آدم‌هایی كه متعلق به 2 نسل متفاوت هستند و ارزش‌ها و نگرش‌های مختلفی دارند، ممكن است در موقعیت تعامل با یكدیگر دچار چالش و تعارض شوند.

این چالش اولین‌بار و در ابتدایی‌ترین شكلش، در خانواده اتفاق می‌افتد. روابط خانوادگی هسته روابط اجتماعی گسترده‌تر هستند و روابط تعارض‌آمیز در خانواده بسادگی در تعاملات گسترده‌تر اجتماعی شیوع پیدا می‌كند.خانواده در قالب معمولش، متشكل از ‌2‌نسل والدین و فرزندان است و ناگزیر، این دو نسل، پرورده‌ 2 دوران تاریخی ـ اجتماعی متفاوت‌اند. وجود اختلاف سلیقه و نظر بین این دو نسل در صحنه روابط خانوادگی شاید طبیعی باشد، اما آنچه در واقعیت اتفاق می‌افتد، در بسیاری از موارد، جدل و تنش و تعارض بر سر همین اختلاف‌ها، میان والدین و فرزندان است.

شاید ناچار باشیم این واقعیت را بپذیریم كه همه چیز عوض شده است، بنابراین ما در نقش پدر یا مادر با فرزندانمان یا در نقش فرزند با والدینمان ارزش‌ها و سلایق متفاوتی داریم. اما این تفاوت‌ها چنانچه زمینه بروز تضاد میان والدین و فرزندان را فراهم كند، نه تنها نهاد خانواده،‌ بلكه كل هستی اجتماعی ما را تحت تاثیر قرار خواهد داد. تضاد میان 2 نسل كه از همان تفاوت در سلیقه‌ها ناشی شده است، به همه عرصه‌های اجتماعی راه خواهد یافت و جامعه را صحنه درگیری‌های پنهان و آشكار خواهد ساخت. پس شاید مساله اساسی این باشد: چگونه می‌توان با این تفاوت‌ها به زندگی ادامه داد، چنان كه تفاوت عامل تضاد و تعارض میان نسل‌ها نشود؟ چگونه می‌توان با این تفاوت‌ها كنار آمد؟

كشمكش در همه‌جا

گفتیم‌ تفاوت و بعضا تعارض 2 نسل به صحنه خانواده محدود نمی‌شود. زندگی اجتماعی سرشار از موقعیت‌هایی است كه در آنها 2 نسل ناچار از برقراری تعامل با یكدیگرند و در این موقعیت‌ها اختلاف موجود میان 2 نسل می‌تواند مساله‌ساز باشد.

تقریبا همه جایگاه‌های اجتماعی كه فرد در آنها حضور دارد، جایگاه‌هایی هستند كه در آنها امكان رویارویی جوانان و بزرگسالان فراهم است. مدرسه شاید بعد از خانواده، اولین موقعیتی باشد كه باز 2 نسل در ارتباط با هم قرار می‌گیرند. معلمان و مدیران مدارس متعلق به یك نسل و همه دانش‌آموزان عضو نسل دیگری با سلایق و علایق متفاوت هستند.

چنین وضعیتی در دانشگاه هم ادامه پیدا می‌كند، استادان و دانشجویان می‌توانند دو سوی یك تعامل تعارض‌آمیز را تشكیل دهند. تضاد می‌تواند در محیط كار نیز ادامه پیدا كند؛ جایی كه معمولا در آن مقامات و مسوولان مافوق را نسل بزرگ‌تر تشكیل می‌دهند و جوانان در مقام‌های پایین‌تر قرار دارند.

خصوصیت مشترك همه این موقعیت‌های اجتماعی آن است كه در همه آنها، نسل جوان در جایگاهی مادون جایگاه بزرگ‌ترها قرار می‌گیرد. به عبارت دیگر، قدرت در همه این موقعیت‌ها متعلق به نسل بزرگ‌تر است. در مدرسه، دانشگاه، محیط كار و در سطوح اجتماعی وسیع‌تر از این نیز اغلب اوقات این نسل بزرگ‌تر است كه موهبت قدرت را در اختیار دارد و می‌تواند آن را بر جوانان اعمال كند.

نسل بزرگ‌ترها بر خانواده، مدرسه، دانشگاه، محیط كار و تقریبا بر كل هستی اجتماعی حاكمیت دارد. حاكمیت بزرگ‌ترها در واقع به معنای حاكمیت سلایق و علایق فرهنگی و اخلاقی آنان نیز هست و نگرش نسل جوان در بسیاری از موارد با این علایق و سلایق تفاوت دارد. در چنین شرایطی، زمینه تضاد و تعارض و تنش در همه عرصه‌ها میان 2 نسل فراهم شده است.

تنش هنگامی اتفاق می‌افتد و رفته‌رفته گسترده‌تر می‌شود كه بزرگ‌ترها ـ به عنوان نسل غالب ـ تمایل داشته‌ باشند علایق و سلایق خود را به هر قیمت ممكن بر جوانان تحمیل كنند. در این شرایط، نسل غالب وجود تفاوت بین خود و نسل جوان را به رسمیت نمی‌شناسد، حق را تنها به خود می‌دهد و حاضر به گفت‌وگو برای دستیابی به تفاهم با این نسل نیست.

می‌توان گفت در چنین شرایطی همه چیز برای نافرمانی و شورش پنهان و آشكار نسل جوان، علیه نسل بزرگ‌ترها فراهم است. در خانواده فرزندان از دستورات والدین سرپیچی می‌كنند و در مدرسه، دانشگاه و محیط كار نیز چنین می‌شود و به طور كلی در صحنه جامعه، ائتلافی پنهان میان نسل جوان علیه نسل بزرگ‌ترها شكل می‌گیرد.

ممكن است این تضاد و تعارض در قالب نافرمانی پنهان نسل جوان از بزرگ‌ترها ادامه یابد، نسل جدید برای خود نوعی زندگی مخفی شكل دهد، جمع‌های زیرزمینی ایجاد شوند و نسل جدید بكوشد با هر طریق ممكن، خود را از كنترل و نظارت نسل بزرگ‌تر خلاص كند. اما ممكن هم هست كه تضاد و تنش به شكل آشكار در بیاید، درگیری در خانواده، مدرسه، دانشگاه، محیط كار و حتی كنش‌های جمعی اعتراض‌آمیز از نمونه‌های درگیری آشكار میان 2 نسل هستند.

چه باید كرد؟

شاید مساله اساسی در مدیریت صحیح تفاوت‌های 2 نسل، نحوه نگرش اعضای 2 نسل به این تفاوت‌ها باشد. مساله مهم در یك خانواده برای پیشگیری از تنش و كشمكش، آن است كه والدین و فرزندان چگونه به تفاوت‌های موجود میان یكدیگر بنگرند و چگونه با این تفاوت‌ها برخورد كنند. در اینجا «قضاوت اخلاقی» والدین و فرزندان نسبت به یكدیگر اهمیت می‌یابد.

محمدحسین الیاسی، محقق و استاد دانشگاه در مقاله‌ای پژوهشی با نام «سنجش رابطه گسست نسلی با سبك فرزندپروری پدران» به بررسی رابطه رویكرد اخلاقی پدران و كشمكش آنان با فرزندان پرداخته است. او با مدد گرفتن از دیدگاه‌های روانشناختی اشاره می‌كند كه هر فرد در طول زندگی خویش از مراحل مختلفی می‌گذرد كه قضاوت اخلاقی او درباره خود و دیگران بر پایه آن شكل می‌گیرد.

الیاسی با استفاده از نظریات روانشناختی می‌گوید كه افراد در اولین سطح قضاوت اخلاقی می‌كوشند به منظور دستیابی به پاداش و جلوگیری از تنبیه، خود را با دیگران سازگار كنند و در صدد برآیند كه رفتار خود را با خواست افراد قدرتمند و معتبر همراه سازند. در مراحل بعدی، فرد اخلاق را در تبعیت كوركورانه از قراردادهای اجتماعی می‌یابد، اما در آخرین سطوح، فرد از قراردادها فراتر می‌رود و وجدان فردی خویش را منبع قضاوت اخلاقی قرار می‌دهد.

اخلاق در این مراحل آخر مبتنی بر اصول انتزاعی كلی است و فرد در برخورد با دیگران از نوعی تساهل اخلاقی برخوردار است. او انتظار ندارد كه همه دقیقاً آنچنان كه او می‌خواهد و می‌پسندد، رفتار كنند، بلكه رفتار دیگران را بر پایه اصول اخلاقی كلی‌اش می‌سنجد.

الیاسی تأكید می‌كند «بزرگسالانی كه به سطح آخر رشد اخلاقی نرسیده‌اند، رفتارهای جوانان و نوجوانان را بویژه وقتی با هنجارهای مقبول آنان فاصله داشته باشد، برنمی‌تابند. به همین سبب این گونه بزرگسالان در مقام والدین اغلب رفتاری توأم با طرد و عدم پذیرش در برابر فرزندان نوجوان خود نشان می‌دهند». والدین نابرخوردار از تساهل و مدارا اغلب با فرزندان نوجوان خویش دچار تعارضات ژرف و گسست‌های مستمر می‌شوند. چنین والدینی چون قادر به درك نظرات و دیدگاه‌های متفاوت با نظرات خویش نیستند، در تقابل با فرزندان جوان و نوجوان خویش، خود را همیشه صاحب حق می‌دانند و ارزش چندانی برای عقاید و مواضع دیگران قایل نمی‌شوند.

به عقیده الیاسی «میزان گسست نسلی و تعارضات بین نسلی زمانی بیشتر بروز می‌كند كه بزرگسالان، بویژه والدین به مراحل عالی رشد اخلاقی نرسیده باشند. چنین والدین و بزرگسالانی، ناتوان از درك و پذیرش نیازها، احساسات، خواسته‌ها و مواضع متفاوت گروه‌های سنی پایین‌تر از خود هستند، در مقابل بزرگسالانی كه به مراحل بالای رشد اخلاقی رسیده‌اند، واجد ویژگی‌هایی نظیر خویشتنداری، مدارا، اغماض و وسعت نظر هستند، ‌این افراد قادرند دیگران را درك كنند، حتی اگر چون آنان نیندیشند و عمل ننمایند.»

پس نكته قابل تأمل این است كه ویژگی‌های شخصیتی والدین و بزرگ‌ترها می‌تواند تأثیری مهم در بروز تعارضات و گسست میان نسل‌ها داشته باشد. اگر والدین شخصیت‌هایی متساهل داشته باشند و تفاوت نسل جدید را با خود درك كنند و آن‌ را بپذیرند، امید می‌رود كه تفاهم بیشتری در ارتباطات 2 نسل به وجود بیاید.

نتایج پژوهش الیاسی نشان می‌دهد كه حدود دو‌سوم نوجوانان پسر دبیرستانی كه مورد پژوهش قرار گرفته‌اند، پیوند عاطفی عمیق با والدین خویش ندارند. این گروه احساس می‌كنند كه پدرانشان آنها را درك نمی‌كنند، به خواسته‌ها و علایق آنها وقعی نمی‌نهند و دنیا را از دریچه نگاه خود و نه فرزندانشان می‌نگرند. بسیاری از این نوجوانان قادر به گفت‌وگویی عمیق و توأم با همدلی با پدران خویش نیستند و اساسا چیزی برای گفتن به پدران خود ندارند.

به سوی تفاهم

رابطه 2 نسل در جامعه می‌تواند رابطه‌ای همراه با كشمكش بسیار و جدل‌های بی‌پایان باشد؛ اگر دو طرف رابطه سعی در درك موقعیت و افكار یكدیگر نداشته باشند و تنها بكوشند نظرات خود را به كرسی بنشانند، تفاوت‌هایشان را نادیده بگیرند و فقط خود را صاحب حق بدانند. اما از سوی دیگر، این رابطه می‌تواند رابطه‌ای توأم با فهم متقابل باشد؛ اگر دو طرف تفاوت‌های یكدیگر را به رسمیت بشناسند، اگر والدین نخواهند تنها نظرات خود را به فرزندان تحمیل كنند و اگر فرزندان در تصمیم‌گیری‌هایشان جایی برای تجربه و نصایح دلسوزانه والدین باز كنند و در برابر همه‌ گفته‌ها و خواسته‌های والدینشان واكنش منفی نشان ندهند. در این صورت 2 نسل می‌توانند دست در دست هم جامعه‌ای بسازند كه زندگی در آن برای همه شیرین‌تر است.

سالار كاشانی  

چهارشنبه 21/4/1391 - 15:31
آشپزی و شیرینی پزی

كباب‌تابه‌ای با سبزیجات

مواد لازم: گوشت چرخ‌كرده كم‌چربی: 750 گرم، پیاز متوسط: 2 عدد، گوجه‌فرنگی: 3 عدد،‌ نمك، زردچوبه، فلفل، روغن مخصوص سرخ‌كردن و ادویه: به میزان لازم، سبزیجات (تره، جعفری، گشنیز): به مقدار دلخواه.

طرز تهیه: ابتدا پیازها را بشویید و رنده كنید. حالا گوشت چرخ‌كرده را هم به پیازها اضافه كنید و نمك، فلفل، زردچوبه و ادویه غذا را هم به آن بیفزایید. این مواد را كمی مالش دهید. حالا سبزی‌ها را كه از قبل شسته و خرد كرده‌اید، به سایر مواد اضافه و خوب مخلوط كنید. مقداری روغن داخل ظرف بریزید و بگذارید كمی داغ شود. سپس به اندازه یك نارنگی از مواد غذا را بردارید، كف دست پهن كنید و آن را داخل ظرف بگذارید. وقتی همه مواد تمام شد، شعله گاز را كم كنید و در ظرف را بگذارید تا كباب‌ها به خوبی سرخ شود. وقتی یك طرف آن سرخ شد، كباب را برگردانید و گوجه‌فرنگی‌های حلقه‌شده را روی آن بگذارید. در ظرف را ببندید تا كباب و گوجه به خوبی سرخ شود. 

چهارشنبه 21/4/1391 - 15:30
نوشیدنی و دسرها

سالاد میوه

مواد لازم: كمپوت آناناس: یك عدد، پرتقال متوسط: 2 عدد، گریپ‌فروت: یك عدد، نارنگی: 3 عدد، سیب: 3 عدد، انگور: یك پیمانه، موز: 2 عدد، كیوی متوسط: 2 عدد.

طرز تهیه: پوست پرتقال، نارنگی و گریپ‌فروت را بگیرید، مغز آنها را جدا كنید و در ظرفی بریزید. حالا سیب‌ها را هم با پوست یا بدون پوست ورقه‌ورقه برش دهید و داخل ظرف بریزید. موزها را هم حلقه‌حلقه كنید و به همراه كیوی‌های پوست‌‌گرفته و خردشده داخل ظرف بریزید. آناناس را هم ریز كنید و درون بقیه مواد سالاد بریزید. حالا انگورهای دانه‌شده را هم به سالاد اضافه كنید. در مرحله آخر، شربت كمپوت آناناس را روی میوه‌ها بریزید و آرام به هم بزنید. باید بگذارید سالاد حدود 30 دقیقه بماند تا طعم بهتری پیدا كند و بعد آن را میل كنید.

چهارشنبه 21/4/1391 - 15:30
آشپزی و شیرینی پزی
كوفته اراكی
مواد لازم: گوشت چرخ‌كرده: 500 گرم، آرد نخودچی: به اندازه‌ای كه مواد به هم بچسبد، پیاز متوسط: یك عدد، جعفری ریزشده: 3 قاشق غذاخوری، رب گوجه‌فرنگی: یك و نیم قاشق غذاخوری، نمك، فلفل و روغن: به میزان لازم.

طرز تهیه: ابتدا پیاز را رنده ‌ و با گوشت چرخ‌كرده مخلوط كنید. سپس جعفری خردشده را همراه با مقداری نمك و فلفل به پیاز و گوشت اضافه كنید. حالا كمی آرد نخودچی داخل مواد بریزید و خوب مالش دهید تا مواد بخوبی مخلوط شود. اگر آرد نخودچی كم بود، مقدار بیشتری آرد به غذا اضافه كنید و مالش دهید تا حالت چسبندگی پیدا كند. حالا در یك قابلمه، رب را با كمی روغن تفت دهید و كمی آب به آن اضافه كنید تا جوش بیاید. در این مرحله باید به اندازه یك گردو از مواد را بردارید و در دست مالش دهید، سپس آن را در قابلمه بیندازید. تمام مواد را به این صورت داخل قابلمه بریزید تا تمام شود. پس از آن در ظرف را بگذارید و شعله گاز را كم كنید تا مواد مغز پخت شود. 

چهارشنبه 21/4/1391 - 15:30
كودك
كلید موفقیت
خلاقیت
وقتی از خلاقیت و ایده‌های نو افرادی چون ورزشكار، آشپز، معلم، مدیر، نقاش، فروشنده و...‌ به فكر فرو می‌رویم و تحسین‌شان می‌كنیم و گاه با خود می‌اندیشیم كه انگار این انسان‌ها از دنیایی متفاوت آمده‌اند، دنیایی كه ساكنانش متفاوت می‌اندیشند و متفاوت عمل می‌كنند و در نهایت در امور خود موفق می‌شوند و كاش فرزندان ما سرنوشتی مانند آنها داشته باشند.

 

مسلما پدر و مادرها كه به معنای این موفقیت و تفاوت پی برده باشند، آرزو دارند فرزندانشان سهمی‌ از این دنیای متفاوت داشته باشند. چرا كه می‌دانند در زندگی افراد خلاق، هر فشار و مشكل به تهدید بدل نمی‌شود و آگاهانه می‌توانند با مدیریت و بهره‌جویی از خلاقیت راه‌های متفاوت فكر‌كردن را در سر بپرورانند و همه اینها یعنی ما در دنیایی زندگی می‌كنیم كه در آن موفقیت ارتباط نزدیكی با خلاقیت دارد تا جایی كه گاهی با هم مترادف می‌شوند.

منظور از خلاقیت در كودكان شكلی از تفكر است كه ظرفیت آنها را برای ایده‌های نو و كارهای تازه و بدیع بالا می‌برد. آلبرت اینشتین می‌گوید: «تخیل از دانش مهم‌تر است.»

این جمله امروزه معنی بیشتری پیدا كرده است، چون كودكان در كنار كتاب با دنیای اطلاعات از طریق اینترنت و رسانه‌ها احاطه شده‌اند.

آیا این ابزار كودكان را باهوش می‌كند؟ یا استفاده از آن همچون پرسه‌زدن در دایره‌المعارفی پر از اطلاعات، ولی بی‌ارتباط به هم است.

كودكان خردسال طبیعتا در مورد افراد و جهان پیرامون كنجكاوند و می‌خواهند ارتباط خود را با آنها بدانند. با پرورش خلاقیت، كودكان می‌توانند در دنیای اطلاعات با منابعی كه پیشتر با آنها در ارتباط نبوده‌اند ارتباط برقرار كنند، اما به مرور كه بیشتر می‌آموزند و رشد می‌كنند و توانایی در برقراری ارتباطشان افزایش می‌یابد و آگاهی بیشتری به دست می‌آورند، آموزه‌هایشان را با هم تركیب می‌كنند و مهارت‌های بیشتری پیدا می‌كنند كه به كار ببندند.

خلاقیت فقط مختص دوران كودكی نیست، كودك به خلاقیت برای تمامی عمر نیاز دارد. تبدیل‌شدن به انسانی كوشا، فعال، آگاه و مقاوم در برابر فشارها و مشكلات یك‌شبه به دست نمی‌آید، بلكه لازم است از سال‌های اولیه زندگی توانایی و قدرت درونی او كشف و سپس هدایت و مراقبت شود. متخصصان كودك می‌گویند انسان با میل به كاوش در جهان به دنیا آمده است.

در این میان، نگرش و دانش بزرگسالان اطراف آنان بسیار مهم است، اگر در اطراف كودكان افراد مطلعی باشند كه انگیزه‌های درونی را بالا ببرند و اعتماد به‌نفس را بهبود دهند و قطعا رسیدن به هدف را مطابق با روحیه و علایق درونی كودك سرعت خواهند بخشید و كسب این تجارب را لذتبخش خواهند كرد.

چطور بچه‌هایی خلاق داشته باشیم؟

رابطه بازی با بهره‌وری از خلاقیت بسیار پراهمیت است، چون بازی به كودكان خردسال یاد می‌دهد هنگام تلاش برای حل مشكلاتی كه به چشمشان خیلی بزرگ و اساسی جلوه می‌كند، از تفكر خلاق كمك بگیرند یا به كمك تخیل و خلاقیت از تكرار و حركت‌های یكنواخت در بازی فراتر بروند.

پس اگر تمركز روی بازی‌هایی كه خط پایان ندارند صورت بگیرد، مفید است و از طریق این بازی‌ها كودك انتخاب‌های زیادی را می‌تواند برگزیند. برای مثال خانه‌سازی، بازی با مكعب‌های چوبی، نقاشی، شن‌بازی، فعالیت‌های ریتمی ‌و خمیربازی كه ابزار بازی را به هر شكلی می‌توان درآورد.

همچنین می‌توانید با تركیب و به هم چسباندن مواد بازیافتی و دورریختنی برای ساخت كاردستی‌های جدید استفاده كنید. توجه به این دست بازی‌ها به اعتقاد كارشناسان رشد كودك در كودك انگیزه ایجاد می‌كند تا به عادت‌های تكراری خو نگیرند و رویكردی حفظ‌كردنی به بازی نداشته باشند.

دخالت بزرگ‌ترها با پرسش‌های هدفدار

تاثیر آموزشی یك فعالیت، وقتی بالا می‌رود كه بزرگ‌ترها در قالب پدر، مادر، مربی یا مراقبان دیگر به شیوه‌ای یاری‌رسان با كودك بده‌بستان كنند تا كودك به تفكر خلاق تشویق شود. یعنی دخالت بزرگ‌ترها با كمك پرسش و پاسخ لایه‌های عمیقی از تفكر و ادراك را بیدار كند.

این كار می‌تواند به‌راحتی صحبت با بچه‌های خردسال درباره كارهایی كه صبح در مهد كودك یا اتاقشان كرده‌اند یا صحبت درباره تجربه یك دیدار، گردش یا مهمانی و كتاب داستان و نقاشی كودك باشد. با پرسیدن سوال‌هایی در مورد دیده‌ها وشنیده‌ها، چیدمان مكان‌ها، اشخاص حاضر، انتخاب رنگ‌ها نظر كودك را به اشیا و اتفاقات متفاوت
بكشانید.

پرسش‌های هدفدار ضمن درگیر‌كردن كودك در فعالیت‌های گفته‌شده، او را به تفكر عمیق و یادگیری پیوسته تشویق می‌كند. قوه تخیل او هنگام پرداختن به فعالیت‌های تحریك‌كننده هوش، پرورش می‌یابد. مثل پرسیدن این سوال‌ها در واكنش به كارها یا حرف‌های كودك: «یادته وقتی رفته بودیم...؟» یا «چی می‌شد اگه...؟» یا «چطور می‌شه این اسباب‌بازی را بهتر كرد؟» یا «چه چیزی می‌تونی با این خط مارپیچ درست كنی؟»

برای كمك به كودكان در حل مسائل و مشكلات می‌توان با چالش آنها را به فكر‌كردن به صورت زیر تشویق كرد: «این به چه دردی می‌خوره؟» یا «دیگه باید به چی فكر كرد؟» یا ‌«می‌تونی یه راه دیگه‌ای واسه این كار پیدا كنی؟»

همچنین برای كشاندن آنان به چالش كشف اشیا یا فكر‌های جدید می‌توان با این پرسش‌ها آنان را به تفكر خلاق درباره موضوع مورد نظر وا داشت: «این تورو یاد چیزی نمی‌اندازه؟» یا «با این آجر، گیره كاغذ و چند شیء دیگه چه كار‌هایی می‌شه كرد؟»

پس كودكان به كمك بزرگ‌ترها با استفاده از بازنمایی رویدادها و تجربه‌ها درباره مفاهیم تازه فكر می‌كنند و با افزودن اطلاعات احساس تسلط بر خود، در نتیجه تصور بهتری از خود پیدا می‌كنند كه این نكته بسیار مهم تربیتی به حساب می‌آید.

همین‌طور ایجاد فرصت دیدار افراد و مكان‌های جدید، دسترسی به افراد هنرمند و صنعتگر و آشنایی با مشاغل مختلف همه و همه یكی دیگر از توصیه‌های متخصصان روان‌شناسی برای تشویق به شیوه‌های باز و انعطاف‌پذیر فكر‌كردن كودك است.

خانه‌های خلاق

خانه‌هایی كه كودكان خلاق پرورش می‌دهند، خانه‌هایی هستند كه در آنها هم پدران و مادران و هم كودكان دارای «عادات خلاق» هستند. مردم بسیار خلاق در خود عادت مورد سوال قرار دادن آنچه مشاهده می‌كنند را تقویت می‌كنند و دیدگاه‌های تازه، یافتن راه‌های تازه برای آنچه انجام می‌دهند و صرفا خلق‌كردن در هر زمان كه امكان داشته باشد را به وجود می‌آورند.

با مطالعه و بررسی زندگی افراد خلاق و سازنده در هر رشته و موقعیتی متوجه می‌شویم آنان در برابر ناممكن متوقف نشده‌اند و تجربیات نامطلوب و غیرمعمول زندگی را تحت كنترل خود گرفته‌اند.

گروهی از روان‌شناسان در كالیفرنیا یك بررسی بلندمدت جالب درباره خانه‌ها و خانواده‌های كودكان خلاق به عمل آوردند. آنها نتایج بررسی خود را با خانه‌ها و خانواده‌های كودكانی كه خیلی خلاق نبودند، مقایسه‌كردند.

برخی از گفته‌های والدین موفق را در پی می‌آوریم تا شما راز موفقیت آنها را خودتان كشف كنید:

‌‌ـ‌ من برای عقاید فرزندم احترام قائل هستم و او را تشویق به بیان آنها می‌كنم.

‌‌ـ‌ من احساس می‌كنم یك كودك باید برای فكر‌كردن، رویا دیدن و حتی وقت خود را به بطالت گذراندن فرصت داشته باشد.

‌‌ـ‌ من اجازه می‌دهم فرزندم بسیاری از تصمیم‌ها را خودش بگیرد.

‌‌ـ‌ من و فرزندم اوقات صمیمانه و گرمی‌ را با یكدیگر می‌گذرانیم.

‌‌ـ‌ من فرزندم را تشویق می‌كنم كنجكاو باشد و درباره چیزها كاوش و سوال كند.

‌‌ـ‌ اطمینان حاصل می‌كنم كه فرزندم می‌داند آنچه او آزمایش كرده یا انجام می‌دهد، مورد تایید من است.

اما آنها چطور انجام كاری را به فرزندانشان یاد می‌دهند:

‌‌ـ‌ كودك را تشویق می‌كنند.

‌‌ـ‌ رفتاری گرم و حمایت‌كننده دارند.

‌‌ـ‌ عكس‌العمل آنها نسبت به كودك، برای بالا بردن روحیه اوست.

‌‌ـ‌ به نظر می‌رسد از آن موقعیت لذت می‌برند.

‌‌ـ‌ از بودن با كودك خود شاد هستند.

‌‌ـ‌ حامی ‌و مشوق كودك هستند.

‌‌ـ‌ كودك را تحسین می‌كنند.

‌‌ـ‌ قادر به برقراری روابط خوب كاری با كودك هستند.

‌‌ـ‌ كودك را تشویق به انجام كارها به طور مستقل می‌كنند.

والدین كودكان غیرخلاق چگونه رفتار‌كردند آنها كه فرزندانشان توانایی به كار گرفتن ایده‌های نو را ندارند. آنها می‌گویند:

‌‌ـ‌ من به فرزندم می‌آموزم كه وقتی رفتار بدی داشته باشد، به طریقی تنبیه خواهد شد.

‌‌ـ‌ من به فرزندم اجازه نمی‌دهم نسبت به من عصبانی شود.

‌‌ـ‌ سعی می‌كنم فرزندم را از كودكان یا افراد فامیل كه دارای عقاید یا ارزش‌های متفاوتی از ما هستند، دور نگه ‌دارم.

‌‌ـ‌ من معتقدم كه یك كودك باید دیده شود، ولی صدایش شنیده
نشود.

‌‌ـ‌ احساس می‌كنم فرزندم كمی ‌موجب ناامیدی من است.

‌‌ـ‌ اجازه نمی‌دهم كودكم تصمیمات مرا مورد سوال قرار دهد.

این پدران و مادران وقتی می‌خواهند كاری را به فرزندانشان یاد بدهند هم رفتاری عجیب دارند:

‌‌ـ‌ مایلند به كارها بیش از حد نظم بدهند.

‌‌ـ‌ می‌خواهند همه كارها را كنترل كنند.

‌‌ـ‌ نسبت به آنها موقعیت رفتاری خصمانه دارند.

‌‌ـ‌ از كودك انتقاد می‌كنند و پیشنهادهای او را نمی‌پذیرند.

‌‌ـ‌ به نظر می‌رسد از كارهای كودك خجالت می‌كشند و به او افتخار نمی‌كنند.

‌‌ـ‌‌‌ـ‌ با كودك در‌موضع قدرت ‌‌وارد می‌شوند و در واقع بین كودك و پدر و مادر رقابت وجود دارد.

‌‌ـ‌ در مقابل مشكلات تسلیم می‌شوند و عقب‌نشینی می‌كنند و از كنارآمدن با مشكلات سرباز می‌زنند.

‌‌ـ‌ به كودك فشار می‌آورند كاری را كه آنها دوست دارند، انجام دهد.

‌‌ـ‌ با كودك ناشكیبا هستند.

پیام خلاقیت

چیزی كه هست، هست، ولی لزوما نباید همواره همین طور بماند. پیام خلاقیت این است: می‌توانی با چیزی كه در اختیار داری كاری كنی تا تغییرش بدهی. دنیایی كه جلوی چشم ماست تنها دنیایی نیست كه می‌تواند باشد. افراد خلاق به جای گفتن این‌كه «هیچ‌كس این كار را نمی‌كند!»، می‌گوید: «از چه راهی می‌شود این كار را كرد؟» یا «چطور می‌شود این را بهترش كرد؟»

داشتن این طرز تفكر مستلزم این نیست كه ابزار و مواد گران‌قیمت مهیا كنیم، بلكه به این معناست كه چگونه از محیط خود حداكثر استفاده را بكنیم و نه با خیالبافی‌های بیهوده از تبادلات خود با كودكان بیشترین نتیجه را بگیریم.‌ در ضمن نمی‌خواهیم یادگیری كودكان و رشد آنان را با عجله تسریع كنیم. هدف این است كه درك آنان را عمیق كنیم و كاری كنیم كه برای همیشه بتوانند دركی از خلاقیت و تخیل داشته باشند و با آن درگیر شوند.

فراموش نكنیم، جامعه به دست افراد كارآمد ساخته شده و پیشرفت كرده كه از تخیل خود برای تكامل بخشیدن به فكرهای بكر نسل‌های قبلی بهره جسته‌اند.

روشنك نوروزی‌پناه  

چهارشنبه 21/4/1391 - 15:29
ایرانگردی
«شیمبار» را به خاطر بسپارید
تا به حال شده برای تعطیلات آخر هفته جایی بروید و دست آخر با خودتان فكر كنید كه كاش می‌شد این تكه از زمین و آسمان را مثل یك قاب عكس بردارم، تا كنم، بگذارمش توی كوله‌پشتی‌ام و با خودم ببرمش شهر خودم و هر وقت حوصله‌ام سر رفت، هر وقت هوا كثیف شد و پزشكان هشدار دادند كه هیچ‌كس از خانه‌اش بیرون نیاید و هر وقت دلم گرفت، آن تكه از زمین و آسمان را از كوله‌پشتی‌ام در بیاورم و بگسترانمش پشت پنجره خانه‌ام و بعد پنجره را باز كنم. نسیم خنكی به صورتم بخورد و من نفسی عمیق بكشم تا هوای مرطوب و خنك، ریه‌هایم را زنده كند و پوستم را شاداب و درخشان!

 

حس خیلی‌ها وقتی از شیمبار دیدن می‌كنند همین است. دلشان می‌خواهد شیمبار را بدزدند و با خود ببرند شهر خودشان، بس كه قشنگ است و چه اسم بجا و شایسته‌ای برایش انتخاب كرده‌اند «شیمبار» یعنی «شیرین بهار».

پیشنهاد این آخر هفته ما، نقطه‌ای در مرز استان خوزستان و چهارمحال و بختیاری است كه 225 كیلومتری اهواز قرار گرفته و بخشی از جمعیتش را روستایی‌ها و بخشی را عشایر تشكیل می‌دهند. دشت، مثل یك سبد سبز و سنگین پر از خوراكی است؛ سبدی پر شده با انواع قارچ‌های جنگلی، انواع مركبات، انگورهای یاقوتی، توت، سیب و انار.

اگر آب و هوا و منظره بهشتی شیمبار، هنوز نتوانسته‌اند فهرست دلایل شما را برای سفر به این منطقه كامل كنند، گزینه كوهنوردی و عكاسی از درختان كهنسال و گل‌ها و حیوانات این منطقه را هم به فهرست اضافه كنید. حالا یك بار دیگر نگاهی به فهرست بیندازید؟ قانع شدید؟

علی یوشی‌زاده  

چهارشنبه 21/4/1391 - 15:28
بهداشت روانی
نگاهی به علل پرخاشگری و راه‌های مقابله با آن در میان جوانان
آرامش ‌هنگام توفان
همه ما بارها در خانواده، دوستان یا در روابط اجتماعی روزمره‌مان با جوانان و نوجوانانی سر و کار داشته‌ایم که به قول خودشان «اعصاب ندارند». با کوچک‌ترین محرک بیرونی کنترل خود را از دست می‌دهند و پرخاشگری می‌کنند. این پرخاشگری در سطوح مختلف جامعه رواج دارد و موجب رنج همگان شده است.

 

خانواده‌های بسیاری می‌شناسیم که در آنها فرزندان جوان و نوجوان رفتار پرخاشگرانه‌ای نسبت به والدین یا دیگر فرزندان خانواده از خود نشان می‌دهند. دعواها و بگومگوهای خیابانی همچنان وجود دارند. هر چند وقت یکبار در خبرها روایت اسیدپاشی و قتل و خودکشی جوانان را می‌خوانیم و می‌شنویم. این همه از نمودهای فراگیر شدن رفتار پرخاشگرانه است.

روحیه پرخاشگرانه به فرد محدود نمی‌شود. گاهی پرخاشگری می‌تواند صفت رفتاری یک جمع باشد. از این دست پرخاشگری‌های جمعی در جریان برگزاری مسابقات ورزشی و به ویژه فوتبال در ورزشگاه‌ها بسیار شنیده‌ایم و دیده‌ایم و اتفاقا عاملان اصلی این پرخاشگری‌های جمعی هم جوانان هستند.

چه عوامل فردی و اجتماعی باعث شکل‌گیری و فراگیرشدن روحیه پرخاشگرانه می‌شوند؟ چگونه می‌توان خشم و پرخاشگری را کنترل کرد و از آسیب‌های اجتماعی و خانوادگی آن کاست؟

واکنش احساسی به مشکلات

دکتر عبدالعلی لهسایی‌زاده، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه به همراه گلمراد مرادی در پژوهشی با عنوان «بررسی رابطه بین راهبردهای مقابله و رفتار پرخاشگرانه جوانان» به بررسی پدیده پرخاشگری در میان جوانان پرداخته‌اند.

این دو محقق با بررسی دیدگاه‌های روان‌شناسان اجتماعی در خصوص منشأ پرخاشگری در جوانان می‌گویند: «فردی كه در جامعه با مشكلی برخورد می‌کند، با 3 نوع وضعیت احتمالی (عقلانی، احساسی و اجتنابی) با مشکل روبه‌رو می‌شود و پاسخ وی به هر وضعیت به توانایی‌های فردی وی بستگی دارد. در راهبرد عقلانی، فرد مستقیما به سوی مدیریت آن مشكل متمركز می‌شود كه كمتر دچار پرخاشگری می‌گردد. در راهبرد احساسی فرد در برابر مشكلات به صورت غیرمنطقی و از روی احساسات عمل می‌کند. در راهبرد اجتنابی نیز فرد راه‌حل مشكلات را به نیروهای ماورایی محول می‌کند و معتقد است‌ حل مشكلات، كار آنها نیست، بلكه به دست نیروهای ماورایی حل می‌شود».

بر اساس این دیدگاه، ما در موقعیت‌های دشوار می‌توانیم واکنش‌های مختلفی از خود نشان دهیم. هر چه این واکنش‌ها بیشتر عقلانی و منطقی باشند، احتمال کمتری خواهد داشت که به رفتار پرخاشگرانه متوسل شویم و هر چه واکنشمان در برابر مشکلات و سختی‌ها احساسی‌تر باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که رفتار پرخاشگرانه از خود نشان دهیم. برخی از افراد نیز هستند که در مواجهه با دشواری‌ها، آنها را در قالب مذهبی به عواملی همچون حکمت‌الهی منتسب می‌کنند. چنین افرادی نیز کمتر در برخورد با مشکلات دست به رفتار پرخاشگرانه خواهند زد.

این محققان با تأکید بر اهمیت نوع واکنش‌های فرد در برابر دشواری‌ها و مشکلات زندگی در بروز رفتار پرخاشگرانه می‌نویسند: «در این دیدگاه آنهایی كه از راهبرد عقلایی و اجتنابی استفاده می‌كنند، انتظار می‌رود كمتر پرخاشگری از خود نشان دهند و آنهایی كه از احساسات استفاده می‌کنند، بیشتر پرخاشگر شوند.»

افرادی که در برابر مشکلات با راهبرد عقلانی واکنش نشان می‌دهند، می‌کوشند بهترین و منطقی‌ترین راه‌حل را برای حل مشکل به وجودآمده پیدا کنند و به کار ببندند. این راهبردها مستقیما بر مدیریت مشكل متمركز است، در حالی که در واکنش احساسی زمانی كه فرد با مشكلی روبه‌رو می‌شود، در برابر سختی‌ها به صورت غیرمنطقی و از روی احساسات عمل می‌کند.

کسانی که به خاطر فقر اقتصادی از پیگیری و رسیدن به آرزوها و خواسته‌هایشان بازمی‌مانند، پتانسیل فراوانی برای ابراز خشم و پرخاشگری دارند

در پیش‌گرفتن رفتار عقلانی در برابر دشواری‌ها آموختنی است. همه می‌توانند با آموختن و تمرین‌کردن، مهارت رفتار و تصمیم‌گیری عقلانی و منطقی در موقعیت‌های حساس را فراگیرند. وقتی می‌کوشیم برای مساله‌ پیش‌آمده، راه‌حلی بیابیم و بر اساس آن راه‌حل منطقی مشکل را حل کنیم یا از تبعات منفی‌اش بکاهیم، دیگر نیازی به خشم و پرخاشگری نخواهد بود. پس مساله مهم آن است که جوانان بیشتر و بیشتر مهارت‌های تفکر عقلانی و منطقی در موقعیت‌های مختلف زندگی روزمره را بیاموزند.

لهسایی‌زاده و مرادی نیز بر این موضوع به عنوان یکی از راهکارهای اصلی و اساسی کاهش هر نوع خشونت و پرخاشگری تأکید می‌کنند: «اولین راهکار، افزایش آگاهی جوانان در جهت مساله‌گشایی و حل مسائل و مشكلات زندگی بر اساس راهبردهای عقلایی است. با توجه به این‌كه خیلی از افراد قدرت رویارویی منطقی و عقلانی یا به عبارتی قدرت مساله‌یابی و حل مساله را در جهت رفع مسائل ندارند، لذا وارد راهبردهای احساسی و عاطفی شده و متناسب با آن، به خشونت دست می‌زنند. بر این اساس، برگزاری کارگاه‌ها و سمینارهای آموزشی جهت تقویت نگرش مساله‌یابی و حل مساله با در نظرگرفتن جوانب مثبت زندگی ضروری است».

پرخاشگری و احساس ناکامی

یکی دیگر از عواملی که باعث بروز رفتار پرخاشگرانه در جوانان می‌شود، احساس ناکامی است. همه ما در زندگی اهداف و خواسته‌هایی داریم و علاقه‌مندیم به این خواسته‌ها دست پیدا کنیم. وقتی شرایطی پیش می‌آید که از دستیابی به چیزی که دلخواهمان است،‌ بازمی‌مانیم، با احساس ناکامی مواجه می‌شویم و در این حالت احتمال بیشتری وجود دارد که دست به رفتارهای پرخاشگرانه بزنیم. جوامعی که در آنها راه‌های دستیابی به اهداف برای جوانان، در دسترس هستند و آنها می‌توانند با تلاش و کوشش به خواسته‌های خود دست پیدا کنند، جوانان کمتر به پرخاشگری تمایل می‌یابند. اما در شرایط اجتماعی که جوانان جامعه، اهداف و ایده‌آل‌ها و خواسته‌هایی را در سر می‌پرورانند که دستیابی به آنها از طریق ساز و کارهای معمول جامعه امکان‌پذیر نیست،‌ میزان رفتار پرخاشگرانه نیز افزایش پیدا می‌کند.

دکتر ابوالحسن تنهایی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه، با همکاری شیرین شیری و علیرضا صنعت‌خواه در پژوهشی با عنوان «بررسی زمینه‌های اجتماعی پرخاشگری جوانان در ایران» به این نکته اشاره می‌کنند که «جوانان به دلیل ارتباط با اینترنت، ماهواره و سایر وسایل ارتباطی با فرهنگ نظام جهانی آشنا می‌شوند و در برخورد با این فرهنگ جهانی قرار می‌گیرند و نیازها و خواسته‌های جدیدی در آنها به وجود می‌آید، ولی شرایط اجتماعی نمی‌تواند جوابگوی خواسته‌ها و نیازهایشان باشد». این محقق اجتماعی اضافه می‌کند: «بنابراین جوانان در گسست از ارزش‌های گذشته، به سمت مصرف‌گرایی و مدگرایی که وجوه منفی نظام فرهنگ جهانی است گرایش پیدا می‌کنند؛ در این زمان جامعه و خانواده درصدد اصلاح جوانان به روش‌های سنتی با آنان برخوردهای ناصحیح انجام می‌دهند و در نتیجه جوانان از خود پرخاشگری نشان می‌دهند. هرچه این برخوردهای ناصحیح، تنبیه، سرکوب و نپذیرفتن جوانان بیشتر شود، روحیه مقاومت و حتی تنفر و انزجار از خانواده و مدرسه و جامعه در بین جوانان بیشتر شکل می‌گیرد و در ادامه به پرخاشگری کشیده می‌شود».

پرخاشگری و نظام آموزشی

تنهایی و همکارانش در پژوهش خود به نتایج قابل توجهی دست یافته‌اند. نتیجه‌ تحقیقات آنها در زمینه‌ پرخاشگری در میان دختران جوان و نوجوان نشان می‌دهد که یکی از مهم‌ترین مسائل تأثیرگذار بر میزان پرخاشگری جوانان، ساختار و کارکرد نظام آموزشی کشور است. اکثر جوانانی که در این پژوهش مورد سنجش قرار گرفته‌اند، عواملی مثل «ترس از آینده شغلی پس از تحصیل، عدم تناسب محتوای دروس با نیازهای جوانان و عواملی از این دست را در افزایش میزان پرخاشگری جوانان مؤثر دانسته‌اند».

یکی از آرمان‌ها و اهداف نسل جوان، یافتن شغل مناسب و ساختن آینده‌ای مطمئن از این طریق است. یکی از مهم‌ترین راه‌های دستیابی به این هدف در دهه‌های اخیر، تحصیلات دانشگاهی بوده است. اما به نظر می‌رسد در حال حاضر جوانان از این طریق نیز نمی‌توانند آینده‌ شغلی مطمئنی را برای خود تصور کنند. با وجود افزایش ظرفیت دانشگاه‌ها، گویی بازار کار نیازمند فارغ‌التحصیلان دانشگاهی نیست و آنها نمی‌توانند پس از دریافت مدرکشان از دانشگاه، شغلی متناسب با رشته‌ تحصیلی خود بیابند. این مساله نوعی احساس ناکامی در میان جوانان پدید می‌آورد که خود زمینه‌ساز رفتار پرخاشگرانه از سوی آنهاست.

پرخاشگری و وضعیت اقتصادی

فقر و وضعیت نامناسب اقتصادی همواره می‌تواند یکی از عوامل زمینه‌ساز پرخاشگری در هر جامعه باشد. دستیابی به بسیاری از آرزوها و اهداف، نیازمند برخورداری از وضعیت مناسب مالی و اقتصادی است. کسانی که به خاطر فقر اقتصادی از پیگیری و رسیدن به آرزوها و خواسته‌هایشان بازمی‌مانند، پتانسیل فراوانی برای ابراز خشم و پرخاشگری دارند.

جوانان معمولا در همه جوامع در وضعیت اقتصادی نامعینی قرار دارند. آنها در سنینی هستند که هنوز امکان دست‌یافتن به موقعیت شغلی و مالی مناسب و مطمئن برایشان فراهم نشده است. اگر آنها به واسطه شرایط مطلوب اقتصادی خانواده یا هر دلیل دیگر، این امید را داشته باشند که بتوانند در آینده اوضاع اقتصادی بسامانی را برای خود دست و پا کنند، به کوشش برای دستیابی به این هدف ادامه خواهند داد. اما اگر در شرایطی قرار بگیرند که همه امیدها برای دست یافتن به چنین هدفی کمرنگ شود، آماده ابراز رفتار پرخاشگرانه خواهند بود.فقر همواره یکی از عوامل مهم شکل‌گیری خشم و خشونت بوده است. در سطوح پایین، فقر می‌تواند باعث ایجاد رفتارهای عصبی و پرخاشگرانه در صحنه خانواده و جامعه شود و در سطوح گسترده‌تر به بزهکاری و انحرافات بزرگ‌تر بینجامد. وضعیت اقتصادی به عنوان یکی از عوامل بروز رفتار پرخاشگرانه در یافته‌های پژوهش محققان نیز به تایید رسیده است.

مقابله با پرخاشگری

رفتارهای پرخاشگرانه و عصبی جوانان و نوجوانان در خانواده و جامعه به هیچ وجه نشانه مطلوبی نیست. پرخاشگری نشانه‌ای است از اوضاع نابسامان فرهنگی و اجتماعی یک جامعه و گسترش آن در میان یک نسل، نشان‌دهنده آن است که نسل پرخاشگر دچار مشکلات اجتماعی فراوانی است که باید برای آنها چاره‌ای اندیشید.برخی از راهکارهای مقابله با پرخاشگری، نیازمند برنامه‌ریزی‌های کلان اجتماعی است که اندیشیدن به آنها از توان افراد و خانواده‌ها خارج است، اما خود فرد و انبوه جوانانی که در معرض پرخاشگری هستند نیز می‌توانند در پیشگیری از وقوع یا کاهش آسیب‌های آن مؤثر باشند.

تلاش جوانان و خانواده‌هایشان در آموختن و به کار بستن واکنش‌های عقلانی و منطقی در برابر دشواری‌ها و مشکلات زندگی، به جای واکنش‌های احساسی و هیجانی می‌تواند تا حدی از شکل‌گیری و گسترش رفتارهای پرخاشگرانه بکاهد. واکنش‌های عقلانی، آموختنی‌اند و در درجه نخست، این خانواده‌ها هستند که می‌توانند فرهنگ و مهارت تفکر عقلانی برای مدیریت مشکلات را به فرزندانشان بیاموزند.

سالار كاشانی

چهارشنبه 21/4/1391 - 15:28
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته