• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 4038
تعداد نظرات : 146
زمان آخرین مطلب : 2348روز قبل
سياست
اواخر شهریور 1320 بود كه من در خوزستان بودم. روزی طبق تصمیم هیئت مختلط نفت به من ابلاغ شد برای اینكه بتوانم هم در جلسات هیئت مختلط نفت شركت كنم و هم معالجات شخصی خود را ادامه دهم، و هم در كار خلع ید وقفه‌ای ایجاد نشود متناوباً یك هفته در تهران ویك هفته در خوزستان باشم.
شبی كه با تلفن كاریر مستقیماً از خوزستان با آقای دكتر مصدق صحبت می‌كردم در ضمن گزارش اوضاع جاری اظهار نظر كردم كه بالاخره باید كار یكسره شود، این استخوان لای زخم گذاشتن معنی ندارد، یا باید انگلیسی‌ها خدمت شركت ملی نفت ایران را بپذیرند و یا اینكه خاك ایران را ترك كنند، برای این كار بهتر است كنترات نامه‌ای تهیه كنیم و جلو كارشناسان انگلیسی بگذاریم، اگر خواستند در ایران بمانند باید مواد كنترات‌نامه و خدمت در شركت ملی نفت را بپذیرند وگرنه ظرف 15 روز خاك ایران را ترك نمایند.
در آن موقع معمولاً هر چه می‌گفتم فوری مورد توجه قرار می‌گرفت، این موضوع هم جزو مسائل مهمه قرار گرفت و دولت پس از مدتی مطالعه مصمم شد كه در مدت ده روز به آنها اخطار كند، این تصمیم را به هیئت مختلط نیز فرستاد، در آنجا هم پس از گفت و گوی زیادی تصویب شد. روز یكشنبه 31 شهریور از خوزستان برای مدت یك هفته آمدم تهران. در آن موقع روابط من و آقای دكتر مصدق بر اثر پاره‌ای مسائل از جمله انتخاب امیر علائی به وزارت خوب نبود و رابطه گرمی با هم نداشتیم، حتی هنگام ورود به تهران هم به عنوان تعرض با ایشان ملاقاتی نكردم. روز بعد در مجلس حضور یافته و در جلسه هیئت مختلط نفت به اتفاق سرتیپ كمال كه با من از آبادان آماده بود، شركت كردم (دوشنبه اول مهر).
هیئت مختلط ضمن قدردانی از زحمات و كوشش‌های من در خوزستان گفتند كه دولت می‌خواهد باقیمانده انگلیسی‌ها را هم در مدت معینی از آبادان خارج كند، بنابراین شما باید بلادرنگ به طرف خوزستان حركت كرده و در آنجا بمانید تا كار تمام شود. من گله‌هایی را كه از آقای دكتر مصدق داشتم مطرح ساختم و مشكلات كار را به طرز دقیقی در میان گذاشتم، از تجهیزات و تسلیحات انگلیسی‌ها در حبانیه و شعیبیه و بصره و قبرس و دهانه خلیج فارس و در طول شط‌العرب و سایر نقاط سخن گفتم. مخصوصاٌ یادآور شدم كه در جلو پالایشگاه آبادان سه فروند كشتی جنگی لنگر انداخته كه بزرگتر از همه آنها كشتی موریشس است (این كشتی به ظرفیت هشت هزار تن دارای هشتصد سرباز و مجهز به 24 توپ 150 میلیمتری بود).
دو كشتی «كروازور» (اژدر افكن) 2500 تنی هر یك مجهز به هشت دستگاه توپ 120 میلیمتری و اضافه بر آن مسلح به مسلسلهای هوایی و خودكاری هستند كه به خوبی می‌توانند از عهده یك رزم سنگینی برآیند، از اینها گذشته یكی دو كشتی جنگی دیگر در دهانه خلیج فارس و مصب شط‌العرب لنگر انداخته‌اند.در بصره دو كشتی نیروبر و مقداری قایقهای موتوری و تعداد زیادی تانك و زره‌پوش، همچنین كشتی هواپیما بر آماده نگهداشته‌اند، در خود خلیج نیز به طور تناوب كشتیهای جنگی وارد و خارج می‌شوند. در قبرس چهار هزار چتر‌باز پیاده شده‌‌اند، در ایستگاه هوایی حبانیه و شعیبیه تعداد زیادی هواپیمای جت و شكاری آماده‌ی نبرد هستند،‌این موضوع نیز مورد تأیید آتاشه‌های نظامی ما نیز قرار گرفته است.
برتعداد افراد پیاده‌نظام قوای انگلیس در بصره و سایر نقاط افزوده شده است،‌از مقدار خوارباری كه روزانه برای آنها فرستاده می‌شود پی‌می‌بریم كه مرتباً بر تعداد قوای انگلیسی‌ها افزوده می‌شود!...
اما در مقابل ما چه داریم؟... در برابر این همه تجهیزات، ما تنها دو كشتی دو هزار تنی بدون زره به نام ببر و پلنگ داریم كه هیچكدام بیش از دو توپ ندارندو متأسفانه گلوله‌های این كشتی‌ها هم نمی‌تواند در زره كشتی موریشس اثر كند، از این گذشته توپهای این كشتی‌ها فاقد زره بوده و خدمه توپها را به آسانی هدف گلوله قرار خواهند گرفت.
در آن جلسه از مجموع قوای نظامی در خوزستان نیز صحبت كردم و هدف انگلیسی‌هارا به طور دقیق و روشنی تشریح كردم كه چگونه می‌خواهند جزیره‌‌ی آبادان را اشغال كنند. آنها به همین منظور تمام مناطق نفت‌خیز و قسمتهای مختلف خوزستان را تحویل داده بودند و تنها پالایشگاه آبادان رادر دست داشتند، هدفشان این بودكه پس از تجزیه جزیرة آبادان، نفت خام از كویت آورده و در تصفیه خانه آبادان تصفیه نمایند.1
اینجا این سؤال مطرح می‌شد كه پس ما در برابر این مشكل چه می‌توانیم بكنیم؟
به همین جهت در آخر سخن افزودم تنها كاری كه ما باید بكنیم، مقاومت است، مقاومت و فداكاری. ما باید به انگلیسی‌ها بفهمانیم كه ارتش ایران و مردم استعمارزده خوزستان آنقدر پافشاری و مقاومت خواهند كرد تا پیروز شوند. و اگر خدای نخواسته یك سرباز انگلیسی بتواند در آبادان پیاده شود تنها هدیه ارتش و مردم به او خاكستر پالایشگاه آبادان است و بس.
آنگاه توضیح دادم كه من احتیاج به دو گردان مهندسی و سه گردان سرباز و چند هواپیما و چند توپ با كالیبرهای بزرگ دارم.
حرفهای من كه تمام شد اعضای هیئت مختلط از آقایان نجم‌الملك و سروری گرفته تا آقای صالح و دكتر معظمی و سایر اعضاء هر یك شرحی بیان داشتند.
آنها گفتند كه می‌دانیم اگر جنگی در بگیرد اولین هدف تو خواهی بود ولی با همه این حرفها نباید فراموش كرد كه مملكت در موقعیت خطرناكی قرار گرفته روز فداكاری امروز است تو باید برای سعادت ملت ایران به استقبال مرگ بروی با توجه به اینكه شمابا ما دوست هستی و ما نباید تو را به خطردعوت كنیم معهذا چاره‌ای نیست امیدواریم خداوند تو و كشور را حفظ كند مخصوصاً دكتر معظمی با بیانی ناراحت و هنگام حرف زدن دستهایش مرتعش، گفت: آقای مكی! من از مادر شما خجالت می‌كشم كه فرزندش را بطرف خطر دعوت می‌كنم ولی آقای مكی كشوری كه می‌خواهد مستقل بشود باید قربانی بدهد و تو باید فدای مملكت بشوی! گفتم برای فداكاری آماده هستم و هم اكنون هم حاضر به رفتن خوزستان هستم. بالاخره با اصرار پیشنهاد كردند كه با دكتر مصدق ملاقات كرده و رفع دلتنگی‌ها بشود اما برای من خیلی مشكل بود كه با او ملاقات كنم. گفتم آقای نخست‌وزیر ـ وزیر جنگ ـ رئیس كل شهربانی ـ رئیس ستاد ـ رئیس ژاندرامری و رئیس ركن چهارم در هیئت مختلط شركت كنند تا من مشكلات و موانع كار را بگویم و آنچه راكه لازم دارم با اختیارات كامل در دسترسم بگذارند، و مطالبی كه می‌گویم در صورتجلسه‌ی رسمی هیئت مختلط نوشته شود تا اگر وقایع غیر مترقبه‌ای پیش بیاید مسئولیت هر كس معلوم شود.
آقای صلاح رئیس هیئت مختلط نفت از اطاق بیرون رفته و با تلفن مطالب مرا با آقای نخست‌وزیردر میان گذاشتند.آقای نخست‌وزیر خواهش كردند كه به منزل ایشان بروم و ضمناً گفتند همین الان دستور می‌دهم كه وزیر جنگ و رئیس ستاد ارتش و رئیس شهربانی هم حضور یابند، من هنوز در هیئت بودم و ساعت از یك بعد‌از ظهر می‌گذشت از منزل نخست‌وزیر تلفن كردند كه آقایان حاضر شده‌‌اند و به آقای مكی بگویید بیایند.
آقای صالح از پای تلفن آمد و پیام نخست‌وزیر را به من داد. هنوز گفت‌و‌گوی ما به پایان نرسیده بود كه دو مرتبه تلفن زنگ زد، این مرتبه دكترمعظمی را پای تلفن خواستند و گفتند وزیر جنگ و رئیس شهربانی حاضر هستند، بگویید آقای مكی هر چه زودتر بیایند.
هیئت مختلط از من خواهش كردند كه فوراً بروم به منزل نخست‌وزیر .
به محض اینكه وارد منزل نخست‌وزیر شدم آقای سپهبد نقدی وزیر جنگ نیز به اتفاق سرلشكر مزینی رئیس كل شهربانی وارد اطاق شده و دور تخت ایشان نشستیم.
من علت عدم حضور رئیس ستاد ارتش و رئیس ركن چهارم را جویا شدم. وزیر جنگ اظهار داشت، من وزیر جنگ هستم و هرتصمیمی كه اتخاذ شود فوراً به آنها ابلاغ می‌كنم، دیگر حضور آنها ضرورت ندارد، مشكلات كار را همانطور كه در هیئت مختلط گفته بودم بیان كردم، از شهربانی خواستم كه یك عده افسر عالی مقام و چند افسر مجرب دراختیارم گذاشته شود. همانجا رئیس شهربانی گفت ـ فردا سرتیپ آرتا و عده‌ای افسر و كارآگاه به طرف خوزستان حركت خواهند كرد، در مورد دفاع از پالایشگاه آبادان، هر چه می‌گفتم مورد تأیید نخست‌وزیر قرار می‌گرفت. مثلاً می‌گفتم سربازها باید به حالت دفاعی و آماده‌باش درآیند. سپهبدنقدی فوراً از دكتر مصدق مطالبه دستوركتبی می‌كردند. همانجا پیش‌‌ نویس می‌شد و همانجا ماشین شده دكتر مصدق با یك شهامتی امضاء می‌كرد و به سپهبد نقدی تسلیم می‌شد، در مورد تخریب پالایشگاه به وسیله‌ی مین، تصمیماتی گرفته شد و قرار شد كه شرافتمندانه این موضوع مكتوم بماند و همگی قول دادند.
حقیقت این است كه دكتر مصدق زیر بار مین‌گذاری نرفت و می‌گفت كه ممكن است ایادی انگلیسی‌ها خرابكاری كنند و پالایشگاه را نابود سازند. هر چه در این باره اصراركردم فایده نداشت بالاخره قرار شد كه مانور مین‌گذاری و تظاهر به آن به عمل آید ولی همگی قول بدهند كه محرمانه و مخفی بماند كه مین‌گذاری نشده است باید اضافه نمود كه سپهبد نقدی هم عقیده داشت كه باید پالایشگاه مین‌گذاری شود. 2
راجع به هواپیمایی نیز تیمسار سپهبد نقدی گفت همین الآن به نیروی هوایی دستور خواهم داد و چند گردان اضافی قرار شد از اصفهان و خرم‌آباد و بعضی نقاط دیگر بلافاصله به آبادان اعزام شوند.مذاكرات تا ساعت دو و نیم الی سه بعد‌از ظهر ادامه یافت. سه ساعت از بعد‌از ظهر با اعصاب كوفته و خسته ـ و نسبت به وقایع آینده اندیشناك ـ منزل نخست‌وزیر را ترك كردیم.
روز بعد كه چهارشنبه بود به ستاد نیروی هوایی رفتم. به اطاق سرتیپ سپه‌پور كه وارد شدم گفتند دستورات تیمسار وزیر جنگ ابلاغ شده و ما از امروز ده فروند هواپیمای بُمب‌افكن و شكاری مجهز در فرودگاه تهران آماده كرده‌ایم و سه فروند هواپیمای اكتشافی هم از كرمانشاه برای اكتشاف به اهواز انتقال داده شد و شرحی از احساسات خلبانهای نیروی هوایی را بیان كردند كه در صورت بروز جنگ خلبان‌هایی كه انتخاب شده‌اند، خود و هواپیماها را با بمب به كشتی‌های انگلیس خواهند زد، در این صورت خلبان و هواپیما هم نابود خواهد شد.
اما در مقابل، هر خلبانی یك كشتی انگلیسی را نابود كرده است. بعد از ظهر پنج‌‌شنبه 4 مهر به طرف اصفهان حركت كردم، شب را در اصفهان ماندم. روز جمعه دو ساعت بعد‌از ظهر از اصفهان به طرف آبادان پرواز كردم، وقتی وارد آباان شدم، در فرودگاه آبادان به من گفتند قوای امدادی وارد خاك خوزستان شده است.
همان شب دستور دادم یك گردان نظامی پالایشگاه راتصرف كرد و عبور و مرور در پالایشگاه تحت كنترل شدید نظامی قرار گرفت.
تانكها، ارابه‌ها و زره‌پوش‌ها، موضع‌گیری كردند، سربازان سربازخانه‌ها را تخلیه كرده و در نخلستان‌ها، خوابیدند، فرمانده جدید پادگان آبادان سرتیپ احمد زنگنه و فرمانده پادگان خرمشهر ناخدا دفتری و فرمانده كل خوزستان سرلشكر میرجلالی بود.
افسران و كارآگاهان شهربانی نیز به موقع رسیده بودند، سرتیپ آرتا معاون شهربانی كل خود را معرفی كرد، عملیاتی كه لازم بود نظامیها شب در پالایشگاه بكنند كردند، چهار توپ در چهارگوشه پالایشگاه قرار داده شد تا در صورت بروز جنگ توپها پالایشگاه را بكوبند، سرتیپ احمد زنگنه نقشه‌ای طرح كرده بود كه درصورت بروز جنگ و پیاده شدن نیروهای انگلیس مأمورین مراقب شیرهای انبارها را بر روی شط‌العرب باز كرده كبریت روی دو میلیون و ششصد‌هزار تن مواد نفتی كه در مخازن آبادان موجود بود بكشند تا این مواد محترقه كشتی‌های جنگی انگلیس را در میان آتش خود ذوب كنند، روز بعد در باشگاه ایران برای كارمندان و كارگران آبادان نطق مفصلی كردم و مردم را برای فداكاری ترغیب و تشویق نمودم، در این نطقها چه گفتم، نمی‌دانم ولی همین قدر می‌دانم كه هر كس صدای مرا شنیده بود دست از جان شسته برای پیكار حاضر بود و آبادان یكپارچه احساسات شده بود؛ این موقعیت برای انگلیسی‌ها خیلی قابل مطالعه بود و می‌دیدند اگر بخواهند پالایشگاه را تصرف كنند پالایشگاه طعمه حریق می‌شود و بعلاوه اگر به این كار مبادرت كنند جنگ سوم حتمی است.
من همان وقت در مصاحبه‌های خود به خبرنگاران گفته بودم كه صدای اولین گلوله در خلیج فارس به منزله اعلام جنگ سوم جهانی است و كسانی كه اولین شلیك را در خلیج فارس بكنند مسئولیت جنگ سوم جهانی را به عهده خواهند داشت.
الحق نظامیها و مردم خوزستان در جانبازی و فداكاری در راه میهن درس عجیبی دادند و من همان‌طور كه در مجلس گفته‌ام اگر جنگی در می‌گرفت، ننگ سوم شهریور 20 را از دامان تاریخ ایران می‌شستند.
بهر حال روزها و شبها دقایق با نگرانی و تشویش می‌گذشت، روز نهم اطلاع پیدا كردم كه انگلیسی‌ها همگی آماده حركت هستند، اطفال و خانمها و بعضی از افراد انگلیسی با هواپیما و غیره خارج می‌شدند ولی یك دسته سیصد چهارصد‌نفری آنها كه زبده بودند ماندند و اظهار داشتند كه چون وسیله رفتن در مدت ضرب‌الاجل را نداریم، نمی‌توانیم برویم.
همان روز برای نخستین بار دستور داده شد كه از ورود كارشناسان انگلیسی به پالایشگاه جلوگیری شود و جلو اطاق هر یك از آنها یك نظامی با تجهیزات كامل پاس می‌داد.
در آن موقع كه آبادان برای دنیا یك مسئله حیاتی شده بود و مخبرین خارجی مثل مور و ملخ در آبادان وول می زدند، از من پرسیدند اگر فردا كارشناسان خارج نشوند چه خواهید كرد؟ گفتم جواز اقامت آنها از فردا لغو است و طبق مقررات بین‌المللی نمی‌توانند در ایران بمانند.
باز از من سئوال كردند كه اگر جواز اقامت آنها لغو شد و نرفتند چه خواهید كرد؟
گفتم اگر فردی از افراد ایران بخواهد بدون پاس وارد كشتی موریشس شود، فرمانده كشتی با او چه خواهد كرد؟ گفتند ممانعت خواهد كرد، گفتم: به چه مجوزی؟ یك مخبر آمریكایی گفت: كشتی موریشس به منزله قطعه‌ای از خاك انگلستان است كه در آب‌های عراق در صد‌متری آبادان لنگر انداخته است، بنابراین ویزا لازم دارد؛گفتم اگر فرد ایرانی اصرار به ورود به كشتی كرد و خواست با زور وارد شود چه می‌كنند؟ گفت: اورا به آب خواهند انداخت، گفتم: وقتی كه مقررات بین‌المللی اینطور اقتضا كند و نشود به یك قوطی كبریتی كه روی آب افتاده بدون پاس وارد شد مسلماً كارشناسان انگلیسی هم در جزیره آبادان نمی‌توانند بمانند و اگر اصرار كردند، پلیس به آنها اخطار خواهد كرد كه بلادرنگ خاك ایران را ترك كنند. اگر اصرار در ماندن كردند با وسائلی كه هم اكنون آماده كرده‌ایم ‌آنهارا به مرز عراق برده و در آنجا پیاده خواهیم كرد.
گفتند این تصمیم شماست یا تصمیم دولت ایران؟
گفتم: فرق نمی‌كند تصمیم من و دولت ایران هر دو یكی است.مخبرین انگلیسی و جاسوسان شركت سابق نفت این تصمیم را به كارشناسان ابلاغ نمودند.
بعد‌ از ظهر به من خبر دادند كه دویست و ده نفر بقیه انگلیسیها كه تصمیم به ماندن داشتند به گمرك خبر داده‌اند كه فردا صبح عازم بصره خواهند شد، به اداره‌ی گمرك توصیه كردم كه در موقع بازدید و وارسی چمدان‌های آنها زیاد سخت‌گیری نشود زیرا 210 نفر انگلیسی عصبانی می‌خواهند خاك ایران را ترك كنند اگر سخت‌گیری شود و خدای نكرده یك نفر انگلیسی به مأمورین ایران اهانت كند و یا زد و خورد شود بروز جنگ حتمی است. در این چهل و چند ساله خیلی از ایران برده‌اند، فرض می‌كنیم هر یك یك چمدان طلا هم می‌برند، این هم روی آنها ـ با اینكه حكومت نظامی بود ساعت عبور هم برای آنها تا صبح اعلام شد تا بتوانند چمدانهای خود را به گمرك برسانند.
شب برای كارگران و همچنین باشگاه ایران پیامی به كارمندان فرستادم كه موقع خروج انگلیسیها از آبادان از هر نوع ابراز احساسات خودداری شود و اصولاً جلو اسكله‌ها كسی ظاهر شود. همچنین همان شب مذاكره شد كه از چند نفر از رؤسای انگلیسی و مستر راس رئیس پالایشگاه در منزل آقای مهندس بازرگان به شام دعوت شود، هیئت مدیره به پیشنهاد (دكتر فلاح) تقدیر‌نامه‌ای تهیه كرده بودند كه به مستر راس تسلیم نمایند. صبح وقتی این تقدیر‌نامه را نزد من آوردند كه امضا كنم گفتم اگر این تقدیرنامه روی میز شورای امنیت گذاشته شود سند محكومیت ایران خواهد بود زیرا دولت ایران در اخطاری كه به كارشناسان انگلیسی نموده قید كرده كه چون اخلال می‌كنند باید ایران را ترك گویند، اگر هیئت مدیره آنها را تقدیر كند به این تقدیرنامه درشورای امنیت اتخاذ سند خواهند كرد.
از همانجا با دكتر مصدق تلفنی تماس گرفتم و ماجرای تقدیرنامه را گفتم، ایشان هم با من هم عقیده بودند و گفتند بهتر است به مستر راس كادویی از طرف دولت اهدا شود. فرستادیم یك تخته قالیچه خیلی خوب خریداری كردند و به آقای راس كادو داده شد.3 صبح روز بعد برای ‌آنكه احساسات انگلیسیها تحریك نشود، خودم برای مراسم خداحافظی نرفتم، هیئت مدیره و عده‌ای از رؤسای عالیمقام ایرانی آنها را در اسكله مرغابی (كه بعداً نام آن را اسكله خلع‌ید گذاشتند) رفتند و خودم با یك قایق موتوری صبح تا ظهر جلو اسكله‌ها در حركت بودم تا مبادا كارگران دست به تظاهرات بزنند. انگلیسیها می‌خواستند كشتی آنها كه قرار بود به بصره برود،‌ به اسكله‌های آبادان پهلو بگیرد، رئیس ستاد نیروی دریای با من مذاكره كرد و من گفتم بهتر است با قایق‌های موتوری خودمان مسافرین را به كشتی كه در وسط آب ایستاده برسانیم.
سرهنگ رسائی رئیس ستاد نیروی دریایی اظهار داست كه اصولاً پهلو گرفتن كشتی جنگی به اسكله ایران طبق مقررات بین‌المللی ترتیبات و تشریفاتی دارد كه انجام نشده، بعلاوه این كار خطرناك است، اگر موقع پهلو گرفتن كشتی جنگی نیرو پیاده كرد، چه می‌شود و تمام آرایش جنگی ما را به هم می‌زند. فوراً با دكتر مصدق تماس گرفتم. دكتر مصدق اظهار داشت كه با سفیر انگلیس چنین توافق شده و اهمیتی ندارد. مخاطرات پهلو گرفتن كشتی جنگی و تشریفات بین‌المللی آن را گوش‌زد نمودم و در آخر بیان خود گفتم: اگر وقایعی رخ دهد من مسئول نخواهم بود.دكتر مصدق اظهار داشت در این صورت اقدام خواهم نمود و شما را در جریان خواهم گذاشت. بیش از یكی دو ساعت از نصف شب گذشته بودكه زنگ تلفن صدا كرد و دكتر مصدق به من اطلاع داد كه از سر شب تا حالا اقدام شد و سفیر انگلیس را از خواب بیدار و توافق قبلی كان‌لم یكن شد و قرار شد موتور بت‌های ایران كارمندان و متخصصین باقی‌مانده را به كشتی جنگی آنها برسانند. من هم همان ساعت به نیروی دریایی اطلاع دادم.
موقع حركت این عده وضع عجیبی داشتند خیلی عصبانی، متفكر و متأثر بودند و بالاخره با هر كیفیتی بود بدون هیچگونه تظاهری، با آرامش كامل حركت كردند فقط ده نفر رؤسای آنها باقیماندند كه روز یازدهم مهر از خرمشهر با اتومبیل به طرف بصره حركت كردند. موقع حركت این ده نفر خودم برای خداحافظی در مراسم آنان شركت كردم و با آقای راس مراسم تودیع به عمل آمد. شب قبل سر میز شام راس خیلی اظهار تأسف و تأثر می‌كرد كه من بیست و چند سالی است كه در ایران زندگی می‌كنم و آنوقت نگاهی به چراغ پالایشگاه كرد و گفت ما این دستگاه را ساختیم و خیلی زحمت كشیدیم، آن را به شما می‌سپارم از آن خوب نگهداری كنید. من تسبیح ظریفی كه در دست داشتم به راس هدیه كردم سعی كردم كه با شوخی و خنده به میهمانی خاتمه دهم، بالاخره ساعت 1 روز یازدهم مهر بقیه كارشناسان انگلیسی خاك ایران را ترك گفتند.
یك ساعد بعد از ظهر همان روز چون قرار بود همراه دكتر مصدق به امریكا بروم، با مردم خوزستان و كارگران و كارمندان خداحافظی نموده خاك خوزستان را ترك كردم و به مأموریتم در خوزستان خاتمه دادم و دیگر مداخله‌ای نداشتم. دو سه روز بعد گزارش كامل خلع ید را در مجلس دادم كه شرح آن را در كتاب خلع آورده‌ام.

پی نوشت ها :

1. این خبر را از زبان شاه شنیده بودم كه در ملاقاتی سفیر انگلیس صریحاً به وی اظهار داشته بود كه ما جزیره آبادان را اشغال خواهیم كرد. شرح این ملاقات در جلد سوم كتاب سیاه مفصلاً بیان شده است.
2. شاه هم به سرتیپ احمد زنگنه فرمانده جدید آبادان كه همان روز انتخاب و مأمور آبادان شده بود و نزد شاه رفته اظهار داشته بود كه مبادا، مبادا پالایشگاه مین‌گذاری شود.
3. فوآد روحانی مشاور حقوقی شركت نفت انگلیس و ایران در صفحه 344 كتاب «تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران» چنین نوشته است:
«... و مكی یك تخته قالی ایران به او هدیه داد. در این موقع راس به وی گفت «آیا شما یك عوض منصفانه تلقی می‌‌كنید؟» و با طرزی دوستانه با مكی و بازرگان دست داد و رهسپار بصره گردید.»
فواد روحانی فراموش كرده یا اطلاع نداشته كه راس مطلب دیگری به من گفته بودو آن این بود: «من قالی خوب زیاد دارم ولی اگر تقدیرنامه داده بودید ارزش آن بیشتر از این قالیچه بود.»

منبع:خاطرات سیاسی مكی ، حسین مكی ، انتشارات علمی
چهارشنبه 5/3/1389 - 15:48
کامپیوتر و اینترنت

ماهواره مصنوعی یا قمر مصنوعی یک شیء ساخته دست بشر است که به طور پیوسته و بدون وقفه در فضا به دور زمین یا بعضی از اجسام دیگر می گردد. بیشتر ماهواره های مصنوعی به دور زمین می گردند. انسان ها آنها را برای مطالعه جهان، پیش بینی وضعیت آب و هوایی، انتقال مکالمات تلفنی روی اقیانوس ها، کمک به ناوبری (تعیین مسیر کشتی ها و هواپیماها)، آگاهی از وضعیت محصولات کشاورزی و منابع دیگر و حمایت از فعالیت های نظامی مورد استفاده قرار می دهند.
ماهواره های مصنوعی علاوه بر زمین می توانند به دور مدارهای ماه، خورشید، سیارک ها و سیارات ناهید، مریخ و مشتری بگردند. به طورکلی چنین ماهواره هایی اطلاعاتی درباره اجرامی که به دورشان می گردند جمع آوری می کنند.
فضاپیماهایی که در مدار هدایت می شوند مثل کپسول های فضایی، شاتل های فضایی و ایستگاه های فضایی هم ماهواره های مصنوعی به حساب می آیند. همچنین زباله های فضایی (قطعاتی مثل تقویت کننده های سوخته موشک و مخزن های خالی سوخت که روی زمین نیفتاده اند و همچنان در مدارها در حال گردشند هم جزو ماهواره های مصنوعی به حساب می آیند. البته ما در این مطلب درباره این نوع ماهواره های مصنوعی صحبت نمی کنیم. بلکه بحث ما درباره همان ماهواره هایی است که نزد همه شناخته شده است.
ماهواره های مصنوعی با ماهواره های طبیعی متفاوتند. ماهواره های طبیعی اشیایی طبیعی هستند که به دور یک سیاره می گردند. به عنوان مثال ماه زمین یک ماهواره طبیعی است.
اتحاد جماهیر شوروی اولین ماهواره مصنوعی، یعنی اسپوتنیک 1 را در سال 1957 پرتاب کرد. پس از آن ایالات متحده و چهار کشور توسعه یافته دیگر هم ماهواره هایی پرتاب و از آنها بهره برداری کردند. امروزه حدود 3000 ماهواره مفید و 6000 قطعه زباله فضایی به گرد زمین می گردد.

ماهواره مصنوعی چیست؟

 

تاریخچه

در سال 1955 ایالات متحده و اتحاد شوروی نقشه هایی را برای پرتاب ماهواره های مصنوعی اعلام کردند. در سال 1957 اتحاد شوروی اسپوتنیک1 را پرتاب کرد که اولین ماهواره مصنوعی بود. هر 96 دقیقه یک بار می چرخید و علایم رادیویی را منتقل می کرد که می توانست به زمین برسد. در همان سال شوروی دومین ماهواره اش اسپوتنیک2 را پرتاب کرد. این ماهواره سگی به نام لالیکا را به عنوان اولین حیوان به فضا فرستاد. ایالات متحده هم اولین ماهواره اش اکسپلورر1 را در 1958 و دومی ونگارد1 را در 1958 پرتاب کرد.
منبع:www.020.ir

چهارشنبه 5/3/1389 - 15:38
ادبی هنری
« موریس پاله ئولوك » نویسنده نامی فرانسوی كه مدتی سفارت كشورش در دربار تزار نیكلای دوم آخرین امپراطور روسیه تزاری را بر عهده داشت می‌گوید مسئولیت بخش بزرگی از حوادث خونین سالهای اولیه قرن بیستم میلادی در ایران بر عهده تزار نیكلای دوم است. به گفته وی انعقاد قرارداد تجزیه ایران در 1907، حادثه به توپ‌بستن مجلس شورای ملی و كشتار آزادیخواهان و روحانیون1 در تهران در 1908، حمله مسلحانه به بارگاه امام هشتم شیعیان در 1913 و تمامی یاغیگریهای محمد‌علی شاه قاجار در برابر مردم كه همزمان با شكل‌گیری نهضت مشروطه در ایران به وقوع پیوست، عموماً با دستور و خط‌دهی تزار نیكلای دوم آخرین امپراطوری روسیه صورت گرفت. اما تزار خود مرگ فجیع و هولناكی داشت. موریس پاله ئولوك كه در هنگام قتل تزار و خانواده‌اش ، سفیركبیر فرانسه در مسكو بود، گزارش تكان دهنده این قتل دسته‌جمعی را در كتاب خاطرات خود آورده است. در این گزارش كه در فصلی به نام «پرده‌ای از فجایع انقلاب اكتبر» منعكس گردیده، چنین می‌خوانیم:
مرگ « راسپوتین » كشیش مكاری كه روح و جسم ملكه‌ی روسیه را تسخیر كرده بود، دیباچه‌ی سقوط حكومت سلطنتی روسیه بود. پس از مرگ وی، در ظرف چند روز، بلكه چند ساعت، كاخ حكومت تزاری فرو ریخت.
در روز دوازدهم ماه مارس 1917 آتش انقلاب زبانه كشید. در روز پانزدهم مارس امپراطور از سلطنت استعفا كرد. روز 21 همان ماه تمام افراد خانواده‌ی امپراطوری، كه بعد از آن به «خانواده‌ی رومانف» معروف شد، بنا بر اراده‌ی ملت در كاخ محبوس شدند.
در آغاز انقلاب، هنگامی كه پادگان نظامی «پطروگراد» یاغی شده و آتش خشم ملت شعله‌ور گشته و سراسر پایتخت روسیه را خون و آتش فراگرفته بود، نیكلای دوم با عنوان فرمانده كل قوای روسیه در مركز كل فرماندهی به سر می‌برد.
ولی در همان حال وزیران او هر یك بگوشه‌ای می‌گریختند، و مجلس ملی «دوما» در برابر یاغیگری و انقلاب بر خود می‌لرزید.
ملكه «آلكساندرا فئودورونا» با فرزندان خود در كاخ تنها بسر می‌برد. او در آغاز كار به اهمیت انقلاب پی نبرده بود و شاید اصلاً ظهور آن را امكان ناپذیر می‌پنداشت. ولی بعد به چشم خود دید كه تمام قراولان مخصوص امپراطور و قزاقان رشید اسكورت شاهی و همچنین پاسبانان دربار به شورشیان پیوستند.. حتی بدتر از آن را دید... دید كه نزدیك‌ترین خدمتگزارانش، و مخصوصاً آنها كه مقام و عنوان و لقب و سردوشی و نشانها و امتیازات خود را در سایه‌ی توجه و محبت وی بدست آورده بودند نیز او را ترك گفته و تنهایش گذاشتند.
از بدبختی، یگانه پسر و دختر وی نیز به مرض سرخك شدیدی گرفتار شده بودند و ملكه‌ی تیره روز در آن كاخ در هم ریخته روز و شام به پرستاری ایشان مشغول بود.
ولی چنانكه خود نوشته است چیزی كه فوق‌العاده او را پریشان می‌داشت بی‌خبری از احوال امپراطور بود. می‌دانست كه سرداران وی نیز او را ترك گفته و گریخته‌اند از آن می‌ترسید كه مبادا سران انقلاب او را به حبس افكنده و مجبور ساخته باشند كه از اختیارات و حقوق سلطنتی چشم پوشد، و به ملت خود آزادی بیشتر عطا كند. بقول خودش این فكر «او را می‌كشت»، زیرا اگر امپراطور از «حقوقی كه با تشریفات مخصوص دینی، از جانب خداوند بدو اعطا شده بود» می‌گذشت، در برابر پروردگار گناهی بخشایش ناپذیر مرتكب می‌شد!
عاقبت پس از هشت روز انتظار، كه ملكه‌ی روسیه خود آن را «كابوس» خوانده است،‌ شوهرش را مانند محبوسی به كاخ آوردند. تزار مثل كسی كه از بیماری سختی برخاسته باشد، بسیار لاغر و پژمرده بود. به محض ورود ملكه را مطمئن ساخت كه برخلاف سوگندی كه در روز تاجگذاری خویش در كلیسای «كرملین» خورده است، اقدامی نكرده و استعفا از سلطنت را بر تفویض اختیارات و حقوق امپراطوری به ملت ترجیح داده است!
در همان حال كه تزار و ملكه تمام اقتدارات و امتیازات سلطنت را از دست داده به صورت افرادی بسیار عادی درآمده بودند، اتفاق شوم دیگری نیز مایه‌ی كمال نفرت و عذاب روحی ایشان گردید.
چند نفر سرباز و یك افسر در حدود ساعت نه شب 22 ماه مارس،‌ تابوت دوست مقدس و عزیزشان «راسپوتین» را،‌كه پس از قتل او محرمانه در كلیسای كوچكی در كاخ تزار سپرده شده بود، از گور بیرون كشیدند و به جنگل در چند فرسنگی «پطروگراد» بردند. آنجا جسد آن كشیش را از تابوت بدر آوردند و بالای توده‌ی عظیم هزیمی كه به نفت آغشته بود قرار دادند و آتش زدند! لاشه راسپوتین شش ساعت تمام می‌سوخت و در تمام این مدت با آن كه باد بسیار سردی می‌وزید و آن دود متعفن را مانند گردباد سیاهی به اطراف می‌پراكند، صدها تن از روستائیان بی‌حركت و خاموش گرد آن آتش شوم حلقه زده با قیافه‌های بهت‌‌آمیز سرنوشت عزیزترین دوستان و مشاوران تزار را تماشا می‌كرند. همین كه كار آتش به پایان رسید سربازان خاكستر راسپوتین راجمع كردند و در زیر برف پنهان ساختند.
پنج ماه بعد، در ماه اوت 1917 حكومت موقتی روسیه كه مورد حملات و دشنامهای تهدید‌آمیز شورش‌طلبان بلشویك بود، وجود خانواده‌ی سلطنتی را در نزدیكی شهر «پطروگراد» مقتضی ندانست و برای اینكه ایشان را از خطر مرگ برهاند، دستور داد كه تزار و ملكه و فرزندان و همراهان ایشان را به شهر «توبولسك» اولین مرحله‌ی راه دراز سیبری، كه شهری آرام و دور افتاده بود، و مردم آن نیز از دوران حكومت تزار خاطرات خوشی داشتند،‌ منتقل سازند.
ولی برای زندانیان عزیمت ازكاخ سلطنتی به منزله‌ی تشدید مجازات و مشقات بود. اقامتگاه تازه با آنكه وسائل زندگانی كافی داشت، به نرده‌ای آهنین محدود بود و مانند زندانی از طرف قراولان حراست می‌شد.
حكومت موقتی روسیه تزار و ملكه را در انتخاب ندیمان و همراهان خود آزاد گذارده بود. برخی از درباریان، مانند سرهنگ ن. آجودان مخصوص تزار كه همیشه مورد كمال توجه و مهربانی او بود، از همراهی خاندان سلطنتی سرباز زدند، ولی در عوض برخی دیگر، مثل سرهنگ تاتیس چف آجودان دیگر امپراطور، پرنس دولگروكی مارشال دربار، كنتس هندریكف و مادمازل شنایدر ندیمه‌‌های ملكه، بوتكین پزشك مخصوص و پی‌یر ژیلیار سویسی مربی ولیعهد، با كمال اشتیاق و گذشت، خود را در بدبختی شاه و ملكه شریك ساختند و همراه ایشان به تبعید‌گاه سیبری رفتند.
در شهر توبولسك به خانواده سلطنتی بسیار بد می‌گذشت. زیرا گذشته از تنهائی و زندگانی محدود بی‌روح و یكنواخت، مراقبت آشكار و نهانی جاسوسان دولت و حضور دائم قراولان هم مایه‌ی شكنجه و عذاب روحی ایشان بود. بی‌خبری از تحولات سیاسی روسیه نیز تزار و ملكه را فوق‌العاده نگران می‌داشت، و چون در ماه نوامبر خبر رسید كه حكومت موقتی سرنگون گشته و زمام امور روسیه منحصراً به دست لنین پیشوای انقلابیون افتاده است، این نگرانی فزونتر گردید.
در اواخر دسامبر معلوم شد كه حكومت دیكتاتوری بولشویك بر مخالفان خود مستولی شده ودر سراسر روسیه حكومت وحشت و ترور برقرار ساخته و با حربه‌ی تهدید و شكنجه و مردمكشی به قتل عام مخالفین و انهدام كلیساها و آثار مقدس و ملی و مؤسسات حكومت تزاری مشغول است.
این اخبار وحشت‌انگیز، نیكلای دوم را سخت متأثر و ملول ساخت... زیرا دریافت كه باكناره‌گیری از سلطنت خبطی عظیم كرده است!... هنگامی كه از پادشاهی استعفا كرد معتقد بود كه این فداكاری كینه و عداوتی را كه مردم روسیه نسبت به حكومت تزاری داشتند از میان برمی‌دارد و چون میان دولت و ملت اختلافی نماند، همگی یكدل و یك زبان بر ضد دشمن ملی قیام خواهند كرد و سربازان آلمان را از خاك روسیه بیرون خواهند راند...
چند روز بعد خبر رسید كه دیكتاتورهای جدید كرملین با دولت آلمان از در صلح درآمده و در شهر بریست لیتوفسك پیمان مصالحه را امضا كرده و قسمتی ازخاك میهن را به دشمن سپرده‌اند!... ضمناً در جراید خوانده می‌شد كه یكی از شرایط مصالحه از طرف آلمانیها این است كه دولت انقلابی روسیه باید خانواده سلطنتی را «صحیح و سالم» به دولت آلمان تسلیم كند.
تزار از شنیدن این خبر برآشفت و به تغیر گفت: ـ توهین از این مصالحه بدتر نمی‌‌شود! مگر این كه مخصوصاً این ماده را در مصالحه گنجانده باشند تا مرا در نظر ملت عزیزم كوچك و پست جلوه دهند...!
ملكه نیز فریاد كرد كه: ـ اگر ما باید حفظ جان خود را مرهون آلمانیها باشیم، من ترجیح می‌دهم كه بدست بلشویكها بمیرم!
گذشته از تأثرات شخصی و مصیبتهای ملی، زندانیان از لحاظ احتیاجات مادی هم در عذاب بودند.
هر روز از مقدار پول و مایحتاج زندگی و غذای ایشان كاسته می‌شد، تا كار به جائی رسید كه جمعی از خدمتگزاران و ملازمین خود را مرخص كردند و در خوراك نیز به غذای سربازی قناعت نمودند. در همان حال مراقبت و حراست ایشان نیز به گروهی از سربازان سرخ سپرده شد كه اصلاً با رعایت احترام و ادب بیگانه بودند و در مقابل دختران جوان تزار،‌ عمداً در وقاحت و حركات ناشایست و بی‌ادبی افراط می‌كردند.
در روز 22 آوریل 1918 از طرف كمیته‌ی اجرائیه مركزی نماینده‌ای به نام بازیل یاكوبلف از مسكو وارد توبولسك گردید.
این مرد اختیارات فوق‌العاده داشت و مجاز بود هر كس را كه سر از فرمانش بپیچد بی‌محاكمه تیرباران كند. یاكوبف نزد«نیكلای رومانف»، تزار سابق روسیه، رفت و به او ابلاغ كرد كه «مأمور است وی را با تمام افراد خانواده و همراهانش به محلی كه افشای نام آن هنوز مقتضی نیست منتقل سازد و این مسافرت چهار تا پنج روز طول خواهد كشید!» یاكوبلف با آنكه به سئوالات تشویش‌آمیز تزار، كه مقصد و مقصود آن مسافرت مرموز را می‌پرسید، جواب روشنی نداد، از خلال گفته‌هایش چنین استنباط شد كه دیكتاتورهای بولشویك می‌خواهند نیكلای دوم را به مسكو ببرند و به موجب قولی كه به دولت آلمان داده‌اند به امضا و تصدیق مصالحه‌ی بریست لیتوفسك وادارش كنند. نیكلای از تصور این امر چنان متغیر شد كه بی‌‌اختیار فریاد زد: ـ من مصالحه‌ی بریست لیتوفسك را تصدیق كنم؟... پیش از چنین جنایتی دست خود را خواهم برید!
سه ساعت بعداز نیمه شب 26 آوریل نیكلای با ملكه و دختر كوچكش «ماری نیكولایونا» طریق سفر پیش گرفتند و سایر فرزندان و همراهان بعد از آن به ایشان پیوستند.
در 23 ماه مه باز تمام افراد خانواده‌ی امپراطوری در شهر بزرگ صنعتی یكاترین بورگ كه در مركز ناحیه اورال قرار دارد جمع شدند و در خانه بسیار كوچكی كه از هر طرف بوسیله‌ی سربازان سرخ مراقبت می‌شد، منزل كردند.
از آن پس با تزار و نزدیكان او در نهایت بی‌رحمی و سختی رفتار شد. نخست پنج‌تن از همراهان و بسیاری از خدمتگزاران ایشان را به زندان افكندند. سپس دو تن یهودی به نام یعقوب یوروسكی و شایاگولوسن چكین كه از بولشویك‌های بسیار متعصب بودند، از طرف كمیته‌ی اجرائی مركزی مسكو با دستورات سری و اختیارات نامحدود مأمور مراقبت ایشان شدند. یوروسكی برای اینكه بیشتر مراقب زندانیان باشد، در یكی از اطاقهای طبقه‌ی اول عمارت مسكن گزید تا از آنجا خانه كوچكی را كه منزل نیكلای و ملكه و فرزندان ایشان بود، كاملاً تحت نظر داشته باشد.
بعلاوه در راهروها و جلوی تمام درها نیز قراولانی گماشت و این سختگیری‌ها زندگانی محبوسین را از آنچه در توبولسك بر آنان گذشته بود نیز به مراتب تلختر كرد.
در حدود 12ماه ژوئیه در دستگاه یوروسكی و گولوس چكین تشویش و اضطرابی پدیدار شد و معلوم گردید كه از چند هفته پیش، یك دسته از مخالفان انقلاب بنام «قوای سفید» به سرداری دریاسالار كولچاك با كمك دو فوج از اسران قدیمی چك از مشرق سیبری پیش می‌آیند و در همه جا بر قوای سرخ غالب گشته قریباً به نزدیكی یكاترین بورگ خواهند رسید.
گولوس چكین در برابر این خطر با شتاب راه مسكو پیش گرفت، تا درباره‌ی خانواده رومانوف از لنین دستورات لازم بگیرد.
روز شانزدهم ماه ژوئیه هم بر زندانیان مثل روزهای دیگر گذشت. پس از آنكه در ساعت هشت شام ساده‌ای خوردند، برای منصرف كردن و مشغول داشتن خویش به بازی ورق پرداختند. اماافكار پریشان و اضطرابات درونی آنان را واداشت در ساعت ده و نیم به رعایت حال امپراطور، كه بیمار و علیل بود، به جامه خواب رفتند.
سه ساعت بعد ناگهان صدای چكمه‌های سنگین قراولان از اطاق مجاور ، ایشان را بیدار كرد. یوروسكی با یكدسته سرباز وارد اطاق شد و با صدای وحشت‌انگیزی گفت: ـ برخیزید و زود لباس بپوشید... شما را باید به جای دیگری ببریم. زیرا قوای سفید به نزدیكی یكاترین بورگ رسیده‌اند.
همین كه همگی لباس پوشیدند آنان را به طبقه‌ی زیرین عمارت بردند و در اطاق خالی تاریك و كوچكی گردآوردند. همه محبوسین یعنی امپراطور، ملكه و یك شاهزده پسر و چهار شاهزاده خانم و دكتر پوتكین و سه نوكر، كه جمعاً یازده نفر بودند، در این اطاق جمع شدند و یكی از قراولان سرخ بایشان گفت: ـ همین‌جا صبر كنید!... چند دقیقه‌ی دیگر اتومبیل‌هائی برای بردن شما خواهد رسید.
محبوسین ظاهراً احساس خطری نمی‌كردند. ولی چون انتظار طولانی شد و امپراطور و ملكه بواسطه‌ی ضعف و كسالت اظهار خستگی كردند، تزار خواهش كرد كه برای آن دو صندلی بیاورند.
دقیقه‌ای نگذشت كه در با كمال شدت باز شد. یوروسكی كمیسر بولشویك با دوازده سرباز سرخ كه هر یك تپانچه‌ای در دست داشت، وارد شدند. یوروسكی بی‌آنكه سخنی گوید تپانچه‌ی خودرا به طرف نیكلای خالی كرد و او بر زمین افتاد. سربازان نیز سایر محبوسین را كه از ترس بر جا خشك شده بودند، میان خود تقسیم كرده آنان را با كمال بی‌رحمی و در یك چشم بر هم زدن از پای درآوردند... این فاجعه در كمتر از دو دقیقه انجام گرفت!
ولی هنوز كار جنایتگران به پایان نرسیده بود. پس از كشتن آنان بایستی اجساد ایشان را نیز نابود كنند و این امر شومترین و ننگین‌ترین اعمال آنها بود. مسكو دستور داده بود كه از تزار و بستگان و نزدیكان او هیچگونه اثری باقی نگذارند و ترتیب كشتار و نابود كردن اجساد آنان به تفصیل از طرف كمیته اجرائی مركزی كه از لنین، تروتسكی، سوردلف و زینوویف و زنیسكی تشكیل می‌شد، معین شده بود. حتی دیكتاتورهای مسكو از ترس اینكه مبادا سربازان روسی از كشتار تزار خودداری كنند، ‌احتیاطاً چند سرباز آلمانی هم به سربازان سرخی كه مأمور ارتكاب این عمل فجیع بودند، افزودند.
برای نابود كردن اجساد مق+تولین، یوروسكی دستور داد كه آنها را همچنان گرم و خون‌آلود دركامیونی بار كردند و به سرعت به یكی از جنگلهای نزدیك یكاترین بورگ بردند... در این جنگل میان درختان انبوه، زمین مسطحی بود و در آن میان چاهی از آثار یك معدن متروك قدیمی وجود داشت. این محل را یوروسكی از چند روز پیش مخصوصاً برای انجام مأموریت خویش در نظر گرفته بود.
در آنجا كشتگان را از كامیون فرو ریختند. نخست اشیاء كوچك و قیمتی مانند انگشتری و صلیب و گردن‌‌بند و مدال و امثال آن را از ایشان جدا كردند. سپس همگی را برهنه ساختند و در نهایت قساوت با ساطورهای قصابی قطعه قطعه كردند و یكصد و نود كیلوگرم تیزاب بر آن قطعات ریختند تا گوشت و استخوان را حل و نابود كنند و آنچه را كه باقی ماند با دویست لیتر نفت آتش زدند. پس از آن نیز آنچه را كه از این اعمال نفرت‌انگیز شنیع باقی ماند، با بیل به چاه معدن متروك قدیمی فرو ریختند....!
بدین ترتیب در شانزدهم و هفدهم ژوئیه 1918 نمایش دیگری از شومترین پرده‌های جنایتكاری اولادآدم در صحنه‌ی پرآشوب جهان به پایان رسید!

پی‌نوشت :

1ـ از جمله مرحوم ثقةالاسلام تبریزی روحانی مجاهد آذربایجان كه توسط روسها در روز عاشورا به دار كشیده شد.

منبع: « اطلاعات ماهانه » آذر 1328
چهارشنبه 5/3/1389 - 15:35
کامپیوتر و اینترنت
1) AMD براساس معماری اجرایی 9 مرحله ای ساخته شده است اما معماری پردازنده های Intel شش مرحله ای می باشد.بدین معنا که AMDدر هر چرخه کاری 9 عملیات را انجام میدهد در حالی که Intel فقط 6 عمل را می تواند انجام دهد.
2)AMD از640Kb Cache برخوردار است در حالی که Intel ، از 532Kb برخوردار است هر چقدر که میزان Cache پردازنده بیشتر باشد ، پردازنده کارایی بیشتری خواهد داشت اطلاعات بیشتری میتواند ذخیره کند ودیگر لازم نیست پردازنده برای بدست آوردن اطلاعات یا دستور ها مدت زمان بیشتری را رفت و برگشت به حافظه برد اصلی برای جذب اطلاعات یا دستور العمل ها صرف کند.
3) AMD از مس برای اتصال ترانزیستور های بکار رفته در پردازنده ها استفاده میکند در صورتی که در ساختمان پردازنده های Intel آلومینیوم بکار رفته است.مس هادی الکترسیته بهتری است ، ازاین رو پهنای اتصالهای بین ترانزیستورها را به میزان چشمگیری کاهش می یابد .که این امر باعث مصرف کمتر مواد اولیه و در نتیجه منجر به کاهش هزینه می شود این دلیل ارزان تر بودن AMD نسبت به P4 است.
4) از دیگر تفاوت های میان AMD وIntel می توان به راندمان Cache بروی چیپ اشاره کرد ، AMD از معماری انحصاری استفاده میکند که راندمان بیشتری نسبت بیشتری نسبت به طراحی معماری غیر انحصاری Intel دارد.
5)AMD از تکنولوژی پردازش موازی در مقایسه با Hyper -Threading اینتل استفاده میکند ، در بسیاری از کاربردهای امروزی فعال بودن Hyper -Threading کارائی پائین تری ارائه میدهد ، نتایج تحقیقات بیشمار منتشر شده در نشریات رایانه ای و پایگاهای اطلاعاتی معتبر بیانگوی این پدیده هستند.
6) یکی دیگر از مهمترین نکات برتر پردازنده های AMD واحد ممیز شناور آن است که از FPU اینتل بسیار قویتر میباشد که این امر باعث اجرای سریع تر برنامه های چند منظوره( MultiMedia ) می شود.
7) زمانی که اینتل P4 را طراحی کرد طول PIPELINE را از 10 مرحله در P3 به 20 مرحله افزایش داد Intel همین تغیر توانست که تعداد عملیاتی که در چرخه عملیاتی انجام می شود بصورت قابل ملاحظه ای کاسته میشود و از طرف دیگر افزایش طول PIPELINE نیازمند افزایش تعداد ترانزیستور ها برای انجام همان تعداد عملیات میباشد که این امر باعث افزایش اندازه هسته و بالا رفتن قیمت تولید میشود . در حالی که AMD با وجود افزایش فرکانس پردازنده های خود طول pipeline را به همان اندازه p3 یا k6 ثابت نگهدارد .
منبع:2del
چهارشنبه 5/3/1389 - 15:31
اخبار
با یک روش علمی می توان موقعیت خانه خدا و جهت دقیق قبله را که عموما در برخی مساجد، نمازخانه ادارات و حتی شهرها جای و شک و تردید دارند، مشخص نمود.

اگر از جهت  قبله ی خود مطمئن نیستید و یا نسبت به آن شک دارید، با خواندن این خبر می توانید از جهت دقیق قبله خود با خبر شوید. رساندن این خبر به گوش بقیه ی دوستان نیز خالی از لطف نیست چون ممکن است آن ها هم با این مشکل روبه رو باشند. فقط یادتان باشد تا روز جمعه برای این کار مهلت دارید.

و اما بشنوید راه حل این روش را از زبان مدیر انجمن نجوم آماتوری ایران؛ با توجه به این که، ساعت 13 و 48 دقیقه روز جمعه هفتم خرداد ماه، مقارن ظهر شرعی در مکه معظمه است و خورشید در این ساعت عمود بر خانه خدا می تابد. اگر در این زمان خاص، در هر نقطه ی کره ی زمین که در موقعیت روز باشد، به سمت خورشید بایستید، دقیقا روبه قبله ایستاده اید.

از دیگر صحبت های مهندس "مسعود عتیقی" این است که: تعیین قبله برای ما مسلمانان اهمیت ویژه ای دارد وعلم ستاره شناسی که در جای جای احکام دینی ما دیده می شود، نه تنها در تعیین اوقات نماز و یا آغاز و پایان ماه های قمری به کمک دین می آید بلکه در تعیین برخی مختصات نیز نقش دارد و برای تعیین قبله کافی است. روز جمعه 7 خرداد ساعت 13:48 دقیقه، به جهت سایه ی شاخصی که در زمین قرار داده اید دقت کنید. امتداد خلاف جهت سایه، راستای جهت قبله را نشان می دهد.

در ضمن برای بالا بردن دقت می توانید به جای قرار دادن میله در زمین به عنوان شاخص سایه، از شاقول آویزان استفاده کنید و تا حد ممکن از شاخص های نازک استفاده نمایید.

چهارشنبه 5/3/1389 - 15:29
بیماری ها
درچند سال اخیر تولیدکنندگان تجهیزات رایانه مانند صفحه کلید، ماوس، میز و صندلی و سایر وسایل رایانه سعی می‌کنند محصولات را مطابق با اصول ارگونومی طراحی و تولید کنند چرا که رعایت اصول ارگونومی سبب کاهش ضایعات چشم، سردرد و کمر درد کاربران رایانه خواهد شد. با وجود رعایت نکات فوق، باز امکان بروز بیماری‌های خاص برای کاربر رایانه وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می‌شود:

● بیماری‌های چشم

استفاده نادرست و بیش از حد از رایانه برای اجزای مختلف بدن مضراتی به همراه دارد که چشم یکی از این اجزای آسیب‌پذیر است.
درد، سرخی و سوزش چشم و آب‌ریزش آن، دوبینی، احساس تاری دید که به کاهش قدرت بینایی، خستگی و درد چشم و سردرد منجر می‌شود از جمله این عوارض است.
چشم‌های انسان عادت دارند تا بسیار راحت روی اشیای دور و نزدیک متمرکز شوند به همین دلیل احتمال خستگی ماهیچه چشمی که روی کاغذ و صفحه مانیتور متمرکز شده است، وجود دارد.

همچنین ماهیچه‌های دیگر چشم، از تغییرات نور یا درخشندگی یا از تغییر مسیر دید بین صفحه نمایشگر و نوشته‌های در حال حروفچینی خسته می‌شوند و به دلیل جابه‌جایی زیاد کلمات، چشم قدرت تطابق خود را به مرور از دست می‌دهد.
افرادی که دارای اختلالات انکساری اصلاح نشده هستند، بیشتر در معرض خطرند.
همچنین محیط کار نباید خیلی پر نور یا تاریک باشد تا به چشم کاربر فشار وارد نیاید.
پزشکان توصیه می‌کنند برای جلوگیری از ابتدا به بیماری‌های چشمی پس از هر ۱۰دقیقه استفاده از رایانه، پلک‌های خود را به هم زنید و مدتی به یک نقطه دیگر خیره شوید تا خستگی چشم از بین برود هرچند در این زمینه سفارش شده است که از مانیتورهای جدید به خاطر ساختار بهتر و اشعه کمتر استفاده شود.

● عوارض مفصلی و عضلانی

یکی دیگر از شایع‌ترین عوارض کار با رایانه، دردهای عضلانی و درد مچ دست و بازوها است چراکه درد گردن و کمر در طولانی مدت و خمیدگی پشت از عوارض کار زیاد و طولانی با رایانه است.
به طور معمول، کاربران رایانه، ساعدها، دست‌ها، بازوان، پشت و گردن خود را در یک حالت ثابت قرار می‌دهند و این عمل سبب وارد شدن فشار زیاد در زمان طولانی روی ماهیچه‌ها و تاندون‌های فرد می‌شود و در نهایت می‌تواند به مشکلات عضلانی و مفصلی منجر شود.
در این رابطه، عوامل ارگونومیکی مانند بار کاری، حرکات تکراری، طرز نشستن، زاویه دید، وضعیت میز و صندلی، ارتفاع صفحه کلید و مانیتور، وضعی نور، سرعت حروفچینی و نداشتن آرامش روانی می‌تواند از مشکلات جدی به شمار آید همچنین استفاده اشتباه و دائم از ماوس هنگام کار با رایانه می‌تواند به دست کاربران صدمه وارد کند به طوریکه درد، ناتوانی و لرزش و بی‌حسی ساعد و دست نخستین نشانه‌های فشار بیش از حد به تاندون‌ها و عصب‌ها به دنبال حرکت‌های نادرست هنگام کار با ماوس رایانه است.

به گفته کارشناسان هنگام آغاز عوارض و ناراحتی‌های دست این امکان وجود دارد که در مغز، ارتباطی بین دردها و کار با ماوس و کلیک کردن با آن ایجاد شود و به دنبال آن فقط با کلیک کردن با ماوس، دردها آغاز خواهد شد و صدمات آن می‌تواند تا ساعد و بازو نیز ادامه پیدا کند.
شایع‌ترین اختلالی که ممکن است در ارتباط با مچ دست پیش آید، سندروم کانال کارت است به طوری که عصب دست در زیر کانال کارت گیر می‌افتد و باعث خواب‌رفتگی، بی‌حسی و احساس درد در انگشتان دست می‌شود.
متخصصان سفارش می‌کنند در صورت بروز دست‌درد، کاربران به متخصص اعصاب مراجعه کنند.

● مشکلات دوران بارداری و زایمان

برخی پژوهشگران بر این باورند که زایمان‌ها و بارداری‌های غیرعادی و تولد نارس و ناقص به استفاده از صفحه نمایش رایانه و وجود تشعشات آن مربوط است.
برخی تحقیقات نشان‌دهنده این مطلب است که سقط جنین در زمانی که مادر در معرض میدان‌های مغناطیسی حاصل از رایانه قرار دارد، شایع‌تر است بنابراین هنگام خرید یا استفاده از رایانه باید دقت کنید که رایانه شدت میدان مغناطیسی زیادی نداشته باشد.
پزشکان توصیه کرده‌اند که زنان باردار روزانه بیشتر از هشت ساعت در معرض امواج الکترومغناطیس که در رایانه، تلفن همراه، دستگاه‌های مایکروویو و به میزان بسیار کم در تلویزیون وجود دارد، قرار نگیرند.
هرچند برخی تحقیقات نیز نشان داده است امواجی که در رایانه وجود دارد می‌تواند باعث عقیم شدن مردان شود.

● مشکلات پوستی

ولتاژ زیاد لامپ تصویر در انواع نمایشگرهای قدیمی موجب تولید میدان الکترواستاتیک و بارهای الکتریکی مثبت در سطح خارجی صفحه نمایش می‌شود.
در میدان بین بارهای مثبت و صورت کاربر، گرد و خاک و ذرات در تمامی جهات حرکت می‌کنند و جریان بارهای مثبت حاصل در این میدان ممکن است در افرادی که حساسیت پوستی دارند، موجب خشک شدن پوست دست و صورت، ترک خوردن آن و ایجاد آکنه شود.
همچنین بررسی‌ها نشان داده‌اند افرادی که دچار حساسیت‌های پوستی هستند و هنگام کار بیشتر تحت فشارهای فکری و عصبی قرار می‌گیرند، فشارها و استرس‌ها موجب تغییرات هورمونی مانند تیروکسین و پرولاکتین و همچنین ضایعات پوستی در آنها می‌شود.
به همین علت کارشناسان توصیه می‌کنند بهتر است تهویه و رطوبت محیط کار مناسب و کافی باشد.

● استرس و مشکلات عصبی و روانی

به گفته کارشناسان، حجم کار زیاد و دوری از همکاران در محیط کار می‌تواند به بروز مشکلات روانی منجر شود.
البته کار با رایانه افسردگی‌زا به شمار نمی‌رود، بلکه حجم زیاد کار است که در ایجاد استرس روانی نقش دارد.
تنهایی ناشی از طبیعت کار با وسایل و ابزار الکترونیک از جمله رایانه که دنیای خصوصی یا مجازی را به ارمغان می‌آورد، افراد جامعه را هر چه بیشتر به کام خود می‌کشد و اثرات زیان‌بار و عمیقی را برجای خواهد نهاد که ابعاد آن به روشنی قابل تبیین نیست.

برای نمونه به روابط والدین و فرزندان که جزء اولین قربانیان زندگی الکترونیک هستند می‌توان اشاره کرد.

● تنفس گازهای رایانه

بدنه رایانه‌ها و نمایشگرها بر اثر گرم شدن، بوی مخصوصی مانند« گاز دیوکسین» از خود متصاعد می‌کنند که به وسیله بدنه رایانه و صفحه نمایشگر تولید می‌شود.
همچنین گاز« اوزن »هنگام کار چاپگر لیزری تولید می‌شود که به بافت مخاطی بینی، چشم و گلو آسیب می‌رساند، بنابراین رعایت استانداردهای مربوط در این خصوص از سوی واردکنندگان یا تولیدکنندگان رایانه ضروری است.

● کودکان و رایانه

کودکانی که زمان زیادی مقابل رایانه می‌نشینند علاوه بر آسیب کمر، دچار بلوغ زودرس می‌شوند.
به گفته متخصصان فیزیوتراپی، کودکان پنج ساله‌ای که ساعات طولانی را پشت رایانه می‌نشینند از درد کمر رنج می‌برند.
به گفته آنها استفاده بیش از حد از رایانه در کودکان شش ساله نیز می‌تواند به بیماری در آنها منجر شود.

● چند توصیه

کارشناسان توصیه می‌کنند اگر با رایانه در محیط کار یا خانه زیاد کار می‌کنید بهتر است به این توصیه‌ها به‌منظور کاهش مضرات استفاده از رایانه توجه کنید:

۱) در طول روز برنامه پیاده‌روی، دو یا ورزش‌های دیگر را داشته باشید.

۲) در اوقات فراغت خود در طول روز، ورزش‌های مخصوص کمر، پشت و گردن را انجام دهید تا این عضلات استحکام خود را حفظ کنند.
همان‌طور که پشت میز کار خود نشسته‌اید، می‌توانید عضلات شکم و سرین را چند بار و هر بار به مدت ۱۰دقیقه سفت و بعد رها کنید.
بهتر است بیش از ۵۰دقیقه به طور ممتد پشت میز خود ننشینید، بلکه بعد از ۵۰دقیقه نشستن چند دقیقه بلند شوید، کمی راه بروید، کمر خود را به طرفین خم و راست کنید و دست هایتان را از ناحیه کتف بچرخانید.

۳) استفاده از صندلی ارگونومیک با قابلیت تنظیم را فراموش نکنید.
ارتفاع صندلی‌تان باید به گونه‌ای باشد که کف پایتان روی زمین قرار گیرد و زانوهایتان زاویه ۹۰درجه داشته و ران‌هایتان موازی زمین باشد.
صندلی باید در قسمت گودی کمر، محدب و در قسمت پشت دارای کمی قوس مقعر باشد و بهتر است دسته‌دار باشد.
فراموش نکنید هنگام کار با رایانه به پشتی صندلی تکیه کنید تا از کمر و ستون فقرات شما حمایت کند.
فقط هنگامی که با موس کار نمی‌کنید و تایپ انجام نمی‌دهید، ساعد شما باید روی دسته صندلی قرار گیرد.

۴) مانیتور مناسب به‌کار برید و بهتر است مانیتور در مرکز میز و درست در مقابل چشم شما قرار گیرد.
هر چه صفحه مانیتور بزرگتر باشد تصویر راحت‌تر دیده می‌شود و تطابق و تقارب چشم‌ها کمتر شده و بنابراین دیرتر خسته می‌شود.
فاصله مناسب مانیتور تا چشمان شما ۵۰ تا ۶۰سانتی‌متر یا معادل یک دست کشیده شماست.
بخش بالایی مانیتور باید هم سطح چشمان شما باشد که برای این کار می‌توانید صندلی خود را بلندتر کنید یا مانیتورتان را پایین‌تر بیاورید.
اگر از عینک استفاده می‌کنید، مانیتور را کمی به سمت بالا بچرخانید، طوری که بخش پایینی آن به چشم شما نزدیک‌تر باشد.

۵) باید صفحه کلید رایانه هم سطح آرنج شما یا هم‌ارتفاع با دسته صندلی قرار گیرد به طوری که تقریباً صفحه کلید هم سطح ران‌های شما پشت میز کامپیوتر باشد.
هنگام حروفچینی از هر دو دست کمک بگیرید و با نیروی متوسط و ملایمی روی صفحه کلید فشار وارد کنید.
هنگام حروفچینی نباید مچ دستتان روی جایی قرار گیرد یا خم شود و به سمت بالا یا پایین زاویه دار قرار نداشته باشد، گاهی به مچ‌هایتان استراحت دهید و به آنها ورزش دهید.

منبع: سایت پزشکان ایران
چهارشنبه 5/3/1389 - 15:25
طنز و سرگرمی
1-اسم هر جک و جونوری رو روی شما نمیگذارند از قبیل آهو ،غزال ، پروانه ، شاپرک و موارد دیگر که اینجا جاش نیست
2-در عروسی میتونید لباسی رو که بارها به تن کردید رو دوباره بپوشید
3-میتونید هر صد سال یه بار هم موهاتون رو شونه نکنید و بعد بگید مد روزه
4-از ترس اینکه کسی سن شما رو بفهمه شناسنامتون رو قایم نمیکنید
5-مطمئنا استهلاک فک شما به مراتب کمتر است
6- مدل لباس دختر شمسی خانم چشمهاتون رو داخل دهانتون سرنگون نمیکنه
7-در موقع استرس هیچوقت ناخنهای خود را نمیجوید
8-هفته ای دو بار شکست عشقی نمیخورید!
9-لازم نیست از 18 سالگی موهای سرتون رو رنگ کنید چون موهای جوگندمی خیلی هم به شما میآد
10- فقط شما میتونید برید استادیوم
11- خودتون پنچری ماشینتونو میگیرید
12-لازم نیست با قرار دادن انواع جکهای هیدرولیک و غیر هیدرولیک در پاشنه کفش قدتون رو افزایش بدید
13- میتونید تمام روز بادوستانتون برید کوه و وقتی برمیگردید خونه برای خانمتون تعریف کنید که چه روز پرکاری داشتید
14- موقع خواستگاری به هیچ وجه نگران بر هم خوردن تعادل سینی چای نیستید
15- از دیدن کله پاچه دچار تشنج نمیشید
16- هیچ کس از اینکه دست پخت افتضاحی دارید به شما ایراد نمیگیره
17- فقط شمایید که لذت تماشا کردن فوتبال یوونتوس- بارسلونا را با گزارش عادل فردوسی پور درک میکنید
18- فقط شمایید که میتونید لذت تکچرخ زدن با cg رو تجربه کنید
19- میتونید با خط ریشتون بیش از 12000 اثر هنری خلق کنید
20- به طلا و جواهرات دیگران در حالی که دارید از حسادت منفجر میشید نگاه نمیکنید
21- تو عروسی ها لازم نیست چند تن زنجیر از خودتون آویزون کنید که تازه دیگران ازتون بپرسند بدلییییییه ؟
22- سر سفره عقد لازم نیست برید گل بچینید و گلاب بیارید و نون بگیرید و اینا...
23- در حالی که خواهرتون باید بمونه خونه و آشپزی یاد بگیره شما میرید بیرون و گل کوچیک بازی میکنید
24- لازم نیست آدرس تمام مزون ها، پاساژها ،بوتیک ها و مراکز لاغری شهرتون رو حفظ باشید
25- اگه تو خیابون تویوتا کمری جلوی پاتون نگه نداشت به راحتی سوار یه پیکان میشید
26- لازم نیست همیشه جای جورابهای همسرتون رو حفظ باشید
27- فقط شما میتونید سه ساعت تمام برنامه نود رو با دوستاتون تفسیر کنید
28- لازم نیست روزی چهار بار مثل آمپول ب کمپلکس سریالهای بی سر و ته وطنی رو تماشا کنید
29- لازم نیست سالی یه بار زاویه دماغتون رو نسبت به افق تغییر بدید
30- میتونید حتی تا محل کارتون رو هم با دوچرخه طی کنید و کسی اونجوری به شما نگاه نکنه
31- میتونید راحت رو صندلی های جلوی اتوبوس بشینید و در عقب دود نخورید(البته این اتوبوس های brtاین قضیه رو خرابش کرد)
32- میتونید با شلوارک و رکابی راحت تا سر کوچه برید
33- خیالتون راحته که هرگز یک خواهر شوهر (و ایضا جاری) که مدام رو اعصابتون رزم آیش برقرار کنه ندارید
34- لباسهاتون ظرف 48 ساعت دلتون رو نمیزنه
35- در زیر گرمای نابود کننده تابستون خیلی راحت با یه آستین کوتاه میایید بیرون
36- نیازی ندارید هر روز که از خواب پا میشید تا ساعت 6 بعدازظهر رو جلوی آیینه با خودتون ور برید
37-
نیازی نیست سه چهارم عمرتون رو توی کلاسهای آشپزی ،خیاطی، گلدوزی، آموزش
فال شیرموز و تقویت اعتماد به نفس در 3/0 ثانیه بگذرانید
38- نیازی نیست داخل کیفتون به تعداد رنگهای یک lcd لنز چشم داشته باشید(رنگهای lcd معمولا بالای 16 میلیون میباشد)
39- اگه به انواع فنون حرکات موزون آشنا نبودید هیچ اشکالی نداره
40- فقط شما میفهمید که یک 206 اسپرت خفن چقدر زیباست
41- بدون اینکه کسی بهتون چیزی بگه میتونید ساعتها پلی استیشن بازی کنید
42- با دیدن سوسک و موش و امثالهم اجدادتون از گور در نمیایند و جلوتون رژه نمیروند
43- فرق cd رو با بشقاب میوه خوری متوجه میشید
44- با یک سرماخوردگی سه ماه در ccu بیمارستان بستری نخواهید شد
45- میتونید یه جوک بامزه تعریف کنید بدون اینکه خودتون قبل از همه دو ساعت تمام بهش بخندید
46- روی در هیچ مغازه ای ننوشته اند که از پذیرفتن آقایانی که شئونات اسلامی را رعایت نکنند معذوریم(بس که محجوب هستند آخه)
47- داشتن ریش پروفسوری از ویژگی های بسیار ممتاز است که مخصوص شما آقایان میباشد
48- فقط شما میتونید کت و شلوار بپوشید و کروات بزنید و کلی خوشتیپ بشید
49- بیش از 60 درصد رشته های مهندسی رو شما به خودتون اختصاص دادید(دیگه از این با کلاس تر؟)
50- و در نهایت اینکه میتونید تو خیابون از هر کس که دلتون خواست بپرسید ساعت چنده؟! (این یکی دیگه ته ویژگی بود)
چهارشنبه 5/3/1389 - 15:23
کامپیوتر و اینترنت
با پیشرفت تکنولوژی جایگزین‏های متعددی برای CD جهت ذخیره اطلاعات به وجود آمده است. شاید به همین دلیل هم است که حفظ و نگه داری از CDها چندان جدی گرفته نمی‏شود. اما چه بخواهیم و چه نخواهیم روزانه با آن‏ها سر و کار داریم و هنوز زمان زیادی تا فراموشی آنها باقی مانده است. در نتیجه همچنان سالم نگه داشتن آنها اهمیت زیادی دارد. در این ترفند قصد داریم به معرفی 10 راهکار در جهت افزایش طول عمر CDها بپردازیم.

1- CD را با DVD-ROM اجرا نکنید؛ این کار به این علت است که سرعت چرخش DVD-ROM بسیار بیشتر از CD-ROM است و این کار باعث خش‏دار شدن CD خواهد شد.
2- CDها را از پشت روی هم قرار دهید؛ اگر CDها را از طرف قابل استفاده روی هم قرار دهید به علت شیشه‏ای بودن سطح، به سرعت خش‏دار خواهد شد.
3- از پاک کردن CD با لباس و حوله خودداری کنید؛ پاک کردن CDها با منسوجات به شدت باعث کاهش عمر CDها خواهد شد. برای تمیز کردن CD‏ها از دستمال کاغذی بدون کرک و یا سایر دستمال‏های نرم استفاده کنید.
4- از نوشتن با ماژیک‏های غیر استاندارد روی CDها خودداری کنید؛ ماژیک‏های غیر استاندارد به تدریج در بافت CD فرو رفته و باعث استهلاک سریع CD خواهد شد.
5- از تماس مکرر دست‏ها با CDها خودداری کنید؛ شیارهای دست  و کثیفی‏های سطح دست در تماس با سطح CD باعث تخریب سطح شیشه‏ای آن خواهد شد.
6- از قرار دادن CDها در هوای آزاد و کیف‏های نامرغوب خودداری کنید؛ این کار خیلی زود CD را نابود می‏کند.
7- بلافاصله بعد از اتمام کار با CD، آن را از CD-ROM خارج کنید؛ در صورتی که CD در CD-ROM باقی بماند در هر بار ورود به My Computer یا هنگام خاموش و روشن کردن سیستم، محتوای CD بازخوانی خواهد شد.
8- از زدن برچسب به جای نوشتن روی پشت CD خودداری کنید ؛ با اینکار CD-ROM برای خواندن CD تعداد دور بیشتری را می‏زند و خود به خود CD مستهلک خواهد شد.
9- از دستگاه‏های خش‏گیر و پمادهای خش‏گیر حدالامکان استفاده نکنید؛ در صورتی که خش‏هایی کوچک و کم روی CDها مشاهده کردید، استفاده از ابزارآلات مذکور به هیچ‏وجه برطرف کننده نیست و ضمن برداشت کردن یک لایه از روی CD، خش‏های جدیدی نیز روی CD وارد خواهد کرد.
10- از تهیه CD‏های رنگی و نامرغوب ارزان قیمت با مارک‏های ناشناس خودداری کنید؛ CDهای رنگی به دلیل ساختار غیر استاندارد خود عمر کوتاهی دارند.همچنین CDهای ارزان نامرغوب حتی با رعایت 9 شرط بالا باز هم عمر کوتاهی خواهند داشت.

چهارشنبه 5/3/1389 - 15:20
موبایل
فرصتی رویایی برای حضور در دنیای مجازی
سه شنبه 4/3/1389 - 13:52
موبایل


ایتنا- تیم تحقیقاتی مشترک کمپانی‌های ASUS و G.Skill که سابقه خوبی در پروژه‌های مشترک دارند، موفق شدند به رکورد سریع ترین حافظه DDR3 موجود در دنیا دست یابند.









تیم مشترک این دو شرکت در تاریخ سوم ماه جاری میلادی موفق به کسب این رکورد شدند و برای نخستین بار توانستند فرکانس حافظه‌های DDR3 در حالت دو کاناله را به رقم فوق‌العاده 2500 مگاهرتز برسانند.

دستیابی به این سرعت پیش از این با هیچ یک از حافظه‌های موجود در بازار امکانپذیر نبود. به گزارش تی‌مدیا به نقل از وب‌سایت رسمی اسوس و جی‌اسکیل، این دو شرکت برای دستیابی به این موفقیت از بهترین متخصصین خود در کنار بهترین قطعات موجود خود استفاده کرده‌اند.

تیم مشترک ASUS و G.Skill برای این کار از حافظه‌های حرفه‌ای سری Trident خود بر روی مادربردهای P7P55D-E Deluxe و P7P55D-E EVO شرکت ASUS استفاده کردند. این گروه همچنین برای دستیابی به هماهنگی بیشتر میان قطعات در تست‌های خود از پردازنده‌های Core i5 و Core i7 اینتل استفاده کرده‌اند.

گفتنی است خبر این موفقیت در حال حاضر سرخط خبرهای وب‌سایت رسمی هر دو شرکت ASUS و G.Skill قرار دارد. نکته جالب در مورد این رکورد، طبق اعلام تیم مشارکت کننده در این طرح پایداری بسیار مناسب حافظه پس از دستیابی به رکورد مذکور است.

این تیم سیستم تست را در فرکانس بدست آمده برای دوره زمانی نسبتاً طولانی مورد آزمایش قرار دادند که این سیستم موفق به حفظ پایداری خود در تمام این مدت شد

يکشنبه 2/3/1389 - 15:51
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته