خانواده
من در این کلبه خوشم تو در آن اوج که هستی خوش باش
من به عشق تو خوشم تو به عشق هر که هستی خوش باش
يکشنبه 7/7/1387 - 19:43
خانواده
می خوام از ته چشمات رنگ دریا رو بگیرم
توی موج نگاهت گم بشم برات بمیرم
به دنبال تو تا اخر دنیا رو میگردم
از اون روزی که رفتی آسمون سیاه و تاره
دلم جز غم و درد کاری نداره
میخونم با همین حال خرا ب و دل خونم
بیا ای عشق من آروم جونم
شنبه 6/7/1387 - 21:6
خانواده
در توفان قلبت جایی برایم پیدا کن تا این گونه
یخبندان نگاهت ،تنم را نلرزاند تو که از من دور
باشی ،خوشبختی نیز از من دور است با من بمان
حتی اگر بحرانی ترین و توفانی ترین زندگی را
با هم داشته باشیم من از سردی وسکوت و ارامش
بی تو گریزانم
شنبه 6/7/1387 - 21:5
خانواده
یک بار تو را بخشیدم بار دیگر از گناهت
گذشتم بار سوم نیز به دیده اغماض از تو گذشتم
بارها نیز ...اما دیگر تورا نمیبخشم .در فکر هستم
دست به کاری بزنم که تو هرگز نتوانی مرا ببخشی
شنبه 6/7/1387 - 21:3
خانواده
چقدر مهربانی هایت را دوست دارم
شاید به همین خاطر است که هر چه بلا
سرم می اوری باز از تو نمیرنجم
شنبه 6/7/1387 - 21:1
خانواده
برایم پیامک فرستادی که دیگر مرا نمیخواهی .
تمام قرص ها را که خوردم و از همه خداحافظی
کردم ،پیامک بعدی ات را دیدم .نوشته بودی :
"پیامک قبلی ام اشتباهی به تو رسید"
شنبه 6/7/1387 - 21:0
خانواده
خیلی دلم به حال خودم میسوزه...میدونی چرا؟حالا بهت میگم, این همه سال از خدا عمر گرفتم ولی تازه فهمیدم که بابا راست میگن آقا غریبه نه اینکه قبلا فکر میکردم دروغ میگن نه.منظورم اینکه تازه درک کردم که بابا آقا غریبه.شاید این جمعه بیاید شاید نه.خدا کند که بیایی.آمین.این مطلبو که خوندم کلی اشک تو چشام جمع شد.من اهل قم هستم...قمی نیستم ولی 16 ساله قم زندگی میکنم...شاید باورتون نشه ولی سال به سال هم جمکران نمیرم...الان خیلی وقته نرفتم جمکران...دلایلی برا خودم دارم که برا خودم هم قابل قبول نیست...همیشه با خودم میگم به جای اینکه برم تو صفایئه بچرخم برم تو جمکران بچرخم...نه تنها من بلکه همه...یه بار شما بیایید صفایئه ی قم میبینید کلی اونجا در حال پرسه زدن...بعدش برید جمکران.......واقعا آقا غریبه....!!!!!!
شنبه 6/7/1387 - 20:55
خاطرات و روز نوشت
سلامممم...به همه بچه های گل تبیانی و غیره...امروز بعد از چند مدت بی حوصلگی برای ثبت مطلب تصمیم گرفتم دوباره بی خیال درس و مشق بشمو آغاز به کار کنم...البته مطالبم همچین تحفه ای هم نبودا ولی خوب مهم این بود که آرومم میکرد....پس فعلا بای بای...
شنبه 6/7/1387 - 20:52
محبت و عاطفه
اشک زیبا ترین شعر، بی تاب ترین عشق، ناب ترین ایمان، داغ ترین اشتیاق، تب دارترین احساس، خاص ترین بیان و لطیف ترین دوست داشتن است. که همه در کوره گداخته دل به هم آمیخته، ذوب گشته و به صورت قطره ای گرم به نام اشک بر گونه انسان جاری می شود. پس چشم صادق تر از زبان می گوید. (دکتر علی شریعتی)
چهارشنبه 3/7/1387 - 18:2
خاطرات و روز نوشت
بچه ها چرا اینترنت هوشمند تو سایت یاهو نمیره.........؟؟؟؟؟؟؟
سه شنبه 2/7/1387 - 15:32