• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 586
تعداد نظرات : 114
زمان آخرین مطلب : 4958روز قبل
دانستنی های علمی


در صورتیكه تاریخ تولد شما در: اول فروردین ماه باشد سیاه هستید بین دوم
فروردین تا 11 فروردین باشد ارغوانی هستید بین 12 تا 21 فروردین باشد.
شما سرمه ای است بین 22 فروردین تا 31 فروردین باشد نقره ای هستید. بین
یكم اردیبهشت تا 10 اردیبهشت باشد سفید هستید. بین 11 اردیبهشت تا 24
اردیبهشت باشد شما آبی هستید. بین 25 اردیبهشت تا سوم خرداد باشد شما
طلائی رنگ هستید. بین 4 خرداد تا 13 خرداد باشد شما شیری رنگ هستید. بین
14 خرداد تا 23 خرداد ماه باشد شما خاكستری هستید. بین 24 خرداد تا دوم
تیر ماه باشد شما رنگ خرمائی هستید. سوم تیر ماه باشد رنگ شما خاكستری
است. بین 4 تیر ماه تا 13 تیر ماه باشد شما قرمز هستید. بین 14 تیر ماه
تا 23 تیر ماه باشد شما نارنجی هستید. بین 24 تیر ماه تا سوم مرداد ماه
باشد شما زرد هستید. بین 4 مرداد ماه تا 13 مرداد باشد شما صورتی هستید.
بین 14 مرداد تا 22 مرداد باشد شما آبی هستید. بین 23 مرداد تا یكم
شهریور باشد شما سبز هستید. بین 2 شهریور تا 11 شهریور باشد شما قهوه ای
هستید. بین 12 شهریور تا 21 شهریور باشد شما كبود رنگ هستید. بین 22
شهریور تا 31 شهریور باشد شما لیموئی هستید. متولدین یكم مهر ماه زیتونی
هستند. بین 2 مهر تا 11 مهر ماه ارغوانی هستید. بین 12 مهر تا 21 مهر ماه
شما رنگ سرمه ای دارید. بین 22 مهر ماه تا یكم آبان ماه شما نقره ای
هستید. بین 2 آبان تا 20 آبانماه باشد شما سفید هستید. بین 21 آبانماه تا
30 آبانماه باشد رنگ شما طلائی است. بین یكم آذر ماه تا 10 آذر ماه باشد
شما شیری رنگ هستید. بین 11 آذر ماه تا 20 آذر ماه باشد شما خاكستری
هستید. بین 21 آذر تا 30 آذر باشد شما خرمائی رنگ هستید. متولدین اول
دیماه نیلی رنگ هستند. بین دوم دی ماه تا 11 دی ماه باشد رنگ شما قرمز
است. بین 12 دی ماه تا21 دی ماه باشد شما نارنجی هستید. بین 22 دی ماه تا
4 بهمن ماه باشد شما زرد هستید. بین 5 بهمن تا 14 بهمن ماه باشد شما
صورتی هستید. بین 15 بهمن تا 19 بهمن ماه باشد شما آبی هستید. بین 20
بهمن تا 29 بهمن ماه باشد شما سبز هستید. بین 30 بهمن تا 9 اسفند ماه
باشد شما قهوه ای هستید. بین 10 اسفند تا 20 اسفند باشد شما كبودی رنگ
هستید. بین 21 اسفند تا 29 اسفند باشد لیمویی هستید...خزان
قرمز با نمك و دوستداشتنی، مشكل پسند اما همیشه عاشق.......و اینطور بنظر
میرسد كه مورد محبت نیز باشید. با روحیه و بشاش اما در همان زمان
میتوانید بد اخلاق هم شوید قادرید با مردم بسیار خوب و با ملاطفت برخورد
كنید و این همان عشقی است كه میتواند در راهی كه در پیش دارید همراهتان
باشد آدمهایی را كه راحت صحبت میكنند دوست دارید این آدمها باعث میشوند
احساس راحتی بیشتری داشته باشید.
شیری رنگ اهل رقابت و بازی دوست. دوست ندارد ببازد ولی همیشه بشاش است.
شما قابل اعتماد و امین هستید و خیلی علاقه دارید وقت خود را بیرون
بگذرانید، با دقت عشقتان را انتخاب میكنید و بسادگی عاشق نمی شوید اما
وقتی او را یافتید تا مدتهای طولانی دوستش خواهید داشت.
نیلی شما بیشتر متوجه نگاهتان هستید و استانداردهای بالائی در انتخاب عشق
دارید. هر راه حلی را با دقت و تفكر انتخاب می كنید و بسیار بندرت مرتكب
اشتباه احمقانه میشوید دوست دارید رهبر باشید و به راحتی می توانید
دوستان جدید پیدا كنید.
خاكستری جذاب و فعال هستید، شما هرگز احساستان را پنهان نمی كنید و هر
آنچه را كه درونتان است آشكار می سازید. اما ضمنا میتوانید خودخواه هم
باشید. می خواهید مورد توجه باشید و نمی خواهید بطور نا برابر با شما
برخورد شود. میتوانید روز مردم را روشن كنید. شما میدانید در زمان مناسب
چه بگویید و خوش اخلاق هستید.
سبز خیلی خوب با افراد تازه كنار می آیید. در واقع آدم خجالتی ای نیستی
اما گاهی اوقات با كلماتت به عواطف مردم آسیب می رسانید. دوست دارید تا
مورد توجه و علاقه كسی باشید كه دوستش دارید ولی اغلب تنهایید و به
انتظار فرد مورد نظرت می مانید.

طلائی شما میدانید چه چیزی درست و چه چیزی نادرست است. آدم بشاشی هستید و
زیاد بیرون میروید. بسیار سخت میتوانی فرد مورد نظرت را پیدا كنی اما
وقتی او را یافتی تا سالیان متمادی دوباره عاشق نمی شوی.
صورتی شما همواره در تلاشید تا در هر چیزی بهترین باشید و دوست دارید به
سایرین كمك كنید. اما بسادگی قانع نمی شوی. دارای افكاری منفی هستید و در
جستجوی عشقی شورانگیز مانند آنچه در قصه هاست هستید.
زرد شما شیرین و بیگناهید ، مورد اعتماد بسیاری از مردم ، و دارای
رهبریتی قوی در ارتباطاتتان هستید. شما خوب تصمیم
میگیرید و انتخاب درستی در زمان مناسب می گیرید. همواره در افكار داشتن
روابط عاشقانه بسر می برید.
خرمائی باهوشید و میدانید چه چیزی درست است. میخواهید همه چیز را مطابق
میل خود كنید كه گاهی میتواند بدلیل عدم توجه به نظر دیگران مشكل ساز
باشد. اما در مورد عشق صبور هستید. وقتی فرد مورد نظرتان را یافتید
برایتان دشوار است فرد بهتری پیدا كنید.
نارنجی در مقابل اعمالتان مسئولیت پذیر هستید، می دانید چگونه با مردم
رفتار كنید. همواره اهدافی برای دستیابی به آنها دارید و حقیقتا برای
رسیدن به آنها تلاش میكنید ، فردی آماده رقابت هستید. دوستانتان برایت
بسیار مهم هستند و قدر آنچه را كه دارید میدانید، گاهی اوقات واكنشتان
زیادی شدید است و علت آن نیز احساساتی بودنتان است.
ارغوانی اسرار آمیز هستید، بهیچوجه خودخواه نیستید ، زود و آسان نظرتان
جلب میشود. روزتان با توجه به خلقتان میتواند غمگین یا خوش باشد. بین
دوستان محبوب هستید اما میتوانید دست به عمل احمقانه ای نیز بزنید ،
بسادگی امور را فراموش میكنید. بدنبال شخصی هستید كه قابل اعتماد باشد.
لیموئی آرام هستید، اما بسادگی عصبانی می شوید. به آسانی حسادت می ورزید
و در مورد چیزهای كوچك اعتراض میكنید، نمی توانید به یك كار بچسبید اما
دارای شخصیتی هستید كه اعتماد و علاقه همه را جلب میكند..
نقره ای خیال پرداز و بامزه اید ، دوست دارید چیز های جدید را بیازمایید.
علاقه دارید خود سازی كنید و بسادگی می آموزید، براحتی میتوان با شما
صحبت كرد و شما نصایح خوبی میدهید. وقتی موضوع دوستی است متوجه میشوید
نمی توان به كسی اعتماد كرد، اما وقتی دوستان واقعی خود را یافتید تا
پایان عمر به آنها اعتماد میكنید.
سیاه شما یك مبارز هستید و دارای انگیزه اید. اما تغییر در زندگی را نمی
پسندید. زمانی كه تصمیمی گرفتید، روی تصمیمتان تا مدتها پای می فشارید.
زندگی عشقی شما نیز توام با مبارزه است و مثل همه نیست.
زیتونی شما روشن قلب و آدم گرمی هستید. همراه خوبی برای فامیل و
دوستانید. خشونت را نمی پسندید و میدانید چه چیزی درست است.. شما مهربان و
بشاش هستید اما بسادگی به مردم حسادت نورزید.

قهوه ای فعال و ورزشكارید ، برای دیگران مشكل است كه به شما نزدیك شوند.
زمانی كه متوجه میشوید نمی توانید به چیزی كه میخواهید دستیابید ،‌
بسادگی تسلیم شده آنرا رها میكنید.
آبی اتكا به نفس كمی دارید و خیلی ایرادی هستید. هنرمند هستید و دوست
دارید عاشق شوید ، اما میگذارید عشقتان از دستتان برود چون در این مورد
از مغزتان فرمان میگیرید نه از قلبتان.
سرمه ای شما جذابید و عاشق زندگی خود هستید ، نسبت به همه چیز دارای
احساسی قوی هستید و خیلی زود گیج میشوید زمانی كه از دست شخص یا اشخاصی
عصبانی می شوید برایتان مشكل است آنها را ببخشید.
سفید شما آرزو و اهدافی در زندگی دارید زود حسادت می ورزید نسبت به
دیگران متفاوت و گاهی اوقات عجیب هستید اما همه این حالت شما را دوست
دارند.
كبود احساسات شما بسادگی و ناگهانی تغییر میكند اغلب تنها هستید ، مسافرت
را دوست دارید. انسان صادقی هستید ولی
حرف مردم را زود باور میكنید. یافتن عشق برای شما سخت است و گمگشته عشق

 

هستید....

پنج شنبه 17/10/1388 - 15:1
دعا و زیارت

مرحوم شیخ صدوق و شیخ طوسی روایت می كنند:

حكیمه خاتون می گوید: یك روز به منزل امام حسن عسكری (ع) رفته بودم و تا هنگام غروب آفتاب، خدمت حضرت بودم، چون خواستم برگردم، ایشان به من فرمودند: عمه جان! امشب نزد ما بمان، در این شب فرزندی متولد می شود كه خداوند زمین را به وسیله او با علم و ایمان هدایت، زنده می كند، پس از این كه با رواج كفر و گمراهی مرده باشد. عرض كردم: از چه كسی؟ من كه در نرجس، آثار حمل نمی بینم. حضرت فرمودند: خداوند حمل او را چون حمل مادر حضرت موسی (ع) مخفی قرار داده است.

حكیمه می گوید: آن شب در منزل حضرت ماندم، افطار كردم و هنگام استراحت، نزدیك نرجس خوابیدم و پیوسته مراقب او بودم. او آرام خوابیده بود و من در حیرت بودم. در این شب زودتر برای نماز شب برخاستم، چون به نماز وتر رسیدم، نرجس از خواب برخاست و وضو گرفت و نماز شب خواند؛ به آسمـان نگاه كردم، فجر كاذب دمیده بود و صبـح صادق نزدیك بود؛ چیزی نمـانده بود كه شك در دلم پدید آید، ناگاه امـام حسـن عسكری (ع) از داخل حجره خود صدا زدند: عمه جان! شك مكن، وعده ای كه دادم نزدیك است.. در این هنگام آثار درد زایمان در نرجس پدیدار شد، من نام خداوند را بر او خواندم. حضرت صدا زدند: برای او سوره قدر بخوان. من شروع به خواندن سوره قدر كردم و شنیدم كه آن كودك از درون شكم مادر با من همراهی نمود و بر من سلام كرد. من ترسیدم. صدای امام بلند شد كه عمه جان! از قدرت خداوند شگفت زده نشو، خداوند، ما را در كودكی به حكمت گویا می گرداند و در بزرگسالی، حجت خود در روی زمین قرار می دهد.

كلام حضرت كه به پایان رسید، نرجس از دیده من غایب شد،‌ با شتاب به سوی امام رفتم، حضرت فرمودند: باز گرد، او را خواهی یافت. چون باز گشتم، در نرجس نوری مشاهده كردم كه چشمم را خیره كرد و حضرت صاحب الزمان (عج) را دیدم كه رو به قبله به سجده افتاد و بر زانو نشست و انگشتان سبابه خود را بلند كرد و گفت:

اشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریك له و أن جدی رسول الله  و أن ابی امیرالمومنین وصی رسول الله،

بعد نام تمامی ائمه را برد تا به نام خودش رسید و فرمود:

 اللهم انجزلی وعدی و اتمم لی امری و ثبت وطاتی و املاء الارض بی عدلا و قسطا.

 (بار خدایا! به وعده ای كه به من فرموده ای، وفا كن و امر امامت مرا كامل كن و قدرت انتقام از دشمنانت را به من عنایت كن و زمین را به وسیله من از عدل و داد پر كن).

حضرت امام حسن عسكری (ع) صدا زدند: عمه جان! فرزندم را بیاور. من نوازد را گرفتم و دیدم بر بازوی دست راستش نوشته شده است:

جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقاً.

(حق آمد و باطل نابود گردید؛ یقیناً باطل نابود شدنی است. سوره اسری/ آیه 81)

چون نوزاد را به نزد حضرت بردم، او را روی دست گرفت و فرمود: فرزندم! به قدرت الهی سخن بگو. پس صاحب الامر فرمود:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

و نرید أن نمنّ علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین و نمكن لهم فی الارض و نری فرعون و هامان و جنودهما منهم ما كانوا یحذرون.

 (ما اراده كردیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم و حكومتشان را درزمین پا برجا سازیم؛ و به فرعون و هامان و لشكریانشان؛ آنچه را از آنها (بنی اسرائیل) بیم داشتند، نشان دهیم. سوره قصص/ آیه 5)

پنج سال از زندگانى آن حضرت در حیات پدر بزرگوارش امام حسن عسكرى گذشت.

در آن مدّت، فعّالیّت مهمّ و اساسى امام عسكرى بر دو امر مهمّ متمركز بود:

1ـ احتیاط كامل از دستگاه حاكم،

2ـ آشنا كردن او با یاران نزدیك خود.

تولد امام زمان (عج) پنهان نگاهداشته شد و امام حسن عسكری (ع) خبر آن را تنها به عده ای از شیعیان داده بود.

امام مهدى(علیه السلام) پس از پدر، مسئولیت امامت را در سال 260 هجرى در پنج سالگى به عهده گرفت

امام زمان (عج) پس از آنكه بر جنازه پدر نماز گزارد از چشم مردمان پنهان شد.

mahdi2.jpg
به امید پیروزی  حق بر باطل
یا مهدی ادرکنی 
پنج شنبه 17/10/1388 - 15:0
دانستنی های علمی

عبد الرحمن سُلـّمی در مدینه معلم قرآن بود و به کودکان قرآن می‌آموخت. امام حسین (علیه السلام) یکی از فرزندان خویش را پیش او فرستاد تا قرآن بیاموزد.(1) معلم، قرائت سوره حمد را به کودک آموخت. هنگامی که کودک به نزد سید الشهدا(علیه السلام) آمد و سوره حمد را که آموخته بود، برای پدر قرائت نمود، امام (علیه السلام) معلم را احضار کرد و دستور داد تا در حضور جمعیت، هزار دینار (سکه طلا) و هزار حُـلـّه (پارچه گرانبها) به عنوان جایزه به او دادند. اما امام حسین (علیه السلام) به این دو جایزه کلان اکتفا نکرد و آنگونه که نقل گردیده است، دستور داد تا دهان معلم را پر از درّ و جواهر کردند.

بدین سان سید الشهدا(علیه السلام) خواست تا به مردم بیاموزد این دهان و زبانی که تعلیم قرآن نموده است، سزاوار آنست که پر از در و جواهر گردد.  به هر حال، این سه رقم جایزه گرانبهای امام حسین (علیه السلام) به معلم قرآن برای تعلیم یک سوره حمد، در مدینه مورد توجه همگان قرار گرفت. مردم تعجب کنان می‌پرسیدند: آیا تعلیم یک سوره حمد، این همه جایزه دارد؟

امام حسین (علیه السلام) در پاسخ این ابهام، کلامی فرموده است که اهمیت و ارزش آن برای معلمین قرآن از آن سه جایزه به مراتب بیشتر است. امام (علیه السلام) فرمود:

"این چیزی که من به او دادم کجا و آن چیزی که او به طفل من عطا کرده کجا؟"

آن حضرت از کار معلم تعبیر به "عطا" فرموده و بخشش خویش را در کنار آن عطا، مساله غیر قابل ارزشی به حساب آورده است.

این برخورد کریمانه از آن امامی است که خود در شعری که به آن حضرت منسوب است، به ما این گونه می‌آموزد:

"هنگامی که دنیا به تو روی آورد، تو هم دست و دل به روی مردم باز کن و پیش از آنکه از دستت برود، به آنها انفاق کن و از این راه، آخرتت را تأمین نما.

بدان که نه جود و بخشش، هنگامی که دنیا (به تو) روی کرد، آن را از بین می برد و نه بخل هنگامی که دنیا به تو پشت کرد، آن را (برای تو) نگه می‌دارد."(2)

آری! اگر چه خانه سید الشهدا(علیه السلام) خود "بیت القرآن" است و آن حضرت بهتر از هر کس دیگر می‌توانست به فرزند خویش قرآن بیاموزد، ولی با این عمل خواست تا کار تعلیم قرآن کریم را ترویج کند و برای معلم قرآن، ارزش و احترام قائل شود تا هم خود معلم به ارزش کار خویش پی ببرد و هم مردم برای او ارزش و احترام بیشتر قائل شوند. لذا این عمل سید الشهدا(علیه السلام) ترویج مؤسسات آموزش قرآن کریم و تکریم و بزرگداشت معلمین قرآن است.

«برگرفته از جزوه : "حسین راهنمای بشر، حق پرستان را پدر تألیف: آیت الله سید محمد ضیاء آبادی».

پایگاه اسلامی شیعی رشد


پاورقی ها:

1- یقینا این فرزند، امام سجاد (علیه السلام) نبوده است، چرا که امامان احتیاجی به معلم بشری ندارند.

2- اذا جادت الدنیا علیک فجد بها                 علی الناس طرا قبل أن تتفلت

    فلا الجود یفنیها اذا هی اقبلت                 و لا البخل یبقیها اذا ما تولت

,
پنج شنبه 17/10/1388 - 14:54
دانستنی های علمی
   
تی شرت جادویی LED
شما با دیدن این تکنولوژی جدید شگفت زده خواهید شد. بر روی این تی شرت یک پنل ال‌ای‌دی نوری قرار دارد که بر اساس صدای موسیقی یا دیگر صداهای اطراف نوارهای رنگی آن روشن می شوند.
در یک محفظه مخفی داخل تی شرت میکروفون جاسازی شده است تا بر اساس صدای محیط حرکت های نوری روی تی‌شرت ایجاد شود.
برای ساخت پنل LED این تی‌شرت از تکنولوژی جدید بهره گرفته شده است و این پنل به ضخامت 1 میلی متر قابلیت جداشدن از تی‌شرت هنگام شستشو را دارا می باشد.

 

اسپیکر موبایل (شارژی)
یک اسپیکر کوچک و جمع و جور و قابل حمل برای گوشیهای نوکیا، سونی اریکسون و قابل استفاده برای کامپیوتر، mp3 player، iPod، لپ تاپ و ... با کیفیت صدای عالی.
دارای 4 کانکتور برای گوشیهای مختلف و شارژ اسپیکر با پرت usb.
این اسپیکر با وزن کم به راحتی قابل حمل بوده و صدای آن به نسبت این سایز بسیار فوق‌العاده است.

 

لامپ پلاسما (usb)
این لامپ پلاسما را روشن کنید و شاهد حرکت زیبای نور در این گوی جادویی باشید.
با حرکت انگشت بر روی این گوی نوارهای نورانی به دنبال انگشت شما به حرکت در می‌آیند و صحنه زیبا و جالبی پدید می‌آید.
این وسیله جدید جذابیت خاصی به میز کار و محیط شما می دهد. گوی پلاسما فضای زیادی از میز شما را اشغال نمی کند و انرژی آن از طریق پورت usb و یا باتری قلمی تامین می شود.
هندزفری تغییر صدا (مدل جدید)
كافیست این هندزفری را به گوشی موبایل خود وصل كنید و سپس با دكمه هایی كه روی هندزفری جادویی وجود دارد صدای خود را تغیر دهید !
با 5 سوکت تبدیل برای گوشیهای مختلف سونی اریکسون و نوکیا در یک مجموعه. قابل اتصال به کامپیوتر و استفاده در محیط چت و ...
بدون نیاز به نرم افزار و كار های اضافی ! فقط مثل یك هندزفری معمولی وصل كنید و صحبت كنید.
موس انگشتی
موس انگشتی تجربه جدیدی از کار با موس برای شماست. دیگر نیازی به موس پد ندارید. تنها کافیست انگشت خود را روی یک سطح صاف حرکت دهید. این موس باعث کاهش خستگی و آسیب مچ دست هنگام کار با کامپیوتر می شود.
موس انگشتی قابلیت های زیادی به شما می دهد و همین موضوع باعث شد تا این محصول به عنوان یکی از 10 اختراع برتر سال از سوی مجله معروف pcworld انتخاب شود.
ریموت کنترل کامپیوتر
به راحتی از راه دور، کامپیوتر خود را کنترل کنید! بدون نیاز به نصب. موس و کی‌برد همیشه بهترین راه استفاده از کامپیوتر نیستند. با استفاده از ریموت کنترل کامپیوتر می توانید از راه دور و به آسانی کامپیوتر خود را مانند یک تلویزیون کنترل کنید!
امکان کنترل نمایش فیلم و موسیقی و نمایش تصاویر، امکان کنترل صدای کامپیوتر (volum)،  خاموش کردن و ریستارت کامپیوتر، امکان نمایش منوی استارت و نرم افزار و ...
شارژر هندلی موبایل
تنها کافیست دسته را بچرخانید تا موبایلتان شارژ شود! این دستگاه کوچک علاوه بر شارژر دارای چراق قوه و رادیو FM نیز می‌باشد که به راحتی و بدون باتری قابل استفاده است.
شارژ موبایل زمانی که به برق یا باتری دسترسی ندارید، بازده بالا: امکان 3-5 دقیقه صحبت با موبایل تنها با 3 دقیقه شارژ، همراه با چراق قوه LED با نور سفید، دارای باتری داخلی برای نگه داشتن شارژ جهت استفاده از چراق قوه و رادیو و ...
ماساژور usb
ماساژور دستی قابل اتصال به usb برطرفکننده خستگی کار با کامپیوتر.
اگر شما هم جزو آن اشخاصی هستید که دراثر کارهای روزانه و همچنین پشت میز نشستن زیاد دردهایی را در ناحیه کتف یا شانه های خود احساس می کنید و برای رهایی از این کسالت خود را نیازمند آرامش می بینید این وسیله ای است که با آن حتی به تنهایی نیز می توانید این آرامش و راحتی را به خود هدیه کنید.

پنج شنبه 17/10/1388 - 14:52
دانستنی های علمی

 

 

ttp://www.iranalive.org

20091101photoshop3.jpg

20091101photoshop4.jpg


20091101photoshop6.jpg

20091101photoshop8.jpg

20091101photoshop9.jpg

 

 

 

 

 

پنج شنبه 17/10/1388 - 14:15
دانستنی های علمی

 




 

 

 

 

 

پنج شنبه 17/10/1388 - 14:6
دانستنی های علمی

 

 

اون شب وقتی به خونه رسیدم دیدم همسرم مشغول آماده کردن شام است, دستشو گرفتم و گفتم: باید راجع به یک موضوعی باهات صحبت کنم. اون هم آروم نشست و منتظر شنیدن حرف های من شد. دوباره سایه رنجش و غم رو توی چشماش دیدم. اصلا نمی دونستم چه طوری باید بهش بگم, انگار دهنم باز نمی شد.

هرطور بود باید بهش می گفتم و راجع به چیزی که ذهنم رو مشغول کرده بود, باهاش صحبت می کردم. موضوع اصلی این بود که من می خواستم از اون جدا بشم. بالاخره هرطور که بود موضوع رو پیش کشیدم, از من پرسید چرا؟!

اما وقتی از جواب دادن طفره رفتم خشمگین شد و در حالی که از اتاق غذاخوری خارج می شد فریاد می زد: تو مرد نیستی

 

اون شب دیگه هیچ صحبتی نکردیم و اون دایم گریه می کرد و مثل باران اشک می ریخت, می دونستم که می خواست بدونه که چه بلایی بر سر عشق مون اومده و چرا؟

اما به سختی می تونستم جواب قانع کننده ای براش پیدا کنم, چرا که من دلباخته یک دختر جوان به اسم"دوی" شده بودم و دیگه نسبت به همسرم احساسی نداشتم.

من و اون مدت ها بود که با هم غریبه شده بودیم من فقط نسبت به اون احساس ترحم داشتم. بالاخره با احساس گناه فراوان موافقت نامه طلاق رو گرفتم, خونه, سی درصد شرکت و ماشین رو به اون دادم. اما اون یک نگاه به برگه ها کرد و بعد همه رو پاره کرد.

زنی که بیش از ده  سال باهاش زندگی کرده بودم تبدیل به یک غریبه شده بود و من واقعا متاسف بودم و می دونستم که اون ده  سال از عمرش رو برای من تلف کرده و تمام انرژی و جوانی اش رو صرف من و زندگی با من کرده, اما دیگه خیلی دیر شده بود و من عاشق شده بودم.

بالاخره اون با صدای بلند شروع به گریه کرد, چیزی که انتظارش رو داشتم. به نظر من این گریه یک تخلیه هیجانی بود.بلاخره مسئله طلاق کم کم داشت براش جا می افتاد. فردای اون روز خیلی دیر به خونه اومدم و دیدم که یک نامه روی میز گذاشته! به اون توجهی نکردم و رفتم توی رختخواب و به خواب عمیقی فرو رفتم. وقتی بیدار شدم دیدم اون نامه هنوز هم همون جاست, وقتی اون رو خوندم دیدم شرایط طلاق رو نوشته. اون هیچ چیز از من نمی خواست به جز این که در این مدت یک ماه که از طلاق ما باقی مونده بهش توجه کنم.

اون درخواست کرده بودکه در این مدت یک ماه تا جایی که ممکنه هر دومون به صورت عادی کنار هم زندگی کنیم, دلیلش هم ساده و قابل قبول بود: پسرمون در ماه آینده امتحان مهمی داشت و همسرم نمی خواست که جدایی ما پسرمون رو دچار مشکل بکنه!

این مسئله برای من قابل قبول بود, اما اون یک درخواست دیگه هم داشت: از من خواسته بود که بیاد بیارم که روز عروسی مون من اون رو روی دست هام گرفته بودم و به خانه اوردم. و درخواست کرده بود که در یک ماه باقی مونده از زندگی مشترکمون هر روز صبح اون رو از اتاق خواب تا دم در به همون صورت روی دست هام بگیرمو راه ببرم.

خیلی درخواست عجیبی بود, با خودم فکر کردم حتما داره دیونه می شه.


اما برای این که اخرین درخواستش رو رد نکرده باشم موافقت کردم.

وقتی این درخواست عجیب و غریب رو برای "دوی"تعریف کردم اون با صدای بلند خندید گفت:
 
به هر باید با مسئله طلاق روبرو می شد, مهم نیست داره چه حقه ای به کار می بره..

 

مدت ها بود که من و همسرم هیچ ارتباطی با هم نداشتیم تا روزی که طبق شرایط طلاق که همسرم تعین کرده بود من اون رو بلند کردم و در میان دست هام گرفتم.
هر دومون مثل آدم های دست و پاچلفتی رفتار می کردیم و معذب بودیم..
پسرمون پشت ما راه می رفت.

ازاتاق خواب تا اتاق نشیمن و از اون جا تا در ورودی حدود ده متر مسافت رو طی کردیم.. اون چشم هاشو بست و به آرومی گفت: راجع به طلاق تا روز آخر به پسرمون هیچی نگو!

نمی دونم یک دفعه چرا این قدر دلم گرفت و احساس غم کردم.. بالاخره دم در اون رو زمین گذاشتم, رفت و سوار اتوبوس شد و به طرف محل کارش رفت, من هم تنها سوار ماشین شدم و به سمت شرکت حرکت کردم.

روز دوم هر دومون کمی راحت تر شده بودیم, می تونستم بوی عطرشو اسشمام کنم. عطری که مدتها بود از یادم رفته بود. با خودم فکر کردم من مدتهاست که به همسرم به حد کافی توجه نکرده بودم. انگار سالهاست که ندیدمش, من از اون مراقبت نکرده بودم.

متوجه شدم که آثار گذر زمان بر چهره اش نشسته, چندتا چروک کوچک گوشه چماش نشسته بود,لابه لای موهاش چند تا تار خاکستری ظاهر شده بود!
برای لحظه ای با خودم فکر کردم: خدایا من با او چه کار کردم؟!

روز چهارم وقتی اون رو روی دست هام گرفتم حس نزدیکی و صمیمیت رو دوباره احساس کردم

این زن, زنی بود که ده  سال از عمر و زندگی اش رو با من سهیم شده بود.

روز پنجم و ششم احساس کردم, صیمیت داره بیشتر وبیشتر می شه, انگار دوباره این حس زنده شده و دوباره داره شاخ و برگ می گیره.

 
من راجع به این موضوع به "دوی" هیچی نگفتم. هر روز که می گذشت برام آسون تر و راحت تر می شد که همسرم رو روی دست هام حمل کنم و راه ببرم, با خودم گفتم حتما عظله هام قوی تر شده. همسرم هر روز با دقت لباسش رو انتخاب می کرد. یک روز در حالی که چند دست لباس رو در دست گرفته بود احساس کرد که هیچ کدوم مناسب و اندازه نیستند.با صدای آروم گفت: لباسهام همگی گشاد شدند
و من ناگهان متوجه شدم که اون توی این مدت چه قدر لاغر و نحیف شده و به همین خاطر بود که من اون رو راحت حمل می کردم, انگار وجودش داشت ذره ذره آب می شد. گویی ضربه ای به من وارد شد, ضربه ای که تا عمق وجودم رو لرزوند. توی این مدت کوتاه اون چقدر درد و رنج رو تحمل کرده بود, انگار جسم و قلبش ذره ذره آب می شد. ناخوداگاه بلند شدم و سرش رو نوازش کردم.. پسرم این منظره که پدرش , مادرش رو در اغوش بگیره و راه ببره تبدیل به یک جزئ شیرین زندگی اش شده بود
همسرم به پسرم اشاره کرد که بیاد جلو و به نرمی و با تمام احساس اون رو در آغوش فشرد.

من روم رو برگردوندم, ترسیدم نکنه که در روزهای آخر تصمیم رو عوض کنم. بعد اون رو در آغوش گرفتم و حرکت کردم. همون مسیر هر روز, از اتاق خواب تا اتاق نشیمن و در ورودی.دستهای اون دور گردن من حلقه شده بود و من به نرمی اون رو حمل می کردم,

درست مثل اولین روز ازدواج مون. روز آخر وقتی اون رو در اغوش گرفتم به سختی می تونستم قدم های آخر رو بردارم.

 
انگار ته دلم یک چیزی می گفت: ای کاش این مسیر هیچ وقت تموم نمی شد. پسرمون رفته بود مدرسه, من در حالی که همسرم در اغوشم بود با خودم گفتم:
 
من در تمام این سالها هیچ وقت به فقدان صمیمیت و نزدیکی در زندگی مون توجه نکرده بودم.


اون روز به سرعت به طرف محل کارم رانندگی کردم, وقتی رسیدم بدون این که در ماشین رو قفل کنم ماشین رو رها کردم, نمی خواستم حتی یک لحظه در تصمیمی که گرفتم, تردید کنم.


"
دوی" در رو باز کرد, و من بهش گفتم که متاسفم, من نمی خوام از همسرم جدا بشم!

اون حیرت زده به من نگاه می کرد, به پیشانیم دست زد و گفت: ببینم فکر نمی کنی تب داشته باشی؟
من دستشو کنار زدم و گفتم: نه! متاسفم, من جدایی رو نمی خوام, این منم که نمی خوام از همسرم جدا بشم.

به هیچ وجه نمی خوام اون رو از دست بدم.

 
زندگی مشترک من خسته کننده شده بود, چون نه من و نه اون تا یک ماه گذشته هیچ کدوم ارزش جزییات و نکات ظریف رو در زندگی مشترکمون نمی دونستیم.
زندگی مشترکمون خسته کننده شده بود


نه به خاطر این که عاشق هم نبودیم بلکه به این خاطر که اون رو از یاد برده بودیم.

من حالا متوجه شدم که از همون روز اول ازدواج مون که همسرم رو در آغوش گرفتم و پا به خانه گذاشتم موظفم که تا لحظه مرگ همون طور اون رو در آغوش حمایت خودم داشته باشم. "دوی" انگار تازه از خواب بیدار شده باشه در حالی که فریاد می زد در رو محکم کوبید و رفت


من از پله ها پایین اومدم سوار ماشین شدم و به گل فروشی رفتم
یک سبد گل زیبا و معطر برای همسرم سفارش دادم
دختر گل فروش پرسید: چه متنی روی سبد گل تون می نویسید؟
و من در حالی که لبخند می زدم نوشتم :  

از امروز صبح, تو رو در آغوش مهرم می گیرم و حمل می کنم, تو روبا پاهای عشق راه می برم, تا زمانی که مرگ, ما دو نفر رو از هم جدا کنه.

 

************ ********* **


جزئیات ظریفی توی زندگی ما هست که از اهمیت فوق العلاده ای برخورداره, مسائل و نکاتی که برای تداوم و یک رابطه, مهم و ارزشمندند.

این مسایل خانه مجلل, پول, ماشین و مسایلی از این قبیل نیست.

 
این ها هیچ کدوم به تنهایی و به خودی خود شادی افرین نیستند.

پس در زندگی سعی کنید:

زمانی رو صرف پیدا کردن شیرینی ها و لذت های ساده زندگی تون کنید.

چیزهایی رو که از یاد بردید, یادآوری و تکرار کنید و هر کاری رو که باعث ایجاد حس صمیمیت و نزدیکی بیشتر و بیشتر بین شما و همسرتون می شه, انجام بدید..

زندگی خود به خود دوام پیدا نمی کنه.

این شما هستید که باید باعث تداوم زندگی تون بشید.

 



اگر این داستان رو برای فرد دیگه ای نقل نکنید هیچ انفاق نمی افته, اما یادتون باشه که اگه این کار رو بکنید شاید یک زندگی رو نجات بدید .

 

 

پنج شنبه 17/10/1388 - 14:3
ایرانگردی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

پنج شنبه 17/10/1388 - 14:2
دانستنی های علمی

 

دقت كنید  كه اگر درحین رانندگی در شب مورد اصابت تخم مرغ به شیشه جلو قرار گرفتید از زدن برف پاك كن و پاشیدن آب به شیشه  بپرهیزید!!

 

چونكه تخم مرغ با آب مخلوط شده و بصورت یك مخلوط شیری می گردد كه تا 92.5 درصد دیدشما رااز بین  میبرد

 

سپس شما مجبور به توقف در كنار جاده  میشوید و در این موقع تبدیل به یك قربانی برای دزدان خواهیدشد 

 

این یك تكنیك جدید مورد استفاده توسط دزدان است

لطفاً این موضوع را به اطلاع دوسستان و آشنایان  برسانید

 

 

 

لطفاً قضیه را جدی گرفته و موضوع را برای تمامی دوستان

 حتی كسانی كه رانندگی نمی كنند نیز بفرستید 

 

 

پنج شنبه 17/10/1388 - 14:0
خواستگاری و نامزدی

طبیعی ترین شكل خانواده، این است كه هیچ عاملی جز مرگ نتواند پیوند زناشویی را بگسلد و میان زن و شوهر جدایی بیفكند. كوشش مصلحان جامعه - مخصوصاً پیامبران خدا - این بوده است كه نظام خانواده، یك نظام مستحكم و پایدار باشد و هیچ عاملی نتواند این كانون سعادت را متلاشی گرداند. به هر حال خانوادهی خوشبخت نشانههایی دارد كه ما دراینجا به چند نمونه ی آن اشاره میكنیم. امید است كه خانواده ی شما نیز برخوردار از این نشانه ها باشد.

1-
در بین اعضای خانواده جمله " به من چه یا به تو چه " رد و بدل نمیشود، چرا كه اعضا به گفتگو و مشورت منطقی اعتقاد دارند و احساس مسئولیت می كنند.

2-
افراد به یكدیگر اعتماد دارند و از این اعتماد سوء استفاده نمیكنند و اعتماد را یكی از پایدارترین ویژگی ازدواج موفق و خانواده موفق میدانند.

3 -
تا جایی كه امكان دارد با هم هستند و در میهمانیها یا كارهای مربوط به خانواده تنها نمی‎‎روند. همدلی، همكاری، همفكری، هماهنگی را بقای خانواده خوشبخت می دانند.

4-
با هم اتحاد دارند و در مسائل مختلف، با گفتگو و مشورت به تفاهم میرسند و سعی میكنند اگر سوءتفاهم به وجود آمد، آن را در درون خود بدون این كه كسی بفهمد حل كنند.

5 -
به سلیقه ها و عقاید یكدیگر آگاه بوده و به آن احترام گذاشته و عمل میكنند.

6 -
نسبت به هم شرم مسموم ندارند یعنی خواسته های طبیعی خودشان را بدون نگرانی یا خشونت ابراز میكنند.

7 -
به حریم یكدیگر احترام گذاشته و از حدود مشخص شده خود فراتر نمی روند.

8 -
نگران سلامت روحی و جسمی یكدیگر بوده و از هم مراقبت میكنند. اگر چنانچه مشكلی به وجود آید، سعی وافر در حل مشكل را دارند.

9-
در بیشتر اوقات لحظات خوشی را كه با یكدیگر بوده اند مرور می كنند؛ دنبال خاطرات تلخ نیستند، دوست دارند همیشه در خوشی، شادی و نشاط زندگی كنند.

10 -
برای فامیل ها و همسایههای خود اهمیت قائلاند و پذیرای فامیل یكدیگر هستند.

11 -
از امور مالی یكدیگر خبر دارند و چیزی را از یكدیگر پنهان نمیكنند. صرفه جویی و پس انداز کردن جزء برنامه های اقتصادی خانواده های خوشبخت است.

12-
برای رشد یكدیگر تلاش كرده و زمینه پیشرفت خانواده را فراهم میكنند.

13-
افراد به هم افقی نگاه میكنند نه عمودی. یعنی هیچ كس خود را برتر از دیگری و در مقام قدرت نمیبیند. دیكتاتوری، زور و قدرت طلبی حاكم نیست.

14-
همه اعضا احساس برنده بودن، موفق بودن، امید داشتن میكنند و خودشان را در زندگی برنده میدانند.

15-
در كنار هم احساس امنیت و آرامش میكنند نه ترس و اضطراب یا تنش و درگیری.

16-
علاقه، عشق، محبت، صفا و یكدلی خود را هم در رفتار و هم در گفتار به یكدیگر ابراز میكنند.

17-
از یكدیگر انتظار بیجا و توقع نامناسب ندارند.

18 -
اگر مشكلی پیش بیاید به راه حل فكر میكنند و به دنبال مقصر و گناهكار نمیگردند. دست به علتیابی و ریشهیابی آن مشكل میزنند و راه حل منطقی ارائه میدهند.

19-
هریك از طرفین پیوسته به فكر خوشحال نمودن و راضی نگه داشتن یكدیگر هستند.

20 -
زن و شوهر به خاطر همدیگر زندگی میكنند: اول خود بعد دیگران. زندگی آنها به خاطر بچهها یا ترس از طلاق و حرف مردم نیست.

21 -
زن و مرد میتوانند هر روز به دنیای اختصاصی یكدیگر نزدیكتر شوند، كار به مسائل خصوصی و زندگی دیگران ندارند.

22 -
با درخواست های یكدیگر برخوردهای مثبت و منطقی دارند.

23 -
زن و مرد در كنار یكدیگر هستند نه رو در رو و رقیب یكدیگر، بلكه رفیق هم هستند و واكنش منفی از خود نشان نمیدهند.

24 –
خانوادههای خوشبخت تلاش دارند كه بچههای خوب و خوشبختی نیز به جامعه تحویل دهند.

 

پنج شنبه 17/10/1388 - 13:58
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته