• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 137
تعداد نظرات : 56
زمان آخرین مطلب : 5591روز قبل
دعا و زیارت

عبدالله بن ابى ، سردسته منافقان كه با اداى كلمه شهادت مصونیت یافته بود، در باطن امر از اینكه با هجرت رسول اكرم صلى الله علیه و آله به مدینه ، بساط ریاست او برچیده شده بود، عداوت آن حضرت را در دل مى پرورانید و ضمن همكارى با یهودیان مخالف اسلام ، از كارشكنى و كینه توزى و شایعه سازى بر ضد او فروگذار نبود. آن حضرت نه تنها اجازه نمى داد یارانش او را به سزاى عملش برسانند، بلكه با كمال مدارا با او رفتار مى كرد و در حال بیمارى به عیادتش مى رفت !
در مراجعت از غزوه تبوك ، جمعى از منافقان به قصد جانش توطئه كردند كه به هنگام عبور از گردنه ، مركبش را رم دهند تا در پرتگاه سقوط كند و با این كه همگى صورت خود را پوشانیده بودند، آنها را شناخت و با همه اصرار یارانش ، اسم آنها را فاش نساخت و از مجازاتشان صرفنظر كرد. (13)

صحیح بخارى ، ج 5، ص 152

چهارشنبه 5/10/1386 - 21:23
دعا و زیارت

ابن عباس (ره ) گفت : رسول خدا صلى الله علیه و آله چون به مردى مى نگریست و از دیدن او خوشوقت مى شد، مى پرسیدند: كارش چیست ؟ اگر مى گفتند: بیكار است ، مى فرمودند: از نظر من افتاد. عرض مى شد: یا رسول الله صلى الله علیه و آله ! چرا بى ارزش گردید؟ مى فرمودند: چون مؤ من بیكار بماند، ناچار با دین خود باید معیشت كند. (11)

بحارالانوار، ج 100، ص 9

چهارشنبه 5/10/1386 - 21:21
دعا و زیارت

رسول خدا صلى الله علیه و آله به خانه خدا نگاهى كردند و فرمودند: خوشا به حال تو خانه اى كه چقدر بزرگت داشته و احترامت را برافراشته است ! به خدا قسم كه مؤ من نزد خداوند از تو محترم تر است ، زیرا خداوند بزرگ بر تو یك چیز را حرام كرده و آن قتل و كشتار پیرامون تست ، ولى از براى مؤ من سه چیز را حرام و ناروا فرموده است ؛ خون ، مالش و گمان بد به او بردن . (10)

سفینة البحار، ماده امن

چهارشنبه 5/10/1386 - 21:20
دعا و زیارت

مردى به حضور پیامبر صلى الله علیه و آله رسید و پرسید، اى رسول خدا! من سوگند خورده ام كه آستانه در بهشت و پیشانى حورالعین را ببوسم . اكنون چه كنم ؟
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: پاى مادر و پیشانى پدر را ببوس . (یعنى اگر چنین كنى ، به آرزوى خود در مورد بوسیدن پیشانى حورالعین و آستانه در بهشت مى رسى .)
او پرسید: اگر پدر و مادرم مرده باشند، چه كنم ؟
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: قبر آنها را ببوس . (9)

بیست و پنج اصل از اصول اخلاقى امامان ، ص 79.

چهارشنبه 5/10/1386 - 21:19
دعا و زیارت

روزى پیامبر نشسته بود، امام حسن و امام حسین علیه السلام وارد شدند. حضرت به احترام آنان از جاى برخاست و به انتظار ایستاد. چون كودكان در راه رفتن ضعیف بودند، لحظاتى چند طول كشید. بدین جهت پیامبر صلى الله علیه و آله به سوى آنان رفت و استقبال كرد. آغوش خود را گشود و هر دو را بر دوش خویش سوار كرد و به راه افتاد و مى فرمود: فرزندان عزیز، مركب شما چه خوب مركبى است و شما چه سواران خوبى هستید. (8)

 بحارالانوار 43 / 285 ح 51، مناقب ابن شهر آشوب 3 / 388.

چهارشنبه 5/10/1386 - 21:18
دعا و زیارت
 

1 . نوح، یكى از پیامبران الهى بود كه عمرى دراز یافت به گونه‏اى كه عمر او ضرب المثل شده است.

نوح مردم را به خدا پرستى و معرفت فرا مى‏خواند و از بت پرستى و جهالت باز مى‏داشت. مردم كه با عقاید پدران خویش خو گرفته بودند و از اندیشه و تفكر به دور بودند نوح را تهدید كردند كه <اى نوح اگر از كارت دست برندارى تو را سنگباران مى‏كنیم.»>

نوح دست به دعا برداشت و گفت:

رَبِّ إِنَّ قَوْمى‏ كَذَّبُونِ فافْتَحْ بَیْنى‏ وَبَیْنَهُمْ فَتْحاً وَ نَجِّنى‏ وَ مَنْ مَعِىَ مِنَ المُؤمِنینَ؛(2)

پروردگارا، قوم من مرا تكذیب كردند. بین من و آنان داورى كن، و مرا و كسانى كه با من ایمان آورده‏اند از دست آنان نجات بخش.

خداوند در قرآن كریم مى‏فرماید: <ما نوح و همراهان او را نجات دادیم و دیگران را غرق كردیم.»>

2 . در قرآن كریم یك سوره به نام حضرت نوح آمده است و تمام این سوره مربوط به داستان آن حضرت است. خداى متعال مى‏فرماید: <ما نوح را به سوى قومش فرستادیم پیش از آن كه عذاب دردناك به سراغشان آید. او به مردم گفت: من شما را هشدار مى‏دهم، خدا را بپرستید و تقواى الهى را پیشه گیرید و مرا اطاعت كنید. اگر چنین كنید خداوند شما را مى‏آمرزد واجل شما را به تأخیر مى‏اندازد.»>

این پیام و تبلیغ، مردم را بیدار نكرد و به همین سبب نوح از سرِ درد با خداوند چنین گفت: <بارالها، شب و روز مردم را دعوت كردم و هرچه بیشتر فراخواندم مردم بیشتر گریزان شدند، هر گاه آنان را به آمرزش تو دعوت مى‏كنم انگشت به گوش مى‏كنند، لباس بر سر مى‏كشند تا پیام مرا نشنوند و بر كردار خود اصرار مى‏ورزند. به طور علنى و پنهانى آنان را خواندم و گفتم از پروردگارتان طلب آمرزش كنید چرا كه او آمرزنده است. اوست كه باران بر شما فرو مى‏فرستد واموال و پسران به شما مى‏دهد و باغ‏ها و نهرها برایتان فراهم مى‏آورد.»>

نوح سپس آیات و نشانه‏هاى حق تعالى را در عالم آفرینش برایشان باز گو كرد. اما باز هم بیدار نشدند و به یكدیگر سفارش مى‏كردند كه از بت‏هاى خود دست برندارید. آنان در گناهان غوطه ورشدند و سرانجام اهل جهنم گشتند.

در این هنگام نوح دست به دعا برداشت و به پروردگار عرضه داشت:

رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الأَرْضِ مِنَ الكافِرِینَ دَیّاراً إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبادَكَ وَلا یَلِدُوا إِلّا فاجِراً كَفّاراً رَبِّ اغْفِرْ لِى‏ وَلِوالِدَىَّ وَلِمَنْ دَخَلَ بَیْتِىَ مُؤْمناً وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَالمُؤْمِناتِ وَلا تَزِدِ الظّالِمِینَ إِلّا تَباراً؛(3)

بارالها، از كافران برروى زمین هیچ كس باقى نگذار. اگر آنان را رهاكنى بندگان تو را گمراه مى‏كنند و به جز تبه‏كارِ كافر فرزندى نیاورند. بارالها، مرا و پدر و مادرم و هر مؤمنى را كه به خانه‏ام وارد شود و همه مردان و زنان با ایمان را بیامرز و بر نابودى ستمگران بیفزا.

3 . خداوند در سوره قمر مى‏فرماید: <در دوران گذشته قوم نوح بنده ما را تكذیب كردند و گفتند او دیوانه و جن زده است.» نوح هم دست به دعا برداشت و خداوند را خواند و چنین گفت:>

أَنّى‏ مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ؛(4)

بارالها، من در هدایت مردم شكست خوردم؛ تو خود مرا یارى فرما.

4 . در سوره مؤمنون آمده است: <ما نوح را به سوى قومش فرستادیم. او به مردم گفت: اى قوم من، خداوند را بپرستید، به جز او براى شما خدایى نیست، آیا پروا نمى‏كنید؟»>

گروه كافران گفتند: <نوح چون شما بشر است كه مى‏خواهد بر شما برترى جوید؛ اگر خداوند مى‏خواست پیامبرى بفرستد فرشتگانى را به پیامبرى مى‏فرستاد، نوح دیوانه است.»>

در این هنگام نوح دست به دعا برداشت و گفت:

رَبِّ انْصُرْنى بِما كَذَّبُونِ؛(5)

بارالها، در برابر تكذیب این مردم مرا یارى كن.

خداوند مى‏فرماید: <به نوح وحى كردیم كه زیر نظر و راهنمایى ما كشتى بساز، و هرگاه فرمان رسید و آب از تنور فوران كرد از هر یك از حیوانات دو عدد و خانواده‏ات را سوار بر كشتى كن، و هرگاه تو وهمراهان در كشتى مستقر شدید بگو:>

اَلْحَمْدُ للَّهِ‏ِ الَّذى نَجَّینا مِنَ الْقَوْمِ الظالمِینَ وَقُلْ رَبِّ أَنْزِلْنى مُنْزَلاً مُبارَكاً وَأنْتَ خَیْرُ المُنْزِلینَ؛(6)

حمد براى خدایى است كه ما را از دست ستمكاران نجات داد. و بگو: بارالها، مرا در منزلگاهى مبارك جاى ده، [زیرا] تو بهترین فرودآورندگانى.»

پیامبر گرامى(ص) به حضرت على(ع) فرمود: <اى على، هرگاه درجایى منزل كردى بگو: اللّهمّ أنزِلنی مُنْزَلاً مبارَكاً وأنت خیر المنزِلین؛ چرا كه خیر و خوبى آن منزل روزى تو مى‏شود و شرّ و بدىِ آن از تو دور مى‏شود.»>(7)

در حدیث <أربع مائة» كه على(ع) چهارصد سخن كوتاه و نغز در آداب زندگى و بندگى براى یارانش بیان فرمود، آمده است: ><هرگاه جایى منزل كردید بگویید: اَللَّهُمَّ أَنْزِلْنَا مُنْزَلاً مُبَارَكاً وَ أَنْتَ خَیْرُ المُنْزِلِینَ.»>(8)

5 . نوح 950 سال در میان مردم تبلیغ یكتاپرستى و پاكى و درستى كرد. اما ده قرن تبلیغ و دعوت، آن مردم خفته جاهل را بیدار نكرد و به هوش نیاورد، و از آن همه بذر توحید و خداپرستى به جز بسیار اندك در دل سخت‏تر از سنگ آنان جوانه نزد و به بار ننشست. افزون بر آن، پیامبر الهى را به باد استهزا مى‏گرفتند و تهمت‏هایى كه خود شایسته آن بودند به او مى‏بستند و مؤمنان همراه او را مردمانى پست مى‏خواندند....

با چنین پیشینه عصیان و تبه‏كارى است كه به فرمان الهى از آسمان باران شدیدى باریدن مى‏گیرد و از جاى جاى زمین چشمه‏ها مى‏جوشد و سیل و طوفان همه جا را فرامى‏گیرد.

نوح كه از پیش آماده چنین شرایطى است؛ به مؤمنان و همراهان خود مى‏گوید تا بر كشتیى كه به دست خود او ساخته شده است، سوار شوند. نوح به هنگام سوار شدن بر كشتى مى‏گوید:

بِسْمِ اللَّهِ مَجْریها وَمُرْسیها إِنَّ رَبّى لَغَفُورٌ رَحیم؛(9)

به نام خداست حركت و توقف كشتى؛ به درستى كه پروردگارم آمرزنده و مهربان است.

در این هنگام، آب از آسمان و زمین به‏هم مى‏پیوندد و همه جارا فرامى‏گیرد و همه نابكاران سیه روز را در كام خود فرو مى‏كشد. در حالى كه نوح و همراهانش بر كشتى نجات سوارند و بر سطح آب در حركتند. وقتى كه آب همه جارا فرا گرفت و همه گمراهان لجوج را به كام مرگ كشید، فرمان الهى بر توقف باران و جوشش زمین صادر مى‏شود و كشتى نوح بر كوه <جودى» آرام مى‏یابد. در این میانه، نوح كه پسر نادرستش را در میان غرق شدگان مى‏بیند دست به دعا بر مى‏دارد و مى‏گوید:>

رَبِّ إِنَّ ابْنى‏ مِنْ أَهْلى‏ وَإِنَّ وَعْدَكَ الحَقُّ وَأَنْتَ أَحْكَمُ الْحاكِمینَ؛(10)

بارالها، پسرم از خانواده من است (و تو وعده‏داده بودى كه خانواده مرا نجات دهى) و وعده تو حق است و تو احكم الحاكمین هستى.

خداوند فرمود: <اى نوح، او از خاندان تو نیست، او ناشایست است، آنچه را كه به آن آگاهى ندارى از من مخواه، من تو را پند مى‏دهم، مبادا از جاهلان باشى.»>

نوح به خود آمد و گفت:

رَبِّ إِنّى‏ أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْئَلَكَ ما لَیْسَ لى بِهِ عِلْمٌ، وَإِنْ لا تَغْفِرْ لى وَتَرْحَمْنى أَكُنْ مِنَ الْخاسِرینَ؛(11)

بارالها، من به تو پناه مى‏برم از این كه چیزى را كه به آن آگاهى ندارم از تو بخواهم، اگر مرا نیامرزى و به من رحم نكنى از زیان‏كاران خواهم بود.

سه شنبه 27/9/1386 - 13:47
دعا و زیارت
 

آدم و حوا داستان پر رمز و رازى دارند. خداوند آنان را در بهشت جاى داد و دستور داد تا از فلان میوه یا دانه نخورند. اما شیطان آنان را وسوسه كرد و آنان از آن خوردند و گرفتار شدند. خداوند به آنان گفت: <آیا من شمارا از آن نهى نكردم و نگفتم كه شیطان دشمن آشكار شماست.»>

در این هنگام، آدم و حوا توبه كردند و دست به دعا برداشتند و گفتند:

رَبّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكونَنَّ مِنَ الخاسِرینَ؛(1)

بارالها، ما به خود ستم كردیم - كه نافرمانى تو كردیم - اگر ما را نیامرزى و به ما رحم نكنى ما از زیان كاران خواهیم بود.

  اعراف ایه 23   

1 . اعراف (7) آیه 23.

1 . اعراف (7) آیه 23.

1 . اعراف (7) آیه 23.

 

سه شنبه 27/9/1386 - 13:43
دعا و زیارت

مردى از انصار به محضر رسول اكرم صلى الله علیه و آله آمد و عرض كرد: یا رسول الله صلى الله علیه و آله ! اگر جنازه اى حاضر باشد و مجلس ‍ عالمى ، كدامیك را دوست تر دارى كه من حضور یابم ؟ رسول الله صلى الله علیه و آله فرمودند: اگر براى تشییع و دفن ، كسانى باشند كه عهده دار انجام آن شوند، حضور یافتن در مجلس دانشمند، از حاضر شدن در تشییع هزار جنازه و عیادت هزار بیمار و از نماز شب و روزه هزار روز و از هزار صدقه به مستمندان دادن و از هزار حج مستحب و از هزار جنگ مستحب در راه خدا با مال و جان برتر است ، كجا اینها با فضیلت حضور در محضر عالم برابرى مى كند؟! آیا ندانسته اى كه اطاعت و عبادت خدا وابسته به علم و دانش ‍ است و خیر دنیا و آخرت با علم مى باشد و بدى دنیا و آخرت با نادانى است

بحارالانوار، ج 1، ص 204.

پنج شنبه 22/9/1386 - 0:9
دعا و زیارت

حضرت در كنار سفره همانند بنده متواضع مى نشست ، و سنگینى خود را بر روى ران چپ مى افكند. هرگاه در حال صرف غذا بود، تكیه نمى داد. با نام و یاد خدا شروع مى كرد، بین دو لقمه خدا را یاد مى كرد و سپاس ‍ مى گفت . وقتى غذا تناول مى فرمود، نام خدا را مى برد و حمد و سپاس خدا را بین دو لقمه به جا مى آورد. این نكات حاكى از توجه به ولى نعمت و یا و نام خداى سبحان مى باشد. او هیچ گاه زیاده روى در تناول غذا نداشت . وقتى بر طعامى دست مى نهاد، مى فرمود: به نام خدا، خدایا؛ بر ما مبارك قرار ده . او هیچ غذایى را بد نمى شمرد، اگر میل داشت ، تناول مى كرد و اگر به طعامى تمایل نداشت ، آن را ترك مى كرد. حضرت تنها غذا نمى خورد، دوست داشت دسته جمعى باشد: بهترین طعام براى او طعام دسته جمعى بود. در هنگام غذا از همه زودتر شروع مى كرد و آخر از همه دست مى كشید، تا دیگران در غذا خوردن شرم نكنند و گرسنه برنخیزند. از جلو خودش غذا مى خورد، غذاى داغ نمى خورد، و غذاى او بسیار ساده ، مانند نان جو بود، هرگز نان گندم نخورد، و به غذاى ساده پرانرژى مانند رطب علاقه داشت

بحار الانوار، ج 16، ص 236 تا 246.

پنج شنبه 22/9/1386 - 0:8
دعا و زیارت

مردى به خانه رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد و درخواست دیدار نمود، هنگامى كه پیامبر صلى الله علیه و آله خواست از خانه خارج شود و به دیدار آن مرد برود، جلو آینه یا ظرف بزرگى از آب داخل اتاق ایستاد و سر و صورت خود را مرتب كرد.
عایشه از دیدن این كار تعجب كرد. پس از بازگشت آن حضرت پرسید: یا رسول الله ، چرا هنگام رفتن در برابر ظرف آب ایستادى و موها و سر و صورت خود را مرتب كردى ؟
فرمود: اى عایشه ، خداوند دوست دارد، هنگامى كه مسلمانى براى دیدار برادرش مى رود، خود را براى دیدار او بیاراید!!(3)
3-
با ترتیب مكتبى آشنا شویم ، 113.

پنج شنبه 22/9/1386 - 0:6
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته