• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 7199
تعداد نظرات : 862
زمان آخرین مطلب : 3846روز قبل
آموزش و تحقيقات
نمی‌دانید تلفن همراهتان كجاست؟ دقایق بسیاری از روز را مشغول گشتن دنبال كلیدها و سایر لوازم شخصی خود بوده و از این بابت عصبانی هستید؟ به جایی می‌روید و بعد با خودتان فكر می‌كنید كه چرا آنجا رفته‌اید؟ متخصصان چنین مسئله‌ای را «ذهن مه‌آلود» یا «مغز ابری» می‌نامند و می‌گویند بسیاری از افراد امروزه از این مشكل رنج می‌برند. اینجا به شما می‌گوییم كه چگونه با این مسئله كنار بیایید. خاموش كنید، حتی برای 10 دقیقه به مغزتان رژیم بدهید دكتر مانوئل نوایرز، متخصص روانشناسی تربیتی در دانشگاه نوادا می‌گوید: «حواس‌پرتی یا توجه به مسائل دیگر اصلی‌ترین دلیل اینگونه مشكلات است و این روزها خیلی هم زیاد شده، مثلا می‌خواهید در جمعی حرف بزنید، دهانتان را باز می‌كنید اما بعد یادتان نمی‌آید كه چه می‌خواستید بگویید، شاید علت این باشد كه تنها چند ثانیه قبل به تلفن همراه‌تان نگاه كرده‌اید... یا مثلا رئیستان در مورد پرونده‌ای كه به شما داده، سؤال می‌كند و گیج می‌شوید كه چه جوابی به او بدهید، زیرا تا ثانیه‌هایی پیش مشغول چك كردن ای‌میل‌هایتان بوده‌اید، در واقع این پرت شدن حواس از یك موضوع، یكی از علت‌های اصلی گیجی و حواس‌پرتی است.» اما چطور بر این مشكل غلبه كنید؟ دكتر نوایرز می‌گوید: «فقط 10 دقیقه در هر روز، خودتان را از وسایل الكترونیكی مثل تلفن‌همراه، لپ‌تاپ و بازی‌ها و ضبط‌صوت‌تان دور کرده و آنها را خاموش كنید. بعد روی یك كاغذ همه مسائل مهم را كه باید به خاطر بسپارید، بنویسید و این كاغذ را همراه خودتان همه جا ببرید و چندین بار در طول روز به آن نگاه كنید، می‌توانید با خودتان شرط كنید كه فقط روزی 2 یا 3 بار ای‌میل‌هایتان را چك كنید و تلفن همراه‌تان را از خودتان دور نگه دارید تا وسوسه نشوید كه هر دقیقه آن را چك كنید.» اسمش را صدا بزنید مغزتان را تمرین دهید همیشه چیزهایتان را گم می‌كنید و اسم افراد آشنا را به خاطر نمی‌آورید؟ دكتر لیندا بلیر، متخصص روانشناسی و نویسنده كتاب «از خودتان در مقابل اضطراب دفاع كنید» می‌گوید: «این مسئله ناشی از عدم تمركز و توجه است. اگر كلیدهایتان را گم می‌كنید ناشی از آن است كه لحظه‌ای که آن را در جایی گذاشته‌اید دقت نكرده‌اید كه كجا می‌گذارید. اگر اسم كسی را به خاطر نمی‌آورید، به این دلیل است كه زمانی كه با این فرد ملاقات كرده‌اید ذهنتان را وارد این تلاش نكرده‌اید كه اسم او را به خاطر بسپارید.» اما چطور بر این مشكل غلبه كنید؟ دكتر بلیر یادآور می‌شود: «یكی از ساده‌ترین كارها در خانه‌تان این است كه جای خاصی را برای كلیدها، تلفن همراه و سایر لوازم شخصی‌تان در نظر بگیرید و همیشه آنها را همان‌جا بگذارید. در مورد سایر مسائل هم باید ذهنتان را به طور مرتب تمرین دهید تا بتواند عملكرد مناسب داشته باشد، برای مثال اگر كسی به نام فلورانس به شما معرفی می‌شود، در چند جمله اول سعی كنید مرتب نام او را تكرار كنید، مثلا بگویید افشین، خوشحالم كه با تو آشنا شدم... افشین، كار تو چیست؟ شاید این طرز حرف زدن كمی عجیب به نظر برسد اما در عوض باعث می‌شود شما اسم آن فرد را به خاطر بسپارید.» اكسیژن برسانید مغزتان را بیدار كنید مغز شما برای عملكرد مناسب به اكسیژن احتیاج دارد. دكتر بلیر می‌گوید: «وقتی خسته هستید، تنفس شما عمیق نیست و در نتیجه میزان اكسیژنی كه از طریق خون به مغز می‌رسد كاهش می‌یابد و این روی عملكرد مغز تاثیر می‌گذارد. همین موضوع ساده می‌تواند باعث «ذهن مه‌آلود» شود. حالت مشابه دیگر اضطراب و ناراحتی است كه باعث می‌شود تنفس به صورت ایده‌آل انجام نشود و فرد تند‌تند و غیرعمیق نفس بكشد یا تنفس خود را حبس كند، نتیجه همه این حالت‌‌ها، نرسیدن اكسیژن به مغز است.» اما چطور بر این مشكل غلبه كنید؟ دكتر بلیر راه‌حل خوبی دارد: «ورزش كردن بهترین راه‌حل ممكن برای رساندن حد ماكزیمم اكسیژن به مغز است، اگر تازگی‌ها خیلی فراموشكار شده‌اید یك برنامه ورزشی منظم و نه خیلی سخت و طاقت‌فرسا، برای خودتان تدارك ببینید، حتی می‌توانید یك برنامه پیاده‌روی چنددقیقه‌ای روزانه در نظر بگیرید و بعد از مدتی متوجه شوید كه ذهنتان چقدر شفاف‌تر و دقیق‌تر شده است.
چهارشنبه 8/8/1392 - 18:56
آموزش و تحقيقات
استرس در سن کودکی و افسردگی در میانسالی استرس مادر در دختر آثار روحی و روانی به‌جای می‌گذارد، طوری که او در سنین بالاتر در معرض آسیب‌پذیری بیشتری به بیماری افسردگی قرار می‌گیرد. بر اساس پژوهش دانشمندان، این امر در مورد کودکان پسر صدق نمی‌کند. محققان آمریکایی در تحقیقی درازمدت به این نتیجه رسیده‌اند که اگر دخترها در دوران کودکی تحت استرس بزرگ شوند، در زمان نوجوانی و در سنین بالاتر آسیب‌پذیری بیشتری در مقابل بیماری افسردگی خواهند داشت. این محققان که از دانشگاه ویسکانسین-مدیسون هستند، نتایج پژوهش خود را در نشریه علمی "Nature Neuroscience" منتشر کردند. تاثیر استرس حتی در یک‌سالگی بر اساس این تحقیق، حتی داشتن استرس در یک سالگی باعث افزایش هورمون کورتیزول در درازمدت در بدن کودک می‌شود. بدین ترتیب در مغز آن کودک پیوند بین دو ناحیه‌ی مغزی خاص تغییر می‌کند. یکی از این نواحی، مسئول احساسات و دیگری مسئول کنترل احساسات است. خانم‌هایی که پیوند این دو ناحیه‌ی مغزیشان ضعیف شده است، در دوران جوانی، در مقایسه با هم‌سن‌هایشان، بیشتر دچار افسردگی و ترس می‌شوند. اما اینکه چرا این مساله بیشتر در دخترها دیده می‌شود هنوز کاملا مشخص نیست. احتمالا دلیل آن این است که متابولیسم دخترها نسبت به متابولیسم پسرها حساس‌تر است. پژوهشی طولانی‌مدت در ۳ مرحله پژوهشگران برای انجام تحقیقات خود ۵۷ کودک را مورد بررسی قرار دادند. این افراد از زمان تولدشان در این تحقیق درازمدت شرکت داشتند. محققان داده‌هایی در مورد شرایط روحی این کودکان از یک‌سالگی جمع‌آوری کرده بودند. از طریق این داده‌ها، آنها اطلاعاتی در مورد روابط زناشوئی مادرهای آنها کسب کردند که آیا آنها دراین روابط تحت فشار زیاد بوده‌اند یا نه. بر اساس گفته‌ی دانشمندان، نوزادان ناخودآگاهانه متوجه مشکلات و اختلافات خانوادگی می‌شوند. پس از آن، محققان این کودکان را در سن حدودا ۴ سالگی دوباره مورد بررسی قرار دادند و میزان هورمون کورتیزول را در بدن آنها اندازه‌گیری کردند. بر اساس این تحقیق، دخترهایی که در سنین پایین دچار استرس بودند، میزان کورتیزول بالاتری نسبت به دیگران داشتند. در مرحله‌ی بعدی محققان شرایط روحی دخترها را در سن ۱۸ سالگی از طریق یک پرسشنامه و اسکن مغزی سنجیدند. آنها به این نتیجه رسیدند که پیوند دو ناحیه‌ی مغزی در دخترهایی که تحت استرس بودند، ضعیف‌تر بوده است. اما آنها این ارتباط را در میان شرکت کنندگان پسر کشف نکردند. این دانشمندان معتقدند که نتایج تحقیق‌شان، زنجیره‌ای بین استرس در زمان کودکی، میزان هورمون کورتیزول در بدن دخترها و تغییرات عملکرد مغزی در خانم‌های جوان را نشان می‌دهد. به این ترتیب به گفته‌ی آنان، این اولین پژوهشی است که نشان می‌دهد چرا استرس در زمان کودکی باعث افسردگی در سنین بالاتر می‌شود.
چهارشنبه 8/8/1392 - 18:55
آموزش و تحقيقات
«توی خواب عمیقی بودم تا اینکه احساس کردم یک چیزی روی سینه‌ام سنگینی می‌کنه... به همین دلیل خواستم که بیدار شم اما نمی‌تونستم؛ ضربان قلبم تند شده بود و نفسم هم تنگ. تقلای زیادی می‌کردم اما اصلا نمی‌تونستم هیچ تکانی بخورم. جالب اینجاست که همسرم صبح آن روز به من گفت سعی می‌کردم با تقلای زیاد دمپایی پای تخت را بردارم و به طرف کسی پرتاب کنم. ظاهرا بعد از اینکه حس حرکتی‌ام برگشته بود سعی داشتم اون چیز سنگینی که روی قفسه سینه‌ام بود را از خودم دور کنم. او که این صحنه را دیده‌بود من را تکان داده بود و بیدارم کرده بود وقتی از خواب بیدار شدم به شدت ترسیده بودم و در عین حال احساس تشنگی بسیار زیادی می‌کردم.» شاید برای شما هم تجربه‌هایی از این دست پیش آمده باشد؛ مشکلی که اصطلاح علمی‌اش «فلج خواب» است و ایرانی‌ها آن را «بختک» می‌نامند. تقریبا به تعداد فرهنگ‌هایی که در جهان وجود دارد، اسامی مختلفی برای این مشکل ایجاد شده و طی قرن‌ها، انواع اجنه، اهریمن‌ها و نفرین‌ها مقصر دانسته شده‌اند. پزشکان می‌گویند اغلب آنچه به عنوان بختک در میان عموم مردم رایج است، پدیده‌ای موسوم به «فلج خواب» است. علائم بختک چیست؟ بختک یا فلج خواب چند علامت مشخص دارد که مهم‌ترین آن ناتوانی در حرکت دادن بدن و صحبت کردن است به طوری که فرد به دلیل ترس و دلهره می‌خواهد فریاد بزند اما انگار بی‌فایده است. از دیگر علائم این مشکل احساس خفگی است به گونه‌ای که فرد تصور می‌کند به زمان مرگ نزدیک شده و انگار موجودی روی قفسه سینه او قرار گرفته است. در این وضعیت ممکن است توهمات شنیداری،‌ دیداری یا حتی لمسی اما رؤیا مانند نیز اتفاق بیفتد؛ چیزهایی مثل احساس حضور فردی در اتاق، احساس فشردگی در قفسه سینه، دیدن منبع نور، شنیدن صدای افراد، دیدن شبح،‌ تجربه خروج از بدن و... طبیعی است که بارزترین علامت در این حالت احساس وحشت و اضطراب است. آیا پای شیاطین در میان است؟ در مورد پدیده فلج خواب باورها و تفسیرهای مختلفی در فرهنگ‌ها و جوامع مختلف وجود دارد. همانطور که گفته شد ایرانی‌ها این پدیده را به نام «بختک» می‌شناسند. بعضی‌ها هم از آن تعبیر به جن‌زدگی می‌کنند و تمام اتفاقاتی که برای فرد می‌افتد به گردن دیوهای بدسرشت و اجنه می‌اندازند. ایرلندی‌ها هم بر این باورند که فلج خواب بر اثر دروغی که روز قبل گفته شده بروز می‌کند. اما آنچه بارز است این است که طی قرن‌ها باور عمومی بر این است که این مشکل با انواع اجنه و نفرین‌ها مرتبط است. چطور می‌شود پیشگیری کرد؟ فلج خواب یک اختلال خواب بی‌خطر است بنابراین می‌توان با رعایت برخی موارد آن را از بین برد یا تکرارش را به حداقل رساند. نخوابیدن به پشت، کاهش استرس، به اندازه کافی خوابیدن،‌ انجام ورزش‌های منظم، زیاد غذا نخوردن و ننوشیدن نوشیدنی های حاوی کافئین همگی از عواملی است که می‌تواند از چنین وضعیتی پیشگیری کند. برای به دست آوردن سریع هوشیاری بهتر است فرد سعی کند انگشتان دست و پا همچنین چشمانش را به شدت تکان دهد و به دنبال آن سرش را حرکت دهد. در مواردی که فلج خواب به مدت 6 ماه، دست‌کم هفته‌ای یک بار در فرد رخ ‌دهد باید از دارودرمانی استفاده کرد. چرا ایجاد می‌شود؟ تحقیقات انجام شده نشان می‌دهد، فلج خواب یک اختلال ژنتیک است و تمام افرادی که این موضوع را تجربه می‌کنند در سلول‌هایشان ماده‌ای به نام «HLA-DR2» دارند. از دیگر عواملی که می‌توان برای فلج خواب در نظر گرفت اضطراب و استرس،‌ اختلال ترس و همچنین اختلال در نظم خواب است. به گونه‌ای که در برخی موارد افراد اظهار می‌کنند زمانی که روز خسته‌‌کننده یا پراسترسی را گذرانده‌اند، بیشتر از همیشه این حالت سراغ‌شان آمده است. از دیگر موارد ایجاد کننده این حالت می‌توان به تغییرات در سبک زندگی یا مصرف قرص‌های خواب‌آور و آنتی‌هیستامین‌ها اشاره کرد. گفته می‌شود افرادی که به صورت طاق باز یا به اصطلاح به پشت می‌خوابند، بیشتر به فلج خواب دچار می‌شوند. آیا خطر ناک است؟ تحقیقاتی که به‌تازگی انجام شده حاکی از آن است که بین 25 تا 30 درصد از جمعیت کلی جهان، در طول عمر خود دست‌کم یک بار فلج خواب را تجربه کرده‌اند که در این میان 95 درصد از آنها تجربه حوادث وحشتناک را در خواب داشته‌اند. مجموع این عوامل نشان می‌دهد این پدیده شیوع بالایی دارد. نکته مهم دیگر آن است که با توجه به نقش ژنتیک در بروز این مشکل اگر یکی از اعضای خانواده دچار این مشکل باشد، احتمال اینکه دیگر اعضای خانواده هم به آن مبتلا شوند، وجود دارد. از نگاه جنسیتی به طور معمول احتمال بروز فلج خواب در زنان دو تا چهار برابر بیشتر از مردان است. اگرچه بسیاری از افرادی که با این مشکل مواجهند، از اتفاقاتی که می‌افتد آگاه نبوده و دچار وحشت می‌شوند، ولی این فرایند اصلا خطرناک نیست و در عرض چند لحظه پایان می‌یابد و هیچ گونه عارضه‌ جسمی را در پی نخواهد داشت. دماغ بختک را چنگ بزنید! عوام روایت دیگری از بختک داشتند. آنها بر این باور بودند که بختک کنیز اسکندر بود! هنگامی که کلاغ به مشک محتوی آب حیات که اسکندر با خود از ظلمات آورده بود منقار زد و آب حیات بر زمین ریخت، این کنیز بی‌درنگ مشتی از آن آب را برداشته و نوشید و اسکندر که خشمگین شده بود به ضرب شمشیر بینی او را کند و بختک از گل بینی دیگری برای خود ساخت! بختک اگر کسی را ببیند که طاقباز خوابیده به سینه او می‌جهد. اگر در آن حال فرد بیدار شود، به بینی او چنگ بیندازد، بختک از بیم آنکه بینی‌اش کنده شود گنجی از گنجه‌ اسکندر را که می‌شناسد رشوه خواهد داد تا دست از بینی‌اش بردارد! بختک چیست؟ ایـــن پدیــــده بــــا نــــام «Sleep Paralysis» شناخته می‌شود. هنگام به خواب رفتن یا هنگام بیدار شدن صبحگاهی و در مرحله «REM» خواب (یعنی مرحله‌ای که در آن رویا می‌بینیم)، بدن به طور طبیعی برای چند ثانیه یا گاهی تا چند دقیقه دچار فلج موقت می‌شود. در این حالت فرد به هیچ عنوان قادر به حرکت نیست ولی در عین حال حس‌می‌کند نسبت به تمام وقایع اطراف خود آگاه است. بختک زمانی رخ می‌دهد که مغز از وضعیت «REM» بیرون می‌آید اما فلج موقت بدن همچنان باقی می‌ماند. در واقع طی خواب و زمانی که فرد در حال رؤیا دیدن است، مغز انتقال سیگنال‌های عصبی به سوی عضلات اسکلتی بدن را متوقف می‌كند و علت آن هم این است که فرد رؤیاهایش را به مرحله عمل نرساند مثلا اگر خواب دویدن می‌بیند، ‌از تختخواب بلند نشود و شروع به دویدن نکند. وقتی فرد می‌خواهد از خواب بیدار شود مغز دوباره کنترل عضلات را به دست می‌گیرد و آنها را از حالت فلج خارج می‌کند. در فلج خواب ناهنجاری‌های مغزی ایجاد می‌شود که در نتیجه آنها مکانیسم‌های عصبی در زمانی نامناسب فعال شده‌اند. در اصل این افراد به جای آنکه خواب خود را با امواج آهسته مغزی شروع کنند، مستقیم وارد مرحله عمیق می‌شوند.
چهارشنبه 8/8/1392 - 18:55
اخبار
تشویق کودکان توسط بزرگسالان به توسعه مهارت های رهبری یکی از بهترین راه ها برای تضمین آینده ای روشن برای آنهاست. تقریبا کودکان در هر سنی علاقه مند بهره گیری مهارت های رهبری هستند. آیا تا به حال فکر کرده اید، چگونه به کودکان و نوجوانان مهارت های رهبری را آموزش دهیم؟ آیا در راستای بالا رفتن اعتماد به نفس کودکانتان قدمی برداشته اید؟ چقدر سعی کرده اید به عنوان مربی و والدین کودکانتان تجربیات خود را در خصوص رهبر گروه بودن به آنها بازگو کنید؟ کودکانی که خود آگاهی و خویشتن داری دارند از توانایی بیشتری برای رهبری بهره مند هستند. در این میان نقش والدین و مربیان کودکان در تربیت فرزندانی با این خصوصیات حرف اول را می زند. تشویق کودکان توسط بزرگسالان به توسعه مهارت های رهبری یکی از بهترین راه ها برای تضمین آینده ای روشن برای آنهاست. تقریبا کودکان در هر سنی علاقه مند بهره گیری مهارت های رهبری هستند.با توجه به این امر نه تنها آنها اعتماد به نفس بیشتری به دست می آورند بلکه می توانند به راحتی و به طور موثر با همسالان خود تعامل داشته و بر جامعه وهمسالان خود تاثیرگذار باشند . در طول رشد این ویژگی ها در توسعه و تکامل کودکان تاثیری طولانی مدت خواهد داشت. مربی و والدین کودک می توانند با بکار گیری تکنیک های ساده مهارت رهبری در کودکان را تقویت کرده و افزایش دهند. تاثیر همسالان کودکان و نوجوانان اغلب تحت تاثیر همسالان خود هستند و نظر دیگران برای آنها اهمیت دارد. بسیاری از کودکان از رفتارهای همسالانشان الگو برداری می کنند و در جهت همسو بودن با آنها گام بر می دارند. وظیفه والدین و مربیان این است که با کودک یا دانش آموز خود را در مورد تاثیر پذیزی از همسالان صحبت کنند و از بچه ها بخواهند با در نظر گرفتن شرایط مختلف رفتار های مناسبی در مقابل همسالان داشته باشند. افزایش اعتماد به نفس کودکان هنگامی کودکان بتوانند به وضوح و با اطمینان نقطه نظرات، افکار، عقاید و آرمان های خود را بیان کنند، بیشتر احساس اعتماد به نفس می کنند و با مشکلات پیچیده بهتر مقابله می کنند.والدین می توانند با تشویق کودکان به صحبت کردن و گوش دادن صحیح به صحبت هایشان به آنها کمک کنند. مهارت صحبت کردن با بینش و دانایی اولین سنگ بنای رهبری و مدیریت است با آموزش این مهارت؛ کودکان در بین همسالانشان بهتر می توانند ابراز وجود کنند. مثال ها سرمشق کودکان با مثال آموزش دهیم. کودکان در زندگی بزرگسالان را سرمشق خود قرار می دهند و رفتارهایی راکه از والدین می بینند، درونی می کنند . کودکان به عنوان الگو به والدین نگاه می کنند و والدین حتی اگر رفتارهایشان را با صدای بلند به فرزندانشان دیکته نکنند اما آنها از پدر و مادرشان تاثیر می پذیرند. والدین لازم است، انجام کارهای داوطلبانه و خلاقیت در زندگی روزمره را به کودکان آموزش دهند. داستانهایی در مورد چالش های تصمیمات مخاطره آمیز یا تجربیاتشان از کمک به دیگران را با فرزندانشان در میان بگذارند . تجربه های والدین، راه حل هایی دست اول فرصت های خدمات داوطلبانه و اجتماعی برای کودکان ایجاد کنیم. تجربه ها یکی از بهترین راه حل ها برای آموزش مهارت های رهبری به کودکان است .مشارکت در کارهای گروهی و فراهم آوردن فرصت هایی برای کمک به دیگران بهترین شرایط را برای نهادینه کردن رهبری فراهم می کند. به طور مثال کمک به فقرا، مشارکت در هیئت های مذهبی، کمک به معلولان و نابینایان و شرکت در اردوهای جهادی و..... از راههای موثر در جهت افزایش توانایی رهبری است. تجربه های والدین در توانمند سازی کودکان و آموزش آنها برای اینکه چگونه تاثیری مثبت بر دیگران داشته باشند ، در این فرآیند موثر است. پرورش استعداد بالقوه استعدادهای فردی کودکان را پرورش دهیم و آنها را برای مشارکت تشویق کنیم. هر کودکی استعداد بالقوه برای مهارت های رهبری دارد، اما مهارت همه کودکان به یک شیوه پرورش نمی یابد . به علایق خاص، احساسات و توانایی کودکان توجه کنیم. کودک ممکن است یک ورزشکار با استعداد یا ماهر در نقاشی و طراحی باشد . برای بچه ها راههایی پیدا کنیم که این مهارت را در گروه افزایش دهند، این امر به ترویج کار گروهی و مهارت های اجتماعی کمک می کند. همچنین می توانیم بچه ها را به فرصت های رهبری در باشگاه ها و سازمان هایی که نیاز به اعضای افتخاری دارند، تشویق کنیم .
چهارشنبه 8/8/1392 - 18:54
اخبار
افسردگی افسردگی بالینی در زنان و مردان منجر به از دست رفتن انگیزه و شادی های زندگی و غمگینی می شود. اما افسردگی در افراد مختلف، با نشانه های متفاوتی بروز پیدا می کند. در این مطلب، علایمی را نام برده ایم که مردان هنگام افسردگی از خود نشان می دهند. 1. خستگی افرادی که زیر بار تغییرات روحی و جسمی افسرده شده اند، احساس خستگی می کنند، کارایی آنها پایین می آید و انرژی کافی برای فعالیت، مکالمه و حتی فکر کردن هم ندارند. مردها ممکن است بیشتر از زنان خستگی ها یا دیگر نشانه های افسردگی خود را نشان دهند. 2. زیاد یا کم خوابیدن مشکلات خواب همچون بی خوابی، صبح خیلی زود از خواب بیدار شدن یا حتی بیش از حد خوابیدن، نشانه های رایج افسردگی هستند. برخی از افراد 12 ساعت در شبانه روز می خوابند و حتی پس از بیدار شدن باز هم احساس خستگی دارند یا بیدارخوابی دارند و هر دو ساعت یکبار از خواب بیدار می شوند.همچون خستگی، مشکلات خواب نیز از دیگر نشانه های اصلی افسردگی است که مردها باید حتما در این رابطه با مشاور صحبت کنند. 3.معده یا کمر درد مشکلات سلامت همچون اسهال یا یبوست، سردرد یا کمر درد در افرادی که افسرده هستند بسیار معمول است. البته مردها اصولا درک نمی کنند که دردهای مزمن و ناهنجاری های گوارشی می تواند در نتیجه افسردگی باشد. در اصل، مردهایی که افسرده هستند ناراحتی جسمانی بیشتر نیز دارند. 4.زود عصبانی شدن مردهایی که افسرده هستند اغلب نشانه های از خشم و عصبانیت زودهنگام از خود بروز می دهند. ممکن است هنگامی که در مورد مسایل احساسی صحبت می کنند، این مکالمه به عصبانیت ختم شود. افکار منفی اغلب اوقات نشانه های افسردگی است. مردهای افسرده اصولا به این دلیل زود عصبانی می شوند که در ذهن خود افکار منفی می پرورانند. 5.مشکل در تمرکز کاهش روان‌جنبشی می تواند توانایی های یک مرد را در پردازش اطلاعات و در نتیجه تمرکز روی کارها و وظایفش کاهش دهد. افرادی که به طور مدام به مسایل منفی فکر می کنند، به طور خودکار تمرکز خود روی کارهایشان را از دست می دهند. افسردگی همچون نقصانی برگشت پذیر است. وقتی افسرده هستید مثل این است که CPU مغز شما به خوبی کار نمی کند. 6.عصبانیت یا خصومت برخی از مردها افسردگی خود را با نشانه هایی همچون خصومت، عصبانیت یا پرخاشگری نشان می دهند. مردی که احساس می کند چیزی این وسط درست نیست، شاید برای جبران این کاستی بخواهد نشان دهد که همچنان قوی و توانا است. عصبانیت و خصومت با تندخویی و زودخشم بودن فرق دارد. عصبانیت احساس قوی تری از تندخویی است. مردها اصولا زمانیکه تحت فشار دوستان و خانواده برای بازگشت به زندگی اجتماعی قرار دارند، عصبانی می شوند و خصومت آمیز برخورد می کنند. 7.اضطراب برخی از مردها افسردگی خود را با استرس و اضطراب زیاد نشان می دهند. البته استرس فقط نشانه افسردگی در مردان نیست بلکه می تواند خودش نیز دلیلی برای ازدیاد افسردگی باشد. تحقیقات نشان داده است زیاد در معرض استرس بودن می تواند منجر به ایجاد تغییراتی در بدن و مغز انسان و در آخر به افسردگی منتهی شود. 8.نگرانی محققان ارتباط تنگاتنگی بین نگرانی و افسردگی پیدا کرده اند. مردها در تجربه نگرانی شبیه زن ها نیستند. در حقیقت، ناهنجاری دلواپسی و اضطراب در زن ها دو برابر بیشتر از مردهاست. اما برای مردها صحبت کردن در مورد نگرانی هایشان بسیار آسان تر از صحبت در مورد غم هایشان است. مردها خیلی راحت می توانند در مورد نگرانی خود برای از دست دادن کار یا مشکلات کاری صحبت کنند. 9.سوءمصرف مواد سوءمصرف مواد اصولا با افسردگی همراه است. احتمال زیادی وجود دارد که افراد الکلی یا معتاد به مواد مخدر، افسرده باشند. سوءمصرف برای زنان و مردان پیش می آید اما بیشتر مردها برای پوشاندن شرایط سخت زندگی خود اصولا به جای درمان به سوی مواد جذب می شوند. 10.دودلی شاید از افراد متعددی شنیده باشید که پول دارند اما تلفن آنها به دلیل عدم پرداخت هزینه مکالمه قطع شده است. برخی از مردم به طور ذاتی سخت تصمیم گیری می کنند. اما اگر متوجه شدید مردی به طور ناگهانی دیگر نمی تواند به راحتی در مورد کارهایش تصمیم گیری کند، باید نگران شوید زیرا ممکن است افسرده شده باشد. 11.افکار خودکشی زنان بیشتر از مردها تمایل به خودکشی دارند اما مردها اگر اقدام به خودکشی کنند، چهار مرتبه بیشتر از زنان می میرند. زیرا مردها از روش های کشنده تری استفاده می کنند. مردها اصولا با اسلحه گرم خود را می کشند و در نخستین تلاش برای مرگ، می میرند. باید بدانید، مردهای مسن تر بیشتر در خطر خودکشی قرار دارند.
چهارشنبه 8/8/1392 - 18:52
آموزش و تحقيقات
در گفت و گو به عنوان شنونده باید بتوانیم این احساس را به طرف مقابل بدهیم که به او اعتماد داریم تا بتواند ذهن باز داشته باشد! اینطوری به واسطه اعتمادی که به او می کنیم، ذهن خودمان هم برای دریافت حرف هایش باز می شود. شاید شما هم با دیدن عنوان این مطلب بگویید یک حرف زدن ساده که دیگر این حرف ها را ندارد اما اگر بدانید که در خیلی از کشورها برای آموختن همین ۱۰ اصل گفت و گو انجمن دارند و کارگاه می گذارند و آن را با فرمت های مختلف، به کوچک و بزرگ یاد می دهند چه؟ اگر بدانید پشت این مهارت ها، ایده های بزرگ فلسفی است که می شود با آن ساعت ها پز روشنفکری داد چه؟ اگر بدانید خیلی از موفقیت های ریز و درشت تحصیلی و کاری و خانوادگی تان به همین مهارت داشتن در گفت و گو بستگی دارد چه؟ اگر پشت بسیاری از دلخوری هایتان از دیگران رعایت نکردن یک یا چند تا از این ۱۰ مهارت باشد چه؟ 1 - جانبداری طرف نظر خودتو را بگیر! شاید با دیدن مهارت های دیگر این سوء تفاهم پیش بیاید که گفت و گو یعنی اینکه انسان خود را با آنچه دیگری می گوید، وفق دهد و از نظرات خود صرف نظر کند اما تسلیم و دنباله روی با روح گفت و گو منافات دارد. برای همین اینکه بتوانیم از نظر خودمان دفاع کنیم، خودش یک بخش از گفت و گوست. اگر ما ریشه های حرفی که می زنیم را بشناسیم، راحت می توانیم از حرف خودمان دفاع کنیم. یادتان باشد صداقت اینجا هم شرط است. اینکه ما بگوییم چه تردیدهایی داریم و اینکه از دیگران برای تکمیل نظرمان کمک بگیریم هم بخشی از جانبداری ما از نظر خودمان است. 2 - موضع یادگیرنده دانش آموز باشید نه استاد! « نه، صبر کن »، « نه اینجوری نیس، بذار من بگم ». احتمالا شما هم در گفت و گوهایتان از این جمله ها زیاد شنیده اید یا برعکس، زیاد آنها را به کار برده اید. راستش خیلی تقصیری ندارید. ما جوری بار آمده ایم که دلمان می خواهد بیشتر در نقش یک عالم همه چیزدان در گفت و گوها ظاهر شویم تا یک مشتاق به دانستن. فکر می کنیم که ما بهتر بلدیم، بهتر می دانیم و ودر پاسخ به صحبت دیگری اولین حرفی که به نظرمان می رسد، این است که بگوییم «نه» و حرف خودمان را بزنیم. اما گفت و گو وقتی ثمربخش است و باعث پیشرفت و ثبات ارتباط ما با هم می شود که بپذیریم همه چیز را نمی دانیم. ما باید بپذیریم که ممکن است در مورد موضوعی که ما فکر می کنیم به آن مسلطیم، دیگری حرف تازه ای بزند که برای خود ما هم جالب است. یادتان باشد که برداشت ما فقط بخشی از واقعیت است. اولین مهارت گفت و گو همین است؛ اینکه ما در گفت و گو به جای « استاد سخنران همه چیزدان » خودمان را به جای « دانش آموز مشتاق یادگیری » بگذاریم؛ چیزی که متخصصان گفت و گو به آن می گویند: « موضع یادگیرنده.» 3 - گشودگی ذهن مخت را تکان بده در گفت و گو به عنوان شنونده باید بتوانیم این احساس را به طرف مقابل بدهیم که به او اعتماد داریم تا بتواند ذهن باز داشته باشد! اینطوری به واسطه اعتمادی که به او می کنیم، ذهن خودمان هم برای دریافت حرف هایش باز می شود. به زبان آدمیزاد اینکه حاضر باشید با ایده های تازه آشنا شویدو موقتا از دیدگاه های شخصی خودتان دست بکشید، یعنی اینکه ذهنتان در مقابل دیگران باز است. گشودگی ذهن چیزی بیش از یک خصوصیت فردی است، نوعی شیوه ارتباطی با دیگران است. اگر در شروع یک رابطه حتی یکی از طرفین بتواند با گشودگی ذهن در مقابل دیگری رفتار کند خوب است ولی در ادامه برای پیشرفت یک رابطه و گفت و گوی موفق باید هر دو طرف برای عمل به چنین رفتاری تلاش کنند. 4 - به تعلیق درآوردن فرضیات پیش فرضتو خط بزن! در زندگی روزمره کمتر متوجه می شویم که عینک خاصی را به چشم زده ایم که ادراک و برداشت های ما را با قاطعیت شکل می دهد و آنها را محدود می کند، زیرا این نوع برداشت در طول زندگی و از دوران کودکی در خون و گوشت ما نفوذ کرده است. ارزیابی های سریع و جهت گیری های فوری در زندگی، احساس امنیت به وجود می آورند. تنها در صورتی که بفهمیم به چه میزانی وابسته به آنها هستیم، قادر خواهیم بود در آنها تجدید نظر کنیم و الگوهای قدیمی و تله های فکری را کنار بگذاریم. ما دائم با محیط در ارتباط هستیم و همیشه در حال ارزش گذاری و قضاوت. مثلا این بهتر است یا آن؟ کدام یک بزرگتر است؟ کدام زیباتر است؟ چه چیز خطرناکتر است؟ چه کسی سریع تر یا کندتر است؟ تاثیر من چگونه است؟ بدین ترتیب با ردیفی از ارزیابی های روزانه به سر می بریم. آگاهانه یا ناآگاهانه درباره داده های بی شماری تصمیم می گیریم، انتخاب می کنیم. واقعیت را آنطور که مناسب می دانیم، می سازیم و متوجه نمی شویم که اینها ساختارهای خودمان است. تصمیمات و اعمالمان به وسیله ارزیابی ها وتصورهای خاص ما از جهان که روی واقعیات عینی پرده افکنده اند تعیین و اجرا می شوند. به وسیله گفت و گو می توان این عکس العمل های ناخودآگاه، اتوماتیک و زنجیروار را که در اثر الگوهای ذهنی به وجود آمده اند، شکست. برچسب ها هم قضاوت ذهنی هستند. خیلی وقت ها ما با برچسب زدن به همدیگر پیشداوری می کنیم و از همانزاویه با فرددیگر برخورد می کنیم. در این صورت توانایی ها و خصوصیات دیگر او نادیده گرفته می شود و حتی آن ویژگی ها در فرد تعطیل می شود. در صورتی که هر انسانی بالقوه دارای خصوصیات بی شماری است که در شرایط مناسب می تواند شکوفا شود. پیش فرض های خودتان را بشناسید و آنها را موقع گفت و گو کنار بگذارید. 5 - از دل سخن گفتن هر چه می خواهد دل تنگت بگو! این دیگر خیلی سخت است. اینکه ما حرف واقعی خودمان را بزنیم، بدون آنکه آن را در لفافه طعنه و تظاهر بپیچیم. یک رابطه ساده اما عمیق، دقیقا از همین اصل از دل سخن گفتن سرچشمه می گیرد. «نکند این حرفی که می زنم او را ناراحت کند» مهمترین باوری است که مانع از دل سخن گفتن ما می شود. یک ور پیچیده تر از دل سخن نگفتن، این است که ما فقط برای جلب توجه دیگران حرف بزنیم، نه برای زدن حرف خودمان. اینکه از دلمان حرف بزنیم، به همین خاطر باعث گزیده گویی می شود. 6 - گوش دادن شنیدن از سودای جان « چند بار باید یه حرفی رو به تو بزنم؟ »، « چرا وقتی حرف می زنم حواست به من نیس؟ »، « اون که همیشه فقط منتظره حرف خودش رو بزنه، عجیب نیس حرف تو را نشنیده »، « ببخشید دوباره می گی چی گفتی، اصلا حواسم به تو نبود »، « من که دیگه چیز برای تو تعریف نمی کنم »، « من اصلا نشنیدم تو داشتی حرف می زدی». حتما شما هم در مکالمه هایتان از این قبیل جمله ها درباره کسانی که درست به حرف طرف مقابل گوش نمی دهند استفاده کرده اید. فرق شنیدن با گوش دادن این است که شنیدن فقط یک عمل فیزیولوژیک است اما در گوش دادن، ما حرف طرف مقابل را ادراک می کنیم. بیشتر وقت ها، ما موقع گوش دادن، توجه و حضور ذهن کافی نداریم. حضورمان بیشتر فیزیکی است. انگار داریم حرف های طرف مقابل را دنبال می کنیم ولی در واقع به چیزهای دیگر فکر می کنیم. نشان دادن اینکه داریم گوش می دهیم (با تکان دادن سر مثلا)، اینکه حرف های دیگران را قطع نکنیم، اینکه ادامه حرف هایش را خودمان نزنیم، اینکه هر جا را نفهمیدیم سوال کنیم. اینکه بین شنیدن و گفتن حرفمان فاصله باشد هم در واقع تکنیک های عملی گوش دادن هستند. 7 - ناظر خویش بودن به خودت نگاه کن! « بر خویشتن خویش ناظر بودن » آخرین مهارتی است که برای ایجاد گفت و گوی بالنده به آن می پردازیم. این مهارت را می توان مجموع همه مهارت های دیگر دانست. برای عملی کردن این مهارت به آگاهی مدام نیاز داریم. آگاه بودن به خودو آنچه که انجام می دهیم، درست همان موقع که در یک گفت و گو شرکت می کنیم و از آرا و نظرات خود حرف می زنیم یا از دیگری در مورد عقایدش سوال می کنیم و حتی وقتی در سکوت به حرف های دیگران گوش می دهیم، باید سعی کنیم که به آنچه انجام می دهیم دقت داشته باشیم. گویا خود را از خود جدا می کنیم و از بالا به خود نگاه می کنیم. بر خویشتن خویش ناظر بودن مثل این است که در لحظه ای که در یک ارتباط قرار می گیریم، به خاطر داشته باشیم که در مورد هر موضوعی که با دیگران ارتباط برقرار می کنیم، همه چیز را نمی دانیم و موضع یادگیرندگی داریم و اینکه به خود یادآوری می کنیم که به دیگری احترام کامل بگذاریم، زیرا ذات انسانی قابل احترام است و ذهن خود را باز می گذاریم تا نظرات دیگران را بی قضاوت های آنی گوش کنیم و آمادگی دریافت نظرات جدید را داریم. همچنین به خود یادآوری می کنیم که باید صداقت داشت و از دل سخن گفت و هنگام گوش دادن با تمرکز به آنچه دیگری می گوید گوش فرا دهیم، نیز به خودیادآوری می کنیم که یک گفت و گوی موفق بدون شتاب پیش می رود و همیشه فرضیات قبلی ما تمام و کمال درست نیست و نمی توان براساس داشته های قبلی همه اتفاقات و حرف ها را تفسیر کرد. وقتی بر خویش ناظریم، به یاد داریم که به شکل سازنده ای از نظرات خود دفاع کنیم و برای روشن بودن حرف هایمان ریشه های فکریمان را درباره آن موضوع بیان کنیم و برای رسیدن به درک متقابل از احوالات و نقطه نظرات دیگران جویا بشویم. 8 - احترام کامل این علامت مخصوص گفت و گوست! دومین مهارت گفت و گو « رعایت احترام کامل » است. احترام به دیگری به معنای آن است که دیگری را آنگونه که هست، به رسمیت بشناسیم و حتی بتوانیم موقتا خود را به جای او فرض کنیم و تصور کنیم که اگر در شرایط مشابه او بودیم، شاید همان خصوصیات را می داشتیم و همانطور فکر و عمل می کردیم. ممکن است آنچه را که سایرین می گویند یا فکر می کنند دوست نداشته باشیم اما نمی توانیم مشروعیت آنها را به عنوان یک انسان انکار کنیم. یک میزگرد نماد مناسبی برای گفت و گوی محترمانه است زیرا گردی میز می گوید کسی در این مجلس بالاتر از کس دیگری نیست اما برای ایجاد برابری مورد نیاز انجام گفت و گو به چیزی بیش از یک ابزار مثل میز گرد نیاز داریم؛ چیزی مثل داشتن نگرش برابر نسبت به انسان ها. 9 - جویندگی سوال کن! طرح یک سوال ساده و صادقانه موقع گفت و گو، بسیار تاثیر خوبی بر طرف مقابل دارد. پرسیدن سوال هم علاقه ما به طرف مقابل را نشان می دهد و هم کمک می کند خودمان بفهمیم طرف دارد چه می گوید. متخصصان گفت و گو به این مهارت می گویند « جویایی یا جویندگی ». یادتان باشد جویندگی، اگر دقیق اجرا نشود، ممکن است این تصور را در دیگران ایجاد کند که داریم در کارشان دخالت می کنیم. ضمنا یادتان باشد به بهانه جویندگی به دنبال سردرآوردن از شرایط زندگی و افکار دیگران نباشیم. 10 - عجله نکردن شتاب سنج داشته باش! آقایان! خانم ها! و مخصوصا شما آقایان! گاهی طرف مقابل فقط حرف می زند که حرفش را زده باشد. بعضی وقت ها فرصت بدهید که دیگران حرف بزنند و شما فقط گوش دهید، نگاه کنید و بگذارید طرف مقابل بداند که شما فقط می خواهید گوش دهید، بدون هیچ عجله ای برای دیکته کردن راه حل هایی که شتابزده به ذهنتان می رسد. بعضی وقت ها عین کلاس اولی ها می خواهیم جواب هایمان را قبل از اینکه صورت مساله را متوجه شده باشیم، از حفظ و به ترتیب بگوییم. عجله نکنید و به صورت مساله گوش کنید.
چهارشنبه 8/8/1392 - 18:52
آموزش و تحقيقات
اینکه چرا فرزند شما علاقه‌مند به استفاده از لوازم آرایشی است و چگونه باید با چنین شرایطی برخورد کرد، مستلزم افزایش شناخت و آگاهی درباره ویژگی‌های دوران بلوغ است. یکی از موضوعاتی که در دوران نوجوانی به شدت برای فرد مهم می‌شود، ظاهرش است. بر اساس برهه سنی که نوجوانان در حال گذار از آن هستند، شناخت و پذیرفتن تغییرات جسمی یکی از مهم‌ترین دلمشغولی‌های آنهاست. تحقیقات مختلف نشان می‌دهد دختران در 10 تا 14 سالگی به طور محسوسی دچار ضعف اعتماد به نفس هستند، بنابراین مهم‌ترین کاری که والدین باید انجام دهند این است که اعتماد به نفس آنها را افزایش دهند. آنها با شناخت از فرزند خود می‌توانند توانمندی‌هایش را مدنظر قرار داده و الگوهای رفتاری مطلوب را در او ایجاد کنند. در این برهه از زمان بهتر است والدین برخی کارها را انجام دهند. با او حرف بزنید بهتر است والدین و به ویژه مادران درباره تغییرات جسمانی دوران بلوغ با دختران خود صحبت كرده و به آنها کمک کنند خود را باور داشته باشند. در این دوره فرزندان نیاز به توجه بیشتری دارند و بنابراین باید روابط عاطفی عمیق‌تری با آنها برقرار کرد. والدین شاغل حتما باید زمانی از روز را به صحبت کردن با فرزندان خود اختصاص دهند و درباره اتفاقاتی که در طول روز افتاده و مشکلاتی که با آنها مواجهند، صحبت کنند. او را با واقعیت آشنا کنید گاهی تصویر بدن در نوجوان، واقعی نیست. بهتر است فرزندتان با ماهیت واقعی عکس‌هایی که روی مجلات می‌بیند، آشنا شود. به فرزندتان بگویید که تنها چند درصد از مردم تناسب‌اندام دارند و آن چیزی که فرزندتان دنبال آن است، استانداردی غیرواقعی است و اینکه بسیاری از این عکس‌ها، دستکاری شده است. خودباوری‌اش را تقویت کنید به او بگویید که خودباوری به معنای دوست داشتن خود به مقدار زیاد چه درونی و چه ظاهری است،‌ آن‌طور که به نظر می‌رسد و آنچه به آن معتقد است. او می‌تواند خود را دوست داشته و همیشه اعتماد به نفس مثبت داشته باشد؛ زمانی که اجازه ندهد برنامه‌های تلویزیونی، سینما، مجلات و حتی اظهار نظر دیگران بر او اثر بگذارند. این ویژگی‌دوران بلوغ است اینکه چرا فرزند شما علاقه‌مند به استفاده از لوازم آرایشی است و چگونه باید با چنین شرایطی برخورد کرد، مستلزم افزایش شناخت و آگاهی درباره ویژگی‌های دوران بلوغ است. یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های فکری نوجوانان به‌خصوص دختران توجه بیش از حد به وضعیت ظاهری‌شان است و متاسفانه معمولا به جنبه‌های منفی که به علت تغییرات دوران بلوغ برایشان ایجاد شده مانند رشد نابرابر اندام‌ها و بینی... بیشتر توجه می‌کنند. چرا لوازم آرایشی استفاده می‌کنند گرایش نوجوانان به استفاده از لوازم آرایشی و... برای جلب‌توجه و ابراز وجود است، به‌نحوی که به هر میزان اعتمادبه‌نفس کمتری داشته باشند بیشتر به سمت استفاده از این وسایل گرایش پیدا می‌کنند، پس باید ریشه این نوع رفتار را در علل کاهش اعتماد به نفس فرزندمان جست‌وجو کنیم. دلایل کدام است؟ یکی از علل کاهش اعتماد به نفس در نوجوانان سرزنش، انتقاد و نصیحت‌های مداوم از سوی والدین و مربیان است. برخی والدین بیش از حد سرزنش‌گر و منتقد هستند، به نحوی که پس از مدت کوتاهی سبب خشم، لجبازی و در نهایت دوری‌گزینی فرزندان می‌شوند. او را در آغوش بگیرید خوب است بدانیم تغییر با تایید نقاط قوت فرد ایجاد می‌شود. ما هنگامی می‌توانیم تاثیرگذار باشیم که در ابتدا ویژگی‌های مثبت فرزندمان را ببینیم و بگوییم. چرا برخی پدران عزیز ما با شجاعت از ظاهر دختران خود تعریف نمی‌کنند؟ او را در آغوش نمی‌گیرند؟ مگر نه اینکه همه ما انسان‌ها به توجه نیاز داریم و از بیان عاطفی عزیزان‌مان سرشار از امید و انرژی می‌شویم. پس باید اجازه دهید فرزندتان نیز این انرژی را از محیط امن خانواده دریافت کند. فرزند شما به خصوص در دوران بلوغ برای کسب اعتماد به نفس نیازمند این توجه و حمایت عاطفی شما پدر و مادر عزیز است. نکات مهم در افزایش عزت نفس فرزند به افکار، کلام و عقاید فرزندتان احترام بگذارید و از بیان هر نوع عبارت گزنده و تحقیرکننده خودداری کنید. به شخصیت فرزندتان احترام بگذارید. حتی اگر مرتکب رفتار اشتباهی شده باشد فقط آن رفتار خاص را باید مورد انتقاد قرار داد نه کل شخصیت او را. موقعیت‌هایی را به منظور کسب تجربه موفقیت برایش ایجاد کنید. ابتدا او را با موقعیت‌های ساده مواجه کنید و به‌تدریج به سمت مراحل دشوار سوق دهید. در زندگی خود نظم را رعایت کنید و در اجرای قواعد و قوانین خانواده قاطع و باثبات باشید تا فرزندتان هم این‌گونه رفتار کند و دچار دوگانگی و تعارض نشود. در برنامه‌ریزی‌های زندگی‌تان زمان‌هایی را صرفا به فرزندتان اختصاص دهید و فقط به همان فعالیت برنامه‌ریزی شده بپردازید و آن را به محلی برای نصیحت تبدیل نکنید. توقعات خود را با توانایی‌های فرزندتان هماهنگ کنید و فرزندتان را قربانی کمال‌گرایی خود نکنید. فرزند خود را با دیگران مقایسه نکنید و نقاط ضعفش را به رخش نکشید. به جای توجه به رفتار و خصایص منفی و گوشزد کردن آن بیشتر به رفتار و نکات مثبت او توجه کنید و آن رفتارها را مورد توجه و تشویق قرار دهید. به‌عنوان مثال «چقدر توی جمع خوب صحبت کردی، واقعا لذت بردم»، «این مدل مو خیلی بهت میاد»، «امروز چقدر زیبا شدی»، «موقع صحبت با دختر خاله‌ات خیلی صبور و متین بودی از رفتارت لذت بردم» یادتان باشد فرزندتان بیشتر از رفتار شما می‌آموزد تا گفتارتان، نوجوانان در ابتدای بلوغ به الگوهای بیرونی توجه می‌کنند اما رفته‌رفته با افزایش آگاهی به سمت الگوهای داخل خانواده گرایش پیدا می‌کنند، پس الگوی خوبی برای او باشید. مادری که بیشتر وقت خود را جلوی آینه، در آرایشگاه‌ها و فروشگاه‌های لباس می‌گذراند چه انتظاری از دخترش دارد!
چهارشنبه 8/8/1392 - 18:51
آموزش و تحقيقات
یکی از بهترین کارها نیز تقویت هوش آنها است. برای این منظور چند راهکار بسیار ساده برایتان نام برده ایم که ضریب هوشی فرزندتان را افزایش می دهند. ورزش و تفریحات فیزیکی شاید معلم مدرسه ابتدایی کودکتان به شما گفته باشد که آنها پس از زنگ ورزش و زنگ تفریح رفتار و تمرکز بهتری دارند. البته این تنها مزیت ورزش های فیزیکی نیست. کودکانی که در کلاس های ورزشی و تفریحی ثبت نام کرده اند اصولا نمره های بالاتری هم کسب می کنند. زیرا با تحرک زیاد می توانند احساسات خود را تخلیه کنند. بنابراین فرزندان خود را به انجام ورزش بیشتر تشویق کنید و اجازه دهید زیاد بازی کنند. شیر مادر شیر دادن از سینه مزایای بیشماری همچون تقویت سیستم ایمنی بدن و مقابله بهتر با انواع بیماری ها دارد. این پروسه در هوش فرزندان نیز بسیار موثر است. تحقیقات جدید ثابت کرده اند، هوش فرزند با شیر مادر خوردن رابطه مستقیم دارد. کودکانی که از شیر مادر تغذیه می کنند حدود 7.5 درصد باهوش تر هستند و 6.5 درصد بهره هوشی بیشتر نسبت به افرادی دارند که شیر مادر نخورده اند. سعی کنید در شش ماه نخست تولد، نوزاد را فقط با شیر مادر تغذیه کنید. پرهیز از غذاهای ناسالم غذاهای حاضری، چرب و شیرین نه تنها باعث افزایش وزن و بروز بیماری ها قلبی می شوند، بلکه هوش فرزندان را نیز کاهش می دهند. در تحقیقاتی که روی 4 هزار کودک سه ساله تا 8 سالگی آنها انجام شد، مشخص شده است کودکانی که غذاهای حاضری، فرآوری شده، چرب، شیرین و بدون ارزش غذایی مصرف کرده اند، حدود 1.67 درصد بهره هوشی کمتر از آنهایی دارند که همیشه میوه، سبزیجات، ماهی و پاستا خورده اند. سعی کنید از همان ابتدا کودک را به خوردن غذاهای سالم و سبزیجات عادت دهید تا هوشش نیز زیاد شود. آموختن موسیقی یافته های علمی ثابت کرده اند، آموزش موسیقی به کودکان 6 تا 11 ساله باعث افزایش میزان هوش آنها می شود. موسیقی قدرت مغز را زیاد می کند. کودک خود را در کلاس های موسیقی، ساز یا آواز ثبت نام کنید تا علاوه بر یاد گرفتن یک هنر، به بهره هوشی او نیز افزوده شود. همه والدین دوست دارند همه امکانات و آموزش های لازم را در اختیار فرزندان خود قرار دهند. یکی از بهترین کارها نیز تقویت هوش آنها است. برای این منظور چند راهکار بسیار ساده برایتان نام برده ایم که ضریب هوشی فرزندتان را افزایش می دهند. رفتن به پیش دبستانی فرستادن کودکان به مهد کودک و پیش دبستانی، به ویژه مدارسی که روی آموزش زبان تاکید دارند باعث افزایش ضریب هوشی آنها می شود. رفتن به پیش دبستانی باعث بهبود رفتار اجتماعی کودکان نیز می شود. بنابراین هرگز این مقطع از تحصیلات کودک خود را نادیده نگیرید. روغن ماهی اسیدهای امگا سه سرشار از منفعت و مزیت هستند. مادران در دوران بارداری یا شیردهی اگر روزانه یکهزار میلی گرم امگا سه مصرف کنند، تا 3.5 درصد به هوش فرزند خود اضافه می کنند. این ماده مفید در انواع ماهی های چرب همچون سالمون به وفور یافت می شود. اگر ماهی دوست ندارید، قرص های امگا سه از داروخانه تهیه و روزی یک عدد مصرف کنید. البه در دوران بارداری باید با پزشک خود در این رابطه مشورت کنید. خوردن صبحانه این مساله فقط در مورد کودک صدق نمی کند، به طور کلی همه افرادی که صبح خود را با صرف صبحانه آغاز می کنند تمرکز، دقت و آمادگی بیشتری برای یادگیری و انجام کارهای خود دارند. کودکانی که صبحانه کافی میل می کنند ضریب هوشی بالاتری نیز دارند. لازم نیست صبحانه خیلی مفصل باشد، یک کاسه کورن فلکس با شیر و یک لیوان آب میوه یا نان و پنیر و چای شیرین نیز بسیار عالی هستند.
چهارشنبه 8/8/1392 - 18:50
ازدواج و همسرداری
خیلی‌ها قبل از ازدواج نگران روابط دوستانه‌شان هستند و فکر می‌کنند این روابط را با ازدواج و بچه‌دار شدن از دست می‌دهند. حقیقت این است که این روابط بعد از ازدواج از دست نمی‌روند بلکه تغییر می‌کنند و این تغییر نتیجه‌ ترکیبی از عواملی مثل کم شدن وقت آزاد و تغییر اولویت‌های زندگی برای زوج‌هاست. زوج‌ها معمولا از روابط همسرشان خارج از رابطه دونفره‌شان استقبال نمی‌کنند مخصوصا وقتی همسر می‌خواهد بدون زن یا شوهرش با دوستانش روابط اجتماعی داشته باشد. اما ارتباط با دوستان یک نیاز است و محدود کردن همسر در این مورد منطقی نیست. دور شدن از دوست‌های قدیمی و اختصاص دادن تمام وقت به رابطه با همسر، ممکن است بعد از مدتی حس بدی در شما ایجاد کند. دوستان از ما حمایت می‌کنند و نمی‌گذارند احساس تنهایی کنیم. آنها با تشویق و حمایت خود حتی می‌توانند در بهبود رابطه با همسر مفید باشند. با درک و پذیرش طرف مقابل می‌توان روابط دوستانه را طوری تغییر داد که بدون ایجاد مشکل و حساسیت در طرف مقابل، بتوان آنها را ادامه داد. این راهنمایی‌ها به شما کمک می‌کند بتوانید دوستانتان را همچنان حفظ کنید. چقدر برای کی وقت بگذاریم؟ نگهداری از رابطه دوستانه‌ خوب، نیاز به صرف وقت و انرژی و تلاش دارد. همان‌طور که در رابطه زناشویی پیشرفت می‌کنید، باید یاد بگیرید زمان و انرژی لازم را بین رابطه با دوستان و رابطه با همسرتان تنظیم کنید، بنابراین طبیعی است که وقت کمتری برای گذراندن با دوستان‌تان داشته باشید. این یک اصل است و وقتی آن را بپذیرید، راحت‌تر می‌توانید مسائل بعدی را مدیریت کنید. بعضی از دوستان درک می‌کنند که باید به شکل تازه‌ای برای وقت ‌گذراندن با شما برنامه‌ریزی کنند. اما بعضی دیگر توانایی این درک را ندارند. این مشکل به خصوص در رابطه با دوستان مجرد پررنگ‌تر می‌شود. آنها درک درستی از موقعیت فعلی شما ندارند و ممکن است از شما دلخور شوند. دوستی‌ها تجربه‌های منحصر به فردی به ما هدیه می‌کنند که برای تقویت اعتماد به نفس ما مفید هستند. اما حیف است که به خاطر آن، به رابطه با همسرتان خدشه وارد شود. بدیهی است که در این برهه از زمان نزدیک‌ترین فرد به شما باید همسرتان باشد، نه دوست‌تان، بنابراین باید دنبال تعادلی بگردید که به سازش با همسرتان آسیب وارد نکند. برای مثال وقتی شما نیاز دارید وقتی را به تنهای با دوستان‌تان بگذرانید باید از قبل برای آن برنامه‌ریزی کنید و برای همسر و دوستان‌تان شرایط را توضیح دهید. ممکن است شما هفته‌ای یک ناهار را برای گذراندن با دوستان‌تان در نظر بگیرید. وقتی این برنامه‌ریزی را انجام می‌دهید، هیچ‌کدام از دو طرف ناراحت نخواهند بود. به علاوه می‌توانید بخشی از دیدارهای حضوری را با تماس‌های تلفنی جبران کنید. در کنار گذراندن وقت به تنهایی، می‌توانید از دوستان‌تان خواهش کنید بعضی وقت‌ها با شما و همسرتان در کنار هم ارتباط داشته باشند. این کار باعث می‌شود دوستان و همسرتان با شناخت و درک یکدیگر، تلاش شما برای تعادل برقرار کردن در روابط را هم درک کنند. بگو کی مهم‌تر است؟ همان‌طور که رشد می‌کنید و وارد مراحل مختلف زندگی می‌شوید، اولویت‌های شما در زندگی هم عوض می‌شوند. برای مثال رسیدگی به دوستی که با خواهرش قهر کرده به خودی خود کار بسیار پسندیده‌ای است اما نه وقتی نوزاد شما در خانه است و نیاز دارد مدام کنارش باشید یا روزی که همسرتان بیمار است، بهتر است برای گردش با دوستان‌تان قرار نگذارید. شما بعد از ازدواج یا بچه‌دار شدن در درون خودتان هم تغییر احساس می‌کنید. ممکن است از صرف یک شام آرام در کنار همسرتان بیشتر از شهربازی رفتن با دوستان‌تان لذت ببرید. این احساس طبیعی است و نباید برای آن نگران شوید. ممکن است دوستان‌تان احساسات منفی خود را درباره این تغییرات به شما منتقل کنند اما اگر توقعات آنها غیرمنطقی است بهتر است از آن چشم بپوشید و سعی کنید برای‌شان توضیح دهید. مطمئن باشید دوستان‌تان بعد از ازدواج موقعیت فعلی شما را درك خواهند کرد. برای اینکه بفهمید چقدر از توقعات دوستان‌تان منطقی است، می‌توانید خود را جای همسرتان بگذارید. ببینید در شرایط مشابه از او چه توقعی دارید. اگر دوست دارید کنارتان بماند، شما هم به نیازش احترام بگذارید. آدم‌فروش نباش! خیلی از دوستان شما، مخصوصا دوستان مجرد ممکن است درگیر مسائلی باشند که برای همسر شما خوشایند نباشد. این مسائل مخصوص دوران آنهاست و درمیان گذاشتن آنها با همسرتان احتمالا برای آنها خوشایند نخواهد بود، علاوه‌بر اینکه ممکن است باعث حساسیت همسر شما شود. مشکلات شخصی از رابطه با همسرتان را هم بهتر است زیاد به دوستان‌تان نگویید. آنها حرف همسرتان را نشنیده‌اند و ممکن است یک‌طرفه به قاضی بروند. در عین حال مطرح کردن لحظات احساسی زن و شوهر با دوستان مجرد هم کار درستی نیست. احتمال زیاد دارد که دوست مجرد شما نتواند با شنیدن این حرف‌ها در حس شما شریک شود. خیلی‌ها مخصوصا در ماه‌های اول ازدواج دوست دارند مدام از زندگی خود با دوستان‌شان حرف بزنند اما این حرف‌ها معمولا برای دوستان جالب نیست و آنها را عصبی خواهد کرد. پس تا جایی که می‌توانید رازدار باشید. علاوه بر این دقت کنید نکات منفی که احتمالا دوست‌تان از همسرتان یا برعکس از هم می‌گویند را برای طرفین مقابل عنوان نکنید، حتی برای شوخی یا حتی بسیار کوتاه. همان‌طور که خیلی از چیزها در زندگی شما با ازدواج تغییر می‌کند، روابط دوستانه شما هم ممکن است، تغییر کند. در مورد روابط خود خوب فکر کنید. آنهایی که برای‌تان مهم‌تر است را در ذهن مشخص کنید و برای تمدید روابط با آنها برنامه‌ریزی کنید. شما می‌توانید دوستان جدیدی هم پیدا کنید. دوستانی که زوج باشند و شما بتوانید همراه با همسرتان در کنار آنها وقت بگذرانید. این به معنی کنار گذاشتن دوستان سابق نیست، بلکه توصیه‌ ما پیدا کردن دوستان جدید است. شما می‌توانید با همسر دوستان همسرتان دوست شوید و به این روش روابط خود را گسترش دهید. کسی که ازدواج کرده نیاز به مصاحبت با افرادی دارد که ازدواج کرده‌اند. شما می‌توانید از تجربیات جدید خود با هم حرف بزنید و لحظات خوشی را بگذرانید. وقتی لو می‌روی! کافی است یک‌بار، فقط یک‌بار همسرتان متوجه شود شما با فرد خاصی، بدون اطلاع او ارتباط دارید. این موضوع به طور ناخودآگاه او را نگران و حساس می‌کند و البته حق با اوست. شما نباید روابطی را که با دوستان‌تان دارید از همسرتان پنهان کنید یا درباره آنها به او دروغ بگویید. همسر شما باید بداند شما با چه کسانی ارتباط دارید. همین‌طور که حق شماست که از روابط همسرتان مطلع باشید. با همسرتان حرف بزنید. برای او تعریف کنید که روابط دوستانه چقدر در روحیه شما موثر است و چقدر به آنها نیاز دارید. البته این را هم بگویید که اولویت شما فقط اوست و هیچ‌کسی نمی‌تواند جای او را برای‌تان بگیرد. حرف زدن بیشتر از چیزی که فکر می‌کنید در زند‌گی‌تان موثر است. این مردان رفیق‌باز زنان آمادگی بیشتری دارند که خود را در رابطه با همسر و بچه‌ها غرق کنند و تمام وقت‌شان را به این روابط اختصاص دهند. در مقابل مردها کمتر بعد از ازدواج دوستان‌شان را کنار می‌گذارند. زن‌ها به خاطر روحیه خود از مردها انتظار دارند مثل آنها رفتار کنند اما این درست نیست. بهتر است هر دو نفر درکنار اینکه با دوستان‌شان ارتباط دارند، همسرشان را هم به داشتن این روابط تشویق کنند. اگر همسر شما دوست‌های زیادی ندارد، می‌توانید به او برای گسترش روابطش کمک کنید. او را تشویق کنید دوستانش را به شما نشان دهد و هر از گاهی در مهمانی‌ها با حضور آنها شرکت کنید. مطمئن باشید اگر همسرتان را در داشتن روابط محدود کنید، او هم به خودش اجازه می‌دهد چنین توقعی درباره شما داشته باشد. خیلی‌ها قبل از ازدواج نگران روابط دوستانه‌شان هستند و فکر می‌کنند این روابط را با ازدواج و بچه‌دار شدن از دست می‌دهند. حقیقت این است که این روابط بعد از ازدواج از دست نمی‌روند بلکه تغییر می‌کنند و این تغییر نتیجه‌ ترکیبی از عواملی مثل کم شدن وقت آزاد و تغییر اولویت‌های زندگی برای زوج‌هاست. زوج‌ها معمولا از روابط همسرشان خارج از رابطه دونفره‌شان استقبال نمی‌کنند مخصوصا وقتی همسر می‌خواهد بدون زن یا شوهرش با دوستانش روابط اجتماعی داشته باشد. اما ارتباط با دوستان یک نیاز است و محدود کردن همسر در این مورد منطقی نیست. دور شدن از دوست‌های قدیمی و اختصاص دادن تمام وقت به رابطه با همسر، ممکن است بعد از مدتی حس بدی در شما ایجاد کند. دوستان از ما حمایت می‌کنند و نمی‌گذارند احساس تنهایی کنیم. آنها با تشویق و حمایت خود حتی می‌توانند در بهبود رابطه با همسر مفید باشند. با درک و پذیرش طرف مقابل می‌توان روابط دوستانه را طوری تغییر داد که بدون ایجاد مشکل و حساسیت در طرف مقابل، بتوان آنها را ادامه داد. این راهنمایی‌ها به شما کمک می‌کند بتوانید دوستانتان را همچنان حفظ کنید. چقدر برای کی وقت بگذاریم؟ نگهداری از رابطه دوستانه‌ خوب، نیاز به صرف وقت و انرژی و تلاش دارد. همان‌طور که در رابطه زناشویی پیشرفت می‌کنید، باید یاد بگیرید زمان و انرژی لازم را بین رابطه با دوستان و رابطه با همسرتان تنظیم کنید، بنابراین طبیعی است که وقت کمتری برای گذراندن با دوستان‌تان داشته باشید. این یک اصل است و وقتی آن را بپذیرید، راحت‌تر می‌توانید مسائل بعدی را مدیریت کنید. بعضی از دوستان درک می‌کنند که باید به شکل تازه‌ای برای وقت ‌گذراندن با شما برنامه‌ریزی کنند. اما بعضی دیگر توانایی این درک را ندارند. این مشکل به خصوص در رابطه با دوستان مجرد پررنگ‌تر می‌شود. آنها درک درستی از موقعیت فعلی شما ندارند و ممکن است از شما دلخور شوند. دوستی‌ها تجربه‌های منحصر به فردی به ما هدیه می‌کنند که برای تقویت اعتماد به نفس ما مفید هستند. اما حیف است که به خاطر آن، به رابطه با همسرتان خدشه وارد شود. بدیهی است که در این برهه از زمان نزدیک‌ترین فرد به شما باید همسرتان باشد، نه دوست‌تان، بنابراین باید دنبال تعادلی بگردید که به سازش با همسرتان آسیب وارد نکند. برای مثال وقتی شما نیاز دارید وقتی را به تنهای با دوستان‌تان بگذرانید باید از قبل برای آن برنامه‌ریزی کنید و برای همسر و دوستان‌تان شرایط را توضیح دهید. ممکن است شما هفته‌ای یک ناهار را برای گذراندن با دوستان‌تان در نظر بگیرید. وقتی این برنامه‌ریزی را انجام می‌دهید، هیچ‌کدام از دو طرف ناراحت نخواهند بود. به علاوه می‌توانید بخشی از دیدارهای حضوری را با تماس‌های تلفنی جبران کنید. در کنار گذراندن وقت به تنهایی، می‌توانید از دوستان‌تان خواهش کنید بعضی وقت‌ها با شما و همسرتان در کنار هم ارتباط داشته باشند. این کار باعث می‌شود دوستان و همسرتان با شناخت و درک یکدیگر، تلاش شما برای تعادل برقرار کردن در روابط را هم درک کنند. بگو کی مهم‌تر است؟ همان‌طور که رشد می‌کنید و وارد مراحل مختلف زندگی می‌شوید، اولویت‌های شما در زندگی هم عوض می‌شوند. برای مثال رسیدگی به دوستی که با خواهرش قهر کرده به خودی خود کار بسیار پسندیده‌ای است اما نه وقتی نوزاد شما در خانه است و نیاز دارد مدام کنارش باشید یا روزی که همسرتان بیمار است، بهتر است برای گردش با دوستان‌تان قرار نگذارید. شما بعد از ازدواج یا بچه‌دار شدن در درون خودتان هم تغییر احساس می‌کنید. ممکن است از صرف یک شام آرام در کنار همسرتان بیشتر از شهربازی رفتن با دوستان‌تان لذت ببرید. این احساس طبیعی است و نباید برای آن نگران شوید. ممکن است دوستان‌تان احساسات منفی خود را درباره این تغییرات به شما منتقل کنند اما اگر توقعات آنها غیرمنطقی است بهتر است از آن چشم بپوشید و سعی کنید برای‌شان توضیح دهید. مطمئن باشید دوستان‌تان بعد از ازدواج موقعیت فعلی شما را درك خواهند کرد. برای اینکه بفهمید چقدر از توقعات دوستان‌تان منطقی است، می‌توانید خود را جای همسرتان بگذارید. ببینید در شرایط مشابه از او چه توقعی دارید. اگر دوست دارید کنارتان بماند، شما هم به نیازش احترام بگذارید. آدم‌فروش نباش! خیلی از دوستان شما، مخصوصا دوستان مجرد ممکن است درگیر مسائلی باشند که برای همسر شما خوشایند نباشد. این مسائل مخصوص دوران آنهاست و درمیان گذاشتن آنها با همسرتان احتمالا برای آنها خوشایند نخواهد بود، علاوه‌بر اینکه ممکن است باعث حساسیت همسر شما شود. مشکلات شخصی از رابطه با همسرتان را هم بهتر است زیاد به دوستان‌تان نگویید. آنها حرف همسرتان را نشنیده‌اند و ممکن است یک‌طرفه به قاضی بروند. در عین حال مطرح کردن لحظات احساسی زن و شوهر با دوستان مجرد هم کار درستی نیست. احتمال زیاد دارد که دوست مجرد شما نتواند با شنیدن این حرف‌ها در حس شما شریک شود. خیلی‌ها مخصوصا در ماه‌های اول ازدواج دوست دارند مدام از زندگی خود با دوستان‌شان حرف بزنند اما این حرف‌ها معمولا برای دوستان جالب نیست و آنها را عصبی خواهد کرد. پس تا جایی که می‌توانید رازدار باشید. علاوه بر این دقت کنید نکات منفی که احتمالا دوست‌تان از همسرتان یا برعکس از هم می‌گویند را برای طرفین مقابل عنوان نکنید، حتی برای شوخی یا حتی بسیار کوتاه. همان‌طور که خیلی از چیزها در زندگی شما با ازدواج تغییر می‌کند، روابط دوستانه شما هم ممکن است، تغییر کند. در مورد روابط خود خوب فکر کنید. آنهایی که برای‌تان مهم‌تر است را در ذهن مشخص کنید و برای تمدید روابط با آنها برنامه‌ریزی کنید. شما می‌توانید دوستان جدیدی هم پیدا کنید. دوستانی که زوج باشند و شما بتوانید همراه با همسرتان در کنار آنها وقت بگذرانید. این به معنی کنار گذاشتن دوستان سابق نیست، بلکه توصیه‌ ما پیدا کردن دوستان جدید است. شما می‌توانید با همسر دوستان همسرتان دوست شوید و به این روش روابط خود را گسترش دهید. کسی که ازدواج کرده نیاز به مصاحبت با افرادی دارد که ازدواج کرده‌اند. شما می‌توانید از تجربیات جدید خود با هم حرف بزنید و لحظات خوشی را بگذرانید. وقتی لو می‌روی! کافی است یک‌بار، فقط یک‌بار همسرتان متوجه شود شما با فرد خاصی، بدون اطلاع او ارتباط دارید. این موضوع به طور ناخودآگاه او را نگران و حساس می‌کند و البته حق با اوست. شما نباید روابطی را که با دوستان‌تان دارید از همسرتان پنهان کنید یا درباره آنها به او دروغ بگویید. همسر شما باید بداند شما با چه کسانی ارتباط دارید. همین‌طور که حق شماست که از روابط همسرتان مطلع باشید. با همسرتان حرف بزنید. برای او تعریف کنید که روابط دوستانه چقدر در روحیه شما موثر است و چقدر به آنها نیاز دارید. البته این را هم بگویید که اولویت شما فقط اوست و هیچ‌کسی نمی‌تواند جای او را برای‌تان بگیرد. حرف زدن بیشتر از چیزی که فکر می‌کنید در زند‌گی‌تان موثر است. این مردان رفیق‌باز زنان آمادگی بیشتری دارند که خود را در رابطه با همسر و بچه‌ها غرق کنند و تمام وقت‌شان را به این روابط اختصاص دهند. در مقابل مردها کمتر بعد از ازدواج دوستان‌شان را کنار می‌گذارند. زن‌ها به خاطر روحیه خود از مردها انتظار دارند مثل آنها رفتار کنند اما این درست نیست. بهتر است هر دو نفر درکنار اینکه با دوستان‌شان ارتباط دارند، همسرشان را هم به داشتن این روابط تشویق کنند. اگر همسر شما دوست‌های زیادی ندارد، می‌توانید به او برای گسترش روابطش کمک کنید. او را تشویق کنید دوستانش را به شما نشان دهد و هر از گاهی در مهمانی‌ها با حضور آنها شرکت کنید. مطمئن باشید اگر همسرتان را در داشتن روابط محدود کنید، او هم به خودش اجازه می‌دهد چنین توقعی درباره شما داشته باشد.
چهارشنبه 8/8/1392 - 18:49
آموزش و تحقيقات
بی‌شک همان‌طور که پیشرفت علم و دردسترس بودن امکانات ارتباطی راه‌های با خبر شدن آدم‌ها از هم را آسان‌تر و سریع‌تر کرده، به همان نسبت هم آدم‌ها را از هم دور کرده. تب پیامک‌ها و دنیای مجازی به قدری ما و زندگی ما را تحت‌الشعاع قرار داده. مجله زندگی ایده آل: بی‌شک همان‌طور که پیشرفت علم و دردسترس بودن امکانات ارتباطی راه‌های با خبر شدن آدم‌ها از هم را آسان‌تر و سریع‌تر کرده، به همان نسبت هم آدم‌ها را از هم دور کرده. تب پیامک‌ها و دنیای مجازی به قدری ما و زندگی ما را تحت‌الشعاع قرار داده که دیگر کمتر برای همدیگر وقت می‌گذاریم. می‌توان گفت برای با هم بودن تنبل شده‌ایم و با خیال اینکه وقتی می‌توان با یک پیامک از یکدیگر با خبر شد دیگر نیازی به طی کردن مسافت‌ها نیست و این یعنی دور شدن از هم و حس نکردن یک ارتباط، حالا می‌خواهیم بدانیم که آیا با این پیامک‌ها می‌توانیم احساسات خود را هم بروز بدهیم یا حتی پی به افکار طرف مقابل خود ببریم، در این باره با پوریا پاکرو روانشناس و مشاور خانواده صحبت کرده‌ایم و به نتایج جالبی رسیده‌ایم. پاسخ‌های کوتاه می‌دهید یا بلند؟ کسانی که پاسخ‌های بلند می‌دهند معمولا افرادی هستند که دوست دارند اطلاعات کاملی را ارائه دهند. بسیار اهل گفت‌وگو و اهل برقرار کردن ارتباط با دیگران بوده و خواهان ارتباط کلامی هستند و ارتباط برای‌شان در اولویت است، به همین دلیل رابطه‌های طولانی و حرف‌زدن‌های طولانی را ترجیح می‌د هند. این افراد بسیار کمال‌گرا هستند. افرادی که پاسخ‌های کوتاه می‌دهند بستگی به حال و احوال‌شان در آن لحظه دارد و گاه ممکن است بی‌حوصله و عصبی باشند اما معمولا افراد سردتری هستند که خیلی مایل به ارتباط‌های کلامی نیستند و ترجیح می‌دهند سریع و بی‌مقدمه و بی‌حاشیه حرف‌شان را بزنند و دنبال ادامه ارتباط نیستند، معمولا این افراد روابط گسترده‌ای ندارند. آیا می‌توان از روی پیامک‌های شخص پی به احساسات طرف برد ؟ در این مورد نمی‌توان به طور قطع نظر داد، انسان‌ها موجودات بسیار پیچیده‌ای هستند و نمی‌توان دسته‌بندی کلی از دل آنها بیرون کشید، ممکن است در آن لحظه که پیامک خاصی به دست ما می‌رسد بتوان تقریبا به افکار و احساسات آن شخص پی برد. این روزها پیامک برای بعضی انسان‌ها وسیله‌ای شده برای بیان احساسات و در این موارد می‌توان کاملا به احساسات شخص پی برد و فهمید که در آن لحظه در افکارش چه می‌گذرد زیرا انسان‌ها در لحظه نوشتن پیامک تمام سعی خود را می‌کنند تا حس آن لحظه خود را به شخص مقابل انتقال بدهند. کسانی که از شکلک استفاده می‌کنند تب استفاده از شکلک‌ها در پیامک‌ها در دنیای مجازی این روزها بسیار زیاد است، افرادی که علاقه زیادی به استفاده کردن از آنها دارند به‌شدت تمایل دارند حتما احساس و نظر خود را در آن لحظه به شخص مقابل انتقال دهند، اما باید بدانیم که نوع ارتباط برقرار کردن این روزها خیلی مهم‌تر است. هستند افرادی که دیگر برای دیدن دوستان و آشنایان خود نمی‌روند و برای جویا شدن از حال آنها فقط به پیامک اکتفا می‌کنند، این باعث سرد شدن روابط بین آدم‌ها شده و به‌تدریج باعث از بین رفتن مهارت‌های ارتباطی می‌شود. استفاده کردن از این نوع ارتباطات در اندازه نرمال خیلی هم خوب است اما باعث از بین رفتن اعتماد به نفس اشخاص می‌شود زیرا مهارت‌های ارتباطی آنها به مرور از بین می‌رود. چه کسانی دیر و چه کسانی زود پاسخ می‌دهند؟ افرادی که ارتباط‌ها و حفظ آنها برای‌شان مهم است، دیگران برای‌شان در اولویتند و محور و مشغولیت اصلی آنها رابطه با دیگران است به محض رسیدن پیامک آن را جواب می‌دهند و فکر می‌کنند با پاسخ ندادن افراد را از دست خواهند داد، اما برعکس افراد خودمحور و با اعتماد به نفس بالا و کسانی که دیگران برای‌شان در اولویت نیستند پاسخ نمی‌دهند یا دیر پاسخ می‌دهند که البته در تمام این موارد موقعیت و شرایط شخص را باید درنظر گرفت. غلط تایپ نکن افرادی هستند که پاسخ‌های پیامک‌ها را بریده و کوتاه یا با غلط املایی‌های زیادی می‌نویسند، این افراد هیچ نوع علاقه‌ای به ارتباط برقرار کردن از طریق تکنولوژی‌های روز ندارند، انسان‌های بی‌تمرکزی هستند و معمولا عجله دارند، وقتی نمی‌توانیم منظور خود را به درستی در پیامک‌ها به هم برسانیم گاهی پیش می‌آید که سؤالی از شخصی می‌پرسیم اما او یا جواب نمی‌دهد یا اشتباه جواب می‌دهد یا کلا برداشت اشتباهی از سؤال ما می‌کند و در نهایت پاسخ اشتباه خواهد داد. این از عواقب همان نرساندن درست مفهوم و منظور ماست. وقتی رودررو صحبت می‌کنیم، با تاکید روی برخی جملات و سؤالات خود و با استفاده از زبان بدن به راحتی مفهوم را می‌رسانیم و قطعا جواب درست را دریافت خواهیم کرد، در غیر این‌صورت اگر پاسخ درست را دریافت نکنیم شخص با دیدن چهره ما یا با سؤالات مکرر ما متوجه می‌شود که جواب درستی نداده است و تلاش می‌کند پاسخ مطلوب‌تری به ما بدهد. افرادی که به جملات فلسفی علاقه‌مندند هستند افرادی که همیشه یک بیت شعر یا جملاتی فلسفی در آستین خود دارند و برای هر پیامک عادی که از افراد می‌گیرند از آنها استفاده می‌کنند، اینها تلاش می‌کنند متفاوت باشند، خودنمایی کنند، این اتفاق بد نیست که جملات تاثیرگذار بگوییم اما ادامه دادن این نوع پاسخ‌ها باعث از بین رفتن اثر این جملات می‌شود زیرا گیرنده آن پیام دیگر برایش عادی می‌شود و به عمق جملات فکر نخواهد کرد. معمولا گیرنده این پیام‌ها از این نوع پیام‌ها خوشحال می‌شوند اما بعد از مدتی خسته‌کننده خواهد بود. چه کسانی با SMS راحت‌تر حرف می‌زنند؟ افرادی که از موقعیت فرار می‌کنند با پیامک صحبت کردن را ترجیح می‌دهند، این نوع افراد با ارتباط برقرار کردن مشکل دارند، از برخورد با اطرافیان و عکس‌العمل آنها وحشت دارند و معمولا خود را پشت پیامک‌های‌شان پنهان می‌کنند. اما برخی افراد به آدم‌ها اجازه صحبت کردن نمی‌دهند و اطرافیان خود را مجبور می‌کنند تا بعد از خداحافظی با آنها حرف خود را با پیامک به آنها بگویند تا شاید به این روش توجه آن شخص را جلب کنند که در این‌صورت به مرور روابط این افراد فقط در پیامک‌ها خلاصه خواهد شد. شخصیت‌شناسی مخفف‌نویس‌ها دنیای ما دنیای سرعت است و معمولا این افراد عجول هستند كه سعی می‌کنند با این روش سریع‌تر پاسخ دهند و سریع‌تر پاسخ خود را بگیرند، برخی دیگر تنبل‌ها هستند که مخفف می‌نویسند آنها با بی‌حوصلگی تمام پاسخ می‌دهند، مقتصد‌ها هم مخفف می‌نویسند. آنها تمام سعی خود را می‌کنند تا با استفاده از کمترین کاراکترها پاسخ پیامک‌ها را بدهند تا کمترین هزینه را پرداخت کنند، اما این اشتباهات املایی به مرور در صحبت‌های محاوره‌ای آنها در زندگی تاثیر می‌گذارد و به مرور عادت می‌کنند تا مخفف و بریده صحبت کنند. البته اینها دلیل نمی‌شود که اگر شخصی وقتی برای پیامک نمی‌گذارد صرفا در رفتار حضوری هم همان‌طور باشد. هستند افرادی که پیامک نمی‌دهند اما بسیار فن بیان بالایی دارند و خوب صحبت می‌کنند. کسانی که اصلا جواب نمی‌دهند این‌گونه افراد اتفاقا بسیار انسان‌های ارتباطی دیداری و گفتاری هستند، این افراد ترجیح می‌دهند در ارتباطات خود با اشخاص رودررو باشند چون دیدار برای‌شان مهم‌تر است و به دنبال ارتباط چشمی هستند تا کلامی و به لحاظ علمی این افراد قسمتی از مغزشان فعال است که در نتیجه این نوع ارتباط را بیشتر می‌پسندند. SEND TO ALLنکن یکی از اشتباهات رایج افراد فرستادن یک پیامک واحد برای تعداد افراد زیاد است. این نوع افراد دید اجتماعی مناسبی ندارند زیرا افراد در اجتماع جایگاه‌های متفاوتی دارند و ممکن است هر کدام از این افراد از آن پیامک برداشت خود را داشته باشند و برای برخی خوشایند باشد و لذت ببرند و لی برخی دیگر دچار سوءتفاهم شوند و باعث به هم خوردن دوستی‌ها شود، این نوع افراد خیلی به روابط توجه نمی‌کنند و احساس می‌کنند با این کار می‌توانند این حس را پنهان کنند و می‌خواهند افراد را از سر خود باز کنند و با خود می‌گویند حتما با این کار دیگر کسی از من گلایه نخواهد کرد که چرا پیامک نمی‌دهم. پیامک را ترجیح می‌دهید یا زنگ زدن ؟ پیامک به عنوان یک ارتباط گرم و صمیمی شناخته نمی‌شود و معمولا انسان‌ها در این نوع ارتباط به خاطر درست نرساندن منظور خود معمولا دچار سوءتفاهم می‌شوند، ما ترجیح می‌دهیم مخاطب‌مان به عمق حرف و احساس ما پی ببرد اما از آنجایی که 80درصد رساندن مطلب زبان بدن و کلام است و وقتی با پیامک ارتباط برقرار می‌شود، مقدار بیشتری از احتمال درست فهماندن مطلب را از دست می‌دهیم، وقتی شخصی می‌گوید «پیامک نده تماس می‌گیرم» یا «بیا حضوری صحبت کنیم» مشخص است که خواهان، روابط صمیمی‌تر و نزدیک‌تر را ترجیح می‌دهد.پیامک‌های خیلی گرم و صمیمی هم فقط در یک یا دو بار اول شاید بتواند تاثیرگذار باشد، با گذشت زمان این امر عادی می‌شود و دیگر نمی‌تواند احساسش را به درستی برساند.
چهارشنبه 8/8/1392 - 18:48
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته