تبیان، دستیار زندگی

به تو نامه مي نويسم اي عزيز رفته از دست

 اي كه خوشبختي پس از تو گم شد و .....

                     به قصه پيوست !!!

کوه ثور ، کوهي است بزرگتر از کوه حرا که در جنوب شرقي مسجد الحرام و در فاصله اي دورتر نسبت به مکه واقع شده است . گويند اين کوه به نام شخصي است که به (ثور بن منات) معروف بود . سه کوه متصل به يکديگر را به نام ثور مي شناسند و غار ثور در سومين کوه قرار دارد . زماني که مشرکان مکه به قصد کشتن رسول خدا (ص) بسيج شدند ، آن حضرت از خاني خود خارج شد و در راه با ابوبکر روبرو گرديد ، به همراه وي به سمت جنوب مکه به راه افتادند ، در حالي که بايد به سمت شمال ، يعني يثرب مي رفت ، اما براي مخفي نگاه داشتن مسير چنين کرد . آنها وارد غار ثور شدند و مدت سه روز در آن مخفي بودند .
مشرکان تا نزديکي غار ثور آمدند ، اما به اعجاز الهي ، عنکبوتان تارهايي را بر در غار تنيدند تا مشرکان را از رفتن به درون آن منصرف کنند ؛ چرا که با ديدن تارهاي عنکبوت تصور کردند که کسي وارد غار نشده است . خداوند در قرآن از اين غار ياد کرده است . کوه ثور در ميان چند خيابان ، با نامهاي خيابان ثور ، جادي طائف و جادي کدي قرار گرفته است .

اللهم اني اسئلک و اتوجه اليک بنبيک نبي الرحمة محمد صلي الله عليه و آله يا ابا القاسم يا رسول الله يا امام الرحمة يا سيدنا و مولانا انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک الي الله و قد مناک بين يدي حاجاتنا با وجيها عندالله اشفع لنا عندالله .
يا ابا الحسن يا اميرالمؤمنين يا علي بن ابي طالب يا حجة الله علي خلقه يا سيدنا و مولانا انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک الي الله و قد مناک بين يدي حاجاتنا يا وجيها عندالله اشفع لنا عندالله .
به همين معاني که خطاب به اميرالمؤمنين نموده و بعد از آن به تمام ائمه معصومين وارد است منتها در خطاب به آنها يا حجة الله علي خلقه گفته مي شود يعني اي حجت خدا بر خلق خدا يکايک ائمي طاهرين را اسم مي برند و توسل مي جويند تا آخر دعا اين قسم عموم ائمه را مخاطب قرار مي دهند که اي سيد و مولاي ما توجه و توسل و طلب شفاعت مي نمائيم به وسيلي شما به سوي خداي تعالي اي آبرومند در نزد خداي متعال شفاعت بنما من (بي آبرو را) نزد خداوند متعال تا در آخر دعا عموم خاندان رسالت را مخاطب ساخته و گويند .
يا ساداتي و موالي اني توجهت بکم ائمتي وعدتي ليوم فقري و حاجتي الي الله و توسلت بکم الي الله و استشفعت بکم الي الله فاشفعوا لي عندالله و استنقذوني من ذنوبي عندالله فانکم و سيلتي الي الله و بحبکم و بقربکم ارجو نجاة من الله فکونوا عندالله رجائي يا سادتي يا اولياء الله.
از خود آقايان انصاف مي خواهم در کجاي عبارات اين دعاها (دعاي توسل) اثري از آثار شرک مي باشد.
مگر در همه جا نام مبارک خداي متعال نيست در کدام عبارت از دعا ما آنها را شريک باريتعالي خوانده ايم چرا تهمت به ما مي زنيد ؟ چرا مسلمانان موحد را غالي و مشرک مي خوانيد ؟ چرا تخم عداوت و دشمني در دل مسلمانان پخش مي کنيد چرا امر را بر مردمام بي خبر مشتبه مي نمائيد تا به برادران ديني و ايماني خود با نظر کفر بنگرند.
چه بسيار مردمان عوام بي خبر متعصب از شماها بيچاره شيعيان را مي کشند به خيال آن که کافري را کشته و اهل بهشتند.
مظلمي اين قبيل امور در گردن شما علماء مي باشد. چرا تا کنون شنيده نشده که يک نفر شيعه و لو در بيابان تنها باشد و عامي صرف و بياباني در قتل يک سني اقدام نموده باشد.
چون علماء و مبلغين شيعه سم پاشي نمي کنند تخم عداوت بين شيعه و سني نمي پاشند قتل نفس را گناهي بزرگ مي دانند. هر گاه ما به الاختلاف شيعه و سني را علماً و منطقاً بيان نموده و آنها را به حقيقت مذهب آشنا نموديم ولي در ضمن گفتار به آنها فهمانديم که سني ها برادران مسلمان ما هستند شما جامعه شيعه نبايد به آنها با نظر کينه و عداوت بنگريد بلکه بايد برادرانه با هم متحد باشيد تا پرچم لا اله الا الله را بلند کنيم.
ولي برعکس عمليات علماي متعصب سني ما را متأثر مي نمايد که پيروان ابوحنيفه و مالک بن انس و محمد بن ادريس و احمد بن حنبل را با اختلافات بسياري که اصولا و فروعا با هم دارند در همه جا آزاد و برادران مسلمان مي خوانند.
اما پيروان علي بن ابي طالب و جعفر بن محمد را که عترت و اهل بيت رسالت اند غالي و مشرک و کافر معرفي نمايند و سلب آزادي از آنها بکنند که از حيث جان و مال در ممالک سنت و جماعت در امان نباشند.
چه بسيار از اهل علم و تقواي شيعه که به فتواي علماي سني شهيد گرديدند. ولي برعکس چنين عملي از طرف علماء شيعه بلکه عوام آنها نسبت به علماء که سهل است بلکه به يک عامي سني صادر نگرديده.
علماء شما غالباً عموم شيعيان را لعن مي نمايند ولي در هيچ کتابي از علماء شيعه ديده نشده است که بنويسند اهل تسنن لعنهم الله.
شهادت شهيد اول به فتواي ابن جماعة : از جمله فجايع اعمال علماء شما نسبت به مفاخر علم وعمل شيعبان عمل عجيب و فتواي غريبي است که از دو قاضي بزرگ شام (برهان الدين مالکي) و (عباد بن الجماعة الشافعي) نسبت به يکي از فقهاي بزرگ شيعه صادر گرديده.
آن فقيه بزرگ که در زهد و ورع و تقوي و علم و فقاهت سرآمد اهل زمان بوده و در احاطه بر ابواب فقه چشم روزگار تالي او را نديده و نمونه اي از احاطه فقهي او کتاب (لمعه) مي باشد که در مدت هفت روز اين کتاب را (بدون اينکه کتب فقهي درنزد او موجود باشد غير از مختصر نافع) تصنيف نموده علماء چهار مذهب حنفي - مالکي - شافعي - حنبلي - طوق اطاعت او را بر گردن گرفته و از محضر علمش بهره برداري مي نمودند جناب ابوعبدالله محمد بن جمال الدين مکي عاملي رحمه الله بوده .
با آنکه در اثر فشار سنيها جناب اشان بسيار تقيه مي نموده و علني اظهار تشيع نمي نموده مع ذلک قاضي بزرگ شام عباد بن الجماعة نسبت به آن عالم رباني حسادت ورزيده در نزد والي شام (بيدمر) از آن جناب سعايت نموده و به تهمت رفض و تشيع چنين عالم فقيهي را گرفتار نمود بعد از يک سال که در زندان عذابش دادند در 9 يا 19 جمادي الاول سال 786 هجري به فتواي آن دو قاضي بزرگ سني (ابن الجماعة) و (برهان الدين) اول آن جناب را به شمشير کشتند بعد بدنش را بدار زدند پس از آن به تحريک آنها به نام اينکه رافضي مشرکي بالاي دار است عوام مردم بدنش را در بالاي دار سنگسار نمودند آنگاه بدنش را از دار فرود آورده آتش زده و خاکسترش را بر باد دادند.
شهادت شهيد ثاني به سعايت قاضي صيدا: از جمله علماء و مفاخر فقهاء شيعه در شامات در قرن دوم هجري شيخ اجل فقيه بي نظير زين العابدين بن نور الدين علي بن احمد عاملي قدس الله اسراره بوده است که در علم و فضل و زهد و ورع و تقوي مشار بالبنان دوست و دشمن و در شامات شهرتي بسزا داشت با آن که شب و روز خود را با تأليف و تصنيف مي گذرانيد و پيوسته از خلق کناره جوئي مي نمود و زياده از دويست کتاب به خط خود در علوم مختلفه به يادگار گذارد.
با عزلتي که از مردم داشت مع ذلک علماء آن سامان از او دلتنگ گرديده و از توجه مردم به آن بزرگوار ديک حسدشان به جوش آمد مخصوصاً قاضي بزرگ صيدا سعايت نامه اي جهت سلطان سليم پادشاه آل عثمان نوشت بدين عنوان که انه قد وجد ببلاد الشام رجل مبدع خارج عن المذاهب الاربعة.
از طرف دربار سلطان امر به احضار آن عالم فقيه صادر شد که براي محاکمه به اسلامبول ببرند در مسجدالحرام آن جناب را گرفتند چهل روز در مکه او را زنداني نمودند آنگاه از راه دريا به سمت اسلامبول مقر سلطنت و خلافت حرکت دادند هنوز به محاکمه نرسيده در ساحل دريا سر مبارکش را بريدند بدنش را در دريا افکنده و سرش را براي سلطان بردند.
آقايان محترم شما را به خدا انصاف دهيد و قضاوت عادلانه نمائيد آيا در هيچ تاريخي خوانده يا شنيده ايد که از طرف علماء شيعه نسبت به يک عالم سني بلکه عوام آنها چنين سوء قصدها و اعمال شنيع زشتي صادر شده باشد به جرم آن که چون از مذهب جعفري برکنار است او را به قتل رسانيده باشند - شما را به خدا اين هم جرم و جنايت شد که انه خارج عن المذاهب الاربعة ؟!
شما را چه دليل است که اگر کسي از مذاهب اربعه (حنفي - مالکي - شافعي - حنبلي) سرپيچي نمود کافر و قتلش واجب است.
آيا مذاهبي را که بعد از قرنها رسميت پيدا نموده اطاعتش واجب ولي مذهبي که از زمان رسول اکرم (ص) مورد توجه بوده کفر آور و مطيعين آن مهدور الدم باشند ؟!

من اگر اشک به دادم نرسد می شکنم اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم

 .بر لب کلبه محصور وجود،من اگر در این خلوت خاموش سکوت، اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم.

 اگر از هجر تو آهی نکشم تک و تنها به خدا می شکنم می شکنم

 وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِن كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ 

روز قيامت ترازوهای عدل را تعبيه می کنيم ، و به هيچ کس ستم نمی شود، اگر عملی به سنگينی يک خردل هم باشد به حسابش می آوريم ، که ما حساب کردن را بسنده ايم

فصل دوم: شایسته‏ها و بایسته‏هاى غدیر

 روز پیام و ولایت
قال رسول الله(ص):

یا معشر المسلمین لیبلغ الشاهد الغائب، اوصى من آمن بى و صدقنى بولایة على، الا ان ولایة على ولایتى و ولایتى ولایة ربى، عهدا عهده الى ربى و امرنى ان ابلغکموه.

رسول خدا(ص) (در روز غدیر) فرمود:

اى مسلمانان! حاضران به غایبان برسانند: کسى را که به من ایمان آورده و مرا تصدیق کرده است، به ولایت على سفارش مى‏کنم، آگاه باشید ولایت على، ولایت من است و ولایت من، ولایت‏خداى من است. این عهد و پیمانى بود از طرف پروردگارم که فرمانم داد تا به شما برسانم.

                      بحارالانوار 37: 141، ح 35.

ستاره شش پر  Magin David سپر داوود Y
در قرن 11 م ديويد روي ( داوود الروي) يهودي ( اهل بغداد) بود که ادعا کرد که موعود است وي که بسيار خوش رو و خوش صحبت بود مردم را تحت تاثير خود قرار داد وي سپري در دست داشت که روي سپر وي ستاره شش پر وجود داشت که به عنوان آرم يهود معروف شد.
و در تعبير ماسوني ستاره شش پر که از ترکيب 2 مثلث پديد مي آيد و مثلثي که قاعده آن بر زمين است r معرّف و نشانه مذکر، خورشيد ، استقرار ، استحکام مي باشد و مثلثي که رأس آن بر زمين قرار دارد Yظرافت، زنانگي، توازن و ماه مي باشد و ترکيب آن دو sبه تکامل رسيده و بيانگر انسان کامل است .

فرع ششم           2
حضرت علي ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايند: اَقْرَبُ ما يَكونُ العَبْدُ مِنَ الله اِذَا سجد(5)
نزديك‌ترين چيزي كه بنده را به خدا نزديك مي‌كند سجده است.
در روايات داريم كه سجدة طولاني، دشمن‌شكن است.
امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايند:
اِنَّ الْعَبْدَ اِذَا اَحالَ السُجوُدَ حيثُ لَا يَراهُ اَحَدٌ، قالَ الشّيطانُ واوَيْلاهُ اَطَاعُوا و عَصَيْتُ و سَجَدوُا وَ اَبَيْتُ(6)
«به درستي انسان هنگامي كه سجده را طولاني كرد فرياد شيطان بلند مي‌شود كه واي بر من! آنها اطاعت خدا كردند و من عصيان كردم، آنان سجده كردند و من نافرماني كردم.»
به هر تقدير بهشت كانون انگيزه‌هاي الهي است و راه آن از سجده‌گاه مي‌گذرد.

5- بحار الانوار، ج 82، ص 233. 
6- بحار الانوار، ج 85، ص 163.

برای حل مشکلات احتمالی ، دوراندیش باشید و مطمئن باشید با درنظر داشتن چند راهکار تخصصی ، هرگز در موارد اضطراری غافلگیر نخواهید شد.

 معجزه آخرين پيامبر خدا حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه و آله، « قرآن » است كه برترين، پرمحتواترين، بنيادي ترين و مقدس ترين كتاب در كل تاريخ بشر است. اگر مسلمانان در تعاليم ديني خود هيچ سفارشي و هيچ تاكيدي بر مطالعه كتاب نداشته باشند، همين كه معجزه پيامبرشان « كتاب» است، بايد با الهام از همين موضوع، پيشروترين اقوام و پيشروترين انسان ها در عرصه مطالعه و كتابخواني باشند. در حالي كه پشتوانه انگيزه و شوق مسلمانان به كتابخواني و مطالعه، به همين موضوع ختم نمي شود و علاوه بر اين كه معجزه رسول اكرم، « كتاب » است، هم در اين كتاب مقدس (قرآن ) و هم در روايات معصومين عليهم السلام، در وهله اول سفارش هاي فراوان درباره مطالعه مكرر و مستمر قرآن و تدبر در آن شده است، و در وهله هاي بعد نيز به طور مستقيم و غيرمستقيم، مطالعه كتاب هاي مفيد مورد تاكيد واقع گرديده است.