• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 92
تعداد نظرات : 97
زمان آخرین مطلب : 3565روز قبل
ازدواج و همسرداری

 بسم الله الرحمن الرحیم

*( الهُمَ صَلی عَلی مُحَمّد وَ آل مُحَمّد )*

فرهنگ ازدواج

شایسته است كه در عصر كنونى ، زنان و مردان مسلمان براى حاكم گرداندن فرهنگ ازدواج در جامعه تلاش كنند و به استحباب مؤكّد آن در شریعت اسلامى توجه كرده، در راه گسترش آن بكوشند. این وظیفه از رهگذر تشویق به آن و تبیین ضرورت آن در محافل گوناگون، و نیز از طریق تولیدات فرهنگى، به ویژه كتاب انجام شدنى است. یارى گرفتن از رسانه هاى جمعى صوتى و تصویرى، برگزارى برنامه هاى آموزشى براى بیان آیات و روایاتى كه بر استحباب ازدواج تأكید مى كند، بیان فلسفه ازدواج و اشاره به داستان هاى جهت دهنده و آمارهاى روشنگر، و بیان ره آوردهاى بهداشت تن و روان ازدواج و عوارض منفى عدم ازدواج از بایسته هاى ترغیب جوانان به ازدواج است.
طبیعى است كه مروّجان فرهنگ ازدواج با سیل هولناكى از بهانه جویى هاى مردم، به ویژه مجرّدان رودررو خواهند شد، از جمله این كه «توان ازدواج نداریم»، «یا ازدواج مسئولیت ما را دو چندان مى كند»، یا «نمى توان هم ازدواج كرد و هم تحصیل»، امّا هیچ یك از این بهانه ها نمى تواند حكم اسلام به استحباب مؤكّد ازدواج را تغییر دهد.
در دوران رسول اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) و امامان معصوم(علیهم السلام) نیز بسیارى از مسلمانان محنت هاى زیادى را تحمّل مى كردند، امّا به این امر مستحبّ مؤكد عمل مى كردند و سختى هاى زندگىِ زناشویى را به جان مى خریدند؛ امرى كه آن ها را از پیامدهاى عزوبت مى رهانید و به آسایش مى رساند. در قرآن كریم مى خوانیم:
(وَ مِنْ ءَایَـتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَ جًا لِّتَسْكُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَكُم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِى ذَ لِكَ لاََیَـت لِّقَوْم یَتَفَكَّرُونَ)(1)؛ و از نشانه هاى او این كه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفرید تا بدانها آرام گیرید، و میانتان دوستى و رحمت نهاد. آرى، در این [نعمت] براى مردمى كه مى اندیشند قطعاً نشانه هایى است.
و در آیه دیگر آمده است:
(وَ أَنكِحُوا الاَْیَـمَى مِنكُمْ وَ الصَّــلِحِینَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَ إِمَآئِكُمْ إِن یَكُونُوا فُقَرَآءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَ اللَّهُ وَ سِعٌ عَلِیمٌ * وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لاَ یَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ)(2)؛ بى همسران خود، و غلامان و كنیزان درست كارتان را همسر دهید. اگر تنگدستند خداوند آنان را از فضل خویش بى نیاز خواهد كرد، و خدا گشایشگر داناست * و كسانى كه [وسیله] زناشویى نمى یابند، باید عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خویش بى نیاز گردانَد.

ادامه دارد ...

برگرفته از کتاب جوانان؛ ازدواج وراهکارها

نوشته آیت الله محمد شیرازی


اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ

پنج شنبه 20/12/1388 - 19:31
ازدواج و همسرداری

بسم الله الرحمن الرحیم

*( الهُمَ صَلی عَلی مُحَمّد وَ آل مُحَمّد )*

 

در نوشته های قبل روشن شد كه مهم ترین دلیل ظهور بحران عزوبت و ناتوانى مسلمانان از حلّ آن، روى گردانى آنان از راه حل هاى بنیادینى است كه اسلام ارائه نموده است.  

حقیقت امر این است كه مسلمانان از قوانین اسلام روى برتافتند و در پىِ نظریه هاى غربى شتافتند؛ نظریاتى كه بر دامنه این مشكل افزود و آن را پیچیده تر كرد و اینك كه به خود آمده ایم خویش را در چنین بحرانى گرفتار مى یابیم. در عین حال، تنها راه رهایى از مشكل عزوبت و مشكلات دیگر، تن دادن به راه حل هاى اسلامى است كه به طور مفصل در قرآن و سنّت آمده است.


:: نقطه آغاز

اكنون این پرسش مهم و اساسى مطرح است كه نقطه آغازین حل مشكل عزوبت جوانان كجاست و چگونه باید اقدام كرد، در حالى كه افراد ذى ربط و دلسوز، براى از بین بردن این مشكل تلاش فراوانى كرده اند، اما نتیجه اى به دست نیاورده اند. باید توجه داشت كه حل این معضل، سخت و ناممكن نیست، بلكه گره كار در این است كه امت اسلامى، چندان جدیتى در این باره به خرج نداده، بلكه آن را ناكارآمد دانسته یا بدان باور ندارد.

به یقین، سرآغاز حل همه مشكلات مسلمانان، در بازگشت به آموزه هاى اسلام عزیز است، چه این كه با بازگشت به اسلام و عمل به رهنمودهاى آن و پیروى عملى از مسلمانان پیشین، به یقین مشكل عزوبت از میان خواهد رفت و در كشورهاى اسلامى هیچ كس از این مشكل در رنج نخواهد ماند.

اینك آن دسته از تعالیم مهم اسلامى را كه نقشى كلیدى در حل مشكل عزوبت دارند بیان مى كنیم.

ادامه دارد ...

برگرفته از کتاب جوانان؛ ازدواج وراهکارها

نوشته آیت الله محمد شیرازی 


اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ

 

سه شنبه 18/12/1388 - 11:14
ازدواج و همسرداری

 

بسم الله الرحمن الرحیم

*( الهُمَ صَلی عَلی مُحَمّد وَ آل مُحَمّد )*

 

پیامد هشتم: ابتلا به بیمارى هاى گوناگون

بهتر از هر توضیحى در این باب، این سخن امام رضا(علیه السلام) است كه فرمودند:
اتّق الزّنا و اللّواط، و هو أشدّ من الزّنا و الزّنا أشدّ منه، و هما یورثان صاحبهما إثنین و سبعین داءً فی الدّنیا و فی الآخرة
(81)؛ از زنا و لواط بپرهیز كه هر كدام زشتر از دیگرى است هر دوى این ها براى انجام دهنده هفتاد و دو بیمارى در دنیا و آخرت به جاى مى گذارد.
همان طور كه همگان مى دانند بیمارى ها میان دختران و پسران مجرّد فراوان شده است؛ بیمارى هاى روحى و جسمى مانند افسردگى و اضطراب، ناامیدى از زندگى، ایدز، ضعف بینایى و سوءهاضمه كه تنها راه علاج آنها، ازدواج است. برخى گزارش ها و آمارها در این زمینه قابل توجه است.
در آخرین روز «هفتمین كنفرانس آفریقایى زن و ایدز» كه در «داكار» برگزار شد، كارشناسان مسائل آفریقا تأكید كرده اند كه در كشورهاى جنوب صحراى آفریقا، سیزده میلیون زن به ایدز مبتلا شده اند. بر اساس تحقیقاتى كه در كنفرانس «داكار» ارائه شده، نسبت آلودگى هاى جدید به بیمارى هاى ایدز در میان زنان 15 ـ 24 ساله 60 درصد تخمین زده مى شود و مدیر مسائل استراتژیك و پژوهش هاى سازمان بین المللى مبارزه با ایدز توضیح داد كه دلیل این امر، بلوغ جنسى زودرس در میان این دختران است.
در گزارش دیگرى آمده است: آلودگى هاى جدیدى كه به طور سالیانه براى بیمارى هاى جنسى واگیردار میان مردان و زنان ثبت مى شود از 233 میلیون مورد فراتر رفته است و 30 تا 70 درصد زنان آلوده، بیمارى خود را به كودكان خود نیز انتقال مى دهند. از دیگر سو آكادمى آمریكایى علوم، یادآورى مى كند 22 میلیون نفر در جهان، حامل ویروس ایدز هستند كه 14 میلیون تن از آن ها در آفریقا زندگى مى كنند. همچنین موارد ثبت شده این بیمارى در جنوب و جنوب شرق آسیا روند گسترش تصاعدى پیدا كرده است.
گزارش سازمان بهداشت جهانى نیز حاكى از آن است كه افسردگى و اضطراب، شایع ترین بیمارى در میان زنان است؛ بیمارى اى كه در جدول بیمارى هاى جهانى در رده چهارم قرار دارد. گزارش هاى دیگرى پیش بینى كرده اند كه افسردگى در سال 2020 م. پس از بیمارى قلبى به دومین بیمارى جهانى تبدیل بشود. در حال حاضر هجده میلیون شهروند آمریكایى دچار این بیمارى، در آمریكا تحت درمان هستند و هزینه هاى درمان این عده در آمریكا به چهل میلیارد دلار مى رسد.

 

برگرفته از کتاب جوانان؛ ازدواج وراهکارها

نوشته آیت الله محمد شیرازی

اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ

 

شنبه 15/12/1388 - 19:52
ازدواج و همسرداری

 بسم الله الرحمن الرحیم

*( الهُمَ صَلی عَلی مُحَمّد وَ آل مُحَمّد )*

 

پیامد هفتم: تشبّه به جنس مخالف


آنچه رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) و حضرت على(علیه السلام) درباره آخرالزمان خبر داده اند صورت واقع یافته است، از آن جمله كه فرموده اند: زنان به مردان و مردان به زنان شبیه مى شوند(73). بسیارى از جوانان مجرّد به تشبّه به جنس دوم روى آورده اند؛ مردان به زنان و زنان به مردان . آنان رفتار جنس مخالف را در خود پرورانده، به نمایش مى گذارند، به گونه اى كه تمییز و تفكیك میان آن ها گاه دشوار مى شود.
مخفى نماند كه ظهور چنین حالاتى در میان برخى از مسلمانان، به طور آشكار اعلام خطر نموده ضرورت شتاب در حلّ آن را یادآورى مى كند؛ چرا كه این معضل به زودى در همه كشورهاى اسلامى به بحرانى مهارناشدنى مبدل خواهد شد.
از این رو براى محدود كردن این پدیده در جامعه، اسلام در نكوهش آن و یادآورى پیامدهاى شوم از هیچ رهنمودى فروگذار نكرده است. در روایتى از امیرمؤمنان على(علیه السلام)آمده است كه فرمودند:
إذا كان الرّجلُ كلامهُ كلامَ النّساءِ، و مشیتهُ مشیة النّساء، ویُمَكِّن من نفسه فینكح كما تنكح المرأة، فأرجموه و لا تستحیوه(74)؛ آن گاه كه مردى سخن گفتنش مانند سخن گفتن زنان و راه رفتنش مانند راه رفتن زنان گردید و خویش را در اختیار قرارداد و همان گونه كه با زنان نزدیكى مى شود با او (هم) نزدیكى شد، او را سنگسار كنید و او را زنده نگذارید.
رسول اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) مى فرمایند:
لعن اللهُ و أمّنت الملائكة على رجل تأنّث، و امرأة تذكّرت، و رجل متحصّر، و لا حصور بعد یحیى(75)؛ خداوند لعنت فرمود مردى را كه خود را به زنان و زنى كه خود را به مردان شبیه كند و مردى را كه مجرّد بماند. فرشتگان نیز آمین گفتند و [بدانید كه] پس از یحیى مجرّدى [ستوده] نیست.
امام صادق یا امام كاظم(علیهما السلام) نیز درباره مردى كه لباس خود را چنان طولانى مى كند كه دنباله آن را بر زمین مى كشد، فرمودند:
إنّی لأكره أن یتشبّه بالنساء(76)؛ همانا من نمى پسندم كه [كسى] شبیه زنان بشود.
امام صادق از پدرانش(علیهم السلام) روایت نمود كه رسول اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) مرد را از شبیه شدن به زنان و زن را از شبیه شدن به مردان در لباس پوشیدن باز مى داشت(77).
نیز روایت شده كه امیرمؤمنان على(علیه السلام) مردى را در مسجد رسول الله(صلى الله علیه وآله وسلم) دید كه حالات و تمایلاتى زنانه داشت. لذا به او فرمودند: «از مسجد رسول خدا خارج شو، اى كسى كه رسول خدا نفرینش كرده!» سپس فرمودند:
سمعت رسول الله(صلى الله علیه وآله وسلم) یقول: لعن الله المتشبّهین من الرّجال بالنّساء و المتشبّهات من النّساء بالرّجال(78)؛ از رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) شنیدم كه مى فرمود: خدا لعنت كند مردانى را كه خود را به زنان شبیه كنند و زنانى را كه خود را به مردان شبیه سازند.
در حدیث دیگرى از امیرمؤمنان(علیه السلام) روایت شده، كه فرمودند: با رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) در مسجد نشسته بودیم كه مردى با رفتار و حركات زنان نزد ایشان آمد و سلام كرد. رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) بلافاصله جواب سلام دادند و سپس بر خاك افتادند و آیه استرجاع(79) خواندند و بعد از آن فرمودند:
مِثْلُ هؤلاء فی أمّتی! أنّه لم یكن مثل هؤلاء فی أمّة إلاّ عذّبت قبل السّاعة(80)؛ آیا امثال چنین كسانى در میان امت من وجود دارند؟! به یقین هرگاه این گونه كسان در میان امتى یافت شوند، آن امت قبل از قیامت عذاب مى بیند.

برگرفته از کتاب جوانان؛ ازدواج وراهکارها

نوشته آیت الله محمد شیرازی

اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ

 

دوشنبه 10/12/1388 - 19:26
ازدواج و همسرداری

 بسم الله الرحمن الرحیم

*( الهُمَ صَلی عَلی مُحَمّد وَ آل مُحَمّد )*

پیامد سوم: گسترش فحشا

اگر عزوبت را سبب اصلى افزایش فحشا در برخى كشورهاى اسلامى، بدانیم گزاف نگفته ایم، چه این كه بسیارى از مجرّدان، آن گاه كه در مى یابند نمى توانند از راه مشروع غریزه خود را ارضا كنند، به گناه پناه مى برند؛ عملى حرام كه اسلام بارها بر حرمت آن تأكید نموده است. خداوند در این باره مى فرماید:
(وَ لاَ تَقْرَبُوا الزِّنَى إِنَّهُ كَانَ فَـحِشَةً وَسَآءَ سَبِیلاً)(14)؛ و به زنا نزدیك مشوید، چرا كه آن همواره زشت، و بد راهى است!
(الزَّانِیَةُ وَ الزَّانِی فَاجْلِدُوا كُلَّ وَ حِد مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَة وَ لاَ تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاَْخِرِ وَ لْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَـآئِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ)(15)؛ به هر زن زناكار و مرد زناكارى صد تازیانه بزنید و نباید رأفت (و محبت كاذب) نسبت به آن دو، شما را از اجراى حكم الهى باز دارد؛ اگر به خدا و روزِ بازپسین ایمان دارید، و باید گروهى از مؤمنان در كیفر آن دو حضور یابند.
(الزَّانِى لاَ یَنكِحُ إِلاَّ زَانِیَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَ الزَّانِیَةُ لاَ یَنكِحُهَآ إِلاَّ زَان أَوْ مُشْرِكٌ وَ حُرِّمَ ذَ لِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ)(16)؛ مرد زناكار، جز زن زناكار یا مشرك را به همسرى نگیرد، و زن زناكار را جز مرد زناكار یا مشرك، به زنى نگیرد، و بر مؤمنان این [امر] حرام گردیده است.
خداى متعال در حدیثى قدسى نیز فرموده است:
لا أُنیلَ رحمتی من یُعرضُنی للأَیْمان الكاذبةِ و لا أدنی منی یومَ القیامةِ مَنْ كانَ زانیاً(17)؛ كسى كه مرا در معرض (و بازیچه) سوگندهاى دروغ قرار دهد، از رحمت خویش بهره مند نخواهم كرد و آن كه زناكار باشد، در روز رستاخیز به خود نزدیك نخواهم كرد.
روایات بسیارى نیز در این باره وارد شده است. رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند:
یؤتى بالزانی یومَ القیامةِ حتّى یكونَ فوقَ أهلِ النّارِ، فیقطُر قطرة من فَرْجهِ فیَتَأذّى أهلُ جهنّمَ مِن نتنها، فیقولَ أهلُ جهنّم لِلخُزّانِ: ما هذِهِ الرّائحة المنتنة الّتی قد آذَتْنا؟ فیقالُ لهم: هذه رائحة زان(18)؛ در روز قیامت فرد زناكار آورده مى شود تا آن كه برفراز اهل آتش قرار مى گیرد. آن گاه قطره اى از شرمگاه او مى چكد كه اهل جهنّم از بوى بد آن آزرده مى شوند و به نگهبانان جهنّم مى گویند: این بوى بدى كه ما را آزرد چه بود؟ به آنها گفته مى شود: این بوى یك زناكار بود.
امام باقر(علیه السلام) نیز از رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل فرموده اند كه:
فی الزّنا خمسُ خصال؛ یُذهِب بماءِ الوجهِ و یُورثُ الفقرَ و یُنْقِصُ العُمْرَ و یُسْخِطُ الرّحمنَ و یُخَلَّدُ فی النّارِ نعُوذ باللهِ من النّارِ(19)؛ زنا پنج ویژگى دارد؛ آبرو را مى برد، فقر به بار مى آورد، و عمر را كوتاه مى كند، و خداى رحمان را به خشم مى آورد و (زناكار را) در آتش جاوید مى سازد. پناه بر خدا از آتش!
نیز نقل است كه آن حضرت به امیرمؤمنان(علیه السلام) فرمودند:
یا علیّ! فی الزنا ستُّ خصال، ثلاثٌ منها فِی الدّنیا، وثلاثٌ منها فی الآخرةِ. فأمَّا الّتی فی الدّنیا، فیُذْهِبُ بالبهاءِ و یُعَجِّلُ الفناءَ و یقطع الرّزقَ، و أمّا الّتی فی الآخرة، فسوءُ الحسابِ، و سَخَطُ الرّحمنِ، و الخلودُ فی النّارِ(20)؛ یا على! در زنا شش خصلت وجود دارد كه سه تاى آن ها در دنیا و سه تاى دیگر، در آخرت است. در دنیا زیبایى و فروغ چهره را از بین مى برد و مرگ را جلو مى اندازد و رزق را مى بُرد، و در آخرت بدى محاسبه (اعمال)، و خشم خداى رحمان و جاودانگى در آتش (جهنم) را در پى دارد.
رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) در روایت دیگرى كه «حـدیـث الـمناهى» نام گرفته، فرموده اند:
«آگاه باشید كه هر كس با زنى مسلمان یا یهودى یا مسیحى یا مجوسى، چه آزاد باشد چه كنیز، زنا كند و پس از آن توبه نكند و با اصرار بر آن بمیرد، خداوند در قبرش سیصد در باز مى كند كه از آن درها عقرب ها و مارهایى بزرگ از جنس آتش بیرون مى آیند. پس او تا قیامت (در آتش) مى سوزد و آن گاه كه از قبر برانگیخته مى شود، مردم از بوى بد او آزرده مى شوند و با همین (نشانه) و به خاطر آن چه در دنیا مرتكب شده باز شناخته مى شود. آن گاه دستور مى رسد كه به سوى آتش برود. آگاه باشید كه خداوند مرزهایى، تعیین فرموده است، پس هیچ كس غیورتر از خداوند عزّوجل نیست و به دلیل همین غیرتش گناهان بسیار زشت (و زنا) را حرام فرموده است(22).
نیز مى فرمایند:
الزنا یُورثُ الفقرَ و یدعُ الدیارَ بلاقع(24)؛ زنا موجب [پیدایش] فقر است و زمین را مى خشكاند.
و آخرین سخنى كه از رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) در این باره نقل مى كنیم، روایتى است كه فرمودند:
إذا كَثُرَ الزنا مِن بعدی كَثُرَ موتُ الفجأةِ(25)؛ آن هنگام كه پس از من زنا فراوان شود، مرگ هاى ناگهانى فزونى مى گیرد.
امیرمؤمنان على(علیه السلام) نیز در این باره مى فرمایند:
آن گاه كه روز قیامت فرا مى رسد، خداوند بادى متعفن مىوزاند كه اهل محشر از آن آزرده مى شوند تا جایى كه مى خواهد نفس هاى مردم را بگیرد. در این هنگام فریادگرى ندا در مى دهد: آیا مى دانید این بویى كه شما را آزرد چه بود؟
محشریان مى گویند: نه (ولى هر چه بود)، ما را به نهایت آزرد.
به آن ها گفته مى شود: این بوى زنا كارانى است كه آلوده اند و توبه نكرده، خداوند را ملاقات كرده اند؛ پس آن ها را لعن كنید كه لعنت خدا بـر آنان باد. آن گاه تمام مـحشریان مـى گویند: خـدایـا زنـاكـاران را لـعـنت كـن(26).
ابوحمزه ثمالى مى گوید: نزد امام على بن الحسین(علیه السلام) بودم كه مردى نزد ایشان آمد و گفت: اى ابو محمد! من به [معاشرت حرام با] زنان مبتلا هستم. روزى زنا مى كنم و روزى دیگر روزه مى گیرم. آیا این [روزه] كفاره آن [زنا] مى شود؟
امام على بن الحسین(علیه السلام) به وى فرمودند: هیچ چیز نزد خداى عزّوجلّ محبوب تر از آن نیست كه هم اطاعت بشود و هم معصیت نشود؛ زنا نكن روزه هم نگیر. پس از آن ابوجعفر باقر(علیه السلام) او را با دست گرفت و به سوى خود كشید و به او فرمودند: كار اهل آتش مى كنى و امید دارى كه به بهشت روى؟!(27).
امام محمد باقر(علیه السلام) مى فرمایند:
إذا زنى الزانیُ خرجَ منهُ روحُ الإیمانِ، فإن استَغفَرَ عاد إلیه(28)؛ آن گاه كه زناكار زنا كند روح ایمان او را ترك مى گوید. پس اگر توبه كند، [آن روح] به سویش باز مى گردد.
نیز مى فرمایند:
كان فیما أوحى اللهُ تعالى إلى موسى بنِ عمرانَ: یا موسى! إنْهِ بنی إسرائیلَ عنِ الزّنا، فإنّه من زنى زُنِیَ به أو بالعقب من بعده. یا موسى! عُفَّ یُعَفّ أهلُك، یا موسى إن أردتَ أن یكثر خیرُ بیتِك فإیّاك و الزنا، یا موسى بن عمران! كما تَدینُ تُدان(29)؛ در میان آنچه خداى متعال به موسى بن عمران وحى نمود، آن بود كه (فرمود): اى موسى! بنى اسرائیل را از زنا كردن نهى كن؛ چرا كه هر كس زنا كند، یا با اهلش و یا پس از او با نوادگانش زنا مى شود. اى موسى! (نسبت به اهل و عیال دیگران) عفّت بورز تا نسبت به اهل و عیال تو عفّت ورزیده شود. اى موسى! اگر مى خواهى كه خیر خانه ات فراوان شود، از زنا بپرهیز. اى موسى بن عمران! هرچه كنى، به همان سان جزا مى بینى.
امام صادق(علیه السلام) نیز از پدرش امام باقر(علیه السلام) نقل مى فرمایند كه حضرت یعقوب(علیه السلام)به فرزندش یوسف(علیه السلام) گفت:
یا بُنیَّ! لا تَزْنِ فإن الطّیرَ لوزَنى لتناثر ریشُه(30)؛ اى پسركم! زنا نكن كه به یقین اگر پرنده اى [نیز] زنا كند، [به كیفر این كار] پرهایش مى ریزد.
امام صادق(علیه السلام) نیز فرموده اند:
إنّ عیسى(علیه السلام) قال للحواریینَ: إنَّ موسى أَمَرَكم أن لا تَحْلِفوا بِاللهِ كاذبین و أنا آمُرُكم أن لا تَحْلِفوا باللهِ كاذبینَ و لاصادقینَ. قالوا: زدنا. قال: إنّ موسى أمركم أن لاتَزنوا و أنا آمرُكم أن لاتُحَدَّثواْ أنفسَكم بالزنا، فضلاً عن أن تزنوا. فإنَّ من حدّثَ نفَسه بالزنا كان كَمَنْ أوقَدَ فی بیت مزوّق فأفسدَ التزاویقَ الدخانُ و إن لم یحترق البیتُ(32)؛ حضرت عیسى(علیه السلام) به حواریون فرمود: موسى(علیه السلام) به شما امر نمود كه به دروغ، به خدا سوگند نخورید و من به شما امر مى كنم كه نه به راست نه به دروغ به خدا سوگند نخورید. آن ها گفتند: برایمان بیشتر بگو. فرمود: موسى(علیه السلام) به شما امر كرد كه زنا نكنید، و من به شما امر مى كنم درباره [تن دادن به] زنا حتى نیندیشید، چه رسد به این كه زنا كنید؛ چرا كه هركس به زنا بیندیشد مانند كسى است كه در خانه اى رنگ شده و زیبا آتش برافروزد كه [در نتیجه] اگرچه خانه را نمى سوزاند، اما دودش رنگ ها و زیبائیها را از بین مى برد.
در حدیث دیگرى از پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) آمده است كه:
إیّاك و الزّنا فإنّه یُمحِقُ البركة و یُهلك الدّینَ(34)؛ از زنا بپرهیز؛ چرا كه بركت را از میان مى برد و دین را نابود مى كند.
در حدیث دیگرى شبیه این مى خوانیم:
اِتَّقِ الزّنا فإنّه یُمحق الرّزقَ و یُبطلُ الدّین(35)؛ از زنا بپرهیز كه بركت روزى را مى برد و دین را باطل (نابود) مى كند.
و نیز روایت شده است:
إن الزّنا یُسوِّدُ الوجهَ و یُورِثُ الفقَر و یُبتِر العمر و یَقْطَعُ الرّزقَ و یُذهِبُ بالبهاء و یُقَرِّبُ السّخطَ و صاحبُهُ مخذولٌ مشئومٌ(37)؛ همانا زنا، چهره را سیاه مى كند و فقر به همراه دارد و عمر را كوتاه مى كند و رزق را قطع مى نماید و خشم [خداى رحمان را] نزدیك مى سازد و انجام دهنده اش به خود واگذاشته شده و شوم است.
در پایان این بخش روایتى از حضرت مى خوانیم كه فرمودند:
لایَزْنی الزانی حین هوَیزنی و هو مؤمنْ (فَسُئِلَ عن معنى ذلك، فقال:) یُفارِقُهُ روحُ الإیمانِ فی تلك الحالِ فلا یَرْجِعُ إلیه حتى یتوبَ(38)؛ زانى در حال زنا ایمان ندارد. (از ایشان درباره معناى آن سؤال شد، فرمود:) در آن حال روح ایمان او را ترك مى گوید و زمانى به سویش باز مى گردد؛ كه توبه كند.
پس باید در راه ریشه كن كردن این پدیده شوم و خانمان سوز كوشید تا از بدبختى دنیا و آخرت در امان بود و از آن به خدا پناه برد.

برگرفته از کتاب جوانان؛ ازدواج وراهکارها

نوشته آیت الله شیرازی

سه شنبه 27/11/1388 - 10:14
ازدواج و همسرداری

 بسم الله الرحمن الرحیم

*( الهُمَ صَلی عَلی مُحَمّد وَ آل مُحَمّد )*

پیامد دوم: ترك حجاب

حجاب یكى از احكام اسلامى است كه خداوند آن را بر زن واجب و با شدّت بر آن تأكید نمود. این حكم براى رعایت حال زن و حفظ كرامت او و نیز مهار و محدود نمودن فساد و حفظ جامعه از انتشار محرّمات است تا زن در جامعه مصونیّت یابد و از خواهش ها و افزون طلبى هاى شیطانى مردانى كه به مقتضاى طبیعت و غریزه خویش به سوى او جذب مى شوند، دور بماند. خداى متعال مى فرماید:
(یَـأَیُّهَا النَّبِىُّ قُل لاَِّزْوَ جِكَ وَ بَنَاتِكَ وَ نِسَآءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَـبِیبِهِنَّ ذَ لِكَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلاَ یُؤْذَیْنَ وَ كَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیماً)(5)؛ اى پیامبر! به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: پوششهاى خود را بر خود فروتر گیرند. این براى آن كه [به متانت و عفت] شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند [به احتیاط] نزدیكتر است. و خدا آمرزنده مهربان است.
در شأن نزول این آیه آورده اند كه: در زمان رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)، زنان مسلمان براى خواندن نماز جماعت در پشت سر آن حضرت به مسجد مى رفتند. هنگامى كه شب فرا مى رسید و آنان براى نماز مغرب و عشا از منزل خارج مى شدند بعضى از جوانان غیر متدیّن بر سر راه آنان مى نشستند و آنها را اذیت مى كردند. لذا آیه فوق نازل شد(6).
خداى سبحان در آیه اى دیگر مى فرماید:
(وَ إِذَا سَأَلُْتمُوهُنَّ مَتَـعًا فَسْـَلُوهُنَّ مِن وَرَآءِ حِجَاب ذَ لِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ)(7)؛ و هنگامى كه چیزى از وسایل زندگى را به عاریت از آنان (همسران پیامبر) مى خواهید، از پشت پرده بخواهید كه این كار براى پاكى دل هاى شما و آن ها بهتر است.
خداى متعال در جاى دیگر زنان پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و همه زنان مسلمان را مورد خطاب قرار داده، مى فرماید:
(وَ قَرْنَ فِى بُیُوتِكُنَّ وَ لاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَـهِلِیَّةِ الاُْولَى)(8)؛ و در خانه هایتان قرار گیرید و مانند روزگار جاهلیّتِ قدیم زینتهاى خود را آشكار مكنید.
و نیز مى فرماید:
(وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَـتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَـرِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَ لاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ءَابَآئِهِنَّ أَوْ ءَابَآءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَآئِهِنَّ أَوْ أَبْنَآءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَ نِهِنَّ أَوْ بَنِى إِخْوَ نِهِنَّ أَوْ بَنِى أَخَوَ تِهِنَّ أَوْ نِسَآئِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَیْمَـنُهُنَّ أَوِ التَّـبِعِینَ غَیْرِ أُولِى الاِْرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَ تِ النِّسَآءِ وَلاَ یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ)(9)؛ و به زنان با ایمان بگو: دیدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاكدامنى ورزند و زیورهاى خود را آشكار نگردانند مگر آنچه كه [طبعاً] از آن پیدا است. و باید روسرى خود را بر گردن خویش [فرو] اندازند، و زیورهایشان را جز براى شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان [هم كیش] خود یا كنیزانشان یا خدمتكاران مَرد كه [از زن] بى نیازند یا كودكانى كه از عورتهاى زنان وقوف حاصل نكرده اند، و پاهاى خود را [به گونه اى به زمین] نكوبند تا آنچه از زینتشان نهفته مى دارند معلوم گردد. اى مؤمنان، همگى [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه كنید امید كه رستگار شوید.
از دیگر سو، ائمه أطهار(علیهم السلام) نیز با شدّت بر رعایت حجاب تأكید مى كردند و این تأكید، در سخنان گهربار ایشان كاملا مشهود است. در حدیثى آمده است كه امیرمؤمنان(علیه السلام) به فرزندش امام حسن(علیه السلام) فرمودند:
و اكفف علیهنّ من أبصارِهنّ بحجابِك إیاهُنَّ، فإنَّ شدّةَ الحجابِ أبقى علیهنّ، ولیس خروجُهنّ بأشدّ من إدخالك من لایوثَقُ به علیهنّ، و إن اْستَطَعْتَ أن لایَعْرِفْنَ غَیرك فافعل...(10)؛ و در پرده شان نگاه دار تا دیده شان به نامحرمان نگریستن نیارد كه سخت در پرده بودن، آنان را ـ از هر گزند ـ بهتر نگاه دارد، و برون رفتن شان از خانه بدتر از آن نیست كه بیگانه اى را ـ كه بدو اطمینان ندارى ـ نزد آنان درآرى. و اگر توانى چنان كنى كه جز تو را نشناسند، همان كن... .
یكى از اصحاب امام صادق(علیه السلام) از ایشان پرسید: دیدن چه اعضایى (و چه قسمت هایى) از بدن زن نامحرم براى مرد حلال است؟ حضرت فرمودند: صورت، دو كف دست و روى دو پا(11).
از ام سلمه (رضى الله عنها) روایت شده كه گفت: پس از آن كه مأمور به حجاب شدیم، من و میمونه نزد پیامبر بودیم كه پسر امّ مكتوم نیز آمد. پیامبر بلافاصله به ما فرمودند: حجاب بگیرید. به ایشان عرض كردیم: یا رسول الله! (او نابیناست و مگر نه آن است كه نابینا نمى تواند ما را ببیند؟! حضرت فرمود: مگر شما (هم) نابینایید؟! مگر شما او را نمى بینید؟!(12).
به نقل حضرت عبدالعظیم حسنى، امام جواد(علیه السلام) از پدرانش روایت مى كند كه امیرمؤمنان على(علیه السلام) فرمودند: من و فاطمه(علیها السلام) بر رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)داخل شدیم و دیدیم كه به شدّت مى گرید. به ایشان عرض نمودم: پدر و مادرم به فدایت، اى رسول خدا! چه چیزى سبب گریه شما شده است؟ فرمودند: آن شبى كه به آسمان برده شدم (و به معراج رفتم) زنانى از امّتم را در عذابى بس سخت دیدم كه در نظرم عجیب و گران آمد و از شدّت عذاب آن ها گریستم.
سپس امام(علیه السلام) وضعیت آن زنان را از زبان پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل كردند و بدین جا رسیدند كه: فاطمه(علیها السلام) عرضه داشت: اى حبیب من و نور چشمم! براى من بازگو كه آن ها چه [گناهى] كرده بودند؟ پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)فرمودند: آن كه از مویش آویخته بود، مویش را از مردان [نامحرم] نمى پوشاند. آن كه از زبانش آویخته بود، شوهرش را مى آزرد. آن كه از سینه هایش آویخته بود، فرزند دیگران را بدون اذن شوهر خویش شیر مى داد. آن كه از پاهایش آویخته بود، بى اجازه شوهرش، از منزل خارج مى شد. آن كه گوشت بدن خویش را مى خورد، خود را براى مردم [اجنبى] زینت مى كرد.
آن كه دستانش به پاهایش بسته بود و مارها و عقرب ها بر او مسلط شده بودند، ناپاك وضو و ناپاك لباس بود و غسل جنابت و حیض نمى كرد و نظافت را رعایت نمى نمود و نماز را كوچك مى شمرد.
آن كه كور و كر و لال بود، از زنا فرزند فراهم مى آورد و آن را به شوهرش ملحق مى ساخت (وانمود مى كرد كه آن فرزند را از او به دنیا آورده است) و آن كه گوشت بدن خویش را با چاقو مى برید، خویش را بر مردان عرضه مى كرد. آن كه صورت و بدنش در آتش مى سوخت و أمعا و احشایش را به دنبال خود مى كشید، قواد (واسطه زنا) بود. و آن كه سرش سرِ خوك و بدنش بدن الاغ بود، سخن چین و دروغگو بود. و آن كه به صورت سگ درآمده بود و آتش از نشیمنگاه او داخل و از دهانش خارج مى شد، زنى بود آوازه خوان و حسود.
امام(علیه السلام) پس از نقل این حدیث فرمودند: واى بر آن زنى كه شوهرش را به خشم آورد، و خوشا به حال زنى كه شوهرش را از خود راضى كند(13).

:: پاى بندى به حجاب، دیروز و امروز

در زمانى كه ملّت هاى مسلمان گرفتار مشكل تجرد نشده بودند، چهره زن مسلمان به گونه اى دیگر بود و زنان مسلمان غالباً به حجاب كامل پاى بند بودند، ولى پس از ظهور این پدیده در محیط هاى اسلامى، عدّه زیادى از زنان براى جذب و جلب توجه مردان حجاب را كنار نهادند و به آشكار ساختن فریباهاى خود پرداختند تا شاید یكى از آنان را فریفته خود كنند و در نهایت به همسرى او در آیند. با تأسف شدید، این گونه پدیده ها نقش بسیار قابل توجهى در گسترش فساد در كشورهاى اسلامى داشته و شاید بتوان گفت باعث بروز سایر مفاسد نیز بوده است.
در عـصـر حـاضر زن به كالایى ارزان و مـوجـود كم ارجى تبدیل شده است كه مرد از او كام مى گیرد، سپس وى را رها كرده، در پى دیگرى مى رود. این همه معلول آن است كه زنان هم حجاب و هم عفت خویش را كنار نهادند.

برگرفته از کتاب جوانان؛ ازدواج وراهکارها

نوشته آیت الله شیرازی

 

 

جمعه 23/11/1388 - 17:34
ازدواج و همسرداری

بسم الله الرحمن الرحیم

*( الهُمَ صَلی عَلی مُحَمّد وَ آل مُحَمّد )*

پیامد اوّل: مشكلات بى شمار اجتماعى

از آن زمان كه بسیارى از زنان و مردان مسلمان، مجرد ماندن را بر ازدواج ترجیح دادند و از سنّت پیامبراكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) روى برتافتند، كشورهاى اسلامى گرفتار مشكلات بسیارى شدند و پدیده هاى منفى بسیارى در جوامع اسلامى پدید آمد كه پیش از آن هرگز اثرى از آن ها نبود.
اكنون كه سخن در مقوله ازدواج و مشكلات آن است، شایسته است كه برخى از آثار منفى مهم ترك ازدواج را كه اخیراً در میان مسلمانان چهره نموده است، بر شمریم.
یكى از این مشكلات، گسترش مفاسد اخلاقى و ارتكاب محرّماتى مانند: بى حجابى، زنا، لواط، استمناء و مساحقه است و البته شیوع بیمارى هاى كشنده اى مانند ایدز و بیمارى هاى روانى مانند افسردگى از پیامدهاى این مسئله است.
چنین فاجعه اى عقب ماندن از پیشرفت و تكامل در زمینه هاى گوناگون را به ارمغان مى آورد؛ چرا كه خانواده صالح و شایسته، سنگ بناى جامعه صالح و شایسته است. پس اگر خانواده به فساد گرایید، جامعه نیز در گرداب فساد گرفتار خواهد شد. البته راه كار رهایى از این گرداب مهلك، ازدواج به موقع است و همان گونه كه در احادیث وارد شده، ازدواج یك دوم یا دوسوم دین را بیمه مى نماید. رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) مى فرمایند:
من تزوّج فَقَدْ أحرز نصفَ دینهِ فلیتّق اللهَ فی النصف الباقی...(1)؛ هر كس كه ازدواج كند، نیمى از دین خویش را ایمنى بخشیده است، و نیم دیگر آن را با تقواى الهى حفظ كند.
نیز مى فرمایند:
من سرّه أن یَلقَى اللهَ طاهراً مُطَهَّراً فلیلقه بزوجة(2)؛ هر كس دوست بدارد پاك و پاكیزه با خدا دیدار كند پس با همسرى به ملاقات او رود (بى همسر از دنیا نرود).
و فرموده اند:
من تزوّج فقد أُعطی نصف العبادة(3)؛ هر كس كه ازدواج كند، نیمى از بندگى به او اعطا شده است.
امام موسى بن جعفر(علیه السلام) از پدرانش روایت نموده كه رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند:
ما مِن شابّ تزوّج فی حداثة سنِّهِ إلاّ عجّ شیطانه: یا ویله یا ویله عصم منّی ثلثی دینه فلیتّق الله العبد فی الثلث الباقی(4)؛ هركس در نوجوانى ازدواج كند؛ شیطانِ (مأمور به گمراهى) او فریاد بر مى آورد: «اى واى من! اى واى من! كه او دو سوم دینش را از آسیب من حفظ كرد!» پس باید آن بنده در (حفظ) یك سوم باقى مانده، تقواى الهى را در پیش بگیرد.

 برگرفته از کتاب جوانان؛ ازدواج وراهکارها

نوشته آیت الله شیرازی
دوشنبه 19/11/1388 - 18:56
ازدواج و همسرداری

بسم الله الرحمن الرحیم

*( الهُمَ صَلی عَلی مُحَمّد وَ آل مُحَمّد )*

مانع پنجم: بى كارى

یكى دیگر از موانع ازدواج، بیكارى است كه خود زاییده ممنوعیت آزادى كسبوكار و بازرگانى از سوى حكومت ها است و نیز ممنوع كردن چیزهایى كه بالأصاله مباح و مجازند، مانند: ماهیگیرى از دریاها و استفاده از نى نیزارها و درختان جنگل ها و بیشه زارها واستخراج معادن كه اسلام این امور را براى همه مردم مباح اعلام كرده و مى گوید:
(یسئلونكَ ماذا أُحِلَّ لهم قل أُحِلَّ لكم الطیّباتُ ...)(12)؛ از تو مى پرسند: چه چیزى براى آنان حلال شده است؟ بگو: چیزهاى پاكیزه براى شما حلال گردیده.
پیامبر اكرم نیز به همین اصل اشاره مى كند و مى فرماید:
من سَبقَ إلى ما لا یسبقهُ إلیه المسلمُ فهو أحقُّ به؛(13) هر مسلمانى كه [براى برخوردارى و استفاده و تملك] سراغ چیزى برود كه مسلمان دیگرى پیش از او آن را در اختیار نگرفته و مالك نشده باشد، بدان چیز سزاوارتر است.
جان سخن این كه، ممنوعیّت كارهاى پیش گفته و نظیر آن، در نیمه دوم این قرن (بیستم)، به میزان قابل توجّهى از ازدواج ها كاسته است. وانگهى محدود ساختن بى حساب كسب و كارها و انواع تجارت ها و لزوم كسب مجوز از مراكز دولتى و پرداخت مالیات گوناگون و انواع هزینه ها و موانع دیگر، با تمام توان در راه ازدواج سنگ اندازى كرده است، در حالى كه در روزگار گذشته، همه مردم از آزادى در انتخاب كسب و كار برخوردار بودند؛ مگر آنچه ادلّه مقبول از آن منع مى كند؛ مانند: شرب خمر، قمار و فحشا.

 برگرفته از کتاب جوانان؛ ازدواج وراهکارها

نوشته آیت الله شیرازی

 

چهارشنبه 14/11/1388 - 18:55
ازدواج و همسرداری

 بسم الله الرحمن الرحیم

*( الهُمَ صَلی عَلی مُحَمّد وَ آل مُحَمّد )*

مانع چهارم: محدودیت هاى بى اساس قانونى

مهم ترین موانع ازدواج دختران مجرد، وضعیتى است كه قید و بندهاى قانونى به وجود آورده است؛ و البته هیچ پشتوانه شرعى ندارد و در واقع همان چیزهایى است كه قرآن كریم از آن ها به «الإصر و الأغلال» تعبیر مى كند و در بیان وظیفه و مأموریت رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)مى فرماید:
(الذینَ یَتَّبعونَ الرسولَ النبیَّ الأُمَّی الّذی ... یَضَعُ عنهم إصرَهُم و الأَغلالَ الَّتى كانَتْ علیهم فالذینَ آمَنوا بِهِ ... أولئكَ هُمُ المفلحون)(9)؛ همان ها كه از فرستاده (خدا) پیامبر أمّى پیروى مى كنند؛ پیامبرى كه... بارهاى سنگین، و زنجیرهایى را كه بر آن ها بود، و از [دوش] آنان قید و بندهایى را كه بر ایشان بوده است، بر مى دارد؛ پس كسانى كه به او ایمان آورند... آنان رستگارانند.
پس دو گونه محدودیت وجود دارد؛ یكى به نام «إصر» و آن، محدودیت ها و قیدوبندهایى است كه در عادات و آداب و رسوم مردم ریشه دارد. دیگرى اغلال نام دارد كه به محدودیت ها و قیدوبندهایى گفته مى شود كه از سوى حكومت ها و مانند آن بر مردم تحمیل مى شود. در تفسیر این آیه شریفه مى گوییم: «اصر همان بار سنگین است و برداشتن آن بدین گونه است كه آیین هایى كه پیامبر مى آورد انجام دادنش آسان و بى تنگنا است؛ نه سنگینى دارد و نه دشوارى.
كلمه اَغلال جمع غُلّ به معناى چیزى است كه با آن دست و پا یا گردن آدمى را مى بندند. آرى، اسلام زنجیرهاى نهاده شده بر دوش و گردن آدمى را نیز باز مى كند؛ چرا كه یكى از ویژگى هاى اسلام آن است كه آزادى هاى معقول را به رسمیت مى شناسد و آن ها را محدود نمى كند. بنابراین، كارهایى چون مسافرت، اقامت گزیدن، بازرگانى، كشاورزى، صنعتگرى، خرید و فروش، سخن گفتن و ابراز عقیده، نوشتن و منتشر كردن و گردهم آیى همگى مباح و مجاز دانسته شده؛ مگر در مواردى اندك كه محدود كردن آن براى حفظ منافع جامعه لازم است. البته میزان و اندازه این موارد جز با مقایسه آن ها با نظام ها و مكاتب وضعى ـ كه سراسر سركوب و به بردگى كشیدن و سوء استفاده است ـ روشن و آشكار نمى شود(10)
كوتاه سخن این كه اسلام هر دو مانع را در محیط هاى گوناگون حیات بشر از پیش پاى او برداشت، امّا در ازدواج، إصر همان عادات و آداب و رسوم باطلى است كه روند ازدواج را دشوار مى كند. اغلال نیز همان غُل ها، قیدوبندها و قوانینى است كه راه ازدواج را سد مى كند و طبعاً، این امرى است كه به حكومت ها بستگى دارد.
براى تزویج دختران مجرّد باید هر دو مانع «إصر» و «أغلال» را برداشت و به دور ریخت؛ مواردى چون پیروى از عادت ها و آداب و رسوم فراوان هنگام ازدواج، و نیز مهریه هاى سنگین. در تاریخ مى خوانیم رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) دخترش فاطمه زهرا(علیها السلام) ـ سرور زنان دو جهان ـ را فقط با سى درهم مهریه به همسرى امیرمؤمنان(علیه السلام) در آورد.(11)
البته وجه جمع میان این روایت و اخبارى كه مهر السنّة را پانصد درهم دانسته، این است كه درهم ها در آن زمان ارزش هاى متفاوتى داشتند، چون در جاهاى مختلفى ضرب مى شدند، لذا بطور كامل یكسان نبودند. همانطور كه در زمان ما نیز مثلا دینار عراقى ارزشى متفاوت با دینار كویتى دارد.

برگرفته از کتاب جوانان؛ ازدواج وراهکارها

نوشته آیت الله شیرازی

 

شنبه 10/11/1388 - 18:37
ازدواج و همسرداری

*( الهُمَ صَلی عَلی مُحَمّد وَ آل مُحَمّد )*

مانع سوم: از میان رفتن برادرى اسلامى

دیگر زمینه ساز مجرد ماندن دختران و پرهیز آنان از ازدواج اجرا نشدن قانون اخوّت اسلامى میان آحاد مسلمین است؛ اخوّتى كه اسلام عزیز بدان ندا داد و قرآن كریم بدان تصریح نمود و فرمود: (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ...)(5)؛ مؤمنان برادر یكدیگرند. رسول اعظم(صلى الله علیه وآله وسلم) قانون اخوّت را دوبار در جامعه اسلامى روزگار خویش به اجرا درآورد؛ یك بار در مكه مكرّمه و یك بار در مدینه منورّه. آن حضرت هر مرد مؤمنى را برادر مؤمن دیگر و هر زن مؤمنى را خواهر همگن مؤمن قرار داد و براى انجام دادن این برنامه، تفاوت هاى طبقاتى آن روزگار را شكست و میان فقیر و غنى مساوات برقرار نمود. داستان جویبر و ازدواجش با ذلفا بهترین شاهد این مدعا است.

 

پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) ذلفا را تزویج مى كند

ابوحمزه ثمالى مى گوید: نزد امام محمّد باقر(علیه السلام) بودم كه مردى اجازه حضور خواست. با اذن امام، وارد شد و سلام كرد. حضرت به او خوش آمد گفت و نزدیك خویش نشاند و با او گفتوگو كرد. آن مرد گفت: فدایت گردم! همانا من دختر ابن ابى رافع را از وى خواستگارى كردم، ولى او به خاطر زشتى و فقر و غریب بودنم، به من جواب رد داد و از من روى گرداند و مرا تحقیر كرد. از این كار او ناراحت شدم و قلبم شكست و در آن هنگام آرزوى مرگ كردم.
امام باقر(علیه السلام) فرمودند: تو از طرف من نزد او برو و بگو: محمد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب به تو مى گوید: دخترت را به دوست و محبّمان، منجح بن ریاح، تزویج كن و او را رد مكن.
ابوحمزه مى گوید: آن مرد از شدت خوشحالى از جا پرید تا پیام امام را زودتر برساند. هنگامى كه از تیررس نگاهمان دور شد، امام فرمودند: مردى از اهالى یمامه به نام جوَیبر در طلب اسلام نزد رسول الله(صلى الله علیه وآله وسلم) آمد و بى درنگ اسلام آورد و مسلمانى نیكو گردید. او مردى كوتاه قد، نیازمند و عریان بود و چهره اى زشت و سیه چرده داشت. رسول خدا به خاطر غریبى و برهنگى اش او را به جمع خود ملحق نمود و همواره صاعى (صاع = سه كیلو) از خرما از نوع صاع نخستین براى خوراك او مى فرستاد. دو پیراهن بلند [پیراهنى كه همه بدن را مى پوشاند] نیز به او عطا كرد و بدو امر فرمود كه ملازم مسجد باشد و شب ها همان جا بخوابد. روزگار او مدتى این گونه گذشت تا آن كه شمار غریبان نیازمندى همچون او، كه به مدینه مى آمدند و اسلام مى آوردند و ساكن مسجد مى شدند، فزونى گرفت، به گونه اى كه در مسجد در تنگنا افتادند. در این هنگام، خداى متعال به پیامبرش وحى نمود كه: مسجد را تطهیر بنما و هر كسى را كه شبانگاهان در مسجد مى خوابد، از آن بیرون كن و دستور بده كسانى كه درى از منزلشان به مسجد باز مى شود، آن در را ببندند؛ جُز درِ منزل امیرمؤمنان على(علیه السلام) و فاطمه زهرا(علیها السلام) . و دیگر هیچ جُنُبى از آن جا عبور نكند و هیچ غریبى در آن جا نخوابد.(6)
رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) نیز بى درنگ دستور داد تا همه درهایى كه به مسجد باز مى شد، جز در خانه على(علیه السلام) را ببندند و مسكن فاطمه زهرا(علیها السلام) را نیز به حال خود گذاشت. سپس فرمان داد تا براى آن مسلمانان (غریب و فقیر) محل سرپوشیده اى فراهم كنند كه بلافاصله مهیا شد و صُفِّه نام گرفت. رسول خدا به آنان دستور داد كه روز و شب شان را در زیر آن سایبان بگذرانند. آن ها در آن جا جمع شدند. (از آن به بعد) رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)پیوسته بدان ها سركشى و از آنها محافظت مى كرد و هرگاه مى توانست برایشان گندم، خرما، جو و كشمش مى برد. مسلمانان نیز مدام به آنان سركشى و توجه مى كردند و به تبع دلسوزىِ رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)بر این جماعت، مسلمانان نیز دلسوز آنان بودند و صدقات (خیرات) خود را در میان آنها تقسیم مى كردند.
روزى پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) با نگاه رحمت و رقّت به جویبر نگریست و بدو فرمود: اى جویبر، كاش با زنى ازدواج مى كردى تا به كمك او عفت نفس خویش را نگاه دارى و او نیز بر دنیا و آخرت یارى ات كند!. جویبرعرض كرد: اى رسول خدا، پدر و مادرم به فدایت! چه كسى مرا مى پسندد؟! به خدا قسم كه نه حسب و نسبى دارم و نه مال و جمالى. كدام زن به من رغبت مى كند؟!
رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) به او فرمود: اى جویبر، همانا خداوند با (معیار) اسلام چیزهایى را كه در (دوران) جاهلیّت شریف دانسته مى شد، فروكاست و چیزهایى را كه پست دانسته مى شد، شرافت بخشید و كسى را كه در جاهلیّت خوار بود، عزّت داد و تكبر و تفاخر جاهلانه به خاندان و برترىِ نسب را از میان برد. در نتیجه، امروز همه مردم ـ از سفید و سیاه و قرشى و عرب و غیر عرب ـ از (صلب) آدم(علیه السلام) شمرده مى شوند. خداوند آدم(علیه السلام) را نیز از گل آفرید و به یقین محبوب ترین مردم در پیشگاه خداى عزّوجلّ در روز قیامت، مطیع ترین و با تقواترین آن ها است. و من، اى جویبر، امروز احدى از مسلمان ها را با فضلیت تر از تو نمى دانم؛ مگر كسى كه از تو با تقواتر و مطیع تر باشد.
سپس به وى فرمود: اى جویبر! نزد زیادبن لبید ـ كه به یقین او در حسب از شریف ترین اشخاصِ قوم خویش (بنى بیاضه) است ـ برو و به او بگو: من پیك رسول خدا، به سوى تو هستم. رسول خدا، به تو پیغام مى دهد كه دخترت ذلفا را به نكاح جویبر درآورى.
جویبر با پیام رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) به سوى زیادبن لبید روانه شد. او با گروهى از بستگانش در خانه خود نشسته بود كه جویبر اجازه ورود خواست. به زیاد خبر دادند و او بلافاصله اجازه ورود داد و بر جویبر سلام كرد. جویبر گفت: اى زیادبن لبید، همانا من پیك رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) به سوى تو هستم كه در پى حاجتى آمده ام. آشكارا به تو بگویم یا در نهان؟
زیاد گفت: آشكارا بگو كه این امر براى من مایه شرافت و فخر است.
جویبر به او گفت: رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) به تو پیغام مى دهد كه دخترت ذلفا را به نكاح جویبر (من) درآورى.
زیاد گفت: آیا واقعاً رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) تو را با این پیام نزد من فرستاده؟
گفت: آرى. من كسى نیستم كه بر رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) دروغ ببندم.
زیاد به او گفت: ما دخترانمان را تنها به همسرى همتایان خود از انصار در مى آوریم. اى جویبر، باز گرد تا من رسول خدا را ببینم و او را از عذر خویش آگاه كنم.
جویبر در حالى كه باز مى گشت مى گفت: به خدا قسم كه نه قرآن این (مَنِش) را تأیید مى كند و نه نبوت محمد براى (صحه گذاشتن بر) این رفتار، ظهور كرده است.
ذلفا در پس پرده، این سخن جویبر را شنید و بى درنگ كسى نزد پدر فرستاد كه نزد من بیا. وقتى آمد به وى گفت: این چه سخنى بود كه به جویبر گفتى؟!
زیاد گفت: او به من گفت رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) وى را فرستاده تا بگوید كه رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) به تو ابلاغ مى كند كه دخترت، ذلفا را به ازدواج جویبر درآورى.
ذلفا به پدر گفت: به خدا قسم، جویبر كسى نیست كه بر رسول خدا دروغ ببندد. هم اینك پیكى را به دنبال جویبر بفرست تا او را نزد تو بازگرداند.
زیاد بلافاصله پیكى فرستاد و جویبر را بازگرداند و به او گفت: خوش آمدى اى جویبر! آرام باش تا بازگردم. سپس خود نزد رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)رفت و عرض كرد: پدر و مادرم به فدایت! جویبر پیام شما را برایم آورد ولى من به نرمى و خوش اخلاقى با او سخن نگفتم و به نظرم آمد كه شما را ملاقات كنم. (یا رسول الله) ما جز به همتایان خود از انصار زن نمى دهیم.
رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: اى زیاد! جویبر آدم مؤمنى است و مرد مؤمن كفو (همتاى) زن مؤمن و هر مرد مسلمان همتاى زن مسلمان است. پس اى زیاد! او را تزویج كن و از او روى برمتاب.
آن گاه زیاد به منزلش بازگشت و آنچه از رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) شنیده بود براى دخترش باز گفت. ذلفا در جواب پدر گفت: مطمئناً اگر از [فرمان] رسول خدا سربتابى، كافر گشته اى. پس (مرا) به جویبر تزویج كن.
زیاد نزد جویبر بازگشت و دست او را گرفت و نزد خویشان خود برد و براساس سنّت خدا و سنّت رسولش ذلفا را به همسرى او درآورد و مهریه اش را خود به عهده گرفت و جهازى نیز براى او تهیه كرد. آنگاه پیكى نزد جویبر فرستادند و به او گفتند: آیا خانه اى دارى كه او را نزد تو بفرستیم؟
گفت: به خدا قسم خانه اى ندارم.
آنان ذلفا را آماده كردند و برایش منزلى فراهم نمودند. فرش خانه و وسایل زندگى تهیه نمودند و دو پیراهن بر اندام جویبر پوشاندند و ذلفا را وارد خانه نمودند و جویبر را با عمامه اى برسر به حجله فرستادند. وقتى نگاه جویبر به ذلفا افتاد و نگاهى به خانه و لوازمش كرد و بوى خوش مشامش را نواخت، در گوشه اى از خانه ایستاد و تا طلوع فجر پیوسته به نماز و تلاوت قرآن مشغول بود و آن گاه كه صداى اذان را شنید از خانه خارج شد. همسرش نیز از آن جا بیرون آمد، وضو ساخت و نماز گزارد.
(پس از نماز) از او سؤال شد كه آیا او با تو آمیزش كرد؟ پاسخ داد: پیوسته قرآن مى خواند و در نماز بود تا این كه صداى اذان را شنید و از آن جا خارج شد.
شب دوم به همان روش سپرى شد، ولى این قضیه را از پدر ذلفا مخفى كردند. شب سوم نیز او همان كار را انجام داد. پدر ذلفا را از ماجرا آگاه كردند و او نزد رسول خدا رفت و عرض كرد: پدر و مادرم به فدایت، اى رسول خدا! شما مرا فرمان دادى تا دخترم را به همسرى جویبر درآورم، در حالى كه ـ به خدا قسم ـ او كسى نبود كه ما او را تزویج كنیم (و به دامادى خود برگزینیم) لكن اطاعت از فرمان شما مرا به این كار واداشت.
پیامبر به او فرمود: چه كار نكوهیده اى از او دیده اید؟
زیاد پاسخ داد: برایش خانه و اثاث تهیه دیدیم و من دخترم را در آن خانه وارد نمودم و جویبر را عمامه برسر به حجله فرستادم، ولى شب اوّل نه سخنى با او گفته و نه بدو نگاه كرده و نه به او نزدیك شده است، بلكه [ببه جاى آن] در گوشه خانه ایستاده و مدام به ركوع و سجود و تلاوت قرآن مشغول بوده تا آن كه صداى اذان را شنیده (و براى نماز از آن جا) خارج شده است. شب دوم و سوم را نیز این گونه سپرى كرده است و تاكنون كه نزد شما آمده ایم، اصلاً به او نزدیك نشده و با او سخن نگفته است. فكر مى كنم كه او به زنان تمایل نداشته باشد، پس (براى حل این مشكل) در كار ما بیندیش.
زیاد بازگشت و پس از آن رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) جویبر را فرا خواند و چون حاضر شد حضرت به او فرمود: آیا به زنان نزدیك نمى شوى؟!
جویبر عرض كرد: [چرا] مگر من مرد نیستم؟! آرى اى رسول خدا! همانا من نسبت به زنان بسیار مایل و حریصم.
رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) به او فرمود: از تو برخلاف آنچه خود را بدان توصیف مى كنى، مى گویند. آن ها گفته اند كه برایت خانه و فرش و اثاث فراهم كرده اند و دختر جوان و زیبایى را به حجله ات فرستاده اند ولى نه در او نگریسته و نه با او سخنى گفته اى و نه به او نزدیك شده اى. تو را چه شده است؟
جویبر عرض كرد: اى رسول خدا، (وقتى به آن) خانه وسیع وارد شدم و نگاهم به اثاثیه و دختر جوانى زیبا و خوشبو افتاد، به یاد وضعیت گذشته ام، غربتم، نیازمندى ام، گمنامى ام و همنشینى ام با غریبان و مسكینان افتادم. لذا خوش داشتم از آن جا كه خداوند چنین احسانى به من نموده، او را بر عطایش سپاس گویم و با شكرى حقیقى بدو تقّرب جویم، از همین رو برخاستم و به گوشه خانه رفتم و یكسره مشغول نماز و تلاوت قرآن در ركوع و سجود شدم تا خدا را شاكر شوم. و [تنها] آن گاه كه بانگ [اذان] را شنیدم [براى نماز صبح] از آن جا خارج شدم و هنگام صبح به نظرم آمد كه آن روز را هم روزه بگیرم. و [خلاصه] سه روز و سه شب بدین كار مشغول بودم و (با این حال) به نظرم مى رسد كه این مقدار، در مقابل آنچه خداوند به من عطا فرموده، اندك است ولیكن ـ ان شاء الله ـ امشب او و دیگران را راضى خواهم كرد.
سپس رسول خدا شخصى را به سوى زیاد فرستاد و او را آورد تا گفته جویبر را به اطلاع وى رساند تا خاطر آسوده گرداند.
امام باقر(علیه السلام) فرمودند: جویبر به گفته اش وفا كرد. بعدها وقتى رسول خدا براى غزوه اى از مدینه خارج شد، جویبر نیز با ایشان بود. وى در آن غزوه به شهادت رسید و پس از جویبر در میان انصار زن ایّمى(7) سخاوتمندتر و بخشنده تر از ذلفا پیدا نشد(8).
این داستان به خوبى نشان مى دهد كه رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) چگونه بر اساس اخوّت اسلامى، دختران و پسران عزب را به نكاح یكدیگر در مى آورد.

 

 

برگرفته از کتاب جوانان؛ ازدواج وراهکارها نوشته آیت الله شیرازی

سه شنبه 6/11/1388 - 11:30
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته