• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 468
تعداد نظرات : 286
زمان آخرین مطلب : 3850روز قبل
آرایشی و زیبایی

"راهنمایی برای دختر خانم هایی که پوست خوبی ندارند"

اما به کسانی که پوست خوبی ندارند و می خواهند آن را طوری آرایش کننده که طبیعی به نظر برسد به مطالب زیر توجه کنند: 

 اگر پوست خوبی ندارید ناامید نشوید .پودرها، کرم پودرها و فون ها برای این ساخته شده اند که پوست شما را یکدست و یکنواخت سازند. هیچکس همیشه پوستی یکنواخت و یکدست نداشته و ندارد و اگر شما کسی هستید که دارای پوستی خوب و یکنواخت و صاف هستید پس به مطالب این قسمت توجه نکنید.اما به کسانی که پوست خوبی ندارند و می خواهند آن را طوری آرایش کننده که طبیعی به نظر برسد به مطالب زیر توجه کنند:هنگام انتخاب نوع آرایش شما باید رنگی انتخاب کنید که نزدیکترین رنگ به رنگ پوست شما باشد. اگر شما از این قانون تبعیت نکنید به نظر می رسد که یک ماسک غیر طبیعی بر صورت خود زده اید. وسایل آرایش صورت را بر روی دست و بازوی خود امتحان نکنید بلکه آنها را بر روی پوست صورت یا گردن خود تست کنید.در اینجا چند نوع مختلف از وسایل آرایش صورت را معرفی می کنیم:پوشش دهنده:پوشش دهنده ها زیر کرم پودر زده می شوند و برای مخفی کردن جوش و خال و لک های پوستی استفاده می شوند. پوشش دهنده ها در تیوپ ها و بطری هایی به شکل مایع وجود دارند و برای پوست های خشک مناسب هستند. این نوع مانند لایه نازکی بر روی پوست می نشیند و یا به شکل فشرده و چسبنده که لایه ضخیم تری بر روی پوست ایجاد می کنند و برای پوست های چرب تر مناسب هستند.پوشش دهنده ای را انتخاب کنید که کمی از پوست طبیعی شما روشن تر باشد. کرم پودری که شما بر روی آن خواهید زد آن را یکنواخت و هموار خواهد کرد. کرم پودر:کرم پودر بر تمام سطح پوست صورت می نشیند و پوست را یکنواخت نرم و لطیف جلوه داده و به سه شکل عرضه می شود: مایع، کرم و کرم پودر. برای پوست های چرب از کرم های بدون چربی و برای پوست های خشک از کرم پودرهای چرب و برای پوست های ترکیبی از کرم پودرهای محلول در آب استفاده کنید.پودر:

پودر را می توانید بر روی کرم پودر استفاده کنید. چون به کرم پودر شما کمک می کند که بر روی پوست شما بنشیند. اما هدف اصلی از پودر زدن این است که حالت بشاش و با طراوت صورت شما حفظ شود. برخلاف سلیقه بعضی ها که پودر شل را ترجیح می دهند، ما پودر فشرده را توصیه می کنیم چون تمیزتر بوده و ماندگاری آن بر روی صورت بیشتر است

دوشنبه 19/7/1389 - 2:16
آرایشی و زیبایی

چشمها :
قبل از آرایش چشم هاداشتن نگاهی درخشان و جذاب بستگی به تعادل خط ابروها و آرایش متناسب با چشمان شما دارد.
همه چشم ها به یك طریق آرایش نمیشوند و هر چشم به واسطه شكل و فرم خود آرایش مخصوص خود را دارد.
با دقت به فرم چشمان خود نگاه كنید.
چشمان شما به هر شكل و فرمی كه باشند، شما میتوانید از جدول زیر جهت تشخیص و یادگیری فنون و رازهای زیباتر شدن آنها استفاده كنید.
به طور كلی پلك متحرك باید كمتر دیده شود و استفاده از رنگهای روشنتر به منظور وسعت دادن به نگاهتان دارای اهمیت خاصی است.
به یاد داشته باشید كه در مرحله آخر با یك قلم مو خط بین دو سایه تیره و روشن را محو كنید.

چه رنگی را استفاده كنیم؟

 چشم های بادامی :
روی پلك متحرك :  سایه متوسطكه به طرف قوس ابرو كاهش می یابد
دو تای پلك :  سایه روشن زیر ابروها
روی قوس ابرویی  :  سایه تیره كه اثرش رو به بیرون محو میشود
روی خط مژه ها : در چشمهای فرورفته پلك متحرك كمی قابل دیدن است

چشم های فرو رفته :
روی پلك متحرك : 
سایه روشن
دو تای پلك : سایه متوسط بالای دو تای پلك كه به دو طرف كاهش پیدا می كند
روی قوس ابرویی  : سایه روشن ابروها
روی خط مژه ها : سایه تیره با اثری ظریف هم سطح مژه ها

چشم های برجسته :
روی پلك متحرك :  
سایه روشن یا متوسط
دو تای پلك : سایه متوسط و سایه تیره كه در یك سوم بیرونی كاهش میابد
روی قوس ابرویی  : سایه روشن
روی خط مژه ها : سایه تیره كه اثرش رو به بیرون محو میشود

چشم های نوع آسیایی :
روی پلك متحرك :  
سایه روشن یا متوسط كه به طرف قوس ابرو كاهش می یابد
دو تای پلك :  سایه روشن یا متوسط
روی قوس ابرویی  :  سایه تیره با اثری ضخیم و محو شده با تاكید بر گوشه های خارجی چشم.
روی خط مژه ها : در چشمهای برجسته پلك متحرك خیلی قابل دیدن است .

دوشنبه 19/7/1389 - 2:13
شهدا و دفاع مقدس
 

 بایگانی 
به یاد فرمانده مظلوم جنگ های نامنظم؛
با تو در دهلاویه بودن


تهران - حیات

به قدری وراجی کردم تا مادرم راضی شد عید پیششان نباشم. ماندنم در تهران برایم شده بود مایه دق! بیزار بودم از مراسم دید و بازدید و حرف های سنار یه غاز فامیل کنار سفره هفت سین. دست به قلم شدم. و دو روز مانده به تحویل سال نامه ای برای رضا نوشتم و گفتم که برای دیدنش عازم اهواز ام .
تنه خسته قطار در اولین روز عید دیدنی بود. جمعی را می برد و جمعی دیگر را می آورد. قطار پر بود از دل و دلداده ! کوپه های رنگ و رو رفته هم خودش تماشایی بود. رساندم خودم را درون واگن. صندلی های شکسته عهد دقیانوس هم شده بود بلای جانم.
محله های جنوبی شهر تهران آرام ارام از برابرم می گذشت. نگاهم متوجه پسر بچه های کم سن و سالی بود که پرت کردن سنگ به پنجره های قطار تنها تفریحشان در آن مناطق محروم بود. بی آنکه متوجه اش شوم آمد و روبرویم نشست. یک ساک ورزشی داشت و شلوار سربازی پایش و کاپشنی نخودی بر تنش. سرش را با نمره چهار زده بود. بی مقدمه سلام کرد. نشان می داد از من بزرگتر است.
آن روز ها جوانکی بودم کم سن و سال و هزار رو یک جور آرزو. نامش را پرسیدم. لبخند نمکی اش پاسخی بود به سئوالم...منصور !
شدیم یک جفت پرنده. چهار سال بزرگتر از من یعنی یک عمر تجربه. با همان شگرد همیشگی به حرفش کشیدم. دیپلم داشت. سرباز سپاه دانش بود که انقلاب شد. فرار کرد و بعد از پیروزی انقلاب دوباره برگشت خدمت تا همین اوایل سال که خدمتش تمام شد. در یک مدرسه معلم ورزش حق التدریسی بود. جنگ که شروع شد همه را گذاشت و آمد اهواز. رفقای هم دوره ای اش رفته بودند دانشگاه جندی شاپور اهواز و همراه دکتر گروه جنگ های نامنظم راه انداخته بودند. حالا هم مدتی آمده بود مرخصی اما دل دادگی اش او را شب عید دوباره کشاند اهواز. جایی که عاشقش بود.
روز بعد به اهواز رسیدیم. گفت می رود دانشگاه و مرا هم دنبال خودش برد. می دانستم وبال گردنش خواهم شد. اما دست بردار نبود.
دیوارهای آجر سه سانتی دانشگاه هوش و حواسم را برد سمت شهر یزد. اما نمی دانم چرا آنجا! برای اولین بار پا در شهری می گذاشتم که دشمن در پنج کیلومتری اش خاکریز زده بود. شهر جنگ زده اهواز به همه چیز شبیه بود جز یک منطقه کاملا" نظامی. مردم هنوز مانده بودند. گاهی اوقات صدای زوزه توپ و انفجار، پیکره زخم خورده این شهر قدیمی را می لرزاند، اما ظاهرا" همه چیز عادی بود. کنار ورودی در دانشگاه جوان خوش خلقی سر راهمان سبز شد. رضا صدایش می زدند. هیچکس آنجا نام واقعی نداشت. شگرد گروه دکتر بر همین امر بود . کسی از هویت واقعی دیگری نباید با اطلاع شود. هر نفر رده و دسته ای داشت و موظف بود در همان سیکل خودش حرکت کند. همراه منصور مرا برد نزد فرمانده شان ایرج رستمی.
جثه نحیفم را که رستمی دید گفت : بگذاریدش پیش بچه های تبلیغات . در ضمن دوره آموزشی هم ببیند.
با رضا به دفتر تبلیغات رفتیم ، نفری آنجا بود به نام محسن تاجیک ، خدا رحمتش کند ، او در عملیات آزاد سازی خرمشهر شهید شد ، از بچه های منطقه نازی آباد ! بچه بسیار زرنگی بود ، تمام فوت و فن کارها را یادم داد.
سه ماه گذشت.
تهران اوضاع و احوال درستی نداشت ، درگیریهای خیابانی همه چیز را در این شهر بی سر و ته ریخته بود به هم . نمی دانستم نگران موطنم تهران باشم یا دشمنی که می توانستم بدون دوربین حضورش را در نزدیک ام حس کنم.
چند روزی می شد زمزمه آزاد سازی ارتفاعات الله اکبر در اطراف بستان بین بچه ها افتاده بود. برنامه حمله جدی بود. نیمه های شب اعزاممان کردند نزدیکی دهلاویه. مقرهای ایذایی درست کرده بودند و من همراه منصور شدم. شوق شعفی در چشمانش می دیدم. هر چه به طلوع فجر نزدیک تر می شدیم ، بی قراری اش بیشتر. !
شده بودم بی سیم چی اش و او هم مسئول محور. سنگینی بی سیم PR37 کلافه ام کرده بود. می دویدم دنبالش و او هم با آن قد بلندش مدام خیز بر می داشت. مانده بودم از سر نترسش. طاقت نیاوردم. شروع کردم داد و فریاد زدن! تصور کرد مجروح شده ام . برگشت سویم دید بی حال افتاده ام کنار سنگر حفره روباهی شکلی. خس و خس نفس هایم وادارش کرد کمی آرام شود. به پشت خاکریز تکیه داده نشست. کلاه خودش را کمی عقب داد . بی آنکه نگاهم کند گفت:
- برای موندن همیشه فرصت داری ، اما وقت رفتن که برسه دیر بجنبی قافیه رو باختی!
فیلسوف بازی اش که گل می کرد حرف هایی می زد که ذهن من توان درکش را نداشت.
- به شوخی گفتم: من هنوز آرزو دارم
- خندید و گفت: آرزو هات رو باید تو ایستگاه تهران جا میگذاشتی !
جر و بحث با او بی فایده بود، برای لحظه ای ایرج رستمی فرمانده دهلاویه آمد کنارمان. نگاهی به منصور کرد و گفت:
نشستی اینجا واسه چی؟...مگه نمی بینی بچه ها دارن قیچی میشن؟
این را گفت و دوید پشت شیار و رفت جلو ....
منصور وقتی مطمئن شد کمی آرام شدم ، نگاهم کرد و گفت : ما رفتیم ...
جستی زده خودش را رساند پشت شیار.
خمپاره ها تنه زخمی شیارها را درو کردند. دود و غبار که خوابید دویدم پشت شیار ، منصور گوشه ای به پهلو افتاده بود. سینه خیز کشاندم خودم را سمتش. پهلویش دریده بود.
بیسیم را از روی کولم زمین گذاشتم. برای اولین بار شاهد عروج رفیقی بودم که مشتاقانه برای پریدن به آسمان ثانیه شماری می کرد. ترس و گریه توامان اختیارم را ربوده بود. دست گرمی شانه ام را لمس کرد. ایرج رستمی بود. دو نفری که کنارش بودند، پیکر پاره پاره منصور را درون سنگری کشاندند. رستمی نشست مقابلم. خیره در چشمانم شد که غرقابه اشک بود. به آرامی گفت : میخوای برگردی عقب؟
مانده بودم از جواب دادن. نصیحتم کرد و همراه همان دونفر رفتند سمت خط.
بیسیم را در بغل گرفتم و به آسمانی خیره شدم که از شدت انفجار روشن شده بود ، منورهای رنگ و وارنگ فضا را پر کرده بودند ، صدای رگبار گلوله ها یک آن قطع نمی شد. تیرهای رسام درست از کنار صورتم رد می شدند و من مبهوت نشسته بودم و به صورت منصور نگاه کردم . چهر ه اش در زیر انوار زیبا ، می درخشید.
ایرج رستمی فرمانده دلاور دهلاویه صبح همان روز پس از فتح ارتفاعات الله اکبر به شهادت رسید. دکتر چمران وقتی خبر شهادت ایرج را دادند، خودش را رساند میان جمع بچه ها. رضا می گفت ، چهره دکتر همانند یک پرنده در انتظار پریدن بود. وقتی در جمع مان حاضر شد، با تبسمی که خاص خودش بود گفت: «خدا رستمی را دوست داشت و برد و اگر خدا ما را هم دوست داشته باشد، می‌برد»
آرزوی دکتر برآورده شد و او نیز در همان دهلاویه به شهادت رسید.
چه دردناک بود برایم در یک روز شاهد پرواز عزیزانی باشم که نبودشان را هنوز در باور ندارم. منصور زینعلی، ایرج رستمی و از همه مهم تر دکتر چمران...
با عقب نشینی عراقیها ، پیکر منصور را به عقب منتقل کردند. و من همراه رضا یک هفته آنجا ماندم.
روز هشتم رضا گفت باید برگردی اهواز .
همان روز به اتفاق رضا و با یک وانت لت و پار برگشتیم اهواز. وضعیت شهر غیر عادی بود. خبر شهادت دکتر چمران اهواز را ماتم زده کرده بود. عراقی ها مدام شهر را زیر گلوله توپ گرفته بودند. مستقیم رفتیم دانشگاه جندی شاپور...
مقر فرمانده مظلوم جنگ های نامنظم. دیدنی بود. همه در ماتم و عزای از دست دادن دکتر بودند.
می دانستم ستاد جنگ های نامنظم بعد از شهادت دکتر دیگر مثل سابق نخواهد بود.
مدت کوتاهی را آنجا ماندم. اوضاع که کمی آرام شد تصمیم گرفتم برگردم تهران. بیشتر از سه ماه می شد که از خانواده بی خبر بودم .
بار و بندیلم را جمع کردم تا برای مرخصی عازم شهرم شوم. رضا تا ایستگاه قطار اهواز بدرقه ام کرد.
هوای داغ تابستان اهواز مغزم را به جوش آورده بود.
کنار قطار خیره شد به چشمانم و گفت: بر میگردی ؟
گفتم: مگه میشه برنگشت...

جمعه 16/7/1389 - 12:4
آلبوم تصاویر
  • دهلاویه
    دهلاویه
  • دهلاویه
    دهلاویه
  • دهلاویه
    دهلاویه
  • دهلاویه
جمعه 16/7/1389 - 12:0
دانستنی های علمی
چه کسی فکرش را می‌کرد اینجا زیارتگاه شود! (دهلاویه)

کمتر کسی فکرش را می‌کرد که یک جای دور، یک روستای کوچک به اسم «دهلاویه» که قبل از جنگ کمتر کسی نامش را شنیده بود، این همه زائر پیدا کند و مردم از خاکش برای خود یادگاری بردارند. دهلاویه، در شمال غربی سوسنگرد، در کنار جاده بستان است. حکایت این روستای کوچک شنیدنی است.

اواخر آبان 1359 بود. عراقی¬ها قصد حمله به دهلاویه را داشتند، ولی نیروهای رزمنده دهلاویه خیلی کم بودند. وضع بدی بود. یک کمک کوچک رسید: در خوزستان چند تا کامیون از انتهای جاده دهلاویه خودشان را نشان دادند. رزمنده¬های تبریزی بودند؛ این همه راه را از آذربایجان آمده بودند برای دفاع از روستای دهلاویه. بچه¬ها اشک شوق می¬ریختند.

توان دفاعی دهلاویه بالا رفته بود، ولی آب و غذا داشت تمام می¬شد. برنامه¬ریزی¬ها به هم خورده بود. کسی نبود که از بیرون شهر، غذا بیاورد. مردم شهر هم که دلشان می¬خواست اسلحه داشته باشند، اما کسی نبود که آنها را مجهز کند. نیروها مدافع شهر هم یا شهید شده بودند و یا در جبهه دهلاویه مستقر بودند.

سوسنگرد هم در محاصره بود. درخواست نیرو شد، گفتند اقداماتی برای اعزام نیرو انجام شده، ولی تجهیز و اعزام آنها از استان¬های دیگر، حداقل دو هفته وقت لازم داشت؛ زمان به سرعت می‌گذشت اما جنگ نابرابر که وقت نمی¬شناخت. باران آتش بود از گلوله خمپاره گرفته تا توپ و کاتیوشا. جنگ بود و دفاع از دهلاویه و سوسنگرد و تنها پنجاه پاسدار تبریزی و نیروهای مردمی و سپاه سوسنگرد. همین!

گفتم همین، ولی همین هم کم نبود. چنان مقاومتی بچه‌ها از خود نشان دادند که عراقی¬ها با بی¬سیم گزارش داده بودند: «کار در دهلاویه گره خورده است»!

نیروهای عراقی از سه طرف به سمت شهر پیش¬روی می¬کردند. 125 تانک، خودرو و نفربر؛ هیچ راهی برای نجات زخمی¬ها و تخلیه شهدا وجود نداشت، مگر از طریق رودخانه که آن هم بلم نیاز داشت. دهلاویه سقوط کرد.

چمران دست به کار شد. بین ارتش، سپاه و نیروهای داوطلب مردمی هماهنگی ایجاد کرد. به بچه¬ها تاکتیک¬های جدید نظامی یاد داد. منتظر دستور امام(ره) بود. بالأخره نیمه¬های شب 25 آبان این دستور ابلاغ شد و صبح 26 آبان نیروهای ایرانی با جدیت بیشتری، حمله کردند.

در جریان بازپس¬گیری دهلاویه دکتر چمران زخمی شد. آمار شهدا هم بالا بود؛ خیلی. اما فتح دهلاویه برای رزمنده¬ها مهم بود. بچه‌های ستاد جنگ‌های نامنظم، یک پل ابتکاری و چریکی روی کرخه ساختند تا راهی برای ورود به این شهر هموار کنند.

خرداد 60 درگیری در دهلاویه بالا گرفت. نیروهای دو طرف آن قدر به هم نزدیک شده بودند که با نارنجک می¬جنگیدند. مناجات معروف شهید چمران با اعضا و جوارحش، در همین شرایط نوشته شده است:

«ای قلب من! این لحظات آخرین را تحمل کن... به شما قول می‌دهم که پس از چند لحظه، همه شما در استراحی عمیق و ابدی آرامش بیابید....»

دهلاویه برای همیشه آزاد شد، اما برای این آزادی‌اش تاوان بزرگی را داد تاوانی به قیمت خون پاک‌ترین فرزندان این سرزمین؛ تاوانی به بزرگی خون چمران و دوستش سرگرد احمد مقدم. چمران و دیگر یارانش همان¬جا از قید زمان و مکان رها شدند و به یاران شهیدشان پیوستند و دهلاویه را زیارتگاه کردند کسی فکرش را نمی‌کرد این روستای کوچک روزی این هم زائر داشته باشد.

جمعه 16/7/1389 - 11:59
شخصیت ها و بزرگان
علی بن مهزیار اهوازی

«ای علی خدا پاداش نیکو به تو دهد و در بهشت خود ساکن گرداند ...»

(فرازی از نامه امام جواد(ع) به علی بن مهزیار اهوازی)

خوزستان عالم پرور

خوزستان یکی از استان های کشور پهناور ماست که از دیرباز نقش بسزایی درگسترش و ترویج فرهنگ عمیق اسلامی داشته و در درون خود راویان و عالمان بزرگوار و گرانسنگ را پرورش داده است بزرگانی همچون:

حسن بن سعید اهوازی، حسین بن سعید اهوازی، علی بن ابراهیم مهزیار اهوازی،محمد بن ابراهیم بن مهزیار اهوازی، علامه بزرگوار شیخ مرتضی انصاری، علامه حاج شیخ محمد تقی شوشتری و بسیاری دیگر از استوانه های علمی که هر کدام مانند چراغی راه را برای مشتاقان روشن می ساختند و عاشقان هدایت را به سرچشمه زلال رستگاری رهنمون بودند.

در این میان شهر قدیمی اهواز که مرکز این استان است از ویژگی خاصی برخورداراست چنانچه ملاحظه شد جمعی از راویان ائمه اطهار(ع) در این شهر پرورش یافتند وکلمات حیاتبخش ائمه معصومین را از آنان می آموختند و به گوش عاشقان اهل بیت می رساندند و در مواقع لزوم سربازان علمی ائمه بودند و در مصاف با دشمنان اهل بیت با قلمشان قلب خصم را نشانه می رفتند و مذهب تشیع را از هجوم نامحرمان مصون می ساختند.

از جمله آن بزرگواران راوی والامقام علی بن مهزیار اهوازی است که در میان مردم خوزستان شخصی شناخته شده و باارزش است در این نوشتار همت ما این است که مردم خوب کشورمان را با راوی دیگری از خیل راویان نور آشنا سازیم و قدمی هر چندناچیز در راستای احیای نام و جایگاه آن بزرگان در میان اقشار مختلف مردم برداشته باشیم.

ستاره خوزستان

علی بن مهزیار اهوازی از فقهاء و محدثان مشهور و بزرگ شیعه بودکه علاوه بر مقام علمی و فقهی از برجستگی های اخلاقی ارزنده ای نیز برخوردار بود.

او در میان خانواده ای مسیحی دیده به جهان گشود و رشد و نمو یافت ولی چند سالی بیش از بهار عمر او نگذشته بود که بالطف خداوند متعال پدر او به دین اسلام مشرف شد و او نیز اسلام را دین خود قرار داد. در این زمینه رجال شناس معروف نجاشی درکتاب خویش اینگونه نگاشته است:

علی بن مهزیار اهوازی کنیه اش ابوالحسن بود و از مردم دورق محسوب می شد و پدرش دارای دین مسیح بود و بعدها مسلمان شد و علی نیز در همان دوران کودکی به دین اسلام مشرف شد و خداوند بالطف خویش او را بصیر در دین نمود.

وی از صحابی خاص حضرت رضا(ع) و حضرت امام جواد و امام هادی(ع) به شمار می رفت و در نزد این امامان هدایت دارای منزلتی بس عظیم بود.

شرح حال این دانشمند بزرگ در منابع مهم رجالی بیان شده و همانگونه که مرحوم نجاشی بیان کردند کسی او را مورد سرزنش و نکوهش قرار نداده است. شیخ طوسی دررجال خویش علی را از اصحاب حضرت رضا می داند و می فرماید:

«او دانشمندی مورد اعتماد و دارای اعتقادی راسخ و صحیح بود و از اصحاب امام جواد و امام هادی نیز به حساب می آمد».

کشی از دیگر رجال شناسان معروف اینگونه از وی یاد می کند:«علی بن مهزیارمسیحی بود ولی خداوند متعال او را هدایت کرد. وی از مردم هند(هندیجان) بود که از روستاهای فارس محسوب می شد که بعدها در اهواز سکنی گزید».

معاصران فرهیخته

از جمله فقهائی که با علی بن مهزیار هم عصر بودند حسین بن سعید اهوازی است او نیز افتخار شاگردی سه تن از ائمه بزرگوار شیعه (علیهم السلام) را داشت و در کتابهای رجالی زمانی که از او سخن به میان آمده به نیکی از او یاد شده است.

حسین برادری بنام حسن نیز داشت که او هم از علمای معاصر علی بن مهزیار ودارای مقام والایی بود و در اغلب موارد نام این دو راوی اهل بیت در کنار هم ذکرمی شود.

ابن ندیم در فهرست خود از دانش و علم فراوان آن دو دانشمند یاد می کند:«دانش این دو برادر در عصر خود از هر دانشمند دیگری و سیعتر بود و در فقه از برجستگی خاص برخوردار بودند آنها با حضرت جواد(ع) مصاحبت داشتند و از وجود آن حضرت بهره می جستند».

از دیگر بزرگان و دانشمندان عصر او فرزند برومند وی محمد بن علی بن مهزیاراست که از اصحاب امام هادی(ع) شمرده می شود وی بسیاری از افتخارات پدر را داراو از جایگاه علمی خاصی برخوردار بود.

از سید بن طاووس در کتاب «ربیع الشیعه » نقل شده که محمد بن علی بن مهزیاراز سفیران و نمایندگان حضرت ولی عصر(عج) بوده است.

مقام محمود

علی بن مهزیار از خواص حضرت جواد(ع) بود و دوستی نزدیکی با حضرت داشت و بسیاری از روایات را که علی نقل می کند از امام جواد(ع) است.

در موارد متعددی وی از جانب امام جواد(ع) مورد تمجید قرار گرفت و بارها حضرت دعای خیر خویش را نصیب علی ساخت.

کشی در کتاب خویش به تعدادی از نامه هائی که حضرت در جواب نامه های علی، برای او مرقوم فرموده بود اشاره می کند در نامه ای حضرت به آن محدث بزرگ اینگونه مرقوم می دارد:

نامه ات به من رسید و از محتوای آن مطلع شدم مرا غرق شادی و سرور کردی خداوندتو را خوشحال گرداند...

روزی از روزها علی بن مهزیار نامه ای خدمت حضرت جواد مرقوم می دارد و از حضرت می خواهد که او را دعا کند حضرت طی نامه ای اینگونه مرقوم می فرماید:اما راجع به دعائی که از من خواسته بودی. تو نمی دانی که خداوند تو را در نزد من چگونه قرارداده که به خاطر محبتی که به تو دارم گاهی تو را به نامت می خوانم. خداوند آنچه را به تو روزی کرده به بهترین شکل پایدار گرداند و با خشنودی من از تو، او هم از تو خشنود گردد و تو را به آرزویت نائل گرداند و با حمت خودش تو را درفردوس اعلی میهمان سازد. خداوند ترا حفظ کند و دوست بدارد.

اگر کسی بخواهد مقام و منزلت علی را در نزد ائمه دریابد یکی از بهترین راه هاتوفیعات و نامه هائی است که آن بزرگان برای او مرقوم فرمودند در نامه ای دیگرحضرت جواد(ع) علی بن مهزیار را اینگونه مورد لطف و عنایت قرار می دهند.

ای علی خداوند پاداش نیک به تو دهد و در بهشت خود ساکن گرداند و از ذلت وخواری در دنیا و آخرت بر حذر دارد و تو را با ما محشور فرماید ... اگر بگویم من کسی را مانند تو ندیده ام امیدوارم که راست گفته باشم.

عالم عابد

علی در کنار علوم فراوانش دریایی از عبودیت و پرستش خالق بودعبادتهای او در نزد آشنایان و دوستان معروف بود با طلوع خورشید علی به سجده می رفت و سراز سجده بر نمی داشت تا اینکه برای هزار نفر از دوستان و برادران دینی خویش دعا کند، همان دعائی را که برای خود از خداوند می خواست.

وقتی به پیشانی او نگاه می کردی آثار سجود را بر پیشانی به خوبی می یافتی وابهتش تو را به تواضع در مقابلش وا می داشت و با نگاه به او انسان به یادخداوند می افتاد.

آثار بابرکت

محدث گرانسنگ علی بن مهزیار با عنایات خداوند علومی را که جایگاهشان سینه پهناور او بود بر روی کاغذ آورد و از خود آثاری گرانقدری به جای گذارد شیخ طوسی می نویسد:«علی بن مهزیار اهوازی عالمی جلیل القدر و کثیرالروایه بود و برای او سی و سه کتاب است ».

مرحوم نجاشی کتابهای او را در کتاب رجالی خویش بر شمرده است، «کتاب وضو»،«صلاه »، «زکات »، «صوم »، «حج »، «طلاق »، «حدود»، «دیات »، «عتق وتدبیر»، «تجارات و اجارات »، «مکاسب »، «تفسیر»، «فضائل »، «مثالب »،«دعا»، «تجمل و مروه »، «مزار»، «رد بر غلات »، «وصایا»، «مواریث »،«خمس »، «شهادات »، «فضائل مومنین »، «تقیه »، «صید»، «اشربه »، «نذورو ایمان » و «کفارات ».

در محضر اساتید

علی بن مهزیار توفیق درک بزرگانی از فقهاء و محدثین را داشت بزرگانی همچون:

محمد بن ابی عمیر، احمد بن اسحاق ابهری، احمد بن محمد بن ابی نصر، حسن بن علی بن فضال، حسن بن محبوب، حسین بن سعید اهوازی، حماد بن عیسی، صفوان بن یحیی،عبدالله بن یحیی، محمد بن اسماعیل بن بزیع، محمد بن حسن قمی، موسی بن قاسم،... آیت الله خوئی(ره) اساتید و کسانی که وی از آنان روایت نقل کرده را بیش ازپنجاه نفر ذکر کرده اند.

پرورش یافتگان

علی بن مهزیار اهوازی همانگونه که خود از محضر اساتید بهره می جست و وجود تشنه خود را سیراب می ساخت در گرد خویش عاشقانی را نیز پرورش می داد. آیت الله خوئی در کتاب رجالی خویش به بیش از بیست نفر از آنان اشاره کرده است. اینک به زندگانی تنی چند از آنان اشاره کنیم.

1- احمد بن محمد بن خالد برقی

این محدث نامی از فقهای نیمه دوم سده سوم است که به احمد بن ابی عبدالله برقی نیز مشهور است. کنیه او ابوجعفر است و ازاهالی کوفه بود که پس از قیام زید و زندانی شدن پدر بزرگش در دوران نوجوانی باپدرش به برقه قم گریخت و در آنجا ساکن می شوند. از تصنیفات احمد می توان به کتاب «اجتهاد»، «تبصره »، «طبقات »، «عجائب »، «تفسیر الحدیث »، «علل الحدیث »، ... اشاره کرد.

برقی نه تنها در میان علماء شیعه، حتی در میان اهل عامه نیز معروف است وبسیاری از آنان شاگردی وی را کرده اند. تاریخ وفات این راوی را بعضی سال 274هو بعضی دیگر سال 280 ه می دانند.

2- ابراهیم بن هاشم قمی

کنیه اش ابواسحاق است که اصالتا اهل کوفه بود و بعدهابه قم آمد و در جوار حضرت معصومه(س) ساکن شد.

شیخ طوسی در «فهرست » خویش می گوید: اصحاب، معتقدند که اول کسی که احادیث رادر قم منتشر ساخت ابراهیم بن هاشم قمی است.

وی در میان راویان دیگر از جهت کثرت نقل حدیث همتا ندارد. آیت الله خوئی تعدادروایاتی را که وی در سلسله سندش قرار گرفته بالغ بر 6414 روایت می داند.

ابراهیم بن هاشم دارای کتبی است از جمله: کتاب «النوادر» و «قضایای امیرالمومنین(ع »).

زیارتگاه عشاق

عاقبت عمر با برکت علی بن مهزیار بعد از سالیان سال زحمت و تلاش در مسیر احیای سنت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) پایان پذیرفت و خورشید وجودش غروب نمود و دوستان خود را به غمی جانکاه مبتلا ساخت گرچه از تاریخ وفات آن راوی جلیل القدر اطلاع دقیقی در دست نیست ولی سال رحلت او را حدود 254 ه تخمین زده اند. اکنون مزار شریف آن راوی بزرگوار در شهر اهواز دارای بارگاه و بقعه ای مجلل است و همه روزه خیل مشتاقان را پذیراست و مردم با عشق اهل بیت مرقد آن راوی اهل بیت را زیارت می کنند.

سخنان ماندگار

علی بن مهزیار اهوازی در سلسله سند347 روایت واقع شده و درابواب مختلف فقه دارای روایت است در پایان تعدادی از روایت هائی را که علی روایت کننده آنهاست تقدیم می داریم باشد که در گوشه قلبتان جای گیرند.

زیارت حسین علیه السلام افضل است یا زیارت امام رضا علیه السلام

علی نقل می کند از امام جواد(ع) سوال کردم فدایت شوم زیارت علی بن موسی الرضا(ع) بهتر است یا زیارت حسین بن علی(ع) حضرت فرمودند:

زیارت پدرم از زیارت امام حسین(ع) افضل است چرا که حضرت را تمام مردم زیارت می کنند ولی پدرم را زیارت نمی کند مگر خواص از شیعه.

مقیم خانه حق باش

در روایتی دیگر علی بن مهزیار می گوید: از امام هادی(ع) سوال کردم آیا ماندن در مکه فضیلتش برتر است یا خروج از آن و اقامت در شهرهای دیگر؟

حضرت در جواب مرقوم فرمودند: ماندن نزد خانه خداوند برتر است.

پاداشی بس بزرگ

علی می گوید خدمت امام جواد(ع) عرض کردم کسی که قبر حضرت رضا(ع) را زیارت کند چه پاداشی نصیبش خواهد شد؟ حضرت فرمودند:

به خداوند قسم پاداش او بهشت است.

کدام عمل محبوبتر است

علی بن مهزیار از امام جواد(ع) نقل می کند که حضرت فرمودند:

هیچ عملی نزد خداوند متعال از عملی که مدام باشد اگر چه عمل کوچکی باشدمحبوبتر نیست.

خداوند متعال روح آن راوی نور را با پیشوایان معصوم(ع) محشور گرداند.

جمعه 16/7/1389 - 11:47
شخصیت ها و بزرگان


علی‌ابن مهزیار اهوازی ، که در قرن سوم هـ. ق می‌زیسته‌است، از فقها، محدثان و دانشمندان معروف شیعه و از نزدیکان امام رضا، امام جواد، امام هادی، و امام حسن عسکری بوده و احکام دینی را نزد آنها فرا گرفته و در برخی از مناطق، بخصوص در اهواز به عنوان نماینده ایشان بوده‌است.


علی‌ابن مهزیار از مردم دورق (شادگان امروزی) بود که بعداً در اهواز ساکن شد. محل تولد ایشان هندیجان می‌باشد ولی با توجه به اینکه در قرن سوم هـ.ق هندیجان از توابع شهر دورق بود لذا او را اهل دورق معرفی کرده‌اند.پدر وی مذهب نصرانی داشت و سپس مسلمان شد و علی نیز به تبعیت از پدر در نوجوانی مسلمان گردید.

براساس برخی روایات وی در زمان امام حسن عسکری درگذشته‌است. بنابر روایات تاریخی هنگامی که مأمون خلیفه عباسی دستور داد تا امام رضا به عنوان ولیعهد او از مدینه عازم خراسان شود امام در مسیر حرکت خود در روز شانزدهم صفر سال ۲۰۱ هـ.ق وارد اهواز شد و چند روزی در این شهر توقف نمود. بعداً در محل اقامت امام مسجدی به نام مسجدالرضا بنا گردید که علی‌ابن مهزیار وصیت کرد پس از مرگ او را در مسجد مذکور دفن کنند. در قسمت غربی بقعه وی و پیوسته به مقبره سالنی وجود دارد که احتمالاً همان مسجدی است که به آن اشاره شد.

وی علاوه بر جنبه روحانیت ،در سیاست نیز صاحب نظر بوده واداره قسمتی از کارهای اعتقادی وسیاسی منطقه را به عهده داشته‌است.وی از شیفتگان خاندان عصمت وطهارت بوده که به اهل بیت علیه السلام عشق می‌ورزیدو هیچ گاه از پشتیبانی آنها دریغ نداشته‌است


ایشان دارای تألیفات باارزشی که همگی سرمایه‌های فقهی ودینی عالم تشیع می‌باشند و به عنوان منابع احکام واحادیث از آنها استفاده می‌شود.این عالم بزرگوار پس از شهادت امام حسن عسکری (ع)راه حجاز را می‌پیمایدوبرای دیدن امام زمانش طریق راه می‌کند که بعد از ۲۰سفر به دیدار مهدی فاطمه (عج)نائل می‌گردد.

«علی» فرزند «مهزیار» معروف به اهوازی ، فقیهی صاحب نام و دانشمندی سترگ و عالمی جلیل القدر و محدثی «صادق» و آشنا به سیاست بوده‌است که سرپرستی قسمتی از کارهای اقتصادی و سیاسی منطقه را به‌عهده داشتند. به اهل بیت و ائمه هدی (ع) علاقه فراوان داشت و هیچگاه از پشتیبانی خود نسبت به این خانواده دریغ نکرد.

او از شاگردان برگزیده امام هشتم حضرت رضا (ع) و از جانب آن حضرت جانشین «عبدالله بن جندب»، وکیل امام «صادق» و امام «کاظم (ع)» شدند و توقیعاتی از جانب امام «جواد» و امام «هادی (ع)» به او رسید که بیانگر شأن و منزلت و عظمت و مقام این عاشق دلسوخته «اهل بیت (ع)» است.

در شمال شهر اهواز نزدیک رود خانه کارون ،بقعه‌ای به چشم می‌خورد که صاحب این بقعه علی فرزند مهزیار معروف به اهوازی ،فقیهی صاحب نام و دانشمندی سترگ وعالمی جلیل القدر و محدثی صادق است که درسنه ۲۰۰هجری قمری می‌زیسته‌است .

جمعه 16/7/1389 - 11:44
شعر و قطعات ادبی
 موضوع پست: شعر ولادتی * ویژه میلاد حضرت فاطمه زهرا(س) *
  
البشارت كه عیان مهر فروزان آمد

ظاهر از پرده عصمت رخ جانان آمد

سر زد از برج نبوت مه رخشنده دین

روشن از نور رخش عالم امكان آمد

دختر ختم رسل هادى گل شاه رسل

از پس پرده عیان چون مه كنعان آمد

دسته دسته ملك از عالم بالا به زمین

بهر دیدار رخش خرم و خندان آمد

عزت و فضل و شرافت بنگر ز امر خدا

سوى زهرا ز جنان حورى و غلمان آمد

ساره و آسیه و مریم حورا ز بهشت

از پى خدمت آن زهره تابان آمد

آن چنان نور رخ دخت نبى جلوه نمود

كه قصور همه مكه نمایان آمد

نه همین مكه منور شده از طلعت او

ز سما تا به سمك یكسره رخشان آمد

شده از مكه همان نور نمایان كه به طور

سالها در طلبش موسى عمران آمد

بهر این نور كه در صلب خلیل ‏اللَّه بود

نار نمرود به یك باره گلستان آمد

گر نبردى به زبان نوح نبى نامش را

كى نجات از یم و گرداب و ز طوفان آمد

یوسف مصر گر این نام نبردى به زبان

كى نجاتش ز چَه و گوشه‏ ى زندان آمد

چون نباشد ز ازل تا به ابد همتایش

همسرش شیر خدا سرور مردان آمد

زین دو دریاى فضیلت كه بهم شد واصل

یازده گوهر رخشنده بدامان آمد

به همین ام ابیها نبى‏ اش خواند ز حق

ام‏ فضل ام ‏الكتاب ام ‏امامان آمد

شب مولود مهین دخت محمد باشد

عرش پر نور شد و فرش چراغان آمد

تا كه تبریك بگوید به جهان شیعه او

(كربلائى) ز شعف شاد و غزلخوان آمد
پنج شنبه 15/7/1389 - 15:21
اهل بیت
میلاد حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام

میلاد فرخنده

پنج سال از بعثت پربرکت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم می گذرد. در بیستمین روز ماه جمادی الثانی چشم ها در انتظار مولودی مبارک است. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم دست به سوی آسمان و دل به نجوای الهی دارد و خدیجه این سو میهمان چهار بانوی بهشتی است. چهار زن برگزیده که در تنهایی و بی کسیِ او به یاری اش آمده اند. مولودی بهشتی در راه است و هم اینک عطر حضورش در مدینه پیچیده است. فاطمه زهرا علیهاالسلام ، حوریه ای بهشتی، انسانی برگزیده و الهی و بانویی آسمانی و مقدس، متولد می شود. زمین و آسمان مدینه را نور وجود مبارکش فرا می گیرد و خانه پیامبر را حضور فرشتگانی که برای شادباش گفتن و پای بوس آمده اند لب ریز می کند. این میلاد فرخنده بر همه عا شقان آن بانوی بهشتی مبارک باد.

سعادت مندترین مادر

نور حضور تو را ـ ای بهشتی ترین مولود ـ از همان ابتدای حضورت درک کرده ام و برای من که مادر این مولود آسمانی ایم و بار او را در بر دارم هیچ چیز شیرین تر از هم زمانی با تو نیست. تویی که از درون من با من سخن می گویی. ای کوچک ترین غمخوار من، آن روز که کفّار، دو نیم کردن ماه آسمان را از پدرت طلب کردند، ندای گرم و دل نواز تو آرامم کرد که از درونم ندا دادی: «ای مادر، اندوهگین مباش و هراس به دل راه مده که خدا یاور پدر من است» هیچ مادری سعادت مندتر از من نیست؛ من که مادر مولودی مسعود و مبارک چون تو هستم. مادرت به فدای تو! شیرین ترین لحظات زندگی ام لحظات بودن با تو و با پدر بزرگوار توست. مبارک باد قدمت و خجسته باد آمدنت!

عزت بانوان

با میلاد مبارک برترین بانوی دو عالم، عزت و شرافت از دست رفته زنان بازگشت. درست در عصر جاهلیت، در زمانی که نخل و شتر دارای قرب و بها بود امّا زن بی ارزش می نمود، و در جامعه ای که شمار مردگان مایه فخر قبیله بود امّا تولد دختران مایه ننگ پدران، او چشم به دنیا گشود. در حالی که پیامبر او را میوه دل و پاره تن خود می نامید و بر دست او بوسه می زد. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم تا آن جا فاطمه زهرا علیهاالسلام را بزرگ می داشت و اکرام می نمود که چون فاطمه علیهاالسلام بر پدر وارد شد، پیامبر از جای بر می خواست و او را بر جای خود می نشانید. گاهِ سفر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آخرین لحظه را به وداع با او می گذرانید و در بازگشت ابتدا به خانه او وارد می شد.

حوریه ای در لباس انسان

علاقه رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به دختر گرامی اش، فاطمه زهرا علیهاالسلام ، رشته ای است آسمانی و الهی، و این تنها به سبب الهی بودن، آسمانی بودن و بهشتی بودن آن بانوی گرامی بود. رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم درباره دختر گرامی اش می فرمایند: «دخترم فاطمه، که سلام خدا بر او باد، برترینِ زنان از ابتدای عالم تا پایان آن است. او پاره تن من و نور چشم من و میوه دل من است. او حوریه ای در صورت انسان است که چون به نماز می ایستد نورش در چشم فرشتگان آسمان چون نور ستارگان برای اهل زمین می درخشد».

همسرداری حضرت زهرا(س)

فاطمه زهرا علیهاالسلام ، که برترین زنانِ عالم خلقت است، بسیار فروتن و رها از علایق دنیوی است؛ تا آن جا که روزی مولا علی علیه السلام از او غذایی می خواهد، ولی فاطمه علیهاالسلام می فرمایند: «دو روز است که جز غذای اندکی در خانه ما نیست... ولی اینک دیگر هیچ غذایی در خانه نیست». مولا علی علیه السلام سؤال می کند: «ای فاطمه، آیا به من خبر ندادی تا چیزی تهیه کنم؟» و فاطمه علیهاالسلام ، الگوی مکارم اخلاقی زن مسلمان می فرماید: «یا اباالحسن، من از خدای خود خجالت می کشم که بر تو چیزی تکلیف کنم که شاید در توان تو نباشد».

همسری نمونه

بهترین زنان عالم، فاطمه زهرا علیهاالسلام الگوی انسان های شیفته کمال و به ویژه زنان پویای راه سعادت است. او نمونه ای است کامل و گویا برای زنانی که در پی زندگی راستین و حرکت در مسیر درست آنند. ایشان افزون بر کمالاتی چون عبادت خالصانه و بسیار، ایثار بی انتها و معرفت بی پایان، در مقام همسری بسیار ساده، فروتن، خدمت گزار و مهربان بود. مولای متقیان علی علیه السلام درباره آن بانوی بزرگ می فرمایند: «به خدا هرگز مرا به خشم نیاورد. در هیچ امری از من سرپیچی نکرد. به او که نگاه می کردم همه غم و اندوهم از میان می رفت».

دردانه بوستان عصمت

فاطمه زهرا علیهاالسلام ثمره نبوت و مادر امامت است. آیات و احادیث بسیاری از فضیلت و شرافت آن بانوی بزرگ سخن می گوید و در این میان آیه تطهیر روشن ترین گواه پاکی و عصمت آن گل خوش بوی بهشتی است که در آن خداوند شهادت می دهد که هرچه بدی و زشتی و ناپاکی است از وجود مقدس او دور است. سالروز میلاد مبارک آن دردانه بوستان عصمت و طهارت، فاطمه زهرا علیهاالسلام ، بر همه پیروان آن بانوی گرامی مبارک باد.

آینه عفت

بانوی بزرگ عالم اسلام، صدیقه کبری فاطمه زهرا علیهاالسلام ، تصویر تمام نمای عفت و وقار و حیا بود. او که گاهِ دفاع از ولایت و در آن هنگامه مردافکن، بر منبر خطابه حاضر می شود و به بیانی در اوج بلاغت و فصاحت، به ستیز با جنود باطل و دفاع از حق می پردازد، در منش روزمره زندگی اش از این که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در تقسیم کارهای زندگی، کارهای درون خانه را به او می سپارد، مسرور و شادمان گشته، می فرماید: «هیچ کس جز خدا نمی داند که چقدر خوشحال شدم از این که رسول خدا مرا از برخورد و همدوشی با مردان رها ساخت».

بلندای مقام

آسمان را هاله ای از نور فرا گرفته است. رایحه ای دل نواز از عطر حضور زیباترین گل خلقت، فاطمه زهرا علیهاالسلام ، زمین و آسمان را می نوازد. عصاره خوبی های آفرینش بر پهنه زمین پای می نهد و دخت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم چشم می گشاید.

بوی خوش بهشت

خجسته سالروز میلاد دُرّ درخشان خلقت، ماه روشن آسمان هدایت، روز تبریک و سلام و صلوات است. امروز سبد سبد تبریک و سلام از عرش می بارد و عطر خوش بهشت آسمان را در می گیرد.

عبادت خالصانه

فاطمه زهرا علیهاالسلام آینه عبادت خالصانه و اسوه کامل بندگی و عبودیت خالص برای خداست. او آن قدر به نماز می ایستاد که پاهایش متورم می شد و گاهِ نماز از خوف الهی بدنش می لرزید. آن بانوی بزرگ به شب زنده داری اهل خانه در شب های قدر توجهی ویژه دا شت و می فرمود: «محروم کسی است که از خیر این شب ها محروم بماند». او اهل خانه را در روز به استراحت وا می داشت تا بتواند شب های قدر را زنده بدارند و به نیایش بگذرانند.

تجلی خوبی ه

مبارک باد آمدنت! خجسته باد مقدم نیکویت! ای عصاره خوبی های خلقت، چکیده خیرها و نیکی ها، نگین زیبایی های آفرینش، ای دختر برترین بندگان خدا، ای برترین بانوی عالم، بلندای مقام تو را فقط خدا داند و بس و وصف تو تنها در کلام پدر گنجد و بس که فرمود: «اگر نیکی و خوبی به صورت شخصی تجلی می کرد، آن شخص فاطمه بود و چه بسا فاطمه علیهاالسلام برتر از آن است».

پنج شنبه 15/7/1389 - 15:14
تغذیه و تناسب اندام

روشهای موفقیت‌آمیز كاهش وزن

محققان در مطالعه‌ای جدید روشهای موفقیت‌آمیز كاهش وزن در میان ‪ ۵‬هزار نفر كه به طور میانگین ‪ ۳۲‬كیلوگرم از وزن خود كاسته‌اند را مورد بررسی قرار دادند
محققان كلینیك بهداشتی “مایو” در آمریكا در گزارشی كه در نشریه علمی همین كلینیك به چاپ رسیده است اعلام كردند افراد موفق در زمینه كاهش وزن از روشهای مختلف برای شمردن كالری‌های مصرفی و كنترل آن استفاده می‌كنند كه از جمله آنها می‌توان به اعمال محدودیت در زمینه خوردن غذاهای خاص و نیز مصرف وعده‌های كوچكتر غذا در طول روز اشاره كرد.

از میان این ‪ ۵‬هزار نفر، بیش از ‪ ۹۰‬درصد به صورت دایمی به ورزش روی آورده‌اند و اغلب آنها از ورزشهایی نظیر یك ساعت پیاده‌روی سریع در روز استفاده كرده‌اند.

این مطالعه نشان می‌دهد حذف صبحانه در میان افراد موفق در زمینه كاهش وزن جایی ندارد و ‪ ۸۰‬درصد از این افراد هر روز صبحانه می‌خورند كه صبحانه بسیاری از آنها شامل تركیب شیر و غلات و نیز میوه‌جات بوده‌است.

به علاوه افراد موفق در زمینه كاهش وزن به طور مرتب و دست كم یكبار در هفته وزن خود را با ترازو می‌سنجند.

آمار جمع‌آوری شده همچنین نشان می‌دهد افرادی كه موفق به كاهش وزن قابل توجهی می‌شوند برای جلوگیری از بازگشت اضافه وزن باید به روش جدید زندگی خود ادامه دهند و در صورت مشاهده آغاز مجدد افزایش وزن باید به سرعت برای توقف این روند دست به كار شوند.

به گفته محققان، افراد تحت رژیمهای لاغری كه وزن خود را به میزان مورد نظر رسانده و دست كم دو سال وزن خود را در آن حد نگهدارند، دیگر با خطر بازگشت به اضافه وزن خود مواجه نمی‌شوند

چهارشنبه 14/7/1389 - 18:49
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته