• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 92
تعداد نظرات : 97
زمان آخرین مطلب : 3566روز قبل
ازدواج و همسرداری

بسم الله الرحمن الرحیم

*( الهُمَ صَلی عَلی مُحَمّد وَ آل مُحَمّد )*

 

از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است كه فرمود: زنى نزد رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) آمد و گفت: مرا تزویج كن! رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند: چه كسى این زن را به همسرى مى گیرد؟ مردى گفت: من، اى رسول خدا، او را به همسرى من درآور! پیامبر پرسیدند: (به عنوان مهر) به او چه مى دهى؟ گفت: چیزى ندارم (كه بدهم). پیامبر نپذیرفت و آن زن دوباره خواسته اش را تكرار كرد. پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) نیز كلام خود را تكرار فرمودند و این بار همان مرد برخاست. بار سوم كه آن زن خواسته اش را تكرار كرد، پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)به آن مرد فرمودند: آیا از قرآن چیزى مى دانى؟ گفت: آرى. پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)فرمودند: او را به همسرى تو در مى آورم با این مهریه كه آنچه از قرآن مى دانى، به او بیاموزى(98).
به روایت دیگرى، [پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) از او پرسیدند: چیزى از قرآن مى دانى؟] آن مرد گفت: آرى، یك سوره از قرآن مى دانم. و پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)براى مهریه فرمودند: بیست آیه (از آن سوره) را به او تعلیم بده(99).

:: مى خواهم با آن زن ازدواج كنم

از امیرمؤمنان على(علیه السلام) نقل شده كه مردى نزد رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) آمد و گفت: اى رسول خدا! مى خواهم با این زن ازدواج كنم. حضرت فرمودند: چه مقدار مهریّه به او مى دهى؟ گفت: چیزى ندارم [كه مهرش كنم]. حضرت به انگشترى كه در دست مرد بود نگاه كرد و فرمودند: آیا این انگشتر مال تو است؟ گفت: آرى. پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند: این انگشتر را مهریه او قرار ده و با او ازدواج كن(100).

:: كفو بودن زن و مرد مؤمن

از امام صادق(علیه السلام) روایت شده كه على بن الحسین(علیه السلام) با كنیزكى كه متعلق به حسن بن على(علیه السلام) بود ازدواج نمود. این خبر به گوش عبدالملك بن مروان رسید و او در نامه اى به ایشان نوشت: تو شوهر كنیزان شدى؟! على بن الحسین(علیهما السلام) نیز در پاسخ نوشت: به یقین خداوند به سبب اسلام، زن پست [و ناچیز] را برترى و زن ناقصه را تمامیت و كمال بخشید، و شخصیت او را كه تا پیش از آن تحقیر شده بود، گرامى داشت. پس هیچ مسلمانى حقیر نیست و حقارت تنها از آنِ جاهلیّت است. رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) (نیز) غلامش را همسر داد و با كنیز خود ازدواج نمود(101).

ادامه دارد ...

برگرفته از کتاب جوانان؛ ازدواج وراهکارها

نوشته آیت الله محمد شیرازی

اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ
 

يکشنبه 27/4/1389 - 9:23
سياست

 کاریکاتور برگزیده قرن

ترجمه:

روزی روزگاری در رفح

پسر اسرائیلی:

پدر من میگه شما عرب ها حیوانات تروریست شیطانی هستین.!

پسر فلسطینی:

پدر من چیزی به من نگفته!، آخه اون بدست شما کشته شده. 

دوشنبه 21/4/1389 - 19:7
ازدواج و همسرداری

 بسم الله الرحمن الرحیم

*( الهُمَ صَلی عَلی مُحَمّد وَ آل مُحَمّد )*

 

ازدواج حضرت خدیجه(علیها السلام)

ازدواج پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) با خدیجه(علیها السلام) نیز همین گونه بود. با این كه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) مال و ثروتى نداشت، خدیجه(علیها السلام) به ازدواج با ایشان رضایت داد و عرضه داشت: اى پسر عمو! من تو را خواستم چون خویشاوند من هستى و در میان قومت شریف و صاحب اعتدال و امین وخوش خلقى و گفتارت راست است.
سپس خویش را بر حضرت عرضه كرد و به ایشان پیشنهاد ازدواج داد(96).

:: تزویج ضباعه

داستان ازدواج ضباعه دختر زبیربن عبدالمطلب با مقداد بن اسود كندى نیز درخور تأمل است. امام صادق(علیه السلام) در این باره فرمودند: رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)به سادگى تمام، او را به مقداد تزویج كرد، تا ازدواج ها متواضعانه و سهل گیرانه انجام شود و مردم در این زمینه از رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) پیروى كنند و بدانند كه ارجمندترین آن ها نزد پروردگار با تقواترین آن ها است(97).

 

ادامه دارد ...

برگرفته از کتاب جوانان؛ ازدواج وراهکارها

نوشته آیت الله محمد شیرازی

اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ
 

يکشنبه 20/4/1389 - 11:4
ازدواج و همسرداری

 بسم الله الرحمن الرحیم 

*( الهُمَ صَلی عَلی مُحَمّد وَ آل مُحَمّد )*


شناساندن الگوهاى شایسته، یعنى معرفى پسران و دخترانى كه اقدام به ازدواج زود هنگام نمودند و در زندگى زناشوئى خویش موفق بوده اند یكى از عوامل ایجاد آمادگى روانى و عملى امر ازدواج دختران و پسران است. در این جا برخى از نمونه هاى تاریخى را یادآور مى شویم.

:: ازدواج حضرت فاطمه(علیها السلام)

درباره ازدواج آن حضرت، پیش از این سخن گفتیم و اكنون به زوایاى دیگرى از آن مى پردازیم. به نقل جابربن عبدالله انصارى، وقتى رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فاطمه را به امیرمؤمنان(علیه السلام) تزویج كردند، برخى قرشیان نزد حضرت آمدند و گفتند: شما با مهریه اى ناچیز فاطمه را به همسرى على درآوردى! رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند:
من على را تزویج نكردم، بلكه خداى عزّوجلّ او را تزویج كرد. شبى كه به سدرة المنتهى برده شدم، خداى عزّوجلّ به آن سدره وحى نمود كه: [از بار خویش] بیفشان! آن (سدره نیز) بر حوریان بهشت دُر و گوهرهایى افشاند و آنان آن ها را به یكدیگر هدیه مى دهند و بدان افتخار مى كنند و مى گویند: این از نثار فاطمه دختر محمد است.
آن گاه كه شب زفاف فرا رسید، پیامبر بر قاطرش (شهبا) روپوش مخمل تاكرده اى انداخت و به حضرت فاطمه(علیها السلام) فرمودند: سوار شو! و به سلمان امر نمود كه آن را پیش ببرد و خود (حضرت نیز) از پس، آن را مى راند. در بین راه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) صدائى شنید و ناگاه جبرئیل را در میان هفتاد هزار فرشته و میكائیل را در میان هفتاد هزار فرشته دیگر در مقابل خود دید. به ایشان فرمودند: چه چیز شما را به زمین فرود آورد؟ آن ها گفتند: آمده ایم تا فاطمه(علیها السلام) را به سوى [خانه] شوهرش ببریم. آن گاه جبرئیل تكبیر گفت و میكائیل و فرشتگان ومحمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) [نیز] تكبیر گفتند و از آن شب بود كه تكبیر براى عروس ها قرار داده شد(95).

 

 

ادامه دارد ...

برگرفته از کتاب جوانان؛ ازدواج وراهکارها

نوشته آیت الله محمد شیرازی

اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ

پنج شنبه 17/4/1389 - 19:3
ازدواج و همسرداری

بسم الله الرحمن الرحیم

*( الهُمَ صَلی عَلی مُحَمّد وَ آل مُحَمّد )*

 

 

 

 

از آنجایی‌كه دین اسلام به‌عنوان كامل ترین دین الهی مطرح است و نیازمندی‌های بشری را در هر زمانی جوابگوست؛ نسبت به ازدواج و كانون مقدس خانواده، تشویق‌ها و ترغیب‌های زیادی نموده است، تا جایی‌كه بیت‌المال را یكی از ابزارهای رسیدن به چنین هدفی قلمداد می‌كند و علاوه بر موارد ضروری تكلیف كرده تا حاكم حكومت اسلامی برای رفع معضل جوانان و پیشگیری از افتادن در ورطه انحراف و مفاسد اجتماعی از بیت‌المال مسلمانان استفاده كند. در این خصوص پیامبر عظیم‌شان اسلام می‌فرمایند:

«ما بنی بناء فی‌الاسلام احب الی الله عزوجل من‌التزویج»

«در اسلام هیچ بنایی نزد خدا محبوب‌تر از بنای ازدواج نیست»

پاكدامنی و عفت در همه ملل ستودنی است و مختص قشر خاصی نبوده و نیست وبه همین‌دلیل در همه كشورها برای ازدواج آئین مخصوصی با توجه با قوانین و فرهنگ هر ملتی وجود دارد.

در اسلام عشق‌ورزی تنها در ازدواج، پسندیده شمرده می‌شود.

بدون شك اعتقادات و باورهای دینی بهترین معیار در امر ازدواج هستند كه مسلماً نتایج مثبت فراوانی را نیز در پی خواهد داشت. در واقع معنویت به زندگی انسان معنا می‌بخشد ، در خانواده‌ای كه ایمان اصل قرار داده شود و محور زندگی مشترك بر معنویت قرار بگیرد و با معیارهایی كه اسلام و قرآن عنوان می‌كنند ، زندگی مشترك پایه‌ریزی شود ، دستیابی به ازدواج موفق امكان‌پذیر خواهد بود و موجب خوشنودی خداوند و پیامبر اسلام(ص) می‌شود و همچنین تحسین دیگران را هم درپی خواهد داشت.

معنویت، انسان را به هدفی عالی می‌رساند و حلال مشكلات ، برطرف‌كننده نارسایی‌ها در نظام خانواده و اجتماع است. معنویت نقش بسزایی دركامیابی و سعادت یك زندگی مشترك دارد.

طرفین قبل‌از ازدواج بهتر است بدانند چه هدفی دارند و براساس هدف اصلی برنامه‌ریزی كنند، میزان پایبندی طرفین به اعتقادات مذهبی از اهمیت بسزایی برخودار است.

در ازدواج زن و مرد به‌عنوان زن و شوهر در كنار یكدیگر قرار گرفته و زندگی مشترك خود را شروع می‌كنند. تناسب زوجین در ابعاد معنوی و شخصیتی می‌تواند به خوشبختی و موفقیت طرفین منتهی شود ، با توجه به تاثیر رفتارها و تربیت خانوادگی افراد در زندگی جدید ، مد نظر قرار دادن پیشینه خانوادگی طرفین اهمیت بسزایی در موفقیت زندگی دارد. ازدواج‌هایی كه معنویت در آن اصل قرار می‌گیرد ، از شیرینی و حلاوت بیشتری برخودار خواهند بود. ایمان جاذبه و كشش نیرومند و قوی میان طرفین را به عزت و انسانیت سوق می‌دهد.

در فضای معنوی طرفین خداوند را حاضر و ناظر بر اعمال، رفتار و گفتارشان می‌دانند، در صحبت‌هایشان صداقت دارند و رویاهایشان از زندگی آینده صادقانه بیان می‌شود ، درصورت برخورد با مشكلات عمیق‌تر و منطقی‌تر برخورد می‌كنند، ارتباطات عمیق و صمیمی است، همدلی وجود دارد، سنت‌های غلط و تجملات از بین می‌رود و موضوع ساده كردن ازدواج مورد توجه قرار می‌گیرد ، سیر پرورش شخصیت افراد به سمت تكامل است و فضائل اخلاقی و انسانی در رأس قرار می‌گیرد.

 

طرفین یكدیگر را مستعد كمال، پیشرفت و تحول می‌پندارند، تاكیدشان بر صفات برجسته و مثبت یكدیگر است، تغییرات رفتاری و پیشرفت فكری و اخلاقی یكدیگر را تحسین می كنند، با ارائه پیشنهاد مناسب در خصوص حل مسائل و اعتقاد به گفتگوهای سازنده و ثمربخش، در تصمیم‌گیری مشاركت می كنند و در هدایت زندگی مشترك از هماهنگی لازم برخوردار هستند، مصلحت زندگی را بر منفعت شخصی ترجیح می‌دهند و سعی می‌كنند خواسته‌های فردی خود را در راه تحقق اهداف زندگی مشترك نادیده بگیرند و هرجا كه مصلحت بزرگتری مطرح است انعطاف‌پذیری بیشتری نشان می‌دهند، به تكامل یكدیگر می‌اندیشند، به تقویت روحیه یكدیگر فكر می‌كنند ، از انتخاب خود راضی هستند، قدرشناس، خوش‌قول، صحبت‌پذیر و قهرگریز، مثبت‌نگر، شاد، كم‌توقع، صبور و باحوصله هستند و كلام حق و منطق صحیح را از جانب یكدیگر می‌پذیرند.

در معنویت، عشقی راستین و حقیقی وجود دارد، خدعه و نیرنگ، تظاهر و دروغ وجود ندارد.

بی‌اعتنایی و بی‌توجهی افراد به معنویت می‌تواند مشكلات و موانعی را در زندگی مشترك ایجاد كند: این نوع روابط بسیار سست و شكننده خواهند بود و رابطه‌ها هر روز كمرنگ‌تر می‌شود ، طرفین خود را ملزم به رعایت تعهدات اخلاقی نمی‌بینند ، خود را در چهارچوب ازدواج و خانواده قرار نمی‌دهند ، دچار لغزش و اشتباه می‌شوند ، به خواسته‌های یكدیگر توجهی ندارند ، عملكردها موجب مخالفت طرفین می‌شود.

 

رفتارهای ناپسندخود را توجیه می‌كنند، مذاكره و گفتگو معنا ندارد، افراد ارزشی برای یكدیگر قائل نمی‌شوند، تنش و بحران در زندگی وجود دارد، تفاهم و رابطه‌ حسنه‌ای وجود ندارد، یكدیگر را با دیگران مقایسه می‌كنند، توقعات بیجا از یكدیگر دارند، از انتخاب خود پشیمان هستند ، یكدلی و یكرنگی وجود ندارد ، طرفین نسبت به یكدیگر بی‌تفاوت هستند و هیچ‌گونه تعلق خاطری ندارند، از كلمات ناسزا و ملال‌آور در صحبت‌هایشان استفاده می‌كنند، از مرز تعادل خارج می‌شوند، كانون خانواده برایشان اهمیتی ندارد، به منافع شخصی خودشان می‌نگرند، صمیمیت و رفاقت معنی ندارد و لجاجت و رقابت ناسالم وجود دارد.

 

زندگی بدون معنویت دوامی ندارد و طولی نخواهد كشید كه آتش عشق به سردی تبدیل می‌شود و شیرینی موقتی زندگی كوتاه به تلخی دائمی مبدل می‌شود، هیچ زندگی مشتركی نمی‌تواند بدون معنویت به مسیر خود ادامه دهد. معنویت داروی شفا بخش و التیام‌دهنده ضعف‌ها و كمبودها و نارسایی‌‌هایی است كه معمولا در نظام خانواده پیش می‌آید و هدایت‌كننده انسان به سوی سعادت و بهروزی است و به استناد مضمون آیه 32 سوره مباركه نور خداوند می‌فرماید: مقدمات ازدواج را فراهم نمائید و از فقر و تنگدستی آنها نگران نباشید و در ازدواجشان بكوشید چرا كه اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند آنها را از فضل خود بی‌نیاز می‌سازد.

به امید آنكه همه جوان‌ها با قرار دادن معیار ایمان و شناخت كافی بهترین تصمیم را كه همان انتخاب عاقلانه و صحیح است، بگیرند و سعادتمند شوند.

منبع: روزنامه  اطلاعات

 

اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ 

پنج شنبه 3/4/1389 - 17:47
خواستگاری و نامزدی

 بسم الله الرحمن الرحیم

*( الهُمَ صَلی عَلی مُحَمّد وَ آل مُحَمّد )*

 

زمانی که مشکل یا فشاری بر مرد وارد می شود، او بسیار ساکت می شود و در خود فرو می رود تا بتواند راه حلی پیدا کند. اما بر عکس زن از طریق صحبت کردن با جزئیات بسیار راجع به مشکلش به آرامش می رسد.  


شناخت تفاوت ها و احترام به آن

قال علی(ع):

انهنَّ امانة الله عندکم فلا تضاروهنّ و لاتعضلوهنّ.

زنان در نزد شما امانت الهی هستند پس به آنان زیان نرسانید و آنها را تنها نگذارید.(1)

امام صادق(ع) فرموده اند:

خدا رحمت کند بنده ای را که رابطه ی بین خود و زنش را نیکو کرده است.(2)

همه ی ما به این موضوع واقفیم که مردان و زنان از لحاظ جسمی و روحی با هم متفاوتند، همان گونه که در خلقت ظاهری با هم تفاوت دارند در مسایل روحی و روانی نیز از یکدیگر متمایزند. اما هنگامی که یک ازدواج صورت می گیرد و زن و مردی زندگی مشترکی را شروع می کنند، هر یک از آنها به کلی فراموش می کنند که با دیگری متفاوتند و این تفاوت ها هم بسیار است.

هر یک گمان می کند اگر طرف مقابل دوستش دارد باید همان گونه باشد که او می خواهد. لذا سعی در تغییر طبیعت و فطرت دیگری می نماید تا او را به دلخواه خویش در آورد و به این خاطر روابط متشنج می شود و فرصت گفت و گوی صمیمی و دوستانه از بین می رود.

در مقالات بعدی مبحثی را به «پذیرش همسر» اختصاص دادیم و به خانم ها توصیه کردیم همسران خود را همان گونه که هستند بپذیرند. در این قسمت نیز به آقایان یادآوری می کنیم که زنان با مردان تفاوت های اساسی دارند. این تفاوت ها را بشناسیم و به آنها احترام بگذاریم.

یکی از بزرگ ترین تفاوت های بین زن و مرد، این است که هر کدام از آنها چگونه با فشارهای روحی کنار می آیند و در برخورد با مشکلات چگونه عمل می کنند و به چه نحوی عکس العمل نشان می دهند.

در این گونه مواقع مردها شدیداً در خود فرو می روند و گوشه گیر می شوند، در صورتی که زن ها با هیجانی فزاینده غرق در مسئله می شوند و خود را گرفتار می کنند.

زمانی که مشکل یا فشاری بر مرد وارد می شود، او بسیار ساکت می شود و در خود فرو می رود تا بتواند راه حلی پیدا کند. اما بر عکس زن از طریق صحبت کردن با جزئیات بسیار راجع به مشکلش به آرامش می رسد.

وقتی که مشکلی برای زنی پیش می آید، او فقط به یک شنونده نیاز دارد که بدون قضاوت و بدون ارایه ی راه حل، با دلسوزی به احساسات و گفته های او گوش کند.

وقتی که همسر شما از موضوعی ناراحت و کلافه است، به گرمی به سخنان او گوش دهید و اصلاً سعی نکنید که مشکل گشایی نمایید و یا مسئله ی او را کوچک و بی اهمیت جلوه دهید، بلکه فقط با دلسوزی و تایید، حرف هایش را بشنوید؛ این موقع است که زن احساس حمایت می کند و خشنود و راضی می شود.

صحبت کردن «نیاز» یک زن است و مرد هنگامی در روابط خود با همسرش موفق است که به این «نیاز» احترام بگذارد.

قال رسول الله(ص):

خیرکم خیرکم لنسائکم.(3)

خوب ترین شما آن کسی است که با همسر خود نیکو رفتار کند.

پس به این موضوع توجهی عمیق و اساسی داشته باشیم که زمانی زن احساس می کند از طرف همسرش مورد احترام و پذیرش قرار گرفته، که شوهرش شنونده ای خوب برای سخنان و احساسات او باشد.

یک مرد موفق به احوال همسرش اهمیت می دهد، مثلاً وقتی که به منزل می آید حال او را می پرسد و از او سوال می کند که روزش را چگونه گذرانده است؟ و هنگامی که می بیند او ناراحت است با علاقه و دلسوزی می خواهد تا برایش حرف بزند، وقت صحبت کردن دستان او را می گیرد و لمس می کند .به او نگاه می کند و نشان می دهد که به سخنانش توجه دارد، به کتاب هایی که می خواند، و مطالبی که بازگو می کند، توجه و علاقه نشان می دهد، با صبوری به حرف هایش گوش می کند و مرتب به ساعت نگاه نمی کند، یا روزنامه ورق نمی زند و کلامش را قطع نمی کند.

این گونه است که زن، احساس اعتماد و امنیت می کند و از عشق همسرش مطمئن می گردد و حس می کند که مورد احترام قرار گرفته و زمانی که زن احساس احترام کند، برایش آسان تر است که از مرد آن طور که در خورش باشد قدردانی نماید .

بدانیم فواید دنیوی و اخروی نیز از قبل روش های پسندیده ی رفتاری نصیبمان خواهد شد. چنان که در روایت است:

قال رسول الله(ص)

جلوس المرء عند عیاله أحب الی الله تعالی من اعتکاف فی مسجدی هذا.

نشستن مرد نزد زنش نزد خدای متعال محبوب تر است از اعتکاف او در مسجد . (4)

الامام صادق(ع)

من حسن بره باهله زادالله فی عمره.

هر که به خانواده اش نیکی کند خداوند بر عمرش بیفزاید. (5)

و عنه: من حسن بره اهل بیته زید فی رزقه.

کسی که نیکی و نیکوکاریش با زن و فرزند مطلوب باشد، به رزقش اضافه می شود. (6)

و حسن الخلق یزید فی الرزق.

اخلاق خوب روزی را اضافه می کند.(7)

موضوع دیگری که در تفاوت زن و مرد مطرح است، مساله ی چرخه ی طبیعی احساسات زن است. زنان هم چون امواج دریا متلاطم و متغیرند، زمانی سرشار از عشق و گاهی غمگین. با شناخت این بعد از وجود زن، راحت تر می توان با احساسات او کنار آمد و او را درک کرد. انتظار اشتباهی است که از یک زن توقع داشته باشیم همیشه سرحال و خوشحال باشد، چرا که به روال طبیعی، او دارای فرود و فراز احساس می باشد و نمی تواند به طور ثابت، یک رفتار همیشه شاد ارایه دهد.

با پذیرش این موضوع می توان به یک زن کمک کرد تا با آرامش، روند فطری چرخه ی احساسات خود را طی کند و به سلامت روحی و روانی دست یابد. شنونده بودن و توجه به سخنان و عواطف زن، تاثیر شگرفی در گذراندن آرام این مراحل دارد و بکار بندیم این کلام امام صادق(ع) را که:

الامام الصادق(ع):

المومنون خدم بعضهم لبعض، یفید بعضهم بعضاً.

مومنان خدمتکار یکدیگرند و به یکدیگر سود می رسانند.(8)

در مقاله ی بعد به بحث«خوش خویی واخلاق پسندیده ی مردان» می پردازیم.

ادامه دارد...

پی نوشت :

1- بحارالانوار، ج 103، ص 226

2- مکارم الاخلاق، ص 217

3- مستدرک، ج 14، ص 255

4- میزان الحکمة، ج 5، ص 2266

5- خصال، ص 21

6- بحارالانوار، ج 71، ص 396

7- بحارالانوار، ج 71، ص 396

8- الکافی، ج 2، ص 167

منبع: برگرفته از کتاب:«همسر اگر اینگونه می بود» - نویسنده:راضیه محمد زاده

سایت خبری قاصدک
نویسنده : حمید توکلی کرمانی

 

اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ 

دوشنبه 31/3/1389 - 11:8
ازدواج و همسرداری

بسم الله الرحمن الرحیم

*( الهُمَ صَلی عَلی مُحَمّد وَ آل مُحَمّد )*

 چنان كه همگان مى دانیم، معضل عزوبت در جامعه رو به گسترش است و براى حل آن نیازمند كار منظم سازمانى هستیم؛ چرا كه بالا رفتن روز افزون شمار افراد مجرّد حل مشكل را سخت تر كرده، به گونه اى كه از افراد و حتى از هیئت هاى كوچك كارى ساخته نیست؛ هر چند تلاش افراد و گروه ها براى رفع این مشكل در جاى خود لازم و قابل ستایش و سپاس گذارى است.
به همین جهت و از آن رو كه گفته اند: ید الله مع الجماعة(93)؛ دست خدا با جماعت است. سزاوار است مسلمانان برخاسته، براى تأسیس مؤسساتى جهانى براى ازدواج مجرّدان در سراسر جهان تلاش كنند. باید توجه داشت كه كار سازمانى و منظم نیازمند كوشش و امكاناتى است، به بزرگى مشكلى كه قصد ریشه كن كردن آن را داریم. بى شك اگر اخلاص و توكل به خدا در كار باشد، فراهم آمدن این تشكل محال نخواهد بود. مى گویند: سفر هزار فرسخ با گامى و باران با قطره اى آغاز مى شود.
از دیگر سو شایسته است كه این مؤسسات به قانون شورا و تعدد احزاب تن دهند تا همواره با مقتضیات زمان سازگار شوند؛ به ویژه كه غرب و دستگاه هاى مخفى آن براى گسترش فساد و فحشا در میان مسلمانان، به جنگ با مؤسساتى خواهند آمد كه براى اصلاح اوضاع مسلمانان در جاى جاى جهان كار مى كنند.
نیز سزاوار است كه این گونه مؤسسات اصلاحگر همواره با فقها و مراجع تقلید در تماس باشند و از رهنمودهاى آنان استفاده كنند تا در اقدامات خود از پشتیبانى مستمرّ آن ها برخوردار گردند. این پشتیبانى، آن ها را در توسعه و شتاب بخشیدن به اقداماتشان در زمینه هاى مختلف مساعدت خواهد كرد(94).
همچنین لازم است كه این مؤسسات متخصصانى در زمینه هاى گوناگون: جامعه شناسى، روان شناسى، اقتصاد و مانند آن در اختیار داشته باشند . نیز مى توانند از پشتیبانى بازرگانان و شركت هاى بزرگ اقتصادى بهره مند شوند و این امر از طریق تبلیغات و پخش آگهى براى آن ها در چهارچوب موازین شرعى میسر مى شود.

 ادامه دارد ...

برگرفته از کتاب جوانان؛ ازدواج وراهکارها 

نوشته آیت الله محمد شیرازی

اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ
 

پنج شنبه 27/3/1389 - 9:28
ازدواج و همسرداری

بسم الله الرحمن الرحیم

*( الهُمَ صَلی عَلی مُحَمّد وَ آل مُحَمّد )*

 

در احـوالات علامه مجلسى(91) (قدس سره) آمده است كه ملاّ صالح مازندرانى(92) در جلسه درس او شركت مى جست. چون ملا صالح رتبه علمى ممتازى داشت، استاد او را تشویق به ازدواج نمود و پس از آن كه احساس كرد مایل و موافق است، به او فرمود: اگر تو علاقه مندى كه ازدواج كنى، به من اجازه بده كه همسرى صالح برایت برگزینم. و او همان جا به استادش اجازه داد. علامه مجلسى دخترى به نام آمنه داشت كه علاوه بر تدیّن و تربیت اخلاقى، در احكام شرعى نیز دانشمند بود؛ چرا كه پدرش او را از خردسالى به خوبى آموزش داده بود. هنگامى كه علامه وارد خانه شد، آمنه را خواست و به او گفت: شوهرى برایت انتخاب كردم كه در نهایت فقر، ولى در نهایت فضل و علم و تقوا است. و تو در پذیرش یا رد، آزادى. دختر گفت: فقر براى مرد عیب نیست. خلاصه سخن این كه هر دو موافقت خود را براى این پیوند اعلام كردند و علامه مجلسى شمارى از مؤمنان را به مجلس عقد دخترش دعوت كرد.
آرى، یكى از مسؤولیت هاى والدین آن است كه هنگام فرا رسیدن زمان ازدواج فرزندان شان، آن ها را به ازدواج تشویق كرده و آنرا پیچیده نكنند. به شروط مادى توجه ننمایند و بر مهریه اندك و ساده زیستى در زندگى تأكید كنند تا با آسانى كامل انجام گیرد، چه این كه خوشبختى در گرو مال، اتومبیل و نظایر این ها نیست.

 

ادامه دارد ...


برگرفته از کتاب جوانان؛ ازدواج وراهکارها

نوشته آیت الله محمد شیرازی

اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ
 

دوشنبه 24/3/1389 - 12:23
ازدواج و همسرداری
بسم الله الرحمن الرحیم

*( الهُمَ صَلی عَلی مُحَمّد وَ آل مُحَمّد )*

   

 

1 – عشق معطوف به غیر از خود است. در حالیكه محور هوس خود فرد و لذت اوست. جملات زیر را مقایسه كنید:
- (
من) دوستت دارم
- (
من) برات می میرم
- (
برای من) هیچكس مثل تو نمیشه
- (
من ) همیشه به فكر توام
-(
من) را فراموش نكن
- (
من ) از تو رنجیدم
در حالیكه در عشق، توجه به حالتها و لذتهای خود نیست. و خواست و شرایط معشوق جایگزین خودخواهی فرد می شود.
جمله معشوق است و عاشق پرده ای
زنده معشوق است و عاشق مرده ای

2 – هوس پاسخ به یك نیاز جسمانی و روانی است، مثل نیاز به آب، نیاز به اكسیژن ، نیاز به غذا. ولی عشق فراتر از یك چنین نیازی هست. عشق فراهم آورنده رشد و خودشكوفایی فرد است. لذا فردعاشق خود را خوار نمی كند، كوچك نمی كند. عشق عزت و احترام دارد و این احترام از روی بی نیازی و بزرگی عشق حاصل می شود. شاید در فیلم ها دیده و شنیده باشید كه فردی می گوید« من عشق را گدایی نمی كنم».
هر چه جز عشقست، شد ماكولِ[1] عشق
دو جهان یك دانه پیش نَولِ[2] عشق
دانه یی مر مرغ را هرگز خورَد؟
كاهدان مر اسب را هرگز چَرَد[3]؟
3 –
عشق محدود كننده و زندانی كننده معشوق نیست. عشق آزاد كننده است. اگر فردی را مجبور كنیم كه همه علائق ، سلیقه ها و تفكراتش را فقط متوجه ما كند و فقط به ما بیندیشد، او را محدود به خودمان كرده ایم، نه اینكه عاشق خودكرده باشیم. در واقع این عشق نیست، این یك هوس است و ما را وابسته به شخص دیگری نموده است.
آنكه او بسته غم و خنده بود
او بدین دو عاریت زنده بود
باغ سبز عشق، كو بی منتهاست
جز غم و شادی درو بس میوه هاست
عاشقی زین هر دو حالت، برترست
بی بهار و بی خزان ، سبز و ترست
در نگنجد عشق در گفت و شنید
عشق، دریایی ست قعرش ناپدید.

4 –
عشق با بدبینی و سوء ظن همراه نیست. عشق یك اعتماد است. یك اطمینان است و پس از شناخت رفتار، گفتار و احساسات معشوق، و به جهت یك آگاهی عمیق به وجود می آید. لذا ابتدا اعتماد به وجود می آید و بعد عشق منعقد می شود.
بعضی ها می پرسند «باید اول عاشق شد بعد ازدواج كرد یا اول ازدواج كرد بعد عاشق شد؟
در جواب باید گفت: اگر بعد از ازدواج بخواهی عاشق بشوی كه كار از كار گذشته است و آن فرد هر خصوصیت یا رفتار و یا افكار و احساسی كه داشته باشد، باید تحمل كنید، نام این عشق نیست.
از طرف دیگر بدون بررسی ، شناخت ، تحقیق و ارتباط رسمی چگونه می توان عاشق فردی شد تا در پی آن ازدواج كرد؟ ( یعنی روش عاشق شدن قبل از ازدواج چگونه است)
خلاصه اینكه، طی یك فرایند رسمی كه خانواده ها در جریان هستند، و ارتباطات شما آشكار و شفاف هست. با مشورت و بررسی شما و خانواده هایتان از فرد مقابل آگاهی به دست می آورید، تناسب رفتارها، نقاط ضعف ، احساسات و افكار یكدیگر را می سنجید و سایر معیارهای مطلوب را دقیقا ارزیابی می كنید. بدیهی است كه اگر این موارد مثبت باشد خواه ناخواه شما عاشق فرد می شوید( نه هوس پیدا كنید).
اما هوس اینست كه معمولا به صرف مجاورت ایجاد می شود. همكلاسی، هم محله ای، همكار، فامیل و ...، می بینید، خنده ها و عشوه هایش را حس می كنید، شیطنتها ، بازیگوشی ها، و كلاس گذاشتن هایش را نظاره می كنید، به دلتون می افتد كه عاشقش هستید و با خیالات مستمر از او غولی می سازید كه فقط بعد از ازدواج شكسته می شود و واقعیت آن روشن می شود. معمولا چنین دو نفری به جای شناخت یكدیگر، انرژی خود را صرف احساسات یكدیگر می كنند، دل میدهند و قلوه می گیرند، هر روز به تعداد زیادی برای یكدیگر می میرند، یا حداقل غش می كنند و تعارفات كلاس بالا نصیب هم می كنند، از وجود یكدیگر ممنون می شوند، از هم زیاد تشكر می كنند، با مطالعاتی كه در مورد مخ زنی دختر یا پسر در اینترنت یا ....آموخته اند سعی می كنند طرف مقابل را شیفته خود سازند ( به هر قیمتی)به هم زیاد كادو می دهند، متون ادبی جالب ، آهنگهای احساس نواز، و مبالغه های غیر عقلانی به یكدیگر پیشكش می كنند، كم كم نقش پدر، مادر، دوستان، همكاران و ... را حذف كرده و همه را یك جا به محبوب خود پیشكش می كنند، و وقت خود را یا با او پر می كنند یا با خیالات او سر می كنند و در خیالات خود او را تك ستاره ای می دانند كه آسمان قلب آنها را نورانی می كند، بدون او زندگی معنی و مفهوم و شور خود را از دست می دهد. او یك انسان نیست، یك فرشته است، او هیچ عیبی ندارد، و فقط و فقط مهر و عشق و صفا و نقاط مثبت است. تصور از دست دادن او ، كابوسی وحشتناك هست. مفعول شعرهای تمام ترانه های شاد و غمناك به نوعی به محبوب آنها بر می گردد، واینگونه این احساسات غیر قابل كنترل می شود ، در حالیكه عشق همانطور كه گفته شد، فرایند مشخصی از آگاهی می باشد. منظور این نیست كه از احساس تهی باشد، نه ، اما احساس یكی از پارامتر های مهم در كنار پارامترهای آگاهی هست كه نمی تواند جای خالی دیگر خصیصه ها را پر كند.
احساس انفجار آمیز در رابطه ها منجر به تحریف واقعیت ها شده و آنقدر آب را گل آلود می كند كه خود فرد به هیچ وجه قادر به شناخت صحیح طرف مقابل خود نیست. و پس از فروكش كردن احساست، پس از ازدواج ، تفاوت میان خیالات خود و واقعیت ها را درك می كنند.

5 –
عاشق، خود را ملزم می داند كه حریم عشق و معشوق را رعایت كند و هنجارها را به نفع لذت خود نمی شكند. عاشق در پی كام گرفتن از معشوق، پیش از آنكه این حریم كامل و رسمی شود، نیست. باید كانون خانواده شكل گیرد و انعقاد پیمان زناشویی انجام پذیرد و طرفین مسئولیت زندگی و تعهد كامل را نسبت به هم بپذیرند. هر گونه خلوت، لمس و ارتباطی كه جنبه لذت جویی داشته باشد (قبل از تعهد كامل زناشویی و در چارچوب قانون)، صرفا آسیب پذیری عشق را به همراه دارد و این آزمایش كردن عشق نیست، بلكه سیراب كردن هوس و عطش شهوانی است.
عشق هایی كز پیِ رنگی بُوَد
عشق نَبوَد ، عاقبت ننگی بود

6 –
چنین مواردی از نشانه های هوس هستند: زودرنجی، قهر و آشتی ، دل خوری، نگرانی، تردید ، عجله در به نتیجه رسیدن، امروز و فردا كردن، زبان بازی كردن، با چند نفر ارتباط صمیمی وعمیق عاطفی گرفتن، رویاپردازی در مورد فرد، چشم پوشی از نقاط ضعف آن شخص و ... ، همه از نشانه های هوس است، در حالیكه عشق ، قامتی رعناتر، بزرگتر ، قوی تر و منحصر به فرد دارد و از همه مهمتر آرامش بخش است و نگرانی از درست رفتن، ندارد. عشق هایی كه نگرانی آفرین، اضطراب آور و دمدمی مزاج و به ظواهر فرد بستگی دارد، همان هوسها هستند كه « محور من» در آنها قوی است . یعنی فرد همه چیز را برای خودش می خواهد ، نه معشوق
هر كه را جامه ز عشقی چاك شد
او ز حرص و جمله عیبی پاك شد
شاد باش ای عشقِ خوش سودای ما
ای طبیبِ جمله علت هایِ ما
ای دوایِ نخوت و ناموسِ ما
ای تو افلاطون و جالینوس ما
جسمِ خاك از عشق ، بر افلاك شد
كوه، در رقص آمد و چالاك شد

7 –
عشق پیش نیاز لازم دارد.
یعنی فرد باید رشد كند و از مراحلی بگذرد تا نوبت به عاشق شدن برسد. كسی كه هنور با والدینش درگیر است، سازگاری با همكاران ندارد، رابطه صمیمانه ای با دوستانش ندارد. افسرده و مضطراب است، تصمیم های مهمی در زندگی نگرفته یا به اجرا در نیاورده است، از این شاخه به آن شاخه می پرد، هدف زندگی خود را شفاف ترسیم نكرده است. و حتی در انتخاب هنجارها به انتخاب ثابتی برای وضع ظاهری ، پوشش و نحوه رفتارش نرسیده است و مردد بوده و روز به روز شكل به شكل می شود و هویت خود را نیافته است، مانند كودك پیش دبستانی است كه برای اردو به دانشگاه رفته باشد، او هرگز نمی تواند در نقش دانشجو باشد. حتی اگر بر روی صندلی های دانشگاه بنشیند. لذا عشق پس از بلوغ عاطفی ، بلوغ اجتماعی، بلوغ فكری، بلوغ روانی و ...، پیدا می شود، در غیر این صورت فقط هوس خامی بیش نیست.

8 –
عشق باید یك وحدت و یكپارچگی بین شما ، افراد و همه هستی ایجاد كند. اگر رابطه دختر و پسری، با پنهان كاری، تعارض ، درگیری با دیگران، احساس گناه، اضطراب، تردید، و قطع روابط اجتماعی با دیگران، مشكل در شغل ، تحصیل ، روابط خانوادگی و ...، همراه هست باید مطمئن شد كه هوس، خود را به جای عشق به آنها معرفی كرده است. و چنین شروعی برای رابطه، پایان هایی به مراتب دردناكتر و فجیع تر به همراه دارد.
در نگنجد عشق در گفت و شنید
عشق، دریایی ست قعرش ناپدید

 

 اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ

منبع:

javan-online 

 

يکشنبه 16/3/1389 - 11:20
ازدواج و همسرداری

بسم الله الرحمن الرحیم

*( الهُمَ صَلی عَلی مُحَمّد وَ آل مُحَمّد )*

متأسفانه این معضل همچنان پابرجا است، چه این كه بسیارى از پدران و مادران براى حل معضل عزوبت فرزندانشان و گریز از پیامدهاى منفى آن تلاش كرده اند، ولى پس از رنجى دراز با این كه درهاى بسیارى را كوبیدند موفق به حل آن نشده اند.
راستى علت این درماندگى چیست و نقص كار در كجاست؟ با این كه در روایات بسیارى به وضوح بر نقش عظیم والدین در به سرانجام رسیدن این عمل تصریح شده است چرا این پدران و مادران در حل این مشكل موفق نشده اند؟
جواب این است كه بسیارى از پدران و مادران در حل مشكل عزوبت فرزندانشان جدّى نیستند، و گرنه رویگردانى آنان از سنّت رسول اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) در امر ازدواج و سفارش اسلام به شتاب كردن در تزویج پسران و دختران، هیچ دلیل و معناى منطقى ندارد.
مى بینیم پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) به منظور آسان كردن امر ازدواج به كاستن مقدار مهریه ها دعوت كرده فرموده اند: برترین زنان امت من زیباروى ترین و مهر اندك ترین آنانند(87). همچنین حضرتش مسلمانان همه عالم را، به ساده زیستن در زندگى فرا خوانده و فرموده اند كه مادیات را به مانعى براى ازدواج بدل نكنند و مؤمن را كفو و همتاى مؤمن دانسته اند. حسب و نسب و مال و خانه و مانند آن در اسلام و آموزه هاى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و خاندان پاكش جایى ندارند، اما ـ متأسفانه ـ این سنّت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)امروز مورد عمل مسلمانان قرار نمى گیرد.
بسیارى از پدران ومادران در این زمانه از سنّت حضرت رسول(صلى الله علیه وآله وسلم)روى برتافته و به مادیات توجه داشته، براى ازدواج شروطى گذاشته اند كه عملاً از تزویج دختران و پسرانشان جلوگیرى مى كند. براى نمونه، این كه پسر باید دارا و برخوردار از مال و موقعیت ممتاز اجتماعى باشد، و یا دختر از خانواده اى ثروتمند باشد و یا نظایر آن. با این حال توقع دارند كه از معضل تجرد كه گریبان گیرشان شده رها شوند. شگفتا! با چنان رویگردانى آشكار، چگونه این رهایى امكان دارد؟! براى این كه پدران و مادران در حل مشكل عزوبت فرزندانشان توفیق یابند، باید به سنّت هاى اسلامى در ازدواج بازگردند و با پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) پیمان ببندند كه به سفارش هاى مهمّ ایشان در این باره پایبند باشند، چرا كه در غیر این صورت، معضل تجرد دختران و پسران همچنان بر كشورهاى ما حاكم خواهد بود و پدران و مادران به خاطر پیامدها و مشكلاتى كه مجرّد ماندن فرزندانشان به وجود آورده، در رنج خواهند ماند.
حسین بن بشار مى گوید: درباره مردى كه براى خواستگارى [دخترم] آمده بود، به امام باقر(علیه السلام) نامه اى نوشتم و از ایشان كسب تكلیف كردم، حضرت چنین پاسخ دادند:
من خطب إلیكم فرضیتم دینَهُ و أمانَتَهُ كائناً مَن كانَ فزوِّجوه، إلاّ تفعلوه تَكُن فتنةً فی الأرضِ و فساد كبیر(88)؛ هر كس در هر موقعیتى به خواستگارى نزد شما آمد و دیندارى اش را پسندیدید و او را امین یافتید، او را همسر دهید كه اگر چنین نكنید، در زمین فتنه و تباهى بزرگى پدید خواهد آمد.
رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فرموده اند:
إنّما أنا بشر مثلُكُم أتزوّجُ فیكم و اُزَوِّجُكُم إلاّ فاطمة فإنّ تزویجهَا نَزَلَ مِنَ السماءِ(89)؛ من نیز بشرى مثل شما هستم كه در میان شما ازدواج مى كنم و به شما همسر مى دهم مگر فاطمه را كه همسرى او از آسمان فرو فرستاده شده [و به فرمان الهى] است.
امام جعفر صادق(علیه السلام) نیز مى فرمایند:
المؤمنون بعضُهُم أكفاءُ بعض(90)؛ مؤمنان، برخى كفو و همتاى برخى دیگرند.

ادامه دارد ...


برگرفته از کتاب جوانان؛ ازدواج وراهکارها

نوشته آیت الله محمد شیرازی

اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ

جمعه 14/3/1389 - 18:17
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته