رمضان
اهميت دعا
اهميت نيايش را در اين كتاب مقدس آسمانى (قرآن كريم) مىتوان از سه نظر استفاده كرد:
1- از آياتى كه خداى تعالى در آن بندگان مومن خود را ترغيب و تاكيد فرموده كه او را نيايش كنند. مانند اين آيات «اجابت مىنمايم دعاى نيايشگر را هرگاه مرا بخواند در هر حال و هر جا كه باشد (بقره 186)، بخوانيد پروردگار خود را با حالت زارى كه نشانه نياز است و در حال پنهانى كه دليل اخلاص (اعراف 53 و 54) بخوانيد مرا تا اجابت كنم شما را (مومن 62)
2- از آيات و قصههاى برخى از پيامبران كه هرگاه نيازى داشتهاند و يا به شدائدى گرفتار شدهاند تنها مشكل گشاى آنان نيايش بوده استحضرت آدم(ع) پس از ترك اولى در مقام اعتراف به تقصير چنين استغاثه كرد اى پروردگار ما بر نفسهاى خود ستم كرديم اگر نيامرزى ما را بو بر ما رحم نياورى هر آينه از زيانكاران باشيم (اعراف 22) و حضرت نوح پس از صدها سال تحمل شدايد نجات خود را از چنگال قوم بى انصاف به وسيله دعا به دست آورد و نوحا اذنادى من قبل فاستجبناله (انبياء 76)
3- اهميت نيايش را مىتوان از آياتى فهميد كه خود به صورت دعا آمده است... پروردگارا عطا فرما ما را در اين سراى توفيق بندگى و در آن سراى جزاى نيك و نگه دار ما را از عذاب دوزخ (بقره 197) (5)
و نيز در بحار الانوار جلد 93 ص 291 چنين آمده است كه «بگو خداوند من، اگر دعاى شما نبود به شما اعتناء نمىكرد (6) و همچنين امام رضا(ع) از پيامبر نقل مىكند كه فرمودند «دعا سلاح مومن، ستون دين و روشنائى آسمانها و زمين است» (7)
مرد شامى از امام على(ع) پرسيد كدام سخن به نزد خداوند بهتر و برتر است؟ امام(ع) پاسخ داد ذكر بسيار، تضرع به خدا و دعا (8)
حضرت امام خمينى(ره) پيرامون اهميت دعا چنين فرمودهاند كه: «همه خيرات و بركات از همان دعا خوانهاستحتى آنها كه به طور ضعيف دعا مىخوانند و ذكر الله مىگويند به همان اندازه كه طوطى وار در آنها تاثير كرده بهتر از آنهايى هستند كه ترك دعا كردهاند. نماز خوان ولو اينكه مرتبه نازلهاى داشته باشد از نماز نخوان بهتر است آرى همين دعا خوانها و همين كسانى كه به ظواهر اسلام عمل مىكنند يا پرونده جنايت ندارند يا پرونده جنايتشان نسبتبه ديگران كمتر است همين دعا خوانها در نظم اين عالم دخالت دارند دعا را نبايد از بين اين جمعيتبيرون برد جوانهاى ما را نبايد از دعا منصرف كرد» (9)
استاد مرتضى مطهرى(ره) نيز پيرامون اهميت دعا از ديدگاه اولياء الهى گويند «اولياء خدا هيچ چيزى را به اندازه دعا خوش نداشتند همه خواهشها و آرزوهاى دل خود را با محبوب واقعى در ميان مىگذاشتند و بيش از آن اندازه كه به مطلوبهاى خود اهميت مىدادند بخود طلب و راز و نياز اهميت مىدادند، هيچ گونه احساس خستگى و ملامت نمىكردند.» (10)
از ديدگاه اهل معرفت و عابدان حقيقى سر آمد تمامى زيبايىها و خيرات همانا توجه و نجواى حقيقى با خداوند است آنان ياد و ذكر خداوند را جزو زيباترين و شريفترين حالات در عالم هستى مىدانند. توجه و عشق به خداوند بزرگترين قدرت دهنده روح است و راز خستگى ناپذيرى و شكست ناپذيرى مردان بزرگ الهى نيز در همين نكته است كه روح آنان در حالتبالائى از شيفتگى و اميد و توكل و مناجات با خداوند قرار دارد آنها جسم خود را با يك تكه نان مشغول مىدارند و روح شان رهبر جسم شان شده است ولى هرگز روح شان را سرگرم دنيا پرستىها و ظواهر دلفريب و گمراه كننده آن نمىكنند تا بتوانند به مقامات عاليه روحانى برسند و اندكى بيشتر لذت قرب و انس با خداوند را درك كنند.
دنيا بدون ياد و ذكر خدا كفرستانى بزرگ خواهد بود كه زندگى در آن هر لحظه لحظهاش زندگى جهنمى است زيرا همان گونه كه موجودات به اتكاء به لطف الهى موجود شدهاند همينطور هم زندگى مطلوب انسانها بدون توجه جدى و عملى به خداوند هرگز بوجود نخواهد آمد. دلهاى انسانها نيز همچون درختان بهار و زمستانى دارد بهار آنها عشقهاى پاك و سازنده و اميد به خداوند است و زمستان شان گناهان خود و غفلت از ياد خداوند و مبتلا شد به ظلم و جفا كارىهاى ديگران است.
جدىترين و پاكترين حالاتش را آدمى فقط در مناجات و دعا با خداوند پيدا مىكند زيرا انسان به يقين مىداند كه نمىتواند چيزى را از او مخفى كند پس او همه افكار كوچك و بزرگش و زشت و زيبايش را به خوبى مىداند. و اين بدين علت نيز مىباشد كه آدمى خودش را در مقابل فهيمترين و مهربانترين موجودات احساس مىكند.
دكتر آلكسيس كارل نيز بيان بسيار زيبايى پيرامون اهميت و لزوم دعا دارد. ايشان گويند «انسان هم چنانك به آب و اكسيژن نيازمند استبخدا نيز محتاج است احساسى عرفانى در رديف قدرت مكاشفه، احساس اخلاقى احساس جمال و نور عقل به شخصيتبشرى شكفتگى و انبساط پر معنا و كاملى مىبخشند ... روح نيمىاش عقل است و نيم ديگرش احساس ما بايد هم زيبايى دانش را دوستبداريم و هم زيبايى خدا را» (11)
«اجتماعاتى كه احتياج به نيايش را در خود كشتهاند معمولا از فساد و زوال مصون نخواهند بود. اين از آن جهت است كه متمدنين بى ايمان نيز همچون مردم ديندار وظيفه دارند كه به مسئله رشد همه فعاليتهاى باطنى و درونى خود كه لازمه يك وجود انسانى است دلبستگى پيدا كنند» (12)
اين حقيقتى استبزرگ كه عقل گرائى و علم مدارى محض هرگز منجر به تكامل و سعادت انسانها نخواهند شد. بلكه توجه و شيفتگى و فداكارى در راه خداوند است كه زندگى و آخرت او را سر و سامان خواهد داد. زيرا كه عقل جز احتياط كارىهايش و توجيه و تفسيرهاى شخصى و منفعتى و بعضا غلط خود به چيز ديگرى توجه نمىكند ولى دل آگاه و بيدار همه چيزش را مخلصانه در راه خداوند و اوامر حكيمانه و بر حق او فدا مىكند و البته خداوند نيز دلى را كه اينگونه باشد به مهر و خير عظيم خودش واصل خواهد نمود.
اصلا چگونه ممكن استبه خداوند و اوامر او توجه نكنيم در حالى كه سراسر وجودمان آه نيازمندىاش به سوى آن خالق يكتا و مهربان همواره بلند است و نيز جز با عشق آگاهانه به خداوند و فراهم كردن توشه عبادات و طاعات و وفادارى در راهش با كدام جرئت و اميد مىتوان به طرف او حركت كرد. اساسا هرگاه آدمى نسبتبه وظايف و توجهات مهم زندگى خود چه مادى و چه معنوى غفلت ورزد به همان ميزان از چيزهاى باارزش و مفيد بسيارى محروم خواهد شد مثلا آن كسانى كه به تربيت فرزندان خود توجهى نداشته باشند بدون شك از داشتن فرزندان خوب و با ادب محروم خواهند شد.
اگر اندكى بيشتر مطالعه و دقت كنيم ريشه همه نابسامانىها و گرفتارىهاى زندگى فردى - اجتماعى خود را در ضعف توجه به معنويات الهى و ضعف در پرورش استعدادهاى مثبت روحى خود خواهيم يافت و البته براى بوجود آمدن اين ضعفها و نقائص نيز علل بسيارى مىتوان ذكر نمود كه شايسته استبراى رفع آنها بطور جدى از طرف دانشمندان علوم انسانى و عالمان و مبلغين دينى و نيز مسئولين حكومتى در اين امر تدبيرات سودمندى در نظر گرفته شود و گامهاى مثبتى بر داشته شود.
4- شناختخدا و اعتقاد به قدرت او و علم او به نياز زيرا اميدوارى كه يكى از شرايط دعا مىباشد در صورتى تحقق مىيابد كه دعا كننده خداوند را شناخته و علم و قدرت او نسبتبه خواسته خود باور داشته باشد;
5- اميدوارى به خدا و قطع اميد از ديگران خداوند مىفرمايد و با اميد و آرزو و ترس او را بخوانيد;
6- پرهيز از گناه بويژه ستم مالى و آبرويى به مردم در حديث قدسى آمده است. دعا از تو اجابت از من زيرا دعايى از من پوشيده نمىماند مگر دعوت حرام لقمه. (24)
7- گريستن روايتشده استبين بهشت و جهنم گردنهاى است كه كسى از آن عبور نمىكند مگر كسانى كه از ترس خدا خيلى گريه كرده باشند;
8- سپاس و ستايش خداوند...
9- ذكر نامهاى خدا كه مناسب دعايش مىباشد و نيز گفتن نعمتهاى خداوند و شكر آن بيان گناهان و آمرزش خواستن براى آنها.
10- درنگ و عجله نكردن و اصرار و پافشارى در دعا زيرا كه خداوند درخواست كننده لجوج را دوست دارد. و حداقل پافشارى اين است كه دعاى خود را 3 بار تكرار كرده و خواسته خود را 3 بار بگويد;
11- پنهان كردن دعا (25) زيرا هم فرمان خداوند را كه پنهانى دعا كنيد اجابت كرده و هم از آفت ريا دور مىماند و روايتشده دعاى پنهانى برابر با 70 دعاى آشكار است;
12- شريك ساختن ديگران در دعا;
جمعه 23/6/1386 - 2:51
رمضان
عوامل توجه به دعا
در نظر اهل معرفت و عارفان حقيقى وجود خداوند به قدرى مقدس و محترم و داراى محبوبيت است كه او را با هيچ چيز نمىتوان برابر دانست زيرا تمامى خيرات و زيبائىها و نيز تمامى آنچه را كه آرزوهاى متعالى انسان و هر موجود ديگرى را بوجود مىآورد و محقق مىسازد از خداوند است. خداوند هم خلق كردنش حكيمانه و بى مانند است و هم محبتش بيكران و وصف ناپذير و روح نواز و هم تنبيه و ادب كردنش عين عدالت و محبت است. با اين وصف تمامى موجودات كه ساخته ستحكمت و محبتخداوند هستند تا زمانى كه موجود هستند و نيز تا زمانى كه از خود و فطرت حقيقى شان غافل نشدهاند همواره رو به سوى آن كمال مطلق و زيبايى مطلق و خير مطلق دارند و به سوى او نيز در حركتخواهند بود. منتها در مسير زندگى علل و شرايطى مانع توجه و ارادت قلبى آنها به خالق شان مىشود كه با رفع اين موانع دوباره آن توجه و ارادت حقيقى موجود شده و ادامه مىيابد.
استاد آيت الله جوادى آملى پيرامون اين مسئله گفتهاند كه: «چيزى در جهان نيست كه به ياد حق و خداى سبحان نباشد اين انسان مىباشد كه گاهى غافل است و گاهى غير غافل» (3)
استاد مرتضى مطهرى پيرامون علل توجه به خداوند گفتهاند: «انسان در دو حال ممكن استخدا را بخواند يكى وقتى كه اسباب و علل از او منقطع شود و دچار سختى و اضطرار گردد و يكى وقتى كه روح خودش اوج بگيرد و خود خويشتن را از اسباب و علل منقطع كند در حال اضطرار و انقطاع اسباب انسان خود به خود بطرف خدا مىرود احتياج به دعوت ندارد و البته اين كمالى براى نفس انسان نيست كمال نفس در اين است كه خودش خود را منقطع سازد و اوج بگيرد.» (4)
آن زمان كه آدمى به بلاها و سختىهاى بزرگ مبتلا مىشود و يا در زمانى كه مسئله مرگ كسى و يا كارگشائى و معجزه بزرگى در زندگىاش مطرح مىشود. همان موقع است كه اصل مهم خداجويى بوجود آمده و كم كم رشد مىكند.
همچنين آدمى اگر مراحل وجود يافتن و سير تحولات زندگى خود را از آغاز تا زمان حاضر به دقت و با ديده بينا و منصف مورد مطالعه و بررسى قرار دهد به طور طبيعى توجهاش به خداوند و الطاف كريمانه او معطوف خواهد شد و اين خود مىتواند عامل بسيار قوى براى دعا و مناجات و ذكر الهى باشد.
عامل مهم ديگر اين است كه روح انسان وقتى از اين عالم دنيا و حوادث آن خسته و دلتنگ شده باشد اگر ذرهاى در دلش نور معرفت و ايمان الهى باشد خدايش را با زبان فقر و نيازمندى و شكر مىخواند.
3- اسرار عبادات، عبد الله جوادى آملى، ص 89، انتشارات الزهراء، 1374.
4- بيست گفتار، مرتضى مطهرى، ص 289، انتشارات صدرا، 1358.
جمعه 23/6/1386 - 2:49
رمضان
عوامل توجه به دعا
در نظر اهل معرفت و عارفان حقيقى وجود خداوند به قدرى مقدس و محترم و داراى محبوبيت است كه او را با هيچ چيز نمىتوان برابر دانست زيرا تمامى خيرات و زيبائىها و نيز تمامى آنچه را كه آرزوهاى متعالى انسان و هر موجود ديگرى را بوجود مىآورد و محقق مىسازد از خداوند است. خداوند هم خلق كردنش حكيمانه و بى مانند است و هم محبتش بيكران و وصف ناپذير و روح نواز و هم تنبيه و ادب كردنش عين عدالت و محبت است. با اين وصف تمامى موجودات كه ساخته ستحكمت و محبتخداوند هستند تا زمانى كه موجود هستند و نيز تا زمانى كه از خود و فطرت حقيقى شان غافل نشدهاند همواره رو به سوى آن كمال مطلق و زيبايى مطلق و خير مطلق دارند و به سوى او نيز در حركتخواهند بود. منتها در مسير زندگى علل و شرايطى مانع توجه و ارادت قلبى آنها به خالق شان مىشود كه با رفع اين موانع دوباره آن توجه و ارادت حقيقى موجود شده و ادامه مىيابد.
استاد آيت الله جوادى آملى پيرامون اين مسئله گفتهاند كه: «چيزى در جهان نيست كه به ياد حق و خداى سبحان نباشد اين انسان مىباشد كه گاهى غافل است و گاهى غير غافل» (3)
استاد مرتضى مطهرى پيرامون علل توجه به خداوند گفتهاند: «انسان در دو حال ممكن استخدا را بخواند يكى وقتى كه اسباب و علل از او منقطع شود و دچار سختى و اضطرار گردد و يكى وقتى كه روح خودش اوج بگيرد و خود خويشتن را از اسباب و علل منقطع كند در حال اضطرار و انقطاع اسباب انسان خود به خود بطرف خدا مىرود احتياج به دعوت ندارد و البته اين كمالى براى نفس انسان نيست كمال نفس در اين است كه خودش خود را منقطع سازد و اوج بگيرد.» (4)
آن زمان كه آدمى به بلاها و سختىهاى بزرگ مبتلا مىشود و يا در زمانى كه مسئله مرگ كسى و يا كارگشائى و معجزه بزرگى در زندگىاش مطرح مىشود. همان موقع است كه اصل مهم خداجويى بوجود آمده و كم كم رشد مىكند.
همچنين آدمى اگر مراحل وجود يافتن و سير تحولات زندگى خود را از آغاز تا زمان حاضر به دقت و با ديده بينا و منصف مورد مطالعه و بررسى قرار دهد به طور طبيعى توجهاش به خداوند و الطاف كريمانه او معطوف خواهد شد و اين خود مىتواند عامل بسيار قوى براى دعا و مناجات و ذكر الهى باشد.
عامل مهم ديگر اين است كه روح انسان وقتى از اين عالم دنيا و حوادث آن خسته و دلتنگ شده باشد اگر ذرهاى در دلش نور معرفت و ايمان الهى باشد خدايش را با زبان فقر و نيازمندى و شكر مىخواند.
3- اسرار عبادات، عبد الله جوادى آملى، ص 89، انتشارات الزهراء، 1374.
4- بيست گفتار، مرتضى مطهرى، ص 289، انتشارات صدرا، 1358.
جمعه 23/6/1386 - 2:48
رمضان
تعريف دعا
در فرهنگ اصطلاحات و تعريفات نفايس الفنون چنين آمده است كه «دعا طلب كردن حاجت است از بارى تعالى به تضرع و اخلاص و گاه بود كه غرض از دعا مجرد مدح و ثنا بود و بيشتر ادعيه خواص و اولياء كه از ما سوى الله اعراض نمودهاند از اين قبيل تواند بود و جمعى گفتند دعا آن است كه مروى باشد از شارع به تصريح يا به تعريض و هر آنچه مروى نباشد آن را مناجاة خوانند و دعا هم به قول باشد و آن صريح بود چنانكه رب ارحم واعط و يا به تعريض چنانكه رب انى ضعيف و هم به فعل.» (1)
دكتر آلكسيس كارل نيز بيان زيبايى در تعريف دعا دارد. وى مىگويد: نيايش اصولا كشش روح به سوى كانون غير مادى جهان است. به طور معمول نيايش عبارت است از تضرع و ناله مضطربانه و طلب يارى و استعانت و گاهى يك حالت كشف و شهود روشن و آرام درونى و مستمر و دور تر از اقليم همه محسوسات است. به عبارت ديگر مىتوان گفت كه نيايش پرواز روح به سوى خداست و يا حالت پرستش عاشقانهاى نسبتبه آن مبدئى است كه معجزه حيات از او سر زده است و بالاخره نيايش نمودار كوشش انسان استبراى ارتباط با آن وجود نامرئى آفريدگار همه هستى عقل كل، قدرت مطلق، خير مطلق» (2)
دعا توجه و سخن آگاهانه وجدى فطرت پاك انسانى با خالق دانا و مهربانش در تمامى حالات و بخصوص در تنهاترين و غريبانهترين حالاتش است كه از سر آگاهى به جنبههاى گوناگون نيازهاى خود و يا اعتراف به پليدى گناهان خود و اظهار توبه به درگاه او بوجود مىآيد و مىتواند شامل اظهار نيازها و يا مدح و ثناى او بوده باشد و اين حالتى عرفانى است كه به صورت مناجات و ذكر قلبى و يا زبانى در افراد آشكار مىشود.
1- فرهنگ اصطلاحات و تعريفات نفايس الفنون، بهروز ثروتيان، ص 128، انتشارات مؤسسه تاريخ و فرهنگ ايران، 1352.
2- نيايش، آلكسيس كارل، محمد تقى شريعتى، ص 41، شركتسهامى انتشار، 1355
جمعه 23/6/1386 - 2:48
رمضان
تاملى در مسئله دعا
شناخت انسان بدون شناخت جنبههاى مختلف روحى او ممكن نخواهد بود و يكى از مهمترين و پيچيدهترين حالات روحى انسان كه هم در حوزه انسان شناسى و هم در حوزه حكمت و عرفان الهى بطور بسيار دقيق و گستردهاى مورد مطالعه و بررسى قرار مىگيرد وجود حالات عرفانى او و از آن جمله دعا و راز و نيازهاى او با خدايش است و همين حالت است كه مىتوان آن را نقطه اتصال وجود آدمى با متافيزيك (ماوراء الطبيعه) دانست. زيرا دعا جدىترين و پاكترين و قوىترين نحوه برقرارى ارتباط انسان با خالق حكيم و مهربانش است.
فرق اساسى انسان نيز با موجودات ديگر در سه چيز استيكى تفكر متعالى و قدرتمند اوست و ديگرى اختيار و اراده او براى رسيدن به آرزوهاى گوناگونش و ديگرى عشقى همراه با معرفتبه خداوند و يكى از تجليات اين عشق و شيفتگى دعا و مناجات و رازگوئى با خداوند است.
با ذكر اين مطلب آشكار مىشود كه دعا علاوه بر اينكه در معارف الهى خصوصا در عرفان اسلامى از اهميت ويژهاى برخوردار است تا حدى كه عرفاء آن را يكى از ابواب كشف و شهود حقايق براى اولياء الهى دانستهاند همچنين در نزد طبقات ديگرى از انسانها هم داراى اهميت مخصوصى است و لذا در اين فرصت اندك و لزوم بحث از دعا ما به مهمترين اصول و بنيادهاى آن اكتفاء نموده و مقاله را با ارائه مطالبى پيرامون تعريف دعا، عوامل و زمينههاى توجه نمودن به دعا، اهميت دعا، فوايد دعا، و آداب دعا، به پايان مىرسانيم.
جمعه 23/6/1386 - 2:47
رمضان
درباره ماه رمضان
رمضان اسمى از اسماء الهى مىباشد و نبايست آن را به تنهائى ذكر كرد مثلا بگوئيم، رمضان آمد يا رفت، بلكه بايد گفت ماه رمضان آمد، يعنى ماه را بايد به اسم اضافه نمود، در اين رابطه به سخنان حضرت امام محمد باقر (عليه السلام) گوش فرا مىدهيم:
هشام بن سالم نقل روايت مىنمايد و مىگويد: «ما هشت نفر از رجال در محضر حضرت ابى جعفر امام باقر (عليهما السلام) بوديم، پس سخن از رمضان به ميان آورديم.
فقال عليه السلام: لا تقولوا هذا رمضان، و لا ذهب رمضان و لا جاء رمضان، فان رمضان اسم من اسماء الله عز و جل لا يجيى و لا يذهب و انما يجيىء و يذهب الزائل و لكن قولوا شهر رمضان فالشهر المضاف الى الاسم و الاسم اسم الله و هو الشهر الذى انزل فيه القرآن، جعله الله تعالى مثلا و عيدا و كقوله تعالى فى عيسى بن مريم (عليهما السلام) و جعلناه مثلا لبنى اسرائيل. (1)
امام عليه السلام فرمود: نگوئيد اين است رمضان، و نگوئيد رمضان رفت و يا آمد، زيرا رمضان نامى از اسماء الله است كه نمىرود و نمىآيد كه شىء زائل و نابود شدنى مىرود و مىآيد، بلكه بگوئيد ماه رمضان، پس ماه را اضافه كنيد در تلفظ به اسم، كه اسم اسم الله مىباشد، و ماه رمضان ماهى است، كه قرآن در او نازل شده است، و خداوند آن را مثل و عيد قرار داده است همچنانكه پروردگار بزرگ عيسى بن مريم (سلام الله عليهما) را براى بنى اسرائيل مثل قرار داده است» ، و از حضرت على بن ابى طالب (عليه السلام) روايت شده كه حضرت فرمود: «لا تقولوا رمضان و لكن قولوا شهر رمضان فانكم لا تدرون ما رمضان» (2) شما به راستى نمىدانيد كه رمضان چيست (و چه فضائلى در او نهفته است).
واژه رمضان و معناى اصطلاحى آن
رمضان از مصدر «رمض» به معناى شدت گرما، و تابش آفتاب بر رمل... معنا شده است، انتخاب چنين واژهاى به راستى از دقت نظر و لطافت خاصى برخوردار است. چرا كه سخن از گداخته شدن است، و شايد به تعبيرى دگرگون شدن در زير آفتاب گرم و سوزان نفس و تحمل ضربات بى امانش،زيرا كه رمضان ماه تحمل شدائد و عطش مىباشد، عطشى ناشى از آفتاب سوزان يا گرماى شديد روزهاى طولانى تابستان.
و عطش ديگر حاصل از نفس سركشى كه پيوسته مىگدازد، و سوزشش براستى جبران ناپذير است.
در مقايسه اين دو سوزش، دقيقا رابطه عكس برقرار است، بدين مفهوم كه نفس سركش با چشيدن آب تشنهتر مى گردد، وهرگز به يك جرعه بسنده نمىكند، و پيوسته آدمى را در تلاش خستگى ناپذير جهت ارضاى تمايلات خود وا مىدارد. و در همين رابطه است كه مولوى با لطافت هرچه تمامتر اين تشبيه والا را به كار مىگيرد و مىگويد:
آب كم جو تشنگى آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست
تا سقا هم ربهم آيد جواب تشنه باش الله اعلم بالصواب
زين طلب بنده به كوى حق رسيد درد مريم را به خرما بن كشيد
اما از سوى ديگر، عطش ناشى از آفتاب سوزان سيرى پذير است، و قانع كننده.
پىنوشتها
1- بحار جلد 96، ص 376، طبع اسلاميه
2- بحار، ج 96، ص 377
روزه، درمان بيماريهاى روح و جسم صفحه 22
سيد حسين موسوى راد لاهيجى
جمعه 23/6/1386 - 2:46
رمضان
سيره عملى امام خمينى (ره) در ماه مبارك رمضان
عالمان رباني، چلچراغهاى پر فروغى هستند كه در هرعصرى، در آسمان علم و عمل مىدرخشند، و با كسب نور و گرما از خورشيد رسالت و امامت، بر زمينيان تجلى مىكنند و آنان را به سوى منابع نور و بركت دودمان وحى، رهنمون مىسازند، و بر بال عرفان ناب محمدى صلى الله عليه وآله نشانده، بر مشكات ملكوت، عروج مىدهند.
در ميان دين باوران كفر ستيز، چهره محبوب قرن، فقيه تيزبين سياست مدار، فيلسوف، عارف ژرف نگر، عالم متخلق و رهبر و بنيان گذار جمهورى اسلامى، حضرت امام خمينى رضوان الله عليه، از موقعيتى والا و ويژه برخودار است، زيرا روزها و ساعتها و لحظههاى عمر او، با مراقبه و محاسبه سپرى شد و صدها آيه قرآن را مجسم ساخت و عينيت بخشيد. در اين مبحث به سيره عملی امام می پردازيم تا ره توشه ای برای عاشقان ماه رمضان باشد .
حضرت امام (ره) توجه ويژهاى نسبت به ماه رمضان داشته و بدين جهت، ملاقاتهاى خودشان را در ماه رمضان تعطيل مىكردند و به دعا و تلاوت قرآن و... مىپرداختند.
و خودشان مىگفتند: «خود ماه مبارك رمضان، كارى است» (1) .
يكى از ياران امام، در اين باره گفته است :
در اين ماه، ايشان شعر نمىخواندند و نمىسرودند و گوش به شعر هم نمىدانند . خلاصه، دگر گونى خاصى متناسب با اين ماه در زندگى خود ايجاد مىكردند، به گونهاى كه اين ماه را، سراسر، به تلاوت قرآن مجيد و دعا كردن و انجام دادن مستحبات مربوط به ماه رمضان سپرى مىكردند. (2)
ايشان، به هنگام سحر وافطار، بسيار كم مىخوردند، به گونهاى كه خادمشان فكر مىكردند كه امام، چيزى نخورده است! (3)
حضرت امام رحمة الله عليه درباره رمضان چنين مىسرايند:
ماه رمضان شد، مى و ميخانه بر افتاد عشق و طرب و باده، به وقت سحر افتاد
افطار به مى كرد برم پير خرابات گفتم كه تو را روزه، به برگ و ثمر افتاد
با باده، وضو گير كه در مذهب رندان در حضرت حق اين عملت بارور افتاد (4)
عبادت و تهجد
از جمله برنامههاى ويژه حضرت امام (ره) در ماه مبارك رمضان ، عبادت و تهجد بود. امام عبادت را ابزار رسيدن به عشق الهى مىدانستند و به صراحت بيان مىكردند كه در وادى عشق، نبايد به عبادت به چشم وسيلهاى براى رسيدن به بهشت نگاه كرد (5) .
اكثر آشنايان امام نقل مىكنند كه ايشان از سن جوانى، نماز شب و تهجد، جزء برنامههايشان بود.
بعضى از نزديكان ايشان مىگفتند كه وقتى در ظلمت و تاريكى نيمه شب، آهسته وارد اتاق امام مىشدم، معاشقه امام را با ايزد احساس مىكردم و مىديدم كه با خضوع و خشوعى خاص، نماز مىخواندند و قيام و ركوع و سجود را بجا مىآوردند كه حقا وصف ناپذير بود. با خودم فكر مىكردم كه شب امام، حقيقتا، ليلة القدر است (6) .
يكى از اعضاى دفتر ايشان، دراين باره مىگويد:
پنجاه سال است كه نماز شب امام، ترك نشده است. امام در بيمارى و در صحت و در زندان و در خلاصى و در تبعيد، حتى بر روى تخت بيمارستان قلب هم نماز شب خواندند (7) .
امام توجه خاصى به نوافل داشتند و هرگز، نوافل را ترك نمىكردند. نقل شده است كه امام، در نجف اشرف، با آن گرماى شديد، ماه مبارك رمضان را روزه مىگرفت و با اين كه در سنين پيرى بودند و ضعف بسيار داشتند، تا نماز مغرب و عشاء را به همراه نوافل بهجاى نمىآوردند، افطار نمىكردند! و شبها تا صبح، نماز و دعا مىخواندند و بعد از نماز صبح، مقدارى استراحت مىكردند و صبح زود، براى كارهايشان آماده مىشدند (8) .
خانم زهرا مصطفوى مىگويد:
راز و نياز امام و گريهها و نالههاى نيمه شب ايشان، چنان شديد بود كه انسان را بى اختيار، به گريه مىانداخت (9) .
يكى از اساتيد قم نقل مىكرد: شبى ميهمان حاج آقا مصطفى بودم. ايشان، خانه جداگانهاى نداشتند و در منزل امام زندگى مىكردند. نصف شب از خواب بيدار شدم و صداى آه و نالهاى شنيدم، نگران شدم كه مگر اتفاقى افتاده است، حاج آقا مصطفى را بيدار كردم و گفتم: «ببين چه خبر است!» . ايشان نشست و گوش داد و گفت: «صداى امام است كه مشغول تهجد و عبادت است» (10) .
در ماه مبارك رمضان، اين شب زنده دارى و تهجد، وضعيت ديگرى داشت. يكى از محافظان بيت مىگويد در يكى از شبهاى ماه مبارك رمضان، نيمه شب، براى انجام كارى مجبور شدم از جلوى اتاق امام گذر كنم. حين عبور، متوجه شدم كه امام، زار زار گريه مىكردند! هق هق گريه امام كه در فضا پيچيده بود، واقعا مرا تحت تاثير قرار داد كه چگونه امام، در آن موقع از شب، با خداى خويش راز و نياز مىكند. (11)
آخرين ماه مبارك رمضان دوران حيات امام، به گفته ساكنان بيت، از ماه مبارك رمضانهاى ديگر متفاوت بود! به اين صورت كه امام هميشه، براى خشك كردن اشك چشمشان دستمالى را همراه داشتند، ولى در آن ماه مبارك رمضان، حولهاى را نيز همراه برمىداشتند تا به هنگام نمازهاى نيمه شبشان، از آن استفاده كنند! (12)
توجه ويژه به قرآن
امام خمينى (ره) توجه خاصى به قرآن داشتند، به طورى كه روزى، هفت بار قرآن مىخواندند!
امام در هر فرصتى كه به دست مىآوردند، ولو اندك، قرآن مىخواندند. بارها ديده شد كه امام، حتى در دقايقى قبل از آماده شدن سفره - كه معمولا به بطالت مىگذرد - قرآن تلاوت مىكنند ! (13) امام بعد از نماز شب تا وقت نماز صبح، قرآن مىخواندند . (14)
يكى اطرافيان امام مىگويد:
امام در نجف، چشمشان درد گرفت و به دكتر مراجعه كردند. دكتر بعد از معاينه چشم امام گفت: «شما بايد چند روزى قرآن نخوانيد و به چشمتان استراحت بدهيد» . امام خنديدند و فرمودند: «دكتر، من، چشم را براى قرآن خواندن مىخواهم! چه فايدهاى دارد كه چشم داشته باشم و قرآن نخوانم؟ شما يك كارى كنيد كه من بتوانم قرآن بخوانم. » (15)
و در ماه رمضان يكى از همراهان امام در نجف، اظهار مىكرد كه امام خمينى در ماه مبارك رمضان، هر روز ده جزء قرآن مىخواندند ، يعنى در هر سه روز، يك بار قرآن را ختم مىكردند . (16)
علاوه بر آن، هر سال چند روز قبل از ماه مبارك رمضان ، دستور مىدادند كه چند ختم قرآن براى افرادى كه مد نظر مباركشان بود، قرائت شود . (17)
گزيدهايى از توصيهها و سفارشهاى امام به مناسبت ماه مبارك رمضان
شما در اين چند روزى كه به ماه رمضان مانده، به فكر باشيد، خود را اصلاح كرده، توجه به حق تعالى پيدا نماييد.
از كردار و رفتار ناشايسته خود ، استغفار كنيد! اگر خداى نخواسته، گناهى مرتكب شدهايد، قبل از ورود به ماه مبارك رمضان ، توبه كنيد! زبان را به مناجات حق تعالى عادت دهيد! مبادا در ماه مبارك رمضان، از شما غيبتى، تهمتى و خلاصه گناهى سر بزند و در محضر ربوبى، با نعم الهى و در مهمان سراى بارى تعالى، آلوده به معاصى باشيد! شما اقلا، به آداب اوليه روزه عمل نماييد و همان طورى كه شكم خود را از خوردن و آشاميدن نگه مىداريد، چشم و گوش و زبان را هم از معاصى باز داريد! از هم اكنون بنا بگذاريد كه زبان را از غيبت، تهمت، بدگويى و دروغ نگهداشته، كينه، حسد و ديگر صفات زشت شيطانى را از دل بيرون كنيد!
اگر با پايان يافتن ماه مبارك رمضان، در اعمال و كردار شما هيچ گونه تغييرى پديد نيامد، و راه و روش شما با قبل از ماه صيام فرقى نكرد، معلوم مىشود روزهاى كه از شما خواستهاند ، محقق نشده است.
اگر ديديد كسى مىخواهد غيبت كند، جلوگيرى كنيد و به او بگوييد! «ما، متعهد شدهايم كه در اين سى روز ماه مبارك رمضان، از امور محرمه خود دارى ورزيم.» و اگر نمىتوانيد او را از غيبت باز داريد، از آن مجلس خارج شويد! ننشينيد و گوش كنيد! باز تكرار مىكنم تصميم بگيريد در اين سى روز ماه مبارك رمضان، مراقب زبان، چشم، گوش و همه اعضاء و جوارح خود باشيد.
توجه بكنيد كه به آداب ماه مبارك رمضان عمل كنيد; فقط، دعا خواندن نباشد، دعا به معناى واقعىاش باشد . (18)
پىنوشتها
1- پا به پاى آفتاب، ج 1، ص 286 .
2- برداشتهايى از سيره امام خمينى( ره) ، ج 3 ، ص 90 .
3- همان، ص 89 .
4- روزنامه جمهورى اسلامى، مورخ 8/1/69 .
5- روزنامه جمهورى اسلامى، 20 / 11 / 64 .
6- امام در سنگر نماز، ص 83 / هزار و يك نكته، حسين ديلمى، نكته 129 .
7- هزار و يك نكته، حسين ديلمى، حبيب و محبوب، ص 53 / سيماى فرزانگان، ص 180 .
8- سيماى فرزانگان، ص 159 / برداشتهايى از سيره امام خمينى( ره) ، ج 3 ، ص 99 .
9- برداشتهايى از سيره امام خمينى (ره) ، ج 3 ، ص 132 .
10- همان، ص 286 .
11- هزار و يك نكته، حسين ديلمى، نكته 104 / جلوهاى از خورشيد ، ص 90 .
12- برداشتهايى از سيره امام خمينى ، ج 3 ، ص 126 .
13- پا به پاى آفتاب، ج 1، ص 270 .
14- برداشتهايى از سيره امام خمينى ، ج 3 ، ص 198 .
15- همان، ص 7.
16- همان .
17- پا به پاى آفتاب، ج 1 ص 181 .
18- سيماى فرزانگان، صص 159 و 161 برداشتهايى از سيره امام خمينى، ج 3 ، ص 8 .
جمعه 23/6/1386 - 2:45
رمضان
سخنان معصومين (ع) رمضان، ماه خودسازى
رسولخدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم:«اَفضَلُ الاَعمالِ فِى هذا الشَّهرِ الوَرَعُ عَن مَحارِمِ اللّه»(عيون اخبارالرضا، ج 1، ص 295)بهترين كارها در اين ماه، پرهيز از كارهايى است كه خداوند آنها را حرام كرده است.
رسولخدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم:«اِنَّ الشَّقِىَّ مَن حُرِّمَ فى هذا الشَّهرِ العَظيم»(عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 295)همانا بدبخت آن كسى است كه از بركات اين ماه بزرگ، محروم شود.
رسولخدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم:«شَهرُ رَمَضانِ سَيِّدُ الشُّهُورِ وَ لَيلَةُ القَدرِ سَيِّدَة اللَّيالى وَ الفِردَوسُ سَيِّدُ الجَنانِ» (بحارالانوار، ج 40، ص 54)ماه رمضان سيّد ماههاست، شب قدر سيّد شبها و فردوس سيّد باغهاى بهشت است.
رسولخدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم:«اِنَّ اَبوابَ الجَنانِ فى هذَا الشَّهرِ مُفَتَحَةٌ فَاسئَلوا رَبَّكُم اَن لا يَغلِقَها عَلَيكُم، وَ اَبوابَ النيّرانِ مُغلَقَةٌ فَاسئَلُوا رَبَّكُم اَن لا يَفتَحها عَلَيكُم، وَالشَّياطينَ مَغلوُلَةٌ فَاسئَلُوا رَبَّكُم اَن لا يُسَلِّطَها عَلَيكُم»(عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 295)همانا درهاى بهشت در اين ماه باز است، از پروردگارتان بخواهيد كه آن را به روى شما نبندد، و درهاى دوزخ بسته است، از پروردگارتان بخواهيد كه آن را به روى شما نگشايد، و شيطانها به زنجير كشيده شدهاند، از پروردگارتان بخواهيد كه آنها را بر شما مسلّط ننمايد.
جمعه 23/6/1386 - 2:43
رمضان
40-زكات فطره
قال الصادق (عليه السلام)
ان من تمام الصوم اعطاء الزكاة يعنى الفطرة كما ان الصلوة على النبى (صلى الله عليه و آله) من تمام الصلوة.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
تكميل روزه به پرداخت زكاة يعنى فطره است، همچنان كه صلوات بر پيامبر (صلى الله عليه و آله) كمال نماز است.
وسائل الشيعه، ج 6 ص 221، ح 5
جمعه 23/6/1386 - 2:42
رمضان
39-احياء شب قدر
عن فضيل بن يسار قال:
كان ابو جعفر (عليه السلام) اذا كان ليلة احدى و عشرين و ليلة ثلاث و عشرين اخذ فى الدعا حتى يزول الليل فاذا زال الليل صلى.
فضيل بن يسار گويد:
امام باقر (عليه السلام) در شب بيست و يكم و بيستسوم ماه رمضان مشغول دعا مىشد تا شب بسر آيد و آنگاه كه شب به پايان مىرسيد نماز صبح را مىخواند.
وسائل الشيعه، ج 7، ص 260، ح 4
جمعه 23/6/1386 - 2:42