• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 440
تعداد نظرات : 464
زمان آخرین مطلب : 3984روز قبل
رمضان
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم در رابطه با صلوات بر پیامبر و اهل بیتشان تاکیدات فراوانی وارد شده است. معناى صلوات دادن بر رسول خدا آن است که خدایا رحمتت را بر پیامبر و آل پیامبر نازل فرما. وقتى این رحمت بر حضرت نازل شد به دیگران هم مى رسد چون او مجراى فیض است.در قیامت اعمال انسان را با یک واحد مخصوصى مى سنجند، نه با اجرام مادى و امثال آن در دنیا انسان اگر خواسته باشد متاع مادى را بسنجد آن را با یک ترازوى خاصّ مادّى توزین مى کند مثلاً درجه حرارت را با میزان مخصوص آن، شیى کیلویى را با کیلو، در مسائل ادبى اگر خواستند شعرى را بسنجند با یک وزن خاصى مى سنجند.حال این سوال مطرح که اعمال ما را که در قیامت با چه واحدى مى سنجند؟ آیا اعمال ما را با سنگ و متر و عدد و رقم مى سنجند؟ که چقدر عبادت کردیم یا واحد وزن در قیامت چیز دیگرى است ؟ قرآن مى فرماید: والوزن یومئذ الحق(اعراف آیه۸)، یعنى در قیامت اعمال را با حق مى سنجند که مشخص شود چه عملى حق داشت و چه عملى از حق بى بهره بود؛ لذا در قرآن کریم وقتى سخن از توزین اعمال مطرح است مى فرماید: آنان که اعمالشان سنگین است . اهل سعادتند و آنان که اعمالشان سبک است ، از سعادت محروم اند. یعنى این واحد را که حق است عده اى دارند و عده اى ندارند.در بیانات امیرالمؤمنین(علیه السلام)آمده است، چه این که در بیان رسول الله(صلى الله علیه وآله)هم رسیده است که حضرتش فرمود:بنابراین درودهاى ما چیزى نیست که حضرت (صلی الله علیه و آله) از آن به کمال برسند، اما براى خود ما یک تقربى است که ما از آن راه به کمال نائل مى شویم«زِنُوا قَبْلَ أنْ تُوزَنوا» (۲)روزى مى رسد که انسانها را وزن مى کنند که کدام انسان سبک و کدام انسان سنگین است. کمال انسان به عقل و معارف عقلى اوست، خود را با یک میزانى که خدا نازل کرده است بسنجد، با میزان قرآن کریم و با وزنى که حق است. و تشخیص این کار که انسان بفهمد روى حقیقت کار مى کند یا خیر، خیلى دشوار نیست.در سفینة البحار از عیون اخبار الرضا چنین نقل مى کند:امام رضا علیه السلام فرمود: هر کس توانایى نداشته باشد که کفاره گناهان خود را بدهد، پس باید بر محمد و آل او زیاد صلوات بفرستد؛ به درستى که صلوات گناهان را به تمام معنا از بین مى برد.(۳)مفهوم خطبه حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) که فرمود در ماه مبارک رمضان هر کس بیشتر بر من صلوات بفرستد خدا ترازوى او را سنگین مى کند این است که صلواتى را که ما مى فرستیم از طرف ما نسبت به حضرت کمالى عائد نمى شود. خداى سبحان کمالات لائق را به آن حضرت (صلی الله علیه و آله) مرحمت کرد و مى کند، ما آن چیزى را که از خداى سبحان مسئلت مى کنیم ، بعنوان یک علت فاعلى و واسطه در فیض سبب خیر نخواهیم بود که پیامبر بوسیله درود ما کامل بشوند، بلکه بوسیله درود ما کمالاتشان ظاهر مى شود و علت فیاضه اش خداى سبحان است.
صلوات
از ما خیرى به آن حضرت (صلی الله علیه و اله ) نمى رسد، چون هر چه ما داریم محصول تربیت ایشان است . مثل یک باغبانى که در روزه عید دسته گلى از باغ صاحب باغ داده است ؟ ما به هر که برسیم ، گلهائى است که بوستان رسول خدا – علیه آلاف التحیه و الثناء – نصیب ما شده است ؛ اگر هم یک دسته گلى مى چینیم و به حضرتش تقدیم مى کنیم از باغ او است . بنابراین درودهاى ما چیزى نیست که حضرت (صلی الله علیه و آله) از آن به کمال برسند، اما براى خود ما یک تقربى است که ما از آن راه به کمال نائل مى شویم . لذا على – علیه السلام – فرمود هرگاه حاجتى داشتید، دعائى کردید. چیزى از خدا خواستید، همراه با آن یا بعدا صلوات بر پیامبر را فراموش نکنید(۴) .زیرا صلوات بر آن حضرت یک دعائى مستجاب است ، و چون همراه صلوات حاجت خود را خواستید، خداى سبحان این چنین نیست که یکى را برآورده کند و دیگرى را برآورده نکند؛ لذا گفتند اگر خواستید دعا کنید او از خداى سبحان را درود بر پیامبر را مسئلت کنید تا در پرتو این صلوات که یک دعائى است مستجاب ، سائر دعاها هم مستجاب بشود. لذا در برنامه هاى آموزنده امام سجاد – سلام الله علیه – که مثل اعلاى نیایش و دعا را به ما مى آموزاند، در بسیارى از فرازهاى ادعیه ایشان صلوات بچشم مى خورد. هر مطلبى را که آن حضرت از خدا مى خواهند قبل و بعدش صلوات است چون آن اول و این آخر را خداوند مستجاب مى کند بین آن ها را هم مستجاب خواهد فرمود.این صلوات را که خدا و ملائکه بر پیامبر مى فرستند بر مؤمنین هم مى فرستند این مؤمن چه مقامى دارد که خداى سبحان بر او صلوات مى فرستد.در سوره مبارکه احزاب آمده است که هو الذى یصل علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمات الى النور (احزاب ۴۳). خدا و ملائکه او بر شما صلوات مى فرستند تا شما را از تاریکى ها به نور هدایت فرماید.
مؤ من به جائى مى رسد که خدا و ملائکه او بروى صلوات مى فرستند، تا او را نورانى کنند. اگر کسى از این راه نور گرفت ، هم راه خود را مى بیند و هم راه را به دیگران نشان مى دهد؛و اگر از این راه نور نگرفت ، نه راه خود را مى بیند و نه مى تواند راهنماى دیگران باشد
مؤمن به جائى مى رسد که خدا بر او صلوات مى فرستد تا او را به فضاى نور منتقل کند. خداوند بر شما صلوات مى فرستد و فرشتگان او نیز، تا شما را از ظلمت ها به نور بیرون بیاورند. معلوم مى شود صلوات خدا بر مومنین یعنى نورانى کردن و اگر این فیض قطع بشود و خدا بر کسى صلوات نفرستد، یعنى در ظلمت ماندن. ما باید خود را با این معیار وزن کنیم . ببینیم از صلوات خدا بهره مى بریم یا خیر؟ بدانیم هر جا که لغزیدیم و گرفتار گناه شدیم در آن حال صلوات فرشتگان خدا نصیب ما نشده است؛ و هر لحظه که توفیق اطاعت و انجام تکالیف شرعى نصیب ما شد، از احکام و آداب عبادات کم و بیش به اسرار عبادات راه پیدا کردیم، بفهیم به اینکه صلوات خدا و فرشتگان خدا و فرشتگان خدا نصیب ما شده است.این مقام شامخ مؤمن است که مؤ من به جائى مى رسد که خدا و ملائکه او بروى صلوات مى فرستند، تا او را نورانى کنند. اگر کسى از این راه نور گرفت ، هم راه خود را مى بیند و هم راه را به دیگران نشان مى دهد؛و اگر از این راه نور نگرفت ، نه راه خود را مى بیند و نه مى تواند راهنماى دیگران باشد.پس بیاییم در این ماه عزیز صلوات بسیار بر پیامبر و اهل بیت بفرستیم تا از فیض دنیا و آخرتی آن، برآورده شدن حوایج دنیایی، نجات از تاریکی ها و رسیدن به نور و سنگین شدن اعمالمان در قیامت بی نصیب نمانیم.پی نوشت ها:
۱٫وسائل ‏الشیعة ج : ۱۰ ص : ۳۱۴
۲٫قال على – علیه السلام – زنوا انفسکم من قبل ان توزنوا وحاسبوها من قبل ان تحاسبوا و تنفسوا قبل ضیق الخناق و انقاد و اقبل عنف السیاق . نهج البلاغه ، خطبه ۹۰٫
۳٫ سفینة البحار ج ۵، ص ۱۷۰
۴٫ بحار الانوار، ج ۹۴، ص ۵۴، و ج ۲، ص ۴۹۱، خبر ۲-۱ و ج ۹۳، ص ۳۱۶ -۳۱۱؛ثواب الاعمال ، ص ۳۱۲؛کنز العمال ، خبر ۳۹۸۸٫
 
شنبه 5/6/1390 - 11:26
کامپیوتر و اینترنت
فرض کنید دو فایل Word در اختیار دارید و می‌خواهید بدانید که محتوای این دو فایل چه تفاوت‌هایی با یکدیگر دارد. این موضوع زمانی کاربرد بیشتری دارد که قصد دارید تفاوت‌های نسخه اصلی و یک نسخه اصلاح شده یک متن را دریابید. به ویژه در کارهای گروهی این موضوع بیشتر نیاز می‌شود. جالب است بدانید در نسخه‌های 2007 و 2010 نرم‌افزار Word چنین قابلیتی وجود دارد. در این ترفند قصد داریم به نحوه مقایسه محتوای دو فایل Word با همدیگر توسط خود نرم افزار Word بپردازیم.برای این کار:1-    ابتدا نرم‌افزار Word (نسخه 2007 یا 2010) را اجرا نمایید.
2- اکنون در نوار بالای صفحه به تب
Review بروید.
3- حال در قسمت
Compare، بر روی دکمه Compare کلیک کرده و مجدد Compare را انتخاب نمایید.4- در پنجره باز شده، در قسمت Original document بایستی فایل Word اصلی و در قسمت Revised document نیز فایل اصلاح شده را انتخاب نمایید. برای این کار بایستی بر  روی دکمه پوشه زرد رنگ هر قسمت کلیک کرده و فایل را انتخاب کنید.
5- با فشردن دکمه
More نیز تنظیمات مقایسه نظیر آنچه که باید مقایسه شود و همچنین تنظیمات نمایش تغییرات را می‌توانید صورت دهید.
6- در پایان با فشردن دکمه
OK مقایسه انجام می‌گیرد و نتیجه ظاهر می‌شود.

پنج شنبه 3/6/1390 - 11:6
آموزش و تحقيقات

 

مطالعات جدید نشان می دهند ریه انسان از توانایی شگفت انگیز برخوردار است و می تواند طعم مواد تلخ را در هوا بچشد، توانایی كه می تواند در درمانهای جدید برای بیمارهای ریوی تاثیرگذار باشد.

این اولین باری است كه گیرنده های چشایی كه معمولا بر روی زبان مشاهده می شوند، بر روی یك ماهیچه غیر ارادی و صاف كه كنترل جریان هوا را در میان نایچه به عهده دارد، دیده شده است.

دانشمندان اعلام كردند گیرنده های چشایی یافته شده در ریه ها با گیرنده هایی كه به منظور ردیابی یافتن مواد تلخ در دهان وجود دارند برابر هستند اما بر خلاف گیرنده های زبانی، برای مغز پالسهای الكتریكی ارسال نمی كنند.كشف این پدیده به اندازه ای شگفت انگیز بود كه دانشمندان در ابتدا گمان بردند در مطالعات خود اشتباه كرده اند.

به گفته استفان لیگت از دانشگاه مریلند هیچكس انتظار یافتن گیرنده های چشایی مشابه گیرنده های زبان را در ماهیچه صاف نایچه نداشت. زمانی كه این گیرنده ها شبیه سازی شدند محققان دریافتند گیرنده ها می توانند در محیطهای سمی و ناپاك ماهیچه را منقبض كرده و فرد را وادار به ترك محیط كند و در مقابل می توانند مسیرهای جریان هوا را بهتر از هر دارویی كه تا كنون برای درمان آسم ارائه شده، باز كنند. بسیاری ازسمومی كه به واسطه مراكز صنعتی تولید می شوند، طعم تلخی دارند و از این رو دانشمندان گمان بردند این گیرنده ها در زمینه هشدار محیطهای سمی به ریه ها نقشی كلیدی به عهده دارند. با این حال به دلیل اینكه گیرنده های یافته شده در ریه هیچ راهی به سوی مغز ندارند، در نتیجه ریه مشابه زبان نمی تواند به شكل واقعی از گیرنده های خود برای چشیدن طعمهای هوا استفاده كند.

یكی از توضیح هایی كه برای وجود این گیرنده ها وجود دارد، این است كه گیرنده های چشایی آلودگی های باكتریایی كه ترشحات تلخ مزه ای را به وجود می آورند، ردیابی كرده و به این شكل از باز باقی ماندن مسیرهای هوایی حیاتی اطمینان حاصل می كنند.

چهارشنبه 19/5/1390 - 16:28
دانستنی های علمی

در پس اکثر لغات و اسم‌ها فلسفه‌ی جالبی نهفته است.
چرا "استکان"؟؟؟

 


در زمان‌های قدیم هنگامیکه هندوها با کشورهای عربی مراوده تجاری داشتند برای نوشیدن چای به همراه خود پیاله‌هایی را به این کشورها خصوصاً عراق و شام قدیم آوردند که در آن کشورها به پیاله معروف شد. پس از آن اروپاییانی که برای تجارت به کشورهای عربی سفر می‌کردند چون در کشورشان از فنجان برای نوشیدن چای یا قهوه استفاده میکردند هنگام بازگشت به کشورشان این پیاله‌ها را به عنوان یادگاری می بردند و آن را East Tea Can می‌نامیدند. "یک ظرف چای شرقی!!!به تدریج این کلمه به کشورهای شرقی بازگشت و در آنجا متداول شد.

 

چهارشنبه 19/5/1390 - 16:17
دعا و زیارت

 به بارگاه ملکوت از راه دعا می توان بار یافت و شهد فیض لایزال را از جام دعا می بایست سر کشید. دعا، تنها صحنه خواندن نیست عرصه شناختن هم هست. رهاورد دعا، تنها روحانیت نیست عقلانیت هم هست. باید بر سجاده دعا نشست و محبوب را تمنا کرد. رمضان، این سفره گشوده خدا، گاه اجابت خواهش هاست، رمضان را دریابیم و دل و جانمان را با جوهر دعا صیقل بخشیم.

 

 آنچه به خامه می آید بازنوشته سخنرانی مجتهد فرزانه، آیت الله آقا مجتبی تهرانی است که در این روزهای پر برکت ماه رمضان در مدرسه نور واقع در خیابان ایران ایراد می شود. موضوع این سلسله گفتارها دریافتی از ادعیه مأثور و ترسیم تصویری از بایسته های بندگی است.

اعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم؛  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ‏ِ الْعَلَمِین وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرِینَ وَ لَعنَةُ اللهِ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعین.
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْكَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْكَ» 1

خدایا بر محمد و خاندانش درود فرست و صدایم را بشنو هنگامی که تو را صدا میزنم؛ به دعایم گوش فرا ده، آن هنگام که تو را میخوانم و رو به من فرما در آن زمان که با تو نجوا میکنم.  همانا من به سوی تو فرار کرده‌ام و در مقابل تو ایستاده ام.

گفته شد ماه مبارک رمضان، ماه بازگو کردن کلام ربّ، یعنی قرآن است و ماه سخن گفتن عبد با ربّ است که از آن تعبیر به دعا می‏کنند؛ دعا را هم تقسیم‏بندی کردیم به مأثور و غیرمأثور و گفتیم که دارای آداب و شرایطی است. بالأخره بحث ما به اینجا رسید که عوامل تأثیرگذار روی اجابت دعا را بررسی می‏کردیم. یک عامل را عرض کردم «عامل زمانی» است. زمان مؤثر بر اجابت دعا در شبانه‏روز، روز خاص و شب خاص در هفته را بحث کردیم؛ همچنین ماه خاص در بین ماه‏ها را که ماه مبارک رمضان بود و در مرتبه متأخّره آن، ماه رجب را مطرح کردم. بعد هم گفتیم که ایام و لیالی خاصی در بین همین ماه‏ها هست که در ماه شعبان، نیمه شعبان بود و در ماه مبارک رمضان، لیالی قدر بود. غیر این زمان‏ها، زمان‏هایی را هم می‏بینیم که در روایات مطرح می‏کنند. البته من نمی‏خواهم به‏طور کامل این‏ها را شمارش کنم. فقط آن‏هایی را که نسبتاً مطرح هستند عرض می‏کنم.

 تأثیرعید فطر بر اجابت دعا

از بین اعیاد، یکی روز عید فطر است. ما در روایات داریم که آن هم زمان مؤثر بر روی اجابت دعا است. به ذهنم این است که در گذشته من این را به مناسبت شب عید فطر مطرح کردم که علی(علیه‏السلام) روز عید فطر در خطبه‏ای این جملات را فرمودند: «أَلَا وَ إِنَّ هَذَا الْیَوْمَ یَوْمٌ جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عِیداً وَ جَعَلَكُمْ لَهُ أَهْلًا فَاذْكُرُوا اللَّهَ یَذْكُرْكُمْ وَ كَبِّرُوهُ وَ عَظِّمُوهُ وَ سَبِّحُوهُ وَ مَجِّدُوهُ وَ ادْعُوهُ یَسْتَجِبْ لَكُمْ».2 حضرت راجع به روز عید فطر می‏فرماید درخواست کنید از خدا و دعا کنید و بدانید که این دعاها را خداوند به اجابت می‏رساند و می‏پذیرد. معلوم می‏شود این زمان خاص روی اجابت دعا اثر دارد.

 تأثیرعید قربان بر اجابت دعا

عید قربان هم که به آن «عید أضحی» می‏گویند، همین‏طور است. آنجا هم از علی(علیه‏السلام) روایتی است که حضرت فرمود: «سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ یَخْطُبُ یَوْمَ النَّحْرِ»؛ یعنی شنیدم که پیغمبر اکرم(صلّی ‏الله‏ علیه‏ و آله‏ و سلّم) در روز عید قربان داشت خطبه می‏خواند؛ «وَ هُوَ یَقُولُ هَذَا یَوْمُ الثَّجِّ وَ الْعَجِّ»؛ بعد خود پیغمبر «ثجّ» و «عجّ» را معنا می‏کنند؛ به «عجّ» که می‏رسند، می‏فرمایند: «وَ الْعَجُّ الدُّعَاءُ فَعِجُّوا إِلَى اللَّهِ»؛ یعنی «عجّ» همان دعا است؛ از خدا درخواست کنید. بعد پیغمبر این جملات را فرمود: «فَوَ الَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ لَا یَنْصَرِفُ مِنْ هَذَا الْمَوْضِعِ أَحَدٌ إِلَّا مَغْفُوراً لَهُ».3 قسم به آن موجودی که جان من در دست او است، کسی از اینجا نمی‏رود مگر اینکه مورد مغفرت خداوند قرار می‏گیرد. معلوم می‏شود دعا در آن روز مؤثر بود. البته در روایت مربوط به عید فطر، علی (علیه‏السلام) در خطبه‏شان به خود زمان تکیه می‏کند و می‏فرمایند: «أَلَا وَ إِنَّ هَذَا الْیَوْمَ یَوْمٌ جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عِیداً»؛ و بعد هم می‏فرمایند:«وَ ادْعُوهُ یَسْتَجِبْ لَكُمْ». پس معلوم می‏شود این زمان بر دعا مؤثر است. ولی در اینجا دارد خطبه را در آن روز پیغمبر خواند و بعد فرمود که این روز چنین‏ وچنان است. این روایت با آن روایت در همین جهت عامل «زمان» مشترک است؛ یعنی خود این روزها بر روی دعا مؤثر است. البته در روایت عید قربان، یک موضع و مکان مشخص هم مطرح است. چون حضرت فرمود: «لَا یَنْصَرِفُ مِنْ هَذَا الْمَوْضِعِ أَحَدٌ إِلَّا مَغْفُوراً لَهُ»؛ امّا در روایت عید فطر موضع و مکان مطرح نیست؛ فقط زمان روز عید مطرح شده است.

راجع به مکان ـ‏یعنی عرفات‏ـ ما روایتی داریم که در باب خصوص ماه مبارک رمضان از امام صادق(صلوات‏الله‏علیه) است که حضرت فرمود: «مَنْ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ مَا یُغْفَرُ لَهُ إِلَى قَابِلٍ إِلَّا أَنْ یَشْهَدَ عَرَفَةَ». این روایت را گفته‏اند ظهورش در این است که ـ‏نعوذبالله‏، خدا نکند، خدا برای ما نیاورد‏ـ اگر کسی در ماه مبارک رمضان مورد مغفرت الهی قرار نگرفت، او دیگر در آینده بعید است که مورد مغفرت خدا قرار بگیردسرّ نزدیکی دعا به اجابت در عید فطر و قربان.

من حالا نکته‏ای را می‏خواستم نسبت به هر دو روایت عرض کنم و آن این است که هر دو روایت مربوط به عید فطر و عید أضحی است که در این دو روز «نماز عید و خطبه» تشریع شده است. چه بسا مسأله این است که در آن روز و آن زمان، توجه به خدا بیشتر است و لذا دعا هم به اجابت نزدیک‏تر است. چون هر دو روایت بخشی از خطبه نماز عید بود؛ هم برای علی (علیه‏السلام)، هم برای پیغمبر اکرم(صلّی ‏الله‏ علیه‏ و آله‏ و سلّم)، هر دو خطبه است. لذا این نکته که در بحث دعا مطرح است که هسته مرکزی دعا از نظر پذیرش که عبارت از توجه داعی به خداوند است را تقویت می‏کند. یعنی هرچه توجه بیشتر باشد، تأثیر دعا هم بیشتر می‏شود. هر دو روایت مربوط به روز عید و خطبه و هنگام نماز عید است. یعنی در دو موقعیتی است که انسان‏ها متوجه خدا هستند؛ چون وقت نماز عید است و اصلاً برای عبادت و نماز و توجه به خدا آنجا جمع شده‏اند. لذا آنچه که در دعا مطرح است و نسبت به اجابت، هسته مرکزی دعا است که همان توجه إلی‏الله‏تعالی است، در هر دو موقعیت فراهم بوده است. می‏خواستم این نکته را بگویم که روز، روز عید بوده و روزی است که نماز عید می‏خواندند و بعد هم خطبه می‏خواندند؛ اصلاً برای نماز و خطبه آنجا جمع شده بودند. لذا در روایتی که برای پیغمبر است، حضرت می‏فرماید: «لَا یَنْصَرِفُ مِنْ هَذَا الْمَوْضِعِ أَحَدٌ إِلَّا مَغْفُوراً لَهُ»؛ کسی از اینجا نمی‏رود و متفرّق نمی‏شود مگر آنکه آمرزیده شده است. یعنی این خصوصیّت «موضع» را هم در این روایت مطرح کرده‏اند.

تأثیر عید مبعث بر اجابت دعا

یکی دیگر از اعیادی که در اسلام بزرگ است، روز مبعث است. یک روایت از امام صادق (صلوات‏ الله‏علیه) است که حضرت فرمودند: «یَوْمُ سَبْعَةٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ رَجَبٍ نُبِّئَ فِیهِ رَسُولُ اللَّهِ مَنْ صَلَّى فِیهِ أَیَّ وَقْتٍ شَاءَ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ رَكْعَةً»؛ در روز بیست و هفتم ماه رجب که روز مبعث پیغمبر اکرم(صلّی ‏الله‏ علیه‏ و آله‏ و سلّم) است، هرکس در هر وقت آن روز دوازده رکعت نماز بخواند؛ «ثُمَّ یَقُولُ اللَّهُ اللَّهُ رَبِّی لَا أُشْرِكُ بِهِ شَیْئاً أَرْبَعَ مَرَّاتٍ»؛ بعد هم چهار مرتبه این جمله را بگوید؛ «ثُمَّ یَدْعُو فَلَا یَدْعُو بِشَیْ‏ءٍ إِلَّا اسْتُجِیبَ لَهُ فِی كُلِّ حَاجَةٍ».4 بعد دعا کند، این‏طور نیست که دعایی کند مگر اینکه به اجابت می‏رسد؛ نسبت به هر حاجت مشروعی که داشته باشد. در اینجا دوباره زمان را مطرح کرده است؛ فرمود: «أَیَّ وَقْتٍ»؛ یعنی هر وقت از این روز که بخواهد؛ چه صبح باشد، چه بعد از ظهر باشد. بعد هم دقت کنید که اینجا هم نماز مطرح است. اوّل می‏فرماید دوازده رکعت نماز بخواند، بعد دعا کند. در آن دو مورد قبلی چون عید أضحی و عید فطر خودش نماز داشت، دیگر نماز جداگانه‏ای مطرح نبود. آنجا خطبه هم داشت؛ ولی اینجا نه، روز مبعث نماز ندارد. لذا می‏گوید دوازده رکعت نماز بخواند و بعد دعا کند. دوباره این همان نکته‏ای است که من در بحث دعا گفتم و آن این است که مسأله بر محور همان توجه عبد به ربّ است. اوّل بهترین عملی که کُرنش و پرستش نسبت به معبود است را انجام بده، و بعد از او درخواست کن.

تأثیر روز عرفه بر اجابت دعا

ما روایات بسیار زیادی داریم که در آن، زمان‏ها را مطرح کرده‏اند و این زمان‏هایی که ما تا حالا گفتیم را ردیف کرده‏اند که یک مجموعه است. در بین زمان‏هایی که مطرح شده، غیر از این سه عیدی که من عرض کردم ـ‏یعنی عید فطر و عید أضحی و عید مبعث‏ـ روز خاص دیگری هم هست که «روز عرفه» است و درباره آن خیلی روایت داریم که این زمان هم بر روی دعا مؤثر است. روایات متعددی داریم که من فقط به یکی دو مورد اشاره می‏کنم. روایتی از پیغمبر اکرم(صلّی ‏الله‏ علیه‏ و آله‏ و سلّم) است که حضرت فرمودند: «أفْضَلُ الدُّعَاءِ دُعَاءُ یَومِ الْعَرَفَةِ».5 روایت خیلی کوتاه و گویا است. بافضیلت‏ترین دعاها، دعای روز عرفه است.

هم زمان، هم مکان

در اینجا من مسأله‏ای را مطرح کنم؛ یک بحث تأثیر زمان روی اجابت دعا است، یک بحث تأثیر مکان بر روی دعا از نظر اجابت است. البته من حالا نمی‏رسم وارد این بحث شوم؛ امّا این یک مورد را اشاره می‏کنم. خود روز «عرفه»، یعنی این زمان در اجابت دعا مؤثر است؛ امّا نسبت به اجابت دعا در «عرفات» هم روایاتی داریم که این مکان را مطرح کرده است. پس ما یک زمان داریم که می‏گوییم «عرفه» و یک مکان داریم که عبارت است از «عرفات»، به اعتبار اینکه حجّاج به آن زمین می‏روند. هم زمان مؤثر است و هم مکان مؤثر است. مثل این می‏ماند که بگویی لیله قدر مؤثر است؛ مسجد هم مؤثر است. ما در روایات نسبت به مکان‏ها داریم که مسجد، مکان مؤثر در اجابت است. روایاتی داریم که اگر کسی حاجتی داشته باشد، وضو بگیرد و برود در مسجد دو رکعت نماز بخواند. می‏خواستم این را عرض کنم که یک‏وقت این‏ها با هم خَلط نشود. هم زمان مؤثر است، هم مکان مؤثر است که مکان خودش بحث دیگری دارد که بعداً عرض می‏کنم.

حضرت علی (علیه السلام) راجع به روز عید فطر می‏فرماید: درخواست کنید از خدا و دعا کنید و بدانید که این دعاها را خداوند به اجابت می‏رساند و می‏پذیرد. معلوم می‏شود این زمان خاص روی اجابت دعا اثر داردهم عرفه، هم عرفات!در خصوص «عرفه»، چون مسأله مکان در ذهن‏ها بوده، چه بسا بعضی‏ها یکباره به ذهنشان می‏آمده که این عرفه‏ای که در روایت وارد شده، نکند همان مسأله دعا در عرفات باشد؛ لذا من روایتی را می‏خوانم که می‏گوید نه، مسأله این نیست؛ اینجا تکیه روی «زمان» است و «مکان» را نمی‏خواهد مطرح کند. بحث مکان، بحث جداگانه‏ای است. من می‏خواستم این را تفکیک کنم. در یک روایتی است از علی(علیه‏السلام) که حضرت فرمود: «لَا عَرَفَةَ إِلَّا بِمَكَّةَ وَ لَا بَأْسَ بِأَنْ یَجْتَمِعُوا فِی الْأَمْصَارِ یَوْمَ عَرَفَةَ یَدْعُونَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ».6  آن‏هایی که طلبه هستند خوب حرف‏های من را گوش کنند تا اینها را بتوانند تفکیک کنند. ببینید حضرت چقدر زیبا جداسازی کردند؛ می‏فرماید اشکالی ندارد که در شهرهای دیگر هم که هستید، روز عرفه جمع شوید و دعا بخوانید. «لَا عَرَفَةَ إِلَّا بِمَكَّةَ»؛ ما در دنیا چند جا عرفات نداریم؛ یک‏جا داریم آن هم پشت مکّه است. آنجا زمین عرفات است. امّا «لَا بَأْسَ بِأَنْ یَجْتَمِعُوا فِی الْأَمْصَارِ یَوْمَ عَرَفَةَ یَدْعُونَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ». یعنی درست است که «عرفات» فقط یک‏جا است؛ ولی شما «روز عرفه» در جاهای دیگر جمع شوید و دعا کنید. چقدر زیبا این‏ها را از هم جداسازی می‏کنند که زمان خودش مؤثر است و تأثیرش غیر تأثیر مکان است.

 هرکس در ماه رمضان مورد مغفرت واقع نشود...

راجع به مکان ـ‏یعنی عرفات‏ـ ما روایتی داریم که در باب خصوص ماه مبارک رمضان از امام صادق(صلوات‏الله‏علیه) است که حضرت فرمود: «مَنْ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ مَا یُغْفَرُ لَهُ إِلَى قَابِلٍ إِلَّا أَنْ یَشْهَدَ عَرَفَةَ».7 این روایت را گفته‏اند ظهورش در این است که ـ‏نعوذبالله‏، خدا نکند، خدا برای ما نیاورد‏ـ اگر کسی در ماه مبارک رمضان مورد مغفرت الهی قرار نگرفت، او دیگر در آینده بعید است که مورد مغفرت خدا قرار بگیرد. چون بهترین زمان‏ها این زمان بود. یعنی ماه رمضان برای اینکه انسان مشمول مغفرت الهی قرار بگیرد، بهترین زمان بود. حالا اگر کسی در این زمان مورد مغفرت واقع نشد، او دیگر در آینده مورد مغفرت قرار نخواهد گرفت، مگر اینکه عرفه را درک کند؛ «إِلَّا أَنْ یَشْهَدَ عَرَفَةَ».

اینجا از نظر طلبگی دو احتمال وجود دارد؛ احتمال اوّل این است که «إِلَّا أَنْ یَشْهَدَ عَرَفَةَ» یعنی «روز عرفه»؛ چون قبلش زمان مطرح است و بحث بر سر ماه مبارک رمضان است که خودش زمان است. احتمال دوم این است که منظور از «إِلَّا أَنْ یَشْهَدَ عَرَفَةَ» این باشد که مگر اینکه این موفق شود به «عرفات» برود؛ یعنی احتمال مکان را مطرح کرده‏اند. البته اگر عرفات هم مراد باشد، این‏طور نیست که هر روزی که خواست به عرفات برود؛ بلکه آن هم مربوط به «روز عرفه» است. غرضم این بود که یکی از زمان‏هایی که اثرگذار است روی اجابت دعا و روایات بسیار هم راجع به آن داریم، روز عرفه است.

پنج شب مخصوص دعا

روایاتی هم که بین این‏ها را جمع کرده زیاد داریم؛ یک روایت از پیغمبر اکرم(صلّی ‏الله‏ علیه‏ و آله‏ و سلّم) است که فرمودند: «خَمْسُ لَیَالٍ لَا تُرَدُّ فِیهِنَّ الدَّعْوَ?ُ أوَّلُ لَیْلَ?ٍ مِنْ رَجَبٍ وَ لَیْلَةُ نِصفٍ مِنْ شَعْبَانَ وَ لَیْلَ?ُ الْجُمُعَ?ِ وَ لَیْلَ?ُ الْفِطْرِ وَ لَیْلَ?ُ النَّحْرِ». (پنج شب است که دعا در آنها رد نمی شود: شب اول رجب، شب نیمه شعبان، شب جمعه، شب عید فطر و شب عید قربان) یعنی همین‏هایی که ما همه را قبلاً گفتیم. ما روایات زیادی داریم که این زمان‏ها را یک‏جا جمع کرده‏اند. البته در یکی چهار مورد دارد، یکی پنج مورد دارد. این روایت پنج مورد در آن مطرح شده بود که ما اینها را یکی‏یکی بررسی کردیم. این مربوط به زمان‏ها بود. آن وقت مکان‏ها را هم ما داریم و روایاتی که مسأله مکان‏ها را مطرح کرده است. حالا اگر شد من یک جلسه مکان‏ها را هم مختصراً بررسی می‏کنم. چون من به اصل بحثم که می‏خواستم بروم سراغ دعاهای مأثور نرسیدم. آنچه تا اینجا گفته‏ایم به طور کلّی نسبت به دعاهای غیرمأثور بود. دعاهای غیرمأثور یعنی آن دعاهایی که خودمان از خدا می‏خواهیم حاجت‏هایمان را طلب کنیم. این بحث ما تا اینجا این بود. تا بعد إن‏شاءالله برویم سراغ مکان‏ها و من یک مقداری راجع به آن‏ها هم صحبت کنم و بعد هم اگر موفق شوم، می‏روم سراغ مسأله دعاهای مأثور که در آنجا یک بحث لطیفی هست که إن‏شاءالله وارد آن بحث می‏شوم.

[1]. بحارالأنوار     91     96
[2] . مستدرك‏الوسائل     6     157
[3] . بحارالأنوار     96     30
[4] . الكافی     3     469
[5] . کنز العمال  5    66
[6] . وسائل‏الشیعة     13     560
 [7] . بحارالأنوار     93     375

چهارشنبه 19/5/1390 - 13:32
فلسفه و عرفان

براى راهیابى به اسرار عبادت نشانه هایى است كه برخى از آنها عبارتست از اینكه آنچه شرط صحت و قبولى طولى عبادات است نه شرط عرضى وى از اسرار آن محسوب مى شود؛مثلا طهارت شرط صحت نماز است.

 1- در نظام تكوینى هر معلولى عبد علت خود بوده در حدوث و بقاء او را پیروى كرده و در ذات و صفت و فعل فرمان او را مى برد و هیچگونه گسستگى در رشته علت راه ندارد، نه علت از اشراف و افاضه باز مى ماند و نه معلول از انقیاد و خضوع سرباز مى زند. و بى نیازى معلول ، كه صرف نیاز به علت است، از علت خود لازمه ضرورى وى عین افاضه بر معلول مى باشد با اساس علیت و معلولیت، سازگار نیست؛ لذا سراسر جهان امكان كه معلول خداى سبحان اند، بنده محض حق بوده و آنى از امتثال دستور تكوینى آن حضرت تمرد ندارد: انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له كن فیكون (1) و عناوین : اسلام (2)، تسبیح (3)، سجده (4)، عبودیت (5) و اطاعت (6)، كه در قرآن كریم آمده است ناظر به همین مطلب مى باشد، و كفر تكوینى معقول نبوده و نفاق یا عصیان طبیعى متصور نمى باشد، و این همان جبر على است كه غیر از اشعرى جبرى همه صاحب نظران عقلى آن را پذیرفته اند، و اما اشاعره بر پایه پندار اولویت و نفى ضرورت على آن را در نظام تكوین رد كرده اند، چون اصل علیت فلسفى را به جبرى عادت مبدل ساخته و ربط ضرورى را انكار نموده اند.

اگر علیت به نشان ارجاع شود، پیروى مظهر از ظاهر و اسلام و تسبیح و سجده و عبودیت و اطاعت همه مظاهر در برابر ظاهر خویش ‍ روشن تر خواهد بود؛زیرا صورت مرآتى جزء خضوع در پیشگاه صاحب صورت سمتى ندارد.

2 - در نظام تشریح كه اساس هر گونه آزمون و تكامل اختیارى است هیچگونه جبر یا تفویضى راه ندارد و موجود متفكر مختار كه در قلمرو قانون قرار مى گیرد در انتخاب راه خویش آزاد و در ادامه آن مختار و در قبول و نكول آن رها و در هماهنگى درون و بیرون یا ناهماهنگى آن به نام ایمان یا نفاق مخیر است ، زیرا بدون آزادى نه آزمون میسر است و نه تكامل ممكن خواهد بود.

محدوده نظام تشریع از قلمرو تكوین كمتر است ، چون در غیر موجود آگاه آزاد راه ندارد، لیكن منطقه پیروى یا تمرد در قاره تشریع بیشتر مى باشد، لذا برخى از قوانین تشریع بدست نسیان سپرده شده و عده اى به بوته عصیان فرو مى روند، و بعضى به لوث نفاق و گروهى به شائبه ریا آلوده مى گردند و سرانجام برخى سهم خلوص ‍ یافته و بطور ناب و پیراسته محقق مى شوند.

لذا اسلام و كفر، ایمان و نفاق ، اطاعت و عصیان و نیز صواب و خطا و خلاصه حق و باطل در فرهنگ قرآن كریم مخصوص نظام تشریع بوده و در حیطه تكوین جز اسلام و اطاعت و صواب و خلاصه حق چیز دیگرى یافت نمى شود، زیرا زمام هر موجودى در نظام تكوینى بدست خداى سبحانست و كار خداوندى نیز بر صراط مستقیم مى باشد (7) و اگر ضلالت و بطلان و مانند آن درباره برخى از موجودهاى عالم طبیعت مطرح مى شود یا ناظر به نظام تشریع است و یا امرى است نسبى نه نفسى ، زیرا موجود عینى متن حق و صوابست و نسبت به مبدء فاعلى خود مطیع محض .

3 - هر اسمى از اسماى حسناى حق اقتضایى دارد كه با زبان برهان مى توان آن را حد وسط استدلال قرار داد و نتیجه گرفت .

بر اثر حكمت خداى سبحان هیچ كارى بیهوده از او صادر نمى شود، چون خداوند حكیم است و هر حكیمى كار با هدف انجام مى دهد پس خداوند كارش دارى هدف است (8). و بر اثر غناى ذاتى خداوند هیچ چیزى نمى تواند هدف ذات حق باشد (9) زیرا لازمه اش آنست كه ذات حق بدون آن هدف كامل نبوده و با نیل به آن كامل شود در حالى كه واجب الوجود عین كمال صرف و نامحدود مى باشد و كمالى خارج از ذات وى فرض نمى شود. جمع میان این دو اقتضاء آنست كه فاعل جهان امكان منزه از هدف بود - چون خود عین هدف هر موجودى است چه اینكه عین مبدء هر وجودى مى باشد - لیكن خود جهان داراى هدف وجودى بوده و به آن نائل مى گردد، گرچه عده اى از آن بین راه گزند برخورد ناگوار مصون نخواهند بود.

هدف انس و جن در نظام تشریع تكامل عبادى آنهاست و اگر انسان كه داراى روح مجرد عقلى است آن را شكوفا نماید و از همراهان خود سبقت بگیرد خودش هدف بسیارى از موجودهاى مادون قرار مى گیرد، گرچه هدف نهایى همه خداوند است ، لیكن همانطورى كه در قوس نزول نخستین صادر جوهر عقل است ، در قوس صعود كامل ترین راجع و بازگشت كننده جوهر عقل است ، كه مدار امكان از عقل شروع شده و به عقل ختم مى شود، و این مطلب نه بر پندار عقول عشره و مانند آنست كه حكمت مشاء نیز آن را از مسائل جزمى فلسفه خود به حساب نیاورد و فقط در حد احتمال یاد كرده است بلكه بر اساس تشكیك وجود یا ظهور است كه حكمت متعالیه یا عرفان آن را مى فهمد یا مى بیند.

4 - عبادت درجات فراوانى دارد كه برخى از آنها هدف میانگین و بعض دیگر هدف نهایى مى باشند. و چون عمل محدود است و شهود نامحدود، عبادت هاى عملى هدف هاى محدود بوده و عبادت هاى شهودى هدف هاى نا محدود خواهند بود. و سر محدود بودن عبادت هاى عملى آنست كه قلمرو تكلیف با انتقال از دنیا به آخرت تمام شده ولى منطقه شهود همچنان ادامه دارد، و تكامل هاى عملى كه توسط فعل اختیارى انسان حاصل شود، در قیامت نیست ؛لیكن تكامل هاى علمى كه با افاضه خداى سبحان حاصل مى گردد، همواره میسور مى باشد و بسیارى از پرده هاى غیب پس از مرگ برطرف مى گردد تا آنچه نادیدنى بود، مشهود شود. لذا قرآن كریم هدف آفرینش جهان خلقت را آگاه شدن انسان به قدرت و علم بى كران خداوند مى داند: الله الذى خلق سبع سموات و من الارض مثلهن یتنزل الامر بینهن لتعلموا ان الله على كل شى ء قدیر و ان الله قد احاط بكل شى ء علما (10)

گرچه علم حصولى و یقین استدلالى بنوبه خود كمال عملى بشمار آمده و هدف قرار مى گیرد، لیكن نسبت به علم حضورى و یقین شهودى وسیله محسوب مى شود: كلا لو تعلمون علم الیقین* لترون الجحیم * ثم لترونها عین الیقین . (11)یعنى با علم الیقین مى توان به عین الیقین رسید.

بنابراین مى توان یقین شهودى به معارف را هدف نهائى آفرینش ‍ انسان دانست ، كه همواره به عبادت متكى است ، گرچه نحوه اعتماد آن بر عبادت در هر نشائى مناسب با همان نشاه مى باشد (یعنى در دنیا به متن عبادت هاى تشریعى تكیه دارد و در آخرت به باطن آن كه ظاهر مى شود، متكى است ) و اگر لحظه اى عبادت نباشد آنچه مشهود است مستور مى گردد و آنكه شاهد است محجوب مى شود؛زیرا تنها وسیله شهود سالك و ظهور غیب همانا عبادت است : وا عبد ربك حتى یاتیك الیقین (12)،

نه آنكه بعد از یقین پرستش برطرف شود، زیرا زوال عبادت همان و زوال یقین همان ، چون عصیان برترین حجاب مى باشد. آنچه از آیه سوره طلاق بر مى آید این است كه هدف پیدایش جهان یعنى ظهور حق در آئینه خلق همانا آگاه شدن انسان سالك به علم و قدرت حق است و این علم شهودى عارف و اصل را مظهر علم و قدیر مى نماید كه با بسم الله الرحمن الرحیم در صورت اذن خداى سبحان همان كارى را كه در قیامت به صرف اراده مى كند در دنیا نیز انجام مى دهد، چه اینكه هر چه بخواهد بداند، مشاهد مى كند.

و همین مطلب را مى توان از حدیث قدسى استنباط كرد كه فائده ظهور ذات كه كنز مخفى بود (ظهور ذات نیز همان تجلى حق در آئینه خلق است ) همانا آگاه شدن انسان سالك به غیب مطلق به اندازه وسع خود مى باشد. و اگر در سند حدیث یاد شده هم علم را هدف آفرینش مى داند و هم قدرت را چون خداوند عین علم اوست قدرت انسان عارف نیز در همان علم وى تعبیه مى شود، زیرا عقل عملى و نظرى در سالكان واصل متحد است .

5 - آنچه در محور عمل جوارح یا در حد خاطره جوانح قرار مى گیرد، یا از احكام عبادت است و یا از آداب آن ، و هیچكدام سر عبادت نخواهد بود؛و آنچه در مدار شهود عقل نظر و انبعاث عقل عمل قرار مى گیرد، مى تواند به حساب سر عبادت آید؛زیرا صرف خطور دل كه حصول آن سهل و در فقه اصنر كاربرد دارد، گرچه به حمل اولى نیت است لیكن به حمل شایع غفلت مى باشد، لذا نه تنها براى تداوم حضور دل كافى نیست بلكه در آغاز هم با هر خاطره دیگر ساز مى باشد. و آن توحید متصور كه با هر شركى بسازد، شركى است در كسوت توحید؛و عارف ناب سالك و اصلى است كه نه تنها شهود كثرت مانع شهود وحدت نگردد بلكه شهود وحدت نیز حاجب شهود كثرت نشود تا بتواند جامع هر دو باشد، لیكن به شهود حق نه عرفان خلق ، چه اینكه نتیجه قرب فرایض است . و همانطورى كه رعایت دستورهاى فقه اصنر واجب است لیكن براى نیل به اسرار عبادات كافى نیست ، مراعات رهنمودهاى فقه اوسط، یعنى فن شریف اخلاق مستدل ، لازم است ولى رسا نیست ؛بلكه حرمت نهادن به ارشادهاى فقه اكبر یعنى عرفان نظرى و عملى لازم مى باشد تا با ضمیر شاهد و سر طاهر به مصدر نزول عبادت راه یافت و آن را با مجارى ادراكى و تحریكى معبود انجام داد، چه اینكه حدیث قرب نوافل به گوشه اى از آن اشارات دارد.

آنگاه نه تنها سالك واصل به سر عبادت مى رسد بلكه جایگاه سر معبود مى گردد و صندوق آگاهى وى مى شود: هم موضع سره ولجا امره و عییه علمه و موئل حكمه و كهوف كتبه وجبال دینه بهم اقام انحناء ظهره و اذهب ارتعاد فرائضه . (13)و از آن جهت كه سر عبادت به مثابه روح او است و حكم و ادب وى به منزله بدن او مى باشد، همواره در قرآن كریم انفاق سرى بر انفاق جهرى مقدم یاد شده چه اینكه غالبا در همین زمینه شب بر روز جلوتر ذكر مى شود (14)، و منشاء تقدم سر بر جهر و شب بر روز همانست كه در نشاه خلوت و پرهیز از غیر شهود حق بهتر و بى پیرایه تر خواهند بود. ان ناشئه اللیل هى اشد وطاء و اقوام قیلا (15)

البته وقتى سالك واصل مظهر لایشغله شان عن شان شد دیگر لیل و نهار براى او یكسان و سر و جهر در نزد او برابرند زیرا بجایى رسیده كه صباح و مساء را بدانجا راه نیست و سر و جهر را به آن مقام بار نخواهد بود، چون از قلمرو قیاس گذشت و از مساحت نسبت سپرى شد و اگر سالكى تمام شب را به ذكر آیه مخصوصى بسر مى برد یا به منظور تعلیم غیر است و یا قبل از حصول به هدف نهایى مى باشد، مانند آنچه از رسول اكرم (ص ) رسیده است كه ثلث شبى را با تلاوت ان تعذبهم فانهم عبادك و ان تغفر لهم فانك انت العزیز الحكیم سپرى نمود، و بسم الله الرحمن الرحیم را بیست بار تكرار كرد (16)، و سعید بن جبیر شبى را در این آیت سپرى كرد: و امتازوا الیوم ایها المجرمون (17)

6 - براى راهیابى به اسرار عبادت نشانه هایى است كه برخى از آنها عبارتست از اینكه آنچه شرط صحت و قبولى طولى عبادات است نه شرط عرضى وى از اسرار آن محسوب مى شود؛مثلا طهارت شرط صحت نماز است : لا صلاه الا بطهور ؛همانطورى كه فاتحه الكتاب جزء قطعى آنست : لا صلاه الا بفاتحه الكتاب ؛لیكن اینگونه از اشراط و توقف گرچه تقدم رتبى را به همراه دارد لیكن از لحاظ سرشناسى در عرض عبادت مشروط و موقوف قرار دارند نه در طول آنها، زیرا شرط طولى قبول طهارت و صلاه نیز پرهیزكارى است : انما یتقبل الله من المتقین (18) و قبول تقوى نیز رهن ولایت انسان كامل است كه هیچ عبادتى حتى تقوى بدون تولى معصومین (ع ) مقبول نخواهد بود، حتى پذیرش والى بودن آنان بدون اعتقاد به ولایت آن ذوات عظام مقبول نیست . زیرا ولایت تكوینى سر والى بودن و سر پرستى جوامع بشرى آنان خواهد بود، یعنى پذیرش سر پرستى آنان مانند نماز و روزه و زكات و حج و... از فروع دین بشمار مى رود (19)، و هر فرعى داراى اصل است كه سر آن فرع محسوب مى گردد، و آنچه جزء فرع دین است قبول سرپرستى آنان مى باشد و آنچه از اصول دین بشمار مى آید ایمان به لزوم نصب آنان از طرف خداى سبحان و مظهریت آنها براى خداوند متعالى مى باشد.

از این رهگذر معلوم مى شود كه حقیقت انسان كامل سر هر گونه عبادت است و هر سالكى به مقدار نیل خود از كمال انسانى به راز عبادت مى رسد و كاملترین آنها كه معصومین - علیهم السلام - اند به سر نهایى عبادت واصل آمدند، لذا صراط مستقیم و میزان اعمال و... خواهند بود.

7 - براى رسیدن به این هدف عالى و پیروزى بر رقیب - كه همچنان محترم نخواهد ماند - و سرانجام ایام غم به سر آید، چاره جز خردمندى و هوشیارى در مراقبت حرم امن دل نیست و فرزانگى بدونه تدبر و ژرف اندیشى حاصل نخواهد شد و صاحب نظرى بدون راز دارى و طهارت ضمیر و صیانت سر مسیر نخواهد شد: الظفر بالحزم والحزم با جاله الراى والراى بتحصین الاسرار (20)

8 - چون با عنایت الهى رساله دیگرى به منظور تبیین سر عبادت در برنامه تدوین است لذا سخن را به بیان سرگشت كتاب حاضر معطوف داشتن مناسب تر است . این كتاب مجموعه گفتارهایى است كه در ماه مبارك رمضان 1405 هج . ق . برابر با تابستان 1363 هج .ش ‍ در جمع برادران سپاه ناحیه قم ایراد شد و در اثر تناسب با ماه رمضان اسرار روزه بیش از اسرار عبادت هاى دیگر طرح شد و همچنین گوشه اى از اسرار قرآن كه این ماه ظرف نزول و فرود آمدن بسیارى از صحائف انبیاء (ع ) است ، ارائه شد و شمه اى از مباحث لیله قدر تبیین شد؛و مقدارى از سخنان امام مجتبى (ع )، كه نیمه ماه رمضان میلاد آن حضرت است ، به میدان آمد، و چون فتح بدر و فتح مكه در این ماه مبارك بود و از طرف دیگر آن ایام مصادف با بمباران مناطق مسكونى و حمله موشكى و شیمیایى حزب بعث عراق به دستور صدام پلید بود، گوشه اى از جریان جهاد و ایثار و نثار مردم متدین و متعهد ایران اسلامى باز گو شد؛و براى تعظیم و تعریف ماه مبارك از خطبه رسول اكرم (ص ) در آخرین جمعه شعبان و همچنین از دعا وداع حضرت سجاد(ع ) استمداد شد، و سر نامگذارى این ماه به شهر الله كه در خطبه پیامبر گرامى (ص ) و نیایش امام سجاد (ع ) آمده است ، تشریح شد.و راز زود گذرى این ماه پر فیض نسبت به مومنان و طولانى بودن آن نسبت به تبهكاران كه در ادعاى وداع آمد: ما اطولك على المجرنمین ، همانست كه روز قیامت نسبت به مومنان راستین به مقدار وقت یك نماز واجب است و نسبت به دیگران پنجاه هزار سال مى باشد. (21) و دلیل این مطلب آن است كه : مومن نور ممثل است و در مراحل نور سفر مى كند، و سیر نور سهل و سریع مى باشد زیرا هر حجابى را مى شكافد؛و آنچه در نور حسى مشهود است نمودار ضعیفى از آن نور عقلى مى باشد. حضرت امام صادق (ع ) از پدران معصومش (ع ) از حضرت امیرالمومنین (ع ) چنین نقل مى نماید: المومن یتقلب فى خمسه من النور : مدخله نور و مخرجه نور و كلامه نور و منظره یوم القیمه نور (22)

تقدیر و سپاسگزارى

بر اساس توحید افعالى هیچ احسان و لطفى از غیر خداى سبحان متصور نیست : و ما بكم من نعمه فمن الله (23)، لیكن مومنان الهى مظاهر فضل خداوندند، لذا سپاس از آنان همانا حمد ولى نعمتى است كه در مقام فعل در كسوت آنان ظهور كرده است (24)، و از این جهت است كه صاحب مقام محمود فرمود: لایشكر الله من لایشكر الناس ؛چه اینكه مبدء فاعلى هر گونه حمد و سپاسى نیز ذات اقدس خداست ، چون حضرت حق هم حامد محض است و هم محمود صرف لذا حمد مطلق خواه به معناى حامد و خواه به معناى محمود منحصر در حق است .

 بارى ، چون جناب حجه الا سلام آقاى حسین رضوانى كه خدایش ‍ به مقام رضا نائل فرماید با خلوص نیت و حوصله كافى همه گفته ها را از نوار پیاده و منابع آنها را استخراج فرمودند، ضمن تقدیر از آن جناب مزید علم و عمل ایشان همانند سائر فضلاء گرانقدر و همچنین صیانت حوزه مقدسه قم و سلامت رهبر انقلاب اسلامى را از خداى سبحان مسالت مى نماییم .
قم - بهمن 1367 - جوادى آملى

سه شنبه 18/5/1390 - 15:27
دانستنی های علمی

آیا میدانستید كه چرا با وجود شور بودن اشك چشم، چشم ما هنگام گریه كردن نمی سوزد ؟

جالب است كه وقتی كمی از آب شور دریا به چشم ما می خورد، چشممان می سوزد، اما هنگام گریه این طور نمی شود. دلیل این اتقاق یك اصل علمی طبیعت است:

وقتی دومایع مقدار نمك یا به اصطلاح شوری یكسان نداشته باشند، به محض اینكه با یكدیگر برخورد

می كنند، مایعی كه نمكش كمتر است سعی می كند به طرف مایعی كه نمك بیشتری دارد حركت كند.

آب دریا حدود شش برابر شورتر از آب موجود در سلول های چشم ماست. وقتی آب شور دریا به چشم ما می خورد، آب درون سلول های چشم به طرف آب شور دریا حركت و به بیرون تراوش می كنند. بنابراین سلول های چشم خشك می شوند و ما احساس سوزش چشم می كنیم. اما هنگام گریستن این اتفاق نمی افتد، چون مقدار نمك اشك، درست به اندازه نمك آب سلول های چشم است و آب درون سلو ل ها سرجایشان باقی می مانند و چشم ما دچار سوزش نمی شود.

سه شنبه 18/5/1390 - 10:55
رمضان

 

حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند:هر گاه روزه هستی باید گوش، چشم ، مو، پوست و جمیع اعضاى بدن از محرمات و حتی مكروهات پرهیز کند.روزه تنها پرهیز از خوردن و آشامیدن نیست بلكه باید زبان خود را از دروغ نگاه دارید و دیده‏هاى خود را از حرام‏ بپوشانید.


در ماه مبارک این‌گونه باشید؟

با یكدیگر نزاع نكنید و حسد مبرید و غیبت مكنید و مجادله مكنید و سوگند دروغ مخورید، حتی سوگند راست نیز مخورید، دشنام مدهید، فحش مگوئید و ستم و بى‏خردى نكنید و دلتنگ مشوید و از یاد خدا و نماز غافل نگردید و از آنچه نباید گفت خاموش باشید و صبر كنید ، راستگو باشید و از اهل شر دورى كنید، از گفتار بد و دروغ و افتراء و خصومت كردن با مردم و گمان بد بردن و غیبت كردن و سخن‏چینى كردن اجتناب كنید و خود را مشرف به آخرت بدانید و منتظر فرج و ظهور قائم آل محمد علیه السلام باشید و آرزومند ثوابهاى آخرت باشید و توشه اعمال صالحه براى سفر آخرت بردارید.

 ویژگی‌های دیگر روزه‌داران

آرام باشید و مانند بنده ای که از آقای خود می ترسد با خضوع و خشوع و دل‌شکستگی او را بخوانید از عذاب خدا بترسید و به رحمت او امیدوار باشید .

دل خود را از عیبها و باطن خود را از حیله ها و مکرها پاکیزه کن  و بدن خود را از کثافات ظاهری پاک نما.

ولایت خود را خالص کن و از آنچه خدا از آن نهی کرده بپرهیز. دل  و جسم خود را برای محبت و یاد او فارغ گردان.

اگر آنچه را که گفتم رعایت کردی آنچه که شایسته روزه داری است را به جا آورده ای و فرموده خدا را اطاعت نموده ای، ولی اگر از آنها کم بگذاری از فضل و ثواب روزه تو به همان اندازه کم می شود.

سفارش پیامبر به زنی که ماه روزه دشنام داد

پدرم فرمود که رسول خدا صلی الله علیه وآله شنیدند، زنی در ماه مبارک رمضان کنیز خود را دشنام داد ،آن حضرت طعامی طلبیدند و به آن زن گفتند که آن طعام را بخور ، آن زن عرض کرد یا رسول الله من روزه ام ، حضرت فرمودند؛ چگونه روزه ای که کنیز خود را دشنام  می گویی ؟ روزه گرفتن ،تنها پرهیز  از خوردن و آشامیدن نیست بلکه خداوند روزه را حجابی  از کارهای ناشایست و کردار زشت قرار داده است . چه کم هستند کسانی که روزه دار هستند و چه بسیار هستند کسانی که از روزه گرفتن تنها گرسنگی می کشند.

دوشنبه 17/5/1390 - 12:42
قرآن

 

 1و2- فاتحه : مال وثروت ، زنده شدن مرده ، آرام بخش درد ها ، کلید بهبودی ، برآورده شدن حاجات،درمان بیماریها رهایی از عذاب فرشتگان نوزده گانه ،بخشش گناهان،راه رسیدن به بهشت جهت عبور از پل صراط ، بخشایش گناهان پدر ومادر...

3- آل عمران : درود فرشتگان ، رفع آتش دوزخ ، پر بار شدن درخت ، سهولت زایمان ، رفع دیون آسان شدن مشکلات، ازدیاد روزی .

4- نساء : پاداش الهی ، حکم صدقه ، رهایی از فشار قبر .

5- مائده : استقامت در توحیداعطای حسنات ، بخشش گناهان .

6- انعام : رفع بیماری ، ستایش فرشتگان تا روز قیامت ، استجابت حاجات ، نرفتن به دوزخ ، محافظت فرشتگان ،رفع     ما لیخولیا ، دفع بلایا .

7- اعراف : رفع بازخواست روز قیامت ، همنشینی با حضرت آدم ، مقابله با درندگان و دشمنان .

8- انفال : محافظت از نفاق ، افتخار شیعه ، شرمندگی دشمنان ، شفاعت پیامبر در روز قیامت ، محافظت در برابر تعدی پیروزی در جنگ ها ، درود فرشتگان ، بخشندگی گناهان ، ارتقای مقام .

9- توبه : جلوگیری از نفاق ، محافظت از دستبرد دزدان ، محافظت از آتش ، اعطای حسنات ، رفع جهل ، تقرب به خدا رفع پیری ، آشکار شدن عیوب ، اعطراف دزد .

11- هود علیه السلام : اعطای حسنات ، رستگاری روز قیامت ، بر انگیخته شدن در گروه پیامبران ، بخشوده شدن گناهان ، استعانات از خداوند ، پیروزی بر دشمنان ، بیمناک شدن دشمنان از او ، مقام شهید یافتن در روز قیامت .

12- یوسف علیه السلام : چهره زیبا یافتن ، رفع هراس ، صالح شدن ، آسان شدن سختی مرگ ، مقاوم شدن در برابر چشم زخم ، یافتن قدرت و مکنت ، برآورده شدن حاجات .

13- رعد : رهایی ازصاعقه ، ورود به بهشت شفیع شدن برای خانواده ، کمک به انقلاب علیه ظالمان اعطای حسنات استقامت در روز قیامت .

14- ابراهیم علیه السلام : رفع فقر وجنون ومصیبت ، جلوگیری از گریه و وحشت کودک ، گرفته شدن ازشیر مادر اعطای حسنات ، رفع ناراحتی کودکان .

15- حجر : اعطای حسنات ، رفع فقر و جنون ومصیبت ، ازدیاد شیر زنان ، ازدیاد رزق ، حسن خرید و فروش .

16- نحل : عدم پرداخت تاوان ، رفع هفتاد نوع بلا ، استقرار در بهشت ، ثمره دادن درختان ، منقرض نمودن دشمنان عدم بازخواست در روز قیامت .

17- اسراء (بنی اسرائیل) : شاهد ظهور حضرت قائم شدن،خطا نرفتن تیر،به سخن آمدن کودک،قابل فهم شدن سختیها.

18- کهف : بیدار شدن به موقع از خواب ، شهید از دنیا رفتن ، بخشوده شدن گناهان ، نورانی شدن ، رفع تنگ دستی امان یافتن از آزار، دور شدن آفات ،درامان ماندن از فتنه دجا ل،قرار گرفتن در بهشت،کفاره شدن بر گناهان.

19- مریم : به دست آوردن ثروت و فرزند ، اصحاب عیسی شدن در قیامت ، شوکت سلیمان یافتن درقیامت ، اعطا حسنات ، خواب های خوش دیدن ، جلوگیری از دستبرد دزدان ، رفع ترس ، خیر و برکت درخانه ، دور شدن حوادث ناگوار از خانه .

20- طه : پاداش در آن دنیا وثواب مهاجرین وانصار را یافتن ، شنیدن پاسخ مثبت در خواستگاری ، ایجاد صلح حفاظت در مقابل زورمداران ، اجابت خواسته ها ، خواستگار یافتن دختر ، آسان شدن ازدواج .

21- انبیا : دیدن عجایب در خواب ، رفع بی خوابی .

22- حج : تشرف به مکه ، اهدای حسنات ، سقوط حاکم ستمگر .

23- مومنون : عاقبت به خیر شدن ، به بهشت رفتن ، تنفر از شراب .

24- نور : بیمه شدن جان و دارایی و زنان ، آمرزیده شدن ، اعطای حسنات .

25- فرقان : رهایی ازعذاب دوزخ ، رفتن به بهشت ، مردن حیوان مورد نظر ، عدم اتمام معاملات .

26- شعرا : اولیای خداوند شدن ، دچار مشکل نشدن ، رفتن به بهشت ، اعطای حسنات ، خواننده کتب الهی شدن شفا از بیماریها ، دستیابی به گنج ، در امان ماندن از درد آتش و سیل ، سخت آمدن طلاق بر زن .

27- نمل : اعطای حسنات ، در امان ماندن خانه از مار و حیوانات موذی .

28- قصص : اعطای حسنات ، شهادت به راستگویی، رفع درد ها وبیماری ها ، رفع شکم درد ودرد طهال وکبد .

29- عنکبوت : رفع گناهان ، اعطای حسنات ، رفع بیماری ها ودردها ، شادابی قلب ، خوش خوابیدن .

30- روم : اعطای حسنات ، یافتن گمشده ، بیمار کردن دشمن .

31- لقمان : حفاظت از شیطان ، همنشینی با لقمان در قیامت ، اعطای حسنات ، رفع بیماری ها ودردها قطع خونریزی بدن رفع بیماری درد ورنج .

32- سجده : داده شدن نامه عمل به دست راست ، عدم بازخواست در روز قیامت ، همنشینی با پیامبر و خاندانش در روز قیامت ، ثواب راز ونیاز شب قدر ، رفع بیماری تب ، درمان سر درد ودرد مفاصل ، درمان تب سه روزه .

33- احزاب : قرار گرفتن کنار پیامبر وهمسرانش در روز قیامت ، درامان بودن قبر ، افزایش خواستگاران .

34- سباء : حفاظت شب تا صبح توسط خداوند ، کسب خیرات در دنیا وآخرت ، داشتن همنشین سالم در روز قیامت دور شدن حیوانات و حشرات ، بری شدن از ترس .

35- فاطر : ورود به بهشت ، منکوب کردن مخالفین ، رفع بیماری سردرد ، جلوگیری از تخریب هنگام زلزله .

36- یاسین : افزایش رزق وروزی ، حفاظت شدن در برابر خطرات وشیطان وافت ها ، ورود به بهشت ، غسل به دستان فرشتگان ، مصونیت از فشار قبر، نورانیت ، همراهی فرشتگان در پل صراط ، مقام بالا نزد خداوند ، ایستادن درکنار پیامبران ، شفاعت شدن ، بازخواست نشد ن ، همنشینی با پیامبر(ص) ، اعطای حسنات ، مصون بودن در برابر فقر وبدهی و ویرانی و بلا وجنون وجزام و وسواس و... ، تخفیف وحشت قبر ، آمرزش وخشنودی خداوند ، ثواب دوازده بار تلاوت قرآن ، تقویت حافظه ، پیروزی در مناظرات ، مصونیت در برابر چشم زخم وحسادت وجن وانس وجنون وحشرات ، ازدیاد شیر در زنان .

37- صافات : تسهیل مرگ ، مصون بودن در برابر آفات و بلایا ، ازدیاد رزق ، حفاظت از گزند شیطان ، مبعوث شدن با شهیدان ، اعطای حسنات ، دیدن جنیان و عدم آسیب آنان ، آرامش از اضطراب .

38- ص : اعطای خیرات در دنیا و آخرت ، ورود به بهشت ، جلوگیری از گناهان صغیره و کبیره ، آشکار کردن معایب حاکم یا قاضی .

39- زمر : شرف و بزرگی در دنیا و آخرت ، مورد احترام واقع شدن ، حرمت آتش دوزخ بر او، ورودبه بهشت کسب سلام پیامبران و صدیقان ، آمرزیده شدن ، مورد ثنا و تشکر واقع شدن .

40- مومن (غافر) : بخشایش گناهان ، کسب تقوا ، خیردر اخرت ، خرم شدن باغ ، خیر وبرکت مغازه ، شفای مالیخولیا درمان دمل ، رفع بیماری وحشت زدگی ، التیام دل درد ، درمان بی هوشی وغش ، درمان درد طحال .

41- فصلت (حم سجده) : نورا نیت در روز قیامت قیامت ، سعادت درزندگی دنیوی ، اعطای حسنات درمان درد قلب درمان چشم درد .

42- شوری (حمعسق) : نورانیت در روز قیامت ، ورود به بهشت ، رفع چشم درد ، درود فرشتگا ن بر او ، در امان بودن از گزند مردم ، رفع خطرات سفر .

43- زحزف : مصون بودن ازگزند حیوانات زمین وفشار قبر، ورود به بهشت ، عدم احتیاج به دارو ، رفع مرض صرع

44- دخان : سهولت محاسبه در روز قیامت ، پاداش ازاد کردن صد هزار فرد گرفتار، بخشیدن گناهان ، رهایی از نیرنگ شیطان ، خوابهای نیکو دید ن ، رفع بیماری سر درد ، ازدیاد ثروت ، رونق تجارت ، رهایی ازگزند حاکم محبوبیت نزد مردم ، رفع بیماری یبوست .

45- جاثیه : ندیدن آتش جهنم ونشنید ن صدا وصیحه ی ان ، همراهی حضرت محمد( ص) ، ازبین رفتن ترس و وحشت در روز قیامت ، پوشیده شدن زشتیها ، در امان ماندن از قدرت زورمندان ، محترم شدن نزد مردم ، در امان ماندن از فتنه گران ، نگهدار کودک خواهد بود .

46- احقاف : در دنیا دچار وحشت نشدن ، در امان ماندن روز قیامت ، به تعداد انسانهای زمین ده حسنه نوشته وده گناه بخشوده وده مرتبه بر مقام او افزوده میشود ، جسمی قوی یافتن ، سالم ماندن در برابر بیماری های کودکانه آرامش یافتن از زمان کودکی محبوب شدن نزد مردم ، شنیده ها را درک کردن ، تسکین و درمان بیماری ها .

47- محّمد صلّی الله علیه وآله وسلم : هرگز مشرک نگردد ، شک به دین راه نیابد ،  فقیر نشدن ، نترسیدن از حاکم مصون ماندن از شک در دین تا هنگام مرگ ، هزار فرشته در قبرش نماز می خوانند ، همراهی فرشتگان ، در پناه خداوند و پیامبر قرار گرفتن ، پس از برانگیخته شدن صورت پیامبر را دیدن ، سیراب شدن از نهرهای بهشتی ، مصون ماندن از امور ناپسند و بیماری ها ، دوری جنیان از وی .

48- فتح : بیمه شدن مال و ثروت و همسر و املاک ، ورود به بهشت ، مصون ماندن ازدزدان ، پذیرفته شدن سخن وی نزد مردم ، تقویت حافظه ، کسب خیرو برکت ، رفع بیماری هراس ، در امان ماندن از غرق شدن .

49- حجرات : در شمار زائران پیامبر اکرم قرار گرفتن ، اعطای حسنات ، در امان بودن از وحشت جنگ ، باز شدن درهای خیر و برکت ، پیروزی در جنگها خروج شیطان از بدن ، مصون ماندن از ترس ، فزونی یافتن شیر مادر .

50- ق : ازدیاد روزی ، مثبت شدن نامه ی اعمال ، سهولت مرگ ، درمان صرع ، ازدیاد شیر مادر .

51- ذاریات : سا مان یافتن زندگی ، ازدیاد روزی ، روشن شدن قبر ، اعطای حسنات ، رفع درد درون ، سهولت زایمان ، آسان شدن مرگ .

52- طور : اعطای خیر و برکت ، دور شدن از عذاب الهی ، رسیدن به بهشت ، آزادی اسیر و زندانی ، خوشایندی سفر بهبودی عقرب گزیدگی .

53- نجم : زنگی با اوصاف نیک ، بخشایش گناهان ، اعطای حسنات ، شجاعت در برابر زورمندان جلب احترام حاکم  شجاعت در برابر شیاطین .

54- قمر (اقتربت) : رسیدن به بهشت ، روسفیدی در قیامت ، مورد احترام بودن در سفره ها ، محبوبیت میان مردم سهل شدن امور مشکل .

55- الرحمن : شفاعت کردن در روز قیامت ، شهید محسوب شدن ، آسان شدن مشکلات ، شفای چشم درد امنیت یافتن ، سهل شدن امور مشکل ، رفع بیماری آفات از خانه .

56- واقعه : عزت در میان مردم ، رفع بیماری بدبختی و فقر ، همنشینی با حضرت علی علیه السلام ، نورانیت وجه در هنگام ملاقات خداوند ، خیر و برکت خانه ، پیروزی و ثروت و موفقیت ، بخشش گناهان ، سهولت احتضار .

نقل است که عثمان بن عفان بعیادت عبدالله بن مسعود رفت در مرضی که با آن فوت شد باو گفت که از چه شکوه داری گفت از گناهان خود گفت چه چیز میل داری گفت رحمت پروردگار خود گفت جهت تو طیب مرا بیمار کرده گفت:امر نکنم که بتو عطیه بدهند گفت در وقتیکه احتیاج داشتم بمن ندادی الحال که مستقیم میدهی گفت آنچه میدهم جهت دختران تو بوده باشد گفت ایشانرا بدان حاجتی نیست جهت اینکه من ایشانرا امر کردم بخواندن سوره واقعه و من شنیدم از حضرت رسول صلی الله علیه و آله که میفرمود هر که بخواند ای سوره را در هر شب نمیمیرد باو پریشانی هرگز و از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام نقل است که هر که بخواند ین سوره را هر شب پیش از آنکه بخوابد ملاقات کند خدای عزوجل را در حالتی که روی آن شخص چون ماه باشد در وقت تمامی آن و از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقولست که هر که مشتاق باشد به بهشت و به وصف بهشت این سوره را بخواند .

57- حدید : عدم عذاب در دنیا ، رفع بلایا ، درک ظهور حضرت قا ئم علیه السلام ، نعمت بهشت ، آزادی زندانی مصونیت در جنگ ، التیام درد .

58- مجادله : تسکین درد ، حفظ د فینه ، آرامش بیمار ، مصونیت از حوادث ناگوار، رفع آفات از حبوبات .

59- حشر : درود فرستادن کائنات به او، در حکم شهید قرار گرفتن ، مصون شدن از بلایا ، اجابت خواسته ها ، آسان شدن مشکلات تقویت حا فظه .

60- ممتحنه : دفع فقر ، نورانیت دیدگان ، رفع جنون ، درود فرشتگان ، در حکم شهید قرار گرفتن ، شفاعت شدن درمان بیماری طحال ، آسودگی در زندگی .

61- صف : قرار گرفتن در صف فرشتگان و پیامبران ، همنشینی حضرت عیسی علیه السلام ، امنیت در سفرها .

62- جمعه : پاداش بهشت ، اعطای حسنات ، رفع هراس ، بخشودگی گناهان ، رهایی از وسوسه های شیطان .

از حضرت صادق علیه السلام منقولست که واجبست بر هر مومن هر گاه شیعه ما باشد که بخواند در نماز شب سوره جمعه و در نماز ظهر آن جمعه و منافقین را و هرگاه این را به عمل آورد چنان است که گویا عمل رسول خدا صلی الله را بجا آورده است و ثواب و جزای او بر خداوند بهشت است .

63- منافقون : رفتن به بهشت،رفع بیماری نفاق وشک،درمان دمل،رفع دردهای درونی،شفای بیمار،درمان چشم درد

64- تغابن : شفاعت شدن ، به بهشت رفتن ، همجواری پیامبر ، درک ظهور حضرت قائم علیه السلام ، رفع مرگ ناگهانی رفع شر حاکم .

65- طلاق : رفع آ تش دوزخ ، رسیدن به تو به ی نصوح ، ایجاد فتنه در محل دشمن .

66- تحریم : نصیب شدن توبه نصوح،شفای گزیده شده،درمان صرع،دفع لرزش،درمان بیخوابی،رفع بی پولی و قرض

67- ملک (تبارک ) : مصون بودن در روز قیامت ، رفع عذاب قبر ، پاداشی همچون پاداش شب قدر ، مونس قبر ، شفاعت شدن ، رفع گرفتاری روح مردگان .

از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقولست که هر که بخواند سوره الملک را در مکتوبه پیش از آن که بخواهد پیوسته اندر امان خدایتعالی خواهد بود تا داخل صبح شود و در امان خدای خواهد بود روز قیامت تا داخل بهشت شود قطب راوندی از بن عباس نقل کرده است که مردی خیمه زد بروی قبری و ندانست که آن قبر است پس خواند این سوره را پس شنید صحیحه زننده را گفت این سوره منجیر است پس این مطلب را بحضرت رسول اکرم عرض کرد آنحضرت فرمود آن سوره نجات دهنده است از عذاب قبر

68- قلم : رفع فقر ، دفع عذاب قبر ، رسیدن به ثواب اصحاب کهف ، رفع دندان درد ، آسانی محاسبه درروز قیامت  حفظ جنین هوش و حافظه ی کودک .

70- معارج : رفع بازخواست در روز قیامت، هم منزلی با حضرت محمدصل الله علیه و اله وسلم ، گشایش در کار زندانی رفع احتلام در خواب .

71- نوح علیه السلام : قرار گرفتن در منزل پاکان ، اجابت دعا ، مقدر شدن بهشت .

72- جن : عدم ابتلا به چشم زخم و سحر و افسون ونیرنگ جنیان ، رسیدن به اجر بزرگ ، فرار جنیان ، مصون شدن از گزند حاکم ، رفع گرفتاریهای انسان ، سهولت مشکلات .

73- مزمل : زندگی پاک و نیکودر دنیا ، مرگ راحت و خوب ، رسین به اجرآزاد کردن فرد گرفتار، در خواب دیدن پیامبر رفع بیماری سختی های دنیا وآخرت ، اعطای حسنات .

74- مدثر : مقامی نزدیک به مقام پیامبر،مصونیت از سختی وستم دنیا، اعطای حسنات ، سعه قلب افتخار حفظ قرآن .

75- قیامت : همراه پیامبر علیه السلام از قبر برانگیخته خواهد شد ، همراهی پیامبر علیه السلام تا عبور از پل صراط شهادت دادن پیامبر و جبرائیل به ایمان او، نورانیت چهره در روز قیامت ، فزونی رزق حفظ در برابر حوادث ، محبوبیت نزد مردم ، فروتن ساختن قلب ، پاک دامن کردن انسان ، از هیچ زور مداری نمی هراسد .

76- انسا ن (دهر) : همنشینی با پیا مبر، پاداش بهشت و حریر گرفتن ، قوی شدن نفس ضعیف ، تسکین درد قلب تندرستی ، هر چه بخواهد پاداش گیرد ، سود بردن بدن ، نیرومند گشتن جان ، قوت بخشیدن به اعصاب تسکین نگرانی و اضطراب .

77- مرسلات : میان او و حضرت محمد آشنایی برقرار گردد ، در زمره کسانی ست که به خداوند شرک نمی ورزند قدرتمند گشتن بر دشمن در محاکمه ، پیروزی بر دشمن ، تسکین دل درد .

78- نباء : مشرف شدن به خانه ی خدا ، محا سبه در روز قیامت به اندا زه ی نوشتن سوره خواهد بود ، رفتن به بهشت ، دفع شپش ، قدرت و هیبت یافتن ، به خواب نرفتن ، حفظ در برابر حوادث .

79- نازعات : سیراب از دنیا رفتن ، سیراب برانگیخته شدن ، سیراب وارد بهشت شدن ، در امان ماندن از عذاب خدا نوشیدن شراب گوارای بهشتی ، در امان ماندن از گزند دشمنان .

80- عبس : قرار گرفتن زیر سایه کرامات الهی دربهشت،حفظ از رسوایی درقیامت ، درمان چشم درد و آب ریزش آن

82- انفطار : ازبین رفتن حجاب میان او وخدا وند در روز قیامت،مستورماندن زشتی ها درقیامت، مانع رسوایی در قیامت،آزاد شدن اسیر،اصلاح شدن امر انسان در قیامت،بخشوده شدن گناهان،فزونی نور دیدگان ،درمان چشم درد .

83- مطففین : در امان ماندن از آتش جهنم ، نوشیدن از شراب گواری بهشتی ، مصون ماندن انبار از آفت ها در امان ماندن شی از گزند حشرات .

84- انشقاق : از بین رفتن حجاب میان او و خداوند ، درامان ماندن از گرفتن نامه ی عمل از پشت سر ، آسان شدن زایمان درامان ماندن از گزند حشرات .

85- بروج : در محشر همراه پیامبر و صالحان بودن ، اعطای حسنات ، نجات یافتن از گرفتاری ، پاداش بزرگ ،در امان ماندن از ترس ، گرفتن از شیر آسان شدن بر کودک ، در پناه خداوند بودن .

86- طارق : مقام والا نزد خدا داشتن ، دربهشت همنشین مومنین بودن اعطای حسنات ، محافظت اشیاء ، چرکی نشدن زخم ، شفا یافتن .

87- اعلی : وارد شدن به بهشت از در دلخواه ، فضیلت خواندن مصحف موسی وابراهیم علیه السلام را یافتن ، دادن پاداش به او ، تسکین درد گوش ، رفع بوی سیر ، تسکین درد ، شفای شکستگی .

88- غاشیه : مشمول رحمت خدا واقع شدن ، مصون ماندن از عذاب جهنم ، محاسبه اسان ، آرام شدن گریه نوزاد آرام شدن حیوان سرکش ، رفع بیماری دندان درد ، صحت و سلامت در غذا .

89- فجر : در قیامت همراه امام حسین بودن ، بخشوده شدن گناهان ، اعطای حسنات فرزند پسر ، قرار دادن نور در قیامت ، در امان ماندن از گزند هر چیز .

90- بلد : مشهور شدن به نیکوکاری در دنیا ، یافتن مقام بالا نزد خدا ، همنشینی پیامبران و شهیدان در قیامت ، در امان ماندن از خشم خدا ، در امان ماندن کودک از بیماری ، در امان ماندن از گردنه کوه ، در امان بودن گریه کودک ، دفع درد بینی در کودک .

91- شمس : شهادت دادن همه چیز به نفع او در قیامت ،به بهشت رفتن به منزله صدقه دادن ، موفق گشتن ، عزیز شدن نزد مردم ، افزایش رزق ، آرام گرفتن لرز بدن .

92- لیل : شهادت دادن همه چیز به نفع او در قیامت ، به بهشت رفتن ، اعطای نعمت از جانب خدا ،حل مشکلات خوش خوابیدن ، فضیلت تلاوت ربع قرآن ، پذیرفته شدن نماز نزد خدا ، اجابت حاجات ، خواب خوب دیدن ، بهبود یافتن صرع و بیهوشی

93- ضحی : شهادت دادن همه چیز به نفع او در قیامت ، به بهشت رفتن ، شفاعت پیامبر، اعطای حسنات ، بازگشت گمشده ، حفاظت شئ مخفی .

94- انشراح : شهادت دادن همه چیز به نفع او در قیامت ، به بهشت رفتن ، اعطای یقین و سلامتی ، درمان سینه درد درمان بند آمدن ادرار ، رفع بیماری قلب درد ، شفای زکام و سرماخوردگی .

95- تین : رسیدن به بهشت ، رسیدن به پاداش بسیار ، رفع ضرر غذا .

96- علق : شهید از دنیا رفتن ، همانند کسی است که در رکاب پیامبر جنگیده ، پاداش تلاوت یک جزئ از قرآن ، در امان ماندن از غرق شدن ، در امان ماندن انبار از آفت دزد ، دفع بلاهای سفر .

97- قدر : گوئی درراه خدا جهاد کردن ، بخشوده شدن گناهان ، پاداشی همچو یک ماه روزه گرفتن در رمضان ،در امان ماندن انبار از آفت و دزد ، همنشینی با بهترین مخلوقات در قیامت ، درمان لرزه های اعضای بدن ،در پناه خداوند بودن ، حفظ اموال ، افزایش برکت انبار غله .

98- بینه : بیزاری از مشرکان ، پیوستن به دین محمد(ص) ، در زمره مومنان برانگیخته شدن ، اسان شدن محاسبه در روز قیامت ، درمان لقوه ، رسوا شدن دزد ، درمان یرقان ، درمان آب مروارید و پیسی ، رفع هر نوع آماس ، سود بخشیدن به زن باردار .

99- زلزال : رفع زلزله ، نمردن با بلایای دنیایی ، خارج شدن اسان روح از بدن ، رسیدن به منزلگه بهشتی ، همراهی فرشتگان ، رسیدن به پاداش تلاوت ربع قرآن ، رسوا کردن دزد ، رهایی از ترس ، دفع لرزش بدن .

100- عادیات : مبعوث و همنشین شدن همراه حضرت علی (ع) ، رسیدن به پاداش تلاوت کل قرآن ، ادای سریع قرض ، رفع بیماری ترس و تشنگی .

101- قارعه : در امان ماندن از دجال و آتش جهنم ، سنگین گشتن ترازوی احسان ، گشوده شدن در رحمت ، فزونی رزق ، آسان گشتن کار برای انسان محروم ، نیکو گشتن تجارت .

102- تکاثر : رفع عذاب قبر ، مقرر داشتن ثواب صد شهید ، ایستادن چهل ردیف فرشته در نماز با وی ، رفع بازخواست بخشوده شدن گناهان ، در پناه خدا بودن .

103- عصر : برانگیخته شدن با چهره خندان و درخشان در قیامت ، اعطای حسنات ، عاقبت به خیر شدن ، از جمله پیروان حق و حقیقت شدن ، حافظ اشیائ مدفون .

104- همزه : دفع فقر ، فزونی رزق ، دفع مرگ بد ، اعطای پاداش، درمان درد چشم .

105- فیل :شهادت دشت ها بیابان ها کوهها به نماز گزار بودن اودر قیامت،بازخواست نشدن در قیامت ، درامان ماندن از عذاب و مسخ نشدن در دنیا ، توان اینکه هدفش را خرد سازد ، به لرزه افتادن لشکر دشمن ، قوت قلب .

106- قریش : سوار بر مرکب بهشتی برانگیخته شدن ،اعطای پاداشی چون طواف خانه خدا واعطکاف در مسجدالحرام

107- ماعون : همانند کسی شدن که نماز و روزه اش مورد قبول خدا قرار گرفته ، محاسبه نشدن در قیامت وبخشوده شدن گناهان ، محافظت .

108- کوثر : از حوض کوثر سیراب شدن ، هم صحبتی با رسول خدا ، اعطای پاداش ، دیدن پیامبر در خواب .

109- کافرون : رسیدن به ثواب تلاوت ربع قرآن ، از شرک مبّرا شدن ، بخشیده شدن گناهان او پدر و مادر و فرزندانش سعادتمند شدن شهید مردن و شهید بر انگیخته شدن دور ماندن از گزند شیطان ، در امان ماندن از وحشت قیامت ، حفظ در هنگام در خواب ، بر اورده شدن حاجات .

110- نصر : پیروز شدن بر تمام دشمنان ، بر انگیخته شدن با کتاب ناطق ، پناه از گرمای دوزخ و آتش جهنم ، به بهشت رفتن ، گشوده شدن درهای خیر و برکت در دنیا ، استجابت حاجات ، ثواب کسی که در رکاب پیامبر ودر فتح مکّه بوده ، پذیرفته شدن نماز در درگاه الهی .

111- لهب(مسد) : تنفر از ابو لهب ، تسکین درد شکم ، در پناه خدا بودن .

112- اخلاص (توحید) : بخشوده شدن گناهان پنجاه سال ، اعطای خیر در دنیا و آخرت ، بخشیده شدن گناهان او پدر و مادر و فرزندانش ، پس از مرگ فرشتگان و جبرئیل بر بدن او نماز می خوانند ، در امان بودن از بدیهای مردم   رفع بیماری شر وزور ، پذیرفته شدن توبه ، حفاظت از او ، گناه نکردن ، همچون تلاوت یک سوم قرآن و تورات وانجیل و زبور بودن ، در امان بودن مال و ثروت ، دور شدن فقر از خانه ، تلاوت آن مانند تلاوت تمام قرآن است نجات از عذاب دوزخ خدا دوستاراو خواهد بود،حافظ در برابر هر آفت و بلا بودن،تسکین درد شکم ، اعطای پاداش ، پیروزی بر دشمنان .

113- فلق : در امان بودن از درد و بیماری ، در امن بودن از بیماری کودکان و بیماری تشنگی و بیماری معده محفوظ و سالم ماندن تا زمان مرگ ، پاداش همچون کسی که حج واجب و عمره نموده و روزه گرفته مقرر داشتن دفع چشم زخم و بدی ها و بلایا ، رسیدن به پاداش بزرگ همانند کسی که در مکه روزه گرفته بودن .

114- ناس : در امان بودن از درد بیماری ، امن بودن از بیماری کودکان و بیماری تشنگی و معده ، در امان و حفظ خدا بودن ، در امان بودن از گزند جنیان و وسوسه ، پذیرفته شدن نماز .

دوشنبه 17/5/1390 - 12:39
رمضان

اعوذ بالله من الشیطان الرّجیم؛ بسم الله الرّحمن الرّحیم؛ و الحمد لله ربّ العالمین
و صلّی الله علی محمّد و آله الطّیّبین الطّاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین.

اللّهم صَلِّ عَلَی محَمّدٍ وَ آلِ محمَّدٍ و اسمَع نِدائی إذا نادَیتُک و اسمَع دُعائی إذا دَعَوتُک و أقبِل عَلَیَّ إذا ناجَیتُک فَقَد هَرَبتُ إلیکَ وَ وَقَفتُ بَینَ یَدَیک.

رمضان، ماه گسستن و پیوستن
هم‎چنین این ماه، ماه دعا است. دعا ـ‏یعنی درخواست عبد از ربّش‏ـ در این ماه مقبول است و به تعبیری که در روایات داریم، بین عبد و ربّ دیگر هیچ حجابی در میان نیست. لذا ما این تعبیر را می‎کنیم که ماه مبارک رمضان ماه گسستن و ماه پیوستن است؛ گسستن از غیر ربّ و پیوستن به ربّ. این که در روایات متعدده به دعا در ماه مبارک رمضان سفارش شده است، جهتش همین است که دیگر حجابی در کار نیست و آنچه را که عبد بخواهد با ربّش راز و نیاز کند، بدون هیچ‎گونه حجابی به ربّ او می‎رسد و حتی مقبول هم واقع می‎شود. من در گذشته به این روایات اشاره کردم و حالا هم به یکی دو روایت اشاره دارم و بعد وارد بحثم می‎شوم.

درهای آسمان گشوده شده است
روایت از پیغمبر اکرم(صلی‎الله‎علیه‎وآله‎وسلّم) است که حضرت فرمودند: «إِنَّ أَبْوَابَ السَّمَاءِ تُفَتَّحُ فِی أَوَّلِ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ لَا تُغْلَقُ إِلَى آخِرِ لَیْلَةٍ مِنْه».[1] تمام در‎های آسمان- اشاره به جهت عِلوی است، یعنی آن عالم برتر از عالم ماده- در اوّلین شب ماه رمضان، یعنی امشب، باز می‎شوند؛ و این درها تا آخرین شب ماه مبارک رمضان بسته نمی‎شوند.

علی(علیه‎السلام) در روایتی فرمود: «أَلَا وَ أَبْوَابُ السَّمَاءِ مُفَتَّحَةٌ مِنْ أَوَّلِ لَیْلَةٍ مِنْهُ»؛ آگاه باشید! تمام درهای آسمان از اوّلین شب ماه مبارک رمضان باز است. «أَلَا وَ الدُّعَاءُ فِیهِ مَقْبُول».[2] آگاه باشید! دعا در این ماه مبارک پذیرفته شده است.

چه بسا آن روایت پیغمبر اکرم که فرمودند ماه رجب ماه خداوند است، ماه شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه امّت من است، اشاره‎ای به این باشد که امّت من که ربوبیّت حق را پذیرفته‎اند در این ماه می‎توانند از ربوبیّت حق کمال استفاده را کنند. لذا می‎فرماید ماه رمضان، ماه امّت من است؛ نمی‎فرماید ماه خدا یا ماه من است. امّت پیغمبر چه کسانی هستند؟ آن‏هایی هستند که ربوبیّت خدا را پذیرفته‎اند. آن‏ها می‎توانند در این ماه از ربوبیّت حق کمال استفاده را ببرند. ربّ «پرورش‏دهنده» است؛ هرچه می‎خواهی در این ماه بخواه، هیچ حجابی در کار نیست. لذا خواستم به دوستان عرض کنم که باید هر لحظه از لحظات این ماه را قدر بدانیم و از آن بهترین بهره را نسبت به درخواست‎های مادّی و معنوی بگیریم.

دعای مأثور و غیرمأثور
در سال گذشته بحث من به اینجا رسید که دعاها را به دعای غیرمأثور و دعای مأثور تقسیم‎بندی کردم. دعای غیرمأثور عبارت از آن دعایی است که قالب‎ریزی آن در دست عبد است. یعنی می‎توانی دعایت را در هر قالبی و در هر عبارتی بریزی؛ به این می‎گویند دعای غیرمأثور. مثل حاجت‎هایی که به هر لفظی و به هر زبانی از خدا می‎خواهیم. این دعای غیر مأثور است. درباره این نوع دعا در گذشته بحث کردم و شرایطش را هم مفصّل گفتم و فعلاً به این قِسم کاری نداریم.

در سال گذشته بحث به اینجا رسید که ما دعای مأثور هم داریم. یعنی دعایی که قالب‎ریزی‎اش در دست من و تو نیست؛ یعنی از معصومین(صلوات‎الله‎علیهم‎اجمعین) برای ما نقل شده است و نباید در آن تصرّف کنیم.[3] این را دعای مأثور می‎گوییم؛ یعنی دعایی که از معصومین رسیده است و در یک قالب خاصّی است و ما هم باید همان عبارات را رعایت کنیم.

دعای مأثور موقّت و غیر موقّت
به ذهنم این است که یکی دو جلسه قبل از آخر بحث، دعای مأثور را تقسیم‎بندی کردم. یک دسته،‎ دعاهای مأثور موقّت است و یک دسته از دعاهای مأثور غیر موقّت هستند. موقّت یعنی دعاهایی که باید در زمان خاصّی خوانده شود. مثلاً دعاهایی که ما در ماه مبارک رمضان داریم؛ در روز اوّل ماه این دعا را، روز دوم این دعا را و روز سوم این دعا را بخوان! این‏ها موقت هستند؛ یعنی وقت خاصّی برایشان تعیین شده است.

حالا این‏ها «روز» بود، نسبت به «شب» هم داریم، نسبت به «ماه» هم داریم. فرض کنید دعاهایی که مربوط به ماه‎های خاصّی از سال است، که می‎گوییم این‏ها دعاهایی هستند که وقت خاصّی برایشان در نظر گرفته شده است و در آن وقت باید خوانده شوند. ما در شبانه روز دعا زیاد داریم، من نمی‎خواهم وارد آن ادعیه شوم، چرا که بحث من کلّی است و اتفاقاً به همین مناسبت بود که می‎خواستم دعای چهل و چهارم صحیفه سجادیه از زین‏العابدین(صلوات‎الله‎علیه) را که هنگام دخول در ماه مبارک رمضان بود بخوانم، امّا نرسیدم و سراغ دعای وداع برای شب آخر رفتم و بحث را رها کردم.

دعای مأثور مختصّ مکان‏های خاص
همان‎طور که ما از نظر زمان خاص می‎بینیم که بعضی دعا‎های مأثور برای زمان خاص است، برای مکان‏های خاص هم دعاهایی آمده است؛ یعنی در چه مکانی چه بگو و چه دعایی بخوان. من یک مثال بزنم؛ در روایات می‏فرمایند هنگامی که وارد مسجد می‎شوی، این دعا را بخوان: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ افْتَحْ لِی أَبْوَابَ رَحْمَتِكَ». این دعا مربوط به مکان است. وقتی هم که می‎خواهی از مسجد بیرون بیایی، این را بگو: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ افْتَحْ لِی أَبْوَابَ فَضْلِكَ».[4] این دعاهای مأثور در ارتباط با مکان بود.

اینها حساب شده است. حالا اِن‏شاءالله اگر خدا توفیق دهد، مفصّل وارد این بحث می‎شوم. معلوم می‎شود این مکان یک خصوصیّتی در ارتباط با درهای بی‎نهایت رحمت الهیّه دارد. اوّل رحمت را می‎فرماید؛ «وَ افْتَحْ لِی أَبْوَابَ رَحْمَتِكَ»؛ بعد که می‎خواهی بیایی بیرون بگو: «وَ افْتَحْ لِی أَبْوَابَ فَضْلِكَ». یعنی یک مرتبه بالاتر می‎رود. چون فضل، زیادتی است. خدا فضل دارد، که آن هم دارای مراتب است. لذا آن هم ابواب دارد، باب یک، دو، سه، چهار، پنج، نمی‎توانم برای شما تعبیر کنم. می‎گوید خدایا تمام درهای فضل خود را بر من بگشا! چه تعبیرات زیبایی است!

ما هم در ارتباط با زمان و هم در ارتباط با مکان دعاهای مأثور داریم. البته سال گذشته بحثی راجع به اثرگذاری زمان و مکان بر روی اجابت دعا کردم. آن غیر از این بحث است. اِن‏شاء‏الله جلسه بعد تفاوتشان را می‎گویم. این دعایی است که باید در زمان خاص خوانده شود، دعایی است که باید در مکان خاص خوانده شود و این بی‎حساب نیست. در آینده وارد می‎شوم و فرق بین این دو تا را می‎گویم و می‎روم سراغ دعاهای غیر موقّته که آن هم بحث مفصّلی دارد.

رمضان، دار ضیافت الله و میزبان کریم
به ذهن من امشب چیزی آمد که آن را با شما هم در میان می‎گذارم. وقتی می‏خواستم به محل جلسه بیایم، این در ذهنم آمد که در روایت داریم که پیغمبر اکرم در آن خطبه‎ای که خواند، فرمود: «دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَى ضِیَافَةِ اللَّه».[5] شما در ماه رمضان به مهمانی خدا دعوت شده‏اید. به همین دلیل است که اهل معرفت می‎گویند ماه رمضان «دار ضیافت‏الله» است. این ماه رمضان، خانه مهمانی خدا است.

حالا یک سؤال می‎خواهم بکنم؛ به حسب ظاهر، ما مؤمن هستیم، ما مهمان خدا هستیم. امشب شب اوّل این مهمانی است؛ تازه وارد این خانه شده‏ایم، تازه داخل خانه مهمانی خدا پا گذاشته‏ایم. سؤال من این است: اگر یک مهمان تقاضایی از میزبانش داشت، وقتی همان ابتدا که به خانه میزبان رسید به صاحب‎خانه گفت من چنین گرفتاری‎ای دارم، کرامت او چه اقتضا می‎کند؟ آیا این‏طور اقتضا می‏کند که بگذارد وقتی مهمان می‏خواست از این خانه برود، حاجتش را به او بدهد، یا همین‏که وارد خانه شد، همان‎جا بدهد؟!

خدایا امشب، شب اوّل است و ما پایمان را داخل خانه‎ات گذاشته‏ایم؛ مهمانت هم هستیم؛ همین دَمِ در بیا دستمان را بگیر و کار را تمام کن! نگذار تا آخر ماه طول بکشد! بگذار امشب که ما از اینجا می‎رویم، همه حاجت‎هایمان را بگیریم و برویم! کرامتت همین را اقتضا می‎کند! آقایی‎ات این است! ربوبیّتت این است! حاجات ما را همین الآن به ما بده!

توسّل به حضرت فاطمه زهرا(سلام‏الله‏علیها)
حالا وسیله می‎خواهی؟! وسیله هم برایت می‎آورم! همان وسیله‏ای را می‎آورم که از بعضی ائمه(صلوات‎الله‎علیهم) نقل شده است که هر وقت گرفتاری پیدا می‎کردند به او متوسّل می‎شدند. می‎گویند حضرت بلند می‎گفت «یا فاطمه»... شیخ طوسی به سند معتبر از عبدالله بن‏عبّاس نقل می‎کند هنگام وفات پیغمبر اکرم، دیدیم حضرت شروع کرد های‏های گریه کردن و اشک‎هایش روی محاسن شریفش جاری است. عرض کردم یا رسول‏الله، چرا این‎قدر گریه می‎کنید؟ سببش چیست؟ فرمود برای فرزندانم و آنچه که این امّت بعد از من به آن‏ها روا می‎دارند گریه می‎کنم. بعد فرمود: «كَأَنِّی بِفَاطِمَة»؛ گویا دخترم فاطمه را می‎بینم که به او ظلم شده باشد و منِ پدر را صدا بزند بگوید: «یا أبَتَاه»،[6] امّا احدی از این امّت او را اعانت نکند.

می‎دانی این صحنه چه موقع اتفاق افتاد؟ آن موقعی بود که زهرا(سلام‎الله‎علیها) در این روایت می‎گوید: «وَ رَكَلَ الْبَابَ بِرِجْلِهِ»؛ چنان لگدی به درب نیم‎سوخته زد، «فَرَدَّهُ عَلَیَّ»؛ این درب نیم‎سوخته را روی من انداخت... «وَ أَنَا حَامِل».[7] این در حالی بود که من باردار بودم؛ من حامله بودم.... آتش زبانه می‎کشید... نمی‎گویم دیگر چه کرد. امّا آن عالم بزرگ می‎گوید «وَ لَستُ أدری خبرَ المِسمارِ، سِل صَدرَهُ خزینةَ الأسرارِ». میخ در با سینه زهرا چه کرد؟ یا زهرا...

--------------------------------------------------------------------------------

[1]. بحارالأنوار، ج93، ص344
2. بحارالأنوار، ج93، ص371
[3]. من این‏ها را سال گذشته بحث کردم و روایاتش را هم خواندم و دیگر تکرار نمی‎کنم.
[4]. بحارالأنوار، ج81، ص21
[5]. بحارالأنوار، ج 93، ص 356
[6]. الأمالی‏للطوسی، ص188
[7]. بحارالأنوار، ج30، ص349

دوشنبه 17/5/1390 - 12:28
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته