تبیان، دستیار زندگی

نظر ي ا د ت و ن ن ره

جا نزن مسا فر من ، زندگي اول راهه

عشق من دست خودم نيست ، نگو چشمات بي گناهه

خاطره قشنگه اما اون كه مي مونه تويي تو

نگو سرنوشتمون بود ، اون كه مي دونه تويي تو

بسه اين همه تظاهر تا كجا دووم ميا ري

عش و عاشقي قشنگه ، نكنه باز كم بيا ري

تو كه خسته اي ز جا ده ، چرا از بيراهه مي ري

دلتو بزن به دريا وقتشه پا بگيري

اي مسا فر نگا هم اين نگاه معناي عشقه

رهگذر نباش و نگذر ، اين همون دنياي عشقه

اي غروب خستگي ها تو طلوع زندگي باش

نگئو سسته پاي احساس ، تو بيا پا يندگي باش

خداي من ، خداي خوب و مهربان باز هم اين بار به پيشگاهت آمدم . مي خواهم با تو حرف بزنم خوب من . پروردگارا خسته ام ... خسته ... خسته از اين همه .. چه بگويم خودت كه خوب مي داني اي رازدار من . خسته ازهمه .. خسته از خودم ... خسته از زندگي . يا رب من را بپذيركه خسته ام و توان ماندن ندارم.

از وقتي كه اين دل خاكستر شده اشتياقم براي مرگ چندين و چند برابرشده . مرا بخوان كه ديگر هيچ دليلي براي ماندن ندارم . من را بخواه معبود من . لذت هاي دنيا را نمي خواهم . خوشي هاي زندگي را نمي خواهم. ديگر اشتياقي براي بوئيدن گلها ندارم . ديگر صداي آب مرا به وجد نمي آورد . ديگر ديدن طبيعت سبز به من انرژي نمي دهد . بيشتر از هر زماني آماده ام ، بيشتر ازهر زماني . كوله بار سفرم را مدت هاست كه بسته ام همه چيز آماده است . خدايا اشتاقم را مي بيني . فقط و فقط منتظر خواست تو هستم خوب من . مرا بيش از اين چشم انتظار مگذار ...

برايت شمعي روشن مي كنم به نام عشق و آن را در

 امن ترين جاي دنيا قرارمي دهم تا حتي سخت ترين

 طوفان هم نتواند آن را خاموش كند . برايت شمعي

 روشن مي كنم و آن را مي گذارم در امن ترين جاي

 دنيا .... در قلبم

كاش كودك مي ماندم .

كاش كودك مي ماندم و تنها دلتنگي ام ، قهر كردن عروسك هايم بود

كاش كودك مي ماندم و نفرت را تنها در چشمان پسركي

مي ديدم كه با كمان خود كبوتر سپيدم را نشانه گرفت

كاش كودك مي ماندم وغروب تنها برايم معناي پايان بازي

 هاي كودكانه ام را داشت 

كاش كودك مي ماندم و تنهايي ، تنها معناي حبس شدن

 در اتاق ، براي يك شيطنت كودكانه بود

كاش كودك مي ماندم وبراي شيطنت هاي كودكانه ام

 توضيحي نمي دادم .

خداوندا ؛ كاش كودك مي ماندم و تو را ازچشمان يك

 كودك پاك ،معصومانه مي ديدم .

  كاش كودك مي ماندم و كاش هرگز آرزوي بزرگ

 شدن نمي كردم و كاش هيچ كودكي اين آرزو را نكند.

كاش خاطرات كودكي ام را در گودال آرزوهايم دفن نمي كردم....

نظر .....