• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 837
تعداد نظرات : 1481
زمان آخرین مطلب : 5080روز قبل
خانواده

خدا هست

مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت.

در حال کار گفتگوی جالبی بین آنها در گرفت.

آنها درباره موضوعات و مطالب مختلف صحبت کردند.

وقتی به موضوع « خدا » رسیدند.

آرایشگر گفت: من باور نمی کنم خدا وجود داشته باشد.

مشتری پرسید: چرا باور نمی کنی؟

آرایشگر جواب داد: کافی است به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد. به من بگو، اگر خدا وجود داشت آیا این همه مریض می شدند؟ بچه های بی سرپرست پیدا می شد؟ اگر خدا وجود می داشت، نباید درد و رنجی وجود داشته باشد. نمی توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه می دهد این چیزها وجود داشته باشد.

مشتری لحظه ای فکر کرد، اما جوابی نداد، چون نمی خواست جر و بحث کند.

آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت.

به محض این که از آرایشگاه بیرون آمد، در خیابان مردی دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده. ظاهرش کثیف و ژولیده بود.

مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت: می دانی چیست، به نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند.

آرایشگر با تعجب گفت: چرا چنین حرفی می زنی؟ من این جا هستم، من آرایشگرم. من همین الان موهای تو را کوتاه کردم.

مشتری با اعتراض گفت: نه! آرایشگرها وجود ندارند، چون اگر وجود داشتند، هیچ کس مثل مردی که آن بیرون است، با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده پیدا نمی شد.

آرایشگر جواب داد: نه بابا، آرایشگرها وجود دارند! موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمی کنند.

مشتری تائید کرد: دقیقاً ! نکته همین است. خدا هم وجود دارد! فقط مردم به او مراجعه نمی کنند و دنبالش نمی گردند. برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد.

دوشنبه 28/5/1387 - 16:21
اخبار

مثلث برمودا

مثلث برمودا واقعاً یک مثلث نیست ، بلکه شباهت بیشتری به یک بیضی ( و شاید هم دایره‌ای بزرگ ) دارد که در روی بخشی از اقیانوس اطلس در سواحل جنوب شرقی آمریکا واقع است .

رأس آن نزدیک برمودا و قسمت انحنای آن از سمت پایین فلوریدا گسترش یافته و از پورتوریکو گذشته ، به طرف جنوب و شرق منحرف شده و از میان دریای سارگاسو عبور کرده و دوباره به طرف برمودا برگشته است . طول جغرافیایی در قسمت غرب مثلث برمودا ۸۰ درجه است ، بر روی خطی که شمال حقیقی و شمال مغناطیسی بر یکدیگر منطبق می‌گردند . در این نقطه هیچ انحرافی در قطب نما محاسبه نمی‌شود . « وینسنت گادیس » که مثلث برمودا را نام گذاری کرده ، آن را به صورت زیر توصیف می‌کند :« یک خط از فلوریدا تا برمودا ، دیگری از برمودا تا پورتوریکو می‌گذرد و سومین خط از میان باهاما به فلوریدا بر می‌گردد . »

این محل فتنه انگیز و تقریباً باور نکردنی ، اسرار غیر قابل توصیف جهان را به خود اختصاص داده است . مثلث برمودا نامش را در نتیجه‌ی ناپدید شدن شش هواپیمای نیروی دریایی همراه با تمام سرنشینان آن ها در پنجم دسامبر ۱۹۴۵ کسب کرد .

پنج فروند از این هواپیماها به دنبال اجرای مأموریتی عادی و آموزشی ، در منطقه‌ مثلث ،‌ پرواز می‌کردند که با ارسال پیام های عجیبی در خواست کمک کردند .

هواپیمای ششم برای انجام عملیات نجات ، به هوا برخاست که هر شش هواپیما به طرز فوق‌العاده مشکوکی مفقود شدند .

در بیشتر اتفاقات مثلث برمودا ، اکثر هواپیماها در حالی ناپدید شدند که تماس رادیویی خود را با ایستگاه های مبدأ‌ و مقصدشان تا آخرین لحظه حفظ کرده اند و یا برخی دیگر در لحظات آخر پیام های غیر عادی مخابره کرده اند که حاکی از عدم کنترل آنان بر روی د‌ستگاه و ابزارها بوده است و یا چرخش عقربه های قطب نما به دور خود و تغییر رنگ آسمان اطراف به زردی و مه آلودی ، آن هم در روز صاف و آفتابی و یا تغییراتی غیر عادی در آب ها که تا لحظاتی قبل آرام بوده اند ؛ بدون بیان هیچ دلیل روشنی از چگونگی این وقایع . این پبام ها رفته رفته ضعیف تر و غیر قابل تشخیص تر شده و یا سریعاً قطع شده اند . دقیقاً مثل این که چیزی ارتباط رادیویی را قطع کرده باشد و یا چنانچه اظهار عقیده شده ،‌ در حال دور شدن و عقب رفتن از فضا و زمان بوده و دورتر و دورتر شده اند. در برخی موارد ، گزارش ها حاکی از آن بود که نوری ناشناخته و غیر قابل تشریح رویت شده است .
همچنین توده‌ی سیاه و تاریکی در سطح دریا که پس از مدتی ناپدید شده ، در جریان اتفاقات مزبور گزارش شده است .

در مواردی هم گزارش شده که نقطه‌ی تاریک بزرگی در میان ستارگان در آسمان دیده شده که نوری متحرک از طرف زمین به آن قسمت وارد شده و سپس هر دو ناپدید شده‌اند .

در تمام مدت دیده شدن تاریکی ، دستگاه ها و سایر ابزارهای قایق های ناظر از کار افتاده بودند که پس از رفع تاریکی آسمان ، دوباره شروع به کار کرده اند .

در یک مورد هم پیامی عجیب از یک کشتی باری ژاپنی بدین مضمون دریافت گردید .
« خطری همانند یک خنجر هم اکنون…به سرعت می‌آید…ما نمی‌توانیم فرار کنیم… »
در هر حال بدون این که مشخص شود منظور از گفتن کلمه‌ی خنجر چه بوده است…
حادثه ای در اثر اختلال زمانی در فرودگاه میامی رخ داد که هرگز توضیحی قابل قبول برای آن وجود نداشته است . این واقعه مربوط به یک هواپیمای مسافربری بود که برای فرود در باند آماده بود و با رادار مرکز کنترل هوایی ردیابی می‌گردید که ناگهان ده دقیقه از صفحه‌ی رادار ناپدید شد و سپس دوباره ظاهر گشت . هواپیما بدون هیچ واقعه ای فرود آمد و خلبان و خدمه از آنچه افراد پایگاه می‌گفتند ابراز تعجب کردند ؛ زیرا تا آنجا که به خدمه مربوط می‌شد ، هیچ اتفاق غیر عادی نیافتاده بود .

جالب این که ساعت های همه‌ی آنها حدود ده دقیقه از زمان واقعی عقب تر بود . در حالی که هواپیما درست ۲۰ دقیقه قبل از این واقعه وقت اصلی را کنترل کرده بود و در آن هنگام هیچ اختلاف زمانی وجود نداشت .

چندی پیش یک دانشمند ژئوفیزیک ساکن شهر وارونژ روسیه مدعی کشف یک علت طبیعی برای حوادث ناگوار مثلث برمودا شد .
« ولادیسلاو بوکریف » ، در این زمینه گفت :

« ویژگی عجیب مثلث برمودا توسط طبیعت برنامه ریزی شده است . یکی از شعبه های جریانات گرم گلف استریم ، با گردش در جهت عقربه های ساعت در منطقه‌ی دریای سارگاسو ، روی می‌دهد . این حرکت به یاد آورنده‌ی پرتاپ کننده دیسک است که در آغاز خود می‌چرخد و تنها در لحظه‌ ای که بالاترین سرعت زاویه ای را به دست آورد ، دیسک را به جلو پرتاب می‌کند . »

به نظر وی وجود میکرو و ماکرو گودال هایی در این منطقه ، مولد آشفتگی های جاذبه ای و مغناطیسی می‌باشد که در نتیجه‌ی آن دستگاه ها از کار افتاده و ارگانیزم انسان سنگینی ای را تحمل می‌کند که گاهی مرگبار است

 .

وی می‌گوید : « چون در این منطقه ، گردش آب در جهت عقربه های ساعت است ، برمودا همانند گرداب ، اشیاء را به سمت خود می‌کشد . یعنی بردار جاذبه به سمت عمق دریا و مرکز زمین است . برمودا برای وسایط نقلیه‌ی هوایی و دریایی تنها در زمان وقوع جزر در دریا خطرناک است . در این فاز ، ابتدا گدال های آبی و پس از آن گدال های هوایی پدیدار می‌شوند . این وضعیت همانند فنجانی است که به طور ناگهانی انتهای آن را باز کنند . آب به سمت شکاف حرکت می‌کند و حرکتی گردشی به خود می‌گیرد و در امتداد خود ، جریان هوا را می‌راند . »

این دانشمند ژئوفیزیک روسیه می‌افزاید : « با دانستن فاز جریان مد و ویژگی تشکیل جریانات ،‌ می‌توان روشی را ایجاد کرد که وقوع حادثه را در این مثلث نا آرام ، همچنین در سایر نقاط خطرناک جهان هشدار دهد . »

دوشنبه 28/5/1387 - 16:14
خانواده

 

عمریست که از حضور او جا ماندیم
در غربت سرد خویش تنها ماندیم
"او منتظر است تا که برگردیم"
"ماییم" که در غیبت کبری ماندیم !
شنبه 26/5/1387 - 19:46
دانستنی های علمی

 

اَلسَّـــلامُ عــلَیــكَ یــا « حُجَّـــةَ اللهِ » فـــی أرضِـــهِ  اَلسَّـــلامُ عَــلَیــكَ یــا « عَیــنَ اللهِ » فـــی خَلقِـــهِ

 

emam-zaman-(5).jpg

 

ابا صالح دلــــم سامان نـــدارد.... مگر هجر تــو را پایـــان نـــدارد

ابا صالـــح بیـــا دردم دوا کــن..... مرا از دیدنـــت حاجــت روا کن

ابا صالح مـــرا با روسیــــاهی .... به خود راهم بده با یک نگاهی

ابا صالح فقیــــرم من فقیـــرم ..... بده دستی که دامانت بگیـــرم

ابا صالح تو خوبی مـن بدم بــد ..... مرا از درگهــــت ردم مکــن رد

اباصالح چه خوش زیبنده باشد ..... کـه تو لعل لبت پر خنـده باشد

ابا صالح عزیـــــز آل یاسیـــــن ..... بیا درجمع ما یک لحظه بنشین

 

نیمه شعبان سالروز ولادت مهدی موعود بر همه شیعیان مبارکباد.

چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن

به رخت نظاره کردن سخن خدا شنیدن

شنبه 26/5/1387 - 19:41
خانواده

 بیا كه بی رخ تو طاقتی ندارم من

به غیر دیدن تو حاجتی ندارم من
گل همیشه بهارم تو هستی و بی‌تو
به سیر باغ چمن رغبتی ندارم من
به غیر نقش ولای تو از ازل ای دوست
به لوح سینه خود زینتی ندارم من
گذشت عمر من چشم من بر راه
بیا امید دلم، فرصتی ندارم من
به جان فاطمه (س) هرگز مران مرا زین در
كه غیر تو به كسی الفتی ندارم من
مرا به رسم غلامی قبول كن مولا
اگر كه روسیه‌ام قیمتی ندارم من

شنبه 26/5/1387 - 19:38
دانستنی های علمی

گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم،که غم از دل برود چون تو بیایی

gif_flower_19.gif

gif_flower_19.gifgif_flower_19.gifgif_flower_19.gif

gif_flower_19.gifsaleala.gifgif_flower_19.gif

gif_flower_19.gifgif_flower_19.gifgif_flower_19.gif

gif_flower_19.gif

شنبه 26/5/1387 - 19:34
دانستنی های علمی
سقراط و جوان

می گویند که جوانی کم شور و شوق نزد سقراط رفت و گفت:" ای سقراط بزرگ آمده ام که از خرمن دانش تو خوشه ای برگیرم."
فیلسوف یونانی جوان را به دریا برد، او را به درون آب کشانید و سرش را 30 ثانیه زیر آب کرد. وقتی که دست خود را بر داشت تا جوان سر از آب برآورد و نفس بکشد، سقراط از او خواست که آنچه را خواسته بود تکرار کند.
جوان نفس زنان گفت:" دانش، ای مرد بزرگ". سقراط دوباره سرش را زیر آب کرد و این بار چند ثاینه بیشتـر. بعد از چند بار تکرار این عمل، سقراط پرسید: " چه می خواهی" جوان که از نفس افتـاده بود به زحمت گفت: "هـوا. هـوا مـی خواهم"
سقراط گفت: " بسیار خوب، هر وقت که نیاز به دانش را به قدر نیاز به هوا احساس کردی ، آن را به دست خواهی آورد."
هیچ چیز جای عشق و علاقه را نمی گیرد. شور و شوق یا عشق و علاقه نیروی اراده را بر می انگیزد. اگر چیزی را از ته دل بخواهید نیروی اراده دستیابی به آن را پیدا خواهید کرد. تنها راه ایجاد چنان خواست هایی تقویت عشق و علاقه است.

منبع: صفتهای بایسته یک رهبر
 
جمعه 25/5/1387 - 13:29
خواستگاری و نامزدی

آرام ترین انسان

یکی از دوستان شیوانا، عارف بزرگ، تاجر مشهوری بود. روزی این تاجر به طور تصادفی تمام اموال خود را از دست داد و ورشکسته شد و از شدت غصه بیمار گشت و در بستر افتاد.

شیوانا به عیادتش رفت و بر بالینش نشست. اما مرد تاجر نمی توانست آرام شود و هر لحظه مضطرب تر و آشفته تر می شد. شیوانا دستی روی شانه دوست بیمارش زد و خطاب به او گفت: دوست داری آرام ترین انسان روی زمین را به تو نشان بدهم که وضعیتش به مراتب از تو بدتر است ولی با همه این ها آرام ترین و شادترین انسان روی زمین نیز هست!؟

دوست شیوانا تبسم تلخی کرد و گفت: مگر کسی می تواند مصیبتی بدتر از این را تجربه کند و باز هم آرام باشد؟ شیوانا سری تکان داد و گفت: آری برخیز تا به تو نشان بدهم.

مرد تاجر را سوار گاری کردند و شیوانا نیز در کنار گاری پای پیاده به حرکت افتاد. یک هفته راه سپردند تا به دهکده دوردستی رسیدند که زلزله یک سال پیش آن را ویران کرده بود. در دهکده زلزله زده، شیوانا سراغ مرد جوانی را گرفت که لقبش آرام ترین انسان روی زمین بود.
وقتی به منزل آرام ترین انسان رسیدند دوست بیمار شیوانا جوانی را دید که درون کلبه ای چوبی ساکن شده است و مشغول نقاشی روی پارچه است. تاجر ورشکسته با تعجب به شیوانا نگریست و در مورد زندگی آرامترین انسان پرسید.

شیوانا او را دعوت به نشستن کرد و در حالی که آرام ترین انسان برای آن ها غذا تهیه می کرد برای تاجر گفت که این مرد جوان، ثروتمندترین مرد این دیار بوده است. اما در اثر زلزله نه تنها همه اموالش را از دست داد بلکه زن و کلیه فرزندان و فامیل هایش را هم از دست داده است. او آرام ترین انسان روی زمین است چون هیچ چیزی برای از دست دادن ندارد و تمام این اتفاقات ناخوشایند را بخشی از بازی خالق هستی با خودش می داند. او راضی است به هر چه اتفاق افتاده است و ایام زندگی خود را به عالی ترین شکل ممکن سپری می کند. او در حال بازسازی دهکده است و قصد دارد دوباره همه چیز را آباد کند و در تنهایی روی پارچه طرح های آرام بخش را نقاشی می کند و به تمام سرزمین های اطراف می فروشد.

مرد تاجر کمی در زندگی و احوال و کردار و رفتار آرام ترین انسان روی زمین دقیق شد و سپس آهی عمیق از ته دل کشید و گفت: فقط کافی است راضی باشی! آرامش بلافاصله می آید!

در این هنگام آرام ترین انسان روی زمین در آستانه در کلبه ظاهر شد و در حالی که لبخند می زد گفت: فقط رضایت کافی نیست! باید در عین رضایت مدام و لحظه به لحظه ، آتش شوق و دوباره سازی را هم دایم در وجودت شعله ور سازی باید در عین رضایت دائم، جرات داشتن آرزوهای بزرگ را هم در وجود خودت تقویت کنی. تنها در این صورت است که آرامش واقعی بر وجودت حاکم خواهد شد.

جمعه 25/5/1387 - 13:28
خواستگاری و نامزدی
فقط برای خودت!

روزی پسـری جـوان و پرشـور از شهـری دور نزد شیوانا آمد و به او گفت که می خواهد در کمترین زمان ممکن درس های معرفت را بیاموزد و به شهر خودش برگردد. شیوانا تبسمی کرد و گفت: برای چه این قدر عجله داری!؟

پسرک پاسخ داد: می خواهم چون شما مرد دانایی شوم و انسان های شهر را دور خود جمع کنم و با تدریس معرفت به آن ها به خود ببالم!
شیوانا تبسمی کرد و گفت: تو هنوز آمادگی پذیرش درس ها را نداری! برگرد و فعلاً سراغ معرفت نیا!

پسرک آزرده خاطر به شهر خود برگشت. سال ها گذشت و پسر جوان به مردی پخته و باتجربه تبدیل شد. ده سال بعد او نزد شیوانا بازگشت و بدون این که چیزی بگوید مقابل استاد ایستاد! شیوانا بلافاصله او را شناخت و از او پرسید : آیا هنوز هم می خواهی معرفت را به خاطر دیگران بیاموزی؟!
مرد سرش را پایین انداخت و با شرم گفت: دیگر نظر دیگران برایم مهم نیست. می خواهم معرفت را فقط برای خودم و اصلاح زندگی خودم بیاموزم. بگذار دیگران از روی کردار و عمل من به کارآیی و اثر بخشی این تعلیمات ایمان آورند.

شیوانا تبسمی کرد و گفت: تو اکنون آمادگی پذیرش تمام درس های معرفت را داری. تو استاد بزرگی خواهی شد! چرا که ابتدا می خواهی معرفت را با تمام وجود در زندگی خودت تجربه کنی و آن را در وجود خودت عینیت بخشی و از همه مهم تر نظر دیگران در این میان برایت پشیزی نمی ارزد!

جمعه 25/5/1387 - 13:26
خواستگاری و نامزدی

اقیانوس کجاست؟

ماهی کوچکی در اقیانوس به ماهی بزرگ دیگری گفت: ببخشید آقا، شما از من بزرگ تر و با تجربه تر هستید و احتمالاً می توانید به من کمک کنید تا چیزی را که مدت ها در همه جا در جست و جوی آن بوده ام و نیافته ام را پیدا کنم؛ ممکن است به من بگویید: اقیانوس کجاست؟!

ماهی بزرگ تر پاسخ داد: اقیانوس همین جاست که شما هم اکنون در آن شنا می کنید. ماهی کوچک پاسخ داد: نه! این که من در آن شنا می کنم آب است نه اقیانوس. من به دنبال یافتن اقیانوس هستم نه آب و با سرخوردگی دور شد.

همه ما هم مانند آن ماهی کوچولوی غافل، در نعمت و برکت نامتناهی غرق هستیم و مجبور نیستیم برای یافتن آن کوشش کنیم و به هر دری بزنیم؛ زیرا هر چقدر این ماهی کوچک شنا کند باز هم در اقیانوس خواهد بود و کم نخواهد آورد. خداوند نعمت های زیادی را به همان اندازه که در اقیانوس برای ماهی فراهم کرده، در اختیار ما قرار داده است. اما شاید باید تصمیم بگیرید که هر روز از زندگی خود را چگونه می خواهید بگذرانید. نعمت و برکت در همه جا و همه وقت در انتظار شما است. فقط کافی است آن را بخواهید و همین الان خود را به آن متصل کنید.

جمعه 25/5/1387 - 13:24
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته