• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 3842
تعداد نظرات : 2897
زمان آخرین مطلب : 3704روز قبل
اهل بیت


متن کامل ترجمه دعای علقمه به فارسی
اى خدا،اى خدا،اى خدا اى مستجاب كننده دعاى بیچارگان و اى برطرف كن غم و اندوه پریشان خاطران‏اى دادرس دادخواهان و اى فریادرس فریادخواهان و اى آنكه تو از رگ من به من نزدیكترى .
اى آنكه بین شخص و قلب او حایل مى ‏شوى اى آنكه ذاتت در منظره بلند است و وجودت در افق روشن است
اى آنكه او منحصرا بخشاینده و مهربان و بر عرش مستقر است اى انكه نظر چشم آنان كه به خیانت نگرند و آنچه در دلها پنهان دارند همه را مى ‏دانى ؛ اى آنكه هیچ امر مستور و سر مخفى بر تو پنهان نیست اى آنكه اصوات بر تو مشتبه نخواهد شد و حاجات تو را به اشتباه نیفكند و اى كسى كه الحاح و التماس تو را رنج و ملال ندهد .
اى مدرك هر چه فوت شود و اى جمع آرنده هر چه در جهان متفرق و پریشان شود اى برانگیزنده جانها پس از موت .
اى آنكه تو را در هر روز شأن خاصى است اى برآورنده حاجات اى برطرف ساز غم و رنجها ؛ اى عطا بخش سؤالات .
اى مالك رغبت و اشتیاقات اى كفایت كننده مهمات خلایق
اى كسى كه تو به تنهایى كفایت از همه مى‏كنى و هیچ چیز در آسمان و زمین از تو كفایت نمى‏ كند .
از تو درخواست مى ‏كنم به حق محمد خاتم پیغمبران و به حق على امیر اهل ایمان و به حق فاطمه دخت پیغمبرت و به حق حسن و حسین (ع) كه من بوسیله آن بزرگواران به درگاه حضرتت رو آورده ‏ام در این مقام و به آنها توسل جسته و آنان را به درگاهت شفیع مى‏ آورم و به حق آن پاكان از تو مسئلت مى ‏كنم و قسم و سوگند به جد یاد مى‏ كنم بر تو و به شأن و مقامى كه آن بزرگواران را نزد توست و به قدر و منزلتشان نزد تو و به آن سر حقیقتى كه موجب افضلیت آنها برعالمیان گردید و به آن اسم خاصى كه تو نزد آنها قرار دادى از همه خلق به آنها اختصاص دادى تا آنكه فضل و كمال آنان برتر از تمام عالمیان گردید.
(به این امور تو را قسم مى ‏دهم و) از تو درخواست مى ‏كنم كه درود فرستى بر محمد و آل محمد و هم و غم و رنج مرا برطرف سازى
و مهمات امورم را كفایت فرمایى و دینم را ادا سازى و از فقر و مسكنتم نجات دهى و مرا از سؤال از خلق به لطف و كرمت بی ‏نیاز گردانى و مرا كفایت كنى از هر هم و غمى كه از آن مى‏ ترسم و از هر مشكل و خشونت هر كه خایفم و از هر شر اشرارى كه ترسانم و از مكر و ظلم و جور كسانى كه خوفناكم و از تسلط و خدعه و كید و اقتدار كسانى كه از آنها خائفم بر خود ؛ از همه مرا حفظ و كفایت فرمائى و كید و خدعه حیلت گران و مكر مكاران را از من بگردانى .

پروردگارا هر كس با من اراده شرى دارد شرش را به خود او برگردان و هر كه با من قصد خدعه و فریب دارد آرزو و فریب و آسیب او را از من برطرف ساز و به هر طریق و به هرگاه مى ‏خواهى آزارش را از من منع فرما .
پروردگارا تو از فكر آزار من او را به فقر و مسكنت و بلا و مصیبت دایمى كه برطرف ابدا از او نگردانى و به دردى كه عافیت نبخشى مشغولش گردان و به ذلت ابدى و فقر و مسكنت همیشگى كه هیچ جبران نكنى گرفتار ساز.

پروردگارا ذلت نفس را نصب العین او گردان‏و فقر و احتیاج را به منزل او داخل ساز و درد و مرض را به بدن او جاى ده تا او را از من همیشه مشغول درد و الم و فقر خودش گردانى و مرا از یاد او ببر چنانكه یاد خود را از خاطرش بردى و آن دشمن مرا تو به كرمت گوش و چشم و زبان و دست و پا و قلب و جمیع اعضایش را از آزار و اذیت به من منع فرما و دردى به تمام این اعضاء و جوارحش مسلط فرما كه ابدا شفا نبخشى تا از من مشغول شود و یاد من از خاطرش برود و مهمات مرا كفایت فرما اى كافى مهماتى كه غیر تو احدى آن مهمات را كفایت نتواند كرد كه همانا تویى كفایت كننده در عالم و جز تو كفایت كننده‏اى نیست و فرج و گشایش امور منحصر به توست و غیر تو نیست و فریادرس خلق تویى و غیر تو نیست و پناه بیچارگان تویى و غیر تو نیست .
هر كس به جوار غیر تو پناه برد و فریادرسى جز تو طلبد و زارى به درگاه غیر تو كرد و ملجأ و پناهى غیر تو جست و نجات بخشى ماسواى تو از مخلوق طلب كرد محروم و ناامید گشت .
پس تویى اى خدا اعتماد و امید من و محل زارى و پناه و ملجأ و نجات بخش من كه به لطف تو گشایش و فیروزى مى‏ طلبم و بوسیله محمد و آل محمد (ص) بدرگاه تو روى مى ‏آورم و توسل و شفاعت مى ‏جویم .
پس از تو منحصرا درخواست مى ‏كنم اى خدا اى خدا اى خدا و تو را شكر و ستایش مى ‏كنم و به درگاه تو به شكوه و ناله و زارى مى ‏آیم و از تو یار و یاور مى ‏طلبم .

باز از تو تنها مسئلت مى ‏كنم اى خدا اى خدا اى خدا به حق محمد و آل محمد كه درود فرستى بر محمد و آل اطهارش و از من هم و غم و رنج و پریشانیم را برطرف سازى در همین جا كه اقامت دارم .
چنانكه هم و غم و رنج ‏پیغمبرت را هم تو برطرف فرمودى و از هول و هراس دشمنش كفایت كردى ؛ پس از من برطرف ساز چنانكه از آن حضرت برطرف ساختى و به من فرج و گشایش بخش چنانكه به او بخشیدى و امورم كفایت فرما چنانكه از او كفایت فرمودى و هر چه از آن هراسانم تو برطرف گردان و از من آنچه كه از مشقت و زحمتش ترسانم و آنچه از او اندوهناك و پریشان خاطرم بدون تحمل مشقت من تو از من كفایت فرما و مرا برآورده حاجت از اینجا بازگردان و مهمات امور دنیا و آخرتم را كفایت فرما .

اى امیر المؤمنین و اى ابا عبد الله الحسین سلام و تحیت خدا از من بر تو باد همیشه تا من باقیم و تا لیل و نهار باقى است و خدا این زیارت مرا آخر عهد من در زیارت شما قرار ندهد و هرگز میان من و شما خدا جدایى نیفكند .

پروردگارا مرا به طریق حیوة محمد و آل محمد زنده بدار و به طریق آنان بمیران و بر ملت و شریعتشان قبض روحم فرما و در زمره آن بزرگواران محشورم گردان و طرفة العینى تا ابد در دنیا و آخرت میان من و آنها جدایى میفكن .

اى امیر المؤمنین و اى ابا عبد الله من آمدم به زیارت شما و براى توسل بسوى خدا پروردگار من و شما و براى توجه به درگاه او بوسیله شما و به شفاعت شما و به شفاعت شما بسوى خدا براى برآمدن حاجتم ؛ پس براى من به درگاه خدا شفاعت كنید كه شما را نزد خدا مقام بلند محمود و آبرومندى رتبه و منزلت رفیع است و وسیله خدایید.
حالیا من از زیارت شما باز مى‏ گردم و منتظر برآمدن قطعى حاجتم و روا شدن آن از لطف خدا بواسطه شفاعت شما به درگاه ‏حق در این حاجت هستم.
پس اى خدا ناامید نشوم و از این سفر زیارت به زیان و حرمان باز نگردم بلكه از آن درگاه كرم با فضیلت و رستگارى و فیروزى و اجابت دعاها و برآورده شدن تمام حاجات باز گردم و با شفاعت به درگاه حق برگردم بر آنچه خدا مشیتش قرار گرفته و هیچ قدرت و نیرویى الا به حول و قوه خدا نخواهد بود ؛ كارم را به خدا تفویض مى كنم و در پناه حق و یارى او با توكل بر خدا .
پیوسته خواهم گفت كه خدا مرا بس و كافى است كه خدا هر كه او را به دعا بخواند مى ‏شنود و مرا جز درگاه و درگاه شما بزرگانم كه اولیاء خدایید درى دیگر نیست .
آنچه پروردگارم خواسته وجود یابد و آنچه نخواسته وجود نخواهد یافت و هیچ حول و قوه‏اى جز به خدا وجود ندارد .

من شما دو بزرگوار را اینك وداع مى ‏گویم و خدا این زیارت را آخرین عهدم به زیارت شما قرار ندهد.

من بازگشتم اى آقاى من اى امیر المؤمنین و اى آقاى من اى ابا عبد الله و سلام و تحیت مادام كه شب و روز پیوسته به یكدیگرند بر شما باد و همیشه این سلام به شما واصل شود و از شما پوشیده و محجوب هیچگاه نباشد انشاء الله و از خدا به حق شما دو بزرگوار مسئلت مى ‏كنم كه این همیشه با مشیت خدا و عنایت الهى انجام یابد كه او البته خداى بزرگوار ستوده صفات است .
بازگشتم اى آقاى من از زیارت شما در حالى كه از هر گناه توبه كرده و به حمد و شكر و سپاس حق مشغولم و امیدوار اجابت دعاهایم هستم و ابدا مأیوس از لطف خدا نیستم كه باز مكرر رجوع به درگاه شما و بازگشت به زیارت قبور مطهر شما كنم و هیچ از شما و زیارت قبور مطهرتان سیر نشوم ؛ بلكه مكرر باز بیایم انشاء الله و البته هیچ حول و قوه ‏اى جز به خواست خدا نخواهد بود .

اى بزرگان،من به زیارت شما مشتاق و مایل بودم بعد از آنكه اهل دنیا را دیدم به شما و زیارت شما بى ‏میل و رغبت بودند پس خدا مرا از امید و آرزویى كه دارم محروم نگرداند و هم از زیارت شما محروم نسازد كه او به ما نزدیك است و اجابت كننده دعا خیلى است.

چهارشنبه 9/12/1391 - 22:56
اهل بیت


برخی از فضایل امام علی(ع) از زبان پیامبر (ص)
... عن جابر بن عبدالله انصاری انه قال: سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله یقول:

ان فی علی علیه السلام خصالا لو کانت واحدة منها فی جمیع الناس لاکتفوا بها فضلا

قوله صلی الله علیه و آله و سلم: « من کنت مولاه فعلی مولاه »

قوله صلی الله علیه و آله و سلم :« علیّ علیه السلام منی کهارون من موسی»

قوله صلی الله علیه و آله و سلم: « علیّ علیه السلام منی و انا منه»

قوله صلی الله علیه و آله و سلم :« علیّ علیه السلام منی کنفسی طاعتة طاعتی و معصیته معصیتی»

قوله صلی الله علیه و آله و سلم: « حرب علیّ علیه السلام حرب الله و سلم علیّ علیه السلام سلم الله »

قوله صلی الله علیه و آله و سلم: « ولیّ علیّ علیه السلام ولی الله و عدو علیّ علیه السلام عدو الله»

قوله صلی الله علیه و آله و سلم: « علیّ علیه السلام حجة الله و خلیفته علی عباده»

قوله صلی الله علیه و آله و سلم: « حب علیّ علیه السلام ایمان و بغضه کفر»

قوله صلی الله علیه و آله و سلم: « حزب علیّ علیه السلام حزب الله و حزب اعدائه حزب الشیطان»

قوله صلی الله علیه و آله و سلم: « علیّ علیه السلام مع الحق و الحق معه لایفترقان حتی یردا علی الحوض »

قوله صلی الله علیه و آله و سلم: « علیّ علیه السلام قسیم الجنة و النار »

قوله صلی الله علیه و آله و سلم: « من فارق علیّا علیه السلام فقد فارقنی و من فارقنی فقد فارق الله عزّ و جّل »

قوله صلی الله علیه و آله و سلم: « شیعة علیّ علیه السلام هم الفائزون یوم القیامة»

جابر بن عبدالله انصاری می گوید: از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود:

علی ویژگی هایی دارد که اگر یکی از آنها به تمام مردم داده شود برایشان کافی است و آن امتیازات عبارتند از : فرمایش پیامبر صلی الله علیه و آله درباره او:

« هر که من مولای اویم علی مولای اوست »

و « علی نسبت به من چون هارون نسبت به موسی ست »

و « علی از من است و من از علی »

و «علی نسبت به من چون جان من است اطاعت از او اطاعت از من و نافرمانی از او نافرمانی از من است »

و « جنگ با علی جنگ با خداست و سازش با علی سازش با خداست »

و « دوست علی دوست خدا و دشمن او دشمن خداست »

و « علی حجت و خلیفه خدا بر بندگان است»

و « دوستی علی نشانه ایمان و دشمنی با او نشانه کفر است »

و « حزب علی حزب خداست و حزب دشمنان او حزب شیطان است»

و «علی با حق است همان طور که حق با علی ست و این دو از هم جدا نمی شوند تا اینکه بر کنار حوض کوثر به من ملحق شوند »

و « علی قسمت کننده بهشت و دوزخ است »

و « هرکس از علی جدا شود از من جدا شده و هر کس از من جدا شود از خدا جدا شده است »

و « فقط شیعیان علی رستگاران روز قیامت هستند »

چهارشنبه 9/12/1391 - 22:50
اهل بیت

پیامبر اکرم (ص)فرمودند :یک نماز با جماعت بهتر از چهل سال نماز فرادا در خانه است .
از جمله تعالیم و تکالیف عمومی اسلام اقامه نماز جماعت می باشد چنانچه در سوره ی بقره ایه 42
می فرماید « نماز را به پا دارید و زکات بدهید ورکوع کنید با رکوع کنند گان »
در این آیه ابتدا خداوند متعال دستور برپایی نماز را می دهد و به دنباله آن دستور به همراهی با جماعت دیده می شود و اینکه بهترین نوع نماز ،نماز جماعت می باشد
سه شنبه 8/12/1391 - 23:13
اهل بیت
پیامبر (ص) فرمودند :
1-همانا اولین فریضه ای که از طرف خداوند بر بندگانش واجب شد نماز بود و اخرین فریضه ای که تا دم مرگ از او ساقط نمی شود و وجوبش همچنان باقی است نماز است و اولین چیزی که بنده به ان در روز قیامت محاسبه می شود نماز است
سه شنبه 8/12/1391 - 23:7
اهل بیت
درهای غفلت

لهو یعنی سرگرم شدن به چیزی و بازماندن از امری مهم. کسانی که آن چنان سرگرم زندگی دنیا شده‌اند که از توجه به مسائل اصلی مثل حساب و قیامت غافل مانده‌اند، هرگز راه سعادت را نخواهند یافت، زیرا قرآن آنان را به شدت نکوهش کرده و در آیه‌ی 3 سوره‌ی حجر می‌فرماید: ذرهم یَأْکُلُوا وَ یَتَمَتَّعُوا وَ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ. این بیچارگان از زندگی‌شان جز خوردن و سرگرمی به لذات مادی و دل خوش داشتن به صرف آرزوها و خیالات واهی بهره‌ی دیگری ندارند. یعنی در حقیقت مقام خود را تا افق حیوانات و چهارپایان پایین آورده‌اند. بنابراین آن‌ها را به حال خود رها کن تا در همین امور دنیوی غرق شوند.بدیهی است که انسان به آرزو زنده است و اگر آرزو از انسان گرفته شود، از کار و تلاش دست برمی‌دارد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده‌اند: الاَمَلُ رَحمَه لِاُمَتی وَ لَولَاالاَمَل مارَضَعَت والِدَة وَلَدَها وَ لاغَرَسَ غارِسُ شَجَرا. امید مایه‌ی رحمت امت من است. اگر نور امید نبود هیچ مادری فرزند خود را شیر نمی‌داد و هیچ باغبانی نهالی نمی‌کاشت

سه شنبه 8/12/1391 - 20:17
اهل بیت
  .......تا توانی در جهان همراه اهل درد باش
 
یا مبر نا می زمردی یا در حقیقیت مرد باش 
 
التماس دعا دارم یا علی 
سه شنبه 8/12/1391 - 19:48
اهل بیت
 روایتی تکان دهنده از رسول خدا(ص) درباره قیامت

عقیق: علامه سید محمد حسین حسینی تهرانی در کتاب معادشناسی (جلد چهارم) به بیان روایتی عجیب و تکان دهنده از رسول مکرم اسلام (ص) پرداخته که مطالعه آن را در روز میلاد مسعود آن یگانه خلقت، بی هیچ مقدمه ای به همه مسلمانان توصیه میکنیم.

علیّ بن‌ إبراهیم‌ میگوید:

‎ حدیث‌ كرد برای‌ من‌ پدرم‌ (إبراهیم‌ بن‌ هاشم‌) از سلیمان‌ بن‌ مسلم‌ خَشّاب‌ از عبدالله‌ بن‌ جَریح‌ مكّی‌ از عطاء بن‌ أبی‌ ریاح‌ از عبدالله‌ بن‌ عبّاس‌ كه‌ او گفت‌: ما با رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ در حجّة‌ الوداع‌ به‌ حجّ مشرّف‌ شدیم‌.

رسول‌ خدا حلقۀ درِ خانۀ خدا را گرفت‌ و رو به‌ ما نموده‌ و با سیمای‌ مباركش‌ ما را مخاطب‌ قرار داد.

فَقَالَ: أَلَا أُخْبِرُكُمْ بِأَشْرَاطِ السَّاعَةِ؟ وَ كَانَ أَدْنَی‌ النَّاسِ مِنْهُ یَوْمَئِذٍ سَلْمَانُ رَضِیَ اللَهُ عَنْهُ، فَقَالَ: بَلَی‌ یَا رَسُولَ اللَهِ!

«و گفت‌: آیا میخواهید من‌ شما را به‌ علائم‌ و نشانه‌های‌ قیامت‌ باخبر كنم‌؟

و در آن‌ هنگام‌ نزدیك‌ترین‌ افراد به‌ رسول‌ خدا سلمان‌ بود، و گفت‌: ای‌ رسول‌ خدا! بله‌ ما میخواهیم‌ ما را باخبر كنی‌!»

فَقَالَ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إنَّ مِنْ أَشْرَاطِ الْقِیَامَةِ، إضَاعَةَ الصَّلَوةِ، وَ اتِّبَاعَ الشَّهَوَاتِ، وَ الْمَیْلَ مَعَ الاهْوَآءِ، وَ تَعْظِیمَ الْمَالِ، وَ بَیْعَ الدِّینِ بِالدُّنْیَا؛ فَعِنْدَهَا یُذَابُ قَلْبُ الْمُؤْمِنِ وَ جَوْفُهُ كَمَا یَذُوبُ الْمِلْحُ فِی‌ الْمَآءِ، مِمَّا یَرَی‌ مِنَ الْمُنْكَرِ فَلَا یَسْتَطِیعُ أَنْ یُغَیِّرَهُ.

«پس‌ از آن‌ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود: بدرستیكه‌ از علامات‌ قیامت‌ آن‌ است‌ كه‌ مردم‌ نماز را خراب‌ می‌كنند، و از شهوات‌ پیروی‌ می‌نمایند، و تمایلشان‌ بسوی‌ هوای‌ نفسانی‌ است‌، مال‌ را بزرگ‌ می‌شمرند، و دین‌ را به‌ دنیا میفروشند.

و در چنین‌ شرائط‌ و موقعیّتی‌، همانطور كه‌ نمك‌ در آب‌ حلّ میشود، دل‌ مؤمن‌ و اندرون‌ او آب‌ میشود و حلّ میگردد؛ چون‌ منكرات‌ را در برابر دیدگان‌ خود می‌بیند، و قدرت‌ تغییر و اصلاح‌ آنها را ندارد.»

قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَكَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إی‌ وَ الَّذِی‌ نَفْسِی‌ بِیَدِهِ!
«سلمان‌ گفت‌: اینها از اموری‌ است‌ كه‌ حتماً تحقّق‌ می‌یابد؟ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ فرمود: آری‌، سوگند به‌ آن‌ كسی‌ كه‌ جان‌ من‌ در دست‌ اوست‌!»

یَا سَلْمَانُ! إنَّ عِنْدَهَا یَلِیهِمْ أُمَرَآءُ جَوَرَةٌ، وَ وُزَرَآءُ فَسَقَةٌ، وَ عُرَفَآءُ ظَلَمَةٌ، وَ أُمَنَآءُ خَوَنَةٌ.
«ای‌ سلمان‌! در آن‌ وقت‌ افرادی‌ كه‌ بر مردم‌ حكومت‌ دارند و زمام‌ آنها را در دست‌ داشته‌ و بر آنها ولایت‌ و سیطره‌ دارند عبارتند از حاكمانی‌ كه‌ همۀ آنها ستمكار و ظالمند، و وزرائی‌ كه‌ فاسقند، و حكّام‌ و استانداران‌ و فرماندارانی‌ كه‌ همه‌ اهل‌ جور و ستم‌ هستند، و امین‌هائی‌ كه‌ همه‌ اهل‌ خیانتند.»

فَقَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَكَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إی‌ وَ الَّذِی‌ نَفْسِی‌ بِیَدِهِ!
«سلمان‌ گفت‌: و اینها از امور مسلّمه‌ای‌ است‌ كه‌ پیدا خواهد شد؟ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود: آری‌ سوگند بخدائی‌ كه‌ جان‌ من‌ در دست‌ اوست‌!»

یَا سَلْمَانُ! إنَّ عِنْدَهَا یَكُونُ الْمُنْكَرُ مَعْرُوفًا؛ وَ الْمَعْرُوفُ مُنْكَرًا، وَ ائْتُمِنَ الْخَآئِنُ؛ وَ یُخَوَّنُ الامِینُ، وَ یُصَدَّقُ الْكَاذِبُ؛ وَ یُكَذَّبُ الصَّادِقُ.
«ای‌ سلمان‌! در آن‌ موقعیّت‌ كارهای‌ بد و ناپسند در بین‌ مردم‌ بصورت‌ كارهای‌ شایسته‌ و پسندیده‌ در آید؛ و كارهای‌ پسندیده‌ و نیكو به‌ صورت‌ كارهای‌ نكوهیده‌ و ناپسند جلوه‌ كند. و مردمان‌ خیانت‌ پیشه‌ مورد وثوق‌ و امانت‌ واقع‌ شوند؛ و به‌ افراد امین‌ و درستكار نسبت‌ خیانت‌ داده‌ شود و مرد دروغگو را تصدیق‌ كنند و به‌ دروغ‌های‌ او مُهر صحّت‌ و درستی‌ بنهند؛ و مرد راستگو و درست‌ را دروغگو شمارند و به‌ گفتار او ترتیب‌ اثر ندهند.»

قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَكَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إی‌ وَ الَّذِی‌ نَفْسِی‌ بِیَدِهِ!
«سلمان‌ گفت‌: و اینها مسلّماً واقع‌ خواهد شد ای‌ رسول‌ خدا؟ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ فرمود: آری‌ سوگند به‌ آن‌ كسی‌ كه‌ جان‌ من‌ در دست‌ اوست‌!»

یَا سَلْمَانُ! فَعِنْدَهَا إمَارَةُ النِّسَآءِ، وَ مُشَاوَرَةُ الاء مَآءِ، وَ قُعُودُ الصِّبْیَانِ عَلَی‌ الْمَنَابِرِ، وَ یَكُونُ الْكِذْبُ طُرَفًا، وَ الزَّكَوةُ مَغْرَمًا، وَ الْفَیْی‌ُ مَغْنَمًا، وَ یَجْفُو الرَّجُلُ وَالِدَیْهِ، وَ یَبِرُّ صَدِیقَهُ، وَ یَطْلُعُ الْكَوْكَبُ الْمُذَنَّبُ.
«ای‌ سلمان‌! در آن‌ هنگام‌ زنان‌ بر مردان‌ حكومت‌ می‌كنند، و با كنیزان‌ مشورت‌ می‌نمایند. (یعنی‌ در امور سیاسی‌، كنیزان‌ كه‌ در خانه‌های‌ آنها هستند مورد مشورت‌ قرار میگیرند.) و بچّه‌ها ـ كه‌ كنایه‌ از افراد بی‌بصیرت‌ و بی‌دانش‌ باشد ـ بر منبرها بالا میروند و برای‌ مردم‌ خطبه‌ میخوانند، و زمام‌ امور تبلیغاتی‌ مردم‌ را این‌ افراد كم‌تجربه‌ و كم‌ خرد در دست‌ میگیرند. و دروغگوئی‌ و دروغپردازی‌ از كارهای‌ طُرفه‌ و فكاهی‌ و ظریف‌ شمرده‌ میشود. و دادن‌ زكوة‌ مال‌ را ضرر و غرامت‌ می‌پندارند، و هر گونه‌ دسترسی‌ به‌ بیت‌ المال‌ و ربودن اموال‌ عامّه‌ را غنیمت‌ و بهره‌ می‌شمارند. مردم‌ با پدر و مادر خود جفا می‌كنند و به‌ آنها بی‌اعتنائی‌ نموده‌ آنان‌ را سبك‌ می‌شمرند و از اداء حقوق‌ واجبه‌ و مستحسنۀ آنها بر نمی‌آیند ولیكن‌ با دوستان‌ خود احسان‌ و نیكوئی‌ می‌نمایند و ستارۀ دنباله‌دار در آسمان‌ طلوع‌ میكند.»

قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَكَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إی‌ وَ الَّذِی‌ نَفْسِی‌ بِیَدِهِ!
«سلمان‌ گفت‌: و این‌ امور مسلّماً به‌ وقوع‌ می‌پیوندد ای‌ رسول‌ خدا؟ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ فرمود: آری‌ سوگند به‌ آن‌ خدائی‌ كه‌ جان‌ من‌ در دست‌ قدرت‌ اوست‌!»

یَا سَلْمَانُ! وَ عِنْدَهَا تُشَارِكُ الْمَرْأَةُ زَوْجَهَا فِی‌ التِّجَارَةِ، وَ یَكُونُ الْمَطَرُ قَیْظًا، وَ یُغَیَّظُ الْكِرَامُ غَیْظًا، وَ یُحْتَقَرُ الرَّجُلُ الْمُعْسِرُ، فَعِنْدَهَا یُقَارَبُ الاسْوَاقُ، إذَا قَالَ هَذَا: لَمْ أَبِعْ شَیْئًا وَ قَالَ هَذَا: لَمْ أَرْبَحْ شَیْئًا، فَلَا تَرَی‌ إلَّا ذَآمًّا لِلَّهِ.
«ای‌ سلمان‌! در آن‌ زمان‌ زنان‌ با شوهرانشان‌ در امور خارج‌ از منزل‌ مانند تجارت‌ شركت‌ می‌كنند. و باران‌ در تابستان‌ می‌بارد و مردمان‌ بزرگ‌ و بزرگوار پیوسته‌ مورد خشم‌ و غضب‌ و غیظ‌ قرار میگیرند و مردم‌ بی‌چیز و تنگدست‌ مورد اهانت‌ و تحقیر قرار میگیرند. در آن‌ زمان‌ بازارها به‌ هم‌ نزدیك‌ میشوند. و در صورتی‌ كه‌ محلّ خرید و فروش‌ بسیار است‌ همۀ مردم‌ از كار و كسب‌ خود در گله‌ و شكوه‌ هستند، یكی‌ میگوید: من‌ چیزی‌ نفروختم‌، و دیگری‌ میگوید: سودی‌ نبردم‌؛ و در آن‌ وقت‌ می‌نگری‌ كه‌ تمام‌ مردم‌ در مقام‌ گلایۀ از خدا و مذمّت‌ او هستند.»

قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَكَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إی‌ وَ الَّذِی‌ نَفْسِی‌ بِیَدِهِ!
«سلمان‌ گفت‌: ای‌ رسول‌ خدا! چنین‌ اموری‌ واقع‌ میشود؟ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ فرمود: آری‌ سوگند به‌ آنكه‌ جان‌ من‌ در دست‌ اوست‌!»

یَا سَلْمَانُ! فَعِنْدَهَا یَلِیهِمْ أَقْوَامٌ إنْ تَكَلَّمُوا قَتَلُوهُمْ، وَ إنْ سَكَتُوا اسْتَبَاحُوهُمْ لِیَسْتَأْثِرُوا بِفَیْئِهِمْ، وَ لِیَطَؤُنَّ حُرْمَتَهُمْ، وَ لِیَسْفِكُنَّ دِمَآءَهُمْ، وَ لِیَمْلَؤُنَّ قُلُوبَهُمْ رُعْبًا، فَلَا تَرَاهُمْ إلَّا وَجِلِینَ خَآئِفِینَ مَرْعُوبِینَ مَرْهُوبِینَ.
«ای‌ سلمان‌! در آن‌ زمان‌ بر مردم‌ حكومت‌ می‌كنند كسانی‌ كه‌ اگر مردم‌ برای‌ دفاع‌ از حقوق‌ خود و برای‌ حقّ اوّلیّۀ خود و كوچكترین‌ مطلبی‌ كه‌ در آن‌ شائبۀ سیادت‌ و حرّیّت‌ و آزادی‌ فكر باشد، سخن‌ گویند، آنها را می‌كُشند، و اگر مردم‌ سكوت‌ هم‌ اختیار كنند آنان‌ اموال‌ و نفوس‌ و أعراض‌ ایشان‌ را مباح‌ می‌شمرند، و برای‌ استفاده‌ از كار و زحمت‌ و دسترنج‌ آنها از خوردن‌ خون‌ آنها دریغ‌ نمی‌كنند، و زنان‌ و دختران‌ ایشان‌ را به‌ بیگاری‌ میبرند و اعمال‌ منافی‌ عفّت‌ انجام‌ میدهند و احترام‌ آنها را پایمال‌ می‌كنند، و خون‌ مردم‌ بیچاره‌ و ضعیف‌ را بی‌محابا و بدون‌ پروا میریزند، و در دل‌هایشان‌ از خوف‌ و دهشت‌ و هراس‌ به‌ اندازه‌ای‌ وارد می‌كنند كه‌ هیچكس‌ حقّ نفس‌ كشیدن‌ ندارد. ای‌ سلمان‌! در آن‌ زمان‌ تمام‌ مردم‌ رعیّت‌ ترسناك‌ و خائف‌ و وحشت‌زده‌ و هراسناك‌ خواهند بود.»

قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَكَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إی‌ وَ الَّذِی‌ نَفْسِی‌ بِیَدِهِ!
«سلمان‌ گفت‌: ای‌ رسول‌ خدا! آیا این‌ امور واقع‌ شدنی‌ است‌؟ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود: آری‌، سوگند به‌ آن‌ كسی‌ كه‌ نفس‌ من‌ در دست‌ اوست‌!»

یَا سَلْمَانُ! إنَّ عِنْدَهَا یُؤْتَی‌ بِشَیْءٍ مِنَ الْمَشْرِقِ وَ شَیْءٍ مِنَ الْمَغْرِبِ یُلَوَّنُ أُمَّتِی‌؛ فَالْوَیْلُ لِضُعَفَآءِ أُمَّتِی‌ مِنْهُمْ، وَ الْوَیْلُ لَهُمْ مِنَ اللَهِ؛ لَا یَرْحَمُونُ صَغِیرًا، وَ لَا یُوَقِّرُونَ كَبیرًا، وَ لَا یَتَجَاوَزُونَ عَنْ مُسِی‌ءٍ. أَخْبَارُهُمْ خَنَآءٌ. جُثَّتُهُمْ جُثَّةُ الادَمِیِّینَ، وَ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّیَاطِینِ.
«ای‌ سلمان‌! در آن‌ زمان‌ چیزی‌ را از طرف‌ مشرق‌ برای‌ مردم‌ می‌آورند و چیز دگری‌ را از طرف‌ مغرب‌ و بدینوسیله‌ امّت‌ مرا رنگ‌ می‌كنند؛ پس‌ ای‌ وای‌ بر ضعیفان‌ امّت‌ من‌ از دست‌ این‌ ستمگران‌، و ای‌ وای‌ بر ایشان‌ از خدا؛ به‌ افراد كوچك‌ و زیردست‌ رحم‌ نمی‌آورند، و بزرگان‌ را توقیر و احترام‌ نمی‌كنند و از خطاكار و شخصی‌ كه‌ در امور شخصی‌ بدی‌ كند در نمیگذرند و او را مورد عفو و اغماض‌ خود قرار نمیدهند. گفتار آنان‌ همه‌ فحش‌ و زشتی‌ است‌. هیكل‌ آنان‌ هیكل‌ آدمی‌ است‌ ولی‌ دلهای‌ آنها دلهای‌ شیاطین‌ است‌.»

قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَكَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ رَسُولُ اللَهِ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إی‌ وَ الَّذِی‌ نَفْسِی‌ بِیَدِهِ!
«سلمان‌ گفت‌: ای‌ رسول‌ خدا! آیا این‌ از امور مسلّمۀ واقع‌ شدنی‌ است‌؟ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود: آری‌، سوگند به‌ آنكه‌ جان‌ من‌ در دست‌ اوست‌!»

یَا سَلْمَانُ! وَ عِنْدَهَا یَكْتَفِی‌ الرِّجَالُ بِالرِّجَالِ، وَ النِّسَآءُ بِالنِّسَآءِ، وَ یُغَارُ عَلَی‌ الْغِلْمَانِ كَمَا یُغَارُ عَلَی‌ الْجَارِیَةِ فِی‌ بَیْتِ أَهْلِهَا. وَ تَشَبَّهُ الرِّجَالُ بِالنِّسَآءِ، وَ النِّسَآءُ بِالرِّجَالِ، وَ یَرْكَبْنَ ذَوَاتُ الْفُرُوجِ السُّرُوجَ؛ فَعَلَیْهِنَّ مِنْ أُمَّتِی‌ لَعْنَةُ اللَهِ!
«ای‌ سلمان‌! در آن‌ وقت‌ مردها به‌ مردها اكتفا می‌كنند، و زنها به‌ زنها اكتفا می‌نمایند. و در آن‌ زمان‌ همانطور كه‌ زن‌ در خانۀ شوهرش‌ مورد حفظ‌ و حراست‌ واقع‌ میشود كه‌ كسی‌ به‌ او تعدّی‌ نكند و در استمتاعات‌ اختصاص‌ به‌ مرد خود داشته‌ باشد، همینطور افرادی‌، جوانان‌ تازه‌ به‌ سنّ رسیده‌ و أمرد را به‌ خود اختصاص‌ داده‌ در اعمال‌ نامشروع‌ مورد حراست‌ و حفظ‌ خود قرار میدهند تا كسی‌ دیگر به‌ آنها توجّهی‌ نكند. مردها خود را شبیه‌ به‌ زنان‌ می‌كنند، و زنان‌ خود را شبیه‌ به‌ مردان‌ می‌نمایند. و افرادی‌ كه‌ دارای‌ رَحِم‌ هستند و برای‌ تولید مثل‌ آفریده‌ شده‌اند كه‌ منظور زنان‌ می‌باشند، سوار بر زین‌ها میشوند؛ پس‌ بر آن‌ زنان‌ از امّت‌ من‌ لعنت‌ خدا باد.»

قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَكَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ فَقَالَ صَلَّی‌ اللَه عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إی‌ وَ الَّذِی‌ نَفْسِی‌ بِیَدِهِ!
«سلمان‌ گفت‌: ای‌ رسول‌ خدا! اینها از امور واقع‌ شدنی‌ هستند؟ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود: آری‌ سوگند به‌ آن‌ كسی‌ كه‌ جان‌ من‌ در دست‌ اوست‌!»

یَا سَلْمَانُ! إنَّ عِنْدَهَا تُزَخْرَفُ الْمَسَاجِدُ كَمَا تُزَخْرَفُ الْبِیَعُ وَ الْكَنَآئِسُ، وَ تُحَلَّی‌ الْمَصَاحِفُ، وَ تُطَوَّلُ الْمَنَارَاتُ، وَ تَكْثُرُ الْصُّفُوفُ بِقُلُوبٍ مُتَبَاغِضَةٍ وَ أَلْسُنٍ مُخْتَلِفَةٍ.
«ای‌ سلمان‌! در آن‌ وقت‌ مساجد را زینت‌ می‌كنند همچنانكه‌ معبدهای‌ نصاری‌ و یهود را زینت‌ می‌كنند، و قرآن‌‌ها را به‌ زیور و شكل‌ و نقّاشی‌ها آراسته‌ و پیراسته‌ می‌كنند، و مناره‌ها و مأذنه‌های‌ مساجد را بلند می‌سازند تا إشراف‌ بر خانه‌های‌ اطراف‌ پیدا میكند، و صف‌های‌ نماز جماعت‌ بسیار میشود و مردم‌ در این‌ نمازها زیاد شركت‌ می‌كنند ولی‌ با دلهائی‌ پر از كین‌ و حسد و عداوت‌ با یكدیگر، و با زبانهائی‌ منافقانه‌ و سخن‌هائی‌ مزوّرانه‌ و آلوده‌ به‌ نیّت‌های‌ فاسده‌.»

قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَكَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إی‌ وَ الَّذِی‌ نَفْسِی‌ بِیَدِهِ!
«سلمان‌ گفت‌: ای‌ رسول‌ خدا! آیا اینها واقع‌ میشوند؟ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود: آری‌ سوگند به‌ آنكه‌ نفس‌ من‌ در دست‌ قدرت‌ اوست‌!»

وَ عِنْدَهَا تَحَلَّی‌ ذُكُورُ أُمَّتِی‌ بِالذَّهَبِ، وَ یَلْبَسُونَ الْحَرِیرَ وَ الدِّیبَاجَ، وَ یَتَّخِذُونَ جُلُودَ النُّمُورِ صَفَاقًا!
«در آن‌ وضعیّت‌، مردان‌ امّت‌ من‌ خود را به‌ طلا زینت‌ می‌كنند، و لباس‌ حریر و دیبا می‌پوشند، و پوست‌ پلنگ‌ را برای‌ خود جامه‌ می‌كنند.»

قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَكَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إی‌ وَ الَّذِی‌ نَفْسِی‌ بِیَدِهِ!
«سلمان‌ گفت‌: آیا اینها از امور واقع‌ شدنی‌ است‌ ای‌ رسول‌ خدا؟ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ فرمود: آری‌ سوگند به‌ آنكه‌ جان‌ من‌ در دست‌ قدرت‌ اوست‌!»

یَا سَلْمَانُ! وَ عِنْدَهَا یَظْهَرُ الرِّبَا، وَ یَتَعَامَلُونَ بِالْغَیْبَة وَ الرُّشَی‌. وَ یُوضَعُ الدِّینُ، وَ یُرْفَعُ الدُّنْیَا.
«ای‌ سلمان‌! در آن‌ موقع‌ رباخوری‌ در بین‌ مردم‌ ظاهر و آشكارا میگردد، و مردم‌ با یكدگر با غیبت‌ و رشوه‌ معامله‌ می‌كنند. و دین‌ در نزد مردم‌، ضعیف‌ و به‌ درجات‌ نازلی‌ پائین‌ می‌آید، ولیكن‌ دنیا قویّ و به‌ درجات‌ عالی‌ در بین‌ مردم‌ بالا میرود.»

قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَكَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ فَقَالَ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إی‌ وَ الَّذِی‌ نَفْسِی‌ بِیَدِهِ!
«سلمان‌ گفت‌: ای‌ رسول‌ خدا! آیا اینها از امور واقع‌ شدنی‌ است‌؟ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ فرمود: آری‌ سوگند به‌ آنكه‌ جان‌ من‌ به‌ دست‌ اوست‌!»

یَا سَلْمَانُ! وَ عِنْدَهَا یَكْثُرُ الطَّلَا قُ، فَلَا یُقَامُ لِلَّهِ حَدٌّ؛ وَ لَنْ یَضُرَّ اللَهَ شَیْئًا.
«ای‌ سلمان‌! در آن‌ زمان‌ طلاق‌ زیاد واقع‌ میشود، و حدّ الهی‌ جاری‌ نمیگردد؛ و اینها ابداً به‌ خداوند ضرری‌ نمیرساند.»

فَقَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَكَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إی‌ وَ الَّذِی‌ نَفْسِی‌ بِیَدِهِ!
«سلمان‌ گفت‌: ای‌ رسول‌ خدا! آیا این‌ مسلّماً واقع‌ میشود؟ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ فرمود: آری‌ سوگند به‌ آنكه‌ جان‌ من‌ در دست‌ اوست‌!»

یَا سَلْمَانُ! وَ عِنْدَهَا تَظْهَرُ الْقَیْنَاتُ وَ الْمَعَازِفُ، وَ یَلِیهِمْ أَشْرَارُ أُمَّتِی‌.
«ای‌ سلمان‌! در آن‌ زمان‌ زنان‌ آوازه‌خوان‌ در بین‌ مردم‌ به‌ هم‌ میرسد، و استعمال‌ آلات‌ موسیقی‌ رواج‌ پیدا میكند، و بر مردم‌ شریرترین‌ افراد از امّت‌ من‌ حكومت‌ می‌كنند.»

قَالَ سَلْمَانُ: إنَّ هَذَا لَكَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إی‌ وَ الَّذِی‌ نَفْسِی‌ بِیَدِهِ!
«سلمان‌ گفت‌: ای‌ رسول‌ خدا! آیا این‌ امر واقع‌ میشود؟ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود: آری‌ سوگند به‌ آنكه‌ جان‌ من‌ در دست‌ اوست‌!»

یَا سَلْمَانُ! وَ عِنْدَهَا یَحُجُّ أَغْنِیَآءُ أُمَّتِی‌ لِلنُّزْهَةِ، وَ یَحُجُّ أَوْسَاطُهَا لِلتِّجَارَةِ، وَ یَحُجُّ فُقَرَآؤُهُمْ لِلرِّئَآءِ وَ السُّمْعَةِ. فَعِنْدَهَا یَكُونُ أَقْوَامٌ یَتَعَلَّمُونَ الْقُرْءَانَ لِغَیْرِاللَهِ، وَ یَتَّخِذُونَهُ مَزَامِیرَ. وَ یَكُونُ أَقْوَامٌ یَتَفَقَّهُونَ لِغَیْرِاللَهِ. وَ یَكْثُرُ أَوْلَا دُ الزِّنَآءِ. وَ یَتَغَنَّوْنَ بِالْقُرْءَانِ. وَ یَتَهَافَتُونَ بِالدُّنْیَا.
«ای‌ سلمان‌! در آن‌ زمان‌، اغنیاء و ثروتمندان‌ امّت‌ من‌ كه‌ به‌ حجّ میروند برای‌ تفریح‌ و تفرّج‌ است‌، و حجّ متوسّطین‌ از امّت‌ برای‌ تجارت‌ و خرید و فروش‌ است‌، و حجّ فقراء از امّت‌ من‌ برای‌ خودنمائی‌ و صیت‌ و شهرت‌ است‌.
در آن‌ هنگام‌ بسیاری‌ از افراد مردم‌ قرآن‌ را برای‌ غیر خدا یاد میگیرند، و قرآن‌ را به‌ صورت‌ آهنگ‌ موسیقی‌ در مزمار و آلات‌ موسیقی‌ می‌نوازند. و دستجات‌ و گروه‌هائی‌ هستند كه‌ برای‌ غیر خدا به‌ دنبال‌ علوم‌ دینیّۀ اسلامیّه‌ میروند و برای‌ فقاهت‌ تلاش‌ می‌كنند. و اولاد زنا در بین‌ مردم‌ بسیار پدید می‌آید. و قرآن‌ را به‌ صورت‌ لهو و با صوت‌ تغنّی‌ غیر مشروع‌ میخوانند. و همگی‌ مردم‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ دنیا و شؤون‌ دنیا كوشش‌ می‌كنند و مسابقه‌ میدهند، و سعی‌ می‌كنند تا بتوانند در امور دنیا از یكدیگر پیشی‌ گیرند.»

قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَكَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إی‌ وَ الَّذِی‌ نَفْسِی‌ بِیَدِهِ!
«سلمان‌ گفت‌: ای‌ رسول‌ خدا! آیا اینها از امور حتمیّه‌ است‌؟ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ فرمود: آری‌ سوگند به‌ آن‌ كسی‌ كه‌ نفس‌ من‌ در دست‌ اوست‌!»

یَا سَلْمَانُ! ذَاكَ إذَا انْتُهِكَتِ الْمَحَارِمُ، وَ اكْتُسِبَتِ الْمَـَاثِمُ، وَ سُلِّطَ الاشْرَارُ عَلَی‌ الاخْیَارِ، وَ یَفْشُو الْكِذْبُ، وَ تَظْهَرُ اللَجَاجَةُ، وَ تَفْشُو الْفَاقَةُ، وَ یَتَبَاهَوْنَ فِی‌ اللِبَاسِ، وَ یُمْطَرُونَ فِی‌ غَیْرِ أَوَانِ الْمَطَرِ، وَ یَسْتَحْسِنُونَ الْكُوبَةَ وَ الْمَعَازِفَ وَ یُنْكِرُونَ الامْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْكَرِ، حَتَّی‌ یَكُونَ الْمُؤْمِنُ فِی‌ ذَلِكَ الزَّمَانُ أَذَلَّ مَنْ فِی‌ الامَّةِ، وَ یُظْهِرُ قُرَّآؤُهُمْ وَ عُبَّادُهُمْ فِیمَا بَیْنَهُمُ التَّلَاوُمَ. فَأُولَئِكَ یُدْعَوْنَ فِی‌ مَلَكُوتِ السَّمَوَاتِ: الارْجَاسَ وَ الا نْجَاسَ.
«ای‌ سلمان‌! در آن‌ زمان‌ پردۀ عصمت‌ مردم‌ پاره‌ میشود، و محرّمات‌ الهیّه‌ به‌ جای‌ آورده‌ میشود، و حریم‌ عفاف‌ دریده‌ میگردد، و معصیت‌های‌ خدا رائج‌ میگردد، و بدان‌ و اشرار بر اخیار و خوبان‌ تسلّط‌ پیدا می‌كنند، و دروغ‌ علناً رائج‌ و در بین‌ تودۀ مردم‌ شایع‌ میشود، و لجاج‌ و خودسری‌ و استكبار ظاهر میگردد، و نیازمندی‌ و احتیاج‌، همۀ توده‌ها را فرا میگیرد. مردم‌ به‌ لباس‌ خود بر یكدیگر فخریّه‌ و مباهات‌ می‌كنند، و باران‌های‌ فراوان‌ در غیر فصل‌ باران‌ پیدا میشود، و اشتغال‌ به‌ لهو و لعب‌ از قبیل‌ بازی‌ كردن‌ با باطل‌ و تار و آلات‌ موسیقی‌ را امری‌ پسندیده‌ و نیكو می‌شمرند و امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منكر را گذشته‌ از آنكه‌ به‌ جای‌ نمی‌آورند امر نكوهیده‌ و ناپسند میدانند.
زمانه‌ و وضعیّت‌ محیط‌ در آن‌ زمان‌ به‌ قدری‌ انحطاط‌ پیدا میكند كه‌ مردمان‌ مؤمن‌ و استوار با ایمان‌ راستین‌ در آن‌ زمان‌ از تمام‌ افراد امّت‌ پست‌تر و حقیرتر و ذلیل‌تر خواهند بود. و در بین‌ زهّاد و عبّاد و همچنین‌ در بین‌ علماء و قُرّائشان‌ حسّ بدبینی‌ و بدخواهی‌ ظهور نموده‌ و پیوسته‌ در صدد عیب‌جوئی‌ و ملامت‌ از یكدگر بر می‌آیند.
اینچنین‌ افرادی‌ با چنین‌ روحیّه‌ و عادتی‌ و با چنین‌ ملكات‌ و صفاتی‌ در ملكوت‌ آسمانها به‌ أرجاس‌ و أنجاس‌ یعنی‌ موجودات‌ پلید و كثیف‌ و نجس‌ خوانده‌ میشوند.»

قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَكَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَهِ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إی‌ وَ الَّذِی‌ نَفْسِی‌ بِیَدِهِ!
«سلمان‌ گفت‌: ای‌ رسول‌ خدا! آیا اینها واقع‌ شدنی‌ است‌؟ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود: آری‌ سوگند به‌ آن‌ خدائی‌ كه‌ جان‌ من‌ در دست‌ اوست‌!»

یَا سَلْمَانُ! فَعِنْدَهَا لَا یَخْشَی‌ الْغَنِیُّ إلَّا الْفَقْرَ، حَتَّی‌ أَنَّ السَّآئِلَ لَیَسْأَلُ فِیمَا بَیْنَ الْجُمُعَتَیْنِ، لَا یُصِیبُ أَحَدًا یَضَعُ فِی‌ یَدِهِ شَیْئًا.
«ای‌ سلمان‌! در آن‌ هنگام‌ افراد ثروتمند و متموّل‌ بیش‌ از همه‌ كس‌ از فقر نگرانند، به‌ فقراء و ضعفاء كمكی‌ نمی‌شود و كسی‌ بر آنان‌ رحمت‌ نمی‌آورد، حتّی‌ افراد سائل‌ در طول‌ مدّت‌ یك‌ هفته‌ كه‌ از این‌ جمعه‌ تا آن‌ جمعه‌ باشد سؤال‌ می‌كنند و كسی‌ پیدا نمی‌شود كه‌ در دست‌ آنان‌ چیزی‌ گذارد.»

قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَكَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: إی‌ وَ الَّذِی‌ نَفْسِی‌ بِیَدِهِ!
«سلمان‌ گفت‌: ای‌ رسول‌ خدا! آیا اینها شدنی‌ است‌؟ رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ فرمود: آری‌ سوگند به‌ خدائی‌ كه‌ نفس‌ من‌ در دست‌ قدرت‌ اوست‌!»

یَا سَلْمَانُ! عِنْدَهَا یَتَكَلَّمُ الرُّوَیْبِضَةُ. فَقَالَ: وَ مَا الرُّوَیْبِضَةُ یَا رَسُولَ اللَهِ فِدَاكَ أَبِی‌ وَ أُمِّی‌؟
قَالَ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: یَتَكَلَّمُ فِی‌ أَمْرِ الْعَآمَّةِ مَنْ لَمْ یَكُنْ یَتَكَلَّمُ. فَلَمْ یَلْبَثُوا إلَّا قَلِیلاً حَتَّی‌ تَخُورَ الارْضُ خَوْرَةً، فَلَا یَظُنُّ كُلُّ قَوْمٍ إلَّا أَنَّهَا خَارَتْ فِی‌ نَاحِیَتِهِمْ، فَیَمْكُثُونَ مَا شَآءَ اللَهُ ثُمَّ یُنْكَتُونَ فِی‌ مَكْثِهِمْ، فَتُلْقِی‌ لَهُمُ الارْضُ أَفْلَا ذَ كَبِدِهَا.
قَالَ: ذَهَبٌ وَ فِضَّةٌ، ثُمَّ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إلَی‌ الاسَاطِینِ، فَقَالَ: مِثْلُ هَذَا.
فَیَوْمَئِذٍ لَا یَنْفَعُ ذَهَبٌ وَ لَا فِضَّةٌ. فَهَذَا مَعْنَی‌ قَوْلِهِ: فَقَدْ جَآءَ أَشْرَاطُهَا.
«ای‌ سلمان‌! و در آن‌ موقعیّت‌ «رویبضة‌» تكلّم‌ میكند و سخن‌ میگوید:
سلمان‌ گفت‌: فدایت‌ شود پدرم‌ و مادرم‌ ای‌ رسول‌ خدا! مراد از رویبضة‌ چیست‌؟
رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود: در امور اجتماعی‌ مردم‌ و اوضاع‌ عامّه‌ كسی‌ تكلّم‌ میكند و ارشادات‌ مردم‌ را به‌ عهده‌ دارد كه‌ شأن‌ او ارشاد و هدایت‌ و ولایت‌ بر مردم‌ نیست‌.
چون‌ این‌ قضایا واقع‌ گردد و این‌ علائم‌ تحقّق‌ یابد دیگر مدّت‌ درازی‌ به‌ طول‌ نمی‌انجامد، بلكه‌ درنگ‌ نمی‌كنند مردم‌ مگر زمان‌ اندكی‌ كه‌ ناگهان‌ زمین‌ صیحۀ عجیبی‌ می‌كشد، و این‌ صدا و صیحه‌ بطوری‌ تمام‌ بسیط‌ زمین‌ را فرا میگیرد كه‌ هر كس‌ چنین‌ می‌پندارد كه‌ این‌ صیحه‌ در ناحیه‌ و موطن‌ او واقع‌ شده‌ است‌. و پس‌ از صیحه‌ به‌ قدری‌ كه‌ خداوند اراده‌اش‌ تعلّق‌ گیرد باز مردم‌ در روی‌ زمین‌ درنگ‌ می‌كنند، و در این‌ اقامت‌ و درنگ‌ دچار گرفتاری‌ها و مشقّات‌ و تكان‌ها میگردند.
و زمین‌ پاره‌های‌ جگر خود را بیرون‌ میریزد، و منظور از پاره‌های‌ جگر طلاها و نقره‌هاست‌.
حضرت‌ رسول‌ اكرم‌ در این‌ حال‌ با دست‌ خود اشاره‌ كردند به‌ ستون‌هائی‌ كه‌ در آنجا نصب‌ شده‌ بود و فرمودند: پاره‌های‌ جگر زمین‌ و قطعات‌ طلا و نقره‌ مثل‌ این‌ ستون‌ها.
امّا در آن‌ روز دیگر طلا و نقره‌ فائده‌ای‌ ندارد، و اینست‌ معنای‌ گفتار خدای‌ تعالی‌: فَقَدْ جَآءَ أَشْرَاطُهَا:
پس‌ به‌ درستی‌ كه‌ حقّاً علائم‌ قیامت‌ بوقوع‌ پیوسته‌ است‌.»


سه شنبه 8/12/1391 - 19:48
اهل بیت
ذکر قرآنی برای زیبا شدن
عرش نیوز
از دیدگاه اسلام زیبایی به زیبایی مادّی و زیبایی معنوی تقسیم شده و زیبایی معنوی چهره، به وسیله امور معنوی مانند نماز به دست آمده، اما زیبایی مادی و ظاهری چهره، به صورت طبیعی به وسیله امور مادی به دست می آید.
زیبایی معنوی از منظر روایات: در زیبایی معنوی اعمال و اذکار متعددی مؤثر است؛ مانند روایتی که در آن، امام صادق (ع) می فرماید: «نماز شب، صورت را نورانی می کند». نورانیت چهره از امور معنوی است که به وسیله امری معنوی چون نماز شب به دست می آید.
زیبایی مادی: از منظر روایات، در زیبایی مادی چهره عوامل مختلفی مؤثر است؛ مانند گرفتن موی بینی، خوردن گلابی، پرخوری نکردن و ... .
بنابراین، سؤالی که درباره ذکر مطرح کردید، مربوط به امور معنوی می باشد و این طور نیست که با ذکر بتوان چهره مادی انسان را زیبا و عوض کرد، بلکه برای زیبایی مادی ما انسان ها، امور مادی پیش رو گذاشته شده است.
پاسخ تفصیلی
از دیدگاه اسلام زیبایی بر زیبایی مادّی و زیبایی معنوی تقسیم می شود، و تأکید بیشتری در کسب زیبایی معنوی شده است؛ هر چند بر کسب زیبایی مادی هم تشویق شده است، اما نکته ای که باید توجه نمود این است که، زیبایی معنوی چهره، به وسیله امور معنوی - مانند نماز- به دست آمده و زیبایی مادی و ظاهری چهره نیز به صورت طبیعی به وسیله امور مادی به دست می آید.
بر این اساس، پاسخ به سؤال را می توان در چند بخش ارائه کرد:
مفهوم زیبایی
در قرآن کریم و احادیث، از مفهوم «زیبا و زیبایی»، به «حُسن» و «جمال و جمیل» تعبیر شده است؛ و «حُسن»، یعنی، زیبائى و نیکوئى و یا هر چیزی که شادی آور و خوش آیند باشد.[۱] حسن و جمال به یک معنا هستند؛[۲] اما «جمال و جمیل» به معنای زیبایی کثیر و زیاد است.[۳] و این کلمه ها در قرآن کریم، به صورت های مختلف (مانند مصدر و اسم) به کار برده شده و زیبایی به این معنا مورد مدح و ستایش قرار گرفته است؛ مانند:
«... قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً...»[۴]: به مردم نیک بگویید.
«إِنْ تَمْسَسْکُمْ حَسَنَة...»[۵]: اگر نیکى به شما برسد، آن ها را ناراحت مى‏کند.
«فیهِنَّ خَیْراتٌ حِسان»[۶]: و در آن باغ هاى بهشتى، زنانى نیکو خلق و زیبایند.
«فَاصْبِرْ صَبْراً جَمیلاً»[۷]: پس صبر کن صبر نیکو.(صبر جمیل، به معنی شکیبایى زیبا و قابل توجه است، و آن صبر و استقامتى است که تداوم داشته باشد، یأس و نومیدى به آن راه نیابد، و توأم با بی تابى و جزع و شکوه و آه و ناله نباشد[۸]).
خلاصه این که این کلمات، در معنای مثبت و نیکو به کاربرده شده و دارای پیام سرورآور و خوشایند برای بندگان خدای متعال است.
بعد از این که درباره حسن و زیبایی مادی و معنوی، توضیحی کوتاه و اجمالی داده شد، پاسخ به پرسش مطرح شده را از هر دو جنبه مورد بررسی قرار می دهیم:
زیبایی معنوی
قبل از این که به زیبایی ظاهری و مادی (مانند زیبایی در چهره) بپردازیم، لازم است که در مورد زیبایی معنوی و باطنی و چگونگی ایجاد این زیبایی در خود، از منظر سخنان پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) استفاده کنیم؛ در این جا به برخی از این روایات اشاره می شود:
۱٫ امام علی (ع): «زیبایی انسان، در بردباری او است».[۹] زیرا بردباری، آن آرامشی که به روح انسان می دهد، اخلاق و رفتار انسان را در برابر مشکلات و بلاها زیبا و نیکو می کند.
۲٫ امام علی (ع):«زیبایی مؤمن، به تقوا و ورع او است».[۱۰]
۳٫ امام حسن عسکری (ع):«زیبایی عقل، زیبایی باطنی (معنوی) انسان است».[۱۱]
۴٫ پیامبر اکرم (ص): «هر کس نماز شب بخواند، چهره اش در روز نیکو می شود».[۱۲]
۵٫ امام علی (ع):«... نماز، نورانیت صورت است...».[۱۳]
۶٫ امام صادق (ع):«نماز شب، صورت را نورانی می کند».[۱۴]
و روایات دیگری که در مورد اعمال وکارهایی که موجب نورانیت و زیبایی معنوی انسان می شود، وارد شده است.
زیبایی مادی
در احادیث، علاوه بر زیبایی معنوی، به زیبایی ظاهری و مادی هم اهمیت داده شده که از راه های مادی به دست می آید. از منظر روایات، در زیبایی مادی چهره عوامل مختلفی مؤثر است. در زیر به برخی از روایاتی که درباره زیبایی ظاهری و مادی و چیزهایی که چهره انسان را زشت می کند، وارد شده، اشاره می شود:
۱٫ امام صادق (ع):«گرفتن مو از بینی، باعث زیبایی چهره است».[۱۵]
۲٫ امام علی (ع) فرمودند: پیامبر اکرم (ص) فرمودند:«برادرم عیسى (ع) به شهرى عبور نمود که در آن مرد و زنى‏ فریاد مى‏کردند، حضرت به آنها فرمود: شما را چه مى‏شود و چرا فریاد مى‏کنید؟ آن مرد عرض کرد: اى پیامبر خدا، این همسر من است و هیچ بدى هم ندارد بلکه زنى است صالحه ولى در عین حال دوست دارم از او جدا شوم. حضرت عیسى (ع) فرمود: به هر حال بگو چه نقصى در او است که مى‏خواهى از وى جدا شوى؟ آن مرد عرضه داشت: بدون این که پیر شده باشد صورتش شکسته و فرسوده شده. حضرت به آن زن فرمود: اى زن دوست دارى طراوت صورتت به تو برگردد؟ آن زن عرضه داشت: آرى. حضرت فرمود: هر گاه غذا تناول مى‏کنى، زنهار پیش از سیر شدن از آن دست بکش؛ زیرا طعام وقتى در شکم و معده زیاد شد طراوت و نشاط صورت را مى‏برد. زن به این دستور عمل نمود، طراوت صورتش دوباره بازگشت».[۱۶]
۳٫ امام صادق (ع): حناء بوى بد را از بین مى‏برد، چهره را شاداب و با طراوت مى‏کند، دهان را خوشبو مى‏سازد، فرزندان آدمى را زیبا و خوش سیما مى‏کند.[۱۷]
۴٫ در روایتی از امام موسی کاظم (ع) آمده است که شستن سر با گِل سرشور، چهره را زشت می کند.[۱۸]
۵٫ امام صادق (ع):« گلابى چهره را زیبا کند».[۱۹]
۶٫ در روایتی از امام صادق (ع) آمده است که، گیاه کاسنی، چهره را زیبا می کند.[۲۰]
و روایات دیگری که درباره زیبایی مادّی چهره وارد شده است.
بنابراین، سؤالی که درباره ذکر مطرح کردید، مربوط به امور معنوی می باشد و این طور نیست که با ذکر بتوان چهره مادی انسان را زیبا و عوض کرد، بلکه برای زیبایی مادی ما انسان ها، اموری مادی پیش رو گذاشته شده است.
[۱] داور پناه، ابوالفضل‏، أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج ‏۶، ص ۴۱۲- ۴۱۳، انتشارات صدر، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۵ش؛ قرشى، سید على اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص ۱۳۴، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ ششم،۱۳۷۱ش؛ راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص ۲۳۵، دارالعلم الدار الشامیة، دمشق بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
[۲] التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۲ ، ص ۱۰۹؛ المفردات فی غریب القرآن، ص ۲۰۲٫
[۳] قاموس قرآن، ج ۲، ص ۵۲؛ المفردات فی غریب القرآن، ص ۲۰۲٫
[۴] بقره، ۸۳٫
[۵] آل عمران، ۱۲۰٫
[۶] الرحمن، ۷۰٫
[۷] المعارج، ۵٫
[۸] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۲۵، ص ۱۷، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
[۹] تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ص ۲۸۵، ح ۶۳۹۲، انتشارات دفتر تبلیغات، قم، ۱۳۶۶ش: « جمال الرجل حلمه ».
[۱۰] غررالحکم، ص ۲۶۹، ح ۵۸۶۲: «جمال المؤمن ورعه».
[۱۱] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۱، ص ۹۵، ح ۳۷، مؤسسه الوفاء، بیروت لبنان: «وَ حُسْنُ الْعَقْلِ جَمَالٌ بَاطِنٌ».
[۱۲] طوسی، أبو جعفر محمد بن حسن،‏ تهذیب الاحکام، ج ۲، ص ۱۱۹، ح ۲۱۷، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق: «مَنْ صَلَّى بِاللَّیْلِ حَسُنَ وَجْهُهُ بِالنَّهَارِ».
[۱۳] شعیری، تاج الدین، جامع الاخبار، ص ۷۲، انتشارات رضی، قم، ۱۳۶۳ش.
[۱۴]حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۱۵۱- ۱۵۲، ح ۱۰۲۷۸، مؤسسه آل البیت، قم، چاپ اول، ۱۴۰۹ق: «صَلَاةُ اللَّیْلِ تُحَسِّنُ الْوَجْه‏».
[۱۵]کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۶، ص ۴۸۸، دارالکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۶۵ش: «أَخْذُ الشَّعْرِ مِنَ الْأَنْفِ یُحَسِّنُ الْوَجْهَ».
[۱۶] شیخ صدوق، علل الشرایع، ترجمه ذهنی تهرانی، سید محمد جواد، ‏ج ۲، ص ۵۹۰- ۵۹۱، انتشارات مؤمنین‏، قم، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
[۱۷] الکافی، ج ۶، ص ۴۸۴: «الْحِنَّاءُ یَذْهَبُ بِالسَّهَکِ وَ یَزِیدُ فِی مَاءِ الْوَجْهِ وَ یُطَیِّبُ النَّکْهَةَ وَ یُحَسِّنُ الْوَلَدَ».
[۱۸] شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۹۲، نشر داوری، قم، چاپ اول.
[۱۹] بحارالانوار، ج ۶۳، ص ۱۷۰: «السَّفَرْجَلُ یُحَسِّنُ الْوَجْه».
[۲۰] بحارالانوار، ج ۶۳، ص۲۰۸
دوشنبه 7/12/1391 - 17:11
اهل بیت
ابت زنان و مردان آخرالزمانی
آنان در فتنه ها داخل، به شهوت ها علاقمند و با سرعت به سوی لذت ها روی می آورند.

افکار - عفت و نجابت زنان و مردان آخرالزمانی در تاخت و تاز اسب وحشی شهوت تاراج می گردد و روح پاک ایشان به لجن زاری بدبو از بی عفتی و هواپرستی تبدیل می گردد؛ همّ و غم مردم (در آخرالزمان) به سیر کردن شکم و رسیدگی به شهوتشان خلاصه می شود، دیگر اهمیت نمی دهند که آنچه می خورند حلال است یا حرام و اینکه آیا راه اطفای غرایزشان مشروع است یا نامشروع؟!۱

زنان در آن زمان، بی حجاب و برهنه و خودنما خواهند شد.۲
آنان در فتنه ها داخل، به شهوت ها علاقمند و با سرعت به سوی لذت ها روی می آورند.۳

خواهی دید که زنان با زنان ازدواج می کنند.۴
درآمد زنان از راه خودفروشی و بزهکاری تأمین می گردد.۵
آنان حرام های الهی را حلال می شمارند و بدین سان در جهنم وارد و در آن جاودان می گردند.۶

منبع:
۱. الکافی، ج۸، ص۴۰.
۲. طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۲۰۱.

۳. همان.
۴. الکافی، ج۸، ص۳۸.
۵. همان.
۶. همان.
۷. خانه خوبان، ش۴۳، ص۱۲.

دوشنبه 7/12/1391 - 16:55
اهل بیت
ا رویش سجده کند و خضوع نماید و با دستش سوال و رغبت و رهبت نماید و منقطع به حق شود و با سرش استقبال کند حق را در رکوع و سجود، و با پاهایش بایستد و بنشیند.
افکار - همانا امر شده است به وضو تا بنده هنگامی که مقابل خدا می ایستد و وقت مناجات نمودن با حق، پاک باشد و برای آن که مطیع باشد در آنچه او را امر فرموده و پاکیزه باشد از گناهان و نجاست.

فواید دیگر از قبیل برطرف شدن کسالت و رفع شدن چرت و پاکیزه شدن دل برای ایستادن در مقابل خدای جبار و همانا واجب شد بر رو و دو دست و سر و دو پا، زیرا بنده وقتی که در حضور حضرت جبار ایستاد، همانا منکشف می شود از جوارح او، و ظاهر گردد آنچه که وضو در آن واجب شود، زیرا با رویش سجده کند و خضوع نماید و با دستش سوال و رغبت و رهبت نماید و منقطع به حق شود و با سرش استقبال کند حق را در رکوع و سجود، و با پاهایش بایستد و بنشیند.

منبع:
۱- عیون اخبار الرضا،ج۲،ص۱۰۴.
۲- جامع آیات و احادیث نماز،ص191

دوشنبه 7/12/1391 - 16:54
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته