• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 555
تعداد نظرات : 683
زمان آخرین مطلب : 3288روز قبل
شعر و قطعات ادبی

کاش بودی تا دلم تنها نبود

تا اسیر غصه فردا نبود

کاش بودی تا فقط باور کنی

 بی تو هرگز زندگی زیبا نبود

چهارشنبه 8/3/1387 - 13:13
طنز و سرگرمی

 دلم از دوریت پاره پاره شد دوختمش حالا تنگ شده . چیكار كنم ؟

چهارشنبه 8/3/1387 - 13:11
دعا و زیارت
گفته اند در عاشورا وقتی زخم به جان خورشید نشست و زمین،پیکر مبارک حسین (ع)را بر خویش قطعه قطعه دید،به لرزه درآمد و آسمان تیره و تار شد و غبار خشم خداوند از جای جنبید در آنجا سجاد(ع)دست بر زمین کوفت و زمین را به آرامش خواند،سر به آسمان برداشت و آسمان را دعوت به سکوت کرد.آسمان و زمین هر دو تنها در اجابت فرمان امام خویش آرام گرفت،دندان بر جگر نهادند،خون به لب آوردند،ولی دم نزدند،مویه کردند ولی فغان نکردند،در خویش شکستند و گریستند،اما ضجه نزدند.مگر نه رضای خداوند در گرو رضایت مرضیه بود و غضب خداوند در گرو خشم او؟مگر نه صدیقه کبری،راز آفرینش زن بود و بهانه ی خلقت نسوان؟مگر نه فاطمه شبیه ترین بود به رسول خدا؟مگر نه فاطمه،آخرین مشایع و اولین مستقبل پیامبر بود؟مگر نه فاطمه،راستگوترین موجودات بود پس از رسول خدا؟مگر نه فاطمه،پاره جگر پیامبر بود و عزیز مسلّم خداوند جلّ و علا؟مگر نه....چه رازی بود در شهادت زهرا(س)که خانه فرو نریخت،مدینه زیر و زبر نشد،عمود خیمه ی آسمان نشکست و زمین متلاشی نگشت؟به راستی،آفرینش این تحمل را از کجا آورده بود؟
سه شنبه 7/3/1387 - 9:31
محبت و عاطفه
میشه مثل یه قطره اشك بعضی هارو از چشمات بندازی!!!ولی هیچوقت نمیتونی جلوی اشكی رو بگیری كه با رفتن بعضی ها از چشات جاری میشه!!!!!

 

سه شنبه 7/3/1387 - 9:16
محبت و عاطفه
خدا پرسید می خواهی  با من  گفتگو كنی؟

من در پاسخ گفتم : اگر وقت دارید
خدا  خندید : وقت من بی نهایت است

در ذهنت چیست كه می خواهی از من  بپرسی؟
پرسیدم  : چه  چیز بشر شما را   سخت متعجب  می سازد؟
خدا پاسخ داد : كودكیشان

اینكه آنها از كودكی شان  خسته می شوند عجله دارند كه بزرگ شوند
بعد دوباره پس از  مدتها آرزو می كنند كه كودك باشند
اینكه آنها سلامتی   خود  راا ز دست  می دهند تا پول به   دست آورند

و بعد پولشان را از دست می دهند تا دوباره سلامتی خود را به دست
 بیاورند

اینكه با اضطراب به آینده می  نگرند و  حال را فراموش  می كنند

و بنابراین نه در  حال زندگی  می  كنند و نه  در آینده

اینكه آنها به  گونه ای زندگی می  كنند  كه گویی هرگز نمی  میرند

و به  گونه ای  می میرند كه  گویی  هرگز زندگی  نكرده اند
دست های  خدا  دستانم را   گرفت
برای مدتی   سكوت كردیم

و من دوباره پرسیدم : به عنوان یك پدر
می  خواهی  كدام درس های زندگی را فرزندانت بیاموزند؟
او گفت : بیاموزند كه آنها نمی توانند كسی را وادار كنند كه عاشقشان
  باشد
همه كاری  كه می  توانند بكنند اینست كه اجازه دهند كه  خودشان دوست
  داشته باشند
بیاموزند  كه  درست  نیست  كه  خودشان را با  دیگران  مقایسه  كنند

بیاموزند كه فقط چند ثانیه طول می  كشد تا زخم های  عمیقی   در قلب
   آنان كه دوستشان داریم ایجاد  كنیم
اما  سالها طول می  كشد تا این زخمها را التیام بخشیم
بیاموزند  كه ثروتمند  كسی  نیست  كه بیشترین ها را دارد
كسی  است كه به  كمترین ها نیاز دارد
بیاموزند  كه انسانهایی  هستند  كه آنها را  دوست دارند
فقط  نمی دانند كه  چگونه احساساتشان را نشان دهند
بیاموزند  كه  دو نفر  می  توانند با هم به  یك  نقطه نگاه كنند اما آن را
  متفاوت ببینند
بیاموزند كه كافی نیست كه فقط آنها دیگران را ببخشند
بلكه آنها باید خود را نیز ببخشند
من با خضوع  گفتم : از شما به خاطر  این گفتگو متشكرم

آیا  چیز دیگری هست كه دوست دارید فرزندانتان بدانند؟
خداوند لبخند زد و گفت

فقط اینكه  بدانند من اینجا هستم
فقط اینكه  بدانند من اینجا هستم
فقط اینكه  بدانند من اینجا هستم
سه شنبه 7/3/1387 - 9:13
محبت و عاطفه

توی دنیا یه قلب است که برای تو می تپه اونم قلب خودته


دوشنبه 6/3/1387 - 18:59
دانستنی های علمی
داده هایت را ، نداده هایت را و گرفته هایت را دوست می دارم كه داده هایت نعمت ، نداده هایت حكمت و گرفته هایت وسیله ای ست برای امتحان میزان ایمان من... 
دوشنبه 6/3/1387 - 18:51
محبت و عاطفه

برای تكان دان خودتان از سرتان كمك بگیرید
اما برای تكان دادن دیگران از قلبتان
دوشنبه 6/3/1387 - 18:50
شعر و قطعات ادبی

چهره گل باغ و صحرا را گلستان میكند
دیدن
مهدی هزاران درد درمان میكند
مدعی گوید كه با یك گل نمی آید بهار
من گلی دارم كه عالم را گلستان میكند

دوشنبه 6/3/1387 - 18:49
شعر و قطعات ادبی

پوسیدم اینجا آنقدر طوفان نوشتم
از اشك های كهنه گلدان نوشتم
گندم نشان آخر تنهاییم بود
این حرف را با هرچه اطمینان نوشتم
یكبار هم آدم شدم گفتم خدایا
اما خدا را هم برای نان نوشتم

دوشنبه 6/3/1387 - 18:46
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته