• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 365
تعداد نظرات : 152
زمان آخرین مطلب : 4596روز قبل
دعا و زیارت
              آموزگار عشق و حماسه ولادت امام حسین علیه السلام

 

دوره زندگانی

امام حسین علیه السلام در سوم شعبان سال چهارم هجری با ولادت خود جهان را نورانی ساخت و عطر حضور خود را در گیتی گستراند. آن حضرت حدود شش سال در کنار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و مادرش حضرت زهرا علیهاالسلام بود و سپس نزدیک به سی سال دوره همراهی با پدرش امام علی علیه السلام را سپری کرد. پس از آن، در زمان امامت امام حسن مجتبی علیه السلام ، ده سال یاور ایشان بود و به وی بسیار احترام می گذاشت.

بعد از آن، ده سال دوره حکومت معاویه را تحمل کرد و سپس در آغاز حکومت نامشروع یزید، بیعت با او را نپذیرفت و به قیام برخاست و همراه با یاران باوفایش، در 57 سالگی به شهادت رسید.

انسان کامل

روح حماسی، یکی از بارزترین ویژگی های انسان کامل است که به تناسب شرایط زمانی و مکانی در شخصیت امام حسین علیه السلام نمایان شده بود. آن حضرت پیش از قیام عاشورا، در کنار پدر بزرگوارش امیرمؤمنان به جنگ با پیمان شکنان و زیاده خواهان پرداخت. از ایشان خطبه ای در جنگ صفین نقل شده است که ضمن آن، مردم را به حماسه و دلیری ترغیب می کند. امام حسین علیه السلام ، در همان مراحل مقدماتی جنگ صفین که شامیان مسیر آب را بسته بودند، در باز پس گرفتن آب از دست آنان نقش اساسی داشت؛ به طوری که امام علی علیه السلام پس از آن پیروزی فرمود: «هذا اوّلُ فَتحٍ بِبَرَکَةِ الحسین علیه السلام ؛ این نخستین پیروزی است که به برکت حسین علیه السلام به دست آمد».

احترام امام حسن علیه السلام

امام حسن مجتبی علیه السلام برای برادرش امام حسین علیه السلام به گونه ای احترام می گذاشت که گویا ایشان از وی بزرگ تر است. ابن عباس از یاران امیرمؤمنان علیه السلام می گوید: امام حسن علیه السلام در مجالس، با ما عادی می نشست، ولی هرگاه حسین علیه السلام وارد می شد، به احترام او خود را جمع می کرد و تغییر حالت می داد. این موضوع برای من نامفهوم بود و علت آن را از حسن بن علی علیه السلام پرسیدم، فرمود: «من هیبت او را مانند هیبت پدرم می دانم.» ابن عباس می افزاید: حسین علیه السلام از کودکی و جوانی، شخصیتی زاهد و شگفت بود. همراه با پدرش علی علیه السلام غذا می خورد و به غذایی همانند غذای ایشان قناعت می کرد و در گرفتاری ها و مشکلات در کنار پدرش بود. خداوند این پدر و پسر را پیشوای امت قرار داده بود. سپس میان آنان فاصله انداخت تا مردم از سنت و اخلاق نیکوی هر دو در دو عصر و زمان مختلف و گسترده بهره مند شوند و اگر خدای تعالی هر دو را در یک برهه جمع می کرد برای بهره گیری دیگران مجالی باقی نمی ماند».

روزه عرفه

یکی از یاران امام حسن مجتبی علیه السلام می گوید: روز عرفه نزد حسین علیه السلام رفتم و جمعی در حضورش بودند. دیدم همه روزه هستند و قرآن در دست دارند و آن را می خوانند و منتظر فرا رسیدن وقت افطارند. از محضر آن حضرت چند مسئله پرسیدم و پاسخ دادند. از پیشگاه نورانی ایشان بیرون آمدم و به خانه امام حسن علیه السلام رفتم. دیدم مردم دسته دسته وارد می شوند و از غذاهایی که آماده هست استفاده می کنند و با خود می برند. من در شگفت بودم که امام مجتبی علیه السلام فرمود: چرا نمی خوری؟ عرض کردم: آقای من! روزه هستم و امروز شما دو برادر را گوناگون یافتم. برادرت حسین علیه السلام را دیدم که روزه بود و منتظر افطار و شما، سفره انفاق بر مردم گسترده اید؟ امام حسن علیه السلام مرا در آغوش گرفت و فرمود: آیا نمی دانی که خدای متعالی ما را برای رهبری امت پیغمبر قرار داده است؟ اگر دو برادر به یک روش اتفاق کنیم، برای شما مجالی باقی نمی ماند. برادرم در این روز شریف روزه گرفته و به عبادت مشغول است، به جهت روزه داران شما، و من غذا می خورم، برای همراهی با دیگران.

حفظ یادگار پدر

عزت نفس، از ویژگی های بارز امام حسین علیه السلام در طول زندگانی بود؛ به گونه ای که ایشان حتی به هنگام ضرورت، یادگار پدر بزرگوارش امیرمؤمنان را به معاویه نفروخت. امام علی علیه السلام چشمه ابی نِیزَر را احداث کرد و منافع آن را برای تهی دستان و در راه ماندگان صدقه داد و در کاغذی نوشت: «این چشمه ها نه فروختنی هستند و نه بخشیدنی... مگر اینکه حسن علیه السلام و حسین علیه السلام به آنها نیاز پیدا کنند که در این صورت در اختیار آنان است و جز این دو برای کس دیگری نیست». اتفاقا روزی امام حسین علیه السلام برای کمک به نیازمندان بنی هاشم، از یاران خود قرض کرد و سپس برای ادای قرض به مشکل افتاد. معاویه مبلغ دویست هزار دینار برای حضرت فرستاد تا چشمه ابی نیزر را به او بفروشد، ولی ایشان از فروختن آن امتناع ورزید و فرمود: «آن را پدرم صدقه داده است تا بدان وسیله خداوند متعالی او را از گرمای آتش دوزخ مصون دارد و من آن را به هیچ قیمتی نمی فروشم».

بهره ای از کوثر زلال حسینی

پیوند توحید و امامت

روزی امام حسین علیه السلام فرمود: «ای مردم! خداوند بندگان را نیافرید، مگر برای اینکه او را بشناسند و هنگامی که او را شناختند، بپرستند و آن زمان که او را پرستیدند، از پرستش دیگران بی نیاز گردند.» یکی از حاضران پرسید: مقصود از معرفت خدا چیست؟ حضرت فرمود: «یعنی مردم هر عصر باید امامشان را بشناسند؛ امامی که اطاعتش بر آنان واجب است.» در این سخنان کوتاه، گنجینه ای از معارف والای الهی نهفته شده است. حضرت در آغاز سخن، تأکید می کند فلسفه آفرینش انسان، چیزی جز شناخت خدای متعالی نیست؛ زیرا در پرتو این معرفت است که انسان می تواند از یوغ بردگی رها شود و به آزادی واقعی که همان بندگی خداست برسد و نیازهای مادی و معنوی خود را تأمین کند. ایشان در پایان با صراحت تمام می فرماید: خداشناسی، امام شناسی است؛ بدین معنا که مردم هر دوره، با رهبری که می باید از او فرمان بری کنند، آشنا شوند تا به خداشناسی حقیقی برسند. در نگاه امام حسین علیه السلام ، توحید و امامت، پیوند ناگسستی دارند و خداشناسی واقعی بدون امام شناسی دقیق ممکن نیست.

هم نشینی با خردمندان

هم نشینی با خردمندان و آگاهان جامعه، زمینه رشد و تعالی انسان را فراهم می سازد. امام حسین علیه السلام در روایتی آن را از نشانه های قبولی اعمال برمی شمارد و می فرماید: «از نشانه های قبولی اعمال، هم نشینی با خردمندان، از نشانه های اسباب نادانی، کشمکش با نابخردان و از نشانه های دانا، پذیرش نقد بر گفتار خود و آگاهی از آرای گوناگون است».

شریف ترین مردم

حساب رسی از خویشتن، زمینه رشد معنوی انسان را فراهم می سازد و او را زودتر به سر منزل مقصود می رساند. شخصی از امام حسین علیه السلام پرسید: شریف ترین مردم کیست؟ فرمود: «آن کس که پیش از اندرز دیگران، خود پند گیرد و پیش از بیدار باش دیگران، خود بیدار شود». عرض کرد: شهادت می دهم چنین کسی سعادتمند است.

سراسر نیاز

روزی از امام حسین علیه السلام پرسیدند: چگونه صبح کردی؟ فرمود: «صبح کردم، در حالی که پروردگارم، بالای سرم، آتش، پیش رویم، مرگ، جوینده ام و حساب الهی، فراگیرم است. در چنین روزی، من در گرو کردار خویشم؛ نه آنچه دوست دارم، پیدا می کنم و نه آنچه نمی پسندم، از خود می رانم. همه کارها در اختیار دیگری است؛ اگر بخواهد عذابم می کند و اگر بخواهد از من می گذرد. بنابراین، کدام فقیری از من نیازمندتر است».

پنج شنبه 24/4/1389 - 17:54
دعا و زیارت

 

آمد رمز سرمستی هماره                            لیله میلاد نگاره                                       شب طلوع رخ یاره                                                                 رخ یاره رخ یارهطلوع فجر شام تار آمد                    به باغ فاطمه بهار آمد                                               حسین حسین یا ابن الزهراوصفش فراتر از این ابیاته                           ناخدای فلك نجاته                                             اوکه قتیل الابراته    ابراته  ابراتهبه ملک دل امیر واربابه                 حسین حسین ترانه آبه                                              حسین حسین یا ابن الزهرامهرش با گل وجودم عجینه                          وصف كربلاش روبس اینه                                بهشت خدا روزمینه    روزمینه  روزمینهبدین امید زنده وپابستم                     رسد به كربلای او دستم                                              حسین حسین یا ابن الزهرا
پنج شنبه 24/4/1389 - 17:52
طنز و سرگرمی
_ بعضی ها را از سر راه بر می دارند و بعضی ها را سر راه می گذارند.

2_ همه چیز بر وفق مراد است و بعضی ها سوار بر خر مراد.

3_ شاید زیباترین منحنی دنیا ، لبخند باشد.

4_ شیرین ، زندگی تلخی را برای فرهاد رقم زد.

5_ بعضی ها برای رسیدن به داد ، بیداد می کنند.

6_ مشق نگاهش جوهر قلمم را تمام کرد.

7_ برای فاسد نشدن افکارم ، آنها را داخل فریزر گذاشتم.

8_ بلند پروازی های پرنده ، نتیجه اش قفس بود.

9_ اونایی که دنبال شر میگردند خیرشون به کسی نمی رسه.

10_ تا دهانتان را گل نگرفته اند گل بگویید.

11_ در مواقع بیکاری چرخ افکارم لنگ میزند.

12_ شب در کارنامه سیاه زندگیش ، بی نهایت ستاره دارد.

13_ بعضی از زنها چون موج تلاطم دارند و بعضی از مردها چون صخره تحمل.

14_ نمی دانم شما تره چه کسی را پاک میکنید ، اما من کشک خودم را می سابم.

15_ این از شیرینی گفتار کاریکلماتورهاست و گرنه حقیقت به همان تلخی هست که میدانید.

16_ وقتی از ناراحتی منفجر شد همه بدنبال پیدا کردن جعبه سیاه او بودند.

17_ در اولین آشنایی وقتی با من دست داد ، من ، دلم را از دست دادم

جمعه 18/4/1389 - 21:11
طنز و سرگرمی
 

خرین کلمات یک الکتریسین : خوب حالا روشنش کن...
 آخرین کلمات یک انسان عصر حجر: فکر می‌کنی توی این غارچیه؟ 

 آخرین کلمات یک بند‌باز: نمی‌دونم چرا چشمام سیاهی میره...

 آخرین کلمات یک بیمار: مطمئنید که این آمپول بی‌خطره؟

 آخرین کلمات یک پزشک: راستش تشخیص اولیه‌ام صحیح نبود. بیماریتون لاعلاجه...

 آخرین کلمات یک پلیس: شیش بار شلیک کرده، دیگه گلوله نداره

 آخرین کلمات یک جلاد: ای بابا، باز تیغهء گیوتین گیرکرد... 

 آخرین کلمات یک جهانگرد در آمازون: این نوع مار رو می‌‌شناسم،سمی نیست…
 
آخرین کلمات یک چترباز: پس چترم کو؟

 آخرین کلمات یک خبرنگار: بله، سیل داره به طرفمون میاد...

 آخرین کلمات یک خون‌آشام: نه بابا خورشید یه ساعت دیگه طلوعمیکنه!
 آخرین کلمات یک داور فوتبال: نه‌خیر آفساید نبود!
 آخرین کلمات یک دربان: مگه از روی نعش من رد بشی...

 آخرین کلمات یک دوچرخه سوار: نخیر تقدم با منه!
 آخرین کلمات یک دیوانه: من یه پرنده‌ام! 
آخرین کلمات یک شکارچی: مامانت کجاست کوچولو؟

 آخرین کلمات یک غواص: نه این طرفها کوسه وجود نداره...

 آخرین کلمات یک فضانورد : برای یک ربع دیگه هوا دارم... 

 آخرین کلمات یک قصاب: اون چاقو بزرگه رو بنداز ببینم...

 آخرین کلمات یک قهرمان: کمک نمی‌خواهم، همهء شان سه نفرند...
 آخرین کلمات یک کارآگاه خصوصی: قضیه روشنه، قاتل شماهستید! 
آخرین کلمات یک کامپیوتر: هارددیسک پاک شده است..

 آخرین کلمات یک گروگان: من که می‌دونم تو عرضهء شلیک کردننداری… 
آخرین کلمات یک متخصص آزمایشگاه: این آزمایش کاملاً بی‌خطره...

 آخرین کلمات یک متخصص خنثی کردن بمب: این سیم آخری رو که قطعکنم تمومه...

 آخرین کلمات یک معلم رانندگی: نگه دار! چراغ قرمزه! 
آخرین کلمات یک ملوان:من چه می‌دانستم که باید شنا بلدباشم؟

 آخرین کلمات یک ملوان زیردریایی: من عادت ندارم با پنجره بستهبخوابم...
 آخرین کلمات یک سرباز تحت آموزش هنگام پرتاب نارنجک: گفتی تاچند بشمرم؟

 آخرین کلمات یک خلبان: ببینم چرخ‌ها باز شدند یا نه؟

جمعه 18/4/1389 - 21:9
طنز و سرگرمی

سلام،شما در مسابقه پیام کوتاه جام جهانی شبکه سه ۳۰۰ هزار تومان برنده شدید
لطفا برای دریافت جایزه ۲۹۹ هزار تومان شارژ به این شماره ارسال نمایید !
.
.
.
از
غضنفر میپرسن نظرت راجع به زلزله چیه ؟
میکه طرح خوبیه ، تکان دهنده ست !
.
.
.
من
انسان موفقی هستم
دوست داری بدونی رمز موفقیتم چیه !؟
اینه !
۱۲۳۲۱۳۴۰۳۲۱۴۵۹۱۸۲۶۶۵۱۹۲۳۴ ۶۰۹۸۷۱۲-۴۰۵
به کسی نگیا !!
.
.
.
غضنفر چیست !؟
موجودی که به شدت در مقابل فهمیدن مقاومت میکند !

جمعه 18/4/1389 - 21:5
طنز و سرگرمی

آب رادیاتور ماشین بخور محتاج نامردان نباش!


آدم دیوانه را بنگی بس است خانه پرشیشه را سنگی بس است!


اتوبوس من غصه نخور،منم یه روز بزرگ میشم!(ژیان)


اگر از عشقت نکنم گریه و زاری / به جهنم که مرا دوست نداری!



اگر خواهی بمیری بی بهانه / بخور ماست وخیار وهندوانه!


التماس۲A!

ای بلبل اگر نالی من با تو هم آوازم / تو عشق گل داری،من عشق گل اندامی!


ای روزگار / با ما شدی ناسازگار!


بپر بالا که گیر نمیاد!


باغبان در را مبند من مرد گلچین نیستم / من خودم گل دارم و محتاج یک گل نیستم!

بحث۳۰یا۳۰ ممنوع!

بخور و بخواب کارمه / الله نگهدارمه!





به مادرت رحم کن کوچولو!


تا جام اجل نکردم نوش / هرگز نکنم تو را فراموش!


تا سگ نشوی کوچه و بازار نگردی / تا کوچه و بازار نگردی نشوی گرگ بیابان!


تاکسی نارنجی / از من نرنجی!

تجربه نام مستعاری است که بر خطاهای خود میگذاریم!

جون من داداش یه خورده یواش!





جهان باشد دبستان و همه مردم دبستانی / چرا باید شود طفلی ز روز امتحان غافل؟!!

داداش مرگ من یواش / امان از دست گلگیر ساز و نقاش!


درخت مکر زن صد ریشه دارد / فلک از دست زن اندیشه دارد!

در طواف شمع میگفت این سخن پروانه ای / سر پیچ سبقت نگیر جانا مگر دیوانه ای!


دلبرا دل به تو دادم که به من دل بدهی / دل ندادم که به من ساندوچ و دلمه دهی!


دلبری دارم چو مار عینکی / خوشگل وزیبا ولی کم پولکی!

دنبالم نیا آواره میشی!

.دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ / ای هیچ تر از هیچ تو بر هیچ مپیچ!

دودوتا هفتا کی به کیه!




رخش بی قرار!


رقیف بی کلک مادر!


رنج گل بلبل کشید و برگ گل را باد برد / رنج دختر مادر کشید و لذتش داماد برد!

رود میرود اما ریگذارش میماند!

زندگی بدون عشق مثل ساندوچ بدون نوشابه هست!

زندگی بدون عشق مانند شلوار بدون کش هست!

«zoor nazan farsi neveshtam»

ژیان عشقت مرا بیچاره بنمود / ز شهر و خانه ام آواره بنمود!


سر پایینی نوکرتم / سر بالایی شرمندتم(ژیان)




شب و روز رانندگی در جاده ها کار من است / از خطر باکی ندارم جون خدا یار من است!

شکر بترازوی وزارت برکش / شو همره بلبل بلب هر مهوش!


(اینو برعکس هم که بخونی همین میشه)

عشق میکروبی است که از راه چشم وارد میشود و قلب را عاشق میکند!


قربان وجودی که وجودم ز وجودش بوجود آمده است!


کوه از بالا نشینی رتبه ای پیدا نکرد / جاده از افتادگی از کوه بالا میرود!


گاز دادن نشد مردی / عشق آن است که بر گردی!

گدایان بهر روزی طفل خود را کور میخواهند / طبیبان جملگی خلق را رنجور میخواهند!


تمام مرده شویان راضیند بر مردن مردم بنازم مطربان را که خلق را مسرور میخواهند!

گلگیرم ولی گل نمیگیرم!


نوکرتم ننه!

یه بار پریدی موتوری دو بارپریدی موتوری آخر می افتی موتوری!

جمعه 18/4/1389 - 20:57
طنز و سرگرمی

شما آگه عشق بشین چیکار می کنین

 

شکسپیر

 

اگه عاشق یکی شدی،

 

ولش کن بره

 

اگه برگرده، اون ماله توئه

 

اگر برنگرده، اینجا سم هستش، به خاطر او خودتو بکش.

 

خوشبین

 

اگه عاشق یکی شدی،

 

ولش کن بره....

 

نگران نباش، او حتماً بر می گردد.

 

شکاک

 

اگه عاشق یکی شدی،

 

ولش کن بره.....

 

اگه برگشت، ازش بپرش چرا.

 

ناشکیبا

 

اگه عاشق یکی شدی،

 

ولش کن بره.....

 

اگه تو یک مدت زمانی برنگشت، فراموشش کن

 

صبور

 

اگه عاشق یکی شدی،

 

ولش کن بره........

 

اگه برنگشت، آنقدر صبر کن تا برگرده.

 

خوشگذران

 

اگه عاشق یکی شدی،

 

ولش کن بره........

 

وقتی برگشت، اگه هنوز عاشقش هستی،

 

دوباره ولش کن بره.

 

دوباره....

 

برنامه نویس

 

if(you-love(m_she))1

 

m_she.free()

 

if(m_she == NULL)

 

m_she= new CShe;

 

فعال دفاع از حقوق حیوانات

 

اگه عاشق یکی شدی،

 

ولش کن بره،

 

در واقع همه موجودات زنده حق این را دارند که آزاد باشند.

 

وکلا

 

اگه عاشق یکی شدی،

 

ولش کن بره

 

بند 1a از پاراگراف 13a-1 بند الحاقی دوم از

 

" قانون آزادی ازدواج" به طور صریح می گوید که ... .

 

بیل گیتس

 

اگه عاشقه یکی شدی،

 

ولش کن بره،

 

اگه برگشت، من فکر می کنم که می توانیم برای نصب مجدد،

 

هزینه هایی را پرداخت کنیم. البته بهش بگو که باید خودشو بهتر کنه.

 

زیست شناس

 

اگه عاشق یکی شدی،

 

ولش کن بره،

 

او متحول خواهد شد.

 

آمارشناسان

 

اگه عاشق یکی شدی،

 

ولش کن بره،

 

اگه او عاشق تو باشد احتمال بازگشت او بالا است،

 

اگر او عاشق شما نباشد، به هر حال توزیع Weibull و رابطه شما

 

غیر محتمل است.

 

فروشنده

 

اگه عاشق یکی شدی،

 

ولش کن بره، اگه برگشت، قرارداد ببند،

 

اگه برنگشت، چه خوب، "بعدی!"

 

طرفداران آرنولد

 

اگه عاشق یکی شدی،

 

ولش کن بره

 

"آو حتماً بر می گرده" " SHE"LL BE BACK!"

 

نماینده بیمه

 

اگه عاشق یکی شدی،

 

بهش برنامه رو نشون بده،

 

اگه برگشت، ثبت نامش کن،

 

اگه برنگشت، پی گیرش شو و هیچ وقت بی خیال نشو.

 

فیزیکدان

 

اگه عاشق یکی شدی،

 

ولش کن بره، اگه برگشت، این قانون جاذبه است.

 

اگه برنگشت، یا مقدار اصطکاک بیشتر از نیروی

 

جاذبه است، یا زاویه برخورد بین دو جسم در

 

زاویه مناسب تنظیم نشده است.

 

ریاضیدان

 

اگه عاشق یکی شدی،

 

ولش کن بره......

 

اگه برگشت که 1+1 = 2

 

(خیلی ساده)

 

اگه بر نگشت، Y = 2X - log(0.46Y^2 +

 

(cos(52/34X)) x

 

5Y^(-0.5)c)

 

که c مقدار ثابت زمان بی نهایت بازگشت است.

 

مدل امروزی

 

اگه عاشق یکی شدی،

 

ولش کن بره،

 

اگه برگشت، او مال توئه.

 

اگه برنگشت پیداش کن و بکشش!!

جمعه 18/4/1389 - 20:53
دعا و زیارت
روزگاری بود میوه اش فتنه، خوراکش مردار، زندگی اش آلوده، سایه های ترس شانه های بردگان را می لرزاند. تازیانه ستم، عاطفه را از چهره ها می سترد. تاریکی، در اعماق تن انسان زوزه می کشید و دخترکان بی گناه، در خاک سرد زنده به گور می شدند. و در این هنگام بود که محمد (ص) بر چکاد کوه نور ایستاد و زمین در زیر پاهای او استوار گردید .
جمعه 18/4/1389 - 20:46
دعا و زیارت

جهان، منتظر کلمات توست

امیر مرزبان

باد، بوی آشنا آورد تا من از تو بهانه سرودن بگیرم.

سلام، حضرت خورشید! سلام، عالی جانب لحظه های تبسم!

جبریل با کُدام آیه های سبز، بر این کوه سبز فرود آمده که تمام وجودم را شهادتی سُرخ فرا می گیرد؟

شهادت می دهم که تو آخرین شور زمین، امروز به آینه ها درس وحدت خواهی داد.

دُرست نگاه کنم اگر، این غار حراست که می بالد به خود از این همه فرشته.

این تویی که چرخ ملکوت را می چرخانی.

یا محمد! این ثانیه های رازآمیز توست که دارد تکثیر می شود و شیرینی وحی را به کام ما می ریزد...

می خوانی با کلماتی که از نور و نغمه و نماز پُرند.

می خوانی به نام همه انبیا.

می خوانی به همراه تمام تاریخ.

می خوانی با همه خستگی های فردا و من می بینم که بال هایی از نور، کلمات تو را به چهار سوی زمان خواهند بُرد.

جبریل! این مردی که در مقابل توست، خود عاشق است.

سلام، ثانیه سبز! سلام، ای متواضع ترین مرد همه تاریخ!

سلام ای پدر! سلام، سلام ای برادر مهر!

سلام خداوند و فرشتگان، از عرش، با بادهای مهاجر به تو می رسد و تو امروز در راهی قدم خواهی زد که پایانش را فقط خورشید می داند و خودت و خدا.

از رد گام های تو ای مبعوث! گلستان خواهد جوشید و از چشم های تو، اشراق، پرده می گیرد.

سلام، ای جاری ترین جریان صبح در کالبد زمین!

یا محمد! این فصل عاشقانه که آغاز می کنی، بوی کدام شعر نگفته مرا می دهد.

کلماتم عاجزند از وصف آن چه تو در ثانیه صبح می خوانی در لحظه بی خودی.

«من غلام قمرم، غیر قمر هیچ مگو»

ماه هم غلام توست

ماه، رد گام هایت را نقره پوشی می کند.

راه تو را در سپیده آغاز عشق، روشن می کند.

به خانه برو و آغاز راه بده.

به خانه برو و جامه سپید تغزل را بپوش.

به خانه برو و همه دنیا را از عطر خودت لبریز کن.

به خانه برو، به بُراق عشق بنشین و بال هایش را بیدار کن تا عطر تو، تمامی خواب های جهان را پُر کند.

به خانه برو؛ لرزان، نه استوار؛ که این لرزه های آتشفشان نور است.

به خانه برو، نماز گزار کوه نور، خورشید طالع شده از قله حرا!

به خانه برو، جهان، منتظر کلمات توست.

جمعه 18/4/1389 - 20:40
دعا و زیارت

شب مبعث و از لیالی متبرّکه است و در آن چند عملست اوّل شیخ در مصباح فرموده روایت شده از حضرت ابو جعفر امام جوادعلیه السلام که فرمود همانا در رجب شبی است که بهتر است از آنچه که میتابد برآن آفتاب و آن شب بیست و هفتم رجب است که در صبح آن پیغمبرخدا (صَلَّی اللَّهِ عَلِیهِ وَاله) به رسالت مبعوث گردید و بدرستی که از برای عامل در آن شب از شیعه ما اجر عمل شصت سال است بخدمت آنحضرت عرض شد که عمل در آن شب چیست فرمود چون بجا آوردی نماز عشا را و برختخواب رفتی پس بیدار می شوی هر ساعتی که خواستی از شب تا پیش از نیمه آن و بجا می آوری دوازده رکعت نماز می خوانی در هر رکعتی حمد و سوره ای از سوره های کوچک مفصّل ومفصّل ازسوره محمّد است تاآخرقرآن پس چون سلام دادی درهر دو رکعتی وفارغ شدی ازنمازها می نشینی بعدازسلام و می خوانی حمد را هفت مرتبه و مُعَوَّذَتَیْن را هفت مرتبه وقُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ و قُلْ یا اَیُّها الْکافِرُونَ هرکدام را هفت مرتبه و اِنّا اَنْزَلْناهُ و آیة الکرسی هر کدام را هفت مرتبه و بخوان در عقب همه این دعا را:
 اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فی الْمُلْکِ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیُّ مِنَ الذُّلِّ وَکَبِّرْهُ تَکْبیراً
 ستایش خاص خدایی است که نگیرد فرزندی و نیست برای او در فرمانروایی شریکی و نیست برایش یاوری از خواری و به بزرگی کامل بزرگش شمار
اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِمَعاقِدِ عِزِّکَ عَلَی اَرْکانِ عَرْشِکَ
خدایا از تو خواهم به حق چیزهایی که موجبات عزتت برپایه های عرشت می باشد
وَمُنْتَهَی الرَّحْمَةِ مِنْ کِتابِکَ وَبِاسْمِکَ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ
و به حق سرحد نهایی رحمتت از کتابت و به نام بزرگتر بزرگتر بزرگترت
وَذِکْرِکَ الاْعْلیَ الاْعْلیَ الاْعْلی وَبِکَلِماتِکَ التّامّاتِ
و به حق ذکرت که والاتر و برتر و اعلی است و به کلمات تام و تمامت
اَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاَنْ تَفْعَلَ بی ما اَنْتَ اَهْلُهُ پس بخوان هر دعائی
که درود فرستی بر محمد و آلش و انجام دهی درباره من آنچه را تو شایسته آنی که خواستی.
 و مستحبّ است غسل در این شب و گذشت در شب نیمه نمازیکه در این شب نیز خوانده می شود.
 دوّم زیارت حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام که افضل اعمال این شب است و از برای آنحضرت در این شب سه زیارت است که در باب زیارات به آن اشاره خواهد شد انشاءالله و بدان که ابو عبدالله محمد بن بطوطه که یکی از علماء اهل سنت است و در ششصد سال پیش از این زمان بوده در سفرنامه خود که معروفست برحله ابن بطوطه در بیان وُرود خود از مکه معظمه به نجف اشرف ذکر کرده روضه و قبر مبارک مولایمان امیرالمؤمنین علیه السلام را و گفته اهل این شهر تمامی رافضی هستند و از برای این روضه مبارکه کراماتی ظاهر شده از جمله آنکه در شب بیست و هفتم ماه رجب که نام آن شب نزد اهل آنجا لَیْلَةُ الْمَحْیا است می‌آورند از عراقین و خراسان و بلادِ فارس و رُوم هر شَل و مفلوج و زمین گیری که هست و جمع می‌شود از آنها قریب سی چهل نفر در آنجا پس بعد از عشا می آورند این مبتلایان را نزد ضریح مقدّس و مردم جمع می‌شوند و منتظرند خوب شدن و برخاستن آنها را و این جماعت مردم بعضی نماز می‌خوانند و بعضی ذکر می‌گویند و بعضی قرآن تلاوت می‌کنند و بعضی تماشای روضه می‌کنند تا آنکه بگذرد نصف یا دو ثلث از شب آن وقت جمیع این مبتلایان و زمین گیران که حرکت نمی توانستند بکنند برمیخیزند در حالیکه صحیح و تندرست می باشند وعلّتی در آنها نیست و می گویند: «لا اِلهَ اِلا اللّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ عَلَیُّ وَلی ُاللّهِ» واین امریست مشهور و مُسْتَفیض و من خودم آنشب را در آنجا درک نکردم لکن از مردمان ثقه که اعتماد بر قول آنها بود شنیدم و هم دیدم در مدرسه ای که مهمانخانه آن حضرت است سه نفر زمین‌گیر که قادر بر حرکت نبودند یکی از اهل روم و دیگری از اهل اصفهان و سیّمی از اهل خراسان بود از آنها پرسیدم چگونه شما خوب نشده‌اید و اینجا مانده‌اید گفتند ما به شب بیست و هفتم نرسیده‌ایم و همین جا مانده ایم تا شب بیست و هفتم آینده که شفا بگیریم و از برای این شب مردم زیاد از شهرها جمع می‌شوند و بازار بزرگی اقامه می‌شود تا مدّت ده روز فقیر گوید: مبادا استِبْعاد کنی این مطلب را همانا معجزات و کراماتی که از این مشاهد مشرّفه بروز کرده و به تواتر رسیده زیاده از آن است که احصا شود و در ماه شوّال گذشته سنه هزار و سیصد و چهل و سه در حرم مطهّر حضرت ثامن الا‌ئِمّة الهُداة و ضامِنُ الاَمَّةِ العُصاةِ مَوْلانا اَبُو الْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ مُوسی الرِّضا صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِ سه نفر زن که هر کدام به سبب مرض فلج و نَحْو آن زمین گیر شده بودند و اطبّاء و دکترها از معالجه آنها عاجز شده بودند شفا یافتند و این معجزات از آن قبر مطهّر بر همه واضح و آشکارا گردید مانند نمودار شدن خورشید در سماء صاحیّه مثل باز شدن دَرِ دروازه نجف اشرف برروی عرب‌های بادیه وبحدِّی این مطلب واضح بودکه نقل شد دکترهایی که مطلّع بر مرضهای آن زنها بودند تصدیق نمودند با آنکه در این باب خیلی دقیق بودند بلکه بعضی از آنها تصدیق خود را بر شفاء آنها نوشتند و اگر ملاحظه اختصار و عدم مناسبت محل نبود قصّه آنها را نقل می نمودم وَلَقَدْ اَجادَ شَیْخُنا الحُرُّ العامِلی فی اُرْجُوزَتِهِ:
وَما بَدا مِنْ بَرَکاتِ مَشْهَدهِ       فی کُلِّ یَوْمٍ اَمْسُهُ مِثْلُ غَدِهِ 
وَکَشِفَا الْعمی وَالمَرْضی بِهِ       اِجابَةُ الدُّعاءِ فی اَعْتابِهِ 
سوّم شیخ کفعمی در بلد الا مین فرموده که در شب مبعث این دعا را بخوانند:
 اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِالتَّجَلِیِ الاْعْظَمِ فی هذِهِ اللَّیْلَةِ مِنَ الشَّهْرِ الْمُعَظَّمِ وَالْمُرْسَلِ
خدایا از تو خواهم به حق بزرگترین تجلی (تو) در این شب از این ماه بزرگ و به حق آن فرستاده
الْمُکَرَّمِ اَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاَنْ تَغْفِرَ لَنا ما اَنْتَ بِهِ مِنّا اَعْلَمُ
گرامی که درود فرستی بر محمد و آلش و بیامرزی برای ما آنچه را تو بدان از ما داناتری
یا مَنْ یَعْلَمُ وَلا نَعْلَمُ اَللّهُمَّ بارِکْ لَنا فی لَیْلَتِنا هذِهِ الَّتی بِشَرَفِ الرِّسالَةِ فَضَّلْتَها
ای که می دانی و ما نمی دانیم خدایا مبارک گردان بر ما در این شبی که به واسطه شرافت رسالت آن را فضیلت دادی
وَبِکَرامَتِکَ اَجْلَلْتَها وَبِالْمَحَلِّ الشَّریفِ اَحْلَلْتَها
و به کرامت خویش بزرگش کردی و به جای با شرافتی درش آوردی
اَللّهُمَّ فَاِنّا نَسْئَلُکَ بِالْمَبْعَثِ الشَّریفِ وَالسَّیِّدِ اللَّطیفِ وَالْعُنْصُرِ
خدایا پس از تو خواهیم به آن بعثت شریف و آن آقای بالطف و عنصر
الْعَفیفِ اَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَ اَنْ تَجْعَلَ اَعْمالَنا فی هذِهِ
پارسا که درود فرستی بر محمد و آلش و قرار دهی اعمال ما را در این
اللَّیْلَةِ وَفی سایِرِ اللَّیالی مَقْبُولَةً وَذُنُوبَنا مَغْفُورَةً وَحَسَناتِنا
شب و در سایر شبها پذیرفته درگاهت و گناهانمان را آمرزیده و نیکیهایمان را مورد
مَشْکُورَةً وَسَیِّئاتِنا مَسْتُورَةً وَقُلوُبَنا بِحُسْنِ الْقَوْلِ مَسْرُورَةً
قدردانی و بدیهایمان را پوشیده و دلهامان را به گفتار نیک خرسند
وَاَرْزاقَنا مِنْ لَدُنْکَ بِالْیُسْرِ مَدْرُورَةً اَللّهُمَّ اِنَّکَ تَری وَلا تُری
و روزیهایمان را از نزد خود به آسانی فراوان ، خدایا تو می بینی ولی خودت دیده نمی شوی
وَاَنْتَ بِالْمَنْظَرِ الاْعْلی وَاِنَّ اِلَیْکَ الرُّجْعی وَالْمُنْتَهی
و تو در بلندترین دیدگاهی و بطور مسلم بازگشت و پایان بسوی توست
وَاِنَّ لَکَ الْمَماتَ وَالْمَحْیا وَاِنَّ لَکَ الاْخِرَةَ وَالاُْولی اَللّهُمَّ اِنّا نَعُوذُ بِکَ اَنْ نَذِلَّ وَنَخْزی
مرگ و زندگی بدست تو است و انجام و آغاز از آن تو است خدایا ما به تو پناه می بریم از خوار شدن و رسوایی
وَاَنْ نَاءتِیَ ما عَنْهُ تَنْهی اَللّهُمَّ اِنّا نَسْئَلُکَ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ
و دست زدن به کاری که تو آنرا قدغن کرده ای خدایا ما از تو درخواست بهشت را به رحمتت داریم
وَنَسْتَعیذُ بِکَ مِنَ النّارِ فَاَعِذْنا مِنْها بِقُدْرَتِکَ وَنَسْئَلُکَ مِنَ
و پناه جوییم به تو از آتش دوزخ پس ما را به قدرت خویش از آتش پناه ده و از تو
الْحُورِ الْعینِ فَارْزُقْنا بِعِزَّتِکَ وَاجْعَلْ اَوْسَعَ اَرْزاقِنا عِنْدَ کِبَرِ سِنِّنا
حور العین درخواست کنیم پس به عزت خویش روزیمان گردان و وسیعترین روزی ما را در هنگام پیری ما قرار ده
وَاَحْسَنَ اَعْمالِنا عِنْدَ اقْتِرابِ اجالِنا وَاَطِلْ فی طاعَتِکَ وَما یُقَرِّبُ اِلَیْکَ
و بهترین اعمال ما را هنگام نزدیک شدن مرگمان مقرر دار و طولانی کن عمر ما را در طاعت خود و در آنچه موجب تقرب درگاهت شود
وَیُحْظی عِنْدَکَ وَیُزْلِفُ لَدَیْکَ اَعْمارَنا وَاَحْسِنْ فی جَمیعِ
و سبب بهره مندی نزد تو و نزدیکی تو گردد و در تمام
اَحْوالِنا وَاُمُورِنا مَعْرِفَتَنا وَلا تَکِلْنا اِلی اَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ فَیَمُنَّ عَلَیْنا
احوال و کارهای ما معرفتمان را کامل و نیکو گردان و ما را به هیچیک از خلق خود وامگذار که بر سر ما منت گذارد
وَتَفَضَّلْ عَلَیْنا بجَمیعِ حَوایِجِنا لِلدُّنْیا وَالآخِرَةِ وَابْدَأ بِآباَئِنا وَاَبْناَئِنا
وبرما تفضل فرما به برآوردن تمام حاجتهای دنیاوآخرت ما و آغاز کن در تمام آنچه ما برای خودمان از توخواستیم برای پدران و فرزندانمان
وَجَمیعِ اِخْوانِنَا الْمُؤْمِنینَ فی جَمیعِ ما سَئَلْناکَ لاِنْفُسِنا یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
و همه برادران مؤ من ما ای مهربانترین مهربانها
اَللّهُمَّ اِنّا نَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ الْعَظیمِ وَمُلْکِکَ الْقَدیمِ اَنْ
خدایا از تو خواهیم به حق نام بزرگت و فرمانروایی دیرینه ات که
تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَغْفِرَ لَنَا الذَّنْبَ الْعَظیمَ اِنَّهُ لا
درود فرستی بر محمد و آل محمد و اینکه بیامرزی برای ما گناه بزرگ ما را که براستی
یَغْفِرُ الْعَظیمَ اِلا الْعَظیمُ اَللّهُمَّ وَهذا رَجَبٌ الْمُکَرَّمُ الَّذی اَکْرَمْتَنابِهِ
نیامرزد بزرگ را مگر شخص بزرگ خدایا این ماه رجب است که گرامی است و همان ماهی است که ما را بدان گرامی داشته
اَوَّلُ اَشْهُرِ الْحُرُمِ اَکْرَمْتَنا بِهِ مِنْ بَیْنِ الاُْمَمِ فَلَکَ الْحَمْدُ یا ذَاالْجُودِ وَالْکَرَمِ
نخستین ماه محترمی است که ما را از میان همه امتها بدان گرامی داشتی پس ستایش خاص تو است ای صاحب جود
فَاَسْئَلُکَ بِهِ وَبِاسْمِکَ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ الاْجَلِّ الاْکْرَمِ
و بزرگواری پس از تو خواهیم بدین ماه و به حق نام اعظم و ...... و اجل اکرم تو
الَّذی خَلَقْتَهُ فَاسْتَقَرَّ فی ظِلِّکَ فَلا یَخْرُجُ مِنْکَ اِلی غَیْرِکَ
که آنرا آفریدی و در سایه ات مستقر گردید و آن نام از تو به دیگری نرسد
اَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَاَهْلِ بَیْتِهِ الطّاهِرینَ وَاَنْ تَجْعَلَنا مِنَ الْعامِلینَ فیهِ
که درود فرستی بر محمد و خاندان پاک او و قرار دهی ما را از کسانی که در این ماه
بِطاعَتِکَ وَالآمِلینَ فیهِ لِشَفاعَتِکَ اَللّهُمَّ اهْدِنا اِلی سَواَءِ السَّبیلِ
به طاعت تو عمل کنیم و آنانکه در این ماه آرزوی شفاعت تو را دارند خدایا ما را به راه راست راهنمایی فرما
وَاجْعَلْ مَقیلَنا عِنْدَکَ خَیْرَ مَقیلٍ فی ظِلٍّ ظَلیلٍ وَمُلْکٍ جَزیلٍ
و قرار ده جایگاه ما را در نزد خود بهترین جایگاه در سایه همیشگی رحمتت و سلطنت باعظمتت
فَاِنَّکَ حَسْبُنا وَنِعْمَ الْوَکیلُ اَللّهُمَّ اقْلِبْنا مُفْلِحینَ مُنْجِحینَ غَیْرَ مَغْضُوبٍ عَلَیْنا

زیرا که تو ما را کافی هستی و نیکو وکیلی هستی خدایا ما را برگردان به حال رستگاری و کامیابی که نه در زمره غضب شدگان باشیم
وَلا ضاَلّینَ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ
و نه از جمله گمراهان به رحمتت ای مهربانترین مهربانان خدایا از تو خواهم
بِعَزاَئِمِ مَغْفِرَتِکَ وَبِواجِبِ رَحْمَتِکَ السَّلامَةَ مِنْ کُلِّ اِثْمٍ وَالْغَنیمَةَ مِنْ کُلِّ بِرٍّ
به حق وسائل حتمی آمرزشت و به آن رحمتت که بر خویش واجب کردی که مرا از هر گناهی سالم داری و از هر نیکی بهره مند سازی
وَالْفَوْزَ بِالْجَنَّةِ وَالنَّجاةَ مِنَ النّارِ اَللّهُمَّ دَعاکَ الدّاعُونَ
و به بهشتم برسانی و از آتش دوزخ نجاتم بخشی خدایا خوانندگان تو را خواندند
وَدَعَوْتُکَ وَسَئَلَکَ السّاَّئِلُونَ وَسَئَلْتُکَ وَطَلَبَ اِلَیْکَ الطّالِبُونَ
و من نیز خواندمت و درخواست کنندگان از تو خواستند و من نیز از تو خواستم و جویندگان از تو جویا شدند
وَطَلَبْتُ اِلَیْکَ اَللّهُمَّ اَنْتَ الثِّقَةُ وَالرَّجاَءُ وَاِلَیْکَ مُنْتَهَی الرَّغْبَةِ فِی الدُّعاَءِ
و من هم تو را جویا شدم خدایا تویی مورد اعتماد و امید و بسوی تو است آخرین مرحله میل و اشتیاق در دعا
اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاجْعَلِ الْیَقینَ فی قَلْبی
خدایا درود فرست بر محمد و آلش و بنه یقین را در دلم
وَالنُّورَ فی بَصَری وَالنَّصیحَةَ فی صَدْری وَذِکْرَکَ بِاللَّیْلِ وَالنَّهارِ عَلی لِسانی
و روشنی در دیده ام و خیرخواهی در سینه ام و ذکر خود را در شب و روز بر زبانم
وَرِزْقاً واسِعاً غَیْرَ مَمْنُونٍ وَلا مَحْظُورٍ فَارْزُقْنی
و روزی وسیع بی منت و بی مانعی روزیم گردان
وَبارِکْ لی فیما رَزَقْتَنی وَاجْعَلْ غِنایَ فی نَفْسی وَرَغْبَتی فیما عِنْدَکَ
و در آنچه نصیبم کرده ای برکت ده و بی نیازی مرا در نفس خودم قرار ده و اشتیاقم را بدانچه نزد تو است
بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
به رحمتت ای مهربانترین مهربانان
پس به سجده برو وبگو: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی هَدانا لِمَعْرِفَتِهِ وَخَصَّنا بِوِلایَتِهِ وَوَفَّقَنا لِطاعَتِهِ شُکْراً شُکْراً (صد مرتبه)
ستایش خاص خدایی است که ما را به معرفت خویش راهنمایی کرد و به دوستی خویش مخصوص گردانید و به طاعتش موفق داشت خدا را شکر...
پس سر از سجود بردار و بگو:
 اَللّهُمَّ اِنّی قَصَدْتُکَ بِحاجَتی وَاعْتَمَدْتُ عَلَیْکَ بِمَسْئَلَتی
خدایا من برای حاجتم تو را قصد کردم و در مورد خواسته ام بر تو اعتماد کردم
وَتَوَجَّهْتُ اِلَیْکَ بِاَئِمَّتی وَسادَتی اَللّهُمَّ انْفَعْنا بِحُبِّهِمْ
و به وسیله پیشوایان و سرورانم بسوی تو روآوردم خدایا به دوستی ایشان مارا سودمند کن
وَاَوْرِدْنا مَوْرِدَهُمْ وَارْزُقْنا مُرافَقَتَهُمْ وَاَدْخِلْنَا الْجَنَّةَ فی زُمْرَتِهِمْ
ودر جایگاه آنها واردمان کن و همنشینی ایشان را روزی ما گردان و در زمره آنان ما را داخل بهشت گردان
بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
به رحمتت ای مهربانترین مهربانان
و این دعا را سیّد برای روز مبعث ذکر کرده.

جمعه 18/4/1389 - 20:38
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته