• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 4549
تعداد نظرات : 278
زمان آخرین مطلب : 3173روز قبل
آموزش و تحقيقات

 

نویسندگان:دكتر سید علی اكبر ربیع نتاج (1)وعالیه روح اله زاده اندواری (2)




 

چكیده
 

در آیات و روایات تاریخی اسلامی، حضور مؤثر زنان و مسئولیت های آنان در صحنه های اجتماعی مشاهده می شود. در این رابطه بعضی از دینداران نقش زن را محدود به نقش مادری و همسری می دانند و تصور می كنند وظیفه زن محدود به این دو نقش بوده و حق حضور در اجتماع و انجام مسؤولیت هایی دیگر را ندارد.
درمقابل عده ای نیز معتقدند كه زن علاوه بر نقش مادری و همسری توانایی و صلاحیت انجام سایر نقش های اجتماعی را نیز دارد و به ناچار باید در بسیاری از مدیریت ها خود را نشان دهد. این حضور علاوه بر پیامدهای مثبت دارای آسیب ها و خطراتی است كه او
را تهدید می كند. از جمله آسیب های فردی مثل صدمات جسمی، روحی و خستگی و نیز آسیب های خانوادگی مثل رشد مشكلات عاطفی فرزندان و كاهش ارتباط با اعضای خانواده، نارضایتی شوهر و نیز آسیب های اجتماعی مثل كاهش میزان ازدواج و خطر ارتباط نامشروع؛
این مقاله در صدد شناسایی این آسیب و نقد و بررسی آن ها می باشد، علاوه بر آن ضرورت حضور زن دراجتماع را از دیدگاه قرآن تحلیل و جلوه های و آداب حضور او را از دیدگاه شریعت اسلام بیان می كند.

كلید واژگان: قرآن، روایات، آسیب شناسی، زن، اجتماع، آداب
 

طرح مسئله
 

امروزه كسی نمی تواند نقش كاربردی زنان را در جامعه انكار كند؛ چرا كه زنان نیمی از پیكره اجتماع را تشكیل داده و نقش او را در رشد و تعالی انسان و جامعه انسانی مهم تلقی كرده اند؛ و بسیاری از چرخ های اقتصادی، آموزشی و خدمات با دستان توانمند آن ها به حركت درمی آید، این واقعیتی انكار ناپذیر است و می توان گفت عدم حضور زن در بعضی مشاغل می تواند به پیكره جامعه صدمه بزند. در متون دینی و منابع اسلامی نیز به نصوصی برخورد می كنیم كه نشانگر جایگاه والای زن در اجتماع است.
اهمیت مسئله به اندازه ای است كه همواره برخی افراد این موضوع را دستاویز حمله به مسلمانان قرار داده اند و با پیدایش فمینیسم این حملات دو چندان شده است، در مقابل دانشمندان مسلمان در دفاع از حقوق زن سخن ها گفته و كتاب ها و مقالات مختلف نوشته و نشست هایی برگزار كرده اند. در میان پیشتازان این حركت، امام خمینی(ره) و شهید مطهری(ره) و آیت اللّه آملی را می توان نام برد. شهید مطهری، در كتاب نظام حقوق زن در اسلام، به تفصیل در این زمینه قلم فرسایی كرده است. آیت اللّه جوادی آملی نیز در كتاب زن در آیینه جلال و جمال در 3 بخش از عظمت و جایگاه زن سخن به میان آورده و در بخش پایانی نیز به شبهات در این زمینه پاسخ وافی داده است.

1.قرآن و ضرورت حضور زن در جامعه
 

2.در قرآن، آیاتی وجود دارد كه بیانگر فعالیت اجتماعی زنان می باشد، از جمله:
1 .1.بیعت زنان با پیامبر (ص)(حضور سیاسی)
«یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا جَاءكَ الْمُؤْمِنَاتُ یُبَایِعْنَكَ عَلَى أَن لَّا یُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَیْئًا وَلَا یَسْرِقْنَ وَلَا یَزْنِینَ وَلَا یَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا یَأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا یَعْصِینَكَ فِی مَعْرُوفٍ فَبَایِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» (ممتحنه، 12). «ای پیامبر! هنگامی كه زنان مؤمن نزد تو آیند در حالی كه با تو بیعت كنند كه هیچ چیز را شریك خدا قرار ندهند و دزدی نكنند و زنا نكنند و فرزندانشان را نكشند و هیچ تهمتی را نیاورند كه آن را بین دست‌هایشان و پاهایشان بربافته اند و در هیچ [دستور] پسندیده ای نافرمانی تو را نكنند، پس با آنان بیعت كن و برای آنان از خدا طلب آمرزش كن كه خدا بسیار آمرزنده [و] مهرورز است».
آیه بالا به مسئله بیعت با حكومت، این بارزترین مظهر عمل سیاسی، اشاره و ضمن بیان حكم
بیعت زنان مؤمن با رسول خدا، شروطی را برای آنان تعیین می كند كه بعضی میان زنان و مردان مشترك است، مانند شرك نورزیدن و نافرمانی نكردن از رسول خدا در كارهای نیك و بعضی بیش تر به زنان ارتباط می یابد، مانند دوری جستن از سرقت، زنا، كشتن اولاد و فرزندان دیگران را به شوهر نسبت دادن. (طباطبایی، 19، 1374 /411)
در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است: « وقتی رسول خدا(ص) مكه را فتح نمودند با مردان بیعت كردند، سپس زن ها آمدند كه با حضرت بیعت نمایند و خداوند آیه 12 سوره ممتحنه را نازل فرمود» (مجلسی، 21 /134)
بیعت پیامبر با زنان نشان می دهد كه بر خلاف ادعای مخالفان اسلام كه می گویند: اسلام برای زنان ارزشی قائل نشده، دقیقاً آن ها را مهم ترین مسایل از جمله مسئله بیعت به حساب آورده است، آنان نیز در این امر مهم شركت نموده اند و شرایط مربوط به آن را پذیرفته اند.

2-1. مهاجرت زنان
 

یكی دیگر از مسایلی كه حضور زنان را در اجتماع در صدر اسلام نمایان می كند، شركت زنان در نهضت بزرگ اجتماعی- سیاسی هجرت می باشد.
مهاجرت در صدر اسلام برای گسترش پایگاه های اسلام و حفظ دین بسیار حائز اهمیت بوده است و در این امر بین زن و مرد هیچ تفاوتی نبوده است و پیامبر، هم از زنان و هم از مردان می خواستند كه هجرت كنند.
آیات متعددی نیز از مهاجرت زنان مسلمان سخن گفته است:
«إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِكَةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِیمَ كُنتُمْ قَالُواْ كُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الأَرْضِ قَالْوَاْ أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِیهَا فَأُوْلَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءتْ مَصِیرًا* إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ لاَ یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَلاَ یَهْتَدُونَ سَبِیلاً» (نساء، 97 و 98). «در واقع كسانی كه فرشتگان، [جان های] ایشان را به طور كامل گرفتند، در حالی كه به خویشتن ستمكار بودند، (فرشتگان به آنان) گفتند:» در چه [حالی] بودید؟ « (در پاسخ) گفتند:» ما در زمین، مستضعف بودیم. «(فرشتگان) گفتند:» آیا زمین خدا، وسیع نبود تا در آن مهاجرت كنید؟! «پس آنان مقصدشان جهنم است و بد فرجامی است. مگر مستضعفانی از مردان و زنان و كودكان، كه توان چاره جویی ندارند و به هیچ راهی رهنمون نمی شوند».
این آیه نیز به موضوع هجرت می پردازد كه از حركت های اجتماعی و سیاسی می باشد. در هجرت مسلمانان به حبشه و مدینه، زنان نیز هم پای مردان حضور داشتند. یكی از زنانی كه در
مهاجرت به مدینه شركت داشت، اسماء همسر زبیر بود. او می گوید: «در این مهاجرت فرزندم عبداللّه را حامله بودم و در قبا وضع حمل كردم». (مهریزی، 103)
در مجمع البحرین نیز روایت شده است كه «پیامبر زنان مهاجر را سوگند می داد كه بگویند: «به خدا سوگند، من از خشم شوهرم و یا از روی علاقه به این آب و خاك و یا برای تحصیل دنیا، وطن را ترك نكرده ام، من نیامدم مگر به خاطر خدا و پیامبر او». (طریحی، 43 و 407)

3-1. كسب و تلاش اقتصادی (استقلال اقتصادی زنان)
 

اسلام به زن، استقلال اقتصادی بخشیده است تا وی، مانند مردان از حق مالكیت و تصرف در اموال خویشتن، بدون نظارت و قیمومیت كسی، بهره ببرد و با اختیار خویش ثروتش را در راهی كه نیاز می داند، صرف كند.
قرآن كریم در این زمینه می فرماید:
«لِّلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاء نَصِیبٌ مِّمَّا اكْتَسَبْنَ» (نساء، 32) «برای مردان از آنچه كسب كرده اند، بهره ای است و برای زنان [نیز] از آنچه كسب كرده اند، بهره ای است».
این آیه كسب و تلاش اقتصادی و مالكیت مردان و زنان را كه از مصادیق مشاركت اجتماعی است تأیید می كند و این تصور غلط را كه مالكیت و كسب و تلاش اقتصادی منحصر به مردان است، از بین می برد.
یكی از وجوهی كه مجمع البیان برای آیه ذكر می كند، این است كه «هر كدام از زنان و مردان را از تجارت، زراعت و سایر كسب های خود نصیبی است. بنابراین باید قانع و از قسمت و بهره خداوند راضی باشند». (طبرسی، 5 /26)

4-1. دختران شعیب در صحنه كار و اجتماع
 

قرآن كریم از دختران شعیب در حال انجام فعالیت اقتصادی- اجتماعی یاد می كند و شرم و حیای آن ها را در حین عمل و كار بیان می كند و می فرماید:
«وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ یَسْقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأتَیْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِی حَتَّى یُصْدِرَ الرِّعَاء وَأَبُونَا شَیْخٌ كَبِیرٌ* فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ* فَجَاءتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاء قَالَتْ إِنَّ أَبِی یَدْعُوكَ لِیَجْزِیَكَ أَجْرَ مَا سَقَیْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءهُ وَقَصَّ عَلَیْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ* قَالَتْ إِحْدَاهُمَا یَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ» (قصص،
26-23). «چون به آب مدین رسید، گروهی از مردم را بر آن یافت كه [دام های خود را] آب می دادند و پشت سرشان دو زن را یافت كه [گوسفندان خود را] دور می كردند. [موسی] گفت: «منظورتان [از این كار] چیست؟» گفتند: [ما به گوسفندان خود] آب نمی دهیم تا شبانان [همگی گوسفندانشان را] برگردانند و پدر ما پیری سالخورده است». پس برای آن دو، [گوسفندان را] آب داده، آن گاه به سوی سایه برگشت و گفت: «پروردگارا، من به هر چیزی كه سویم بفرستی سخت نیازمندم». پس یكی از آن دو زن- در حالی كه به آزرم گام بر می داشت، نزد وی آمد [و] گفت: «پدرم تو را می طلبد تا تو را به پاداش آب دادن [گوسفندان] برای ما، مزد دهد» و چون [موسی] نزد او آمد و سرگذشت [خود] را بر او حكایت كرد، [وی] گفت: «ای پدر، او را استخدام كن، چرا كه بهترین كسی است كه استخدام می كنی. هم نیرومند [و هم] در خور اعتماد است».
آیات مزبور، به برخی از فعالیت ها و رفتارهای اجتماعی زنان اشاره دارد؛ زیرا رفتن به بیایان، شبانی و چوپانی، آب دادن به گوسفندان در كنار مردان و سخن گفتن با موسی (مرد بیگانه)، جایز دانسته شده است و دختران شعیب با رعایت عفت و حجاب این اعمال و رفتار را انجام می دادند و از اختلاط با مردان جلوگیری می نمودند حتی زمانی كه به سوی موسی می رفتند، با شرم و حیا راه می رفتند.

5-1. مادر و خواهر موسی(ع) نزدیك كاخ فرعون
 

از جمله زنان نمونه كه در برابر سخت ترین حوادث، مقاومت شگفت انگیزی داشتند مادر موسی(ع) به نام یوكابد» و خواهر موسی(ع) به نام «كلثمه» یا «كلیمه» بودند. (محمدی اشتهاردی، 52) قرآن كریم، ماجرای مادر موسی(ع) را در هنگام حاملگی وی از موسی آغاز می كند؛ زمانی كه فرعون تصمیم به قتل فرزندان پسر می گیرد و با دریا انداختن موسی ادامه می یابد و در این جا تلاش های خواهر موسی برای رساندن او به مادرش آغاز می شود. در قرآن درباره خواهر موسی چنین آمده است:
«وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّیهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَن جُنُبٍ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ» (قصص، 11) «مادرش به او گفت: « از پی او برو» پس او را از دور دید، در حالی كه آنان متوجه نبودند».

6-1. امر به معروف و نهی از منكر، وظیفه فردی و اجتماعی زنان
 

«وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَیُقِیمُونَ
الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَیُطِیعُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ سَیَرْحَمُهُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَكِیمٌ» (توبه،71) « و مردان و زنان با ایمان، دوستان یكدیگرند كه به كارهای پسندیده وا می دارند و از كارهای ناپسند باز می دارند و نماز را بر پا می كنند و زكات می دهند و از خدا و پیامبرش فرمان می برند. آنانند كه خدا به زودی مشمول رحمتشان قرار خواهد دارد كه خدا توانا و حكیم است».
یكی از فعالیت های اجتماعی، امر به معروف و نهی از منكراست كه در این آیه هر مرد و زن موظف به انجام آن شده است.
علامه طباطبایی(ره) می فرماید: آیه حال عامه مؤمنان را بیان می كند و می فرماید: مردان و زنان با ایمان اولیای یكدیگرند تا منافقان بدانند، نقطه مقابل ایشان مؤمنان هستند كه مردان و زنانشان با همه كثرت و پراكندگی افرادشان در حكم یك تن واحد هستند و به همین جهت بعضی از ایشان امور بعضی دیگر را به عهده می گیرند و هر كدام دیگری را امر به معروف و نهی از منكر می كند. (طباطبایی، 9 /455)

7-1. حضور زن در مباهله
 

« فَمَنْ حَآجَّكَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِینَ» (آل عمران، 61) «پس هر كه در این (باره) پس از دانشی كه تو را (حاصل) آمده، با تو محاجه كند، بگو: بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خویشان نزدیك و شما خویشان نزدیك خود را فراخوانیم، سپس مباهله كنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم».
در این آیه، مباهله به عنوان یك عمل مذهبی- اجتماعی مطرح است. قرآن مردان و زنان را با هم در این فعالیت سهیم می داند.
همگی اتفاق دارند كه مراد از «نساءنا»، فاطمه(س) است. به دلیل اینكه جز او زنی در مباهله شركت نكرد و آیه نیز دلیل بر فضیلت او بر همه زنان جهان است. (طباطبایی، 4 /102)

پی نوشت ها :
 

1. دانشیار دانشگاه مازندران
نشانی الكترونیكی: sm.rabinataj@ Gmail.com
2. دانشجوی كارشناسی ارشد
نشانی الكترونیكی: a.roh@ yahoo.com
* تاریخ دریافت مقاله: 1 /2 /1389
* تاریخ پذیرش مقاله: 29 /2 /1389
 

منبع: نشریه علوم ومعارف قرآن کریم، شماره 6.

دوشنبه 11/9/1392 - 23:31
آموزش و تحقيقات

 

نویسنده:دکتر عزت الله سام آرام*
مریم امینی یخدانی**




 
وضعیت سلامت زنان تحت پوشش سازمان بهزیستی قم

چکیده
 

مقاله حاضر به بررسی وضعیت سلامت زنان سرپرست خانوار می پردازد. هدف مقاله پاسخ به این سؤال است که آیا زنان سرپرست خانوار از سلامت برخوردار می باشند؟ وضعیت سلامت آنان چگونه است؟ پس از مطالعه و بررسی مبانی نظری مرتبط، با توجه به چند بعدی بودن سلامت، سه بعد جسمی، روانی و اجتماعی مورد مطالعه و ارزیابی قرار گرفت و پرسشنامه ای از ترکیب پرسشنامه سلامت عمومی گلابرگ و سلامت اجتماعی کییز تدوین گردید.
جمعیت مورد مطالعه، تمامی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی شهر قم می باشند که به شیوه نمونه گیری متناسب، 181 نفر برای نمونه انتخاب گردید و به روش پیمایشی مورد مطالعه قرار گرفت.
پس از جمع آوری اطلاعات و تحلیل آن، مشخص شد 43 درصد زنان مورد مطالعه در بعد جسمانی از سلامت لازم برخوردار نبودند و در دو بعد روانی و اجتماعی نیز این وضعیت در حدود 30 درصد آنان مشاهده گردید و می توان گفت:سلامت جسمی این زنان نسبت به دو بعد روانی و اجتماعی در وضعیت پایین تری قرار داشته است.

کلید واژه ها:سلامت، زنان سرپرست خانوار.
 

مقدمه
 

زنان به عنوان نیمی از جمعیت می توانند نقشی سازنده و تأثیر گذار در روند پیشرفت، تکامل و توسعه جامعه داشته باشند، اما همواره در طی قرون متمادی علی رغم فعالیت در تمامی عرصه های مختلف تولید و بازتولید، مورد کم توجهی قرار گرفته اند. چه در درون چارچوب خانواده به لحاظ حقوقی- اقتصادی و چه در سطح جامعه، نسبت به نقش آنان عموماً بی توجهی صورت گرفته است. (پیران، 1376،ص1)
علاوه بر این، زنان به عنوان یکی از اقشار در معرض آسیب جوامع، بیش از سایران در معرض تبعیض های اجتماعی و فشارهای روانی قرار می گیرند. در این میان، آن دسته از زنانی که به دلایلی، عهده دار مسئولیت های خانوادگی هستند در معرض آسیب بیشتری قرار دارند. این گروه، عموماً شامل زنان سرپرست خانوار، دختران و زنان خودسرپرست می باشند که در طی سال های اخیر تعداد آنها به علل متعدد، مانند بالا رفتن میزان طلاق، کاهش میزان ازدواج، مرگ و میر، مهاجرت های داخلی و خارجی و ... روند افزایشی داشته است. بر اساس سرشماری سال 1375، 8/4 درصد کل خانوارهای ایرانی را زنان سرپرستی می نمودند؛ بدین معنا که از هر 12 خانوار کشور، یک خانوار توسط زنان اداره می شده است. (مرکز آمار ایران، 1381، ص10) این نسبت (نسبت 8/4 درصدی سال 75) در سال 85 به 9/4 درصد رسیده است. (مرکز آمار ایران، 1385)
بنابراین، بخش عمده ای از این زنان همواره با مشکلات اقتصادی و اجتماعی- روانی ناشی از بی سرپرست و یا خودسرپرست بودن روبه رو هستند و این امر، سلامت آنان را به خطر می اندازد.
افزایش میزان مشارکت اقتصادی زنان که از عوامل متعددی (از جمله عوامل اقتصادی- اجتماعی، فرهنگی و جمعیتی) تأثیر می پذیرد (محمودیان، 1382، ص191) بر سلامت آنان تأثیر گذار است.
توجه به مفهوم سلامت و افزایش امید به زندگی همراه با سلامت، همان مفهومی است که نخستین بار توسط جان کالدول در سال 1990 تحت عنوان «گذر سلامتی» مطرح شد. وی با مطرح کردن این مفهوم، امید داشت جمعیت شناسان را تشویق کند توجه خود را بیشتر بر روی سؤال ـ چطور مردم می توانند مدت بیشتری سالم و زنده بمانند؟» معطوف کنند؛ به جای اینکه تمرکز بیش از حد بر روی افزایش تعداد سال های زندگی افراد داشته باشند. (Mcni coll,2003.p.475)
با توجه به مطالب ذکر شده، سؤالی که در اینجا مطرح می شود، این است: وضعیت سلامت زنان سرپرست تحت پوشش سازمان بهزیستی چگونه است؟

1. مبانی نظری تحقیق
 

1-1. دیدگاه های سلامت
 

1-1-1. مفهوم سلامت:سلامت مفهوم وسیعی است و تعریف آن تحت تأثیر میزان آگاهی و طرز تلقی جوامع با شرایط گوناگون جغرافیایی و فرهنگی قرار می گیرد. (Jennie& Wills,2000,p.5) ضمن اینکه سلامتی یک روند پویاست و با گذشت زمان نیز مفهوم آن تغییر خواهد کرد. (Kerr,2000,p.5) قدیمی ترین تعریفی که از سلامتی شده، بیمار نبودن است. (Jennie & Wills,2001,p.9)
در طب سنتی برای انسان چهار طبع مختلف دموی، بلغمی، صفراوی و سوداوی قائل بودند و اعتقاد داشتند هرگاه این چهار طبع مخالف، در حال تعادل باشند فرد سالم است و زمانی که تعادل میان طبایع چهارگانه مختل شود، بیماری عارض می شود. فرهنگ و بستر (Webster) سلامتی را وضعیت خوب جسمانی و روحی و بخصوص عاری بودن از درد یا بیماری جسمی می داند. فرهنگ آکسفورد (Oxford)
سلامتی را وضعیت عالی جسم و روح و حالتی که اعمال بدن به موقع و مؤثر انجام شود، می داند . (سید نوزادی، 1387، ص46)
تعریف سلامت از دیدگاه آماری:معمولاً بر اساس توزیع فراوانی، افراد را به دو جمعیت طبیعی و غیر طبیعی (بیمار و سالم) تقسیم می کنند. به فراوان ترین رویداد یا عادی ترین حالت، طبیعی اطلاق می شود. در الگوی آماری، تمام مقادیر کمتر و بیشتر از دو انحراف معیار از میانگین، «غیر طبیعی» است (با فرض توزیع نرمال).(همان)
تعریف سلامت از دیدگاه سازمان جهانی بهداشت :«سلامت عبارت است از برخورداری از آسایش کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه فقط نداشتن بیماری و نقص عضو.» (لست، 1367،ص89)
2-1-1. طیف سلامت و بیماری: سلامتی و بیماری مرز مشخصی ندارد و بهتر است برای سلامتی طیفی در نظر گرفته شود که یک طرف آن سلامت کامل و در طرف دیگر مرگ قرار دارد.
سلامت کامل (سلامت مثبت)

سلامت نسبی

بیماری آشکار

بیماری خفیف

بیماری متوسط

بیماری شدید

بیماری کشنده همراه با عوارض

مرگ (سید نوزادی، 1378، ص47)
3-1-1. ابعاد سلامت:با توجه به تعریف سلامتی سازمان جهانی بهداشت (WHo)، کاملاً واضح است سلامتی یک مسئله چند بعدی است که علاوه بر بعد جسمی، روانی و اجتماعی، جنبه معنوی را هم در بر می گیرد.
این ابعاد بر یکدیگر اثر کرده، تحت تأثیر یکدیگر قرار می گیرد. چنان که مشکلات جسمی بر روان فرد، مشکلات روانی بر جسم او و هر دوی آنها بر جامعه و اختلالات موجود در جامعه اثر می گذارد. (Martin & Kinsella,1994,p362)
به طور کلی، می توان گفت:ابعاد مختلف سلامت، به تفصیل چنین است:
سلامت جسمی:«سلامت جسمانی، عبارت است از عدم وجود بیماری، عدم وجود نشانه های بیماری و عدم استفاده از مرخصی استعلاجی.» (بیک محمدلو، 1384،ص68)
سلامت روانی:سلامت روانی همانند سلامت جسمانی چیزی فراتر از نبودن بیماری یا سایر مشکلات نیست. «سلامت روانی به عواطف و احوال، یعنی به احساسات و افکار ما، اطلاق می شود و شامل آگاهی و پذیرش طیف گسترده ای از احساسات در خود و دیگران، توانایی نشان دادن آنها، مستقل عمل کردن و توانایی کنار آمدن با مشکلات و موانع استرس زای روزانه است.» (سجادی و صدرالسادات، 1383، ص244)
سلامت اجتماعی:سلامت اجتماعی، بدین معناست که جامعه و اجتماع استانداردهایی را برای فعالیت مطلوب با توجه به نقش ها و وظایف اجتماعی ارائه داده است.
«سلامت اجتماعی به توانایی فرد در تعامل مؤثر با دیگران و اجتماع، به منظور ایجاد ضوابط ارضا کننده شخصی و به انجام رساندن نقش های اجتماعی اطلاق می شود.» سلامت اجتماعی شامل مشارکت اجتماعی، زندگی سازگار با سایر انسان ها، ایجاد روابط مثبت متکی به یکدیگر و داشتن روابط سالم است. (همان)
سلامت معنوی:یکی از زمینه های عمده بیماری ها و مشکلات روانی و عوارض جسمی و اجتماعی آن، احساس پوچی، بیهودگی و تزلزل روحی است که ناشی از فقدان بعد معنوی در افراد است. ایمان، هدف دار بودن زندگی، پایبندی اخلاقی، تعاون، داشتن حسن
ظن و توجه بیشتر به مسائل معنوی زندگی باعث کاهش اضطراب، تزلزل روحی و عوارض ناشی از آن می شود.
جنبه های معنوی زندگی باعث می شود فرد همواره برای اهداف عالی تر زندگی تلاش نماید و در مقابل کمبودها و مشکلات، تحمل و بردباری بیشتری داشته و همواره از رضایت خاطر برخوردار باشد، ضمن اینکه در ارتباط با افراد دیگر جامعه نیز رفتار مناسب خواهد داشت. بنابراین، تقویت جنبه معنوی به سلامت جسم و روح افراد و در نهایت، سلامت جامعه بزرگ بشری کمک بسزایی خواهد کرد. (سید نوزادی، 1387، ص48)
4-1-1. نظریه های تک علتی سلامت:سلامت، هم به تنهایی ارزشمند است و هم بدین دلیل که افراد را قادر می سازد تا از فرصت های زندگی برای پیشرفت استفاده کنند. در طول تاریخ به دلیل محوری بودن سلامت، نظریه های آن در بسیاری از فرهنگ ها شکل گرفته است. چند نظریه تک علتی سلامت شامل نظریه بیماری واگیردار، نظریه میکروب (نظریه جرم)، نظریه رفتار فردی و فساد هوا (1) می باشد. (بیک محمدلو، 1384، ص28)
این نظریه ها همواره یک علت، برای سلامت مطرح می کنند.
1. نظریه بیماری واگیردار:این نظریه، بر این فرض استوار است که تمام بیماری ها از یک فرد به فرد دیگر انتقال می یابد و از دولت ها انتظار می رود با بستن مرزها و ایجاد شرایط قرنطینه، از مردم کشورشان محافظت نمایند. این نظریه نتوانست پاسخگوی این سؤال باشد که چرا بعضی افراد تنها و منزوی دچار بیماری می شوند، در حالی که عده ای دیگر که با افراد بیمار در رابطه هستند دچار بیماری نمی شوند؟ (همان)
2. نظریه میکروب:در این قرن، دستاوردهای علمی قابل توجه و توانایی کنترل بیماری های مسری از طریق شیوه های علمی باعث شد تا نظریه میکروب نقش مهمی
در حیطه سلامت و بیماری ایفا کند. فرض این نظریه مثل نظریه واگیردار بر یک علت خاص و قابل کنترل مبتنی است. این نظریه، علت بیماری را موجودات زنده ذره بینی می داند.
نظریه میکروب (جرم) معتقد است یک عامل بیرونی بیماری را ایجاد می کند. این نظریه تحت مطالعات اپیدمیولوژیست ها زیر سؤال رفت؛ زیرا آنها معتقد بودند فقط یک عامل در ایجاد بیماری کافی نیست.
3. نظریه رفتار فردی:این نظریه ایده آزادی فردی و آزادی عمل را تأیید می کند. نظریه رفتار فردی، همان نظریه سبک زندگی قرن بیستم است که بر عادت ها و رفتارهای سلامت فردی به عنوان عوامل تأثیرگذار بر سلامت تأکید می کند و مسئولیت اصلی را متوجه شخص می نماید.
4. نظریه فساد هوا:نظریه فساد هوا به این مسئله می پردازد که دلیل اصلی بیماری، فساد هوا و نوعی تغییر در اتمسفر می باشد. این نظریه دولت را هم مسئول بیماری واگیردار می داند و هم مسئول جلوگیری از بیماری. (همان، ص29)
5-1-1. نظریه های چند علتی سلامت:به طور کلی، در کشورهای غربی نظریه های سلامت بیشتر چند علتی هستند؛ به عبارتی، بر پایه عواملی قرار دارند که هم به طور مستقل و هم از طریق مداخله به سلامت منجر می شوند. پس از نظریه جرم، دو عامل «میزبان» و «محیط» مطرح شد که این دو عامل نیز جوابگو نبود؛ از این رو، نظریه گروه های آسیب پذیر و سپس نظریه مدل سوسیال توسط جامعه شناسان مطرح شد. بر اساس این نظریه ها همه عوامل مؤثر در زندگی به یک شکل در پیدایش و درمان بیماری ها مؤثر هستند.
سلامت و بیماری، مفاهیمی دارای همپوشی هستند که در طیفی گسترده قرار دارند. یک طرف طیف را سلامت، وضع جمسی، روانی و اجتماعی مطلوب تشکیل
می دهد که در طول زمان تغییر می کند. طرف دیگر طیف، بیماری قرار دارد که با علایم و ناتوانی توأم است.
اغلب پژوهشگران در زمینه الگوهای زیست- پزشکی به این نتیجه رسیده اند که جنبه های فردی بیماران- سوابق، روابط اجتماعی، شیوه زندگی، شخصیت و فرایندهای روانی آنان- باید در مفهوم سلامت و بیماری در نظر گرفته شود. در نتیجه، الگوی زیستی، روانی، اجتماعی به عنوان پیشرفته ترین نظریه مورد قبول واقع شده است، (سارافیند، 1381، ص7)

پی‌نوشت‌ها:
 

* استاد دانشگاه علامه طباطبائی
** دانش آموخته کارشناسی ارشد جمعیت شناسی دانشگاه علامه طباطبائی
1-M iasma.
منبع: نشریه بانوان شیعه، شماره 21.
 

منبع:نشریه بانوان شیعه، شماره 21.
ادامه دارد...


دوشنبه 11/9/1392 - 23:30
آموزش و تحقيقات



مطالعه پژوهش‏های کتابخانه‏ای ارایه شده، تحقیقات میدانی و سیاست و برنامه‏های نظام در موضوع «اشتغال زنان»، نشان از فقدان عناصر جامعیت، آینده‏نگری و ضعف مطالعات دینی دارد. از این رو تدوین طرح جامع تفصیلی اشتغال زنان در نظام جمهوری اسلامی که با توجه هم‏زمان به شرایط کنونی و آینده جامعه ما و جامعه جهانی، ویژگی‏ها و کارآمدی‏های زنان، آموزه‏های دینی و اهداف انقلاب اسلامی، ارایه کننده طرحی کلان و جامع و قابل دفاع باشد، ضرورتی اجتناب‏ناپذیر است .
سایت مرکز امور زنان و خانواده - گرچه فعالیت اقتصادی زنان قدمتی به اندازه عمر بشر دارد، اما اشتغال در مفهوم جدید آن که فعالیت اقتصادی مزدوری در ساعات معین و خارج از محیط خانه است، بیشتر محصول جهان صنعتی و جایگزین شدن کار در کارخانه‏ها و ادارات به جای فعالیت‏های کشاورزی و دامداری است که در کنار خانه و در ساعات انعطاف‏پذیر، انجام می‏گرفت .
رشد روزافزون حضور زنان در عرصه‏های اقتصادی، هم ناشی از تحولات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است و هم منشأ تحولاتی در تمام عرصه‏های فوق؛ مع‏الوصف، مطالعه پژوهش‏های کتابخانه‏ای ارایه شده، تحقیقات میدانی و سیاست و برنامه‏های نظام در موضوع «اشتغال زنان»، نشان از فقدان عناصر جامعیت، آینده‏نگری و ضعف مطالعات دینی دارد. از این رو تدوین طرح جامع تفصیلی اشتغال زنان در نظام جمهوری اسلامی که با توجه هم‏زمان به شرایط کنونی و آینده جامعه ما و جامعه جهانی، ویژگی‏ها و کارآمدی‏های زنان، آموزه‏های دینی و اهداف انقلاب اسلامی، ارایه کننده طرحی کلان و جامع و قابل دفاع باشد، ضرورتی اجتناب‏ناپذیر است .
در این مجال، غرض آن است که صرفاً نکاتی درباره موضوع اشتغال زنان عنوان شود که توجه به آن در تحلیل و اصلاح پدیده موجود تا حدودی راهگشاست .

الف: عوامل رویکرد زنان به اشتغال‏

اگر علت رویکرد زنان به اشتغال به عنوان یک پرسش مطرح گردد، غالباً پاسخ‏هایی چون: کمک به اقتصاد خانواده، کمک به اقتصاد ملی، عزت‏مندی اجتماعی، اثبات قابلیت‏های زنان در عرصه‏های اجتماعی، استقلال مالی، فرار از تنهایی ناشی از تجرد یا زمان فراغت، به دست آوردن پشتوانه‏ای برای ایام پیری، ضرورت حضور در عرصه‏های زنانه از جمله: معلمی دختران و مامایی، مطرح می‏شود که در جای خود قابل تأمل و تدقیق است؛ اما نگاه دولت‏ها و نظام مسلط جهانی به مقوله اشتغال زنان می‏تواند با حساسیت‏ها و انگیزه‏های دیگری نیز دنبال شود که نمی‏توان از آن غافل شد. از جمله :
1 ـ دو قرن پیش اقتصاددانان برجسته جهان جدید به راه‏های ارتقای اقتصادی جلب شد. از نگاه آنان، ازدیاد جمعیت می‏توانست در حصول دستاوردهای اقتصادی، مخاطره‏آفرین باشد. بنابراین لازم بود خانواده‏ها را به کنترل جمعیت تشویق کرد اما چنین توصیه‏هایی غالباً قرین موفقیت نیست. پیشنهاد آنان طرح شعارهایی بود که زنان را از قید خانه‏داری و مادری آزاد سازد . طرح شعار آزادی زنان و شرکت فعال آنان در فعالیت‏های اقتصادی، می‏تواند اهمیت مادری را تحت‏الشعاع قرار دهد و میل آنان را به فرزندآوری کاهش دهد؛ چنان که امروزه در کشورهایی چون کانادا با تولد اولین فرزند، مادران با بحران جدیدی مواجه می‏شود و ناگزیر باید میان شغل و مادری یکی را برگزینند؛ در حالی که بسیاری از آنان مایل نیستند موقعیت اقتصادی خود را از دست بدهند. سلب مسئولیت از مردان در تأمین هزینه‏های خانواده نیز راه‏حلی است که زنان را ناگزیر از روی آوردن به بازار کار می‏کند و به کاهش جمعیت منجر می‏شود. امروزه برخی کشورهای اروپایی با رشد منفی جمعیت و پدیده پیر جمعیت مواجه‏اند .
2 ـ پیری جمعیت و کمبود جوانان جویای کار سلب شده است که دولت‏های اروپایی حضور گسترده زنان در بازار کار را بیش از گذشته مدنظر قرار دهند. اگر در کنار این سیاست به سیاست جدید این کشورها در ترغیب زوج‏های جوان به داشتن فرزندان بیشتر نیز توجه کنیم، درمی‏یابیم که مدل پیش گفته پیشنهادی اقتصاددانان اروپایی چندان هم موفق نبوده است. امروزه حضور جوانان مهاجر، به‏ویژه جوانان خاورمیانه در بازار کار این کشورها، زنگ خطری برای جهان مسیحیت و دنیای مادی قلمداد می‏شود. چند سال پیش مجله تایمز در مقاله‏ای با عنوان «خاورمیانه در قرن بیست و یکم» یادآور شد که رشد روزافزون جمعیت خاورمیانه اسلامی در مقایسه با رشد منفی جمیعت اروپا به گونه‏ای پیش خواهد رفت که در سال 2050 میلادی جمعیت مسلمانان جهان بر مسیحیان غلبه می‏یابد و این زنگ خطر بزرگی برای جهان غرب است. از اینجا می‏توان دریافت که اشتغال زنان در سطح فراگیر آن گرچه به عنوان ضرورتی اجتماعی در جوامع پیر، عقلانی باشد، در جوامعی چون ایران که به دلیل جوانی جمعیت (در تحلیل کارشناسان ) با مشکل بیکاری گسترده مواجه است، از چنان اهمیتی برخوردار نیست و برخی صاحب‏نظران معتقدند که کشورهای غربی در صددند اولویت‏های خود را بر تمامی جهان تحمیل نمایند .
3 ـ حیات نظام سرمایه‏داری، به توسعه مصرف بسته است و مصرف بیشتر در گرو برخورداری مصرف کننده از درآمد کافی است. فراخوان بیشتر زنان به حضور در عرصه‏های اقتصادی در مدل اقتصاد سرمایه‏داری به غرض تحصیل درآمد بیشتر و لاجرم مصرف بیشتر است. پیامد دیگر حضور هرچه گسترده‏تر اقشار مختلف مردم در صحنه‏های اقتصادی، بالا رفتن عرضه در بخش نیروی انسانی وبه تبع آن، پایین آمدن نرخ کار است. بنابراین محصولات تولید شده با قیمت نسبتاً ارزان‏تری ارائه می‏گردد و رقابت صاحبان کالا و خدمات برای به‏دست آوردن بازار با ارایه محصولات ارزان‏تر رونق می‏گیرد. به یاد آوریم که در اروپای قرن نوزدهم در حالی که کارگران مرد از کارخانه‏ها اخراج می‏شدند، زنان به کمترین دستمزد و خدمات، جایگزین آنان می‏گردیدند. هم‏اکنون نیز بخشی از کارفرمایان ایرانی ترجیح می‏دهند با اخراج کارگران مرد که طبق ضوابط قانونی تا ماهیانه دویست هزار تومان هزینه بر کارفرما تحمیل می‏کنند، زنان و دختران مجردی را به کار گیرند که با کمتر از پنجاه هزار تومان دستمزد همان فعالیت را انجام می‏دهند و از قضا، طرفداران حقوق زنان در نهادهای دولتی و غیردولتی نسبت به تضییع حقوق زنان و اجرا نشدن قانون حداقل دستمزد و بیمه کارگری، سکوت اختیار کرده‏اند تا مبادا انگیزه کارفرمایان به جذب زنان در بازار کار، کم و رتبه ایران در احراز شاخص‏های توسعه زنان، کاهش یابد .
اینکه در این دیدگاه در کنار ترویج اشتغال رسمی زنان، نقش خانه‏داری آنان تحقیر می‏شود، هم به دلیل غیردرآمدزا بودن فعالیت خانگی میل به مصرف را به دلیل کمبود سرمایه کاهش می‏دهد و هم به این دلیل که کارهای خانگی زن به کاهش مصرف خانواده می‏انجامد و این خود زنگ خطری برای سرمایه‏داری می‏باشد .
4 ـ افزایش زنان تحصیل کرده و تغییر نظام ارزشی، مطالبات آنان را برای حضور در صحنه‏های اقتصادی افزایش می‏دهد و هر دولتی به ناچار باید پاسخگوی مطالبات مشروع شهروندان خود باشد. از این رو پیوسته میان رشد تحصیلات دختران و تقاضای ورود به بازار کار، نسبتی معنادار دیده می‏شود .
5 ـ میل دولت‏ها به تسریع در دست‏یابی به شاخص‏های توسعه سبب می‏شود که تمامی امکانات موجود از جمله پتانسیل زنان به عنوان نیمی از قوای فعال جامعه، به کار گرفته شود. امروزه حضور زنان در فعالیت‏های اقتصادی، خود نشان دهنده اهتمام دولت‏ها به پی‏گیری اهداف توسعه شمرده می‏شود .

آثار و پیامدها

شاید ظاهرترین اثر اشتغال، احساس عزت مندی و ارزشمندی است. در صورتی که شخص احساس کند فعالیتی مفید برای جامعه انجام داده یا مشکلی را برطرف نموده و یا در جریان تولید دانش و ارتقاء فرهنگ جامعه گام برداشته است، به چنین احساسی دست می‏یابد. گاه نیز احساس عزت‏مندی ناشی از تأثیرات فرهنگ مسلط است. در جایی که احراز یک مسئولیت و مقام، ارزش به حساب آید، احساس عزت‏مندی منوط به احساس مشارکت در سازندگی اجتماع نیست؛ بلکه صرفاً با احراز پست به دست می‏آید .
برخی از آثار اشتغال زنان به جنبه درآمدزایی آن بازمی‏گردد؛ از جمله :
1 ـ امکان پشتیبانی اقتصادی آنان از خانواده فراهم می‏گردد. در اینجا زن، نقش معین همسر و یا سرپرست اقتصادی خانوار را (در صورت ناتوانی، طلاق و فوت همسر و یا عدم انجام مسئولیت اقتصادی توسط وی) عهده‏دار است. فعالیت زن، در فرض اول گرچه به بالا رفتن درآمدهای خانواده و برخورداری از تسهیلات رفاهی بیشتر می‏انجامد، اما ضرورتاً رضایت‏مندی و آرامش بیشتر را به ارمغان نمی‏آورد. احساس رضایت‏مندی منوط به برقراری نوعی تعادل میان امکانات و خواسته‏هاست. بنابراین اگر در فرض توسعه امکانات، سطح انتظارات نیز بالاتر رود، افزایش درآمدها صرفاً به حرص مصرف دامن زده است، نه به نشاط و لذت خانواده. در فرض دوم، اما فعالیت اقتصادی زن ضامن بقای خانواده است، به‏ویژه در شرایطی که حمایت‏های دولتی ناکامی باشد و سیستم حمایتی دیگری از جمله حمایتهای خویشاوندی نیز موجود نباشد .
2 ـ برخورداری از اقتدار اقتصادی و کم شدن وابستگی اقتصادی به همسر، سبب تغییراتی در روابط زن و مرد و سرپرستی خانواده می‏شود به گونه‏ای که در شکل جدید، مرد کانون اقتدار خانواده و سرپرست آن نیست. این نکته به‏ویژه برای فمینیست‏ها حایز اهمیت است. در نگاه آنان، اشتغال زنان به استقلال اقتصادی می‏انجامد و قدرت اقتصادی زن، معادله قدرت سیاسی را در خانواده بر هم می‏زند و شکل جدیدی از خانواده متولد می‏شود که مردسالار نیست . بنابراین می‏توان انتظار داشت که کشمکش‏های خانوادگی نیز افزایش یابد، مگر آنکه فرهنگ مسلط نیز اشکال جدید روابط خانوادگی را به رسمیت شناسد .
3 ـ استقلال مالی زن به کم شدن نگرانی از آینده منجر می‏شود که از یک سو، آرامش‏بخش و از سوی دیگر مشکل‏ساز است .
قطع وابستگی اقتصادی و کم شدن احساس نیاز به همسر، آستانه تحمل‏پذیری را کاهش و میل به جدایی را با احساس مشکلاتی در زندگی زناشویی، افزایش می‏دهد.برخی آمار در کشورهای غربی نشان می‏دهد که آمار طلاق در خانواده‏هایی که زنان شاغل دارند تا چهار برابر خانواده‏های دیگر است .
4 ـ از آنجا که استقلال مالی زن به تغییراتی در روابط زن و مرد منجر و نظام جدیدی مبتنی بر مشارکت در تصمیم‏گیری حاکم می‏شود، فرزندان با مشاهده رفتار جدید و همانندسازی، خود را برای ایجاد رابطه‏ای دموکراتیک در زندگی مشارکتی آینده آماده می‏سازند و فرهنگ جدیدی در خانواده‏های نسل آینده ایجاد می‏گردد .
ویژگی دیگر اشتغال مدرن، دوری از خانه است که خود آثاری در پی دارد؛ از جمله :
5 ـ عدم حضور پدر و مادر در خانه سبب می‏شود که زمانی که فرزندان به نظارت والدین نیازمندند، آنان را در کنار خود احساس نکنند. از این رو تربیت فرزندان به‏ویژه در سنین رشد، با اختلال مواجه می‏شود و زمینه آسیب‏پذیری آنان به دلیل فقدان کنترل و نظارت، افزایش می‏یابد. چنانچه آمار بزهکاری فرزندان در خانواده‏های فاقد حضور مادر، بیشتر است .
6 ـ دوران کودکی مهم‏ترین زمان پرورش عاطفی فرزند است و عدم حضور مادر به‏ویژه در سه سال ابتدایی حیات، حیات کودک را با مشکلات عاطفی مواجه می‏سازد. سپردن فرزندان به مهد کودک نیز به دلیل آن که فعالیت‏های پرورشی مهد کودک‏ها ا قاعدتاً با انگیزه‏های اقتصادی انجام می‏شود، نمی‏تواند جایگزین بسیار مناسبی برای مادر باشد
7 ـ گفته می‏شود که زن به دلیل حضور در خارج از منزل، به ناچار به اتخاذ روش‏ها و تنظیماتی در اداره زندگی می‏پردازد که بیشترین نظم و کارآیی را نتیجه دهد. به عبارت دیگر گرچه حضور کمّی زن در خانه کاهش می‏یابد، اما کیفیت حضور وی تقویت می‏شود؛ هم در ساعات کمتر به فعالیت‏های بیشتری می‏پردازد و هم فرزندان را با چگونگی تصمیم‏گیری و انجام امور خود آشنا می‏کند. بنابراین فرزندان مادران شاغل، توانمندتر و از پشتکار بیشتری برخوردارند .
8 ـ مستمر و منظم بودن ساعات کار نیز پیامدهایی خواهد داشت.اشتغال تمام وقت بانوان که گاه با طی مسافت آمد و رفت به 10 ساعت در روز بالغ می‏گردد، با در نظر گرفتن حفظ فعالیت‏های خانگی، به فشار مضاعف و استهلاک قوای جسمی و روحی زنان می‏انجامد. امروزه فشار مضاعف به عنوان یکی از مهم‏ترین آثار اشتغال زنان مورد توجه دانشوران واقع شده است. توصیه‏های فمینیستی به ضرورت مشارکت مردان در کارهای خانگی نیز چندان ثمربخش نبوده است .
9 ـ فعالیت خانگی زنان با وجود تکراری و سنگین بودن، انعطاف‏پذیر است و آنان کارهای خانگی را با میل خود تنظیم و جا به جا می‏کنند. از این رو با ویژگی انعطاف‏پذیر زنانه کاملاً هماهنگ است. چنین امتیازی البته در اشتغالات رسمی مشاهده نمی‏شود. این عدم تناسب می‏تواند به فشارهای عصبی و بیماری‏های روانی و هم‏چنین به کاهش کارآیی آنان در محیط خانواده، که انجام فعالیت مادری و همسری به نشاط کامل نیازمند است، منجر گردد .
10 ـ خستگی ناشی از کار خانگی و کار مزدوری سبب می‏شود که زن در رابطه زناشویی ـ در ارتباطات کلامی و ارتباطات جنسی، کمتر فعال شود و این خود به مخاطراتی در روابط خانوادگی می‏انجامد.برخی آثار اشتغال نیز ناشی از نوع فعالیتی است که زنان به آن اشتغال دارند؛ از جمله :
11 ـ به دلیل آن که در برنامه‏ریزی‏های ملی مربوط به اشتغال به ویژگی‏های زنانه چندان توجه نمی‏شود، زنان نیز در عرصه‏های مشابه مردان و با شرایط مشابه به فعالیت می‏پردازند که هم به طبیعت زنانه آنان لطمه وارد می‏سازد و هم به کاهش حضور خانگی آنان در ساعات حساس می‏انجامد؛ به عنوان مثال نتیجه کشیک‏های شبانه، عدم حضور در کنار اعضای خانوادگی در ساعاتی است که عدم حضور آنان بیشتر حس می‏شود. حضور در عرصه‏های مردانه نیز سبب کم‏رنگ شدن صفات زنانه و برعکس پذیرش صفاتی چون میل به تسلطگری است که مردانه تلقی می‏شود. این تغییرات سبب می‏شود که زن در محیط خانواده، آنجا که ویژگی‏های زنانه کارآیی خود را آشکار می‏سازند، فعال عمل نکند

اسلام و اشتغال زنان‏

دست‏یابی به نگاه دینی پیرامون اشتغال زنان، منوط به نگاهی جامع به آموزه‏های مختلف است؛ آموزه‏هایی که هر یک به جنبه‏ای از موضوع توجه کرده‏اند. به برخی از آموزه‏های دینی مرتبط با اشتغال می‏توان اشاره نمود :
1 ـ بیکاری و کسالت، از رذائل اخلاقی است که می‏تواند منشأ گناهان بسیاری گردد و کار، فضیلتی است که هم به تعادل جسمی و روحی کمک می‏کند و هم به جلب فضل خداوند؛ اما ارزشمندی کار و فعالیت، ضرورتاً به معنای ارزشمند شمردن نوعی خاص از آن (کار خارج از خانه در ساعات مشخص و...) نیست .
2 ـ حضور زنان در عرصه فعالیت‏های اقتصادی درآمدزا هیچگاه تحریم نشده است . در شرع اسلام به درستی به این نکته توجه شده است که گاه زنان برای تأمین اقتصادی خود نیازمند کسب درآمدند، گاه خانواده نیازمند کار زن است و گاه جامعه به فعالیت زنان نیازمنداست. از سوی دیگر، احترام عمل هر شخصی و استحقاق اجرت در مقابل عمل مفید ـ در مواردی که انجام عمل وظیفه واجب شخص نباشد ـ از ضروریات دینی و عقلایی است.[1] در آیه 233 بقره به استحقاق اجرت زن در مقابل رِضاع تصریح شده است .
3 ـ در نظام برنامه‏ریزی اسلام، مدیریت خانواده بر عهده مرد است. مسئولیت مرد در سرپرستی خانواده هم زمان به دو نکته اشاره می‏کند؛ از یک سو مرد مکلف به تأمین مخارج خانواده و مصالح خانواده است و نمی‏تواند در حوزه سرپرستی از خود رفع مسئولیت نماید. گرچه تأمین هزینه‏های والدین، فرزندان و همسر بر عهده سرپرست خانواده است، اما تأمین هزینه‏های دو گروه اول، موکول به ناتوانی آنان در تأمین هزینه‏های شخصی است؛ حال آنکه تأمین هزینه‏های همسر، طبق شئونات وی، وظیفه‏ای واجب است که در فرض توانگری زن نی ساقط نمی‏گردد. به علاوه برخلاف نفقه فرزندان، نفقه همسر بر عهده مرد، صرفاً یک وظیفه واجب نیست، بلکه دین به حساب می‏آید؛ به این معنا که در صورت عدم پرداخت، بدهکار خواهد بود. بنابراین تأمین هزینه‏های خانواده علی‏الأصول بر عهده زن نیست .
از سوی دیگر، حق مرد در مدیریت خانواده باید مورد احترام قرار گیرد و اعضای خانواده سرپرستی وی را بپذیرند. این سرپرستی تا زمانی که مرد به دلیل عوارضی چون: جنون، اعتیاد خطرناک و... فاقد شرایط سرپرستی نگردد، استمرار دارد. بنابراین زن در خانواده، نقشی چون وزیر و معاون خواهد داشت و نباید خانواده با بحران سرپرستی مواجه گردد. در نتیجه دیدگاه اسلامی، موضوع دموکراسی در خانواده و یا توزیع وظایف سرپرست میان پدر و مادر را به مصلحت خانواده ندانسته و نپذیرفته است. از اینجا می‏توان دریافت که فراخوان زنان به اشتغال، به منظور ایجاد تغییر در ساختار خانواده و مقابله با سرپرستی مرد، مورد تأیید دین نیست .
4 ـ در ادبیات اسلامی، تلاش مرد برای تأمین هزینه‏های خانواده، تلاشی ارزشمند و به منزله مجاهده در راه خداوند است. به علاوه به سرپرست خانواده توصیه می‏شود که در تأمین هزینه‏ها، پای را از حدّ واجب فراتر گذاشته و بر خانواده خود توسعه دهد. از سوی دیگر، آنچه برای همسر ارزشمند شمرده می‏شود کنترل سبد هزینه‏های خانواده و کم کردن مخارج است. به علاوه تلاش زن در تأمین هزینه‏های خانواده در حالت عادی نه ارزشمند است و نه مطلوب. شاید یکی از دلایل عدم مطلوبیت آن، سلب مسئولیت از سرپرست خانواده باشد. روایات متعددی مشارکت زنان با همسران در امور اقتصادی به خاطر فزون‏طلبی آنان و تأمین هزینه‏های مرد توسط همسر، از امور مذموم شمرده‏اند.[2] از جمله ر.ک : مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 6، ص 305، ح 6، ج 52 ، ص 192، ج 26، ج 75 ، ص 22، ح 83
5 ـ از آنجا که عوامل انسانی مهم‏ترین نقش را در پیشبرد حیات اجتماعی جوامع ایفا می‏کنند و زن در نقش همسر و مادر در ایجاد تعادل عاطفی و روانی، ایجاد فضائل اخلاقی و استحکام شخصیت مهم‏ترین نقش را عهده‏دار است . همسری و مادری، دو نقش ارزشمند به حساب آمده‏اند. هم تجردگرایی دختران، محرومیت از به دست آوردن چنین ارزش‏هایی است که غالباً جبران‏ناپذیر است و هم ایفای نقش‏هایی که کارآمدی زن در دو نقش فوق را با مشکل مواجه می‏کند، مرجوح و نامبارک می‏باشد. از این رو اشتغال زنان نباید به ناکارآمدی آنان در عرصه حیات خانوادگی بینجامد .
6 ـ گاه فقیه، احکام فرد مکلف در موضوع اشتغال را بیان می‏کند. در این صورت اشتغال زنان به امور مباح را منوط به کسب رضایت همسر در خروج از منزل، امری مجاز می‏داند و گاه درصدد است تا وظیفه نظام اسلامی را در موضوع اشتغال زنان ترسیم نماید. در فرض دوم، موضوع، در حوزه مصلحت امت اسلامی مورد تحلیل قرار خواهد گرفت و حکومت موظف است آن‏چه را به مصلحت امت اسلام است، پی‏گیری کند. در حوزه سنجش مصلحت، آموزه‏های فقهی، اعتقادی و اخلاقی دین همراه با تحلیل شرایط اجتماعی یک جا ملاحظه می‏شوند؛ به عنوان مثال برخی آموزه‏های دینی به تفکیک جنسیتی در عرصه اشتغال نظر داشته‏اند؛ برخی مشاغل را متناسب با مردان و برخی را متناسب با وضعیت طبیعی زنان دانسته‏اند؛ به عنوان مثال بر این نکته تأکید کرده‏اند که واگذاری مشاغل سنگین به زنان، پیامدهایی بر خود زنان خواهد داشت. از این رو در برنامه‏ریزی اجتماعی حکومت موظف است زنان را به سمت عهده‏داری مشاغل سبک و متناسب با طبیعت آنان تشویق نماید .
گرچه تدوین سیاست‏های و برنامه‏های نظام اسلامی در موضوع اشتغال زنان فعالیتی گسترده، عمیق و کارشناسانه است اما براساس آن چه ذکر شد می‏توان وظایف نظام در قبال اشتغال بانوان را به اجمال مورد توجه قرار داد :
1 ـ اصلاحات فرهنگی به منظور برجسته‏شدن و کارآمدی نقش مادری و همسری زن و قرار گرفتن فعالیت‏های دیگر در اولویت‏های بعدی .
2 ـ تأمین حداقل معیشت برای افراد سرپرست خانواده به منظور عدم اضطرار همسران به شرکت در فعالیت‏های اجباری درآمدزا .
3 ـ حمایت ویژه از اشتغال زنان و مردان سرپرست خانواده در قالب واگذاری اولویت‏های استخدامی، معافیت‏های بیمه‏ای و... به گونه‏ای که تمایل کارفرما به جذب افراد مجرد، کاهش یابد .
4 ـ حمایت‏های خاص تأمین اجتماعی از زنانی که به اضطرار، سرپرستی خانواده را به عهده می‏گیرند .
5 ـ اصلاح نظام آموزشی باتوجه به کارآمدی‏ها و ویژگی‏های هر یک از دو جنس و انتظارات جامعه از آنان. اصلاح نظام آموزشی و ایجاد رشته‏های متناسب با زنان که آنان را در اولویت جذب قرار دهد، زمینه‏ساز تمایل آنها به سمت احراز مشاغل متناسب با وضعیت تحصیلی و تخصصی خواهد شد .
6 ـ توسعه مشاغل خانگی و تجزیه نمودن فعالیت‏های صنعتی قابل تجزیه به گونه‏ای که در منزل قابل انجام باشد .
7 ـ ایجاد مشاغل نیمه‏وقت و انعطاف‏پذیر .
8 ـ ایجاد تسهیلاتی که زنان بتوانند پس از برخورداری از مرخصی‏های طولانی به دلیل پرورش فرزند، به محیط کار باز گردند .
9 ـ تشویق زنان و مردان به حضور در عرصه‏های متناسب با ویژگی‏های هر یک از دو جنس در قالب طرح‏های حمایتی خاص .
10 ـ تشویق زنان به حضور در فعالیت‏های گروهی غیردولتی از جمله: در امور خیریه، امداد، حمایت از سالمندان، پژوهش، هنر و حفظ محیط زیست .
منبع:نشریه حوراء
دوشنبه 11/9/1392 - 23:30
آموزش و تحقيقات

 

نویسنده:دکتر عزت الله سام آرام*
مریم امینی یخدانی**




 
وضعیت سلامت زنان تحت پوشش سازمان بهزیستی قم

چکیده
 

مقاله حاضر به بررسی وضعیت سلامت زنان سرپرست خانوار می پردازد. هدف مقاله پاسخ به این سؤال است که آیا زنان سرپرست خانوار از سلامت برخوردار می باشند؟ وضعیت سلامت آنان چگونه است؟ پس از مطالعه و بررسی مبانی نظری مرتبط، با توجه به چند بعدی بودن سلامت، سه بعد جسمی، روانی و اجتماعی مورد مطالعه و ارزیابی قرار گرفت و پرسشنامه ای از ترکیب پرسشنامه سلامت عمومی گلابرگ و سلامت اجتماعی کییز تدوین گردید.
جمعیت مورد مطالعه، تمامی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی شهر قم می باشند که به شیوه نمونه گیری متناسب، 181 نفر برای نمونه انتخاب گردید و به روش پیمایشی مورد مطالعه قرار گرفت.
پس از جمع آوری اطلاعات و تحلیل آن، مشخص شد 43 درصد زنان مورد مطالعه در بعد جسمانی از سلامت لازم برخوردار نبودند و در دو بعد روانی و اجتماعی نیز این وضعیت در حدود 30 درصد آنان مشاهده گردید و می توان گفت:سلامت جسمی این زنان نسبت به دو بعد روانی و اجتماعی در وضعیت پایین تری قرار داشته است.

کلید واژه ها:سلامت، زنان سرپرست خانوار.
 

مقدمه
 

زنان به عنوان نیمی از جمعیت می توانند نقشی سازنده و تأثیر گذار در روند پیشرفت، تکامل و توسعه جامعه داشته باشند، اما همواره در طی قرون متمادی علی رغم فعالیت در تمامی عرصه های مختلف تولید و بازتولید، مورد کم توجهی قرار گرفته اند. چه در درون چارچوب خانواده به لحاظ حقوقی- اقتصادی و چه در سطح جامعه، نسبت به نقش آنان عموماً بی توجهی صورت گرفته است. (پیران، 1376،ص1)
علاوه بر این، زنان به عنوان یکی از اقشار در معرض آسیب جوامع، بیش از سایران در معرض تبعیض های اجتماعی و فشارهای روانی قرار می گیرند. در این میان، آن دسته از زنانی که به دلایلی، عهده دار مسئولیت های خانوادگی هستند در معرض آسیب بیشتری قرار دارند. این گروه، عموماً شامل زنان سرپرست خانوار، دختران و زنان خودسرپرست می باشند که در طی سال های اخیر تعداد آنها به علل متعدد، مانند بالا رفتن میزان طلاق، کاهش میزان ازدواج، مرگ و میر، مهاجرت های داخلی و خارجی و ... روند افزایشی داشته است. بر اساس سرشماری سال 1375، 8/4 درصد کل خانوارهای ایرانی را زنان سرپرستی می نمودند؛ بدین معنا که از هر 12 خانوار کشور، یک خانوار توسط زنان اداره می شده است. (مرکز آمار ایران، 1381، ص10) این نسبت (نسبت 8/4 درصدی سال 75) در سال 85 به 9/4 درصد رسیده است. (مرکز آمار ایران، 1385)
بنابراین، بخش عمده ای از این زنان همواره با مشکلات اقتصادی و اجتماعی- روانی ناشی از بی سرپرست و یا خودسرپرست بودن روبه رو هستند و این امر، سلامت آنان را به خطر می اندازد.
افزایش میزان مشارکت اقتصادی زنان که از عوامل متعددی (از جمله عوامل اقتصادی- اجتماعی، فرهنگی و جمعیتی) تأثیر می پذیرد (محمودیان، 1382، ص191) بر سلامت آنان تأثیر گذار است.
توجه به مفهوم سلامت و افزایش امید به زندگی همراه با سلامت، همان مفهومی است که نخستین بار توسط جان کالدول در سال 1990 تحت عنوان «گذر سلامتی» مطرح شد. وی با مطرح کردن این مفهوم، امید داشت جمعیت شناسان را تشویق کند توجه خود را بیشتر بر روی سؤال ـ چطور مردم می توانند مدت بیشتری سالم و زنده بمانند؟» معطوف کنند؛ به جای اینکه تمرکز بیش از حد بر روی افزایش تعداد سال های زندگی افراد داشته باشند. (Mcni coll,2003.p.475)
با توجه به مطالب ذکر شده، سؤالی که در اینجا مطرح می شود، این است: وضعیت سلامت زنان سرپرست تحت پوشش سازمان بهزیستی چگونه است؟

1. مبانی نظری تحقیق
 

1-1. دیدگاه های سلامت
 

1-1-1. مفهوم سلامت:سلامت مفهوم وسیعی است و تعریف آن تحت تأثیر میزان آگاهی و طرز تلقی جوامع با شرایط گوناگون جغرافیایی و فرهنگی قرار می گیرد. (Jennie& Wills,2000,p.5) ضمن اینکه سلامتی یک روند پویاست و با گذشت زمان نیز مفهوم آن تغییر خواهد کرد. (Kerr,2000,p.5) قدیمی ترین تعریفی که از سلامتی شده، بیمار نبودن است. (Jennie & Wills,2001,p.9)
در طب سنتی برای انسان چهار طبع مختلف دموی، بلغمی، صفراوی و سوداوی قائل بودند و اعتقاد داشتند هرگاه این چهار طبع مخالف، در حال تعادل باشند فرد سالم است و زمانی که تعادل میان طبایع چهارگانه مختل شود، بیماری عارض می شود. فرهنگ و بستر (Webster) سلامتی را وضعیت خوب جسمانی و روحی و بخصوص عاری بودن از درد یا بیماری جسمی می داند. فرهنگ آکسفورد (Oxford)
سلامتی را وضعیت عالی جسم و روح و حالتی که اعمال بدن به موقع و مؤثر انجام شود، می داند . (سید نوزادی، 1387، ص46)
تعریف سلامت از دیدگاه آماری:معمولاً بر اساس توزیع فراوانی، افراد را به دو جمعیت طبیعی و غیر طبیعی (بیمار و سالم) تقسیم می کنند. به فراوان ترین رویداد یا عادی ترین حالت، طبیعی اطلاق می شود. در الگوی آماری، تمام مقادیر کمتر و بیشتر از دو انحراف معیار از میانگین، «غیر طبیعی» است (با فرض توزیع نرمال).(همان)
تعریف سلامت از دیدگاه سازمان جهانی بهداشت :«سلامت عبارت است از برخورداری از آسایش کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه فقط نداشتن بیماری و نقص عضو.» (لست، 1367،ص89)
2-1-1. طیف سلامت و بیماری: سلامتی و بیماری مرز مشخصی ندارد و بهتر است برای سلامتی طیفی در نظر گرفته شود که یک طرف آن سلامت کامل و در طرف دیگر مرگ قرار دارد.
سلامت کامل (سلامت مثبت)

سلامت نسبی

بیماری آشکار

بیماری خفیف

بیماری متوسط

بیماری شدید

بیماری کشنده همراه با عوارض

مرگ (سید نوزادی، 1378، ص47)
3-1-1. ابعاد سلامت:با توجه به تعریف سلامتی سازمان جهانی بهداشت (WHo)، کاملاً واضح است سلامتی یک مسئله چند بعدی است که علاوه بر بعد جسمی، روانی و اجتماعی، جنبه معنوی را هم در بر می گیرد.
این ابعاد بر یکدیگر اثر کرده، تحت تأثیر یکدیگر قرار می گیرد. چنان که مشکلات جسمی بر روان فرد، مشکلات روانی بر جسم او و هر دوی آنها بر جامعه و اختلالات موجود در جامعه اثر می گذارد. (Martin & Kinsella,1994,p362)
به طور کلی، می توان گفت:ابعاد مختلف سلامت، به تفصیل چنین است:
سلامت جسمی:«سلامت جسمانی، عبارت است از عدم وجود بیماری، عدم وجود نشانه های بیماری و عدم استفاده از مرخصی استعلاجی.» (بیک محمدلو، 1384،ص68)
سلامت روانی:سلامت روانی همانند سلامت جسمانی چیزی فراتر از نبودن بیماری یا سایر مشکلات نیست. «سلامت روانی به عواطف و احوال، یعنی به احساسات و افکار ما، اطلاق می شود و شامل آگاهی و پذیرش طیف گسترده ای از احساسات در خود و دیگران، توانایی نشان دادن آنها، مستقل عمل کردن و توانایی کنار آمدن با مشکلات و موانع استرس زای روزانه است.» (سجادی و صدرالسادات، 1383، ص244)
سلامت اجتماعی:سلامت اجتماعی، بدین معناست که جامعه و اجتماع استانداردهایی را برای فعالیت مطلوب با توجه به نقش ها و وظایف اجتماعی ارائه داده است.
«سلامت اجتماعی به توانایی فرد در تعامل مؤثر با دیگران و اجتماع، به منظور ایجاد ضوابط ارضا کننده شخصی و به انجام رساندن نقش های اجتماعی اطلاق می شود.» سلامت اجتماعی شامل مشارکت اجتماعی، زندگی سازگار با سایر انسان ها، ایجاد روابط مثبت متکی به یکدیگر و داشتن روابط سالم است. (همان)
سلامت معنوی:یکی از زمینه های عمده بیماری ها و مشکلات روانی و عوارض جسمی و اجتماعی آن، احساس پوچی، بیهودگی و تزلزل روحی است که ناشی از فقدان بعد معنوی در افراد است. ایمان، هدف دار بودن زندگی، پایبندی اخلاقی، تعاون، داشتن حسن
ظن و توجه بیشتر به مسائل معنوی زندگی باعث کاهش اضطراب، تزلزل روحی و عوارض ناشی از آن می شود.
جنبه های معنوی زندگی باعث می شود فرد همواره برای اهداف عالی تر زندگی تلاش نماید و در مقابل کمبودها و مشکلات، تحمل و بردباری بیشتری داشته و همواره از رضایت خاطر برخوردار باشد، ضمن اینکه در ارتباط با افراد دیگر جامعه نیز رفتار مناسب خواهد داشت. بنابراین، تقویت جنبه معنوی به سلامت جسم و روح افراد و در نهایت، سلامت جامعه بزرگ بشری کمک بسزایی خواهد کرد. (سید نوزادی، 1387، ص48)
4-1-1. نظریه های تک علتی سلامت:سلامت، هم به تنهایی ارزشمند است و هم بدین دلیل که افراد را قادر می سازد تا از فرصت های زندگی برای پیشرفت استفاده کنند. در طول تاریخ به دلیل محوری بودن سلامت، نظریه های آن در بسیاری از فرهنگ ها شکل گرفته است. چند نظریه تک علتی سلامت شامل نظریه بیماری واگیردار، نظریه میکروب (نظریه جرم)، نظریه رفتار فردی و فساد هوا (1) می باشد. (بیک محمدلو، 1384، ص28)
این نظریه ها همواره یک علت، برای سلامت مطرح می کنند.
1. نظریه بیماری واگیردار:این نظریه، بر این فرض استوار است که تمام بیماری ها از یک فرد به فرد دیگر انتقال می یابد و از دولت ها انتظار می رود با بستن مرزها و ایجاد شرایط قرنطینه، از مردم کشورشان محافظت نمایند. این نظریه نتوانست پاسخگوی این سؤال باشد که چرا بعضی افراد تنها و منزوی دچار بیماری می شوند، در حالی که عده ای دیگر که با افراد بیمار در رابطه هستند دچار بیماری نمی شوند؟ (همان)
2. نظریه میکروب:در این قرن، دستاوردهای علمی قابل توجه و توانایی کنترل بیماری های مسری از طریق شیوه های علمی باعث شد تا نظریه میکروب نقش مهمی
در حیطه سلامت و بیماری ایفا کند. فرض این نظریه مثل نظریه واگیردار بر یک علت خاص و قابل کنترل مبتنی است. این نظریه، علت بیماری را موجودات زنده ذره بینی می داند.
نظریه میکروب (جرم) معتقد است یک عامل بیرونی بیماری را ایجاد می کند. این نظریه تحت مطالعات اپیدمیولوژیست ها زیر سؤال رفت؛ زیرا آنها معتقد بودند فقط یک عامل در ایجاد بیماری کافی نیست.
3. نظریه رفتار فردی:این نظریه ایده آزادی فردی و آزادی عمل را تأیید می کند. نظریه رفتار فردی، همان نظریه سبک زندگی قرن بیستم است که بر عادت ها و رفتارهای سلامت فردی به عنوان عوامل تأثیرگذار بر سلامت تأکید می کند و مسئولیت اصلی را متوجه شخص می نماید.
4. نظریه فساد هوا:نظریه فساد هوا به این مسئله می پردازد که دلیل اصلی بیماری، فساد هوا و نوعی تغییر در اتمسفر می باشد. این نظریه دولت را هم مسئول بیماری واگیردار می داند و هم مسئول جلوگیری از بیماری. (همان، ص29)
5-1-1. نظریه های چند علتی سلامت:به طور کلی، در کشورهای غربی نظریه های سلامت بیشتر چند علتی هستند؛ به عبارتی، بر پایه عواملی قرار دارند که هم به طور مستقل و هم از طریق مداخله به سلامت منجر می شوند. پس از نظریه جرم، دو عامل «میزبان» و «محیط» مطرح شد که این دو عامل نیز جوابگو نبود؛ از این رو، نظریه گروه های آسیب پذیر و سپس نظریه مدل سوسیال توسط جامعه شناسان مطرح شد. بر اساس این نظریه ها همه عوامل مؤثر در زندگی به یک شکل در پیدایش و درمان بیماری ها مؤثر هستند.
سلامت و بیماری، مفاهیمی دارای همپوشی هستند که در طیفی گسترده قرار دارند. یک طرف طیف را سلامت، وضع جمسی، روانی و اجتماعی مطلوب تشکیل
می دهد که در طول زمان تغییر می کند. طرف دیگر طیف، بیماری قرار دارد که با علایم و ناتوانی توأم است.
اغلب پژوهشگران در زمینه الگوهای زیست- پزشکی به این نتیجه رسیده اند که جنبه های فردی بیماران- سوابق، روابط اجتماعی، شیوه زندگی، شخصیت و فرایندهای روانی آنان- باید در مفهوم سلامت و بیماری در نظر گرفته شود. در نتیجه، الگوی زیستی، روانی، اجتماعی به عنوان پیشرفته ترین نظریه مورد قبول واقع شده است، (سارافیند، 1381، ص7)

پی‌نوشت‌ها:
 

* استاد دانشگاه علامه طباطبائی
** دانش آموخته کارشناسی ارشد جمعیت شناسی دانشگاه علامه طباطبائی
1-M iasma.
منبع: نشریه بانوان شیعه، شماره 21.
 

منبع:نشریه بانوان شیعه، شماره 21.
ادامه دارد...

دوشنبه 11/9/1392 - 23:29
آموزش و تحقيقات
انتخاب کنید: شغل تان یا فرزندتان؟
انتخاب کنید: شغل تان یا فرزندتان؟

 

ترجمه: دکتر فرین میزانیان




 
راهنمای جمع و جوری برای مادرانی که بعد از بچه‌دار شدن نمی‌دانند شغل‌شان را ادامه بدهند یا کنار بگذارند
امروزه شمار زنانی که بیرون از خانه مشغول به کارند افزایش یافته. آنان بنا به دلایل گوناگون (فشارهای اجتماعی، خانوادگی و یا مالی) مجبور به انجام کارهای خارج از خانه و دریافت حقوق هستند. بسیاری دیگر هم با وجود اینکه نیاز یا فشار مالی یا خانوادگی وجود ندارد، کار بیرون از خانه را انتخاب می‌کنند تا علاوه بر انجام امور منزل، رشته، تخصص و دانش خود را در انجام امور اداری، اجتماعی و... به کار بگیرند.
در یک سیر طبیعی، زنان ازدواج می‌کنند و بچه‌دار می‌شوند. برای آن گروه از زنان شاغلی که مجبور به انجام کارهای خارج از منزل هستند انتخابی وجود ندارد. آنها پس از طی دوره مرخصی زایمان، نوزاد خود را برای نگهداری روزانه به کسی می‌سپارند و خود به شغل پیش از زایمان، بازمی‌گردند. اما در مورد زنانی که قبل از زایمان شاغل بوده‌اند و مجبور به ادامه آن شغل نیستند، تصمیم‌گیری کمی مشکل می‌شود. آنها باید انتخاب کنند در مدت کوتاهی پس از زایمان، کودک را نزد کسی بسپارند و به شغل سابق خود بازگردند و یا تا مدتی طولانی‌تر (برای چند سال یا همیشه) از شغل خود دست بکشند، در کنار فرزند خود بمانند و نیازهای جسمی و عاطفی او را برآورده سازند؟
اگر شما از گروه زنانی هستید که بعد از به دنیا آمدن نوزادتان، حق انتخاب ادامه شغل و یا کنار گذاشتن آن را دارید و اگر در گرفتن این تصمیم مردد هستید، می‌توانید با خواندن این 8 سوال و پاسخ‌ دادن به آنها به خودتان کمک کنید و تصمیم درستی بگیرید.

1.اولویت‌های من کدام‌اند؟
 

اگر به تازگی مادر شده‌اید، خوب فکر کنید. مهم‌ترین‌های زندگی‌تان را پیدا کنید و آنها را به ترتیب اهمیت روی کاغذ بیاورید. این مهم‌ترین‌ها باید شامل خودتان، فرزندتان، خانواده‌تان، وضعیت و امنیت مالی شما و مسایل جانبی زندگی (مثل تعطیلات و تفریح‌های خانوادگی) باشد.
این اولویت‌ها در مادران مختلف فرق دارد. بعد از تهیه این لیست آن را به دقت بخوانید. خواندن آن به شما کمک می‌کند که برای ماندن در خانه و یا برگشت به کار تصمیم بگیرید.

2.کار تمام‌وقت یا خانه‌دار بودن تمام‌وقت؟کدام با شخصیت من سازگار است؟
 

کمی با خودتان فکر کنید. شما تاکنون، هر روز و تمام‌وقت سرکار و شاغل بوده‌اید. آیا تحمل ماندن دایم در منزل را دارید؟ یا از طرف دیگر، اگر تمام‌وقت مشغول به کار باشید، نگرانی و اضطراب فرزندتان شما را اذیت نخواهد کرد؟

3.آیا به کسی که از کودکم مراقبت می‌کند، اطمینان دارم؟
 

شما برای انجام کار تمام‌وقت، باید فرزندتان را لااقل روزی 6 تا 8 ساعت به کسی دیگر بسپارید. آیا شما به او اعتماد دارید یا فکر می‌کنید خودتان بهترین کسی هستید که می‌توانید از فرزندتان مراقبت کنید؟ اگر قرار است در تمام مدتی که فرزندتان پیش مراقب است، نگران او باشید، فشار و استرس زیادی به شما وارد خواهد شد.

4.چه‌قدر انرژی دارم؟
 

خودتان را در حالی تصور کنید که به شغل تمام‌وقت مشغول شده‌اید. باید هر روز صبح کودک‌تان را از خواب بیدار کنید و به مراقب‌اش بسپارید، خودتان آماده شده، به محل کار رفته، یک روز کاری کامل را فعالیت کنید و بعد به خانه بازگشته به نیازهای کودک‌تان، همسرتان و کارهای خانه رسیدگی کنید. انجام همه این کارها نیاز به نیرو و انرژی فراوان جسمی و روحی دارد. خیلی از اوقات اختلاف‌های خانوادگی به دنبال خستگی و کمبود انرژی زن و شوهرها اتفاق می‌افتد. شما باید میزان انرژی جسمی و عاطفی خود را محک بزنید و از آن به‌عنوان یکی از ملاک‌های تصمیم‌گیر‌ی‌تان استفاده کنید.

5.چه کسی اولین‌های فرزندم را می‌بیند؟
 

اگر شما کودک‌تان را به مراقب بسپارید و به کار تمام‌وقت مشغول شوید، ممکن است شانس دیدن و شاهد بودن اتفاق‌های خاطره‌انگیزی را از دست بدهید: اولین لبخند فرزندتان، اولین باری که به تنهایی می‌نشیند، چهار دست‌ و پا می‌رود و یا چند قدمی به جلو قدم برمی‌دارد. چه‌قدر ناراحت می‌شوید اگر به جای شما، این اولین‌ها را مادربزرگ کودک‌تان، پرستارش یا مربی مهدکودک‌اش شاهد باشد؟ اگر شما شاغل باشید، ساعت‌های کمی را در کنار فرزندتان خواهید بود و به احتمال زیاد بعضی از رویدادهای خاطره‌انگیز زندگی خودتان و فرزندتان را از دست خواهید داد.

6.اگر من به کار بازگردم، آیا شوهرم من را حمایت خواهد کرد؟
 

حتی یک مادر خارق‌العاده هم نمی‌تواند و نباید انتظار داشته باشد که تمام کارهای مربوط به خانه و کودک را به تنهایی انجام دهد و حمایت و همکاری همسر در این امر کم و بیش لازم است. اگر مشغول به کار شوید،
آیا می‌توانید روی کمک‌های همسرتان در کار آشپزی، خرید، نظافت‌ خانه، مراقبت از بچه و... حساب کنید؟ بهتر است در این مورد خیلی رک و بی‌پرده با همسرتان گفتگو کنید و نظر او را جویا شوید. اطلاعات قبلی شما هم از نحوه رفتار همسرتان، کمک‌کننده است. مجموع این عوامل را روی هم بریزید و به فاکتورهای تصمیم‌گیری‌تان اضافه کنید.

7.ترکیب کار و بچه‌داری، چه‌قدر استرس خواهد داشت؟
 

اگر شغل شما، کاری کم‌استرس و کودک شما نیز کودکی آسان باشد، کار کردن و بچه‌داری هم‌زمان شما، استرس زیادی برا‌یتان در پی نخواهد داشت اما این قضیه در مورد مادرانی که مشاغل پراسترسی دارند و یا کودکان بسیار ناآرام و مشکلی دارند، متفاوت است و ترکیب هم‌زمان آنها فشار روحی زیاد به مادر وارد می‌کند. سعی کنید واقع‌بین باشید. در مورد شغل‌تان و وضعیت فرزندتان به درستی قضاوت کنید و خود را زیر بار فشار شدید جسمی و روحی قرار ندهید.

8.شغل من تا چه حد انعطاف‌پذیر است؟
 

کمی درباره شغل‌تان دقیق‌تر شوید. چه‌قدر انعطاف‌پذیری در آن وجود دارد؟ آیا می‌توانید به‌راحتی مرخصی بگیرید؟ اگر کودک‌تان یا پرستارش بیمار باشند، شما باید در خانه بمانید و از کودک‌تان مراقبت کنید. اگر اتفاق ضروری برای کودک‌تان بیفتد، آیا می‌توانید به راحتی از کارکنان جدا شده و به کودک‌تان بپیوندید؟ آیا شغل شما مستلزم داشتن شیفت‌های کاری شبانه، کار در روزهای تعطیل و مسافرت‌های فراوان است؟ همه اینها هم‌زمان با داشتن نوزادی خردسال می‌تواند روی انجام صحیح کارتان و یا مراقبت خوب از فرزندتان تاثیر بگذارد و شما را دچار اضطراب فراوانی بکند.
منبع:www.salamat.com




 

دوشنبه 11/9/1392 - 23:29
آموزش و تحقيقات

 

نویسنده : نرگس یداللهی




 
گر چه فعالیت اقتصادی زنان قدمتی به اندازه ی عمر بشر دارد، اما اشتغال در مفهوم جدید آن که فعالیت اقتصادی هنر دوری در ساعات معین و خارج از محیط خانه است، بیشتر محصول جهان صنتعی و جایگزین شدن کار در کارخانه ها و ادارات به جای فعالیت های کشاورزی و دامداری است که در کارخانه و در ساعات انعطاف پذیر، انجام می گرفت . رشد روز افزون حضور زنان در عرصه های اقتصادی، هم ناشی از تحولات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است و هم نسبتاً تحولاتی در تمام عرصه های فوق نشان از فقدان عناصر جامعیت آمیزه نگری و ضعف مطالعات دینی دارد . از این رو تدوین طرح جامع تفصیلی اشتغال زنان در نظام جمهوری اسلامی که با توجه همزمان به شرایط کنونی و آینده جامعه ی ما و جامعه ی جهانی، ویژگی ها و کارآمدی زنان، آموزه های دینی و اهداف انقلاب اسلامی ارائه کننده ی طرحی کلان و جامع و قابل دفاع باشد، ضرورتی اجتناب ناپذیر است .

عوامل رویکرد زنان به اشتغال
 

اگر علت رویکرد زنان به اشتغال را دلایلی چون: کمک به اقتصاد خانواده، کمک به اقتصاد ملی، عزت مندی اجتماعی، اثبات قابلیت های زنان در عرصه های اجتماعی، استقلال مالی، فرار از تنهایی ناشی از تجدد با زمان فراغت، به دست آوردن پشتوانه ای برای ایام پیری، ضرورت حضور در عرصه های زنانه از جمله، معلمی دختران و مامایی، مطرح می شود که در جای خود قابل تامل و تدقیق است، اما نگاه دولت ها و نظام سلط جهانی به مقوله اشتغال زنان می توان می تواند با حساسیت ها و انگیزه های دیگری نیز دنبال شود که نمی توان از آن غافل شد از جمله :
1 ـ در قرن های گذشته نظر اقتصاد دانان اروپایی بر این بود که ازدیاد جمعیت می توانست در حصول دستاوردهای اقتصادی، مخاطره آفرین باشد بنابر این لازم بود خانواده ها را به کنترل جمعیت تشویق کرد اما چنین توصیه هایی غالبا قرین موفقیت نیست، پیشنهاد آنان طرح شعارهایی بودند که زنان را از قید خانه داری و مادری آزادسازد . طرح شعار آزادی زنان و شرکت فعال آنان در فعالیت های اقتصادی می تواند اهمیت مادری را که تحت الشعاع قرار دهد و میل آنان را به فرزند آوری کاهش دهد، چنان چه که امروزه در کشورهایی چون کانادا با تولد اولین فرزند مادران با عنوان جدیدی مواجه می شود و ناگزیر باید میان شغل و مادری یکی را برگزینند . سلب مسئولیت از مردان در تامین هزینه های خانواده نیز راه حلی است که زنان را ناگزیر از روی آوردن به بازار کار می کند و به کاهش جمعیت منجر می شود .
2 ـ پیری جمعیت و کمبود جوانان جویای کار سبب شده است که دولت های اروپایی حضور گسترده ی زنان در بازار کار را پیش از گذشته مد نظر قرار دهند . اگر در کنار این سیاست به سیاست جدید این کشورها در ترغیب زوج های جوان به داشتن فرزندان بیشتر نیز توجه کنیم، در می یابیم که مدل پیش گفته پیشنهادی اقتصاد دانان اروپایی چندان هم موفق نبوده است . امروزه حضور جوانان مهاجر، به ویژه جوانان خاورمیانه در بازار کار این کشورها، زنگ خطری برای جهان مسیحیت و دنیای مادی قلمداد می شود. از سنین جوانی جمعیت با شکل بیکاری گسترده مواجه است، از چنان اهمیتی برخوردار نیست .
3 ـ افزایش زنان تحصیل کرده و تغییر نظام ارزشی، مطالبات آنان را برای حضور در صحنه های اقتصادی افزایش می دهد و هر دولتی به ناچار باید پاسخگوی مطالبات مشروع شهروندان خود باشد. از این رو پیوسته میان رشد تحصیلات دختران و تقاضای ورود به بازار کار، نسبتی معنادار دیده می شود .
4 ـ میل دولت ها به تسریع در دست یابی به شاخص های توسعه سبب می شود که امکانات موجود از جمله پتانسیل زنان به عنوان نیمی از قوای فعال جامعه به کار گرفته شود. امروز حضور زنان در فعالیت اقتصادی، خود نشان دهند، اهتمام دولت ها در پیگیری اهداف توسعه شمرده می شود .

آثار و پیامدها
 

شاید ظاهرترین اثر اشتغال، احساس عزت نفس و اندیشمندی است. در صورتی که شخص احساس کند فعالیتی مفید برای جامعه انجام داده یا شکلی را بر طرف نموده و یا در جریان توسعه دانش و ارتقاء فرهنگ جامعه گام برداشته است، به چنین احساسی دست می یابد . گاه نیز احساس عزت مندی ناشی از تاثیرات فرهنگ مسلط است . در جایی که احراز یک مسئولیت و مقام، ارزش به حساب آید، احساس عزت مندی منوط به احساس مشارکت در سازندگی اجتماع نیست، بلکه صرفا با احراز پست به دست می آید .
برخی از اثار اشتغال زنان به جنبه درآمدزایی آن باز می گردد، از جمله :
1 ـ امکان پشتیبانی اقتصادی آنان از خانواده فراهم می گردد . در اینجا نقش زن معین همسر و یا سرپرست اقتصادی خانوار را ( در صورت ناتوانی، طلاق و فوت همسر و یا عدم انجام مسئولیت اقتصادی توسط وی ) عهده دار است . فعالیت زن، در فرض اول گر چه به بالا رفتن در آمدهای خانواده و برخورداری از تسهیلات رفاهی بیشتری انجامد اما ضرورتاً رضایت مندی و آرامش بیشتر را به ارمغان نمی آورد . احساس رضایت مندی منوط به برقراری نوعی تعادل میان امکانات و خواسته هاست . بنابراین اگر در فرض توسعه امکانات، سطح انتظارات نیز بالاتر رود، افزایش درآمدها صرفاً به حرص مصرف دامن زده است، نه به نشاط و لذت خانواده. در فرض دوم، اما فعالیت اقتصادی زن ضامن بقای خانواده است، به ویژه در شرایطی که حمایت های دولتی ناکافی باشد و سیستم حمایتی دیگری از جمله حمایت های خویشاوندی نیز موجود نباشد .
2 ـ برخورداری از اقتدار اقتصادی و کم شدن وابستگی اقتصادی به همسر، سبب تغییراتی در روابط زن و مرد و سرپرستی خانواده می شود به گونه ای که در شکل جدید، مرد کانون اقتدار خانواده و سرپرست آن نیست. این نکته به ویژه برای فیمینیست ها حائز اهمیت است . در نگاه آنان، اشتغال زنان به اشتغال اقتصادی بی ضرر و قدرت اقتصادی زن، معادله قدرت سیاسی را در خانواده بر هم می زند و شکل جدیدی از خانواده متولد می شود که مرد سالار نیست . بنابراین می توان انتظار داشت که کشمکش های خانوادگی نیز افزایش یابد مگر آنکه فرهنگ مسلط نیز اشکال جدید روابط خانوادکی را به رسمیت شناسد .
3 ـ اشتغال مالی زن به کم شدن نگرانی از آینده منجر می شود که از یک سو آرامش بخش و از سوی دیگر مشکل ساز است. قطع وابستگی اقتصادی وکم شدن احساس نیاز به همسر، آستانه تحمل پذیری را کاهش ومیل به جدایی را با احساس مشکلاتی در زندگی زناشویی، افزایش می دهد، برخی آمار در کشورهای غربی نشان می دهد که آمار طلاق در خانواده هایی که زنان شاغل دارند تا چهار برابر خانواده های دیگر است .
4 ـ از آنجا که استقلال مالی زن به تغییراتی در روابط زن و مرد منجر و نظام جدیدی مبتنی بر مشارکت در تصمیم گیری حاکم می شود، فرزندان با مشاهده رفتار جدید و همانندسازی، خود را برای ایجاد رابطه ای دموکراتیک در زندگی مشارکتی آینده آماده می سازند و فرهنگ جدیدی در خانواده های نسل آینده می گردد . ویژگی دیگر اشتغال مدرن، دوری از خانه است که خود آثاری در پی دارد از جمله :
5 ـ عدم حضور پدر و مادر در خانه سبب می شود که زمانی که فرزندان به نظارت والدین نیازمندند، آنان را در کنار خود احساس نکنند . از این رو تربیت فرزندان به ویژه در سنین رشد با اختلال مواجه می شود و زمینه آسیب پذیری آنان به دلیل فقدان کنترل و نظارت، افزایش می یابد . چنان چه آمار بزهکاری فرزندان در خانواده های فاقد حضور دارد، بیشتر است .
6 ـ دوران کودکی مهم ترین زمان پرورش عاطفی فرزندان است و عدم حضور مادر به ویژه در سه سال ابتدایی حیات، حیات کودک را با مشکلات عاطفی مواجه می سازد . سپردن فرزندان به مهد کودک نیز به دلیل آن که فعالیت های پرورشی مهد کودک ها قاعدتاً با انگیزه های اقتصادی انجام می شود، نمی تواند جایگزین بسیار مناسبی برای مادر باشد .
7 ـ گفته شود که زن به دلیل حضور در خارج از منزل، به ناچار به اتخاذ روش ها و تنظیماتی در اداره زندگی می پردازد که بیشترین نظم و کارآیی را نتیجه دهد . به عبارت دیگر گرچه حضور کمی زن در خانه کاهش می یابد اما کیفیت حضور او تقویت می شود هم در ساعات کمتر به فعالیت های بیشتر می پردازد و هم فرزندان را با چگونگی تصمیم گیری و انجام امور خود آشنا می کند . بنابراین فرزندان مادران شاغل، توانمند تر و از پشت کار بیشتری برخوردارند .
8 ـ مستمر و منظم بودن ساعات کار نیز پیامدهایی خواهد داشت . اشتغال تمام وقت بانوان که گاه با طی مسافت آمد و رفت به 10 ساعت در روز بالغ می گردد، با در نظر گرفتن حفظ فعالیت های خانگی، به فشار مضاعف و استهلاک قوای جسمی و روحی زنان می انجامد و این به عنوان یکی از مهمترین آثار اشتغال زنان مورد توجه دانشوران واقع شده است .
9 ـ فعالیت خانگی زنان با وجود تکراری و سنگین بودن، انعطاف پذیر است و آنان کارهای خانگی را با میل خود تنظیم و جا به جا می کنند . از این رو با ویژگی انعطاف پذیر زنانه کاملا هماهنگ است چنین امتیازی البته در اشتغالات رسمی مشاهده نمی شود. این عدم تناسب می تواند به فشارهای عصبی و بیماری های روانی و کاهش کارایی آنان در محیط خانواده، منجر گردد .
فقط، احکام فرد مکلف در موضوع اشتغال را بیان می کند. در این صورت اشتغال زنان به امور مباح را منوط به کسب رضایت همسر در خروج از منزل، امری مجاز می داند و گاهی در صدد است تا وظیفه نظام اسلامی را در موضوع اشتغال زنان ترسیم نماید . در حوزه ی مصلحت است اسلامی مورد تحلیل قرار خواهد گرفت و حکومت موظف است آنچه را به مصلحت است اسلام است پیگیری کند .

وظایف نظام در قبال اشتغال بانوان به طور اجمال شامل :
 

1 ـ اصلاحات فرهنگی به منظور برجسته ترین شدن و کارآمدی نقش مادری و همسری زن قرار گرفتن فعالیت های دیگر در اولویت های بعدی .
2 ـ تامین حداقل معیشت برای افراد سرپرست خانواده به منظور عدم اضطرار همسران به شرکت در قعالیت های اجباری در آموزش.
3 ـ حمایت ویژه از اشتغال زنان سرپرست خانواده در قالب واگذاری اولویت های استخدامی، معافیت بیمه ای و ...
4 ـ حمایت خاص تامین اجتماعی از زنان که به اضطرار سرپرستی خانواده را به عهده می گیرند .
5 ـ اصلاح نظام آموزشی با توجه به کارآمدی ها و ویژگی های هر یک از دو جنس و انتظارات جامعه از آنان .
6 ـ توسعه مشاغل خانگی و تجربه نمودن فعالیت های صنعتی قابل تجربه بگونه ای که در منزل قابل انجام باشد .
7 ـ ایجاد مشاغل نیمه وقت و انعطاف پذیر .
8 ـ ایجاد تسهیلاتی که زنان بتوانند پس از برخورداری از مرخصی های طولانی به دلیل پرورش فرزند، به محیط کار خود باز گردند .
9 ـ تشویق زنان به حضور در فعالیت های گروهی غیر دولتی از جمله در امور خیریه، امداد، حمایت از سالمندان، پژوهش، هنر و حفظ محیط زیست.
منبع:بانو، شماره 23

دوشنبه 11/9/1392 - 23:29
آموزش و تحقيقات
ارمغان اقتصادی فمینیسم برای زنان!

نویسنده: زهرا صابری




 

امنیت اقتصادی زنان در دو رویکرد مکتب اسلام و فمینیسم (1)

موضوع «امنیت اقتصادی زنان» از اصلی‌ترین موضوعات تأثیرگذار بر جنبه‌های مختلف زندگی زنان است و مکاتب فکری مختلف الهی و غیرالهی به موضع‌گیری در رابطه با آن پرداخته‌اند. این تحقیق که در نشست راهبردی زنان و خانواده در سال 1390 در محضر مقام معظم رهبری ارائه شده، در غالب چند مقاله‌ی تکمیلی، به مطالعه‌ی تطبیقی دو رویکرد مکتب فکری اسلام و فمینیسم در رابطه با بُعد اقتصادی زندگی زنان پرداخته است و با بیان علل کارآمدی رویکرد اسلام و علل ناکارآمدی رویکرد فمینیسم، تنها راه تأمین امنیت اقتصادی زنان در ایران را بهره‌گیری از نظام فکری اسلامی معرفی می‌کند.
امنیت به مفهوم کلی آزادی و رهایی از ترس و خطر و احساس ایمنی از هر گونه تهدید به عنوان بستر کسب آسایش و آرامش جسمی و روحی، همواره از اصلی‌ترین نیازهای اساسی بشر محسوب می‌شود (محبوبی‌منش، 1381) و لذا هر مکتب فکری الهی و غیرالهی که داعیه‌ی داشتن الگوی حکومتی و جامعه‌سازی داشته باشد، ناگزیر از ارائه‌ی نظام راهکارهایی در قالب قوانین، ساختارها و مهندسی فرهنگی جامعه برای تأمین امنیت در تمام ابعاد و سطوح خواهد بود.
در این میان، امنیت اقتصادی و مالی زنان و اثرگذاری آن بر سایر ابعاد و شئون فردی، خانوادگی و اجتماعی زندگی آنان، یکی از مهم‌ترین مسائل مربوط به حوزه‌ی زنان است و تمام جوامع با بهره‌گیری از الگوهای برگرفته از مکاتب فکری متفاوت، به دنبال راهکارهایی برای حل کارآمد آن هستند.
از آنجا که راهبردها و نظام راهکارهای ارائه‌شده توسط هر مکتب فکری و نتایج آن در عمل، مهم‌ترین معیار سنجش کارآمدی یک مکتب فکری محسوب می‌شود، لذا در این نوشتار سعی شده است که با بررسی تطبیقی میان مبانی، اهداف، راهبردها و نظام راهکارهای فمینیسم به عنوان یک مکتب فکری ساخته‌ی بشر و دین مبین اسلام به عنوان مکتب فکری الهی، به مقایسه‌ی کارآمدی هر یک، در موضوع تأمین امنیت اقتصادی زنان پرداخته شود و سپس با توجه به آسیب‌شناسی وضعیت امنیت اقتصادی زنان در کشور، راهکارهایی در جهت نیل به الگویی مناسب در این زمینه ارائه گردد.

1. ضرورت توجه به امنیت اقتصادی زنان

به دلیل پیچیدگی جوامع کنونی و افزایش گستره‌ی نیازهای مالی، دغدغه‌ی رفع این نیازها بیش از گذشته ذهن انسان‌ها را به خود مشغول نموده است؛ به گونه¬ای که در صورت عدم رفع آن یا به عبارتی، نبود امنیت اقتصادی، سایر ابعاد امنیت، همچون امنیت روانی، اخلاقی، عاطفی و... در زندگی افراد تحت تأثیر قرار می‌گیرد و در نتیجه، کسب آسایش و آرامش، که اصلی‌ترین نیاز افراد در زندگی است، آسیب خواهد دید.
اصطلاح «امنیت اقتصادی» را می‎توان به دو معنا در زندگی افراد به کار برد:
الف) «امنیت اقتصادی» به معنای آرامش و امنیت روانی فرد از وجود پشتوانه‌ای اقتصادی[1] در جهت رفع دغدغه‌‌ی نیازهای مالی در طول دوران زندگی.
ب) «امنیت اقتصادی» به معنای وجود قوانین و ساختارهایی در اجتماع که ضمن به رسمیت شناختن استقلال مالی فرد، بتواند از هر گونه مالکیت دارایی، ثروت یا منافع اقتصادی او صیانت کند و محیط امنی را برای فعالیت اقتصادی او در اجتماع فراهم آورد.
البته در حالی که غالباً مراد از امنیت اقتصادی معنای دوم آن است، لیکن در این متن تأکید بر امنیت اقتصادی زنان در معنای اول خواهد بود. به عبارت دیگر، در این متن قصد داریم نظام راهکارهایی را که الگوی فمینیستی جهت کسب آرامش و امنیت روانی زنان برای رفع دغدغه‌های مالی که در تمام طول زندگی‌شان با آن‌ها مواجه هستند را با الگوی اسلامی آن مقایسه کنیم و از این طریق، الگوی مناسب برای جمهوری اسلامی را ارائه دهیم.
با توجه به این معنا، امنیت اقتصادی را می‌توان به دو جزء امنیت کوتاه‌مدت (که در رابطه با نیازهای روزمره‌ی فرد مانند خوراک و پوشاک و مسکن و رفاه عمومی مطرح می‌شود) و امنیت بلندمدت (که در رابطه با دورنمایی است که فرد از آینده‌ی وضعیت اقتصادی خود ترسیم می‌کند، مانند وضعیت رفاهی فرد در دوران کهن‌سالی یا فقدان همسر) تقسیم نمود.
هر گونه نقصی در تأمین هر یک از اجزاء یا نبود الگویی اطمینان‌بخش در این زمینه، سبب خواهد شد که زنان احساس امنیت برای تأمین نیازهای اقتصادی خود را از دست بدهند و خود به دنبال راهی در جهت تأمین آن به واسطه‌ی کسب شغلی صرفاً درآمدزا باشند؛ در حالی که بهترین و کم‌آسیب‌ترین مدل اشتغال زنان در جامعه مشاغلی است که متناسب با شأن و شرایط جسمی و روحی زنان باشد که از سویی رشد و کمال فردی آن‌ها را موجب شود و از سوی دیگر، در راستای ایفای نقش مؤثر آن‌ها در جامعه باشد.
زمانی که زنان تنها هدفشان از فعالیت خارج از منزل، کسب پول و درآمد بیشتر باشد، تبعات گسترده‌ای در سایر ابعاد و شئون زندگی آن‌ها و در نتیجه، کارکرد خانواده و اجتماع خواهد داشت که از مهم‌ترین آثار آن کم‌رنگ شدن جایگاه متکبرانه‌ی زنان در مقابل مردان در جامعه، به دلیل وجود نیاز مالی و لذا به مخاطره افتادن امنیت اخلاقی زنان در جامعه در کنار عدم فرصت و امکان رشد علمی و معرفتی مناسب برای آنان خواهد بود.
مقام معظم رهبری در این رابطه می‌فرمایند: «بزرگ‌ترین مشکل هم آن حالت سیطره‌ی مردانه بر زن است. فلا تخضن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض؛ در قرآن می‌گوید برای اینکه مرد (که جنس متجاوز و شروع‌کننده است) قدرت پیدا نکند، زن نباید در مقابل او خضوع کند؛ خضوع در زبان و سخن گفتن... ابزار زن و کمک زن در رفتن به سمت گناه، حالت وادادگی و خضوع و تواضع اوست. لذا تکبر حرام است، اما برای زن‌ها در مقابل مرد بیگانه، جزء چیزهایی ممدوح است که متکبر باشند.» (دیدار با اعضای شورای شهر و شهرداران تهران، 13 اسفند 1384)

2. بررسی مکتب فکری فمینیسم

2-1. اصول حاکم بر نظام فکری فمینیسم

فمینیسم به عنوان یک مکتب فکری بشری، که ریشه در بنیان‌های فکری و فلسفی عصر روشنگری دارد، مبتنی بر اصول متعددی چون اومانیسم، سکولاریسم، نسبیت‌گرایی اخلاقی، فردگرایی، لیبرالیسم و برابری است (چراغی کوتیانی، 1389).
با وجود اثرگذاری هر یک از این اصول بر نظام راهکارهای برآمده از مکتب فمینیسم، لیکن دو اصل «فردگرایی» و اصل «برابری و تساوی مطلق زن و مرد» به معنای رد هر گونه تفاوت تکوینی میان زن و مرد، در کنار هدف غایی این مکتب مبنی بر «کسب برابری مطلق میان زن و مرد»، روح کلی حاکم بر مکتب فکری فمینیسم را شکل خواهند داد.
از آنجا که اولین جریانات فمینیستی در بستر لیبرالیسم شکل گرفت، شعار برابری به تبع آموزه‌های لیبرالی، مورد توجه فمینیست‌ها واقع شد و مبالغه نیست اگر بگوییم محوری‌ترین و چالش‌انگیزترین آموزه‌ی فمینیسم که از سویی تأثیرگذارترین آموزه‌ی فمینیستی در عرصه‌ی عمل اجتماعی و سیاسی و فرهنگی نیز محسوب می‌شد، آموزه‌ی «برابری» است (رودگر، 1388).

2-2. راهبرد و نظام راهکارهای فمینیسم در بُعد اقتصادی زندگی زنان

بر مبنای دو اصل «فردگرایی» و «تساوی مطلق میان زن و مرد»، راهبرد اصلی در چنین نگرشی در بُعد اقتصادی زندگی زنان، «برابری اقتصادی زنان با مردان» است و تنها روش دستیابی به آن، «کسب درآمد توسط زن به واسطه‌ی اشتغال تمام‌وقت در خارج از خانه» خواهد بود.
از نظر فمینیست‌ها، زن و شوهر باید مانند دو هم‌اتاقی هم‌جنس زندگی کنند و آنچه مسلم است اینکه باید هر یک از آن دو با کسب شغل مناسب، استقلال اقتصادی خود را حفظ کنند (گراگلیا، 1383).
مبتنی بر این تفکرات، نظام راهکارهای ارائه‌شده توسط فمینیست‌ها برای رسیدن به این هدف راهبردی عبارت است از:
1. تلاش جهت تصویب حقوق و تکالیف اقتصادی همسان با مردان برای زنان:
فمینیست‌ها، به ویژه فمینیست‌های اولیه، به صورت افراطی، هر قانونی را که بر اساس تفاوت‌های جنسیتی شکل می‌گرفت، حتی اگر به نفع زنان بود، مخالف اصل برابری و در جهت تحکیم اصل تفاوت و در درازمدت به ضرر زنان تلقی می¬کردند. برای نمونه، آن‌ها قوانین حمایتی برای زنان را نوعی توهین به زنان و در جهت تضعیف و ناتوان دانستن آن‌ها ارزیابی می‌کردند و معتقد بودند هر دو جنس باید به طور مساوی، در بیرون از خانه و برای کسب درآمد خانواده کار کنند. در اجتماع نیز وظایف شغلی، مدیریتی، سیاسی و آموزشی باید به طور مساوی و فارغ از هر گونه جنسیت‌محوری فراهم شود و در قوانین کار، هیچ فرقی بین زن و مرد لحاظ نشود و زنان نه تنها در حقوق و مزایا، بلکه در وظایف و مسئولیت‌ها نیز باید کاملاً با مردان برابر باشند (رودگر، 1388).
2. تحقیر و عدم ارزش‌گذاری معنوی و مادی برای هر گونه فعالیت زن در خانه:
ویژگی بارز فمینیسم معاصر این است که نقش سنتی زن به عنوان همسر و مادر را مورد تحقیر قرار می‌دهد (گاردنر، 1386). دوبوار و فریدان، که به عنوان سردمداران موج دوم فمینیسم مطرح‌اند، معتقدند زنان زمانی به کمال خود می‌رسند که نقش سنتی خود، یعنی مادری و همسری را رها کنند و تنها به دنبال کار اقتصادی و تحصیلات باشند. به عقیده‌ی آنان، کار در خانه و همسری، زن را مانند یک بچه نگه می‌دارد و او را از محیط بیرونی جدا می‌کند (مژگان سخایی، 1388).
در واقع فمینیست‌ها نگاه بسیار نامهربانانه‌ای نسبت به زنان (خانه‌دار) دارند. از نظر آنان، زنان یا تولید‌کننده هستند یا طفیلی! آیا اگر شما یک خانه‌دار و در حال پرورش نسل آینده هستید، خود را انگل به حساب می‌آورید؟ قربانی چطور؟ فمینیست‌ها فکر می‌کنند که شما چنین هستید (پاسنو، 1383).
3. استحاله‌ی نقش‌های زن و مرد در خانواده و اجتماع به بهانه‌ی رفع تبعیض علیه زنان:
فمینیست‌ها معتقدند که نقش‌های متفاوت زن و مرد در خانواده و اجتماع، اصلی‌ترین عامل تبعیض علیه زنان است و آن‌ها را همواره در جایگاه پست‌تری نسبت به مردان قرار می‌دهد. لذا به صورت افراطی سعی دارند تمام تفاوت نقش‌هایی را که تا کنون به دلیل ویژگی‌های جسمی و روحی زن و مرد وجود داشت از میان ببرند. به عنوان مثال، می‌توان به از بین بردن نقش نان‌آوری مرد در خانواده و در مقابل آن، ترغیب و تشویق زنان برای ایفای فعالیت‌های کاملاً مردانه، همچون کار در معادن و صنایع سنگین و... اشاره نمود که حاصل آن در بلندمدت فشار مضاعف جسمی و روحی بر زنان است.
4. سست نمودن یا نابودی خانواده به عنوان اولین و اصلی‌ترین جایگاه تبعیض و ظلم علیه زنان:
فمینیست‌ها مهم‌ترین مانع در برابر کسب برابری اقتصادی را وجود نقش‌هایی همچون نقش مادری و خانگی زن و نقش نان‌آوری مرد در داخل خانواده‌ی سنتی می‌دانند و خانواده و عملکرد بیولوژیک مادری را نهادهای اصلی قدرت مردان و به بردگی کشاندن زنان طبق خواسته‌های مردان می‌دانند (هیولت، 1383).
لذا فمینیسم معاصر، جنگ خود علیه نقش خانه‌داری را با نفی ازدواج سنتی همراه کرده است (گراگلیا، 1383). آنان همواره زنان را برای کسب استقلال و برابری تشویق به طلاق می‌کنند.
به گونه‌ای که هم‌اکنون در غرب جوانان پیش‌بینی می‌کنند که برای برپایی و حفظ یک خانواده‌ی پایدار، هیچ گونه حمایتی از سوی دولت نخواهند داشت و خانواده‌ی غربی با شیب تند به سوی افول و ازهم‌گسیختگی می‌رود (باسکرویل، 1385).
5. ایجاد برخی قوانین و ساختارهای حمایتی در اجتماع برای تسهیل ورود زن به اجتماع در شرایط همسان با مردان:
فمینیست‌ها برای آنکه بتوانند زنان را برای اشتغال تمام‌وقت خارج از خانه ترغیب نمایند، باید هر گونه عاملی را که موجب می‌شود زنان به خاطر آن از این امر صرف نظر کنند برطرف نمایند. از مهم‌ترین این عوامل، مادر شدن و نگه‌داری و پرورش فرزندان است که به صورت طبیعی زن را ترغیب می¬کند بیشتر در خانه بماند؛ لیکن فمینیست‌ها با تلاش جهت گسترش مهدکودک‌ها برای نگه‌داری از کودکان به جای مادر، گسترش مراکز پیشگیری از باروری و تسهیل سقط جنین برای جلوگیری از مادر شدن ناخواسته‌ی زنان و دادن امتیازات حمایتی و انواع بیمه‌ها به زنان شاغل نسبت به زنان خانه‌دار و... تنها به دنبال آزاد نمودن زنان از هر قید و بندی هستند که ممکن است زن را از اشتغال خارج از خانه منصرف سازد (برگرفته از گراگلیا، 1386).
6. استفاده از ابزار فشار روانی، قانونی، ساختاری و اقتصادی در جهت اجبار زن برای ورود به اجتماع و کسب شغل درآمدزا:
فمینیست‌ها برای دستیابی به اهداف خود، تنها به روش‌های تشویقی اکتفا نکردند و در گام بعدی، از تمام روش‌های (مالی و غیرمالی) تنبیهی برای زنانی که تصمیم می‌گیرند در خانه بمانند و به نقش همسری و مادری خود بپردازند استفاده کردند. در این راستا، افزایش مالیات‌ها و بالا بردن هزینه‌های زندگی، به گونه‌ای که نتوان تنها به درآمد پدر خانواده تکیه نمود و از سوی دیگر، فشار روانی با تبلیغات گسترده در جهت تحقیر زنان خانه‌دار و... با این هدف صورت می‌گیرد (برگرفته از گراگلیا، 1386).

2-3. بررسی نتایج اجرای راهکارهای فمینیسم بر وضعیت زنان در غرب:

مکتب فکری فمینیسم، به دلیل عدم شناخت صحیح انسان، هستی و رابطه‌ی میان این دو و عدم شناخت صحیح و واقعی ویژگی‌ها و استعدادهای زن و مرد (نقص در مبنا) و در نتیجه، اشتباه در هدف‌گذاری نهایی، به اهداف راهبردی و لذا نظام راهکارهای ناکارآمد در بُعد اقتصادی زندگی زنان رسیده است؛ به گونه‌ای که نه تنها نتوانسته است هدف راهبردی خود را مبنی بر «برابری مطلق اقتصادی زنان و مردان» به دست آورد (هیلوت، 1383)، بلکه با نظام راهکارهای ناکارآمد خود، امنیت زن را در بُعد اقتصادی و سایر ابعاد مختلف جسمی و روحی دچار آسیب و مخاطره نموده و بستر تباهی استعدادها و کارکردهای ویژه‌ی زن شده است.
لذا زمانی که فمینیست‌ها با شعار برابری اقتصادی با مردان به میدان آمدند، شاید کمتر زنانی در غرب وضعیت امروز خود را تصور می‌کردند که در ازای کسب «برابری اقتصادی» مجبورند هزینه‌های بسیاری را بپردازند که شاید بتوان موارد زیر را از مهم‌ترین نتایج آن دانست:
1. ایجاد تکالیف اقتصادی برابر در مقابل شرایط نابرابر جسمی و روحی زنان با مردان:
تلاش‌های فمینیست‌ها در جهت اتخاذ رویکردهای برابری‌جویانه در تمام قوانین و ساختارهای خانواده و اجتماع موجب شده است که در مجموع، تکالیف اقتصادی بیشتری نسبت به گذشته بر زنان تحمیل شود و در ازای آن، از حقوق اقتصادی اندکی نیز برخوردار گردند. فمینیست‌ها با دستان خود زن را در رقابتی اقتصادی نابرابر با مردان قرار دادند؛ در حالی که توانایی‌های جسمی و روحی زنان را درک ننمودند و باعث رنج و فشار مضاعف به آنان شدند.
2. تداوم نابرابری وضعیت اقتصادی زنان و مردان و وضعیت معیشتی سخت زنان:
با وجود شعارها و ادعاهای فمینیست‌ها و دولت‌های غربی در جهت اعطای حقوق برابر با مردان به زنان جهت بهبود وضعیت اقتصادی زنان و برداشتن تکیه‌گاه مالی آنان به مرد در خانواده، لیکن همچنان متوسط دستمزد زنان (به عنوان تنها تکیه‌گاه مالی خود)، در برابر ایفای کار مشابه با مردان، در حدود دو سوم دستمزد مردان است. از سوی دیگر، قوانین طلاق و حضانت مورد حمایت فمینیست‌ها موجب بدتر شدن وضعیت اقتصادی زنان شده است و آمارها نشان می‌دهد که هم‌اکنون فقیرترین اقشار در آمریکا را زنان سرپرست خانوار و کودکان تحت حضانت آنان تشکیل می‌دهند (برگرفته از مگان، 1383).
3. عدم تأمین نیازهای مالی و عاطفی زنان به دلیل سست شدن یا نابودی کارکردهای خانواده:
راهکارهای فمینیسم، به ویژه در موضوع اقتصاد زنان، موجب شده است که غالب زنان به دلیل مسائل شغلی، یا هیچ گاه تن به ازدواج ندهند یا در صورت ازدواج، به دلیل استحاله‌ی نقش‌ها در خانواده و از بین رفتن کارکردهای اصلی آن، نیازهای زن با ازدواج برطرف نشود. لذا این امر موجب خواهد شد اندکی بعد از ازدواج، غالباً طلاق بگیرند و جزء میلیون‌ها زن سرپرست خانواده در غرب قرار گیرند و از تمام مزایای مالی و عاطفی که کارکردهای یک خانواده متعادل می‌تواند برای آنان داشته باشد محروم بمانند.
4. تبدیل شدن زن به عنوان ابزار تنظیم بازار عرضه و تقاضای نیروی کار و دستمزد برای نظام سرمایه‌داری:
همگام با انقلاب صنعتی، نظام سرمایه‌داری با مطرح کردن شعار حاکمیت خصوصی زنان، آنان را هر چه بیشتر به سوی کارخانه‎ها کشاند و نیروی عظیمی از کارگران ارزان را برای خویش فراهم آورد (زیبایی‌نژاد، 1379). به عبارت دیگر، مجال غرب به زنان برای اعطای استقلال و حقوق اقتصادی، در واقع حربه‌ی نظام سرمایه‌داری جهت تنظیم و تعدیل نیروی کار و سطح دستمزدها بود. به نحوی که از یک سو با پایین آمدن عرضه‌ی نیروی کار نسبت به تقاضای آن در جامعه و در نتیجه، بالا رفتن سطح دستمزدها، با اعمال سیاست‌های تشویقی، زنان را به عنوان نیروهای کار ارزان وارد بازار نمودند تا با بالا رفتن عرضه‌ی نیروی کار، سطح دستمزدها پایین بیاید و سود شرکت‌ها بالا رود و به عکس، هر زمان عرضه‌ی نیروی کار در بازار بالا رود، اولین نیرویی که از بازار اخراج می‌شود، زنان خواهند بود تا تنظیم بازار به خوبی انجام گیرد.
5. از دست رفتن فرصت‌های مختلف آموزشی، تحصیلی، تفریحی، سلامتی و... به جهت واگذاری مسئولیت تأمین نیازهای کوتاه‌مدت و بلندمدت مالی و اقتصادی زنان بر عهده‌ی خودشان.
6. از میان رفتن آرامش و امنیت روانی، ایجاد زمینه‌ی افزایش مخاطره‌های اخلاقی برای زنان و آسیب‌پذیری روزافزون زنان در ابعاد جسمی، روانی، اخلاقی و مالی.
7. خارج نمودن مردان از هر گونه تعهد مالی و اخلاقی در قبال خانواده:
در جهان معاصر، بسیاری از مردان دیر ازدواج می‌کنند و معتقد به تعهد محدود در قبال خانواده هستند. به بیان عینی‌تر، آن‌ها به دنبال همسری می‌گردند که خود قادر به تأمین زندگی خود باشد، خانواده‌ی کوچک را ترجیح می‌دهند و در صورت ناراضی بودن از کیفیت زندگی زناشویی، به راحتی طلاق را مد نظر قرار می‌دهند. در این میان، اصلاح قوانین طلاق، راه را برای آسان‌تر سپری کردن مراحل قانونی دست‌وپاگیر باز کرده و پایه‌های منطقی پرداخت نفقه توسط مردان را سست نموده است.
فمینیست‌ها نیز مشوق مردان برای رها کردن این قیدوبندها بوده‌اند. بتی فریدان می‌گوید: شاید در هنگامه‌ای که زنان آمریکایی به جای آنکه خودشان باری بر دوش مردان باشند، قسمت اعظم بار زندگی را نیز بر دوش دارند، مردان در آمریکا عمر طولانی‌تری پیدا کنند (هیولت، 1383).
طلاق البته آسان‌ترین راهی است که یک مرد می‌تواند همسر خود را رها کند. در سایه‌ی طلاق، مردان استاندارد زندگی خود را 42 درصد افزایش می‌دهند، در حالی که زنان با 73 درصد کاهش درآمد مواجه می‌گردند. نفقه فقط در 5 تا 10 درصد طلاق‌ها پرداخت می‌شود و حتی در این موارد نادر نیز به طور میانگین، مدت پرداخت 4 تا 5 سال است. در رابطه با فرزندان نیز 49 درصد کودکان طلاق هرگز پدر خود را نمی‌بینند. به نسبت گذشته، مردان کمتری به دنبال حضانت فرزندان خود هستند و تنها یک سوم مادرانی که سرپرستی کودکان را به عهده دارند جهت نگه‌داری آن‌ها کمک مالی دریافت می‌کنند (هیولت، 1383).

نتیجه‌گیری (ارمغان اقتصادی فمینیسم برای زنان!)

فمینیست‌ها همواره مدعی احقاق حقوق و استقلال اقتصادی زنان هستند. آنان معتقدند زنان برای کسب استقلال اقتصادی و بهبود وضعیت معیشت خود، باید به دنبال کسب درآمد و ایفای شغل در خارج از خانه، همانند مردان باشند. فمینیست‌ها تمام راهکارهایی را که موجب می‌شد زنان از خانه‌داری و نقش مادری خود منصرف شوند به کار بستند، ولیکن آنچه در نهایت برای زنان حاصل شد جز زحمت و معیشت محقرتر از گذشته نبود.
زنان غربی پشتیبان و نقطه‌ی اتکای گذشته‌ی خود را از دست داده‌اند (ازدواج به عنوان منبع طولانی‌مدت و قابل اتکا برای امنیت مالی فروپاشیده است) و در عین حال، نتوانسته‌اند با فعالیت بازار کار موقعیت درآمد خود را بهبود بخشند؛ چرا که شکاف درآمد میان زنان و مردان به همان عمق و گستردگی پیشین و همیشگی خود باقی مانده است (هیولت، 1383). این امر، در کنار نادیده گرفتن ویژگی‌های جسمی و روحی زنان در مشاغل و توجه صرف به برابری صوری میان زن و مرد، فشار مضاعفی را نیز بر زنان وارد نموده است.
از سوی دیگر، زنان در بازار کار شدیداً نابرابر و برای کسب درآمد ناچیز، در حالی رها می‌شوند که نمی‌توانند به درستی از کودکان خود مراقبت کنند و سیاست‌های عمومی نیز به گونه‌ای طراحی نشده‌اند که آنان را در ادغام دو نقش دشوار مادری و شغلی یاری کنند. آنان به جای آنکه زنان را یاری نمایند تا از عهده‌ی بار مسئولیت دوگانه‌ی خود (در خانه و محل کار) برآیند، زنان را تشویق می¬کنند تا از ازدواج و فرزندآوری پرهیز نمایند (هیولت، 1383). به این ترتیب، به احساسات مادرانه و نیازهای روحی و روانی زنان به فرزند و خانواده نیز خدشه وارد می‌کنند.
همچنین باید اضافه نمود، در حالی که همچنان فمینیست‌ها زنان را بیش از پیش تشویق به طلاق و گرفتن حضانت کودکان می‌نمایند و دولت‌ها را برای وضع مقررات در این زمینه تحت فشار قرار می‌دهند، تمام شواهد حاکی از آن است که در عرصه‌ی اقتصاد، زنان مطلقه و فرزندانشان در وضع معیشتی بدی به سر می‌برند و بیشتر زنان مطلقه از پیامدهای اقتصادی فروپاشی زندگی زناشویی خود در هم شکسته‌اند. زنان نه تنها هزینه‌های مستقیم طلاق را تحمل می‌کنند، بلکه تقریباً تمام هزینه‌ها و مسئولیت‌های بزرگ کردن فرزندان طلاق را نیز به دوش می‌کشند (هیولت، 1383).
لذا می‌توان گفت با گذشت بیش از چند دهه از تجربه‌ی فمینیسم، آن‌ها هنوز موفق نشده‌اند شرایط اقتصادی زندگی زنان را ارتقا بخشند و زنان در غرب با ناکارآمدی راهکارهای فمینیستی روبه‌رو هستند و اصلی‌ترین علت آن را می‌توان در عدم نگاه صحیح این مکتب فکری به زن، خانواده و اجتماع و الزامات مدیریت کارآمد آن‌ها جست‌وجو نمود.

پی نوشت ها :

[1]- منظور از اقتصاد در این مفهوم هر گونه ثروت، دارایی و هر گونه فرآیندی است که به تولید ثروت منجر شود.

منابع تحقیق :
1. باسکرویل، استفان (1385). بحران خانواده در صنعتی به نام طلاق. ماهنامه‌ی سیاحت غرب. شماره‌ی 46.
2. پاسنو، دایان (1383). فمینیسم و مذهب. ترجمه‌ی زینب فرهمندزاد و پروین قائمی. فمینیسم در آمریکا تا سال 2003. تهران. دفتر نشر معارف. جلد 1. چاپ چهارم.
3. چراغی کوتیانی، اسماعیل (1389). خانواده در اسلام و فمینیسم. قم. انتشارات مؤسسه‌ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمت الله علیه).
4. رودگر، نرجس (1388). فمینیسم؛ مولود گفتمان غرب. دبیرخانه‌ی دومین همایش جهانی مسائل زنان (ره‌آورد جهان اسلام در مسائل زنان و واکاوی پیامدهای فمینیسم).
5. زیبایی‌نژاد، محمد‌رضا و سبحانی، محمدتقی (1379). درآمدی بر نظام شخصیتی زن در اسلام. قم. دارالثقلین.
6. سخایی، مژگان (1388). فروپاشی فمینیسم. تهران. دبیرخانه‌ی دومین همایش جهانی مسائل زنان (ره‌آورد جهان اسلام در مسائل زنان و واکاوی پیامدهای فمینیسم).
7. سیلویا آن هیلوت (1383). آثار اقتصادی فمینیسم بر زندگی زنان. ترجمه و تلخیص معصومه محمدی و فرزانه دوستی. فمینیسم در آمریکا تا سال 2003. تهران. دفتر نشر معارف. جلد 1، چاپ چهارم.
8. فهیمی، فاطمه (1385). حقوق مالی زن (مقایسه‌ی تطبیقی در حقوق اسلام، ایران و کنوانسیون رفع تبعیض از زنان). قم. انتشارات دانشگاه قم. چاپ دوم.
9. گاردنر، ویلیام (1386). جنگ علیه خانواده. ترجمه‌ی معصومه محمدی. تهران. دفتر مطالعات و تحقیقات زنان.
10. گراگلیا اف، کارولین (1386). آرامش در خانه. ترجمه‌ی مریم فرهمند. مجموعه مقالات فمینیسم و خانواده. تهران. روابط عمومی شورای فرهنگی‌اجتماعی.
11. گراگلیا، کارولین (1383). آرامش در خانه. ترجمه و تدوین معصومه محمدی. فمینیسم در آمریکا تا سال 2003. تهران. دفتر نشر معارف. جلد 2. چاپ چهارم.
12. محبوبی‌منش، حسین (1381). امنیت و انحرافات اجتماعی. کتاب زنان. فصلنامه‌ی شورای فرهنگی اجتماعی زنان. سال پنجم. شماره‌ی 18.
13. مطهری، مرتضی (1386). نظام حقوق زن در اسلام. تهران. انتشارات صدرا. چاپ چهل و پنجم.
14. ویلیامسن، مگان (1383). تأثیرات تغییرات دهه‌های 60 و 70 بر ساختار خانواده در آمریکا. ماهنامه‌ی سیاحت غرب. شماره‌ی 17.
. www.borhan.ir

 
دوشنبه 11/9/1392 - 23:28
آموزش و تحقيقات
بررسی پیامدهای اشتغال زنان
نویسنده : مجید محمدیان
منبع : راسخون



یكی از سؤالات و مباحثی كه در سال‌های اخیر در جامعه ما مطرح بوده است، بحث از توانایی و كارآمدی زنان و حضور فعال آن‌ها در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی است.
در این میان عده قابل توجهی از مدیران و مسئولان كشور به استناد برخی از آموزه‌های دینی كه دیده یا شنیده‌اند و با توجه به حضور زنان در تمام عرصه‌ها در كنار مردان در بسیاری از كشورها، معتقدند كه تفاوت چندانی بین زن و مرد در انجام مسئولیت‌ها و مدیریت‌های اجتماعی وجود ندارد و زنان هم مثل مردان باید به دنبال مشاغل اجتماعی و تامین درآمد از این طریق باشند و آن را یك ارزش و رشدی برای زنان می‌دانند.
این عده ناخواسته تحت تأثیر تفكرات فمینیستی كه هم‌اكنون در بسیاری از كشورهای جهان حاكم است، قرار گرفته‌اند و برای اینكه مورد اعتراض و محكومیت برخی از سازمان‌های بین المللی دفاع از حقوق زنان قرار نگیرند و خود را هماهنگ و شبیه كشورهای مترقی نشان بدهند، زنان را تشویق به ادامه تحصیلات عالی به جهت اشتغال به مشاغل اجتماعی می‌كنند، و حتی برخی از مسئولیت‌ها و مدیریت‌های اجتماعی را به زنان محول كرده‌اند. در طرف مقابل عده‌ای بر اثر برداشت سطحی از برخی از آیات و روایات و تعصب و افكار خشك و متحجرانه، منكر توانمندی‌های زنان در این امور هستند و حتی نسبت به رانندگی زنان و حساسیت منفی نشان می‌دهند و وظایف زنان را فقط در چهارچوب خانه تعریف می‌كنند.
از آنجایی كه طبق فرمایش امیرمؤمنان علی علیه السلام، انسان‌های جاهل در هر مسئله‌ای یا افراط و زیاده‌روی می‌كنند و یا تفریط و كوتاهی می‌كنند ، به نظر می‌رسد كه گروه اول، دچار افراط و زیاده‌روی در مورد بانوان شده‌اند و بر اثر جهل و ناآگهی نسبت به مبانی دینی و عدم شناخت از طبیعت و سرشت زنان، و به علت خود باختگی فرهنگی در برابر تفكرات غربی و مرعوب شدن در مقابل سازمان‌های مدعی حمایت از حقوق زنان، برخی از مسئولیت‌ها و مدیریت‌های اجتماعی را كه در حیطه و مسئولیت و توانایی مردان است را به زنان واگذار كرده‌اند.
این عده با نادیده گرفتن رسالت مهم و ارزشمند بانوان یعنی مدیریت خانه و رسیدگی به امور منزل، تربیت نسل آینده و ایجاد محبت و گرمی در كانون خانواده است، مقام و منزلت زن را چنان پائین آورده‌اند كه از او توقع و انتظار یك كارگر یا كارمندی با حقوق ناچیز را دارند و به راستی كه در حق زنان و بانوان عظیم الشأن جامعه ما ظلم و بی‌عدالتی روا می‌دارند.
اگر در گذشته زنان از تمام حقوق انسانی خود محروم بودند و بمانند یك برده و حیوان با او رفتار می‌شد و زنان موجودی پست و بی‌ارزش به شمار می‌آمدند و آن گونه در حق زنان، ظلم و ستم روا می‌داشتند، در قرن بیستم نیز با بی‌توجهی به طبیعت و ویژگی‌های زنان و بی‌ارزش نشان دادن وظایف خانوادگی و كشاندن زن به جامعه و استفاده ابزاری از آنان، ظلم و خیانت دیگری را به زنان كرده‌اند.
اجازه بدهید توجه شما به آرزوهای قلبی یك زن غربی جلب كنم، آنی رود یكی از نویسندگان مشهور انگلستان است. او می‌گوید:
«ای كاش كشور من مانند كشورهای اسلامی می‌بود كه زنان با پوشش و عفت، آسوده‌ترین زندگی را دارند. این برای انگلستان یك ننگ است كه دخترانش به خاطر آمیختگی با مردان در مشاغل اجتماعی به رذالت كشیده شوند. چه می‌شود ما را كه سعی نمی‌كنیم وظایف و مسئولیت زنان ما، هماهنگ با فطرت و طبیعت آنان باشد یعنی همان خانه‌داری و تربیت فرزند و كارهای مردانه را به مردان واگذار كنیم تا شرافت و ارزش زنان را به دست آوریم».
اگر زنان غربی همواره به دنبال حقوقِ تضییع شده خود باشند، حق دارند زیرا نه مسیحیت حقوق آنها را تامین كرده و نه قوانین و آداب و رسوم غرب، اما چنین زحمتی از دوش زنان مسلمان برداشته شده است، زیرا به راستی اسلام، تمام نیازهای روحی، جسمی و عاطفی زنان را با توجه به طبیعت و سرشت، زنان برآورده كرده است.
در حال حاضر كشور سوئد، از نظر قوانین مربوط به ارتقای حقوق زن در جهان غرب، رتبه اول را دارد و بخش عظیمی از زنان، شاغل و حقوق‌بگیر هستند. ولی جالب است كه بدانیم درصد زنان در مدیریت‌ها به اندازه صفر است و از زنان در مشاغل پائین آن هم با حقوقی ناچیز، بیگاری كشیده می‌شود و آمار بسیار بالای طلاق و فرزندان نامشروع، از هم پاشیدگی كانون خانواده، آزار و آزادی‌های جنسی بی حد و حساب و زندگی مشترك بدون ازدواج، ارمغان چنین تفكری است.
ادعای اصلی ما در این نوشتار این است كه طبق آیات و روایات فراوان و بر اساس نظریات برخی از روانشناسان و دانشمندان و با عنایت به ویژگی‌ها و خصوصیات جسمی و روحی بانوان، بهترین و مهمترین نقش زنان در جامعه، همانا نقش همسری و مادری است كه در آموزه‌های دینی، بسیار ارزشمند و مقدس شمرده شده است و زن می‌تواند از این طریق به كمال خود برسد. و تشویق زنان به اشتغالات اجتماعی بدون قید و شرط و محوّل كردن مشاغل گوناگون به آنها و سپردن مدیریت‌ها به زنان خصوصاً مدیریت‌های كلان نه تنها خدمتی به زنان نیست بلكه خیانت و ظلمی بزرگ به آنان و به كل جامعه بشری است.
ما برای اثبات این ادعا، دلایل مختلفی از آیات و روایات و نظرات اندیشمندان را ذكر می‌كنیم و ضمن دعوت همه خوانندگان به مطالعه این نوشتار، قضاوت منصفانه را به عهده آنان می‌گذاریم و سعی خواهیم كرد كه از اطاله كلام بپرهیزیم تا موجب خستگی و ملالت نشود.
قبل از آنكه به مسئولیت‌ها و وظایف و رسالت اصلی زنان بپردازیم، لازم است كه با خلقت و آفرینش زن و مقام و منزلت آنان در آیات و روایات به طور مختصر آشنا شویم.

الف) خلقت و آفرینش زن

در منطق قرآن، زن بمانند مرد، یك انسان تمام عیار است و هیچ تفاوتی میان مرد و زن در اصل خلقت وجود ندارد. هر دوی آنها از یك حقیقت آفریده شده‌اند.
خداوند در قرآن می‌فرماید: ای مردم، ما شما را از یك مرد و زن آفریدیم.... همانا گرامی‌ترین و برترین شما نزد خداوند، با تقواترین شماست. و در جای دیگر می‌فرماید: شما را از یك حقیقت واحدی آفریدیم و یا اینكه می‌فرماید: همه شما (چه مرد و چه زن) را از خاك آفریدیم و به خاك برمی‌گردید طبق نظر اكثر مفسرین شیعه، آفرینش حوا علیها السلام همانند آفرینش حضرت آدم علیه السلام، مستقل بوده است و اینطور نبوده است كه حضرت حوا از باقیمانده یا از دنده چپ حضرت آدم باشد. امام صادق علیه السلام به یكی از یاران خود به نام زراره می‌فرماید: آیا خداوند قدرت نداشت كه برای آدم، همسری از غیر دنده او بیافریند؟ آنگاه آن حضرت فرمودند: خداوند هر كدام از آدم و حوا را از گِل آفرید.
خلاصه مطلب آن كه زن و مرد هر دو انسانند و طبعا باید از یك چیز آفریده شده باشند و در قرآن هیچ اثری از اینكه زن، از جنس پست‌تر آفریده شده باشد و یا خلقت زن، طفیلی مرد باشد، و یا زن را موجودی شر و بد یا عنصر گناه معرفی كند، وجود ندارد.

ب) مقام و منزلت زن در قرآن و روایات

برخلاف بسیاری از اقوام و ملل جهان در گذشته و حال و حتی برخلاف عقیده و نظر یهودیان و مسیحیان كه زن را موجودی بد و شرّ و عنصر گناه و فساد معرفی می‌كنند، اسلام، زنان را در مقام و منزلتی والا و ارزشمند قرار داده است. مقام زن در اسلام به حدی است كه سومین سوره مفصل قرآن به نام «النساء» نامیده شده است و در ده سوره دیگر به مسائل مربوط به حقوق و منزلت زن اشاره شده است و همه جا در خطاب‌های عام قرآن، زنان مورد خطاب هستند.
اسلام،‌ زن را به عنوان ركن مهم زندگی و متمم حیات انسانی و عضو مهم و موثر جامعه بشری قلمداد می‌كند و او را در رأس امری عظیم قرار داده است كه همان تولید و تربیت نسل بشر است. یعنی در دامن زن است كه انبیاء الهی و اولیاء و بزرگان برای خدمت به بشریت، تربیت می‌شوند. امام امت (ره) در جمله معروفی كه از ایشان نقل شده فرمودند: «از دامن زن است كه مرد به معراج می‌رود».
قرآن كریم از برخی از زنان بزرگ، با تجلیل فراوان یاد می‌كنند حضرت آسیه همسر فرعون و حضرت مریم (سلام الله علیها) را به عنوان یك الگو و سرمشق برای همه مومنان معرفی می‌نماید. و در جای دیگر، حضرت مریم (سلام الله علیها) را همانند یكی از پیامبران بزرگ الهی مورد خطاب قرار می‌دهد و می‌فرماید:
ای مریم، همانا خداوند تو را برگزیده و تو را پاك كرد و تو را بر تمام زنان عالم برتری داد.
در قرآن كریم، زنان با مردان با القاب مساوی و همسان یاد شده‌اند كه بر نقش و جایگاه هر یك در جامعه و مساوی بودن آنها در اصل تكلیف تاكید شده است:
همانا مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان مومن و مردان و زنان عبادت كننده و مردان و زنان راستگو و... خداوند برای همه آنها مغفرت و اجر بزرگی آماده كرده است.
همچنین به معاشرت و رفتار پسندیده و مناسب با زنان توصیه شده است. زن و مرد در بهره‌مندی از كسب و تلاش و پاداش عبادات و الزام به تكالیف یكسان و مساوی هستند و زن می‌تواند مانند مرد، مستقلاً اراده كند و مستقلاً كار كند و مالكِ نتیجه كار و تلاش خود شود، قرآن در این زمینه می‌فرماید:
مردان و زنان، هر كدام بهره‌ای از كوشش‌ها و تلاش‌های خود دارند.
هیچ تفاوتی در مقررات كلی و جزیی و اصول عقاید و فروع آن میان زن و مرد نیست و در واجبات فردی مثل نماز و روزه یا واجبات اجتماعی مانند حج و امر به معروف و نهی از منكر و اقتصادی مانند خرید و فروش، تفاوتی بین زن و مرد نیست و زنان در حق تحصیل و انتخاب رشته تحصیلی، مالكیت، انتخاب محل سكونت و مانند آن، مستقل و خودكفا و آزاد هستند.
این قسمت را با ذكر چند حدیث و روایت در مورد ارزش و مقام و منزلت زن، متبرّك و مزیّن می‌كنیم. پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: بهترین اولاد شما، دختران هستند و در جای دیگری فرزندان دختر را حسنه و نیكی معرفی كردند كه خداوند به واسطة آنها، به انسان ثواب می‌دهد و فرمودند: اگر تحفه و هدیه‌ای برای اهل و عیال خود خریدید، اول به فرزندان دختر بدهید و هر كس دختری را خوشحال كند همانند این است كه بنده‌ای از فرزندان اسماعیل را در راه خدا آزاده كرده است.
پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمودند: من فقط از دنیای شما عطر و زنان را دوست دارم و می‌فرمودند: نزدیك‌ترین شما به من در قیامت كسی است كه با همسر خود به نیكی رفتار نماید آن حضرت در جای دیگری فرمودند: بیشترین خیر و خوبی در زنان است.

رسالت و وظیفه اصلی زنان

اگرچه از نظر انسانی، هیچ تفاوتی میان زن و مرد نیست و زنان به مانند مردان، یك انسان تمام عیار، مستقل و مؤثر و ارزشمند هستند و در این زمینه، هیچگونه برتری و امتیازی بر همدیگر ندارند، اما با این وجود، دست توانمند آفرینش، با ایجاد یك سلسله خصوصیات و ویژگی‌های جسمی و روحی در زنان، وظایف و مسئولیت‌های خاصی را از آنها انتظار دارد و خداوند بزرگ برای ایجاد یك نظام احسن و اتم، وظایف خاصی را برای زنان تعریف و مشخص كرده است.
همانطور كه می‌دانیم زنان از نظر جسمی، ‌ظریف‌تر و لطیف‌تر از مردان هستند و از نظر روحی، دارای احساسات و عواطف سرشار و فراوانی هستند، خشونت و صلابت مردان با لطافت و ملایمت زنان، تعدیل و تكمیل می‌شود و زنان نسبت به مردان، محتاط‌تر، صبورتر و مذهبی‌تر هستند و علاقه آنها به خانواده و تدبیر امور منزل بیش از مردان است. كارهایی كه نیاز به تفكر و تمركز و توانایی جسمی زیادی دارد، زنان را خسته می‌كند و از عهده و توان آنها خارج است و بدون شك می‌توان گفت كه بهترین و مهمترین نقش زنان در جامعه بشری با توجه به این ویژگی‌ها و بر اساس آموزه‌های دینی، همانا نقش همسری و مادری است و به جرأت می‌توان گفت كه خداوند آنها را برای ایفای این دو نقش آفریده است و زنان می‌تواند با ایفای این دو نقش نه تنها به بالاترین قله كمال و قرب حقتعالی برسند، بلكه می‌توانند بهترین و مؤثرترین و ارزشمندترین خدمت را به جامعه بشری ارائه دهند.
همسری و مادری تا جایی مهم است كه پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت علیهم السلام، جهاد زنان را در راه خدا، خوب شوهرداری كردن [و تربیت فرزند] می‌دانند و حضرت زهرا (سلام الله علیها) كه بهترین الگوی زنان مسلمان است از اینكه پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) كارهای داخلی منزل را به او واگذار كردند و كارهای خارج از منزل را به عهده امیرمومنان علی علیه السلام گذاشتند، بسیار خرسند و خوشحال شدند.
مردان در قرآن كریم به دلیل توانمندی های بیشتر جسمی و عقلی، سرپرست و نگهبان زنان برشمرده شده‌اند و به زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) كه الگوی زنان جامعه هستند، توصیه شده است كه در خانه‌های خود بمانند و از هر گونه جلوه‌گری ناپسند و آشكار كردن زینت‌های خود در جامعه بپرهیزند. همچنین خداوند در قرآن كریم می‌فرماید: زنان برای شما لباس هستند و شما برای زنان، لباس هستید. یعنی همچنانكه لباس، باعث زینت و پوشش انسان در برابر سرما و گرما می‌شود و عیوبِ انسان را می‌پوشاند، زن و مرد باید باعثِ زینت یكدیگر شوند و ضمن اینكه عیوب یكدیگر را می‌پوشانند، همدیگر را حفظ و صیانت كنند.
یكی از بهترین و مناسب‌ترین، تعبیرات قرآن از زنان، این است كه زنان به مانند كشتزاری می‌مانند كه باعث بقاء نوع بشر و تربیت نسل آینده هستند نه وسیله‌ای برای هوسرانی و اطفاء شهوات.
در روایات اسلامی نیز به زیباترین شكل، وظایف و مسئولیت‌های ارزشمند زنان، اشاره شده است. در احادیث وارد شده است كه زنان به مانند گل، لطیف و ظریف هستند ولی قهرمان نیستند [كه بتوانند كارهای سخت و خارج از توان خود را انجام دهند.] در آموزه‌های دینی ما، گفتن اذان و اقامه، رفتن به جماعت و جمعه و حضور در تشییع جنازه، بلندگفتن تلبیه و... قضاوت كردن، از زنان، برداشته شده است و به ما توصیه شده است كه ولایت و مدیریت‌ها به زنان سپرده نشود و در تصمیمات مهم، نباید با زنان مشورت كرد زیرا نظرات آنها استوار نیست. مگر زنانی كه كمال عقلی آنها، ثابت شده باشد.
در روایت دیگری، پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: مردانی كه خود را شبیه زنان می‌كنند و زنانی كه خود را به شكل مردان در می‌آوردند و كارهای مردانه انجام می‌دهند، ملعون و از رحمت خدا به دور هستند.
البته آیات و روایات دیگری در این زمینه وجود دارد كه به جهت اختصار از آنها صرف نظر می‌كنیم.
ملاحظه‌ می‌كنید كه رسیدگی زنان به امور خانه‌داری، شوهرداری، تربیت و فرزند تا چه اندازه از قداست و ارزش معنوی برخوردار است و مهمترین رسالت و وظیفة زنان در آفرینش، همین است. زیرا خداوند كه سازنده و خالق زنان است، بهتر از هر كس می‌داند كه چه وظایف و مسئولیت‌هایی از عهده و توان زنان برمی‌آید.
متاسفانه برخی از زنان جامعة ما به دلیل ناآگاهی از ارزش و قداست وظایف خانوادگی و رسالت مادری و عدم شناخت مبانی دینی، به دنبال اشتغال و كارهای اجتماعی بدون قید و بند هستند و هدفشان از تحصیلات، به دست آوردن شغل و كاری برای كسب درآمد است و حاضرند كه تن به هر كار و فعالیت اقتصادی و اجتماعی در خارج از منزل بدهند اگرچه درآمد ناچیزی داشته باشد و اشتغال را برای خود یك ارزش و كمال می‌دانند و كارها و وظایف همسری و مادری را نوعی تحجّر و عقب ماندگی برای زن محسوب می‌كنند. تاسف بالاتر این است كه برخی از مسئولان و مدیران كشور و متولیان امور فرهنگی جامعه از جمله صدا و سیما به این تفكر و عقیده باطل دامن می‌زنند و آن را تشویق و تبلیغ می‌كنند.
هیچ كس در توانائی‌ها و خدمات ارزشمند زنان در جامعه و تاریخ شك ندارد. آنها در برخی از صحنه‌ها حتی از مردان نیز جلوتر هستند، ولی بی‌ارزش كردن و بهاء ندادن به امور خانواده و تربیت فرزندان و كشاندن زنان به جامعه و محول كردن كارها و مشاغلی كه بر عهده مردان است، آنهم با دستمزدهای ناچیز، واقعاً نوعی تجاوز به حقوق زنان و بیگاری كشیدن از آنان است كه مفاسد و لطمات جبران ناپذیری را به خودِ زنان و به جامعه و كانون خانواده‌ها وارد می‌سازد.
جالب است بدانیم موضوع دفاع از حقوق زن در غرب در زمانی شدت گرفت كه كارخانه‌ها به دنبال انقلاب صنعتی، نیاز شدیدی به نیروی كار ارزان قیمت داشتند كه در این رابطه، زنان به عنوان نیروی كار به دستمزد ناچیز شناخته شدند.
خانم كلیور السون روانشناس معروف می‌گوید:
«تحقیقات نشان می‌دهد كه زنان علاقه‌مند هستند كه تحت نظر اشخاص دیگری كار كنند و از مرئوس بودن و تحت نظر دیگران كار كردن بیشتر خوششان می‌آید. خانم‌ها بیشتر تابع احساساتند و آقایان تابع عقل و منطق. بسیار دیده شده است كه خانم‌ها از نظر هوشی بالاتر از مردان هستند ولی نقطه ضعف آنها احساسات شدید آنان است. مردان همیشه عملی‌تر فكر می‌كنند و بهتر قضاوت می‌كنند و سازمان دهنده بهتری هستند و بهتر از زنان هدایت و رهبری می‌كنند و برتری روحی مردان بر زنان چیزی است كه خداوند، طراح آن بوده است و هر چقدر خانم‌ها بخواهند با این واقعیت مبارزه كنند، بی‌فایده است. خانم‌ها به خاطر اینكه حساس‌ترند باید قبول كنند كه به نظارت آقایان در زندگی نیاز دارند. كارهایی كه به تفكر مدام و تصمیم‌گیری‌های دقیق نیاز دارد، زن را خسته و ناتوان می‌كند. بزرگترین هدف خانم‌ها در زندگی، تامین شدن است و وقتی به این هدف رسیدند، دست از فعالیت می‌كشند.
اكنون این سؤال مطرح است كه با آن همه سفارشات دینی و اعترافات روانشناسان غربی، آیا صحیح است كه زنان بی قید و شرط، به مشاغل اجتماعی وارد شوند و مدیریت‌های اجتماعی خصوصاً مدیریت‌های كلان به آنها واگذار شود؟!!
هم اكنون در كشور ما صدها هزار شغل به تصرف بانوان درآمده است، شغل‌هایی كه باید در اختیار مردان بیكار قرار می‌گرفت. آمار دختران و پسران تحصیل كرده‌ای كه به دنبال شغل و كار هستند، رشد فزاینده‌ای به خود گرفته است و از آنجا كه دختران، به حقوق و دستمزد ناچیزی قناعت می‌كنند و مطیع‌تر و فرمانبردارتر از مردان هستند، از شانس بیشتری برای اشتغال به كار برخوردارند و واقعاً زنان و دختران جویای كار یا شاغل، به عنوان یكی از عوامل بیكار ماندن مردان و پسران بیكار محسوب می‌شوند.
از سوی دیگر درصد ورودی‌های دختران به دانشگاه‌ها بیشتر از پسران شده است و دختران می‌توانند تقریباً در تمام رشته‌های تحصیلی شركت كنند، رشته‌هایی كه هیچ‌گونه سنخیتی با توانائی‌ها و روحیات زن و فرهنگ و باورهای ملی و مذهبی ما ندارد؟ آیا این موارد برای جامعه اسلامی ما یك افتخار است یا یك ننگ؟ و به راستی مقصر چنین وضعی چه كسانی هستند؟
طبیعی است كه پیامد چنین وضعی، بالا رفتن سن ازدواج و افزایش سطح انتظارات دختران، رشد فزاینده آمار طلاق، افزایش روابط جنسی نامشروع و سست شدن بنیان خانواده‌ها و اختلافات خانوادگی و محروم ماندن بسیاری از فرزندان از محبت مادری خواهد بود.
اگر این وضع و روند به همین شكل، ادامه و افزایش یابد، قطعاً جامعه اسلامی ما را با یك بحران اجتماعی و بی‌هویتی فرهنگی دچار خواهد كرد، بحرانی كه پیامدها و خسارت‌های جبران ناپذیری را به عصر ما و نسل ما وارد خواهد ساخت.
امید است كه متولیان فرهنگی كشور به وسیله بالا بردن فرهنگ ملی و دینی و آگاه ساختن نسل جوان از خطرات فرهنگ منحط غرب، جامعه اسلامی را به سوی تعادل و عدالت بیشتر هدایت نمایند.

پی نوشت ها :

1. نهج البلاغه، كلمات قصار.
2. كتاب المرأة فی كل الاسلام، مریم نورالدین فضل الله، ص45.
3 . جامعه شناسی اشتغال زنان، خدیجه سفیری، ص137.
4 . سوره حجرات: 13.
5 . سوره زمر: 6.
6 . سوره طه: 55.
7 . من لایحضر الفقیه، ج3، ص379.
8 . سوره تحریم: 11.
9 . سوره آل عمران: 42.
10 . سوره احزاب: 35.
11 . سوره نساء: 19 و 32.
12 . بحارالانوار، ج101، ص91.
13 . الكافی، ج6، ص4.
14 . وسائل الشیعه، ج21، ص514.
15 . الكافی، ج5، ص321.
16 . وسائل الشیعه، ج12، ص152.
17 . بحارالانوار، ج100، ص255.
18 . همان، ج43، ص24.
19 . سوره نساء: 34.
20 . سوره احزاب: 33.
21 . سوره بقره: 187.
22 . سوره بقره: 223.
23 . الكافی، ج5، ص510.
24 . بحارالانوار، ج100، ص255.
25 . بحارالانوار، ج100، ص258.
26 . نظام حقوق زن در اسلام، صفحه 185 به نقل از مجله زن روز شماره 101.

دوشنبه 11/9/1392 - 23:28
آموزش و تحقيقات

نویسنده: دکتر زهرا افشاری




آیا درآمد شوهر در تصمیم به اشتغال زنان مؤثر است؟

در خانواده‌های ثروتمند و یا در خانواده‌هائی که درآمد حاصل از کار همسر، نیازهای خانواده را برآورده می‌سازد، کار زن به‌منظور رفع نیازهای اولیه زندگی نمی‌باشد.
برای پاسخ به این پرسش، باید به خانواده‌ها از نظر درآمد که به سه گروه تقسیم می‌شوند اشاره کرد:

۱) خانواده‌های پردرآمد:

در خانواده‌های ثروتمند و یا در خانواده‌هائی که درآمد حاصل از کار همسر، نیازهای خانواده را برآورده می‌سازد، کار زن به‌منظور رفع نیازهای اولیه زندگی نمی‌باشد. بنابراین با توجه به این‌که مطلوبیت خانواده، با مصرف (کالاها و خدمات)، فراغت و تعداد بچه، افزایش می‌یابد، اشتغال زن، ترکیب کالای مصرفی خانواده را تغییر نمی‌دهد. در این‌گونه خانواده‌ها، کار زن، کمتر بر مطلوبیت خانواده می‌افزاید. در بعضی از خانواده‌ها، هزینه‌های مرتبط با کار زن، بیش از فایده آن است.
از این‌رو در این‌گونه خانواده‌ها ـ خصوصاً در جوامعی که حقوق زن (مادی و معنوی) محفوظ است ـ انگیزه زن برای کار کردن کاهش می‌یابد، زیرا مطلوبیت حاصل از کار، کمتر از عدم مطلوبیت آن است، لذا زن ترجیح می‌دهد که وقت بیشتری را به کار خانه اختصاص دهد. در جوامعی که حقوق زن کمتر مورد توجه است و برای کار خانگی هیچ اجباری در قانون پیش‌بینی نشده است، با وجود توانائی خانواده برای تأمین نیازهای آن، زن وارد بازار کار می‌شود هدف از کار در این‌صورت مشارکت اجتماعی و بیمه در برابر حوادث غیرمترقبه می‌باشد.

۲) خانواده‌های فقیر یا خانواده‌های با سرپرست زن

در این خانواده‌ها، زن سرپرست خانواده بوده یا درآمد شوهر برای برآوردن نیازهای اساسی کافی نیست. در این صورت راهی جز اشتغال برای زن وجود ندارد. در این‌گونه خانواده‌ها، هرچند ممکن است هزینه کار زن (عدم رسیدگی به فرزندان، به‌هم خوردن آرامش و ...) زیاد باشد، ولی با توجه به این‌که منافع آن زیاد است، مطلوبیت حاصل از کار بیش از عدم مطلوبیت آن است و زن ناگزیر به اشتغال تمام وقت می‌باشد بدیهی است که در تمام خانواده‌ها، تقسیم کار در خانواده، نقش مهمی در افزایش مطلوبیت خانواده دارد و همسر و فرزندان با همکاری در کار خانه می‌توانند بار طاقت‌فرسای زندگی را از دوش زن بردارند.

۳) خانواده‌ها با درآمد متوسط

در این خانواده‌ها، نقش زن، در طول زندگی در تأمین نیازهای مادی خانواده متفاوت است. در اوایل زندگی که خانواده پس‌انداز کافی ندارد درآمد زن نقش مهمی در افزایش مطلوبیت دارد؛ ولی اگر اوایل زندگی همراه با تولد فرزند باشد، همراه افزایش مطلوبیت ناشی از کار، هزینه‌های آن هم بالا می‌رود. از این‌رو برای افزایش مطلوبیت خانواده، تنظیم زمان تولد فرزندان (تعویق انداختن تولد فرزندان در صورت امکان و یا فاصله‌گذاری مناسب بین تولد فرزندان) می‌تواند هزینه‌های ناشی از کار زن را کاهش دهد.
در این‌گونه از خانواده‌ها که امکان استفاده از خدمتکار به علت پر هزینه بودن وجود ندارد، تقسیم کار خانگی بین زن و شوهر می‌تواند مطلوبیت حاصل از کار کردن زن را افزایش دهد. هم‌چنین در این خانواده‌ها مدیریت درآمد، هزینه و پس‌انداز نقش مهمی در تغییر میزان کار فراغت زن در طول زمان دارد. عدم وجود حمایت‌های مناسب اقتصادی برای زن و عدم امنیت نسبت به آینده (در صورت مواجهه با حوادث) یکی از مهم‌ترین دلایل اشتغال زن به‌رغم داشتن فرزند کوچک و ... است. در جوامعی که تأمین حقوق مناسب برای زنان خانه‌دار وجود دارد، امکان تصمیم‌گیری بین کار ـ فراغت جهت افزایش مطلوبیت خانواده برای زنان فراهم است.

آیا برای کسب درآمد حتماً باید به بیرون خانه رفت؟

با توجه به پیشرفت وسائل ارتباطی و پیشرفت تکنولوژی، در حال حاضر، تغییرات مهمی در جامعه ایجاد شده است. بسیاری از آموزش‌ها از طریق وسائل ارتباط جمعی انجام می‌شود. انواع آموزش‌ از آموزش‌های هنری گرفته تا آموزش‌های پیشرفته به‌صورت‌های مختلف در دسترس است. بنابراین خانواده (زن) می‌تواند به میزان دسترسی به این وسائل، از آموزش‌های مناسب (به‌صورت فیلم تلویزیونی، ویدئوئی، اینترنت و ...) بهره‌مند شوند.
زنان می‌توانند با فراگیری تخصص‌ها، به هر میزان که درس خوانده باشند، تخصص‌های مورد علاقه خود را فراگیرند و در منزل به اشتغال بپردازند. شاید تصور کنید که در منزل فقط می‌توان به کارهای بافتنی، خیاطی و ... پرداخت، ولی این‌گونه نیست؛ زنان با بالاترین درجه تخصص، می‌توانند در منزل به کارهای مختلف علمی، حسابداری، پژوهشی و غیره بپردازند. نه‌تنها زنان بلکه درصد قابل توجهی از افراد در کشورهای پیشرفته، در منزل به کارهای درآمدزا مشغول هستند. به‌عبارت دیگر، محل کار به خانه منتقل شده است. مشاغل آینده، بیش از هرچیز به ابتکار و خلاقیت بستگی دارد. از این‌رو خانه مناسب‌ترین محل برای این‌گونه فعالیت‌ها می‌باشد.
امروزه امکان اشتغال و کسب درآمد زنان، بدون‌ این‌که مجبور باشند خانه را ترک و برنامه خود را مطابق نظر کارفرما تنظیم کنند، فراهم شده است. این نوع کار، کاملاً انعطاف‌پذیر بوده و زن می‌تواند بین امور خانه، تربیت فرزندان و اشتغال، با توجه به شرایط خانواده، ترکیب مناسبی انتخاب کند. در کشور ما، وزارت کار، وزارت تعاون، جهاد سازندگی و برخی از سازمان‌های ذیربط، وجوهی را به‌صورت وام در اختیار این‌گونه افراد قرار می‌دهد.
منبع: ماهنامه اقتصاد خانواده
دوشنبه 11/9/1392 - 23:27
آموزش و تحقيقات

نویسنده:فاطمه درویشى
زنان اولین افراد خانواده هستند كه صبح قبل از همه كار را شروع مى كنند و آخرین فرد هستند كه دست از كار مى كشند و همچنین از گذشته تا حال زنان از سنین كم چه در شهر و چه در روستا همواره به كار اشتغال داشته اند. ولى در بسیارى از جوامع كار زنان كم ارزش تلقى شده و یا در بسیارى از موارد ثبت نمى شود .امروزه تجدیدنظر در مفاهیم اشتغال و بیكارى یكى از مسایل مهم و اساسى مى باشد. انسان به طور طبیعى، گرایش به رشد و تكامل دارد و اصلى ترین تفاوت او با دیگر موجودات داشتن تفكر و خلاقیت است و براساس تفكر علمى، روش هاى نوین و شیوه هاى جدید در زندگى و محیط مادى اطراف خویش بیافریند. در نتیجه پویا بودن، آفریدن و خلق كردن و حركت به سوى تكامل جزو ذاتى انسان است.
پدیده اشتغال و كار از ابتداى زندگى اجتماعى بشر مورد توجه بوده است و اشتغال زنان همراه با مردان در مزارع و در خانه، امرى عادى تلقى مى شده و از آنجا كه زنان حدود نیمى از جمعیت جهان را تشكیل مى دهند؛ نقش آنان عمدتا در برنامه هاى ملى و بین المللى در رابطه با نحوه برخورد با مقاطع مختلف زندگى و توسعه سرمایه گذارى، در مناطق در حال پیشرفت مهم تر است كه متاسفانه نادیده گرفته شده است.

اشتغال زنان

به طور كلى زنان به دلایل چند اشتیاق بیشترى به كار كردن نشان داده اند. عوامل اقتصادى معمولا مهم ترین است. زنان براى جبران كمبود درآمد خانواده و بالا بردن قدرت خرید خانواده، براى كسب نوعى آزادى فردى استقلال و یا به عنوان ایمنى براى آینده خود یا خانواده شان یا حضور فعال در اجتماع كار مى كنند.علاوه بر آن میل شخصى زنان به گریختن محیط كسالت آور خانه، كارهاى تكرارى، لذت از كار در محیط بیرون، تسهیل در امر ازدواج، چشم و هم چشمى و … از علل اشتغال زنان مى باشد. زنان به طور كلى فعالیت هاى مختلفى را در خانه و در خارج از خانه دارند. چنانچه كار را در معناى معمول آن، هر نوع اشتغالى كه پاداش مالى بر آن مترتب باشد، بدانیم بسیارى از فعالیت هاى زنان در این مقوله نمى گنجد زیرا پاداش مالى ندارد. به طور كلى اگر كنش افراد را به صورت یك نظام در نظر بگیریم، رویكرد زنان به اشتغال خارج از خانه تحت تاثیر نظام هاى فرهنگى، اجتماعى، سیاسى، اقتصادى و نظام شخصیتى آنان است. زنان به واسطه نقش هاى محول خود انتظاراتى را باید پاسخگو باشند كه از طریق جامعه پذیرى در خانواده و مدرسه فرا گرفته اند. زنان با اهداف جامعه مبنى بر نیاز به كار و فعالیت تولیدى در كارخانه ها و كارگاه ها و موسسات آشنا شده و با انگیزه هاى مختلف وارد چرخه كار مى شوند. تقسیم كار لازمه یك جامعه رشد یافته است كه براساس استعدادها و توانمندى هاى افراد به وجود آمده است و ممكن است برحسب شرایط فیزیولوژیكى و سنى افراد فرق كند. به هر حال، موانع متعدد اجتماعى در اشتغال زنان وجود دارد كه بعضى از آنها طرح شد و شاید موارد بى شمارى نیز وجود داشته باشد كه با شدت تاثیر كمتر و بیشتر روى اشتغال زنان موثر باشد. تركیب این موانع با موانع اقتصادى، فرهنگى، بیولوژیكى شرایط خاص براى زنان ایجاد نموده است. به طور كلى بررسى وضعیت زنان در جهان و به ویژه كشورهاى جهان سوم، اهمیت مساله را بیشتر مى كند. زنان این نیروى عظیم كه انواع مختلف كارها را چه به طور رسمى و چه غیررسمى انجام مى دهند، چنانچه به استعدادهاى بالقوه آنان توجه شود یكى از منابع سرمایه گذارى براى كشورهاى در حال توسعه خواهند بود.
اشاره اى كوتاه از وضعیت اشتغال زنان در دو جنگ جهانى خواهیم كرد كه شاید ابعاد قضیه را روشن تر كند. تعداد زنانى كه صرفا خانه دار بودند در اروپا به اوج رسید. اگرچه براى زن هاى مجرد اشتغال در مشاغل مزدى عادى بود، اكثریت عمده اى از زنان متاهل در آن زمان، كار نمى كردند. در هر دو جنگ مذكور زن ها به اشتغال دعوت شدند تا جاى مردان را كه به نیروهاى مسلح پیوسته بودند، پر كنند. بعد از جنگ جهانى اول، مردان دوباره جاى زنان را گرفتند، ولى پس از جنگ جهانى دوم این جایگزینى چندان دقیق صورت نگرفت. رشد اشتغال زنان از آن زمان با گسترش مشاغل خدماتى ارتباط نزدیكى داشته است. در سطح و محدوده یك خانواده زن نقش هاى خانوادگى را انجام مى دهد و در كسب درآمد و رفاه خانواده سهمى را به عهده دارد، زمانى را صرف آموزش كرده تا امكان رشد و ارتقا پیدا كند. چنانچه ترك شغل نماید تمام سرمایه گذارى كه در این راه نموده از بین مى رود و خانواده با نقصان درآمد، دچار شرایط سخت ترى مى گردد. در حالى كه با ورود فرزند مخارج خانواده افزایش هم مى یابد. بنابراین، به نظر مى رسد ترك شغل به واسطه تعدد نقش هاى زنان آثار مطلوبى را در سطح جامعه مى گذارد كه نتایج آن مناسب توسعه اقتصادى و اجتماعى جامعه نخواهد بود. به طور كلى براى اشتغال زنان امكان دخالت چندین نیاز به صورت تركیبى وجود دارد. آنان ضمن داشتن انگیزه هاى اقتصادى و ایمنى مى توانند به نیازهاى احترام و تعلق توجه داشته باشند. همچنین در این مسر براساس نیاز خودشكوفایى، استعدادهاى بالقوه خود را بالفعل در آورده و نیازهاى بعدى را هم ارضا نمایند.

بهترین كارها

درست است كه بر مردان واجب است مخارج خانواده را تامین كنند و بانوان شرعا در این باره مسوولیتى ندارند، لیكن خانم ها نیز باید شغل و كارى داشته باشند. در اسلام از فراغت و بیكارى مذمت شده است. امام صادق (ع) فرمود: خداوند متعال خواب زیاد و فراغت زیادى را مبغوض مى دارد خواب زیاد، دین و دنیاى انسان را ضایع و تلف مى كند. حضرت زهرا(س) هم در خانه كار مى كرد و زحمت مى كشید. انسان چه نیازمند باشد چه نباشد، باید شغل و كارى داشته باشد و عمر خویش را بیهوده هدر ندهد. كار كند و جهان را آباد نماید. اگر محتاج بود درآمدش را صرف خانواده مى كند و اگر نبود در امور خیریه و كمك به مستمندان به مصرف مى رساند. بیكارى ملال آور و خسته كننده است و چه بسا باعث بیمارى هاى روانى و جسمانى و فساد اخلاقى مى شود. بهترین كار براى بانوان شوهردار كارى است كه در داخل منزل انجام بگیرد. امور خانه دارى و بچه دارى و شوهردارى بهترین اشتغالات بانوان است. بانوانى خوش سلیقه و فداكار مى توانند خانه را به صورت بهشت برین و مهد پرورش كودكان خوب و استراحتگاه شوهران مجاهد و پرتلاش خویش درآورند و این كار بسیار بزرگ و ارزنده اى است. رسول خدا (ص) فرمود: جهاد زن به این است كه خوب شوهردارى كند.
ام سلمه از رسول خدا (ص) پرسید: كار كردن زن در خانه چه مقدار فضیلت دارد؟ فرمود: هر زنى كه به منظور اصلاح امور خانه چیزى را از جایى بردارد و در جاى دیگرى بگذارد خدا نظر مرحمت به او خواهد كرد و هر كس كه مورد نظر خدا واقع شود به عذاب الهى گرفتار نخواهد شد. ام سلمه عرض كرد: یا رسول الله! پدر و مادرم به قربانت، براى زنان ثواب هاى بیشترى بفرمایید. رسول خدا فرمود: هنگامى كه زن آبستن مى شود خدا به او اجر كسى را مى دهد كه با نفس و مالش در راه خدا جهاد مى كند. هنگامى كه بچه اش را بر زمین نهاد به او خطاب مى رسد گناهانت آمرزیده شد. اعمالت را از سر بگیر و هنگامى كه بچه اش را شیر مى دهد خدا در برابر هر مرتبه شیر دادن ثواب آزاد كردن یك بنده در نامه عملش نوشته مى شود. خانم هاى خانه دار علاوه بر كارهاى خانه دارى گاهى فراغت دیگرى هم پیدا مى كنند كه آنها را نیز نباید بیهوده صرف كرد. در آن اوقات خوب است اشتغالات مرتبى را براى خودشان انتخاب كنند و كنجكاوى كنند و بر علوم و اطلاعات خویش بیفزایند و نتیجه تحقیقاتشان را به صورت كتاب یا مقاله در اختیار دیگران قرار دهند. مى توانند به كارهاى هنرى مانند نقاشى، خطاطى، گلدوزى، خیاطى و بافندگى بپردازند. با اشتغال به این كارها مى توانند هم به اقتصاد خانواده كمك كنند هم به تولید و ترقى اقتصادى جامعه. به علاوه در اثر اشتغال به كار از ابتلا به بیمارى هاى روانى و ضعف اعصاب نیز تا حد زیادى محفوظ خواهند ماند. امیر المومنین(ع) فرمود: خدا مومنى را كه به حرفه و كارى مشغول و امین باشد دوست دارد. به هر حال خوب است بانوان نیز شغل و كارى داشته باشند و بهترین كار براى آنها كارى است كه در داخل منزل انجام مى گیرد، تا به خانه دارى و شوهردارى و بچه دارى نیز خوب برسند. اما بعضى از بانوان میل دارند یا احساس ضرورت مى كنند كه در خارج منزل به كارى مشغول باشند. بهترین و مناسب ترین شغل ها براى بانوان اشتغالات فرهنگى یا پرستارى است. مى توانند در دبستان یا دبیرستان یا كودكستان به تعلیم و تربیت دختران كه هم شغل بسیار ارزنده اى است و هم با آفرینش لطیف آنها سازگار است مشغول باشند. یا شغل پزشكى بیمارى هاى زنان یا پرستارى را انتخاب نمایند. این قبیل اشتغالات هم با طبع لطیف و مهربان بانوان تناسب دارد، هم در انجام آنها نیازى به خلطه و معاشرت با مردان بیگانه را ندارند یا كمتر پیدا مى كنند.به بانوانى كه مى خواهند در خارج منزل به كارى اشتغال داشته باشند توصیه مى شود به نكات زیر توجه نمایند:
۱- در انتخاب شغل با شوهرتان تفاهم كنید و بدون اجازه او شغل نگیرید كه این امر آرامش و صفاى خانوادگى را بر هم مى زند و زندگى را بر شما و فرزندانتان تلخ مى گرداند. این حق شوهر است كه اجازه دهد یا ندهد. به شوهران این قبیل خانم ها توصیه مى شود كه اگر در شغل همسرشان مانعى نمى بینند لجبازى نكنند و اجازه بدهند به شغل مورد پسندش مشغول باشد، هم به مردم خدمت مى كند و هم به اقتصاد خانواده.
۲- در خارج منزل و در محل كار حجاب اسلامى را كاملا رعایت نمایید. ساده و بى آرایش به محل كار بروید از خلطه و معاشرت با مردان بیگانه حتى القوه اجتناب كنید. اداره جاى كار و خدمت است نه جاى رقابت و خودنمایى. شخصیت به لباس و زر و زیور نیست بلكه به متانت و سنگینى و كاردانى و انجام وظیفه است. آرامش و وقار و سنگینى یك زن مسلمان را حفظ كنید. هم محترم باشید هم احساسات و عواطف لطیف همسرتان را جریحه دار نسازید. لباس هاى زیبا و آرایش و زر و زیورتان را در خانه و براى همسرتان بگذارید.
۳- در عین حال كه شما در خارج كار مى كنید اما شوهر و فرزندانتان انتظار دارند از كار خانه دارى و شوهردارى و بچه دارى نیز غفلت نكنید: با كمك شوهرتان نظافت منزل و طبخ غذا و شستن ظروف و لباس ها و سایر امور خانه را تنظیم كنید و در مواقع مناسب با هم انجام دهید. منزل شما باید مانند منزل سایر مردم بلكه بهتر اداره شود.
كار كردن خارج منزل مجوز این نیست كه به كارهاى منزل نرسید و شوهر و فرزندانتان را ناراحت سازید. كار خارج منزل مقدمه و منزل آسایشگاه شما است. از تنظیم آسایشگاه غفلت نكنید. به شوهران چنین بانوانى نیز توصیه مى شود كه در امر خانه دارى و بچه دارى حتما با همسرشان تعاون و همكارى نمایند. از او انتظار نداشته باشند كه هم به شغلش ادامه بدهد و هم كارهاى منزل را به تنهایى انجام دهد. چنین انتظارى نه مقتضاى شرع است نه مطابق انصاف و وجدان، نه رسم صفا و محبت و آیین همسردارى. انصاف اقتضا دارد كه كارهاى منزل را در بین خودشان تقسیم نمایند و هر یك از از آنها با تناسب حال و وقت، كارهایى را بپذیرند و انجام دهند.
۴- اگر بچه دار است، یا او را به كودكستانى بسپارد یا نزد شخص امین و دلسوز و مهربانى بگذارد و به محل كار برود. مبادا او را تنها در اتاق بگذارد و برود كه كار بسیار ناروا و خطرناكى است. علاوه بر خطرات احتمالى، موجب ترس و عقده و بیمارى هاى روانى خواهد شد.
۵- اگر احساس ضرورت مى كنید كه به شغل دیگرى غیر از مشاغل مذكور مشغول باشید، حتما با همسرتان تفاهم نمایید و با اجازه و صلاح دید او كار بگیرید و اگر موافقت نكرد از آن شغل منصرف شوید و در صورت موافقت سعى كنید شغلى را انتخاب كنید كه كمتر با مردان بیگانه در تماس و ارتباط باشید كه نه به صلاح خودتان مى باشد نه به صلاح جامعه. به هر حال حجاب اسلامى و ساده و بى آلایش بیرون رفتن را حتما رعایت كنید.

بچه دارى

یكى از وظایف سنگین و حساس بانوان بچه دارى است. بچه دارى كار آسانى نیست بلكه شغل بسیار پرمسوولیتى است. مقدس ترین و ارزنده ترین شغلى است كه دستگاه آفرینش برعهده بانوان گذاشته است. در اینجا باید چند مطلب به طور اختصار مورد بررسى قرار گیرد:

ثمره ازدواج

وجود فرزند میوه درخت زناشویى و یك آرزوى طبیعى است. ازدواج بى فرزند مانند درخت بى بار است. وجود فرزند پیوند زناشویى را استوار مى سازد، مرد و زن را به خانه و زندگى علاقه مند مى گرداند و محیط خانه را باصفا و با طراوت مى كند. مرد را به تلاش و كوشش بیشتر وادار و زن را به خانه و كاشانه دلگرم مى سازد. ازدواج در آغاز بر پایه هاى لرزان و ناپایدار هوسرانى و تمتعات جسمانى و معاشقه هاى زودگذر و عشق هاى دروغین بنا مى شود بدین جهت همواره در معرض انحلال و جدایى است، نیرومندترین عاملى كه مى تواند آن را تضمین كند همان بچه دار شدن است. جوانى و هوسرانى به زودى مى گذرد، تمایلات جنسى فروكش مى كند، عشق هاى ظاهرى به سردى مى گراید. تنها یادگارى كه از آن دوران باقى مى ماند و اسباب آرامش و دلگرمى مرد و زن را فراهم مى سازد وجود فرزند است. بدین جهت امام سجاد (ع) فرمود: سعادت انسان در این است كه فرزندان صالحى داشته باشد كه به آنان استعانت جوید.پیغمبر اسلام (ص) فرمود: فرزند صالح گیاه خوشبویى است از گیاهان بهشت.
رسول خدا فرمود: بر تعداد فرزندانتان بیافزایید زیرا من در قیامت به زیادى شما بر سایر ملل افتخار خواهم كرد.

تربیت فرزند

مهم ترین و حساس ترین وظیفه بانوان پرورش و تربیت فرزند است. در این باره پدر و مادر هر دو مسوولیت دارند لیكن ثقل این كار معمولا بر دوش مادران مى باشد.
زیرا آنها هستند كه مى توانند مرتبا از كودكان خویش مراقبت و حفاظت نمایند. اگر مادران به وظیفه سنگین و مقدس مادرى آشنا باشند و با برنامه صحیح نونهالان اجتماع را پرورش دهند مى توانند اوضاع عمومى یك اجتماع بلكه جهان را به طور كلى دگرگون سازند. بنابراین ترقى و تنزل، پیشرفت و عقب ماندگى اجتماع در دست بانوان و به اختیار آنهاست. بدین جهت پیغمبر اسلام (ص) فرمود: بهشت در زیر پاى مادران است. اطفالى كه هم اكنون در محیط كوچك خانه پرورش مى یابند مردان و زنان آینده اجتماع خواهند بود. هر درسى را كه در محیط خانه و در دامن پدر و مادر فرا گیرند در اجتماع فردا به مرحله عمل خواهند رسانید. اگر خانواده ها اصلاح گردند اجتماع نیز حتما اصلاح خواهد شد. چون اجتماع به غیر از همین خانواد ه ها چیزى نیست. اگر بانوى باهوش و علاقه مندى باشد مى تواند علاوه بر تربیت كردن فرزندان، خدمت علمى ارزنده اى هم انجام دهد. با به كار بستن دستورهاى تربیتى و ملاحظه آثار و نتایج آنها به زودى در فن تربیت تخصص پیدا خواهد كرد. در آن صورت مى تواند به وسیله اطلاعات جالبى كه در این باره به دست آورده در راه اصلاح تكمیل كتاب هاى تربیتى خدمات علمى و ارزنده اى انجام دهد. لیكن یادآورى یك نكته ضرورت دارد. بسیارى از مردم از معناى صحیح تربیت غافل بوده بین تعلیم و تربیت فرق نمى گذارند. تربیت را نیز یك نوع تعلیم مى پندارند. خیال مى كنند با یاد دادن یك سلسله مفاهیم و مطالب سودمند دینى یا تربیتى و به وسیله پند و اندرزهاى حكما و شعرا و نقل سرگذشت مردان نیك مى توان كودك را كاملا تحت تاثیر قرار داد و مطابق دلخواه تربیتش نمود. مثلا گمان مى كنند اگر آیات و روایات مربوط به مذمت دروغگویى را به اطفال یاد دادند و وادارشان كردند چندین حدیث و داستان درباره فضیلت راستگویى از بركنند و حتى در حضور مردم بخوانند و جایزه بگیرند، راستگو تربیت خواهند شد. در صورتى كه در مورد تربیت به این مقدار نمى توان اكتفا نمود. البته از بر كردن آیه و حدیث و داستان هاى آموزنده بى اثر نیست. لیكن آثارى را كه از تربیت انتظار داریم نباید از این قبیل برنامه هاى صورى انتظار داشته باشیم. اگر در صدد تربیت صحیح و كامل باشیم باید كودك را در شرایط و اوضاع خاصى قرار دهیم و محیط صالح و مناسبى برایش به وجود آوریم كه طبعا راستگو و صالح و درستكار پرورش یابد. محیط نشو و نما و پرورش كودك اگر محیط راستى، درستى، امانتدارى، ایمان، پاكیزگى، شجاعت، خیرخواهى، مهر، وفا، صمیمیت، عدالت، كار و كوشش، عفت، آزادى، بلندهمتى، غیرت، فداكارى باشد، كودك نیز با همین صفات خو گرفته تربیت مى شود. همچنین اگر در محیط خیانت، نادرستى، دروغ، حیله بازى، چاپلوسى، كثافت، تعدى و تجاوز، عدم رعایت حقوق، عدم آزادى، بغض و كینه توزى، ستیزه گرى، لجبازى، كوتاه فكرى، نفاق و دورویى پرورش یافت خواه ناخواه بدین صفات زشت خو گرفته فاسد و بد عمل تربیت خواهد شد. در این صورت پند و اندرزهاى دینى و ادبى گر چه آنها را از بر بخواند اصلاحش نخواهد كرد. صدها آیه و روایت و شعر و داستان به مقدار یك عمل آموزنده تاثیر نخواهد كرد - دو صد گفته چون نیم كردار نیست ، پدر و مادر دروغگو نمى توانند به وسیله آیه و حدیث كودك را راستگو تربیت نمایند. پدر و مادر كثیف و بى انضباط با عمل خودشان بچه را كثیف و بى انضباط بار مى آورند. كودك بیش از آن مقدار كه به سخنان شما توجه دارد، در اعمال و رفتارتان دقت مى كند. بنابراین پدر و مادرانى كه در صدد اصلاح و تربیت فرزندان خویش هستند باید قبلا محیط خانوادگى و روابط خودشان و اخلاق و رفتارشان را اصلاح كنند تا فرزندانشان خواه ناخواه صالح و شایسته تربیت شوند.

درگیرى ها و گرفتارى هاى مادران شاغل

بسیارى از مادران خانه دار تحت فشارهاى گوناگونى هستند و بین دو الگوى مادرى ـ خانه دارى و شاغل بودن، سرگردانند. مادرانى كه در خانه مى مانند و فرزندان خود را بزرگ مى كنند اغلب از دوستان خود، غریبه ها و حتى از فرزندان خود مى شنوند كه این همه درس خواندى كه تو خونه بمونى و بچه دارى كنى؟ پرسش هایى نظیر چرا مثل فلانى بیرون كار نمى كنى؟ مى تواند ویران كننده باشد و انتخاب یك مادر خانه دار را براى كنار گذاشتن شغل و درآمد حاصل از آن، زیر سوال ببرد. از طرف دیگر مادرانى كه خارج از منزل كار مى كنند تحت فشار افراد خانواده قرار دارند؛ آنان مى خواهند مادر در خانه بماند و به بچه ها برسد یا حتى گاه فرزندانشان از آنان مى پرسند. تو كه مى خواستى كار كنى اصلا چرا بچه دارى شدى. این مادران حتى از سوى كارفرما گاهى تهدید به از دست دادن كار خود مى شوند. براى یافتن منبع فشار باید به گذشته نگاه كرده و مبارزه زنان براى گشودن جایگاه خود در جامعه را بررسى كنیم؛ جامعه اى كه از زنان انتظار دارد كه یا در خانه بمانند و یا در فعالیت هاى اقتصادى و اجتماعى شركت كنند و در عین حال از هیچ یك از این دو انتخاب نیز حمایتى نمى كند. اما همیشه دست یافتن به آگاهى از نخستین گام هاى حل یك مساله است؛ پس در این جا به بعضى از نگرانى ها و فشارهایى كه مادران احساس مى كنند اشاره مى كنیم: ماندن در خانه( خانه دارى) چه شغلى دارید؟ پرسشى است كه اكثر مادران خانه دار خود را براى پاسخ دادن به آن آماده نكرده اند نحوه پاسخ دادن ما به این سوال، بیانگر چگونگى دنیاى مادرى در جهان مدرن است. مادران خانه دارى كه عادت داشته اند درآمد جداگانه اى براى خود داشته باشند، نسبت به احساس كنار گذاشته شدن بسیار حساس و آسیب پذیرند. همه ما دوست داریم مردم ما را به عنوان آدم هایى باهوش، جالب و مستقل بشناسند. فرهنگ جامعه امروز، بیشتر تمایل دارد وظایف زنان و مادران خانه دار را در منزل، سبك بشمارند و به همین دلیل، این مادران را در حالت تدافعى قرار مى دهد. فرهنگ گذشته ما به مادران مى گوید، مادر واقعى كسى است كه به خاطر راحتى فرزندان، از همه راحتى ها و آسایش خویش بگذرد و خود را تمام و كمال وقف كودك خود كرده و هیچ علاقه یا تفریح بیرون از منزل، مختص و براى خود نداشته باشد. در این الگو، اغلب شوهران در بیرون از خانه كار مى كنند و زنان در خانه به تربیت بچه ها مى پردازند. مادران شاغل مادرانى كه در خاج از منزل كار مى كنند، معمولا ادامه كار بیرون از منزل را در خانه انجام مى دهند و گاه چاره اى جز این ندارند. این مادران اغلب هدف انتقادهاى تند و تیز بیرون و درون خانه قرار مى گیرند. گاهى اوقات فشار اصلى از سوى خانواده است. معمولا خانم ها بیشتر روى كمك مادر خود براى نگهداشت بچه ها حساب مى كنند كه گاهى این محاسبات درست از آب در نمى آید و مادر بزرگ اعلام مى كند كمكى نمى تواند به او بكند. از طرفى كمك هاى شوهران در خانه، آنقدر ثابت و همیشگى نیست كه بتوان روى آن حساب كرد و بیشتر وقت ها درگیرى ها و بحث هاى زن وشوهر از همین جا شروع مى شود. بعضى از خانم ها به كار در خانه روى مى آورند و با این كار فاصله موجود بین خود و همسرشان را پر مى كنند، اما این نوع كارها هم آنها را چند ساعتى در روز از بچه ها دور مى كند. با آغاز سال تحصیلى، مشكل دو چندان مى شود. بچه ها در بازگشت از مدرسه با خانه اى خالى و سرد روبه رو مى شوند و این باعث خستگى آنان و گاه افت تحصیلى به دلیل عدم وجود نظارت مادر بر درس هاى كودك و دیگر مشكلات مى شود كه سرزنش هاى آن باز در بیشتر مواقع به مادر برمى گردد. مساله دیگرى كه اكثر مادران شاغل با آن مواجه هستند مدیران و كارفرمایان ناراضى است چرا كه مسوولیت هاى بیرون از منزل اساسا با طبیعت مادر بودن در تضاد است. فرهنگ كارى اصولا براى زنان چندان منصفانه نیست و همواره با ترك محل خدمت بدون پرداخت هاى حقوقى، حقوق دوره باردارى و زایمان، ساعات طولانى كار، برنامه هاى كارى انعطاف ناپذیر و كمبود مراكز نگهدارى از كودكان مادران شاغل در محل كار همراه است. از آنجا كه نمى توان ساعات كار را عوض كرد، تنها كارى كه مادران مى توانند در این ارتباط انجام دهند این است كه نوع كار و نحوه انجام آن را به دقت انتخاب كنند. زنان با تشخیص این كه براى شكوفا شدن در هر دو قلمرو و خانه و محل كار به چه چیز نیاز دارند و با تشخیص توانایى هاى منحصر به فرد خود، مى توانند تلفیق و هماهنگى مناسبى میان این دو قلمرو برقرار كنند. انتخاب ما هر چه باشد، تشخیص نوع و منبع فشارهایى كه در مقام مادر با آن روبه رو هستیم مى تواند نقطه شروعى براى تغییر باشد. بسیارى از مادران نمى دانند تصمیم بر ماندن در خانه و بزرگ كردن كودكان چه تاثیرى بر آینده آنان مى گذارد. لازم است آگاهى زنان را افزایش داده تا به جاى تسلیم شدن و در خانه ماندن، درصدد تغییر شرایط كار برآیند.

اسلام و نجابت زن

اسلام با ظهورش غبار غلیظ مظلومیت و ذلت را از این مخلوق الهى و شریك مرد در زندگى پاك كرد و به طرق مختلف كرامت ذاتى زن را آشكار ساخت. در این مكتب به زن استقلال و هویت بخشیده شد. او گذشته از این كه مى تواند پله هاى رشد و تعالى را بپیماید، در عرصه مذهبى داراى هویت مستقل است، تكالیف و حقوق خاص خود را دارد، در احكام تقلید، سفر، تصرف در اموال و امثال آن تابع مرد نیست و به عنوان انسان مكلف خود مستقلا داراى مسوولیت است. از نظر اجتماعى و حقوق، مالك كار و دست رنج خویش است: وان لیس الانسان الا ما سعى. حق دارد، بلكه موظف است تحصیل علم نماید و حد معینى براى تحصیل وجود ندارد. نقشى كه اسلام براى زن در نظام خلقت قائل است، دقیقا منطبق بر فطرت و جایگاه او در نظام آفرینش است در عین آن كه مانند مرد براى او در اجتماع نقش قائل است، اما در میان همه مشاغل مهم ترین شغلى را كه براى انسان متصور است، یعنى تربیت بر عهده او نهاد. تربیت انسان از مهم ترین، دشوارترین و ظریف ترین مسوولیت هاست از این رو بر عهده پیامبران نهاده شده است. صد افسوس كه از نقش مهمى كه اسلام در اساس خلقت زن، براى او قائل است، غافلیم و آن را امرى ساده و پیش پا افتاده تلقى مى كنیم. شاید یكى از علل و عوامل مهم عدم توفیق جوامع در امر تربیت بى توجهى به نقش معجزه آمیز و حیاتى زن در موقعیت مادرى باشد. غفلت از نقش و توانایى مهم زن و مشغول كردن او به مشاغل كم اهمیت و گاهى نامتناسب با استعدادها و توانایى هاى او، خسارات زیادى به بار آورده است.

زن و جاهلیت مدرن

مظلومیت و محرومیت زن از حقوق انسانى منحصر به عصر جاهلیت گذشته نبود، بلكه در عصر علم و تكنولوژى نیز زن بیش از مردم مورد ظلم و بى عدالتى قرار گرفت در قرون اخیر در اروپا وارد كردن زن به صحنه اجتماعى هر چند با شعار آزادى زن و تساوى زن و مرد انجام شد، اما در حقیقت با هدف بهره كشى بیشتر از وجود زن به نفع مرد انجام گرفت. زن از خلقت و فطرتش فاصله گرفت و به استخدام بیشتر مرد درآمد. متفكر شهید آیت الله مطهرى تحلیلى روشنگرانه در این زمینه دارد و مى نویسد: یكى از عوامل این بود كه زنان كارگران ارزان ترى بودند و كارفرمایان، آنان را بر مردان سركش سنگین قیمت ترجیح مى دادند. یك قرن پیش تر در انگلستان كار پیدا كردن براى مردان دشوار گشت اما اعلان ها از آنان مى خواست كه زنان و كودكان را به كارخانه ها بفرستند. نخستین قدم براى آزادى مادران بزرگ ما قانون ۱۸۸۲ بود. به موجب این قانون زنان بریتانیاى كبیر از امتیاز بى سابقه اى برخوردار مى شدند و آن این كه پولى را كه به دست مى آوردند حق داشتند كه براى خود نگه دارند. این قانون اخلاقى عالى مسیحى را كارخانه داران مجلس عوام وضع كردند تا بتوانند زنان انگلستان را به كارخانه ها بكشانند. از آن سال تا به امسال سودجویى مقاومت ناپذیرى آنان را از بندگى و جان كندن در خانه رهانیده، گرفتار جان كندن در مغازه و كارخانه ها كرده است. در حالى كه در اسلام وظیفه تامین زندگى زن بر عهده مرد است، در فرهنگ اروپایى عملا مسوولیت مردان كاسته شده یا به طور كلى مرتفع شده، زن وارد بازار كار شده، دوشادوش مرد به كار و فعالیت اقتصادى مشغول گردیده است، علاوه بر آن كه با مثابه نیروى كار ارزان مورد بهره كشى قرار گرفته، وظیفه تامین معیشت خود و گاهى فرزندان را نیز متكفل شده است. آمارهاى تكان دهنده سازمان هاى رسمى جهانى حكایت از وضعیت رقت بار زنان در عصر علم و تكنولوژى و تساوى حقوق زن و مرد و رفاه و پیشرفت دارد. از حدود ۳/۱ میلیارد انسانى كه در سرتاسر جهان در فقر به سر مى برند ۷۰ درصد زن هستند و یك سوم خانوارهاى جهان تحت سرپرستى زنان اداره مى شوند.هنوز در بسیارى از كشورها دستمزد زنان در مقایسه با دستمزد مردان در یك كار مساوى به مراتب كمتر است. براساس یك آمار در بسیارى از كشورهاى صنعتى، زنان ۷۰ تا ۸۰ درصد نرخ دستمزد ساعتى مردان را دریافت مى كنند. در ژاپن و جمهورى كره دستمزد آنان نصف دستمزد مردان است. این همه نشانگر این واقعیت تلخ است كه با ورود زن به عرصه اجتماع، نه تنها حقوق او تامین نشده بلكه بسیارى از حقوق دیگرش نیز نادیده گرفته شده است.

آثار اشتغال زنان

بر اساس نتایج تحقیق طولانى یك موسسه مطالعاتى انگلستان بر روى زنان، داشتن شغلى مناسب، اثرى قطعى و مثبت بر سلامتى آنها مى گذارد. به گزارش پایگاه اینترنتى دویچه وله( رادیو آلمان)، دامنه تحقیقات این مركز، زنان ۶۰ ساله و از لایه هاى اجتماعى مشابه را در برگرفته كه وضعیت جسمانى همگى از هنگام تولد به دقت بررسى شده است. براساس این مطالعه، زنان و مادرانى كه كار مى كرده اند، به مراتب از همسالان خود كه همواره خانه دار بوده اند سالم تر مانده اند. این تحقیق در مجله هلسى لیوینگ ( زندگى سالم) به چاپ رسیده و یادآور این نیز هست كه زنانى كه داراى سه نقش هستند، كمتر از زنان خانه دار و خانه نشین دچار اضافه وزن مى شوند. در عین حال، تحقیق آكادمى اروپایى زنان در سیاست و اقتصاد مبین این است كه زنان وقتى هم بیرون كار مى كنند و هم به خانه دارى و مادرى مى پردازند، پخته تر و قوى تر مى شوند. دویچه وله در ادامه افزود: نظرسنجى از ۵۰۰ مادر شاغل در سطوح مدیریت و تصمیم گیرى نشان مى دهد كه قابلیت هاى این زنان در عرصه خانه و خانواده و در مولفه هاى تصمیم گیرى نشان مى دهد كه قابلیت هاى این زنان در عرصه خانه و خانواده و در مولفه هاى رهبرى، تاثیرات متقابلى بر یكدیگر دارند. این مادران مى گویند كودكان آرامش و خونسردى و توانمندى در سازماندهى طلب مى كنند و اینها درست همان عواملى هستند كه در رشد كارى زنان بسیار سودمند واقع مى شوند.به همین خاطر مى توان نتیجه گرفت قرار گرفتن زنان در سطوح مدیریتى آنگونه كه همیشه عنوان مى شود، بارى بر شانه آنها نیست، بلكه آنها را با تجربه و مقاوم تر مى كند. آندره میشل در تحقیقاتش نشان مى دهد كه بهره هوشى فرزندان زنانى كه شاغل هستند نسبت به فرزندان مادران غیرشاغل بیشتر است همچنین در فرانسه آمار نشان مى دهدكودكانى كه درتحصیلات بعد از دوره ابتدایى موفق بوده اند بیشتر از خانواده هایى هستند كه پدر و مادر هر دو كار مى كند نه خانواده هایى كه در آن فقط پدر شاغل است.
اما بعد دیگر را هم نباید نادیده گرفت، اشتغال زن بیش از همه بر خانواده اثر مى گذارد و روابط زن و شوهر و فرزندان را دگرگون مى سازد؛ وقتى اشتغال روزافزون زنان را به كارهاى خارج از خانه در نظر مى گیریم، توجه ما معمولا متوجه زیان هایى مى شود كه از این راه به كودكان مى رسد ولى اثرات ناگوار این وضع را بر روحیه مردان مورد توجه قرار نمى دهیم. تحقیقات عینى و مربوط به عقاید از ثبات سازمان خانواده و توزیع وظایف در درون آن حكایت دارد. بنابراین، جا دارد اضافه نمایم كه اشتغال زن صورت تیغ دو لبه مى یابد كه استقلال بیشتر زن بعد مطلوب آن است و تعداد وظایف وى براى اولین بار و به صورتى بسیار سنگین بعد مكمل آن. آندره میشل در مورد همین تنوع و تعدد وظایف زن در جوامع مختلف به عنوان سرنوشت تراژیك زن چنین مى نویسد: مطالعات در ایالات متحده، فرانسه، لهستان، روسیه و سوئد نشان مى دهد كه حتى اگر زن در خارج از منزل كار كند، سنگین ترین وظایف مربوط به كار منزل را بر دوش دارد و شوهرش در كار منزل بر اساس برابرى به او یارى نمى دهد.

نتیجه:

بدون شك در دنیاى امروزى اشتغال زنان در بسیارى از امور مهم و ضرورى و اجتناب ناپذیر و به شدت رو به افزایش است و با ارتقاى سطح زندگى و تحصیلات دلایل توجیه كننده كار زنان نیز بیشتر مى شود اما مساله مهم در اینجا این است كه اشتغال زن باید با توجه به فطرت و جایگاه او در نظام آفرینش باشد. شغل زن نباید طورى باشد كه به وظیفه اصلى او لطمه وارد كند. زن یك كارگر نیست، یك همسر و یك مادر است. وظیفه مهم او تربیت انسان است آن هم تربیت صحیح براى پرورش انسان هاى متعالى. پس همه تلاش زن باید حول این محور اصلى باشد. در جامعه امروزى تعدد نقش ها براى زنان بیشتر شده، او علاوه بر این كه یك همسر است، یك مادر و یك كارمند یا مشغول به كار در بازار آزاد هم هست و هر كدام از اینها وظایف و مسوولیت هایى را بر عهده او مى گذارد. زن در انجام این مسوولیت ها باید طورى عمل نماید كه اساس خانواده حفظ شود. زن مى تواند پله هاى رشد و ترقى و تعالى را بپیماید و در عرصه هاى مختلف سیاسى، اجتماعى و اقتصادى مثمرثمر باشد به شرط آن كه وظایف اسلامى و انسانى خود را در تمام ابعاد به خوبى انجام دهد. زن مسلمان در بیرون از منزل تمام شئونات اخلاقى و دینى و انسانى خود را باید حفظ كند. شغل او، طرز برخورد او با دیگران، لباس پوشیدن، شكل ظاهرى او در شان یك انسان آزاده، شریف، باتقوا و مسلمان باشد در غیر این صورت زن وسیله اى مى شود براى مقاصد افراد سودجو. مانند كشورهاى اروپایى كه در آن زن وسیله اى است در خدمت سرمایه داران یا ملعبه دست افراد بى بند و بار و یا به عنوان یك كالاى تجارى است كه هر كدام با شعار فریبنده آزادى و تساوى حقوق زن سعى مى كنند او را به استثمار بكشند.

منابع و ماخذ

۱- ساروخانى، باقر؛ اشتغال زن و خانواده، تهران، انتشارات دانشگاه تهران ۱۳۵۵
۲- صدر، حسن؛ حقوق زن در اسلام و اروپا، انتشارات جاویدان، چاپ اول، اسفند ۱۳۴۰
۳- قائمى، على؛ نظام حیات خانواده در اسلام، تهران، انتشارات انجمن اولیا و مربیان ۱۳۶۳
۴- مطهرى، مرتضى؛ نظام حقوق زن در اسلام، انتشارات صدرا، تهران ۱۳۵۸
۵- ساروخانى، باقر؛ مقدمه اى بر جامعه شناسى خانواده، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۰
۶- نشریه ماهانه آموزشى و تربیتى پیوند، تابستان ۱۳۸۰

دوشنبه 11/9/1392 - 23:27
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته